صحیفه پس از قرآن، نخستین و قدیمترین مجموعه شیعی است که از اواخر قرن نخست و اوائل قرن دوم هجری، به صورت کتاب، در دست بوده است و عالمان شیعه، همواره به آن اهتمام و توجه ویژه ای داشته اند. از صحیفه سجادیه، در اصل دو نسخه وجود داشته که یکی در اختیار امام باقر(علیه السلام) بود و پس از آن به امام صادق(علیه السلام) رسید و دیگری در دست زید بن علی(علیه السلام) بوده که در جریان مبارزه بر ضد امویان آن را به فرزندش یحیی سپرد. راوی صحیفه، متوکل بن هارون، پس از شهادت زید بن علی(علیه السلام)، در دیدار با یحیی بن زید، از صحیفه ای که امام صادق(علیه السلام) بر او املا کرده سخن به میان آورده است. یحیی نیز یاد آور شده که نسخه دوم صحیفه از پدرش زید به او رسیده و اکنون در اختیار اوست و یحیی برای اطمینان خاطر و مصون ماندن صحیفه از دستبرد امویان، آن را به متوکل سپرد. متوکل پس از شهادت یحیی، در مدینه با امام صادق(علیه السلام) ملاقات کرد و پس از نقل ماجرای دیدار خود با یحیی، صحیفه سجادیه با دست خط زید بن علی(علیه السلام) را به امام(علیه السلام) نشان داد و پس از تأیید امام صادق(علیه السلام) از آن حضرت اجازه خواست که آن را با نسخه پدر بزرگوارش، امام محمد باقر(علیه السلام)، مقابله کند. به گفته خود متوکل، آنچه امام صادق(علیه السلام) از دعاهای صحیفه سجادیه برای او املا کرد، 75 باب و دعا بوده که یازده باب آن را فراموش کرده و تنها 64 دعا را به خاطر سپرده است و از آن 64 دعا آنچه هماکنون در صحیفه کامله سجادیه وجود دارد، 54 دعاست که با تعداد دعاها، در نقل راوی دیگر صحیفه، یعنی (محمد بن احمد بن مسلم مطهری)، هماهنگی دارد. گرچه بیشتر راه های نقل صحیفه به جناب یحیی، فرزند زید شهید منتهی می شود که از پدرش و او از امام زین العابدین(علیه السلام) روایت می کند، اما راه های نقل دیگری نیز وجود دارد که بعضی از محمد فرزند زید شهید و بعضی دیگر از امام صادق(علیه السلام)، صحیفه را نقل کرده اند. در نسبت صحیفه سجادیه به امام زین العابدین(علیه السلام)، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد و دانشمندان بزرگ و سخن شناسان زبردست، در صحت انتساب آن، اختلافی ندارند. ایشان معتقدند که هرگاه در طول قرن های پی در پی، نسخه ای از کتاب های روایی یافت شود که بر آن شرح و تعلیقه بسیار نوشته شود و پیوسته روایت شود و شاگردان در خدمت استادان خود آن را قرائت کنند و بشنوند، این خود برترین دلیل بر درستی انتساب آن است [حسن ممدوحی کرمانشاهی، شهود و شناخت، ج 1، ص 204]. افزون بر این، شماری از عالمان، صحیفه سجادیه را با وجود شهرت و نقل های متعدد، بی نیاز از بحث سندی می دانند. سیدمحمد محقق داماد می گوید: صحیفه گرامی سجادیه که به آن (انجیل اهلبیت) و (زبور آل رسول) نیز می گویند، متواتر است و آوردن سندها، تنها برای بیان طریق روایت و اجازه نقل آن است و عالمان و استادان فن، در اجازات خود، بدین شیوه عمل می کرده اند[همان؛ به نقل از (معالم العلماء)، ص 1]. بعضی دیگر از دانشوران، صحت و دقت و عظمت متن این صحیفه را بی نیاز از بحث سند دیده، صدور آموزه های آن را از غیرمعصوم، محال دانسته اند. آیتالله العظمی بروجردی در این باره می نویسد: این که صحیفه سجادیه از امام سجاد(علیه السلام) است، تردیدی در آن نیست. روش منحصر به فرد، نظم دقیق و منطقی مطالب و مضامین عالی آن، همه گواه اعجازگون بودن این (زبور آلمحمد) است [همان؛ به نقل از (البدرالزاهر) ص 25]. بی شک هر کس ذائقه سخن شناسی و معرفت به احوال اشخاص و اوضاع زمان داشته باشد، تردید نمی کند که دعاهای صحیفه، همگی به زبان چهارمین پیشوای شیعه، امام زین العابدین(علیه السلام) جاری شده و صدور آن از غیر آن حضرت، غیرممکن است. کدام سخنور توانا و نویسنده ماهری است که تصور کند می تواند با همانند وحی الهی، همسنگی نماید و با کسی هماوردی کند که از لوح محفوظ، کمک می گرفته و خداوند متعال او را روشنی بخش و دلیلِ راه بندگان به سوی بهشت قرار داده و به یاری فرشتگانش، او را تأیید کرده است. ابن شهر آشوب در کتاب (مناقب) خود حکایت می کند که در بصره نزد یکی از دانشمندان، یادی از صحیفه کامله به میان آمد. وی گفت: (بنگرید تا من برای شما مثل آن را انشاء کنم؛ پس قلم به دست گرفت و سر به زیر افکند و در همان حال، با سرافکندگی از دنیا رفت) [ابن شهر آشوب، پیشین، ج 2، ص 241]. به جهت همین حقانیت و فرزانگی و علوّ مرتبه است که این صحیفه نامی، از دیرباز مورد توجه عالمان و فرهیختگان شیعه بوده و ایشان با توجه به اهمیت و جایگاه ممتاز آن در تربیت اخلاقی – دینی افراد و جوامع بشری، به شرح و تبیین و ترویج آموزه های این میراث گرانبهای الهی و تکمیل تعداد دعاهای آن، همت گماشته، تألیفات پرشماری را در این زمینه از خود بر جای نهاده اند. در این جا برای نمونه، به دو نوع از این تلاش های ماندگار، یکی (مستدرکات) [مستدرکات به مجموعه هایی گفته می شود که دعاهایی از امام سجاد(علیه السلام) را که در صحیفه سجادیه نیامده، در خود جای داده اند.] و دیگری شروح و تعلیقه های صحیفه اشاره و نمونه هایی را ذکر می کنیم: اول. مستدرکات 1. الصحیفه الثانیه، شیخ محمد بن حسن حرّ عاملی، صاحب کتاب شریف (وسایل الشیعه). 2. الصحیفه الثالثه، میرزا عبدالله افندی، مؤلف کتاب (ریاض العلماء). 3. الصحیفه الرابعه، محدث بزرگ، میرزا حسین نوری. 4. الصحیفه الخامسه، علامه سید محسن امین حسینی عاملی. 5. الصحیفه السادسه، شیخ محمد باقر بن محمد حسن بیرجندی قائینی. 6. الصحیفه السابعه، شیخ هادی بن عباس آل کاشف الغطاء. 7. ملحقات الصحیفه السجادیه، شیخ محمد معروف به تقی زیابادی قزوینی؛ یکی از شاگردان برجسته مرحوم شیخ بهایی. دوم. شرحهای عربی شیخ آقا بزرگ تهرانی، عالم و کتاب شناس معروف، در کتاب گرانسنگ (الذریعه الی تصانیف الشیعه)، حدود پنجاه شرح و تعلیقه بر صحیفه سجادیه را نام برده است [ شیخ آغا بزرگ الطهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 3، ص 335 تا 359.]. بی شک از روزگار تألیف کتاب الذریعه 1355ق. تاکنون، شرح های متعدد دیگری نیز به نگارش درآمده که هر یک به نوبه خود کاری ارزشمند و در خور توجه به شمار می آید. در فهرست زیر، تنها از بعضی شرح های چاپ شده و در دسترس، نام آورده ایم و از آن دسته تألیفاتی که در شرح و توضیح یک یا چند دعای خاص از صحیفه نوشته شده، صرف نظر شده است: 1. حاشیه الصحیفه السجادیه، سید محمد باقر بن محمد حسینی استرآبادی، معروف به میرداماد. 2. تعلیقات علی الصحیفه السجادیه، ملامحسن بن مرتضی فیض کاشانی. 3. ریاض السالکین فی شرح صحیفه سید الساجدین(علیه السلام)، سید علی خان حسینی حسنی مدنی شیرازی که بهترین، معتبرترین و در عین حال بزرگترین شرح بر صحیفه سجادیه است. 4. ریاض العارفین فی شرح صحیفه سید الساجدین، محمد بن محمد دارابی. 5. ریاض العابدین فی شرح صحیفه مولانا و مولی المؤمنین علی بن الحسین زینالعابدین(علیه السلام)، بدیع الزمان قهپایی. 6. آفاق الروح فی ادعیه الصحیفه السجادیه، محمد حسین فضل الله. سوم. شرحهای فارسی 1. ترجمه و شرح مفصل صحیفه سجادیه، علامه حاج میرزا ابوالحسن شعرانی. 2. ترجمه و شرح صحیفه کامله سجادیه، حاج سید علی نقی فیض الاسلام. 3. دیار عاشقان، تفسیر جامع صحیفه سجادیه، حسین انصاریان. 4. شهود و شناخت، ترجمه و شرح صحیفه سجادیه، آیتالله حسن ممدوحی کرمانشاهی.
صحیفه پس از قرآن، نخستین و قدیمترین مجموعه شیعی است که از اواخر قرن نخست و اوائل قرن دوم هجری، به صورت کتاب، در دست بوده است و عالمان شیعه، همواره به آن اهتمام و توجه ویژه ای داشته اند.
از صحیفه سجادیه، در اصل دو نسخه وجود داشته که یکی در اختیار امام باقر(علیه السلام) بود و پس از آن به امام صادق(علیه السلام) رسید و دیگری در دست زید بن علی(علیه السلام) بوده که در جریان مبارزه بر ضد امویان آن را به فرزندش یحیی سپرد.
راوی صحیفه، متوکل بن هارون، پس از شهادت زید بن علی(علیه السلام)، در دیدار با یحیی بن زید، از صحیفه ای که امام صادق(علیه السلام) بر او املا کرده سخن به میان آورده است. یحیی نیز یاد آور شده که نسخه دوم صحیفه از پدرش زید به او رسیده و اکنون در اختیار اوست و یحیی برای اطمینان خاطر و مصون ماندن صحیفه از دستبرد امویان، آن را به متوکل سپرد.
متوکل پس از شهادت یحیی، در مدینه با امام صادق(علیه السلام) ملاقات کرد و پس از نقل ماجرای دیدار خود با یحیی، صحیفه سجادیه با دست خط زید بن علی(علیه السلام) را به امام(علیه السلام) نشان داد و پس از تأیید امام صادق(علیه السلام) از آن حضرت اجازه خواست که آن را با نسخه پدر بزرگوارش، امام محمد باقر(علیه السلام)، مقابله کند.
به گفته خود متوکل، آنچه امام صادق(علیه السلام) از دعاهای صحیفه سجادیه برای او املا کرد، 75 باب و دعا بوده که یازده باب آن را فراموش کرده و تنها 64 دعا را به خاطر سپرده است و از آن 64 دعا آنچه هماکنون در صحیفه کامله سجادیه وجود دارد، 54 دعاست که با تعداد دعاها، در نقل راوی دیگر صحیفه، یعنی (محمد بن احمد بن مسلم مطهری)، هماهنگی دارد.
گرچه بیشتر راه های نقل صحیفه به جناب یحیی، فرزند زید شهید منتهی می شود که از پدرش و او از امام زین العابدین(علیه السلام) روایت می کند، اما راه های نقل دیگری نیز وجود دارد که بعضی از محمد فرزند زید شهید و بعضی دیگر از امام صادق(علیه السلام)، صحیفه را نقل کرده اند.
در نسبت صحیفه سجادیه به امام زین العابدین(علیه السلام)، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد و دانشمندان بزرگ و سخن شناسان زبردست، در صحت انتساب آن، اختلافی ندارند. ایشان معتقدند که هرگاه در طول قرن های پی در پی، نسخه ای از کتاب های روایی یافت شود که بر آن شرح و تعلیقه بسیار نوشته شود و پیوسته روایت شود و شاگردان در خدمت استادان خود آن را قرائت کنند و بشنوند، این خود برترین دلیل بر درستی انتساب آن است [حسن ممدوحی کرمانشاهی، شهود و شناخت، ج 1، ص 204].
افزون بر این، شماری از عالمان، صحیفه سجادیه را با وجود شهرت و نقل های متعدد، بی نیاز از بحث سندی می دانند.
سیدمحمد محقق داماد می گوید: صحیفه گرامی سجادیه که به آن (انجیل اهلبیت) و (زبور آل رسول) نیز می گویند، متواتر است و آوردن سندها، تنها برای بیان طریق روایت و اجازه نقل آن است و عالمان و استادان فن، در اجازات خود، بدین شیوه عمل می کرده اند[همان؛ به نقل از (معالم العلماء)، ص 1].
بعضی دیگر از دانشوران، صحت و دقت و عظمت متن این صحیفه را بی نیاز از بحث سند دیده، صدور آموزه های آن را از غیرمعصوم، محال دانسته اند.
آیتالله العظمی بروجردی در این باره می نویسد: این که صحیفه سجادیه از امام سجاد(علیه السلام) است، تردیدی در آن نیست. روش منحصر به فرد، نظم دقیق و منطقی مطالب و مضامین عالی آن، همه گواه اعجازگون بودن این (زبور آلمحمد) است [همان؛ به نقل از (البدرالزاهر) ص 25].
بی شک هر کس ذائقه سخن شناسی و معرفت به احوال اشخاص و اوضاع زمان داشته باشد، تردید نمی کند که دعاهای صحیفه، همگی به زبان چهارمین پیشوای شیعه، امام زین العابدین(علیه السلام) جاری شده و صدور آن از غیر آن حضرت، غیرممکن است.
کدام سخنور توانا و نویسنده ماهری است که تصور کند می تواند با همانند وحی الهی، همسنگی نماید و با کسی هماوردی کند که از لوح محفوظ، کمک می گرفته و خداوند متعال او را روشنی بخش و دلیلِ راه بندگان به سوی بهشت قرار داده و به یاری فرشتگانش، او را تأیید کرده است.
ابن شهر آشوب در کتاب (مناقب) خود حکایت می کند که در بصره نزد یکی از دانشمندان، یادی از صحیفه کامله به میان آمد. وی گفت: (بنگرید تا من برای شما مثل آن را انشاء کنم؛ پس قلم به دست گرفت و سر به زیر افکند و در همان حال، با سرافکندگی از دنیا رفت) [ابن شهر آشوب، پیشین، ج 2، ص 241].
به جهت همین حقانیت و فرزانگی و علوّ مرتبه است که این صحیفه نامی، از دیرباز مورد توجه عالمان و فرهیختگان شیعه بوده و ایشان با توجه به اهمیت و جایگاه ممتاز آن در تربیت اخلاقی – دینی افراد و جوامع بشری، به شرح و تبیین و ترویج آموزه های این میراث گرانبهای الهی و تکمیل تعداد دعاهای آن، همت گماشته، تألیفات پرشماری را در این زمینه از خود بر جای نهاده اند.
در این جا برای نمونه، به دو نوع از این تلاش های ماندگار، یکی (مستدرکات) [مستدرکات به مجموعه هایی گفته می شود که دعاهایی از امام سجاد(علیه السلام) را که در صحیفه سجادیه نیامده، در خود جای داده اند.] و دیگری شروح و تعلیقه های صحیفه اشاره و نمونه هایی را ذکر می کنیم:
اول. مستدرکات
1. الصحیفه الثانیه، شیخ محمد بن حسن حرّ عاملی، صاحب کتاب شریف (وسایل الشیعه).
2. الصحیفه الثالثه، میرزا عبدالله افندی، مؤلف کتاب (ریاض العلماء).
3. الصحیفه الرابعه، محدث بزرگ، میرزا حسین نوری.
4. الصحیفه الخامسه، علامه سید محسن امین حسینی عاملی.
5. الصحیفه السادسه، شیخ محمد باقر بن محمد حسن بیرجندی قائینی.
6. الصحیفه السابعه، شیخ هادی بن عباس آل کاشف الغطاء.
7. ملحقات الصحیفه السجادیه، شیخ محمد معروف به تقی زیابادی قزوینی؛ یکی از شاگردان برجسته مرحوم شیخ بهایی.
دوم. شرحهای عربی
شیخ آقا بزرگ تهرانی، عالم و کتاب شناس معروف، در کتاب گرانسنگ (الذریعه الی تصانیف الشیعه)، حدود پنجاه شرح و تعلیقه بر صحیفه سجادیه را نام برده است [ شیخ آغا بزرگ الطهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 3، ص 335 تا 359.].
بی شک از روزگار تألیف کتاب الذریعه 1355ق. تاکنون، شرح های متعدد دیگری نیز به نگارش درآمده که هر یک به نوبه خود کاری ارزشمند و در خور توجه به شمار می آید. در فهرست زیر، تنها از بعضی شرح های چاپ شده و در دسترس، نام آورده ایم و از آن دسته تألیفاتی که در شرح و توضیح یک یا چند دعای خاص از صحیفه نوشته شده، صرف نظر شده است:
1. حاشیه الصحیفه السجادیه، سید محمد باقر بن محمد حسینی استرآبادی، معروف به میرداماد.
2. تعلیقات علی الصحیفه السجادیه، ملامحسن بن مرتضی فیض کاشانی.
3. ریاض السالکین فی شرح صحیفه سید الساجدین(علیه السلام)، سید علی خان حسینی حسنی مدنی شیرازی که بهترین، معتبرترین و در عین حال بزرگترین شرح بر صحیفه سجادیه است.
4. ریاض العارفین فی شرح صحیفه سید الساجدین، محمد بن محمد دارابی.
5. ریاض العابدین فی شرح صحیفه مولانا و مولی المؤمنین علی بن الحسین زینالعابدین(علیه السلام)، بدیع الزمان قهپایی.
6. آفاق الروح فی ادعیه الصحیفه السجادیه، محمد حسین فضل الله.
سوم. شرحهای فارسی
1. ترجمه و شرح مفصل صحیفه سجادیه، علامه حاج میرزا ابوالحسن شعرانی.
2. ترجمه و شرح صحیفه کامله سجادیه، حاج سید علی نقی فیض الاسلام.
3. دیار عاشقان، تفسیر جامع صحیفه سجادیه، حسین انصاریان.
4. شهود و شناخت، ترجمه و شرح صحیفه سجادیه، آیتالله حسن ممدوحی کرمانشاهی.
- [سایر] جایگاه صحیفه سجادیه کجاست؟
- [سایر] صحیفه سجادیه از نگاه اندیشمندان چگونه است؟
- [سایر] در مورد نویسنده کتاب صحیفه سجادیه برایم اطلاعاتی بدهید.
- [سایر] وهابیت در مورد صحیفه سجادیه چه خیانتی کردند؟
- [سایر] ویژگیهای قرآن در دعای ختم قرآن در صحیفه سجادیه را بیان نمایید.
- [سایر] در سند صحیفه سجادیه، حدیثی از امام صادق (ع) آمده که در آن، هر خروجی را قبل از ظهور، مایه بلا و اندوه ائمه و شیعیان می داند. لطفا در مورد چگونگی مطابقت این حدیث با انقلاب اسلامی توضیح بفرمایید.
- [آیت الله سبحانی] آیا چاپ نهج البلاغه و صحیفه ی سجادیه و امثال آن از جهت حق تألیف، برای سادات حقی ایجاد می شود؟
- [سایر] شنیده ام که هیچ تفسیر قرآنی از هیچیک از امامان (علیهم السلام) نداریم، چرا ؟ (با وجود کتابهائی هم چون نهج البلاغه،صحیفه سجادیه،دعای کمیل و ....)
- [سایر] با سلام. در نهج البلاغه امام علی(ع) میفرماید: (واحد لا بعدد)، اما در دعای 27 صحیفه سجادیه آمده است: (لک -یا الهی- وحدانیة العدد)، این تفاوت به چه دلیل است؟
- [آیت الله سبحانی] آیا اجازه می فرمایید که بخشی از سهم امام (علیه السلام) برای خرید قرآن، نهج البلاغه، صحیفه ی سجادیه، رساله عملیه، مفاتیح و دیگر کتب مذهبی صرف شده و به جوانان هدیه داده شود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] احتیاط واجب آن است که گرو بدون تحویل دادن به طلبکار صورت نمی گیرد، ولی اگر گرو گذاری به این حاصل شود که مثلاً خانه را طبق سند محضری گرو بگذارند و سند را به طلبکار بدهند بطوری که در صورت لزوم بتواند طلب خود را از فروش آن بردارد مانعی ندارد، هر چند بدهکار در آن خانه ساکن باشد.
- [آیت الله مظاهری] گرو بدون تحویل به بدهکار صورت نمیگیرد ولی اگر سند خانه را مثلاً به طلبکار بدهند به طوری که در صورت لزوم بتواند طلب خود را از فروش آن بردارد مانعی ندارد، هرچند بدهکار در آن خانه ساکن باشد.
- [آیت الله اردبیلی] روزه از جمله عباداتی است که در ادیان توحیدی به آن امر شده است و روزه ماه رمضان هدیهای است الهی که خداوند به امت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم عطا فرموده است تا به وسیله آن بتوانند پلیدی را از روح و جسم خویش دور سازند و جان خویش را به زیور تقوی آراسته کنند و با چشیدن طعم گرسنگی و تشنگی، رنج و محرومیت فقرا را با تمام وجود درک نمایند و در صدد دستگیری از آنان برآیند و بر مؤمنان است که از برکات روزه و ماه رمضان بهرهمند گردند. امام سجاد علیهالسلام در دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه میفرماید: (خداوندا، ماه رمضان را از عبادت ما سرشار کن و اوقات آن را به توفیق عبادتت مزیّن گردان و ما را در این ماه به روزهداری و در شب آن به نماز، تضرع، خشوع و تواضع به درگاهت یاری فرما چنانکه هیچ روز آن گواه بر غفلت ما و هیچ شب آن شاهد تقصیر ما نگردد.) (روزه) آن است که انسان برای انجام فرمان خداوند از اذان صبح تا مغرب از انجام دادن چیزهایی که روزه را باطل میکند و شرح آنها بعدا گفته میشود خودداری نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] قرض گرفتن از بانکهای دولتی در صورتی که شرط سود و فائده در آن شده باشد جائز نیست، ربا و حرام است و فرق نمیکند که قرض با وثیقه بوده باشد یا بدون وثیقه، و وثیقه سند ملکی باشد یا اسناد اعتباری مانند سفته و غیره.
- [آیت الله بهجت] قرض گرفتن از بانکها در صورتی که شرط سود در آن شده باشد جایز نیست و ربا و حرام است، و فرق نمیکند که قرض با وثیقه بوده باشد یا بدون وثیقه، و وثیقه سند ملکی باشد یا اسناد اعتباری مانند سفته و غیره.
- [آیت الله اردبیلی] (سفته) یا (فته طلب) (سند بستانکاری) سندی است که به واسطه آن امضا کننده متعهد میشود مبلغی را در زمان معین یا هنگام مطالبه، در وجه شخص معیّن یا به حوالهکرد او و یا در وجه حامل ادا نماید و آن بر دو قسم است: اوّل: (سفته حقیقی) که شخص بدهکار در مقابل بدهی خود، آن را به طلبکار میدهد. دوم: (سفته دوستانه) که شخص به دیگری میدهد بدون آن که در مقابل به او بدهکاری داشته باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] وظیفه امر به معروف و ناهی از منکر ان است که در امر به معروف و نهی از منکر غرض شارع مقدس را که ارشاد گمراه و اصلاح فاسد است در نظر داشته باشد و این مهم حاصل نمی شود مگر به ان که مبتلا به گناه را مانند عضو فاسد پیکر خود بداند و همچنان که به علاج پاره تن خود می پردازد به معالجه مبتلایان به مفاسد و امراض روحی بپردازد و امر به معروف و ناهی از منکر نباید غفلت کند که شاید در صحیفه عمل ان گناهکار حسنه ای باشد که خدا او را به ان ببخشد و در دفتر عمل خودش سییه ای باشد که او را به ان مواخذه کند
- [آیت الله وحید خراسانی] سفته های ریالی که بین مردم و تجار معمول است و با انها معامله می کنند مانند اسکناس نیست که برای خود انها مالیت اعتبار شده باشد بلکه انها سند دینی است که در ذمه متعهد و امضاء کننده سفته می باشد پس مشتری موقعی که سفته ای به فروشنده کالا می دهد در واقع بهای کالای خریده شده را نداده است و به این جهت چنانچه ان سفته در دست فروشنده گم یا سوخته شود چیزی از مال فروشنده تلف نمی شود و ذمه مشتری فارغ و بریء نمی گردد ولی اگر بهای کالا را اسکناس داده بود و گم می شد از کیسه فروشنده رفته و او ضرر کرده بود
- [آیت الله خوئی] قرض گرفتن از بانکهای دولتی درصورتی که شرط سود و فائده در آن باشد جایز نیست، ربا و حرام است و فرق نمیکند که قرض با وثیقه بوده باشد یا بدون وثیقه، و وثیقه سند ملکی باشد یا اسناد اعتباری مانند سفته و غیره ولی چنانچه پول را بهعنوان مجهولالمالک و با اجازه حاکم شرع یا وکیل او گرفته باشند نه بهعنوان قرض جایز است و اشکال ندارد و میداند که بانک اصل پول و سود آن را به طور الزام از او خواهد گرفت اشکالی در جواز تصرف در آن ایجاد نمیکند و اگر نتواند از دادن آن خودداری کند پرداخت آن نیز جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] (سفته) به ورقه ای می گویند که پول نیست بلکه سند بدهکاری است، به همین جهت معامله به خود آن واقع نمی شود و آن بر دو قسم است: 1 سفته حقیقی که شخص بدهکار در مقابل بدهی خود به طلبکار می دهد. 2 سفته دوستانه که شخص به دیگری می دهد بی آن که در مقابلش بدهکاری داشته باشد و مقصود آن است که این سفته را به شخص سومی بدهد و مقداری از مبلغ آن را کم کرده پول نقد بگیرد. (چک) نیز مانند (سفته) بر دو قسم است: 1 چک حقیقی و مدت دار که نشانه طلب کسی از دیگری است (مثلاً در برابر خرید جنس از دیگری به او چک داده است) در این صورت، چک مدت دار را می توان به مقداری کمتر از آن با شخص طلبکار نقداً معامله کرد، یا به شخص ثالثی به مبلغی کمتر فروخت. 2 چک دوستانه که چک در مقابل طلب نبوده باشد. در اینصورت معامله آن اشکال دارد.