با استناد با آیات و روایات و اخبار، تعیین و معرفی ولایت امیرالمؤمنین علی (ع) (قبل از واقعه غدیرخم) از سوی خداوند متعال، خصوصا در دو مرحله قبل از بعثت و قبل از هجرت پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمّد (ص) از چه زمانی بوده است؟ پاسخ: سلام علیکم دررابطه باجانشینی امام علی علیه السلام به غیرازحادثه غدیر دلایل مختلفی وجودداردکه همه آنها مربوط به بعدازبعثت نبی مکرم اسلام صل الله علیه وآله وسلم می باشدکه مواردی راخدمت شماعرض می کنم . آیه ولایت: (ولی و سرپرست شما تنها خداست و پیامبر او، و آنها که ایمان آورده اند و نماز را به پا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند [ ( انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلاة... ) مائده، 55.] ). بسیاری از مفسران و محدثان گفته اند که این آیه در شأن امام علی (ع) [چون طبق روایات معتبر آنکه در رکوع انگشترش را به سائل داد حضرت علی (ع) بوده است. ] نازل شده است. (سیوطی) از دانشمندان اهل سنت در تفسیر (الدر المنثور) در ذیل این آیه از (ابن عباس) نقل می کند که: (علی (ع) در حال رکوع نماز بود که سائلی تقاضای کمک کرد و آن حضرت انگشترش را به او صدقه داد، پیامبر (ص) از سائل پرسید: چه کسی این انگشتر را به تو صدقه داد؟ سائل به حضرت علی (ع) اشاره کرد و گفت: آن مرد که در حال رکوع است)، در این هنگام این آیه نازل شد. [الدرالمنثور، ج 2، ص 293. ][ارشادشیخ مفیدج1ص6] همچنین از دانشمندان اهل سنت (واحدی [ اسباب النزول، ص 148. ] ) و (زمخشری [ تفسیر کشاف، ج 1، ص 649. ] ) این روایت را نقل کرده و تصریح کرده اند که آیه (انما ولیکم الله ...) درباره حضرت علی (ع) نازل شده است. فخر رازی در تفسیر خود از عبدالله بن سلام نقل می کند، هنگامی که این آیه نازل شد، من به رسول خدا (ص) عرض کردم که با چشم خود دیدم که علی(ع) انگشترش را در حال رکوع به نیازمندی صدقه داد به همین دلیل ما ولایت او را می پذیریم! وی همچنین روایت دیگری نظیر همین روایت را از ابوذر در شأن نزول این آیه نقل می کند. [تفسیر فخر رازی، ج 12، ص 26.] طبری نیز در تفسیر خود روایات متعددی در ذیل این آیه و شأن نزول آن نقل می کند که اکثر آنها می گویند: درباره حضرت علی(ع) نازل شده است. [تفسیر طبری، ج 6، ص 186.] مرحوم علامه امینی (ره) در کتاب الغدیر، نزول این آیه درباره حضرت علی را با روایاتی از حدود بیست کتاب معتبر از کتاب های اهل سنت، با ذکر دقیق مدارک و منابع آن، نقل کرده است. [الغدیر، ج 2، ص 52 و 53.] در این آیه، ولایت حضرت علی(ع) در ردیف ولایت خدا و پیامبر(ص) قرار داده شد. آیه اولی الامر: (ای کسانی که ایمان آورده اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول خدا (ص) و اولی الامر از خودتان را [( یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم... ) نساء، 59.] ). از سویی دانشمندان [در تفسیر برهان نیز ده ها روایت از منابع اهل بیت (ع) در ذیل این آیه آمده است که می گوید: آیه مزبور درباره علی (ع) یا آن حضرت و سایر ائمه اهل بیت (ع) نازل شده و حتی در بعضی از روایات نام دوازده امام (ع) یک یک آمده است. تفسیر برهان، ج 1، ص 381 – 387.] گفته اند که آیه اولی الامر درباره حضرت علی (ع) نازل شده است. مثلا (حاکم حسکانی) حنفی نیشابوری (مفسر معروف اهل سنت) در ذیل این آیه پنج حدیث نقل کرده که در همه آنها عنوان (اولی الامر) بر علی (ع) تطبیق شده است. [شواهد التنزیل، ج 1، ص 148 تا 151.] در تفسیر (البحر المحیط) نوشته (ابوحیان اندلسی مغربی) در میان اقوالی که درباره اولی الامر نقل کرده از مقاتل و میمون و کلبی (سه نفر از مفسران) نقل می کند که منظور از آن، ائمه اهل بیت (ع) هستند. [ بحر المحیط، ج 3، ص 278.] (ابوبکر بن مؤمن شیرازی) (از علمای اهل سنت) در رساله (اعتقاد) از ابن عباس نقل می کند که آیه فوق درباره حضرت علی (ع) نازل شده است. [احقاق الحق، ج 3، ص 425.] از سویی دیگر در این آیه شریفه با سبک و سیاق واحد و عدم تکرار لفظ (اطیعوا)، اطاعت خدا و رسول و اولی الامر واجب شده است و از این جهت اولی الامر معصوم است (و الا دستور به اطاعت از آنها به نحو اطلاق معنی نداشت) همانطوریکه خدا و پیامبرش معصومند. و طبق آنچه در روایات آمده، معصومین منحصر در امامان شیعه اند. غیر از آیات مذکور که به صورت مختصر ذکر شد، آیات دیگری نظیر: آیه صادقین: [( یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین... ) توبه، 119. در روایات بیان شده است که: منظور از صادقین حضرت علی(ع) و اهل بیت پیامبر(ص) می باشند.( ینابیع المودة ص115 و شواهد التنزیل ج1 ص262)] )و آیه قربی: (قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی [شوری، 33] ) نیز مستقیماً به ولایت و امامت حضرت علی (ع) و دیگر ائمه پرداخته است که در روایات پیامبر اکرم که در کتاب های اهل سنت و شیعه نقل شده، آمده است. علاوه بر این آیات، آیات دیگری، بازگو کننده ی فضیلتی از فضیلت های حضرت علی (ع) و برتری آن حضرت بر سایر صحابه و یاران و نزدیکان پیامبر اکرم(ص) است. حال با استناد به حکم عقل که تقدیم (مرجوح) بر (ارجح) را قبیح می شمارد، می توان نتیجه گرفت که امامت و جانشینی پیامبر اکرم (ص) حق حضرت علی (ع) است. واما درروایات یوم الدار پیامبر(ص) برای اولین بار و به صورت عمومی در جلسهای که با اقوام خود داشت و آنها را به اسلام دعوت کرد، بوده است. این جلسه به داستان (یوم الدار) معروف بوده و در همان روزهای نخستین آغاز تبلیغ عمومی پیامبر اکرم(ص) بود که مشروح آن در ذیل آمده است: (در آن هنگام که آیه مبارکه: (وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ)شعرا؛ 214: (نزدیکترین خویشاوندانت را [از عذاب الهی] بیم ده).] نازل گردید، رسول اکرم(ص) فرزندان عبد المطلب را که جمعاً چهل تن بودند، در خانه ابوطالب جمع کرد. ... پس از صرف غذا، رسول خدا(ص) رو به جمع حاضر نمود و مأموریت خویش را ابلاغ و انذار الهی را آغاز کرد و فرمود: بدانید که خدای متعال، مرا به سوی شما فرزندان عبدالمطلب خصوصاً و به سایر مردم، عموماً مبعوث نموده، ... هم اکنون شما را به دو کلمهای که بر زبان سبکبار، امّا در میزان عمل سنگین و پُربار است دعوت میکنم، شما به وسیله این دو کلمه، زمام امور عرب و عجم را به دست گرفته و امتهای مختلف در اطاعت و انقیاد شما در خواهند آمد، از آتش دوزخ نجات یافته و به بهشت وارد خواهید شد آن دو کلمه یکی شهادت به وحدانیّت خدای متعال و دیگری گواهی به رسالت و پیامبری من است. هر کدام از شما که در این امر خطیر، مرا اجابت نماید و در پیشرفت برنامههای آن وزیر و همگام با من باشد؛ او برادر، وصی، وزیر، وارث و جانشین بعد از من خواهد بود، از آن جماعت حتی یک نفر به وی جواب مثبت نداد. علی(ع) فرمود: من که از همه، عمرم کمتر بود، از جای برخاسته عرض کردم یا رسول اللَّه! افتخار این فرمان را به من واگذار کنید، رسول خدا(ص) فرمود: بنشین، ببینم دیگران چه میگویند؛ برای نوبت دوّم سخن را تکرار نموده، باز هم همگی خاموش بودند و جوابی ندادند، بار دیگر از جای برخاستم و فرمان وی را اجابت نمودم، باز مرا به نشستن امر نمود برای سوّمین بار سخن را اعاده نمود در این مرحله نیز همگی مُهر خاموشی بر لب زده و جواب ندادند، این بار نیز فقط من از جا برخاستم و آمادگی خود را اعلام کردم، رسول خدا(ص) فرمود: یا علی! در جای خود باش همانا تو وصی، برادر، وزیر، وارث و جانشین منی همین که سخن رسول خدا(ص) به پایان رسید، آن جماعت در حالی که خنده تمسخر آمیزی بر لب داشتند، از جای برخاسته رو به ابوطالب نموده و گفتند: بر تو گوارا باد که اگر به آیین فرزند برادرت درآیی، فرزندت علی بر تو امیر خواهد شد [یعنی سیادت و بزرگی قبیلهات از دست تو بیرون میرود و به صورت یک مأمور فرمانبردار فرزندت در خواهی آمد]).[علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین(ع)، محقق و مصحح: درگاهی، حسین، ص 40 - 42، وزارت ارشاد، تهران، چاپ اول، 1411ق.][(ارشادشیخ مفیدج1ص7] این روایت با کمی اختلاف در الفاظ و در حدود همین محتوا در منابع دیگر نیز نقل شده است.[قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 124، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق؛ طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 2، ص 319 – 321، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387ق.] برخی از منابع اهل سنت نیز در نقل این داستان کوتاهی کرده و آنجا که به بیان خلافت و وصایت علی(ع) میپردازد با عبارت (کذا و کذا) از نقل آن خودداری کردهاند. [ابن کثیر الدمشقی، أبو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 3، ص 39 - 40، بیروت، دار الفکر، 1407ق] و برخی دیگر نیز روایت را ناقص بیان کردهاند.[مقریزی، تقی الدین، امتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق: نمیسی، محمد عبد الحمید، ج 5، ص 176 – 177، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1420ق.] حدیث منزلت: ماجرای این حدیث، بدین گونه است که: پیامبر اکرم (ص) در غزوه ی تبوک، به همراه بسیاری از اصحابش از مدینه خارج شدند و به سمت رومیان به راه افتادند. برای اینکه مدینه از رهبر خالی نماند، پیامبر(ص)، حضرت علی (ع) را به جای خود در مدینه گذاشتند. برخی از اصحاب زبان به طعنه گشوده، و گفتند: پیامبر (ص)، علی را در مدینه گذاشت تا مواظب زنان و بچه ها باشد. حضرت علی (ع) به پیامبر (ص) شکایت برد و رسول اکرم(ص) در آن هنگام این جمله تاریخی رافرمود: منزلت تو نسبت به من مانند منزلت هارون نسبت به موسی است، با این تفاوت که بعد از من پیامبری نیست.) [(انت منی بمنزلة هارون من موسی الا أنه لا نبی بعدی؛ارشادشیخ مفیدج1ص8، فضائل الخمسه، ج 1،ص316-299 ]
با استناد با آیات و روایات و اخبار، تعیین و معرفی ولایت امیرالمؤمنین علی (ع) (قبل از واقعه غدیرخم) از سوی خداوند متعال، خصوصا در دو مرحله قبل از بعثت و قبل از هجرت پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمّد (ص) از چه زمانی بوده است؟
با استناد با آیات و روایات و اخبار، تعیین و معرفی ولایت امیرالمؤمنین علی (ع) (قبل از واقعه غدیرخم) از سوی خداوند متعال، خصوصا در دو مرحله قبل از بعثت و قبل از هجرت پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمّد (ص) از چه زمانی بوده است؟
پاسخ: سلام علیکم
دررابطه باجانشینی امام علی علیه السلام به غیرازحادثه غدیر دلایل مختلفی وجودداردکه همه آنها مربوط به بعدازبعثت نبی مکرم اسلام صل الله علیه وآله وسلم می باشدکه مواردی راخدمت شماعرض می کنم .
آیه ولایت:
(ولی و سرپرست شما تنها خداست و پیامبر او، و آنها که ایمان آورده اند و نماز را به پا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند [ ( انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلاة... ) مائده، 55.] ).
بسیاری از مفسران و محدثان گفته اند که این آیه در شأن امام علی (ع) [چون طبق روایات معتبر آنکه در رکوع انگشترش را به سائل داد حضرت علی (ع) بوده است. ] نازل شده است.
(سیوطی) از دانشمندان اهل سنت در تفسیر (الدر المنثور) در ذیل این آیه از (ابن عباس) نقل می کند که: (علی (ع) در حال رکوع نماز بود که سائلی تقاضای کمک کرد و آن حضرت انگشترش را به او صدقه داد، پیامبر (ص) از سائل پرسید: چه کسی این انگشتر را به تو صدقه داد؟ سائل به حضرت علی (ع) اشاره کرد و گفت: آن مرد که در حال رکوع است)، در این هنگام این آیه نازل شد. [الدرالمنثور، ج 2، ص 293. ][ارشادشیخ مفیدج1ص6]
همچنین از دانشمندان اهل سنت (واحدی [ اسباب النزول، ص 148. ] ) و (زمخشری [ تفسیر کشاف، ج 1، ص 649. ] ) این روایت را نقل کرده و تصریح کرده اند که آیه (انما ولیکم الله ...) درباره حضرت علی (ع) نازل شده است.
فخر رازی در تفسیر خود از عبدالله بن سلام نقل می کند، هنگامی که این آیه نازل شد، من به رسول خدا (ص) عرض کردم که با چشم خود دیدم که علی(ع) انگشترش را در حال رکوع به نیازمندی صدقه داد به همین دلیل ما ولایت او را می پذیریم! وی همچنین روایت دیگری نظیر همین روایت را از ابوذر در شأن نزول این آیه نقل می کند. [تفسیر فخر رازی، ج 12، ص 26.]
طبری نیز در تفسیر خود روایات متعددی در ذیل این آیه و شأن نزول آن نقل می کند که اکثر آنها می گویند: درباره حضرت علی(ع) نازل شده است. [تفسیر طبری، ج 6، ص 186.]
مرحوم علامه امینی (ره) در کتاب الغدیر، نزول این آیه درباره حضرت علی را با روایاتی از حدود بیست کتاب معتبر از کتاب های اهل سنت، با ذکر دقیق مدارک و منابع آن، نقل کرده است. [الغدیر، ج 2، ص 52 و 53.]
در این آیه، ولایت حضرت علی(ع) در ردیف ولایت خدا و پیامبر(ص) قرار داده شد.
آیه اولی الامر:
(ای کسانی که ایمان آورده اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول خدا (ص) و اولی الامر از خودتان را [( یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم... ) نساء، 59.] ).
از سویی دانشمندان [در تفسیر برهان نیز ده ها روایت از منابع اهل بیت (ع) در ذیل این آیه آمده است که می گوید: آیه مزبور درباره علی (ع) یا آن حضرت و سایر ائمه اهل بیت (ع) نازل شده و حتی در بعضی از روایات نام دوازده امام (ع) یک یک آمده است. تفسیر برهان، ج 1، ص 381 – 387.] گفته اند که آیه اولی الامر درباره حضرت علی (ع) نازل شده است.
مثلا (حاکم حسکانی) حنفی نیشابوری (مفسر معروف اهل سنت) در ذیل این آیه پنج حدیث نقل کرده که در همه آنها عنوان (اولی الامر) بر علی (ع) تطبیق شده است. [شواهد التنزیل، ج 1، ص 148 تا 151.]
در تفسیر (البحر المحیط) نوشته (ابوحیان اندلسی مغربی) در میان اقوالی که درباره اولی الامر نقل کرده از مقاتل و میمون و کلبی (سه نفر از مفسران) نقل می کند که منظور از آن، ائمه اهل بیت (ع) هستند. [ بحر المحیط، ج 3، ص 278.]
(ابوبکر بن مؤمن شیرازی) (از علمای اهل سنت) در رساله (اعتقاد) از ابن عباس نقل می کند که آیه فوق درباره حضرت علی (ع) نازل شده است. [احقاق الحق، ج 3، ص 425.]
از سویی دیگر در این آیه شریفه با سبک و سیاق واحد و عدم تکرار لفظ (اطیعوا)، اطاعت خدا و رسول و اولی الامر واجب شده است و از این جهت اولی الامر معصوم است (و الا دستور به اطاعت از آنها به نحو اطلاق معنی نداشت) همانطوریکه خدا و پیامبرش معصومند. و طبق آنچه در روایات آمده، معصومین منحصر در امامان شیعه اند.
غیر از آیات مذکور که به صورت مختصر ذکر شد، آیات دیگری نظیر: آیه صادقین: [( یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین... ) توبه، 119. در روایات بیان شده است که: منظور از صادقین حضرت علی(ع) و اهل بیت پیامبر(ص) می باشند.( ینابیع المودة ص115 و شواهد التنزیل ج1 ص262)] )و آیه قربی: (قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی [شوری، 33] ) نیز مستقیماً به ولایت و امامت حضرت علی (ع) و دیگر ائمه پرداخته است که در روایات پیامبر اکرم که در کتاب های اهل سنت و شیعه نقل شده، آمده است.
علاوه بر این آیات، آیات دیگری، بازگو کننده ی فضیلتی از فضیلت های حضرت علی (ع) و برتری آن حضرت بر سایر صحابه و یاران و نزدیکان پیامبر اکرم(ص) است. حال با استناد به حکم عقل که تقدیم (مرجوح) بر (ارجح) را قبیح می شمارد، می توان نتیجه گرفت که امامت و جانشینی پیامبر اکرم (ص) حق حضرت علی (ع) است.
واما درروایات
یوم الدار
پیامبر(ص) برای اولین بار و به صورت عمومی در جلسهای که با اقوام خود داشت و آنها را به اسلام دعوت کرد، بوده است. این جلسه به داستان (یوم الدار) معروف بوده و در همان روزهای نخستین آغاز تبلیغ عمومی پیامبر اکرم(ص) بود که مشروح آن در ذیل آمده است:
(در آن هنگام که آیه مبارکه: (وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ)شعرا؛ 214: (نزدیکترین خویشاوندانت را [از عذاب الهی] بیم ده).] نازل گردید، رسول اکرم(ص) فرزندان عبد المطلب را که جمعاً چهل تن بودند، در خانه ابوطالب جمع کرد. ... پس از صرف غذا، رسول خدا(ص) رو به جمع حاضر نمود و مأموریت خویش را ابلاغ و انذار الهی را آغاز کرد و فرمود: بدانید که خدای متعال، مرا به سوی شما فرزندان عبدالمطلب خصوصاً و به سایر مردم، عموماً مبعوث نموده، ... هم اکنون شما را به دو کلمهای که بر زبان سبکبار، امّا در میزان عمل سنگین و پُربار است دعوت میکنم، شما به وسیله این دو کلمه، زمام امور عرب و عجم را به دست گرفته و امتهای مختلف در اطاعت و انقیاد شما در خواهند آمد، از آتش دوزخ نجات یافته و به بهشت وارد خواهید شد آن دو کلمه یکی شهادت به وحدانیّت خدای متعال و دیگری گواهی به رسالت و پیامبری من است. هر کدام از شما که در این امر خطیر، مرا اجابت نماید و در پیشرفت برنامههای آن وزیر و همگام با من باشد؛ او برادر، وصی، وزیر، وارث و جانشین بعد از من خواهد بود، از آن جماعت حتی یک نفر به وی جواب مثبت نداد. علی(ع) فرمود: من که از همه، عمرم کمتر بود، از جای برخاسته عرض کردم یا رسول اللَّه! افتخار این فرمان را به من واگذار کنید، رسول خدا(ص) فرمود: بنشین، ببینم دیگران چه میگویند؛ برای نوبت دوّم سخن را تکرار نموده، باز هم همگی خاموش بودند و جوابی ندادند، بار دیگر از جای برخاستم و فرمان وی را اجابت نمودم، باز مرا به نشستن امر نمود برای سوّمین بار سخن را اعاده نمود در این مرحله نیز همگی مُهر خاموشی بر لب زده و جواب ندادند، این بار نیز فقط من از جا برخاستم و آمادگی خود را اعلام کردم، رسول خدا(ص) فرمود: یا علی! در جای خود باش همانا تو وصی، برادر، وزیر، وارث و جانشین منی همین که سخن رسول خدا(ص) به پایان رسید، آن جماعت در حالی که خنده تمسخر آمیزی بر لب داشتند، از جای برخاسته رو به ابوطالب نموده و گفتند: بر تو گوارا باد که اگر به آیین فرزند برادرت درآیی، فرزندت علی بر تو امیر خواهد شد [یعنی سیادت و بزرگی قبیلهات از دست تو بیرون میرود و به صورت یک مأمور فرمانبردار فرزندت در خواهی آمد]).[علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین(ع)، محقق و مصحح: درگاهی، حسین، ص 40 - 42، وزارت ارشاد، تهران، چاپ اول، 1411ق.][(ارشادشیخ مفیدج1ص7]
این روایت با کمی اختلاف در الفاظ و در حدود همین محتوا در منابع دیگر نیز نقل شده است.[قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 124، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق؛ طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 2، ص 319 – 321، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387ق.] برخی از منابع اهل سنت نیز در نقل این داستان کوتاهی کرده و آنجا که به بیان خلافت و وصایت علی(ع) میپردازد با عبارت (کذا و کذا) از نقل آن خودداری کردهاند. [ابن کثیر الدمشقی، أبو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 3، ص 39 - 40، بیروت، دار الفکر، 1407ق] و برخی دیگر نیز روایت را ناقص بیان کردهاند.[مقریزی، تقی الدین، امتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق: نمیسی، محمد عبد الحمید، ج 5، ص 176 – 177، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1420ق.]
حدیث منزلت:
ماجرای این حدیث، بدین گونه است که: پیامبر اکرم (ص) در غزوه ی تبوک، به همراه بسیاری از اصحابش از مدینه خارج شدند و به سمت رومیان به راه افتادند. برای اینکه مدینه از رهبر خالی نماند، پیامبر(ص)، حضرت علی (ع) را به جای خود در مدینه گذاشتند. برخی از اصحاب زبان به طعنه گشوده، و گفتند: پیامبر (ص)، علی را در مدینه گذاشت تا مواظب زنان و بچه ها باشد.
حضرت علی (ع) به پیامبر (ص) شکایت برد و رسول اکرم(ص) در آن هنگام این جمله تاریخی رافرمود: منزلت تو نسبت به من مانند منزلت هارون نسبت به موسی است، با این تفاوت که بعد از من پیامبری نیست.) [(انت منی بمنزلة هارون من موسی الا أنه لا نبی بعدی؛ارشادشیخ مفیدج1ص8، فضائل الخمسه، ج 1،ص316-299 ]
- [سایر] رسول اکرم(ص)، چگونه حضرت علی(ع) را معرفی کردند؟
- [سایر] به روایت ابن هشام: به هنگام مرگ حضرت محمد(ص)، عباس (عموی پیامبر) از حضرت علی(ع) خواست که نزد پیامبر(ص) برود و درباره جانشین آینده وی، نظر خواهی کند، اما حضرت علی از اینکار پرهیز کرد و گفت: (مرا با این سؤال کاری نیست و اگر سید(حضرت محمد) ما را منع کند یقین میباید دانست که هیچکس بعد از وی چیزی به ما ندهد). (سیرت رسول الله، ج 2، ص 1112). سؤال این است که؛ اگر حضرت محمد(ص)، حضرت علی(ع) را به جانشینی خود در غدیر خم انتخاب کرده بود، دلیل این سؤال چه بوده است؟ چرا حضرت علی در پاسخ اشارهای به ماجرای غدیر خم نکرد؟
- [سایر] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم، امام علی علیه السلام را چگونه برای بیعت معرفی کردند؟
- [سایر] چرا حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) برای معرفی امام علی(علیه السلام) به جای غدیر خم، در مکه اقدام به این کار نکرد؟
- [سایر] نام عمامهای که پیامبر اسلام(ص)در غدیر بر روی سر مبارک امام علی(ع) قرار دادند، چیست؟
- [سایر] آیا پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) در اذان و اقامه شان ذکر اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله را می گفتند؟
- [سایر] پیامبر اکرم(ص) فرمود: (مجالس خود را به ذکر علی(ع) زینت دهید)، همچنین این حدیث: که رسول خدا فرمود: (کلام علی بالاترین کلامها است) صحیح است؟ متن کامل و منبع را ذکر نمایید.
- [سایر] چرا مبدأ تاریخ اسلام هجرت پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به مدینه است؟
- [سایر] پاسخهای ممکن به این شبهه چیست: پیامبر اسلام(ص) در یوم الدار سال سوم بعثت وزارت و وصایت علی(ع) را اعلام نمود؛ پس چرا در معراج سال دهم بعثت از جبرئیل سؤال میکند که وزیر من کیست؟
- [سایر] لطفاً این روایت را اجمالاً توضیح دهید: (مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَاصِمِی عَنْ عَلِی بْنِ الْحَسَنِ التَّمِیمِی عَنْ عَلِی بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ ذَکرْتُ لَهُ مِصْرَ فَقَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) اطْلُبُوا بِهَا الرِّزْقَ وَ لَا تَطْلُبُوا بِهَا الْمَکثَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) مِصْرُ الْحُتُوفِ یقَیضُ لَهَا قَصِیرَةُ الْأَعْمَارِ).
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید: یا محسن قد اتاک المسیء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن وا نا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی؛ بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گناهکار بگذرد؛ تو نیکوکاری و من گناهکار؛ به حق محمد و آل محمد (ص) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [امام خمینی] - ترجمه تشهد و سلام (الحمد لله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له )، یعنی ستایش،مخصوص پروردگار است و شهادت می دهم که خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد. (و اشهد ان محمدا عبده و رسوله )، یعنی شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده خدا و فرستاده اوست. (اللهم صل علی محمد و آل محمد)، یعنی خدایا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد. (و تقبل شفاعته و ارفع درجته ) یعنی قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه آن حضرت را نزد خود بلند کن. (السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته )، یعنی سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد. (السلام علینا و علی عباد الله الصالحین )، یعنی سلام از خداوند عالم بر نمازگزاران و تمام بندگان خوب او. (السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ) یعنی سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما مؤمنین باد.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)