امام علی (ع) به کدامین گناه کشته شد؟ در تعابیری که درباره شهادت امام علی(علیه السّلام) بیان شده، یکی از جملات معروف این است که (قتل لشدّه عدالته). اما سؤال اینجاست که چرا امیر مؤمنان(علیه السّلام) قربانی عدالتورزی خود شد؟ عدالت خواهی علی (علیه السّلام) در اسلام شرط عدالت فردی، حتی برای افراد عادی در صورتی که به مناصبی دست یابند ضروری است. عدالت قاضی، شاهد و امام جماعت از این قبیل اند. و فقدان عدالت در این افراد، تصدی ایشان در قضاوت، شهادت و امامت جماعت را نامشروع میسازد.در عین حال، قرآن همواره عدل و مشتقات آن را به معنی (عدالت اجتماعی) به کار برده است نظیر آیات ذیل: و امرت لاعدل بینکم (و فرمان یافتهام که میان شما عدالت کنم) (1) و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل (و چون میان مردم حکم کردید، به عدالت حکم کنید) (2) در صورتی که مفهوم ظلم در موارد غیر اجتماعی نیز بکار رفته است. مانند: ان الشرک ظلم عظیم (همانا شرک به خداوندظلم عظیمیاست) (3) ربنا ظلمنا انفسنا (پروردگارا ما به خود ظلم کردیم) (4) در این مقال منظور از عدالتخواهی علی (علیه السّلام) نهاین است که علی (علیه السّلام) در عرصه عدالت فردی، انسانی عادل بوده است و به (عدالت فقهی) (5) پایبند بوده است. بلکه منظور عدالت اجتماعی است با این توضیح که عدالت علی (علیه السّلام) یعنی اینکه امیرالمؤمنین (علیه السّلام) نه تنها عادل بوده است و به عدالت رفتار میکرده است که خواهان اجرای عدالت در اجتماع نیز بوده است. علی (علیه السّلام) تنها عادل نبود عدالتخواه بود …. در آیه کریمه قرآن نیز بر این نکته تاکید شده است کونوا قوامین بالقسط (6) قیام کنندگان به داد و عدل باشید. قیام به قسط یعنی اقامه و به پاداشتن عدل و این غیر از عدل و این غیر از عادل بودن از جنبه شخصی است (7) اجرای عدالت در نظر امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) از آن رو مهم، ضروری و گریز ناپذیر است که اصلاح جامعه را در گرو آن میداند: و من الناس من لایصلحها الا العدل (8) توده را جز اجرای عدالت، چیزی اصلاح نمیکند. علی (علیه السّلام) اجرای عدالت را زمینه ساز نابودی فساد اجتماعی میداند و داروی درد جوامع را اجرای عدلت میداند و از همین رو اجرای آن را به همه توصیه میکند و بر حاکمان ضروری میشمارد. و اگر خود خلافت را میخواست، برای آن بود که سنت رسول خدا را بر پای دارد و عدالت را بگمارد. نه آنکه دل به حکومت خوش کند و مردم را به حال خود واگذارد (9) در نامهای که هنگام خلافت ظاهری خود به عثمان پسر حنیف که از جانب او در بصره حکومت داشت نوشت و او را سرزنش کرد که چرا به میهمانیی رفته که توانگران در آن بوده اند نه مستمندان، گوید: (بدین بسنده کنم که مرا امیر مؤمنان گویند و در ناخوشایندیهای روزگار شریک مردم نباشم؟ یا در سختی زندگی بر ایشان نمونهای نشوم؟) (10) حضرت علی (علیه السّلام) رضایت عمومیاجتماع را در گرو اجرای عدالت میداند و عدالت را نه تنها تضمین کننده آرامش درونی افراد میداند که گنجایش ظرف عدالت را وسیع میداند، در حالیکه گستره ظلم را تنگ میشمرد. میفرماید: ان فی العدل سعه و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق (11) (در عدالت گشایش برای عموم است، آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمل ستم برای او سخت تر است.) عدالتخواهی در آموزه تشیع امری فراگیر است و ائمه، عمومأ بهاین موضوع با دیده ضرورت مینگریسته اند. امام سجاد (علیه السّلام) در ضمن دعای مکارم الاخلاق بسط و گسترش عدل و عدالت را از خداوند طلب میکند: و البسنی زینه المتقین فی بسط العدل (12) اقامه عدل اگر چه از سوی یک یا چند نفر در جامعه مطلوب است ولی قدر و منزلت بزرگ در زمینه عدالت گستردگی و اقامه آن در سطح وسیع اجتماع است و از همین رو است که امام سجاد (علیه السّلام) توفیق گسترش آن را طلب میکند. حضرت علی (علیه السّلام) همچنین در سفارشی به زیاد بن ابیه که وی را به جای عبدالله بن عباس، به فارس و شهرهای پیرامون آن حکومت داد، فرموده است: (عدالت را بگستران، و از ستمکاری پرهیز کن، که ستم رعیت را به آوارگی کشاند و بیدادگری به مبارزه و شمشیر میانجامد.) (13) آن حضرت در ضمن خطبه 87 میفرماید: (مگر من پرچم ایمان را در بین شما استوار نساختم ؟ و از حدود و مرز حلال و حرام آگاهیتان ندادم؟ مگر پیراهن عافیت را با عدل خود به اندام شما نپوشاندم ؟ و نیکیها را با اعمال و گفتار خود در میان شما رواج ندادم ؟) (علی (علیه السّلام) هرگز در راه اجرای عدالت مسامحه را جایز نمیداند به ویژه در جائی که پای بیت المال در میان باشد میخروشد. وی درباره اموال فراوان بیت المال که یکی از حکام به بعضی از خویشاوندان خود بخشیده بود فرمود: (به خدا سوگند بیت المال تاراج شده را هر کجا بیابم به صاحب اصلی آن باز میگردانم گرچه با آن ازدواج کرده، یا کنیزی خریده باشند، زیرا در عدالت گشایش برای عموم است و آن کس که عدالت برای او گران آید، تحمل ستم برای او سخت تر است.) (14) اگر در جامعهایی این پندار غالب شود که روی آوری به عدالت و اجرای آن در هر شرایطی از وجود ستم در جامعه والاتر است، آن جامعه خود به اجرای عدالت خواهد پرداخت و مردم خود قیام به قسط خواهند کرد. در روایتی از نبی مکرم اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمده است: عدل ساعه خیر من عباده سبعین سنه (15) (عدل یک ساعت از عبادت هفتاد سال برتر است.) شاید بتوان از قرار گرفتن عدالت در برابر عبادت فردی در کلام رسول گرامی اسلام (ص) چنین فهمید که عدالتی از هفتاد سال عبادت برتر و والاتر است که در اجتماع باشد و سبب گردد که عدل در جامعه گسترش یابد. وجود عدالت در جامعه نه فقط برای تامین خدائی شدن انسانها و حرکت رو به بالای جامعه ضروری است که حتی ثبات و دوام حکومت به آن بستگی دارد: امام علی (علیه السّلام): فی العدل الاقتداء بسنه الله و ثبات الدول (16) (در اجرای عدالت نه تنها اقتدا به سنت الهی نهفته است که ثبات حکومت و دولتها نیز در گرو آن است.) در آموزه دیگری از نبی مکرم (ص) بقاء حکومت با کفر امکان پذیر دانسته شده ولی بقاء آن با ظلم ناممکن شمرده شده است.(17) نمونههایی از عدالت خواهی علی (علیه السّلام) * دختر امیرالمؤمنین (علیه السّلام) گردنبندی از بیت المال به عاریه گرفت که پس از اندک زمانی آن را باز گرداند. آن حضرت بر مسئول بیت المال خشم گرفت و رو به دختر خویش فرمود: آیا همه زنانی که از مدینه به کوفه آمده اند اکنون، چنین گردنبندی دارند که تو میخواهی داشته باشی ؟ ای دختر علی مگذار شیطان بر تو مسلط شود. (18) * پست و مقام تو طعمهای برای غارت نیست بلکه امانتی است در دست تو (19) * محبوب ترین بنده خدا در نزد او بندهای است که خود را به عدل ملتزم میداند. (20) * من آن هنگام که به حاکمیت شما رسیدم چند درهم و اندکی لباس مندرس، که خانواده ام بافته بودند داشتم، حال اگر به هنگام پایان کار خویش بیش از این چیزی داشته باشم، خائن هستم و به جامعه و مردم خیانت کردهام (21) * راه حق و عدالت را بپیمایید، تودهها را ناراضی نکنید و اشراف بی تعهد و امتیاز طلب و سرمایه داران را از خود دور کنید (22) * گاهی دوستان خیر اندیش آن حضرت به وی توصیه میکردند که به خاطر مصلحت از موضوع عدالت و مساوات در گذرد و آن حضرت پاسخ میفرمود: (شما از من میخواهید که پیروزی را به قیمت تبعیض و ستمگری به دست آورم؟ از من میخواهید که عدالت را به پای سیاست و سیادت قربانی کنم ؟ خیر، سوگند به ذات خدا که تا دنیا دنیا است چنین کاری نخواهم کرد و به گرد چنین کاری نخواهم گشت. (23) * اگر شب را روی اشتر خارا بیدار مانم و در طوقهای آهنین گرفتار، از این سو و از آن سویم کشند، خوشتر دارم تا روز رستاخیز بر خدا و رسول در آیم در حالی که بر بندهای ستم کرده باشم. به خدا عقیل را دیدم پریشان و سخت درویش، کودکانش از درویشی پریش. موی ژولیده و رنگشان تیره گردیده. از من خواست منی گندم بدو دهم. پی در پی آمد و گفته خود را تکرار کرد. گوش به سخنان او نهادم، پنداشت دین خود را بدو دادم. آهنی گداخته را به تنش نزدیک ساختم فریاد برآورد. گفتم نوحه گران بر تو بگریند از آهنی که انسانی به بازیچه آن را گرم کرده مینالی و میخواهی مرا به آتش دوزخ بکشانی ؟ (24) سخن آخر اینکه علی (علیه السّلام) مربی و امامیاست که اهل ملل و ادیان عالم به عظمت او اقرار میکنند. ادیب جهانی مسیحی، جرج جرداق لبنانی، او را (صوت عدالت انسانی) مینامد و پنج جلد کتاب بی نظیر درباره او مینویسد و دست تمنا به سوی تاریخ میگشاید، و به تاریخ خطاب میکند: آیا نمیشود به نام تکرار تاریخ یک علی بن ابیطالب دیگر به بشریت ارزانی داری ؟ چهره علی در هالهای اثیری، از عدالت و انسان دوستی، هر لحظه بر زندگی بشریت میتابد، و خون عدالت، که به هنگام (نماز صبح) از پیشانی نورانی او بر محراب ریخت، هر بامداد خورشید را بیدار میکند تا فریاد علی را همگان بشنوند: عدالت، عدالت …. و سرانجام این عدالت است که بر همه جا و همه چیز حاکم میگردد.(25) اجرای عدالت از نظر علی (علیه السّلام) با نیت پاک و کاستن از طمع و افزودن بر ورع و پرهیزکاری میسر است. (26) و سر انجام علی (علیه السّلام) به لقاء حق رسید و عدالت نگاهبان امین و بر پا دارنده مجاهد خود رااز دست داد. نویسنده: ابوذر ابراهیمی ترکمان منابع و ماخذ: 1. شورا / 15 2. نساء / 58 3. لقمان / 13 4. اعراف / 23 5. عادل در متون فقهی کسی است که گناه کبیره انجام ندهد و به انجام گناههای صغیره اصرار نو رزد و بر خلاف مروت عمل نکند. 6. نساء / 135 7. بیست گفتار / مرحوم مطهری / گفتار اول / ص 5 8. الحیاه / محمد رضا حکیمی/ ج 6 / ص 400 9. علی از زبان علی / سیدجعفر شهیدی / دفتر نشر فرهنگ اسلامی/ ص 42 10. نهج البلاغه / نامه 45 11. نهج البلاغه / خطبه 15 12.صحیفه سجادیه / دعای مکارم الاخلاق 13. نهج البلاغه / حکمت 476 14. نهج البلاغه / خطبه 15 15. میزان الحکمه / ج 6 / ص 79 16. غرر الحکم / ص 513 17. حدیث نبوی (ص): الملک یبقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم 18. ابن شهر آشوب مازندرانی / مناقب / ص 108 19. نهج البلاغه / نامه 5 20. نهج البلاغه / خطبه 87 21. مناقب / ج 2 / ص 98 22. نهج البلاغه / نامه 53 23. نهج البلاغه / خطبه 126 24. نهج البلاغه / خطبه 224 / ترجمه دکتر سید جعفر شهیدی 25. با جاری صلابت اعصار / محمد رضا حکیمی/ بینات / سال 7 / ش 28 / ص 33 34 26. نهج البلاغه صبحی صالح / خطبه 15: استعن علی العدل بحسن النیه و قله الطمع و کثره الورع. منبع: باشگاه اندیشه
امام علی (ع) به کدامین گناه کشته شد؟
در تعابیری که درباره شهادت امام علی(علیه السّلام) بیان شده، یکی از جملات معروف این است که (قتل لشدّه عدالته). اما سؤال اینجاست که چرا امیر مؤمنان(علیه السّلام) قربانی عدالتورزی خود شد؟
عدالت خواهی علی (علیه السّلام)
در اسلام شرط عدالت فردی، حتی برای افراد عادی در صورتی که به مناصبی دست یابند ضروری است. عدالت قاضی، شاهد و امام جماعت از این قبیل اند. و فقدان عدالت در این افراد، تصدی ایشان در قضاوت، شهادت و امامت جماعت را نامشروع میسازد.در عین حال، قرآن همواره عدل و مشتقات آن را به معنی (عدالت اجتماعی) به کار برده است نظیر آیات ذیل:
و امرت لاعدل بینکم
(و فرمان یافتهام که میان شما عدالت کنم) (1)
و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل
(و چون میان مردم حکم کردید، به عدالت حکم کنید) (2)
در صورتی که مفهوم ظلم در موارد غیر اجتماعی نیز بکار رفته است. مانند:
ان الشرک ظلم عظیم
(همانا شرک به خداوندظلم عظیمیاست) (3)
ربنا ظلمنا انفسنا
(پروردگارا ما به خود ظلم کردیم) (4)
در این مقال منظور از عدالتخواهی علی (علیه السّلام) نهاین است که علی (علیه السّلام) در عرصه عدالت فردی، انسانی عادل بوده است و به (عدالت فقهی) (5) پایبند بوده است.
بلکه منظور عدالت اجتماعی است با این توضیح که عدالت علی (علیه السّلام) یعنی اینکه امیرالمؤمنین (علیه السّلام) نه تنها عادل بوده است و به عدالت رفتار میکرده است که خواهان اجرای عدالت در اجتماع نیز بوده است.
علی (علیه السّلام) تنها عادل نبود عدالتخواه بود …. در آیه کریمه قرآن نیز بر این نکته تاکید شده است کونوا قوامین بالقسط (6) قیام کنندگان به داد و عدل باشید.
قیام به قسط یعنی اقامه و به پاداشتن عدل و این غیر از عدل و این غیر از عادل بودن از جنبه شخصی است (7) اجرای عدالت در نظر امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) از آن رو مهم، ضروری و گریز ناپذیر است که اصلاح جامعه را در گرو آن میداند:
و من الناس من لایصلحها الا العدل (8)
توده را جز اجرای عدالت، چیزی اصلاح نمیکند.
علی (علیه السّلام) اجرای عدالت را زمینه ساز نابودی فساد اجتماعی میداند و داروی درد جوامع را اجرای عدلت میداند و از همین رو اجرای آن را به همه توصیه میکند و بر حاکمان ضروری میشمارد. و اگر خود خلافت را میخواست، برای آن بود که سنت رسول خدا را بر پای دارد و عدالت را بگمارد. نه آنکه دل به حکومت خوش کند و مردم را به حال خود واگذارد (9)
در نامهای که هنگام خلافت ظاهری خود به عثمان پسر حنیف که از جانب او در بصره حکومت داشت نوشت و او را سرزنش کرد که چرا به میهمانیی رفته که توانگران در آن بوده اند نه مستمندان، گوید:
(بدین بسنده کنم که مرا امیر مؤمنان گویند و در ناخوشایندیهای روزگار شریک مردم نباشم؟ یا در سختی زندگی بر ایشان نمونهای نشوم؟) (10)
حضرت علی (علیه السّلام) رضایت عمومیاجتماع را در گرو اجرای عدالت میداند و عدالت را نه تنها تضمین کننده آرامش درونی افراد میداند که گنجایش ظرف عدالت را وسیع میداند، در حالیکه گستره ظلم را تنگ میشمرد.
میفرماید:
ان فی العدل سعه و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق (11)
(در عدالت گشایش برای عموم است، آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمل ستم برای او سخت تر است.)
عدالتخواهی در آموزه تشیع امری فراگیر است و ائمه، عمومأ بهاین موضوع با دیده ضرورت مینگریسته اند. امام سجاد (علیه السّلام) در ضمن دعای مکارم الاخلاق بسط و گسترش عدل و عدالت را از خداوند طلب میکند: و البسنی زینه المتقین فی بسط العدل (12)
اقامه عدل اگر چه از سوی یک یا چند نفر در جامعه مطلوب است ولی قدر و منزلت بزرگ در زمینه عدالت گستردگی و اقامه آن در سطح وسیع اجتماع است و از همین رو است که امام سجاد (علیه السّلام) توفیق گسترش آن را طلب میکند.
حضرت علی (علیه السّلام) همچنین در سفارشی به زیاد بن ابیه که وی را به جای عبدالله بن عباس، به فارس و شهرهای پیرامون آن حکومت داد، فرموده است:
(عدالت را بگستران، و از ستمکاری پرهیز کن، که ستم رعیت را به آوارگی کشاند و بیدادگری به مبارزه و شمشیر میانجامد.) (13)
آن حضرت در ضمن خطبه 87 میفرماید: (مگر من پرچم ایمان را در بین شما استوار نساختم ؟ و از حدود و مرز حلال و حرام آگاهیتان ندادم؟ مگر پیراهن عافیت را با عدل خود به اندام شما نپوشاندم ؟ و نیکیها را با اعمال و گفتار خود در میان شما رواج ندادم ؟)
(علی (علیه السّلام) هرگز در راه اجرای عدالت مسامحه را جایز نمیداند به ویژه در جائی که پای بیت المال در میان باشد میخروشد. وی درباره اموال فراوان بیت المال که یکی از حکام به بعضی از خویشاوندان خود بخشیده بود فرمود:
(به خدا سوگند بیت المال تاراج شده را هر کجا بیابم به صاحب اصلی آن باز میگردانم گرچه با آن ازدواج کرده، یا کنیزی خریده باشند، زیرا در عدالت گشایش برای عموم است و آن کس که عدالت برای او گران آید، تحمل ستم برای او سخت تر است.) (14)
اگر در جامعهایی این پندار غالب شود که روی آوری به عدالت و اجرای آن در هر شرایطی از وجود ستم در جامعه والاتر است، آن جامعه خود به اجرای عدالت خواهد پرداخت و مردم خود قیام به قسط خواهند کرد.
در روایتی از نبی مکرم اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمده است:
عدل ساعه خیر من عباده سبعین سنه (15)
(عدل یک ساعت از عبادت هفتاد سال برتر است.)
شاید بتوان از قرار گرفتن عدالت در برابر عبادت فردی در کلام رسول گرامی اسلام (ص) چنین فهمید که عدالتی از هفتاد سال عبادت برتر و والاتر است که در اجتماع باشد و سبب گردد که عدل در جامعه گسترش یابد.
وجود عدالت در جامعه نه فقط برای تامین خدائی شدن انسانها و حرکت رو به بالای جامعه ضروری است که حتی ثبات و دوام حکومت به آن بستگی دارد:
امام علی (علیه السّلام):
فی العدل الاقتداء بسنه الله و ثبات الدول (16)
(در اجرای عدالت نه تنها اقتدا به سنت الهی نهفته است که ثبات حکومت و دولتها نیز در گرو آن است.)
در آموزه دیگری از نبی مکرم (ص) بقاء حکومت با کفر امکان پذیر دانسته شده ولی بقاء آن با ظلم ناممکن شمرده شده است.(17)
نمونههایی از عدالت خواهی علی (علیه السّلام)
* دختر امیرالمؤمنین (علیه السّلام) گردنبندی از بیت المال به عاریه گرفت که پس از اندک زمانی آن را باز گرداند. آن حضرت بر مسئول بیت المال خشم گرفت و رو به دختر خویش فرمود: آیا همه زنانی که از مدینه به کوفه آمده اند اکنون، چنین گردنبندی دارند که تو میخواهی داشته باشی ؟ ای دختر علی مگذار شیطان بر تو مسلط شود. (18)
* پست و مقام تو طعمهای برای غارت نیست بلکه امانتی است در دست تو (19)
* محبوب ترین بنده خدا در نزد او بندهای است که خود را به عدل ملتزم میداند. (20)
* من آن هنگام که به حاکمیت شما رسیدم چند درهم و اندکی لباس مندرس، که خانواده ام بافته بودند داشتم، حال اگر به هنگام پایان کار خویش بیش از این چیزی داشته باشم، خائن هستم و به جامعه و مردم خیانت کردهام (21)
* راه حق و عدالت را بپیمایید، تودهها را ناراضی نکنید و اشراف بی تعهد و امتیاز طلب و سرمایه داران را از خود دور کنید (22)
* گاهی دوستان خیر اندیش آن حضرت به وی توصیه میکردند که به خاطر مصلحت از موضوع عدالت و مساوات در گذرد و آن حضرت پاسخ میفرمود:
(شما از من میخواهید که پیروزی را به قیمت تبعیض و ستمگری به دست آورم؟ از من میخواهید که عدالت را به پای سیاست و سیادت قربانی کنم ؟ خیر، سوگند به ذات خدا که تا دنیا دنیا است چنین کاری نخواهم کرد و به گرد چنین کاری نخواهم گشت. (23)
* اگر شب را روی اشتر خارا بیدار مانم و در طوقهای آهنین گرفتار، از این سو و از آن سویم کشند، خوشتر دارم تا روز رستاخیز بر خدا و رسول در آیم در حالی که بر بندهای ستم کرده باشم.
به خدا عقیل را دیدم پریشان و سخت درویش، کودکانش از درویشی پریش. موی ژولیده و رنگشان تیره گردیده. از من خواست منی گندم بدو دهم. پی در پی آمد و گفته خود را تکرار کرد. گوش به سخنان او نهادم، پنداشت دین خود را بدو دادم. آهنی گداخته را به تنش نزدیک ساختم فریاد برآورد. گفتم نوحه گران بر تو بگریند از آهنی که انسانی به بازیچه آن را گرم کرده مینالی و میخواهی مرا به آتش دوزخ بکشانی ؟ (24)
سخن آخر اینکه علی (علیه السّلام) مربی و امامیاست که اهل ملل و ادیان عالم به عظمت او اقرار میکنند. ادیب جهانی مسیحی، جرج جرداق لبنانی، او را (صوت عدالت انسانی) مینامد و پنج جلد کتاب بی نظیر درباره او مینویسد و دست تمنا به سوی تاریخ میگشاید، و به تاریخ خطاب میکند:
آیا نمیشود به نام تکرار تاریخ یک علی بن ابیطالب دیگر به بشریت ارزانی داری ؟
چهره علی در هالهای اثیری، از عدالت و انسان دوستی، هر لحظه بر زندگی بشریت میتابد، و خون عدالت، که به هنگام (نماز صبح) از پیشانی نورانی او بر محراب ریخت، هر بامداد خورشید را بیدار میکند تا فریاد علی را همگان بشنوند: عدالت، عدالت …. و سرانجام این عدالت است که بر همه جا و همه چیز حاکم میگردد.(25)
اجرای عدالت از نظر علی (علیه السّلام) با نیت پاک و کاستن از طمع و افزودن بر ورع و پرهیزکاری میسر است. (26)
و سر انجام علی (علیه السّلام) به لقاء حق رسید و عدالت نگاهبان امین و بر پا دارنده مجاهد خود رااز دست داد.
نویسنده: ابوذر ابراهیمی ترکمان
منابع و ماخذ:
1. شورا / 15
2. نساء / 58
3. لقمان / 13
4. اعراف / 23
5. عادل در متون فقهی کسی است که گناه کبیره انجام ندهد و به انجام گناههای صغیره اصرار نو رزد و بر خلاف مروت عمل نکند.
6. نساء / 135
7. بیست گفتار / مرحوم مطهری / گفتار اول / ص 5
8. الحیاه / محمد رضا حکیمی/ ج 6 / ص 400
9. علی از زبان علی / سیدجعفر شهیدی / دفتر نشر فرهنگ اسلامی/ ص 42
10. نهج البلاغه / نامه 45
11. نهج البلاغه / خطبه 15
12.صحیفه سجادیه / دعای مکارم الاخلاق
13. نهج البلاغه / حکمت 476
14. نهج البلاغه / خطبه 15
15. میزان الحکمه / ج 6 / ص 79
16. غرر الحکم / ص 513
17. حدیث نبوی (ص): الملک یبقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم
18. ابن شهر آشوب مازندرانی / مناقب / ص 108
19. نهج البلاغه / نامه 5
20. نهج البلاغه / خطبه 87
21. مناقب / ج 2 / ص 98
22. نهج البلاغه / نامه 53
23. نهج البلاغه / خطبه 126
24. نهج البلاغه / خطبه 224 / ترجمه دکتر سید جعفر شهیدی
25. با جاری صلابت اعصار / محمد رضا حکیمی/ بینات / سال 7 / ش 28 / ص 33 34
26. نهج البلاغه صبحی صالح / خطبه 15: استعن علی العدل بحسن النیه و قله الطمع و کثره الورع.
منبع: باشگاه اندیشه
- [سایر] فرزند حضرت علی(ع) به نام عبید الله بن علی چرا توسط مختار فرزند ابو عبید کشته شد؟ لطفاً ماجرا را شرح دهید.
- [سایر] آیا تاریخ طبری قابل اطمینان است؟ مثلا در مورد این مطلب که در تاریخ طبری آمده است که امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در جنگ عمر علیه ایران شرکت کرده اند. و اگر این مطلب درست است؛ چرا امام علی (ع) این اجازه را به فرزندانش داد؟ گناه مردم ایران چه بود که کشته شدند؟
- [سایر] اگر عایشه در ماجرای جنگ جمل، گناه کار است چرا علی(ع) او را قصاص نکرد؟
- [سایر] امام علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندش امام حسن (ع) چه سفارشهایی میفرمایند؟
- [سایر] آیا هند همسر یزید و قبل از آن خادم خانه امام علی(ع) بود؟ آیا این حقیقت دارد که زنان یزید و خود او از کشته شدن امام حسین(ع) و یارانش ناراحت بودند؟
- [سایر] چرا حدود صد سال قبر امیرالمومنین علی(ع) مخفی بود؟
- [سایر] آیا امام حسین (ع) به دست شیعیان خود کشته شد؟
- [سایر] چرا اسم امام حسین(ع) را حسین گذاشتند؟ چرا اسم امام علی(ع) را علی گذاشتند؟
- [سایر] متن روی بازوی امیرالمؤمنین علی(ع) و دیگر امامان(ع)، هنگام تولد چه بود؟
- [سایر] چرا لقب امام علی(ع) امیرالمومنین نامیده شد؟
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.