آیا در منابع اهل سنت واقعه غدیر آمده است؟ منابع و اسناد واقعه غدیر یا بخش هایی از آن در کتب اهل سنت با توجه به اینکه در تمامی منابع معتبر شیعه واقعه غدیر به طور کامل همراه با وقایع قبل و اتفاقات بعد از آن ذکر شده است از ذکر منابع شیعه در زمینه سند واقعه غدیر خودداری کرده و صرفا منابع اهل سنت را ذکر کردیم. برای جستجوی بیشتر می توانید به کتاب" الغدیر" علامه امینی مراجعه کنید. اخبار اصفهان: ج1ص107و235.ج2ص227. اخبارالدول وآثارالاول:ص102. أربعین الهروی:ص12. أرجح المطالب:ص36و56 و58 و67 و203 و338 و339 و389 و581-545 و681 . الارشاد: ص420. أسباب النزول:ص135. أسد الغابه:ج1ص308و367.ج2ص233.ج3ص92و93و274و307و321.ج4ص28.ج5ص6و205و208. الامامه و السیاسه:ج1 ص109. أنساب الاشراف:ج1 ص156. البدایه و النهایه:ج5 ص208-213و227و228-ج7ص338و344-349. بلاغات النساء:ص72. تاریخ بغداد:ج8ص290-ج7ص377-ج12ص343-ج14ص236. التاریخ الکبیر:ج1ص375-ج2قسم2ص194. تاریخ الخلفاء:ص114و158و179. تفسیر الثعلبی:ص78و104و181و235. تفسیر الطبری:ج3ص428. تفسیر فخر الرازی:ج3ص636. التمهید(باقلانی):ص171. الجمع بین الصحاح:ص458. حیاه الصحابه:ج2ص769. حلیه الاولیاء:ج5ص26و363-ج6ص294. الخصائص:ص4و49و51. خصائص النسائی:ص21و40و86و88و93و94و95و100و104و124. الخصائص(السیوطی):ص18. الخطط والآثار(مقریزی):ص220. الدر المنثور:ج2ص259و298. دول الاسلام(ذهبی):ج1ص20. ذخائرالعقبی:ص67و68. روضات الجنات(زمجی):ص158. سر العالمین(غزالی):ص16. سنن الترمذی:ج5ص591 . سنن ابن ماجه:ج1 ص43. سنن النسائی:ج5 ص45. سنن المصطفی صلی الله علیه و آله:ج1ص45. السیره النبویه(زینی):ج3 ص3. شرح نهج البلاغه(ابن أبی الحدید):ج1ص317و362-ج2ص288-ج3ص208-ج4ص221-ج9ص217. الشرف الموبد(نبهانی):ص58و113. شواهد التنزیل:ج1ص158و190. صحیح الترمذی:ج1ص32-ج2ص298-ج5ص633. صحیح مسلم:ج4ص1873. الصواعق المحرقه:ص25و26و73و74. طبقات ابن سعد:ج3ص335. العقد الفرید:ج5ص317. عمده الاخبار:ص191. الفصول المهمه:ص23و24و25و27و74. الفضائل(ابن حنبل):ج1ص45و59و77و111-ج2ص560و563و569و592و599-ج3ص27و35. فضائل الصحابه:ج2ص610و682. الکفایه:ص151. کفایه الطالب:ص13و17و58 و62 و153و285و286. کنز العمال:ج1ص48-ج6ص397-405-ج8ص60-ج12ص210-ج15ص209. الکوکب الدری:ج1ص39. مجمع الفوائد:ج9ص103-108و163. مختلف الحدیث(ابن قتیبه):ص52و276. مروج الذهب:ج2ص11. مستدرک الحاکم:ج3ص109و110و118و371و631. مسند ابن حنبل:ج1ص84و119و180-ج4ص241و281و368و370و372-ج5ص347و366و370و419-494-ج6ص476. مسند الطیالسی:ص111. مصابیح السنه:ج2ص202و275. معارج النبوه:ج1ص329. المعارف(ابن قتیبه):ص58. معالم الایمان(دباغ):ج2ص299. المعتصرمن المختصر:ج2ص301و332. معجم البلدان:ج2ص389. المعجم الصغیر:ج1ص64و71. المعجم الکبیر(طبرانی):ج1ص149و157و390-ج5ص196. مقاصد الطالب:ص11. مقتل الحسینعلیه السلام(خوارزمی):ص47. مقصد الراغب:ص39. المنار:ج1ص463. مناقب الائمه(باقلانی):ص98. المناقب(ابن جوزی):ص29. المناقب(ابن مغازلی):ص16و18و20و22و23و24و25و224و229. المناقب(عبدالله شافعی):ص106و107و122. منتخب کنز العمال:ج5ص30و32و51. المواقف:ج2ص611. موده القربی:ص50. نزهه الناظرین:ص39. النهایه(ابن الأثیر):ج4ص346. نهایه العقول:ص199. الوفیات(ابن خلکان):ج1ص60-ج2ص223. ینابیع الموده:ص29-40و53-55و81و120و129و134و154و155و179-187و206و234و284. الاصابه:ج1ص372و550-ج2ص257و382و408و509-ج3ص512-ج4ص80. الاستیعاب:ج2ص460. أشعه اللمعات فی شرح المشکاه:ج4ص89و665و676. تفریح الأحباب:ص31و32و307و319و367. التمهید و البیان(أشعری):ص237. الفتوح(ابن الأعثم):ج3ص121. التمهید البیان(أشعری):ص237. ثمار القلوب(ثعالبی):ص511. الأعتقاد(بیهقی):ص182. تاریخ دمشق:ج1ص370-ج2ص5و85و345-ج5ص321. الجمع بین الصحاح:ص458. الشفاء(قاضی عیاض):ج2ص41. أسنی المطالب:ص4و221. انسان العیون:ج3ص274. الأنوار المحمدیه:ص251. بلوغ الأمانی:ج1ص213. البیان والتعریف:ج2ص36. التاج الجامع:ج3ص296. تجهیز الجیش:ص135و292. ذخائرالعقبی:ص67و68. الحاوی للفتاوی:ج1ص79و122. الریاض النضره:ج2ص169و170و217و244و348. السیره الحلبیه:ج3ص274و283و369. شرح المقاصد:ج2ص219. فرائد السمطین:ج1ص56و64و65و67و68و69و72و75و76و77. العثمانیه:ص145. مرقاه المفاتیح:ج1ص349-ج11ص341و349. مصابیح السنه:ج2ص202و275. المورود فی شرح سنن أبی داود:ج1ص214.
آیا در منابع اهل سنت واقعه غدیر آمده است؟
منابع و اسناد واقعه غدیر یا بخش هایی از آن در کتب اهل سنت
با توجه به اینکه در تمامی منابع معتبر شیعه واقعه غدیر به طور کامل همراه با وقایع قبل و اتفاقات بعد از آن ذکر شده است از ذکر منابع شیعه در زمینه سند واقعه غدیر خودداری کرده و صرفا منابع اهل سنت را ذکر کردیم.
برای جستجوی بیشتر می توانید به کتاب" الغدیر" علامه امینی مراجعه کنید.
اخبار اصفهان: ج1ص107و235.ج2ص227.
اخبارالدول وآثارالاول:ص102.
أربعین الهروی:ص12.
أرجح المطالب:ص36و56 و58 و67 و203 و338 و339 و389 و581-545 و681 .
الارشاد: ص420.
أسباب النزول:ص135.
أسد الغابه:ج1ص308و367.ج2ص233.ج3ص92و93و274و307و321.ج4ص28.ج5ص6و205و208.
الامامه و السیاسه:ج1 ص109.
أنساب الاشراف:ج1 ص156.
البدایه و النهایه:ج5 ص208-213و227و228-ج7ص338و344-349.
بلاغات النساء:ص72.
تاریخ بغداد:ج8ص290-ج7ص377-ج12ص343-ج14ص236.
التاریخ الکبیر:ج1ص375-ج2قسم2ص194.
تاریخ الخلفاء:ص114و158و179.
تفسیر الثعلبی:ص78و104و181و235.
تفسیر الطبری:ج3ص428.
تفسیر فخر الرازی:ج3ص636.
التمهید(باقلانی):ص171.
الجمع بین الصحاح:ص458.
حیاه الصحابه:ج2ص769.
حلیه الاولیاء:ج5ص26و363-ج6ص294.
الخصائص:ص4و49و51.
خصائص النسائی:ص21و40و86و88و93و94و95و100و104و124.
الخصائص(السیوطی):ص18.
الخطط والآثار(مقریزی):ص220.
الدر المنثور:ج2ص259و298.
دول الاسلام(ذهبی):ج1ص20.
ذخائرالعقبی:ص67و68.
روضات الجنات(زمجی):ص158.
سر العالمین(غزالی):ص16.
سنن الترمذی:ج5ص591 .
سنن ابن ماجه:ج1 ص43.
سنن النسائی:ج5 ص45.
سنن المصطفی صلی الله علیه و آله:ج1ص45.
السیره النبویه(زینی):ج3 ص3.
شرح نهج البلاغه(ابن أبی الحدید):ج1ص317و362-ج2ص288-ج3ص208-ج4ص221-ج9ص217.
الشرف الموبد(نبهانی):ص58و113.
شواهد التنزیل:ج1ص158و190.
صحیح الترمذی:ج1ص32-ج2ص298-ج5ص633.
صحیح مسلم:ج4ص1873.
الصواعق المحرقه:ص25و26و73و74.
طبقات ابن سعد:ج3ص335.
العقد الفرید:ج5ص317.
عمده الاخبار:ص191.
الفصول المهمه:ص23و24و25و27و74.
الفضائل(ابن حنبل):ج1ص45و59و77و111-ج2ص560و563و569و592و599-ج3ص27و35.
فضائل الصحابه:ج2ص610و682.
الکفایه:ص151.
کفایه الطالب:ص13و17و58 و62 و153و285و286.
کنز العمال:ج1ص48-ج6ص397-405-ج8ص60-ج12ص210-ج15ص209.
الکوکب الدری:ج1ص39.
مجمع الفوائد:ج9ص103-108و163.
مختلف الحدیث(ابن قتیبه):ص52و276.
مروج الذهب:ج2ص11.
مستدرک الحاکم:ج3ص109و110و118و371و631.
مسند ابن حنبل:ج1ص84و119و180-ج4ص241و281و368و370و372-ج5ص347و366و370و419-494-ج6ص476.
مسند الطیالسی:ص111.
مصابیح السنه:ج2ص202و275.
معارج النبوه:ج1ص329.
المعارف(ابن قتیبه):ص58.
معالم الایمان(دباغ):ج2ص299.
المعتصرمن المختصر:ج2ص301و332.
معجم البلدان:ج2ص389.
المعجم الصغیر:ج1ص64و71.
المعجم الکبیر(طبرانی):ج1ص149و157و390-ج5ص196.
مقاصد الطالب:ص11.
مقتل الحسینعلیه السلام(خوارزمی):ص47.
مقصد الراغب:ص39.
المنار:ج1ص463.
مناقب الائمه(باقلانی):ص98.
المناقب(ابن جوزی):ص29.
المناقب(ابن مغازلی):ص16و18و20و22و23و24و25و224و229.
المناقب(عبدالله شافعی):ص106و107و122.
منتخب کنز العمال:ج5ص30و32و51.
المواقف:ج2ص611.
موده القربی:ص50.
نزهه الناظرین:ص39.
النهایه(ابن الأثیر):ج4ص346.
نهایه العقول:ص199.
الوفیات(ابن خلکان):ج1ص60-ج2ص223.
ینابیع الموده:ص29-40و53-55و81و120و129و134و154و155و179-187و206و234و284.
الاصابه:ج1ص372و550-ج2ص257و382و408و509-ج3ص512-ج4ص80.
الاستیعاب:ج2ص460.
أشعه اللمعات فی شرح المشکاه:ج4ص89و665و676.
تفریح الأحباب:ص31و32و307و319و367.
التمهید و البیان(أشعری):ص237.
الفتوح(ابن الأعثم):ج3ص121.
التمهید البیان(أشعری):ص237.
ثمار القلوب(ثعالبی):ص511.
الأعتقاد(بیهقی):ص182.
تاریخ دمشق:ج1ص370-ج2ص5و85و345-ج5ص321.
الجمع بین الصحاح:ص458.
الشفاء(قاضی عیاض):ج2ص41.
أسنی المطالب:ص4و221.
انسان العیون:ج3ص274.
الأنوار المحمدیه:ص251.
بلوغ الأمانی:ج1ص213.
البیان والتعریف:ج2ص36.
التاج الجامع:ج3ص296.
تجهیز الجیش:ص135و292.
ذخائرالعقبی:ص67و68.
الحاوی للفتاوی:ج1ص79و122.
الریاض النضره:ج2ص169و170و217و244و348.
السیره الحلبیه:ج3ص274و283و369.
شرح المقاصد:ج2ص219.
فرائد السمطین:ج1ص56و64و65و67و68و69و72و75و76و77.
العثمانیه:ص145.
مرقاه المفاتیح:ج1ص349-ج11ص341و349.
مصابیح السنه:ج2ص202و275.
المورود فی شرح سنن أبی داود:ج1ص214.
- [سایر] کدامیک از منابع اهل سنت، حدیث غدیر را نقل کرده است؟
- [سایر] با توجه به منابع روایی اهل سنت حدیث غدیر تایید می شود یا رد؟
- [سایر] اهمیت عید غدیر از دیدگاه اهل سنت را توضیح دهید؟
- [سایر] اهمیت عید غدیر از دیدگاه اهل سنت را توضیح دهید؟
- [سایر] دلایل اهل سنت در عدم پذیرش غدیر چیست؟
- [سایر] با توجه به مدارک اهل سنت چرا اهل تسنن روز عاشورا را روزه می گیرند؟
- [سایر] هنگام ولادت امیرمؤمنان امام علی علیه السلام دیوار کعبه شکافته شده آیا این واقعه در منابع تاریخی اهل سنت منعکس شده است؟
- [سایر] هنگام ولادت امیرمؤمنان امام علی علیه السلام دیوار کعبه شکافته شده آیا این واقعه در منابع تاریخی اهل سنت منعکس شده است؟
- [سایر] آیا از دیدگاه اهل سنت حدیث غدیر متواتر است؟
- [سایر] آیا منابع اهل سنت به حدیث کساء اشاره کرده اند؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله بهجت] نمازهای مستحبی را نمی شود به جماعت خواند، ولی خواندن نماز عید فطر و قربان در زمان غیبت امام علیه السلام به جماعت مستحب است در صورتی که شروط وجوب موجود نباشد، همچنین خواندن نماز استسقاء که برای طلب باران می خوانند به جماعت مستحب است و بعید نیست استحباب جماعت در نماز غدیر که به امید مطلوبیت خوانده شود.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] ابوحنیفه و شافعی برای مغبون قائل به خیار غبن نیستند، حال آنکه در مذهب ما این خیار ثابت است، و ظاهراً بحث ثبوت یا عدم ثبوت این خیار شامل موردی که بنای شخص مغبون بر بیتوجّهی به قیمت و خرید و فروش کالا به هر قیمتی باشد، نمیشود، در این فرض ظاهراً خیار غبن ثابت نیست. همچنین شامل جایی که بنای طرفین معامله نقلوانتقال طبق قیمت بازار است نه بیشتر و شخص مغبون بر ادّعای غابن مبنی بر بالا نبودن قیمت اعتماد کرده، نمیشود؛ زیرا ظاهراً از نظر همگان در اینجا خیار ثابت است، از جهت فریب دادن بایع. همچنین این خیار شامل جایی که بنا به شرط ارتکازی در عرف خاص، جز حقّ فسخ، حقّ دیگری مانند حقّ مطالبه مابهالتفاوت وجود دارد، نمیشود. در هر حال، هر جا که از نظر مذهب امامیه خیار غبن ثابت باشد و مذهب اهل سنّت، آن را منکر باشد، برای شخص امامی مذهب از باب مقاصّه نوعی جایز است که پیرو اهل سنّت را به نبود خیار غبن ملزم کند. این در جایی است که مذهب اهل سنّت بر همگان، از جمله شخص امامی مذهب نافذ و جاری باشد.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.