نمونه ای از بردباری امام کاظم بفرمایید؟
نمونه ای از بردباری امام کاظم برایم بفرستید. ممنون بردباری و گذشت آن بزرگ،بی‌مانند و سرمشق دیگران بود.لقب‌(کاظم‌)به دنباله‌ی نام آن گرامی،حاکی از همین خصلت وی و نشانه‌ی شهرت ایشان به کظم غیظ و گذشت و بردباری اوست. در روزگاری که عباسیان،در سراسر بلاد اسلامی خفقان ایجاد کرده بودند و اموال مردم را به عنوان بیت المال می‌گرفتند و صرف عیش و نوش می‌کردند و بر اثر حیف و میل آنان،فقر عمومی بیداد می‌کرد،مردم اغلب بی‌فرهنگ و فقیر بودند و تبلیغات ضد علوی عباسیان نیز، اذهان ساده لوحان را می‌آلود،گهگاه،برخی از سر نادانی،بر امام بر می‌آشفتند،اما آن بزرگوار، با اخلاق عالی خویش،بر آشفته‌ها را تسکین می‌داد و با ادب و متانت‌خویش،آنها را تادیب می‌کرد. مردی از اولاد خلیفه‌ی دوم در مدینه می‌زیست که امام را آزار می‌داد و گاهی که امام را می‌دید با دشنام،توهین می‌کرد. برخی از یاران امام،پیشنهاد می‌کردند که او را از میان بردارند:امام شدیدا ایشان را از اینکار باز می‌داشت. یکروز امام جای او را که در مزرعه‌ای بیرون مدینه بود،پرسیدند. چارپایی سوار شدند و بدانجا رفتند و او را در مزرعه یافتندو همچنان سواره وارد مزرعه شدند.او فریاد زد که زراعت مرا پایمال نکن!حضرت اعتنایی به گفته‌ی او نکردند و همچنان سواره نزد او رفتند و چون کنار او رسیدند،از چارپا پیاده شدند و با گشاده رویی و بزرگواری از او پرسیدند: چقدر برای این مزرعه خرج کرده‌ای؟ گفت:صد دینار فرمود:چقدر امید سود داری؟ گفت:غیب نمی‌دانم. فرمود:گفتم چقدر امیدوار هستی؟ گفت:امید دویست دینار سود دارم. حضرت سیصد دینار به او مرحمت فرمودند و فرمودند زراعت هم از آن خودت،خدا به تو آنچه به آن امید داری خواهد رسانید.آن شخص برخاست و سر آن گرامی را بوسید و از او خواست که از گناهان و جسارت‌های وی در گذرد.امام تبسمی فرمودند و باز گشتند... روز بعد،آن مرد در مسجد نشسته بود که امام (ع) وارد شدند. آنمرد تا نگاهش به امام افتاد گفت: الله اعلم حیث‌یجعل رسالته خدا بهتر می‌داند که رسالت‌خویش را به چه کسانی بدهد. (کنایه از آنکه امام موسی بن جعفر به راستی شایستگی امامت دارند) دوستانش با شگفتی پرسیدند،داستان چیست،قبلا از او بد می‌گفتی؟ او دو باره امام را دعا کرد و دوستانش با او به ستیزه برخاستند... امام با یارانی از خود که قصد قتل او را داشتند فرمود:کدام بهتر است،نیت‌شما یا اینکه من با رفتار خویش او را به راه آوردم؟
عنوان سوال:

نمونه ای از بردباری امام کاظم بفرمایید؟


پاسخ:

نمونه ای از بردباری امام کاظم برایم بفرستید. ممنون

بردباری و گذشت آن بزرگ،بی‌مانند و سرمشق دیگران بود.لقب‌(کاظم‌)به دنباله‌ی نام آن گرامی،حاکی از همین خصلت وی و نشانه‌ی شهرت ایشان به کظم غیظ و گذشت و بردباری اوست.
در روزگاری که عباسیان،در سراسر بلاد اسلامی خفقان ایجاد کرده بودند و اموال مردم را به عنوان بیت المال می‌گرفتند و صرف عیش و نوش می‌کردند و بر اثر حیف و میل آنان،فقر عمومی بیداد می‌کرد،مردم اغلب بی‌فرهنگ و فقیر بودند و تبلیغات ضد علوی عباسیان نیز، اذهان ساده لوحان را می‌آلود،گهگاه،برخی از سر نادانی،بر امام بر می‌آشفتند،اما آن بزرگوار، با اخلاق عالی خویش،بر آشفته‌ها را تسکین می‌داد و با ادب و متانت‌خویش،آنها را تادیب می‌کرد.
مردی از اولاد خلیفه‌ی دوم در مدینه می‌زیست که امام را آزار می‌داد و گاهی که امام را می‌دید با دشنام،توهین می‌کرد.
برخی از یاران امام،پیشنهاد می‌کردند که او را از میان بردارند:امام شدیدا ایشان را از اینکار باز می‌داشت.
یکروز امام جای او را که در مزرعه‌ای بیرون مدینه بود،پرسیدند.
چارپایی سوار شدند و بدانجا رفتند و او را در مزرعه یافتندو همچنان سواره وارد مزرعه شدند.او فریاد زد که زراعت مرا پایمال نکن!حضرت اعتنایی به گفته‌ی او نکردند و همچنان سواره نزد او رفتند و چون کنار او رسیدند،از چارپا پیاده شدند و با گشاده رویی و بزرگواری از او پرسیدند:
چقدر برای این مزرعه خرج کرده‌ای؟
گفت:صد دینار
فرمود:چقدر امید سود داری؟
گفت:غیب نمی‌دانم.
فرمود:گفتم چقدر امیدوار هستی؟
گفت:امید دویست دینار سود دارم.
حضرت سیصد دینار به او مرحمت فرمودند و فرمودند زراعت هم از آن خودت،خدا به تو آنچه به آن امید داری خواهد رسانید.آن شخص برخاست و سر آن گرامی را بوسید و از او خواست که از گناهان و جسارت‌های وی در گذرد.امام تبسمی فرمودند و باز گشتند...
روز بعد،آن مرد در مسجد نشسته بود که امام (ع) وارد شدند.
آنمرد تا نگاهش به امام افتاد گفت:
الله اعلم حیث‌یجعل رسالته
خدا بهتر می‌داند که رسالت‌خویش را به چه کسانی بدهد. (کنایه از آنکه امام موسی بن جعفر به راستی شایستگی امامت دارند)
دوستانش با شگفتی پرسیدند،داستان چیست،قبلا از او بد می‌گفتی؟
او دو باره امام را دعا کرد و دوستانش با او به ستیزه برخاستند...
امام با یارانی از خود که قصد قتل او را داشتند فرمود:کدام بهتر است،نیت‌شما یا اینکه من با رفتار خویش او را به راه آوردم؟





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین