شعر نو درباره امام علی علیه السلام بیان کنید؟
از نگاه تو (محمد رضا عبدالملکیان) ناتوانند حتی عاشق ترین شاعران در توان سرودنت چه سرودی سزای توست؟ جانبدار همیشه ی عشق و آیینه چه سرودی سزای توست که گام بر می داری و خورشید را به دنبال می کشانی زمین تن می لرزاند که بر فرازی و استوای گامهایت را تابِ توانش نیست زمین کوچک نیست تو بزرگی، جانبدار همیشه ی عشق و آیینه شمشیر ایمانت جهانِ نامردمی را به دو نیم کرده است و ذوالفقاری دو دَم در حماسه ی پنجه هایت می چرخد بی هراس و بی محابا رو در روی تبهکاران و تبرداران زنجیریانِ جهان را عطر و ارغوان به ارمغان آورده ای بدین گناهت نمی بخشایند قرار بر مدارانِ مِهرْ مُردگان با اینهمه تو در عشق شکفته ای شکوفا و نامیرا آنکه می افتد نمی میرد چرا که تو هربار افتادنت را هزار بار برخاسته ای با ذوالفقاری دو دَم در حماسه ی پنجه هایت آنکه می میرد بر نمی خیزد چرا که تو هزار بار بی شماری از خیل مِهرْ مُردگان را میرانده ای با ذوالفقاری دو دم در حماسه ی پنجه هایت جانبدار همیشه ی عشق و آیینه کهکشانی که در نگاه تو می چرخد ستارگانِ جهان را به توان می کشاند و بر شانه های خورشید نور می پاشاند چگونه تو را بسرایم که حماسه ی بزرگ تو در باورِ زمین نمی گنجد زمین کوچک نیست تو بزرگی جانبدارِ همیشه ی عشق و آیینه در من توان سرودنت نیست دریا تو را می سراید
عنوان سوال:

شعر نو درباره امام علی علیه السلام بیان کنید؟


پاسخ:

از نگاه تو

(محمد رضا عبدالملکیان)

ناتوانند

حتی عاشق ترین شاعران

در توان سرودنت

چه سرودی سزای توست؟

جانبدار همیشه ی عشق و آیینه

چه سرودی سزای توست

که گام بر می داری و خورشید را به دنبال می کشانی

زمین تن می لرزاند

که بر فرازی و استوای گامهایت را

تابِ توانش نیست

زمین کوچک نیست

تو بزرگی،

جانبدار همیشه ی عشق و آیینه

شمشیر ایمانت

جهانِ نامردمی را به دو نیم کرده است

و ذوالفقاری دو دَم

در حماسه ی پنجه هایت می چرخد

بی هراس و بی محابا

رو در روی

تبهکاران و تبرداران

زنجیریانِ جهان را

عطر و ارغوان به ارمغان آورده ای

بدین گناهت نمی بخشایند

قرار بر مدارانِ مِهرْ مُردگان

با اینهمه

تو در عشق شکفته ای

شکوفا و نامیرا

آنکه می افتد

نمی میرد

چرا که تو

هربار افتادنت را

هزار بار برخاسته ای

با ذوالفقاری دو دَم

در حماسه ی پنجه هایت

آنکه می میرد

بر نمی خیزد

چرا که تو

هزار بار

بی شماری از خیل مِهرْ مُردگان را

میرانده ای

با ذوالفقاری دو دم

در حماسه ی پنجه هایت

جانبدار همیشه ی عشق و آیینه

کهکشانی که در نگاه تو می چرخد

ستارگانِ جهان را

به توان می کشاند

و بر شانه های خورشید

نور می پاشاند

چگونه تو را بسرایم

که حماسه ی بزرگ تو

در باورِ زمین نمی گنجد

زمین کوچک نیست

تو بزرگی

جانبدارِ همیشه ی عشق و آیینه

در من توان سرودنت نیست

دریا تو را می سراید





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین