آیا در انجیل به نام پیامبر اکرم اشاره ای شده است؟
آیا در انجیل به نام پیامبر اکرم اشاره ای شده است؟ پاسخ : همان گونه که می دانید پیامبران همه در راستای هدفی مشترک مبعوث شده اند از اینرو همه با هم هماهنگ بودند و هر پیامبر بزرگواری آمدن پیامبر بعدی را بشارت می داد و پیامبر بعدی هم گفته های پیامبر قبل خود را تصدیق می کرد. حضرت مسیح علیه السلام هم بشارتهای خود را در مورد حضرت محمد صلی الله علیه و آله و آئین اسلام اعلام داشتند که در انجیل های موجود نیز برخی از این بشارت ها آورده شده است و خداوند در قرآن این موضوع را به پیامبر اکرم متذکر می شود: (و بیاد آر که عیسی بن مریم فرمود ای بنی اسرائیل همانا من فرستاده خدا بسوی شمایم و حقانیت کتاب تورات که مقابل من است را تصدیق میکنم و نیز شما را مژده می دهم که بعد از من رسول بزرگواری که نامش احمد است، بیاید.)( صف:6.) در اینجا برای روشن شدن بحث آیاتی از انجیل برنابا و یوحنا، مورد بررسی قرار می گیرد. در انجیل برنابا آمده است: رئیس کاهنان و والی رومان و هیرودس پادشاه، نزد عیسی آمدند (با تمام تواضع تا جائی که رئیس کاهنان می خواست در مقابل حضرت سجده کند) و بعد از گفتگوهای متعدد و مختلف، کاهن اعظم در مورد مسیا پیامبر موعود تورات از حضرت سؤالاتی کرد(مشروح گفتگوهای آنها از فصل نود و سه تا نود و پنج آمده است.) و گفت: در کتاب موسی نوشته شده که زود باشد که خدای ما، برای ما مسیا (مسیح) را می فرستد تا خبر دهد ما را به آنچه خدا می خواهد و رحمت خدا را برای جهان خواهد آورد، از این رو امیدوارم از تو که راستی را بفرمائی! آیا تو مسیای(مسیح) خدا هستی که منتظر اوئیم. یسوع (عیسی) در جواب فرمود: حقا که خدا این چنین وعده داده و لیکن من او نیستم، زیرا که او پیش از من آفریده شده و بعد از من خواهد آمد... .( انجیل برنابا، فصل نود و شش، ترجمه حیدر قلیخان قزلباش سردار کابلی، دفتر نشر الکتاب، بهار62، آیات 403 و 5.) در آیات بعد تا انتهای فصل نود و شش حضرت عیسی از اینکه بعد از او وی را خدا و پسر خدا خواهند خواند، غمگین می شود و کاهن و والی رومان و هیرودس پادشاه، سعی بر تسلی دادن عیسی علیه السلام می کنند که ایشان در جواب می فرمایند: (و لیکن تسلی من همان در آمدن پیامبری است که هر اعتقاد دروغ را درباره من از میان خواهد برد و آئین او امتداد خواهد یافت و همه جهان را فرا خواهد گرفت، زیرا که خدا به پدر ما ابراهیم چنین وعده داده. همانا آنچه مرا تسلی می دهد، آنست که آئین او را هیچ نهایتی نیست، زیرا خدا او را درست نگهداری خواهد فرمود.) کاهن گفت آیا بعد از او پیغمبران خواهند آمد. یسوع در جواب فرمود (بعد از او پیغمبران راستگوی نخواهند آمد. ) آن وقت کاهن پرسید: به چه نامیده می شود مسیا و کدام است آن علامتی که آمدن او را اعلام می نماید و حضرت در جواب فرمود: (همانا نام مبارک او محمد است. آن وقت جمهور مردم صدای خود را بلند کرده گفتند: ای خدا بفرست برای ما پیغمبر خود را ای محمد بیا زود برای خلاص جهان.( همان آیات 5، 6، 7، 8 و فصل نود و هفت آیات، 14، 18، 19.) در انجیل یوحنّا هم درباره پیامبر بعد از حضرت عیسی می گوید: 1. (من از پدر خواهم خواست و او پارقلیطای دیگری به شما خواهد داد که تا ابد با شما باشد.)( انجیل یوحنا، فصل سی و سه، آیه16، ص279، باب چهارده.) 2. (چون بیاید آن پارقلیطا که من سوی شما خواهم فرستاد از جانب پدر، روح راستی که از جانب پدر می آید او درباره من شهادت خواهد داد.( همان فصل، آیه 26)) 3. (لیکن من راست می گویم به شما، که شما را مفید است که اگر من نروم، پارقلیطا بسوی شما نخواهد آمد، اما اگر بروم او را نزد شما خواهم فرستاد.) 4. (... و چون او بیاید شما را به تمام راستی، ارشاد خواهد نمود، زیرا که او از پیش خود چیزی نخواهد گفت و هرچه خواهید شنید، خواهد گفت و شما را به آینده خبر خواهد داد.) 5. (و او مرا جلال خواهد داد.) 6. (هر آنچه پدر دارد از آنِ من است از همین سبب گفتم که آنچه از من است خواهد یافت و شما را خبر خواهد داد.)( انجیل یوحنا، فصل سی و پنج، از ترجمه اناجیل اربعه، ص281، ص282، آیات 7 تا 15، باب 16.) پارقلیطا معرب کلمه پاریکلتوس است که معنی آن در فارسی بسیار ستوده و در عربی احمد و محمد می شود. قبل از اسلام در این که پارقلیطا پیامبر موعود انجیل است، هیچ اختلافی بین علمای مسیح و مفسرین انجیل وجود نداشته است، حتی افرادی از مسیحیان خود را موعود انجیل خواندند و به این لفظ تمسک جستند. ولیم میور در کتاب خود که در تاریخ 1848 میلادی نوشته است، آورده است که فردی از آسیای صغیر بنام (منتس) دعوی رسالت کرد و خود را پارقلیطای موعود انجیل خواند و گروهی هم وی را پذیرا شدند.( صادقی، محمد، بشارات عهدین، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ص231.) اما علماء مسیحی بعد از اسلام وقتی به این آیات رسیدند، فارقلیطا را بمعنی پاراکلتوس، که بمعنی تسلی دهنده است و بر روح القدس اطلاق می شود، ترجمه کردند تا بشارت ظهور محمدی را محو نمایند. لکن می توان به ادله متعددی ثابت کرد که فارقلیطا روح القدس نیست، بلکه همان پیامبر موعود است که حضرت محمد باشد و نظریه علمای مسیحی مردود است، زیرا آیات نقل شده بشارت از ظهور کسی پس از حضرت عیسی مسیح علیه السلام می دهد که: الف) آمدن او مشروط به رفتن مسیح بوده و آمدن روح القدس مشروط به چنین شرطی نبوده است، زیرا روح القدس بارها قبل از آن به حضور حضرت مسیح رسیده و پیام الهی آورده است و اگر چنین باشد سخن حضرت مسیح لغو خواهد بود که فرمود تا من باشم او نخواهد آمد. ب) او پارقلیطای دیگری است که برای همیشه و تا انقراض جهان شخصیت و آئین اش بر بشریت حکومت می کند. اگر پارقلیطا روح القدس باشد، پارقلیطای دیگر روح القدس دیگر است و این مطلب اعتقادات خود مسیحیان را زیر سؤال می برد که می گویند خدا در سه جزء پدر و پسر و روح القدس جلوه گر است. زیرا عده اقانیم را از 3 به 4 و بیشتر افزایش می دهد و این خود مخالف تثلیث مورد ادعای آنهاست. ج) وی درباره مسیح شهادت داده او را تصدیق خواهد کرد. اگر روح القدس باشد لازم می آید که او بر افرادی غیر از انبیاء الهی هم نازل شود و اینکه او آئین مسیح را تکمیل و ناگفته های او را بیان خواهد نمود و آن حضرت را جلال و شکوه خواهد بخشید. به بداهت عقل واضح است که تکمیل آئین مسیح بر عهده پیامبران است. نه روح القدس که از ملائکه است و اگر قرار بود روح القدس این وظیفه را انجام دهد دیگر چه نیازی به هر کدام از انبیاء الهی بود. ه) روح القدس رئیس جهان نیست، زیرا ریاست معنوی و روحانی بعهده انبیاء است و روح القدس بر مردم نازل نمی شود تا مردم را به چیزی ملزم و از چیزی باز دارد. هر چند ما توضیحات را کافی می دانیم اما تیمناً و تبرکاً نقلی هم از کتاب حضرت ادریس علیه السلام بطور خلاصه نقل می کنم. کتابی از حضرت ادریس علیه السلام در لندن سال 1895 به لغت سریانی به چاپ رسیده که اکنون نیز موجود است در صفحات 514 و 515 آمده است: در حضور حضرت ادریس علیه السلام بین شاگردان حضرت ادریس بحث شد که افضل مخلوقات الهی چه کسانی هستند. برخی گفتند آدم. برخی گفتند: ملائکه. گروهی هم گفتند: جبرئیل (روح القدس) بحث به درازا و جدل کشید. حضرت ادریس علیه السلام فرمود: وقتی خدا مرا آفرید و از روح خود در من دمید و من درست نشستم، عرش اعظم الهی را دیدم و پنج شبح نورانی را نگریستم که در عرش هویدا است در نهایت عظمت و جلال، جمال و کمال و حسن و ضیاء و بهاء و نورشان مرا غرق در حیرت کرد. عرض کردم خدایا این انوار با عظمت و جَلال کیانند، خطاب رسید اینها اشرف مخلوقات من و واسطة بین من و سایر آفریدگانند، اگر اینها نبودند، من ترا نمی آفریدم و نه آسمان و زمین نه بهشت و جهنم نه کتاب نه آفتاب و ماه، عرض کردم نام اینها چیست؟ خطاب رسید: بساق عرض بنگر. نگریستم دیدم این پنج نام مبارک نوشته شده: پارقلیطا (محمد) ایلیا (علی) طیطه (فاطمه) شبر(حسن) شبیر (حسین) و نیز نوشته بود: ای مخلوقات من مرا پرستش کنید که نیست خدایی غیر از من. این کتاب مورد قبول کلیساهای معتبر جهان است.
عنوان سوال:

آیا در انجیل به نام پیامبر اکرم اشاره ای شده است؟


پاسخ:

آیا در انجیل به نام پیامبر اکرم اشاره ای شده است؟

پاسخ : همان گونه که می دانید پیامبران همه در راستای هدفی مشترک مبعوث شده اند از اینرو همه با هم هماهنگ بودند و هر پیامبر بزرگواری آمدن پیامبر بعدی را بشارت می داد و پیامبر بعدی هم گفته های پیامبر قبل خود را تصدیق می کرد.
حضرت مسیح علیه السلام هم بشارتهای خود را در مورد حضرت محمد صلی الله علیه و آله و آئین اسلام اعلام داشتند که در انجیل های موجود نیز برخی از این بشارت ها آورده شده است و خداوند در قرآن این موضوع را به پیامبر اکرم متذکر می شود:
(و بیاد آر که عیسی بن مریم فرمود ای بنی اسرائیل همانا من فرستاده خدا بسوی شمایم و حقانیت کتاب تورات که مقابل من است را تصدیق میکنم و نیز شما را مژده می دهم که بعد از من رسول بزرگواری که نامش احمد است، بیاید.)( صف:6.)
در اینجا برای روشن شدن بحث آیاتی از انجیل برنابا و یوحنا، مورد بررسی قرار می گیرد.
در انجیل برنابا آمده است:
رئیس کاهنان و والی رومان و هیرودس پادشاه، نزد عیسی آمدند (با تمام تواضع تا جائی که رئیس کاهنان می خواست در مقابل حضرت سجده کند) و بعد از گفتگوهای متعدد و مختلف، کاهن اعظم در مورد مسیا پیامبر موعود تورات از حضرت سؤالاتی کرد(مشروح گفتگوهای آنها از فصل نود و سه تا نود و پنج آمده است.) و گفت: در کتاب موسی نوشته شده که زود باشد که خدای ما، برای ما مسیا (مسیح) را می فرستد تا خبر دهد ما را به آنچه خدا می خواهد و رحمت خدا را برای جهان خواهد آورد، از این رو امیدوارم از تو که راستی را بفرمائی! آیا تو مسیای(مسیح) خدا هستی که منتظر اوئیم. یسوع (عیسی) در جواب فرمود: حقا که خدا این چنین وعده داده و لیکن من او نیستم، زیرا که او پیش از من آفریده شده و بعد از من خواهد آمد... .( انجیل برنابا، فصل نود و شش، ترجمه حیدر قلیخان قزلباش سردار کابلی، دفتر نشر الکتاب، بهار62، آیات 403 و 5.)
در آیات بعد تا انتهای فصل نود و شش حضرت عیسی از اینکه بعد از او وی را خدا و پسر خدا خواهند خواند، غمگین می شود و کاهن و والی رومان و هیرودس پادشاه، سعی بر تسلی دادن عیسی علیه السلام می کنند که ایشان در جواب می فرمایند:
(و لیکن تسلی من همان در آمدن پیامبری است که هر اعتقاد دروغ را درباره من از میان خواهد برد و آئین او امتداد خواهد یافت و همه جهان را فرا خواهد گرفت، زیرا که خدا به پدر ما ابراهیم چنین وعده داده. همانا آنچه مرا تسلی می دهد، آنست که آئین او را هیچ نهایتی نیست، زیرا خدا او را درست نگهداری خواهد فرمود.) کاهن گفت آیا بعد از او پیغمبران خواهند آمد. یسوع در جواب فرمود (بعد از او پیغمبران راستگوی نخواهند آمد. )
آن وقت کاهن پرسید: به چه نامیده می شود مسیا و کدام است آن علامتی که آمدن او را اعلام می نماید و حضرت در جواب فرمود: (همانا نام مبارک او محمد است. آن وقت جمهور مردم صدای خود را بلند کرده گفتند: ای خدا بفرست برای ما پیغمبر خود را ای محمد بیا زود برای خلاص جهان.( همان آیات 5، 6، 7، 8 و فصل نود و هفت آیات، 14، 18، 19.)
در انجیل یوحنّا هم درباره پیامبر بعد از حضرت عیسی می گوید:
1. (من از پدر خواهم خواست و او پارقلیطای دیگری به شما خواهد داد که تا ابد با شما باشد.)( انجیل یوحنا، فصل سی و سه، آیه16، ص279، باب چهارده.)
2. (چون بیاید آن پارقلیطا که من سوی شما خواهم فرستاد از جانب پدر، روح راستی که از جانب پدر می آید او درباره من شهادت خواهد داد.( همان فصل، آیه 26))
3. (لیکن من راست می گویم به شما، که شما را مفید است که اگر من نروم، پارقلیطا بسوی شما نخواهد آمد، اما اگر بروم او را نزد شما خواهم فرستاد.)
4. (... و چون او بیاید شما را به تمام راستی، ارشاد خواهد نمود، زیرا که او از پیش خود چیزی نخواهد گفت و هرچه خواهید شنید، خواهد گفت و شما را به آینده خبر خواهد داد.)
5. (و او مرا جلال خواهد داد.)
6. (هر آنچه پدر دارد از آنِ من است از همین سبب گفتم که آنچه از من است خواهد یافت و شما را خبر خواهد داد.)( انجیل یوحنا، فصل سی و پنج، از ترجمه اناجیل اربعه، ص281، ص282، آیات 7 تا 15، باب 16.)
پارقلیطا معرب کلمه پاریکلتوس است که معنی آن در فارسی بسیار ستوده و در عربی احمد و محمد می شود.
قبل از اسلام در این که پارقلیطا پیامبر موعود انجیل است، هیچ اختلافی بین علمای مسیح و مفسرین انجیل وجود نداشته است، حتی افرادی از مسیحیان خود را موعود انجیل خواندند و به این لفظ تمسک جستند. ولیم میور در کتاب خود که در تاریخ 1848 میلادی نوشته است، آورده است که فردی از آسیای صغیر بنام (منتس) دعوی رسالت کرد و خود را پارقلیطای موعود انجیل خواند و گروهی هم وی را پذیرا شدند.( صادقی، محمد، بشارات عهدین، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ص231.)
اما علماء مسیحی بعد از اسلام وقتی به این آیات رسیدند، فارقلیطا را بمعنی پاراکلتوس، که بمعنی تسلی دهنده است و بر روح القدس اطلاق می شود، ترجمه کردند تا بشارت ظهور محمدی را محو نمایند. لکن می توان به ادله متعددی ثابت کرد که فارقلیطا روح القدس نیست، بلکه همان پیامبر موعود است که حضرت محمد باشد و نظریه علمای مسیحی مردود است، زیرا آیات نقل شده بشارت از ظهور کسی پس از حضرت عیسی مسیح علیه السلام می دهد که:
الف) آمدن او مشروط به رفتن مسیح بوده و آمدن روح القدس مشروط به چنین شرطی نبوده است، زیرا روح القدس بارها قبل از آن به حضور حضرت مسیح رسیده و پیام الهی آورده است و اگر چنین باشد سخن حضرت مسیح لغو خواهد بود که فرمود تا من باشم او نخواهد آمد.
ب) او پارقلیطای دیگری است که برای همیشه و تا انقراض جهان شخصیت و آئین اش بر بشریت حکومت می کند. اگر پارقلیطا روح القدس باشد، پارقلیطای دیگر روح القدس دیگر است و این مطلب اعتقادات خود مسیحیان را زیر سؤال می برد که می گویند خدا در سه جزء پدر و پسر و روح القدس جلوه گر است. زیرا عده اقانیم را از 3 به 4 و بیشتر افزایش می دهد و این خود مخالف تثلیث مورد ادعای آنهاست.
ج) وی درباره مسیح شهادت داده او را تصدیق خواهد کرد. اگر روح القدس باشد لازم می آید که او بر افرادی غیر از انبیاء الهی هم نازل شود و اینکه او آئین مسیح را تکمیل و ناگفته های او را بیان خواهد نمود و آن حضرت را جلال و شکوه خواهد بخشید. به بداهت عقل واضح است که تکمیل آئین مسیح بر عهده پیامبران است. نه روح القدس که از ملائکه است و اگر قرار بود روح القدس این وظیفه را انجام دهد دیگر چه نیازی به هر کدام از انبیاء الهی بود.
ه) روح القدس رئیس جهان نیست، زیرا ریاست معنوی و روحانی بعهده انبیاء است و روح القدس بر مردم نازل نمی شود تا مردم را به چیزی ملزم و از چیزی باز دارد.
هر چند ما توضیحات را کافی می دانیم اما تیمناً و تبرکاً نقلی هم از کتاب حضرت ادریس علیه السلام بطور خلاصه نقل می کنم. کتابی از حضرت ادریس علیه السلام در لندن سال 1895 به لغت سریانی به چاپ رسیده که اکنون نیز موجود است در صفحات 514 و 515 آمده است:
در حضور حضرت ادریس علیه السلام بین شاگردان حضرت ادریس بحث شد که افضل مخلوقات الهی چه کسانی هستند. برخی گفتند آدم. برخی گفتند: ملائکه. گروهی هم گفتند: جبرئیل (روح القدس) بحث به درازا و جدل کشید. حضرت ادریس علیه السلام فرمود:
وقتی خدا مرا آفرید و از روح خود در من دمید و من درست نشستم، عرش اعظم الهی را دیدم و پنج شبح نورانی را نگریستم که در عرش هویدا است در نهایت عظمت و جلال، جمال و کمال و حسن و ضیاء و بهاء و نورشان مرا غرق در حیرت کرد.
عرض کردم خدایا این انوار با عظمت و جَلال کیانند، خطاب رسید اینها اشرف مخلوقات من و واسطة بین من و سایر آفریدگانند، اگر اینها نبودند، من ترا نمی آفریدم و نه آسمان و زمین نه بهشت و جهنم نه کتاب نه آفتاب و ماه، عرض کردم نام اینها چیست؟ خطاب رسید: بساق عرض بنگر.
نگریستم دیدم این پنج نام مبارک نوشته شده:
پارقلیطا (محمد) ایلیا (علی) طیطه (فاطمه) شبر(حسن) شبیر (حسین) و نیز نوشته بود: ای مخلوقات من مرا پرستش کنید که نیست خدایی غیر از من.
این کتاب مورد قبول کلیساهای معتبر جهان است.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین