آیا در انجیل به نام پیامبر اکرم اشاره ای شده است؟ پاسخ : همان گونه که می دانید پیامبران همه در راستای هدفی مشترک مبعوث شده اند از اینرو همه با هم هماهنگ بودند و هر پیامبر بزرگواری آمدن پیامبر بعدی را بشارت می داد و پیامبر بعدی هم گفته های پیامبر قبل خود را تصدیق می کرد. حضرت مسیح علیه السلام هم بشارتهای خود را در مورد حضرت محمد صلی الله علیه و آله و آئین اسلام اعلام داشتند که در انجیل های موجود نیز برخی از این بشارت ها آورده شده است و خداوند در قرآن این موضوع را به پیامبر اکرم متذکر می شود: (و بیاد آر که عیسی بن مریم فرمود ای بنی اسرائیل همانا من فرستاده خدا بسوی شمایم و حقانیت کتاب تورات که مقابل من است را تصدیق میکنم و نیز شما را مژده می دهم که بعد از من رسول بزرگواری که نامش احمد است، بیاید.)( صف:6.) در اینجا برای روشن شدن بحث آیاتی از انجیل برنابا و یوحنا، مورد بررسی قرار می گیرد. در انجیل برنابا آمده است: رئیس کاهنان و والی رومان و هیرودس پادشاه، نزد عیسی آمدند (با تمام تواضع تا جائی که رئیس کاهنان می خواست در مقابل حضرت سجده کند) و بعد از گفتگوهای متعدد و مختلف، کاهن اعظم در مورد مسیا پیامبر موعود تورات از حضرت سؤالاتی کرد(مشروح گفتگوهای آنها از فصل نود و سه تا نود و پنج آمده است.) و گفت: در کتاب موسی نوشته شده که زود باشد که خدای ما، برای ما مسیا (مسیح) را می فرستد تا خبر دهد ما را به آنچه خدا می خواهد و رحمت خدا را برای جهان خواهد آورد، از این رو امیدوارم از تو که راستی را بفرمائی! آیا تو مسیای(مسیح) خدا هستی که منتظر اوئیم. یسوع (عیسی) در جواب فرمود: حقا که خدا این چنین وعده داده و لیکن من او نیستم، زیرا که او پیش از من آفریده شده و بعد از من خواهد آمد... .( انجیل برنابا، فصل نود و شش، ترجمه حیدر قلیخان قزلباش سردار کابلی، دفتر نشر الکتاب، بهار62، آیات 403 و 5.) در آیات بعد تا انتهای فصل نود و شش حضرت عیسی از اینکه بعد از او وی را خدا و پسر خدا خواهند خواند، غمگین می شود و کاهن و والی رومان و هیرودس پادشاه، سعی بر تسلی دادن عیسی علیه السلام می کنند که ایشان در جواب می فرمایند: (و لیکن تسلی من همان در آمدن پیامبری است که هر اعتقاد دروغ را درباره من از میان خواهد برد و آئین او امتداد خواهد یافت و همه جهان را فرا خواهد گرفت، زیرا که خدا به پدر ما ابراهیم چنین وعده داده. همانا آنچه مرا تسلی می دهد، آنست که آئین او را هیچ نهایتی نیست، زیرا خدا او را درست نگهداری خواهد فرمود.) کاهن گفت آیا بعد از او پیغمبران خواهند آمد. یسوع در جواب فرمود (بعد از او پیغمبران راستگوی نخواهند آمد. ) آن وقت کاهن پرسید: به چه نامیده می شود مسیا و کدام است آن علامتی که آمدن او را اعلام می نماید و حضرت در جواب فرمود: (همانا نام مبارک او محمد است. آن وقت جمهور مردم صدای خود را بلند کرده گفتند: ای خدا بفرست برای ما پیغمبر خود را ای محمد بیا زود برای خلاص جهان.( همان آیات 5، 6، 7، 8 و فصل نود و هفت آیات، 14، 18، 19.) در انجیل یوحنّا هم درباره پیامبر بعد از حضرت عیسی می گوید: 1. (من از پدر خواهم خواست و او پارقلیطای دیگری به شما خواهد داد که تا ابد با شما باشد.)( انجیل یوحنا، فصل سی و سه، آیه16، ص279، باب چهارده.) 2. (چون بیاید آن پارقلیطا که من سوی شما خواهم فرستاد از جانب پدر، روح راستی که از جانب پدر می آید او درباره من شهادت خواهد داد.( همان فصل، آیه 26)) 3. (لیکن من راست می گویم به شما، که شما را مفید است که اگر من نروم، پارقلیطا بسوی شما نخواهد آمد، اما اگر بروم او را نزد شما خواهم فرستاد.) 4. (... و چون او بیاید شما را به تمام راستی، ارشاد خواهد نمود، زیرا که او از پیش خود چیزی نخواهد گفت و هرچه خواهید شنید، خواهد گفت و شما را به آینده خبر خواهد داد.) 5. (و او مرا جلال خواهد داد.) 6. (هر آنچه پدر دارد از آنِ من است از همین سبب گفتم که آنچه از من است خواهد یافت و شما را خبر خواهد داد.)( انجیل یوحنا، فصل سی و پنج، از ترجمه اناجیل اربعه، ص281، ص282، آیات 7 تا 15، باب 16.) پارقلیطا معرب کلمه پاریکلتوس است که معنی آن در فارسی بسیار ستوده و در عربی احمد و محمد می شود. قبل از اسلام در این که پارقلیطا پیامبر موعود انجیل است، هیچ اختلافی بین علمای مسیح و مفسرین انجیل وجود نداشته است، حتی افرادی از مسیحیان خود را موعود انجیل خواندند و به این لفظ تمسک جستند. ولیم میور در کتاب خود که در تاریخ 1848 میلادی نوشته است، آورده است که فردی از آسیای صغیر بنام (منتس) دعوی رسالت کرد و خود را پارقلیطای موعود انجیل خواند و گروهی هم وی را پذیرا شدند.( صادقی، محمد، بشارات عهدین، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ص231.) اما علماء مسیحی بعد از اسلام وقتی به این آیات رسیدند، فارقلیطا را بمعنی پاراکلتوس، که بمعنی تسلی دهنده است و بر روح القدس اطلاق می شود، ترجمه کردند تا بشارت ظهور محمدی را محو نمایند. لکن می توان به ادله متعددی ثابت کرد که فارقلیطا روح القدس نیست، بلکه همان پیامبر موعود است که حضرت محمد باشد و نظریه علمای مسیحی مردود است، زیرا آیات نقل شده بشارت از ظهور کسی پس از حضرت عیسی مسیح علیه السلام می دهد که: الف) آمدن او مشروط به رفتن مسیح بوده و آمدن روح القدس مشروط به چنین شرطی نبوده است، زیرا روح القدس بارها قبل از آن به حضور حضرت مسیح رسیده و پیام الهی آورده است و اگر چنین باشد سخن حضرت مسیح لغو خواهد بود که فرمود تا من باشم او نخواهد آمد. ب) او پارقلیطای دیگری است که برای همیشه و تا انقراض جهان شخصیت و آئین اش بر بشریت حکومت می کند. اگر پارقلیطا روح القدس باشد، پارقلیطای دیگر روح القدس دیگر است و این مطلب اعتقادات خود مسیحیان را زیر سؤال می برد که می گویند خدا در سه جزء پدر و پسر و روح القدس جلوه گر است. زیرا عده اقانیم را از 3 به 4 و بیشتر افزایش می دهد و این خود مخالف تثلیث مورد ادعای آنهاست. ج) وی درباره مسیح شهادت داده او را تصدیق خواهد کرد. اگر روح القدس باشد لازم می آید که او بر افرادی غیر از انبیاء الهی هم نازل شود و اینکه او آئین مسیح را تکمیل و ناگفته های او را بیان خواهد نمود و آن حضرت را جلال و شکوه خواهد بخشید. به بداهت عقل واضح است که تکمیل آئین مسیح بر عهده پیامبران است. نه روح القدس که از ملائکه است و اگر قرار بود روح القدس این وظیفه را انجام دهد دیگر چه نیازی به هر کدام از انبیاء الهی بود. ه) روح القدس رئیس جهان نیست، زیرا ریاست معنوی و روحانی بعهده انبیاء است و روح القدس بر مردم نازل نمی شود تا مردم را به چیزی ملزم و از چیزی باز دارد. هر چند ما توضیحات را کافی می دانیم اما تیمناً و تبرکاً نقلی هم از کتاب حضرت ادریس علیه السلام بطور خلاصه نقل می کنم. کتابی از حضرت ادریس علیه السلام در لندن سال 1895 به لغت سریانی به چاپ رسیده که اکنون نیز موجود است در صفحات 514 و 515 آمده است: در حضور حضرت ادریس علیه السلام بین شاگردان حضرت ادریس بحث شد که افضل مخلوقات الهی چه کسانی هستند. برخی گفتند آدم. برخی گفتند: ملائکه. گروهی هم گفتند: جبرئیل (روح القدس) بحث به درازا و جدل کشید. حضرت ادریس علیه السلام فرمود: وقتی خدا مرا آفرید و از روح خود در من دمید و من درست نشستم، عرش اعظم الهی را دیدم و پنج شبح نورانی را نگریستم که در عرش هویدا است در نهایت عظمت و جلال، جمال و کمال و حسن و ضیاء و بهاء و نورشان مرا غرق در حیرت کرد. عرض کردم خدایا این انوار با عظمت و جَلال کیانند، خطاب رسید اینها اشرف مخلوقات من و واسطة بین من و سایر آفریدگانند، اگر اینها نبودند، من ترا نمی آفریدم و نه آسمان و زمین نه بهشت و جهنم نه کتاب نه آفتاب و ماه، عرض کردم نام اینها چیست؟ خطاب رسید: بساق عرض بنگر. نگریستم دیدم این پنج نام مبارک نوشته شده: پارقلیطا (محمد) ایلیا (علی) طیطه (فاطمه) شبر(حسن) شبیر (حسین) و نیز نوشته بود: ای مخلوقات من مرا پرستش کنید که نیست خدایی غیر از من. این کتاب مورد قبول کلیساهای معتبر جهان است.
آیا در انجیل به نام پیامبر اکرم اشاره ای شده است؟
پاسخ : همان گونه که می دانید پیامبران همه در راستای هدفی مشترک مبعوث شده اند از اینرو همه با هم هماهنگ بودند و هر پیامبر بزرگواری آمدن پیامبر بعدی را بشارت می داد و پیامبر بعدی هم گفته های پیامبر قبل خود را تصدیق می کرد.
حضرت مسیح علیه السلام هم بشارتهای خود را در مورد حضرت محمد صلی الله علیه و آله و آئین اسلام اعلام داشتند که در انجیل های موجود نیز برخی از این بشارت ها آورده شده است و خداوند در قرآن این موضوع را به پیامبر اکرم متذکر می شود:
(و بیاد آر که عیسی بن مریم فرمود ای بنی اسرائیل همانا من فرستاده خدا بسوی شمایم و حقانیت کتاب تورات که مقابل من است را تصدیق میکنم و نیز شما را مژده می دهم که بعد از من رسول بزرگواری که نامش احمد است، بیاید.)( صف:6.)
در اینجا برای روشن شدن بحث آیاتی از انجیل برنابا و یوحنا، مورد بررسی قرار می گیرد.
در انجیل برنابا آمده است:
رئیس کاهنان و والی رومان و هیرودس پادشاه، نزد عیسی آمدند (با تمام تواضع تا جائی که رئیس کاهنان می خواست در مقابل حضرت سجده کند) و بعد از گفتگوهای متعدد و مختلف، کاهن اعظم در مورد مسیا پیامبر موعود تورات از حضرت سؤالاتی کرد(مشروح گفتگوهای آنها از فصل نود و سه تا نود و پنج آمده است.) و گفت: در کتاب موسی نوشته شده که زود باشد که خدای ما، برای ما مسیا (مسیح) را می فرستد تا خبر دهد ما را به آنچه خدا می خواهد و رحمت خدا را برای جهان خواهد آورد، از این رو امیدوارم از تو که راستی را بفرمائی! آیا تو مسیای(مسیح) خدا هستی که منتظر اوئیم. یسوع (عیسی) در جواب فرمود: حقا که خدا این چنین وعده داده و لیکن من او نیستم، زیرا که او پیش از من آفریده شده و بعد از من خواهد آمد... .( انجیل برنابا، فصل نود و شش، ترجمه حیدر قلیخان قزلباش سردار کابلی، دفتر نشر الکتاب، بهار62، آیات 403 و 5.)
در آیات بعد تا انتهای فصل نود و شش حضرت عیسی از اینکه بعد از او وی را خدا و پسر خدا خواهند خواند، غمگین می شود و کاهن و والی رومان و هیرودس پادشاه، سعی بر تسلی دادن عیسی علیه السلام می کنند که ایشان در جواب می فرمایند:
(و لیکن تسلی من همان در آمدن پیامبری است که هر اعتقاد دروغ را درباره من از میان خواهد برد و آئین او امتداد خواهد یافت و همه جهان را فرا خواهد گرفت، زیرا که خدا به پدر ما ابراهیم چنین وعده داده. همانا آنچه مرا تسلی می دهد، آنست که آئین او را هیچ نهایتی نیست، زیرا خدا او را درست نگهداری خواهد فرمود.) کاهن گفت آیا بعد از او پیغمبران خواهند آمد. یسوع در جواب فرمود (بعد از او پیغمبران راستگوی نخواهند آمد. )
آن وقت کاهن پرسید: به چه نامیده می شود مسیا و کدام است آن علامتی که آمدن او را اعلام می نماید و حضرت در جواب فرمود: (همانا نام مبارک او محمد است. آن وقت جمهور مردم صدای خود را بلند کرده گفتند: ای خدا بفرست برای ما پیغمبر خود را ای محمد بیا زود برای خلاص جهان.( همان آیات 5، 6، 7، 8 و فصل نود و هفت آیات، 14، 18، 19.)
در انجیل یوحنّا هم درباره پیامبر بعد از حضرت عیسی می گوید:
1. (من از پدر خواهم خواست و او پارقلیطای دیگری به شما خواهد داد که تا ابد با شما باشد.)( انجیل یوحنا، فصل سی و سه، آیه16، ص279، باب چهارده.)
2. (چون بیاید آن پارقلیطا که من سوی شما خواهم فرستاد از جانب پدر، روح راستی که از جانب پدر می آید او درباره من شهادت خواهد داد.( همان فصل، آیه 26))
3. (لیکن من راست می گویم به شما، که شما را مفید است که اگر من نروم، پارقلیطا بسوی شما نخواهد آمد، اما اگر بروم او را نزد شما خواهم فرستاد.)
4. (... و چون او بیاید شما را به تمام راستی، ارشاد خواهد نمود، زیرا که او از پیش خود چیزی نخواهد گفت و هرچه خواهید شنید، خواهد گفت و شما را به آینده خبر خواهد داد.)
5. (و او مرا جلال خواهد داد.)
6. (هر آنچه پدر دارد از آنِ من است از همین سبب گفتم که آنچه از من است خواهد یافت و شما را خبر خواهد داد.)( انجیل یوحنا، فصل سی و پنج، از ترجمه اناجیل اربعه، ص281، ص282، آیات 7 تا 15، باب 16.)
پارقلیطا معرب کلمه پاریکلتوس است که معنی آن در فارسی بسیار ستوده و در عربی احمد و محمد می شود.
قبل از اسلام در این که پارقلیطا پیامبر موعود انجیل است، هیچ اختلافی بین علمای مسیح و مفسرین انجیل وجود نداشته است، حتی افرادی از مسیحیان خود را موعود انجیل خواندند و به این لفظ تمسک جستند. ولیم میور در کتاب خود که در تاریخ 1848 میلادی نوشته است، آورده است که فردی از آسیای صغیر بنام (منتس) دعوی رسالت کرد و خود را پارقلیطای موعود انجیل خواند و گروهی هم وی را پذیرا شدند.( صادقی، محمد، بشارات عهدین، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ص231.)
اما علماء مسیحی بعد از اسلام وقتی به این آیات رسیدند، فارقلیطا را بمعنی پاراکلتوس، که بمعنی تسلی دهنده است و بر روح القدس اطلاق می شود، ترجمه کردند تا بشارت ظهور محمدی را محو نمایند. لکن می توان به ادله متعددی ثابت کرد که فارقلیطا روح القدس نیست، بلکه همان پیامبر موعود است که حضرت محمد باشد و نظریه علمای مسیحی مردود است، زیرا آیات نقل شده بشارت از ظهور کسی پس از حضرت عیسی مسیح علیه السلام می دهد که:
الف) آمدن او مشروط به رفتن مسیح بوده و آمدن روح القدس مشروط به چنین شرطی نبوده است، زیرا روح القدس بارها قبل از آن به حضور حضرت مسیح رسیده و پیام الهی آورده است و اگر چنین باشد سخن حضرت مسیح لغو خواهد بود که فرمود تا من باشم او نخواهد آمد.
ب) او پارقلیطای دیگری است که برای همیشه و تا انقراض جهان شخصیت و آئین اش بر بشریت حکومت می کند. اگر پارقلیطا روح القدس باشد، پارقلیطای دیگر روح القدس دیگر است و این مطلب اعتقادات خود مسیحیان را زیر سؤال می برد که می گویند خدا در سه جزء پدر و پسر و روح القدس جلوه گر است. زیرا عده اقانیم را از 3 به 4 و بیشتر افزایش می دهد و این خود مخالف تثلیث مورد ادعای آنهاست.
ج) وی درباره مسیح شهادت داده او را تصدیق خواهد کرد. اگر روح القدس باشد لازم می آید که او بر افرادی غیر از انبیاء الهی هم نازل شود و اینکه او آئین مسیح را تکمیل و ناگفته های او را بیان خواهد نمود و آن حضرت را جلال و شکوه خواهد بخشید. به بداهت عقل واضح است که تکمیل آئین مسیح بر عهده پیامبران است. نه روح القدس که از ملائکه است و اگر قرار بود روح القدس این وظیفه را انجام دهد دیگر چه نیازی به هر کدام از انبیاء الهی بود.
ه) روح القدس رئیس جهان نیست، زیرا ریاست معنوی و روحانی بعهده انبیاء است و روح القدس بر مردم نازل نمی شود تا مردم را به چیزی ملزم و از چیزی باز دارد.
هر چند ما توضیحات را کافی می دانیم اما تیمناً و تبرکاً نقلی هم از کتاب حضرت ادریس علیه السلام بطور خلاصه نقل می کنم. کتابی از حضرت ادریس علیه السلام در لندن سال 1895 به لغت سریانی به چاپ رسیده که اکنون نیز موجود است در صفحات 514 و 515 آمده است:
در حضور حضرت ادریس علیه السلام بین شاگردان حضرت ادریس بحث شد که افضل مخلوقات الهی چه کسانی هستند. برخی گفتند آدم. برخی گفتند: ملائکه. گروهی هم گفتند: جبرئیل (روح القدس) بحث به درازا و جدل کشید. حضرت ادریس علیه السلام فرمود:
وقتی خدا مرا آفرید و از روح خود در من دمید و من درست نشستم، عرش اعظم الهی را دیدم و پنج شبح نورانی را نگریستم که در عرش هویدا است در نهایت عظمت و جلال، جمال و کمال و حسن و ضیاء و بهاء و نورشان مرا غرق در حیرت کرد.
عرض کردم خدایا این انوار با عظمت و جَلال کیانند، خطاب رسید اینها اشرف مخلوقات من و واسطة بین من و سایر آفریدگانند، اگر اینها نبودند، من ترا نمی آفریدم و نه آسمان و زمین نه بهشت و جهنم نه کتاب نه آفتاب و ماه، عرض کردم نام اینها چیست؟ خطاب رسید: بساق عرض بنگر.
نگریستم دیدم این پنج نام مبارک نوشته شده:
پارقلیطا (محمد) ایلیا (علی) طیطه (فاطمه) شبر(حسن) شبیر (حسین) و نیز نوشته بود: ای مخلوقات من مرا پرستش کنید که نیست خدایی غیر از من.
این کتاب مورد قبول کلیساهای معتبر جهان است.
- [سایر] پیامبر خاتم در ادیان آسمانی دیگر (تورات و انجیل) چگونه شناخته شده اند؟
- [سایر] معنای این صلوات شریفه چیست؟ اللهم صل علی محمد و آل محمد فی الاولین و صل علی محمد و آل محمد فی الآخرین و صل علی محمد و آل محمد فی الملأ الاعلی و صل علی محمد و آل محمد فی المرسلین؟
- [سایر] مسلمانان معتقد هستند انجیل برنابا انجیل حقیقی است، انجیل برنابا اصلا در زمان محمد(ص) نوشته نشده بلکه در قرن شانزدهم نوشته شده؟
- [سایر] آیا در انجیل تصریح شده که بعد از حضرت مسیح(ع) پیامبر اکرم(ص) می آیند؟
- [سایر] می خواستم بدانم احمد در کجای انجیل آمده است؟ چون از یکی از دوستانم که مسیحی است پرسیدم، گفت که اصلا به آمدن حضرت محمد (ص) در انجیل حتی به نام احمد اشاره ای نشده است.
- [سایر] آیا بشارت آمدن حضرت محمد (ص) در انجیل موجود است؟ به چه دلیل انجیل تحریف شده و قرآن تحریف نشده است؟
- [سایر] قسمتهایی از انجیل، را برای من بفرستید که در آن، آمدن حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را پیشگویی کرده باشد.
- [سایر] چرا خداوند در انجیل به صراحت نام پیامبر اعظم را، محمد صلی الله علیه و آله نخوانده و او را احمد نامیده است؟
- [سایر] آیا پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) در اذان و اقامه شان ذکر اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله را می گفتند؟
- [سایر] آیا اسم گذاردن نام (محمد موعود) یا (محمد یاسین) برای فرزندان اشکال دارد؟ چون در باب چهارم از فصل هشتم کتاب حلیه المتقین اشاره شده که "یاسین" مخصوص پیامبر است و همچنین موعود لقب حضرت مهدی است؟
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید: یا محسن قد اتاک المسیء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن وا نا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی؛ بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گناهکار بگذرد؛ تو نیکوکاری و من گناهکار؛ به حق محمد و آل محمد (ص) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)