کتاب دینی مسیحیان انجیل نامیده می شود، واژه انجیل در لغت یونانی به معنای مژده و بشارت است (قاموس کتاب مقدس / 111) مسیحیان عقیده ندارند که عیسی کتابی به نام انجیل آورده است (کلام مسیحی/ 49 50) آنان معتقدند که بعد از عروج عیسی علیه السلام پیروان وی اقوال، اعمال و حوادثی را که برای آن حضرت اتفاق افتاده بود به صورت روایت های شفاهی، نقل می کردند و یک سنت شفاهی در بین آن ها رایج بود. (تکوین الاناجیل/ 24، کلام مسیحی/ 43) تنها در نیمه دوم قرن اول میلادی بود که فکر کتابت این سنت شفاهی در میان پیروان مسیحیت، قوت گرفت و عده ای به نوشتن اقوال و اعمال عیسی که در آن زمان رایج بود و از سوی حواریون و شاگردان آن ها نقل می شد، پرداختند (تکوین الاناجیل/30) و این نوشته ها را انجیل نامیدند[1] هنگامی که نهضت کتابت سنت شفاهی مسیحیت آغاز شد هر کسی به تشخیص خود و سبک خاص که داشت، به تدوین اعمال و اقوال و حوادث مربوط به حضرت عیسی پرداخت (لوقا/ 1-4) و بدین ترتیب نوشته های متعددی به نام انجیل به وجود آمد (کلام مسیحی/ 51-52، دین مسیح/ 47، تکوین الاناجیل/30) تعدد متون فوق، باعث شد تا کلیسا معین کند که کدام یک از نوشته های مسیحی را معتبر و معیار می داند و البته این کار آسانی نبود، زیرا همه، نوشته های خود را اصیل و معتبر می دانستند، افزون بر انجیل های چهار گانه، کتاب اعمال رسولان و کتاب مکاشفه که امروزه عهد جدید را تشکیل می دهند، متن های دیگری بنام انجیل توما، انجیل حقیقت، انجیل دوم متی، اعمال پطرس، اعمال یوحنا (دین مسیح / 47/48) و هم چنین برنابا، انجیل ناصریان، انجیل عبرانیان،انجیل مصریان و ... نیز تداول عام داشتند (مقایسه ای میان تورات و انجیل، قرآن و علم/ 110-111)[2] در قرن های نخستین میلادی، فهرست کتاب های عهد جدید، با زمان تغییر می کرد و کم و زیاد می شد، شک و تردید در این موضوع تا مجمع روحانی (هیپون) در سال 393 میلادی، و مجمع روحانی (کارتاژ) در سال 397 میلادی طول کشید، (مقایسه میان تورات و انجیل، قرآن و علم/ 111 و 112، دین مسیح/ 47 48، عیسی اسطوره یا تاریخ/ 30 – 31) و در مجمع اخیر بود که حذف نهایی به عمل آمد و بیش از صد انجیل از بین برده شد و تنها چهار انجیل نگهداری شد، تا در لیست نوشته های عهد جدید که (کانن) نامیده می شود وارد شوند (دین مسیح/48) بدین ترتیب در اوائل قرن پنجم میلادی تنها، چهار انجیل یاد شده در زیر توانستند به عنوان انجیل های رسمی جایگاه ثابتی را در عهد جدید پیدا کنند (تاریخ تفکر مسیحی/5) 1. انجیل مرقس، این انجیل در حوالی سال ( 65 – 70) میلادی توسط شخصی به نام (مرقس) تألیف شده است. تاریخ جامع ادیان / 576، تکوین الاناجیل/31) 2. انجیل متی، این انجیل توسط شخصی به نام (متی) نوشته شده است. 3. انجیل لوقا، این انجیل در سال های (80-90) میلادی توسط شخصی به نام (لوقا) در انطاکیه خطاب به مشرکین تألیف شده است (تاریخ تمدن 3/655، تکوین الاناجیل/31) 4. انجیل یوحنا، این انجیل در بین سالهای (95-100) میلادی توسط شخصی به نام (یوحنا) در آسیای صغیر تألیف شده است (تکوین الاناجیل/31)[3] یکی از اناجیل که امروزه در دست است، انجیل برنابا است، نام اصلی نویسنده این انجیل (یوسف) است، وی از پدر و مادر یهودی در جزیره قبرس به دنیا آمده است، جالب است که برنابا، می نویسد: چون آدم و حوا از بهشت بیرون شدند، مشاهده کردند که بالای دروازه بهشت نوشته شده: (لا اله الا الله محمد رسول الله، (انجیل برنابا فصل 41 آیه 33) در این انجیل بیش از ده مرتبه نام پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به لفظ (محمد صلی الله علیه و آله و سلم ) آمده است (انجیل برنابا 97/19) این انجیل از دیدگاه دانشمندان مسلمان بیشتر از سایر انجیل ها با واقعیت های تاریخی تطابق دارد.[4] قرآن کریم که نخستین منبع معارف اسلامی است، عیسی علیه السلام را یکی از پیامبران الهی می شمارد (نساء/171، مریم/30، مائده/17) که انجیل به عنوان کتاب آسمانی بر آن حضرت نازل شده است (مائده/ 42، حدید/27) کلمه انجیل دوازده بار در قرآن تکرار شده است، ولی هیچ گاه بصورت جمع (اناجیل) وارد نشده است، و این یکی از ادله ای است که نشان می دهد، انجیل مورد نظر قرآن غیر از انجیل هایی است که مسیحیان آن ها را از جمله کتاب های مقدس خود می دانند نظر دانشمندان اسلامی در مورد انجیل های موجود این است که، انجیل اصلی به کلی به فراموشی سپرده شده و بجای آن کتاب های دیگری توسط کلیسا نوشته شده است (تاریخ یعقوبی، ج1، ص 68-69، ملل و نحل، ج1، ص 221) با وجود این در استناد این انجیل ها به حواری ها و شاگردان آن ها شک و تردید وجود دارد، زیرا این اناجیل در اواخر قرن چهارم و اوائل قرن پنجم رسمیت یافته اند (دین مسیح/ 47-48) و آثار خطی باقی مانده از آن ها مربوط به قرن سوم میلادی است و قبل از این دوره اثری از آن انجیل ها بدست ما نرسیده است.[5] قرآن کریم در آیه ششم سوره صف با کمال صراحت از حضرت مسیح نقل می کند که وی گفته است: من به آمدن پیامبری که نام او احمد است بشارت می دهم. این جا سوال مهمی مطرح می شود و آن این است: پیامبری که حضرت مسیح از آمدن وی خبر داده، نام او احمد است، و نام مبارک پیامبر، محمد صلی الله علیه و آله و سلم می باشد، در این صورت چگونه این علامت بر او تطبیق می شود؟ در پاسخ این سوال لازم است به نکات زیر توجه شود: الف: در تواریخ آمده است که پیامبر اسلام از کودکی دو نام داشت، و حتی مردم او را با هر دو نام خطاب می کردند، یکی (محمد) صلی الله علیه و آله و سلم و دیگری (احمد) اولی را جدش عبدالمطلب برای او برگزیده بود و دومی را مادرش آمنه.[6] ب: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آیه ششم سوره صف را برای مردم مدینه و مکه خواند، قطعا به گوش اهل کتاب نیز رسید، هیچ کس از مشرکان و اهل کتاب ایراد نکردند که انجیل از آمدن (احمد) بشارت داده، نام تو (محمد) صلی الله علیه و آله و سلم است، این سکوت خود دلیل روشن بر شهرت این اسم در آن محیط است، زیرا اگر اعتراض شده بود برای ما نقل می شد، از این بحث به این نتیجه می رسیم که احمد نیز از نام های معروف پیامبر اسلام بوده است.[7] قرآن مجید با صراحت هر چه تمام تر می فرماید: اگر پیروان انجیل و تورات، این دو کتاب را مورد مطالعه قرار دهند نام و خصوصیات پیامبر اسلام را در آن می یابند، رسول خدا در ضمن حدیث طولانی در جواب یهودی فرمود: اولین چیزی که در تورات نوشته شده است (محمد رسول الله) است، و آن در زبان عبری (طاب) است، آن گاه آیه 175 سوره اعراف را قرائت فرمود: یجدونه مکتوبا عندهم فی التورات و الانجیل) یعنی نام و نشان و خصوصیات پیامبر اسلام را در این دو کتاب نوشته شده می یابند.[8] بشارت انجیل به آمدن فارقلیطا: مسیح به زبان عبری سخن می گفت زیرا او در میان عبری زبان پرورش یافته بود و از میان نویسندگان انجیل ها، متی، انجیل خود را به زبان عبری نوشته و سه نفر دیگر انجیل خود را به زبان یونانی نوشته اند در انجیل یوحنا در باب های 14 و 15 و 16 حضرت مسیح از آمدن شخصی به نام (فارقلیط) پس از خود خبر داده است، فارقلیط، لغت سریانی است که اهل سوریه با آن سخن می گفتند، و در انجیل هایی که به زبان سریانی نوشته شده است این لفظ به کار رفته است، دانشمندان اسلامی و مفسران انجیل اتفاق دارند که این لفظ سریانی شده لفظ یونانی است که انجیل یوحنا به آن زبان نوشته شده است، ولی در ریشه اصلی این لفظ اختلاف دارند، محققان اسلامی معتقدند که ریشه یونانی این کلمه (پریکلیطوس) به معنای محمد و احمد است، ولی مفسران انجیل ریشه آن را (پارکلیطوس) به معنای تسلی دهنده دانسته اند و بیشتر مفسران آن را به روح القدوس تفسیر نموده اند[9] باید توجه داشت هنگامی که ارباب کلیسا دیدند که ترجمه (پریکلیطوس) به محمد و احمد به تشکیلات آن ها ضربه شدیدی وارد می کند، بجای آن (پارکلیطوس) نوشتند و این سند زنده را دگرگون ساختند.[10] در این جا قرائنی به روشنی گواهی می دهد که مراد از (فارقلیط) پیامبری است که پس از مسیح می آید نه روح القدوس. 1. از برخی تواریخ مسیحی استفاده می شود که پیش از اسلام در میان علما و مفسران انجیل مسلم بود که (فارقلیط) همان پیامبر موعود است، حتی گروهی از این مطلب سوء استفاده نموده خود را فارقلیط موعود معرفی نموده اند، مثلا (منتس) که مردی ریاضت کش بود و در قرن دوم میلادی می زیست، در سال 187 میلادی در آسیای صغیر مدعی رسالت گردید و گفت: من همان فارقلیط هستم که عیسی از آمدن او خبر داده است.[11] 2. از تواریخ مسلم اسلامی کاملا استفاده می شود که سران سیاسی و روحانی جهان مسیحیت در روز های بعثت پیامبر اسلام همگی در انتظار پیامبر موعود انجیل بودند، از این جهت هنگامی که سفیر پیامبر نامه او را به زمامدار حبشه داد، وی پس از خواندن نامه رو به سفیر کرد و گفت: من گواهی می دهم که او همان پیامبری است که جهان اهل کتاب، در انتظار او هستند. همانطور که حضرت موسی از نبوت حضرت مسیح خبر داده، وی نیز از نبوت پیامبر اسلام بشارت داده و علائم و نشانه های او را معین کرده است از این نصوص استفاده می شود که آنان در انتظار پیامبری بودند، و چنین انتظار به طور مسلم ریشه انجیلی داشته است. هم اکنون این سوال مطرح می شود که چرا عیسی علیه السلام در بشارت از آمدن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اسم احمد را برگزیده است؟ در پاسخ این سوال نکات زیر قابل توجه میباشد: 1. بشارت عبارت است از خبری که شنونده از شنیدنش خوشحال شود، با آمدن پیامبری بعد از پیامبر دیگر بدون برتری و فضیلت پیامبر بعدی، بشارت محسوب نمی شود، بشارت وقتی تصور دارد و دارای خاصیت بشارت است که پیامبر دوم دارای فضیلت و برتری بوده و دعوت پیشرفته تر، و دین کامل تری آورده باشد، در این صورت است که بشارت آمدنش باعث خرسندی شده و بشارت به مفهوم واقعی محقق می شود، بر این اساس خود آیه بشارت، اشعار و اشاره به برتری و فضیلت، شخصی مورد بشارت بر بشارت دهنده دارد، همان طور که در نص بشارت، لفظ (احمد) دلالت بر این دارد که وی، احمد و افضل از مسیح و انبیای پیش از او است.[12] 2. راغب می گوید: احمد اشاره به اسم پیامبر برای تنبه و توجه دادن به این مطلب است، هم چنان که قبل از وجود و ظهور اسم آن حضرت احمد است، وقتی جسم او وجود پیدا کند، در اخلاق و افعال و اقوال خود، محمود خواهد بود، عیسی علیه السلام لفظ (احمد) را بدین جهت برای بشارت برگزیده، تا اعلام نماید که او از من و انبیای پیش از من حمد کننده تر است، کشف الاسرار در تأیید راغب می گوید: الف در لفظ احمد برای مبالغه در حمد است، مبالغه یا در فاعل است، یعنی همه انبیا ستایشگران خدا هستند ولی پیامبر اسلام بیشتر از همه ستایشگر است، یا مبالغه در مفعول است، یعنی همه انبیا بخاطر صفات حمیده شان، محمود و مورد ستایش هستند، ولی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مناقب و فضائل و محاسن بیشتری دارد، که بخاطر آن ها مورد ستایش بیشتر است.[13] احمد اسم نقل داده شده از وصف افعل، است که برای تفضیل و برتری بکار می رود، سپس معنای احمد ستایشگر ترین ستایشگران است، همه انبیا ستایشگران خدا هستند ولی پیامبر اسلام بیشتر از همه ستایشگر است، محمد صلی الله علیه و آله و سلم نیز منقول از وصف است و آن وصف محمود است که متضمن مبالغه و تکرار است، بنابر این محمد به کسی گفته می شود که پیوسته و مکرر مورد ستایش قرار داشته باشد، رسول خدا بعد از تولد و بعثت چنین بوده است، چون پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم قبل از این که محمد و مورد ستایش باشد، احمد و ستایشگر خدای خویش بوده است، بدین جهت عیسی علیه السلام اسم احمد را بر محمد مقدم داشته، به اسم احمد از آمدن وی بشارت داده است.[14] از نصوص فوق این نتیجه استفاده می شود که (حضرت عیسی علیه السلام بدین جهت اسم احمد را برای بشارت برگزیده، تا تنبه داده و بفهماند که پیامبری که بعد از من می آید، احمد و افضل از من و انبیای قبل از من است و با دعوت پیشرفته تر و دین کامل تری خواهد آمد. و الله عالم بالصواب. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، محمد صادقی تهرانی. 2. احمد موعود انجیل، جعفر سبحانی. 3. الجامع الاحکام القرآن، محمد بن احمد قرطبی. پی نوشتها: [1]. ر.ک: رضوی رسول، مجله تخصصی کلام اسلامی، شماره 49، ص 77. [2]. همان، ص 78. [3]. ر.ک: رضوی رسول، مجله تخصصی کلام اسلامی، شماره 49، ص 79-80. [4]. همان، ص 82-83. [5]. رضوی، رسول، مجله تخصصی کلام اسلامی، شماره 49، ص 83. [6]. حلبی، علی بن برهان الدین، سیره حلبیه، دار المعرفه، بیروت، 1400. ج1 ص 128. [7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، 1374 ش. ج 24، ص 78. [8]. صدوق، محمد، امالی، مرکز الطباعه و النشر فی موسسه البعثه، 1417. ص 259. [9]. سبحانی، جعفر، احمد موعود انجیل، بوستان کتاب 1385 ش. ص 104. [10]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامی، 1374 ش. ج 24، ص 75. [11]. احمد موعود انجیل به نقل از آنیس الاعلام، ج2، ص 179. [12]. صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، انتشارات فرهنگ اسلامی، قم، 1365 ش. ج 28، ص 304. [13]. حقی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، دار الفکر بیروت، ج 9 ص 498. [14]. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع الاحکام القرآن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1364 ش، ج19، ص 83؛ ابن حجر. عسقلانی، شهاب الدین، فتح الباری، دار المعرفه للطباعه و النشر، بیروت، ج6، ص 404. منبع: اندیشه قم
چرا خداوند در انجیل به صراحت نام پیامبر اعظم را، محمد صلی الله علیه و آله نخوانده و او را احمد نامیده است؟
کتاب دینی مسیحیان انجیل نامیده می شود، واژه انجیل در لغت یونانی به معنای مژده و بشارت است (قاموس کتاب مقدس / 111) مسیحیان عقیده ندارند که عیسی کتابی به نام انجیل آورده است (کلام مسیحی/ 49 50) آنان معتقدند که بعد از عروج عیسی علیه السلام پیروان وی اقوال، اعمال و حوادثی را که برای آن حضرت اتفاق افتاده بود به صورت روایت های شفاهی، نقل می کردند و یک سنت شفاهی در بین آن ها رایج بود. (تکوین الاناجیل/ 24، کلام مسیحی/ 43) تنها در نیمه دوم قرن اول میلادی بود که فکر کتابت این سنت شفاهی در میان پیروان مسیحیت، قوت گرفت و عده ای به نوشتن اقوال و اعمال عیسی که در آن زمان رایج بود و از سوی حواریون و شاگردان آن ها نقل می شد، پرداختند (تکوین الاناجیل/30) و این نوشته ها را انجیل نامیدند[1] هنگامی که نهضت کتابت سنت شفاهی مسیحیت آغاز شد هر کسی به تشخیص خود و سبک خاص که داشت، به تدوین اعمال و اقوال و حوادث مربوط به حضرت عیسی پرداخت (لوقا/ 1-4) و بدین ترتیب نوشته های متعددی به نام انجیل به وجود آمد (کلام مسیحی/ 51-52، دین مسیح/ 47، تکوین الاناجیل/30) تعدد متون فوق، باعث شد تا کلیسا معین کند که کدام یک از نوشته های مسیحی را معتبر و معیار می داند و البته این کار آسانی نبود، زیرا همه، نوشته های خود را اصیل و معتبر می دانستند، افزون بر انجیل های چهار گانه، کتاب اعمال رسولان و کتاب مکاشفه که امروزه عهد جدید را تشکیل می دهند، متن های دیگری بنام انجیل توما، انجیل حقیقت، انجیل دوم متی، اعمال پطرس، اعمال یوحنا (دین مسیح / 47/48) و هم چنین برنابا، انجیل ناصریان، انجیل عبرانیان،انجیل مصریان و ... نیز تداول عام داشتند (مقایسه ای میان تورات و انجیل، قرآن و علم/ 110-111)[2] در قرن های نخستین میلادی، فهرست کتاب های عهد جدید، با زمان تغییر می کرد و کم و زیاد می شد، شک و تردید در این موضوع تا مجمع روحانی (هیپون) در سال 393 میلادی، و مجمع روحانی (کارتاژ) در سال 397 میلادی طول کشید، (مقایسه میان تورات و انجیل، قرآن و علم/ 111 و 112، دین مسیح/ 47 48، عیسی اسطوره یا تاریخ/ 30 – 31) و در مجمع اخیر بود که حذف نهایی به عمل آمد و بیش از صد انجیل از بین برده شد و تنها چهار انجیل نگهداری شد، تا در لیست نوشته های عهد جدید که (کانن) نامیده می شود وارد شوند (دین مسیح/48) بدین ترتیب در اوائل قرن پنجم میلادی تنها، چهار انجیل یاد شده در زیر توانستند به عنوان انجیل های رسمی جایگاه ثابتی را در عهد جدید پیدا کنند (تاریخ تفکر مسیحی/5)
1. انجیل مرقس، این انجیل در حوالی سال ( 65 – 70) میلادی توسط شخصی به نام (مرقس) تألیف شده است. تاریخ جامع ادیان / 576، تکوین الاناجیل/31)
2. انجیل متی، این انجیل توسط شخصی به نام (متی) نوشته شده است.
3. انجیل لوقا، این انجیل در سال های (80-90) میلادی توسط شخصی به نام (لوقا) در انطاکیه خطاب به مشرکین تألیف شده است (تاریخ تمدن 3/655، تکوین الاناجیل/31)
4. انجیل یوحنا، این انجیل در بین سالهای (95-100) میلادی توسط شخصی به نام (یوحنا) در آسیای صغیر تألیف شده است (تکوین الاناجیل/31)[3]
یکی از اناجیل که امروزه در دست است، انجیل برنابا است، نام اصلی نویسنده این انجیل (یوسف) است، وی از پدر و مادر یهودی در جزیره قبرس به دنیا آمده است، جالب است که برنابا، می نویسد: چون آدم و حوا از بهشت بیرون شدند، مشاهده کردند که بالای دروازه بهشت نوشته شده: (لا اله الا الله محمد رسول الله، (انجیل برنابا فصل 41 آیه 33) در این انجیل بیش از ده مرتبه نام پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به لفظ (محمد صلی الله علیه و آله و سلم ) آمده است (انجیل برنابا 97/19) این انجیل از دیدگاه دانشمندان مسلمان بیشتر از سایر انجیل ها با واقعیت های تاریخی تطابق دارد.[4]
قرآن کریم که نخستین منبع معارف اسلامی است، عیسی علیه السلام را یکی از پیامبران الهی می شمارد (نساء/171، مریم/30، مائده/17) که انجیل به عنوان کتاب آسمانی بر آن حضرت نازل شده است (مائده/ 42، حدید/27) کلمه انجیل دوازده بار در قرآن تکرار شده است، ولی هیچ گاه بصورت جمع (اناجیل) وارد نشده است، و این یکی از ادله ای است که نشان می دهد، انجیل مورد نظر قرآن غیر از انجیل هایی است که مسیحیان آن ها را از جمله کتاب های مقدس خود می دانند نظر دانشمندان اسلامی در مورد انجیل های موجود این است که، انجیل اصلی به کلی به فراموشی سپرده شده و بجای آن کتاب های دیگری توسط کلیسا نوشته شده است (تاریخ یعقوبی، ج1، ص 68-69، ملل و نحل، ج1، ص 221) با وجود این در استناد این انجیل ها به حواری ها و شاگردان آن ها شک و تردید وجود دارد، زیرا این اناجیل در اواخر قرن چهارم و اوائل قرن پنجم رسمیت یافته اند (دین مسیح/ 47-48) و آثار خطی باقی مانده از آن ها مربوط به قرن سوم میلادی است و قبل از این دوره اثری از آن انجیل ها بدست ما نرسیده است.[5]
قرآن کریم در آیه ششم سوره صف با کمال صراحت از حضرت مسیح نقل می کند که وی گفته است: من به آمدن پیامبری که نام او احمد است بشارت می دهم.
این جا سوال مهمی مطرح می شود و آن این است: پیامبری که حضرت مسیح از آمدن وی خبر داده، نام او احمد است، و نام مبارک پیامبر، محمد صلی الله علیه و آله و سلم می باشد، در این صورت چگونه این علامت بر او تطبیق می شود؟
در پاسخ این سوال لازم است به نکات زیر توجه شود:
الف: در تواریخ آمده است که پیامبر اسلام از کودکی دو نام داشت، و حتی مردم او را با هر دو نام خطاب می کردند، یکی (محمد) صلی الله علیه و آله و سلم و دیگری (احمد) اولی را جدش عبدالمطلب برای او برگزیده بود و دومی را مادرش آمنه.[6]
ب: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آیه ششم سوره صف را برای مردم مدینه و مکه خواند، قطعا به گوش اهل کتاب نیز رسید، هیچ کس از مشرکان و اهل کتاب ایراد نکردند که انجیل از آمدن (احمد) بشارت داده، نام تو (محمد) صلی الله علیه و آله و سلم است، این سکوت خود دلیل روشن بر شهرت این اسم در آن محیط است، زیرا اگر اعتراض شده بود برای ما نقل می شد، از این بحث به این نتیجه می رسیم که احمد نیز از نام های معروف پیامبر اسلام بوده است.[7]
قرآن مجید با صراحت هر چه تمام تر می فرماید: اگر پیروان انجیل و تورات، این دو کتاب را مورد مطالعه قرار دهند نام و خصوصیات پیامبر اسلام را در آن می یابند، رسول خدا در ضمن حدیث طولانی در جواب یهودی فرمود: اولین چیزی که در تورات نوشته شده است (محمد رسول الله) است، و آن در زبان عبری (طاب) است، آن گاه آیه 175 سوره اعراف را قرائت فرمود: یجدونه مکتوبا عندهم فی التورات و الانجیل) یعنی نام و نشان و خصوصیات پیامبر اسلام را در این دو کتاب نوشته شده می یابند.[8]
بشارت انجیل به آمدن فارقلیطا: مسیح به زبان عبری سخن می گفت زیرا او در میان عبری زبان پرورش یافته بود و از میان نویسندگان انجیل ها، متی، انجیل خود را به زبان عبری نوشته و سه نفر دیگر انجیل خود را به زبان یونانی نوشته اند در انجیل یوحنا در باب های 14 و 15 و 16 حضرت مسیح از آمدن شخصی به نام (فارقلیط) پس از خود خبر داده است، فارقلیط، لغت سریانی است که اهل سوریه با آن سخن می گفتند، و در انجیل هایی که به زبان سریانی نوشته شده است این لفظ به کار رفته است، دانشمندان اسلامی و مفسران انجیل اتفاق دارند که این لفظ سریانی شده لفظ یونانی است که انجیل یوحنا به آن زبان نوشته شده است، ولی در ریشه اصلی این لفظ اختلاف دارند، محققان اسلامی معتقدند که ریشه یونانی این کلمه (پریکلیطوس) به معنای محمد و احمد است، ولی مفسران انجیل ریشه آن را (پارکلیطوس) به معنای تسلی دهنده دانسته اند و بیشتر مفسران آن را به روح القدوس تفسیر نموده اند[9] باید توجه داشت هنگامی که ارباب کلیسا دیدند که ترجمه (پریکلیطوس) به محمد و احمد به تشکیلات آن ها ضربه شدیدی وارد می کند، بجای آن (پارکلیطوس) نوشتند و این سند زنده را دگرگون ساختند.[10]
در این جا قرائنی به روشنی گواهی می دهد که مراد از (فارقلیط) پیامبری است که پس از مسیح می آید نه روح القدوس.
1. از برخی تواریخ مسیحی استفاده می شود که پیش از اسلام در میان علما و مفسران انجیل مسلم بود که (فارقلیط) همان پیامبر موعود است، حتی گروهی از این مطلب سوء استفاده نموده خود را فارقلیط موعود معرفی نموده اند، مثلا (منتس) که مردی ریاضت کش بود و در قرن دوم میلادی می زیست، در سال 187 میلادی در آسیای صغیر مدعی رسالت گردید و گفت: من همان فارقلیط هستم که عیسی از آمدن او خبر داده است.[11]
2. از تواریخ مسلم اسلامی کاملا استفاده می شود که سران سیاسی و روحانی جهان مسیحیت در روز های بعثت پیامبر اسلام همگی در انتظار پیامبر موعود انجیل بودند، از این جهت هنگامی که سفیر پیامبر نامه او را به زمامدار حبشه داد، وی پس از خواندن نامه رو به سفیر کرد و گفت: من گواهی می دهم که او همان پیامبری است که جهان اهل کتاب، در انتظار او هستند. همانطور که حضرت موسی از نبوت حضرت مسیح خبر داده، وی نیز از نبوت پیامبر اسلام بشارت داده و علائم و نشانه های او را معین کرده است از این نصوص استفاده می شود که آنان در انتظار پیامبری بودند، و چنین انتظار به طور مسلم ریشه انجیلی داشته است.
هم اکنون این سوال مطرح می شود که چرا عیسی علیه السلام در بشارت از آمدن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اسم احمد را برگزیده است؟ در پاسخ این سوال نکات زیر قابل توجه میباشد:
1. بشارت عبارت است از خبری که شنونده از شنیدنش خوشحال شود، با آمدن پیامبری بعد از پیامبر دیگر بدون برتری و فضیلت پیامبر بعدی، بشارت محسوب نمی شود، بشارت وقتی تصور دارد و دارای خاصیت بشارت است که پیامبر دوم دارای فضیلت و برتری بوده و دعوت پیشرفته تر، و دین کامل تری آورده باشد، در این صورت است که بشارت آمدنش باعث خرسندی شده و بشارت به مفهوم واقعی محقق می شود، بر این اساس خود آیه بشارت، اشعار و اشاره به برتری و فضیلت، شخصی مورد بشارت بر بشارت دهنده دارد، همان طور که در نص بشارت، لفظ (احمد) دلالت بر این دارد که وی، احمد و افضل از مسیح و انبیای پیش از او است.[12]
2. راغب می گوید: احمد اشاره به اسم پیامبر برای تنبه و توجه دادن به این مطلب است، هم چنان که قبل از وجود و ظهور اسم آن حضرت احمد است، وقتی جسم او وجود پیدا کند، در اخلاق و افعال و اقوال خود، محمود خواهد بود، عیسی علیه السلام لفظ (احمد) را بدین جهت برای بشارت برگزیده، تا اعلام نماید که او از من و انبیای پیش از من حمد کننده تر است، کشف الاسرار در تأیید راغب می گوید: الف در لفظ احمد برای مبالغه در حمد است، مبالغه یا در فاعل است، یعنی همه انبیا ستایشگران خدا هستند ولی پیامبر اسلام بیشتر از همه ستایشگر است، یا مبالغه در مفعول است، یعنی همه انبیا بخاطر صفات حمیده شان، محمود و مورد ستایش هستند، ولی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مناقب و فضائل و محاسن بیشتری دارد، که بخاطر آن ها مورد ستایش بیشتر است.[13]
احمد اسم نقل داده شده از وصف افعل، است که برای تفضیل و برتری بکار می رود، سپس معنای احمد ستایشگر ترین ستایشگران است، همه انبیا ستایشگران خدا هستند ولی پیامبر اسلام بیشتر از همه ستایشگر است، محمد صلی الله علیه و آله و سلم نیز منقول از وصف است و آن وصف محمود است که متضمن مبالغه و تکرار است، بنابر این محمد به کسی گفته می شود که پیوسته و مکرر مورد ستایش قرار داشته باشد، رسول خدا بعد از تولد و بعثت چنین بوده است، چون پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم قبل از این که محمد و مورد ستایش باشد، احمد و ستایشگر خدای خویش بوده است، بدین جهت عیسی علیه السلام اسم احمد را بر محمد مقدم داشته، به اسم احمد از آمدن وی بشارت داده است.[14]
از نصوص فوق این نتیجه استفاده می شود که (حضرت عیسی علیه السلام بدین جهت اسم احمد را برای بشارت برگزیده، تا تنبه داده و بفهماند که پیامبری که بعد از من می آید، احمد و افضل از من و انبیای قبل از من است و با دعوت پیشرفته تر و دین کامل تری خواهد آمد. و الله عالم بالصواب.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، محمد صادقی تهرانی.
2. احمد موعود انجیل، جعفر سبحانی.
3. الجامع الاحکام القرآن، محمد بن احمد قرطبی.
پی نوشتها:
[1]. ر.ک: رضوی رسول، مجله تخصصی کلام اسلامی، شماره 49، ص 77.
[2]. همان، ص 78.
[3]. ر.ک: رضوی رسول، مجله تخصصی کلام اسلامی، شماره 49، ص 79-80.
[4]. همان، ص 82-83.
[5]. رضوی، رسول، مجله تخصصی کلام اسلامی، شماره 49، ص 83.
[6]. حلبی، علی بن برهان الدین، سیره حلبیه، دار المعرفه، بیروت، 1400. ج1 ص 128.
[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، 1374 ش. ج 24، ص 78.
[8]. صدوق، محمد، امالی، مرکز الطباعه و النشر فی موسسه البعثه، 1417. ص 259.
[9]. سبحانی، جعفر، احمد موعود انجیل، بوستان کتاب 1385 ش. ص 104.
[10]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامی، 1374 ش. ج 24، ص 75.
[11]. احمد موعود انجیل به نقل از آنیس الاعلام، ج2، ص 179.
[12]. صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، انتشارات فرهنگ اسلامی، قم، 1365 ش. ج 28، ص 304.
[13]. حقی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، دار الفکر بیروت، ج 9 ص 498.
[14]. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع الاحکام القرآن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1364 ش، ج19، ص 83؛ ابن حجر. عسقلانی، شهاب الدین، فتح الباری، دار المعرفه للطباعه و النشر، بیروت، ج6، ص 404.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] نخستین ایمان آورنده به رسالت پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله – چه کسی بود؟
- [سایر] برای چه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله احادیثش را آیات نخوانده؟ در حالی که احادیث هم از سوی خدا به او وحی شده است؟
- [سایر] چگونه میتوان ثابت کرد که حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله پیامبر خداست؟
- [سایر] چه دلایلی بر ختم نبوت و رسالت توسط پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله وسلم- وجود دارد؟
- [سایر] قسمتهایی از انجیل، را برای من بفرستید که در آن، آمدن حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را پیشگویی کرده باشد.
- [سایر] می خواستم بدانم احمد در کجای انجیل آمده است؟ چون از یکی از دوستانم که مسیحی است پرسیدم، گفت که اصلا به آمدن حضرت محمد (ص) در انجیل حتی به نام احمد اشاره ای نشده است.
- [سایر] چرا خداوند شخصی به نام حضرت محمد صلّی الله علیه و آله را پیامبر انتخاب کرده و دیگر انسان ها را انتخاب ننموده است؟
- [سایر] با توجه به روایات زیر، معنای اختیال چیست؟ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَی بْنِ عُمَرَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ مَشَی علی الْأَرْضِ اخْتِیالًا لَعَنَتْهُ الْأَرْضُ وَ مَنْ تَحْتَهَا وَ مَنْ فَوْقَهَا. عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَیلٌ لِمَنْ یخْتَالُ فِی الْأَرْضِ یعَانِدُ جَبَّارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ.
- [سایر] چرا خداوند متعال در قرآن اسم پیامبر اکرمرا یک جا "محمد" و جای دیگر "احمد" ذکر کرده است؟
- [سایر] چرا در انجیل به حضرت عیسی هم پسر خدا گفته شده و هم پسر انسان؟ چرا در انجیل سخنی در مورد پیامبری به نام محمد(ص) و و هم سخنی در مورد دین جدید(اسلام)نشده است؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد صلی الله علیه و آله یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابو القاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله خوئی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) را مانند محمد و احمد یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود، اگرچه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [امام خمینی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مانند محمد و احمد یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله وحید خراسانی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم را مانند محمد و احمد یا لقب و کنیه ان جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد مستحب است صلوات بفرستد
- [آیت الله فاضل لنکرانی] هروقت انسان اسم مبارک حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) مانند محمّد و احمد یا لقب و کنیه آن جناب مثل مصطفی و ابوالقاسم را بگوید یا بشنود، اگرچه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله نوری همدانی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول – صلی الله علیه و آله و سلم – مانند محمد و احمد ، یا لقب و کنیة آن جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم ، بگوید یا بشنود ، اگر چه در نماز باشد ، مستحب است صلوات بفرست .