اینکه قبر حضرت زینب علیهاالسلام در مصر است.ایا واقعیت دارد. پاسخ: از قدیم الایام سه مکان به عنوان قبر مطهر این بانوی بزرگوار مطرح است و هرکدام نیز طرفدارانی دارد. 1- قبری که در شهرک زینبیه امروز در نزدیکی دمشق، پایتخت فعلی کشور سوریه وجود دارد. علمای قدیم از این مکان (شهرک زینبیه) به (غوطه) یا (راویه) تعبیر آوردهاند. زائران ایرانی که جهت زیارت به سوریه میروند، این مکان را زیارت میکنند. 2- محلی که در شهر قاهره پایتخت مصر به نام (زینبیه) مشهور است. 3- شهر مدینه نیز به عنوان محل دفن حضرت زینب علیها السلام معرفی شده است، گرچه در مدینة النبی محلی به این نام مثل دمشق و قاهره وجود ندارد. برای هر یک از این احتمالات میتوان چند نفر از علماء را نام برد. تعدادی از عالمان مصری مثل قاضی شبراوی شافعی( الاتحاف بحب الاشرف، الشیخ عبدالله بن محمد الشبراوی، ص 93) . ، شبلنجی و شیخ حسن عدوی خمراوی (نورالابصار، شبلنجی ، ص 183 . الطبقات الکبری المسماة بلواقح الانوار، شعرانی، ج 1 ص 27 . مشارق الانوار فی فوز اهل الاعتبار، الشیخ حسن العدوی الخمراوی، قاهره، 1285 ه . ق.، ص 156(، و عده دیگری از علمای مصری که ظاهرا یا از عرفا و یا شافعی و از محبین و علاقمندان اهلبیتبودهاند معتقدند که حضرت زینب علیها السلام، در مصر مدفون شده است. مرحوم شیخ جعفر نقدی مؤلف کتاب (زینب الکبری علیها السلام) و نسابه عبیدلی نواده امام سجاد علیه السلام در کتاب اخبار الزینبات (اخبار الزینبات، نسابه عبیدلی، ص 125- 122( نیز این احتمال را تقویت کردهاند. در محافل علمی مانیز بعضی از بزرگان مثل مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی متمایل به مصر است. مرحوم حاج شیخ عباس قمی به نقل از استاد خودش مرحوم محدث نوری ( هدیة الزائرین و بهجة الناظرین، حاج شیخ عباس قمی، ص 353 (، محمد حسن خان در خیرات حسان) خیرات حسان، محمد حسن خان، سنه 1304ه.، ج 2، ص 29 (، سید حسن صدر در نزهة اهل الحرمین( نزهة اهل الحرمین، السید حسن الصدر، ط مطبعة سرفراز الملیة فی لکنهو الهند، 1354ه. ص 39 ) و محقق و نویسنده بزرگ، محمد حسنین سابقی در کتاب مرقد العقیله زینب علیها السلام احتمال شام را تقویت کردهاند. محقق اخیر با روشی عالمانه احتمال مصر را رد کرده و با قرائن و شواهدی اثبات کرده است که حضرت زینب کبری علیها السلام در شام دفن شده است. از میان کسانی که معتقدند این بانوی گرامی در مدینه مدفون است، میتوان مرحوم بیرجندی مؤلف کتاب کبریت الاحمر ، عباسقلی خان سپهر مؤلف کتاب الطراز المذهب )الطراز المذهب، ص 485)، که در تکمیل (ناسخ التواریخ) بوده ویک جلد آن مربوط به حضرت زینب علیها السلام است و مرحوم سید محسن امین در اعیان الشیعه ( اعیان الشیعه، سید محسن امین، چاپ بیروت، 10 جلدی، ج 7، صص 137- 141) را نام برد. برای هر یک از این سه احتمال دلائلی ذکرشده است که پس از بیان هر یک، به نقد و بررسی آنها خواهیم پرداخت . الف: احتمال مصر برای این احتمال دلیل زیر بیان شده است: نسابه عبیدلی در کتاب (اخبار الزینبات) 6 روایت نقل کرده است که بر اساس مضمون آنها باید حضرت زینب علیها السلام درمصر دفن شده باشد، ما برای جلوگیری از طولانی شدن کلام روایات را ذکر نمی کنیم. ( اخبار الزینبات، نسابه عبیدلی، صص 115- 122). نقد و بررسی این روایات از نظر سند و محتوا قابل اعتماد نیست. محمد حسنین سابقی نویسنده کتاب مرقد العقیله زینب علیها السلام اشکالاتی را براین احادیث وارد کرده است که به اختصار بیان میگردد: بررسی روایات از نظر سند 1- اکثر راویانی که عبیدلی این روایات را از آنان نقل کرده است، مجهول هستند و پس از بررسی و تتبع فراوان در کتب رجال وتراجم و نسب هیچ اثری از آنان به دست نیاوردیم. اینان عبارتند از: زهران بن مالک - عبدالله بن عبدالرحمن العتبی - علی بن احمد الباهلی - قاسم بن عبدالرزاق - محمد بن عبدالله - علی بن محمد بن عبدالله - عسامة المعافری - عبدالملک بن سعید الانصاری - وهب بن سعید الاوسی - اسماعیل بن محمد البصری - حمزة المکفوف . با آنکه سیوطی شرح حال تابعان و محدثان و راویان و مورخان قدیم و جدید مصر را نوشته است، اما شرح حال هیچکدام از این چند نفر که یاد کردیم در کتاب وی نیامده است. و چون وضع اینان بر ما مجهول است، طبعا روایتشان نیز فاقد اعتبار خواهد بود. از این گذشته سند روایت دوم به مصعب بن عبدالله بن مصعب بن ثابت زبیری (متوفی 233( میرسد که از یک خانواده مخالف و دشمن سرسخت اهل بیتبوده و دشمنی این خانواده با علی علیه السلام و خاندان او در میان مورخان و دانشمندان ما مشهور و امر مسلمی است، بنابر این روایت چنین شخصی نمیتواند قابل اعتماد و استناد باشد. بررسی مفاد روایات مفاد این روایات نیز خالی از تناقض و اشکال تاریخی نیست. مثلا روایت مصعب حاکی از این است که عبدالله بن زبیر در مکه قیام کرد و مردم را به خونخواهی حسین علیه السلام دعوت نمود. در حالی که دعوت وی به خونخواهی حسین علیه السلام در هیچ یک از تواریخ نقل نشده است، بلکه آنچه مسلم است این است که عبدالله بن زبیر مردم را به خلافتخود دعوت کرد. از طرف دیگر، پس از حادثه کربلا یزید در مدینه چندان نفوذ و قدرتی نداشت که بتواند حضرت زینب علیها السلام را مجبور به هجرت از این شهر بکند، بلکه بر عکس پس از فاجعه کربلا و رسوا شدن حکومتیزید، وی از آزار و اذیتخاندان امام حسین علیه السلام پرهیز میکرد تا اسباب بدنامی بیشتری فراهم نشود .چنانکه در جریان شورش مردم مدینه علی بن الحسین علیهما السلام و خاندان علوی از تعرض مصون ماندند. علاوه بر اینها چند تناقض دیگر نیز در این روایات به چشم میخورد که نشان میدهد احتمالا جعل و تحریف در این روایات وجود دارد از آن جمله: 1. روایت اول حاکی است که حضرت زینب قسم یاد کرد مدینه را ترک نکند ولی روایات دیگر میگوید: او از مدینه هجرت کرد و به مصر رفت; یعنی سوگند خود را نقض کرد. آیا این معنی از حضرت زینب باور کردنی است؟ 2. روایت دوم حاکی است که حضرت زینب علیها السلام چند روز به آخر ذیحجه مانده وارد مصر شد و روایت پنجم میگوید: حضرت زینب علیها السلام پس از یازده ماه و پانزده روز اقامت در مصر درگذشت. بر این اساس وفات آن بانوی بزرگ باید در ذیقعده سال بعد رخ داده باشد در حالی که روایتششم حاکی است که او در رجب سال 62 وفات یافته است و با هم سازگار نیستند. و چندین تناقض دیگر که به جهت اختصار بیان نمی شود. زینب مدفون در مصر کیست؟ اکنون این پرسش پیش میآید که اگر حضرت زینب علیها السلام دختر علی علیه السلام در مصر دفن نشده است پس قبری که در محله (قناطر السباع) قاهره است متعلق به کیست؟ در پاسخ به این پرسش باید یادآوری کنیم که از بررسی و تتبع در تاریخ روشن میگردد که زینبی که در مصر (قاهره) دفن شده است، زینب بنتیحیی المتوج بن الحسن الانور بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب است. ولی از آنجا که ذهن انسان با شنیدن نام مشترک بین چند نفر، متوجه مشهورترین آنها میگردد، بسیاری از مردم تصور کردهاند که این همان زینب مشهور یعنی زینب دختر علی بن ابیطالب علیهما السلام است( اعیان الشیعه، ج 7، ص 142 ) در حالی که این تصور کاملا بیاساس است. البته نسبت دادن افراد به جد بزرگ آنان معمول است، چنانکه امامان ما را پسر پیغمبر میخوانند. بنابراین اگر زینب بنتیحیی را زینب بنت علی علیهما السلام بخوانند، هیچ اشکالی نخواهد داشت. ب: احتمال مدینه علامه فقید سید محسن امین معتقد است که حضرت زینب علیها السلام در مدینه دفن شده است و برای این مطلب دلیل میآورد که: بازگشتحضرت زینب علیها السلام پس از فاجعه کربلا به مدینه، قطعی و مسلم است اما خروج مجدد او از این شهر ثابت نشده است، بنابراین باید گفت: در مدینه وفات یافته و در همانجا دفن شده است، گرچه تاریخ وفات و محل دفنش دقیقا روشن نباشد. این دلیل در واقع نوعی استصحاب است که مرحوم امین به آن استناد کرده است . نقد و بررسی البته مقام علمی و تحقیقات و مطالعات ارزنده تاریخی علامه امین بر اهل فضل و مطالعه پوشیده نیست اما برخی از صاحب نظران، نظریه معظم له را نمیپذیرند و معتقدند که: گرچه دفن حضرت زینب علیها السلام در مدینه (بقیع) یک امر ممکن و کاملا طبیعی است زیرا قبر برادرش امام حسن علیه السلام و بسیاری از بزرگان بنی هاشم در این قبرستان قراردارد که خصوصیات و تفصیل آنها در کتب مربوط بیان شده است، اما باید توجه داشت که اگر او در این قبرستان دفن شده بود، طبعا قبرش با توجه به شخصیت و عظمت مقامش مشخص میشد. در حالی که در هیچ یک از کتب مربوط به تاریخ مدینه و مزارات این شهر نامی از محل قبر او به میان نیامده است، با این که نام زنانی همچون (ام البنین) که در بقیع دفن شدهاند در کتابهایی مانند وفاء الوفاء منعکس شده است. مسعودی در شرح حال امام حسن مجتبی علیه السلام مینویسد: (حسن بن علی در کنار قبر مادرش فاطمه علیها السلام به خاک سپرده شدو در این قبرستان تا اینزمان سنگی است که نام مادرش روی آن نوشته شد است.( التنبیه و الاشراف، ص 260، چاپ مصر). و این نشان میدهد که قبر آن بزرگواران در قرن چهارم یعنی تا زمان مسعودی مشخص بوده است، و اگر قبر حضرت زینب علیها السلام در این قبرستان قرار داشت، نام او هم حداقل تا زمان مسعودی روی قبر نوشته میشد. چنانکه قبر همسرش عبدالله بن جعفر در همان قبرستان مشخص است، بنابراین چگونه ممکن است قبر حضرت زینب در بقیع باشد، اما هیچ نشانی از آن نباشد، و در هیچ تاریخی یاد نشده باشد؟ از طرف دیگر موضوعات تاریخی جای اعمال استصحاب نیست که بگوییم: بازگشتحضرت زینب علیها السلام به مدینه قطعی است، اما خروج او از این شهر ثابت نشده است، پس در همان شهر و همانجا به خاک سپرده شده است. (مرقد العقیله زینب، محمد حسنین السابقی، ص 103 ( ج: احتمال شام طرفداران این نظریه میگویند: در مدینه قحطی و دست تنگی شدیدی به وجود آمد. عبدالله جعفر تصمیم گرفتبا همسر خود ; حضرت زینب علیها السلام به شام که مقداری زمین زراعتی داشتسفرکند. پس از مسافرت به شام حضرت زینب علیها السلام در همانجا درگذشت) خیرات حسان، محمد حسن خان، ص 29، هدیة الزائرین و بهجة الناظرین، حاج شیخ عباس قمی، ص 353; نزهة اهل الحرمین، سید حسن صدر، ص 39). نقد و بررسی 1- اینکه گفته شده است که عبدالله بن جعفر در حومه دمشق مزرعه و قریه داشته و همراه همسرش جهتسرکشی یا بهره برداری از آنها رفته بوده و در این سفر حضرت زینب علیها السلام درگذشته است مطلب بیاساسی است. در هیچ یک از کتب تاریخی از چنین مزرعهای اسمی به میان نیامده و اصولا چون عبدالله فرد بخشندهای بوده هرگز مال و ثروت در دست او دوام نمیآورده است، بنابراین چگونه ممکن است دارای چنین مزرعه و قریهای بوده باشد؟ 2- اگر فرضا عبدالله بن جعفر چنین مزرعهای داشته، ممکن بود شخصا برای رسیدگی به وضع آن به شام برود و دیگر نیازی به بردن همسر و دیگر اعضای خانواده خود که مستلزم هزینه زیادی بود، نداشت. 3- مدینه از شهرهای مهمی است که مثل بسیاری از شهرهای مهم دنیا برای آن تاریخهای متعددی نوشتهاند. بعضی از این کتابها به حوادث مهمی که در مدینه اتفاق افتاده مثل زلزله، آتش گرفتن حرم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، وزیدن باد سرخ و . .. پرداختهاند. اگر چنان قحطی و گرسنگی در آن سال در مدینه اتفاق افتاده بود، قطعا در این کتابهای تاریخی درباره آن بحث میشد، در حالی که چنین چیزی مطرح نشده است. نتیجه بحث پس از بررسی سه احتمال در مورد محل دفن حضرت زینب کبری علیها السلام میتوان چنین نتیجه گرفت که: احتمال مصر اشکالات فراوان دارد، احتمال مدینه بدون دلیل است، و احتمال شام به نظر استوارتر میآید گرچه دو اشکال باقی میماند: یکی اینکه به چه دلیل عبدالله جعفر حضرت زینب علیها السلام را به شام برده استبا اینکه حضرت زینب علیها السلام دل خوشی از شام نداشت، و اشکال دیگر اینکه بسیاری از مورخین نوشتهاند: آنکه در شام دفن است (ام کلثوم) فرزند علی علیه السلام است ) رحلة ابن جبیر، داربیروت، ص 253، معجم البلدان یاقوت حموی، ج 3، ص 20; سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمدعلی موحد، ج 1، ص 99). اشکال دوم را بدین صورت میتوان حل کرد که منظور از (ام کلثوم) همان زینب کبری علیها السلام است چنانکه در بلاغات النساء ابن طیفور(بلاغات النساء، ابن طیفور، ص 23. در این کتاب وقتی میخواهد ماجرای سخنرانی حضرت زینب را نقل کندمی نویسد: (ورایت ام کلثوم علیها السلام و لم ار خفرة والله انطق منها...) که این عبارت مربوط به حضرت زینب است) به آن اشاره شده است. گرچه نتوان به یقین مشخص کرد که قبر حضرت زینب علیها السلام در کجا واقع است ولی میتوان گفت: زیارتگاهها و اماکنی که به این دودمان منسوبند همه از مصادیق آیه شریفه : فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه ( نور/ 36) میباشند. این خانهها و زیارتگاهها ولو منسوب به آنها باشد ، جای ذکر و توجه به خدا و انسانسازی و پیوند با شهیدان و اهل بیت است. محل دفن اهل بیت هر کجا که باشد یاد و خاطرهشان زنده است و در سینههای مردم عاشق جای دارند.
اینکه قبر حضرت زینب علیهاالسلام در مصر است.ایا واقعیت دارد.
پاسخ: از قدیم الایام سه مکان به عنوان قبر مطهر این بانوی بزرگوار مطرح است و هرکدام نیز طرفدارانی دارد.
1- قبری که در شهرک زینبیه امروز در نزدیکی دمشق، پایتخت فعلی کشور سوریه وجود دارد. علمای قدیم از این مکان (شهرک زینبیه) به (غوطه) یا (راویه) تعبیر آوردهاند. زائران ایرانی که جهت زیارت به سوریه میروند، این مکان را زیارت میکنند.
2- محلی که در شهر قاهره پایتخت مصر به نام (زینبیه) مشهور است.
3- شهر مدینه نیز به عنوان محل دفن حضرت زینب علیها السلام معرفی شده است، گرچه در مدینة النبی محلی به این نام مثل دمشق و قاهره وجود ندارد.
برای هر یک از این احتمالات میتوان چند نفر از علماء را نام برد. تعدادی از عالمان مصری مثل قاضی شبراوی شافعی( الاتحاف بحب الاشرف، الشیخ عبدالله بن محمد الشبراوی، ص 93) . ، شبلنجی و شیخ حسن عدوی خمراوی (نورالابصار، شبلنجی ، ص 183 . الطبقات الکبری المسماة بلواقح الانوار، شعرانی، ج 1 ص 27 . مشارق الانوار فی فوز اهل الاعتبار، الشیخ حسن العدوی الخمراوی، قاهره، 1285 ه . ق.، ص 156(، و عده دیگری از علمای مصری که ظاهرا یا از عرفا و یا شافعی و از محبین و علاقمندان اهلبیتبودهاند معتقدند که حضرت زینب علیها السلام، در مصر مدفون شده است. مرحوم شیخ جعفر نقدی مؤلف کتاب (زینب الکبری علیها السلام) و نسابه عبیدلی نواده امام سجاد علیه السلام در کتاب اخبار الزینبات (اخبار الزینبات، نسابه عبیدلی، ص 125- 122( نیز این احتمال را تقویت کردهاند. در محافل علمی مانیز بعضی از بزرگان مثل مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی متمایل به مصر است.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی به نقل از استاد خودش مرحوم محدث نوری ( هدیة الزائرین و بهجة الناظرین، حاج شیخ عباس قمی، ص 353 (، محمد حسن خان در خیرات حسان) خیرات حسان، محمد حسن خان، سنه 1304ه.، ج 2، ص 29 (، سید حسن صدر در نزهة اهل الحرمین( نزهة اهل الحرمین، السید حسن الصدر، ط مطبعة سرفراز الملیة فی لکنهو الهند، 1354ه. ص 39 ) و محقق و نویسنده بزرگ، محمد حسنین سابقی در کتاب مرقد العقیله زینب علیها السلام احتمال شام را تقویت کردهاند. محقق اخیر با روشی عالمانه احتمال مصر را رد کرده و با قرائن و شواهدی اثبات کرده است که حضرت زینب کبری علیها السلام در شام دفن شده است.
از میان کسانی که معتقدند این بانوی گرامی در مدینه مدفون است، میتوان مرحوم بیرجندی مؤلف کتاب کبریت الاحمر ، عباسقلی خان سپهر مؤلف کتاب الطراز المذهب )الطراز المذهب، ص 485)، که در تکمیل (ناسخ التواریخ) بوده ویک جلد آن مربوط به حضرت زینب علیها السلام است و مرحوم سید محسن امین در اعیان الشیعه ( اعیان الشیعه، سید محسن امین، چاپ بیروت، 10 جلدی، ج 7، صص 137- 141) را نام برد.
برای هر یک از این سه احتمال دلائلی ذکرشده است که پس از بیان هر یک، به نقد و بررسی آنها خواهیم پرداخت .
الف: احتمال مصر
برای این احتمال دلیل زیر بیان شده است:
نسابه عبیدلی در کتاب (اخبار الزینبات) 6 روایت نقل کرده است که بر اساس مضمون آنها باید حضرت زینب علیها السلام درمصر دفن شده باشد، ما برای جلوگیری از طولانی شدن کلام روایات را ذکر نمی کنیم. ( اخبار الزینبات، نسابه عبیدلی، صص 115- 122).
نقد و بررسی
این روایات از نظر سند و محتوا قابل اعتماد نیست. محمد حسنین سابقی نویسنده کتاب مرقد العقیله زینب علیها السلام اشکالاتی را براین احادیث وارد کرده است که به اختصار بیان میگردد:
بررسی روایات از نظر سند
1- اکثر راویانی که عبیدلی این روایات را از آنان نقل کرده است، مجهول هستند و پس از بررسی و تتبع فراوان در کتب رجال وتراجم و نسب هیچ اثری از آنان به دست نیاوردیم. اینان عبارتند از:
زهران بن مالک - عبدالله بن عبدالرحمن العتبی - علی بن احمد الباهلی - قاسم بن عبدالرزاق - محمد بن عبدالله - علی بن محمد بن عبدالله - عسامة المعافری - عبدالملک بن سعید الانصاری - وهب بن سعید الاوسی - اسماعیل بن محمد البصری - حمزة المکفوف .
با آنکه سیوطی شرح حال تابعان و محدثان و راویان و مورخان قدیم و جدید مصر را نوشته است، اما شرح حال هیچکدام از این چند نفر که یاد کردیم در کتاب وی نیامده است. و چون وضع اینان بر ما مجهول است، طبعا روایتشان نیز فاقد اعتبار خواهد بود. از این گذشته سند روایت دوم به مصعب بن عبدالله بن مصعب بن ثابت زبیری (متوفی 233( میرسد که از یک خانواده مخالف و دشمن سرسخت اهل بیتبوده و دشمنی این خانواده با علی علیه السلام و خاندان او در میان مورخان و دانشمندان ما مشهور و امر مسلمی است، بنابر این روایت چنین شخصی نمیتواند قابل اعتماد و استناد باشد.
بررسی مفاد روایات
مفاد این روایات نیز خالی از تناقض و اشکال تاریخی نیست. مثلا روایت مصعب حاکی از این است که عبدالله بن زبیر در مکه قیام کرد و مردم را به خونخواهی حسین علیه السلام دعوت نمود. در حالی که دعوت وی به خونخواهی حسین علیه السلام در هیچ یک از تواریخ نقل نشده است، بلکه آنچه مسلم است این است که عبدالله بن زبیر مردم را به خلافتخود دعوت کرد.
از طرف دیگر، پس از حادثه کربلا یزید در مدینه چندان نفوذ و قدرتی نداشت که بتواند حضرت زینب علیها السلام را مجبور به هجرت از این شهر بکند، بلکه بر عکس پس از فاجعه کربلا و رسوا شدن حکومتیزید، وی از آزار و اذیتخاندان امام حسین علیه السلام پرهیز میکرد تا اسباب بدنامی بیشتری فراهم نشود .چنانکه در جریان شورش مردم مدینه علی بن الحسین علیهما السلام و خاندان علوی از تعرض مصون ماندند.
علاوه بر اینها چند تناقض دیگر نیز در این روایات به چشم میخورد که نشان میدهد احتمالا جعل و تحریف در این روایات وجود دارد از آن جمله:
1. روایت اول حاکی است که حضرت زینب قسم یاد کرد مدینه را ترک نکند ولی روایات دیگر میگوید: او از مدینه هجرت کرد و به مصر رفت; یعنی سوگند خود را نقض کرد. آیا این معنی از حضرت زینب باور کردنی است؟
2. روایت دوم حاکی است که حضرت زینب علیها السلام چند روز به آخر ذیحجه مانده وارد مصر شد و روایت پنجم میگوید: حضرت زینب علیها السلام پس از یازده ماه و پانزده روز اقامت در مصر درگذشت. بر این اساس وفات آن بانوی بزرگ باید در ذیقعده سال بعد رخ داده باشد در حالی که روایتششم حاکی است که او در رجب سال 62 وفات یافته است و با هم سازگار نیستند. و چندین تناقض دیگر که به جهت اختصار بیان نمی شود.
زینب مدفون در مصر کیست؟
اکنون این پرسش پیش میآید که اگر حضرت زینب علیها السلام دختر علی علیه السلام در مصر دفن نشده است پس قبری که در محله (قناطر السباع) قاهره است متعلق به کیست؟ در پاسخ به این پرسش باید یادآوری کنیم که از بررسی و تتبع در تاریخ روشن میگردد که زینبی که در مصر (قاهره) دفن شده است، زینب بنتیحیی المتوج بن الحسن الانور بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب است. ولی از آنجا که ذهن انسان با شنیدن نام مشترک بین چند نفر، متوجه مشهورترین آنها میگردد، بسیاری از مردم تصور کردهاند که این همان زینب مشهور یعنی زینب دختر علی بن ابیطالب علیهما السلام است( اعیان الشیعه، ج 7، ص 142 ) در حالی که این تصور کاملا بیاساس است. البته نسبت دادن افراد به جد بزرگ آنان معمول است، چنانکه امامان ما را پسر پیغمبر میخوانند. بنابراین اگر زینب بنتیحیی را زینب بنت علی علیهما السلام بخوانند، هیچ اشکالی نخواهد داشت.
ب: احتمال مدینه
علامه فقید سید محسن امین معتقد است که حضرت زینب علیها السلام در مدینه دفن شده است و برای این مطلب دلیل میآورد که:
بازگشتحضرت زینب علیها السلام پس از فاجعه کربلا به مدینه، قطعی و مسلم است اما خروج مجدد او از این شهر ثابت نشده است، بنابراین باید گفت: در مدینه وفات یافته و در همانجا دفن شده است، گرچه تاریخ وفات و محل دفنش دقیقا روشن نباشد.
این دلیل در واقع نوعی استصحاب است که مرحوم امین به آن استناد کرده است .
نقد و بررسی
البته مقام علمی و تحقیقات و مطالعات ارزنده تاریخی علامه امین بر اهل فضل و مطالعه پوشیده نیست اما برخی از صاحب نظران، نظریه معظم له را نمیپذیرند و معتقدند که:
گرچه دفن حضرت زینب علیها السلام در مدینه (بقیع) یک امر ممکن و کاملا طبیعی است زیرا قبر برادرش امام حسن علیه السلام و بسیاری از بزرگان بنی هاشم در این قبرستان قراردارد که خصوصیات و تفصیل آنها در کتب مربوط بیان شده است، اما باید توجه داشت که اگر او در این قبرستان دفن شده بود، طبعا قبرش با توجه به شخصیت و عظمت مقامش مشخص میشد. در حالی که در هیچ یک از کتب مربوط به تاریخ مدینه و مزارات این شهر نامی از محل قبر او به میان نیامده است، با این که نام زنانی همچون (ام البنین) که در بقیع دفن شدهاند در کتابهایی مانند وفاء الوفاء منعکس شده است.
مسعودی در شرح حال امام حسن مجتبی علیه السلام مینویسد: (حسن بن علی در کنار قبر مادرش فاطمه علیها السلام به خاک سپرده شدو در این قبرستان تا اینزمان سنگی است که نام مادرش روی آن نوشته شد است.( التنبیه و الاشراف، ص 260، چاپ مصر).
و این نشان میدهد که قبر آن بزرگواران در قرن چهارم یعنی تا زمان مسعودی مشخص بوده است، و اگر قبر حضرت زینب علیها السلام در این قبرستان قرار داشت، نام او هم حداقل تا زمان مسعودی روی قبر نوشته میشد. چنانکه قبر همسرش عبدالله بن جعفر در همان قبرستان مشخص است، بنابراین چگونه ممکن است قبر حضرت زینب در بقیع باشد، اما هیچ نشانی از آن نباشد، و در هیچ تاریخی یاد نشده باشد؟
از طرف دیگر موضوعات تاریخی جای اعمال استصحاب نیست که بگوییم: بازگشتحضرت زینب علیها السلام به مدینه قطعی است، اما خروج او از این شهر ثابت نشده است، پس در همان شهر و همانجا به خاک سپرده شده است. (مرقد العقیله زینب، محمد حسنین السابقی، ص 103 (
ج: احتمال شام
طرفداران این نظریه میگویند: در مدینه قحطی و دست تنگی شدیدی به وجود آمد. عبدالله جعفر تصمیم گرفتبا همسر خود ; حضرت زینب علیها السلام به شام که مقداری زمین زراعتی داشتسفرکند. پس از مسافرت به شام حضرت زینب علیها السلام در همانجا درگذشت) خیرات حسان، محمد حسن خان، ص 29، هدیة الزائرین و بهجة الناظرین، حاج شیخ عباس قمی، ص 353; نزهة اهل الحرمین، سید حسن صدر، ص 39).
نقد و بررسی
1- اینکه گفته شده است که عبدالله بن جعفر در حومه دمشق مزرعه و قریه داشته و همراه همسرش جهتسرکشی یا بهره برداری از آنها رفته بوده و در این سفر حضرت زینب علیها السلام درگذشته است مطلب بیاساسی است. در هیچ یک از کتب تاریخی از چنین مزرعهای اسمی به میان نیامده و اصولا چون عبدالله فرد بخشندهای بوده هرگز مال و ثروت در دست او دوام نمیآورده است، بنابراین چگونه ممکن است دارای چنین مزرعه و قریهای بوده باشد؟
2- اگر فرضا عبدالله بن جعفر چنین مزرعهای داشته، ممکن بود شخصا برای رسیدگی به وضع آن به شام برود و دیگر نیازی به بردن همسر و دیگر اعضای خانواده خود که مستلزم هزینه زیادی بود، نداشت.
3- مدینه از شهرهای مهمی است که مثل بسیاری از شهرهای مهم دنیا برای آن تاریخهای متعددی نوشتهاند. بعضی از این کتابها به حوادث مهمی که در مدینه اتفاق افتاده مثل زلزله، آتش گرفتن حرم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، وزیدن باد سرخ و . .. پرداختهاند. اگر چنان قحطی و گرسنگی در آن سال در مدینه اتفاق افتاده بود، قطعا در این کتابهای تاریخی درباره آن بحث میشد، در حالی که چنین چیزی مطرح نشده است.
نتیجه بحث
پس از بررسی سه احتمال در مورد محل دفن حضرت زینب کبری علیها السلام میتوان چنین نتیجه گرفت که:
احتمال مصر اشکالات فراوان دارد، احتمال مدینه بدون دلیل است، و احتمال شام به نظر استوارتر میآید گرچه دو اشکال باقی میماند:
یکی اینکه به چه دلیل عبدالله جعفر حضرت زینب علیها السلام را به شام برده استبا اینکه حضرت زینب علیها السلام دل خوشی از شام نداشت، و اشکال دیگر اینکه بسیاری از مورخین نوشتهاند: آنکه در شام دفن است (ام کلثوم) فرزند علی علیه السلام است ) رحلة ابن جبیر، داربیروت، ص 253، معجم البلدان یاقوت حموی، ج 3، ص 20; سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمدعلی موحد، ج 1، ص 99).
اشکال دوم را بدین صورت میتوان حل کرد که منظور از (ام کلثوم) همان زینب کبری علیها السلام است چنانکه در بلاغات النساء ابن طیفور(بلاغات النساء، ابن طیفور، ص 23. در این کتاب وقتی میخواهد ماجرای سخنرانی حضرت زینب را نقل کندمی نویسد: (ورایت ام کلثوم علیها السلام و لم ار خفرة والله انطق منها...) که این عبارت مربوط به حضرت زینب است) به آن اشاره شده است.
گرچه نتوان به یقین مشخص کرد که قبر حضرت زینب علیها السلام در کجا واقع است ولی میتوان گفت: زیارتگاهها و اماکنی که به این دودمان منسوبند همه از مصادیق آیه شریفه : فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه ( نور/ 36) میباشند. این خانهها و زیارتگاهها ولو منسوب به آنها باشد ، جای ذکر و توجه به خدا و انسانسازی و پیوند با شهیدان و اهل بیت است. محل دفن اهل بیت هر کجا که باشد یاد و خاطرهشان زنده است و در سینههای مردم عاشق جای دارند.
- [سایر] آیا قبر حضرت زینب(س) واقعا در مصر است؟
- [سایر] گفته شد که حرم مطهر حضرت زینب (س) در مصر است نه در سوریه؟ پس حرم حضرت زینب در سوریه چیست؟
- [سایر] حضرت زینب(س) در روز عاشورا چند ساله بوده است؟ آیا حضرت زینب(س) فرزندی هم داشت؟
- [سایر] حضرت زینب سلام الله علیها مگر بعد از اربعین به مدینه برنگشتند، چرا قبر آن حضرت در شام قرار دارد؟
- [سایر] حضرت زینب سلام الله علیها مگر بعد از اربعین به مدینه برنگشتند، چرا قبر آن حضرت در شام قرار دارد؟
- [سایر] محل دفن حضرت زینب (سلام الله علیها) در سوریه است یا در مصر؟
- [سایر] آیا می توان حضرت زینب - س- را به عنوان یک الگو برای زنان قرار داد؟
- [سایر] کمالات معنوی حضرت زینب (س) چگونه بود؟
- [سایر] حضرت زینب س چه فضیلت هایی داشتند؟
- [سایر] حضرت زینب س چه فضیلت هایی داشتند؟
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).