کمالات معنوی حضرت زینب (س) چگونه بود؟ بررسی کمالات اولیای خدا و الگو قرار دادن آنها یکی از برترین عوامل تربیت صحیح و خودسازی است که مفهوم زندگی عمیق، پویا و حقیقی را به انسان میآموزد و موجب صفای دل شده و کمک شایانی برای پیمودن مراحل تکامل و وصول به عالیترین درجات هدایت خواهد بود.در گستره جامعه انسانی، مردان و زنان بافضیلتی پدیدار شدهاند که هر یک به عالیترین مرحله کمال و رشد رسیده و الگوی جاویدانی برای تمام انسانها بوده و خواهند بود.یکی از زنان بسیار بافضیلتی که در تاریخ اهل بیت، بعد از حضرت زهراعلیها السلامبه عنوان تندیس زنده فضایل شناخته شده است، دختر حضرت علیعلیه السلام، زینب کبریعلیها السلام است. وی از جمله زنان نادری است که بیشترین بخش از فروغ جاودان نور امامت را دریافت نمود و توانست خود را در کمالات و صفات حمیده، همسان و همانند مادرش زهرای اطهرعلیها السلام بسازد.وی دوران کودکی را در آغوش پرمهر رسالت و امامت سپری کرد و در دامن عصمت و طهارت، تربیت شد و به صفات والای انسانی و کمالات معنوی و ملکوتی آراسته گردید. حضرت زینبعلیها السلام تجسّمی از علم و معرفت پیامبرصلی الله علیه وآله، تبلوری از زهد و عبادت علیعلیه السلام، تمثیلی از جانبازی مادر، تشکّلی از صبر و حلم امام حسنعلیه السلام و نموداری از شجاعت و شهامت امام حسینعلیه السلام است. وی بدون آنکه تسلیم شرایط سخت و طاقتفرسای پس از شهادت امام حسینعلیه السلام و اصحابش بشود، با انجام به موقع رسالت خود توانست تبلیغات گسترده دشمن را خنثی کند. زینبعلیها السلام و حضور جاودانهاش در لحظهلحظه تاریخ کربلا، چه در غروب غربت و آوارگی عصر عاشورا، چه در تلخی جانکاه وداع قتلگاه و چه در دفاع از حق در حضور ظالم، الگویی بیهمتا در همه اعصار و زمانهاست. گرچه در میدان مبارزه با طاغوت و یزیدیان و انجام مأموریت و رسالتی که به عهده داشت قهرمان است؛ اما نباید فراموش کرد که وی در تمامی زمینهها، قهرمان و پیشتاز و نمونه کامل و والای یک بانوی تربیتشده در مکتب و دامان اهلبیت نبوت و ولایت به شمار میرود. بنابراین هر گلی از گلستان زندگیش را که ببوییم، عطری جانبخش دارد و هر ورقی از این کتاب سبز را مطالعه کنیم، درسی آموزنده دارد.نام زینبعلیها السلام چون خورشیدی تابناک بر تارک تاریخ اسلام و تاریخ بشریّت میدرخشد و تا آنجا که قلب زمانه میتپد، به کالبد مرده انسانها روح و حیات میبخشد و فراراه تاریک آنان را روشن میسازد.علم، عبادت، عفت، تقوی، فصاحت و بلاغت، پایداری، اراده فولادین، امانتداری، دفاع خالصانه از حق، یتیمنوازی، شرافت، عطوفت، همسرداری، عزّتنفس، وفاداری و... از جمله ارزندهترین صفات و کمالات این شیرزن عاشورایی است که در این مقاله به ذکر پارهای از آنها میپردازیم تا معرفت بیشتری نسبت به مقام معنوی و ملکوتی آن بانوی مجلّله پیدا کنیم. بر قلّه دانش زینب کبریعلیها السلام بانویی سرشار از بینش و بصیرت بود که با سیره و سخن خود (فرهنگ برهنگی) و (برهنگی فرهنگی) دیروز و امروز را به خوبی مورد تعرّض قرار داد؛ الگویی ماندگار از شخصیت عظیم خویش به یادگار گذارد و معیارهای حرکت ارزشی و ضدارزشی را برای همیشه ترسیم کرد.برترین درجه علم، علمی است که از ذات الهی به انسان افاضه میشود که به تعبیر قرآن مجید، علم (لَدُنّی) نام دارد: (و عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلماً(1)): (علم فراوانی از نزد خود به او (حضرت خضر) آموختیم). حضرت زینبعلیها السلام به شهادت امام سجادعلیه السلام، دارای چنین علمی بود که خطاب به عمّهاش فرمود: (أنْتِ بِحَمْدِاللَّه عالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ و فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَةٍ(2)). (به حمداللَّه تو دانشمند معلمندیده و فهمیدهای فهم نیاموخته هستی). وی در حدود 6 سالگی، شایستگی حفظ خطبه استدلالی، عمیق و جامع مادرش فاطمه زهراعلیها السلام را داشت و این نشانه بارزی از رشد فکری و بلوغ اندیشه و تعقّل دختری است که در دامان عصمت و طهارت پرورش یافت و به زلال روح و کمال معنوی و قرب الهی رسید. یک سال پس از استقرار حضرت علیعلیه السلام در کوفه، زنان و دختران مشتاق دانش، به آن حضرتعلیه السلام پیام فرستادند و گفتند: (ما شنیدهایم که دختر شما، حضرت زینبعلیها السلام همانند مادرش، زهرای مرضیّه، منبع سرشار دانش و دارای علوم و کمالات است. اگر اجازه بدهید به محضرش حاضر شده و از آن سرچشمه دانش بهرهمند شویم). علیعلیه السلام اجازه داد تا دختر عالمهاش بانوان مسلمان کوفه را آموزش دهد و مشکلات علمی و دینی آنان را حل کند. زینبعلیها السلام آمادگی خود را اعلام نمود و بعد از دیدارهای مقدماتی، جلسه تفسیر قرآن برای آنان تشکیل داد و پرسشها و شبهات آنان را جواب میداد(3). از سخنان آن حضرتعلیها السلام در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام، خطبهها و سخنرانیهایی که در فرصتهای مختلف در برابر ستمکاران و طاغیان آن زمان و مردم دیگر ایراد فرمود، به خوبی معلوم میشود که مراتب علم و دانش و کمال آن بانوی بزرگوار از راه تحصیل و تعلیم و اکتسابی نبوده است(4). همچنین در جنبه مقام علمیش، علاوه بر توانایی برای ایراد خطبهها، نکته ظریف و اساسی وجود دارد و آن تصمیمگیریها و موضعگیریهای بهجا در مناسبتهای لازم است که خوب میدانست کجا باید نرم سخن گفت، در کجا باید برآشفت و حماسه آفرید، در کجا باید گریه کرد و اشک ریخت و چه وقت باید عقل و منطق را به کار گرفت(5). همچنین نام زینب کبریعلیها السلام به عنوان یکی از محدثان برجسته شیعه، صفحات کتب رجال را مزیّن کرده است. روایتهای آن حضرتعلیها السلام در منابع معتبر شیعه از جمله در کتابهای (من لا یحضره الفقیه)، (وسایلالشیعه)، (بحارالانوار) و... موجود است(6) که آنها را از مادر و برادرش حضرت سیدالشهداءعلیه السلام شنیده و برای دیگران روایت کرده است. اهمّ این احادیث بدین شرح است: داستان نزول مائده آسمانی برای حضرت زهراعلیها السلام، حدیث (امّ ایمن) در ماجرای دفن حضرت علیعلیه السلام، خطبه دفاع مادر از حق امامت و مطالبه فدک که سند اخیر را عدهای از مورخان و محدّثین نامدار شیعه همچون شیخ صدوق در کتاب (علل الشرایع) و علامه مجلسی در (بحارالانوار) آوردهاند.به هر حال این بانوی شجاع کربلا راوی حدیث از مادر و برادر خود بوده و از نظر دانشمندان رجالی و حدیثشناسان، عدالت و اعتماد این بانوی پاک و بافضیلت در زمینه بیان حدیث و مقامات علمی مورد تأیید قرار گرفته و صداقت و درایت او انکارناپذیر است(7). عبادت و انقطاع از خلق در میان فضایل و کمالات ملکوتی حضرت زینبعلیها السلام، خلوت با معشوق و مناجات با قاضیالحاجات، درخشندگی خاصی دارد. سراسر زندگی او به خاطر جهاد و هجرت در راه خدا و همراهی و همگامی با پدر، مادر و برادر در جهت انجام وظیفه و احیای معالم و معارف اسلام، عبادت محسوب میشود.عبادت آن بانوی مکرّمهعلیها السلام تنها به معنای خاص (عبادت) نبود، بلکه تمام حرکات و سکنات، خروش و فریادها، سفرها و اسارتها، بیدارگریها و مبارزات و حتی نفسهای او از آنجا که به خاطر خداوند بود، همه از مراتبی عمیق و والا از اخلاص و عبادت خداوند متعال برخوردار بود.اکثر شبها را به تهجّد و تلاوت قرآن، صبح میکرد. به گفته برخی از مورّخان، عبادتها و نمازهای شب پدر و مادر خود را از نزدیک دیده بود. او در حماسه کربلا شاهد بود که برادرش، حضرت امام حسینعلیه السلام به برادرش حضرت ابوالفضلعلیه السلام فرمود: (ای برادر! نزد دشمن برو و یک شب را مهلت بگیر؛ شاید بتوانیم به نماز، دعا و خواندن قرآن استغفار در پیشگاه پروردگار مشغول شویم. خدا میداند که من نماز، دعا و استغفار و خواندن قرآن را دوست دارم(8). در شب یازدهم محرم، علیرغم آنهمه خستگی و فرسودگی و مشاهده آنهمه آلام روحی، نماز شب خود را خواند. امام سجادعلیه السلام فرمود: (عمهام، زینبعلیها السلام در مسیر کوفه تا شام تمام نمازهای واجب و مستحب را اقامه میکرد و در بعضی از منازل به خاطر شدت گرسنگی و ضعف، نشسته ادای تکلیف میکرد(9)). امام حسینعلیه السلام که خود معصوم و واسطه فیض الهی است، هنگام وداع با خواهرش فرمود: (خواهر جان مرا در نماز شب فراموش مکن(10)). این، نشان از آن دارد که این بانو به قله رفیع بندگی و پرستش راه یافته بود و به حکمت و هدف آفرینش دست یازیده بود؛ بنابراین دیدهها را بازتر و افقها را برتر و معرفتها را قویتر باید کرد تا مقام عبودیت زینب کبریعلیها السلام را بهتر شناخت. آفتاب عفت زینب کبریعلیها السلام بانویی سرشار از بینش و بصیرت بود که با سیره و سخن خود (فرهنگ برهنگی) و (برهنگی فرهنگی) دیروز و امروز را به خوبی مورد تعرّض قرار داد؛ الگویی ماندگار از شخصیت عظیم خویش به یادگار گذارد و معیارهای حرکت ارزشی و ضدارزشی را برای همیشه ترسیم کرد.وی در پاسداری از عفت و عصمت، سرآمد زنان و دختران روزگار بود و با الهام از پیام آسمانی قرآن و طبق آموزههای مادرش، فاطمه زهراعلیها السلام، حجاب و عفت را مانند گوهری ارزشمند برای یک زن مسلمان میدانست و بر این باور بود که زن هنگامی به خدای خود نزدیکتر است که خود را از معرض دید مردان بیگانه حفظ نماید(11). زینب کبریعلیها السلام دختر آن مادری است که برای احقاق حق و دفاع از حقوق رهبر اسلام و حجت خدا از منزل بیرون میآمد و با دشمنان، به احتجاج میپرداخت؛ اما سر تا پا محجوب و پوشیده؛ همان مادری که وصیّت میکند پیکرش را بعد از مرگ در تابوتی با دیوارههای بلند بگذارند تا از انظار نامحرمان به دور باشد، پس طبیعی است که دختر او هم باید این تعالیم بلند اسلام را رعایت نماید؛ چراکه حفظ شرف و حیثیّت زن، واجب و حجاب از ضروریّات دین است و اصولاً تمام فداکاریهای این بانو برای تحقق احکام اسلام بود. بنابراین عفت و پاکدامنی خویش را حتی در سختترین شرایط به نمایش گذاشت. او در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام سخت بر عفت خویش پای میفشرد. آن بانوی بزرگوار برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف بر سر یزید فریاد زد که: (آیا این از عدالت است که زنان و کنیزان خویش را پشت پرده نشانی و دختران رسول خداصلی الله علیه وآله را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟ نقاب آنان را دریدی و صورتهای آنان را آشکار ساختی(12)). نماد کمال عقل برترین معیار عقلگرایی در زندگی، ادب و ادبآموزی است. کیمیایی که تیرگیها و تاریکیهای قلب را میزداید و نور و روشنایی در رواق وجود انسان میافزاید به گونهای که بهای بینظیر آدمی با سنجش مقدار ادب هر فردی، قابل تشخیص خواهد بود. زینب کبریعلیها السلام شخصیت شایستهای بود که درس ادب را در مکتب امامت آموخته بود و سیره و سخن پدر و مادر خود را از اعماق وجود خود پذیرفته بود. در گفتار و رفتار، صمیمی، مهربان، صادق و مؤدب بود به گونهای که زنان بسیاری در نخستین برخورد، شیفته شیوه و مجذوب اخلاق روحپرور او میشدند(13). ادب و احترام حضرت زینبعلیها السلام به برادر خود آنچنان بود که هنگامی که عبداللَّه بن عباس به امام حسینعلیه السلام گفت: شما که به این سفر خطرناک میروید چرا زنها را با خود میبرید؟ حضرت زینبعلیها السلام با شنیدن این سخن سر از محمل خود برآورده و فرمود: (ای پسر عباس! آیا میخواهی بین من و برادرم جدایی بیندازی؟ هرگز من از او جدا نخواهم شد(14)). در حادثه عاشورا در برابر آنهمه مصائب و داغها و حوادث، هرگز از مسیر ادب و عبودیّت نسبت به حضرت حق خارج نشد و هیچگاه کلمهای حاکی از دلتنگی، نارضایتی، اعتراض، شکایت و تنگنظری بر لب نراند. هرچه میگفت بر طبق رضایت خداوند متعال و مقدرات او بود و بلکه بالاتر از آن در پاسخ طعنه پسر زیاد، میفرمود: (إنّی ما رَأَیْتُ إلاّ جَمیلاً(15)): (من جز زیبایی ندیدم). که این کلام در نظر اهل آن، از بالاترین مراتب توحید، عرفان، قرب به خدای متعال و رسم بندگی و عبودیت، حکایت دارد و کمال ادب عاشق را نسبت به معشوق نشان میدهد. ایثار عقیله بنی هاشمعلیها السلام در این صفت، گوی سبقت را از دیگران ربوده بود. او برای حفظ جان دیگران، خطر را به جان میخرید و در تمام صحنهها، دیگران را بر خود مقدم میداشت. او در ماجرای کربلا حتی از سهمیه آب خویش استفاده نمیکرد و آن را نیز به کودکان میداد. در بین راه کوفه و شام با این که خود گرسنه و تشنه بود، (ایثار) را به بند کشیده و آن را شرمنده ساخت.امام زینالعابدینعلیه السلام میفرمود: (عمهام، زینبعلیها السلام، در مدت اسارت، غذایی را که به عنوان سهمیه و جیره میدادند، بین کودکان تقسیم میکرد؛ زیرا در شبانهروز به هر یک از ما یک قرص نان میدادند. او سختیها و تازیانهها را به جان خود میخرید و نمیگذاشت بر بازوی کودکان اصابت کند(16)). دفاع از حریم ولایت حضرت زینبعلیها السلام حرکت و هدایت انسانها را بدون امامعلیه السلام، سکون و هلاکت میدانست و زمامداری زیانآلود نااهلان را باعث دورماندن تودهها از صراط مستقیم میدید. بدین علت، دفاع و حمایت از مقام امامت و ولایت را سرلوحه مسوؤلیتهای خویش قرار داده بود و با تمام توان، بعد از حادثه عاشورا به ارائه رهنمودهای شایسته و مبارزه با زرمداران و زورمحوران در قالب خطابه میپرداخت. وی چون دستپرورده زهرای اطهرعلیها السلام بود، درس ولایتمداری را از مادر فراگرفته بود. از یک سو در جهت معرفی و شناساندن ولایت، از طریق نفی اتّهامات و یادآوری حقوق فراموش شده اهل بیت تلاش کرد و از سوی دیگر سر تا پا تسلیم امامت بود؛ چه در دوران امامت امام حسینعلیه السلام و چه در دوران امام سجادعلیه السلام که حتی در چند مورد از جان امام سجادعلیه السلام دفاع کرد و تا پای جان از او حمایت نمود. کرامت هر چند هزاران کرامت از این بانوی بزرگوار سر زده است، اما فقط نمونهای را نقل میکنیم. مرحوم ثقةالاسلام نوری از سید محمدباقر سلطانآبادی نقل میکند: (به چشمدرد شدیدی در چشم چپ مبتلا شدم. هرچه درمان کردم فایدهای نکرد و برعکس مریضیام شدیدتر شد. بعضی از دکترها میگفتند قابل علاج نیست. برخی هم قول شش ماه بعد میدادند و من هر روز از روز قبل نالانتر میشدم تا اینکه سیاهی چشمم گرفته شد و دیگر نمیتوانستم بخوابم. در آن موقع یکی از دوستانم برای خداحافظی به دیدنم آمد. او میخواست به کربلا برود. من هم با او همراه شدم. در منزل اول دردچشم شدیدتر شد و همه مرا شماتت میکردند مگر یک نفر. بالاخره به منزل دوم رسیدیم، درد شدیدتر از قبل شد و ورم چشمم افزونتر؛ تا اینکه نزدیک سحر آرام شد.در عالم رؤیا عقیله بنی هاشم، زینب کبری3، را دیدم که گوشه مقنعهاش را به چشمم میکشید. از خواب بیدار شدم و چشمم خوب شد. دوستانم باور نمیکردند، سوار شدیم در بین راه درد و ناراحتی احساس نمیکردم. من که همیشه ناراحت و عاجز بودم، پیش خود گفتم: کاش بسته روی چشمم را باز میکردم. تا باز کردم، دیدم همهچیز را میبینم. صدا زدم که رفقا بیایید. همه آمدند و گفتند: کدام چشمت درد میکرد؟ گفتم: چشم چپم بود. هرچه نگاه کردند تفاوتی بین چشم چپ و راستم ندیدند(17)). نویسنده:اسماعیل نساجی زواره پی نوشت ها: 1) کهف، 65. 2) سفینة البحار، ج 1، ص 558. 3) ریاحین الشریعة، ج 3، ص 57. 4) زندگی زینبعلیها السلام، رسولی محلاتی، ص 10. 5) زینب قهرمانعلیها السلام، احمد صادقی اردستانی، ص 103. 6) ماهنامه مبلّغان، شماره 31، جمادیالاولی 1423، ص 21. 7) زنان دانشمند و راوی حدیث، صادقی اردستانی، ص 278. 8) تاریخ طبری، ج 6، ص 238. 9) ریاحین الشریعة، ج 3، ص 62. 10) همان، ص 62. 11) ماهنامه مبلّغان، شماره 31، ص 18. 12) بحارالانوار، ج 45، ص 134. 13) مجله پیام زن، شماره 128، ص 19. 14) ریاحین الشریهة، ج 3، ص 41. 15) بحارالانوار، ج 45، ص 116. 16) ماهنامه مبلّغان، شماره 33، رجب 1423، ص 43. 17) زندگانی زینب کبریعلیها السلام، شهید دستغیب، ص 19 به نقل از ماهنامه مبلّغان، پیش شماره 7، ص 15 - 14.
کمالات معنوی حضرت زینب (س) چگونه بود؟
بررسی کمالات اولیای خدا و الگو قرار دادن آنها یکی از برترین عوامل تربیت صحیح و خودسازی است که مفهوم زندگی عمیق، پویا و حقیقی را به انسان میآموزد و موجب صفای دل شده و کمک شایانی برای پیمودن مراحل تکامل و وصول به عالیترین درجات هدایت خواهد بود.در گستره جامعه انسانی، مردان و زنان بافضیلتی پدیدار شدهاند که هر یک به عالیترین مرحله کمال و رشد رسیده و الگوی جاویدانی برای تمام انسانها بوده و خواهند بود.یکی از زنان بسیار بافضیلتی که در تاریخ اهل بیت، بعد از حضرت زهراعلیها السلامبه عنوان تندیس زنده فضایل شناخته شده است، دختر حضرت علیعلیه السلام، زینب کبریعلیها السلام است. وی از جمله زنان نادری است که بیشترین بخش از فروغ جاودان نور امامت را دریافت نمود و توانست خود را در کمالات و صفات حمیده، همسان و همانند مادرش زهرای اطهرعلیها السلام بسازد.وی دوران کودکی را در آغوش پرمهر رسالت و امامت سپری کرد و در دامن عصمت و طهارت، تربیت شد و به صفات والای انسانی و کمالات معنوی و ملکوتی آراسته گردید. حضرت زینبعلیها السلام تجسّمی از علم و معرفت پیامبرصلی الله علیه وآله، تبلوری از زهد و عبادت علیعلیه السلام، تمثیلی از جانبازی مادر، تشکّلی از صبر و حلم امام حسنعلیه السلام و نموداری از شجاعت و شهامت امام حسینعلیه السلام است. وی بدون آنکه تسلیم شرایط سخت و طاقتفرسای پس از شهادت امام حسینعلیه السلام و اصحابش بشود، با انجام به موقع رسالت خود توانست تبلیغات گسترده دشمن را خنثی کند.
زینبعلیها السلام و حضور جاودانهاش در لحظهلحظه تاریخ کربلا، چه در غروب غربت و آوارگی عصر عاشورا، چه در تلخی جانکاه وداع قتلگاه و چه در دفاع از حق در حضور ظالم، الگویی بیهمتا در همه اعصار و زمانهاست. گرچه در میدان مبارزه با طاغوت و یزیدیان و انجام مأموریت و رسالتی که به عهده داشت قهرمان است؛ اما نباید فراموش کرد که وی در تمامی زمینهها، قهرمان و پیشتاز و نمونه کامل و والای یک بانوی تربیتشده در مکتب و دامان اهلبیت نبوت و ولایت به شمار میرود. بنابراین هر گلی از گلستان زندگیش را که ببوییم، عطری جانبخش دارد و هر ورقی از این کتاب سبز را مطالعه کنیم، درسی آموزنده دارد.نام زینبعلیها السلام چون خورشیدی تابناک بر تارک تاریخ اسلام و تاریخ بشریّت میدرخشد و تا آنجا که قلب زمانه میتپد، به کالبد مرده انسانها روح و حیات میبخشد و فراراه تاریک آنان را روشن میسازد.علم، عبادت، عفت، تقوی، فصاحت و بلاغت، پایداری، اراده فولادین، امانتداری، دفاع خالصانه از حق، یتیمنوازی، شرافت، عطوفت، همسرداری، عزّتنفس، وفاداری و... از جمله ارزندهترین صفات و کمالات این شیرزن عاشورایی است که در این مقاله به ذکر پارهای از آنها میپردازیم تا معرفت بیشتری نسبت به مقام معنوی و ملکوتی آن بانوی مجلّله پیدا کنیم.
بر قلّه دانش
زینب کبریعلیها السلام بانویی سرشار از بینش و بصیرت بود که با سیره و سخن خود (فرهنگ برهنگی) و (برهنگی فرهنگی) دیروز و امروز را به خوبی مورد تعرّض قرار داد؛ الگویی ماندگار از شخصیت عظیم خویش به یادگار گذارد و معیارهای حرکت ارزشی و ضدارزشی را برای همیشه ترسیم کرد.برترین درجه علم، علمی است که از ذات الهی به انسان افاضه میشود که به تعبیر قرآن مجید، علم (لَدُنّی) نام دارد: (و عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلماً(1)): (علم فراوانی از نزد خود به او (حضرت خضر) آموختیم). حضرت زینبعلیها السلام به شهادت امام سجادعلیه السلام، دارای چنین علمی بود که خطاب به عمّهاش فرمود:
(أنْتِ بِحَمْدِاللَّه عالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ و فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَةٍ(2)).
(به حمداللَّه تو دانشمند معلمندیده و فهمیدهای فهم نیاموخته هستی).
وی در حدود 6 سالگی، شایستگی حفظ خطبه استدلالی، عمیق و جامع مادرش فاطمه زهراعلیها السلام را داشت و این نشانه بارزی از رشد فکری و بلوغ اندیشه و تعقّل دختری است که در دامان عصمت و طهارت پرورش یافت و به زلال روح و کمال معنوی و قرب الهی رسید.
یک سال پس از استقرار حضرت علیعلیه السلام در کوفه، زنان و دختران مشتاق دانش، به آن حضرتعلیه السلام پیام فرستادند و گفتند:
(ما شنیدهایم که دختر شما، حضرت زینبعلیها السلام همانند مادرش، زهرای مرضیّه، منبع سرشار دانش و دارای علوم و کمالات است. اگر اجازه بدهید به محضرش حاضر شده و از آن سرچشمه دانش بهرهمند شویم). علیعلیه السلام اجازه داد تا دختر عالمهاش بانوان مسلمان کوفه را آموزش دهد و مشکلات علمی و دینی آنان را حل کند. زینبعلیها السلام آمادگی خود را اعلام نمود و بعد از دیدارهای مقدماتی، جلسه تفسیر قرآن برای آنان تشکیل داد و پرسشها و شبهات آنان را جواب میداد(3).
از سخنان آن حضرتعلیها السلام در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام، خطبهها و سخنرانیهایی که در فرصتهای مختلف در برابر ستمکاران و طاغیان آن زمان و مردم دیگر ایراد فرمود، به خوبی معلوم میشود که مراتب علم و دانش و کمال آن بانوی بزرگوار از راه تحصیل و تعلیم و اکتسابی نبوده است(4). همچنین در جنبه مقام علمیش، علاوه بر توانایی برای ایراد خطبهها، نکته ظریف و اساسی وجود دارد و آن تصمیمگیریها و موضعگیریهای بهجا در مناسبتهای لازم است که خوب میدانست کجا باید نرم سخن گفت، در کجا باید برآشفت و حماسه آفرید، در کجا باید گریه کرد و اشک ریخت و چه وقت باید عقل و منطق را به کار گرفت(5).
همچنین نام زینب کبریعلیها السلام به عنوان یکی از محدثان برجسته شیعه، صفحات کتب رجال را مزیّن کرده است. روایتهای آن حضرتعلیها السلام در منابع معتبر شیعه از جمله در کتابهای (من لا یحضره الفقیه)، (وسایلالشیعه)، (بحارالانوار) و... موجود است(6) که آنها را از مادر و برادرش حضرت سیدالشهداءعلیه السلام شنیده و برای دیگران روایت کرده است. اهمّ این احادیث بدین شرح است: داستان نزول مائده آسمانی برای حضرت زهراعلیها السلام، حدیث (امّ ایمن) در ماجرای دفن حضرت علیعلیه السلام، خطبه دفاع مادر از حق امامت و مطالبه فدک که سند اخیر را عدهای از مورخان و محدّثین نامدار شیعه همچون شیخ صدوق در کتاب (علل الشرایع) و علامه مجلسی در (بحارالانوار) آوردهاند.به هر حال این بانوی شجاع کربلا راوی حدیث از مادر و برادر خود بوده و از نظر دانشمندان رجالی و حدیثشناسان، عدالت و اعتماد این بانوی پاک و بافضیلت در زمینه بیان حدیث و مقامات علمی مورد تأیید قرار گرفته و صداقت و درایت او انکارناپذیر است(7).
عبادت و انقطاع از خلق
در میان فضایل و کمالات ملکوتی حضرت زینبعلیها السلام، خلوت با معشوق و مناجات با قاضیالحاجات، درخشندگی خاصی دارد. سراسر زندگی او به خاطر جهاد و هجرت در راه خدا و همراهی و همگامی با پدر، مادر و برادر در جهت انجام وظیفه و احیای معالم و معارف اسلام، عبادت محسوب میشود.عبادت آن بانوی مکرّمهعلیها السلام تنها به معنای خاص (عبادت) نبود، بلکه تمام حرکات و سکنات، خروش و فریادها، سفرها و اسارتها، بیدارگریها و مبارزات و حتی نفسهای او از آنجا که به خاطر خداوند بود، همه از مراتبی عمیق و والا از اخلاص و عبادت خداوند متعال برخوردار بود.اکثر شبها را به تهجّد و تلاوت قرآن، صبح میکرد. به گفته برخی از مورّخان، عبادتها و نمازهای شب پدر و مادر خود را از نزدیک دیده بود. او در حماسه کربلا شاهد بود که برادرش، حضرت امام حسینعلیه السلام به برادرش حضرت ابوالفضلعلیه السلام فرمود: (ای برادر! نزد دشمن برو و یک شب را مهلت بگیر؛ شاید بتوانیم به نماز، دعا و خواندن قرآن استغفار در پیشگاه پروردگار مشغول شویم. خدا میداند که من نماز، دعا و استغفار و خواندن قرآن را دوست دارم(8).
در شب یازدهم محرم، علیرغم آنهمه خستگی و فرسودگی و مشاهده آنهمه آلام روحی، نماز شب خود را خواند. امام سجادعلیه السلام فرمود:
(عمهام، زینبعلیها السلام در مسیر کوفه تا شام تمام نمازهای واجب و مستحب را اقامه میکرد و در بعضی از منازل به خاطر شدت گرسنگی و ضعف، نشسته ادای تکلیف میکرد(9)).
امام حسینعلیه السلام که خود معصوم و واسطه فیض الهی است، هنگام وداع با خواهرش فرمود: (خواهر جان مرا در نماز شب فراموش مکن(10)). این، نشان از آن دارد که این بانو به قله رفیع بندگی و پرستش راه یافته بود و به حکمت و هدف آفرینش دست یازیده بود؛ بنابراین دیدهها را بازتر و افقها را برتر و معرفتها را قویتر باید کرد تا مقام عبودیت زینب کبریعلیها السلام را بهتر شناخت.
آفتاب عفت
زینب کبریعلیها السلام بانویی سرشار از بینش و بصیرت بود که با سیره و سخن خود (فرهنگ برهنگی) و (برهنگی فرهنگی) دیروز و امروز را به خوبی مورد تعرّض قرار داد؛ الگویی ماندگار از شخصیت عظیم خویش به یادگار گذارد و معیارهای حرکت ارزشی و ضدارزشی را برای همیشه ترسیم کرد.وی در پاسداری از عفت و عصمت، سرآمد زنان و دختران روزگار بود و با الهام از پیام آسمانی قرآن و طبق آموزههای مادرش، فاطمه زهراعلیها السلام، حجاب و عفت را مانند گوهری ارزشمند برای یک زن مسلمان میدانست و بر این باور بود که زن هنگامی به خدای خود نزدیکتر است که خود را از معرض دید مردان بیگانه حفظ نماید(11).
زینب کبریعلیها السلام دختر آن مادری است که برای احقاق حق و دفاع از حقوق رهبر اسلام و حجت خدا از منزل بیرون میآمد و با دشمنان، به احتجاج میپرداخت؛ اما سر تا پا محجوب و پوشیده؛ همان مادری که وصیّت میکند پیکرش را بعد از مرگ در تابوتی با دیوارههای بلند بگذارند تا از انظار نامحرمان به دور باشد، پس طبیعی است که دختر او هم باید این تعالیم بلند اسلام را رعایت نماید؛ چراکه حفظ شرف و حیثیّت زن، واجب و حجاب از ضروریّات دین است و اصولاً تمام فداکاریهای این بانو برای تحقق احکام اسلام بود. بنابراین عفت و پاکدامنی خویش را حتی در سختترین شرایط به نمایش گذاشت. او در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام سخت بر عفت خویش پای میفشرد.
آن بانوی بزرگوار برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف بر سر یزید فریاد زد که: (آیا این از عدالت است که زنان و کنیزان خویش را پشت پرده نشانی و دختران رسول خداصلی الله علیه وآله را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟ نقاب آنان را دریدی و صورتهای آنان را آشکار ساختی(12)).
نماد کمال عقل
برترین معیار عقلگرایی در زندگی، ادب و ادبآموزی است. کیمیایی که تیرگیها و تاریکیهای قلب را میزداید و نور و روشنایی در رواق وجود انسان میافزاید به گونهای که بهای بینظیر آدمی با سنجش مقدار ادب هر فردی، قابل تشخیص خواهد بود.
زینب کبریعلیها السلام شخصیت شایستهای بود که درس ادب را در مکتب امامت آموخته بود و سیره و سخن پدر و مادر خود را از اعماق وجود خود پذیرفته بود. در گفتار و رفتار، صمیمی، مهربان، صادق و مؤدب بود به گونهای که زنان بسیاری در نخستین برخورد، شیفته شیوه و مجذوب اخلاق روحپرور او میشدند(13).
ادب و احترام حضرت زینبعلیها السلام به برادر خود آنچنان بود که هنگامی که عبداللَّه بن عباس به امام حسینعلیه السلام گفت: شما که به این سفر خطرناک میروید چرا زنها را با خود میبرید؟ حضرت زینبعلیها السلام با شنیدن این سخن سر از محمل خود برآورده و فرمود: (ای پسر عباس! آیا میخواهی بین من و برادرم جدایی بیندازی؟ هرگز من از او جدا نخواهم شد(14)).
در حادثه عاشورا در برابر آنهمه مصائب و داغها و حوادث، هرگز از مسیر ادب و عبودیّت نسبت به حضرت حق خارج نشد و هیچگاه کلمهای حاکی از دلتنگی، نارضایتی، اعتراض، شکایت و تنگنظری بر لب نراند. هرچه میگفت بر طبق رضایت خداوند متعال و مقدرات او بود و بلکه بالاتر از آن در پاسخ طعنه پسر زیاد، میفرمود:
(إنّی ما رَأَیْتُ إلاّ جَمیلاً(15)): (من جز زیبایی ندیدم).
که این کلام در نظر اهل آن، از بالاترین مراتب توحید، عرفان، قرب به خدای متعال و رسم بندگی و عبودیت، حکایت دارد و کمال ادب عاشق را نسبت به معشوق نشان میدهد.
ایثار
عقیله بنی هاشمعلیها السلام در این صفت، گوی سبقت را از دیگران ربوده بود. او برای حفظ جان دیگران، خطر را به جان میخرید و در تمام صحنهها، دیگران را بر خود مقدم میداشت. او در ماجرای کربلا حتی از سهمیه آب خویش استفاده نمیکرد و آن را نیز به کودکان میداد. در بین راه کوفه و شام با این که خود گرسنه و تشنه بود، (ایثار) را به بند کشیده و آن را شرمنده ساخت.امام زینالعابدینعلیه السلام میفرمود: (عمهام، زینبعلیها السلام، در مدت اسارت، غذایی را که به عنوان سهمیه و جیره میدادند، بین کودکان تقسیم میکرد؛ زیرا در شبانهروز به هر یک از ما یک قرص نان میدادند. او سختیها و تازیانهها را به جان خود میخرید و نمیگذاشت بر بازوی کودکان اصابت کند(16)).
دفاع از حریم ولایت
حضرت زینبعلیها السلام حرکت و هدایت انسانها را بدون امامعلیه السلام، سکون و هلاکت میدانست و زمامداری زیانآلود نااهلان را باعث دورماندن تودهها از صراط مستقیم میدید. بدین علت، دفاع و حمایت از مقام امامت و ولایت را سرلوحه مسوؤلیتهای خویش قرار داده بود و با تمام توان، بعد از حادثه عاشورا به ارائه رهنمودهای شایسته و مبارزه با زرمداران و زورمحوران در قالب خطابه میپرداخت. وی چون دستپرورده زهرای اطهرعلیها السلام بود، درس ولایتمداری را از مادر فراگرفته بود. از یک سو در جهت معرفی و شناساندن ولایت، از طریق نفی اتّهامات و یادآوری حقوق فراموش شده اهل بیت تلاش کرد و از سوی دیگر سر تا پا تسلیم امامت بود؛ چه در دوران امامت امام حسینعلیه السلام و چه در دوران امام سجادعلیه السلام که حتی در چند مورد از جان امام سجادعلیه السلام دفاع کرد و تا پای جان از او حمایت نمود.
کرامت
هر چند هزاران کرامت از این بانوی بزرگوار سر زده است، اما فقط نمونهای را نقل میکنیم. مرحوم ثقةالاسلام نوری از سید محمدباقر سلطانآبادی نقل میکند:
(به چشمدرد شدیدی در چشم چپ مبتلا شدم. هرچه درمان کردم فایدهای نکرد و برعکس مریضیام شدیدتر شد. بعضی از دکترها میگفتند قابل علاج نیست. برخی هم قول شش ماه بعد میدادند و من هر روز از روز قبل نالانتر میشدم تا اینکه سیاهی چشمم گرفته شد و دیگر نمیتوانستم بخوابم. در آن موقع یکی از دوستانم برای خداحافظی به دیدنم آمد. او میخواست به کربلا برود. من هم با او همراه شدم. در منزل اول دردچشم شدیدتر شد و همه مرا شماتت میکردند مگر یک نفر. بالاخره به منزل دوم رسیدیم، درد شدیدتر از قبل شد و ورم چشمم افزونتر؛ تا اینکه نزدیک سحر آرام شد.در عالم رؤیا عقیله بنی هاشم، زینب کبری3، را دیدم که گوشه مقنعهاش را به چشمم میکشید. از خواب بیدار شدم و چشمم خوب شد. دوستانم باور نمیکردند، سوار شدیم در بین راه درد و ناراحتی احساس نمیکردم. من که همیشه ناراحت و عاجز بودم، پیش خود گفتم: کاش بسته روی چشمم را باز میکردم. تا باز کردم، دیدم همهچیز را میبینم. صدا زدم که رفقا بیایید. همه آمدند و گفتند: کدام چشمت درد میکرد؟ گفتم: چشم چپم بود. هرچه نگاه کردند تفاوتی بین چشم چپ و راستم ندیدند(17)).
نویسنده:اسماعیل نساجی زواره
پی نوشت ها:
1) کهف، 65.
2) سفینة البحار، ج 1، ص 558.
3) ریاحین الشریعة، ج 3، ص 57.
4) زندگی زینبعلیها السلام، رسولی محلاتی، ص 10.
5) زینب قهرمانعلیها السلام، احمد صادقی اردستانی، ص 103.
6) ماهنامه مبلّغان، شماره 31، جمادیالاولی 1423، ص 21.
7) زنان دانشمند و راوی حدیث، صادقی اردستانی، ص 278.
8) تاریخ طبری، ج 6، ص 238.
9) ریاحین الشریعة، ج 3، ص 62.
10) همان، ص 62.
11) ماهنامه مبلّغان، شماره 31، ص 18.
12) بحارالانوار، ج 45، ص 134.
13) مجله پیام زن، شماره 128، ص 19.
14) ریاحین الشریهة، ج 3، ص 41.
15) بحارالانوار، ج 45، ص 116.
16) ماهنامه مبلّغان، شماره 33، رجب 1423، ص 43.
17) زندگانی زینب کبریعلیها السلام، شهید دستغیب، ص 19 به نقل از ماهنامه مبلّغان، پیش شماره 7، ص 15 - 14.
- [سایر] حضرت زینب(س) در روز عاشورا چند ساله بوده است؟ آیا حضرت زینب(س) فرزندی هم داشت؟
- [سایر] حضرت زینب س چه فضیلت هایی داشتند؟
- [سایر] حضرت زینب س چه فضیلت هایی داشتند؟
- [سایر] چرا نام حضرت زینب(س) به عنوان یکی از چهار زن برتر عالم از زبان پیغمبر نمی باشد؟ آیا حضرت مریم برتر از حضرت زینب (س) می باشند؟
- [سایر] آیا حضرت زینب (س) بااجازه شوهرشان در کربلا حضور داشتند؟
- [سایر] آیا قبر حضرت زینب س در مصر قرار دارد؟
- [سایر] خطبه حضرت زینب(س)چه نکاتی را داراست؟
- [سایر] آیا در قضیه سیلی خوردن، حضرت زهرا (س) همراه امام حسن (ع) بوده یا حضرت زینب؟
- [سایر] کلیاتی از زندگینامه و فضائل حضرت زینب س بیان کنید؟
- [سایر] آیا قبر حضرت زینب(س) واقعا در مصر است؟
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).