باسلام : آیا حمیدابن مسلم راوی حدیث کربلا چونکه به یاری امام حسین علیه السلام نرفته جهنمی می باشد؟
باسلام : آیا حمیدابن مسلم راوی حدیث کربلا چونکه به یاری امام حسین علیه السلام نرفته جهنمی می باشد؟ پاسخ: حمید بن مسلم ازدی از چهره های مرموز و نا شناخته حاضر در میدان کربلا است. به نظر می رسد باید او را فردی متزور و دو رو دانست. او از افرادی بود که با هر جریانی که منافعش را تأمین میکرد، همراه میشد. آن گاه که بنی امیه را در رأس قدرت دید با آنان همراه شد و جهت خوشایندشان، در کربلا حضور یافت و همراه با دیگر جنایتکاران صحرای کربلا علیه سید و سالار شهیدان(ع) شمشیر کشید و زمانی که جریان اجتماعی کوفه را - بعد از واقعه کربلا- به نفع شیعیان دید با آنان هم آوا شد و در کنارشان در جنگهایشان شرکت جست. حمید بن مسلم - به گفته خودش- از یک سو رفیق گرمابه و گلستان عمر بن سعد و از دوستان نزدیک و اهل سرّ او است[1] و از سوی دیگر رفیق شفیق ابراهیم بن مالک اشتر.[2] از دامنه وسیع گزارشاتی که او، از قبل و بعد واقعه کربلا ارائه می دهد چنین بر می آید که او در بسیاری از وقایع کربلا حضوری نزدیک داشته است؛ اما علیرغم این حضور پر رنگ و نزدیک، جانب امر را رعایت می کرده و تنها نقش یک سیاهی لشکر را در کربلا ایفا کرده است. او در صحرای کربلا نه شمشیری زد و نه تیری انداخت و از اطرافیان خود هم می خواست تا چنین باشند.[3] سخن با شمر بن ذیالجوشن و تقبیح اقدام شمر جهت آتش زدن خیمه ها[4] و نیز سخن او با شمر برای بازداشتن او از به شهادت رساندن امام سجاد(ع)[5] از اعمال شایسته ای است که به نقل خود او در تاریخ به ثبت رسیده است. روایت شده که او پس از شهادت امام حسین(ع) به همراه خولی بن یزید از سوی عمر بن سعد مأموریت یافتند تا سر سیدالشهداء(ع) را به کوفه نزد ابن زیاد ببرند.[6] در وقایع و جریانات بعد از واقعه کربلا به خصوص در واقعه توابین او خود را از یاران سلیمان بن صرد خزاعی معرفی می کند و نقش پررنگی از خود در این پیکار به نمایش می گذارد؛ او تا پایان کار توابین در کنار آنها باقی می ماند.[7] گویا مختار به خوبی از روحیه حمید بن مسلم و اعمال مزورانه اش آگاهی داشت از این رو پس از به نتیجه رسیدن قیامش، دستور تعقیب او را صادر کرد. حمید بن مسلم به قبیله عبدالقیس پناه برد و در میان آنان مخفی شد. سائب بن مالک و گروهی از یارانش وارد این قبیله شدند و به جستجوی او پرداختند؛ اما زمانی که به دستگیری دو نفر دیگر از حاضران در کربلا مشغول بودند. حمید بن مسلم از فرصت استفاده کرد و از آنجا فرار کرد و سپس با سرودن شعری از فرارش ابراز مسرت و شادی نمود.[8] [1]-الدینوری، ابوحنیفه احمد بن داوود؛ الاخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات رضی، 1368ش، ص260. [2]-الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1967، ج6، ص18 و مسکویه، ابوعلی؛ تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، 1379ش، ج2، ص147. [3]-الطبری، پیشین، صص446-447؛ شیخ مفید؛ الارشاد، قم، کنگره شیخ مفید، ص1413، ج2، صص106-108 و الاصفهانی، ابوالفرج؛ مقاتل الطالبیین، تحقیق احمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، صص92 و 74-93 و برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: الخوارزمی، الموفق بن احمد؛ مقتل الحسین(ع)، تحقیق و تعلیق محمد السماوی، قم، مکتبة المفید، بی تا، ج2، ص31 و ابن اثیر، علی بن ابی الکرم؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر- داربیروت، 1965،ج4، ص75. [4] -الطبری، پیشین، ص438 و ابن اثیر، پیشین، ص69. [5]- الطبری، پیشین، ص454 و ابن اثیر، پیشین، ص79. [6]-البلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، 1977،ج3، ص206؛ الطبری، پیشین، ج5، ص455؛ شیخ مفید، پیشین، ص113 و ابن اثیر، پیشین، ص80. [7]-الطبری، پیشین، صص554-600. [8]- البلاذری، پیشین، ج6، ص409 و الطبری، پیشین، ج6، ص58.
عنوان سوال:

باسلام : آیا حمیدابن مسلم راوی حدیث کربلا چونکه به یاری امام حسین علیه السلام نرفته جهنمی می باشد؟


پاسخ:

باسلام : آیا حمیدابن مسلم راوی حدیث کربلا چونکه به یاری امام حسین علیه السلام نرفته جهنمی می باشد؟

پاسخ: حمید بن مسلم ازدی از چهره های مرموز و نا شناخته حاضر در میدان کربلا است. به نظر می رسد باید او را فردی متزور و دو رو دانست. او از افرادی بود که با هر جریانی که منافعش را تأمین میکرد، همراه میشد. آن گاه که بنی امیه را در رأس قدرت دید با آنان همراه شد و جهت خوشایندشان، در کربلا حضور یافت و همراه با دیگر جنایتکاران صحرای کربلا علیه سید و سالار شهیدان(ع) شمشیر کشید و زمانی که جریان اجتماعی کوفه را - بعد از واقعه کربلا- به نفع شیعیان دید با آنان هم آوا شد و در کنارشان در جنگهایشان شرکت جست. حمید بن مسلم - به گفته خودش- از یک سو رفیق گرمابه و گلستان عمر بن سعد و از دوستان نزدیک و اهل سرّ او است[1] و از سوی دیگر رفیق شفیق ابراهیم بن مالک اشتر.[2]
از دامنه وسیع گزارشاتی که او، از قبل و بعد واقعه کربلا ارائه می دهد چنین بر می آید که او در بسیاری از وقایع کربلا حضوری نزدیک داشته است؛ اما علیرغم این حضور پر رنگ و نزدیک، جانب امر را رعایت می کرده و تنها نقش یک سیاهی لشکر را در کربلا ایفا کرده است. او در صحرای کربلا نه شمشیری زد و نه تیری انداخت و از اطرافیان خود هم می خواست تا چنین باشند.[3] سخن با شمر بن ذیالجوشن و تقبیح اقدام شمر جهت آتش زدن خیمه ها[4] و نیز سخن او با شمر برای بازداشتن او از به شهادت رساندن امام سجاد(ع)[5] از اعمال شایسته ای است که به نقل خود او در تاریخ به ثبت رسیده است.
روایت شده که او پس از شهادت امام حسین(ع) به همراه خولی بن یزید از سوی عمر بن سعد مأموریت یافتند تا سر سیدالشهداء(ع) را به کوفه نزد ابن زیاد ببرند.[6]
در وقایع و جریانات بعد از واقعه کربلا به خصوص در واقعه توابین او خود را از یاران سلیمان بن صرد خزاعی معرفی می کند و نقش پررنگی از خود در این پیکار به نمایش می گذارد؛ او تا پایان کار توابین در کنار آنها باقی می ماند.[7]
گویا مختار به خوبی از روحیه حمید بن مسلم و اعمال مزورانه اش آگاهی داشت از این رو پس از به نتیجه رسیدن قیامش، دستور تعقیب او را صادر کرد. حمید بن مسلم به قبیله عبدالقیس پناه برد و در میان آنان مخفی شد. سائب بن مالک و گروهی از یارانش وارد این قبیله شدند و به جستجوی او پرداختند؛ اما زمانی که به دستگیری دو نفر دیگر از حاضران در کربلا مشغول بودند. حمید بن مسلم از فرصت استفاده کرد و از آنجا فرار کرد و سپس با سرودن شعری از فرارش ابراز مسرت و شادی نمود.[8]
[1]-الدینوری، ابوحنیفه احمد بن داوود؛ الاخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات رضی، 1368ش، ص260.
[2]-الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1967، ج6، ص18 و مسکویه، ابوعلی؛ تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، 1379ش، ج2، ص147.
[3]-الطبری، پیشین، صص446-447؛ شیخ مفید؛ الارشاد، قم، کنگره شیخ مفید، ص1413، ج2، صص106-108 و الاصفهانی، ابوالفرج؛ مقاتل الطالبیین، تحقیق احمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، صص92 و 74-93 و برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: الخوارزمی، الموفق بن احمد؛ مقتل الحسین(ع)، تحقیق و تعلیق محمد السماوی، قم، مکتبة المفید، بی تا، ج2، ص31 و ابن اثیر، علی بن ابی الکرم؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر- داربیروت، 1965،ج4، ص75.
[4] -الطبری، پیشین، ص438 و ابن اثیر، پیشین، ص69.
[5]- الطبری، پیشین، ص454 و ابن اثیر، پیشین، ص79.
[6]-البلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، 1977،ج3، ص206؛ الطبری، پیشین، ج5، ص455؛ شیخ مفید، پیشین، ص113 و ابن اثیر، پیشین، ص80.
[7]-الطبری، پیشین، صص554-600.
[8]- البلاذری، پیشین، ج6، ص409 و الطبری، پیشین، ج6، ص58.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین