منظور از «علم» در روایت «طلب العلم فریضةٌ علی کل مسلمٍ» چیست؟ آیا علم رایج دانشگاهی هم مصداق آن است؟
در ابتدا لازم است جهت روشن شدن بحث نکاتی را بیان داریم: 1. واجب عینی و کفایی: برای لفظ واجب در (علم اصول) تقسیماتی ذکر شده است از جمله، تقسیم واجبات به کفائی و عینی. واجب عینی آن است که از شخص خاص و یا تک تک افراد خواسته شده است مانند حج، و یا نماز و روزه... و واجب کفایی آن است که از مجموع جامعه خواسته شده، ولی اگر یک شخص و یا عده‌ای اقدام به انجام آن نمود، از دیگران ساقط می‌شود، مانند تجهیز میّت، فراگیری بعضی علوم مانند پزشکی و...[1] مشمول این تقسیم می‌باشد. گاهی واجب عینی است و گاهی کفائی، که بعداً اشاره می‌شود. 2. اهمیت دانش و دانشمندان در اسلام: از مهم‌ترین دعوت انبیاء مخصوصاً خاتم پیامبران دعوت به فراگیری علم و دانش و جهل گریزی بوده است، در قرآن از فرصتی بهره‌برداری شده، اهمیت علم و عالمان بیان شده است، در روایات اسلامی تعبیراتی دیده می‌شود که رساتر و گویاتر از آن در اهمیّت علم و دانش تصور نمی‌شود. از جمله پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمود: (لا خیر فی تعیش الّا لرجلین عالِمٍ مطاعِ، او مستَمَعِ داعٍ؛ زندگی جز برای دو کس خیر (و صفا) ندارد: دانشمندی که نظرات او اجرا گردد، و دانش طلبانی که گوش به سخنان دانشمندی دهد).[2] از نظر اسلام علم محدودیّت سنّی و زمانی ندارد. (ز گهواره تا گور دانش بجوی) و محدودیّت مکانی هم ندارد، پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمود: (اطلبوا العلم و لو بالصین؛[3] به دنبال دانش (تا دورترین نقطه‌ها، حتی) چین هم بروید). و محدودیت از نظر استاد و صاحب دانش هم ندارد، حتی دستور داده شده دانش را اگر نزد بدترین افراد یافتید مانند منافقان آن را فراگیرید، چنان که علی علیه السّلام فرمود: (حکمت را هرکجا که باشید فراگیرید، گاهی حکمت در سینه منافق است و بی‌تابی ‌کند تا بیرون آمده و با همدمانش در سینة مؤمن آرام گیرد).[4] در جای دیگر فرمود: (الحِکمَةُ ضالَةُ المؤمِنِ فخذا الحکمةَ و لَو من اهل النفاق؛ حکمت گمشدة مؤمن است، حکمت را فراگیرید هر چند از منافقان باشد).[5]حال باید دید آیا از نظر خود علم و نوع آن در اسلام محدودیت وجود دارد یا نه؟ مدعای ما این است که هر علمی که برای بشریّت مفید باشد و به نوعی در مصالح دینی و دنیوی او نقش داشته باشد از نظر اسلام فراگرفتن آن لازم شمرده شده است، البته دانش‌ها مراتبی دارند. ممکن است فراگیری بعضی دانش‌ها لازم، و برخی لازم‌تر باشد. نوعی از علوم برتک تک افراد جامعه لازم و واجب باشد به اصطلاح (واجب عینی) باشد و نوع دیگر به صورت واجب کفائی باشد، و وجود گروهی به عنوان کارشناسان و متخصصان در آن علم در جامعه باعث سقوط وجوب و لزوم از گردن دیگران شود. با توجه به نکات پیش گفته، دنبال بررسی حدیث مورد سؤال می‌رویم. حدیث مذکور در منابع مختلف[6] و به صورت‌های گوناگون نقل شده است، آن چه از قرائن همراه خود روایت مذکور، و روایات دیگراستفاده می‌شود این است که کلمه (العلم) در حدیث مذکور یقیناً اختصاص به علوم رایج حوزوی ندارد بلکه خیلی از علوم دانشگاهی را که برای جامعه و بشریّت مفید است در برمی‌گیرد، برای اثبات مدعای فوق به برخی شواهد اشاره می‌کنیم. 1. شاهد خود روایت مذکور: در نقلی که از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله رسیده است می‌خوانیم: (اُطلبُوا العِلمِ و لو بالصین فان طلب العِلم فریضة علی کل مسلمٍ؛ به دنبال دانش (حتی به دورترین نقطه) به چین بروید؛ زیرا فراگیری دانش بر هر مسلمانی واجب و لازم است).[7] در نقل فوق، در ابتدای حدیث دستور داده که برای فراگیری علم به چین هم که شده سفر کنید، هر چند چین به عنوان مثال است ولو این نکته را می‌رساند که حتما مراد علوم رایج حوزوی نیست بلکه علوم دیگر بیش‌تر به ذهن می‌آید، چون در چین و امثال آن بیش‌تر علوم غیردینی مطرح بوده تا علوم دینی (به معنای خاص). 2. شاهد دوّم روایاتی است که در آن‌ها علوم تفسیر و بیان شده است و یا به علم خاص سفارش شده است که نشان‌دهنده عمومیّت و فراگیر بودن علم در اسلام است. 1. به دنبال علم سودبخش باشید از امام هفتم علیه السّلام نقل شده است که روزی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله وارد مسجد شد، دید جماعتی گرد مردی جمع شده‌اند، حضرت فرمود: چه خبر است (و این مرد کیست)؟ گفتند علامه‌ای است. فرمود: علامه یعنی چه؟ گفتند داناترین انسان است نسبت به نسَب عرب و حوادث دوران جاهلیّت و اشعار آن دوران. حضرت فرمود: این علم سودی ندارد و ندانستن آن زیان نمی‌رساند (و لا ینفع من علمه) سپس حضرت فرمود: علم سودمند عبارت است از: 1. آیة محکمه، یعنی اعتقادات و مسائل اعتقادی و معرفتی؛ 2. فریضه عادله، یعنی فراگیری علم اخلاق (اخلاق فردی و اجتماعی)؛ 3. سُنةٌ قائمه: (یعنی علم به احکام شریعت و مسائل حلال و حرام))[8] و به عبارت دیگر در روایت به سه علم مفید اشاره شده است که اصول دین، اخلاق و فروع دین باشد که این موارد بر تک تک افراد واجب عینی می‌باشد (در اصول و اخلاق تحقیقی و در فروع دین یا تحقیقی و یا تقلیدی). نکته‌ای که از روایت فوق استفاده می‌شود این است که در اسلام آن علمی مورد نظر است که مفید به حال جامعه و افراد باشد. در روایت دیگر علم مفید را خداشناسی، انسان شناسی، اهداف شناسی (هدف خلقت هستی و انسان) گناه شناسی شمرده است.[9] 2. علم پزشکی و ادبیات علی علیه السّلام مصداق‌های علمی را که فراگرفتن آن‌ها لازم است چنین بیان می‌دارد: (العلم تلاثةٌ الفقه لادیان و الطب للابدان، و النحو للسان؛ علم مفید و لازم سه علم است علم فقه و احکام برای (حفظ دین و عمل نمودن به دستورات) دین و علم پزشکی برای (حفظ جسم و) بدن‌ها و علم ادبیات (نحو و صرف و...) برای حفظ زبان (از خطا و اشتباه) در بعضی نقل‌ها علم نجوم برای زمان شناسی آمده است.[10] در روایت فوق علم پزشکی (که یکی از مهم‌ترین علوم دانشگاهی است) وهمچنین ادبیات را جز علومی که فراگیری آن‌ها (به صورت واجب کفائی) لازم است برشمرده است. در جای دیگر فرمود: (علم در یک تقسیم به دو قسم می‌شود) علم دینی و علم بدنی (و پزشکی) با علوم دینی (اصول و فروع...) روح و جان انسان حیات می‌گیرد و زنده می‌شود و با علم پزشکی بدن‌ها زندگی می‌یابند. منتهی حفظ دین بر حفظ جان برتری دارد.)[11] 3. هندسه و ریاضیات: علم دیگری که جزء علوم اسلامی و لازم و ضروری شمرده است در روایات هندسه و ریاضیات، شناخت اوقات است. علی علیه السّلام می‌فرماید: (من لم یعرف الهیئة و التشریح فهو عنینٌ فی معرفته؛ هر کس هیئت را (علم نجوم، ریاضی)نشناسد (و فرا نگرفته باشد) در معرفتش لنگ است).[12] 4. علوم سیاسی و زمان شناسی علم دیگری که جزء علوم لازم شمرده شده است علم سیاسی، و زمان شناسی به معنای وسیع است (دشمن شناسی...) علی علیه السّلام فرمود: (من عرف الایام لم یغفل عن الاستعداد؛ آن کس که زمان را بشناسد، از بر خورد با رویدادهای آن غافل (و عاجز نمی‌ماند) بلکه برای رویارویی با آن‌ها، آمادگی پیدا می‌کند).[13] و فرمود: (من جهل موضع قدیمه؛ کسی که ناآگاهانه (در مسایل سیاسی و زمانه قدم بردارد) می‌لغزد).[14] و امام صادق علیه السّلام فرمود: العالم بزمانِهِ لاتهجم علیه اللوابس؛ انسانی که زمان شناسی (و مردم شناسی و جامعه شناس) باشد لغزش‌ها و اشتباهات بر او هجوم نمی‌آورد).[15] 5. علوم و فنون نظامی قرآن دستورداده که از تمام نیرو و قدرت برای مقابله با دشمنان استفاده کنید.[16] یکی از راه‌های مقابله با دشمنان فراگیری علوم و فنون پیش‌رفته نظامی است، پس باید یک عده‌ای در دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها تربیت شوند برای فراگیری علوم فوق، تا توان دفاعی مسلمانان در مقابل دشمنان تقویت شود. 6. هواشناسی، ستاره شناسی و... از علی علیه السّلام سؤال شد که آیا علم نجوم ریشه و اصلی دارد؟ فرمود: بلی، توسط یکی از پیامبران پایه گذاری شد).[17] و از امام صادق علیه السّلام سؤال شد که (اخبرنی عن علمِ النجُومِ ما هو قال علم من علوم الانبیا؛ خبر بده مرا از علم نجوم (ستاره شناسی، هواشناسی و...) فرمود: علم نجوم علمی از علوم انبیا می‌باشد. راوی عرض کرد آیا علی علیه السّلام علم نجوم می‌دانست، حضرت فرمود: (کان اعلم الناس به) از همة مردم نسبت به علوم ستاره‌شناسی آگاه‌تر بود).[18]و... و همچنین روایات عام و فراگیری داریم که دستور می‌دهد هر علمی را که (نافع باشد) فراگیرید. 1. علی علیه السّلام فرمود: (العِلمُ اکثَرُ من اَن یحاط به فخذو من کل علمٍ احسنه). علوم بیش از آن است که به آن دسترسی پیدا کنیم پس از هر علمی نیکوی آن را فرا گیرید. این روایت با صراحت می‌گوید از هر علمی (که مفید به حال جامعه و افراد است) فراگیرید، مقید به علم خاصی نیست، در نتیجه می‌تواند (طلب العلم و...) را توسعه دهد. 2. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمود: (اعلمُ الناسِ مَن جمعَ علمَ الناس الی علمه و اکثر الناس قیمهً اکثرهُم علماً و اقل الناس قیمةً اقلّهم علماً؛[19] داناترین مردم کسی است که علم مردم را با دانش خرد جمع کند و ارزش‌مندترین انسان کسی است که علمش افزون باشد و کم‌ترین ارزش برای کسی است که دانشش کم‌تر از دیگران است.) با توجه به روایات پیش گفته ومشابه آن است که علمای، (طلب العلم فریضة) را به تمامی علومی مفیدی که که جامعه نیازمند آن است توسعه داده است. از جمله علامه مرتضی مطهری می‌گوید: ( علوم اسلامی به علومی که به نحوی جزء واجبات اسلامی است گفته می‌شود، یعنی علومی که تحصیل آن علوم ولو به نحو واجب کفائی بر مسلمین واجب است، و مشمول حدیث نبوی معروف می‌گردد، (طلب العلم فریضة علی کل مسلم)... علوم (فریضه) که بر مسلمانان تحصیل و تحقیق در آن‌ها واجب است منحصر به علوم اصول و فقه و مقدمات آن‌ها نیست، بلکه هر علمی که برآوردن نیازهای لازم جامعة اسلامی موقوف به دانستن آن علم و تخصص و اجتهاد در آن علم باشد بر مسلمین تحصیل آن علم از باب به اصطلاح (مقدمة تهیّوئی) (آمادگی یافتن) واجب و لازم است. توضیح این که اسلام دینی جامع و همه جانبه است، دینی است که تنها به یک سلسله پندها و اندرزهای اخلاقی و فردی و شخصی اکتفا نکرده است، دینی است جامعه‌ساز، آن چه را که یک جامعه بدان نیازمند است، اسلام آن را به عنوان یک واجب کفائی فرض و واجب کرده است. مثلاً جامعه نیازمند به پزشک است، از این رو عمل پزشکی واجب کفائی است... و چون پزشکی متوقف است بر تحصیل علم پزشکی، قهراً علم پزشکی از واجبات کفائی است. هم چنین است فن معلمی، فن سیاست، فن تجارت، انواع فنون و صنایع، ... و درمواردی که حفظ جامعة اسلامی و کیان آن متوقف بر این است که علوم و صنایع را در عالی‌ترین حد ممکن تحصیل کنند آن علوم درهمان مطرح واجب می‌گردد. این است که همة علومی که برای جامعة اسلامی لازم و ضروری است جزء (علوم مفروضه) اسلامی قرار می‌گیرد. و جامعة اسلامی همواره این علوم را (فریضه) و واجب تلقّی کرده است).[20] نتیجه این شد که (طلب العلم...) بسیاری از علوم دانشگاهی و غیردانشگاهی را شامل می‌شود. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 علوم اسلامی، منطق و فلسفه، شماره 1، مرتضی مطهری، مقدمه کتاب، ص 1 15. 2 خدمات متقابل اسلام و ایران، همان بخش سوّم. 3 کارنامة اسلام، دکتر عبدالحسین زرین کوب. 4 ترجمة اصول کافی (مصطفوی) ج 1، ص 35 90. 5 ترجمه الحکم الزاهرة، ‌علی رضا صابری یزدی، ج 1، فصل دوّم. [1] . مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، قم، الهادی، چاپ هشتم، 1381، ص275. [2] . محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمة سید جواد مصطفوی، علمیّه اسلامیّه، ج1، ص40، ح7. [3] . حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، 20 جلدی، ج18، ص14؛ و ر.ک: بحار الانوار، ج1، ص108. [4] . نهج البلاغه، محمد دشتی، ص640، حکمت70. [5] . همان، حکمت 80. [6] . اصول کافی، همان، ج1، ص35، روایت 15؛ و بحارالانوار، همان، ج1، ص172 و 180؛ و ر.ک: وسائل الشیعه، همان، ج18، ص14؛ و جامع احادیث شیعه، ج1، ص88. [7] . وسائل الشیعه، همان، ج18، ص14؛ و بحارالانوار، ج1، ص180. [8] . اصول کافی، همان، ج1، ص37. [9] . همان، ص6364، روایت 11. [10] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیة، ج78، ص45؛ و الایصال الطالب، ج2. [11] . حسینی عاملی، سید محمد، اثنا عشریه، چاپ قدیم، ص27. [12] . ر.ک: دستغیب، سرای دیگر، ص4 و 80. [13] . علی بن شعبه، تحف العقول، ص98. [14] . برادران حکیمی، الحیاة، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هفتم، ج1، ص157. [15] . همان. [16] . انفال/60. [17] . انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، چاپ قدیم، ص29، بحث نجوم. [18] . همان. [19] . قمی، عباس، سفینة البحار، ج2، ص219؛ و ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیة، ج13، ص314. [20] . مطهری، مرتضی، علوم اسلامی شماره 1، منطق و فلسفه، قم، انتشارات صدرا، 1358، ص1112، با تلخیص و تغییر.
عنوان سوال:

منظور از «علم» در روایت «طلب العلم فریضةٌ علی کل مسلمٍ» چیست؟ آیا علم رایج دانشگاهی هم مصداق آن است؟


پاسخ:

در ابتدا لازم است جهت روشن شدن بحث نکاتی را بیان داریم:
1. واجب عینی و کفایی: برای لفظ واجب در (علم اصول) تقسیماتی ذکر شده است از جمله، تقسیم واجبات به کفائی و عینی. واجب عینی آن است که از شخص خاص و یا تک تک افراد خواسته شده است مانند حج، و یا نماز و روزه... و واجب کفایی آن است که از مجموع جامعه خواسته شده، ولی اگر یک شخص و یا عده‌ای اقدام به انجام آن نمود، از دیگران ساقط می‌شود، مانند تجهیز میّت، فراگیری بعضی علوم مانند پزشکی و...[1] مشمول این تقسیم می‌باشد. گاهی واجب عینی است و گاهی کفائی، که بعداً اشاره می‌شود.
2. اهمیت دانش و دانشمندان در اسلام: از مهم‌ترین دعوت انبیاء مخصوصاً خاتم پیامبران دعوت به فراگیری علم و دانش و جهل گریزی بوده است، در قرآن از فرصتی بهره‌برداری شده، اهمیت علم و عالمان بیان شده است، در روایات اسلامی تعبیراتی دیده می‌شود که رساتر و گویاتر از آن در اهمیّت علم و دانش تصور نمی‌شود.
از جمله پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمود: (لا خیر فی تعیش الّا لرجلین عالِمٍ مطاعِ، او مستَمَعِ داعٍ؛ زندگی جز برای دو کس خیر (و صفا) ندارد: دانشمندی که نظرات او اجرا گردد، و دانش طلبانی که گوش به سخنان دانشمندی دهد).[2] از نظر اسلام علم محدودیّت سنّی و زمانی ندارد. (ز گهواره تا گور دانش بجوی) و محدودیّت مکانی هم ندارد، پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمود: (اطلبوا العلم و لو بالصین؛[3] به دنبال دانش (تا دورترین نقطه‌ها، حتی) چین هم بروید).
و محدودیت از نظر استاد و صاحب دانش هم ندارد، حتی دستور داده شده دانش را اگر نزد بدترین افراد یافتید مانند منافقان آن را فراگیرید، چنان که علی علیه السّلام فرمود: (حکمت را هرکجا که باشید فراگیرید، گاهی حکمت در سینه منافق است و بی‌تابی ‌کند تا بیرون آمده و با همدمانش در سینة مؤمن آرام گیرد).[4] در جای دیگر فرمود: (الحِکمَةُ ضالَةُ المؤمِنِ فخذا الحکمةَ و لَو من اهل النفاق؛ حکمت گمشدة مؤمن است، حکمت را فراگیرید هر چند از منافقان باشد).[5]حال باید دید آیا از نظر خود علم و نوع آن در اسلام محدودیت وجود دارد یا نه؟ مدعای ما این است که هر علمی که برای بشریّت مفید باشد و به نوعی در مصالح دینی و دنیوی او نقش داشته باشد از نظر اسلام فراگرفتن آن لازم شمرده شده است، البته دانش‌ها مراتبی دارند. ممکن است فراگیری بعضی دانش‌ها لازم، و برخی لازم‌تر باشد. نوعی از علوم برتک تک افراد جامعه لازم و واجب باشد به اصطلاح (واجب عینی) باشد و نوع دیگر به صورت واجب کفائی باشد، و وجود گروهی به عنوان کارشناسان و متخصصان در آن علم در جامعه باعث سقوط وجوب و لزوم از گردن دیگران شود. با توجه به نکات پیش گفته، دنبال بررسی حدیث مورد سؤال می‌رویم.
حدیث مذکور در منابع مختلف[6] و به صورت‌های گوناگون نقل شده است، آن چه از قرائن همراه خود روایت مذکور، و روایات دیگراستفاده می‌شود این است که کلمه (العلم) در حدیث مذکور یقیناً اختصاص به علوم رایج حوزوی ندارد بلکه خیلی از علوم دانشگاهی را که برای جامعه و بشریّت مفید است در برمی‌گیرد، برای اثبات مدعای فوق به برخی شواهد اشاره می‌کنیم.
1. شاهد خود روایت مذکور: در نقلی که از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله رسیده است می‌خوانیم: (اُطلبُوا العِلمِ و لو بالصین فان طلب العِلم فریضة علی کل مسلمٍ؛ به دنبال دانش (حتی به دورترین نقطه) به چین بروید؛ زیرا فراگیری دانش بر هر مسلمانی واجب و لازم است).[7]
در نقل فوق، در ابتدای حدیث دستور داده که برای فراگیری علم به چین هم که شده سفر کنید، هر چند چین به عنوان مثال است ولو این نکته را می‌رساند که حتما مراد علوم رایج حوزوی نیست بلکه علوم دیگر بیش‌تر به ذهن می‌آید، چون در چین و امثال آن بیش‌تر علوم غیردینی مطرح بوده تا علوم دینی (به معنای خاص).
2. شاهد دوّم روایاتی است که در آن‌ها علوم تفسیر و بیان شده است و یا به علم خاص سفارش شده است که نشان‌دهنده عمومیّت و فراگیر بودن علم در اسلام است.
1. به دنبال علم سودبخش باشید
از امام هفتم علیه السّلام نقل شده است که روزی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله وارد مسجد شد، دید جماعتی گرد مردی جمع شده‌اند، حضرت فرمود: چه خبر است (و این مرد کیست)؟ گفتند علامه‌ای است. فرمود: علامه یعنی چه؟ گفتند داناترین انسان است نسبت به نسَب عرب و حوادث دوران جاهلیّت و اشعار آن دوران. حضرت فرمود: این علم سودی ندارد و ندانستن آن زیان نمی‌رساند (و لا ینفع من علمه) سپس حضرت فرمود: علم سودمند عبارت است از: 1. آیة محکمه، یعنی اعتقادات و مسائل اعتقادی و معرفتی؛ 2. فریضه عادله، یعنی فراگیری علم اخلاق (اخلاق فردی و اجتماعی)؛ 3. سُنةٌ قائمه: (یعنی علم به احکام شریعت و مسائل حلال و حرام))[8] و به عبارت دیگر در روایت به سه علم مفید اشاره شده است که اصول دین، اخلاق و فروع دین باشد که این موارد بر تک تک افراد واجب عینی می‌باشد (در اصول و اخلاق تحقیقی و در فروع دین یا تحقیقی و یا تقلیدی).
نکته‌ای که از روایت فوق استفاده می‌شود این است که در اسلام آن علمی مورد نظر است که مفید به حال جامعه و افراد باشد. در روایت دیگر علم مفید را خداشناسی، انسان شناسی، اهداف شناسی (هدف خلقت هستی و انسان) گناه شناسی شمرده است.[9]
2. علم پزشکی و ادبیات
علی علیه السّلام مصداق‌های علمی را که فراگرفتن آن‌ها لازم است چنین بیان می‌دارد: (العلم تلاثةٌ الفقه لادیان و الطب للابدان، و النحو للسان؛ علم مفید و لازم سه علم است علم فقه و احکام برای (حفظ دین و عمل نمودن به دستورات) دین و علم پزشکی برای (حفظ جسم و) بدن‌ها و علم ادبیات (نحو و صرف و...) برای حفظ زبان (از خطا و اشتباه) در بعضی نقل‌ها علم نجوم برای زمان شناسی آمده است.[10] در روایت فوق علم پزشکی (که یکی از مهم‌ترین علوم دانشگاهی است) وهمچنین ادبیات را جز علومی که فراگیری آن‌ها (به صورت واجب کفائی) لازم است برشمرده است.
در جای دیگر فرمود: (علم در یک تقسیم به دو قسم می‌شود) علم دینی و علم بدنی (و پزشکی) با علوم دینی (اصول و فروع...) روح و جان انسان حیات می‌گیرد و زنده می‌شود و با علم پزشکی بدن‌ها زندگی می‌یابند. منتهی حفظ دین بر حفظ جان برتری دارد.)[11]
3. هندسه و ریاضیات: علم دیگری که جزء علوم اسلامی و لازم و ضروری شمرده است در روایات هندسه و ریاضیات، شناخت اوقات است.
علی علیه السّلام می‌فرماید: (من لم یعرف الهیئة و التشریح فهو عنینٌ فی معرفته؛ هر کس هیئت را (علم نجوم، ریاضی)نشناسد (و فرا نگرفته باشد) در معرفتش لنگ است).[12]
4. علوم سیاسی و زمان شناسی
علم دیگری که جزء علوم لازم شمرده شده است علم سیاسی، و زمان شناسی به معنای وسیع است (دشمن شناسی...) علی علیه السّلام فرمود: (من عرف الایام لم یغفل عن الاستعداد؛ آن کس که زمان را بشناسد، از بر خورد با رویدادهای آن غافل (و عاجز نمی‌ماند) بلکه برای رویارویی با آن‌ها، آمادگی پیدا می‌کند).[13] و فرمود: (من جهل موضع قدیمه؛ کسی که ناآگاهانه (در مسایل سیاسی و زمانه قدم بردارد) می‌لغزد).[14]
و امام صادق علیه السّلام فرمود: العالم بزمانِهِ لاتهجم علیه اللوابس؛ انسانی که زمان شناسی (و مردم شناسی و جامعه شناس) باشد لغزش‌ها و اشتباهات بر او هجوم نمی‌آورد).[15]
5. علوم و فنون نظامی
قرآن دستورداده که از تمام نیرو و قدرت برای مقابله با دشمنان استفاده کنید.[16] یکی از راه‌های مقابله با دشمنان فراگیری علوم و فنون پیش‌رفته نظامی است، پس باید یک عده‌ای در دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها تربیت شوند برای فراگیری علوم فوق، تا توان دفاعی مسلمانان در مقابل دشمنان تقویت شود.
6. هواشناسی، ستاره شناسی و...
از علی علیه السّلام سؤال شد که آیا علم نجوم ریشه و اصلی دارد؟ فرمود: بلی، توسط یکی از پیامبران پایه گذاری شد).[17] و از امام صادق علیه السّلام سؤال شد که (اخبرنی عن علمِ النجُومِ ما هو قال علم من علوم الانبیا؛ خبر بده مرا از علم نجوم (ستاره شناسی، هواشناسی و...) فرمود: علم نجوم علمی از علوم انبیا می‌باشد. راوی عرض کرد آیا علی علیه السّلام علم نجوم می‌دانست، حضرت فرمود: (کان اعلم الناس به) از همة مردم نسبت به علوم ستاره‌شناسی آگاه‌تر بود).[18]و... و همچنین روایات عام و فراگیری داریم که دستور می‌دهد هر علمی را که (نافع باشد) فراگیرید.
1. علی علیه السّلام فرمود: (العِلمُ اکثَرُ من اَن یحاط به فخذو من کل علمٍ احسنه). علوم بیش از آن است که به آن دسترسی پیدا کنیم پس از هر علمی نیکوی آن را فرا گیرید.
این روایت با صراحت می‌گوید از هر علمی (که مفید به حال جامعه و افراد است) فراگیرید، مقید به علم خاصی نیست، در نتیجه می‌تواند (طلب العلم و...) را توسعه دهد.
2. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمود: (اعلمُ الناسِ مَن جمعَ علمَ الناس الی علمه و اکثر الناس قیمهً اکثرهُم علماً و اقل الناس قیمةً اقلّهم علماً؛[19] داناترین مردم کسی است که علم مردم را با دانش خرد جمع کند و ارزش‌مندترین انسان کسی است که علمش افزون باشد و کم‌ترین ارزش برای کسی است که دانشش کم‌تر از دیگران است.)
با توجه به روایات پیش گفته ومشابه آن است که علمای، (طلب العلم فریضة) را به تمامی علومی مفیدی که که جامعه نیازمند آن است توسعه داده است. از جمله علامه مرتضی مطهری می‌گوید: ( علوم اسلامی به علومی که به نحوی جزء واجبات اسلامی است گفته می‌شود، یعنی علومی که تحصیل آن علوم ولو به نحو واجب کفائی بر مسلمین واجب است، و مشمول حدیث نبوی معروف می‌گردد، (طلب العلم فریضة علی کل مسلم)... علوم (فریضه) که بر مسلمانان تحصیل و تحقیق در آن‌ها واجب است منحصر به علوم اصول و فقه و مقدمات آن‌ها نیست، بلکه هر علمی که برآوردن نیازهای لازم جامعة اسلامی موقوف به دانستن آن علم و تخصص و اجتهاد در آن علم باشد بر مسلمین تحصیل آن علم از باب به اصطلاح (مقدمة تهیّوئی) (آمادگی یافتن) واجب و لازم است.
توضیح این که اسلام دینی جامع و همه جانبه است، دینی است که تنها به یک سلسله پندها و اندرزهای اخلاقی و فردی و شخصی اکتفا نکرده است، دینی است جامعه‌ساز، آن چه را که یک جامعه بدان نیازمند است، اسلام آن را به عنوان یک واجب کفائی فرض و واجب کرده است. مثلاً جامعه نیازمند به پزشک است، از این رو عمل پزشکی واجب کفائی است... و چون پزشکی متوقف است بر تحصیل علم پزشکی، قهراً علم پزشکی از واجبات کفائی است. هم چنین است فن معلمی، فن سیاست، فن تجارت، انواع فنون و صنایع، ... و درمواردی که حفظ جامعة اسلامی و کیان آن متوقف بر این است که علوم و صنایع را در عالی‌ترین حد ممکن تحصیل کنند آن علوم درهمان مطرح واجب می‌گردد. این است که همة علومی که برای جامعة اسلامی لازم و ضروری است جزء (علوم مفروضه) اسلامی قرار می‌گیرد. و جامعة اسلامی همواره این علوم را (فریضه) و واجب تلقّی کرده است).[20] نتیجه این شد که (طلب العلم...) بسیاری از علوم دانشگاهی و غیردانشگاهی را شامل می‌شود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 علوم اسلامی، منطق و فلسفه، شماره 1، مرتضی مطهری، مقدمه کتاب، ص 1 15.
2 خدمات متقابل اسلام و ایران، همان بخش سوّم.
3 کارنامة اسلام، دکتر عبدالحسین زرین کوب.
4 ترجمة اصول کافی (مصطفوی) ج 1، ص 35 90.
5 ترجمه الحکم الزاهرة، ‌علی رضا صابری یزدی، ج 1، فصل دوّم.


[1] . مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، قم، الهادی، چاپ هشتم، 1381، ص275.
[2] . محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمة سید جواد مصطفوی، علمیّه اسلامیّه، ج1، ص40، ح7.
[3] . حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، 20 جلدی، ج18، ص14؛ و ر.ک: بحار الانوار، ج1، ص108.
[4] . نهج البلاغه، محمد دشتی، ص640، حکمت70.
[5] . همان، حکمت 80.
[6] . اصول کافی، همان، ج1، ص35، روایت 15؛ و بحارالانوار، همان، ج1، ص172 و 180؛ و ر.ک: وسائل الشیعه، همان، ج18، ص14؛ و جامع احادیث شیعه، ج1، ص88.
[7] . وسائل الشیعه، همان، ج18، ص14؛ و بحارالانوار، ج1، ص180.
[8] . اصول کافی، همان، ج1، ص37.
[9] . همان، ص6364، روایت 11.
[10] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیة، ج78، ص45؛ و الایصال الطالب، ج2.
[11] . حسینی عاملی، سید محمد، اثنا عشریه، چاپ قدیم، ص27.
[12] . ر.ک: دستغیب، سرای دیگر، ص4 و 80.
[13] . علی بن شعبه، تحف العقول، ص98.
[14] . برادران حکیمی، الحیاة، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هفتم، ج1، ص157.
[15] . همان.
[16] . انفال/60.
[17] . انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، چاپ قدیم، ص29، بحث نجوم.
[18] . همان.
[19] . قمی، عباس، سفینة البحار، ج2، ص219؛ و ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیة، ج13، ص314.
[20] . مطهری، مرتضی، علوم اسلامی شماره 1، منطق و فلسفه، قم، انتشارات صدرا، 1358، ص1112، با تلخیص و تغییر.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین