آیا خضر نبی در خدمت امام زمان(ع)قرار دارد؟ همة ما خضر نبی را به عنوان نماد عمر جاودانه و طولانی میشناسیم؛ امّا در روایات، او حجّتی برای طول عمر امام زمان(ع) و مونس تنهاییهای ایشان معرفی شده است. در این نوشتار، نگاهی گذرا و اجمالی به زندگانی این مرد خدا میاندازیم. سرآغاز در روایات چهار پیامبر را میتوانیم ببیینم که عمری چند هزار ساله یافتهاند و از زمان خود تا کنون زنده هستند. این پیامبران عبارتند از: 1. ادریس(ع)؛ 2. الیاس(ع)؛ 3. خضر(ع)؛ 4. مسیح(ع). از میان آنان خضر و الیاس در زمین و مسیح و ادریس در آسمان زیست میکنند.1 در این میان خضر و الیاس با هم برادرند و هم دوره با ذوالقرنین بودهاند. برخی او را متولّد (فارس) معرفی کردهاند.2 در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: (خضر، پیغمبر مرسل بود و حق تعالی او را بر قوم او مبعوث گردانید و او قوم خود را به توحید و به اقرار انبیا و رسل و کتب انبیا دعوت نمود و معجزة او این بود که بر بالای چوب خشکی یا بر زمین سادة بیگیاهی نمینشست جز آنکه آنها سبز میشد و او را خضر از این جهت نامیدند؛ زیرا که خضر مشتق از سبزیست و اسم او تالیا بن ملکانست که اجداد او به نوح منتهی می شوند.)3 گفته شده او در سفری همراه با ذوالقرنین بوده و هر دو به دنبال آب حیات میگشتهاند. پس از طیّ مسافتی طولانی خضر آب حیات را یافته و از آن مینوشد و ذوالقرنین بی بهره میماند.4 البتّه در روایات، گاه علّت طول عمر او را دعای حضرت آدم(ع) گفتهاند.5 در روایات مربوط به معراج رسول خدا(ص) آمده که بوی مطبوعی را ایشان در آسمان احساس میکنند. وقتی از علّت آن میپرسند، پاسخ میشنوند این بو مربوط به خانة زن و شوهری است از مؤمنان به حضرت خضر بوده و پس از برملا شدن ایمانشان در خانة خود زنده زنده به آب جوش افکنده شده و سپس خانه را برسرشان ویران میکنند.6 خضر(ع) و موسی(ع) معتبرترین گزارش زندگی دربارة حضرت خضر، ماجرایی است که دربارة سفر مشترک موسی(ع) با ایشان است که در آیات 60 به بعد سورة کهف به این شکل آمده است: (ای پیامبر، بخوان برای مردم هنگامی که موسی به دوست خود گفت: من دست از جستوجو و تلاش بر نمیدارم تا به مجمع البحرین، آنجا که دو دریا به هم برخورد میکند، برسم هر چند مدّت طولانی به راه خود ادامه دهم. هنگامی که به مجمع البحرین رسیدند ماهی خود را که برای تغذیه همراه داشتند، فراموش کردند و ماهی دوباره جان گرفت و راه خود را در پیش گرفت و رفت. هنگامی که از آنجا گذشتند، موسی به یار همسفرش گفت: غذای ما را بیاور که از این سفر سخت، خسته شدهایم. او گفت: به خاطر داری هنگامی که ما به کنار آن صخره پناه بردیم و استراحت کردیم من در آنجا فراموش کردم جریان ماهی را بازگو کنم این شیطان بود که یاد آن را از خاطر من برد و ماهی بهطرز شگفتانگیزی راه خود را در پیش گرفت. موسی گفت: این، همانجاست که ما میخواستیم و آنها در حالیکه جای قدمهای خود را دنبال میکردند، باز گشتند. در آنجا، بندهای از بندگان ما را یافتند که او را مشمول رحمت خود ساخته و از سوی خود، علم فراوانی به او تعلیم داده بودیم. موسی به او گفت: آیا اجازه میدهی من با تو همسفر شوم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده است و مایة رشد و صلاح است به من بیاموزی؟ خضر گفت: تو هرگز نمیتوانی با من شکیبایی کنی. و چگونه میتوانی در برابر چیزی که از رموزش آگاه نیستی، شکیبا باشی؟ موسی گفت: انشاء الله مرا شکیبا خواهی یافت و در هیچ کاری مخالفت فرمان تو نخواهم کرد. خضر گفت: پس اگر میخواهی به دنبال من بیایی از هیچ چیز سؤال مکن تا خودم آن را به موقع به تو باز گویم. آنها به راه افتادند تا اینکه سوار کشتی شدند و او کشتی را سوراخ کرد، موسی گفت: آیا آن را سوراخ کردی که اهلش را غرق کنی، راستی! چه کار بدی انجام دادی؟ خضر گفت: نگفتم تو هرگز نمیتوانی با من شکیبایی کنی؟ موسی گفت: مرا به خاطر این فراموشکاری مؤاخذه مکن و بر من به خاطر این امر سخت مگیر. باز به راه خود ادامه دادند تا اینکه کودکی را دیدند و خضر آن کودک را کشت. موسی گفت: آیا انسان پاکی را بیآنکه قتلی کرده باشد، کشتی؟ به راستی کار منکر و زشتی انجام دادی. خضر گفت: به تو نگفتم تو هرگز توانایی نداری با من صبر کنی؟ موسی گفت: اگر بعد از این دربارة چیزی از تو سؤال کردم دیگر با من مصاحبت نکن. چرا که از ناحیة من دیگر معذور خواهی بود. باز به راه خود ادامه دادند تا به قریهای رسیدند از اهل آن قریه خواستند که به آنها غذا دهند؛ ولی آنها از مهمان کردنشان خودداری نمودند؛ با این حال آنها در آنجا دیواری را که در حال فرو ریختن بود، از نو بر پا کردند. موسی گفت: لااقل میخواستی در مقابل این کار اجرتی بگیری؟ او گفت: وقت جدایی من و تو فرا رسیده است؛ امّا به زودی سرّ آنچه را که نتوانستی در برابر آن صبر کنی برای تو بازگو میکنم. امّا آن کشتی، متعلّق به گروهی از مستمندان بود که با آن در دریا کار میکردند و میخواستم آن را معیوب کنم؛ زیرا پشت سر آنها پادشاهی ستمگر بود که هر کشتی را از روی غصب، میگرفت. و امّا آن نوجوان، پدر و مادرش با ایمان بودند، ما نخواستیم او آنها را به طغیان و کفر وا دارد. ما از خداوند خواستیم تا فرزند پاکتر و پر محبّتتری به جای او، به آنها بدهد. و امّا آن دیوار، متعلّق به دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی متعلّق به آنها وجود داشت و پدرشان مرد صالحی بود. پروردگار تو میخواست آنها به حدّ بلوغ برسند و گنجشان را بیرون بیاورند، این رحمتی از پروردگارت بود، من به دستور خود این کار را نکردم و این بود سرّ کارهایی که توانایی شکیبایی در برابر آنها نداشتی.7 همان طور که میبینیم از این پیامبر با تعبیر (بندهای از بندگان ما) یاد شده که حاکی از مقام فوق العادّه اوست. همچنین علم لدنی او با بیان مصداقهایی برای موسی و دیگران به نمایش گذاشته شده است. به استناد این آیات در ادبیات ما و به خصوص اشعار حافظ از خضر با تعبیر استاد یاد شده است. خضر(ع)، در خدمت ائمة اطهار(ع) گزارشهای بسیار کمی دربارة پس از این ایّام تا زمان ظهور اسلام به دست ما رسیده است، از همین رو به نقش این پیامبر خدا در تاریخ اسلام نگاه میکنیم. روایتی از حضرت رضا(ع) در منابع شاخص و معتبر ما آمده که گویای حضور پررنگ و فعّال حضرت خضر در تاریخ اسلام است.8 در این دوران خانة خضر و محلّ سکونت او در (مسجد سهله) است.9 روایات نقل شده در منابع شیعه و سنّی حاکی از آن است که خضر اوّلین تسلیت گوینده به امیرالمؤمنین(ع) در رثای پبامبر(ص) بود10 و او را صحابة حاضر نیز مشاهده کرده بودند. حضرت علی(ع) خضر را با عنوان (برادرم) یاد میکردند و خضر نیز ارادتی ویژه به امیرمؤمنان(ع) داشت و گاه و بیگاه و در منظر دیگران آن را به نمایش میگذاشت، شاید به اشتباه خود در شناخت جایگاه ایشان پی ببرند.11 جالب این است که گاه حضرت علی(ع) بلافاصله پس از این صحنه، اعلام میکردند هر سؤالی دارید با من مطرح کنید که من به راههای آسمان از زمین آگاهترم و در مقابل، حاضران میپرسیدند: تعداد موهای سر ما چند تاست؟!!! روزی امیرالمؤمنین(ع) همراه حسن بن علی(ع) میآمد و به دست سلمان تکیه کرده بود تا وارد مسجد الحرام شد و نشست، مردی خوش قیافه و خوش لباس پیش آمد و به امیرالمؤمنین(ع) سلام کرد، حضرت جوابش را دادند. او نشست آنگاه عرضه کرد: یا امیرالمؤمنین سه مسئله از شما میپرسم و سپس پرسشهای خود را طرح میکند و امام(ع) به حضرت مجتبی(ع) امر میکنند که او پاسخ دهد و ایشان نیز پاسخ داده و مایة تحیّر حاضران میشوند.12 در منابع جریان دیدار خضر با دیگر امامان(ع) و تسلّا دادن به ایشان در مصائب و ناراحتیها13 و گاه بزرگانی مانند مرحوم نخودکی اصفهانی14 قابل مشاهده است که برای پرهیز از طولانی شدن مطلب به همین مقدار اکتفا میشود. خضر و امام زمان(ع) خداوند متعال خضر را حجّتی قرار داد تا هر که دربارة طول عمر امام زمان(ع) دچار شکّ و تردید شود، به ایشان بنگرد و ببیند خداوند بندگانی از طایفة انسانها دارد که چند هزار سال عمرشان از امام عصر(ع) بیشتر است.15علاوه بر این، او در دورة غیبت و پس از ظهور به سان انیسی مهربان و همراهی دلسوز در خدمت امام عصر(عج) خواهد بود: (خضر (ع) از آب حیات نوشید و بنابراین تا روز قیامت زنده خواهد بود، او به نزد ما میآید و بر ما سلام میکند و ما صدای او را میشنویم، گرچه او را نمیبینیم و او در هر جا که یاد شود، حضور مییابد. پس هر کس از شما که او را یاد نمود به او سلام کند. او در هنگام حج در مکّه حضور مییابد و جمیع عبادات و مناسک را به جا میآورد و در عرفه، وقوف میکند و برای مؤمنان دعا مینماید و به زودی خداوند در هنگام ظهور قائم ما وحشت و تنهایی او را، به انس مبدّل میسازد و او در کنار حضرت مهدی(عج) حضور مییابد.)16 سلام بر او به گاه ولادت و حیات و در تمام لحظاتی که با ماست و در خدمت مولای ما. محمود مطّهّرینیا ماهنامه موعود شماره 122 پینوشتها: 1. المیزان فی تفسیرالقرآن، ج13، ص 353. 2. تاریخ طبری، ج1، ص188. 3. علل الشّرائع، ج1، ص 59. 4. کمال الدّین وتمام النّعمه، ج1، ص 298. 5. المیزان فی تفسیر القرآن، ج13، ص 35. 6. همان، ص 672. 7. سورة (18) کهف، آیات60 82. 8. کمالالدّین و تمامالنّعمه،ج2، ص 390. 9. بحارالأنوار،ج52، ص 376. 10. من لایحضره الفقیه، ج1، ص 231؛ ضائل پنج تن علیهمالسّلام در صحاح ششگانة اهل سنّت، ج3، ص 393. 11. بحارالأنوار، ج 10، ص 119. 12. الکافی، ج1، ص 526. 13. برای نمونه ر.ک: بحارالأنوار، ج46، ص 145. 14. ر.ک: نشان از بینشانها، ج1، ص286. 15. نکتة قابل تأمّل اینجاست که در روایات و منابع دینی تا پیش از دورة معاصر طول عمر امام زمان(ع) را با معمّرین (افرادی که طول عمر داشتهاند) مقایسه میشد؛ امّا متأسّفانه از اواسط دهة 40 شمسی، ادبیّاتی با برخی از نوشتههای حتّی بزرگان دین رایج شد که برای اثبات طول عمر امام زمان(ع) به درختان و حیوانات و دیگر موجودات دیرزیست هم استناد شده که هم از نظر منطقی مقایسة غلط و غیر قابل قبولی است و موجب وهن فرهنگ متعالی شیعی میشود هم نوعی توهین به شأن امام(ع)به حساب میآید و ای کاش میشد این بخش از آثار و تألیفات مهدوی مورد بازنگری قرار گیرند. 16. کمالالدّین و تمامالنّعمه،ج2، ص 390.
آیا خضر نبی در خدمت امام زمان(ع)قرار دارد؟
همة ما خضر نبی را به عنوان نماد عمر جاودانه و طولانی میشناسیم؛ امّا در روایات، او حجّتی برای طول عمر امام زمان(ع) و مونس تنهاییهای ایشان معرفی شده است. در این نوشتار، نگاهی گذرا و اجمالی به زندگانی این مرد خدا میاندازیم.
سرآغاز
در روایات چهار پیامبر را میتوانیم ببیینم که عمری چند هزار ساله یافتهاند و از زمان خود تا کنون زنده هستند. این پیامبران عبارتند از:
1. ادریس(ع)؛
2. الیاس(ع)؛
3. خضر(ع)؛
4. مسیح(ع).
از میان آنان خضر و الیاس در زمین و مسیح و ادریس در آسمان زیست میکنند.1 در این میان خضر و الیاس با هم برادرند و هم دوره با ذوالقرنین بودهاند. برخی او را متولّد (فارس) معرفی کردهاند.2 در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند:
(خضر، پیغمبر مرسل بود و حق تعالی او را بر قوم او مبعوث گردانید و او قوم خود را به توحید و به اقرار انبیا و رسل و کتب انبیا دعوت نمود و معجزة او این بود که بر بالای چوب خشکی یا بر زمین سادة بیگیاهی نمینشست جز آنکه آنها سبز میشد و او را خضر از این جهت نامیدند؛ زیرا که خضر مشتق از سبزیست و اسم او تالیا بن ملکانست که اجداد او به نوح منتهی می شوند.)3
گفته شده او در سفری همراه با ذوالقرنین بوده و هر دو به دنبال آب حیات میگشتهاند. پس از طیّ مسافتی طولانی خضر آب حیات را یافته و از آن مینوشد و ذوالقرنین بی بهره میماند.4 البتّه در روایات، گاه علّت طول عمر او را دعای حضرت آدم(ع) گفتهاند.5
در روایات مربوط به معراج رسول خدا(ص) آمده که بوی مطبوعی را ایشان در آسمان احساس میکنند. وقتی از علّت آن میپرسند، پاسخ میشنوند این بو مربوط به خانة زن و شوهری است از مؤمنان به حضرت خضر بوده و پس از برملا شدن ایمانشان در خانة خود زنده زنده به آب جوش افکنده شده و سپس خانه را برسرشان ویران میکنند.6
خضر(ع) و موسی(ع)
معتبرترین گزارش زندگی دربارة حضرت خضر، ماجرایی است که دربارة سفر مشترک موسی(ع) با ایشان است که در آیات 60 به بعد سورة کهف به این شکل آمده است:
(ای پیامبر، بخوان برای مردم هنگامی که موسی به دوست خود گفت: من دست از جستوجو و تلاش بر نمیدارم تا به مجمع البحرین، آنجا که دو دریا به هم برخورد میکند، برسم هر چند مدّت طولانی به راه خود ادامه دهم.
هنگامی که به مجمع البحرین رسیدند ماهی خود را که برای تغذیه همراه داشتند، فراموش کردند و ماهی دوباره جان گرفت و راه خود را در پیش گرفت و رفت. هنگامی که از آنجا گذشتند، موسی به یار همسفرش گفت: غذای ما را بیاور که از این سفر سخت، خسته شدهایم.
او گفت: به خاطر داری هنگامی که ما به کنار آن صخره پناه بردیم و استراحت کردیم من در آنجا فراموش کردم جریان ماهی را بازگو کنم این شیطان بود که یاد آن را از خاطر من برد و ماهی بهطرز شگفتانگیزی راه خود را در پیش گرفت.
موسی گفت: این، همانجاست که ما میخواستیم و آنها در حالیکه جای قدمهای خود را دنبال میکردند، باز گشتند.
در آنجا، بندهای از بندگان ما را یافتند که او را مشمول رحمت خود ساخته و از سوی خود، علم فراوانی به او تعلیم داده بودیم.
موسی به او گفت: آیا اجازه میدهی من با تو همسفر شوم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده است و مایة رشد و صلاح است به من بیاموزی؟
خضر گفت: تو هرگز نمیتوانی با من شکیبایی کنی.
و چگونه میتوانی در برابر چیزی که از رموزش آگاه نیستی، شکیبا باشی؟
موسی گفت: انشاء الله مرا شکیبا خواهی یافت و در هیچ کاری مخالفت فرمان تو نخواهم کرد.
خضر گفت: پس اگر میخواهی به دنبال من بیایی از هیچ چیز سؤال مکن تا خودم آن را به موقع به تو باز گویم.
آنها به راه افتادند تا اینکه سوار کشتی شدند و او کشتی را سوراخ کرد، موسی گفت:
آیا آن را سوراخ کردی که اهلش را غرق کنی، راستی! چه کار بدی انجام دادی؟
خضر گفت: نگفتم تو هرگز نمیتوانی با من شکیبایی کنی؟
موسی گفت: مرا به خاطر این فراموشکاری مؤاخذه مکن و بر من به خاطر این امر سخت مگیر.
باز به راه خود ادامه دادند تا اینکه کودکی را دیدند و خضر آن کودک را کشت.
موسی گفت: آیا انسان پاکی را بیآنکه قتلی کرده باشد، کشتی؟ به راستی کار منکر و زشتی انجام دادی.
خضر گفت: به تو نگفتم تو هرگز توانایی نداری با من صبر کنی؟
موسی گفت: اگر بعد از این دربارة چیزی از تو سؤال کردم دیگر با من مصاحبت نکن. چرا که از ناحیة من دیگر معذور خواهی بود.
باز به راه خود ادامه دادند تا به قریهای رسیدند از اهل آن قریه خواستند که به آنها غذا دهند؛ ولی آنها از مهمان کردنشان خودداری نمودند؛ با این حال آنها در آنجا دیواری را که در حال فرو ریختن بود، از نو بر پا کردند. موسی گفت: لااقل میخواستی در مقابل این کار اجرتی بگیری؟
او گفت: وقت جدایی من و تو فرا رسیده است؛ امّا به زودی سرّ آنچه را که نتوانستی در برابر آن صبر کنی برای تو بازگو میکنم.
امّا آن کشتی، متعلّق به گروهی از مستمندان بود که با آن در دریا کار میکردند و میخواستم آن را معیوب کنم؛ زیرا پشت سر آنها پادشاهی ستمگر بود که هر کشتی را از روی غصب، میگرفت.
و امّا آن نوجوان، پدر و مادرش با ایمان بودند، ما نخواستیم او آنها را به طغیان و کفر وا دارد.
ما از خداوند خواستیم تا فرزند پاکتر و پر محبّتتری به جای او، به آنها بدهد.
و امّا آن دیوار، متعلّق به دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی متعلّق به آنها وجود داشت و پدرشان مرد صالحی بود. پروردگار تو میخواست آنها به حدّ بلوغ برسند و گنجشان را بیرون بیاورند، این رحمتی از پروردگارت بود، من به دستور خود این کار را نکردم و این بود سرّ کارهایی که توانایی شکیبایی در برابر آنها نداشتی.7
همان طور که میبینیم از این پیامبر با تعبیر (بندهای از بندگان ما) یاد شده که حاکی از مقام فوق العادّه اوست. همچنین علم لدنی او با بیان مصداقهایی برای موسی و دیگران به نمایش گذاشته شده است. به استناد این آیات در ادبیات ما و به خصوص اشعار حافظ از خضر با تعبیر استاد یاد شده است.
خضر(ع)، در خدمت ائمة اطهار(ع)
گزارشهای بسیار کمی دربارة پس از این ایّام تا زمان ظهور اسلام به دست ما رسیده است، از همین رو به نقش این پیامبر خدا در تاریخ اسلام نگاه میکنیم. روایتی از حضرت رضا(ع) در منابع شاخص و معتبر ما آمده که گویای حضور پررنگ و فعّال حضرت خضر در تاریخ اسلام است.8 در این دوران خانة خضر و محلّ سکونت او در (مسجد سهله) است.9
روایات نقل شده در منابع شیعه و سنّی حاکی از آن است که خضر اوّلین تسلیت گوینده به امیرالمؤمنین(ع) در رثای پبامبر(ص) بود10 و او را صحابة حاضر نیز مشاهده کرده بودند. حضرت علی(ع) خضر را با عنوان (برادرم) یاد میکردند و خضر نیز ارادتی ویژه به امیرمؤمنان(ع) داشت و گاه و بیگاه و در منظر دیگران آن را به نمایش میگذاشت، شاید به اشتباه خود در شناخت جایگاه ایشان پی ببرند.11 جالب این است که گاه حضرت علی(ع) بلافاصله پس از این صحنه، اعلام میکردند هر سؤالی دارید با من مطرح کنید که من به راههای آسمان از زمین آگاهترم و در مقابل، حاضران میپرسیدند: تعداد موهای سر ما چند تاست؟!!!
روزی امیرالمؤمنین(ع) همراه حسن بن علی(ع) میآمد و به دست سلمان تکیه کرده بود تا وارد مسجد الحرام شد و نشست، مردی خوش قیافه و خوش لباس پیش آمد و به امیرالمؤمنین(ع) سلام کرد، حضرت جوابش را دادند. او نشست آنگاه عرضه کرد: یا امیرالمؤمنین سه مسئله از شما میپرسم و سپس پرسشهای خود را طرح میکند و امام(ع) به حضرت مجتبی(ع) امر میکنند که او پاسخ دهد و ایشان نیز پاسخ داده و مایة تحیّر حاضران میشوند.12
در منابع جریان دیدار خضر با دیگر امامان(ع) و تسلّا دادن به ایشان در مصائب و ناراحتیها13 و گاه بزرگانی مانند مرحوم نخودکی اصفهانی14 قابل مشاهده است که برای پرهیز از طولانی شدن مطلب به همین مقدار اکتفا میشود.
خضر و امام زمان(ع)
خداوند متعال خضر را حجّتی قرار داد تا هر که دربارة طول عمر امام زمان(ع) دچار شکّ و تردید شود، به ایشان بنگرد و ببیند خداوند بندگانی از طایفة انسانها دارد که چند هزار سال عمرشان از امام عصر(ع) بیشتر است.15علاوه بر این، او در دورة غیبت و پس از ظهور به سان انیسی مهربان و همراهی دلسوز در خدمت امام عصر(عج) خواهد بود:
(خضر (ع) از آب حیات نوشید و بنابراین تا روز قیامت زنده خواهد بود، او به نزد ما میآید و بر ما سلام میکند و ما صدای او را میشنویم، گرچه او را نمیبینیم و او در هر جا که یاد شود، حضور مییابد. پس هر کس از شما که او را یاد نمود به او سلام کند. او در هنگام حج در مکّه حضور مییابد و جمیع عبادات و مناسک را به جا میآورد و در عرفه، وقوف میکند و برای مؤمنان دعا مینماید و به زودی خداوند در هنگام ظهور قائم ما وحشت و تنهایی او را، به انس مبدّل میسازد و او در کنار حضرت مهدی(عج) حضور مییابد.)16
سلام بر او به گاه ولادت و حیات و در تمام لحظاتی که با ماست و در خدمت مولای ما.
محمود مطّهّرینیا
ماهنامه موعود شماره 122
پینوشتها:
1. المیزان فی تفسیرالقرآن، ج13، ص 353.
2. تاریخ طبری، ج1، ص188.
3. علل الشّرائع، ج1، ص 59.
4. کمال الدّین وتمام النّعمه، ج1، ص 298.
5. المیزان فی تفسیر القرآن، ج13، ص 35.
6. همان، ص 672.
7. سورة (18) کهف، آیات60 82.
8. کمالالدّین و تمامالنّعمه،ج2، ص 390.
9. بحارالأنوار،ج52، ص 376.
10. من لایحضره الفقیه، ج1، ص 231؛ ضائل پنج تن علیهمالسّلام در صحاح ششگانة اهل سنّت، ج3، ص 393.
11. بحارالأنوار، ج 10، ص 119.
12. الکافی، ج1، ص 526.
13. برای نمونه ر.ک: بحارالأنوار، ج46، ص 145.
14. ر.ک: نشان از بینشانها، ج1، ص286.
15. نکتة قابل تأمّل اینجاست که در روایات و منابع دینی تا پیش از دورة معاصر طول عمر امام زمان(ع) را با معمّرین (افرادی که طول عمر داشتهاند) مقایسه میشد؛ امّا متأسّفانه از اواسط دهة 40 شمسی، ادبیّاتی با برخی از نوشتههای حتّی بزرگان دین رایج شد که برای اثبات طول عمر امام زمان(ع) به درختان و حیوانات و دیگر موجودات دیرزیست هم استناد شده که هم از نظر منطقی مقایسة غلط و غیر قابل قبولی است و موجب وهن فرهنگ متعالی شیعی میشود هم نوعی توهین به شأن امام(ع)به حساب میآید و ای کاش میشد این بخش از آثار و تألیفات مهدوی مورد بازنگری قرار گیرند.
16. کمالالدّین و تمامالنّعمه،ج2، ص 390.
- [سایر] علایم ظهور حضرت ولی عصر (ع) چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا در زمان غیبت کبری می توان به خدمت حضرت ولی عصر (روحی فداه) رسید؟
- [سایر] حضرت مهدی (عج) با حضرت عیسی (ع) و حضرت خضر هم در ارتباط است؟ در عین حالی که هیجکس از امت اش او را نمی بیند و او ما را می بیند و در همین دنیا زندگی می کند. س2: در مورد اینکه حضرت مهدی (عح) در مثلث برمودا زندگی می کند، چطور؟
- [سایر] آیا این که میگویند امام زمان (ع) در روضه حضرت عباس (ع) حضور مییابند، صحیح است؟
- [سایر] پرسش: آیا ایران کشور امام زمان است و لشکر امام زمان (ع) از ایران حرکت می کند ؟
- [سایر] آیا امام زمان (عج) و حضرت عیسی (ع) در یک زمان ظهور میکنند؟
- [سایر] آیا امام زمان (عج) و حضرت عیسی (ع) در یک زمان ظهور میکنند؟
- [سایر] نقش حضرت عیسی (ع) پس از ظهور امام مهدی (عج) چیست؟
- [سایر] آیا در موقع ظهور امام زمان(ع)، حضرت از قاتلین مادرشان انتقام می گیرند؟
- [سایر] آیا حضرت مسیح(ع) بعد از ظهور امام زمان(عج) پشت سر امام نماز میخواند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) که نماز جمعه واجب تعیینی نیست خرید و فروش و سایر معاملات هنگام اقامه نماز جمعه حرام نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله بروجردی] موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول) ع) مستحب است صلوات را هم بنویسد و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد میکند صلوات بفرستد.