با توجه به اینکه قبول ولایت فقیه و اطاعت از ولی فقیه در زمانه ما واجب است؛ حکم کسانی که این اصل را قبول نکنند، چیست؟
با توجه به اینکه قبول ولایت فقیه و اطاعت از ولی فقیه در زمانه ما واجب است؛ حکم کسانی که این اصل را قبول نکنند، چیست؟ براساس احادیث و روایات متعدد, ولی فقیه در زمان غیبت امام معصوم (ع ) از طرف آن بزرگواران برای رهبری و اداره جامعه اسلامی , منصوب شده است. چنان که در توقیع شریف از جانب امام زمان (عج ) آمده است : )اما الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله علیهم ( یا مقبوله عمر بن حنظله که امام صادق (ع ) می فرمایند: )من کان منکم قد روی حدیثنا و نظر فی خلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکما فانی قد جعلته حاکما علیکم فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانما استخف بحکمنا و علینا راد والراد علینا کالراد علی الله و هو علی حد الشرک بالله (؛ (اصول کافی , ج 1, ص 67) روایات متعدد دیگری نیز هست که همگی بیانگر لزوم اطاعت از ولی فقیه است و مخالفت با ولی فقیه را در حد مخالفت با ائمه (ع ) و مخالفت با خداوند می داند. علمای شیعه به کفر منکرین امامت و ولایت حکم نداده‌اند و بحث اصول دین را از اصول مذهب تفکیک کرده‌اند. از آن جا که امامت و عدل از اصول مذهب می‌باشند، هر کسی به این دو اصل پای بند نباشد بر او حکم کفر بار نمی‌شود. وقتی عدم اعتقاد به امامت، باعث کفر نشود، یقیناً نفی ولایت فقیه هم نمی‌تواند انسان را از دین خارج نماید؛ زیرا ولایت فقیه در امتداد ولایت ائمه(ع) است؛ ولی عدم کفر، دلیل عدم خُسران و زیان نیست. امام هادی(ع) در زیارت جامعه می‌فرمایند: و علی من جحد ولایتکم غضب الرحمن‌؛ و بر آن که منکر ولایت شما شود، غضب خداوند، بخشنده مسلّط گردد. ممکن است انسان کافر نباشد، ولی خشم الهی وجودش را فرا گیرد. مگر می‌شود بدون ولایت، راهی به سوی بهشت برد! مگر در عصر حاضر، بدون تبعیت از ولایت‌فقیه، می‌توان در پهنه اطاعت از امام معصوم(ع) سر بلند شد و حال آن که یکی از فرمان‌های ائمه(ع) اطاعت از فقیه جامع‌الشرایط است. امام زمان(عج) در توقیع شریف می‌فرماید: ... فانهم حجتی علیکم‌؛ آنان حجت من بر شمایند. نکته دیگر اینکه ما با چند دسته مخالف روبرو می‌باشیم: 1. کسانی که نه اجتهاداً و نه تقلیداً به این نتیجه (ولایت فقیه) نرسیده‌اند و لذا از نظر تئوریکی مخالف می‌باشند، در مورد این دسته باید گفت، عقل هر انسان عاقبت اندیش حکم می‌کند که با در نظر گرفتن بسیاری از ادله‌های عقلی و نقلی (آیات و روایات) که در جهت اثبات ولایت فقیه وجود دارد، به صورت عمیق و ریشه‌ای موانع علمی و فکری و... که در این زمینه برایش وجود دارد، حلّ نماید و از صمیم دل و جان به این حکم الهی معتقد و مؤمن گردد. 2. کسانی که اجتهاداً یا تقلیداً به این نتیجه رسیده‌اند که فقیه ولایت بر همه دارد، ولی امیال نفسانی و... باعث غلبه هواهای نفس او بر عقلش شده و زیر بار این واقعیت نمی‌رود چنین شخصی، حکم به فسق او می‌شود و چون وی اصل دین را قبول دارد ولی پایبند به آن نیست، تنها از عدالت می‌افتد. 3. اما اگر مخالفت با ولایت فقیه، در جایگاه حکومتی به عنوان تضعیف نظام اسلامی و یا براندازی آن باشد. حکمش حکم اخلال در حکومت و به عنوان مفسد فی الارض می‌باشد. و مصداق این حدیث امام صادق(ع) می‌شود که فرمودند: ... فانی قد جعلته علیکم حاکماً، فاذا حکم بحکمنا فلم یقبله منه، فانما استخفّ بحکم الله و علینا ردّ و الرادّ علینا الرادّ علینا الرادّ علی الله و هو علی حدّ الشرک‌؛ ردّ و انکار حکم حاکم اسلامی ردّ و انکار ماست و ردّ و انکار ما ردّ بر خداست که حدّ شرک برخداست‌، (وسائل الشیعه، ج 18، ص 99 و اصول کافی، ج 1، ص 67).
عنوان سوال:

با توجه به اینکه قبول ولایت فقیه و اطاعت از ولی فقیه در زمانه ما واجب است؛ حکم کسانی که این اصل را قبول نکنند، چیست؟


پاسخ:

با توجه به اینکه قبول ولایت فقیه و اطاعت از ولی فقیه در زمانه ما واجب است؛ حکم کسانی که این اصل را قبول نکنند، چیست؟

براساس احادیث و روایات متعدد, ولی فقیه در زمان غیبت امام معصوم (ع ) از طرف آن بزرگواران برای رهبری و اداره جامعه اسلامی , منصوب شده است. چنان که در توقیع شریف از جانب امام زمان (عج ) آمده است : )اما الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله علیهم ( یا مقبوله عمر بن حنظله که امام صادق (ع ) می فرمایند: )من کان منکم قد روی حدیثنا و نظر فی خلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکما فانی قد جعلته حاکما علیکم فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانما استخف بحکمنا و علینا راد والراد علینا کالراد علی الله و هو علی حد الشرک بالله (؛ (اصول کافی , ج 1, ص 67) روایات متعدد دیگری نیز هست که همگی بیانگر لزوم اطاعت از ولی فقیه است و مخالفت با ولی فقیه را در حد مخالفت با ائمه (ع ) و مخالفت با خداوند می داند.
علمای شیعه به کفر منکرین امامت و ولایت حکم نداده‌اند و بحث اصول دین را از اصول مذهب تفکیک کرده‌اند. از آن جا که امامت و عدل از اصول مذهب می‌باشند، هر کسی به این دو اصل پای بند نباشد بر او حکم کفر بار نمی‌شود. وقتی عدم اعتقاد به امامت، باعث کفر نشود، یقیناً نفی ولایت فقیه هم نمی‌تواند انسان را از دین خارج نماید؛ زیرا ولایت فقیه در امتداد ولایت ائمه(ع) است؛ ولی عدم کفر، دلیل عدم خُسران و زیان نیست. امام هادی(ع) در زیارت جامعه می‌فرمایند: و علی من جحد ولایتکم غضب الرحمن‌؛ و بر آن که منکر ولایت شما شود، غضب خداوند، بخشنده مسلّط گردد. ممکن است انسان کافر نباشد، ولی خشم الهی وجودش را فرا گیرد. مگر می‌شود بدون ولایت، راهی به سوی بهشت برد! مگر در عصر حاضر، بدون تبعیت از ولایت‌فقیه، می‌توان در پهنه اطاعت از امام معصوم(ع) سر بلند شد و حال آن که یکی از فرمان‌های ائمه(ع) اطاعت از فقیه جامع‌الشرایط است. امام زمان(عج) در توقیع شریف می‌فرماید: ... فانهم حجتی علیکم‌؛ آنان حجت من بر شمایند. نکته دیگر اینکه ما با چند دسته مخالف روبرو می‌باشیم: 1. کسانی که نه اجتهاداً و نه تقلیداً به این نتیجه (ولایت فقیه) نرسیده‌اند و لذا از نظر تئوریکی مخالف می‌باشند، در مورد این دسته باید گفت، عقل هر انسان عاقبت اندیش حکم می‌کند که با در نظر گرفتن بسیاری از ادله‌های عقلی و نقلی (آیات و روایات) که در جهت اثبات ولایت فقیه وجود دارد، به صورت عمیق و ریشه‌ای موانع علمی و فکری و... که در این زمینه برایش وجود دارد، حلّ نماید و از صمیم دل و جان به این حکم الهی معتقد و مؤمن گردد. 2. کسانی که اجتهاداً یا تقلیداً به این نتیجه رسیده‌اند که فقیه ولایت بر همه دارد، ولی امیال نفسانی و... باعث غلبه هواهای نفس او بر عقلش شده و زیر بار این واقعیت نمی‌رود چنین شخصی، حکم به فسق او می‌شود و چون وی اصل دین را قبول دارد ولی پایبند به آن نیست، تنها از عدالت می‌افتد. 3. اما اگر مخالفت با ولایت فقیه، در جایگاه حکومتی به عنوان تضعیف نظام اسلامی و یا براندازی آن باشد. حکمش حکم اخلال در حکومت و به عنوان مفسد فی الارض می‌باشد. و مصداق این حدیث امام صادق(ع) می‌شود که فرمودند: ... فانی قد جعلته علیکم حاکماً، فاذا حکم بحکمنا فلم یقبله منه، فانما استخفّ بحکم الله و علینا ردّ و الرادّ علینا الرادّ علینا الرادّ علی الله و هو علی حدّ الشرک‌؛ ردّ و انکار حکم حاکم اسلامی ردّ و انکار ماست و ردّ و انکار ما ردّ بر خداست که حدّ شرک برخداست‌، (وسائل الشیعه، ج 18، ص 99 و اصول کافی، ج 1، ص 67).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین