نقش ممتاز و بی بدیل علما و اندیشمندان دل آگاه در پیشرفت معنوی و اخلاقی جوامع، خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) را بر آن داشت تا سلسله گزارشهایی را به بازروایی زوایای سلوک فردی و علمی و حیات سیاسی و اجتماعی این آموزگاران حقیقت در گذشته و حال اختصاص دهد. پیشوایانی که عموما از بطن جامعه برخاسته و با زیستنی اخلاقی و مردمی، وجدان و واقعیت جامعه بشری را تاثیر و تحولی شگرف بخشیدند. آنانی که در سراسر جهان توحید، بیدارگری، عدالت و حاکمیت بر سرنوشت را وجهه همت خود قرار داده و از مصائب آن پای پس نکشیدند. در این گزارش نگاهی خواهیم داشت به سیره و زندگی حضرت آیتالله العظمی امام روحالله الموسوی الخمینی(ره) که به حق حقیقتی همیشه جاوید است. 5 ماه از ولادت روحالله در بیستم جمادی الثانی 1320 ه.ق-30 شهریور 1281ه.ش نمیگذشت که طاغوتیان تحت حمایت عمال حکومت وقت، ندای حقطلبی پدرش (آیتالله سید مصطفی موسوی از معاصرین مرحوم آیتالله العظمی میرزای شیرازی) را که در برابر زورگوییها به مقاومت برخاسته بود، با گلوله پاسخ گفتند و او را در مسیر خمین به اراک به شهادت رساندند. در این سالها، خیانت و سر سپردگی سلاطین قاجار و همزمانی آن با دخالتهای آشکار دولت انگلیس و روسیه تزاری در ایران دردناکترین شرایط را پدید آورده بود و بخشهایی وسیع از خاک ایران طی قراردادهایی ننگین به بیگانگان واگذار شده بود؛ در این شرایط فتوای روحانی بزرگ آیتالله العظمی شیرازی در نهضت تنباکو و فریادهای اصلاح طلبانه سید جمال الدین اسدآبادی و قیامهای علما در ایران و نجف علیه استعمار انگلیس، اقتدار روحانیت اسلام را آشکار ساخته بود. دولت بریتانیا که کانون خطر را شناخته بود موجی از روحانیتستیزی و سیاستزدایی از دین را با انواع شیوهها به راه انداخت. و (روحالله) در این سالها به مجاهدت و علمآموزی پرداخت و با هجرت به قم از محضر بزرگانی چون آقا میرزا محمدعلی ادیب تهرانی، آیتالله سید محمد تقی خوانساری، آیتالله سید علی یثربی کاشانی و آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی در حوزه علمیه قم بهره برد و تالیفات خود را در اختیار جامعه علمی گذاشت. او طی سالهای طولانی در حوزه علمیه قم به تدریس چندین دوره فقه، اصول، فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامی در فیضیه، مسجد اعظم، مسجد محمدیه، مدرسه حاج ملاصادق، مسجد سلماسی و... همت گماشت و در حوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال در مسجد شیخ اعظم انصاری (ره) معارف اهل بیت و فقه را در عالیترین سطوح تدریس کرد و در نجف بود که برای نخستین بار مبانی نظری حکومت اسلامی را در سلسله درسهای ولایت فقیه بازگو کرد. در سال 1340 و 41 که او به عنوان یکی از مدرسان و مجتهدان صاحب رای و برجسته شناخته میشد، در ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی به عنوان رهبریت قیام و روحانیت ایفای نقش کرد و بدین ترتیب قیام سراسری روحانیت و ملت ایران در 15 خرداد سال 1342 با دو ویژگی برجسته یعنی رهبری واحد امام خمینی و اسلامی بودن انگیزهها و شعارها و هدفهای قیام، سرآغازی شد بر فصل نوین مبارزات ملت ایران. او که در تمام مدت مبارزاتش، مجاهدت در عرصه علمی را فراموش نکرد، به تالیف و نگارش کتب متعددی پرداخت و به عنوان مرجعیت شیعه شناخته شد. امام، مبارزاتش را با نصیحت کردن شخص شاه آغاز کرد: " آقا من به شما نصیحت میکنم، ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت میکنم، دست بردار از این کارها، آقا اغفال میکنند تو را. من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی، همه شکر کنند... اگر دیکته میدهند دستت و میگویند بخوان، در اطرافش فکر کن... نصیحت مرا بشنو... ربط بین شاه و اسراییل چیست که سازمان امنیت میگوید از اسراییل حرف نزنید... مگر شاه اسراییلی است؟" به دنبال این سخنرانی، امام در 15 خرداد دستگیر شد که این موضوع اعتراضات مردمی را در پی داشت و امام خمینی (ره) رنجهای فراوانی کشیدند و به مبارزه با استبداد ادامه دادند تا این که در سال 1343 ایشان را بازداشت و تحتالحفظ به آنکارا بردند که انتشار این خبر موجی از اعتراضهای مردمی را به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطیلی طولانی مدت دروس حوزهها و ارسال طومارها و نامهها به سازمانهای بینالمللی و مراجع تقلید در پی داشت. امام که مدتی از تبعید خود را در عراق گذراند، از پای ننشست و با روحیهای خستگیناپذیر به افشای اقدامات و اصلاحات آمریکاپسند شاه اقدام کرد. در مدت حضور امام در عراق، حوزه درسی ایشان که تا زمان هجرت به پاریس ادامه داشت همواره به عنوان یکی از برجستهترین حوزههای درسی نجف از لحاظ کیفیت و کمیت شاگردان شناخته میشد. امام (ره) پس از هجرت به پاریس در 14 مهر 57، حکومت اسلامی و هدفهای آتی نهضت را برای جهانیان بازگو کردند و اوایل بهمن 57 خبر تصمیم امام در بازگشت به کشور منتشر شد و با وجود مخالفت و تلاش رژیم گذشته، سرانجام امام خمینی (ره) بامداد 12 بهمن 1357 پس از 14 سال دوری از وطن وارد کشور شد. سیل جمعیت از فرودگاه به سوی بهشت زهرا مزار شهیدان انقلاب روانه شد تا سخنان تاریخی امام را بشنود. در همین نطق بود که امام خمینی فرمود: (من به پشتیبانی این ملت، دولت تعیین می کنم.) و این روحانی برجسته که فعالیتهای خود را به حوزهی سیاسی محدود نکرد و بیش از 80 اثر علمی و تالیف از خود برجای گذاشت، به پشتوانه ملت، نهضتی را رهبری کرد که بزرگترین تحولخواهی سیاسی کشورش محسوب میشود. پیروزی انقلاب اسلامی از دیدگاه صاحبنظران، زلزلهای ویرانگر برای جهان غرب بود که موجی از خیزشهای رهاییبخش را در کشورهای اسلامی و جهان سوم به حرکت درآورد. انقلاب اسلامی ایران در زمانی که مناطق مختلف جهان بین دو قدرت شرق و غرب تقسیم شده بود با شعار (نه شرقی، نه غربی) به پیروزی رسید و برای نخستین بار در عصر حاضر، دین را به عنوان عاملی حرکتزا در پهنه مبارزات ملتها مطرح کرد. بسیاری از علما و اندیشمندان داخل و خارج کشور از شخصیت والا و رشدیافته امام (ره) به نیکی یاد میکنند از جمله، دکتر (فرانسیسکو اسکودرو بداته)، رییس فدراسیون جوامع اسلامی اسپانیا که دربارهی امام میگوید: چهره حیات بخش امام خمینی در جهان اسلام امری غیرقابل اغماض است و ایشان یکی از بزرگترین شخصیتهای قرن حاضر محسوب میشوند. (ریاج تاتاری) رییس جامعه مسلمانان اسپانیا، با تجلیل از شخصیت حضرت امام خمینی، از ایشان به عنوان عامل بیداری مسلمانان در جهان اسلام یاد کرد. (حسین افندی اسمائیچ) مفتی سارایوو میگوید: امام خمینی (ره) توانستبا انقلاب اسلامی در ایران مسلمانان جهان را به اسلام و هویت اصلی شان بازگرداند. (ردبیک قاژی نیسان بای اولی)، مفتی دینی قزاقستان با تجلیل از شخصیت والای امام خمینی (ره) عنوان میکند: ایشان نه به ایران و دنیای اسلام، بلکه به کلیه جهان تعلق داشت. پروفسور (میخاییل لمشف)، دبیر فدارسیون روسیه میگوید: امام خمینی (ره) برخلاف رهبران سیاسی قرن حاضر که هر یک دارای استعدادی خاص در یکی از زمینههای اقتصادی، سیاسی، علمی، فرهنگی، دینی یا حقوقی بودند، توانایی سازماندهی امور در همه حوزهها را داشت. مفتی اعظم مسلمانان روسیه نیز معتقد است که اندیشههای امام خمینی بزرگترین تحول را در جهان اسلام بهوجود آورد. یکی از بزرگترین ویژگیهای حضرت امام خمینی، ساده زیستی ایشان بود. ایشان یکی از بهترین راهکارهای مبارزه با استکبار و ابرقدرتها را (ساده زیستن) میدانستند به طوری که میفرمودند: (اگر بخواهید بیخوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابر قدرتان و سلاحهای پیشرفته آنان و شیاطین و توطئههای آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان بدر نکند، خود را به (ساده زیستن) عادت دهید و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ که خدمتهای بزرگ برای ملتهای خود کرده اند، اکثرا (ساده زیست) و بیعلاقه به زخارف دنیا بودهاند... چرا که با زندگانی اشرافی و مصرفی نمیتوان ارزشهای انسانی و اسلامی را حفظ کرد). (کتاب آئین انقلاب اسلامی گزیده ای از اندیشه و آرا امام خمینی ( ره ) ص 174) یاران و نزدیکان امام خاطرات فراوانی را نقل کردهاند که حاکی از مشی و سیره ایشان است، از جمله آنکه یکی از نزدیکان ایشان نقل میکند: (بیرونی منزل امام یعنی اطاقی که شبها آقا تشریف میبردند آنجا، فرشهایش ناقص بود یعنی قسمتی از اطاق خالی بود من خدمت امام عرض کردم که اجازه بدهید که یک فرش برای اینجا تهیه شود. فرمودند: (آن طرف هست) یعنی در اندرونی هست. عرض کردم: آنجا گلیم است، با اینجا جور در نمیآید. فرمودند: (مگر منزل صدر اعظم است؟) (روزنامه جمهوری اسلامی شماره 5292 76,6,23 ص 15) مقام معظم رهبری در پیامی به مناسبت سالگرد ارتحال ایشان فرمودند: (افتخار نظام اسلامی آن است که امام عظیم الشانش تا پایان عمر در زی طلبگی زندگی کرد).(پایگاه اطلاعرسانی امام خمینی) حضرت آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای بیان میکنند:( متانت و بردباری و حلم امام، به گونهای بود که اگر صد نفر در مجلس سخنانی میگفتند که او آنها را قبول نداشت، تا لازم نمیدانست حرفی نمیزد و سکوت میکرد؛ در صورتی که اگر در حضور آدمهای معمولی کلمهای گفته شود که برخلاف عقیدهی آنان باشد، توفانی در روحشان به وجود میآید که سریعا پاسخ بدهند.) حضرت امام (ره ) بارها توجه مسوولان را به فرهنگ (ساده زیستی) جلب کردند تا جایی که فرمودند: (آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رییسجمهور ما خدای نخواسته از آن خوی کوخنشینی بیرون برود و به کاخنشینی توجه کند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانیکه با او تماس دارند، پیدا میشود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخنشینی پیدا کنند، خدای نخواسته و از این خوی ارزنده کوخنشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم. ما در طول مشروطیت از این کاخنشینها خیلی صدمه خوردیم، مجلسهای ما مملو از کاخنشین بود... آن روزی که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشند چهطور و زرق و برق دنیا خدای نخواسته در آنها تاثیر بکند، آن روز است که باید ما فاتحه اسلام را بخوانیم... آن روزی که زرق و برق دنیا پیدا شود و شیطان در بین ما راه پیدا کند و راهنمای ما شیطان باشد، آن روز است که ابرقدرتها میتوانند در ما تاثیر کنند و کشور ما را به تباهی بکشند. همیشه این کشور به واسطه این کاخنشینها تباهی داشته است. این سلاطین جور که همه تقریبا کاخنشین بودند، اینها به فکر مردم نمیتوانستند باشند، احساس نمیتوانستند بکنند فقر یعنی چه، احساس نمیتوانستند بکنند بیخانمان یعنی چه ... وقتی که کسی احساس نکند که فقر معنایش چیست گرسنگی معنایش چیست این نمیتواند به فکر گرسنهها و به فکر مستمندان باشد لکن آنهایی که در بین همین جامعه بزرگ شدهاند و احساس کردند فقر چیست دیدند، چشیدند فقر را، احساس میکردند، ملموسشان بوده است که فقر یعنی چه، اینها میتوانند به حال فقرا برسند. کوشش کنیم که این وضعیت در همه ما محفوظ باشد، در مجلس ما، در ارگانهای دولتی ما...). (کتاب آئین انقلاب اسلامی گزیده ای از اندیشه آرا امام خمینی (ره) ص 366) امام خمینی(ره) فیلسوفی الهی، عارفی ربانی، فقیهی اصولی و مرجع تقلید مردم و در عین حال رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی در ایران بود. ایشان با مبانی فلسفه غرب آشنا و با مباحث فلسفه اسلامی در هر دوگرایش اشراقی و مشائی تسلط کامل داشت. بینش فلسفی امام تا حدودی متمایل به فلسفه شهودی و اشراقی نزدیک به سبک تلفیقی مرحوم ملاصدرا – البته با تفاوتها و امتیازاتی – بود. عرفان امام خمینی، مبتنی بر آیات قرآنی، احادیث بزرگان دین و آموختههای عمل اولیای خدا و در چارچوب شرع مطهر اسلام بود؛ ایشان با تصوف منفی که دین وآیین را ذکر و ورد منحصر کرده و پرهیز از انجام مسوولیتهای سیاسی و اجتماعی را ترویج نماید به شدت مخالف بود. ایشان همچنین مجتهدی برجسته در فقه و اصول بود و برای آنها اصالتی ویژه قائل بود و از آمیزش برداشتهای کلامی و فلسفی و عرفانی با احکام فقهی در مراحل استنباط احکام پرهیز داشت. امام خمینی پویایی فقه و اصول را لازمه نگرش اجتهادی میدانست و معتقد بود که عنصر زمان و مکان نقشی بس تعیین کننده در اجتهاد دارند. او در عین حال معتقد بود که پویایی فقه هرگز به معنای بیثبات کردن روش استنباط و اجتهاد مصطلح نیست. ایشان فقه را تئوری واقعی و کامل اداره انسان، از گهواره تا گور میدانست و برهمین اساس نظریه (تشکیل حکومت اسلامی بر اساس ولایت فقیه در زمان غیبت) را مطرح و برای تحقق آن سالها مجاهده کرد. در این نظریه (اکثریت) بر مدار (حق) مشروعیت مییابد و به تبع آن وجوب اعمال ولایت منوط به فراهم بودن شرایط آن و از آنجمله پذیرش عمومی است که در جریان طبیعی مستقیم یا از طریق انتخاب خبرگان منتخب ملت جلوهگر میشود. در این نوع حکومت حضور مردم و مشارکت در صحنه نظام اسلامی به عنوان یک تکلیف شرعی تضمین میشود. در دیدگاه امام خمینی استقرار صلح واقعی در جهان با وجود قدرتهای سلطهگر مستکبر و پذیرش موجودیت و سلطه آنان خیالی خام بیش تلقی نمیشود. ایشان درباره ماهیت دولت غاصب اسراییل و منشا آن میفرمود: (آمریکا این تروریست بالذات، دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیسم جهانی است که برای رسیدن به مطامع خود، جنایاتی مرتکب میشود که قلمها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند.) امام(ره) برای روحانیت نقش زیادی قایل بودند و در منشور روحانیت، ضمن توصیههای فراوان به آنها تاکید کردهاند: ( در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بودهاند که بر تارک جبینشان خون و شهادت نقش بسته است...در ترویج روحانیت و فقاهت نه زور سر نیزه بوده است، نه سرمایهی پولپرستان و ثروتمندان، بلکه هنر و صداقت و تعهد خود آنان بوده است که مردم آنان را برگزیدهاند...استکبار وقتی که از نابودی مطلق روحانیت و حوزهها مایوس شد، دو راه برای ضربه زدن انتخاب نمود؛ یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ درقرن معاصر. وقتی حربهی ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راههای نفوذ تقویت گردید... اگر روحانیون طرفدار اسلام ناب و انقلاب دیر بجنبند ابرقدرتها و نوکرانشان مسایل را به نفع خود خاتمه میدهند... روحانیون و علما و طلاب باید کارهای قضایی و اجرایی را برای خود یک امر مقدس و یک ارزش الهی بدانند و برای خود شخصیت و امتیازی قائل بشوند که در حوزه ننشستهاند بلکه برای اجرای حکم خدا به راحتی حوزه را رها کرده و مشغول به کارهای حکومت اسلامی شدهاند.) حضرت امام در ورای تعلیم و تربیت، عملا و نظرا استادی نمونه بود. او تربیت و تزکیه را مقدم بر تعلیم و آموزش میدید ومعتقد بود که دانش با همه شرافتش آنگاه که توأم با تزکیه نفس نباشد همچون ابزاری در خدمت هدفهای شیطانی به کار گرفته خواهد شد. یکی از مهمترین توجهات امام خمینی، شخصیت ومنزلت زن و دفاع او از حقوق زنان بود. ایشان میفرمود: (از{نظر} حقوق انسانی تفاوتی بین زن و مرد نیست زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد.) توصیهها وجهت گیری مواضع اقتصادی امام خمینی عموما بر پایه اجرای عدالت و اولویت دادن به حقوق محرومان ومستضعفان جامعه بود. او خدمت به محرومان را بالاترین عبادت مینامید و آنان را ولی نعمت خود و جامعه میدانست. امام (ره) با وجود سنگینبودن فعالیتهای سیاسی و اجتماعیاش، نسبت به نقش خود را در خانواده بیاهمیت نبود و توصیههایی دربارهی تربیت فرزندان و نقش مهم مادر در این تربیت مطرح میکرد. سیرهی ایشان به نقل از یاران و نزدیکانش حکایت از شخصیت رشدیافته و چندی بعدی امام دارد. حجتالاسلام والمسلمین سید علی غیوری در نقل خاطراتش میگوید: (امام(ره) به هر کسی در حد معمول خودش احترام میکردند. یادم هست روزی یکی از علمای بزرگوار به ایشان عرض کرد: "شما چرا نسبت به همه احترام نمیکنید و پیش پای همه بر نمیخیزید؟" فرمودند: من اگر بیشتر از همین عملی که انجام می دهم، انجام دهم، باید ریا کنم و خلاصه؛ من هرکسی را به اندازه شناختی که از او دارم، احترام میکنم.) آیتالله العظمی محمد فاضل لنکرانی نیز در ذکر خاطرهای میگوید: (حضرت امام(ره) در مسایل علمی هم به طور مستقل به عمق آن مسایل میرسیدند و به این معنا نیز کمال اعتقاد را داشتند. این نیز به دلیل استعداد کلی بود که خداوند به ایشان عطا کرده بود تا براساس یک تیزبینی و استقامت فکر، مسایل را بدون انحراف و تمایل به چپ و راست دریابند. گاهی پیش میآمد که حتی در یک بحث فقهی، شاگردان با نظر ایشان مخالفت میکردند. ایشان در نظر خودشان تردیدی راه نمیدادند. به یاد دارم که یکی از افراد فاضل حاضر در درس ایشان، چیزی را بر خلاف مطلب امام(ره) گفت و پس از آن هم برگفته خود پافشاری و سماجت کرد. وقتی که متوجه شد امام(ره) جوابی نمیدهد و او هم نمیتواند که مطلب خود را اثبات کند، متوسل به قسم خوردن شد و گفت:"والله مطلب این است که میگویم." در اینجا امام هم چارهای ندید جز اینکه در جواب او، ایشان هم به قسم متوسل شوند. از این رو فرمودند: "والله این طور نیست که شما میگویید".) این ماجرا حکایت از اعتقاد کامل امام به همه پیشنهادها، نظرها و عقاید علمی خودشان میکند. با اینکه درسهای حوزه به طور معمول یک ساعت به طول میکشید، ایشان با اینکه حداکثر استفاده را از وقت میکردند، بیشتر از یک ساعت درس میدادند. به ویژه در درس فقه ایشان؛ خیلی اتفاق میافتاد که درس از یک ساعت تجاوز میکرد. در حالی که برای بسیاری از طلاب، تصور اینکه درسی به یک ساعت و نیم هم بکشد، ممکن نبود.) آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی در توصیفات خود از منزل امام در نجف و بیان ساده زیستی ایشان میآورد: (وقتی وارد بیرونی منزل امام شدم دیدم خانهای است بسیار محقر و کوچک که مساحت حیاطش بیش از سیزده یا چهارده متر مربع نمیشد. در طبقه پایین خانه، چند اتاق و در طبقه بالا اتاق نسبتا بزرگی قرار داشت. این اتاق که معلوم بود سالیان سال رنگآمیزی نشده است، وضع ناراحت کنندهای داشت. اگر چه باید بگویم که خانهای اجارهای بود و حضرت امام (ره) آن را کرایه کرده بودند. تصادفا مرحوم آقای اشراقی نیز آنجا بودند. من به ایشان عرض کردم: (ممکن است قسمتی از این خانه را رنگآمیزی بکنید تا خانه از این صورت فعلی در بیاید؟) ایشان گفتند: (من این موضوع را به امام(ره) پیشنهاد دادم. حتی خدمتشان عرض کردم که حاضرم از پول شخصی خودم که مربوط به بیت المال نباشد، خرج کنم اما حضرت امام موافقت نکردند و فرمودند: به همین سبک باشد. خانهای است که مال صاحبش است. مربوط به غیر است و هیچ وجهی ندارد که ما حالا بیاییم و تعمیراتی دربارهاش کرده و یا رنگآمیزی بکنیم و یک صورتی بدهیم که تقریبا با زندگی روحانی منسب و موافقتی نداشته باشد.) سپس مرحوم اشراقی اضافه کردند: (با اینکه من چنین پیشنهادی را کردم که از مال شخص خودم و نه از بیتالمال خرج کنم، ایشان برای حفظ هیات روحانیت؛ حاضر به انجام آن نشدند.) حجتالسلام والمسلمین محمد حسن قدیری نیز در نقل خاطراتی از امام میآورد: (اخلاق و برخورد حضرت امام خمینی (ره) را با طلاب باید (مشوق الطلبه) نامید و این از ویژگیهای ایشان بود. ویژگیای که در برخورد آن حضرت با شاگردانش احساس میشد، روح پاک و درک بسیار عمیق ایشان بود. امام به راحتی افرادی را که برای تحصیل و فهم مطالب درسی میآمدند، از کسانی که به نیت و منظور دیگری میآمدند تشخیص میداد و با آنان برخوردهای مختلفی داشت. از جمله خاطره هایی که از امام دارم سفارش ایشان در منظم بودن و تقسیم وقت و هر کاری را در وقت مقرر انجام دادن است. امام میفرمودند: وقتی اوقات و کارهای شما برکت پیدا میکند که آنها را تنظیم کنید. وقت مطالعه، کسی نمیتوانست با ایشان ملاقات کند. سر وقت به جلسه درس تشریف میآوردند. بعضی از نوشتههای ایشان را دیدهام. به قدری خوش خط و منظم و با دقت و علاقه نوشته شدهاند که توجه هر بینندهای را جلب میکنند. قدیری میآورد:(پس از تبعید امام به ترکیه همه منتظر بودند تا ببینند امام بعد از این همه مسائل ایران و تبعید و زندان چه می فرمایند. امام بعد از گفتن بسم الله الرحمن الرحیم فرمودند:( خداوندا! ما را به خودت متوجه فرما! خدایا! ما را از غیر خودت منصرف گردان.) من همان موقع به ذهنم آمد که این دعا درباره خود امام مستجاب شده است.) حجتالسلاموالمسلمین مهدی کروبی نیز در بیان خاطراتی از سالهای مبارزه امام (ره) با رژیم شاه با تاکید به استقامت و اطمینان امام (ره) برای مبارزه میآورد: به قدری این مسایل برای امام اهمیت داشتند که حاج آقا مصطفی گفته بود که امام در این مورد فرمودند:(من یک شب سرم را زمین نگذاشتم که احساس کنم ما شکست خوردهایم. ما موفقیم، ما پیروزیم، ما به وظیفه مان عمل میکنیم.)این سخنان نشان دهنده روحیه والای امام بود که حتی در شرایط بسیار دشوار تغییر نمیکرد. وی همچنین میگوید: (حضرت امام عنایت و توجه خاصی به خانواده شهدا داشتند. معمولا دو- سه مرتبه در روز از حضرت امام برای خانواده شهدا وقت میگرفتیم.) همچنین آیتالله محمد ابراهیم جناتی در خاطراتش میگوید: (امام خمینی (ره) در مسایل فقهی از دقت نظر فوقالعادهای برخوردار بودند. نمونههای گوناگونی سراغ دارم که در این مجال به یک مورد از آنها اشارهای گذرا میکنم: زمانی در نجف اشزف معروف شد که جایگاه مقام حضرت ابراهیم (ع) در مسجدالحرام تغییر کرده و آن را به نزدیک چاه زمزم انتفال دادهاند. آنچه که واقع شده بود، چنین نبود و صرفا پوشش مقام حضرت ابراهیم را برداشته و آن را به پوشش بلورین که فعلا هم همانگونه است تغییر داده بودند. در هرحال، در زمانی که این تغییر مکان شایع شد، سوالات بسیاری از حجاج و کاروانهای ایران از مراجع نجف درباره دو رکعت نماز پشت مقام ابراهیم از طریق اینجانب به مراجع نجف عرضه شد. سوال اصلی این بود که آیا دو رکعت نماز طواف را باید در جای اولی که مقام حضرت ابراهیم (ع) قرار داشت خواند یا در جای دوم که مقام حضرت در آنجا بر حسب شایعه قرار داده شده است؟ بعضی از مراجع جواب دادند که باید احتیاط شود و نماز را هم در جای اول که مقام قرار داشت و هم در جای دوم که شایع شده است اقامه کرد. برخی دیگر از آقایان مراجع جواب دادند که باید دو رکعت نماز طواف را در همان جای اول که مقام ابراهیم (ع) قرار داشت اقامه کنند. زیرا مقام را اسم مکان گرفته بودند. سپس عین همان استفتا را به محضر امام ارائه کردم. ایشان بدون درنگ جوابی برخلاف دو فتوای یاد شده دادند و فرمودند: باید دو رکعت نماز طواف در جای دوم که مقام ابراهیم (ع) قرار گرفته اقامه شود. و همچنین فرمودند: مقام، اسم جایگاه سنگ نیست، بلکه عنوان خود سنگ است که حضرت ابراهیم (ع) بر آن قرار میگرفت. بنده پاسخ را گرفتم و این مساله را شب در منزل بر اساس روایات بررسی کردم. به حدیثی بدین مضمون برخوردم که: (مقام حضرت ابراهیم (ع) به کعبه چسبیده بود و به تعبیری دیگر به دیوار کعبه نصب شده بود. بعدها آن را به جایی که الان قرار دارد منتقل کردند. امامان ما هم این مکان را پذیرفتند و نماز طواف را در پشت سر آن اقامه کردند.) ما از این حدیث کشف میکنیم که سنگ موضوعیت دارد و در هرکجا که باشد باید پشت آن نماز طواف اقامه شود. شب دیگر که خدمت حضرت امام (ره) رسیدم، به ایشان عرض کردم: (آقا! شما به چه دلیل فرمودید که دو رکعت نماز طواف باید در همان جایی که مقام ابراهیم (ع) منتقل شده است اقامه شود؟) ایشان فرمودند: من از خود آیه شریفه (واتخذوا من مقام ابراهیم مصلی) این را استفاده کردم. بعد به ایشان عرض کردم: (چنین حدیثی را هم در وسایل یافتم. آیا شما از این حدیث چیزی در خاطر مبارک داشتید؟) ایشان فرمودند: خیر، بلکه نظر مستند به ظاهر خود آیه بود... بعد از آنکه نظر قطعی حضرت امام را در این مساله یافتم، بلافاصله به منزل آن بزرگواری که فرموده بود باید در جای اصلی مقام نماز خوانده شود رفتم. جریان را برای ایشان بازگو کردم. ایشان بلافاصله فرمودند: (حق هم همین است.) آیتالله جعفر سبحانی در بیان برخی نظرات فقهی امام برای یک روحانی بیش از یک همسر داشتن را- در شرایطی که الزام آور نباشد- نمیپسندیدند و میفرمودند: (برای ما یک زن زیاد و نصف آن کم است) و از این طریق یادآور میشدند که مردم از یک فرد روحانی انتظارهای دیگری دارند. شهید حجتالاسلام والمسلمین فضلالله محلاتی نیز از امام میگوید: (امام در زمان جوانی طلبهی خشکی نبودند که همیشه مثلا روزه بگیرند و ذکر بگویند و نخندند وتفریح نکنند. تفریح هم داشتند؛ تفریحاتی نظیر این که شبهای پنجشنبه دور هم جمع شوند و طاس کبابی درست کنند یا در مدرسه کتهای درست کنند. ولی از همان اول جوانی نقل میکنند که ایشان نماز شبشان ترک نشده بود. از آن اول جوانی مقید بودند غیبت نکنند. حتی ما و شاگردهای ایشان وقتی نزد ایشان مینشستیم، جرات نمیکردیم از کسی حرف بزنیم، زیرا ایشان با یک نگاه تند در همان کلمهی اول ما را ساکت میکردند. ایشان در این موارد جذبهی خاصی داشتند). وی همچنین میگوید: (در بسیاری از مسایل مقید بودند، تا آنجا که یک قران از سهم امام مصرف نمیکردند. زمین مشترکی داشتند که از پدرشان به ارث رسیده بود و دست برادر بزرگشان آقای پسندیده بود. این زمین در ماه درآمدی داشت و از همان درآمد، ایشان زندگیشان را مرتب میکردند، به نحوی که با همان درآمد تطبیق کند، از این رو، تا وقتی که مجتهد شدند و صاحب رساله، هیچ وقت از سهم امام استفاده نکردند و این هم از امتیازاتی بود که ایشان داشتند. به طور کلی با گناه فاصله داشتند و با خدا مرتبط بودند.) محلاتی در ادامه یادآور میشود: (در آن زمان که من در جلسهی درس ایشان حاضر میشدم و با ایشان آشنا شده بودم، پیش از همه وجههی اخلاقی و عرفانی ایشان برای من جاذبه داشت و جنبههای سیاسی چندان برایم مطرح نبود. در طول مدتی که امام به ما درس میدادند و انس من با ایشان بیشتر شد، به خصوص در قسمت اجتهاد و تقلید که مسایل حکومت اسلامی و وظایف ولی فقیه را تشریح کردند، فهمیدم که ایشان آن بینش را دارا بودند.) حضرت آیتالله العظمی حسین نوری نیز میگوید: (یکی از دیگر مزایای بارز امام، بیان ایشان بود. بیانی بسیار قوی داشتند. مطالب را روشن میکردند و فروع را به اصول برمیگرداندند. بیانات ایشان در پیشرفت انقلاب و بیدار کردن افکار و بسیج مردم نیز خیلی موثر بود.) حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا ناصری نیز میگوید: (اگر امام میفهمیدند که طلبهای در رنج و سختی است، خیلی رنج میبردند و سعی میکردند حتیالامکان مشکلات او را حل کنند. به مسالهی طلاب خیلی اهمیت میدادند. در خیابان و حرم مواظب بودند که اگر طلبهای وضع خوبی ندارد، فوری دستور دهند که برای او عبا بخرند. با این حال یادم است که یک روز شخصی پیش امام آمد و عبای خود را نشان داد و گفت: عبای من پاره است. امام دنبال عبای خود گشتند و بعد آن را به او نشان دادند و گفتند: ببین! عبای من هم پاره است.) آیتالله ابراهیم امینی نیز میگوید: (یکی از ویژگیهای اخلاقی حضرت امام خمینی (ره)، این بود که همواره مراقب نفس خود بودند و در کنترل نفس و جلوگیری از هوسها و تمایلات حیوانی و در نتیجه نیل به اخلاص، جدیت و کوشش داشتند.) آیتالله محمد یزدی عنوان میکند: (راه رفتن ایشان خیلی سنگین و باوقار و طمانینه بود، بدون اینکه به چپ و راست نگاه کنند و ببینند چه کسی میرود، چه کسی میآید، اطراف چگونه است و... ما هیچ وقت چنین حالاتی ندیدیم. معمولا پیاده رفت و آمد میکردند و این وقار و طمانینه که در رفت و آمد ایشان محسوس بود، نشان از روح بلندشان داشت و بسیار آموزنده بود یعنی به شاگردان یاد میدادند که چگونه باید باشند.) آیتالله عباسعلی عمید زنجانی هم که خود از شاگردان امام خمینی (ره)، بوده است در بیان خاطراتش آورده است: (از خصوصیات درسی حضرت امام که بر جذابیت درس ایشان میافزود، تذکرات اخلاقیای بود که گاه به مناسبتهایی در موقع شروع درس و یا در ایامی که منجر به تعطیلات میشد، میفرمودند: بخشی از درس و گاه تمام آن به این تذکرات اختصاص مییافت. این تذکرات، تاثیرات وصفناپذیر و بسیار عمیقی در طلاب میگذاشت. در آن دقایق، سکوت معنیداری بر جلسهی درس حاکم میشد و جذبه خاص عرفانی امام خمینی (ره)، چون آهنربا دلها را میربود و خود حکایت از نیازمندی شدیدی طلاب به این گونه ارشادها میکرد. گاه این تذکرات، آن چنان نافذ و موثر واقع میشد که بعضیها در درس امام به گریه میافتادند و بعضیها هم از حال میرفتند. عمید زنجانی میآورد: (وقتی درس امام به مسجد سلماسی منتقل شد، روزهای اول حضرت امام روی زمین مینشستند. کمکم جمعیت زیاد شد، به طوری که طلاب روی پلههای مسجد مینشستند و گاه در بیرون مسجد هم میایستادند از حضرت امام خواهش شد که روی یک منبر دوپلهای تشریف ببرند تا طلاب بیشتر بتوانند استفاده کنند، امام قبول کردند. روز اولی که امام این کار را کردند، روز پرخاطرهای در زندگی تحصیلی من بود. آن روز امام در آغاز درس با تذکر این نکته که: یک - دوپله بالا نشستن، برای آدم شخصیت نمیآورد و نباید موجب کبریایی انسان بشود. به یک بحث مفصل اخلاقی وعرفانی کشانده شدند و صحنه درس اصول، به درس اخلاق وعرفان تبدیل شد.) همچنین حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی غیوری نیز آورده است: (امام فوقالعاده به درس مقید بودند و هیچگاه اتفاق نیفتاد که بدون مطالعه قبلی درس بدهند. درس ایشان در زمان زعامت و ریاست مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی، پرمحتواترین، پربارترین، پرجمعیتترین، منظمترین و مرتبترین درسهای قم بود و غالبا طلاب جدی و فاضل پیش ایشان درس میخواندند. در تمام قم، درس منظمتر از درس ایشان نبود. مساله تهجد امام زبانزد هم دوستان بود. ایشان مرتب و منظم به نماز شب مشغول بودند.) دکتر هدایتالله الیاسی -از پزشکان امام- نیز به وجه دیگری اشاره میکند و میگوید: اصولا امام در عمل به مستحبات و اجتناب از تمام مکروهات، بسیار جدی بودند. حضرت امام وقتی هوشیار بودند خیلی علاقه داشتند که دستها و ساعدشان آزاد باشد تا بتوانند نماز را با وضو بخوانند. از این رو، من سعی میکردم محل اتصال خون و سرم تا حد امکان در بالای بازو یا گردن باشد و ایشان از این قضیه خوشحال میشدند. حجتالاسلام والمسلمین محیالدین فرقانی به بیان مهربانی و نوع رفتار امام با کودکان پرداخته و میگوید: (حضرت امام با بچهها خیلی خیلی مهربان بودند؛ چه بچههای خودشان و چه بچههای کسان دیگر. یک بچه را که میدیدند خیلی به او ملاطفت میکردند و دست به سرش میکشیدند. آقا با هیچ کس مانند بچهها گرم نمیگرفتند.) وی میگوید: (امام در مورد امکانات زندگی، هم در خصوص خودشان و هم در خصوص اهل منزل، جز به قدر ضرورت استفاده نمیکردند، وقتی که ایشان در نجف بودند مانند سایر طلاب، یخچال نداشتند، اما حتی راضی نشدند که شیخنصرالله خلخالی از پول خودش برای منزل ایشان یخچال بخرد. خود امام تا دو سال با کلمنهای دستی کوچک آب میخورد و یخچال بزرگ نداشتند و میفرمودند: طلبهها ندارند.) حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی اکبر محتشمی نیز به مشی امام و نوع رفتار ایشان با خانواده اشاره میکند و میگوید: (در مورد صفا و صمیمیت و عطوفت و مهربانی امام با خانواده و همسر و دختران خودشان، شاید بتوانم ادعا کنم که کسی را در آن حد ندیدهام. امام وقتی خانم (همسرشان) در منزل بودند، هیچگاه تنها غذا نمیخوردند یعنی اگر سفره را پهن میکردند و غذا در سفره آماده بود و خانم از اتاق بیرون رفته بودند، امام دست به غذا نمیزدند تا خانم تشریف بیاورند و بنشینند و با یکدیگر غذا بخورند.) وی ادامه میدهد: (امام، دخترها، نوهها و عروس خودشان را در تحصیل و رفتن به دانشگاه و فراگیری علوم جدید و قدیم، تشویق میکردند. این چیزی نبود که امام برای دیگران بخواهند اما در خانوادهی خود به گونهای دیگر عمل کنند.) آیتالله محمد امامی کاشانی میگوید: (این عجیب است که انسان بگوید امام دارای احساسات و عواطف زیادی است. محبت و صمیمیت چطور با چنین قاطعیتی میسازد؟! در مورد حضرت امام خمینی (ره) واقعا این طور است. ایشان در عین قاطعیت، خیلی مهربان و خیلی دلسوز بودند. یکی از کمالات انسان این است که بتواند اضداد را در خودش جمع کند و هر کدام را در جای خود به کار برد.) مرتضی اشراقی از شوخطبع بودن امام و نکته سنجی ایشان خاطرهای نقل میکند و میگوید: (یک بار من و یاسر و محمد تقی و عماد سر دوچرخه حسن دعوایمان شده بود و متوجه نبودیم که امام دارند می بینند. همه یادمان رفته بود، دوچرخه خودمان را بیاوریم و من با زور بین این چند نفر، دوچرخه را صاحب شدم. از آن به بعد امام اسم مرا مغول گذاشتند، یعنی با زور توانستی دوچرخه را بگیری. هروقت که مادر پیش آقا می رفت، سوال می کردند: مغول کجاست؟ یا مغول حالش چطور است؟ در روزهای آخر که برای زیارت امام به بیمارستان رفتیم، پرستاران گفتند که لباس سبز بپوشید. امام با آنکه حالشان مساعد نبود به من گفتند: مغول سبز پوش شده، مغول درختی.) فریده مصطفوی نیز در بیان خاطراتی از امام میگوید: (آنچه اصلا در منزل ما مطرح نبود، دختر و پسر بودن بچهها بود. همه بچهها برای امام عزیز بودند. ما هیچ وقت احساس نکردیم که حتی ایشان کدامیک از ما را بیشتر دوست داشتند و کدامیک را کمتر. رفتارشان با همه یکسان بود. البته ظاهرا نسبت به اولاد دختر اظهار محبت بیشتری میکردند. حضرت امام همیشه محبت و لطف خاصی نسبت به فرزندان دختر خود داشتند. این امر شاید به خاطر آن باشد که میدانستند جامعه آنطور که شایسته است به طبقه بانوان توجه ندارد و ما همیشه مورد محبت ایشان بودیم.) -------------------------------------------- منابع: *پایگاه موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی (ره) * پایگاه اطلاعرسانی امام خمینی (ره) *مجموعهی پا به پای آفتاب جلدهای 3، 4، 5 و 6 *کتاب آئین انقلاب اسلامی گزیده ای از اندیشه و آرا امام خمینی *سایت rahpouyan -ویژه نامه رحلت امام خمینی (ره) *روزنامه جمهوری اسلامی *خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران *کتاب پدر مهربان ( منبع : حضرت امام خمینی(ره)، حقیقتی همیشه جاوید ، خبرگزاری دانشجویان ایران ، 25/4/1386 )
نقش ممتاز و بی بدیل علما و اندیشمندان دل آگاه در پیشرفت معنوی و اخلاقی جوامع، خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) را بر آن داشت تا سلسله گزارشهایی را به بازروایی زوایای سلوک فردی و علمی و حیات سیاسی و اجتماعی این آموزگاران حقیقت در گذشته و حال اختصاص دهد. پیشوایانی که عموما از بطن جامعه برخاسته و با زیستنی اخلاقی و مردمی، وجدان و واقعیت جامعه بشری را تاثیر و تحولی شگرف بخشیدند.
آنانی که در سراسر جهان توحید، بیدارگری، عدالت و حاکمیت بر سرنوشت را وجهه همت خود قرار داده و از مصائب آن پای پس نکشیدند.
در این گزارش نگاهی خواهیم داشت به سیره و زندگی حضرت آیتالله العظمی امام روحالله الموسوی الخمینی(ره) که به حق حقیقتی همیشه جاوید است.
5 ماه از ولادت روحالله در بیستم جمادی الثانی 1320 ه.ق-30 شهریور 1281ه.ش نمیگذشت که طاغوتیان تحت حمایت عمال حکومت وقت، ندای حقطلبی پدرش (آیتالله سید مصطفی موسوی از معاصرین مرحوم آیتالله العظمی میرزای شیرازی) را که در برابر زورگوییها به مقاومت برخاسته بود، با گلوله پاسخ گفتند و او را در مسیر خمین به اراک به شهادت رساندند.
در این سالها، خیانت و سر سپردگی سلاطین قاجار و همزمانی آن با دخالتهای آشکار دولت انگلیس و روسیه تزاری در ایران دردناکترین شرایط را پدید آورده بود و بخشهایی وسیع از خاک ایران طی قراردادهایی ننگین به بیگانگان واگذار شده بود؛ در این شرایط فتوای روحانی بزرگ آیتالله العظمی شیرازی در نهضت تنباکو و فریادهای اصلاح طلبانه سید جمال الدین اسدآبادی و قیامهای علما در ایران و نجف علیه استعمار انگلیس، اقتدار روحانیت اسلام را آشکار ساخته بود. دولت بریتانیا که کانون خطر را شناخته بود موجی از روحانیتستیزی و سیاستزدایی از دین را با انواع شیوهها به راه انداخت.
و (روحالله) در این سالها به مجاهدت و علمآموزی پرداخت و با هجرت به قم از محضر بزرگانی چون آقا میرزا محمدعلی ادیب تهرانی، آیتالله سید محمد تقی خوانساری، آیتالله سید علی یثربی کاشانی و آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی در حوزه علمیه قم بهره برد و تالیفات خود را در اختیار جامعه علمی گذاشت.
او طی سالهای طولانی در حوزه علمیه قم به تدریس چندین دوره فقه، اصول، فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامی در فیضیه، مسجد اعظم، مسجد محمدیه، مدرسه حاج ملاصادق، مسجد سلماسی و... همت گماشت و در حوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال در مسجد شیخ اعظم انصاری (ره) معارف اهل بیت و فقه را در عالیترین سطوح تدریس کرد و در نجف بود که برای نخستین بار مبانی نظری حکومت اسلامی را در سلسله درسهای ولایت فقیه بازگو کرد.
در سال 1340 و 41 که او به عنوان یکی از مدرسان و مجتهدان صاحب رای و برجسته شناخته میشد، در ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی به عنوان رهبریت قیام و روحانیت ایفای نقش کرد و بدین ترتیب قیام سراسری روحانیت و ملت ایران در 15 خرداد سال 1342 با دو ویژگی برجسته یعنی رهبری واحد امام خمینی و اسلامی بودن انگیزهها و شعارها و هدفهای قیام، سرآغازی شد بر فصل نوین مبارزات ملت ایران.
او که در تمام مدت مبارزاتش، مجاهدت در عرصه علمی را فراموش نکرد، به تالیف و نگارش کتب متعددی پرداخت و به عنوان مرجعیت شیعه شناخته شد. امام، مبارزاتش را با نصیحت کردن شخص شاه آغاز کرد: " آقا من به شما نصیحت میکنم، ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت میکنم، دست بردار از این کارها، آقا اغفال میکنند تو را. من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی، همه شکر کنند... اگر دیکته میدهند دستت و میگویند بخوان، در اطرافش فکر کن... نصیحت مرا بشنو... ربط بین شاه و اسراییل چیست که سازمان امنیت میگوید از اسراییل حرف نزنید... مگر شاه اسراییلی است؟"
به دنبال این سخنرانی، امام در 15 خرداد دستگیر شد که این موضوع اعتراضات مردمی را در پی داشت و امام خمینی (ره) رنجهای فراوانی کشیدند و به مبارزه با استبداد ادامه دادند تا این که در سال 1343 ایشان را بازداشت و تحتالحفظ به آنکارا بردند که انتشار این خبر موجی از اعتراضهای مردمی را به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطیلی طولانی مدت دروس حوزهها و ارسال طومارها و نامهها به سازمانهای بینالمللی و مراجع تقلید در پی داشت.
امام که مدتی از تبعید خود را در عراق گذراند، از پای ننشست و با روحیهای خستگیناپذیر به افشای اقدامات و اصلاحات آمریکاپسند شاه اقدام کرد. در مدت حضور امام در عراق، حوزه درسی ایشان که تا زمان هجرت به پاریس ادامه داشت همواره به عنوان یکی از برجستهترین حوزههای درسی نجف از لحاظ کیفیت و کمیت شاگردان شناخته میشد.
امام (ره) پس از هجرت به پاریس در 14 مهر 57، حکومت اسلامی و هدفهای آتی نهضت را برای جهانیان بازگو کردند و اوایل بهمن 57 خبر تصمیم امام در بازگشت به کشور منتشر شد و با وجود مخالفت و تلاش رژیم گذشته، سرانجام امام خمینی (ره) بامداد 12 بهمن 1357 پس از 14 سال دوری از وطن وارد کشور شد. سیل جمعیت از فرودگاه به سوی بهشت زهرا مزار شهیدان انقلاب روانه شد تا سخنان تاریخی امام را بشنود. در همین نطق بود که امام خمینی فرمود: (من به پشتیبانی این ملت، دولت تعیین می کنم.) و این روحانی برجسته که فعالیتهای خود را به حوزهی سیاسی محدود نکرد و بیش از 80 اثر علمی و تالیف از خود برجای گذاشت، به پشتوانه ملت، نهضتی را رهبری کرد که بزرگترین تحولخواهی سیاسی کشورش محسوب میشود.
پیروزی انقلاب اسلامی از دیدگاه صاحبنظران، زلزلهای ویرانگر برای جهان غرب بود که موجی از خیزشهای رهاییبخش را در کشورهای اسلامی و جهان سوم به حرکت درآورد. انقلاب اسلامی ایران در زمانی که مناطق مختلف جهان بین دو قدرت شرق و غرب تقسیم شده بود با شعار (نه شرقی، نه غربی) به پیروزی رسید و برای نخستین بار در عصر حاضر، دین را به عنوان عاملی حرکتزا در پهنه مبارزات ملتها مطرح کرد.
بسیاری از علما و اندیشمندان داخل و خارج کشور از شخصیت والا و رشدیافته امام (ره) به نیکی یاد میکنند از جمله، دکتر (فرانسیسکو اسکودرو بداته)، رییس فدراسیون جوامع اسلامی اسپانیا که دربارهی امام میگوید: چهره حیات بخش امام خمینی در جهان اسلام امری غیرقابل اغماض است و ایشان یکی از بزرگترین شخصیتهای قرن حاضر محسوب میشوند.
(ریاج تاتاری) رییس جامعه مسلمانان اسپانیا، با تجلیل از شخصیت حضرت امام خمینی، از ایشان به عنوان عامل بیداری مسلمانان در جهان اسلام یاد کرد.
(حسین افندی اسمائیچ) مفتی سارایوو میگوید: امام خمینی (ره) توانستبا انقلاب اسلامی در ایران مسلمانان جهان را به اسلام و هویت اصلی شان بازگرداند.
(ردبیک قاژی نیسان بای اولی)، مفتی دینی قزاقستان با تجلیل از شخصیت والای امام خمینی (ره) عنوان میکند: ایشان نه به ایران و دنیای اسلام، بلکه به کلیه جهان تعلق داشت.
پروفسور (میخاییل لمشف)، دبیر فدارسیون روسیه میگوید: امام خمینی (ره) برخلاف رهبران سیاسی قرن حاضر که هر یک دارای استعدادی خاص در یکی از زمینههای اقتصادی، سیاسی، علمی، فرهنگی، دینی یا حقوقی بودند، توانایی سازماندهی امور در همه حوزهها را داشت.
مفتی اعظم مسلمانان روسیه نیز معتقد است که اندیشههای امام خمینی بزرگترین تحول را در جهان اسلام بهوجود آورد.
یکی از بزرگترین ویژگیهای حضرت امام خمینی، ساده زیستی ایشان بود. ایشان یکی از بهترین راهکارهای مبارزه با استکبار و ابرقدرتها را (ساده زیستن) میدانستند به طوری که میفرمودند: (اگر بخواهید بیخوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابر قدرتان و سلاحهای پیشرفته آنان و شیاطین و توطئههای آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان بدر نکند، خود را به (ساده زیستن) عادت دهید و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ که خدمتهای بزرگ برای ملتهای خود کرده اند، اکثرا (ساده زیست) و بیعلاقه به زخارف دنیا بودهاند... چرا که با زندگانی اشرافی و مصرفی نمیتوان ارزشهای انسانی و اسلامی را حفظ کرد). (کتاب آئین انقلاب اسلامی گزیده ای از اندیشه و آرا امام خمینی ( ره ) ص 174)
یاران و نزدیکان امام خاطرات فراوانی را نقل کردهاند که حاکی از مشی و سیره ایشان است، از جمله آنکه یکی از نزدیکان ایشان نقل میکند: (بیرونی منزل امام یعنی اطاقی که شبها آقا تشریف میبردند آنجا، فرشهایش ناقص بود یعنی قسمتی از اطاق خالی بود من خدمت امام عرض کردم که اجازه بدهید که یک فرش برای اینجا تهیه شود. فرمودند: (آن طرف هست) یعنی در اندرونی هست. عرض کردم: آنجا گلیم است، با اینجا جور در نمیآید. فرمودند: (مگر منزل صدر اعظم است؟) (روزنامه جمهوری اسلامی شماره 5292 76,6,23 ص 15)
مقام معظم رهبری در پیامی به مناسبت سالگرد ارتحال ایشان فرمودند: (افتخار نظام اسلامی آن است که امام عظیم الشانش تا پایان عمر در زی طلبگی زندگی کرد).(پایگاه اطلاعرسانی امام خمینی)
حضرت آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای بیان میکنند:( متانت و بردباری و حلم امام، به گونهای بود که اگر صد نفر در مجلس سخنانی میگفتند که او آنها را قبول نداشت، تا لازم نمیدانست حرفی نمیزد و سکوت میکرد؛ در صورتی که اگر در حضور آدمهای معمولی کلمهای گفته شود که برخلاف عقیدهی آنان باشد، توفانی در روحشان به وجود میآید که سریعا پاسخ بدهند.)
حضرت امام (ره ) بارها توجه مسوولان را به فرهنگ (ساده زیستی) جلب کردند تا جایی که فرمودند: (آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رییسجمهور ما خدای نخواسته از آن خوی کوخنشینی بیرون برود و به کاخنشینی توجه کند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانیکه با او تماس دارند، پیدا میشود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخنشینی پیدا کنند، خدای نخواسته و از این خوی ارزنده کوخنشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم. ما در طول مشروطیت از این کاخنشینها خیلی صدمه خوردیم، مجلسهای ما مملو از کاخنشین بود... آن روزی که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشند چهطور و زرق و برق دنیا خدای نخواسته در آنها تاثیر بکند، آن روز است که باید ما فاتحه اسلام را بخوانیم... آن روزی که زرق و برق دنیا پیدا شود و شیطان در بین ما راه پیدا کند و راهنمای ما شیطان باشد، آن روز است که ابرقدرتها میتوانند در ما تاثیر کنند و کشور ما را به تباهی بکشند. همیشه این کشور به واسطه این کاخنشینها تباهی داشته است. این سلاطین جور که همه تقریبا کاخنشین بودند، اینها به فکر مردم نمیتوانستند باشند، احساس نمیتوانستند بکنند فقر یعنی چه، احساس نمیتوانستند بکنند بیخانمان یعنی چه ... وقتی که کسی احساس نکند که فقر معنایش چیست گرسنگی معنایش چیست این نمیتواند به فکر گرسنهها و به فکر مستمندان باشد لکن آنهایی که در بین همین جامعه بزرگ شدهاند و احساس کردند فقر چیست دیدند، چشیدند فقر را، احساس میکردند، ملموسشان بوده است که فقر یعنی چه، اینها میتوانند به حال فقرا برسند. کوشش کنیم که این وضعیت در همه ما محفوظ باشد، در مجلس ما، در ارگانهای دولتی ما...). (کتاب آئین انقلاب اسلامی گزیده ای از اندیشه آرا امام خمینی (ره) ص 366)
امام خمینی(ره) فیلسوفی الهی، عارفی ربانی، فقیهی اصولی و مرجع تقلید مردم و در عین حال رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی در ایران بود. ایشان با مبانی فلسفه غرب آشنا و با مباحث فلسفه اسلامی در هر دوگرایش اشراقی و مشائی تسلط کامل داشت. بینش فلسفی امام تا حدودی متمایل به فلسفه شهودی و اشراقی نزدیک به سبک تلفیقی مرحوم ملاصدرا – البته با تفاوتها و امتیازاتی – بود. عرفان امام خمینی، مبتنی بر آیات قرآنی، احادیث بزرگان دین و آموختههای عمل اولیای خدا و در چارچوب شرع مطهر اسلام بود؛ ایشان با تصوف منفی که دین وآیین را ذکر و ورد منحصر کرده و پرهیز از انجام مسوولیتهای سیاسی و اجتماعی را ترویج نماید به شدت مخالف بود. ایشان همچنین مجتهدی برجسته در فقه و اصول بود و برای آنها اصالتی ویژه قائل بود و از آمیزش برداشتهای کلامی و فلسفی و عرفانی با احکام فقهی در مراحل استنباط احکام پرهیز داشت. امام خمینی پویایی فقه و اصول را لازمه نگرش اجتهادی میدانست و معتقد بود که عنصر زمان و مکان نقشی بس تعیین کننده در اجتهاد دارند. او در عین حال معتقد بود که پویایی فقه هرگز به معنای بیثبات کردن روش استنباط و اجتهاد مصطلح نیست. ایشان فقه را تئوری واقعی و کامل اداره انسان، از گهواره تا گور میدانست و برهمین اساس نظریه (تشکیل حکومت اسلامی بر اساس ولایت فقیه در زمان غیبت) را مطرح و برای تحقق آن سالها مجاهده کرد. در این نظریه (اکثریت) بر مدار (حق) مشروعیت مییابد و به تبع آن وجوب اعمال ولایت منوط به فراهم بودن شرایط آن و از آنجمله پذیرش عمومی است که در جریان طبیعی مستقیم یا از طریق انتخاب خبرگان منتخب ملت جلوهگر میشود. در این نوع حکومت حضور مردم و مشارکت در صحنه نظام اسلامی به عنوان یک تکلیف شرعی تضمین میشود. در دیدگاه امام خمینی استقرار صلح واقعی در جهان با وجود قدرتهای سلطهگر مستکبر و پذیرش موجودیت و سلطه آنان خیالی خام بیش تلقی نمیشود. ایشان درباره ماهیت دولت غاصب اسراییل و منشا آن میفرمود: (آمریکا این تروریست بالذات، دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیسم جهانی است که برای رسیدن به مطامع خود، جنایاتی مرتکب میشود که قلمها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند.)
امام(ره) برای روحانیت نقش زیادی قایل بودند و در منشور روحانیت، ضمن توصیههای فراوان به آنها تاکید کردهاند: ( در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بودهاند که بر تارک جبینشان خون و شهادت نقش بسته است...در ترویج روحانیت و فقاهت نه زور سر نیزه بوده است، نه سرمایهی پولپرستان و ثروتمندان، بلکه هنر و صداقت و تعهد خود آنان بوده است که مردم آنان را برگزیدهاند...استکبار وقتی که از نابودی مطلق روحانیت و حوزهها مایوس شد، دو راه برای ضربه زدن انتخاب نمود؛ یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ درقرن معاصر. وقتی حربهی ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راههای نفوذ تقویت گردید... اگر روحانیون طرفدار اسلام ناب و انقلاب دیر بجنبند ابرقدرتها و نوکرانشان مسایل را به نفع خود خاتمه میدهند... روحانیون و علما و طلاب باید کارهای قضایی و اجرایی را برای خود یک امر مقدس و یک ارزش الهی بدانند و برای خود شخصیت و امتیازی قائل بشوند که در حوزه ننشستهاند بلکه برای اجرای حکم خدا به راحتی حوزه را رها کرده و مشغول به کارهای حکومت اسلامی شدهاند.)
حضرت امام در ورای تعلیم و تربیت، عملا و نظرا استادی نمونه بود. او تربیت و تزکیه را مقدم بر تعلیم و آموزش میدید ومعتقد بود که دانش با همه شرافتش آنگاه که توأم با تزکیه نفس نباشد همچون ابزاری در خدمت هدفهای شیطانی به کار گرفته خواهد شد.
یکی از مهمترین توجهات امام خمینی، شخصیت ومنزلت زن و دفاع او از حقوق زنان بود. ایشان میفرمود: (از{نظر} حقوق انسانی تفاوتی بین زن و مرد نیست زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد.)
توصیهها وجهت گیری مواضع اقتصادی امام خمینی عموما بر پایه اجرای عدالت و اولویت دادن به حقوق محرومان ومستضعفان جامعه بود. او خدمت به محرومان را بالاترین عبادت مینامید و آنان را ولی نعمت خود و جامعه میدانست.
امام (ره) با وجود سنگینبودن فعالیتهای سیاسی و اجتماعیاش، نسبت به نقش خود را در خانواده بیاهمیت نبود و توصیههایی دربارهی تربیت فرزندان و نقش مهم مادر در این تربیت مطرح میکرد. سیرهی ایشان به نقل از یاران و نزدیکانش حکایت از شخصیت رشدیافته و چندی بعدی امام دارد.
حجتالاسلام والمسلمین سید علی غیوری در نقل خاطراتش میگوید: (امام(ره) به هر کسی در حد معمول خودش احترام میکردند. یادم هست روزی یکی از علمای بزرگوار به ایشان عرض کرد: "شما چرا نسبت به همه احترام نمیکنید و پیش پای همه بر نمیخیزید؟" فرمودند: من اگر بیشتر از همین عملی که انجام می دهم، انجام دهم، باید ریا کنم و خلاصه؛ من هرکسی را به اندازه شناختی که از او دارم، احترام میکنم.)
آیتالله العظمی محمد فاضل لنکرانی نیز در ذکر خاطرهای میگوید: (حضرت امام(ره) در مسایل علمی هم به طور مستقل به عمق آن مسایل میرسیدند و به این معنا نیز کمال اعتقاد را داشتند. این نیز به دلیل استعداد کلی بود که خداوند به ایشان عطا کرده بود تا براساس یک تیزبینی و استقامت فکر، مسایل را بدون انحراف و تمایل به چپ و راست دریابند.
گاهی پیش میآمد که حتی در یک بحث فقهی، شاگردان با نظر ایشان مخالفت میکردند. ایشان در نظر خودشان تردیدی راه نمیدادند. به یاد دارم که یکی از افراد فاضل حاضر در درس ایشان، چیزی را بر خلاف مطلب امام(ره) گفت و پس از آن هم برگفته خود پافشاری و سماجت کرد. وقتی که متوجه شد امام(ره) جوابی نمیدهد و او هم نمیتواند که مطلب خود را اثبات کند، متوسل به قسم خوردن شد و گفت:"والله مطلب این است که میگویم." در اینجا امام هم چارهای ندید جز اینکه در جواب او، ایشان هم به قسم متوسل شوند. از این رو فرمودند: "والله این طور نیست که شما میگویید".)
این ماجرا حکایت از اعتقاد کامل امام به همه پیشنهادها، نظرها و عقاید علمی خودشان میکند. با اینکه درسهای حوزه به طور معمول یک ساعت به طول میکشید، ایشان با اینکه حداکثر استفاده را از وقت میکردند، بیشتر از یک ساعت درس میدادند. به ویژه در درس فقه ایشان؛ خیلی اتفاق میافتاد که درس از یک ساعت تجاوز میکرد. در حالی که برای بسیاری از طلاب، تصور اینکه درسی به یک ساعت و نیم هم بکشد، ممکن نبود.)
آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی در توصیفات خود از منزل امام در نجف و بیان ساده زیستی ایشان میآورد: (وقتی وارد بیرونی منزل امام شدم دیدم خانهای است بسیار محقر و کوچک که مساحت حیاطش بیش از سیزده یا چهارده متر مربع نمیشد. در طبقه پایین خانه، چند اتاق و در طبقه بالا اتاق نسبتا بزرگی قرار داشت. این اتاق که معلوم بود سالیان سال رنگآمیزی نشده است، وضع ناراحت کنندهای داشت. اگر چه باید بگویم که خانهای اجارهای بود و حضرت امام (ره) آن را کرایه کرده بودند. تصادفا مرحوم آقای اشراقی نیز آنجا بودند. من به ایشان عرض کردم: (ممکن است قسمتی از این خانه را رنگآمیزی بکنید تا خانه از این صورت فعلی در بیاید؟)
ایشان گفتند: (من این موضوع را به امام(ره) پیشنهاد دادم. حتی خدمتشان عرض کردم که حاضرم از پول شخصی خودم که مربوط به بیت المال نباشد، خرج کنم اما حضرت امام موافقت نکردند و فرمودند: به همین سبک باشد. خانهای است که مال صاحبش است. مربوط به غیر است و هیچ وجهی ندارد که ما حالا بیاییم و تعمیراتی دربارهاش کرده و یا رنگآمیزی بکنیم و یک صورتی بدهیم که تقریبا با زندگی روحانی منسب و موافقتی نداشته باشد.) سپس مرحوم اشراقی اضافه کردند: (با اینکه من چنین پیشنهادی را کردم که از مال شخص خودم و نه از بیتالمال خرج کنم، ایشان برای حفظ هیات روحانیت؛ حاضر به انجام آن نشدند.)
حجتالسلام والمسلمین محمد حسن قدیری نیز در نقل خاطراتی از امام میآورد: (اخلاق و برخورد حضرت امام خمینی (ره) را با طلاب باید (مشوق الطلبه) نامید و این از ویژگیهای ایشان بود. ویژگیای که در برخورد آن حضرت با شاگردانش احساس میشد، روح پاک و درک بسیار عمیق ایشان بود. امام به راحتی افرادی را که برای تحصیل و فهم مطالب درسی میآمدند، از کسانی که به نیت و منظور دیگری میآمدند تشخیص میداد و با آنان برخوردهای مختلفی داشت.
از جمله خاطره هایی که از امام دارم سفارش ایشان در منظم بودن و تقسیم وقت و هر کاری را در وقت مقرر انجام دادن است. امام میفرمودند: وقتی اوقات و کارهای شما برکت پیدا میکند که آنها را تنظیم کنید. وقت مطالعه، کسی نمیتوانست با ایشان ملاقات کند. سر وقت به جلسه درس تشریف میآوردند. بعضی از نوشتههای ایشان را دیدهام. به قدری خوش خط و منظم و با دقت و علاقه نوشته شدهاند که توجه هر بینندهای را جلب میکنند.
قدیری میآورد:(پس از تبعید امام به ترکیه همه منتظر بودند تا ببینند امام بعد از این همه مسائل ایران و تبعید و زندان چه می فرمایند. امام بعد از گفتن بسم الله الرحمن الرحیم فرمودند:( خداوندا! ما را به خودت متوجه فرما! خدایا! ما را از غیر خودت منصرف گردان.) من همان موقع به ذهنم آمد که این دعا درباره خود امام مستجاب شده است.)
حجتالسلاموالمسلمین مهدی کروبی نیز در بیان خاطراتی از سالهای مبارزه امام (ره) با رژیم شاه با تاکید به استقامت و اطمینان امام (ره) برای مبارزه میآورد: به قدری این مسایل برای امام اهمیت داشتند که حاج آقا مصطفی گفته بود که امام در این مورد فرمودند:(من یک شب سرم را زمین نگذاشتم که احساس کنم ما شکست خوردهایم. ما موفقیم، ما پیروزیم، ما به وظیفه مان عمل میکنیم.)این سخنان نشان دهنده روحیه والای امام بود که حتی در شرایط بسیار دشوار تغییر نمیکرد.
وی همچنین میگوید: (حضرت امام عنایت و توجه خاصی به خانواده شهدا داشتند. معمولا دو- سه مرتبه در روز از حضرت امام برای خانواده شهدا وقت میگرفتیم.)
همچنین آیتالله محمد ابراهیم جناتی در خاطراتش میگوید: (امام خمینی (ره) در مسایل فقهی از دقت نظر فوقالعادهای برخوردار بودند. نمونههای گوناگونی سراغ دارم که در این مجال به یک مورد از آنها اشارهای گذرا میکنم: زمانی در نجف اشزف معروف شد که جایگاه مقام حضرت ابراهیم (ع) در مسجدالحرام تغییر کرده و آن را به نزدیک چاه زمزم انتفال دادهاند. آنچه که واقع شده بود، چنین نبود و صرفا پوشش مقام حضرت ابراهیم را برداشته و آن را به پوشش بلورین که فعلا هم همانگونه است تغییر داده بودند. در هرحال، در زمانی که این تغییر مکان شایع شد، سوالات بسیاری از حجاج و کاروانهای ایران از مراجع نجف درباره دو رکعت نماز پشت مقام ابراهیم از طریق اینجانب به مراجع نجف عرضه شد. سوال اصلی این بود که آیا دو رکعت نماز طواف را باید در جای اولی که مقام حضرت ابراهیم (ع) قرار داشت خواند یا در جای دوم که مقام حضرت در آنجا بر حسب شایعه قرار داده شده است؟
بعضی از مراجع جواب دادند که باید احتیاط شود و نماز را هم در جای اول که مقام قرار داشت و هم در جای دوم که شایع شده است اقامه کرد. برخی دیگر از آقایان مراجع جواب دادند که باید دو رکعت نماز طواف را در همان جای اول که مقام ابراهیم (ع) قرار داشت اقامه کنند. زیرا مقام را اسم مکان گرفته بودند. سپس عین همان استفتا را به محضر امام ارائه کردم. ایشان بدون درنگ جوابی برخلاف دو فتوای یاد شده دادند و فرمودند: باید دو رکعت نماز طواف در جای دوم که مقام ابراهیم (ع) قرار گرفته اقامه شود. و همچنین فرمودند: مقام، اسم جایگاه سنگ نیست، بلکه عنوان خود سنگ است که حضرت ابراهیم (ع) بر آن قرار میگرفت.
بنده پاسخ را گرفتم و این مساله را شب در منزل بر اساس روایات بررسی کردم. به حدیثی بدین مضمون برخوردم که: (مقام حضرت ابراهیم (ع) به کعبه چسبیده بود و به تعبیری دیگر به دیوار کعبه نصب شده بود. بعدها آن را به جایی که الان قرار دارد منتقل کردند. امامان ما هم این مکان را پذیرفتند و نماز طواف را در پشت سر آن اقامه کردند.) ما از این حدیث کشف میکنیم که سنگ موضوعیت دارد و در هرکجا که باشد باید پشت آن نماز طواف اقامه شود.
شب دیگر که خدمت حضرت امام (ره) رسیدم، به ایشان عرض کردم: (آقا! شما به چه دلیل فرمودید که دو رکعت نماز طواف باید در همان جایی که مقام ابراهیم (ع) منتقل شده است اقامه شود؟) ایشان فرمودند: من از خود آیه شریفه (واتخذوا من مقام ابراهیم مصلی) این را استفاده کردم.
بعد به ایشان عرض کردم: (چنین حدیثی را هم در وسایل یافتم. آیا شما از این حدیث چیزی در خاطر مبارک داشتید؟) ایشان فرمودند: خیر، بلکه نظر مستند به ظاهر خود آیه بود... بعد از آنکه نظر قطعی حضرت امام را در این مساله یافتم، بلافاصله به منزل آن بزرگواری که فرموده بود باید در جای اصلی مقام نماز خوانده شود رفتم. جریان را برای ایشان بازگو کردم. ایشان بلافاصله فرمودند: (حق هم همین است.)
آیتالله جعفر سبحانی در بیان برخی نظرات فقهی امام برای یک روحانی بیش از یک همسر داشتن را- در شرایطی که الزام آور نباشد- نمیپسندیدند و میفرمودند: (برای ما یک زن زیاد و نصف آن کم است) و از این طریق یادآور میشدند که مردم از یک فرد روحانی انتظارهای دیگری دارند.
شهید حجتالاسلام والمسلمین فضلالله محلاتی نیز از امام میگوید: (امام در زمان جوانی طلبهی خشکی نبودند که همیشه مثلا روزه بگیرند و ذکر بگویند و نخندند وتفریح نکنند. تفریح هم داشتند؛ تفریحاتی نظیر این که شبهای پنجشنبه دور هم جمع شوند و طاس کبابی درست کنند یا در مدرسه کتهای درست کنند. ولی از همان اول جوانی نقل میکنند که ایشان نماز شبشان ترک نشده بود. از آن اول جوانی مقید بودند غیبت نکنند. حتی ما و شاگردهای ایشان وقتی نزد ایشان مینشستیم، جرات نمیکردیم از کسی حرف بزنیم، زیرا ایشان با یک نگاه تند در همان کلمهی اول ما را ساکت میکردند. ایشان در این موارد جذبهی خاصی داشتند).
وی همچنین میگوید: (در بسیاری از مسایل مقید بودند، تا آنجا که یک قران از سهم امام مصرف نمیکردند. زمین مشترکی داشتند که از پدرشان به ارث رسیده بود و دست برادر بزرگشان آقای پسندیده بود. این زمین در ماه درآمدی داشت و از همان درآمد، ایشان زندگیشان را مرتب میکردند، به نحوی که با همان درآمد تطبیق کند، از این رو، تا وقتی که مجتهد شدند و صاحب رساله، هیچ وقت از سهم امام استفاده نکردند و این هم از امتیازاتی بود که ایشان داشتند. به طور کلی با گناه فاصله داشتند و با خدا مرتبط بودند.)
محلاتی در ادامه یادآور میشود: (در آن زمان که من در جلسهی درس ایشان حاضر میشدم و با ایشان آشنا شده بودم، پیش از همه وجههی اخلاقی و عرفانی ایشان برای من جاذبه داشت و جنبههای سیاسی چندان برایم مطرح نبود. در طول مدتی که امام به ما درس میدادند و انس من با ایشان بیشتر شد، به خصوص در قسمت اجتهاد و تقلید که مسایل حکومت اسلامی و وظایف ولی فقیه را تشریح کردند، فهمیدم که ایشان آن بینش را دارا بودند.)
حضرت آیتالله العظمی حسین نوری نیز میگوید: (یکی از دیگر مزایای بارز امام، بیان ایشان بود. بیانی بسیار قوی داشتند. مطالب را روشن میکردند و فروع را به اصول برمیگرداندند. بیانات ایشان در پیشرفت انقلاب و بیدار کردن افکار و بسیج مردم نیز خیلی موثر بود.)
حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا ناصری نیز میگوید: (اگر امام میفهمیدند که طلبهای در رنج و سختی است، خیلی رنج میبردند و سعی میکردند حتیالامکان مشکلات او را حل کنند. به مسالهی طلاب خیلی اهمیت میدادند. در خیابان و حرم مواظب بودند که اگر طلبهای وضع خوبی ندارد، فوری دستور دهند که برای او عبا بخرند. با این حال یادم است که یک روز شخصی پیش امام آمد و عبای خود را نشان داد و گفت: عبای من پاره است. امام دنبال عبای خود گشتند و بعد آن را به او نشان دادند و گفتند: ببین! عبای من هم پاره است.)
آیتالله ابراهیم امینی نیز میگوید: (یکی از ویژگیهای اخلاقی حضرت امام خمینی (ره)، این بود که همواره مراقب نفس خود بودند و در کنترل نفس و جلوگیری از هوسها و تمایلات حیوانی و در نتیجه نیل به اخلاص، جدیت و کوشش داشتند.)
آیتالله محمد یزدی عنوان میکند: (راه رفتن ایشان خیلی سنگین و باوقار و طمانینه بود، بدون اینکه به چپ و راست نگاه کنند و ببینند چه کسی میرود، چه کسی میآید، اطراف چگونه است و... ما هیچ وقت چنین حالاتی ندیدیم. معمولا پیاده رفت و آمد میکردند و این وقار و طمانینه که در رفت و آمد ایشان محسوس بود، نشان از روح بلندشان داشت و بسیار آموزنده بود یعنی به شاگردان یاد میدادند که چگونه باید باشند.)
آیتالله عباسعلی عمید زنجانی هم که خود از شاگردان امام خمینی (ره)، بوده است در بیان خاطراتش آورده است: (از خصوصیات درسی حضرت امام که بر جذابیت درس ایشان میافزود، تذکرات اخلاقیای بود که گاه به مناسبتهایی در موقع شروع درس و یا در ایامی که منجر به تعطیلات میشد، میفرمودند: بخشی از درس و گاه تمام آن به این تذکرات اختصاص مییافت. این تذکرات، تاثیرات وصفناپذیر و بسیار عمیقی در طلاب میگذاشت. در آن دقایق، سکوت معنیداری بر جلسهی درس حاکم میشد و جذبه خاص عرفانی امام خمینی (ره)، چون آهنربا دلها را میربود و خود حکایت از نیازمندی شدیدی طلاب به این گونه ارشادها میکرد. گاه این تذکرات، آن چنان نافذ و موثر واقع میشد که بعضیها در درس امام به گریه میافتادند و بعضیها هم از حال میرفتند.
عمید زنجانی میآورد: (وقتی درس امام به مسجد سلماسی منتقل شد، روزهای اول حضرت امام روی زمین مینشستند. کمکم جمعیت زیاد شد، به طوری که طلاب روی پلههای مسجد مینشستند و گاه در بیرون مسجد هم میایستادند از حضرت امام خواهش شد که روی یک منبر دوپلهای تشریف ببرند تا طلاب بیشتر بتوانند استفاده کنند، امام قبول کردند. روز اولی که امام این کار را کردند، روز پرخاطرهای در زندگی تحصیلی من بود. آن روز امام در آغاز درس با تذکر این نکته که: یک - دوپله بالا نشستن، برای آدم شخصیت نمیآورد و نباید موجب کبریایی انسان بشود. به یک بحث مفصل اخلاقی وعرفانی کشانده شدند و صحنه درس اصول، به درس اخلاق وعرفان تبدیل شد.)
همچنین حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی غیوری نیز آورده است: (امام فوقالعاده به درس مقید بودند و هیچگاه اتفاق نیفتاد که بدون مطالعه قبلی درس بدهند. درس ایشان در زمان زعامت و ریاست مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی، پرمحتواترین، پربارترین، پرجمعیتترین، منظمترین و مرتبترین درسهای قم بود و غالبا طلاب جدی و فاضل پیش ایشان درس میخواندند. در تمام قم، درس منظمتر از درس ایشان نبود.
مساله تهجد امام زبانزد هم دوستان بود. ایشان مرتب و منظم به نماز شب مشغول بودند.)
دکتر هدایتالله الیاسی -از پزشکان امام- نیز به وجه دیگری اشاره میکند و میگوید: اصولا امام در عمل به مستحبات و اجتناب از تمام مکروهات، بسیار جدی بودند. حضرت امام وقتی هوشیار بودند خیلی علاقه داشتند که دستها و ساعدشان آزاد باشد تا بتوانند نماز را با وضو بخوانند. از این رو، من سعی میکردم محل اتصال خون و سرم تا حد امکان در بالای بازو یا گردن باشد و ایشان از این قضیه خوشحال میشدند.
حجتالاسلام والمسلمین محیالدین فرقانی به بیان مهربانی و نوع رفتار امام با کودکان پرداخته و میگوید: (حضرت امام با بچهها خیلی خیلی مهربان بودند؛ چه بچههای خودشان و چه بچههای کسان دیگر. یک بچه را که میدیدند خیلی به او ملاطفت میکردند و دست به سرش میکشیدند. آقا با هیچ کس مانند بچهها گرم نمیگرفتند.)
وی میگوید: (امام در مورد امکانات زندگی، هم در خصوص خودشان و هم در خصوص اهل منزل، جز به قدر ضرورت استفاده نمیکردند، وقتی که ایشان در نجف بودند مانند سایر طلاب، یخچال نداشتند، اما حتی راضی نشدند که شیخنصرالله خلخالی از پول خودش برای منزل ایشان یخچال بخرد. خود امام تا دو سال با کلمنهای دستی کوچک آب میخورد و یخچال بزرگ نداشتند و میفرمودند: طلبهها ندارند.)
حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی اکبر محتشمی نیز به مشی امام و نوع رفتار ایشان با خانواده اشاره میکند و میگوید: (در مورد صفا و صمیمیت و عطوفت و مهربانی امام با خانواده و همسر و دختران خودشان، شاید بتوانم ادعا کنم که کسی را در آن حد ندیدهام. امام وقتی خانم (همسرشان) در منزل بودند، هیچگاه تنها غذا نمیخوردند یعنی اگر سفره را پهن میکردند و غذا در سفره آماده بود و خانم از اتاق بیرون رفته بودند، امام دست به غذا نمیزدند تا خانم تشریف بیاورند و بنشینند و با یکدیگر غذا بخورند.)
وی ادامه میدهد: (امام، دخترها، نوهها و عروس خودشان را در تحصیل و رفتن به دانشگاه و فراگیری علوم جدید و قدیم، تشویق میکردند. این چیزی نبود که امام برای دیگران بخواهند اما در خانوادهی خود به گونهای دیگر عمل کنند.)
آیتالله محمد امامی کاشانی میگوید: (این عجیب است که انسان بگوید امام دارای احساسات و عواطف زیادی است. محبت و صمیمیت چطور با چنین قاطعیتی میسازد؟! در مورد حضرت امام خمینی (ره) واقعا این طور است. ایشان در عین قاطعیت، خیلی مهربان و خیلی دلسوز بودند. یکی از کمالات انسان این است که بتواند اضداد را در خودش جمع کند و هر کدام را در جای خود به کار برد.)
مرتضی اشراقی از شوخطبع بودن امام و نکته سنجی ایشان خاطرهای نقل میکند و میگوید: (یک بار من و یاسر و محمد تقی و عماد سر دوچرخه حسن دعوایمان شده بود و متوجه نبودیم که امام دارند می بینند. همه یادمان رفته بود، دوچرخه خودمان را بیاوریم و من با زور بین این چند نفر، دوچرخه را صاحب شدم. از آن به بعد امام اسم مرا مغول گذاشتند، یعنی با زور توانستی دوچرخه را بگیری. هروقت که مادر پیش آقا می رفت، سوال می کردند: مغول کجاست؟ یا مغول حالش چطور است؟ در روزهای آخر که برای زیارت امام به بیمارستان رفتیم، پرستاران گفتند که لباس سبز بپوشید. امام با آنکه حالشان مساعد نبود به من گفتند: مغول سبز پوش شده، مغول درختی.)
فریده مصطفوی نیز در بیان خاطراتی از امام میگوید: (آنچه اصلا در منزل ما مطرح نبود، دختر و پسر بودن بچهها بود. همه بچهها برای امام عزیز بودند. ما هیچ وقت احساس نکردیم که حتی ایشان کدامیک از ما را بیشتر دوست داشتند و کدامیک را کمتر. رفتارشان با همه یکسان بود. البته ظاهرا نسبت به اولاد دختر اظهار محبت بیشتری میکردند. حضرت امام همیشه محبت و لطف خاصی نسبت به فرزندان دختر خود داشتند. این امر شاید به خاطر آن باشد که میدانستند جامعه آنطور که شایسته است به طبقه بانوان توجه ندارد و ما همیشه مورد محبت ایشان بودیم.)
--------------------------------------------
منابع:
*پایگاه موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی (ره)
* پایگاه اطلاعرسانی امام خمینی (ره)
*مجموعهی پا به پای آفتاب جلدهای 3، 4، 5 و 6
*کتاب آئین انقلاب اسلامی گزیده ای از اندیشه و آرا امام خمینی
*سایت rahpouyan -ویژه نامه رحلت امام خمینی (ره)
*روزنامه جمهوری اسلامی
*خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران
*کتاب پدر مهربان
( منبع : حضرت امام خمینی(ره)، حقیقتی همیشه جاوید ، خبرگزاری
دانشجویان ایران ، 25/4/1386 )
- [سایر] نامه امام خمینی ره به دخترش فاطمه را بفرمایید؟
- [سایر] استادان امام خمینی (ره) چه کسانی بودند؟
- [سایر] استادان امام خمینی (ره) چه کسانی بودند؟
- [سایر] شیوه مدیریتی امام خمینی ره چه بود؟
- [سایر] امام خمینی (ره) و جنبشهای اسلامی معاصر؟
- [سایر] تصوف چیست؟ آیا امام خمینی (ره) یک صوفی بودند؟
- [سایر] امام خمینی(ره) کدام ملت را جزء بهترین ملتها میدانند؟
- [سایر] توصیه های امام خمینی(ره) در ماه رمضان چیست؟
- [سایر] غدیر در کلام امام خمینی(ره) را بیان کنید؟
- [سایر] چرا امام خمینی(ره) بعد انقلاب به مشهد نرفتند؟
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [آیت الله خوئی] مسافر میتواند در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بلکه در تمام شهر مکه و مدینه و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند. و نیز مسافر میتواند در حرم حضرت سید الشهدا علیه السلام نماز را تمام بخواند. اگرچه دورتر از اطراف ضریح مقدس نماز بخواند.
- [آیت الله سبحانی] مسافر می تواند در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند و تمام افضل و شکسته احوط است. ولی اگر بخواهد در جائی که اول، جزء این مساجد نبوده و بعد از زمان ائمه(علیهم السلام) به این مساجد اضافه شده نماز بخواند، باید شکسته بخواند و نیز مسافر می تواند در حرم حضرت سیدالشهداء(علیه السلام)در شعاع 25 ذراع(تقریباً 11متر) از ضریح مقدس نماز را تمام بخواند.
- [امام خمینی] مسافر می تواند در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند. ولی اگر بخواهد در جایی که اول جزو این مساجد نبوده و بعد به این مساجد اضافه شده نماز بخواند احتیاط مستحب آن است که شکسته بخواند اگر چه اقوی، صحت تمام است و نیز مسافر می تواند در حرم و رواق حضرت سید الشهدا علیه السلام بلکه در مسجد متصل به حرم نماز را تمام بخواند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] آشامیدن شراب حرام و از گناهان کبیره است، بلکه در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است و اگر کسی آن را حلال بداند در صورتی که متوجه باشد که لازمه حلال دانستن آن تکذیب خدا و پیغمبر(صلی الله علیه وآله) می باشد کافر است. از حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که فرمود: (شراب ریشه بدیها و منشأ گناهان است و کسی که شراب می خورد عقل خود را از دست می دهد و در آن موقع خدا را نمی شناسد و از هیچ گناهی باک ندارد، احترام هیچ کس را نگه نمی دارد و حق خویشان نزدیک را رعایت نمی کند و از زشتیهای آشکار رو نمی گرداند، روح ایمان و خداشناسی از او بیرون می رود، و روح خبیثی که از رحمت خدا دور است در او می ماند، خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت می کنند و تا چهل روز نماز او قبول نمی شود و روز قیامت روی او سیاه است!)
- [آیت الله نوری همدانی] مسافر می تواند در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )بلکه در تمام شهر مکه و مدینه و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند . ولی اگر بخواهد در جائی که اول جزء مسجد کوفه نبوده و بعد به این مسجد ا ضافه شده نماز بخواند ، احتیاط واجب آن است که شکسته بخواند و نیز مسافر می تواند در حائز حضرت سیدالشهداء (علیه السلام ) نماز را تمام بخواند ولی احتیاط واجب آن است که اگر دورتر از اطراف ضریح مقدس نماز بخواند شکسته بجا آورد .
- [آیت الله بهجت] خوردن کمی از تربت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام برای شفا به اندازه یک نخود، که از قبر مطهر آن حضرت یا از اطراف آن برداشته باشند، اشکال ندارد، و مظنون این است که خوردن تربت حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و سایر ائمه طاهرین علیهمالسلام برای شفا، در این حکم مثل تربت امام حسین علیهالسلام باشد؛ اگرچه احوط این است که آن را در آب مخلوط کنند بهطوریکه مستهلک شود، و خوردن گِل داغستان و گِل اَرمَنی برای معالجه، اگر علاج منحصر به خوردن آنها باشد، بنابر اظهر اشکال ندارد.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله سبحانی] پیش از داخل شدن در حرم مکه، شهر مکه، مسجدالحرام، خانه کعبه، حرم مدینه، شهر مدینه، مسجد پیغمبر و حرم امامان (علیهم السلام) (که غسل در زیارت آنها وارد شده) مستحب است انسان غسل کند و اگر در یک روز چند مرتبه مشرف شود، یک غسل کافی است و کسی که می خواهد در یک روز داخل حرم مکه و مسجدالحرام و خانه کعبه شود، اگر به نیّت همه یک غسل کند کافی است و نیز اگر در یک روز بخواهد داخل حرم مدینه و شهر مدینه و مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله) شود، یک غسل برای همه کفایت می کند و برای زیارت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان (علیهم السلام) از دور یا نزدیک و برای حاجت خواستن از خداوند عالم و همچنین برای توبه و نشاط به جهت عبادت و برای سفر رفتن خصوصاً سفر زیارت حضرت سیّدالشّهدا(علیه السلام)مستحب است انسان غسل کند و اگر یکی از غسل هایی را که در این مسأله گفته شد به جا آورد و بعد کاری کند که وضو را باطل می کند مثلا بخوابد; غسل او باطل می شود و مستحب است دوباره غسل را به جا آورد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز رابطه انسان با خداست و مایه صفای روح و پاکی دل و پیدایش روح تقوا و تربیت انسان و پرهیز از گناهان است. نماز مهمترین عبادات است که طبق روایات اگر قبول درگاه خدا شود عبادات دیگر نیز قبول خواهد شد و اگر قبول نگردد اعمال دیگر نیز قبول نخواهد شد. و نیز بر طبق روایات، کسی که نمازهای پنجگانه را انجام می دهد از گناهان پاک می شود همان گونه که اگرشبانه روز پنج مرتبه در نهر آبی شست و شو کند اثری از آلودگی در بدنش باقی نمی ماند. به همین دلیل، در آیات قرآن مجید و روایات اسلامی و وصایا و سفارشهای پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمه هدی(علیهم السلام)از مهمترین کارهایی که روی آن تأکید شده همین نماز است و لذا ترک نماز از بزرگترین گناهان کبیره محسوب می شود. سزاوار است انسان نماز را در اول وقت بخواند و به آن اهمیت بسیار دهد و از تند خواندن نماز که ممکن است مایه خرابی نماز گردد جداً بپرهیزد. در حدیث آمده است روزی پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مردی را در مسجد مشغول نماز دید که رکوع و سجود را بطور کامل انجام نمی دهد، فرمود: اگر این مرد از دنیا برود در حالی که نمازش این گونه باشد به دین من از دنیا نخواهد رفت. روح نماز (حضور قلب) است و سزاوار است از آنچه مایه پراکندگی حواس می شود بپرهیزد، معانی کلمات نماز را بفهمد و در حال نماز به آن توجه داشته باشد و با حال خضوع و خشوع نماز را انجام دهد، بداند با چه کسی سخن می گوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند بسیار کوچک ببیند. در حالات معصومین(علیهم السلام) آمده است به هنگام نماز آنچنان غرق یاد خدا می شدند که از خود بی خبر می گشتند، تا آنجا که پیکان تیری در پای امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)مانده بود، در حال نماز بیرون آوردند و آن حضرت متوجه نشد. برای قبولی نماز و کمال و فضیلت آن علاوه بر شرایط واجب باید امور زیر را نیز رعایت کند: قبل از نماز از خطاهای خود توبه و استغفار نماید و از گناهانی که مانع قبول نماز است مانند (حسد) و (تکبر) و (غیبت) و (خوردن مال حرام) و (آشامیدن مسکرات) و (ندادن خمس و زکات) بلکه هر معصیتی بپرهیزد. همچنین سزاوار است کارهائی که ارزش نماز و حضور قلب را کم می کند انجام ندهد، مثلاً در حال خواب آلودگی و خودداری از بول و در میان سر و صداها و در برابر منظره هایی که جلب توجه می کند به نماز نایستد و کارهایی که ثواب نماز را زیاد می کند انجام دهد، مثلاً لباس پاکیزه بپوشد، موهای خود را شانه زند و مسواک کند و خود را خوشبو نماید و انگشتر عقیق به دست کند.