1 حقانیت و منطقی بودن مواضع: مواضع سیاسی و شعارهای انقلابی امام خمینی(ره) در هر مقطعی، برخاسته از متن نیاز جامعه و کاملا مستدل و قابل قبول بود. در اتخاذ این مواضع، آنچه برای امام(ره) مهم بود، مبانی مسلم شرعی در چارچوب مستدل و منطقی آن مواضع و شعارها بود، نه ملاحظات محافظهکارانه یا رادیکال مآب. نخبگان جامعه نمیتوانستند در برابر استدلالهای محکم، شفاف و مبتنی بر بدیهیات عینی، نقض یا نقصی بر آن وارد سازند. وجدان عمومی جامعه و توده مردم هم منطقی بودن این مواضع و درستی آن را تشخیص میداد. هنگامی که امام(ره) برخلاف بسیاری از جریانها و سردمداران رقیب، شاه و آمریکا را منشاء همه مفاسد و مشکلات معرفی نمودند و شعار (شاه باید برود) را مطرح ساختند، این شعار، برای نخبگان جامعه مستدل و منطقی بود و برای مردم نیز، پذیرفتنی و قابل درک. همه میدیدند که موضعگیریهای دیگران، در برابر این شعار ناشی از ترس و محافظهکاری است. همانگونه که در برابر استراتژی مبارزه مسلحانه برخی گروهها، که برخاسته از تحلیلهای سطحی و انگیزههای غیرمنطقی و احساساتی بود، امام(ره) از هرگونه تأثیری خودداری ورزید و هیچگاه تحت تأثیر توصیهها و فشارهای حامیان آنان قرار نگرفت؛ دریافت عمومی جامعه نیز از موضعگیریها و روش سیاسی امام(ره) چنین بود که این مواضع، پخته، جدی، منطقی، مبتنی بر استدلال، دور از هیاهو زدگی و جوزدگی و کاملا منطبق با نیاز و مصلحت عمومی انقلاب و جامعه و همچنین متکی بر اصول، مبانی و ارزشهای اسلامی است. 2 صداقت و خلوص سیاسی: آنچه امام(ره) را از دیگران جدا میساخت و حتی برای کسانی هم که با مشی ایشان موافق نبودند نیز احترام و تحسین به همراه داشت، خلوص سیاسی و عدم شائبههای قدرت طلبانه در ایشان بود. اساساً فضای بینشی امام (ره) درباره مقوله سیاست، با آنچه در ذهن و دل بسیاری از فعالان برجسته و مشهور سیاسی وجود داشت، متفاوت بود. انگیزه امام از ورود در عرصه سیاست و برعهده گرفتن مسئولیت و رهبری یک انقلاب بزرگ، تنها انجام تکلیف الهی بود. البته این انگیزه، هرگز با تدبیر، دوراندیشی و آینده نگری منافات ندارد. برخلاف برخی برداشتهای ناقص و غلط درباره (تکلیف مداری) که موجب نقد و رد موضوع میشود وجود این انگیزه در امام خمینی(ره) با توجه به معنی درست آن، عمیقترین دوراندیشیها و آیندهنگریها را در تصمیمات و روش سیاسی ایشان، ایجاد میکرد. امام در اندیشه انجام تکلیف الهی خود بود و همین انگیزه نیز بسیاری از آفات و آسیبهایی را که تهدیدگر رهبران جنبشها و نهضتهای مردمی است را رفع میکرد. افراط و تفریط، ملاحظه جوسازیها و فضاسازیهای مصنوعی تبلیغاتی در داخل یا خارج از کشور، فروافتادن در دام زدو بندها و بده و بستانهای رایج سیاسی، جمود ورزیدن بر تصمیم یا تشخیص خاصی، پس از احساس ضرورت تغییر آن، تأثیرگذاری منافع شخصی در تصمیمگیریها، خودمحوری و خودکامگی، تلاش برای خروج رقبا از صحنه به هر قیمت، زندانی شدن در حصار حزب و گروه و جریان خاص، فراموش کردن اهداف، یأس و دلزدگی و احساس بن بست در فراز و نشیبها،... و آفات و آسیبهایی از این قبیل، برای کسی که تلاش سیاسی خود را به عنوان وظیفهای دینی و در چارچوب ارزشهای الهی، تعریف و تنظیم کرده است، تهدیدی بسیار کم بها و بیارزش محسوب میگردد. البته صداقت سیاسی، هرگز به معنی سادهلوحی و سادهاندیشی نیست، و هوش سرشار و فراست الهی امام(ره) هیچگاه اجازه نمیداد صداقت و خلوص سیاسی، به ساده لوحی و زودباوری و سادهاندیشی تبدیل شود. وجود همین ویژگی در امام بود که تغییر مواضع بخش قابل توجهی از افرادی که در خدمت رژیم پهلوی بودند را به دنبال داشت، و در نتیجه توطئه آمریکایی کودتا علیه انقلاب و رودررو کردن ارتش و انقلابیون را خنثی ساخت. 3 قاطعیت و استواری در رفتار سیاسی: نتیجه طبیعی منطقی بودن مواضع و تصمیمات و نیز تکلیف مداری، استواری و ایستادگی برای رسیدن به اهداف و تحقق برنامههاست. امام خمینی(ره) در مقاطع حساس و سرنوشت سازی به خصوص در دوران اوجگیری و شتاب انقلاب بر سر راه انقلاب قرار میگرفت و با استواری و قاطعیت آنچه را تشخیص داده بود، بیپروا و شجاعانه دنبال میکرد و از آنجا که متکی بر پشتوانه قوی ایمان و انگیزه الهی بود، هرگز دچار سستی و تردید نمیشد. در شرایطی که برخی گروهها و جریانهای سیاسی، با تغییر روشهای رژیم شاه یا عقبنشینیهای تاکتیکی و یا تهدیدهای خارجی، به پیدا کردن راههای میانی و مذاکره و مصالحه با عوامل رژیم رضایت میدادند، نهیب و هشدار قاطعانه امام بود که مردم را ه حرکت در میآورد و راه را باز میکرد. نمونههای بارزی از این استحکام و قاطعیت وجود دارد که تحلیل و بررسی موشکافانه هر کدام با توجه به همه شرایط و واقعیات آن دوران انسان را به شگفتی وا میدارد. این ویژگی در رهبری امام خمینی(ره)، گاهی برای یاران و شاگردان نزدیک ایشان هم شگفتانگیز مینمود. تصمیم تاریخی امام برای بازگشت به کشور و نیز اعلام لغو حکومت نظامی در 21 بهمن 57 که در تحقّق پیروزی انقلاب نقش اساسی داشت دو نمونه از دهها نمونهای است که ناشی از استواری و قاطعیت امام بود و در پیشبرد انقلاب و عبور آن از گردنهها و پرتگاههای فراوان نیز تأثیر بارزی داشت. 4 ارائه طرح برای آینده: پس از اوجگیری نهضت روحانیت و قیام 15 خرداد 42 و در شرایطی که نیروهای انقلابی و مبارز، ضرورت تحولی اساسی را در جامعه احساس میکردند، یکی از مهمترین دغدغهها، (طرح آینده) بود. حداقل دو تجربه ناکام در ذهن عمومی جامعه وجود داشت که هر طرحی برای مبارزه را به چالش میکشید. مبارزات دوره مشروطیت و انحراف آن به نفع استعمار انگلیس و استقرار رژیم پهلوی و نیز مبارزات ملی شدن صنعت نفت و عدم مدیریت موفق آن در نیل به اهداف که عملاً دیکتاتوری و وابستگی بیقید و شرط شاه را به آمریکا در پی داشت استراتژی مبارزه و هدف آن را مواجه با دشواری میساخت. از طرفی مبارزه با استبداد و وابستگی شاه در چارچوب قانون اساسی و رژیم سلطنتی، ناموفق مینمود و از سوی دیگر، طرح هرگونه جایگزینی در شرایط حاکمیت نظام دو قطبی در ساختار سیاسی بینالملل و همسایگی دیوار به دیوار ایران با شوروی و نفوذ عمیق آمریکا در لایههای مختلف اقتصاد و سیاست و فرهنگ کشور بسیار حسّاس و خطیر تلقی میشد. در این میان نظریه سیاسی امام خمینی(ره) در قالب کتاب (ولایت فقیه یا حکومت اسلامی)، در سال 49 مخفیانه منتشر شد و خلاء طرح جایگزین را پر کرد. این کتاب که مطالب درسهای امام در نجف اشرف بود دور از چشم مأموران ساواک و دست به دست بین نیروهای مؤمن و انقلابی میگشت و اندیشه استوار نظام سیاسی اسلام را القاء میکرد. اهمیت انتشار این کتاب در آن زمان برای جهتدار کردن مبارزه و برانگیختن مباحث تحقیقاتی و علمی پیرامون چگونگی تشکیل یک حکومت دینی، با توجه به اقتضائات زمان و تجربههای بشری، و قابل عمل نشان دادن این هدف، و نیز تشدید و تقویت انگیزههای اسلامی مبارزه، انکارناپذیر است. البته این کتاب حاوی استدلالهای فقهی برای اثبات مسئله و ارکان و کلیات آن بود، ولی همین اصول و ارکان، در ارائه دورنمایی از آینده دورنمایی که از پشتوانهای دینی و اعتقادی و تاکید و تأیید مرجع تقلیدی برجسته برخوردار است بسیار موفق و مؤثر بود و نشان میداد استراتژی مبارزه امام، استراتژی ای آیندهنگر، واقعبینانه و درازمدت است و حرکت امام(ره) فراتر از جنبه سلبی، دارای جنبه اثباتی و ایجابی هم هست. این عامل قطعاً در شکلگیری رهبری بلامنازع امام مؤثر بود و چشمانداز روشنی را برای مبارزه ترسیم میکرد. 5 شیوه رهبری امام (ره): از آنجا که انگیزه، بینش و روش سیاسی امام(ره) برخاسته از ایمان و معرفت عمیق دینی و الهی وی بود، شیوه رهبری ایشان نیز مختصات ویژهای داشت، که اعمال همین شیوهها، موجب گسترش چتر رهبری ایشان و جذب و جلب اقشار و نیروهای انقلابی میشد و حتی به تدریج رقبای ایشان را هم به همکاری و همراهی وا میداشت. گرچه واقعیات پس از انقلاب، پرده از روی انگیزههای بسیاری از این همراهیها برداشت، ولی نفس همراهی نشان دادن این چهرهها، حکایت از توفیق شیوه رهبری ایشان داشت. تأمل و تدبیر در تصمیمگیریها، مشورت با اهل نظر و شنیدن همه دیدگاهها، سعهصدر در برخورد با مخالفان تا جایی که به اصول و آرمانها لطمهای وارد نسازد صراحت در میان نظرات، امانتداری و حفظ اسرار یاران و همراهان، استفاده و بهرهبرداری از همه نیروهای دارای حداقل صلاحیت، در سپردن امور به آنان، برخورد متواضعانه، عاطفی و اخلاقی با همراهان و همکاران، رعایت حیثیت و حرمت اجتماعی دستاندرکاران، اعمال شیوههای تربیتی و اخلاقی بیش از شیوههای ادارای و حکومتی؛ از مهمترین نکاتی است که در روش رهبری امام ملاحظه میشود. البته هیچکدام از این امور، مانع عمل امام به آنچه آن را (تکلیف) تشخیص میدادند، نمیشد و چه بسا چه قبل و چه پس از شکلگیری نظام جمهوری اسلامی نظر و عقیده دیگران را میشنیدند و مشورتهای لازم را انجام میدادند، ولی در مواردی نیز به تشخیص و تصمیمی، برخلاف نظر مشاوران میرسیدند و با توجه به اقتضائات و مصالح، همان را عملی میساختند. این اصول و شیوه رهبری همواره به تحکیم و افزایش اعتماد به ظرفیت و توان رهبری امام(ره) کمک میکرد و در شکلگیری رهبری بلامنازع ایشان مؤثر بود. 6 موفقیت تدابیر امام (ره) در صحنه عمل: رهبری یک انقلاب، آنگاه موفق است که در صحنه عمل و میدان تجربه، کارآمدی و توفیق خود را بنمایاند، و این کارآمدی واقعیتی است که توده مردم و اقشار انقلابی بخصوص نخبگان و چهرههای شاخص جامعه قادرند تا آن را لمس کنند و دریابند. امام خمینی(ره) در طول شکلگیری انقلاب اسلامی، و در تعامل و پیوند متقابل با انقلابیون و نیروهای مبارز، درستی استراتژی و تصمیمات خود را نیز به منصه ظهور میرساندند. همانگونه که پس از پیروزی انقلاب هم، هشدارها و رهنمودهای ایشان، در مدت زمانی کوتاه یا بلند ؛ اتقان و درستی خود را مینمایاند. البته در این عرصه، غالباً اجماع و اتفاق نظر حقیقی بین اقشار و آحاد جامعه به وجود نمیآید، زیرا مخالفان و رقبا هرگز موفقیتها را بر نمیتابند، ولی حقیقت بالاخره خود را نشان میدهد. در جریان شکلگیری و رشد یک انقلاب، موفقیت گامهایی که رهبری در پیشبرد انقلاب بر میدارد و درستی تحلیلها، هشدارها و رهنمودهای او، خود به خود در تکوین و تحکیم رهبری، نقشی اساسی داشته و بتدریج، اعتماد عمومی را به او جلب مینماید و عملاً نیز برجستگی و شایستگی او را نشان خواهد داد. نتیجهگیری رهبری یک جنبش اجتماعی بویژه هنگامی که به یک انقلاب واقعی تبدیل شود از مهمترین عناصر و عوامل توفیق یا ناکامی آن جنبش و انقلاب است. در جریان شکلگیری و گسترش انقلاب اسلامی، که از سال 40 با نهضت روحانیت آغاز شد، گرچه گروهها، شخصیتها و چهرههای موجه و سابقهدار سیاسی کم و بیش حضور داشتند و جریانهای دیگری هم در این دوره 15 ساله به وجود آمد که همه خود را شایسته رهبری حرکت مردم ایران میدانستند و حتی با برخورداری از پشتوانههای حزبی و گروهی و یا حمایتهای تبلیغاتی خارجی، به رقابت با جریان اسلامی و رهبری امام خمینی(ره) برانگیخته شدند، ولی در یک مسیر تدریجی روبه شتاب، رهبری بلامنازع انقلاب، به شکلی بارز و برجسته، در شخص امام خمینی متبلور شد. در این پدیده قطعاً جایگاه فقهی و شأن مرجعیت امام(ره) و نیز خصوصیات معنوی ایشان بیتأثیر نبوده است، ولی هرگز نمیتوان پیدایش این اجماع نخبگان و توده مردم را در چارچوب نظریه رهبری کاریزماتیک به همین عوامل منحصر ساخت؛ بلکه عواملی همچون حقانیت و منطقی بودن مواضع سیاسی، صداقت و خلوص، قاطعیت و استواری، ارائه طرحی برای آینده، شیوه رهبری و توفیق عملی استراتژی مبارزه، در تکوین این رهبری مؤثر بوده و تحلیل واقع بینانه این روند تدریجی، نشان میدهد که شکلگیری رهبری بلامنازع امام(ره)، مسیری کاملاً منطقی و عقلانی داشته است. البته این روند بدون تأییدات و الطاف الهی که در مجموعه روند انقلاب اسلامی تا به امروز همواره به طور معجزه آسایی پشتوانه این انقلاب بوده است تحقق نمییافت. والحمدللّه ( منبع : تبیان)
1 حقانیت و منطقی بودن مواضع:
مواضع سیاسی و شعارهای انقلابی امام خمینی(ره) در هر مقطعی، برخاسته از متن نیاز جامعه و کاملا مستدل و قابل قبول بود. در اتخاذ این مواضع، آنچه برای امام(ره) مهم بود، مبانی مسلم شرعی در چارچوب مستدل و منطقی آن مواضع و شعارها بود، نه ملاحظات محافظهکارانه یا رادیکال مآب. نخبگان جامعه نمیتوانستند در برابر استدلالهای محکم، شفاف و مبتنی بر بدیهیات عینی، نقض یا نقصی بر آن وارد سازند. وجدان عمومی جامعه و توده مردم هم منطقی بودن این مواضع و درستی آن را تشخیص میداد. هنگامی که امام(ره) برخلاف بسیاری از جریانها و سردمداران رقیب، شاه و آمریکا را منشاء همه مفاسد و مشکلات معرفی نمودند و شعار (شاه باید برود) را مطرح ساختند، این شعار، برای نخبگان جامعه مستدل و منطقی بود و برای مردم نیز، پذیرفتنی و قابل درک. همه میدیدند که موضعگیریهای دیگران، در برابر این شعار ناشی از ترس و محافظهکاری است. همانگونه که در برابر استراتژی مبارزه مسلحانه برخی گروهها، که برخاسته از تحلیلهای سطحی و انگیزههای غیرمنطقی و احساساتی بود، امام(ره) از هرگونه تأثیری خودداری ورزید و هیچگاه تحت تأثیر توصیهها و فشارهای حامیان آنان قرار نگرفت؛ دریافت عمومی جامعه نیز از موضعگیریها و روش سیاسی امام(ره) چنین بود که این مواضع، پخته، جدی، منطقی، مبتنی بر استدلال، دور از هیاهو زدگی و جوزدگی و کاملا منطبق با نیاز و مصلحت عمومی انقلاب و جامعه و همچنین متکی بر اصول، مبانی و ارزشهای اسلامی است.
2 صداقت و خلوص سیاسی:
آنچه امام(ره) را از دیگران جدا میساخت و حتی برای کسانی هم که با مشی ایشان موافق نبودند نیز احترام و تحسین به همراه داشت، خلوص سیاسی و عدم شائبههای قدرت طلبانه در ایشان بود. اساساً فضای بینشی امام (ره) درباره مقوله سیاست، با آنچه در ذهن و دل بسیاری از فعالان برجسته و مشهور سیاسی وجود داشت، متفاوت بود. انگیزه امام از ورود در عرصه سیاست و برعهده گرفتن مسئولیت و رهبری یک انقلاب بزرگ، تنها انجام تکلیف الهی بود. البته این انگیزه، هرگز با تدبیر، دوراندیشی و آینده نگری منافات ندارد. برخلاف برخی برداشتهای ناقص و غلط درباره (تکلیف مداری) که موجب نقد و رد موضوع میشود وجود این انگیزه در امام خمینی(ره) با توجه به معنی درست آن، عمیقترین دوراندیشیها و آیندهنگریها را در تصمیمات و روش سیاسی ایشان، ایجاد میکرد. امام در اندیشه انجام تکلیف الهی خود بود و همین انگیزه نیز بسیاری از آفات و آسیبهایی را که تهدیدگر رهبران جنبشها و نهضتهای مردمی است را رفع میکرد.
افراط و تفریط، ملاحظه جوسازیها و فضاسازیهای مصنوعی تبلیغاتی در داخل یا خارج از کشور، فروافتادن در دام زدو بندها و بده و بستانهای رایج سیاسی، جمود ورزیدن بر تصمیم یا تشخیص خاصی، پس از احساس ضرورت تغییر آن، تأثیرگذاری منافع شخصی در تصمیمگیریها، خودمحوری و خودکامگی، تلاش برای خروج رقبا از صحنه به هر قیمت، زندانی شدن در حصار حزب و گروه و جریان خاص، فراموش کردن اهداف، یأس و دلزدگی و احساس بن بست در فراز و نشیبها،... و آفات و آسیبهایی از این قبیل، برای کسی که تلاش سیاسی خود را به عنوان وظیفهای دینی و در چارچوب ارزشهای الهی، تعریف و تنظیم کرده است، تهدیدی بسیار کم بها و بیارزش محسوب میگردد. البته صداقت سیاسی، هرگز به معنی سادهلوحی و سادهاندیشی نیست، و هوش سرشار و فراست الهی امام(ره) هیچگاه اجازه نمیداد صداقت و خلوص سیاسی، به ساده لوحی و زودباوری و سادهاندیشی تبدیل شود.
وجود همین ویژگی در امام بود که تغییر مواضع بخش قابل توجهی از افرادی که در خدمت رژیم پهلوی بودند را به دنبال داشت، و در نتیجه توطئه آمریکایی کودتا علیه انقلاب و رودررو کردن ارتش و انقلابیون را خنثی ساخت.
3 قاطعیت و استواری در رفتار سیاسی:
نتیجه طبیعی منطقی بودن مواضع و تصمیمات و نیز تکلیف مداری، استواری و ایستادگی برای رسیدن به اهداف و تحقق برنامههاست. امام خمینی(ره) در مقاطع حساس و سرنوشت سازی به خصوص در دوران اوجگیری و شتاب انقلاب بر سر راه انقلاب قرار میگرفت و با استواری و قاطعیت آنچه را تشخیص داده بود، بیپروا و شجاعانه دنبال میکرد و از آنجا که متکی بر پشتوانه قوی ایمان و انگیزه الهی بود، هرگز دچار سستی و تردید نمیشد. در شرایطی که برخی گروهها و جریانهای سیاسی، با تغییر روشهای رژیم شاه یا عقبنشینیهای تاکتیکی و یا تهدیدهای خارجی، به پیدا کردن راههای میانی و مذاکره و مصالحه با عوامل رژیم رضایت میدادند، نهیب و هشدار قاطعانه امام بود که مردم را ه حرکت در میآورد و راه را باز میکرد. نمونههای بارزی از این استحکام و قاطعیت وجود دارد که تحلیل و بررسی موشکافانه هر کدام با توجه به همه شرایط و واقعیات آن دوران انسان را به شگفتی وا میدارد. این ویژگی در رهبری امام خمینی(ره)، گاهی برای یاران و شاگردان نزدیک ایشان هم شگفتانگیز مینمود. تصمیم تاریخی امام برای بازگشت به کشور و نیز اعلام لغو حکومت نظامی در 21 بهمن 57 که در تحقّق پیروزی انقلاب نقش اساسی داشت دو نمونه از دهها نمونهای است که ناشی از استواری و قاطعیت امام بود و در پیشبرد انقلاب و عبور آن از گردنهها و پرتگاههای فراوان نیز تأثیر بارزی داشت.
4 ارائه طرح برای آینده:
پس از اوجگیری نهضت روحانیت و قیام 15 خرداد 42 و در شرایطی که نیروهای انقلابی و مبارز، ضرورت تحولی اساسی را در جامعه احساس میکردند، یکی از مهمترین دغدغهها، (طرح آینده) بود. حداقل دو تجربه ناکام در ذهن عمومی جامعه وجود داشت که هر طرحی برای مبارزه را به چالش میکشید. مبارزات دوره مشروطیت و انحراف آن به نفع استعمار انگلیس و استقرار رژیم پهلوی و نیز مبارزات ملی شدن صنعت نفت و عدم مدیریت موفق آن در نیل به اهداف که عملاً دیکتاتوری و وابستگی بیقید و شرط شاه را به آمریکا در پی داشت استراتژی مبارزه و هدف آن را مواجه با دشواری میساخت. از طرفی مبارزه با استبداد و وابستگی شاه در چارچوب قانون اساسی و رژیم سلطنتی، ناموفق مینمود و از سوی دیگر، طرح هرگونه جایگزینی در شرایط حاکمیت نظام دو قطبی در ساختار سیاسی بینالملل و همسایگی دیوار به دیوار ایران با شوروی و نفوذ عمیق آمریکا در لایههای مختلف اقتصاد و سیاست و فرهنگ کشور بسیار حسّاس و خطیر تلقی میشد. در این میان نظریه سیاسی امام خمینی(ره) در قالب کتاب (ولایت فقیه یا حکومت اسلامی)، در سال 49 مخفیانه منتشر شد و خلاء طرح جایگزین را پر کرد. این کتاب که مطالب درسهای امام در نجف اشرف بود دور از چشم مأموران ساواک و دست به دست بین نیروهای مؤمن و انقلابی میگشت و اندیشه استوار نظام سیاسی اسلام را القاء میکرد. اهمیت انتشار این کتاب در آن زمان برای جهتدار کردن مبارزه و برانگیختن مباحث تحقیقاتی و علمی پیرامون چگونگی تشکیل یک حکومت دینی، با توجه به اقتضائات زمان و تجربههای بشری، و قابل عمل نشان دادن این هدف، و نیز تشدید و تقویت انگیزههای اسلامی مبارزه، انکارناپذیر است. البته این کتاب حاوی استدلالهای فقهی برای اثبات مسئله و ارکان و کلیات آن بود، ولی همین اصول و ارکان، در ارائه دورنمایی از آینده دورنمایی که از پشتوانهای دینی و اعتقادی و تاکید و تأیید مرجع تقلیدی برجسته برخوردار است بسیار موفق و مؤثر بود و نشان میداد استراتژی مبارزه امام، استراتژی ای آیندهنگر، واقعبینانه و درازمدت است و حرکت امام(ره) فراتر از جنبه سلبی، دارای جنبه اثباتی و ایجابی هم هست. این عامل قطعاً در شکلگیری رهبری بلامنازع امام مؤثر بود و چشمانداز روشنی را برای مبارزه ترسیم میکرد.
5 شیوه رهبری امام (ره):
از آنجا که انگیزه، بینش و روش سیاسی امام(ره) برخاسته از ایمان و معرفت عمیق دینی و الهی وی بود، شیوه رهبری ایشان نیز مختصات ویژهای داشت، که اعمال همین شیوهها، موجب گسترش چتر رهبری ایشان و جذب و جلب اقشار و نیروهای انقلابی میشد و حتی به تدریج رقبای ایشان را هم به همکاری و همراهی وا میداشت. گرچه واقعیات پس از انقلاب، پرده از روی انگیزههای بسیاری از این همراهیها برداشت، ولی نفس همراهی نشان دادن این چهرهها، حکایت از توفیق شیوه رهبری ایشان داشت.
تأمل و تدبیر در تصمیمگیریها، مشورت با اهل نظر و شنیدن همه دیدگاهها، سعهصدر در برخورد با مخالفان تا جایی که به اصول و آرمانها لطمهای وارد نسازد صراحت در میان نظرات، امانتداری و حفظ اسرار یاران و همراهان، استفاده و بهرهبرداری از همه نیروهای دارای حداقل صلاحیت، در سپردن امور به آنان، برخورد متواضعانه، عاطفی و اخلاقی با همراهان و همکاران، رعایت حیثیت و حرمت اجتماعی دستاندرکاران، اعمال شیوههای تربیتی و اخلاقی بیش از شیوههای ادارای و حکومتی؛ از مهمترین نکاتی است که در روش رهبری امام ملاحظه میشود. البته هیچکدام از این امور، مانع عمل امام به آنچه آن را (تکلیف) تشخیص میدادند، نمیشد و چه بسا چه قبل و چه پس از شکلگیری نظام جمهوری اسلامی نظر و عقیده دیگران را میشنیدند و مشورتهای لازم را انجام میدادند، ولی در مواردی نیز به تشخیص و تصمیمی، برخلاف نظر مشاوران میرسیدند و با توجه به اقتضائات و مصالح، همان را عملی میساختند. این اصول و شیوه رهبری همواره به تحکیم و افزایش اعتماد به ظرفیت و توان رهبری امام(ره) کمک میکرد و در شکلگیری رهبری بلامنازع ایشان مؤثر بود.
6 موفقیت تدابیر امام (ره) در صحنه عمل:
رهبری یک انقلاب، آنگاه موفق است که در صحنه عمل و میدان تجربه، کارآمدی و توفیق خود را بنمایاند، و این کارآمدی واقعیتی است که توده مردم و اقشار انقلابی بخصوص نخبگان و چهرههای شاخص جامعه قادرند تا آن را لمس کنند و دریابند. امام خمینی(ره) در طول شکلگیری انقلاب اسلامی، و در تعامل و پیوند متقابل با انقلابیون و نیروهای مبارز، درستی استراتژی و تصمیمات خود را نیز به منصه ظهور میرساندند. همانگونه که پس از پیروزی انقلاب هم، هشدارها و رهنمودهای ایشان، در مدت زمانی کوتاه یا بلند ؛ اتقان و درستی خود را مینمایاند. البته در این عرصه، غالباً اجماع و اتفاق نظر حقیقی بین اقشار و آحاد جامعه به وجود نمیآید، زیرا مخالفان و رقبا هرگز موفقیتها را بر نمیتابند، ولی حقیقت بالاخره خود را نشان میدهد. در جریان شکلگیری و رشد یک انقلاب، موفقیت گامهایی که رهبری در پیشبرد انقلاب بر میدارد و درستی تحلیلها، هشدارها و رهنمودهای او، خود به خود در تکوین و تحکیم رهبری، نقشی اساسی داشته و بتدریج، اعتماد عمومی را به او جلب مینماید و عملاً نیز برجستگی و شایستگی او را نشان خواهد داد.
نتیجهگیری
رهبری یک جنبش اجتماعی بویژه هنگامی که به یک انقلاب واقعی تبدیل شود از مهمترین عناصر و عوامل توفیق یا ناکامی آن جنبش و انقلاب است. در جریان شکلگیری و گسترش انقلاب اسلامی، که از سال 40 با نهضت روحانیت آغاز شد، گرچه گروهها، شخصیتها و چهرههای موجه و سابقهدار سیاسی کم و بیش حضور داشتند و جریانهای دیگری هم در این دوره 15 ساله به وجود آمد که همه خود را شایسته رهبری حرکت مردم ایران میدانستند و حتی با برخورداری از پشتوانههای حزبی و گروهی و یا حمایتهای تبلیغاتی خارجی، به رقابت با جریان اسلامی و رهبری امام خمینی(ره) برانگیخته شدند، ولی در یک مسیر تدریجی روبه شتاب، رهبری بلامنازع انقلاب، به شکلی بارز و برجسته، در شخص امام خمینی متبلور شد. در این پدیده قطعاً جایگاه فقهی و شأن مرجعیت امام(ره) و نیز خصوصیات معنوی ایشان بیتأثیر نبوده است، ولی هرگز نمیتوان پیدایش این اجماع نخبگان و توده مردم را در چارچوب نظریه رهبری کاریزماتیک به همین عوامل منحصر ساخت؛ بلکه عواملی همچون حقانیت و منطقی بودن مواضع سیاسی، صداقت و خلوص، قاطعیت و استواری، ارائه طرحی برای آینده، شیوه رهبری و توفیق عملی استراتژی مبارزه، در تکوین این رهبری مؤثر بوده و تحلیل واقع بینانه این روند تدریجی، نشان میدهد که شکلگیری رهبری بلامنازع امام(ره)، مسیری کاملاً منطقی و عقلانی داشته است. البته این روند بدون تأییدات و الطاف الهی که در مجموعه روند انقلاب اسلامی تا به امروز همواره به طور معجزه آسایی پشتوانه این انقلاب بوده است تحقق نمییافت. والحمدللّه
( منبع : تبیان)
- [سایر] از دیدگاه مقام معظم رهبری ویژگی های مهم امام خمینی(ره) چیست؟
- [سایر] عصر و دوران امام خمینی ره چه ویژگی هایی داشت؟
- [سایر] آیا رهبری امام خمینی (ره) در قالب رهبری فرهمند قابل تعریف است یا رهبری قانونی؟
- [سایر] در مورد ویژگی های مهم امام خمینی(ره) از منظر حضرت آیت الله خامنه ای به طور مختصر بنویسید؟
- [سایر] در مورد ویژگی های مهم امام خمینی(ره) از منظر حضرت آیت الله خامنه ای به طور مختصر بنویسید؟
- [سایر] چگونه آرمان گرایی و واقع گرایی در رهبری امام خمینی (ره) قابل جمع بود؟
- [سایر] آیا هنوز لزومی برای فرستادن صلوات هنگام ذکر نام امام خمینی(ره) ومقام رهبری هست؟
- [سایر] چگونگی پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) را توضیح دهید؟
- [سایر] نظر امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری دربارة روشنفکر چیست؟
- [سایر] چگونگی پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) را توضیح دهید؟
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [آیت الله خوئی] مسافر میتواند در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بلکه در تمام شهر مکه و مدینه و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند. و نیز مسافر میتواند در حرم حضرت سید الشهدا علیه السلام نماز را تمام بخواند. اگرچه دورتر از اطراف ضریح مقدس نماز بخواند.
- [آیت الله سبحانی] مسافر می تواند در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند و تمام افضل و شکسته احوط است. ولی اگر بخواهد در جائی که اول، جزء این مساجد نبوده و بعد از زمان ائمه(علیهم السلام) به این مساجد اضافه شده نماز بخواند، باید شکسته بخواند و نیز مسافر می تواند در حرم حضرت سیدالشهداء(علیه السلام)در شعاع 25 ذراع(تقریباً 11متر) از ضریح مقدس نماز را تمام بخواند.
- [امام خمینی] مسافر می تواند در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند. ولی اگر بخواهد در جایی که اول جزو این مساجد نبوده و بعد به این مساجد اضافه شده نماز بخواند احتیاط مستحب آن است که شکسته بخواند اگر چه اقوی، صحت تمام است و نیز مسافر می تواند در حرم و رواق حضرت سید الشهدا علیه السلام بلکه در مسجد متصل به حرم نماز را تمام بخواند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] آشامیدن شراب حرام و از گناهان کبیره است، بلکه در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است و اگر کسی آن را حلال بداند در صورتی که متوجه باشد که لازمه حلال دانستن آن تکذیب خدا و پیغمبر(صلی الله علیه وآله) می باشد کافر است. از حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که فرمود: (شراب ریشه بدیها و منشأ گناهان است و کسی که شراب می خورد عقل خود را از دست می دهد و در آن موقع خدا را نمی شناسد و از هیچ گناهی باک ندارد، احترام هیچ کس را نگه نمی دارد و حق خویشان نزدیک را رعایت نمی کند و از زشتیهای آشکار رو نمی گرداند، روح ایمان و خداشناسی از او بیرون می رود، و روح خبیثی که از رحمت خدا دور است در او می ماند، خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت می کنند و تا چهل روز نماز او قبول نمی شود و روز قیامت روی او سیاه است!)
- [آیت الله نوری همدانی] مسافر می تواند در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )بلکه در تمام شهر مکه و مدینه و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند . ولی اگر بخواهد در جائی که اول جزء مسجد کوفه نبوده و بعد به این مسجد ا ضافه شده نماز بخواند ، احتیاط واجب آن است که شکسته بخواند و نیز مسافر می تواند در حائز حضرت سیدالشهداء (علیه السلام ) نماز را تمام بخواند ولی احتیاط واجب آن است که اگر دورتر از اطراف ضریح مقدس نماز بخواند شکسته بجا آورد .
- [آیت الله بهجت] خوردن کمی از تربت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام برای شفا به اندازه یک نخود، که از قبر مطهر آن حضرت یا از اطراف آن برداشته باشند، اشکال ندارد، و مظنون این است که خوردن تربت حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و سایر ائمه طاهرین علیهمالسلام برای شفا، در این حکم مثل تربت امام حسین علیهالسلام باشد؛ اگرچه احوط این است که آن را در آب مخلوط کنند بهطوریکه مستهلک شود، و خوردن گِل داغستان و گِل اَرمَنی برای معالجه، اگر علاج منحصر به خوردن آنها باشد، بنابر اظهر اشکال ندارد.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله سبحانی] پیش از داخل شدن در حرم مکه، شهر مکه، مسجدالحرام، خانه کعبه، حرم مدینه، شهر مدینه، مسجد پیغمبر و حرم امامان (علیهم السلام) (که غسل در زیارت آنها وارد شده) مستحب است انسان غسل کند و اگر در یک روز چند مرتبه مشرف شود، یک غسل کافی است و کسی که می خواهد در یک روز داخل حرم مکه و مسجدالحرام و خانه کعبه شود، اگر به نیّت همه یک غسل کند کافی است و نیز اگر در یک روز بخواهد داخل حرم مدینه و شهر مدینه و مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله) شود، یک غسل برای همه کفایت می کند و برای زیارت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان (علیهم السلام) از دور یا نزدیک و برای حاجت خواستن از خداوند عالم و همچنین برای توبه و نشاط به جهت عبادت و برای سفر رفتن خصوصاً سفر زیارت حضرت سیّدالشّهدا(علیه السلام)مستحب است انسان غسل کند و اگر یکی از غسل هایی را که در این مسأله گفته شد به جا آورد و بعد کاری کند که وضو را باطل می کند مثلا بخوابد; غسل او باطل می شود و مستحب است دوباره غسل را به جا آورد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز رابطه انسان با خداست و مایه صفای روح و پاکی دل و پیدایش روح تقوا و تربیت انسان و پرهیز از گناهان است. نماز مهمترین عبادات است که طبق روایات اگر قبول درگاه خدا شود عبادات دیگر نیز قبول خواهد شد و اگر قبول نگردد اعمال دیگر نیز قبول نخواهد شد. و نیز بر طبق روایات، کسی که نمازهای پنجگانه را انجام می دهد از گناهان پاک می شود همان گونه که اگرشبانه روز پنج مرتبه در نهر آبی شست و شو کند اثری از آلودگی در بدنش باقی نمی ماند. به همین دلیل، در آیات قرآن مجید و روایات اسلامی و وصایا و سفارشهای پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمه هدی(علیهم السلام)از مهمترین کارهایی که روی آن تأکید شده همین نماز است و لذا ترک نماز از بزرگترین گناهان کبیره محسوب می شود. سزاوار است انسان نماز را در اول وقت بخواند و به آن اهمیت بسیار دهد و از تند خواندن نماز که ممکن است مایه خرابی نماز گردد جداً بپرهیزد. در حدیث آمده است روزی پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مردی را در مسجد مشغول نماز دید که رکوع و سجود را بطور کامل انجام نمی دهد، فرمود: اگر این مرد از دنیا برود در حالی که نمازش این گونه باشد به دین من از دنیا نخواهد رفت. روح نماز (حضور قلب) است و سزاوار است از آنچه مایه پراکندگی حواس می شود بپرهیزد، معانی کلمات نماز را بفهمد و در حال نماز به آن توجه داشته باشد و با حال خضوع و خشوع نماز را انجام دهد، بداند با چه کسی سخن می گوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند بسیار کوچک ببیند. در حالات معصومین(علیهم السلام) آمده است به هنگام نماز آنچنان غرق یاد خدا می شدند که از خود بی خبر می گشتند، تا آنجا که پیکان تیری در پای امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)مانده بود، در حال نماز بیرون آوردند و آن حضرت متوجه نشد. برای قبولی نماز و کمال و فضیلت آن علاوه بر شرایط واجب باید امور زیر را نیز رعایت کند: قبل از نماز از خطاهای خود توبه و استغفار نماید و از گناهانی که مانع قبول نماز است مانند (حسد) و (تکبر) و (غیبت) و (خوردن مال حرام) و (آشامیدن مسکرات) و (ندادن خمس و زکات) بلکه هر معصیتی بپرهیزد. همچنین سزاوار است کارهائی که ارزش نماز و حضور قلب را کم می کند انجام ندهد، مثلاً در حال خواب آلودگی و خودداری از بول و در میان سر و صداها و در برابر منظره هایی که جلب توجه می کند به نماز نایستد و کارهایی که ثواب نماز را زیاد می کند انجام دهد، مثلاً لباس پاکیزه بپوشد، موهای خود را شانه زند و مسواک کند و خود را خوشبو نماید و انگشتر عقیق به دست کند.