امام خمینی (ره) لایحه ای را در رژیم شاهنشاهی که به زنان حق رای داده بود مروج فحشا دانسته بودند، چه طور با حق رای زنان در جمهوری اسلامی موافقت کردند؟
امام خمینی (ره) لایحه ای را در رژیم شاهنشاهی که به زنان حق رای داده بود مروج فحشا دانسته بودند، چه طور با حق رای زنان در جمهوری اسلامی موافقت کردند؟ پرسشگر محترم جواب سوال شما را می­توان در چند قسمت خدمتتان تقدیم کرد: 1. حضرت امام و سایر فقها با توجه به مبانی فقهی و سیره اجتماعی پیامبر اکرم و ائمه اطهار، مخالفتی با مشارکت سیاسی زنان نداشته اند. ایشان این موضوع را به کرات مورد تأکید قرار داده اند: (شما در چه تاریخی چنین دیده‌اید؟ امروز زن‌های شیردل، طفل خود را در آغوش کشیده و به میدان مسلسل و تانک می‌روند، در کدام تاریخ چنین مردانگی و فداکاری از زنان ثبت شده است؟)(صحیفه نور ج3 ص 512) (ما می خواهیم زن به مقام والای انسانیت برسد . زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد .)(صحیفه نور ج 5 ص 153) (از نظر حقوق انسانی , تفاوتی بین زن و مرد نیست زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد بله در بعضی از موارد تفاوت هایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد .)( صحیفه نور ج 3 ص 49) (زنان همچون مردان در ساختن جامعه اسلامی فردا شرکت دارند ، آنان از حق رأی دادن و رأی گرفتن برخوردارند .)( صحیفه نور ج 4ص 259) (زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد زن ها در جمهوری اسلامی رأی باید بدهند . همانطوری که مردان حق رأی دارند ، زن ها حق رأی دارند.)( صحیفه نور ج 11 ص 254) (شما ( زنان) باید در صحنه ها و میدان ها آن قدری که اسلام اجازه داده وارد باشید . مثل انتخابات که امروز عملی است که باید انجام بگیرد ... برای انتخابات خانم ها هم باید فعالیت بکنند برای اینکه فرقی ما بین شما و دیگران در سرنوشت تان نیست . سرنوشت ایران ، سرنوشت همه است ... اسلام شما را حفظ کرد و شما متقابلاً اسلام را حفظ بکنید. )(صحیفه نور ج 18 ص 263). 2. همینکه در نظام اسلامی به زنان حق رأی داده شده و زنان در همه عرصه های اجتماعی مشارکت جدی دارند نشان از آن دارد که حضرت امام و سایر مسئولین نظام حضور زنان در اجتماع و دخالت آنها در سیاست و حکومت را مروج فحشاء نمی­دانند. 3. مخالفت حضرت امام با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بوده که دادن حق رأی به زنان نیز جزو مواد آن به شمار میرفت. به موجب این مصوبه که در غیاب مجلس، حکم قانون داشت، به زنان حق رأی داده می‌شد و از شرایط انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان ، قید سوگند به قرآن حذف می‌شد و افراد می‌توانستند با هر کتاب آسمانی مراسم تحلیف را به جای آورند. مخالفت با این لایحه را می­توان با توجه به فرمایشات حضرت امام با این دلایل توضیح داد: الف) هر فعلی را نمی توان به صرف داشتن ظاهر و صورت موجه، تأیید کرد بلکه باید علاوه بر صورت، دارای هدف و غایت مشخص و موجهی نیز باشد. در زمانه­ای که حکومت طاغوتی بر سر کار بوده و تمام اقدامات خود را بر اساس برنامه های ارائه شده از سوی دشمنان اسلام و مسلمین اجرا می­کند، هر اقدامی هر چند با ظاهر اسلامی و انسانی باشد، در راستای اهداف غیر الهی قابل تبیین است. اعطای حق رأی به زنان جامعه ایرانی از سوی رژیم شاه نیز از جمله این اقدامات است. در آن زمان انتخابات فقط جنبه ظاهری داشته و منتخبان شاه به مجلس و دولت راه می­یافتند نه مردم. در واقع کسی حق رأی نداشت چه مرد و چه زن. در همچین فضای اختناقی اعطای حق رأی به زنان، اقامی مشکوک بوده و یقیناً باید هدف ماورای این ظاهر وجود داشته باشد. آن هدف در نظر حضرت امام این بود که رژیم در صدد است تا با این کار زنان هرزه را نیز مانند مردان نالایق وارد دنیای سیاست کرده و از آنها نیز با شعار دفاع از حقوق زنان، در جهت غربی کردن و گسترش فساد و فحشاء در جامعه بهره ببرد. امری که بعدها با ظهور چهره های زن درباری مانند لیلی امیر ارجمند و اشرف پهلوی و فرح دیبا نمود یافت. نشانه این استدلال از نظر حضرت امام این بود که اکثریت زنان جامعه خواسته های دیگری غیر از حق رأی را دارد و فقط برخی زنان معلوم الحال و فاسد طرفدار این بودند.( از ده میلیون نفر جمعیت زن ایران، فقط یکصد نفر زن هرجایی مایل هستند که این کار بشود.)( صحیفه امام ج‌1 ص : 83) ب)از مبانی اندیشه‌ی اصلاحی امام، حفظ منزلت انسانی و اسلامی زن در اجتماع است. مخالفت آشکار حضرت امام با حق رأی زنان و نیز سربازی بردن دختران به اسم سپاه دانش، برخاسته از همین اصل است، چرا که این اقدامات را مغایر با این اصل می­دانستند:( مگر با چهار تا زن فرستادن [به‌] مجلس، ترقی حاصل می‌شود؟ مگر مردها که تا حالا بودند ترقی برای شما درست کردند تا زنهایتان ترقی [درست کنند]؟ ما می‌گوییم اینها را فرستادن در این مراکز جز فساد چیزی نیست. شما بعد تجربه کنید ببینید بعد از ده سال، بیست سال، سی سال دیگر، اینها را بفرستید، به خیال خودتان، ببینید اگر شما جز فساد چیز دیگری دیدید؟ ما با ترقی زنان مخالف نیستیم، با این فحشا مخالفیم، با این کارهای غلط مخالفیم. مگر مردها آزادند که زنها می‌خواهند آزاد باشند؟ (آزادْ مرد) و (آزادْ زن) با لفظ درست می‌شود؟ مردها آزادند؟ در این مملکت الآن مردها آزادند؟ در چه چیز آزادند؟ )(صحیفه امام ج‌1 ص : 304) به همین دلیل و بعد از مهیا شدن محیط اجتماعی سالم برای فعالیت زنان، حضرت امام آنها را ملزم به اینگونه فعالیتها میدانند:( زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت بکند. زن آدم ساز است؛ زن مربی انسان است )(صحیفه امام ج‌6 ص : 301) و فراتر از همه این حرفها، نقش رهبری این نهضت را به زنان عفیف مسلمان ایران نسبت می­دهد. (شما رهبران نهضت هستید، بانوان رهبران نهضت ما هستند، ما دنباله رو آن‌ها هستیم، من شما را به رهبری قبول دارم و خدمت‌گزار شماییم.)(صحیفه امام ج7 ص 132) البته در نگرش امام خمینی(ره)، هر چند زن حق حضور در تمامی امور را دارا می‌باشد اما مقام مادری دارای جایگاه ویژه‌ای است و به همین سبب مادری را بالاترین شغل، شغلی شریف، شغل معلمی، بالاتر از معلمی و شغل انبیا و انسان سازی می‌داند و به همین سبب مادر بودن و تربیت فرزندان را اصلی‌ترین وظیفه‌ی زن و جدا کردن فرزند را از مادر از عوامل انحطاط جامعه می‌داند: (در طول این سلطنت، این‌ها کوشش کردند که مادران را از بچه‌ها جدا کنند، به مادرها تزریق کردند که بچه‌داری چیزی نیست، شما توی ادارات بیایید و این‌ها بچه‌های معصوم را جدا کردند از دامن مادران و بردند در پرورشگاه‌ها و جاهای دیگر و اشخاص اجنبی و غیر رحیم آن‌ها را به تربیت فاسد تربیت می‌کردند. بچه‌ای که از مادرش جدا شد، پیش هر که باشد عقده پیدا می‌کند، عقده که پیدا کرد، مبدأ بسیاری از مفاسد می‌شود. بسیاری از قتل‌هایی که واقع می‌شود، از روی همین عقده‌هایی است که پیدا می‌شود و بسیاری از عقیده‌ها از این پیدا می‌شود.) (فضیلت بانوان در درجه اول از اهمیت است؛ برای اینکه فضیلت بانوان به این بچه هایی که در دامن نشانده‌اند سرایت می‌کند. آن مقداری که فضیلت از بانوان سرایت به اطفال و بچه‌ها می‌کند، آن مقدار در مدارس حاصل نمی‌شود. بچه‌ها آن علاقه‌ای که به مادر دارند به هیچ کس ندارند. آن چیزی که از دهان مادر و از زبان مادر می‌شنوند در قلبشان ثابت می‌ماند. در جاهای دیگر به اینطور ثبوت ندارد؛ نقش نمی‌بندد. اگر مادرها مادرهای بافضیلت باشند، اولادهای بافضیلت تحویل می‌دهند. اولاد بافضیلت کشور را درست می‌کند. درست شدن کشورها مرهون شماهاست. مرهون شما مادرهاست. خرابی و آبادی کشورها تابع شماهاست. اگر شما به ملت تحویل دادید، بچه‌های بافضیلت بچه هایی که از اول در دامن شما خوب بار آمده‌اند، کشور شما آباد می‌شود؛ از دست اجانب نجات خواهد پیدا کرد ..و اگر در دامن شما نگذاشتند بچه هایتان بمانند؛ شما را کشاندند به ادارات؛ بچه هایتان را به جاهایی که بچه نگهداری می‌کنند، بچه‌ها را از خود که جدا کردید، این عقده در او پیدا خواهد شد. بچه‌ای که تحت تربیت مادر نباشد، محبت مادر را نچشد، عقده پیدا خواهد کرد. این عقده‌ها منشأ همه مفاسد است. دزدیها از این عقده‌ها پیدا می‌شود؛ آدمکشیها از این عقده‌ها پیدا می‌شود؛ خیانتها از این عقده‌ها پیدا می‌شود. این عقده‌ها از این پیدا می‌شود که این بچه لطیف ظریفِ زود متأثرِ محتاج به محبت مادر از مادر گرفته بشود، در یک جایی دیگر، پیش یک اشخاصی که اجنبی هستند از این بچه، و معقول نیست که یک نفر اجنبی با این بچه محبتش مثل محبت مادر باشد، آنجا تربیت بشود. اینها عقده پیدا می‌کنند. تمام مفاسدی که برای یک مملکت پیدا می‌شود، یا اکثر مفاسد، از این عقده‌ها پیدا می‌شود. کوشش کردند به اینکه این مسئله را عملی‌اش کنند. بچه‌های لطیف و ظریف را از دامن محبت مادر جدا کنند و در یک جایی تربیت کنند. تربیتهایی که خودشان می‌خواهند. اینکه خانمها را بازی می‌دهند می‌گویند که خیر، چرا ما بنشینیم تو خانه تربیت بچه بکنیم، ما هم باید برویم در جامعه وارد بشویم، ما هم برویم در چه بشویم، این اگر نظر صحیح داشتند، خیلی اشکال نداشت؛ لکن نظر اینها نظر فاسد بود.) (صحیفه امام ج‌7 ص:444) ج) رژیم شاه در آن زمان می­خواست با این لایحه، قسم خوردن به قرآن را برای نمایندگان مجلس بردارد تا ورود یهودیان بهائی نما و بهائیها در دستگاههای حکومتی آسان و بدون دغدغه باشد و البته برای اینکه این کار بتواند انجام دهد به این لایحه چند بند دیگر هم اضافه کردند که مورد توجه قشری از مردم قرار گیرد مثل دادن حق رای به زنان تا در سایه این پوشش، بندهایی که خلاف اسلام بود را مخفی نگه دارد.( ما را زیر دست یک مشت کلیمی که خود را به صورت بهایی درآورده‌اند پایمال ننماید. ما به همان نحو که در روزنامه‌ها تصویب لایحه را نوشتند، می‌خواهیم لغو آن را هم درج کنند. (صحیفه امام ج‌1 ص : 94) (ذخایر مردم را بردند، تحمل کردند؛ مادیات را بردند، صبر کردند؛ حالا دست دراز کرده‌اند به قرآن و نوامیس مسلمین. استانهای این کشور را که باید مسلمانان حفظ و اداره نمایند. اینها می‌خواستند با تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و الغای شرط اسلام از رأی دهنده و انتخاب شونده، مقدرات مسلمین را به دست غیر مسلمانان مانند یهودیهای بهایی بسپارند. اگر استانهای این کشور به دست غیر مسلمان بیفتد چه بسا ممکن است از حلقوم خبیث آنان صدایی غیر از قرآن شنیده شود و آن روز است که خطرهای بزرگی متوجه می‌شود؛ نه تنها اسلام و قرآن حفظ نخواهد شد، بلکه تمام حیثیات شما خواهد رفت. اقتصادیات، بازار، ذخایر مملکت، همه و همه خواهد رفت. ای مؤمنین بیدار باشید. اجانب به فکر از بین بردن ایران و کشور مسلمین افتاده‌اند. جز قرآن مانعی نمی‌بینند. عمال خود را وادار کردند به هر حیله‌ای که ممکن است قرآن را از بین ببرند. غافلند قرآن با چه خونهای مقدسی و رفتن چه عزیزانی به دست مسلمین رسیده است. الآن روز جمعه است، هر گوشی که سخنان را بشنود لازم است به دیگران بگوید، مردم را متوجه کنید تا به دولت بگویند: ما حاضر نیستیم استانهای این کشور تحت تصرف بهایی نماهای یهود درآید. آگاه باشید خطر بزرگ و تکلیف مهم است. قرآن و دیانت اسلام بر مردم حقها دارد. ادا کردن این حق مشکل است. به هر حال دشمنان دین و کشور باید بدانند که با یک ملتی روبه رو هستند که دانشمندان بصیر، تاجر اقتصادی و دکتر دارند و ممکن نیست گول بخورند؛ بلکه با کمال توانایی از اسلام و کشور خود دفاع خواهند کرد. برادران ایمانی! اینها با تمام مقدسات ملی و مذهبی بازی می‌کنند. جراید را مجبور می‌کنند که بر علیه دین و منافع عمومی مردم مقاله بنویسند. شما ملاحظه فرمایید روزنامه‌ها جریان 17 دی مفتضح و ننگین را که تعفن آن دنیا را گرفته، می‌نویسند و یک صفحه تمام را اختصاص به تبلیغات مشروبات الکلی داده، از هر طرفی مظاهر شهوت و بی‌عفتی را در صفحات روزنامه‌ها و مجلات منعکس می‌نمایند و اجتماع مسلمین را به فساد اخلاق و بی‌عفتی سوق می‌دهند؛ ولی از قوانین اسلام و احساسات عمومی مسلمین یک کلمه هم درج نمی‌کنند. اینها برای از بین بردن روحانیت چند نفر از همکاران خود را به لباس روحانی درآورده. سازمان امنیت جراید را مجبور می‌سازد که عکس آنها را کشیده و آنان را به عنوان قاچاقچی و بدعمل معرفی کنند و با این وسایل می‌خواهند روحانیت را رسوا نمایند. ولی عموم مردم و حتی خود اینها بهتر می‌دانند که روحانیت، مختصر نان خود را می‌خورد و از اسلام و استقلال و نوامیس اسلام و مسلمین دفاع می‌کند و در نتیجه هم در نزد خود و رسول و هم نزد خدا سرافراز است. رسوا و مفتضح نزد خدا و خلق آنهایی هستند که بعد از چند روز ریاست و وزارت، کاخ چند طبقه درست نموده و ملتی را بدبخت می‌نمایند. فضاحت برای آن چند نفر معدودی است که وقتی می‌کنند، ملت جشن می‌گیرند، من نمی‌دانم اگر اینها سقوط کنند ملت از خوشحالی چه خواهد کرد. به هر حال علمای اسلام نمی‌خواهند فساد تولید شود، در مقام حفظ قرآن و کشور خود هستیم و در این راه از هیچ اقدام لازمی مضایقه نخواهیم کرد. عده‌ای به من اظهار کردند ما حاضریم اقدام نموده کشته شویم. من گفتم اگر دیدیم قرآنمان در خطر است خودمان جلو می‌رویم نمی‌گذاریم مردم جلو بروند. بگذارید تا کشته شویم بعد قرآنمان از بین برود. [گریه حضار] نمی‌نشینیم که به دست دستگاه پوسیده چند نفری، حیثیت روحانیت و اسلام از بین برود؛ دین ما و قرآن ما از بین برود. ما به هر جهت مهیا هستیم . لکن باید همه دست به دست هم بدهیم و نگذاریم این کشتی غرق شود. اجازه ندهیم خائنین به دین و کشور آزادانه هر عملی بخواهند انجام دهند و ان شاء اللَّه هم نخواهیم گذاشت.) (صحیفه امام ج‌1 ص : 106)
عنوان سوال:

امام خمینی (ره) لایحه ای را در رژیم شاهنشاهی که به زنان حق رای داده بود مروج فحشا دانسته بودند، چه طور با حق رای زنان در جمهوری اسلامی موافقت کردند؟


پاسخ:

امام خمینی (ره) لایحه ای را در رژیم شاهنشاهی که به زنان حق رای داده بود مروج فحشا دانسته بودند، چه طور با حق رای زنان در جمهوری اسلامی موافقت کردند؟

پرسشگر محترم جواب سوال شما را می­توان در چند قسمت خدمتتان تقدیم کرد:
1. حضرت امام و سایر فقها با توجه به مبانی فقهی و سیره اجتماعی پیامبر اکرم و ائمه اطهار، مخالفتی با مشارکت سیاسی زنان نداشته اند. ایشان این موضوع را به کرات مورد تأکید قرار داده اند: (شما در چه تاریخی چنین دیده‌اید؟ امروز زن‌های شیردل، طفل خود را در آغوش کشیده و به میدان مسلسل و تانک می‌روند، در کدام تاریخ چنین مردانگی و فداکاری از زنان ثبت شده است؟)(صحیفه نور ج3 ص 512) (ما می خواهیم زن به مقام والای انسانیت برسد . زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد .)(صحیفه نور ج 5 ص 153) (از نظر حقوق انسانی , تفاوتی بین زن و مرد نیست زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد بله در بعضی از موارد تفاوت هایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد .)( صحیفه نور ج 3 ص 49) (زنان همچون مردان در ساختن جامعه اسلامی فردا شرکت دارند ، آنان از حق رأی دادن و رأی گرفتن برخوردارند .)( صحیفه نور ج 4ص 259) (زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد زن ها در جمهوری اسلامی رأی باید بدهند . همانطوری که مردان حق رأی دارند ، زن ها حق رأی دارند.)( صحیفه نور ج 11 ص 254) (شما ( زنان) باید در صحنه ها و میدان ها آن قدری که اسلام اجازه داده وارد باشید . مثل انتخابات که امروز عملی است که باید انجام بگیرد ... برای انتخابات خانم ها هم باید فعالیت بکنند برای اینکه فرقی ما بین شما و دیگران در سرنوشت تان نیست . سرنوشت ایران ، سرنوشت همه است ... اسلام شما را حفظ کرد و شما متقابلاً اسلام را حفظ بکنید. )(صحیفه نور ج 18 ص 263).
2. همینکه در نظام اسلامی به زنان حق رأی داده شده و زنان در همه عرصه های اجتماعی مشارکت جدی دارند نشان از آن دارد که حضرت امام و سایر مسئولین نظام حضور زنان در اجتماع و دخالت آنها در سیاست و حکومت را مروج فحشاء نمی­دانند.
3. مخالفت حضرت امام با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بوده که دادن حق رأی به زنان نیز جزو مواد آن به شمار میرفت. به موجب این مصوبه که در غیاب مجلس، حکم قانون داشت، به زنان حق رأی داده می‌شد و از شرایط انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان ، قید سوگند به قرآن حذف می‌شد و افراد می‌توانستند با هر کتاب آسمانی مراسم تحلیف را به جای آورند. مخالفت با این لایحه را می­توان با توجه به فرمایشات حضرت امام با این دلایل توضیح داد:
الف) هر فعلی را نمی توان به صرف داشتن ظاهر و صورت موجه، تأیید کرد بلکه باید علاوه بر صورت، دارای هدف و غایت مشخص و موجهی نیز باشد. در زمانه­ای که حکومت طاغوتی بر سر کار بوده و تمام اقدامات خود را بر اساس برنامه های ارائه شده از سوی دشمنان اسلام و مسلمین اجرا می­کند، هر اقدامی هر چند با ظاهر اسلامی و انسانی باشد، در راستای اهداف غیر الهی قابل تبیین است. اعطای حق رأی به زنان جامعه ایرانی از سوی رژیم شاه نیز از جمله این اقدامات است. در آن زمان انتخابات فقط جنبه ظاهری داشته و منتخبان شاه به مجلس و دولت راه می­یافتند نه مردم. در واقع کسی حق رأی نداشت چه مرد و چه زن. در همچین فضای اختناقی اعطای حق رأی به زنان، اقامی مشکوک بوده و یقیناً باید هدف ماورای این ظاهر وجود داشته باشد. آن هدف در نظر حضرت امام این بود که رژیم در صدد است تا با این کار زنان هرزه را نیز مانند مردان نالایق وارد دنیای سیاست کرده و از آنها نیز با شعار دفاع از حقوق زنان، در جهت غربی کردن و گسترش فساد و فحشاء در جامعه بهره ببرد. امری که بعدها با ظهور چهره های زن درباری مانند لیلی امیر ارجمند و اشرف پهلوی و فرح دیبا نمود یافت. نشانه این استدلال از نظر حضرت امام این بود که اکثریت زنان جامعه خواسته های دیگری غیر از حق رأی را دارد و فقط برخی زنان معلوم الحال و فاسد طرفدار این بودند.( از ده میلیون نفر جمعیت زن ایران، فقط یکصد نفر زن هرجایی مایل هستند که این کار بشود.)( صحیفه امام ج‌1 ص : 83)
ب)از مبانی اندیشه‌ی اصلاحی امام، حفظ منزلت انسانی و اسلامی زن در اجتماع است. مخالفت آشکار حضرت امام با حق رأی زنان و نیز سربازی بردن دختران به اسم سپاه دانش، برخاسته از همین اصل است، چرا که این اقدامات را مغایر با این اصل می­دانستند:( مگر با چهار تا زن فرستادن [به‌] مجلس، ترقی حاصل می‌شود؟ مگر مردها که تا حالا بودند ترقی برای شما درست کردند تا زنهایتان ترقی [درست کنند]؟ ما می‌گوییم اینها را فرستادن در این مراکز جز فساد چیزی نیست. شما بعد تجربه کنید ببینید بعد از ده سال، بیست سال، سی سال دیگر، اینها را بفرستید، به خیال خودتان، ببینید اگر شما جز فساد چیز دیگری دیدید؟ ما با ترقی زنان مخالف نیستیم، با این فحشا مخالفیم، با این کارهای غلط مخالفیم. مگر مردها آزادند که زنها می‌خواهند آزاد باشند؟ (آزادْ مرد) و (آزادْ زن) با لفظ درست می‌شود؟ مردها آزادند؟ در این مملکت الآن مردها آزادند؟ در چه چیز آزادند؟ )(صحیفه امام ج‌1 ص : 304) به همین دلیل و بعد از مهیا شدن محیط اجتماعی سالم برای فعالیت زنان، حضرت امام آنها را ملزم به اینگونه فعالیتها میدانند:( زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت بکند. زن آدم ساز است؛ زن مربی انسان است )(صحیفه امام ج‌6 ص : 301) و فراتر از همه این حرفها، نقش رهبری این نهضت را به زنان عفیف مسلمان ایران نسبت می­دهد. (شما رهبران نهضت هستید، بانوان رهبران نهضت ما هستند، ما دنباله رو آن‌ها هستیم، من شما را به رهبری قبول دارم و خدمت‌گزار شماییم.)(صحیفه امام ج7 ص 132) البته در نگرش امام خمینی(ره)، هر چند زن حق حضور در تمامی امور را دارا می‌باشد اما مقام مادری دارای جایگاه ویژه‌ای است و به همین سبب مادری را بالاترین شغل، شغلی شریف، شغل معلمی، بالاتر از معلمی و شغل انبیا و انسان سازی می‌داند و به همین سبب مادر بودن و تربیت فرزندان را اصلی‌ترین وظیفه‌ی زن و جدا کردن فرزند را از مادر از عوامل انحطاط جامعه می‌داند: (در طول این سلطنت، این‌ها کوشش کردند که مادران را از بچه‌ها جدا کنند، به مادرها تزریق کردند که بچه‌داری چیزی نیست، شما توی ادارات بیایید و این‌ها بچه‌های معصوم را جدا کردند از دامن مادران و بردند در پرورشگاه‌ها و جاهای دیگر و اشخاص اجنبی و غیر رحیم آن‌ها را به تربیت فاسد تربیت می‌کردند. بچه‌ای که از مادرش جدا شد، پیش هر که باشد عقده پیدا می‌کند، عقده که پیدا کرد، مبدأ بسیاری از مفاسد می‌شود. بسیاری از قتل‌هایی که واقع می‌شود، از روی همین عقده‌هایی است که پیدا می‌شود و بسیاری از عقیده‌ها از این پیدا می‌شود.)
(فضیلت بانوان در درجه اول از اهمیت است؛ برای اینکه فضیلت بانوان به این بچه هایی که در دامن نشانده‌اند سرایت می‌کند. آن مقداری که فضیلت از بانوان سرایت به اطفال و بچه‌ها می‌کند، آن مقدار در مدارس حاصل نمی‌شود. بچه‌ها آن علاقه‌ای که به مادر دارند به هیچ کس ندارند. آن چیزی که از دهان مادر و از زبان مادر می‌شنوند در قلبشان ثابت می‌ماند. در جاهای دیگر به اینطور ثبوت ندارد؛ نقش نمی‌بندد. اگر مادرها مادرهای بافضیلت باشند، اولادهای بافضیلت تحویل می‌دهند. اولاد بافضیلت کشور را درست می‌کند. درست شدن کشورها مرهون شماهاست. مرهون شما مادرهاست. خرابی و آبادی کشورها تابع شماهاست. اگر شما به ملت تحویل دادید، بچه‌های بافضیلت بچه هایی که از اول در دامن شما خوب بار آمده‌اند، کشور شما آباد می‌شود؛ از دست اجانب نجات خواهد پیدا کرد ..و اگر در دامن شما نگذاشتند بچه هایتان بمانند؛ شما را کشاندند به ادارات؛ بچه هایتان را به جاهایی که بچه نگهداری می‌کنند، بچه‌ها را از خود که جدا کردید، این عقده در او پیدا خواهد شد. بچه‌ای که تحت تربیت مادر نباشد، محبت مادر را نچشد، عقده پیدا خواهد کرد. این عقده‌ها منشأ همه مفاسد است. دزدیها از این عقده‌ها پیدا می‌شود؛ آدمکشیها از این عقده‌ها پیدا می‌شود؛ خیانتها از این عقده‌ها پیدا می‌شود. این عقده‌ها از این پیدا می‌شود که این بچه لطیف ظریفِ زود متأثرِ محتاج به محبت مادر از مادر گرفته بشود، در یک جایی دیگر، پیش یک اشخاصی که اجنبی هستند از این بچه، و معقول نیست که یک نفر اجنبی با این بچه محبتش مثل محبت مادر باشد، آنجا تربیت بشود. اینها عقده پیدا می‌کنند. تمام مفاسدی که برای یک مملکت پیدا می‌شود، یا اکثر مفاسد، از این عقده‌ها پیدا می‌شود. کوشش کردند به اینکه این مسئله را عملی‌اش کنند. بچه‌های لطیف و ظریف را از دامن محبت مادر جدا کنند و در یک جایی تربیت کنند. تربیتهایی که خودشان می‌خواهند. اینکه خانمها را بازی می‌دهند می‌گویند که خیر، چرا ما بنشینیم تو خانه تربیت بچه بکنیم، ما هم باید برویم در جامعه وارد بشویم، ما هم برویم در چه بشویم، این اگر نظر صحیح داشتند، خیلی اشکال نداشت؛ لکن نظر اینها نظر فاسد بود.) (صحیفه امام ج‌7 ص:444)
ج) رژیم شاه در آن زمان می­خواست با این لایحه، قسم خوردن به قرآن را برای نمایندگان مجلس بردارد تا ورود یهودیان بهائی نما و بهائیها در دستگاههای حکومتی آسان و بدون دغدغه باشد و البته برای اینکه این کار بتواند انجام دهد به این لایحه چند بند دیگر هم اضافه کردند که مورد توجه قشری از مردم قرار گیرد مثل دادن حق رای به زنان تا در سایه این پوشش، بندهایی که خلاف اسلام بود را مخفی نگه دارد.( ما را زیر دست یک مشت کلیمی که خود را به صورت بهایی درآورده‌اند پایمال ننماید. ما به همان نحو که در روزنامه‌ها تصویب لایحه را نوشتند، می‌خواهیم لغو آن را هم درج کنند. (صحیفه امام ج‌1 ص : 94)
(ذخایر مردم را بردند، تحمل کردند؛ مادیات را بردند، صبر کردند؛ حالا دست دراز کرده‌اند به قرآن و نوامیس مسلمین. استانهای این کشور را که باید مسلمانان حفظ و اداره نمایند. اینها می‌خواستند با تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و الغای شرط اسلام از رأی دهنده و انتخاب شونده، مقدرات مسلمین را به دست غیر مسلمانان مانند یهودیهای بهایی بسپارند. اگر استانهای این کشور به دست غیر مسلمان بیفتد چه بسا ممکن است از حلقوم خبیث آنان صدایی غیر از قرآن شنیده شود و آن روز است که خطرهای بزرگی متوجه می‌شود؛ نه تنها اسلام و قرآن حفظ نخواهد شد، بلکه تمام حیثیات شما خواهد رفت. اقتصادیات، بازار، ذخایر مملکت، همه و همه خواهد رفت. ای مؤمنین بیدار باشید. اجانب به فکر از بین بردن ایران و کشور مسلمین افتاده‌اند. جز قرآن مانعی نمی‌بینند. عمال خود را وادار کردند به هر حیله‌ای که ممکن است قرآن را از بین ببرند. غافلند قرآن با چه خونهای مقدسی و رفتن چه عزیزانی به دست مسلمین رسیده است. الآن روز جمعه است، هر گوشی که سخنان را بشنود لازم است به دیگران بگوید، مردم را متوجه کنید تا به دولت بگویند: ما حاضر نیستیم استانهای این کشور تحت تصرف بهایی نماهای یهود درآید. آگاه باشید خطر بزرگ و تکلیف مهم است. قرآن و دیانت اسلام بر مردم حقها دارد. ادا کردن این حق مشکل است. به هر حال دشمنان دین و کشور باید بدانند که با یک ملتی روبه رو هستند که دانشمندان بصیر، تاجر اقتصادی و دکتر دارند و ممکن نیست گول بخورند؛ بلکه با کمال توانایی از اسلام و کشور خود دفاع خواهند کرد. برادران ایمانی! اینها با تمام مقدسات ملی و مذهبی بازی می‌کنند. جراید را مجبور می‌کنند که بر علیه دین و منافع عمومی مردم مقاله بنویسند. شما ملاحظه فرمایید روزنامه‌ها جریان 17 دی مفتضح و ننگین را که تعفن آن دنیا را گرفته، می‌نویسند و یک صفحه تمام را اختصاص به تبلیغات مشروبات الکلی داده، از هر طرفی مظاهر شهوت و بی‌عفتی را در صفحات روزنامه‌ها و مجلات منعکس می‌نمایند و اجتماع مسلمین را به فساد اخلاق و بی‌عفتی سوق می‌دهند؛ ولی از قوانین اسلام و احساسات عمومی مسلمین یک کلمه هم درج نمی‌کنند. اینها برای از بین بردن روحانیت چند نفر از همکاران خود را به لباس روحانی درآورده. سازمان امنیت جراید را مجبور می‌سازد که عکس آنها را کشیده و آنان را به عنوان قاچاقچی و بدعمل معرفی کنند و با این وسایل می‌خواهند روحانیت را رسوا نمایند. ولی عموم مردم و حتی خود اینها بهتر می‌دانند که روحانیت، مختصر نان خود را می‌خورد و از اسلام و استقلال و نوامیس اسلام و مسلمین دفاع می‌کند و در نتیجه هم در نزد خود و رسول و هم نزد خدا سرافراز است. رسوا و مفتضح نزد خدا و خلق آنهایی هستند که بعد از چند روز ریاست و وزارت، کاخ چند طبقه درست نموده و ملتی را بدبخت می‌نمایند. فضاحت برای آن چند نفر معدودی است که وقتی می‌کنند، ملت جشن می‌گیرند، من نمی‌دانم اگر اینها سقوط کنند ملت از خوشحالی چه خواهد کرد. به هر حال علمای اسلام نمی‌خواهند فساد تولید شود، در مقام حفظ قرآن و کشور خود هستیم و در این راه از هیچ اقدام لازمی مضایقه نخواهیم کرد. عده‌ای به من اظهار کردند ما حاضریم اقدام نموده کشته شویم. من گفتم اگر دیدیم قرآنمان در خطر است خودمان جلو می‌رویم نمی‌گذاریم مردم جلو بروند. بگذارید تا کشته شویم بعد قرآنمان از بین برود. [گریه حضار] نمی‌نشینیم که به دست دستگاه پوسیده چند نفری، حیثیت روحانیت و اسلام از بین برود؛ دین ما و قرآن ما از بین برود. ما به هر جهت مهیا هستیم . لکن باید همه دست به دست هم بدهیم و نگذاریم این کشتی غرق شود. اجازه ندهیم خائنین به دین و کشور آزادانه هر عملی بخواهند انجام دهند و ان شاء اللَّه هم نخواهیم گذاشت.) (صحیفه امام ج‌1 ص : 106)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین