روزی بعد از ملاقات حضرت آقا با آیتالله بهاءالدینی از ایشان میپرسند که آیا دیروز مقام معظم رهبری به اینجا آمده بود؟ ایشان در جواب میفرمایند: بله چند دقیقه خورشید اینجا تابید و رفت، او چون خورشید دارای خیر و برکات است. قبل از ریاست جمهوری، روزی آقا به بیت حضرت آیتالله العظمی بهاءالدینی میروند. آقای بهاءالدینی میفرماید: "خورشید لحظهای تابید و رفت. " زمانی برای امضای قائم مقامی رهبری، خدمت حضرت آیتالله بهاءالدینی میرسند، ایشان امضا نمیکنند. هر چه از فرستادگان آقای منتظری اصرار از ایشان انکار، تا آنجا که خود آقای منتظری شخصاً خدمت ایشان میرسد و تمام کتابهایی را که درباره ولایت فقیه نوشته است، جلوی روی آقای بهاءالدینی میچیند. آیتالله بهاءالدینی تمام کتب را جمع میکنند و به آقای منتظری میگویند: "ولایتفقیه نوشتنی نیست، فهمیدنی است. " بعد که از ایشان میپرسند: آقا چرا ایشان را تأیید نکردید، مگر شخص دیگری هم میتواند؟ میفرمایند: نظر ما سیدعلی خامنهای است. آقای بهاءالدینی فرموده است: "البته هیچ کس حاجآقا روحالله نمیشود، ولی آقا سیدعلی خامنهای حقیقت ولایتفقیه هستند و رهبر... آیتالله خامنهای از دیدگاه دوست و دشمن روزی بعد از ملاقات حضرت آقا با آیتالله بهاءالدینی از ایشان میپرسند که آیا دیروز مقام معظم رهبری به اینجا آمده بود؟ ایشان در جواب میفرمایند: بله چند دقیقه خورشید اینجا تابید و رفت، او چون خورشید دارای خیر و برکات است. تیرماه 1318 خورشیدی مصادف شده بود با 28 جمادی الاول 1358 قمری، منزل (حاج سید جواد خامنه ای) که مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینی بسیار ساده بود، فرزندی پا به عرصه خاکی گذاشت که پدرش نام او را ( سیدعلی) انتخاب کرد. رهبر بزرگوار از وضع و حال زندگی خانوادهشان چنین میگویند: (پدرم روحانی معروفی بود، امّا خیلی پارسا و گوشهگیر... زندگی ما بهسختی میگذشت. من یادم هست شبهایی اتفاق میافتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت برای ما شام تهیه میکرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.) امّا خانهای را که خانواده سیدجواد در آن زندگی میکردند، رهبر انقلاب چنین توصیف میکنند: (منزل پدری من که در آن متولد شدهام، تا چهار پنج سالگی من، یک خانه 60 - 70 متری در محّله فقیرنشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیرزمین تاریک و خفهای! هنگامی که برای پدرم میهمان میآمد (و معمولاً پدر بنابراین که روحانی و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیرزمین میرفتیم تا مهمان برود. بعد عدّهای که به پدر ارادتی داشتند، زمین کوچکی را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما دارای سه اتاق شدیم.) رهبرانقلاب از دوران کودکی در خانوادهای فقیر امّا روحانی و روحانی پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگی به همراه برادر بزرگش سیدمحمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازهتأسیس اسلامی (دارالتعّلیم دیانتی) ثبتنام کردند و این دو دوران تحصیل ابتدایی را در آن مدرسه گذراندند. تحصیل در حوزه علمیه (نجف اشرف) و حضور در حوزه عملیه شهر قم در سال 1341 باعث همراهی ایشان با قیام مردمی (حضرت امام خمینی(ره)) شد. بازداشتهای مکرر ایشان توسط ساواک که تعداد آن به عدد شش رسیده بود منجر شد تا رژیم سفاک پهلوی، ایشان را به شهر ایرانشهر تبعید کند. همراهی با جریانات انقلاب اسلامی تا پیروزی این حرکت مردمی در بهمن ماه 1357 ادامه داشت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همچنان پرشور و پرتلاش به فعالیتهای ارزشمند اسلامی و در جهت نزدیک تر شدن به اهداف انقلاب اسلامی پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بینظیر و بسیار مهّم بودند. آنچه که پیش رو دارید نظرات چهرههای برجسته سیاسی، دینی و اجتماعی و نیز برخی از سیاستمداران است که رویکرد و عملکرد آنها نسبت به انقلاب اسلامی معاندگونه و برخی خصمانه است؛ پیرامون شخصیت مقام معظم رهبری است: ******** * امام خمینی(ره) خطاب به مقام معظم رهبری در زمان ریاست جمهوری ایشان: هر موقعیکه شما به سفر میروید، من مضطرب هستم تا برگردید. خیلی سفر نروید! * پیام امام خمینی (ره) به مناسبت سوءقصد به جان مقام معظم رهبری در 6 تیر 60 بسمالله الرحمن الرحیم جناب حجتالإسلام آقای حاج سید علی خامنهای دامت افاضاته خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروه ها و اشخاص احمق قرار داده است، و خداوند را شکر که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی هر نقشه که کشیدند و هر توطئه که چیدند و هر سخنرانی که کردند ملت فداکار را منسجمتر و پیوندها را مستحکمتر نمود و مصداق "لازال یؤیدُ هذا الدّین بالرجل الفاجر "[1] تحقق پیدا کرد. اینان هر جا سخن گفتند خود را رسواتر کردند و هرچه مقاله نوشتند ملت را بیدارتر نمودند و هرچه شخصیتها را ترور نمودند قدرت مقاومت را در صفوف فشرده ملت بالاتر بردند. اکنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما که از سلاله رسول اکرم و خاندان حسینبن علی هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب میباشید، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. اینان با سوء قصد به شما عواطف میلیون ها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحهدار نمودند. اینان آن قدر از بینش سیاسی بینصیبند که بیدرنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایات دست زدند، و به کسی سوء قصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین انداز است. اینان در این عمل غیرانسانی به جای برانگیختن و رعب، عزم میلیون ها مسلمان را مصممتر و صفوف آنان را فشردهتر نمودند. آیا با این اعمال وحشیانه و جرایم ناشیانه وقت آن نرسیده است که جوانان عزیز فریب خورده از دام خیانت اینان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزیز خود را فدای امیال جنایتکاران نکنند و آنان را از شرکت در جنایات آنان برحذر دارند؟ آیا نمیدانند که دست زدن به این جنایات، جوانان آنان را به تباهی کشیده و جان آنان به دنبال خودخواهی مشتی تبهکار از دست میرود؟ ما در پیشگاه خداوند متعال و ولی بر حق او حضرت بقیة الله- ارواحنا فداه- افتخار میکنیم به سربازانی در جبهه و در پشت جبهه که شبها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالی به سر میبرند. من به شما خامنهای عزیز، تبریک میگویم که در جبهههای نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. روح الله الموسوی الخمینی [1] مسند احمد؛ ج 2؛ ص 309؛ کنزالعمال؛ ج 1؛ ص 45؛ ح 115 منبع: صحیفه امام؛ ج 14؛ ص 504 * ختم صلوات برای سلامتی فرزند آیتالله العظمی بهجت با اشاره به همزمانی روزهای پایانی عمر پدر بزرگوارشان با سفر رهبر انقلاب به استان کردستان، در بیان حالت روحی ایشان، به حساسیت این مرجع تقلید نسبت به سلامت رهبری اشاره میکند و میگوید: این موضوع سبب شد تا مظعمله برای سلامتی رهبر انقلاب چندین ختم ویژه صلوات و ذکر را گرفتند و مداومت بر این ختمها که برای سلامتی رهبر انقلاب بوده است تا آخرین ساعت عمر حضرت آیتالله بهجت ادامه داشته است. برخی نیز از پیشبینی رهبری آقا چند سال پیش از رهبری توسط ایشان خبر دادهاند. * به تقوایش پی بردم شهید آیتالله مطهری میفرمایند: سیدعلی خامنهای از نمونههای ارزندهای است که برای آینده موجب امیدواری است. من از اخلاص آقای خامنهای تعجب میکنم، ایشان هیچ به دنبال خودنمایی نیست که بخواهد خودش را مطرح کند و خودش را نشان بدهد، من در جریان کمیته استقبال از حضرت امام بیشتر به تقوای ایشان پی بردم.(به نقل از همسر شهید مطهری) شهید مطهری در پنجم بهمن 1353 به تجلیل از شخصیت آیتالله سیدعلی خامنهای پرداخته است. آیتالله خامنهای در آن زمان توسط شهربانی استان خراسان بازداشت شده بود. در گزارش ساواک آمده است: "مطهری در محل دانشکده الهیات دانشگاه تهران، ضمن اظهار تأسف از بازداشت سیدعلی خامنهای اظهار داشته: ما کمتر نمونه ارزنده چون [آیتالله]خامنهای داریم و این نیروها هم باید بهاینگونه هدر روند و گوشههای زندان تلف گردند. مطهری پس از ستودن [آیتالله]خامنهای او را از عوامل مؤثر در روشن کردن افکار اجتماع دانسته است... " * خوشا به حال او آیتالله دکتر شهید بهشتی، چند ساعت قبل از شهادتشان با اشاره به پیامی که حضرت امام به آیتالله خامنهای فرستاده بودند، فرمودند: خوشا به حال آقای خامنهای که ولی امر مسلمین چنین پیامی را برای ایشان فرستاده است و این پیام نه برای دنیای ایشان، بلکه برای آخرت او هم بسیار ارزشمند است و من آرزو دارم با چنین پیامی از ولی امر مسلمین از دنیا بروم. * خورشید اینجا تابید و رفت روزی بعد از ملاقات حضرت آقا با آیتالله بهاءالدینی از ایشان میپرسند که آیا دیروز مقام معظم رهبری به اینجا آمده بود؟ ایشان در جواب میفرمایند: بله چند دقیقه خورشید اینجا تابید و رفت، او چون خورشید دارای خیر و برکات است. قبل از ریاست جمهوری، روزی آقا به بیت حضرت آیتالله العظمی بهاءالدینی میروند. آقای بهاءالدینی میفرماید: "خورشید لحظهای تابید و رفت. " زمانی برای امضای قائم مقامی رهبری، خدمت حضرت آیتالله بهاءالدینی میرسند، ایشان امضا نمیکنند. هر چه از فرستادگان آقای منتظری اصرار از ایشان انکار، تا آنجا که خود آقای منتظری شخصاً خدمت ایشان میرسد و تمام کتابهایی را که درباره ولایت فقیه نوشته است، جلوی روی آقای بهاءالدینی میچیند. آیتالله بهاءالدینی تمام کتب را جمع میکنند و به آقای منتظری میگویند: "ولایتفقیه نوشتنی نیست، فهمیدنی است. " بعد که از ایشان میپرسند: آقا چرا ایشان را تأیید نکردید، مگر شخص دیگری هم میتواند؟ میفرمایند: نظر ما سیدعلی خامنهای است. آقای بهاءالدینی فرموده است: "البته هیچ کس حاجآقا روحالله نمیشود، ولی آقا سیدعلی خامنهای حقیقت ولایتفقیه هستند و رهبر. از همه به امام نزدیکتر است. کسی که ما به او امیدواریم، آقای خامنهای است. شما از ما قبول نمیکنید، ولی این دید ماست، نزد ما محرز است آقا سیدعلی خامنهای رهبر آینده هستند. " یکی از روزها که حضرت آقا تشریف برده بودند به جمکران، حدود ساعت دو شب به حضرت آیتالله العظمی بهاءالدینی خبر میدهند که آقا صبح بعد از نماز میخواهند تشریف بیاورند منزل شما. تیم حفاظت ساعت چهار صبح برای آماده کردن شرایط به منزل ایشان میروند که متوجه میشوند آقای بهاءالدینی، پیرمرد نود ساله جلوی در خانه ایستادهاند. میگویند: آقا چرا با این کهولت سن اینجا تشریف دارید؟ ایشان میفرمایند: برای دیدن رهبر بزرگ انقلاب، من از همان ساعتی که شما زنگ زدید آمدهام استقبال. * تضعیف شما را حرام میدانم مرجع تقلید جهان تشیع، حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی، برای رهبر معظم عبای ظریفی هدیه فرستادند و فرمودند: اگر دیدم کاری را شما انجام میدهید و خلاف مطلب اسلامی است، من تذکر میدهم، اگر تغییر دادید بسیار خوب، اگر تغییر ندادید من دیگر صحبت نمیکنم و تضعیف شما را حرام میدانم. عمده عظمت شماست. شما رهبر مسلمین هستید و نمیخواهم صحبتی کنم در یک فرعی که شما را تضعیف کردهام.(6)(به نقل از حجتالاسلام راشد یزدی) * امید آینده اسلام مرحوم آیتالله طالقانی تصریح میفرمودند: آقای خامنهای امید آینده اسلام است. آیتالله العظمی میلانی در سنین جوانی ایشان را مجتهد خطاب میکند. * رهبری تالی تلو معصوم(ع) علامه گرانقدر آیتالله مصباح یزدی میفرمایند: اگر امثال بنده شبانهروز تسبیح به دست بگیریم و فقط خدا را شکر کنیم که خدا چنین رهبری را به ما داده، والله معتقدم که از عهده شکر این نعمت برنمیآییم. رهبر عزیز ما تالی تلو معصوم(ع) است. * مثل رهبر عظیمالشأن شهید محراب، عارف عامل، آیتالله دستغیب میفرمایند: چیزی که بنده نسبت به این شخص بزرگ فهمیدهام این است که فردی است خدایی، هواپرست نیست، مقام نمیخواهد، قدرت نمیخواهد به دست بگیرد، امتحان خویش را پیش از پیروزی و بعد از پیروزی داده است. در هر پستی که بوده، امتحان خودش را داده است. کسی که امام جمعه تهران باشد، آن وقت در جبهه برود، در سنگرها از اسلام دفاع کند، این مرد بزرگ، مقامی برای خودش قائل نیست، بعینه مثل رهبر عظیمالشأن. امام فرموده: به من خدمتگزار بگویید بهتر است از اینکه رهبر بگویید. آقای علی خامنهای هم اینجوری است، مقام نمیخواهد، مقام بر روی او اثر نمیگذارد. * گوششان به دهان حضرت حجت(عج) است علامه عظیمالشأن حضرت آیتالله حسنزاده آملی، جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب میکنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه میفرمایند: این کار را نکنید! علامه حسنزاده میفرمایند: اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمیکردم. ایشان در جای دیگر فرمودهاند: گوشتان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجتبنالحسن(عج) است. این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا میکند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیتالله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسنزاده فرمودهاند: حسنزاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عج). راهی که حسنزاده در پیش دارد، خاک آن توتیای چشم طباطبایی. جناب علامه حسنزاده در مقدمه یکی از کتابهای خود خطاب به حضرت آقا مینویسد: با سلام و تحیت خالصانه و ارائه ارادت بی پیرایه و درود نوید جاوید به حضور آن قائد ولی وفی و رائد سائس حفی، مصداق بارز "نرفع درجات من نشاء " تقدیم میگردد و عرض میشود "یا ایها العزیز جئنا ببضاعة مزجاة " دادار عالم و آدم، همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد. (التمسک بذیل الولایة، حسن حسنزاده آملی) آیتالله حسنزاده آملی میفرمایند: رهبر عظیمالشأنتان را دوست بدارید، عالمی، رهبری، موحدی، سیاسی، دینداری، انسانی، ربانی، پاک منزه، کسی که دنیا شکارش نکرده، قدر این نعمت عظما را که خدا به شما عطا فرموده، قدر این رهبر ولی وفی الهی را بدانید، مبادا این جمعیت ما را، مبادا این کشور ما را، مبادا این کشور علوی را، این نعمت ولایت را از دست شما بگیرند. خدایا به حق پیامبر و آل پیامبر سایه این بزرگمرد، این رهبر اصیل اسلامی حضرت آیتالله معظم خامنهای عزیز را مستدام بدار. * روح بزرگ ایثارگر در قسمتی از پیام شهید رجایی به حضرت آقا، چنین آمده است: به قطع و یقین میدانم که روح بزرگ ایثارگر آن برادر مجاهد، شهادت در راه اسلام و انقلاب اسلامی را فیضی عظیم و الهی میداند و در راه بندگی خدا و خدمت به اسلام و امام و امت شهید پرور از بذل جان خویش دریغ نداشته و ندارد. * شهید صدوقی: محضر مبارک آیتالله العظمی آقای خامنهای... در سال 56 به اتفاق آقای صدوقی و تعدادی از آقایان دیگر، تصمیم گرفتیم برویم به افرادی که در تبعید هستند، سری بزنیم. چون مقام معظم رهبری به ایرانشهر تبعید شده بودند، خدمت ایشان رسیدیم. به امامت آقای صدوقی نماز مغرب و عشا را خواندیم. من شنیده بودم که در سمت ایرانشهر، کفشهای خوبی تولید میشود، لذا تصمیم گرفتم به بازار بروم و یک جفت کفش بخرم. کارم یک الی دو ساعت طول کشید. به خانه آقای خامنهای تلفن زدم که دیگر آقای صدوقی و آقای خامنهای برای صرف غذا منتظر من نباشند و شام را میل کنند. وقتی برگشتم دیدم این دو بزرگوار هنوز مشغول بحث هستند. من وارد که شدم، آقای صدوقی به من گفت: "ماشاءالله، ماشاءالله این آقای سیدعلی آقا خیلی مُشتشان پر است. " صبح روز بعد رفتیم چابهار برای زیارت آقای مکارم؛ در این فاصله، اسم آقای خامنهای از دهان آقای صدوقی نیفتاد؛ از بس مجذوب ایشان شده بود. بعد از زیارت آقای مکارم، گفتم کنار دریا برویم تا مدتی استراحت کنیم. ایشان گفت من میخواهم برگردم پیش آقای خامنهای و بعد حدود دو ساعتی با هم بحث کردند. از لحاظ علمی آقای خامنهای، مورد تأیید صددرصد آقای صدوقی بود. در زمان انقلاب، بین حزب جمهوری اسلامی و امام جمعه بندرعباس اختلافی در گرفت. آقای صدوقی به من گفتند تا درباره اختلاف آنها، گزارشی بیاورم. بعد از تهیه و دادن گزارش آن به آقای صدوقی، ایشان پرسیدند: کی به تهران میروی؟ گفتم فردا. ایشان پاکتی را به من دادند. پشت پاکت نوشته بود: "تقدیم به محضر مبارک آیتالله العظمی آقای خامنهای " پسر آقای صدوقی اعتراض کردند که آیا ایشان به مقام آیتاللهی رسیدهاند؟ آقای صدوقی از بالای عینک به پسرش نگاه کرد و گفت: "بله که آیتالله هستند. "(حجتالاسلام راشد یزدی) * سیدنا علی در نامهای که شهید آیتالله مصطفی خمینی برای یکی از آشنایان نوشته بودند، آمده است: آقایان خامنهای را خصوصاً سیدنا علی را سلام برسانید. شهید محراب آیتالله العظمی صدوقی قبل از انقلاب به آقای خامنهای میگفتند: آیتالله. * اللهم اید آیتالله العظمی خامنهای شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در قنوت دعاهای مختلف میخواند؛ ولی در پایان قنوت دعای "اللهم اید آیتالله العظمی خامنهای. اللهم حفظه احفظه و وفقه و ثبته " را همیشه قرائت میکرد. * سر ما و فرمان شما سید شهیدان اهل قلم، شهید سیدمرتضی آوینی مینویسد: بسیارند کسانی که میدانند شمشیر زدن در رکاب شما برای پیروزی حق، از همان ثواب در پیشگاه خدا برخوردار است که شمشیر زدن در رکاب حضرت حجت(عج) و نه تنها آماده، که مشتاق بذل جان هستند. سر ما و فرمان شما. شهید آوینی بعد از رحلت امام خمینی، خطاب به حضرت آقا مینویسد: عزیز ما،ای وصی امام عشق، آنان که معنای ولایت را نمیدانند، در کار ما سخت درماندهاند. اما شما خوب میدانید که سرچشمه این تسلیم و اطاعت و محبت در کجاست؟ خودتان خوب میدانید که چقدر شما را دوست میداریم و چقدر دلمان میخواست آن روز که به دیدار شما آمدیم، سر در بغل شما پنهان کنیم و بگرییم. ما طلعت آن عنایت ازلی را در نگاه شما بازیافتیم. لبخند شما، شفقت شما را داشت و شب انزوای ما را شکست. سر ما و قدمتان که وصی امام عشق هستید و نایب امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف. * نعمتهای خدا را خود فراهم میکند مرحوم میرزا اسماعیل دولابی فرموده بودند: امام خمینی رحمت الله علیه مظهر مهابت بود و رهبری مظهر محبت. خداوند متعال به امام نعمتها را یکجا داد و امام هم این نعمتها را برای استقرار نظام جمهوری اسلامی مصرف کردند؛ ولی نعمتها به حضرت آقا را، خدا تدریجی به ایشان میدهند و در هر زمان متناسب با شرایط خدا نعمتهایی را به ایشان میدهد. یعنی شرایط آن نعمت را خود آقا فراهم میکند.(به نقل از استاد پرورش) * آقای خامنهای هست آقای هاشمی رفسنجانی نقل میکند: من نسبت به حضرت امام روی بازتری داشتم و مسائل را بی پرده با ایشان مطرح میکردم. یک روز که خصوصی خدمت معظمله رسیده بودم، بیپرده در مورد قائم مقامی رهبری و مشکلاتی که احتمالاً پیدا میشود، صحبت کردم. حضرت امام(ره) در آن جلسه فرمود: شما در بنبست نخواهید بود، آقای خامنهای در میان شما هست؛ چرا خودتان نمیدانید؟! این جلسه مربوط به اواخر عمر حضرت امام(ره) است. در همان روزها امام برای مقام معظم رهبری، کلمه برادر را به کار میبردند. قطعاً این تعبیر بیمعنا نبود. ما آن روزها از این تعبیرات، به موضوع رهبری حضرت آیتالله خامنهای منتقل نشدیم. اما گفتههای امام خمینی(ره) نشانگر این است که معظمله، آیتالله خامنهای را شایسته این کار میدانستند. چنانچه به حاج احمد آقا فرموده بودند: "الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند. " * آیتالله شاهرودی: علم اعطایی خدا را دیدم چهارشنبه شبها، آقا جلسهای دارند که ده تن از علما جمع میشوند. آقایان محمدی گیلانی، خزعلی، بهجتی، امامیکاشانی، مؤمن، شیخ محمد یزدی، سیدجعفر کریمی، آقای شاهرودی و آملی لاریجانی حضور دارند. گاهی هم ما آنجا میرویم. یکبار خیلی غوغا و سر و صدا شد. بحث پیرامون یک مسئله فقهی پیچیده بود. بعد از اتمام جلسه، آقای شاهرودی به من گفت، امشب من "العلم نور یقذف الله فی قلب من یشاء " را درک کردم. یعنی آقا مچ همه را پیچانده بود.(به نقل از حجتالاسلام راشد یزدی) * هر چه ایشان گفت، گوش کنیم در سال 69 بنده به حاج احمدآقا خمینی گفتم که شما طی یک سخنرانی اعلام کردید که "هر کس بین اطاعت از مقام معظم رهبری و امام راحل(ره) تفاوت قائل باشد، در خط آمریکاست " که ایشان با تأیید دوباره این سخن گفتند، بنده از روی اعتقاد این حرف را زدهام. بعد ایشان فرمودند: برخی از این افراد دور من را گرفتهاند که بنده را در مقابل حضرت آیتالله خامنهای قرار دهند که من متوجه شدم و توی دهنشان زدم. حاج احمدآقا در ادامه فرمود: باید به این احمقهایی که میگویند آقای خامنهای نباید رهبر شود، گفت "پس چه کسی؟ " اگر نظر آنها بر روی فلانی است، او که حتی توانایی اداره خانواده خود را ندارد چه برسد به یک مملکت. همچنین ایشان فرمودند: سه سال قبل از عزل منتظری، یعنی سال 1365، سران قوای سهگانه کشور در جماران جلسه داشتند که آن روز آقای منتظری نیز با امام راحل(ره) ملاقاتی داشت، آنها مشغول بحث و گفتوگو بودند که یکدفعه امام خمینی بهخلاف معمول بدون زدن در، با ناراحتی وارد اتاق میشود. بنا به گفته حاجاحمدآقا، در این جلسه خود ایشان، میرحسین موسوی با منصب نخستوزیری، موسوی اردبیلی رئیس قوه قضاییه، هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس و آیتالله خامنهای نیز با سمت ریاست جمهوری حضور داشتند. امام(ره) با ناراحتی تمام گفتند: بنده از اول گفتم منتظری به درد رهبری نمیخورد، مجلس خبرگان رأی بر شایستگی او داد و بنده به خاطر التزام به قانون پذیرفتم، ولی امروز به صورت صریح این سخن را تکرار میکنم. در آن وضعیت سکوت عمیقی در جلسه حاکم شد که آیتالله خامنهای با طرح این سئوال که پس چه کسی عهدهدار رهبری شود؟ سکوت را شکستند که در همین لحظه امام بدون کوچکترین مکثی انگشت اشاره را به سوی حضرت خامنهای گرفتند و گفتند: "خود شما، مگر شما از دیگران چه کم دارید؟ " وی گفت: سکوت بیشتر شد تا حدی که نفسها به شماره افتاد. خود مقام معظم رهبری خطاب به امام گفتند: "این مسئله که شما میفرمایید موضوع جدیدی است، بنده میخواستم شما به اعضای این جلسه حکم ولایی کنید که ما حق دم زدن از این جلسه را نداریم تا زمانی که خود شما حکم بفرمایید. " امام نیز این حکم را کردند. (به نقل از آیتالله خزعلی) حاج احمد آقا میفرمایند: باید در کنار نظاممان پشت سر رهبری قرار بگیریم. رهبر ما شاگرد امام است. رهبر ما از چهرههای شناخته شده انقلاب که سالیان سال در زندانهای سفاک پهلوی به سر برده... هیچ کس حق شکستن حریم رهبری را ندارد. حرمت رهبری نظام اسلامی، از اصول خدشهناپذیر انقلاب اسلامی ماست. همه باید به دستور رهبری عمل کنند... ما امروز موظف هستیم پشت سر مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای حرکت کنیم. هر چه ایشان گفت، گوش کنیم. اگر روزی حرکت ما با حرکت ولی نخواند، بدانید که نقص از ماست... قاطعتر پشت رهبری باشیم و نگذاریم رهبرمان احساس تنهایی کنند. همانطور که نگذاشتید امام احساس تنهایی کند. اطاعت از خامنهای، اطاعت از امام است. هر کس منکر این معنا شود، مطمئن باشید در خط امام نیست و هر کس بگوید که اطاعت از امام غیر از اطاعت از آیتالله خامنهای است، در خط آمریکاست. من بعد از رحلت امام، با خدا و امام عهد کردهام که کوچکترین قدمی را علیه رهبری و خلاف رهبری و حتی خلاف میل رهبری برندارم. و اگر شما مردم هم چنین پیمانی را تجدید کنید، مطمئن باشید که ما در تمام زمینهها بر آمریکا پیروز میشویم... به حسن و برادرانش این توصیه را مینمایم که همیشه سعی کنند در خط رهبری حرکت کنند و از آن منحرف نشوند که خیر دنیا و آخرت در آن است و بدانند که ایشان موفقیت اسلام و نظام کشور را میخواهند. هرگز گرفتار تحلیلهای گوناگون نشوند که دشمن در کمین است. مرحوم حاج احمد آقای خمینی میفرمودند: بر خود واجب میدانم شهادت دهم زندگی داخلی آیتالله خامنهای، نه از باب اینکه رهبر عزیز انقلاب ما به این حرفها نیاز داشته باشند، بلکه وظیفه خود میدانم تا این مهم را به مردم مسلمان و انقلاب ایران بگویم. من از داخل منزل ایشان مطلع هستم، مقام معظم رهبری در خانه، بیش از یک نوع غذا بر سر سفره ندارند. خانواده معظمله روی موکت زندگی میکنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس آنجا بود، من از زبری فرش به موکت پناه بردم. در ملاقاتی که مقام معظم رهبری با حاج احمدآقای خمینی داشتهاند، ایشان میفرماید: حضرت امام بارها از جنابعالی بهعنوان مجتهدی مسلم و بهترین فرد برای رهبری نام بردند. * استعداد مرجعیت حاج آقای میردامادی، دایی حضرت آقا، نقل میکنند: مرحوم آقا سیدهاشم میردامادی، پدربزرگ مادری آقا و مرحوم آیتالله سیدجواد خامنهای پدر ایشان عنایت خاصی به حضرت آقا داشتهاند و بارها میفرمودند: علی آقا آینده خوبی دارد. آیتالله حاج شیخ مرتضی حائری به آقای خامنهای فرموده بود: آقای آقا سیدعلیآقا من با این استعدادی که در شما میبینم، شما یا یک مرجع تقلید میشوید یا حداقل عالم برجسته خطه خراسان. * کسی را به لحاظ بی رغبتی به مقام و منصب دنیا، هم پای آقا ندیده ام مرحوم بهلول می گوید: من در طول مدت عمرم، امرا و صاحب منصبان زیادی را دیده ام؛ اما کسی را به لحاظ بی رغبتی به مقام و منصب دنیا، هم پای "آقا " ]آیت الله خامنه ای [ ندیده ام. انسان وقتی زندگی روزمره او را از نزدیک می بیند، حس می کند که ذره ای میل به دنیا در او وجود ندارد. واقعاً در این مقطع، من هیچ کس را در تقوا و اعراض از مال و مقام دنیا، مثل او نمی شناسم. آخرین باری که در خدمت وی بودم، به من گفت: آقای بهلول! خاطرتان هست که قبل از انقلاب، یک شب در مسجد طرقبه منبر بودید؛ پس از اتمام مجلس، وقتی خواستید از مسجد بیرون بیایید، چون تاریک بود، من آمدم دستتان را بگیرم و کمکتان کنم؛ اما دستتان را کشیدید و گفتید: من چشمانم خوب می بیند؛ تا جایی که هنوز زیر نور ماه، خاطره می نویسم؛ حالا چطور؟ حالا هم بینایی تان در همان حد هست؟ من گفتم: آقا! حالا زیر نور خورشید هم دیگر نمی توانم بنویسم. بعد آقا گفت: اخیراً کمتر به ما سر می زنید. گفتم: آقا! شما متعلق به همه مردم ایران هستید؛ من اگر وقت شما را بگیرم، مثل این است که وقت همه ایرانی ها را گرفته ام. * مرحبا به سیدحسن قبل از انقلاب، وقتی حضرت آقا جوان بودند، همراه شهید هاشمینژاد سفری به رشت داشتند، در زمان حضورشان در رشت درباره اینکه آیا شخص عالم و عارفی هست که برای کسب فیض به دیدار ایشان بروند از مردم میپرسند. نشانی شخصی به نام آقا سیدصفی را به آقا میدهند که گویا دارای کراماتی بودند. حضرت آقا به همراه شهید هاشمینژاد، قصد دیدار آقا سیدصفی را میکنند و به منزل ایشان میروند. آقا سیدصفی در حالی که عدهای شیخ و مرید دور ایشان حلقه زده بودند، هنگامی که چشمشان به حضرت آقا میافتد، بلند میشوند و با حالت استقبال به طرف آقا میآیند و آقا را اینگونه خطاب میکنند که: مرحبا به سیدحسن، این در حالی بوده که طرفین همدیگر را نمیشناخته و ندیده بودند. آقا میفرمایند من سید حسینی هستم نه حسنی، آقا سیدصفی اشاره میکنند که مادر شما سیدحسنی هستند و شما از طرف مادر حسنی هستید. سپس با حضرت آقا مشغول صحبت میشوند و اشاره میکنند که شما در آینده مقامی پیدا میکنید که امور این مملکت تحت امر شماست، حضرت آقا هم میپرسند: شما از آینده من گفتید، آینده خودتان را هم دیدهاید؟ آقا سیدصفی با تأمل و درنگ میگوید: من و همسرم یک سال بیشتر زنده نیستیم... یکسال دیگر که حضرت آقا در طرقبه مشهد بودند، ماجرای تصادف خونینی را در روزنامه میخوانند که نام آقاسیدصفی نیز در بین کشتهگان بوده است.(به نقل از حجتالاسلام و المسلمین کاظم صدیقی) * رهبر، خود شما مرحوم حاج احمد آقای خمینی تعریف کردهاند: در سال 65، جلسات هفتگی سران قوا در دفاتر یکی از آنها یا در جماران، البته بدون حضور امام برگزار میشد. در یک جلسهای که در جماران تشکیل شده بود، من، آیتالله خامنهای، آقای موسویاردبیلی، آقای میرحسین موسوی، آقای هاشمی رفسنجانی حضور داشتیم. از قرار اتفاق، در همان روز آقای منتظری نیز با امام جلسه داشتند. در آن سال، هر وقت امام با آقای منتظری ملاقات میکرد، بعد از جلسه برافروخته و عصبانی بودند، بهطوری که در چهرهشان مشخص و نمایان بود. در وسط جلسه بودیم که ناگهان امام بدون در زدن، یکدفعه با حال عصبانیت شدید و برافروختگی وارد اتاق شدند و رو به ما فرمودند: "من از اول با قائممقامی آقای منتظری مخالف بودم، ایشان به درد رهبری بعد از من نمیخورد. " جلسه امام که تمام شد، همه سران قوا و من، در یک سکوت سنگینی فرو رفتیم و همه متحیر از این جملات بودیم؛ چون سابقه نداشت و حضور غیر منتظره امام هم نشان از اهمیت موضوع بود. بعد از مدتی سکوت، آقای خامنهای شروع به صحبت کردند که: آقای منتظری شاگرد شما بودند و در زمان شاه، مبارزات داشتند و زندان طولانیمدت رفتند و... و از آقای منتظری تعریف کردند و در آخر هم آقای خامنهای گفتند که خوب، اگر ایشان نباشد چه کسی باشد: امام بلافاصله و با اشاره به حضرت آقا فرمودند: خود شما.(به نقل از آقای حبیبی دبیر کل مؤتلفه) امام خمینی بعد از حادثه انفجار مسجد ابوذر در سال 60 که قبل از ریاست جمهوری حضرت آقا، اتفاق افتاد، فرمودند: "خداوند ذخیره انقلاب را حفظ کرد. " علیمحمد بشارتی نقل میکند: در تابستان سال 58 هنگامی که مسئول اطلاعات سپاه بودم، گزارشی داشتیم که آقای شریعتمداری در مشهد گفته بود: "من بالاخره علیه امام اعلام جنگ میکنم. " خدمت امام رسیدیم و ضمن ارائه گزارشی، خبر مذکور را هم گفتند. ایشان سرش پایین بود و گوش میداد. این جمله را که گفتم، سربلند کرد و فرمود: "اینها چه میگویند؟! پیروزی ما را خدا تضمین کرده است. ما موفق میشویم، در اینجا حکومت اسلامی تشکیل میدهیم و پرچم را به صاحب پرچم میسپاریم. " پرسیدم: خودتان؟ امام سکوت کردند و جواب ندادند. حضرت امام میفرمایند: یک نفر را مثل آقای خامنهای پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بنای قلبیاش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمیکنید، ایشان را من سالهای طولانی میشناسم. حضرت امام خمینی در پیامی به مناسبت ترور آیتالله خامنهای نوشتند: اکنون دشمنان انقلاب، با سوءقصد به شما که از سلاله رسول اکرم(ص) و خاندان حسینبن علی(ع) هستید... عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور، بلکه جهان، جریحهدار نمودند... من به شما خامنهای عزیز تبریک میگویم که در جبهههای نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالی، سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم. * خامنهای، دنیا و آخرت ماست حجت الاسلام سیدحسن نصرالله، رهبر مقاومت اسلامی لبنان می گوید: خداوند تعالی، پیامبر یا امام معصوم(ع) را به آن خاطر که معصوماند به ولایت امر برمیگزیند، صفاتی چون علم و زهد و حکمت و شجاعت و ابهت در او متجلی است و هنگامی که امام معصوم(ع)، غایب است بر ماست که به دنبال این صفات در شخصی بگردیم که بیش از دیگران آنها را در خود داراست. البته باید فقیهی عادل باشد و نه فقط کسی که از حرام الهی اجتناب میکند. او باید زاهد دنیا و شجاع و کاردان و حکیم و بصیر و مدبر باشد. در امتداد زمان و طول تاریخ ما، فقهایی از این نوع بودهاند و زمانه از فقهایی اینچنین خالی نبوده است. امانت را به دوش کشیدند و از آن به تناسب ظرف زمانی و شرایطی که در آن حضور داشتند محافظت کردند. تا اینکه خداوند تعالی به مرجع بزرگ و فقیه گرانقدر این زمانه، امام خمینی(ره) توفیق داد تا این پیروزی تاریخی مداوم را به وجود آورد. شخصیت امام خمینی(رحمت الله علیه) به نحوی در چشمها و عقلها و قلبها بروز یافت که هیچ کدام از ما تصور نمیکرد در طول تاریخ ما، فقهایی به این بزرگی بروز یافته باشند، البته در تاریخ ما فقهای بسیار بزرگی بودهاند اما ظرف زمانی و شرایط آنها متفاوت بوده است. مسأله مهم آن است که در این زمانه، امام خمینی(ره) ظهور کرد که گر چه معصوم نبود اما این ویژگیها و اوصاف در او جمع بود: علم، شجاعت، اخلاص، زهد، ورع، عرفان و تدبیر. به این واسطه بود که بعد از قرنهای متمادی مظلومیتی که ابتدا داشت و انتها نداشت، به مدد الهی توانستیم در این زمان و به دست امام خمینی(ره) دولت آل محمد را برپا کنیم که این دولت نیز هر روز بیشتر از روز قبل خود، عزت و قوت و کرامت به دست آورد. سپس حضرت امام رحلت کردند و ولی فقیه جدیدی برای ما متجلی شد که شخصیت و صفات امام خمینی را دارا بود به نام آقای خامنهای که او همان امام خمینی است که اینک ولی امر ماست. ای خواهران و برادران! برای ما و همه مسلمین در سراسر جهان یک ولی امر وجود دارد و حال اگر بیشتر مسلمانان نمیخواهند از ایشان تبعیت کنند مشکل خودشان است چنانچه پیشتر نیز بسیاری از مردم، از پیامبر و امامان معصوم تبعیت نکردند ولی این بدان معنا که امام، امام و پیامبر، پیامبر نبود نمیباشد. ما ولی امری داریم که نائب امام مهدی(عج) است. اطاعتش بر ما واجب است. ما از پاکی و صفات نیکو و پرهیزگاری و به طور همزمان، شجاعت، قدرت، حکمت، تدبیر و بصیرت او آگاهیم. او با آمریکا و اتحادیه اروپا و کشورهای تحت سلطهشان که منطقه خلیج را پر کردهاند به مبارزه برخاسته است. خدا بر ما منت نهاده که او را به ولایت امر ما برگزیده است. او مردی آگاه و شخصیتی استثنایی است که اگر همه حوزههای علمیه و کشورهای اسلامیمان را جستوجو کنیم، فقیهی از میان فقهای شیعه نمییابیم که اینچنین بزرگیها و صفات متعالی در او جمع شده باشند بدان پایه که در رهبر ما حضرت آیتالله خامنهای بهعنوان ولی امر جمع شدهاند. اگر آخرت را بخواهیم، آخرت ما با ولی امر و نائب حضرت حجت(عج) است و همچنین اگر عزت و شرف و کرامت دنیا را نیز بخواهیم، به آن نمیرسیم مگر با ولی امر. حتی برای این جنبش مقاومت بزرگ که بدان توجه شده است و در جهان عرب یک پدیده استثنایی است و ما بهواسطه آن سرمان را بالا گرفتهایم و به آن افتخار میکنیم، اگر شخصی بهنام روح الله الموسوی الخمینی نبود، اثری از آن در لبنان نمیبود و بعد از آن نیز اگر شخصی به نام سیدعلی حسینی خامنهای نبود، استمرار نمییافت. * مجری شریعت محمدی(ص) است دکتر محمد نمر احمد زغموت، رئیس مجلساسلامی فلسطین در لبنان می گوید: و روایات پیامبر بر وحدت اسلامی تأکید دارند؛ به همین خاطر، سخنان و افکار امام خامنهای خداوند ایشان را نصرت دهد که به مثابه امانتدار امت و امیر مسلماناناند در دعوت دائمی مسلمانان به وحدت، دور از ذهن نیست مانند تأکید ایشان بر عدم تفرقه و جدایی مسلمانان که عامل ضعفشان میباشد، لذا از خداوند میخواهیم که صفهای مسلمانان را واحد گردانده و بر آنچه مورد رضایت اوست جمعشان کند. میدانیم که مسلمانان مؤمن در برابر تهدیدات و فشارهای مستکبران، خضوع نمیکنند و سرشان را بالا گرفته و آزادانه سخن میگویند و به بندگی تن نمیدهند. ما سخن امام حسین(ع) را میدانیم که فرمود: "هیهات منا الذلة " و امروز جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری است که بر این شعار تطبیق میکند. رهبر انقلاب اسلامی تأکید میکنند که بر همه ملتهای مسلمان واجب شرعی است تا از نهضت ملت مظلوم فلسطین دفاع کنند و در این راه بر لزوم همکاری بین دولتهای اسلامی و تلاش دولت ایران تأکید میکنند که در واقع ایشان به تکلیف شرعیشان عمل میکنند. ایشان بهخوبی از جایگاه بلند فلسطین و قدس در میان مسلمانان و آزادیخواهان جهان، مطلعاند، لذا برای انجام تکلیف شرعی در قبال مسئله فلسطین و فلسطینیها قیام کردهاند و پرچم جهاد را بر دوش گرفتهاند و تاکید میکنند که جهاد در امت اسلامی تا روز قیامت پابرجاست. دکتر زغموت به این سخن از آیتالله خامنهای اشاره کرده "انقلاب اسلامی در ایران برای حاکمیت ارزشهای معنوی بوده است " و افزود: حاکمیت ارزشهای معنوی، مبتنی بر اصول اسلامی است و امروز جمهوری اسلامی ایران، به رهبری آیتالله خامنهای، در روش و عمل و قوانین خود بر اسلام متکی است و هر فشاری هم که بر آن وارد کنند جز این اصول بر آن حکم نخواهد کرد. دکتر زغموت به تأکید آیتالله خامنهای در زبان و عمل بر التزام به قرآنکریم و لزوم پایبندی مسلمانان به روح تعالیم قرآنی اشاره کرده افزود: آیتالله خامنهای به حدیث نبوی که میگوید "خیرکم من تعلم القرآن و علمه " باور دارند و قصد دارند این سیره را در میان مسلمانان گسترش دهند و از مسلمانان میخواهند که قرآن را بخوانند و قانون و کتابشان را که بهوسیله آن خداوند را در دنیا و آخرت ملاقات خواهند کرد بفهمند. شکی نیست که ایشان به خوبی این مسائل را میدانند و مطابق با آن رفتار میکنند. ما به آیتالله خامنهای نگاه یک رهبر شیعی را نداریم، بلکه ایشان را یک رهبر اسلامی از خاندان مولای ما رسولالله(ص) میدانیم که شریعت محمدی را اجرا میکند و بدون توجه به اختلاف مذاهب، به وحدت مسلمین دعوت مینماید و نمیگوید که ایران، شیعی یا سنی است بلکه میگوید ایران، اسلامی است. آیتالله خامنهای چیزی را که امام خمینی به ارث گذاشتند ادامه دادهاند و امام خمینی بر حرکت جهادی در راه خدا و مقابل مستکبرین تأکید کردند و آیتالله خامنهای همان مسیر را پیمودند و در واقع آنها امروز، راه سرورم رسولالله(ص) را پوئیدند. از خدا میخواهم که صفوف مسلمانان را وحدت بخشد و پشتیبان آنها باشد و پایدارشان کند و آنان را بر دشمنانشان از قبیل طاغوتها و سپس مفسدان زمین، صهیونیستهای تروریست غاصب سرزمین فلسطین پیروز نماید و از خداوند میخواهم که مسجد الأقصی را زیر سایه "لا اله الا الله و محمد رسول الله " و جهاد به ما بازگرداند و آیتالله خامنهای در رأس مجموعه آزادکنندگان أقصی باشند. * در برابر نسیم، برکاتش ودیعه خداست "عفاف الحکیم "، مسئول انجمنهای زنان حزب الله و رئیس انجمن حمایت از زنان در امور اجتماعی لبنان می گوید: ما در لبنان همیشه منتظر خطابهها و سخنان مقاممعظمرهبری هستیم و از تمام توصیههای ایشان در زمینههای مختلف بهرهمند میشویم، بهویژه در این برهه زمانی حساس که ما به رهبری مخلص و الهی نیازمندیم که توانایی راهبری جامعه اسلامی را داشته باشد و به جرأت میتوانم بگویم که این رهبری در شخصیت آیتالله سیدعلی خامنهای نمایان است؛ شخصیتی که فرزانگیاش طمأنینه و اعتماد را در وجود هر شخص وفادار به اسلام میکارد. ---------- بدون شک جهتگیریهای استوار و مقاوم مقاممعظمرهبری، تأثیر بزرگی در وجدان مسلمانان، بهویژه میان مردم لبنان دارد و استقامت مردم لبنان در مواجهه با رژیم اسرائیل و استکبار جهانی از برکات رهبری حضرت آیتالله خامنهای است که از چشمههای حکمت و فرزانگی که خداوند در وجود ایشان به ودیعه نهاده است، سرچشمه میگیرد. ---------- بنده بهعنوان شرکتکننده در همایشهای مختلف و پیگیر دائمی حضور مقام معظم رهبری در مجالس گوناگون و مناسبتهای مختلف، حاضران در این مجالس و همچنین کسانی را که در پی تحکیم وحدت اسلامی و برجستهسازی قضیه فلسطین در سطح جهانی هستند نسبت به اظهارات قاطع ایشان امیدوار میبینم و آنان نقش آیتالله خامنهای را در جهان اسلام و تصمیمگیری برای قضیه فلسطین برجسته و سرنوشتساز میدانند. ---------- بدون تردید جمهوری اسلامی ایران امروزه در قلب هر مسلمان واقعی دارای جایگاه بلندی است، من در طی مسافرتم به کشورهای اسلامی مختلف میزان علاقه، اثرپذیری و تقدیر دیگران نسبت به رهبری حضرت آیتالله خامنهای را مشاهده کردهام و مسلمانان واقعی میدانند که تنها راه خلاص آنان از تفرقه، لبیک و تمسک به وحدت اسلامی است که رهبر معظم انقلاب آن را ندا میدهد و در پی تحکیم آن است و زعامت ایشان به ما قدرت مقاومت در برابر دشمنان را میدهد. ---------- ما افتخار میکنیم که "جمعیت القرآنالکریم " لبنان جزئی از انجمن قرآنی ایران است و وجود هشت هزار حافظ قرآن کریم در لبنان که پیش از این بیسابقه بوده است نتیجه تأثیر جمهوری اسلامی ایران و نقش حضرت آیتالله خامنهای در گسترش حضور قرآن در منازل ما و جامعه ماست. * در سیمایش نور قرآن پیداست شیخ محمد احمد بسیونی، قاری مشهور و شناختهشده مصری می گوید: از نظر توجه به قاریان و حافظان قرآن کریم، در میان حاکمان دولتهای اسلامی، نظیر و مشابهی نیست. رهبر انقلاب اسلامی ایران، توجه خاصی به قراء و فعالان عرصه قرآن دارند و قراء ایرانی و غیرایرانی را به یک میزان تکریم میکنند. بهعلاوه اینکه خودم تأثر شدید ایشان از قرائت آیات قرآن و جاری شدن اشک از چشمان ایشان در هنگام تلاوتها را دیدم و نور قرآن را در سیمای ایشان مشاهده کردم. بسیونی، برقراری مسابقات سالانه قرآنکریم و حفظ آن، با عنایت خاص رهبر انقلاب اسلامی را از ویژگیهای خاص ایشان دانست و افزود: از زمانی که ایشان تصدی فعالیتهای مذهبی و قرآنی را به عهده دارند امکان گسترش مفاهیم و ارزشهای اسلامی در جمهوری اسلامی ایران در سطحی عالی و همچنین گسترش بیشتر اینگونه فعالیتها در سطح جهانی، میسر شده است. شکی نیست که نقش و رهبری بارز امام خمینی و امام خامنهای، عنصری اساسی در تبیین چهره انقلاب اسلامی ایران داشته است. آیتالله خامنهای یکی از بارزترین رهبران جهان اسلام در گسترش موفق تعالیم اسلامیاند که در این راه پایداری و مقاومت کردهاند. ---------- بسیونی، از آرزوی خویش برای پیروزی جمهوری اسلامی ایران بر دشمنانش سخن گفت و افزود: ایران مواجه با هجمه فرهنگی و تبلیغاتی گسترده از سوی دشمنانی است که او را خطرناک و تروریست معرفی میکنند در حالی که واقعیت جز این است و جمهوری اسلامی ایران با تدبیر رهبر شایسته خود در راستای تقویت وحدت و تحکیم روابط مسلمین گام برمیدارد. او تأثر رهبر انقلاب اسلامی ایران از تلاوت آیات قرآن را دلیل صفا و خلوص قلبی ایشان میداند که این تأثر از کلام وحیانی در جهان اسلام، کمنظیر است. * یکتای عالم روحانیت زینالعابدین حیدری، خبرنگار شبکه ماهوارهای الفرات عراق می گوید: چندی پیش که هیات بلندپایه عراقی به تهران آمده بود. یکی از اشخاصی که در این جمع، خدمت رهبری رسیده بود، بعد از این دیدار چنین میگفت که "بسیاری از اعضای خانواده من از روحانیون بنام عراق هستند و در عراق نیز با محافل روحانیت عراق ارتباطات زیادی دارم، اما وقتی آیتالله خامنهای را دیدم به شدت تحت تاثیر اخلاق و منش ایشان قرار گرفتم و ایشان تنها روحانی بود که با دیدنشان بیاختیار اشک ریختم. " این شخص بعد از این دیدار مدام این جمله را تکرار میکرد که "من روحانی ندیده نیستم اما آیتالله خامنهای در میان علما و روحانیون جهان اسلام وجهه ممتازی دارند. " "ایشان
روزی بعد از ملاقات حضرت آقا با آیتالله بهاءالدینی از ایشان میپرسند که آیا دیروز مقام معظم رهبری به اینجا آمده بود؟ ایشان در جواب میفرمایند: بله چند دقیقه خورشید اینجا تابید و رفت، او چون خورشید دارای خیر و برکات است.
قبل از ریاست جمهوری، روزی آقا به بیت حضرت آیتالله العظمی بهاءالدینی میروند. آقای بهاءالدینی میفرماید: "خورشید لحظهای تابید و رفت. " زمانی برای امضای قائم مقامی رهبری، خدمت حضرت آیتالله بهاءالدینی میرسند، ایشان امضا نمیکنند. هر چه از فرستادگان آقای منتظری اصرار از ایشان انکار، تا آنجا که خود آقای منتظری شخصاً خدمت ایشان میرسد و تمام کتابهایی را که درباره ولایت فقیه نوشته است، جلوی روی آقای بهاءالدینی میچیند. آیتالله بهاءالدینی تمام کتب را جمع میکنند و به آقای منتظری میگویند: "ولایتفقیه نوشتنی نیست، فهمیدنی است. " بعد که از ایشان میپرسند: آقا چرا ایشان را تأیید نکردید، مگر شخص دیگری هم میتواند؟ میفرمایند: نظر ما سیدعلی خامنهای است. آقای بهاءالدینی فرموده است: "البته هیچ کس حاجآقا روحالله نمیشود، ولی آقا سیدعلی خامنهای حقیقت ولایتفقیه هستند و رهبر...
آیتالله خامنهای از دیدگاه دوست و دشمن
روزی بعد از ملاقات حضرت آقا با آیتالله بهاءالدینی از ایشان میپرسند که آیا دیروز مقام معظم رهبری به اینجا آمده بود؟ ایشان در جواب میفرمایند: بله چند دقیقه خورشید اینجا تابید و رفت، او چون خورشید دارای خیر و برکات است.
تیرماه 1318 خورشیدی مصادف شده بود با 28 جمادی الاول 1358 قمری، منزل (حاج سید جواد خامنه ای) که مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینی بسیار ساده بود، فرزندی پا به عرصه خاکی گذاشت که پدرش نام او را ( سیدعلی) انتخاب کرد.
رهبر بزرگوار از وضع و حال زندگی خانوادهشان چنین میگویند:
(پدرم روحانی معروفی بود، امّا خیلی پارسا و گوشهگیر... زندگی ما بهسختی میگذشت. من یادم هست شبهایی اتفاق میافتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت برای ما شام تهیه میکرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.)
امّا خانهای را که خانواده سیدجواد در آن زندگی میکردند، رهبر انقلاب چنین توصیف میکنند:
(منزل پدری من که در آن متولد شدهام، تا چهار پنج سالگی من، یک خانه 60 - 70 متری در محّله فقیرنشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیرزمین تاریک و خفهای! هنگامی که برای پدرم میهمان میآمد (و معمولاً پدر بنابراین که روحانی و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیرزمین میرفتیم تا مهمان برود. بعد عدّهای که به پدر ارادتی داشتند، زمین کوچکی را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما دارای سه اتاق شدیم.)
رهبرانقلاب از دوران کودکی در خانوادهای فقیر امّا روحانی و روحانی پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگی به همراه برادر بزرگش سیدمحمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازهتأسیس اسلامی (دارالتعّلیم دیانتی) ثبتنام کردند و این دو دوران تحصیل ابتدایی را در آن مدرسه گذراندند.
تحصیل در حوزه علمیه (نجف اشرف) و حضور در حوزه عملیه شهر قم در سال 1341 باعث همراهی ایشان با قیام مردمی (حضرت امام خمینی(ره)) شد. بازداشتهای مکرر ایشان توسط ساواک که تعداد آن به عدد شش رسیده بود منجر شد تا رژیم سفاک پهلوی، ایشان را به شهر ایرانشهر تبعید کند. همراهی با جریانات انقلاب اسلامی تا پیروزی این حرکت مردمی در بهمن ماه 1357 ادامه داشت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همچنان پرشور و پرتلاش به فعالیتهای ارزشمند اسلامی و در جهت نزدیک تر شدن به اهداف انقلاب اسلامی پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بینظیر و بسیار مهّم بودند.
آنچه که پیش رو دارید نظرات چهرههای برجسته سیاسی، دینی و اجتماعی و نیز برخی از سیاستمداران است که رویکرد و عملکرد آنها نسبت به انقلاب اسلامی معاندگونه و برخی خصمانه است؛ پیرامون شخصیت مقام معظم رهبری است:
********
* امام خمینی(ره) خطاب به مقام معظم رهبری در زمان ریاست جمهوری ایشان: هر موقعیکه شما به سفر میروید، من مضطرب هستم تا برگردید. خیلی سفر نروید!
* پیام امام خمینی (ره) به مناسبت سوءقصد به جان مقام معظم رهبری در 6 تیر 60
بسمالله الرحمن الرحیم
جناب حجتالإسلام آقای حاج سید علی خامنهای دامت افاضاته
خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروه ها و اشخاص احمق قرار داده است، و خداوند را شکر که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی هر نقشه که کشیدند و هر توطئه که چیدند و هر سخنرانی که کردند ملت فداکار را منسجمتر و پیوندها را مستحکمتر نمود و مصداق "لازال یؤیدُ هذا الدّین بالرجل الفاجر "[1] تحقق پیدا کرد. اینان هر جا سخن گفتند خود را رسواتر کردند و هرچه مقاله نوشتند ملت را بیدارتر نمودند و هرچه شخصیتها را ترور نمودند قدرت مقاومت را در صفوف فشرده ملت بالاتر بردند. اکنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما که از سلاله رسول اکرم و خاندان حسینبن علی هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب میباشید، میزان تفکر سیاسی خود و طرفداری از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. اینان با سوء قصد به شما عواطف میلیون ها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحهدار نمودند.
اینان آن قدر از بینش سیاسی بینصیبند که بیدرنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایات دست زدند، و به کسی سوء قصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین انداز است. اینان در این عمل غیرانسانی به جای برانگیختن و رعب، عزم میلیون ها مسلمان را مصممتر و صفوف آنان را فشردهتر نمودند. آیا با این اعمال وحشیانه و جرایم ناشیانه وقت آن نرسیده است که جوانان عزیز فریب خورده از دام خیانت اینان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزیز خود را فدای امیال جنایتکاران نکنند و آنان را از شرکت در جنایات آنان برحذر دارند؟ آیا نمیدانند که دست زدن به این جنایات، جوانان آنان را به تباهی کشیده و جان آنان به دنبال خودخواهی مشتی تبهکار از دست میرود؟ ما در پیشگاه خداوند متعال و ولی بر حق او حضرت بقیة الله- ارواحنا فداه- افتخار میکنیم به سربازانی در جبهه و در پشت جبهه که شبها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالی به سر میبرند. من به شما خامنهای عزیز، تبریک میگویم که در جبهههای نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
روح الله الموسوی الخمینی
[1] مسند احمد؛ ج 2؛ ص 309؛ کنزالعمال؛ ج 1؛ ص 45؛ ح 115
منبع: صحیفه امام؛ ج 14؛ ص 504
* ختم صلوات برای سلامتی
فرزند آیتالله العظمی بهجت با اشاره به همزمانی روزهای پایانی عمر پدر بزرگوارشان با سفر رهبر انقلاب به استان کردستان، در بیان حالت روحی ایشان، به حساسیت این مرجع تقلید نسبت به سلامت رهبری اشاره میکند و میگوید: این موضوع سبب شد تا مظعمله برای سلامتی رهبر انقلاب چندین ختم ویژه صلوات و ذکر را گرفتند و مداومت بر این ختمها که برای سلامتی رهبر انقلاب بوده است تا آخرین ساعت عمر حضرت آیتالله بهجت ادامه داشته است. برخی نیز از پیشبینی رهبری آقا چند سال پیش از رهبری توسط ایشان خبر دادهاند.
* به تقوایش پی بردم
شهید آیتالله مطهری میفرمایند: سیدعلی خامنهای از نمونههای ارزندهای است که برای آینده موجب امیدواری است. من از اخلاص آقای خامنهای تعجب میکنم، ایشان هیچ به دنبال خودنمایی نیست که بخواهد خودش را مطرح کند و خودش را نشان بدهد، من در جریان کمیته استقبال از حضرت امام بیشتر به تقوای ایشان پی بردم.(به نقل از همسر شهید مطهری)
شهید مطهری در پنجم بهمن 1353 به تجلیل از شخصیت آیتالله سیدعلی خامنهای پرداخته است. آیتالله خامنهای در آن زمان توسط شهربانی استان خراسان بازداشت شده بود. در گزارش ساواک آمده است: "مطهری در محل دانشکده الهیات دانشگاه تهران، ضمن اظهار تأسف از بازداشت سیدعلی خامنهای اظهار داشته: ما کمتر نمونه ارزنده چون [آیتالله]خامنهای داریم و این نیروها هم باید بهاینگونه هدر روند و گوشههای زندان تلف گردند. مطهری پس از ستودن [آیتالله]خامنهای او را از عوامل مؤثر در روشن کردن افکار اجتماع دانسته است... "
* خوشا به حال او
آیتالله دکتر شهید بهشتی، چند ساعت قبل از شهادتشان با اشاره به پیامی که حضرت امام به آیتالله خامنهای فرستاده بودند، فرمودند: خوشا به حال آقای خامنهای که ولی امر مسلمین چنین پیامی را برای ایشان فرستاده است و این پیام نه برای دنیای ایشان، بلکه برای آخرت او هم بسیار ارزشمند است و من آرزو دارم با چنین پیامی از ولی امر مسلمین از دنیا بروم.
* خورشید اینجا تابید و رفت
روزی بعد از ملاقات حضرت آقا با آیتالله بهاءالدینی از ایشان میپرسند که آیا دیروز مقام معظم رهبری به اینجا آمده بود؟ ایشان در جواب میفرمایند: بله چند دقیقه خورشید اینجا تابید و رفت، او چون خورشید دارای خیر و برکات است.
قبل از ریاست جمهوری، روزی آقا به بیت حضرت آیتالله العظمی بهاءالدینی میروند. آقای بهاءالدینی میفرماید: "خورشید لحظهای تابید و رفت. " زمانی برای امضای قائم مقامی رهبری، خدمت حضرت آیتالله بهاءالدینی میرسند، ایشان امضا نمیکنند. هر چه از فرستادگان آقای منتظری اصرار از ایشان انکار، تا آنجا که خود آقای منتظری شخصاً خدمت ایشان میرسد و تمام کتابهایی را که درباره ولایت فقیه نوشته است، جلوی روی آقای بهاءالدینی میچیند. آیتالله بهاءالدینی تمام کتب را جمع میکنند و به آقای منتظری میگویند: "ولایتفقیه نوشتنی نیست، فهمیدنی است. " بعد که از ایشان میپرسند: آقا چرا ایشان را تأیید نکردید، مگر شخص دیگری هم میتواند؟ میفرمایند: نظر ما سیدعلی خامنهای است. آقای بهاءالدینی فرموده است: "البته هیچ کس حاجآقا روحالله نمیشود، ولی آقا سیدعلی خامنهای حقیقت ولایتفقیه هستند و رهبر. از همه به امام نزدیکتر است. کسی که ما به او امیدواریم، آقای خامنهای است. شما از ما قبول نمیکنید، ولی این دید ماست، نزد ما محرز است آقا سیدعلی خامنهای رهبر آینده هستند. "
یکی از روزها که حضرت آقا تشریف برده بودند به جمکران، حدود ساعت دو شب به حضرت آیتالله العظمی بهاءالدینی خبر میدهند که آقا صبح بعد از نماز میخواهند تشریف بیاورند منزل شما. تیم حفاظت ساعت چهار صبح برای آماده کردن شرایط به منزل ایشان میروند که متوجه میشوند آقای بهاءالدینی، پیرمرد نود ساله جلوی در خانه ایستادهاند. میگویند: آقا چرا با این کهولت سن اینجا تشریف دارید؟ ایشان میفرمایند: برای دیدن رهبر بزرگ انقلاب، من از همان ساعتی که شما زنگ زدید آمدهام استقبال.
* تضعیف شما را حرام میدانم
مرجع تقلید جهان تشیع، حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی، برای رهبر معظم عبای ظریفی هدیه فرستادند و فرمودند: اگر دیدم کاری را شما انجام میدهید و خلاف مطلب اسلامی است، من تذکر میدهم، اگر تغییر دادید بسیار خوب، اگر تغییر ندادید من دیگر صحبت نمیکنم و تضعیف شما را حرام میدانم. عمده عظمت شماست. شما رهبر مسلمین هستید و نمیخواهم صحبتی کنم در یک فرعی که شما را تضعیف کردهام.(6)(به نقل از حجتالاسلام راشد یزدی)
* امید آینده اسلام
مرحوم آیتالله طالقانی تصریح میفرمودند: آقای خامنهای امید آینده اسلام است. آیتالله العظمی میلانی در سنین جوانی ایشان را مجتهد خطاب میکند.
* رهبری تالی تلو معصوم(ع)
علامه گرانقدر آیتالله مصباح یزدی میفرمایند: اگر امثال بنده شبانهروز تسبیح به دست بگیریم و فقط خدا را شکر کنیم که خدا چنین رهبری را به ما داده، والله معتقدم که از عهده شکر این نعمت برنمیآییم. رهبر عزیز ما تالی تلو معصوم(ع) است.
* مثل رهبر عظیمالشأن
شهید محراب، عارف عامل، آیتالله دستغیب میفرمایند: چیزی که بنده نسبت به این شخص بزرگ فهمیدهام این است که فردی است خدایی، هواپرست نیست، مقام نمیخواهد، قدرت نمیخواهد به دست بگیرد، امتحان خویش را پیش از پیروزی و بعد از پیروزی داده است. در هر پستی که بوده، امتحان خودش را داده است. کسی که امام جمعه تهران باشد، آن وقت در جبهه برود، در سنگرها از اسلام دفاع کند، این مرد بزرگ، مقامی برای خودش قائل نیست، بعینه مثل رهبر عظیمالشأن. امام فرموده: به من خدمتگزار بگویید بهتر است از اینکه رهبر بگویید. آقای علی خامنهای هم اینجوری است، مقام نمیخواهد، مقام بر روی او اثر نمیگذارد.
* گوششان به دهان حضرت حجت(عج) است
علامه عظیمالشأن حضرت آیتالله حسنزاده آملی، جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب میکنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه میفرمایند: این کار را نکنید! علامه حسنزاده میفرمایند: اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمیکردم.
ایشان در جای دیگر فرمودهاند: گوشتان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجتبنالحسن(عج) است. این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا میکند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیتالله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسنزاده فرمودهاند: حسنزاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عج). راهی که حسنزاده در پیش دارد، خاک آن توتیای چشم طباطبایی. جناب علامه حسنزاده در مقدمه یکی از کتابهای خود خطاب به حضرت آقا مینویسد: با سلام و تحیت خالصانه و ارائه ارادت بی پیرایه و درود نوید جاوید به حضور آن قائد ولی وفی و رائد سائس حفی، مصداق بارز "نرفع درجات من نشاء " تقدیم میگردد و عرض میشود "یا ایها العزیز جئنا ببضاعة مزجاة " دادار عالم و آدم، همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد.
(التمسک بذیل الولایة، حسن حسنزاده آملی)
آیتالله حسنزاده آملی میفرمایند: رهبر عظیمالشأنتان را دوست بدارید، عالمی، رهبری، موحدی، سیاسی، دینداری، انسانی، ربانی، پاک منزه، کسی که دنیا شکارش نکرده، قدر این نعمت عظما را که خدا به شما عطا فرموده، قدر این رهبر ولی وفی الهی را بدانید، مبادا این جمعیت ما را، مبادا این کشور ما را، مبادا این کشور علوی را، این نعمت ولایت را از دست شما بگیرند. خدایا به حق پیامبر و آل پیامبر سایه این بزرگمرد، این رهبر اصیل اسلامی حضرت آیتالله معظم خامنهای عزیز را مستدام بدار.
* روح بزرگ ایثارگر
در قسمتی از پیام شهید رجایی به حضرت آقا، چنین آمده است: به قطع و یقین میدانم که روح بزرگ ایثارگر آن برادر مجاهد، شهادت در راه اسلام و انقلاب اسلامی را فیضی عظیم و الهی میداند و در راه بندگی خدا و خدمت به اسلام و امام و امت شهید پرور از بذل جان خویش دریغ نداشته و ندارد.
* شهید صدوقی: محضر مبارک آیتالله العظمی آقای خامنهای...
در سال 56 به اتفاق آقای صدوقی و تعدادی از آقایان دیگر، تصمیم گرفتیم برویم به افرادی که در تبعید هستند، سری بزنیم. چون مقام معظم رهبری به ایرانشهر تبعید شده بودند، خدمت ایشان رسیدیم. به امامت آقای صدوقی نماز مغرب و عشا را خواندیم. من شنیده بودم که در سمت ایرانشهر، کفشهای خوبی تولید میشود، لذا تصمیم گرفتم به بازار بروم و یک جفت کفش بخرم. کارم یک الی دو ساعت طول کشید. به خانه آقای خامنهای تلفن زدم که دیگر آقای صدوقی و آقای خامنهای برای صرف غذا منتظر من نباشند و شام را میل کنند. وقتی برگشتم دیدم این دو بزرگوار هنوز مشغول بحث هستند. من وارد که شدم، آقای صدوقی به من گفت: "ماشاءالله، ماشاءالله این آقای سیدعلی آقا خیلی مُشتشان پر است. " صبح روز بعد رفتیم چابهار برای زیارت آقای مکارم؛ در این فاصله، اسم آقای خامنهای از دهان آقای صدوقی نیفتاد؛ از بس مجذوب ایشان شده بود.
بعد از زیارت آقای مکارم، گفتم کنار دریا برویم تا مدتی استراحت کنیم. ایشان گفت من میخواهم برگردم پیش آقای خامنهای و بعد حدود دو ساعتی با هم بحث کردند. از لحاظ علمی آقای خامنهای، مورد تأیید صددرصد آقای صدوقی بود.
در زمان انقلاب، بین حزب جمهوری اسلامی و امام جمعه بندرعباس اختلافی در گرفت. آقای صدوقی به من گفتند تا درباره اختلاف آنها، گزارشی بیاورم. بعد از تهیه و دادن گزارش آن به آقای صدوقی، ایشان پرسیدند: کی به تهران میروی؟ گفتم فردا. ایشان پاکتی را به من دادند. پشت پاکت نوشته بود: "تقدیم به محضر مبارک آیتالله العظمی آقای خامنهای " پسر آقای صدوقی اعتراض کردند که آیا ایشان به مقام آیتاللهی رسیدهاند؟ آقای صدوقی از بالای عینک به پسرش نگاه کرد و گفت: "بله که آیتالله هستند. "(حجتالاسلام راشد یزدی)
* سیدنا علی
در نامهای که شهید آیتالله مصطفی خمینی برای یکی از آشنایان نوشته بودند، آمده است: آقایان خامنهای را خصوصاً سیدنا علی را سلام برسانید. شهید محراب آیتالله العظمی صدوقی قبل از انقلاب به آقای خامنهای میگفتند: آیتالله.
* اللهم اید آیتالله العظمی خامنهای
شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در قنوت دعاهای مختلف میخواند؛ ولی در پایان قنوت دعای "اللهم اید آیتالله العظمی خامنهای. اللهم حفظه احفظه و وفقه و ثبته " را همیشه قرائت میکرد.
* سر ما و فرمان شما
سید شهیدان اهل قلم، شهید سیدمرتضی آوینی مینویسد: بسیارند کسانی که میدانند شمشیر زدن در رکاب شما برای پیروزی حق، از همان ثواب در پیشگاه خدا برخوردار است که شمشیر زدن در رکاب حضرت حجت(عج) و نه تنها آماده، که مشتاق بذل جان هستند. سر ما و فرمان شما.
شهید آوینی بعد از رحلت امام خمینی، خطاب به حضرت آقا مینویسد: عزیز ما،ای وصی امام عشق، آنان که معنای ولایت را نمیدانند، در کار ما سخت درماندهاند. اما شما خوب میدانید که سرچشمه این تسلیم و اطاعت و محبت در کجاست؟ خودتان خوب میدانید که چقدر شما را دوست میداریم و چقدر دلمان میخواست آن روز که به دیدار شما آمدیم، سر در بغل شما پنهان کنیم و بگرییم. ما طلعت آن عنایت ازلی را در نگاه شما بازیافتیم. لبخند شما، شفقت شما را داشت و شب انزوای ما را شکست. سر ما و قدمتان که وصی امام عشق هستید و نایب امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف.
* نعمتهای خدا را خود فراهم میکند
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی فرموده بودند: امام خمینی رحمت الله علیه مظهر مهابت بود و رهبری مظهر محبت. خداوند متعال به امام نعمتها را یکجا داد و امام هم این نعمتها را برای استقرار نظام جمهوری اسلامی مصرف کردند؛ ولی نعمتها به حضرت آقا را، خدا تدریجی به ایشان میدهند و در هر زمان متناسب با شرایط خدا نعمتهایی را به ایشان میدهد. یعنی شرایط آن نعمت را خود آقا فراهم میکند.(به نقل از استاد پرورش)
* آقای خامنهای هست
آقای هاشمی رفسنجانی نقل میکند: من نسبت به حضرت امام روی بازتری داشتم و مسائل را بی پرده با ایشان مطرح میکردم. یک روز که خصوصی خدمت معظمله رسیده بودم، بیپرده در مورد قائم مقامی رهبری و مشکلاتی که احتمالاً پیدا میشود، صحبت کردم. حضرت امام(ره) در آن جلسه فرمود: شما در بنبست نخواهید بود، آقای خامنهای در میان شما هست؛ چرا خودتان نمیدانید؟!
این جلسه مربوط به اواخر عمر حضرت امام(ره) است. در همان روزها امام برای مقام معظم رهبری، کلمه برادر را به کار میبردند. قطعاً این تعبیر بیمعنا نبود. ما آن روزها از این تعبیرات، به موضوع رهبری حضرت آیتالله خامنهای منتقل نشدیم. اما گفتههای امام خمینی(ره) نشانگر این است که معظمله، آیتالله خامنهای را شایسته این کار میدانستند. چنانچه به حاج احمد آقا فرموده بودند: "الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند. "
* آیتالله شاهرودی: علم اعطایی خدا را دیدم
چهارشنبه شبها، آقا جلسهای دارند که ده تن از علما جمع میشوند. آقایان محمدی گیلانی، خزعلی، بهجتی، امامیکاشانی، مؤمن، شیخ محمد یزدی، سیدجعفر کریمی، آقای شاهرودی و آملی لاریجانی حضور دارند.
گاهی هم ما آنجا میرویم. یکبار خیلی غوغا و سر و صدا شد. بحث پیرامون یک مسئله فقهی پیچیده بود. بعد از اتمام جلسه، آقای شاهرودی به من گفت، امشب من "العلم نور یقذف الله فی قلب من یشاء " را درک کردم. یعنی آقا مچ همه را پیچانده بود.(به نقل از حجتالاسلام راشد یزدی)
* هر چه ایشان گفت، گوش کنیم
در سال 69 بنده به حاج احمدآقا خمینی گفتم که شما طی یک سخنرانی اعلام کردید که "هر کس بین اطاعت از مقام معظم رهبری و امام راحل(ره) تفاوت قائل باشد، در خط آمریکاست " که ایشان با تأیید دوباره این سخن گفتند، بنده از روی اعتقاد این حرف را زدهام. بعد ایشان فرمودند: برخی از این افراد دور من را گرفتهاند که بنده را در مقابل حضرت آیتالله خامنهای قرار دهند که من متوجه شدم و توی دهنشان زدم.
حاج احمدآقا در ادامه فرمود: باید به این احمقهایی که میگویند آقای خامنهای نباید رهبر شود، گفت "پس چه کسی؟ " اگر نظر آنها بر روی فلانی است، او که حتی توانایی اداره خانواده خود را ندارد چه برسد به یک مملکت.
همچنین ایشان فرمودند: سه سال قبل از عزل منتظری، یعنی سال 1365، سران قوای سهگانه کشور در جماران جلسه داشتند که آن روز آقای منتظری نیز با امام راحل(ره) ملاقاتی داشت، آنها مشغول بحث و گفتوگو بودند که یکدفعه امام خمینی بهخلاف معمول بدون زدن در، با ناراحتی وارد اتاق میشود.
بنا به گفته حاجاحمدآقا، در این جلسه خود ایشان، میرحسین موسوی با منصب نخستوزیری، موسوی اردبیلی رئیس قوه قضاییه، هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس و آیتالله خامنهای نیز با سمت ریاست جمهوری حضور داشتند.
امام(ره) با ناراحتی تمام گفتند: بنده از اول گفتم منتظری به درد رهبری نمیخورد، مجلس خبرگان رأی بر شایستگی او داد و بنده به خاطر التزام به قانون پذیرفتم، ولی امروز به صورت صریح این سخن را تکرار میکنم.
در آن وضعیت سکوت عمیقی در جلسه حاکم شد که آیتالله خامنهای با طرح این سئوال که پس چه کسی عهدهدار رهبری شود؟ سکوت را شکستند که در همین لحظه امام بدون کوچکترین مکثی انگشت اشاره را به سوی حضرت خامنهای گرفتند و گفتند: "خود شما، مگر شما از دیگران چه کم دارید؟ "
وی گفت: سکوت بیشتر شد تا حدی که نفسها به شماره افتاد. خود مقام معظم رهبری خطاب به امام گفتند: "این مسئله که شما میفرمایید موضوع جدیدی است، بنده میخواستم شما به اعضای این جلسه حکم ولایی کنید که ما حق دم زدن از این جلسه را نداریم تا زمانی که خود شما حکم بفرمایید. " امام نیز این حکم را کردند. (به نقل از آیتالله خزعلی)
حاج احمد آقا میفرمایند: باید در کنار نظاممان پشت سر رهبری قرار بگیریم. رهبر ما شاگرد امام است. رهبر ما از چهرههای شناخته شده انقلاب که سالیان سال در زندانهای سفاک پهلوی به سر برده... هیچ کس حق شکستن حریم رهبری را ندارد. حرمت رهبری نظام اسلامی، از اصول خدشهناپذیر انقلاب اسلامی ماست. همه باید به دستور رهبری عمل کنند... ما امروز موظف هستیم پشت سر مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای حرکت کنیم. هر چه ایشان گفت، گوش کنیم. اگر روزی حرکت ما با حرکت ولی نخواند، بدانید که نقص از ماست... قاطعتر پشت رهبری باشیم و نگذاریم رهبرمان احساس تنهایی کنند. همانطور که نگذاشتید امام احساس تنهایی کند. اطاعت از خامنهای، اطاعت از امام است. هر کس منکر این معنا شود، مطمئن باشید در خط امام نیست و هر کس بگوید که اطاعت از امام غیر از اطاعت از آیتالله خامنهای است، در خط آمریکاست.
من بعد از رحلت امام، با خدا و امام عهد کردهام که کوچکترین قدمی را علیه رهبری و خلاف رهبری و حتی خلاف میل رهبری برندارم. و اگر شما مردم هم چنین پیمانی را تجدید کنید، مطمئن باشید که ما در تمام زمینهها بر آمریکا پیروز میشویم... به حسن و برادرانش این توصیه را مینمایم که همیشه سعی کنند در خط رهبری حرکت کنند و از آن منحرف نشوند که خیر دنیا و آخرت در آن است و بدانند که ایشان موفقیت اسلام و نظام کشور را میخواهند. هرگز گرفتار تحلیلهای گوناگون نشوند که دشمن در کمین است.
مرحوم حاج احمد آقای خمینی میفرمودند: بر خود واجب میدانم شهادت دهم زندگی داخلی آیتالله خامنهای، نه از باب اینکه رهبر عزیز انقلاب ما به این حرفها نیاز داشته باشند، بلکه وظیفه خود میدانم تا این مهم را به مردم مسلمان و انقلاب ایران بگویم. من از داخل منزل ایشان مطلع هستم، مقام معظم رهبری در خانه، بیش از یک نوع غذا بر سر سفره ندارند. خانواده معظمله روی موکت زندگی میکنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس آنجا بود، من از زبری فرش به موکت پناه بردم.
در ملاقاتی که مقام معظم رهبری با حاج احمدآقای خمینی داشتهاند، ایشان میفرماید: حضرت امام بارها از جنابعالی بهعنوان مجتهدی مسلم و بهترین فرد برای رهبری نام بردند.
* استعداد مرجعیت
حاج آقای میردامادی، دایی حضرت آقا، نقل میکنند: مرحوم آقا سیدهاشم میردامادی، پدربزرگ مادری آقا و مرحوم آیتالله سیدجواد خامنهای پدر ایشان عنایت خاصی به حضرت آقا داشتهاند و بارها میفرمودند: علی آقا آینده خوبی دارد. آیتالله حاج شیخ مرتضی حائری به آقای خامنهای فرموده بود: آقای آقا سیدعلیآقا من با این استعدادی که در شما میبینم، شما یا یک مرجع تقلید میشوید یا حداقل عالم برجسته خطه خراسان.
* کسی را به لحاظ بی رغبتی به مقام و منصب دنیا، هم پای آقا ندیده ام
مرحوم بهلول می گوید: من در طول مدت عمرم، امرا و صاحب منصبان زیادی را دیده ام؛ اما کسی را به لحاظ بی رغبتی به مقام و منصب دنیا، هم پای "آقا " ]آیت الله خامنه ای [ ندیده ام. انسان وقتی زندگی روزمره او را از نزدیک می بیند، حس می کند که ذره ای میل به دنیا در او وجود ندارد.
واقعاً در این مقطع، من هیچ کس را در تقوا و اعراض از مال و مقام دنیا، مثل او نمی شناسم. آخرین باری که در خدمت وی بودم، به من گفت: آقای بهلول! خاطرتان هست که قبل از انقلاب، یک شب در مسجد طرقبه منبر بودید؛ پس از اتمام مجلس، وقتی خواستید از مسجد بیرون بیایید، چون تاریک بود، من آمدم دستتان را بگیرم و کمکتان کنم؛ اما دستتان را کشیدید و گفتید: من چشمانم خوب می بیند؛ تا جایی که هنوز زیر نور ماه، خاطره می نویسم؛ حالا چطور؟ حالا هم بینایی تان در همان حد هست؟ من گفتم: آقا! حالا زیر نور خورشید هم دیگر نمی توانم بنویسم. بعد آقا گفت: اخیراً کمتر به ما سر می زنید. گفتم: آقا! شما متعلق به همه مردم ایران هستید؛ من اگر وقت شما را بگیرم، مثل این است که وقت همه ایرانی ها را گرفته ام.
* مرحبا به سیدحسن
قبل از انقلاب، وقتی حضرت آقا جوان بودند، همراه شهید هاشمینژاد سفری به رشت داشتند، در زمان حضورشان در رشت درباره اینکه آیا شخص عالم و عارفی هست که برای کسب فیض به دیدار ایشان بروند از مردم میپرسند. نشانی شخصی به نام آقا سیدصفی را به آقا میدهند که گویا دارای کراماتی بودند. حضرت آقا به همراه شهید هاشمینژاد، قصد دیدار آقا سیدصفی را میکنند و به منزل ایشان میروند. آقا سیدصفی در حالی که عدهای شیخ و مرید دور ایشان حلقه زده بودند، هنگامی که چشمشان به حضرت آقا میافتد، بلند میشوند و با حالت استقبال به طرف آقا میآیند و آقا را اینگونه خطاب میکنند که: مرحبا به سیدحسن، این در حالی بوده که طرفین همدیگر را نمیشناخته و ندیده بودند. آقا میفرمایند من سید حسینی هستم نه حسنی، آقا سیدصفی اشاره میکنند که مادر شما سیدحسنی هستند و شما از طرف مادر حسنی هستید. سپس با حضرت آقا مشغول صحبت میشوند و اشاره میکنند که شما در آینده مقامی پیدا میکنید که امور این مملکت تحت امر شماست، حضرت آقا هم میپرسند: شما از آینده من گفتید، آینده خودتان را هم دیدهاید؟ آقا سیدصفی با تأمل و درنگ میگوید: من و همسرم یک سال بیشتر زنده نیستیم...
یکسال دیگر که حضرت آقا در طرقبه مشهد بودند، ماجرای تصادف خونینی را در روزنامه میخوانند که نام آقاسیدصفی نیز در بین کشتهگان بوده است.(به نقل از حجتالاسلام و المسلمین کاظم صدیقی)
* رهبر، خود شما
مرحوم حاج احمد آقای خمینی تعریف کردهاند: در سال 65، جلسات هفتگی سران قوا در دفاتر یکی از آنها یا در جماران، البته بدون حضور امام برگزار میشد. در یک جلسهای که در جماران تشکیل شده بود، من، آیتالله خامنهای، آقای موسویاردبیلی، آقای میرحسین موسوی، آقای هاشمی رفسنجانی حضور داشتیم. از قرار اتفاق، در همان روز آقای منتظری نیز با امام جلسه داشتند. در آن سال، هر وقت امام با آقای منتظری ملاقات میکرد، بعد از جلسه برافروخته و عصبانی بودند، بهطوری که در چهرهشان مشخص و نمایان بود. در وسط جلسه بودیم که ناگهان امام بدون در زدن، یکدفعه با حال عصبانیت شدید و برافروختگی وارد اتاق شدند و رو به ما فرمودند: "من از اول با قائممقامی آقای منتظری مخالف بودم، ایشان به درد رهبری بعد از من نمیخورد. " جلسه امام که تمام شد، همه سران قوا و من، در یک سکوت سنگینی فرو رفتیم و همه متحیر از این جملات بودیم؛ چون سابقه نداشت و حضور غیر منتظره امام هم نشان از اهمیت موضوع بود. بعد از مدتی سکوت، آقای خامنهای شروع به صحبت کردند که: آقای منتظری شاگرد شما بودند و در زمان شاه، مبارزات داشتند و زندان طولانیمدت رفتند و... و از آقای منتظری تعریف کردند و در آخر هم آقای خامنهای گفتند که خوب، اگر ایشان نباشد چه کسی باشد: امام بلافاصله و با اشاره به حضرت آقا فرمودند: خود شما.(به نقل از آقای حبیبی دبیر کل مؤتلفه)
امام خمینی بعد از حادثه انفجار مسجد ابوذر در سال 60 که قبل از ریاست جمهوری حضرت آقا، اتفاق افتاد، فرمودند: "خداوند ذخیره انقلاب را حفظ کرد. " علیمحمد بشارتی نقل میکند: در تابستان سال 58 هنگامی که مسئول اطلاعات سپاه بودم، گزارشی داشتیم که آقای شریعتمداری در مشهد گفته بود: "من بالاخره علیه امام اعلام جنگ میکنم. " خدمت امام رسیدیم و ضمن ارائه گزارشی، خبر مذکور را هم گفتند. ایشان سرش پایین بود و گوش میداد. این جمله را که گفتم، سربلند کرد و فرمود: "اینها چه میگویند؟! پیروزی ما را خدا تضمین کرده است. ما موفق میشویم، در اینجا حکومت اسلامی تشکیل میدهیم و پرچم را به صاحب پرچم میسپاریم. " پرسیدم: خودتان؟ امام سکوت کردند و جواب ندادند.
حضرت امام میفرمایند: یک نفر را مثل آقای خامنهای پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بنای قلبیاش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمیکنید، ایشان را من سالهای طولانی میشناسم.
حضرت امام خمینی در پیامی به مناسبت ترور آیتالله خامنهای نوشتند: اکنون دشمنان انقلاب، با سوءقصد به شما که از سلاله رسول اکرم(ص) و خاندان حسینبن علی(ع) هستید... عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور، بلکه جهان، جریحهدار نمودند... من به شما خامنهای عزیز تبریک میگویم که در جبهههای نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالی، سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم.
* خامنهای، دنیا و آخرت ماست
حجت الاسلام سیدحسن نصرالله، رهبر مقاومت اسلامی لبنان می گوید: خداوند تعالی، پیامبر یا امام معصوم(ع) را به آن خاطر که معصوماند به ولایت امر برمیگزیند، صفاتی چون علم و زهد و حکمت و شجاعت و ابهت در او متجلی است و هنگامی که امام معصوم(ع)، غایب است بر ماست که به دنبال این صفات در شخصی بگردیم که بیش از دیگران آنها را در خود داراست. البته باید فقیهی عادل باشد و نه فقط کسی که از حرام الهی اجتناب میکند. او باید زاهد دنیا و شجاع و کاردان و حکیم و بصیر و مدبر باشد. در امتداد زمان و طول تاریخ ما، فقهایی از این نوع بودهاند و زمانه از فقهایی اینچنین خالی نبوده است. امانت را به دوش کشیدند و از آن به تناسب ظرف زمانی و شرایطی که در آن حضور داشتند محافظت کردند. تا اینکه خداوند تعالی به مرجع بزرگ و فقیه گرانقدر این زمانه، امام خمینی(ره) توفیق داد تا این پیروزی تاریخی مداوم را به وجود آورد. شخصیت امام خمینی(رحمت الله علیه) به نحوی در چشمها و عقلها و قلبها بروز یافت که هیچ کدام از ما تصور نمیکرد در طول تاریخ ما، فقهایی به این بزرگی بروز یافته باشند، البته در تاریخ ما فقهای بسیار بزرگی بودهاند اما ظرف زمانی و شرایط آنها متفاوت بوده است.
مسأله مهم آن است که در این زمانه، امام خمینی(ره) ظهور کرد که گر چه معصوم نبود اما این ویژگیها و اوصاف در او جمع بود: علم، شجاعت، اخلاص، زهد، ورع، عرفان و تدبیر. به این واسطه بود که بعد از قرنهای متمادی مظلومیتی که ابتدا داشت و انتها نداشت، به مدد الهی توانستیم در این زمان و به دست امام خمینی(ره) دولت آل محمد را برپا کنیم که این دولت نیز هر روز بیشتر از روز قبل خود، عزت و قوت و کرامت به دست آورد. سپس حضرت امام رحلت کردند و ولی فقیه جدیدی برای ما متجلی شد که شخصیت و صفات امام خمینی را دارا بود به نام آقای خامنهای که او همان امام خمینی است که اینک ولی امر ماست.
ای خواهران و برادران! برای ما و همه مسلمین در سراسر جهان یک ولی امر وجود دارد و حال اگر بیشتر مسلمانان نمیخواهند از ایشان تبعیت کنند مشکل خودشان است چنانچه پیشتر نیز بسیاری از مردم، از پیامبر و امامان معصوم تبعیت نکردند ولی این بدان معنا که امام، امام و پیامبر، پیامبر نبود نمیباشد. ما ولی امری داریم که نائب امام مهدی(عج) است. اطاعتش بر ما واجب است. ما از پاکی و صفات نیکو و پرهیزگاری و به طور همزمان، شجاعت، قدرت، حکمت، تدبیر و بصیرت او آگاهیم. او با آمریکا و اتحادیه اروپا و کشورهای تحت سلطهشان که منطقه خلیج را پر کردهاند به مبارزه برخاسته است. خدا بر ما منت نهاده که او را به ولایت امر ما برگزیده است. او مردی آگاه و شخصیتی استثنایی است که اگر همه حوزههای علمیه و کشورهای اسلامیمان را جستوجو کنیم، فقیهی از میان فقهای شیعه نمییابیم که اینچنین بزرگیها و صفات متعالی در او جمع شده باشند بدان پایه که در رهبر ما حضرت آیتالله خامنهای بهعنوان ولی امر جمع شدهاند.
اگر آخرت را بخواهیم، آخرت ما با ولی امر و نائب حضرت حجت(عج) است و همچنین اگر عزت و شرف و کرامت دنیا را نیز بخواهیم، به آن نمیرسیم مگر با ولی امر. حتی برای این جنبش مقاومت بزرگ که بدان توجه شده است و در جهان عرب یک پدیده استثنایی است و ما بهواسطه آن سرمان را بالا گرفتهایم و به آن افتخار میکنیم، اگر شخصی بهنام روح الله الموسوی الخمینی نبود، اثری از آن در لبنان نمیبود و بعد از آن نیز اگر شخصی به نام سیدعلی حسینی خامنهای نبود، استمرار نمییافت.
* مجری شریعت محمدی(ص) است
دکتر محمد نمر احمد زغموت، رئیس مجلساسلامی فلسطین در لبنان می گوید: و روایات پیامبر بر وحدت اسلامی تأکید دارند؛ به همین خاطر، سخنان و افکار امام خامنهای خداوند ایشان را نصرت دهد که به مثابه امانتدار امت و امیر مسلماناناند در دعوت دائمی مسلمانان به وحدت، دور از ذهن نیست مانند تأکید ایشان بر عدم تفرقه و جدایی مسلمانان که عامل ضعفشان میباشد، لذا از خداوند میخواهیم که صفهای مسلمانان را واحد گردانده و بر آنچه مورد رضایت اوست جمعشان کند.
میدانیم که مسلمانان مؤمن در برابر تهدیدات و فشارهای مستکبران، خضوع نمیکنند و سرشان را بالا گرفته و آزادانه سخن میگویند و به بندگی تن نمیدهند. ما سخن امام حسین(ع) را میدانیم که فرمود: "هیهات منا الذلة " و امروز جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری است که بر این شعار تطبیق میکند.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید میکنند که بر همه ملتهای مسلمان واجب شرعی است تا از نهضت ملت مظلوم فلسطین دفاع کنند و در این راه بر لزوم همکاری بین دولتهای اسلامی و تلاش دولت ایران تأکید میکنند که در واقع ایشان به تکلیف شرعیشان عمل میکنند. ایشان بهخوبی از جایگاه بلند فلسطین و قدس در میان مسلمانان و آزادیخواهان جهان، مطلعاند، لذا برای انجام تکلیف شرعی در قبال مسئله فلسطین و فلسطینیها قیام کردهاند و پرچم جهاد را بر دوش گرفتهاند و تاکید میکنند که جهاد در امت اسلامی تا روز قیامت پابرجاست.
دکتر زغموت به این سخن از آیتالله خامنهای اشاره کرده "انقلاب اسلامی در ایران برای حاکمیت ارزشهای معنوی بوده است " و افزود: حاکمیت ارزشهای معنوی، مبتنی بر اصول اسلامی است و امروز جمهوری اسلامی ایران، به رهبری آیتالله خامنهای، در روش و عمل و قوانین خود بر اسلام متکی است و هر فشاری هم که بر آن وارد کنند جز این اصول بر آن حکم نخواهد کرد.
دکتر زغموت به تأکید آیتالله خامنهای در زبان و عمل بر التزام به قرآنکریم و لزوم پایبندی مسلمانان به روح تعالیم قرآنی اشاره کرده افزود: آیتالله خامنهای به حدیث نبوی که میگوید "خیرکم من تعلم القرآن و علمه " باور دارند و قصد دارند این سیره را در میان مسلمانان گسترش دهند و از مسلمانان میخواهند که قرآن را بخوانند و قانون و کتابشان را که بهوسیله آن خداوند را در دنیا و آخرت ملاقات خواهند کرد بفهمند. شکی نیست که ایشان به خوبی این مسائل را میدانند و مطابق با آن رفتار میکنند.
ما به آیتالله خامنهای نگاه یک رهبر شیعی را نداریم، بلکه ایشان را یک رهبر اسلامی از خاندان مولای ما رسولالله(ص) میدانیم که شریعت محمدی را اجرا میکند و بدون توجه به اختلاف مذاهب، به وحدت مسلمین دعوت مینماید و نمیگوید که ایران، شیعی یا سنی است بلکه میگوید ایران، اسلامی است.
آیتالله خامنهای چیزی را که امام خمینی به ارث گذاشتند ادامه دادهاند و امام خمینی بر حرکت جهادی در راه خدا و مقابل مستکبرین تأکید کردند و آیتالله خامنهای همان مسیر را پیمودند و در واقع آنها امروز، راه سرورم رسولالله(ص) را پوئیدند.
از خدا میخواهم که صفوف مسلمانان را وحدت بخشد و پشتیبان آنها باشد و پایدارشان کند و آنان را بر دشمنانشان از قبیل طاغوتها و سپس مفسدان زمین، صهیونیستهای تروریست غاصب سرزمین فلسطین پیروز نماید و از خداوند میخواهم که مسجد الأقصی را زیر سایه "لا اله الا الله و محمد رسول الله " و جهاد به ما بازگرداند و آیتالله خامنهای در رأس مجموعه آزادکنندگان أقصی باشند.
* در برابر نسیم، برکاتش ودیعه خداست
"عفاف الحکیم "، مسئول انجمنهای زنان حزب الله و رئیس انجمن حمایت از زنان در امور اجتماعی لبنان می گوید: ما در لبنان همیشه منتظر خطابهها و سخنان مقاممعظمرهبری هستیم و از تمام توصیههای ایشان در زمینههای مختلف بهرهمند میشویم، بهویژه در این برهه زمانی حساس که ما به رهبری مخلص و الهی نیازمندیم که توانایی راهبری جامعه اسلامی را داشته باشد و به جرأت میتوانم بگویم که این رهبری در شخصیت آیتالله سیدعلی خامنهای نمایان است؛ شخصیتی که فرزانگیاش طمأنینه و اعتماد را در وجود هر شخص وفادار به اسلام میکارد.
----------
بدون شک جهتگیریهای استوار و مقاوم مقاممعظمرهبری، تأثیر بزرگی در وجدان مسلمانان، بهویژه میان مردم لبنان دارد و استقامت مردم لبنان در مواجهه با رژیم اسرائیل و استکبار جهانی از برکات رهبری حضرت آیتالله خامنهای است که از چشمههای حکمت و فرزانگی که خداوند در وجود ایشان به ودیعه نهاده است، سرچشمه میگیرد.
----------
بنده بهعنوان شرکتکننده در همایشهای مختلف و پیگیر دائمی حضور مقام معظم رهبری در مجالس گوناگون و مناسبتهای مختلف، حاضران در این مجالس و همچنین کسانی را که در پی تحکیم وحدت اسلامی و برجستهسازی قضیه فلسطین در سطح جهانی هستند نسبت به اظهارات قاطع ایشان امیدوار میبینم و آنان نقش آیتالله خامنهای را در جهان اسلام و تصمیمگیری برای قضیه فلسطین برجسته و سرنوشتساز میدانند.
----------
بدون تردید جمهوری اسلامی ایران امروزه در قلب هر مسلمان واقعی دارای جایگاه بلندی است، من در طی مسافرتم به کشورهای اسلامی مختلف میزان علاقه، اثرپذیری و تقدیر دیگران نسبت به رهبری حضرت آیتالله خامنهای را مشاهده کردهام و مسلمانان واقعی میدانند که تنها راه خلاص آنان از تفرقه، لبیک و تمسک به وحدت اسلامی است که رهبر معظم انقلاب آن را ندا میدهد و در پی تحکیم آن است و زعامت ایشان به ما قدرت مقاومت در برابر دشمنان را میدهد.
----------
ما افتخار میکنیم که "جمعیت القرآنالکریم " لبنان جزئی از انجمن قرآنی ایران است و وجود هشت هزار حافظ قرآن کریم در لبنان که پیش از این بیسابقه بوده است نتیجه تأثیر جمهوری اسلامی ایران و نقش حضرت آیتالله خامنهای در گسترش حضور قرآن در منازل ما و جامعه ماست.
* در سیمایش نور قرآن پیداست
شیخ محمد احمد بسیونی، قاری مشهور و شناختهشده مصری می گوید: از نظر توجه به قاریان و حافظان قرآن کریم، در میان حاکمان دولتهای اسلامی، نظیر و مشابهی نیست. رهبر انقلاب اسلامی ایران، توجه خاصی به قراء و فعالان عرصه قرآن دارند و قراء ایرانی و غیرایرانی را به یک میزان تکریم میکنند. بهعلاوه اینکه خودم تأثر شدید ایشان از قرائت آیات قرآن و جاری شدن اشک از چشمان ایشان در هنگام تلاوتها را دیدم و نور قرآن را در سیمای ایشان مشاهده کردم.
بسیونی، برقراری مسابقات سالانه قرآنکریم و حفظ آن، با عنایت خاص رهبر انقلاب اسلامی را از ویژگیهای خاص ایشان دانست و افزود: از زمانی که ایشان تصدی فعالیتهای مذهبی و قرآنی را به عهده دارند امکان گسترش مفاهیم و ارزشهای اسلامی در جمهوری اسلامی ایران در سطحی عالی و همچنین گسترش بیشتر اینگونه فعالیتها در سطح جهانی، میسر شده است.
شکی نیست که نقش و رهبری بارز امام خمینی و امام خامنهای، عنصری اساسی در تبیین چهره انقلاب اسلامی ایران داشته است. آیتالله خامنهای یکی از بارزترین رهبران جهان اسلام در گسترش موفق تعالیم اسلامیاند که در این راه پایداری و مقاومت کردهاند.
----------
بسیونی، از آرزوی خویش برای پیروزی جمهوری اسلامی ایران بر دشمنانش سخن گفت و افزود: ایران مواجه با هجمه فرهنگی و تبلیغاتی گسترده از سوی دشمنانی است که او را خطرناک و تروریست معرفی میکنند در حالی که واقعیت جز این است و جمهوری اسلامی ایران با تدبیر رهبر شایسته خود در راستای تقویت وحدت و تحکیم روابط مسلمین گام برمیدارد.
او تأثر رهبر انقلاب اسلامی ایران از تلاوت آیات قرآن را دلیل صفا و خلوص قلبی ایشان میداند که این تأثر از کلام وحیانی در جهان اسلام، کمنظیر است.
* یکتای عالم روحانیت
زینالعابدین حیدری، خبرنگار شبکه ماهوارهای الفرات عراق می گوید: چندی پیش که هیات بلندپایه عراقی به تهران آمده بود. یکی از اشخاصی که در این جمع، خدمت رهبری رسیده بود، بعد از این دیدار چنین میگفت که "بسیاری از اعضای خانواده من از روحانیون بنام عراق هستند و در عراق نیز با محافل روحانیت عراق ارتباطات زیادی دارم، اما وقتی آیتالله خامنهای را دیدم به شدت تحت تاثیر اخلاق و منش ایشان قرار گرفتم و ایشان تنها روحانی بود که با دیدنشان بیاختیار اشک ریختم. "
این شخص بعد از این دیدار مدام این جمله را تکرار میکرد که "من روحانی ندیده نیستم اما آیتالله خامنهای در میان علما و روحانیون جهان اسلام وجهه ممتازی دارند. "
"ایشان
- [سایر] مقام معظم رهبری چه دیدگاهی در مورد مدگرایی دارد؟
- [سایر] مقام معظم رهبری در مورد جنگ نرم چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] مقام معظم رهبری در مورد مشروعیت آرای مردم چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] دکتر ریاض محمد الاخرس در مورد مقام معظم رهبری چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] سیاستمداران بین المللی در مورد مقام معظم رهبری چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] مقام معظم رهبری در مورد غرب و تمدن آن چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] مقام معظم رهبری در عرصه بین الملل و سیاست خارجی چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] رهبر معظم انقلاب از نگاه بزرگان و علما؟
- [سایر] مقام معظم رهبری چه دیدگاهی نسبت به هنر، سینما، معماری، تئاتر و... دارند؟وظایف هنرمند، اهمیت هنر، شاخص های هنر دینی از منظر ایشان؟
- [سایر] مقام معظم رهبری کی به مقام مرجعیت رسیدند؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نبش قبر امامزاده ها و شهدا و علما و صلحا اگر چه سال ها بر آن گذشته باشد حرام است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نبش قبر امامزاده ها و شهدا و علما و صلحا اگرچه سالها بر آن گذشته باشد حرام است.
- [آیت الله سبحانی] نبش قبر امامزاده ها و شهدا و علما و صلحا اگرچه سال ها بر آن گذشته باشد حرام است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نبش قبر امامزاده ها و شهدا و علما و صلحا اگرچه سالها بر آن گذشته باشد حرام است.
- [آیت الله بروجردی] نبش قبر امامزادهها و شهدا و علما و صلحا اگر چه سالها بر آن گذشته باشد حرام است.
- [آیت الله خوئی] نبش قبر امامزادهها و شهدا و علما و صلحا اگرچه سالها بر آن گذشته باشد حرام است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] نبش قبری که باعث هتک حرمت فرد مسلمان میگردد؛ مانند امامزادهها و شهدا و علما و صلحا، اگر چه سالها بر آن گذشته باشد حرام است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن ماهی های کوچک زنده اشکال دارد، مگر برای درمان در مقام ضرورت.
- [آیت الله مکارم شیرازی] سبْحان ربی الاْعْلی و بحمْده: پاک و منزه است خداوند بلند مقام من و او را سپاس می گویم.
- [آیت الله سبحانی] در صحت وقف عام مانند وقف بر فقرا و علما، قبول شرط نیست ولی در وقف خاص مانند وقف بر شخص معینی، احتیاط لازم قبول او یا وکیل او است.