در صورت امکان درخصوص جنگ نرم که اخیرا مقام معظم رهبری فرمودند تعریف و توضیح دهید در بررسی این موضوع به نظر می رسد ذکر مسائلی مرتبط با این موضوع که موجبات تبیین منطقی آن را فراهم خواهد نمود ضروری باشد. مقدمه جنگ نرم که در پی از پای درآوردن اندیشه و تفکر جامعه هدف می باشد تا حلقههای فکری و فرهنگی آن را سست کند و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام سیاسی اجتماعی حاکم تزلزل و بیثباتی تزریق کند از جمله مباحثی است که از دیر زمان،در دنیا شکل گرفته است. این موضوع ،علیه ایران از گستره و عملکرد وسیعی برخوردار می باشد چرا که دشمنان قسم خورده این آب وخاک که دست پلیدشان از منابع این مملکت بریده شده است می خواهند جامعه ما را به بن بست کشیده تا از این رهگذر به اهداف شوم خود دست یابند. از آنجا که ایران امروزه به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و نظام بینالملل به قدرتی کمنظیر تبدیل شده است لذا از دید کارشناسان سیاسی کشورهای غربی،دیگر نمیتوان با یورش نظامی و جنگ سخت آن را سرنگون کرد بلکه تنها راه سرنگونی نظام جمهوری اسلامی پیگیری مکانیسمهای جنگ نرم و به کارگیری تکنیکهای عملیات روانی با استفاده از سه راهبرد دکترین مهار، نبرد رسانهای و ساماندهی و پشتیبانی از نافرمانی مدنی است. راهاندازی پروژه جنگ نرم علیه ایران در مقطع کنونی را باید ناشی از گسترش حس تنفر از امریکا در جهان دانست که به نظر سران کاخ سفید،ایران مرکز اصلی ایجاد این تنفر و گسترش آن است. در امریکا برای مقابله با این موج، نیروی واکنش سریع تشکیل شد تا: اولاً: در قالب پروژه دموکراتیزه کردن کشورها به خنثیسازی نفوذ معنوی ایران در کشورهای اسلامی و منطقه خاورمیانه بپردازد. و ثانیاً: با القای خطرناک بودن ایران برای امنیت همسایگان اذهان عمومی از اقدامات و نقشههای ایالات متحده منحرف شود. تعریف جنگ نرم جنگ نرم در برابر جنگ سخت در حقیقت شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانهای که جامعه،گروه و یا گروههای هدف را نشانه میگیرد و بدون جنگ و درگیری نظامی و گشوده شدن آتش،رقیب را به انفعال یا شکست وامیدارد. جنگ رایانهای، اینترنتی، براندازی نرم، راهاندازی شبکههای رادیویی و تلویزیونی و شبکهسازی از مصادیق جنگ نرم هستند. (به نقل از سایت تبیان ) رهبر فرزانه انقلاب مفهومی به نام جنگ نرم را مورد توجه قرار دادند و از ضرورت نقش آفرینی دانشجویان به عنوان افسران و اساتید به عنوان فرماندهان مقابله با جنگ نرم سخن گفتند. جنگ نرم؛ استراتژی مقابله با جمهوری اسلامی ایران پدیده جنگ نرم که هماکنون به عنوان پروژهای عظیم علیه جمهوری اسلامی ایران در حال تدوین است در شاخصهایی ماننده ایجاد نابسامانی اقتصادی، شکل دادن به نارضایتی در جامعه، تأسیس سازمانهای غیردولتی در حجم گسترده، جنگ رسانهای، عملیات روانی برای ناکارامد جلوه دادن دستگاه اداری و اجرایی دولت، تضعیف حاکمیت ایران از طریق روشهای مدنی و ایجاد ناتوی فرهنگی متبلور میشود. در برایند جنگ نرم، عوامل براندازی یا از زمینههای موجود در جامعه برای پیشبرد اهداف خود بهره میبرند یا به طور مجازی سعی در ایجاد نارضایتی در نزد افکارعمومی و سپس بهرهبرداری از آن دارند. استفاده از مشکلات اقتصادی، تنوع کثرت قومی ایران، ایجاد و دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکلهای دانشجویی و نهادهای غیردولتی و صنفی، تلاش در نزدیکی به مردم تحت پوشش حمایت از حقوق بشر و دمکراسی در ایران، ایجاد شبکههای متعدد رادیو تلویزیونی فارسی زبان حمایت از اپوزیسیون (سفر فعالان جوان خارجی از کشورهای متحد با امریکا به ایران تحت عناوین جهانگرد که در صورت نیاز، به جنبشهای مدنی و نافرمانیها بپیوندند)، تسهیل فعالیت ان.جی.اُ امریکایی در ایران، دعوت فعالان جوان ایرانی به خارج برای شرکت در سمینارهای کوچک (این افراد باید از سوی مقامات امریکایی انتخاب شوند نه نهادهای ایرانی)، استفاده از سفارتخانههای کشورهای دیگر و به طور کلی تضعیف ستونهای حمایتی حکومت ایران از جمله راهکارهای اجرای این استراتژی به شمار میآیند. شاخصه های ناتوی فرهنگی از نظرگاه رهبری انقلاب رهبر انقلاب در سفر به استان سمنان در تحلیلی جامع، شاخصه های ناتوی فرهنگی را به صورت ذیل بیان فرمودند: 1: ایجاد اختلاف وتفرقه در میان ملت ایران وجهان اسلام 2: جلوگیری از الگو شدن ایران در جهان اسلام ومنطقه 3: مرعوب ومنکوب کردن مسئولین ومقامات تصمیم گیرنده 4: دامن زدن به مسائل وحساسیت های قومی ومذهبی 5: القاء ناکارآمدی نظام ایشان در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای این استان در این رابطه فرمودهاند : در مقابل پیمان ناتو که آمریکاییها در اروپا به عنوان مقابله با شوروی سابق یک مجموعه مقتدر نظامی به وجود آوردند ( اما برای سرکوب هر صدای معارض با خودشان در منطقه خاورمیانه و آسیا و غیره از آن استفاده می کردند) حالا یک ناتوی فرهنگی هم به وجود آْورده اند . این ، بسیار چیز خطرناکی است . البته حالا هم نیست ؛ سالهاست که این اتفاق افتاده است . راههای تحقق بخشی جنگ نرم امریکا و جریان صهیونیسم بینالملل برای عملیاتی ساختن جنگ نرم در قالب ناتوی فرهنگی علیه جمهوری اسلامی ایران طی سالهای گذشته و همچنین برای سالهای آینده راهبردها و شیوههای زیر را طراحی کردهاند: 1: پیگیری پرونده هستهای ایران و القای غیرصلحآمیز بودن این فناوری وتبلیغ اینکه ایرانیها تلاش دارند بمب اتم بسازند که نه تنها برای امنیت و ثبات منطقه و جهان خطرناک است بلکه موجب تقویت جبهه تروریستها و جریان بنیادگرایی افراطی در جهان خواهد شد. 2: سرمایهگذاری در رسانههای دیداری و شنیداری، سازمانهای تبلیغاتی و خبری و کمپانیهای فیلمسازی برای ارائه تصویری سیاه و خطرناک از جمهوری اسلامی ایران برای افکارعمومی جهان که آخرین نمونه آن ساخت و پخش فیلم ضدایرانی 300 بوده است. 3: ایجاد فضای رسانهای درباره دخالت ایران در عراق، لبنان و … در نقش بزرگترین مدافع تروریسم که به عوامل ناامنی در این کشورها تسلیحات میرساند و آنها را آموزش نظامی میدهد. 4: تقویت و ایده جنبش دمکراسی به سبک امریکایی و مستمسک قراردادن مقوله حقوق بشر، حقوق زنان و دامنزدن به مطالبات صنفی و اجتماعی و همچنین سازماندهی نارضایتیها و نافرمانی به اصطلاح مدنی به وسیله مطبوعات خاکستری، احزاب و … 5: راهاندازی سایتهای اینترنتی و ارائه نرمافزارهای جاسوسی به عوامل خود در داخل کشور تا ابعاد مختلف جنگ رسانهای به شکل اثربخشتر طراحی و اجرا شود. 6: تلاش برای تحلیل مغرضانه از اوضاع داخلی و ایجاد فضای وحشتزا و موهوم از احتمال بروز جنگ. 7: سوءاستفاده تبلیغاتی از اجرای طرحهایی چون طرح امنیت اجتماعی به عنوان محدودکننده آزادی و حقوق زنان و نقش آزادیهای مدنی و اجتماعی. 8: ایجاد تقابلهای سیاسی بین سران ارشد نظام اسلامی و القای اینکه جنگ قدرت در جمهوری اسلامی بین چند طیف در جریان است و در نهایت فلان طیف یا فلان گروه پیروز و یا شکست میخورد.(به نقل از سایت عملیات روانی ) مقابله با جنگ نرم یقینا نیل به اهدافی که می توان به تعبیر رهبری عزیز انقلاب، برای افسران جوان (دانشجویان) این میدان در نظر گرفت، بدون برنامه ریزی دقیق و مدبرانه ممکن نیست که در اینجا به برخی اشاره می شود و به نظر می رسد که دانشگاه ها نیز در این عرصه باید مرتبا در حال رصد کردن اوضاع فرهنگی بوده و در راستای بهبود برخی شاخص های این مقوله حساس،گام های بلندی بردارند. 1: تشکیل اتاق فکر رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان طراحی نوع مبارزه را به خود دانشجویان واگذار کردند. ایشان فرمودند:( اینی که چه کار باید بکنید، چه جوری باید عمل کنید، چه جوری باید تبیین کنید، اینها چیزهائی نیست که من بیایم فهرست کنم، بگویم آقا این عمل را انجام بدهید، این عمل را انجام ندهید؛ اینها کارهائی است که خود شماها باید در مجامع اصلیتان، فکریتان، در اتاقهای فکرتان بنشینید، راهکارها را پیدا کنید) لذاست که بررسی نوع مواجهه مطلوب با توجه به شرایط خاص هر دانشگاه می بایست از جانب فعالین آن دانشگاه هر چه سریع تر صورت پذیرد. 2: پرهیز از بسته شدن فضا رهبر انقلاب در عین اینکه بر ضرورت مقابله با جنگ نرم تاکید دارند،درباره بحث کرسی های آزاد اندیشی فرموده ان( د:نباید از اظهار نظر هیچ گاه بیمناک بود.این کرسی های آزاد اندیشی که ما گفتیم،در دانشگاه ها باید تحقق پیدا کند و باید تشکیل بشود) به نظر می بایست از فضای تقابلی احراز کرد و محیط آکادمیک دانشگاه را حتی الامکان به دور از جنجال و هیجانات کاذب وارد موضوع بررسی مسائل روز کشور کرد. 3:کلان نگری در طراحی راهکارها باید در نظر گرفت که تفوق مقطعی صرف، مد نظر نیست. می بایست اهداف مواجهه، هم ارز همدیگر و با نگاهی کلان نگر دیده شود. مثلا اگر صرفا مغلوب کردن حریف هدف قرار بگیرد و حفظ آرامش محیط دانشگاه لحاظ نشود، باید پذیرفت که راه به بیراهه سپره شده است. 4: ضرورت مخاطب شناسی به نظر، مخاطب اصلی طرح ریزی های افسران مقابله با جنگ نرم، نه سردمداران جریان مقابل که افکار عمومی دانشجویی است. افکار عمومی ای که تحت القائات غلط ممکن است قضاوت های نادرستی در خصوص مسائل کشور داشته باشد و این قضاوت با تبیین درست مسائل به راحتی قابل تغییر است. نباید در برنامه ریزی مخاطب را به اشتباه چند فرد خاص یا یک تشکل خاص قرار داد. آسیب های مقابله با جنگ نرم طبیعتا می تواند آسیب هایی نیز متوجه طرح ریزی های جریانات دانشجویی برای مقابله با جنگ نرم باشد. که به برخی از این آسیب ها در سخنان رهبر انقلاب اشاره می کنیم. 1: احساسی عمل کردن اولین آسیبی که رهبر انقلاب برشمردند، برخورد احساسی با موضوع است.ایشان فرمودند:( وقتی هیجانات کور، پا وسط بگذارند، دشمن فوراً استفاده خواهد کرد. بارها گفتهام، باز هم تکرار میکنم؛ من معتقدم که جوان مملکت بایستی در همه میدانها حضور و آمادگی داشته باشد؛ منتها با انضباط. 2: برخورد سخت به جای برخورد نرم در مقابله با جنگ نرم بیش از هر چیز باید قواعد مقابله را شناخت. قواعد مقابله نرم با قواعد مقابله سخت تفاوت دارد. مختصات مبارزه هم تفاوت دارد. در مواجهه نرم لزوما دشمن در طرف مقابل دشمن نایستاده است. ممکن است یک عنصر فریب خورده در طرف مقابل باشد. بین یک عنصر فریب خورده و دشمن تفاوت وجود دارد. از حیث نوع مقابله نیز باید راهکارهای نرم را مورد توجه قرار داد. 3: تندروی و تشدید فضای هیجانی و جنجالی رهبر انقلاب در عین تاکید بر ضرورت برنامه ریزی و مقابله با جنگ نرم به یک مسئله مهم اشاره کردند و آن پرهیز از تندروی است. ایشان فرمودند:( شرط دیگر این است که در قضایا افراط وجود نداشته باشد) د) ناامیدی و نگاه بدبینانه مقام معظم رهبری به ضرورت پرهیز از یأس و ناامیدی هم اشاره کردند و اصالت نگاه خوشبینانه را نه از روی توهم که از روی بصیرت دانستند. ایشان فرمودند:( شرط اصلی فعالیت درست شما در این جبههی جنگ نرم، یکیاش نگاه خوشبینانه و امیدوارانه است. نگاهتان خوشبینانه باشد) اهداف مقابله با جنگ نرم شاید در نگاه اول، سخن گفتن از اهداف بیهوده به نظر برسد، اما وقتی تبلور غفلت از این مقوله در عمل مشاهده شود،آنگاه است که اهمیت موضوع رخ نمایی می کند.حال در اینجا بر حسب مجال به برخی از این اهداف اشاره می شود. الف:کاهش خسارات احتمالی رهبر انقلاب در دیداری که با دانشجویان داشتند، فرجام طرح ریزی های دشمنان را شکست تلقی کردند و نقش نخبگان در این میدان را مورد توجه قرار دادند. ایشان فرمودند:( من الان به شما عرض میکنم، اینها در نهایت شکست می خورند؛ اما درجهی بیداری و هوشیاری من و شما میتواند در میزان خسارت و ضرری که وارد میکنند، تأثیر بگذارد. اگر هوشیار باشیم، نمی توانند صدمه و ضرری بزنند. اگر غفلت کنیم، احساساتی بشویم، بیتدبیر عمل کنیم، یا خواب بمانیم و این جور عوارض به سراغمان بیاید، ضرر و زیان و هزینه بالا خواهد بود؛ ولو در نهایت موفق نخواهند شد) در واقع شاید نتوان صد در صد بر طرح ریزی ها فائق آمد، اما هر میزان تلاش در مواجهه با این طرح ریزی ها ضروری است و در کاهش تبعات احتمالی موثر خواهد بود؛ لذاست که نباید از کوچکترین تلاشی مضایقه کرد. ب: جلوگیری از متزلزل شدن کار علمی در دانشگاه ها طبیعتا درگیر و دار دعواهای سیاسی در دانشگاه ها آنچه بیش ار همه آسیب جدی می بیند، برگزاری کلاس ها و برنامه های علمی دانشگاه است. افسران جوان باید مانع این آسیب شوند. این موضوعی است که رهبر معظم انقلاب مورد توجه قرار دادند:( همین جا به شما بگویم، مواظب باشید توی این قضایای سیاسی کوچک و حقیر نبادا دانشگاه تحت تأثیر قرار بگیرد؛ نبادا کار علمی دانشگاه متزلزل شود؛ نبادا آزمایشگاههای ما، کلاسهای ما، مراکز تحقیقاتی ما دچار آسیب بشوند؛ حواستان باشد. یعنی یکی از مسائل مهم در پیش روی شما، حفظ حرکت علمی در دانشگاههاست. دشمنها خیلی دوست میدارند که دانشگاه ما یک مدتی لااقل دچار تعطیلی و تشنج و اختلالهای گوناگونی باشد؛ این برایشان یک نقطهی مطلوب است؛ هم از لحاظ سیاسی برایشان مطلوب است، هم از لحاظ بلندمدت؛ چون علم شما از لحاظ بلندمدت به ضرر آنهاست؛ لذا مطلوب این است که دنبال علم نباشید) به این ترتیب هر گونه نقش آفرینی افسران مقابله با جنگ نرم که به ایجاد تزلزل در حرکت علمی دانشگاه بیانجامد، نقض غرض محسوب خواهد شد و این نکته مهمی است که می بایست مدنظر قرار گیرد. ج: آرام و منطقی نگه داشتن فضای دانشگاه ایجاد بلوا و ناآرامی در دانشگاه از اهدافی است که بانیان طراحی جنگ نرم قطعا به دنبال آن هستند. جریانات دانشجویی می بایست مراقب باشند پازل جنگ نرم را تکمیل نکنند. تمام تلاش طراحان جنگ نرم این است که به گونه ای عمل کنند تا شرایط دانشگاه های کشور از کنترل خارج شود. بنابراین هر نوع نقش آفرینی افسران مقابله با جنگ نرم که فضای دانشگاه را به سمت ناآرامی سوق دهد، قطعا و یقینا نوعی تکمیل پازل جبهه مقابل به شمار خواهد آمد به به اصطلاح،آب به آسیاب دشمن خواهد ریخت. برنامه های مراکز فرهنگی در این موضوع بدون شک جنگ نرم از ابعادگوناگون و در قالب های مختلفی بر ما تحمیل می شود که ضرورت همکاری و برنامه ریزی تمام مراکز فرهنگی و علمی کشور بویژه حوزه های علمیه و دانشگاه ها را موجب شده است. با توجه به آنچه مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید دانشگاهها فرمودند، وزارت علوم در این راستا مسولیتی بس بزرگ داشته و می بایست مرتبا در حال برنامه ریزی در جهت مقابله با این جنگ ناپیدا بوده تا جامعه شاهد ثمرات پیروزی در این عرصه باشد. توضیحات بیشتر پیرامون جنگ نرم: براندازی نرم مقدمه سخن از براندازی نرم سخنی تازه هست و نیست ! از روزگاران دور، هرگاه قدرتی قصد داشت حکومتی را براندازد، چنانچه توان نظامی این کار را نداشت و یا هزینه آن را سنگین می دید، سعی می کرد تا با روش های مختلفی غیر از حمله نظامی به هدف خویش نائل آید. گاه از روش های امنیتی ، و گاه از روش های فرهنگی و تبلیغی در عین حال ، امروزه به دلیل پیشرفت های شگرف بشری در دانش های مختلف و پیدایش نسل جدیدی از رسانه ها و نیز گسترش جوامع آزاد و مردم سالار، همچنین افزایش قدرت دولت ها در مقابله با تهدیدات نظامی و امنیتی ، رویکرد حکومت های استکباری به براندازی نرم بیش از سابق شده است . استفاده از شیوه های نو در این خصوص نیز کار را چنان جلوه می دهد که گویی براندازی نرم ، روشی نو برای ساقط ساختن حکومت های مخالف قدرت های استکباری است . در اهمیت این مطلب ، همین قدر باید گفت که امروزه خواسته مهم و راهبردی دشمنان انقلاب اسلامی ، تحقق این نوع از براندازی در میهن عزیز ماست . براندازی نرم مانند موریانه هوشیارانه عمل می کند، عجله نشان نمی دهد و از درون می پوکاند. ملت ما که برای موفقیت انقلاب اسلامی فداکاری های بسیار کرده است ، نمی تواند نظاره گر فعالیت دشمنان دین در تخریب ارزش هایی باشد که برای اعتلای آنها صدها هزار شهید و جانباز تقدیم کرده است . همه ما وظیفه شرعی و قانونی داریم تا با این پدیده مخرب برخورد کند و می دانیم که شرط اول قدم این است که چنین پدیده ای را بشناسیم و بعد راه های مقابله با آن را دریابیم . تعریف مفاهیم ، تاریخچه ، راهکارهای براندازی نرم ، مراحل ، ضرورتها و خصوصیات براندازی نرم و چگونگی مقابله با آن مباحثی است که با تاءکید در خصوص حرکات دشمن ضد ایران اسلامی ، در این مقاله مطرح می شوند. تعریف مفاهیم جنگ نرم اصطلاح جنگ نرم Soft Warfare که در مقابل جنگ سخت Hard Warfare مورد استفاده واقع می شود یکی از مفاهیم متداول در مکاتبات و مذاکرات استراتژیست ها، نظریه پردازان و کارشناسان علوم اجتماعی-سیاسی است. اما با وجود آنکه از این واژه در سطح گسترده و مقیاس وسیعی بهره برداری می شود، اتفاق نظری پیرامون آن وجود ندارد تا حدی که تلقی افراد، گروهها و دولت های مختلف از مفهوم جنگ روانی بسیار متفاوت است. ارتش آمریکا در مارس1955 در آیین نامه رزمی خود تعریف ویژه ای از جنگ نرم در عرصه بین المللی ارائه کرد. جنگ نرم در آیین نامه یاد شده این گونه تعریف شده است: استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیر گذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، (گروه بی طرف و یا گروه دوست) است به نحوی که پشتیبانی برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی باشد. به اعتقاد ویلیام داوتی جنگ نرم عبارت است از مجموع اقداماتی که از طرف یک کشور به منظور اثر گذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و ملتهای دیگر در جهت مطلوب و با ابزارهایی غیر از ابزار نظامی سیاسی و اقتصادی انجام می شود. اما به طور کلی می توان گفت جنگ نرم عبارت است از طراحی و بهره گیری هدفمند از تبلیغات و سایر اقدامات که هدف اصلی طراحانآن تاثیر گذاری و نفوذ در باورها، اعتقادات، عواطف و احساسات، تمایلات و رفتار ملتها و دولتهای متخاصم، بی طرف و همپیمان به منظور دستیابی به اهداف ایدئولوژیک و ملی می باشد. عملیات روانی دارای دو بعد می باشد: اول، ماهیت و منطق درونی که عبارت است از تلاش برای تاثیرگذاری بر افکار، احساسات تمایلات و نهایتا رفتار با استفاده از ارتباط اقناعی. دوم: منظور و کاربرد این تاثیر گذاری و تغییر رفتار با توجه به هر دسته از مخاطبان می باشد. با عنایت به تعاریف فوق، معروفترین تعریف را به جوزف نای، پژوهشگر برجسته آمریکایی در حوزه (قدرت نرم) نسبت می دهند.وی در سال 1990 میلادی در مجله (سیاست خارجی) شماره 80 ، قدرت نرم را (توانایی شکل دهی ترجیحات دیگران) تعریف کرد. تعریفی که قبل از وی پروفسور حمید مولانا در سال 1986 در کتاب (اطلاعات و ارتباطات جهانی؛ مرزهای نو در روابط بین الملل) به آن اشاره کرده بود. با این وجود مهمترین کتاب در حوزه جنگ نرم را جوزف نای در سال 2004، تحت عنوان (قدرت نرم؛ ابزاری برای موفقیت در سیاست جهانی) منتشر نمود. براندازی: براندازی (subversion) در اصل یک اصطلاح نظامی است که در فرهنگ واژه های نظامی ، چنین تعریف شده است : کلیه اعمال و فعالیت های غیر قانونی که بر ضد مصالح یک کشور انجام می شود و هدف نهایی از آن واژگون کردن حکومت وقت می باشد. به عبارت دیگر، عملیاتی است که به منظور کاهش می شود تا به تدریج یک رژیم برای سرنگون شدن آماده شود. براندازی یکی از شاخه های جنگ های نامنظم است . تعریف اصطلاحی دیگری از براندازی عبارت است از تغییر سیستم سیاسی یک کشور و یا ایجاد تغییر و تحول اساسی در ارزش های اساسی یک نظام . این تغییر گاهی از طریق رفتارهای خشونت آمیز مثل کودتا، ترور، تحمیل جنگ و ... صورت می گیرد و گاهی از طریق مسالمت آمیز و با اجرای برنامه ای حساب شده و دراز مدت برای نفوذ در ارکان سیاسی یک نظام قابل اجراست . نتیجه هر دو اقدام منجر به تغییر سیستم و در نهایت براندازی خواهد شد. جست و جو در منابع مختلف ، تعریفی از براندازی نرم به دست نداد. این مفهوم را با وام گیری از تعریف بالا می توان چنین تعریف کرد: براندازی نرم در اصطلاح به معنای اجرای برنامه ای حساب شده ، مسالمت آمیز و دراز مدت برای نفوذ در ارکان سیاسی یک نظام به منظور تغییر سیستم سیاسی یک کشور و یا ایجاد تغییر و تحول اساسی درباورهای اصلی آن می باشد. امروزه از براندازی نرم ، تعابیر مختلفی به عمل می آید که هر چند ممکن است تفاوت های ظریفی داشته باشند اما باید دانست که در نهایت ، ماهیت و محتوا یکی است . این موارد عبارت اند از: براندازی در سکوت ، براندازی خاموش ، براندازی قانونی ، فروپاشی از درون ، انقلاب نارنجی ، انقلاب گل سرخ، انقلاب رنگی ، انقلاب مخملی ، و... . هدف مشترک همه اینها، تغییر ارزش ها و در صورت لزوم افراد نظام حاکم با روش های بیش تر مسالمت آمیز و با بهره گیری از ظرفیت های قانونی موجود در قوانین نظام حاکم است . . مفهوم NONVIOLENT ACTION یا اقدام بدون خشونت، مبارزه بدون خشونت، توسعه دموکراسی، براندازی دیکتاتوری، مفاهیم مردم پسند و نوسازی شده جنگ نرم و براندازی محسوب می گردد. تاریخچه جنگ روانی در اسلام با ظهور اسلام در مکه که مرکز جاهلیت عرب محسوب میشد، تقابلی نو در تاریخ شکل گرفت. تا زمانی که دعوت پیامبر(ص) علنی انجام نگرفته بود، جبهه کفر و شرک چندان توجهی به برنامههای ایشان نداشتند؛ ولی پس از دعوت آشکار، جنگ روانی نظام زر و زور نیز آغاز شد. جبهه شرک و کفر از همه ابزارها و شیوههای ممکن استفاده کرد تا شاید بتواند مانع پیشرفت اسلام شود. در این نوشتار، به اختصار برخی از شیوههای جنگ روانی در صدر اسلام را بیان میکنیم. 1- سحر بودن مشرکان برای بازداشتن مردم از روی آوردن به کتاب خدا، آیات قرآن را سحر مینامیدند. 1 2- افسانه دانستن قرآن یکی دیگر از شیوههای جنگ روانی جبهه کفر در مبارزه با جبهه حق، افسانه دانستن قرآن است. 2 دیگر شیوههای جنگ روانی دشمنان اسلام عبارتند از: سخن بشر دانستن قرآن، طرح جایگزینی برای قرآن، تلاش برای انزوای پیامبر(ص)، استهزای ایشان(ص)، آزار و اذیت پیامبر(ص)، تهدید کردن یاران رسول خدا(ص) ایجاد محیط رعب و وحشت، فحاشی و هتک حرمت، تطمیع پیامبر(ص)، محاصره و تحریم اقتصادی و اجتماعی. در مقابل، پیامبر گرامی(ص) نیز به بهرهگیری از ابزار و شیوههای جنگ روانی با هدف هدایت انسانها به سوی سعادت پرداخت که به چند مورد اشاره میشود: استفاده از صدای دلنشین و صوت زیبای قرآن، به کار بردن اخلاق نیکو در برابر نامهربانیهای مشرکان و کفار، بشارتهای قرآنی برای مومنان و زندگی سعادتمند آخرت، تحریک و تشجیح مومنان، تظاهر به قدرت سپاه اسلام به وسیله آتش روشن کردن در فتح مکه، تقویت روحیه مومنان با سخنرانی، تضعیف روحیه دشمنان، دعوت به مباهله، پست خواندن اقدامات دشمنان، کوچک شمردن بتها، تحقیر دشمنان پیشگوییهای قرآن، وعده عذاب برای دشمن، رجزخوانی در جنگ، استفاده از اشعار حماسی، به کارگیری پرچم، تشکیل یگانهای نظامی، رنگ کردن ریش مومنان فریب دشمن، اختلاف انداختن در صف دشمنان، فرستادن نامه به سران قبیلهها و کشورها، اعزام مبلغ و قاری و... . پیدایش جنگ نرم به نظر می رسد جنگ نرم و مفاهیم همسان از قبیل عملیات روانی، جنگ روانی، قدرت نرم، جنگ سفید و... قدمتی به اندازه حیات بشری دارد. نوع نگاه، زوایه دید، ارتباطات چهره به چهره و غیر کلامی ساده ترین والبته قدیمی ترین روش های عملیات روانی و جنگ نرم است. برخی، قدیمی ترین روایت پیرامون جنگ نرم را به نبرد کیدئون با ماد نسبت می دهند که در این جنگ، کیدئون برخلاف رسوم نظامی زمان خود که هر دسته 100 نفره یک مشعل داشتند، به هر یک از سپاهیان مشعلی داد و این توهم و ترس را در ذهن دشمن ایجاد کرد که شمار افرادش، 100 برابر میزان واقعی است، در نتیجه توانست با فریب دادن آنها بدون هیچ درگیری به پیروزی دست یابد. کمیته خطر جاری عنوان کمیته ای است که در دهه 1970 و در اوج جنگ سرد، توسط گروهی از سناتورهای مسولان ارشد وزارت خارجه، اساتید برجسته علوم سیاسی، موسسه مطالعاتی (امریکن اینترپرایز) و گروهی از مدیران باسابقه سیا و پنتاگون تاسیس شد. هدف از تاسیس این کمیته، خروج از بن بستی بود که در دوران جنگ سرد میان دو ابرقدرت آن زمان یعنی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در توازن هسته ای به وجود آمده بود. به گونه ای که کارشناسان ارشد نظامی به صراحت اعلام کرده بودند، در صورت وقوع جنگ هسته ای میان دو ابرقدرت، هر دو طرف جنگ بازنده نهایی خواهند بود، چرا که تسلیحات اتمی در اختیار دو قطب بلوک شرق و غرب برای نابودی کامل موجودات زنده کره زمین برای 250 بار کفایت می کند. در میان اعضای این کمیته در دهه 70 میلادی، اسامی افرادی چون (نییوت گینگریچ) رییس سابق مجلس نمایندگان ( جورج شولتز) وزیر خارجه دولت ریگان (جان لیبرمن) سناتور دموکرات (جان کیل) سناتور جمهوریخواه (جوزف شولتز) از سناتورهای برجسته آمریکایی (جیمز وولوسی) رییس اسبق سازمان جاسوسی آمریکا (جرج تنت) از مدیران برجسته سازمان سیا و مسؤول بخش خاورمیانه (جوزف بایدن) و (مایکل لدین) از عناصر افراطی یهودیان آمریکا (مادلین آلبرایت) وزیر خارجه آمریکا (کنت پولاک) مدیر تحقیقات مرکز سیاست خاورمیانه ای سابان در موسسه (بروکینگز) و همچنین مدیر موسسه مطالعه خاور نزدیک وابسته به یهودیان هوادار اسراییل (مارک پالمر) از استراتژیست های آمریکایی که در کاخ سفید از وی به عنوان یکی از نوآوران سیاست خارجی آمریکا نام می برند و (کاندولیزا رایس) وزیر خارجه کنونی آمریکا که در آن زمان قائم مقام پنتاگون در حوزه آسیای قفقاز و اتحاد جماهیر شوروی بود، دیده می شود. اعضای این کمیته با منتفی دانستن (جنگ سخت) بین دو ابرقدرت، تنها راه به زانو درآوردن رقیب را در (جنگ نرم) و (فروپاشی از درون) طراحی و به مرحله اجرا درآوردند. براساس این طرح (جنگ نرم) با اتخاذ راه کارهای (دکترین مهار)، (نبرد رسانه ای) و (ساماندهی نافرمانی مدنی) همراه گردید که این استراتژی زودتر از آنچه که تصور می شد، به ثمر نشست. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، فعالیت این کمیته برای یک دهه به حالت تعلیق درآمد و پس از وقایع 11 سپتامبر بار دیگر عناصری چون مارک پالمر، کنت پولاکف، مارتین ایندیک، ریچارد پرل، داگلاس فیث، کاندولیزا رایس و مارگ گرچت در این کمیته گرد هم آمدند تا به تجزیه و تحلیل فرصت ها و تهدیدهای فراروی دولت ایالات متحده آمریکا بپردازند.مارک پالمر از استراتژیست های معروف آمریکایی است که در دستگاه دیپلماسی آمریکا از وی به عنوان یکی از نوآوران سیاست خارجی ایالات متحده نام می برند. پالمر که امروزه رسانه ها از وی به عنوان چهره خبرساز یاد می کنند، در دولت نیکسون، فورد، کارتر، ریگان و بوش پدر در وزارت خارجه مشغول بکار بود و در دولت کلینتون و دوره اول بوش پدر در خارج از مجموعه دولت به طراحی ابتکارات جدید سیاست خارجی مشغول بود. وی 11 سال در شوروی، یوگسلاوی و مجارستان به عنوان دانشجو و دیپلمات زندگی کرده و در زمره متخصصین ایران و آسیای قفقاز محسوب می گردید. پالمر سالها برای رؤسای جمهور و وزرای خارجه آمریکا نطق نوشته که معروفترین آنها نطق های (هنری کسینجر) می باشد. مدیریت موسسه تحقیقاتی مرکز سیاست خاورمیانه سابان در موسسه بروکینگز و نگارش دهها مقاله و همچنین کتاب پیرامون وضعیت خاورمیانه از جمله نگارش کتاب طوفان تهدیدزا که تاثیر انکار ناپذیری در جلب حمایت عده قابل توجهی از سیاست گذاران دموکرات آمریکا در تهاجم نظامی به عراق، ایفا نمود، از دیگر بخشهای عملکرد وی در دستگاه سیاست خارجی آمریکاست. مبانی نظری انقلاب رنگی انتشار مقاله مشهورجوزف نای نظریه پرداز آمریکایی تحت عنوان قدرت نرم power Soft درفصلنامه آمریکایی foreign policy درسال 1990 دیدگاه جدیدی را به مخاطبان ارائه کرد که بر اساس آن ایالات متحده به جای آنکه از طریق بکارگیری آنچه که قدرت سخت مینامند به انجام کودتای نظامی در کشورهای رقیب اقدام کند؛ تلاش خود را بر ایجاد تغییرات در کشورهای هدف از طریق تاثیرگذاری بر نخبگان جامعه متمرکز میکند. براین اساس آمریکا میتوانست بجای سرمایهگذاری میلیارد دلاری بر تئوری جنگ ستارگان به منظور مقابله با آنچه تهدید شوروی خوانده میشد، به سرمایهگذاری بر نخبگان جامعه شوروی از طرق مختلف اقدام کند. پس از فروپاشی شوروی جوزف نای مقاله دیگری تحت عنوان (کاربرد قدرت نرم) در فصنامه فارن پالسی در سال 2004 منتشر ساخت که تکمیل کننده نظرات قبلی او متناسب با تغییرات جهان در سالهای پس از فروپاشی شوروی و بویژه تحولات ناشی از واقعه یازده سپتامبر در روابط بین الملل بود. درمقاله مذکور جوزف نای دیدگاه خود را درباره ایجاد تغییرات از طریق به کارگیری دیپلماسی عمومی در کنار بکارگیری قدرت نرم در میان نخبگان جامعه هدف مطرح کرد. بعدها نظرات او تکمیلتر شد و به عنوان دستورالعمل سیاست خارجی آمریکا تحت عنوان بکار گیری قدرت هوشمند Smart power به مورد اجرا گذارده شد. براساس این نظریه آمریکا با استفاده از دیپلماسی عمومی و قدرت هوشمند به برقراری نفوذ در بدنه جامعه هدف کمک میکند. این دیدگاه با دستورالعمل های اجرایی که توسط کارشناسان اطلاعاتی آمریکا نظیر دکتر جین شارپ تهیه شد، در سطح رسانههای گروهی به مفهوم انقلاب نرم معروف شد. در واژه پردازیهای ژورنالیستی معمول در جهان حتی حرکتهایی نظیر آنچه درمیان بودایان تبتی یا برمهای انجام گرفت نیز انقلاب رنگی خوانده شد. چراکه آنها هم از نمادهای رنگی در مبارزاتشان سود جستند اگر چه به جایی نرسیدند. مصادیق در سال های پایانی جنگ سرد، اولین پروژه براندازی نرم در لهستان و با رهبری لخ والسا در جنبش کارگری این کشور تحقق یافت و با فروپاشی شوروی و یوگسلاوی و چند کشور دیگر اروپای شرقی، براندازی نرم به پارادایم جدیدی در حوزه قدرت و امنیت تبدیل شد. در این سال ها، مفاهیمی در گفتمان امنیت ملی کشورها وارد گردید که تفاوت ماهوی و شکلی عمیقی با گفتمان های پیشین داشت. زیرا آنچه که قدرت حفاظتی یا تهدیدزدایی برای امنیت ملی کشورها محسوب می شد، بیشتر از مفهوم قدرت سخت و ساز و کارهای آن مانند، قدرت نظامی، قدرت تهاجمی، قدرت تخریبی، و کیفیت جنگ افزارهای نظامی، نوع جنگ افزارها، قدرت برد و... ناشی می گردید. اما تحولات صدرالذکر نشان داد که قدرت تنها از مؤلفه های سخت ناشی نشده است و آنچه که موجب سرنگونی این دولت ها شد بعد دیگری از قدرت یعنی قدرت نرم بود. پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان بزرگترین و مهمترین انقلاب نرم و براندازی نرم، آمریکا را بر آن داشت تا با مطالعه و شاخص سازی از انقلاب اسلامی، مدل ضد آن را طراحی نماید. به همین دلیل با وجود لفاظی ها و اقدامات تخریبی سخت و خشن علیه جمهوری اسلامی ایران، مطالعه جنگ نرم را با شدت ادامه دادند و مؤسسات تخصصی تأسیس نمودند. از معتبرترین مؤسسات تخصصی در موضوع براندازی نرم، می توان از مؤسسه آلبرت انیشتین با مدیریت دکتر جین شارپ و معاونت رابرت هلوی و مرکز بین المللی مبارزات نرم و بنیاد بین المللی جورج سوروس نام برد. با وجود این، دشمن در نظریه پردازی ها و مکتوبات خود سعی در انکار و پنهان سازی این انقلاب بزرگ را دارد و بیشترین منابع و مصداق های جنگ نرم و براندازی نرم را به موارد زیر محدود می نماید: 1) جنگ های نرم گاندی در هند 2) جنگ های اندونزی، شیلی، فیلیپین 3) نبردهای جنبش کارگری لهستان (1984) و از براندازی حکومت ها در یوگسلاوی، گرجستان، اوکراین، قرقیزستان و امثال آن با عنوان انقلاب های رنگی (عنوان جذاب براندازی نرم) یاد می نماید. این مفهوم از جنگ نرم در سه دهه گذشته با گردآوری تجارب گوناگون و انجام مطالعات بین رشته ای توسط دهها موسسه دولتی، حزبی و دانشگاهی در آمریکا تئوریزه شده و پس از عملیاتی شدن در کشورهای مختلف، بازخور آن را وارد پروژه نموده و اصلاحات جدید را اعمال می کنند انقلاب مشروطه در تاریخ معاصر جهان ، نمونه های مختلفی از براندازی نرم رخ داده است . تلاش انگلیس و عوامل وابسته آن برای ایجاد انحراف در نهضت مشروطیت ایران از جمله این نمونه هاست . در جریان این نهضت تلاش شد تا به کمک فعالیت هایی مانند نفوذ در سطوح بالای نهضت ، ایجاد بدبینی و دو دستگی ، تحریک مشروطیت از مسیر واقعی خود که ایجاد عدالت برای مردم بود، دور افتد و در مسیری قرار گیرد که بر اثر شدت گرانی ها، قحطی ها و هرج و مرج ، زمینه برای کودتای دیکتاتوری به نام رضا خان فراهم گردد.172 در نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز شاهدیم که برخی سازمان های جاسوسی غربی ، مستقیم یا غیر مستقیم با برخی روزنامه ها تماس برقرار می کنند و آن ها را در مسیر اهداف براندازانه خود ضد دولت مصدق هدایت می کنند وسرانجام با کودتایی مشابه براندازی نرم آن را ساقط می کنند. در این باره ، مقام معظم رهبری چنین می فرماید: اخیرا سازمان سیا، اسناد خود را درباره نقش سیا در مطبوعات ایران ، قبل از کودتای 28 مرداد، منتشر کرده است که این نشان می دهد برخی روزنامه ها با پول ، هدایت و تغذیه سیا زمینه ساز کودتای 28 مرداد [1332] بوده اند. (9 / 12 / 79) یادآور می شود کودتای فوق از نوع کودتاهای رایج جهان نبود که توسط عده ای از نظامیان انجام می شود. بلکه نمونه بارزی از براندازی نرم بود که با تظاهرات افرادی انجام شدکه عده ای از آنان ، از اشرار و اوباش به حساب می آمدند. نمونه تازه تری از براندازی نرم را در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابق می توان دید. دشمن این براندازی را با موفقیت انجام داد و به همین علّت ، هیچ دلیلی ندارد آن شگردها را در باره ما تکرار نکند. در این باره ، گفتنی است دولت آمریکا در دهه 1970 برای مقابله با خطر شوروی ((کمیته خطر جاری )) را تاءسیس کرد. گروهی از سناتورهای آمریکایی ، مسئولان ارشد وزارت خارجه ، اساتید برجسته علوم سیاسی ، موسسه مطالعاتی ((امریکن اینترپرایز)) و گروهی از مدیران باسابقه سیا و پنتاگون اعضای این کمیته را تشکیل می دهند. کمیته خطر جاری برای مقابله با شوروی سابق ، طرح براندازی نرم و فروپاشی از درون را پیشنهاد دادند که به دلیل فقدان معنویت و غفلت از خدای بزرگ در شوروی سابق نتیجه داد و منجر به فروپاشی این ابرقدرت شد. طرح اینان سه راهکار عمده داشت : ((دکترین مهار))، ((نبرد رسانه ای )) و ((ساماندهی نافرمانی)) مقام معظم رهبری با ارائه یک تحلیل جامع و علمی از روند حوادثی که منجر به فروپاشی شوروی سابق شد،شگردهای آمریکا و غرب را چنین برشمردند: تعریف فراوان از گورباچف که ندای اصلاحات را سر داده بود برای جذب و اغفال او که مؤ ثر واقع شد و او فریب خورد؛ -حمایت غرب از دگر اندیشان و منتقدان به وضع موجود؛ ورود تدریجی نمادهای فرهنگ غرب مانند ساندویچ مک دونالد؛ ورود یک عنصر تندرو به نام یلتسین که مرتب می گفت سرعت اصلاحات را باید بالا برد و حمایت شدید غربی ها از او؛ موافقت گورباچف با برگزاری انتخابات در روسیه و برنده شدن یلتسین ؛ شروع به کار یلتسین در 24 / 3 / 1370 و فروپاشی اتحاد شوروی در اوایل دیماه همان سال ؛ ترتیب یک کودتای مشکوک که طی آن یلتسین با شجاعت نمایشی در برابر دوربین های تلویزیونی ، این کودتا راخنثی کرد؛ درخواست استقلال پیاپی جمهوری های اتحاد شوروی که با موافقت یلتسین و مخالفت گورباچف رو به رو می شداما در نهایت ، یلتسین حرف خود را به کرسی می نشاند؛ زمزمه تدریجی کناره گیری گورباچف ، انحلال حزب کمونیست و اعلام شکست مارکسیسم (3) مقام معظم رهبری در ادامه تحلیل خود، چنین نتیجه می گیرند: این طرح موفق امریکا در شوروی بود، یعنی یک ابرقدرت را با یک طرح کاملا هوشمندانه ، با صرف مقداری پول ، با خریدن برخی اشخاص و با به کار گرفتن رسانه های تبلیغی ، توانستند طی یک طراحی سه ، چهار ساله و یک نتیجه گیری شش ، هفت ماهه بکلی منهدم کنند و از بین ببرند! (19 / 4 / 1379) جنگ روانی امریکا بر ضد ایران در دوران جنگ تحمیلی وقوع انقلاب اسلامی ایران در فوریه 1979 مبانی فلسفی و بنیادین جدیدی را در فضایی که منبعث از تعارضات ایدئولوژیک و متصلب دو ارودگاه سوسیالیزم و کاپیتالیسم بود، پدید آورد. در واقع آنچه که موجب نگرانی عمیق قدرت های برتر جهان می شد، تسری الگوی الهام بخش انقلاب ایران در سپهر همگانی (خصوصاً کشورهای منطقه خاورمیانه) بود. منطقه خاورمیانه در حقیقت آوردگاه اصلی شرق و غرب جهت سیطره بلا منازع بر آن بود و ظهور انقلاب ایران تهدیدی جدی برای مشروعیت حضور آنان محسوب می شد تا جایی که دیوید اوئن وزیر خارجه اسبق انگلیس در همین راستا می گوید: (ما امیدواریم با وارد کردن ایران در جنگی فرسایشی و تبلیغاتی پردامنه بر ضد آن، انرژی ساطع شده از انقلاب ایران مصرف، و از بین برود.) بدین سان انقلاب نوپای ایران با تحمیل جنگی وسیع و پر دامنه از سوی قدرت های بزرگ وارد مرحله ای جدید شد. آنچه که این جنگ را از سایر جنگ های قرن بیستم متمایز می کرد همکاری راهبردی قدرت های متخاصم شرق و غرب در مهار و کنترل انقلاب ایران بود. از این منظر نوع و میزان همکاری ایالات متحده امریکا و شوروی سابق با دولت متجاوز عراق از دو بعد سخت افزاری (حمایت همه جانبه تسلیحاتی و لجستیک اعطای وام های بلا عوض و کم بهره) و نرم افزاری (تبلیغات وسیع و پردامنه در قالب جنگ روانی بر ضد جمهوری اسلامی ایران) قابل بررسی و تجزیه و تحلیل است. جنگ روانی برخلاف جنگ های دیگر که از قدرت نظامی استفاده می کند از قدرت شرطی امتناع کننده یا نامرئی برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطبان استفاده می کند. در این جنگ ابزارهای نظامی بیشتر جنبه صوری و ظاهری را در تکمیل جنگ روانی دارند و قدرت اصلی در فعالیت های تبلیغاتی نهفته است. (تدی روزولت) سیاستمدار کهنه کار امریکا می گوید: (رهبران امریکا همیشه باید با لبخند سخن بگویند ولی یک چماق بزرگ هم به همراه داشته باشند) با این بسترسازی مفهومی اولین موضع گیری ها و تبلیغات روانی بر ضد جمهوری اسلامی ایران از فردای شکل گیری انقلاب آغاز شد. (هنری کسینجر، نظریه پرداز معروف امریکایی در همان اوایل انقلاب و با هدف ترساندن کشورهای عرب منطقه از بازتاب های انقلاب ایران می گوید: (کشورهای عرب منطقه به خوبی به یاد داشته باشند که خطر انقلاب اسلامی ایران به مراتب جدی تر و مهم تر از تهدید شوروی است. بنابراین رهبران عرب نباید از رساندن هر گونه کمکی به صدام دریغ کنند.) در همین راستا تشکیل شورای همکاری خلیج فارس موسوم به G.C.C در سال 1981 با هدف حمایت همه جانبه از عراق در جنگ تحمیلی به خوبی قابل تبیین و بررسی است.از سوی دیگر تأثیر فشارهای روانی امریکا و متحدانش بر سازمان ها و نهادهای بین المللی است. ایالات متحده به رغم گذشت 22 ماه از تجاوز عراق به خاک ایران با انواع کارشکنی ها، از صدور هر گونه قطعنامه ای در شورای امنیت بر ضد عراق خودداری کرد این وضعیت با آشکار شدن علائم پیروزی ایران و شکست احتمالی عراق پس از عملیات های فتح المبین و فتح خرمشهر تغییر کرد، و این بار با فشار امریکا قطعنامه هایی برای توقف جنگ و آتش بس میان ایران و عراق صادر گردید. (مارتین ایندیک) سفیر سابق امریکا در اسراییل درباره سیاست های کشورش در حمایت از صدام می گوید: (زمانی که ایرانی ها به او حمله ور شدند، دچار نگرانی شدیم، بنابراین ضمن کمک به صدام با فشار بر شورای امنیت قطعنامه هایی را برای توقف جنگ و بازسازی ارتش عراق صادر کردیم.) دیوید نیوتن سفیر سابق امریکا در عراق نیز می گوید: (امریکا بسیار مشتاق بود که صدام در جنگ با ایران شکست نخورد ما بیشترین تلاش را کردیم تا از سقوط نیروهای عراق جلوگیری کنیم بزرگترین کمک ما به بغداد، فشار سیاسی و تبلیغاتی بر ایران بود تا این کشور را مجبور کنیم که قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را برای پایان دادن به جنگ بپذیرد.) در واقع ایالات متحده پس از شکست های پی در پی عراق در جنگ و عقب نشینی نیروهای این کشور از خاک ایران سعی کرد چهره متجاوز صدام را به صلح طلب تغییر دهد و از این رهگذر علت اصلی ادامه جنگ در منطقه را مواضع ایران معرفی کند. نکته ظریفی را که می توان در مقایسه تطبیقی تجاوز عراق به ایران و نیز عراق به کویت مورد توجه قرار داد این مسئله است که تجاوز عراق به ایران پس از گذشت10 سال از جنگ یعنی در سال 1370 توسط دبیرکل سازمان ملل اعلام شد در حالی که در همان روز اول حمله عراق به کویت، شورای امنیت با صدور قطعنامه ای عراق را متجاوز دانست و جالب این که درست 40 روز بعد طی قطعنامه ای مجوز حمله نظامی به نیروهای اشغالگر عراق را صادر کرد. (مایکل گنون) حقوقدان برجسته در جمله ای تأمل برانگیز می گوید: (در جنگ عراق بر ضد ایران کلکسیونی از نقض ماهوی قواعد آمره حقوق بین الملل که تخطی از آنها اجتناب ناپذیر است رخ داد.) در یک جمع بندی از مباحث فوق می توان نتیجه گرفت که: در خلال 25 سال گذشته ایالات متحده با انواع ترفندها و راهبردهای مختلف سعی داشته است تا چهره انقلاب ایران را مخدوش جلوه دهد ولی نکته جالب توجه این است که از سال 1979 تاکنون هر 5 رییس جمهور امریکا از کارتر گرفته تا جرج دبلیو بوش، مهم ترین اولویت سیاست خارجی خود را مهار و کنترل انقلاب اسلامی و الگوی الهام بخشی آن قرار دادند لیکن تاکنون هر 5 رییس جمهور که داعیه قدرت مسلط و هژمونیک بر جهان دارند در برخورد با ایران شکست خورده اند. در واقع پیش از آن که جنگ روانی بر ضد ایران منجر به اضمحلال و فروپاشی جمهوری اسلامی شود منجر به آشفتگی روانی و راهبردی دولت مردان امریکایی شده است. به تعبیری پاشنه آشیل هر 5 رییس جمهور، چگونگی برخورد با ایران بوده است. رؤسای جمهور امریکا یکی پس از دیگری با این ادعا که دولت قبلی در مهار ایران ناتوان است به قدرت رسیده اند، اما این دور باطل همچنان ادامه دارد و ملت ایران با تجربیاتی ارزنده از نحوه دفع ترفندها و شیوه های تبلیغاتی، همواره عرصه را به تصمیم گیران کاخ سفید تنگ کرده است. برخی از نمونه های جنگ روانی علیه ایران در طول سال 1385، برخی از مهمترین سناریوهایی که به طور همزمان و به منظور اعمال جنگ روانی علیه ایران صورت گرفت عبارت بودند از: • سناریوی تهدید آمیزبودن ایران برای ملل جهان و این که دستیابی ایران به انرژی هسته ای تهدیدی برای همه کشورهای جهان است. • سناریوی ارعاب و تهدید ایران با انتشار محتوای بالای رسانه ای در خصوص امکان حمله آمریکا و یا اسرائیل به ایران • سناریوی تشویق ایران به مذاکره مستقیم با آمریکا • سناریوی دشمن سازی از ایران برای اعراب و ترغیب ملل عرب و مسلمانان برای مقابله با ایران • محک زدن ایران به شیوه های مختلف، به منظور دریافت این نکته که آیا ایران به خواست 5+1 درمورد برنامه هسته ای اش تن می دهد یا خیر؟ • سناریوی هالوکاست و پیگیری سناریوی تهدید آمیزبودن اندیشه دولت ایران برای ملل جهان حتی فارغ از دستیابی این کشور به انرژی هسته ای • سناریو اتصال برنامه هسته ای ایران به کره شمالی و بهره گیری ایران از عملکرد هسته ای کره شمالی به نفع پرونده هسته ای خود • سناریوی هلال شیعی • سناریوی تهدید سنی ها با گسترش تعداد و نفوذ شیعیان در منطقه تحت حمایت ایران - مرور برخی سناریوها
در صورت امکان درخصوص جنگ نرم که اخیرا مقام معظم رهبری فرمودند تعریف و توضیح دهید
در بررسی این موضوع به نظر می رسد ذکر مسائلی مرتبط با این موضوع که موجبات تبیین منطقی آن را فراهم خواهد نمود ضروری باشد.
مقدمه
جنگ نرم که در پی از پای درآوردن اندیشه و تفکر جامعه هدف می باشد تا حلقههای فکری و فرهنگی آن را سست کند و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام سیاسی اجتماعی حاکم تزلزل و بیثباتی تزریق کند از جمله مباحثی است که از دیر زمان،در دنیا شکل گرفته است. این موضوع ،علیه ایران از گستره و عملکرد وسیعی برخوردار می باشد چرا که دشمنان قسم خورده این آب وخاک که دست پلیدشان از منابع این مملکت بریده شده است می خواهند جامعه ما را به بن بست کشیده تا از این رهگذر به اهداف شوم خود دست یابند.
از آنجا که ایران امروزه به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و نظام بینالملل به قدرتی کمنظیر تبدیل شده است لذا از دید کارشناسان سیاسی کشورهای غربی،دیگر نمیتوان با یورش نظامی و جنگ سخت آن را سرنگون کرد بلکه تنها راه سرنگونی نظام جمهوری اسلامی پیگیری مکانیسمهای جنگ نرم و به کارگیری تکنیکهای عملیات روانی با استفاده از سه راهبرد دکترین مهار، نبرد رسانهای و ساماندهی و پشتیبانی از نافرمانی مدنی است.
راهاندازی پروژه جنگ نرم علیه ایران در مقطع کنونی را باید ناشی از گسترش حس تنفر از امریکا در جهان دانست که به نظر سران کاخ سفید،ایران مرکز اصلی ایجاد این تنفر و گسترش آن است. در امریکا برای مقابله با این موج، نیروی واکنش سریع تشکیل شد تا:
اولاً: در قالب پروژه دموکراتیزه کردن کشورها به خنثیسازی نفوذ معنوی ایران در کشورهای اسلامی و منطقه خاورمیانه بپردازد.
و ثانیاً: با القای خطرناک بودن ایران برای امنیت همسایگان اذهان عمومی از اقدامات و نقشههای ایالات متحده منحرف شود.
تعریف جنگ نرم
جنگ نرم در برابر جنگ سخت در حقیقت شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانهای که جامعه،گروه و یا گروههای هدف را نشانه میگیرد و بدون جنگ و درگیری نظامی و گشوده شدن آتش،رقیب را به انفعال یا شکست وامیدارد. جنگ رایانهای، اینترنتی، براندازی نرم، راهاندازی شبکههای رادیویی و تلویزیونی و شبکهسازی از مصادیق جنگ نرم هستند. (به نقل از سایت تبیان )
رهبر فرزانه انقلاب مفهومی به نام جنگ نرم را مورد توجه قرار دادند و از ضرورت نقش آفرینی دانشجویان به عنوان افسران و اساتید به عنوان فرماندهان مقابله با جنگ نرم سخن گفتند.
جنگ نرم؛ استراتژی مقابله با جمهوری اسلامی ایران
پدیده جنگ نرم که هماکنون به عنوان پروژهای عظیم علیه جمهوری اسلامی ایران در حال تدوین است در شاخصهایی ماننده ایجاد نابسامانی اقتصادی، شکل دادن به نارضایتی در جامعه، تأسیس سازمانهای غیردولتی در حجم گسترده، جنگ رسانهای، عملیات روانی برای ناکارامد جلوه دادن دستگاه اداری و اجرایی دولت، تضعیف حاکمیت ایران از طریق روشهای مدنی و ایجاد ناتوی فرهنگی متبلور میشود.
در برایند جنگ نرم، عوامل براندازی یا از زمینههای موجود در جامعه برای پیشبرد اهداف خود بهره میبرند یا به طور مجازی سعی در ایجاد نارضایتی در نزد افکارعمومی و سپس بهرهبرداری از آن دارند.
استفاده از مشکلات اقتصادی، تنوع کثرت قومی ایران، ایجاد و دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکلهای دانشجویی و نهادهای غیردولتی و صنفی، تلاش در نزدیکی به مردم تحت پوشش حمایت از حقوق بشر و دمکراسی در ایران، ایجاد شبکههای متعدد رادیو تلویزیونی فارسی زبان حمایت از اپوزیسیون (سفر فعالان جوان خارجی از کشورهای متحد با امریکا به ایران تحت عناوین جهانگرد که در صورت نیاز، به جنبشهای مدنی و نافرمانیها بپیوندند)، تسهیل فعالیت ان.جی.اُ امریکایی در ایران، دعوت فعالان جوان ایرانی به خارج برای شرکت در سمینارهای کوچک (این افراد باید از سوی مقامات امریکایی انتخاب شوند نه نهادهای ایرانی)، استفاده از سفارتخانههای کشورهای دیگر و به طور کلی تضعیف ستونهای حمایتی حکومت ایران از جمله راهکارهای اجرای این استراتژی به شمار میآیند.
شاخصه های ناتوی فرهنگی از نظرگاه رهبری انقلاب
رهبر انقلاب در سفر به استان سمنان در تحلیلی جامع، شاخصه های ناتوی فرهنگی را به صورت ذیل بیان فرمودند:
1: ایجاد اختلاف وتفرقه در میان ملت ایران وجهان اسلام
2: جلوگیری از الگو شدن ایران در جهان اسلام ومنطقه
3: مرعوب ومنکوب کردن مسئولین ومقامات تصمیم گیرنده
4: دامن زدن به مسائل وحساسیت های قومی ومذهبی
5: القاء ناکارآمدی نظام
ایشان در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای این استان در این رابطه فرمودهاند : در مقابل پیمان ناتو که آمریکاییها در اروپا به عنوان مقابله با شوروی سابق یک مجموعه مقتدر نظامی به وجود آوردند ( اما برای سرکوب هر صدای معارض با خودشان در منطقه خاورمیانه و آسیا و غیره از آن استفاده می کردند) حالا یک ناتوی فرهنگی هم به وجود آْورده اند . این ، بسیار چیز خطرناکی است . البته حالا هم نیست ؛ سالهاست که این اتفاق افتاده است .
راههای تحقق بخشی جنگ نرم
امریکا و جریان صهیونیسم بینالملل برای عملیاتی ساختن جنگ نرم در قالب ناتوی فرهنگی علیه جمهوری اسلامی ایران طی سالهای گذشته و همچنین برای سالهای آینده راهبردها و شیوههای زیر را طراحی کردهاند:
1: پیگیری پرونده هستهای ایران و القای غیرصلحآمیز بودن این فناوری وتبلیغ اینکه ایرانیها تلاش دارند بمب اتم بسازند که نه تنها برای امنیت و ثبات منطقه و جهان خطرناک است بلکه موجب تقویت جبهه تروریستها و جریان بنیادگرایی افراطی در جهان خواهد شد.
2: سرمایهگذاری در رسانههای دیداری و شنیداری، سازمانهای تبلیغاتی و خبری و کمپانیهای فیلمسازی برای ارائه تصویری سیاه و خطرناک از جمهوری اسلامی ایران برای افکارعمومی جهان که آخرین نمونه آن ساخت و پخش فیلم ضدایرانی 300 بوده است.
3: ایجاد فضای رسانهای درباره دخالت ایران در عراق، لبنان و … در نقش بزرگترین مدافع تروریسم که به عوامل ناامنی در این کشورها تسلیحات میرساند و آنها را آموزش نظامی میدهد.
4: تقویت و ایده جنبش دمکراسی به سبک امریکایی و مستمسک قراردادن مقوله حقوق بشر، حقوق زنان و دامنزدن به مطالبات صنفی و اجتماعی و همچنین سازماندهی نارضایتیها و نافرمانی به اصطلاح مدنی به وسیله مطبوعات خاکستری، احزاب و …
5: راهاندازی سایتهای اینترنتی و ارائه نرمافزارهای جاسوسی به عوامل خود در داخل کشور تا ابعاد مختلف جنگ رسانهای به شکل اثربخشتر طراحی و اجرا شود.
6: تلاش برای تحلیل مغرضانه از اوضاع داخلی و ایجاد فضای وحشتزا و موهوم از احتمال بروز جنگ.
7: سوءاستفاده تبلیغاتی از اجرای طرحهایی چون طرح امنیت اجتماعی به عنوان محدودکننده آزادی و حقوق زنان و نقش آزادیهای مدنی و اجتماعی.
8: ایجاد تقابلهای سیاسی بین سران ارشد نظام اسلامی و القای اینکه جنگ قدرت در جمهوری اسلامی بین چند طیف در جریان است و در نهایت فلان طیف یا فلان گروه پیروز و یا شکست میخورد.(به نقل از سایت عملیات روانی )
مقابله با جنگ نرم
یقینا نیل به اهدافی که می توان به تعبیر رهبری عزیز انقلاب، برای افسران جوان (دانشجویان) این میدان در نظر گرفت، بدون برنامه ریزی دقیق و مدبرانه ممکن نیست که در اینجا به برخی اشاره می شود و به نظر می رسد که دانشگاه ها نیز در این عرصه باید مرتبا در حال رصد کردن اوضاع فرهنگی بوده و در راستای بهبود برخی شاخص های این مقوله حساس،گام های بلندی بردارند.
1: تشکیل اتاق فکر
رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان طراحی نوع مبارزه را به خود دانشجویان واگذار کردند. ایشان فرمودند:( اینی که چه کار باید بکنید، چه جوری باید عمل کنید، چه جوری باید تبیین کنید، اینها چیزهائی نیست که من بیایم فهرست کنم، بگویم آقا این عمل را انجام بدهید، این عمل را انجام ندهید؛ اینها کارهائی است که خود شماها باید در مجامع اصلیتان، فکریتان، در اتاقهای فکرتان بنشینید، راهکارها را پیدا کنید)
لذاست که بررسی نوع مواجهه مطلوب با توجه به شرایط خاص هر دانشگاه می بایست از جانب فعالین آن دانشگاه هر چه سریع تر صورت پذیرد.
2: پرهیز از بسته شدن فضا
رهبر انقلاب در عین اینکه بر ضرورت مقابله با جنگ نرم تاکید دارند،درباره بحث کرسی های آزاد اندیشی
فرموده ان( د:نباید از اظهار نظر هیچ گاه بیمناک بود.این کرسی های آزاد اندیشی که ما گفتیم،در دانشگاه ها باید تحقق پیدا کند و باید تشکیل بشود)
به نظر می بایست از فضای تقابلی احراز کرد و محیط آکادمیک دانشگاه را حتی الامکان به دور از جنجال و هیجانات کاذب وارد موضوع بررسی مسائل روز کشور کرد.
3:کلان نگری در طراحی راهکارها
باید در نظر گرفت که تفوق مقطعی صرف، مد نظر نیست. می بایست اهداف مواجهه، هم ارز همدیگر و با نگاهی کلان نگر دیده شود. مثلا اگر صرفا مغلوب کردن حریف هدف قرار بگیرد و حفظ آرامش محیط دانشگاه لحاظ نشود، باید پذیرفت که راه به بیراهه سپره شده است.
4: ضرورت مخاطب شناسی
به نظر، مخاطب اصلی طرح ریزی های افسران مقابله با جنگ نرم، نه سردمداران جریان مقابل که افکار عمومی دانشجویی است. افکار عمومی ای که تحت القائات غلط ممکن است قضاوت های نادرستی در خصوص مسائل کشور داشته باشد و این قضاوت با تبیین درست مسائل به راحتی قابل تغییر است. نباید در برنامه ریزی مخاطب را به اشتباه چند فرد خاص یا یک تشکل خاص قرار داد.
آسیب های مقابله با جنگ نرم
طبیعتا می تواند آسیب هایی نیز متوجه طرح ریزی های جریانات دانشجویی برای مقابله با جنگ نرم باشد. که به برخی از این آسیب ها در سخنان رهبر انقلاب اشاره می کنیم.
1: احساسی عمل کردن
اولین آسیبی که رهبر انقلاب برشمردند، برخورد احساسی با موضوع است.ایشان فرمودند:( وقتی هیجانات کور، پا وسط بگذارند، دشمن فوراً استفاده خواهد کرد. بارها گفتهام، باز هم تکرار میکنم؛ من معتقدم که جوان مملکت بایستی در همه میدانها حضور و آمادگی داشته باشد؛ منتها با انضباط.
2: برخورد سخت به جای برخورد نرم
در مقابله با جنگ نرم بیش از هر چیز باید قواعد مقابله را شناخت. قواعد مقابله نرم با قواعد مقابله سخت تفاوت دارد. مختصات مبارزه هم تفاوت دارد. در مواجهه نرم لزوما دشمن در طرف مقابل دشمن نایستاده است. ممکن است یک عنصر فریب خورده در طرف مقابل باشد. بین یک عنصر فریب خورده و دشمن تفاوت وجود دارد. از حیث نوع مقابله نیز باید راهکارهای نرم را مورد توجه قرار داد.
3: تندروی و تشدید فضای هیجانی و جنجالی
رهبر انقلاب در عین تاکید بر ضرورت برنامه ریزی و مقابله با جنگ نرم به یک مسئله مهم اشاره کردند و آن پرهیز از تندروی است. ایشان فرمودند:( شرط دیگر این است که در قضایا افراط وجود نداشته باشد)
د) ناامیدی و نگاه بدبینانه
مقام معظم رهبری به ضرورت پرهیز از یأس و ناامیدی هم اشاره کردند و اصالت نگاه خوشبینانه را نه از روی توهم که از روی بصیرت دانستند. ایشان فرمودند:( شرط اصلی فعالیت درست شما در این جبههی جنگ نرم، یکیاش نگاه خوشبینانه و امیدوارانه است. نگاهتان خوشبینانه باشد)
اهداف مقابله با جنگ نرم
شاید در نگاه اول، سخن گفتن از اهداف بیهوده به نظر برسد، اما وقتی تبلور غفلت از این مقوله در عمل مشاهده شود،آنگاه است که اهمیت موضوع رخ نمایی می کند.حال در اینجا بر حسب مجال به برخی از این اهداف اشاره می شود.
الف:کاهش خسارات احتمالی
رهبر انقلاب در دیداری که با دانشجویان داشتند، فرجام طرح ریزی های دشمنان را شکست تلقی کردند و نقش نخبگان در این میدان را مورد توجه قرار دادند. ایشان فرمودند:( من الان به شما عرض میکنم، اینها در نهایت شکست می خورند؛ اما درجهی بیداری و هوشیاری من و شما میتواند در میزان خسارت و ضرری که وارد میکنند، تأثیر بگذارد. اگر هوشیار باشیم، نمی توانند صدمه و ضرری بزنند. اگر غفلت کنیم، احساساتی بشویم، بیتدبیر عمل کنیم، یا خواب بمانیم و این جور عوارض به سراغمان بیاید، ضرر و زیان و هزینه بالا خواهد بود؛ ولو در نهایت موفق نخواهند شد)
در واقع شاید نتوان صد در صد بر طرح ریزی ها فائق آمد، اما هر میزان تلاش در مواجهه با این طرح ریزی ها ضروری است و در کاهش تبعات احتمالی موثر خواهد بود؛ لذاست که نباید از کوچکترین تلاشی مضایقه کرد.
ب: جلوگیری از متزلزل شدن کار علمی در دانشگاه ها
طبیعتا درگیر و دار دعواهای سیاسی در دانشگاه ها آنچه بیش ار همه آسیب جدی می بیند، برگزاری کلاس ها و برنامه های علمی دانشگاه است. افسران جوان باید مانع این آسیب شوند. این موضوعی است که رهبر معظم انقلاب مورد توجه قرار دادند:( همین جا به شما بگویم، مواظب باشید توی این قضایای سیاسی کوچک و حقیر نبادا دانشگاه تحت تأثیر قرار بگیرد؛ نبادا کار علمی دانشگاه متزلزل شود؛ نبادا آزمایشگاههای ما، کلاسهای ما، مراکز تحقیقاتی ما دچار آسیب بشوند؛ حواستان باشد. یعنی یکی از مسائل مهم در پیش روی شما، حفظ حرکت علمی در دانشگاههاست. دشمنها خیلی دوست میدارند که دانشگاه ما یک مدتی لااقل دچار تعطیلی و تشنج و اختلالهای گوناگونی باشد؛ این برایشان یک نقطهی مطلوب است؛ هم از لحاظ سیاسی برایشان مطلوب است، هم از لحاظ بلندمدت؛ چون علم شما از لحاظ بلندمدت به ضرر آنهاست؛ لذا مطلوب این است که دنبال علم نباشید)
به این ترتیب هر گونه نقش آفرینی افسران مقابله با جنگ نرم که به ایجاد تزلزل در حرکت علمی دانشگاه بیانجامد، نقض غرض محسوب خواهد شد و این نکته مهمی است که می بایست مدنظر قرار گیرد.
ج: آرام و منطقی نگه داشتن فضای دانشگاه
ایجاد بلوا و ناآرامی در دانشگاه از اهدافی است که بانیان طراحی جنگ نرم قطعا به دنبال آن هستند. جریانات دانشجویی می بایست مراقب باشند پازل جنگ نرم را تکمیل نکنند. تمام تلاش طراحان جنگ نرم این است که به گونه ای عمل کنند تا شرایط دانشگاه های کشور از کنترل خارج شود.
بنابراین هر نوع نقش آفرینی افسران مقابله با جنگ نرم که فضای دانشگاه را به سمت ناآرامی سوق دهد، قطعا و یقینا نوعی تکمیل پازل جبهه مقابل به شمار خواهد آمد به به اصطلاح،آب به آسیاب دشمن خواهد ریخت.
برنامه های مراکز فرهنگی در این موضوع
بدون شک جنگ نرم از ابعادگوناگون و در قالب های مختلفی بر ما تحمیل می شود که ضرورت همکاری و برنامه ریزی تمام مراکز فرهنگی و علمی کشور بویژه حوزه های علمیه و دانشگاه ها را موجب شده است.
با توجه به آنچه مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید دانشگاهها فرمودند، وزارت علوم در این راستا مسولیتی بس بزرگ داشته و می بایست مرتبا در حال برنامه ریزی در جهت مقابله با این جنگ ناپیدا بوده تا جامعه شاهد ثمرات پیروزی در این عرصه باشد.
توضیحات بیشتر پیرامون جنگ نرم:
براندازی نرم مقدمه سخن از براندازی نرم سخنی تازه هست و نیست ! از روزگاران دور، هرگاه قدرتی قصد داشت حکومتی را براندازد، چنانچه توان نظامی این کار را نداشت و یا هزینه آن را سنگین می دید، سعی می کرد تا با روش های مختلفی غیر از حمله نظامی به هدف خویش نائل آید. گاه از روش های امنیتی ، و گاه از روش های فرهنگی و تبلیغی در عین حال ، امروزه به دلیل پیشرفت های شگرف بشری در دانش های مختلف و پیدایش نسل جدیدی از رسانه ها و نیز گسترش جوامع آزاد و مردم سالار، همچنین افزایش قدرت دولت ها در مقابله با تهدیدات نظامی و امنیتی ، رویکرد حکومت های استکباری به براندازی نرم بیش از سابق شده است . استفاده از شیوه های نو در این خصوص نیز کار را چنان جلوه می دهد که گویی براندازی نرم ، روشی نو برای ساقط ساختن حکومت های مخالف قدرت های استکباری است . در اهمیت این مطلب ، همین قدر باید گفت که امروزه خواسته مهم و راهبردی دشمنان انقلاب اسلامی ، تحقق این نوع از براندازی در میهن عزیز ماست . براندازی نرم مانند موریانه هوشیارانه عمل می کند، عجله نشان نمی دهد و از درون می پوکاند. ملت ما که برای موفقیت انقلاب اسلامی فداکاری های بسیار کرده است ، نمی تواند نظاره گر فعالیت دشمنان دین در تخریب ارزش هایی باشد که برای اعتلای آنها صدها هزار شهید و جانباز تقدیم کرده است .
همه ما وظیفه شرعی و قانونی داریم تا با این پدیده مخرب برخورد کند و می دانیم که شرط اول قدم این است که چنین پدیده ای را بشناسیم و بعد راه های مقابله با آن را دریابیم . تعریف مفاهیم ، تاریخچه ، راهکارهای براندازی نرم ، مراحل ، ضرورتها و خصوصیات براندازی نرم و چگونگی مقابله با آن مباحثی است که با تاءکید در خصوص حرکات دشمن ضد ایران اسلامی ، در این مقاله مطرح می شوند. تعریف مفاهیم جنگ نرم اصطلاح جنگ نرم Soft Warfare که در مقابل جنگ سخت Hard Warfare مورد استفاده واقع می شود یکی از مفاهیم متداول در مکاتبات و مذاکرات استراتژیست ها، نظریه پردازان و کارشناسان علوم اجتماعی-سیاسی است. اما با وجود آنکه از این واژه در سطح گسترده و مقیاس وسیعی بهره برداری می شود، اتفاق نظری پیرامون آن وجود ندارد تا حدی که تلقی افراد، گروهها و دولت های مختلف از مفهوم جنگ روانی بسیار متفاوت است. ارتش آمریکا در مارس1955 در آیین نامه رزمی خود تعریف ویژه ای از جنگ نرم در عرصه بین المللی ارائه کرد. جنگ نرم در آیین نامه یاد شده این گونه تعریف شده است: استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیر گذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، (گروه بی طرف و یا گروه دوست) است به نحوی که پشتیبانی برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی باشد. به اعتقاد ویلیام داوتی جنگ نرم عبارت است از مجموع اقداماتی که از طرف یک کشور به منظور اثر گذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و ملتهای دیگر در جهت مطلوب و با ابزارهایی غیر از ابزار نظامی سیاسی و اقتصادی انجام می شود. اما به طور کلی می توان گفت جنگ نرم عبارت است از طراحی و بهره گیری هدفمند از تبلیغات و سایر اقدامات که هدف اصلی طراحانآن تاثیر گذاری و نفوذ در باورها، اعتقادات، عواطف و احساسات، تمایلات و رفتار ملتها و دولتهای متخاصم، بی طرف و همپیمان به منظور دستیابی به اهداف ایدئولوژیک و ملی می باشد. عملیات روانی دارای دو بعد می باشد: اول، ماهیت و منطق درونی که عبارت است از تلاش برای تاثیرگذاری بر افکار، احساسات تمایلات و نهایتا رفتار با استفاده از ارتباط اقناعی. دوم: منظور و کاربرد این تاثیر گذاری و تغییر رفتار با توجه به هر دسته از مخاطبان می باشد. با عنایت به تعاریف فوق، معروفترین تعریف را به جوزف نای، پژوهشگر برجسته آمریکایی در حوزه (قدرت نرم) نسبت می دهند.وی در سال 1990 میلادی در مجله (سیاست خارجی) شماره 80 ، قدرت نرم را (توانایی شکل دهی ترجیحات دیگران) تعریف کرد. تعریفی که قبل از وی پروفسور حمید مولانا در سال 1986 در کتاب (اطلاعات و ارتباطات جهانی؛ مرزهای نو در روابط بین الملل) به آن اشاره کرده بود. با این وجود مهمترین کتاب در حوزه جنگ نرم را جوزف نای در سال 2004، تحت عنوان (قدرت نرم؛ ابزاری برای موفقیت در سیاست جهانی) منتشر نمود. براندازی: براندازی (subversion) در اصل یک اصطلاح نظامی است که در فرهنگ واژه های نظامی ، چنین تعریف شده است : کلیه اعمال و فعالیت های غیر قانونی که بر ضد مصالح یک کشور انجام می شود و هدف نهایی از آن واژگون کردن حکومت وقت می باشد. به عبارت دیگر، عملیاتی است که به منظور کاهش می شود تا به تدریج یک رژیم برای سرنگون شدن آماده شود. براندازی یکی از شاخه های جنگ های نامنظم است . تعریف اصطلاحی دیگری از براندازی عبارت است از تغییر سیستم سیاسی یک کشور و یا ایجاد تغییر و تحول اساسی در ارزش های اساسی یک نظام . این تغییر گاهی از طریق رفتارهای خشونت آمیز مثل کودتا، ترور، تحمیل جنگ و ... صورت می گیرد و گاهی از طریق مسالمت آمیز و با اجرای برنامه ای حساب شده و دراز مدت برای نفوذ در ارکان سیاسی یک نظام قابل اجراست . نتیجه هر دو اقدام منجر به تغییر سیستم و در نهایت براندازی خواهد شد. جست و جو در منابع مختلف ، تعریفی از براندازی نرم به دست نداد. این مفهوم را با وام گیری از تعریف بالا می توان چنین تعریف کرد: براندازی نرم در اصطلاح به معنای اجرای برنامه ای حساب شده ، مسالمت آمیز و دراز مدت برای نفوذ در ارکان سیاسی یک نظام به منظور تغییر سیستم سیاسی یک کشور و یا ایجاد تغییر و تحول اساسی درباورهای اصلی آن می باشد. امروزه از براندازی نرم ، تعابیر مختلفی به عمل می آید که هر چند ممکن است تفاوت های ظریفی داشته باشند اما باید دانست که در نهایت ، ماهیت و محتوا یکی است . این موارد عبارت اند از: براندازی در سکوت ، براندازی خاموش ، براندازی قانونی ، فروپاشی از درون ، انقلاب نارنجی ، انقلاب گل سرخ، انقلاب رنگی ، انقلاب مخملی ، و... . هدف مشترک همه اینها، تغییر ارزش ها و در صورت لزوم افراد نظام حاکم با روش های بیش تر مسالمت آمیز و با بهره گیری از ظرفیت های قانونی موجود در قوانین نظام حاکم است . . مفهوم NONVIOLENT ACTION یا اقدام بدون خشونت، مبارزه بدون خشونت، توسعه دموکراسی، براندازی دیکتاتوری، مفاهیم مردم پسند و نوسازی شده جنگ نرم و براندازی محسوب می گردد. تاریخچه جنگ روانی در اسلام با ظهور اسلام در مکه که مرکز جاهلیت عرب محسوب میشد، تقابلی نو در تاریخ شکل گرفت. تا زمانی که دعوت پیامبر(ص) علنی انجام نگرفته بود، جبهه کفر و شرک چندان توجهی به برنامههای ایشان نداشتند؛ ولی پس از دعوت آشکار، جنگ روانی نظام زر و زور نیز آغاز شد. جبهه شرک و کفر از همه ابزارها و شیوههای ممکن استفاده کرد تا شاید بتواند مانع پیشرفت اسلام شود. در این نوشتار، به اختصار برخی از شیوههای جنگ روانی در صدر اسلام را بیان میکنیم. 1- سحر بودن مشرکان برای بازداشتن مردم از روی آوردن به کتاب خدا، آیات قرآن را سحر مینامیدند. 1 2- افسانه دانستن قرآن یکی دیگر از شیوههای جنگ روانی جبهه کفر در مبارزه با جبهه حق، افسانه دانستن قرآن است. 2 دیگر شیوههای جنگ روانی دشمنان اسلام عبارتند از: سخن بشر دانستن قرآن، طرح جایگزینی برای قرآن، تلاش برای انزوای پیامبر(ص)، استهزای ایشان(ص)، آزار و اذیت پیامبر(ص)، تهدید کردن یاران رسول خدا(ص) ایجاد محیط رعب و وحشت، فحاشی و هتک حرمت، تطمیع پیامبر(ص)، محاصره و تحریم اقتصادی و اجتماعی. در مقابل، پیامبر گرامی(ص) نیز به بهرهگیری از ابزار و شیوههای جنگ روانی با هدف هدایت انسانها به سوی سعادت پرداخت که به چند مورد اشاره میشود: استفاده از صدای دلنشین و صوت زیبای قرآن، به کار بردن اخلاق نیکو در برابر نامهربانیهای مشرکان و کفار، بشارتهای قرآنی برای مومنان و زندگی سعادتمند آخرت، تحریک و تشجیح مومنان، تظاهر به قدرت سپاه اسلام به وسیله آتش روشن کردن در فتح مکه، تقویت روحیه مومنان با سخنرانی، تضعیف روحیه دشمنان، دعوت به مباهله، پست خواندن اقدامات دشمنان، کوچک شمردن بتها، تحقیر دشمنان پیشگوییهای قرآن، وعده عذاب برای دشمن، رجزخوانی در جنگ، استفاده از اشعار حماسی، به کارگیری پرچم، تشکیل یگانهای نظامی، رنگ کردن ریش مومنان فریب دشمن، اختلاف انداختن در صف دشمنان، فرستادن نامه به سران قبیلهها و کشورها، اعزام مبلغ و قاری و... . پیدایش جنگ نرم به نظر می رسد جنگ نرم و مفاهیم همسان از قبیل عملیات روانی، جنگ روانی، قدرت نرم، جنگ سفید و... قدمتی به اندازه حیات بشری دارد. نوع نگاه، زوایه دید، ارتباطات چهره به چهره و غیر کلامی ساده ترین والبته قدیمی ترین روش های عملیات روانی و جنگ نرم است. برخی، قدیمی ترین روایت پیرامون جنگ نرم را به نبرد کیدئون با ماد نسبت می دهند که در این جنگ، کیدئون برخلاف رسوم نظامی زمان خود که هر دسته 100 نفره یک مشعل داشتند، به هر یک از سپاهیان مشعلی داد و این توهم و ترس را در ذهن دشمن ایجاد کرد که شمار افرادش، 100 برابر میزان واقعی است، در نتیجه توانست با فریب دادن آنها بدون هیچ درگیری به پیروزی دست یابد. کمیته خطر جاری عنوان کمیته ای است که در دهه 1970 و در اوج جنگ سرد، توسط گروهی از سناتورهای مسولان ارشد وزارت خارجه، اساتید برجسته علوم سیاسی، موسسه مطالعاتی (امریکن اینترپرایز) و گروهی از مدیران باسابقه سیا و پنتاگون تاسیس شد. هدف از تاسیس این کمیته، خروج از بن بستی بود که در دوران جنگ سرد میان دو ابرقدرت آن زمان یعنی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در توازن هسته ای به وجود آمده بود. به گونه ای که کارشناسان ارشد نظامی به صراحت اعلام کرده بودند، در صورت وقوع جنگ هسته ای میان دو ابرقدرت، هر دو طرف جنگ بازنده نهایی خواهند بود، چرا که تسلیحات اتمی در اختیار دو قطب بلوک شرق و غرب برای نابودی کامل موجودات زنده کره زمین برای 250 بار کفایت می کند. در میان اعضای این کمیته در دهه 70 میلادی، اسامی افرادی چون (نییوت گینگریچ) رییس سابق مجلس نمایندگان ( جورج شولتز) وزیر خارجه دولت ریگان (جان لیبرمن) سناتور دموکرات (جان کیل) سناتور جمهوریخواه (جوزف شولتز) از سناتورهای برجسته آمریکایی (جیمز وولوسی) رییس اسبق سازمان جاسوسی آمریکا (جرج تنت) از مدیران برجسته سازمان سیا و مسؤول بخش خاورمیانه (جوزف بایدن) و (مایکل لدین) از عناصر افراطی یهودیان آمریکا (مادلین آلبرایت) وزیر خارجه آمریکا (کنت پولاک) مدیر تحقیقات مرکز سیاست خاورمیانه ای سابان در موسسه (بروکینگز) و همچنین مدیر موسسه مطالعه خاور نزدیک وابسته به یهودیان هوادار اسراییل (مارک پالمر) از استراتژیست های آمریکایی که در کاخ سفید از وی به عنوان یکی از نوآوران سیاست خارجی آمریکا نام می برند و (کاندولیزا رایس) وزیر خارجه کنونی آمریکا که در آن زمان قائم مقام پنتاگون در حوزه آسیای قفقاز و اتحاد جماهیر شوروی بود، دیده می شود. اعضای این کمیته با منتفی دانستن (جنگ سخت) بین دو ابرقدرت، تنها راه به زانو درآوردن رقیب را در (جنگ نرم) و (فروپاشی از درون) طراحی و به مرحله اجرا درآوردند. براساس این طرح (جنگ نرم) با اتخاذ راه کارهای (دکترین مهار)، (نبرد رسانه ای) و (ساماندهی نافرمانی مدنی) همراه گردید که این استراتژی زودتر از آنچه که تصور می شد، به ثمر نشست. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، فعالیت این کمیته برای یک دهه به حالت تعلیق درآمد و پس از وقایع 11 سپتامبر بار دیگر عناصری چون مارک پالمر، کنت پولاکف، مارتین ایندیک، ریچارد پرل، داگلاس فیث، کاندولیزا رایس و مارگ گرچت در این کمیته گرد هم آمدند تا به تجزیه و تحلیل فرصت ها و تهدیدهای فراروی دولت ایالات متحده آمریکا بپردازند.مارک پالمر از استراتژیست های معروف آمریکایی است که در دستگاه دیپلماسی آمریکا از وی به عنوان یکی از نوآوران سیاست خارجی ایالات متحده نام می برند. پالمر که امروزه رسانه ها از وی به عنوان چهره خبرساز یاد می کنند، در دولت نیکسون، فورد، کارتر، ریگان و بوش پدر در وزارت خارجه مشغول بکار بود و در دولت کلینتون و دوره اول بوش پدر در خارج از مجموعه دولت به طراحی ابتکارات جدید سیاست خارجی مشغول بود. وی 11 سال در شوروی، یوگسلاوی و مجارستان به عنوان دانشجو و دیپلمات زندگی کرده و در زمره متخصصین ایران و آسیای قفقاز محسوب می گردید. پالمر سالها برای رؤسای جمهور و وزرای خارجه آمریکا نطق نوشته که معروفترین آنها نطق های (هنری کسینجر) می باشد. مدیریت موسسه تحقیقاتی مرکز سیاست خاورمیانه سابان در موسسه بروکینگز و نگارش دهها مقاله و همچنین کتاب پیرامون وضعیت خاورمیانه از جمله نگارش کتاب طوفان تهدیدزا که تاثیر انکار ناپذیری در جلب حمایت عده قابل توجهی از سیاست گذاران دموکرات آمریکا در تهاجم نظامی به عراق، ایفا نمود، از دیگر بخشهای عملکرد وی در دستگاه سیاست خارجی آمریکاست. مبانی نظری انقلاب رنگی انتشار مقاله مشهورجوزف نای نظریه پرداز آمریکایی تحت عنوان قدرت نرم power Soft درفصلنامه آمریکایی foreign policy درسال 1990 دیدگاه جدیدی را به مخاطبان ارائه کرد که بر اساس آن ایالات متحده به جای آنکه از طریق بکارگیری آنچه که قدرت سخت مینامند به انجام کودتای نظامی در کشورهای رقیب اقدام کند؛ تلاش خود را بر ایجاد تغییرات در کشورهای هدف از طریق تاثیرگذاری بر نخبگان جامعه متمرکز میکند. براین اساس آمریکا میتوانست بجای سرمایهگذاری میلیارد دلاری بر تئوری جنگ ستارگان به منظور مقابله با آنچه تهدید شوروی خوانده میشد، به سرمایهگذاری بر نخبگان جامعه شوروی از طرق مختلف اقدام کند. پس از فروپاشی شوروی جوزف نای مقاله دیگری تحت عنوان (کاربرد قدرت نرم) در فصنامه فارن پالسی در سال 2004 منتشر ساخت که تکمیل کننده نظرات قبلی او متناسب با تغییرات جهان در سالهای پس از فروپاشی شوروی و بویژه تحولات ناشی از واقعه یازده سپتامبر در روابط بین الملل بود. درمقاله مذکور جوزف نای دیدگاه خود را درباره ایجاد تغییرات از طریق به کارگیری دیپلماسی عمومی در کنار بکارگیری قدرت نرم در میان نخبگان جامعه هدف مطرح کرد. بعدها نظرات او تکمیلتر شد و به عنوان دستورالعمل سیاست خارجی آمریکا تحت عنوان بکار گیری قدرت هوشمند Smart power به مورد اجرا گذارده شد. براساس این نظریه آمریکا با استفاده از دیپلماسی عمومی و قدرت هوشمند به برقراری نفوذ در بدنه جامعه هدف کمک میکند. این دیدگاه با دستورالعمل های اجرایی که توسط کارشناسان اطلاعاتی آمریکا نظیر دکتر جین شارپ تهیه شد، در سطح رسانههای گروهی به مفهوم انقلاب نرم معروف شد. در واژه پردازیهای ژورنالیستی معمول در جهان حتی حرکتهایی نظیر آنچه درمیان بودایان تبتی یا برمهای انجام گرفت نیز انقلاب رنگی خوانده شد. چراکه آنها هم از نمادهای رنگی در مبارزاتشان سود جستند اگر چه به جایی نرسیدند. مصادیق در سال های پایانی جنگ سرد، اولین پروژه براندازی نرم در لهستان و با رهبری لخ والسا در جنبش کارگری این کشور تحقق یافت و با فروپاشی شوروی و یوگسلاوی و چند کشور دیگر اروپای شرقی، براندازی نرم به پارادایم جدیدی در حوزه قدرت و امنیت تبدیل شد. در این سال ها، مفاهیمی در گفتمان امنیت ملی کشورها وارد گردید که تفاوت ماهوی و شکلی عمیقی با گفتمان های پیشین داشت. زیرا آنچه که قدرت حفاظتی یا تهدیدزدایی برای امنیت ملی کشورها محسوب می شد، بیشتر از مفهوم قدرت سخت و ساز و کارهای آن مانند، قدرت نظامی، قدرت تهاجمی، قدرت تخریبی، و کیفیت جنگ افزارهای نظامی، نوع جنگ افزارها، قدرت برد و... ناشی می گردید. اما تحولات صدرالذکر نشان داد که قدرت تنها از مؤلفه های سخت ناشی نشده است و آنچه که موجب سرنگونی این دولت ها شد بعد دیگری از قدرت یعنی قدرت نرم بود. پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان بزرگترین و مهمترین انقلاب نرم و براندازی نرم، آمریکا را بر آن داشت تا با مطالعه و شاخص سازی از انقلاب اسلامی، مدل ضد آن را طراحی نماید. به همین دلیل با وجود لفاظی ها و اقدامات تخریبی سخت و خشن علیه جمهوری اسلامی ایران، مطالعه جنگ نرم را با شدت ادامه دادند و مؤسسات تخصصی تأسیس نمودند. از معتبرترین مؤسسات تخصصی در موضوع براندازی نرم، می توان از مؤسسه آلبرت انیشتین با مدیریت دکتر جین شارپ و معاونت رابرت هلوی و مرکز بین المللی مبارزات نرم و بنیاد بین المللی جورج سوروس نام برد. با وجود این، دشمن در نظریه پردازی ها و مکتوبات خود سعی در انکار و پنهان سازی این انقلاب بزرگ را دارد و بیشترین منابع و مصداق های جنگ نرم و براندازی نرم را به موارد زیر محدود می نماید: 1) جنگ های نرم گاندی در هند 2) جنگ های اندونزی، شیلی، فیلیپین 3) نبردهای جنبش کارگری لهستان (1984) و از براندازی حکومت ها در یوگسلاوی، گرجستان، اوکراین، قرقیزستان و امثال آن با عنوان انقلاب های رنگی (عنوان جذاب براندازی نرم) یاد می نماید. این مفهوم از جنگ نرم در سه دهه گذشته با گردآوری تجارب گوناگون و انجام مطالعات بین رشته ای توسط دهها موسسه دولتی، حزبی و دانشگاهی در آمریکا تئوریزه شده و پس از عملیاتی شدن در کشورهای مختلف، بازخور آن را وارد پروژه نموده و اصلاحات جدید را اعمال می کنند انقلاب مشروطه در تاریخ معاصر جهان ، نمونه های مختلفی از براندازی نرم رخ داده است . تلاش انگلیس و عوامل وابسته آن برای ایجاد انحراف در نهضت مشروطیت ایران از جمله این نمونه هاست . در جریان این نهضت تلاش شد تا به کمک فعالیت هایی مانند نفوذ در سطوح بالای نهضت ، ایجاد بدبینی و دو دستگی ، تحریک مشروطیت از مسیر واقعی خود که ایجاد عدالت برای مردم بود، دور افتد و در مسیری قرار گیرد که بر اثر شدت گرانی ها، قحطی ها و هرج و مرج ، زمینه برای کودتای دیکتاتوری به نام رضا خان فراهم گردد.172 در نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز شاهدیم که برخی سازمان های جاسوسی غربی ، مستقیم یا غیر مستقیم با برخی روزنامه ها تماس برقرار می کنند و آن ها را در مسیر اهداف براندازانه خود ضد دولت مصدق هدایت می کنند وسرانجام با کودتایی مشابه براندازی نرم آن را ساقط می کنند. در این باره ، مقام معظم رهبری چنین می فرماید: اخیرا سازمان سیا، اسناد خود را درباره نقش سیا در مطبوعات ایران ، قبل از کودتای 28 مرداد، منتشر کرده است که این نشان می دهد برخی روزنامه ها با پول ، هدایت و تغذیه سیا زمینه ساز کودتای 28 مرداد [1332] بوده اند. (9 / 12 / 79) یادآور می شود کودتای فوق از نوع کودتاهای رایج جهان نبود که توسط عده ای از نظامیان انجام می شود. بلکه نمونه بارزی از براندازی نرم بود که با تظاهرات افرادی انجام شدکه عده ای از آنان ، از اشرار و اوباش به حساب می آمدند. نمونه تازه تری از براندازی نرم را در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابق می توان دید. دشمن این براندازی را با موفقیت انجام داد و به همین علّت ، هیچ دلیلی ندارد آن شگردها را در باره ما تکرار نکند. در این باره ، گفتنی است دولت آمریکا در دهه 1970 برای مقابله با خطر شوروی ((کمیته خطر جاری )) را تاءسیس کرد. گروهی از سناتورهای آمریکایی ، مسئولان ارشد وزارت خارجه ، اساتید برجسته علوم سیاسی ، موسسه مطالعاتی ((امریکن اینترپرایز)) و گروهی از مدیران باسابقه سیا و پنتاگون اعضای این کمیته را تشکیل می دهند. کمیته خطر جاری برای مقابله با شوروی سابق ، طرح براندازی نرم و فروپاشی از درون را پیشنهاد دادند که به دلیل فقدان معنویت و غفلت از خدای بزرگ در شوروی سابق نتیجه داد و منجر به فروپاشی این ابرقدرت شد. طرح اینان سه راهکار عمده داشت : ((دکترین مهار))، ((نبرد رسانه ای )) و ((ساماندهی نافرمانی)) مقام معظم رهبری با ارائه یک تحلیل جامع و علمی از روند حوادثی که منجر به فروپاشی شوروی سابق شد،شگردهای آمریکا و غرب را چنین برشمردند: تعریف فراوان از گورباچف که ندای اصلاحات را سر داده بود برای جذب و اغفال او که مؤ ثر واقع شد و او فریب خورد؛ -حمایت غرب از دگر اندیشان و منتقدان به وضع موجود؛ ورود تدریجی نمادهای فرهنگ غرب مانند ساندویچ مک دونالد؛ ورود یک عنصر تندرو به نام یلتسین که مرتب می گفت سرعت اصلاحات را باید بالا برد و حمایت شدید غربی ها از او؛ موافقت گورباچف با برگزاری انتخابات در روسیه و برنده شدن یلتسین ؛ شروع به کار یلتسین در 24 / 3 / 1370 و فروپاشی اتحاد شوروی در اوایل دیماه همان سال ؛ ترتیب یک کودتای مشکوک که طی آن یلتسین با شجاعت نمایشی در برابر دوربین های تلویزیونی ، این کودتا راخنثی کرد؛ درخواست استقلال پیاپی جمهوری های اتحاد شوروی که با موافقت یلتسین و مخالفت گورباچف رو به رو می شداما در نهایت ، یلتسین حرف خود را به کرسی می نشاند؛ زمزمه تدریجی کناره گیری گورباچف ، انحلال حزب کمونیست و اعلام شکست مارکسیسم (3) مقام معظم رهبری در ادامه تحلیل خود، چنین نتیجه می گیرند: این طرح موفق امریکا در شوروی بود، یعنی یک ابرقدرت را با یک طرح کاملا هوشمندانه ، با صرف مقداری پول ، با خریدن برخی اشخاص و با به کار گرفتن رسانه های تبلیغی ، توانستند طی یک طراحی سه ، چهار ساله و یک نتیجه گیری شش ، هفت ماهه بکلی منهدم کنند و از بین ببرند! (19 / 4 / 1379) جنگ روانی امریکا بر ضد ایران در دوران جنگ تحمیلی وقوع انقلاب اسلامی ایران در فوریه 1979 مبانی فلسفی و بنیادین جدیدی را در فضایی که منبعث از تعارضات ایدئولوژیک و متصلب دو ارودگاه سوسیالیزم و کاپیتالیسم بود، پدید آورد. در واقع آنچه که موجب نگرانی عمیق قدرت های برتر جهان می شد، تسری الگوی الهام بخش انقلاب ایران در سپهر همگانی (خصوصاً کشورهای منطقه خاورمیانه) بود. منطقه خاورمیانه در حقیقت آوردگاه اصلی شرق و غرب جهت سیطره بلا منازع بر آن بود و ظهور انقلاب ایران تهدیدی جدی برای مشروعیت حضور آنان محسوب می شد تا جایی که دیوید اوئن وزیر خارجه اسبق انگلیس در همین راستا می گوید: (ما امیدواریم با وارد کردن ایران در جنگی فرسایشی و تبلیغاتی پردامنه بر ضد آن، انرژی ساطع شده از انقلاب ایران مصرف، و از بین برود.) بدین سان انقلاب نوپای ایران با تحمیل جنگی وسیع و پر دامنه از سوی قدرت های بزرگ وارد مرحله ای جدید شد. آنچه که این جنگ را از سایر جنگ های قرن بیستم متمایز می کرد همکاری راهبردی قدرت های متخاصم شرق و غرب در مهار و کنترل انقلاب ایران بود. از این منظر نوع و میزان همکاری ایالات متحده امریکا و شوروی سابق با دولت متجاوز عراق از دو بعد سخت افزاری (حمایت همه جانبه تسلیحاتی و لجستیک اعطای وام های بلا عوض و کم بهره) و نرم افزاری (تبلیغات وسیع و پردامنه در قالب جنگ روانی بر ضد جمهوری اسلامی ایران) قابل بررسی و تجزیه و تحلیل است. جنگ روانی برخلاف جنگ های دیگر که از قدرت نظامی استفاده می کند از قدرت شرطی امتناع کننده یا نامرئی برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطبان استفاده می کند. در این جنگ ابزارهای نظامی بیشتر جنبه صوری و ظاهری را در تکمیل جنگ روانی دارند و قدرت اصلی در فعالیت های تبلیغاتی نهفته است. (تدی روزولت) سیاستمدار کهنه کار امریکا می گوید: (رهبران امریکا همیشه باید با لبخند سخن بگویند ولی یک چماق بزرگ هم به همراه داشته باشند) با این بسترسازی مفهومی اولین موضع گیری ها و تبلیغات روانی بر ضد جمهوری اسلامی ایران از فردای شکل گیری انقلاب آغاز شد. (هنری کسینجر، نظریه پرداز معروف امریکایی در همان اوایل انقلاب و با هدف ترساندن کشورهای عرب منطقه از بازتاب های انقلاب ایران می گوید: (کشورهای عرب منطقه به خوبی به یاد داشته باشند که خطر انقلاب اسلامی ایران به مراتب جدی تر و مهم تر از تهدید شوروی است. بنابراین رهبران عرب نباید از رساندن هر گونه کمکی به صدام دریغ کنند.) در همین راستا تشکیل شورای همکاری خلیج فارس موسوم به G.C.C در سال 1981 با هدف حمایت همه جانبه از عراق در جنگ تحمیلی به خوبی قابل تبیین و بررسی است.از سوی دیگر تأثیر فشارهای روانی امریکا و متحدانش بر سازمان ها و نهادهای بین المللی است. ایالات متحده به رغم گذشت 22 ماه از تجاوز عراق به خاک ایران با انواع کارشکنی ها، از صدور هر گونه قطعنامه ای در شورای امنیت بر ضد عراق خودداری کرد این وضعیت با آشکار شدن علائم پیروزی ایران و شکست احتمالی عراق پس از عملیات های فتح المبین و فتح خرمشهر تغییر کرد، و این بار با فشار امریکا قطعنامه هایی برای توقف جنگ و آتش بس میان ایران و عراق صادر گردید. (مارتین ایندیک) سفیر سابق امریکا در اسراییل درباره سیاست های کشورش در حمایت از صدام می گوید: (زمانی که ایرانی ها به او حمله ور شدند، دچار نگرانی شدیم، بنابراین ضمن کمک به صدام با فشار بر شورای امنیت قطعنامه هایی را برای توقف جنگ و بازسازی ارتش عراق صادر کردیم.) دیوید نیوتن سفیر سابق امریکا در عراق نیز می گوید: (امریکا بسیار مشتاق بود که صدام در جنگ با ایران شکست نخورد ما بیشترین تلاش را کردیم تا از سقوط نیروهای عراق جلوگیری کنیم بزرگترین کمک ما به بغداد، فشار سیاسی و تبلیغاتی بر ایران بود تا این کشور را مجبور کنیم که قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را برای پایان دادن به جنگ بپذیرد.) در واقع ایالات متحده پس از شکست های پی در پی عراق در جنگ و عقب نشینی نیروهای این کشور از خاک ایران سعی کرد چهره متجاوز صدام را به صلح طلب تغییر دهد و از این رهگذر علت اصلی ادامه جنگ در منطقه را مواضع ایران معرفی کند. نکته ظریفی را که می توان در مقایسه تطبیقی تجاوز عراق به ایران و نیز عراق به کویت مورد توجه قرار داد این مسئله است که تجاوز عراق به ایران پس از گذشت10 سال از جنگ یعنی در سال 1370 توسط دبیرکل سازمان ملل اعلام شد در حالی که در همان روز اول حمله عراق به کویت، شورای امنیت با صدور قطعنامه ای عراق را متجاوز دانست و جالب این که درست 40 روز بعد طی قطعنامه ای مجوز حمله نظامی به نیروهای اشغالگر عراق را صادر کرد. (مایکل گنون) حقوقدان برجسته در جمله ای تأمل برانگیز می گوید: (در جنگ عراق بر ضد ایران کلکسیونی از نقض ماهوی قواعد آمره حقوق بین الملل که تخطی از آنها اجتناب ناپذیر است رخ داد.) در یک جمع بندی از مباحث فوق می توان نتیجه گرفت که: در خلال 25 سال گذشته ایالات متحده با انواع ترفندها و راهبردهای مختلف سعی داشته است تا چهره انقلاب ایران را مخدوش جلوه دهد ولی نکته جالب توجه این است که از سال 1979 تاکنون هر 5 رییس جمهور امریکا از کارتر گرفته تا جرج دبلیو بوش، مهم ترین اولویت سیاست خارجی خود را مهار و کنترل انقلاب اسلامی و الگوی الهام بخشی آن قرار دادند لیکن تاکنون هر 5 رییس جمهور که داعیه قدرت مسلط و هژمونیک بر جهان دارند در برخورد با ایران شکست خورده اند. در واقع پیش از آن که جنگ روانی بر ضد ایران منجر به اضمحلال و فروپاشی جمهوری اسلامی شود منجر به آشفتگی روانی و راهبردی دولت مردان امریکایی شده است. به تعبیری پاشنه آشیل هر 5 رییس جمهور، چگونگی برخورد با ایران بوده است. رؤسای جمهور امریکا یکی پس از دیگری با این ادعا که دولت قبلی در مهار ایران ناتوان است به قدرت رسیده اند، اما این دور باطل همچنان ادامه دارد و ملت ایران با تجربیاتی ارزنده از نحوه دفع ترفندها و شیوه های تبلیغاتی، همواره عرصه را به تصمیم گیران کاخ سفید تنگ کرده است. برخی از نمونه های جنگ روانی علیه ایران در طول سال 1385، برخی از مهمترین سناریوهایی که به طور همزمان و به منظور اعمال جنگ روانی علیه ایران صورت گرفت عبارت بودند از: • سناریوی تهدید آمیزبودن ایران برای ملل جهان و این که دستیابی ایران به انرژی هسته ای تهدیدی برای همه کشورهای جهان است. • سناریوی ارعاب و تهدید ایران با انتشار محتوای بالای رسانه ای در خصوص امکان حمله آمریکا و یا اسرائیل به ایران • سناریوی تشویق ایران به مذاکره مستقیم با آمریکا • سناریوی دشمن سازی از ایران برای اعراب و ترغیب ملل عرب و مسلمانان برای مقابله با ایران • محک زدن ایران به شیوه های مختلف، به منظور دریافت این نکته که آیا ایران به خواست 5+1 درمورد برنامه هسته ای اش تن می دهد یا خیر؟ • سناریوی هالوکاست و پیگیری سناریوی تهدید آمیزبودن اندیشه دولت ایران برای ملل جهان حتی فارغ از دستیابی این کشور به انرژی هسته ای • سناریو اتصال برنامه هسته ای ایران به کره شمالی و بهره گیری ایران از عملکرد هسته ای کره شمالی به نفع پرونده هسته ای خود • سناریوی هلال شیعی • سناریوی تهدید سنی ها با گسترش تعداد و نفوذ شیعیان در منطقه تحت حمایت ایران - مرور برخی سناریوها
- [سایر] مقام معظم رهبری چه دیدگاهی در مورد مدگرایی دارد؟
- [سایر] مقام معظم رهبری در مورد مشروعیت آرای مردم چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] دکتر ریاض محمد الاخرس در مورد مقام معظم رهبری چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] سیاستمداران بین المللی در مورد مقام معظم رهبری چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] مقام معظم رهبری در مورد غرب و تمدن آن چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] مقام معظم رهبری در عرصه بین الملل و سیاست خارجی چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] علما و بزرگان در مورد مقام معظم رهبری چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] مقام معظم رهبری چه دیدگاهی نسبت به هنر، سینما، معماری، تئاتر و... دارند؟وظایف هنرمند، اهمیت هنر، شاخص های هنر دینی از منظر ایشان؟
- [سایر] مقام معظم رهبری کی به مقام مرجعیت رسیدند؟
- [سایر] مدیریت مقام معظم رهبری چگونه ارزیابی میشود؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] جنگ با کسانی که بر امام معصوم علیهالسلام خروج کنند جایز است ولی اگر ناصبی نباشند اموال آنها را بدون جنگ نمیتوان تصاحب کرد.
- [آیت الله اردبیلی] تخم ماهی حلال گوشت (خاویار) هرچند نرم و لَزِج باشد حلال است و تخم ماهی حرام گوشت هرچند سفت و خشن باشد حرام میباشد و اگر در موردی مشتبه شود که از قبیل حلال است یا حرام، بنابر احتیاط اگر لَزِج و نرم باشد، از مصرف آن خودداری شود و اگر سفت و زبر باشد، خوردن آن حلال است.
- [آیت الله جوادی آملی] .تصرف در اموال کفّار حربی که در حال جنگ با مسلمانان هستند, جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن ماهی های کوچک زنده اشکال دارد، مگر برای درمان در مقام ضرورت.
- [آیت الله سیستانی] اگر مسلمانان به امر امام علیهالسلام با کفّار جنگ کنند ، و چیزهائی در جنگ بدست آورند ، به آنها غنیمت گفته میشود . که باید چیزهائی که مخصوص به امام است از غنیمت کنار بگذارند ، و خمس بقیه آن را بدهند ، و در ثبوت خمس بر غنیمت فرقی میان منقول ، و غیر منقول نیست ، ولی زمینهائی که از انفال نیست مال عموم مسلمین است ، هر چند جنگ به اذن امام علیهالسلام نباشد .
- [آیت الله مکارم شیرازی] در جنگهای امروز که میدانهای جنگ وسعت دارد و گاه کیلومترها یا فرسخها مسافت را در بر می گیرد و گلوله های دشمن و مانند آن تا مسافت زیادی می رسد، تمام این صحنه که مرکز تجمع سربازان است میدان جنگ محسوب می شود، ولی اگر دشمن بوسیله بمباران افرادی را دور از جبهه های جنگ به قتل برساند احکام بالا در مورد آنها جاری نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .اموال منقولی که از میدان جنگ به عنوان غنیمت گرفته میشود, خمس دارد و اموال غیر منقول آن, خمس ندارد .
- [آیت الله مکارم شیرازی] سبْحان ربی الاْعْلی و بحمْده: پاک و منزه است خداوند بلند مقام من و او را سپاس می گویم.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مسلمانان به امر امام7 با کفّار جنگ کنند وچیزهائی در جنگ به دست آورند، به آنها غنیمت گفته میشود ومخارجی را که برای غنیمت کردهاند، مانند مخارج نگهداری وحمل ونقل آن و نیز مقداری را که امام7 صلاح میداند به مصرفی برساند وچیزهائی که مخصوص به امام است، باید از غنیمت کنار بگذارند وخمس بقیّه آن را بدهند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه مسلمانان به دستور امام معصوم با کفار جنگ کنند و چیزهایی در جنگ به دست آورند باید خمس آن را بدهند، اما مخارجی را که برای حفظ غنیمت و حمل و نقل آن کرده اند از آن کم می شود.