سلام زمان شاه قیمت ها پایینتر بود 2-ارزش پول ایران بیشتر بود3-فساد اینقدر نبود-4-دین مردم بیشتر بود-مگر ما به خاطر دین قیام نکردیم؟
سلام زمان شاه قیمت ها پایینتر بود 2-ارزش پول ایران بیشتر بود3-فساد اینقدر نبود-4-دین مردم بیشتر بود-مگر ما به خاطر دین قیام نکردیم؟ با سلام و احترام. فرهیخته گرامی با توجه به سوالات شما در چند بخش به پاسخ انها اشاره می کنیم: ارزش پول و علل کاهش آن منظور از ارزش پول ملی، قدرت خرید پول هر کشور در بازار کالا و خدمات است. اینکه به ازای درآمد پولی چه میزان کالا و خدمات می‌توان خرید، منعکس‌کننده قدرت خرید پول است. بنابراین طبیعی است که هرچه نرخ تورم بالا باشد با یک میزان درآمد ثابت به مقدار کمتری می‌توان از کالا و خدمات استفاده کرد. بنابراین هرچه نرخ تورم بالاتر رود ارزش پول نیز کاهش خواهد یافت. هدف از کاهش ارزش پول، کاهش سطح قیمتها درداخل براساس ارز خارجی است. این سیاست درمواقع وجود کسری درترازپرداخت ها اتخاذ می شود. بالعکس افزایش ارزش پول که منجربه کاهش ارزش ارزخارجی می گردد درزمان وجود مازاد درتراز پرداخت های خارجی مدنظر خواهد بود. معمولا کاهش وافزایش ارزش پول درحالت وجود نرخ ارز قابل انعطاف براثر تغییر سطح قیمتهای نسبی تحقق پیدا می کند . وقتی ارزش پول داخلی کاهش پیدا می کند (قیمت ارزخارجی گران می شود) ، صادرات کشور برای خارجی ها ارزان وواردات کشور برای اتباع داخلی ، گران می شود.لذا این امر درنهایت منجر به کاهش واردات و افزایش صادرات می گردد. به همین ترتیب افزایش ارزش پول موجب کاهش صادرات وافزایش واردات خواهد شد ارزش پول ملی هر کشور به عوامل زیادی از جمله: موقعیت اقتصادی آن کشور در سطح جهانی، کارایی دولت و تامین هزینه ها، ثبات سیاسی، حقوقی و قضایی برای جذب سرمایه های خارجی، رعایت اصول و قوانین بین المللی و هم سو بودن با تحولات بین الملل و ... بستگی دارد. کاهش ارزش پول ملی آثار روانی و اجتماعی زیادی به دنبال دارد. در زمینه علل کاهش ارزش پول ، دیدگاه های مختلفی از سوی صاحبنظران گفته شده است که یکی از این دیدگاه ها را در این جا مطرح می نماییم : یکی از مهم‌ترین دلایل کاهش ارزش پول ملی کشورها تورم محسوب می‌شود که متاسفانه در سال‌های اخیر در کشورمان به‌شدت افزایش پیدا کرده است که در این مجال به اختصار به آنها پرداخته می‌شود: 1- افزایش نقدینگی یا همان پول در جیب مردم به جای سرمایه‌گذاری در بخش تولید یا خدمات باعث شده رقم آن طی هفت سال اخیر از 60 هزار میلیارد تومان به بیش از 400 هزار میلیارد تومان برسد. این چالش مهم از اشتباه محاسباتی و غلط بودن سیاست‌های پولی- مالی بانک مرکزی و دولت نشأت می‌گیرد. 2- از دیگر مشکلات اقتصادی ما که منجر به تورم و افزایش نقدینگی شده، اقتصاد نفتی است. بیش از 80 درصد اقتصاد ایران تحت سیطره درآمدهای نفتی درآمده است. بیماری ناشی از درآمد نفتی به عنوان یک مشکل اساسی و دیرینه در اقتصاد ما مشهود است. و از سال 1353 شمسی با افزایش قیمت سوخت فسیلی در اثر جنگ اعراب و تحریم‌های نفتی به عنوان یک ضایعه مزمن، اقتصاد ایران را تحت تاثیر قرار داده است. 3- دخالت بیش از حد دولت در همه شوون اقتصاد به عنوان یک وظیفه در آمده است. بخش خصوصی ایران به عنوان سرمایه‌گذار، در نتیجه این سیاست‌ها به‌شدت تضعیف شده و تولید ملی به دلیل واردات بی‌رویه کالاهای مصرفی ضربه خورده است. 4- در سال‌های اخیر طرح هدفمندی یارانه‌ها با پمپاژ پول در حساب شهروندان آن هم به صورت بی‌رویه و بی‌حساب و کتاب موجب افزایش نقدینگی و ضربه به تولید ملی شده است. دلیل آن هم مغفول ماندن سهم تولید در هدفمندی یارانه‌هاست که باعث شده تولیدگران دچار کاهش بازده شوند. 5- دولت در اثر تصویب بودجه‌های سنواتی و افزایش بودجه، بودجه جاری بدنه دولت را روزبه‌روز بزرگ‌تر کرده است تا جایی که شرکت‌ها و سازمان‌های وابسته به دولت دو سوم از بودجه قوه مجریه را به خود اختصاص داده‌اند. 6- علاوه بر موارد فوق، گرفتاری‌ها و مشکلات بین‌المللی اقتصاد ایران ناشی از تحریم‌ها ‌موجب اوج گرفتن بیش از حد و انتظار تورم، انتظارات تورمی و حتی تورم ناشی از رکود اقتصادی شده است. در نتیجه این رویدادها اقتصاد ایران، پول ملی بی‌ارزش شده و افزایش برابری دلار و سایر ارزهای خارجی در برابر ریال خسارات جبران‌ناپذیری به پول ملی وارد کرد. (علی قنبری ، استاد دانشگاه تربیت مدرس با کمی تلخیص ، سایت انتخاب ، http://www.entekhab.ir/fa/news/88633 ) در یک جمع بندی می توان گفت که کاهش ارزش پول ملی به دلایل ساختاری اقتصاد ایران(دولتی بودن، نفتی بودن و ...) و برخی تصمیمات مقطعی است و در قبل از انقلاب دولتی بودن اقتصاد به صورت صد درصدی بود و منظور از دولتی نیز ، تنها استفاده برخی خانوادها و افراد خاص از منابع دولتی بود در حالی که در سالهای اخیر برای رفع این مسئله سیاست های اصل 44 از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شد که اجرای درست ان گام مهمی در خصوصی سازی و به تدریج کاهش نقش دولت در اقتصاد خواهد انجامید و این مشکل نیز قابل رفع شدن است. در زمینه نفتی بودن اقتصاد نیز در سالهای بعد از انقلاب، گسترش صادرات غیر نفتی از جایگاه خوبی برخوردار است اما تنها راه حل، کاهش وابستگی اقتصاد کشور به نفت است که این وابستگی در قبل از انقلاب بسیار بیشتر از وضعیت کنونی بوده است. پایین بودن قیمت ها این مساله بسیار بدیهی است که قیمت بسیاری از کالاها در زمان قبل از انقلاب کمتر از الان بوده است اما این ملاک صحیحی برای مقایسه این دو وضعیت نیست مثلا اگر یک خودرو در سال55پنجاه هزارتومان ارزش داشته است و امروز قیمت ان ده میلیون شده باشد، نشان از ضعف اقتصاد کنونی نیست چون به همین نسبت در ان زمان نیز درامدها پایین بودهاست و نکته دیگر اینکه در گذشته با آن قیمت ها، تنها بخش اندکی از جامعه می توانست ازامکانات رفاهی مطلوب استفاده کند در حالی که امروزه با قیمت های کنونی بسیاری از مردم در سطح متوسطی از زندگی قرار دارند و امکان استفاده از اموزش رایگان، دسترسی به خودرو شخصی، مسکن شخصی به مراتب بیشتراست و این نشان دهنده قدرت خرید بیشترمردم است و بهتراست برای مقایسه این دو وضعیت قدرت خرید مردم را مقایسه کنیم نه صرف قیمت ها را. فساد فساد امری نسبی است و در مقایسه با دیگرکشورها قابل بررسی علمی تر است. امروزه وضعیت کشور ما با هیچ کشور دیگری در این زمینه قابل مقایسه نیست و دلیل کم بودن فساد در سیستم اداری و رفتار فردی مردم، مسلمان بودن مردم کشورما است که در راستای تعالیم اسلامی در زندگی فردی و اجتماعی عمل می کنند البته مسمان بودن مردم و اسلامی بودن نظام سیاسی به معنای نبود هیچ فساد و ضعفی نیست اما نکته مهم این است که فساد به صورت نظام مند و نهادینه شده انجام نمی گیرد و اگر در جایی فسادی رخ دهد به صورت مخفیانه و با سوء استفاده از مناصب شخصی اتفاق می افتد و در صورت اشکار شدن به شدت از سوی سیستم رسمی مواخذه و مجازات می شود اما در قبل از انقلاب فساد به صورت نهادینه شده و توسط برخی نهادها مانند دربار و خانواده سلطنتی به صورت اشکار انجام میگرفت و هیچ کس نیز بر این فساد اشکار اعتراضی نمی کرد.اگر بخواهیم فهرستی اجمالی از فسادهای نظام مندقبل از انقلاب به کشور و مردم را ارائه بدهیم می توان به این امور اشاره نمود : 1. وابسته نمودن کامل کشور به قدرتهای بزرگ بویژه امریکا در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی ،فرهنگی و...؛ بگونه ای که کشور در دوره پهلوی ، حیات خلوت و منطقه نفوذ این قدرتها و حافظ منافع آنها محسوب می شد، از لحاظ سیاسی ایران در آن زمان بر اساس دکترین نیکسون ،نقش ژاندارم منطقه را ایفا می کرد و منافع امریکا در منطقه را تامین می نمود و بر این اساس در اواسط دهه 1350 ایران به بزرگ ترین خریدار تسلیحات آمریکایی تبدیل شد از سال 1950 تا زمان سقوط شاه ارزش قراردادهای خرید تجهیزات و خدمات نظامی ایران از آمریکا به حدود 20 میلیارد دلار رسید تصویب و اجرای طرح مصونیت قضایی اتباع امریکایی در ایران ، ورود هزاران متخصص نظامی آمریکایی و سلطه آنها بر ارتش ، مداخله شاه در عمان و ارسال تجهیزات نظامی از سوی ایران به مراکش ، اردن و زئیر در گیری نظامی ایران در سومالی بخشی از برنامه هایی بود که به دستور آمریکا و در راستای منافع بین المللی این کشور تحقق یافت و ایرانیان را بیش از پیش به وابستگی شاه به آمریکا معتقد ساخت( جمعی از نویسندگان ،انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن ، قم : نشر معارف ، 1384، ص107و106)از نظر اقتصادی نیز کشور کاملاٌ وابسته به امریکا بود به عنوان نمونه آمریکا 40 در صد سهام کنسرسیوم نفتی را به دست آورد و به سرمایه گذاری های گسترده در ایران پرداخت البته این روابط ماهیتی امپریالیستی داشت برای مثال ایران در برابر هر دلاری که از تجارت با آمریکا به دست می آورد دو دلار برای کالاهای امریکایی می پرداخت ( انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن ، ص 106) باری روبین در کتاب جنگ قدرتها درباره وابستگی همه جانبه و بی اختیاری شاه در برابر قدرتهای خارجی و سلطه آنها بر کشور می نویسد: ماموران سیاسی نظامی انگلیس و آمریکا عملا در همه کارهای حکومت ایران دخالت می کردند ( 25 گفتار درباره انقلاب اسلامی , تهران :شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی , نشر هماهنگ , 1382, ص 306) بطور کلی شاه در سالهای حکومت خود به خواست و حمایت دولتمردان آمریکا بیش از مردم خود چشم دوخته بود و رابطه شاه و دولت آمریکا فراتر از رابطه دو دولت دوست بود او معتقد بود تا هنگامی که آمریکایی ها از وی حمایت کنند ، می تواند هر چه بخواهد بگوید و هر کاری که بخواهد انجام دهد از این رو چنین دولتی را نمی توان سرنگون کرد( ماروین زونیس ، شکست شاهانه ، ترجمه عباس مخبر ،تهران : طرح نو ,1374, ص 359) 2- بی اعتمادی به ارزشها ، سنت ها و معتقدات جامعه که عمیقاً ریشه مذهبی داشت و تلاش برای از بین بردن ارزشهای مذهبی مسلط بر جامعه و جایگزینی آنها با ارزشهای غربی که از این جمله می توان به تغییر تاریخ اسلامی به تاریخ شاهنشاهی، برگزاری جشن های سلطنتی پر هزینه و گزاف,نفوذ و اشتغال گسترده بهائیان و صهیونیستها در پستهای کلیدی و حساس دولتی اشاره نمود ( ر.ک به؛ ظهور وسقوط سلطنت پهلوی ، حسین فردوست ، تهران : موسسه اطلاعات ،1380و کتاب پشت پرده تخت طاووس ، مینو صمیمی ، تهران : موسسه اطلاعات ، 1374) 3- ترویج روز افزون فساد وبزهکاری در میان مردم بویژه جوانان , شاه تا توانست در کشور به گسترش فساد و بی بند باری در کشور کمک کرد در حالی تعداد کتابخانه ها , ورزشگاهها در کشور بسیار محدود بودو در هر کوی وبرزن مراکز فحشاء , قمار و شراب فروشی وجود داشت و تهران پایتخت کشور شیعی ایران پر از مشروب فروشی و کارخانه های شراب سازی و مراکز قمار و فحشاء شده بود ( ر.ک.به: پشت پرده تخت طاووس و ظهور وسقوط سلطنت پهلوی ) 4- ابتذال و از بین بردن شخصیت و کرامت اخلاقی و اجتماعی زنان و تخریب کانون خانواده؛ زن در دوره حکومت شاه فقط یک وسیله عیاشی , شهوترانی بود و ارزش زن تا حد یک کالا تنزل پیدا کرده بود چیزی که امروزه در غرب شاهد آن هستیم. رواج فرهنگ برهنگی و بی بندوباری زنان و تنزل کرامت آنان وترویج فحشاء از کوشش های رژیم شاه در این جهت بود ( ر.ک. به: پشت پرده تخت طاووس , مفاسد اخلاقی خاندان پهلوی, شهلابختیاری , تهران : مرکز اسناد انقلاب اسلامی ) 5-تشدید بی عدالتی و تبعیض در جامعه وشکاف طبقاتی و ضربه به اقتصاد کشور و تخریب صنعت کشاورزی کشور و تشویق به مهاجرت از روستاها به شهرها , تک محصولی شدن اقتصاد کشور و ووابستگی شدید اقتصادی به آمریکا نیز از جمله خیانتهای شاه به مردم و کشور محسوب می گردد ( ر.ک.به رویش , در آمدی بر کارآمدی نظام جمهوری اسلامی , علی اکبر کلانتری , قم: نشر معارف و کتاب 25 گفتار پیرامون انقلاب اسلامی و سیمای پهلوی , ژرار دو ویلیه ترجمه عبدالرحیم میهن یار , تهران : به آفرین) دین مردم یکی ازمهمترین دلایل وقوع انقلاب در کشور ما، سیاست های ضد دینی رژیم پهلوی بود. پیگیری سیاست هایی مانند: کشف حجاب، سرکوب حوزه های علمیه، ازادی شرب خمر و فروش ان، رسمیت یافتن خانه های فساد و فحشا، باستان گرایی و...از سوی ر‌‌‌‌‌ژیم پهلوی دنبال می شد تا دینداری مردم را کاهش دهد اما با توجه به اینکه اجرای این سیاست ها با دین اسلام مخالفت داشت موجب اعتراض مردم مسلمان شد و زمینه را برای سقوط حکومت دیکتاتوری در کشور ما فراهم کرد. اما بعد از انقلاببه وجود آوردن محیطی مناسب جهت رشد کمالات اخلاقی و انسانی ، شکوفایی معنویت و گرایش به ارزش های اسلامی در سطح کشور، اسلامی کردن مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، نظامی و سیاسی ، تامین امنیت اجتماعی و قضایی و برقراری حقوق مساوی برای مردم ، مردمی بودن مسئولین و ارزشمند شدن و محوریت خدمت به مردم و ساده زیستی آنان، نهادینه شدن مبارزه با تجمل گرایی و ریخت و پاش بیت المال در میان مسئولین عالی رتبه و سایر مقامات اداری و نظامی ، هماهنگی بین تعهد و تخصص ، تلاش برای ایجاد نظام مدیریتی سالم و خدمتگذار با اجرای مکانیسم های گزینشی و نظارتی کارآمد ، و برقراری ارتباط گسترده‌ مسئولین با مردم در دستور کارقرار گرفت البته ابن نکته قابل ذکراست که پیروزی انقلاب اسلامی و ایجاد شرایط محیطی (قوانین اسلامی، تأمین نیازهای مادی و رفاه، امنیت و..). هر چند در روند تکاملی و اصلاح جامعه امری کاملاً ضروری و لازم است؛ اما به هیچ وجه کافی نیست؛ بلکه اراده و گزینش و کنش اختیاری خود افراد یک جامعه نیز، شرط دیگر این مجموعه است. از این رو شاهدیم که در طول تاریخ، با این که پیشوایان الهی (مانند پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) در جامعه بوده‌اند و تمام شرایط و زمینه‌های رشد و تعالی برای مردم فراهم بوده است؛ اما چون همه افراد آن جامعه، به چنان درک و شناختِ عمیق نرسیده بودند، که اصلاح کامل و فراگیر در جامعه محقق نشد. نتیجه آنکه بر اساس تعریف و ویژگی هایی که از جامعه اسلامی ارائه شده، جامعه ما معیارهای اساسی جامعه اسلامی را دارد و بر این اساس نمونه های اسلام عملی هم از حیث اجتماعی و ساختارهای خرد و کلان سیاسی (مانند حکومت اسلامی و نظام ولایت فقیه)، روابط اجتماعی، اقتصادی (مانند زکات, خمس، انفاق و ...)، فرهنگی (مانند حجاب، حج و ...) و ... وجود دارد. و هم از حیث فردی اکثریت افراد جامعه ما به اسلام معتقد و به آموزه ها و تعالیم آن عمل می نمایند.البته همچنان که گذشت جامعه اسلامی و نمونه های اسلام عملی دارای مراتب و درجاتی است و نمونه کامل آن از همه جهت، فقط در زمان امام زمان(عج) که تمامی شرایط و زمینه ها مهیا می باشد، تحقق خواهد یافت. در یک جمع بندی در پاسخ به سوالات فوق می توان گفت، وضعیت کنونی کشور ما با قبل از انقلاب بسیار متفاوت و رو به جلو است اما ضعف هایی خصوصا در مباحث اقتصادی وجود دارد که در صورت تحقق حماسه اقتصادی مرتفع خواهد شد و در وجود مشکلات کنونی نیز نباید فشارهای و برنامه ریزی های دشمنان انقلاب را نادیده گرفت اما حرکت انقلاب در جهت ارمانهای انقلاب و اهداف اسلامی همواره رو به جلو بوده است.
عنوان سوال:

سلام زمان شاه قیمت ها پایینتر بود 2-ارزش پول ایران بیشتر بود3-فساد اینقدر نبود-4-دین مردم بیشتر بود-مگر ما به خاطر دین قیام نکردیم؟


پاسخ:

سلام زمان شاه قیمت ها پایینتر بود 2-ارزش پول ایران بیشتر بود3-فساد اینقدر نبود-4-دین مردم بیشتر بود-مگر ما به خاطر دین قیام نکردیم؟

با سلام و احترام. فرهیخته گرامی با توجه به سوالات شما در چند بخش به پاسخ انها اشاره می کنیم:
ارزش پول و علل کاهش آن
منظور از ارزش پول ملی، قدرت خرید پول هر کشور در بازار کالا و خدمات است. اینکه به ازای درآمد پولی چه میزان کالا و خدمات می‌توان خرید، منعکس‌کننده قدرت خرید پول است. بنابراین طبیعی است که هرچه نرخ تورم بالا باشد با یک میزان درآمد ثابت به مقدار کمتری می‌توان از کالا و خدمات استفاده کرد. بنابراین هرچه نرخ تورم بالاتر رود ارزش پول نیز کاهش خواهد یافت. هدف از کاهش ارزش پول، کاهش سطح قیمتها درداخل براساس ارز خارجی است. این سیاست درمواقع وجود کسری درترازپرداخت ها اتخاذ می شود. بالعکس افزایش ارزش پول که منجربه کاهش ارزش ارزخارجی می گردد درزمان وجود مازاد درتراز پرداخت های خارجی مدنظر خواهد بود. معمولا کاهش وافزایش ارزش پول درحالت وجود نرخ ارز قابل انعطاف براثر تغییر سطح قیمتهای نسبی تحقق پیدا می کند . وقتی ارزش پول داخلی کاهش پیدا می کند (قیمت ارزخارجی گران می شود) ، صادرات کشور برای خارجی ها ارزان وواردات کشور برای اتباع داخلی ، گران می شود.لذا این امر درنهایت منجر به کاهش واردات و افزایش صادرات می گردد. به همین ترتیب افزایش ارزش پول موجب کاهش صادرات وافزایش واردات خواهد شد ارزش پول ملی هر کشور به عوامل زیادی از جمله: موقعیت اقتصادی آن کشور در سطح جهانی، کارایی دولت و تامین هزینه ها، ثبات سیاسی، حقوقی و قضایی برای جذب سرمایه های خارجی، رعایت اصول و قوانین بین المللی و هم سو بودن با تحولات بین الملل و ... بستگی دارد. کاهش ارزش پول ملی آثار روانی و اجتماعی زیادی به دنبال دارد. در زمینه علل کاهش ارزش پول ، دیدگاه های مختلفی از سوی صاحبنظران گفته شده است که یکی از این دیدگاه ها را در این جا مطرح می نماییم : یکی از مهم‌ترین دلایل کاهش ارزش پول ملی کشورها تورم محسوب می‌شود که متاسفانه در سال‌های اخیر در کشورمان به‌شدت افزایش پیدا کرده است که در این مجال به اختصار به آنها پرداخته می‌شود:
1- افزایش نقدینگی یا همان پول در جیب مردم به جای سرمایه‌گذاری در بخش تولید یا خدمات باعث شده رقم آن طی هفت سال اخیر از 60 هزار میلیارد تومان به بیش از 400 هزار میلیارد تومان برسد. این چالش مهم از اشتباه محاسباتی و غلط بودن سیاست‌های پولی- مالی بانک مرکزی و دولت نشأت می‌گیرد.
2- از دیگر مشکلات اقتصادی ما که منجر به تورم و افزایش نقدینگی شده، اقتصاد نفتی است. بیش از 80 درصد اقتصاد ایران تحت سیطره درآمدهای نفتی درآمده است. بیماری ناشی از درآمد نفتی به عنوان یک مشکل اساسی و دیرینه در اقتصاد ما مشهود است. و از سال 1353 شمسی با افزایش قیمت سوخت فسیلی در اثر جنگ اعراب و تحریم‌های نفتی به عنوان یک ضایعه مزمن، اقتصاد ایران را تحت تاثیر قرار داده است.
3- دخالت بیش از حد دولت در همه شوون اقتصاد به عنوان یک وظیفه در آمده است. بخش خصوصی ایران به عنوان سرمایه‌گذار، در نتیجه این سیاست‌ها به‌شدت تضعیف شده و تولید ملی به دلیل واردات بی‌رویه کالاهای مصرفی ضربه خورده است.
4- در سال‌های اخیر طرح هدفمندی یارانه‌ها با پمپاژ پول در حساب شهروندان آن هم به صورت بی‌رویه و بی‌حساب و کتاب موجب افزایش نقدینگی و ضربه به تولید ملی شده است. دلیل آن هم مغفول ماندن سهم تولید در هدفمندی یارانه‌هاست که باعث شده تولیدگران دچار کاهش بازده شوند.
5- دولت در اثر تصویب بودجه‌های سنواتی و افزایش بودجه، بودجه جاری بدنه دولت را روزبه‌روز بزرگ‌تر کرده است تا جایی که شرکت‌ها و سازمان‌های وابسته به دولت دو سوم از بودجه قوه مجریه را به خود اختصاص داده‌اند.
6- علاوه بر موارد فوق، گرفتاری‌ها و مشکلات بین‌المللی اقتصاد ایران ناشی از تحریم‌ها ‌موجب اوج گرفتن بیش از حد و انتظار تورم، انتظارات تورمی و حتی تورم ناشی از رکود اقتصادی شده است. در نتیجه این رویدادها اقتصاد ایران، پول ملی بی‌ارزش شده و افزایش برابری دلار و سایر ارزهای خارجی در برابر ریال خسارات جبران‌ناپذیری به پول ملی وارد کرد. (علی قنبری ، استاد دانشگاه تربیت مدرس با کمی تلخیص ، سایت انتخاب ، http://www.entekhab.ir/fa/news/88633 )
در یک جمع بندی می توان گفت که کاهش ارزش پول ملی به دلایل ساختاری اقتصاد ایران(دولتی بودن، نفتی بودن و ...) و برخی تصمیمات مقطعی است و در قبل از انقلاب دولتی بودن اقتصاد به صورت صد درصدی بود و منظور از دولتی نیز ، تنها استفاده برخی خانوادها و افراد خاص از منابع دولتی بود در حالی که در سالهای اخیر برای رفع این مسئله سیاست های اصل 44 از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شد که اجرای درست ان گام مهمی در خصوصی سازی و به تدریج کاهش نقش دولت در اقتصاد خواهد انجامید و این مشکل نیز قابل رفع شدن است. در زمینه نفتی بودن اقتصاد نیز در سالهای بعد از انقلاب، گسترش صادرات غیر نفتی از جایگاه خوبی برخوردار است اما تنها راه حل، کاهش وابستگی اقتصاد کشور به نفت است که این وابستگی در قبل از انقلاب بسیار بیشتر از وضعیت کنونی بوده است.
پایین بودن قیمت ها
این مساله بسیار بدیهی است که قیمت بسیاری از کالاها در زمان قبل از انقلاب کمتر از الان بوده است اما این ملاک صحیحی برای مقایسه این دو وضعیت نیست مثلا اگر یک خودرو در سال55پنجاه هزارتومان ارزش داشته است و امروز قیمت ان ده میلیون شده باشد، نشان از ضعف اقتصاد کنونی نیست چون به همین نسبت در ان زمان نیز درامدها پایین بودهاست و نکته دیگر اینکه در گذشته با آن قیمت ها، تنها بخش اندکی از جامعه می توانست ازامکانات رفاهی مطلوب استفاده کند در حالی که امروزه با قیمت های کنونی بسیاری از مردم در سطح متوسطی از زندگی قرار دارند و امکان استفاده از اموزش رایگان، دسترسی به خودرو شخصی، مسکن شخصی به مراتب بیشتراست و این نشان دهنده قدرت خرید بیشترمردم است و بهتراست برای مقایسه این دو وضعیت قدرت خرید مردم را مقایسه کنیم نه صرف قیمت ها را.
فساد
فساد امری نسبی است و در مقایسه با دیگرکشورها قابل بررسی علمی تر است. امروزه وضعیت کشور ما با هیچ کشور دیگری در این زمینه قابل مقایسه نیست و دلیل کم بودن فساد در سیستم اداری و رفتار فردی مردم، مسلمان بودن مردم کشورما است که در راستای تعالیم اسلامی در زندگی فردی و اجتماعی عمل می کنند البته مسمان بودن مردم و اسلامی بودن نظام سیاسی به معنای نبود هیچ فساد و ضعفی نیست اما نکته مهم این است که فساد به صورت نظام مند و نهادینه شده انجام نمی گیرد و اگر در جایی فسادی رخ دهد به صورت مخفیانه و با سوء استفاده از مناصب شخصی اتفاق می افتد و در صورت اشکار شدن به شدت از سوی سیستم رسمی مواخذه و مجازات می شود اما در قبل از انقلاب فساد به صورت نهادینه شده و توسط برخی نهادها مانند دربار و خانواده سلطنتی به صورت اشکار انجام میگرفت و هیچ کس نیز بر این فساد اشکار اعتراضی نمی کرد.اگر بخواهیم فهرستی اجمالی از فسادهای نظام مندقبل از انقلاب به کشور و مردم را ارائه بدهیم می توان به این امور اشاره نمود :
1. وابسته نمودن کامل کشور به قدرتهای بزرگ بویژه امریکا در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی ،فرهنگی و...؛ بگونه ای که کشور در دوره پهلوی ، حیات خلوت و منطقه نفوذ این قدرتها و حافظ منافع آنها محسوب می شد، از لحاظ سیاسی ایران در آن زمان بر اساس دکترین نیکسون ،نقش ژاندارم منطقه را ایفا می کرد و منافع امریکا در منطقه را تامین می نمود و بر این اساس در اواسط دهه 1350 ایران به بزرگ ترین خریدار تسلیحات آمریکایی تبدیل شد از سال 1950 تا زمان سقوط شاه ارزش قراردادهای خرید تجهیزات و خدمات نظامی ایران از آمریکا به حدود 20 میلیارد دلار رسید تصویب و اجرای طرح مصونیت قضایی اتباع امریکایی در ایران ، ورود هزاران متخصص نظامی آمریکایی و سلطه آنها بر ارتش ، مداخله شاه در عمان و ارسال تجهیزات نظامی از سوی ایران به مراکش ، اردن و زئیر در گیری نظامی ایران در سومالی بخشی از برنامه هایی بود که به دستور آمریکا و در راستای منافع بین المللی این کشور تحقق یافت و ایرانیان را بیش از پیش به وابستگی شاه به آمریکا معتقد ساخت( جمعی از نویسندگان ،انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن ، قم : نشر معارف ، 1384، ص107و106)از نظر اقتصادی نیز کشور کاملاٌ وابسته به امریکا بود به عنوان نمونه آمریکا 40 در صد سهام کنسرسیوم نفتی را به دست آورد و به سرمایه گذاری های گسترده در ایران پرداخت البته این روابط ماهیتی امپریالیستی داشت برای مثال ایران در برابر هر دلاری که از تجارت با آمریکا به دست می آورد دو دلار برای کالاهای امریکایی می پرداخت ( انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن ، ص 106) باری روبین در کتاب جنگ قدرتها درباره وابستگی همه جانبه و بی اختیاری شاه در برابر قدرتهای خارجی و سلطه آنها بر کشور می نویسد: ماموران سیاسی نظامی انگلیس و آمریکا عملا در همه کارهای حکومت ایران دخالت می کردند ( 25 گفتار درباره انقلاب اسلامی , تهران :شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی , نشر هماهنگ , 1382, ص 306) بطور کلی شاه در سالهای حکومت خود به خواست و حمایت دولتمردان آمریکا بیش از مردم خود چشم دوخته بود و رابطه شاه و دولت آمریکا فراتر از رابطه دو دولت دوست بود او معتقد بود تا هنگامی که آمریکایی ها از وی حمایت کنند ، می تواند هر چه بخواهد بگوید و هر کاری که بخواهد انجام دهد از این رو چنین دولتی را نمی توان سرنگون کرد( ماروین زونیس ، شکست شاهانه ، ترجمه عباس مخبر ،تهران : طرح نو ,1374, ص 359)
2- بی اعتمادی به ارزشها ، سنت ها و معتقدات جامعه که عمیقاً ریشه مذهبی داشت و تلاش برای از بین بردن ارزشهای مذهبی مسلط بر جامعه و جایگزینی آنها با ارزشهای غربی که از این جمله می توان به تغییر تاریخ اسلامی به تاریخ شاهنشاهی، برگزاری جشن های سلطنتی پر هزینه و گزاف,نفوذ و اشتغال گسترده بهائیان و صهیونیستها در پستهای کلیدی و حساس دولتی اشاره نمود ( ر.ک به؛ ظهور وسقوط سلطنت پهلوی ، حسین فردوست ، تهران : موسسه اطلاعات ،1380و کتاب پشت پرده تخت طاووس ، مینو صمیمی ، تهران : موسسه اطلاعات ، 1374)
3- ترویج روز افزون فساد وبزهکاری در میان مردم بویژه جوانان , شاه تا توانست در کشور به گسترش فساد و بی بند باری در کشور کمک کرد در حالی تعداد کتابخانه ها , ورزشگاهها در کشور بسیار محدود بودو در هر کوی وبرزن مراکز فحشاء , قمار و شراب فروشی وجود داشت و تهران پایتخت کشور شیعی ایران پر از مشروب فروشی و کارخانه های شراب سازی و مراکز قمار و فحشاء شده بود ( ر.ک.به: پشت پرده تخت طاووس و ظهور وسقوط سلطنت پهلوی )
4- ابتذال و از بین بردن شخصیت و کرامت اخلاقی و اجتماعی زنان و تخریب کانون خانواده؛ زن در دوره حکومت شاه فقط یک وسیله عیاشی , شهوترانی بود و ارزش زن تا حد یک کالا تنزل پیدا کرده بود چیزی که امروزه در غرب شاهد آن هستیم. رواج فرهنگ برهنگی و بی بندوباری زنان و تنزل کرامت آنان وترویج فحشاء از کوشش های رژیم شاه در این جهت بود ( ر.ک. به: پشت پرده تخت طاووس , مفاسد اخلاقی خاندان پهلوی, شهلابختیاری , تهران : مرکز اسناد انقلاب اسلامی )
5-تشدید بی عدالتی و تبعیض در جامعه وشکاف طبقاتی و ضربه به اقتصاد کشور و تخریب صنعت کشاورزی کشور و تشویق به مهاجرت از روستاها به شهرها , تک محصولی شدن اقتصاد کشور و ووابستگی شدید اقتصادی به آمریکا نیز از جمله خیانتهای شاه به مردم و کشور محسوب می گردد ( ر.ک.به رویش , در آمدی بر کارآمدی نظام جمهوری اسلامی , علی اکبر کلانتری , قم: نشر معارف و کتاب 25 گفتار پیرامون انقلاب اسلامی و سیمای پهلوی , ژرار دو ویلیه ترجمه عبدالرحیم میهن یار , تهران : به آفرین)
دین مردم
یکی ازمهمترین دلایل وقوع انقلاب در کشور ما، سیاست های ضد دینی رژیم پهلوی بود. پیگیری سیاست هایی مانند: کشف حجاب، سرکوب حوزه های علمیه، ازادی شرب خمر و فروش ان، رسمیت یافتن خانه های فساد و فحشا، باستان گرایی و...از سوی ر‌‌‌‌‌ژیم پهلوی دنبال می شد تا دینداری مردم را کاهش دهد اما با توجه به اینکه اجرای این سیاست ها با دین اسلام مخالفت داشت موجب اعتراض مردم مسلمان شد و زمینه را برای سقوط حکومت دیکتاتوری در کشور ما فراهم کرد. اما بعد از انقلاببه وجود آوردن محیطی مناسب جهت رشد کمالات اخلاقی و انسانی ، شکوفایی معنویت و گرایش به ارزش های اسلامی در سطح کشور، اسلامی کردن مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، نظامی و سیاسی ، تامین امنیت اجتماعی و قضایی و برقراری حقوق مساوی برای مردم ، مردمی بودن مسئولین و ارزشمند شدن و محوریت خدمت به مردم و ساده زیستی آنان، نهادینه شدن مبارزه با تجمل گرایی و ریخت و پاش بیت المال در میان مسئولین عالی رتبه و سایر مقامات اداری و نظامی ، هماهنگی بین تعهد و تخصص ، تلاش برای ایجاد نظام مدیریتی سالم و خدمتگذار با اجرای مکانیسم های گزینشی و نظارتی کارآمد ، و برقراری ارتباط گسترده‌ مسئولین با مردم در دستور کارقرار گرفت
البته ابن نکته قابل ذکراست که پیروزی انقلاب اسلامی و ایجاد شرایط محیطی (قوانین اسلامی، تأمین نیازهای مادی و رفاه، امنیت و..). هر چند در روند تکاملی و اصلاح جامعه امری کاملاً ضروری و لازم است؛ اما به هیچ وجه کافی نیست؛ بلکه اراده و گزینش و کنش اختیاری خود افراد یک جامعه نیز، شرط دیگر این مجموعه است. از این رو شاهدیم که در طول تاریخ، با این که پیشوایان الهی (مانند پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) در جامعه بوده‌اند و تمام شرایط و زمینه‌های رشد و تعالی برای مردم فراهم بوده است؛ اما چون همه افراد آن جامعه، به چنان درک و شناختِ عمیق نرسیده بودند، که اصلاح کامل و فراگیر در جامعه محقق نشد. نتیجه آنکه بر اساس تعریف و ویژگی هایی که از جامعه اسلامی ارائه شده، جامعه ما معیارهای اساسی جامعه اسلامی را دارد و بر این اساس نمونه های اسلام عملی هم از حیث اجتماعی و ساختارهای خرد و کلان سیاسی (مانند حکومت اسلامی و نظام ولایت فقیه)، روابط اجتماعی، اقتصادی (مانند زکات, خمس، انفاق و ...)، فرهنگی (مانند حجاب، حج و ...) و ... وجود دارد. و هم از حیث فردی اکثریت افراد جامعه ما به اسلام معتقد و به آموزه ها و تعالیم آن عمل می نمایند.البته همچنان که گذشت جامعه اسلامی و نمونه های اسلام عملی دارای مراتب و درجاتی است و نمونه کامل آن از همه جهت، فقط در زمان امام زمان(عج) که تمامی شرایط و زمینه ها مهیا می باشد، تحقق خواهد یافت.
در یک جمع بندی در پاسخ به سوالات فوق می توان گفت، وضعیت کنونی کشور ما با قبل از انقلاب بسیار متفاوت و رو به جلو است اما ضعف هایی خصوصا در مباحث اقتصادی وجود دارد که در صورت تحقق حماسه اقتصادی مرتفع خواهد شد و در وجود مشکلات کنونی نیز نباید فشارهای و برنامه ریزی های دشمنان انقلاب را نادیده گرفت اما حرکت انقلاب در جهت ارمانهای انقلاب و اهداف اسلامی همواره رو به جلو بوده است.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین