تزلزل در نظام سرمایه داری را میتوان شاهد ادعای لنین در کتاب امپریالیسم دانست؟ دانشجوی گرامی از اینکه بار دیگر این مرکز را به منظور دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب نموده اید سپاسگذاریم . در مورد پاسخ سوال شما ابتدا باید این نکته کلی را متذکر گردیم که دیدگاههای لنین و به طور کلیه کسانی که دم از دیدگاههای مارکسیستی و کمونیستی می زدند با سقوط تنها پایگاه عمده امپراتوری مارکسیستی یعنی شوروی و اقمار آن و تغییرات ایجاد شده در خط مشی های کمونیستی سایر کشورهای کمونیستی که به تغییر و تعدیل این نظریات منجر شد در عمل به شکست منجر گردید . در واقع دیدگاههای کمونیستی از خطاهای زیربنایی مهمی رنج می بردند که از جمله آنها می توان به بحث ماتریالیسم دیالکتیکی تاریخی اشاره نمود که دیدگاهی جبرگرایانه نسبت به جریان حرکت تاریخ ارائه می نمود و این دیدگاه هم به لحاظ گذشته تاریخی برخلاف ادعای مارکس هیچ واقعیت تاریخی نداشت و هم به لحاظ تاریخی بر خلاف آن چیزی واقع شد که مارکس پیش بینی می کرد (مارکس پیش بینی کرده بود که نخستین انقلابهای کمونیستی در صنعتی ترین کشورها از جمله اروپای غربی صورت خواهند پذیرفت ولی این اتفاق نخستین بار در کشوری همچون روسیه که به دلیل شرایط مختلف با فقر و بدبختی دست و پنجه نرم می کرد و اساسا کشوری صنعتی به شمار نمی آمد اتفاق افتاد) و هم در نهایت ، خود به جای تحقق جامعه بی طبقه به کشوری با ویژگی دیکتاتوری پرولتاریایی منجر شد که همچنان بافت طبقاتی با شدت بیشتری به ظلم بر علیه مردم پرداخته و در نهایت به سقوط این نظام منجر گردید. همچنین نظامات سوسیالیستی و کمونیستی از نواقص تئوریک دیگری همچون ماده گرایی افراطی و نفی خدا در جوامع ، زیر بنا دانستن اقتصاد و روبنا دانستن سایر چیز ها حتی فرهنگ و ... نیز رنج می بردند که آن را در عمل به یک نظریه ناکارآمد، حتی برای اداره یک کشور تبدیل ساخته بود. بنابر این امروزه سخن گفتن از تحقق دیدگاههای لنین و یا هر مارکسیست دیگری صحیح به نظر نمی رسد. با این حال ممکن است در برخی مواقع به دلیل شباهت هایی که در تحولات جاری جهانی با آنچه که در گوشه و کنار کتابهای این افراد به چشم می خورد احساس نماییم که این تحولات همان پیش بینی هایی هستندکه قبلا صورت پذیرفته و با تاخیری چند ساله در حال تحقق هستند که از جمله این پیش بینی ها ، دیدگاههای می باشد که لنین در کتاب (امپریالیسم بالاترین مرحله سرمایه داری) مطرح نموده بود . بنابر این برای بررسی واقعیت این عقیده ابتدا بهتر است نیم نگاهی به این کتاب بیاندازیم . لنین در کتاب (امپریالیسم بالاترین مرحله سرمایه داری) به اقتصاد امپریالیستی توجه کرده و به نوعی اقتصاد سیاسی خود را بیان کرده است. در واقع این کتاب، به نوعی پاسخ به کائوتسکی نیز می باشد . لنین می گوید رقابت آزاد در نظام سرمایه داری قابل دفاع نیست چرا که این رقابت، به انحصار منجر می شود و نهایتاً این انحصار است که امپریالیسم را شکل می دهد. او با آوردن آمار و ارقام مربوط به مبادلات اقتصادی سرمایه دارها، سعی می کند این انحصار را عیان کند. (پیدایش انحصاری ها، که معلول تمرکز تولیدات است، قانون عمومی و بنیادین مرحله کنونی رشد و توسعه سرمایه داری است.) (ص 26) از نظر او سرمایه داری در مرحله امپریالیستی، تولید را اجتماعی می کند. به عبارتی سرمایه داران را (از مرحله رقابت آزاد کامل) به (اجتماعی شدن کامل) می کشاند. (تولید اجتماعی می شود اما مالکیت کماکان خصوصی باقی می ماند. ابزار اجتماعی تولید کماکان در مالکیت خصوصی عده قلیلی باقی می ماند.) (ص33) پس رقابت آزاد، تمرکز تولید می آورد، تمرکز تولید، امکانات و منابع خام و بازار بیشتر می طلبد. سرمایه داران بزرگ با بی رحمی سرمایه داران کوچک را می بلعند. انحصار بین چند بنگاه، کارتل و تراست شکل می گیرد. این به نوبه خود به تقسیم جهان میان قدرت های بزرگ منجر می شود. پس رقابت در نظام سرمایه داری در تضاد با انحصار عمل می کند. (بنابراین ما در دوران ویژه سیاست مستعمراتی جهانی زندگی می کنیم که با آخرین مرحله رشد و توسعه سرمایه داری و با سرمایه داری مالی ارتباط بسیار نزدیکی دارد.) (ص 97) لنین از سسیل رودس مدافع امپریالیسم، نقل قولی می آورد که جالب است: (من دیروز در منطقه ایست- اند لندن (محله کارگری) بودم و به یکی از جلسات بیکاران رفتم. من به سخنرانی های تند و هیجان زده ای در آنجا گوش دادم که فقط فریادهایی بودند برای (نان، نان)... [پس] بیش از پیش به اهمیت امپریالیسم متقاعد شدم... برای نجات 40 میلیون نفر از سکنه شاهنشاهی متحد [انگلستان] از بلایای یک جنگ خانمانسوز داخلی، ما دولتمردان استعمارگرا باید اراضی جدیدی به دست آوریم، تا بتوانیم جمعیت مازاد را در آن اسکان دهیم و بازارهای جدیدی... تامین کنیم، من همیشه گفته ام که مسئله امپراتوری مسئله شکم است. برای جلوگیری از جنگ داخلی باید امپریالیست شد.) (ص100) سپس در فصل هفتم لنین امپریالیسم را تعریف می کند و اختلافش را با کائوتسکی ارائه می دهد. او پنج خصلت را برای امپریالیسم برمی شمارد: 1- تمرکز تولید و سرمایه [به چنان مرحله ای از تکامل می رسد که انحصارهایی به وجود می آیند که نقشی تعیین کننده در زندگی اقتصادی دارند .]، 2- ادغام سرمایه بانکی با سرمایه صنعتی و ایجاد الیگارشی (سرمایه مالی)، 3- صدور سرمایه [جدا از صدور کالا اهمیت ویژه ای پیدا می کند]، 4- تشکیل کارتل ها، تراست ها و سازمان های انحصارگر بین المللی سرمایه داران و 5- تقسیم منطقه ای جهان. (امپریالیسم یعنی اینکه سرمایه داری به مرحله ای از رشد و توسعه رسیده که سلطه انحصارها و سرمایه مالی برقرار می شود.) (ص112) ... کائوتسکی امپریالیسم را یک سیاست می دانست که باید با دموکراسی مسالمت آمیز با آن مبارزه کرد. لنین با این نظر مخالف است. او به نقل از هیلفردینگ می نویسد: (هدفی که سیاست پرولتاری در حال حاضر باید تعقیب کند آرمان برقراری مجدد رقابت آزاد نیست، که اکنون دیگر به یک آرمان ارتجاعی تبدیل شده است، بلکه فقط نابودی کامل رقابت از طریق برچیدن نظام سرمایه داری است.) (ص141) (امیرهوشنگ افتخاری راد ، روزنامه شرق ، نظری به کتاب (امپریالیسم بالاترین مرحله سرمایه داری) نوشته لنین به نقل از سایت ویستا) از نظر لنین امپریالیسم مرحله انحصار گرایی سرمایه داری است . در این مرحله سرمایه داری ناچار به هر وسیله ممکن از جمله صدور سرمایه ، نفوذ اقتصادی با حمایت همه جانبه سیاسی ، تصرف به زور و جنگ امپریالیستی دست می زند . وی پس از توصیف ویژگی امپریالیسم که در بالا اشاره شد شرایط را به این گونه وصف می کند که کشورهای توسعه نیافته به صورت مفرّی برای سرمایه مازاد در می آیند و وسیله ای برای جلوگیری از تنزل نرخهای سود می شوند . اما لنین خاطر نشان می کند که این فرایند در بلند مدت به جای آن که وضع راسامان دهد آن را آشفته خواهد کرد . زیرا گسترش جهانی سرمایه داری رقابت را شدت می بخشد و بنابر این نرخهای سود با سرعت بیشتری تنزل می کند . به هر حال پایان این فرایند به نابودی سرمایه داری به دست خود می انجامد که احتمالا با جنگهای امپریالیستی همراه خواهد بود . لنین امپریالیسم را به عنوان مرحله ای تعریف می کند که در آن تضادهای داخلی اردوگاه سرمایه داری رو به افزایش خواهد گذاشت . او جنگ جهانی اول را پیامد مستقیم این وضع و پیش درآمدی بر سرنگونی فوری سرمایه داری می دانست . به همین ترتیب (سرمایه دار در مرحله امپریالیستی خود مستقیما به سوی اجتماعی کردن بیشتر تولید هدایت خواهد شد و سرمایه داران را بر خلاف اراده) و آگاهی شان به درون نظام اجتماعی نوینی خواهد کشید که نظام گذار از رقابت آزاد به سوسیالیسم کامل است . (احمد ساعی ، نظریه های امپریالیسم ، نشر قومس ، ص 42) لنین در برشمردن برخی تحولاتی که در میانه تغییر امپریالیسم به سوسیالیسم رخ خواهد داد چند مطلب را هم ذکر می کند که در واقع مربوط به ویژگی های امپریالیسم می باشد : انحصار اقتصادی که به جای اقتصاد مبتنی بر رقابت آزاد نشسته است ، حاکمیت بانکهای بزرگ بر وسایل تولید ومنابع خام کشور و ... ، کاهش اهمیت بورس و افزایش اهمیت بانک ، رکود فنی به دلیل از بین رفتن انگیزه ترقیات فنی ناشی از پدیده انحصار ، ناگریز بودن تعارض و تضاد میان پدیده انحصار و رقابت بازار آزاد که زمینه را برای نابودی امپریالیسم و تحقق سوسیالیسم فراهم خواهد نمود (رک : سازمان ایرلند ، درباره امپریالیسم ، ترجمه کاظم دانشیان ، انتشارات آگاه ، تهران ، 1361 ، ص 88-77) ارزیابی پیش بینی لنین : لنین کتاب (امپریالیسم بالاترین مرحله سرمایه داری) را در پاسخ به علت عدم تحقق انقلاب در جوامع سرمایه داری نگاشته و در آن و نیز کتب دیگری که در توضیح دیدگاههای مارکسیستی خود نگاشته است تلاش می کند تا از دیدگاههای خوش بینانه مارکس مبنی بر جبر تاریخی ای که منجر به انقلاب در کشورهای سرمایه داری خواهد شد اندکی عدول نموده و مساله اراده انسانی را به عنوان یک عامل دخیل در امر انقلاب تاثیر دهد که خود این مساله اعتراف به اشتباه بودن مبانی ای می باشد که لنین بر اساس آنها در صدد است تا دیدگاههای خود را بیان کند اما اگر از این اشتباه نیز در گذریم دیدگاه و پیش بینی لنین در چندین زمینه با واقعیت هایی که اتفاق افتاده است در تعارض است (هر چند بخشی از تحلیل هایی که ارائه نموده است همچون حاکمیت امپریالیستی جهان سرمایه داری صحیح می باشند که البته چنین مواردی نیز بیشتر تحلیل واقعیت های مشهود هستند و نه پیش بینی) که بخشی از این تعارضات عبارتند از : 1 – لنین در مباحث خود بر پررنگ شدن مساله استعمار در دوران امپریالیسم به دلیل مساله (انحصار) تاکید می کند و آن را به عنوان ویژگی پنجم استعمار بر می شمارد (هر قدر سرمایه داری بیشتر گسترش می یابد نیاز به مواد خام بیشتر می گردد ، رقابت شدیدتر می شود و جستجو برای به چنگ آوردن مواد خام در سراسر جهان حادتر می شود ، مبارزه در راه به دست آوردن مستعمرات شدید تر می شود) (امپریالیسم بالاترین مرحله سرمایه داری ، فصل ششم ، به نقل از سازمان ایرلند ، درباره امپریالیسم ، ترجمه کاظم دانشیان ، انتشارات آگاه ، تهران ، 1361 ، ص 66) این در حالی است که مساله استعمار در سالهای بعد نه تنها گسترش نیافت بلکه به تدریج از برنامه سلطه گران جهانی خارج شد و امروزه اگر چه موضوعاتی همچون استعمار نو و فرانو را در جهان شاهد هستیم اما استعمار به معنایی که لنین ادعا می کرد و دقیقا به شکل استعمار کهن بود دیگر حتی وجود خارجی هم ندارد . از طرفی مساله امپریالیسم با ویژگی هایی که لنین بر می شمارد در دهه های بعدی با آمریکا گره خورد که این کشور نه در سابقه خود مساله استعمار دارد نه در ادامه به استعمار سرزمین های دیگران به شکل استعمار کهن پرداخت و حال آنکه مفروض لنین این بود که شرایط امپریالیسم به رقابت قدرتها بر سر استعمار گری بیشتر و تقسیم جهان منجر خواهد شد مگر اینکه با نوعی تسامح استعمار موردنظر لنین را با استعمار نوین آمریکا یکسان بدانیم . 2 – حاکمیت بانکهای بزرگ بر اقتصادها که بخشی از مفروض لنین در امپریالیسم بود صرفا بر اساس واقعیاتی که در آلمان اتفاق می افتاد تحلیل شده و اگر چه نمودهایی از آن را در کشورهای سرمایه داری بزرگ مشاهده می کنیم اما این به معنای کلی بودن صحت این قضیه نبوده و به قول برخی تحلیل گران دیدگاه لنین (اگر بریتانیا یا آمریکا به مثابه نمونه [در استدلال لنین] در نظر گرفته می شد دیگر رسیدن به هژمونی بانکها امکان نداشت ... در بریتانیا بانکها که نقشی تبعی ، یعنی تسهیل کننده در گسترش اولیه سرمایه داری داشتند نتوانستند در دوران 1914-1880 یا پس از آن بر صنایع هژمونی به دست آورند)(سازمان ایرلند ، همان ، ص76) 3 – پررنگتر شدن نقش بانکها به جای بورس نیز با واقعیاتی که امروزه در جوامع سرمایه داری شاهد هستیم سازگار نیست . به عبارتی در کنار بانکها بورس ها نیز خود غول های حاکم بر اقتصاد جهانی هستند و مفروض لنین این بود که بورس ها در جهتی مغایر با امپریالیسم در حال فعالیت هستند و حال آنکه امروزه بورس ها خود به عنوان ابزار امپریالیسم در آمده و اساسا جنبش ضد سرمایه داری امروز که به جنبش تسخیر وال استریت مشهور شده است جنبشی بر علیه نظام فاسدی است که در بورس ها شکل گرفته و آن را از یک نهادی که می تواند زمینه را برای فعالیت های اقتصادی سالم آماده نماید به نهادی فاسد که سرمایه داران از طریق آن سرمایه دارتر می شوند تبدیل نموده است می باشد و آغاز این جنبش هم از محل بزرگترین بورس جهان یعنی از برابر ساختمان بورس وال استریت آمریکا که نقطه کانونی اقتصاد امپریالیسم آمریکا می باشد بود . 4 – لنین اگر چه ادعا می کند به دلیل از بین رفتن انگیزه ترقیات فنی ناشی از پدیده انحصار، ما شاهد رکود فنی خواهیم بود و این دیدگاه او به لحاظ تئوریک صحیح به نظر می رسد اما واقعیت این است که در مقام عمل مساله افت فنی هرگز به وقوع نپیوسته است . 5 – این بند مهم ترین اشکال نسبت به تحقق پیش بینی لنین است و آن این است که لنین ادعا می کند که امپریالیسم بالاترین مرحله سرمایه داری و مرحله گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم می باشد و حال آنکه جنبش های ضد سرمایه داری که امروزه شکل گرفته اند اگر چه در صدد نفی نظام حاکم هستند اما هیچ نشانه ای مبنی بر اینکه نفی نظام سرمایه داری به اثبات نظام سوسیالیستی به گونه ای که لنین پیش بینی می کند بیانجامد وجود ندارد و اساسا در این جنبش های ضد سرمایه داری هیچ نشانه ای از نشانه های تحقق سوسیالیسم به چشم نمی خورد هر چند تاکنون نه به لحاظ نظر و نه به لحاظ عمل هیچ بدیل دیگری نیز برای نظام سرمایه داری توسط طرفداران جنبش مطرح نشده است و از طرفی به دلیل تجربه ناکام سوسیالیسم که با شکست و فرورفتن آن به زباله دانی تاریخ همراه شد بعید است که این جنبش به سمت سوسیالیسم گام بردارد و بنابر این بر خلاف جنبش های ضد سرمایه داری دهه های قبل به ویژه دهه 60 که عمدتا صبغه چپ گرایانه و سوسیالیستی داشتند هیچ نشانه و نمادی از حرکت به سمت سوسیالیسم را در جنبش های امروزین نمی توان مشاهده کرد . به گونه ای که با بررسی تحولات و آنچه طرفداران این جنبش می خواهند و آنچه نمی خواهند می توان ادعا نمود که طرفداران جنبش ضد سرمایه داری دقیقا می دانند که چه نمی خواهند اما نمی دانند که چه می خواهند و هر چیزی هم که بخواهند قطعا سوسیالیسم را نمی خواهند . 6 – یکی دیگر از تفاوت های دیدگاه لنین با جنبش های اعتراضی ضد سرمایه داری امروز این است که بر اساس دیدگاههای لنین به تبع عمده دیدگاههای مارکسیستی رهبران و فعالان جنبش های ضد سرمایه داری باید طبقه کارگر باشند اما در این جنبش ها در کنار طبقه کارگر کلیه طبقات اجتماعی غیر از طبقه سرمایه دار و سیاستمداران وابسته به طبقه سرمایه دار که گفته می شود تنها یک درصد جامعه را تشکیل می دهند حضور دارند و بنابر این ، این جنبش اساسا جنبشی بر مبنای طبقه نمی باشد . بنابر این در یک نتیجه گیری کلی باید بگوییم که آنچه در حال حاضر در جهان تحت عنوان جنبش های ضد سرمایه داری در حال انجام بوده و به تزلزل نظام سرمایه داری منجر شده است هر چند از نظر تزلزل نظام سرمایه داری با دیدگاه لنین تشابه ظاهری دارد اما به معنای تحقق پیش بینی لنین مبنی بر حرکت این نظام به سمت سوسیالیسم نمی باشد و به عبارتی آلترناتیو نظام سرمایه داری هر چه باشد قطعا سوسیالیسم نخواهد بود. پرسشگر محترم امیدواریم این مطالب پاسخگوی سوال شما بوده باشد . در پایان ضمن آرزوی موفقیت برای شما منتظر تماسهای بعدی شما با این مرکز هستیم .
تزلزل در نظام سرمایه داری را میتوان شاهد ادعای لنین در کتاب امپریالیسم دانست؟
دانشجوی گرامی از اینکه بار دیگر این مرکز را به منظور دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب نموده اید سپاسگذاریم . در مورد پاسخ سوال شما ابتدا باید این نکته کلی را متذکر گردیم که دیدگاههای لنین و به طور کلیه کسانی که دم از دیدگاههای مارکسیستی و کمونیستی می زدند با سقوط تنها پایگاه عمده امپراتوری مارکسیستی یعنی شوروی و اقمار آن و تغییرات ایجاد شده در خط مشی های کمونیستی سایر کشورهای کمونیستی که به تغییر و تعدیل این نظریات منجر شد در عمل به شکست منجر گردید . در واقع دیدگاههای کمونیستی از خطاهای زیربنایی مهمی رنج می بردند که از جمله آنها می توان به بحث ماتریالیسم دیالکتیکی تاریخی اشاره نمود که دیدگاهی جبرگرایانه نسبت به جریان حرکت تاریخ ارائه می نمود و این دیدگاه هم به لحاظ گذشته تاریخی برخلاف ادعای مارکس هیچ واقعیت تاریخی نداشت و هم به لحاظ تاریخی بر خلاف آن چیزی واقع شد که مارکس پیش بینی می کرد (مارکس پیش بینی کرده بود که نخستین انقلابهای کمونیستی در صنعتی ترین کشورها از جمله اروپای غربی صورت خواهند پذیرفت ولی این اتفاق نخستین بار در کشوری همچون روسیه که به دلیل شرایط مختلف با فقر و بدبختی دست و پنجه نرم می کرد و اساسا کشوری صنعتی به شمار نمی آمد اتفاق افتاد) و هم در نهایت ، خود به جای تحقق جامعه بی طبقه به کشوری با ویژگی دیکتاتوری پرولتاریایی منجر شد که همچنان بافت طبقاتی با شدت بیشتری به ظلم بر علیه مردم پرداخته و در نهایت به سقوط این نظام منجر گردید. همچنین نظامات سوسیالیستی و کمونیستی از نواقص تئوریک دیگری همچون ماده گرایی افراطی و نفی خدا در جوامع ، زیر بنا دانستن اقتصاد و روبنا دانستن سایر چیز ها حتی فرهنگ و ... نیز رنج می بردند که آن را در عمل به یک نظریه ناکارآمد، حتی برای اداره یک کشور تبدیل ساخته بود. بنابر این امروزه سخن گفتن از تحقق دیدگاههای لنین و یا هر مارکسیست دیگری صحیح به نظر نمی رسد. با این حال ممکن است در برخی مواقع به دلیل شباهت هایی که در تحولات جاری جهانی با آنچه که در گوشه و کنار کتابهای این افراد به چشم می خورد احساس نماییم که این تحولات همان پیش بینی هایی هستندکه قبلا صورت پذیرفته و با تاخیری چند ساله در حال تحقق هستند که از جمله این پیش بینی ها ، دیدگاههای می باشد که لنین در کتاب (امپریالیسم بالاترین مرحله سرمایه داری) مطرح نموده بود . بنابر این برای بررسی واقعیت این عقیده ابتدا بهتر است نیم نگاهی به این کتاب بیاندازیم .
لنین در کتاب (امپریالیسم بالاترین مرحله سرمایه داری) به اقتصاد امپریالیستی توجه کرده و به نوعی اقتصاد سیاسی خود را بیان کرده است. در واقع این کتاب، به نوعی پاسخ به کائوتسکی نیز می باشد . لنین می گوید رقابت آزاد در نظام سرمایه داری قابل دفاع نیست چرا که این رقابت، به انحصار منجر می شود و نهایتاً این انحصار است که امپریالیسم را شکل می دهد. او با آوردن آمار و ارقام مربوط به مبادلات اقتصادی سرمایه دارها، سعی می کند این انحصار را عیان کند. (پیدایش انحصاری ها، که معلول تمرکز تولیدات است، قانون عمومی و بنیادین مرحله کنونی رشد و توسعه سرمایه داری است.) (ص 26) از نظر او سرمایه داری در مرحله امپریالیستی، تولید را اجتماعی می کند. به عبارتی سرمایه داران را (از مرحله رقابت آزاد کامل) به (اجتماعی شدن کامل) می کشاند. (تولید اجتماعی می شود اما مالکیت کماکان خصوصی باقی می ماند. ابزار اجتماعی تولید کماکان در مالکیت خصوصی عده قلیلی باقی می ماند.) (ص33) پس رقابت آزاد، تمرکز تولید می آورد، تمرکز تولید، امکانات و منابع خام و بازار بیشتر می طلبد. سرمایه داران بزرگ با بی رحمی سرمایه داران کوچک را می بلعند. انحصار بین چند بنگاه، کارتل و تراست شکل می گیرد. این به نوبه خود به تقسیم جهان میان قدرت های بزرگ منجر می شود. پس رقابت در نظام سرمایه داری در تضاد با انحصار عمل می کند. (بنابراین ما در دوران ویژه سیاست مستعمراتی جهانی زندگی می کنیم که با آخرین مرحله رشد و توسعه سرمایه داری و با سرمایه داری مالی ارتباط بسیار نزدیکی دارد.) (ص 97)
لنین از سسیل رودس مدافع امپریالیسم، نقل قولی می آورد که جالب است: (من دیروز در منطقه ایست- اند لندن (محله کارگری) بودم و به یکی از جلسات بیکاران رفتم. من به سخنرانی های تند و هیجان زده ای در آنجا گوش دادم که فقط فریادهایی بودند برای (نان، نان)... [پس] بیش از پیش به اهمیت امپریالیسم متقاعد شدم... برای نجات 40 میلیون نفر از سکنه شاهنشاهی متحد [انگلستان] از بلایای یک جنگ خانمانسوز داخلی، ما دولتمردان استعمارگرا باید اراضی جدیدی به دست آوریم، تا بتوانیم جمعیت مازاد را در آن اسکان دهیم و بازارهای جدیدی... تامین کنیم، من همیشه گفته ام که مسئله امپراتوری مسئله شکم است. برای جلوگیری از جنگ داخلی باید امپریالیست شد.) (ص100)
سپس در فصل هفتم لنین امپریالیسم را تعریف می کند و اختلافش را با کائوتسکی ارائه می دهد. او پنج خصلت را برای امپریالیسم برمی شمارد: 1- تمرکز تولید و سرمایه [به چنان مرحله ای از تکامل می رسد که انحصارهایی به وجود می آیند که نقشی تعیین کننده در زندگی اقتصادی دارند .]، 2- ادغام سرمایه بانکی با سرمایه صنعتی و ایجاد الیگارشی (سرمایه مالی)، 3- صدور سرمایه [جدا از صدور کالا اهمیت ویژه ای پیدا می کند]، 4- تشکیل کارتل ها، تراست ها و سازمان های انحصارگر بین المللی سرمایه داران و 5- تقسیم منطقه ای جهان. (امپریالیسم یعنی اینکه سرمایه داری به مرحله ای از رشد و توسعه رسیده که سلطه انحصارها و سرمایه مالی برقرار می شود.) (ص112)
... کائوتسکی امپریالیسم را یک سیاست می دانست که باید با دموکراسی مسالمت آمیز با آن مبارزه کرد. لنین با این نظر مخالف است. او به نقل از هیلفردینگ می نویسد: (هدفی که سیاست پرولتاری در حال حاضر باید تعقیب کند آرمان برقراری مجدد رقابت آزاد نیست، که اکنون دیگر به یک آرمان ارتجاعی تبدیل شده است، بلکه فقط نابودی کامل رقابت از طریق برچیدن نظام سرمایه داری است.) (ص141) (امیرهوشنگ افتخاری راد ، روزنامه شرق ، نظری به کتاب (امپریالیسم بالاترین مرحله سرمایه داری) نوشته لنین به نقل از سایت ویستا)
از نظر لنین امپریالیسم مرحله انحصار گرایی سرمایه داری است . در این مرحله سرمایه داری ناچار به هر وسیله ممکن از جمله صدور سرمایه ، نفوذ اقتصادی با حمایت همه جانبه سیاسی ، تصرف به زور و جنگ امپریالیستی دست می زند . وی پس از توصیف ویژگی امپریالیسم که در بالا اشاره شد شرایط را به این گونه وصف می کند که کشورهای توسعه نیافته به صورت مفرّی برای سرمایه مازاد در می آیند و وسیله ای برای جلوگیری از تنزل نرخهای سود می شوند . اما لنین خاطر نشان می کند که این فرایند در بلند مدت به جای آن که وضع راسامان دهد آن را آشفته خواهد کرد . زیرا گسترش جهانی سرمایه داری رقابت را شدت می بخشد و بنابر این نرخهای سود با سرعت بیشتری تنزل می کند . به هر حال پایان این فرایند به نابودی سرمایه داری به دست خود می انجامد که احتمالا با جنگهای امپریالیستی همراه خواهد بود . لنین امپریالیسم را به عنوان مرحله ای تعریف می کند که در آن تضادهای داخلی اردوگاه سرمایه داری رو به افزایش خواهد گذاشت . او جنگ جهانی اول را پیامد مستقیم این وضع و پیش درآمدی بر سرنگونی فوری سرمایه داری می دانست . به همین ترتیب (سرمایه دار در مرحله امپریالیستی خود مستقیما به سوی اجتماعی کردن بیشتر تولید هدایت خواهد شد و سرمایه داران را بر خلاف اراده) و آگاهی شان به درون نظام اجتماعی نوینی خواهد کشید که نظام گذار از رقابت آزاد به سوسیالیسم کامل است . (احمد ساعی ، نظریه های امپریالیسم ، نشر قومس ، ص 42)
لنین در برشمردن برخی تحولاتی که در میانه تغییر امپریالیسم به سوسیالیسم رخ خواهد داد چند مطلب را هم ذکر می کند که در واقع مربوط به ویژگی های امپریالیسم می باشد : انحصار اقتصادی که به جای اقتصاد مبتنی بر رقابت آزاد نشسته است ، حاکمیت بانکهای بزرگ بر وسایل تولید ومنابع خام کشور و ... ، کاهش اهمیت بورس و افزایش اهمیت بانک ، رکود فنی به دلیل از بین رفتن انگیزه ترقیات فنی ناشی از پدیده انحصار ، ناگریز بودن تعارض و تضاد میان پدیده انحصار و رقابت بازار آزاد که زمینه را برای نابودی امپریالیسم و تحقق سوسیالیسم فراهم خواهد نمود (رک : سازمان ایرلند ، درباره امپریالیسم ، ترجمه کاظم دانشیان ، انتشارات آگاه ، تهران ، 1361 ، ص 88-77)
ارزیابی پیش بینی لنین :
لنین کتاب (امپریالیسم بالاترین مرحله سرمایه داری) را در پاسخ به علت عدم تحقق انقلاب در جوامع سرمایه داری نگاشته و در آن و نیز کتب دیگری که در توضیح دیدگاههای مارکسیستی خود نگاشته است تلاش می کند تا از دیدگاههای خوش بینانه مارکس مبنی بر جبر تاریخی ای که منجر به انقلاب در کشورهای سرمایه داری خواهد شد اندکی عدول نموده و مساله اراده انسانی را به عنوان یک عامل دخیل در امر انقلاب تاثیر دهد که خود این مساله اعتراف به اشتباه بودن مبانی ای می باشد که لنین بر اساس آنها در صدد است تا دیدگاههای خود را بیان کند اما اگر از این اشتباه نیز در گذریم دیدگاه و پیش بینی لنین در چندین زمینه با واقعیت هایی که اتفاق افتاده است در تعارض است (هر چند بخشی از تحلیل هایی که ارائه نموده است همچون حاکمیت امپریالیستی جهان سرمایه داری صحیح می باشند که البته چنین مواردی نیز بیشتر تحلیل واقعیت های مشهود هستند و نه پیش بینی) که بخشی از این تعارضات عبارتند از :
1 – لنین در مباحث خود بر پررنگ شدن مساله استعمار در دوران امپریالیسم به دلیل مساله (انحصار) تاکید می کند و آن را به عنوان ویژگی پنجم استعمار بر می شمارد (هر قدر سرمایه داری بیشتر گسترش می یابد نیاز به مواد خام بیشتر می گردد ، رقابت شدیدتر می شود و جستجو برای به چنگ آوردن مواد خام در سراسر جهان حادتر می شود ، مبارزه در راه به دست آوردن مستعمرات شدید تر می شود) (امپریالیسم بالاترین مرحله سرمایه داری ، فصل ششم ، به نقل از سازمان ایرلند ، درباره امپریالیسم ، ترجمه کاظم دانشیان ، انتشارات آگاه ، تهران ، 1361 ، ص 66) این در حالی است که مساله استعمار در سالهای بعد نه تنها گسترش نیافت بلکه به تدریج از برنامه سلطه گران جهانی خارج شد و امروزه اگر چه موضوعاتی همچون استعمار نو و فرانو را در جهان شاهد هستیم اما استعمار به معنایی که لنین ادعا می کرد و دقیقا به شکل استعمار کهن بود دیگر حتی وجود خارجی هم ندارد . از طرفی مساله امپریالیسم با ویژگی هایی که لنین بر می شمارد در دهه های بعدی با آمریکا گره خورد که این کشور نه در سابقه خود مساله استعمار دارد نه در ادامه به استعمار سرزمین های دیگران به شکل استعمار کهن پرداخت و حال آنکه مفروض لنین این بود که شرایط امپریالیسم به رقابت قدرتها بر سر استعمار گری بیشتر و تقسیم جهان منجر خواهد شد مگر اینکه با نوعی تسامح استعمار موردنظر لنین را با استعمار نوین آمریکا یکسان بدانیم .
2 – حاکمیت بانکهای بزرگ بر اقتصادها که بخشی از مفروض لنین در امپریالیسم بود صرفا بر اساس واقعیاتی که در آلمان اتفاق می افتاد تحلیل شده و اگر چه نمودهایی از آن را در کشورهای سرمایه داری بزرگ مشاهده می کنیم اما این به معنای کلی بودن صحت این قضیه نبوده و به قول برخی تحلیل گران دیدگاه لنین (اگر بریتانیا یا آمریکا به مثابه نمونه [در استدلال لنین] در نظر گرفته می شد دیگر رسیدن به هژمونی بانکها امکان نداشت ... در بریتانیا بانکها که نقشی تبعی ، یعنی تسهیل کننده در گسترش اولیه سرمایه داری داشتند نتوانستند در دوران 1914-1880 یا پس از آن بر صنایع هژمونی به دست آورند)(سازمان ایرلند ، همان ، ص76)
3 – پررنگتر شدن نقش بانکها به جای بورس نیز با واقعیاتی که امروزه در جوامع سرمایه داری شاهد هستیم سازگار نیست . به عبارتی در کنار بانکها بورس ها نیز خود غول های حاکم بر اقتصاد جهانی هستند و مفروض لنین این بود که بورس ها در جهتی مغایر با امپریالیسم در حال فعالیت هستند و حال آنکه امروزه بورس ها خود به عنوان ابزار امپریالیسم در آمده و اساسا جنبش ضد سرمایه داری امروز که به جنبش تسخیر وال استریت مشهور شده است جنبشی بر علیه نظام فاسدی است که در بورس ها شکل گرفته و آن را از یک نهادی که می تواند زمینه را برای فعالیت های اقتصادی سالم آماده نماید به نهادی فاسد که سرمایه داران از طریق آن سرمایه دارتر می شوند تبدیل نموده است می باشد و آغاز این جنبش هم از محل بزرگترین بورس جهان یعنی از برابر ساختمان بورس وال استریت آمریکا که نقطه کانونی اقتصاد امپریالیسم آمریکا می باشد بود .
4 – لنین اگر چه ادعا می کند به دلیل از بین رفتن انگیزه ترقیات فنی ناشی از پدیده انحصار، ما شاهد رکود فنی خواهیم بود و این دیدگاه او به لحاظ تئوریک صحیح به نظر می رسد اما واقعیت این است که در مقام عمل مساله افت فنی هرگز به وقوع نپیوسته است .
5 – این بند مهم ترین اشکال نسبت به تحقق پیش بینی لنین است و آن این است که لنین ادعا می کند که امپریالیسم بالاترین مرحله سرمایه داری و مرحله گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم می باشد و حال آنکه جنبش های ضد سرمایه داری که امروزه شکل گرفته اند اگر چه در صدد نفی نظام حاکم هستند اما هیچ نشانه ای مبنی بر اینکه نفی نظام سرمایه داری به اثبات نظام سوسیالیستی به گونه ای که لنین پیش بینی می کند بیانجامد وجود ندارد و اساسا در این جنبش های ضد سرمایه داری هیچ نشانه ای از نشانه های تحقق سوسیالیسم به چشم نمی خورد هر چند تاکنون نه به لحاظ نظر و نه به لحاظ عمل هیچ بدیل دیگری نیز برای نظام سرمایه داری توسط طرفداران جنبش مطرح نشده است و از طرفی به دلیل تجربه ناکام سوسیالیسم که با شکست و فرورفتن آن به زباله دانی تاریخ همراه شد بعید است که این جنبش به سمت سوسیالیسم گام بردارد و بنابر این بر خلاف جنبش های ضد سرمایه داری دهه های قبل به ویژه دهه 60 که عمدتا صبغه چپ گرایانه و سوسیالیستی داشتند هیچ نشانه و نمادی از حرکت به سمت سوسیالیسم را در جنبش های امروزین نمی توان مشاهده کرد . به گونه ای که با بررسی تحولات و آنچه طرفداران این جنبش می خواهند و آنچه نمی خواهند می توان ادعا نمود که طرفداران جنبش ضد سرمایه داری دقیقا می دانند که چه نمی خواهند اما نمی دانند که چه می خواهند و هر چیزی هم که بخواهند قطعا سوسیالیسم را نمی خواهند .
6 – یکی دیگر از تفاوت های دیدگاه لنین با جنبش های اعتراضی ضد سرمایه داری امروز این است که بر اساس دیدگاههای لنین به تبع عمده دیدگاههای مارکسیستی رهبران و فعالان جنبش های ضد سرمایه داری باید طبقه کارگر باشند اما در این جنبش ها در کنار طبقه کارگر کلیه طبقات اجتماعی غیر از طبقه سرمایه دار و سیاستمداران وابسته به طبقه سرمایه دار که گفته می شود تنها یک درصد جامعه را تشکیل می دهند حضور دارند و بنابر این ، این جنبش اساسا جنبشی بر مبنای طبقه نمی باشد .
بنابر این در یک نتیجه گیری کلی باید بگوییم که آنچه در حال حاضر در جهان تحت عنوان جنبش های ضد سرمایه داری در حال انجام بوده و به تزلزل نظام سرمایه داری منجر شده است هر چند از نظر تزلزل نظام سرمایه داری با دیدگاه لنین تشابه ظاهری دارد اما به معنای تحقق پیش بینی لنین مبنی بر حرکت این نظام به سمت سوسیالیسم نمی باشد و به عبارتی آلترناتیو نظام سرمایه داری هر چه باشد قطعا سوسیالیسم نخواهد بود.
پرسشگر محترم امیدواریم این مطالب پاسخگوی سوال شما بوده باشد . در پایان ضمن آرزوی موفقیت برای شما منتظر تماسهای بعدی شما با این مرکز هستیم .
- [سایر] آیا مؤسس فرقه قادیانی ادعای پیامبری نموده است و آیا کتاب مقدس دارد یا خیر؟
- [سایر] در زمینه نظام سیاسی اسلام چه کتاب هایی نوشته شده است؟
- [سایر] سلام.آیا میتوان مجمع تشخیص مصلحت نظام را با مجلس سنا مقایسه کرد؟آیا شباهت یا تفاوتی بین مجالس سنا با مجمع تشخیص وجود دارد؟ممنون
- [سایر] چرا خداوند نظام هستی را به طور کلی کمی با حساب و کتاب سبک تر برای ما طراحی نفرموده است؟
- [آیت الله خامنه ای] اگر نظام بانکی ربوی باشد، قرض دادن به بانک از طریق سرمایه گذاری و یا قرض گرفتن از آن چه حکمی دارد؟
- [سایر] از کدام کتاب یا سایت های اینترنتی میتوان اطلاعاتی در باره نظر قرآن و احادیث در مورد وسواس به دست آورد
- [سایر] امام زمان(عج) فرمود: هر کس ادعای دیدار مرا داشته باشد، دروغگو است، پس این همه کتاب ها برای دیدار نوشته می شود، چگونه توصیه می شود؟
- [آیت الله اردبیلی] طلابی که در مدارس دینی مشغول تحصیل هستند و نیاز مبرم به کتاب و مخارج دیگر دارند، آیا میتوان سهم امام علیهالسلام را شخصا به آنها پرداخت نمود؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا میتوان هم ارزش با سه کیلو گرم گندم، جو، برنج و یا خرما، جنس دیگری را (مثل کتاب یا کفش یا لباس) به مستحقّ زکات فطره داد؟
- [سایر] در کتاب کنز العارفین به چه علت کار با سرمایه خود مضاربه محسوب نمی شود؟ (در این کتاب قید شده این عدم امکان به دلیل مطلبی است که در مبحث قرض ذکر شده است).
- [آیت الله وحید خراسانی] برای رجوع کردن لازم نیست مرد شاهد بگیرد ولی شاهد گرفتن افضل است و همچنین لازم نیست به زن خبر دهد بلکه اگر بدون این که کسی بفهمد رجوع کند رجوعش صحیح است و اگر ادعای رجوع کرد در صورتی که در بین عده باشد اثبات لازم نیست و اگر بعد از تمامی عده باشد باید ثابت کند
- [آیت الله اردبیلی] اگر دو نفر ادّعای مالکیّت تمام ملکی را که در تصرّف و اختیار هر دوی آنهاست داشته باشند، هر کدام نسبت به نیمی از آن مدّعی و منکر هستند؛ پس هر کدام باید نسبت به نیمی از آن مدرک و دلیل قطعی بیاورد یا دو شاهد عادل اقامه کند و نسبت به نیم دیگر، گفته او با قَسم قبول میشود و چنانچه هر دو نفر اقامه شاهد نموده و قسم یاد کردند، آن ملک بین آنها تقسیم میگردد.
- [آیت الله سیستانی] برای رجوع کردن لازم نیست مرد شاهد بگیرد ، یا به زن خبر دهد ، بلکه اگر بدون اینکه کسی بفهمد خودش رجوع کند ، رجوعش صحیح است ، ولی اگر بعد از تمامی عدّه مرد بگوید که در عدّه رجوع نمودهام و زن تصدیق نکند ، لازم است مرد ادعای خود را اثبات نماید .
- [آیت الله اردبیلی] اگر دو نفر درباره ملکی که در دست یکی از آن دو میباشد ادّعای ملکیّت کنند، گفته کسی که ملک در دست اوست با سوگند مقدّم است، مگر این که دیگری برای اثبات گفته خود مدرک و دلیل قطعی یا دو شاهد عادل بیاورد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] برای رجوع کردن لازم نیست مرد شاهد بگیرد، یا به زن خبر دهد بلکه اگر بدون این که کسی بفهمد خودش رجوع کند رجوعش صحیح است، ولی اگر بعد از تمامی عدّه، مرد بگوید که در عدّه رجوع نمودهام و زن تصدیق نکند، لازم است مرد ادّعای خود را اثبات نماید.
- [آیت الله اردبیلی] (مضاربه) قراردادی است که میان مُضارِب (سرمایهگذار) و عامل (کسی که با آن سرمایه، کار میکند) بر اساس سود مُشاع بسته میشود. تفصیل احکام مضاربه را در کتاب (فقه المضاربه) آوردهایم.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر سرمایه تلف شود یا ضرر و خسارت به آن وارد شود و مالک ادّعا کند که عامل خیانت کرده یا در حفظ آن کوتاهی و تقصیر نموده یا طبق شرط تعیین شده عمل نکرده است و بینه بر ادّعای خود نداشته باشد و عامل منکر باشد، قول عامل با قسم، مقدم است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر کسی در اواخر سال خمسی خود معامله ای کرده که در آن خیار فسخ دارد و در پایان سال خمسی، به لحاظ اینکه بیع مستقر نشده بود، سودش را محا سبه نکرد و در ابتدای سال بعد، زمان خیار سپری شده یا حق خیار اسقاط کرده است، چنانچه طرف مقابل با استقاله خواستار بر هم زدن اصل بیع شود و این شخص هم اقاله را بپذیرد، باید احتیاطاً خمس سودی که به دست آورده بود و آن را برگرداند ه، به ولیّ خمس بپردازد , چون در مق دار خمس آن سود، حق اقاله ندارد , هرچند اقوا عدم وجوب خمس است , زیرا ّ اقاله به منزله تزلزل سود است. خمس سرمایه
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر کسی گنجی را در ملک خریداری شده خود پیدا کند که در عمق کمی از زمین قرار دارد و به لحاظ زمان، احتمال می دهد از چندین سال پیش باشد، حکم گنج را ندارد و باید به صاحبان قبلی زمین معرفی نماید و اگر مالک قبلی اطلاعی از آن نداشت , به مالک اسبق مراجعه میکند و اگر هیچ کدام اطلاعی از این گنج نداشتند، یابنده آن مالک خواهد شد و باید خمس آن را بپردازد. اگر یکی از مالکان قبلی, ادعای ملکیت آن را نمود و علائم دروغ در آن نبود, باید بدون بیّنه و شاهد به او بپردازد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ناآشنا به مسأله; کسی که مسأله شرعی خود را نمی داند. جاهل قاصر: جاهلی که از روی عذر حکم شرعی را نمی داند. جاهل مقصر: جاهلی که امکان آموختن مسائل را داشته ولی عمداً در فراگیری آن کوتاهی کرده است. جبیره: مرهم; پارچه و پوششی که زخم یا شکستگی را با آن ببندند. جرح، جروح: جراحت، زخم جُنُب: کسی که محتلم شده یا با دیگری مقاربت کرده است. جُعاله: قراردادی که طی آن فردی اعلام می کند هر کس برای او کار معینی را انجام دهد، اجرت مشخصی به او پرداخت می شود. مثلا هر کس گمشده مرا پیدا کند، هزار تومان به او مژدگانی می دهم. قرار گذارنده را (جاعل) و عمل کننده به آن را (عامل) می گویند. جلاّل: حیوانی که عادت کرده فقط نجاست انسان را بخورد. جماع: مقاربت: آمیزش جنسی. جهر: صدای بلند، با صدای بلند چیزی را قرائت کردن. (ح) حائض: زنی که در عادت ماهیانه باشد. حاکم شرع: مجتهدی که بر اساس موازین شرعی دارای فتوا است. حج: زیارت خانه خدا و انجام اعمالی مربوط به آن که به آن اعمال (مناسک حج) می گویند. حج نیابتی: زیارت خانه خدا به نیابت از طرف شخص دیگر با انجام مناسک آن. حدث اصغر: هر علتی که باعث وضو شود و آن شش چیز است: 1 بول، 2 مدفوع، 3 باد شکم، 4 خواب کامل، 5 امور زایل کننده عقل، 6 استحاضه. حدث اکبر: هر کاری که غسل برای نماز را سبب شود مانند احتلام و جماع. حد ترخص: حدی از مسافت که در آن صدای موذن و دیوار محل اقامت قابل تشخیص نباشد. حرام: ممنوع، هر عملی که از نظر شرعی ترکش لازم باشد. حرج: مشقت، سختی، دشواری حصه: سهم حضر: محل حضور (وطن). حنوط: مالیدن کافور بر اعضای مرده از جمله به پیشانی، کف دست ها، سرزانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها. حواله: ارجاع طلبکار به شخص ثالث برای دریافت طلبش به این نحو که ذمه خودش را بری کرده و دیگری به او بدهکار شود. حیض: قاعدگی، عادت ماهیانه زنان. حین عروض شک: وقت پدید آمدن شک. (خ) خارق العاده: غیر طبیعی. خالی از قوت نیست: معتبر است، فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی دیده شود). خالی از وجه نیست: فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی مشاهده شود). خبره: کارشناس خبیث: پلید، زشت. خسارت: زیان، ضرر. خصوصیات: ویژگی ها خمس: یک پنجم، بیست درصد پس انداز سالیانه و غیره که باید به مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید پرداخت شود. خوارج: کسانی که علیه امام معصوم(علیهم السلام) قیام مسلحانه نمایند مثل خوارج نهروان. خوف: ترس، هراس، واهمه خون جهنده: یعنی حیوانی که وقتی رگ آن را ببرند خون از آن جستن می کند. خیار: اختیار بر هم زدن معامله که در یازده مورد طرفین معامله یا یکی از آنها می توانند معامله را بر هم زنند. (د) دائمه: زنی که طی عقد دائم به همسری مردی درامده باشد. دُبُر: پشت; مقعد. دعوی: دادخواهی. دفاع: دفع دشمن; مقاومت در برابر دشمن. دیه: مالی که بنابر احکام شرعی به جبران خون مسلمان یا نقص بدنی به او داده می شود. (ذ) ذبح شرعی: کشتن حیوانات حلال گوشت با رعایت ضوابط شرعی. ذمّه: تعهّد به ادای چیزی یا انجام عملی. ذمّی: کافران اهل کتاب مانند یهود و نصاری در مقابل تعهّدشان نسبت به رعایت قوانین اجتماعی اسلامی از حمایت و امنیت حکومت اسلامی برخوردار می شوند و در بلاد مسلمین زندگی خواهند کرد. (ر) ربا: زیادت; اضافه; بدست آوردن مال زائد بر سرمایه با شرایط مذکور در مسائل 2356، 2357، 2361. رباء قرضی: اضافه ای که پرداخت آن در ضمن قرض شرط گردد. ربح سَنه: درآمد سالیانه انسان. رجوع: بازگشتن; بازگشت. رضاعی: همشیر; پسر و دختری که از یک زن شیر خورده باشند با شرائطی که در مسأله 2598 بیان شده نسبت به هم برادر و خواهر رضاعی می شوند و محرم ابدی می باشند. رفع ضرورت: بر طرف شدن حالت اضطرار. رکن; ارکان: پایه; اساسی ترین جزء هر عبادت. رکوع: خم شدن; یکی از ارکان نماز که برای انجام آن شخص نمازگزار در برابر عظمت خداوند چندان خم می شود که دستهایش به زانو برسد. رهن: گرو; گروی. ریبه: احتمال تحریک شهوت. (ز) زائد بر مؤونه: مازاد بر مخارج; اضافه بر هزینه مربوطه. زکات: مقدار معیّنی از اموال خاص انسان که به شرط رسیدن به حد نصاب باید در موارد مشخّص خود مصرف شود، این اموال اختصاص به نُه مورد دارد. زکات فطره: مقدار حدود 3 کیلوگرم گندم، جو، ذرت و غیره یا بهای آن که باید در عید فطر به فقرا بدهند و یا در مصارف دیگر زکات صرف کنند. زمان غیبت کبری: مثل زمان ما، که امام دوازدهم(علیه السلام) در پرده غیبت به سر می برند. زینت: زیور; آرایش. (س) سال شمسی: سالی که مشتمل بر دوازده برج است و از فروردین شروع و به اسفند ختم می شود. سال قمری: سالی که مشتمل بر دوازده ماه است و از محرم شروع و به ذی الحجه ختم می شود. سجده; سجود: بر زمین گذاردن پیشانی و کف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها برای ستایش خداوند. سجده سهو: سجده ای که نمازگزار در برابر اشتباهاتی که سهواً از او سر زده بجای آورد، به شرح مسأله 1262. سجده شکر: پیشانی بر زمین نهادن به منظور سپاسگزاری از نعمت های خداوند. سجده های واجب قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا گوش کند باید بلافاصله سجده نماید. 1 - جزء 21، سوره سجده، آیه 15. 2 - جزء 24، سوره فصّلت، آیه 37. 3 - جزء 27، سوره نجم، آخرین آیه. 4 - جزء 30، سوره علق، آخرین آیه. سجده های مستحبّ قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا بشنود مستحب است که بلافاصله سجده کند. 1 - جزء 9، سوره اعراف، آیه آخر. 2 - جزء 13، سوره رعد، آیه 15. 3 - جزء 14، سوره نحل، آیه 49. 4 - جزء 15، سوره اسراء، آیه 107. 5 - جزء 16، سوره مریم، آیه 58. 6 - جزء 17، سوره حج، آیه 18. 7 - جزء 17، سوره حج، آیه 77. 8 - جزء 19، سوره فرقان، آیه 60. 9 - جزء 19، سوره نمل، آیه 25. 10 - جزء 23، سوره ص، آیه 24. 11 - جزء 30، سوره انشقاق، آیه 21. سرگین: مدفوع حیوانات. سفیه: بی عقل; کسی که قدرت نگهداری مال خودش را ندارد و سرمایه اش را در کارهای بیهوده مصرف می کند. سقط شده: افتاده; جنین نارس یا مرده که از رحم خارج شده باشد. سلف: معامله پیش خرید. سؤر: نیم خورده آب یا غذا. (ش) شاخص: چوب یا وسیله ای که برای تعیین وقت ظهر در زمین نصب می کنند. شارع: بنیانگزار شریعت اسلامی; خداوند; پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله). شاهد: گواه. شرایط ذمّه: شرایطی که اگر اهل کتاب در بلاد مسلمین به آنها عمل کنند جان و مالشان در پناه حکومت اسلامی است. شهادت: گواهی دادن. شهادتین: شهادت به یگانگی الله و رسالت رسول الله(صلی الله علیه وآله). شیوع: شایع شدن; همگانی شدن. شهرت: مشهور شدن; آشکار شدن برای همه افراد. شیر کامل: منظور انجام یافتن تمام شرایط هشت گانه ای است که در مسأله 2594 گفته شده و موجب محرم شدن است. (ص) صاع: پیمانه ای دارای گنجایش حدود 3 کیلوگرم. صحّاف: شیرازه بند، تعمیرکار کتاب. صحّت: درستی. صراط: منظور پل صراط در روز قیامت است. صرف برات: نقدکردن برات; در مواردی که برات به صورت مدّت دار تنظیم شده باشد طلبکار می تواند زودتر از موعد معیّن از بدهکار بخواهد با کسر مقداری از برات نقداً وجه آن را دریافت نماید، این عمل را در عرف تجّار (صرف برات) می نامند. صغیره: دختری که به سن بلوغ نرسیده است. صلح: سازش طرفین; اینکه کسی مال یا حق خود را برای توافق و سازش به دیگری واگذار کند. صیغه: خواندن کلماتی که وسیله تحقّق عقد است. (ض) ضامن: عهده دار; متعهّد. ضرورت: وجوب; حتمیّت. ضروری دین: آنچه بدون تردید جزء دین است مانند وجوب نماز و روزه. ضعف مفرط: ضعف شدید. (ط) طلاق: گسستن پیمان زناشویی. طلاق بائن: طلاقی است که پس از آن مرد حق رجوع به همسرش را ندارد. طلاق خلع: طلاق زنی که به شوهرش مایل نیست ولی شوهر او را طلاق نمی دهد و زن مهر یا مال دیگرش را به او می بخشد تا او را راضی به طلاق کند. طلاق رجعی: طلاقی است که مرد در عدّه زن می تواند به او رجوع نماید. طلاق مبارات: طلاقی است که در نتیجه تنفر زن و مرد از یکدیگر و دادن مقداری مال از طرف زن به شوهر واقع می شود. طواف نساء: اخرین طواف حج و عمره مفرده است که ترک آن موجب استمرار حرمت همبستری برای طواف کننده با همسرش می شود. طوق: گردن بند; آنچه در گردن بیاویزند. طهارت: پاکی; حالتی معنوی که در نتیجه وضو و غسل یا تیمّم حاصل شود. طهارت ظاهری: چیزی که براساس نظر شارع مقدّس محکوم به پاکی است هر چند در واقع نجس باشد مثل این که شخصی وارد خانه مسلمانی شود مادام که صاحب خانه نجاست چیزی را مطرح ننماید تمام اشیاء آن خانه محکوم به پاکی است. (ظ) ظاهر این است: فتوا این است، مگر اینکه در کلام قرینه ای برای مقصود دیگر باشد. ظهر شرعی: وقت اذان ظهر که سایه شاخص محو می شود یا به کمترین حد آن می رسد و ساعت آن نسبت به فصول مختلف و افق های گوناگون فرق می کند. (ع) عاجز: ناتوان; درمانده. عادت ماهیانه: قاعدگی; حیض. عادت وقتیّه و عددیّه: زنهایی که عادت ماهیانه آنها دارای وقت مشخّص و زمان معیّن باشد; عادتشان (وقتیّه و عددیّه) است. عادل: شخصی که دارای ملکه عدالت است. عاریه: دادن مال خود به دیگری برای استفاده موقت و بلاعوض از آن. عاصی: عصیان کننده; کسی که نسبت به احکام الهی نافرمان است. عامل: عمل کننده: 1 - کسی که به قرارداد جعاله عمل می کند; 2 - کسی که متصدّی جمع آوری، حسابرسی و تقسیم و سایر امور مربوط به زکات است; 3 - اجیر. عایدات: درآمد. عدول: اشخاص عادل. عذر شرعی: توجیه قابل قبول; دلیل قابل قبول از نظر شرعی. عرف: فرهنگ عموم مردم. عَرَق جُنُب از حرام: عرقی که پس از آمیزش نامشروع یا استمناء از بدن خارج گردد. عزل: کنار گذاشتن: 1 - انزال نمودن در خارج از رحم برای جلوگیری از آبستنی زن; 2 - برکنار کردن وکیل یا مأمور خود از کار مانند برکناری وصی یا متولّی خائن توسط حاکم شرع. عسرت: سختی; تنگدستی. عقد: گره; پیمان زناشویی; پیوند. عقدبیع: قرارداد خرید و فروش. عقد دائم: ازدواج مادام العمر. عقد غیر دائم: ازدواج موقت. عقود: قراردادهای دو طرفه مثل خرید و فروش، ازدواج، مصالحه. عمّال: کارگزاران. عمداً: از روی قصد; کاری را با علم و آگاهی انجام دادن. عمره: زیارت خانه خدا و انجام اعمال مخصوص خانه کعبه که تا حدودی شبیه حج است و آن بر دو قسم است: عمره تمتّع که قبل از حج تمتّع انجام می گیرد، و عمره مفرده که پس از حج قران و افراد یا بدون حج انجام می گیرد. عمل به احتیاط: مکلّف تکلیف خود را به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف شرعیش را انجام داده است. طریقه احتیاط در کتاب های فقهی مطرح شده است. عنین: مردی که قادر به انجام آمیزش جنسی نیست. عورت: آنچه انسان از ظاهر کردنش حیا می کند; اعضاء تناسلی. عهد: پیمان; تعهّد انسان در برابر خداوند برای کار پسندیده یا ترک ناپسند که با صیغه مخصوص ادا می شود. عیال: زن; همسر. عید فطر: نخستین روز ماه شوّال که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. عید قربان: دهمین روز ماه ذی الحجّه که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. (غ) غائط: مدفوع. غرض عقلائی: هدفی که از نظر عقلا قابل قبول و پسندیده باشد. غساله: آبی که معمولا پس از شستن چیزی خود به خود یا با فشار از آن می چکد. غسل: شستن; شستشو; شستشوی بدن با کیفیت مخصوصی که بر دو نوع است: 1 - ترتیبی; 2 - ارتماسی. غسل واجب: غسلی که انجام دادن آن الزامی است و اقسام آن عبارت است از: 1 - غسل جنابت; 2 - غسل حیض; 3 - غسل نفاس; 4 - غسل استحاضه; 5 - غسل مسّ میّت; 6 - غسل میّت. غسل مستحب: غسلی که به مناسبت ایّام و لیالی خاص یا عبادات و زیارات مخصوص رواست مانند غسل جمعه و غسل زیارت و غیره. غسل ارتماسی: به نیّت غسل یک مرتبه در آب فرو رفتن. عسل ترتیبی: به نیّت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست و سپس طرف چپ را شستن. غسل جبیره: غسلی که با وجود جبیره بر اعضای بدن انجام می گیرد و الزاماً باید به صورت غسل ترتیبی باشد. غُلات: گروهی از مسلمانان هستند که درباره امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) غلّو می کنند و آن حضرت را خدا می شمارند. (ف) فتوا: رأی مجتهد در مسائل شرعیه. فجر: سپیده صبح. فجر اول و دوم: نزدیک اذان صبح از طرف مشرق سپیده ای رو به بالا حرکت می کند که آن را فجر اول می گویند. موقعی که آن سپیده گسترده شد، فجر دوم، و اولِ نماز صبح است. فجر صادق: منظور فجر دوم است. فجر کاذب: منظور فجر اول است. فرادا: نمازی که انسان به طور انفرادی می گزارد. فَرْج: عورت انسان (زن و مرد; قُبُل و دُبُر). فرض: امرالزامی; امری که انجام یا ادای آن واجب است. فضله: مدفوع حیوانات. فطر: نخستین روز ماه شوّال و یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. فطریه: زکات فطره. فقّاع: آب جو. فقیر: محتاج; کسی که نیازمند تأمین مخارج سال خود و عیالش است و چیزی هم ندارد که به طور روزانه قادر به تأمین هزینه زندگیش باشد. فی سبیل الله: در راه خدا انجام کار خیری که نفعش به عموم مسلمانان برسد مثل ساختن مسجد، پل، جاده و غیره. (ق) قُبُل: پیش (کنایه از عضو جنسی انسان است). قتل: کشتن. قتل نفس محترمه: کشتن کسی که خونش از نظر شرعی محترم است و نباید کشته شود. قرائت: خواندن; خواندن حمد و سوره در نمازهای یومیّه. قروح: دُمَل ها; زخم های چرکین. قریب: نزدیک به واقع و حقیقت. قرینه: نشانه; علامت; همانند. قسم: سوگند; سوگند به یکی از اسامی خداوند برای انجام امور پسندیده یا ترک ناپسند. قصاص: کیفر; نوعی از مجازات است که مشابه با جنایت انجام شده می باشد، مثل اینکه شخصی کسی را عمداً بکشد او را خواهند کشت. قصد اقامه: قصد مسافر به ماندن ده روز یا بیشتر در یک محل. قصد انشاء: تصمیم به ایجاد یک امر اعتباری مانند بیع و شراء و غیره همراه با ادای کلمات مربوطه. قصد وجه: در جایی که مکلّف عمل را با حفظ وصف وجوب و یا استحباب انجام دهد، یعنی بگوید این عمل واجب و یا این عمل مستحب را انجام می دهم. قصد رجاء: در موردی است که مکلّف عمل را به احتمال اینکه به خدا نزیک می کند انجام می دهد. قصد قربت مطلقه: چنانچه مکلّف می داند عملی مورد رضا و قرب خداست ولی نمی داند عنوان آن چیست، مثل اینکه می داند گفتن این جمله در نماز خوب است اما نمی داند استحباب خاص دارد یا به عنوان مطلق ذکر و یا دعا باید خوانده شود. قصد قربت: یعنی کاری را برای خدا انجام دادن. قضا: بجا آوردن عملی که در وقت خاص خود انجام نشده است بعد از آن وقت; قضاوت کردن. قنوت: اطاعت; تواضع در برابر خدا; در رکعت دوم نماز پس از قرائت سوره ها، دست ها را در مقابل صورت قراردادن و ذکر و دعا خواندن. قوی: محکم (کنایه از فتوا) قیام: ایستادن; اقامه نماز. قیام متّصل به رکوع: به نیت رکوع از حالت ایستاده خم شدن و رکن نماز است. قی: استفراغ. قیّم: سرپرست; کسی که براساس وصیّت یا حکم حاکم شرع مسؤول امور یتیم و غیره می شود. (ک) کافر: کسی که به توحید و نبوّت یا هر دوی آنها معتقد نیست، یعنی: 1 - کسی که وجود خدا را انکار می کند. 2 - کسی که برای خدا شریک می تراشد. 3 - کسی که پیغمبری پیغمبر اسلام را قبول ندارد. 4 - کسی که در امور فوق شک دارد. 5 - کسی که منکر ضرورت دین است و انکار او به انکار خدا و رسول(صلی الله علیه وآله)می انجامد. کافر حربی: کافری که با مسلمانان در حال جنگ می باشد و یا در پناه مسلمانان نیست. کافر ذمّی: اهل کتاب که در بلاد اسلامی با شرایط مخصوص اهل ذمّه در پناه حکومت اسلامی قرار گرفته و زندگی می کند. کثیر الشّک: کسی که زیاد به شک می افتد. کشف خلاف شدن: آشکار شدن اشتباه، روشن شدن این که یک عمل درست انجام نشده است. کفّاره: کاری که انسان برای جبران گناهش انجام دهد. کفّاره جمع: کفّاره سه گانه (60 روز روزه گرفتن، 60 فقیر را سیر کردن و بنده ای را آزاد نمودن). کفالت: ضمانت. کفیل: ضامن. کیفیّت: چگونگی. (ل) لازم: واجب; اگر مجتهد دلیل الزامی بودن امری را از ایات و روایات کشف کند و بتواند آن را به شارع نسبت دهد، معمولا تعبیر به واجب می کند. و اگر الزامی بودن آن را به طریق دیگر نظیر ادلّه عقلیّه استفاده کند طوری که استناد آن به شارع میسّر نباشد، معمولا تعبیر به لازم می کند. لازم الوفا بودن: باید به آن عمل شود. لزوجت محل: لغزندگی همراه با چسبندگی که در محلی وجود دارد. لغو: بی فایده; بی معنا; بیهوده. لُقطه: پیدا شده; مال پیدا شده ای که صاحب آن معلوم نباشد. (م) ماترک: آنچه از متوفّی باقی مانده باشد. مال الاجاره: مالی که مستأجر بابت اجاره بپردازد. مال المصالحه: مالی که مورد صلح قرار گرفته است. مالیّت شرعی: چیزهایی که از نظر شارع مقدّس مال محسوب می شود مانند همه اموال مشروع (که ضوابط آن توسّط شارع مقدّس بیان گردیده است). مالیّت عرفی: چیزهایی که از نظر فرهنگ عموم مردم (عرف) مال محسوب می شود، هر چند از نظر دین اسلام مالیّت نداشته باشد، مثل خوک و مشروب. ماه هلالی: گردش ماه به دور زمین، ماه قمری که از ماه محرم شروع می شود و به ماه ذی الحجّه ختم می گردد و در مقابل ماه شمسی است که از فروردین ماه شروع و در اسفند پایان می یابد. مأموم: پیرو; کسی که در نماز به امام جماعت اقتدا نماید. مؤونه: مخارج یا هزینه. مباح: هر فعلی که از نظر شرعی نه پسندیده است و نه ناپسند (در برابر واجب و حرام و مستحب و مکروه). صفحه 542 مبتدئه: زنی که برای اولین بار عادت شود. مبطلات: اموری که باطل کننده عبادت می شود. متعه: زنی که با عقد موقّت به همسری مردی درآمده است. متنجّس: هر چیزی که ذاتاً پاک است و در اثر برخورد با شیء نجس آلوده شده است. متولّی: سرپرست. مثمن: قیمت گذاری شده; فروخته شده; کالایی که در معرض فروش قرار گرفته باشد. مجتهد: کوشا; کسی که در فهم احکام الهی به درجه رسیده و دارای قدرت علمی مناسبی است که می تواند احکام اسلام را از روی کتاب و سنّت استنباط نماید. مجتهد جامع الشرائط: مجتهدی که شرایط مرجعیّت تقلید را دارا می باشد. مجرای طبیعی: مسیر طبیعی هر چیز. مجهول المالک: مالی که معلوم نیست به چه کسی متعلّق است. مجزی است: کافی است ساقط کننده تکلیف است. محتضر: کسی که در حال جان کندن است. محتلم: کسی که در خواب منی از او خارج شده باشد. محذور: مانع; کنار گذاشته شده; آنچه از آن پرهیز گشته است. محرّم (محرّمات): چیزی که حرام است; اولین ماه از سال قمری. مَحْرَم: کسانی که ازدواج با آنها به جهت نسبی و یا سببی و یا شیر خوردن حرام ابدی است مانند: خواهر، مادر، دختر و دخترِ دختر، جدّات، عمّه و عمّات، خاله و خالات، ربائب، مادر زن و مادر او، دختر و خواهر رضاعی، زن پسر، زن پدر و نبیره. مُحرِم: کسی که در حال احرام حج یا عمره باشد. محظور: ممنوع. محفوظ: حفظ شده; نگهداری شده. محلّ اشکال است: اشکال دارد; خلاف احتیاط واجب است (مقلّد می تواند در این مسأله به مجتهد دیگری مراجعه کند). محل تأمّل است: باید احتیاط کرد (مقلّد می تواند در این مسأله به دیگری مراجعه کند). صفحه 543 مخیّر است: فتواست، مقلّد بایستی یکی از دو طرف و یا بیشتر را انتخاب نماید. مخرج بول و غائط: مجرای طبیعی خروج ادرار و مدفوع. مخمّس: مالی که خمس آن پرداخت شده باشد. مُدّ: پیمانه ای که تقریباً ده سیر گنجایش داشته باشد (750 گرم). مدّعی: خواهان ; کسی که برای خودش حقّی قائل است. مذی: رطوبتی که پس از ملاعبه از انسان خارج گردد. مرتد: مسلمانی که منکر خدا و رسول یا حکمی از ضروریّات دین شده که انکارش به انکار خدا و رسول باز گردد. مرتدّ فطری: کسی که از پدر یا مادر مسلمان متولّد شده و خودش نیز مسلمان بوده و سپس از دین خارج شده است. مرتدّ ملّی: کسی که از پدر و مادر غیر مسلمان متولّد شده ولی خودش پس از اظهار کفر مسلمان شده و مجدّداً کافر گردیده است. مرجوح (مرجوح شرعی): چیزی که کراهت شرعی داشته باشد. مردار: حیوانی که خود به خود مرده و یا بدون شرایط لازم کشته شده باشد. مزارعه: قراردادی که بین مالک زمین و زارع منعقد می شود که براساس آن مالک درصدی از محصول زراعی را صاحب می شود. مس: لمس کردن. مسّ میت: لمس کردن انسان مرده. مساقات: آبیاری کردن; قراردادی بین صاحب باغ و باغبان که براساس آن باغبان در برابر آبیاری و تربیت درختان، حقّ استفاده از مقدار معیّنی میوه باغ را پیدا می کند. مستحاضه: زنی که در حال استحاضه باشد. مستحب: پسندیده; مطلوب; چیزی که مطلوب شارع است ولی واجب نیست; هر حکم شرعی که اطاعت آن موجب ثواب است ولی مخالفت آن عقاب ندارد. مستطیع: توانا; کسی که امکانات و شرائط سفر حج را دارا باشد. مستهلک: از میان رفته; نابود شده; نیست شده. مسح: دست کشیدن بر چیزی; دست کشیدن به فرق سر و روی پاها با رطوبت باقیمانده از شستشوی صورت و دست ها در وضو. مسکین: بیچاره; مفلوک; کسی که از فقیر هم سخت تر می گذراند. مسکرات: چیزهای مست کننده. مشقّت: سختی; رنج; دشواری. مصالحه: سازش; آشتی. مصو نیّت: آسیب ناپذیری. مضطر: ناچار; ناگزیر. مضطربه: زنی که عادت ماهیانه اش بی نظم است. مضمضه: چرخانیدن آب در دهان. مضیقه: تنگدستی; تنگنایی. مطهّرات: پاک کننده ها. مظالم: چیزهایی که در ذمّه انسان است ولی صاحب آن معلوم نیست و یا دسترسی به آن ممکن نمی باشد، مانند اینکه شخصی یقین دارد در زمان طفولیّت به صورت غیر مجاز در مال کسی تصرّف نموده و در اثر تصرّف ضرری به صاحب آن رسیده است، اکنون برای اینکه یقین به برائت ذمّه خود پیدا کند، لازم است مقداری از مال خود را از طرف صاحب مال به عنوان مظالم با اجازه مجتهد جامع الشرایط به فقیر پرداخت نماید. معامله غرری: معامله ای است که اوصاف کالای مورد معامله (مبیع) به صورت کامل مشخّص نباشد مثل اینکه شخصی خانه ای را که اصلا ندیده است و از خصوصیات آن اطلاع ندارد بخرد یا بفروشد، و این نوع معامله کلا باطل است. معرض: برای عموم نشان دادن; در دیدِ همگان قرار دادن. معهود: شناخته شده; معمول و متداول; آنچه به طور ضمنی مورد قبول باشد. مفطِر: چیزی که روزه را می شکند. مفلّس: کسی که دارائیش کمتر از بدهکاریش می باشد. و از طرف حاکم شرع از تصرف در اموالش منع شده است. مقاربت: نزدیکی کردن; آمیزش جنسی. مقرّرات شرعیه: آنچه از طرف خداوند به عنوان تکلیف شرعی معیّن گردیده است. مکروه: ناپسند; نامطلوب; آنچه انجام آن حرام نیست ولی ترکش اولی است. مکلّف: هر انسانی که بالغ و عاقل است. ملاعبه: بازی کردن; معاشقه کردن. ممیّز: خردسالی که خوب و بد را تمیز می دهد. منذورله: کسی که به نفع او نذر شده است مثل امام(رحمه الله). منعزل: خود به خود برکنار شده. موازین شرعیّه: معیارهای شرعیّه. موالات: پشت سر هم; پیاپی انجام دادن. موجر: اجاره دهنده. مورد اشکال است: خلاف احتیاط است; در این مورد می توان به مجتهددیگر مراجعه کرد. موقوفٌ علیهم: کسانی که به نفع آنها وقف شده است. موقوفه: وقف شده. موکّل: وکیل کننده. منع کردن: جلوگیری کردن; بازداشتن. میّت: مرده; جسد بی جان انسان. (ن) ناسیه: زنی که وقت عادت ماهیانه خود را از یاد برده است. نافله: نماز مستحبّی. نری: بیضه. نبش قبر: شکافتن قبر. نصاب: حدّ مشخّص; حد یا مقدار معیّن. نصاب زکات: حدّ مشخّصی که برای هر یک از موارد وجوب زکات در نظر گرفته شده است. نظر به ریبه: نگاه کردن به گونه ای که موجب تحریک شهوت شود; نگاهی که موجب فتنه شود. نجس: پلید; ناپاک. نفاس: خونی که پس از زایمان از رحم زن خارج می گردد. نکاح: ازدواج کردن; زناشویی. نماز آیات: دو رکعت نماز مخصوص که در مواردی نظیر زلزله و کسوف و خسوف واجب است. نماز احتیاط: نماز بدون سوره ای که برای جبران رکعات مورد شک بجا آورده می شود. نماز استسقاء: نمازی که با کیفیت مخصوص برای طلب باران خوانده شود. نماز جماعت: نماز واجبی که دو نفر یا بیشتر با امامت یکی از آنها بجا می آوردند (در نماز جمعه حدّاقل جماعت 5 نفر است). نماز جمعه: دو رکعت نماز مخصوص که در زوال جمعه به جای نماز ظهر و به طور جماعت برگزار می گردد و با کمتر از 5 نفر انجام پذیر نیست. نماز خوف: نماز یومیّه انسان در حال جنگ و امثال آن که با کیفیت مخصوص و به طور شکسته بجا آورده شود. نماز شب: هشت رکعت نماز مستحبّی که به صورت 4 نماز دو رکعتی در ثلث آخر شب گزارده می شود. نماز شفع: دو رکعت نماز مستحبّی که پس از هشت رکعت نافله های شب، پیش از نماز وتر گزارده می شود. نمازطواف: دورکعت نمازمخصوص که در مراسم حجوعمره پس ازطواف گزارده می شود. نماز عید: دو رکعت نماز مخصوص که روز عید فطر و قربان می خوانند. نماز غفیله: دو رکعت نماز مخصوص که پس از نماز مغرب تا وقتی که سرخی مغرب از بین نرفته مستحب است. نماز قصر: نماز کوتاه; نمازهای چهار رکعتی که در سفر دو رکعت خوانده می شود. نماز قضا: نمازی است که به جای نمازهای فوت شده گزارده می شود. نماز مسافر: نماز کوتا; نمازهای چهار رکعتی که مسافر باید در سفر دو رکعتی بجا آورد. نماز مستحب: هر نمازی که بجا آوردن آن پسندیده است ولی واجب نیست. نماز میّت: نماز مخصوصی که باید بر جنازه مسلمان خوانده شود. نماز واجب: نمازی که بجا آوردن آن بر هر مکلّفی لازم است و اقسام آن عبارت است از: 1 - نمازهای یومیّه; 2 - نماز آیات; 3 - نماز میّت; 4 - نماز طواف; 5 - نماز قضای پدر و مادر; 6 - نمازی که انسان با نذر و عهد و قسم بر خود واجب کرده است. نماز وتر: یک رکعت نماز که پس از نماز شفع خوانده می شود و آخرین رکعت از نماز شب محسوب می گردد. نماز وحشت: دو رکعت نماز که برای شب اوّل قبر متوفّی خوانده می شود. نماز یومیّه: نماز روزانه; نمازهای واجب در هر شبانه روز که مجموعاً 17 رکعت است. نوافل یومیّه: نمازهای مستحبّی روزانه که هر شبانه روز 34 رکعت و در جمعه 38 رکعت است. نهی از منکر: بازداشتن دیگری از هر عملی که به حکم شارع ناپسند است. نیّت: قصد; تصمیم به انجام عمل دینی با هدف تقرّب به خداوند. (و) واجب: هر امری که انجام آن از نظر شرع الزامی و اجباری است. واجب تعبّدی: واجبی که در انجام آن قصد قربت لازم است (عبادات) واجب تعیینی: واجبی که به طور مشخّص وجوب به آن تعلّق گرفته است مانند نماز، روزه و حج. واجب توصلی: واجبی که قصد قربت لازم ندارد، مانند ادای دین کردن و جواب سلام دادن و شستن لباس و بدن برای نماز. واجب تخییری: امری که وجوب بین آن و دیگری دوران دارد، مانند کفّاره روزه که مخیّر است بین سه امر: 1 - آزاد کردن بنده; -2 شصت روز روزه گرفتن; 3 - شصت مسکین را اطعام کردن. واجب عینی: واجبی که برهر فردی با قطع نظر از دیگران واجب است، مانند نماز و روزه. واجب کفایی: واجبی که اگر کسی آن را انجام دهد از دیگران ساقط می شود، مانند غسل و سایر تجهیزات میّت که بر همه واجب است ولی وقتی که عدّه ای اقدام کنند، از دیگران ساقط می شود. واجب معلّق: واجبی که زمان وجوب آن (حال) و زمان واجب (آینده) یعنی وجوبش فعلی است ولی واجب را باید در شرایط مشخّصی انجام داد مانند وجوب حج پس از تحقّق شرایط استطاعت یعنی کسی که مستطیع شد حج بر او واجب است ولی باید صبر کند تا ایّام مخصوص حج فرا رسد و آنگاه عمل نماید. واجب منجّز: واجبی است که زمان وجوب و واجب یکی است، مانند روزه که در همان وقتی که واجب می گردد در همان وقت هم باید آن را انجام داد. واجب مطلق: واجبی که در هر شرایطی وجوب دارد، مانند نماز. واجب مشروط: واجبی که تنها در شرایط خاصّی واجب می گردد، مانند حج که تنها با شرط استطاعت واجب می شود. واجب موسّع: واجبی است که وقت انجام آن وسیع است، مانند نماز ظهر و عصر که از ظهر تا غروب وقت دارد. واجب مضیّق: واجبی است که دارای وقت مشخّص و محدود است، مانند روزه گرفتن در ماه رمضان. وارث: کسی که ارث می برد. واقف: وقف کننده. وثیقه: سپرده; گرویی. وجه: صورت; دلیل; عنوان. ودی: رطوبتی که گاهی پس از خروج بول مشاهده می شود. ودیعه: امانت. وذی: رطوبتی که گاهی پس از خروج منی مشاهده می شود. وصل به سکون: حرکت آخر کلمه ای را انداختن وبدون وقف آن را به کلمه بعد چسباندن. وصی: کسی که مسؤول انجام وصیّتی شود. وصیّت: سفارش; توصیه هایی که انسان برای کارهای پس از مرگش به دیگری می کند. وضو: شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها برای برپا داشتن نماز. وضوی ارتماسی: وضویی که انسان به عوض آنکه آب را روی صورت و دست هایش بریزد، صورت و دست هایش را در آب فرو می برد و در حال فروبردن یا بیرون آوردن آن قصد وضو می کند. وضوی ترتیبی: وضویی که انسان با ریختن آب به قصد وضو روی صورت و دست هایش آنها را می شوید. وضوی جبیره: آن است که در محل وضو، جبیره باشد. وطن: جایی که انسان برای اقامت و زندگی دائمی خود اختیار کند. وطی: لگدمال کردن; کنایه از عمل جنسی است. وقف به حرکت: در حین ادای حرکت آخرین حرف یک کلمه بین آن و کلمه بعد فاصله انداختن. وکیل: نماینده; کسی که از طرف شخصی اختیار انجام کاری را داشته باشد. ولایت: سرپرستی; صاحب اختیار بودن. ولیّ (یا قیّم): کسی که به دستور شارع مقدّس سرپرست دیگری است مانند پدر و پدربزرگ و مجتهد جامع الشرایط. (ه) هبه: بخشش. هدم: ویرانی. هدیه: تحفه; ارمغان. (ی) یائسه: زنی که سنّش به حدّی رسیده که دیگر عادت ماهیانه نمی شود.