با گذشت سی سال از انقلاب، تشکیل شورای انقلاب فرهنگی و صرف هزینه های زیاد، چه حرکتی در جهت اسلامی سازی دانشگاه صورت گرفته؟ شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان متولی اصلی اسلامی کردن دانشگاه ها اقدامات متعددی را در این زمینه انجام داده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم ؛ الف - تصویب آیین نامه حفظ حدود و آداب اسلامی در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی که براساس آن دانشگاهها ملزم به رعایت حدود اسلامی و پرهیز از اختلاطهای غیرضروری در محیطهای دانشگاهی گردیدند. ب- تجدید نظر در اساسنامه جهاد دانشگاهی با رویکرد حذف وظیفه مشارکت این سازمان در اداره دانشگاهها و تأکید بر انجام فعالیتهای فرهنگی و تحقیقاتی به منظور اسلامی شدن دانشگاهها ج- تشکیل شورای اسلامی کردن مراکز آموزشی و تدوین آیین نامه اسلامی کردن مراکز آموزشی. مهمترین وظایف این شورا عبارت است از ؛ 1- تدوین و پیشنهاد سیاستهای مرتبط با اسلامی شدن دانشگاهها و مراکز آموزشی به شورای عالی انقلاب فرهنگی. 2- تدوین راهبردهای مناسب برای اسلامی شدن دانشگاهها و مراکز آموزشی بر مبنای یافتههای موجود و پژوهشهای نوین. 3- ارائه طرحها و پیشنهادهای اساسی مؤثر در اسلامی شدن دانشگاهها و مراکز آموزشی و پژوهشی به شورای عالی انقلاب فرهنگی. 4- نظارت بر اجرای صحیح مصوبات مربوط به اسلامی شدن دانشگاهها و مراکز آموزشی. 5- ارائه گزارش پیشرفت روند اسلامی شدن دانشگاهها و مراکز آموزشی حداقل هر شش ماه یک بار به شورای عالی انقلاب فرهنگی. این شورا در خصوص دانشگاهها توجه به یکسری اصول عمومی و اصول اختصاصی دارد. اصول عمومی دانشگاهها 1- اهتمام به علم و دانش و اعتقاد به تأثیر بنیادی و قطعی آن در اداره صحیح جامعه و تأمین رفاه و سعادت مردم و رشد و توسعه متوازن. 2- اهمیت داشتن فکر و اندیشه و وجود آزادی برای تحقیق و نقد و بررسی آراء و نظریات گوناگون. 3- داشتن پیوند با واقعیتهای جامعه و توجه به جنبههای عملی و کاربردی اندیشههای نظری. 4- داشتن آگاهی از مسائل و مباحث فکری و اجتماعی در عرصه سیاسی جامعه و مشارکت در صحنه زندگی اجتماعی و ایفای نقش در آن. 5- شناخت سنتها و مفاهیم اخلاقی و ارزشی و فرهنگی جامعه. اصول اختصاصی دانشگاه اسلامی 1- دانشگاه اسلامی دانشگاهی است که در آن: بینش توحیدی بر تمامی شئون دانشگاه و تفکر و اندیشه دانشگاهیان حاکمیت دارد و علمآموزی به منزله یک عبادت در جهت ایجاد و تقویت این نگرش ایفای نقش میکند. 2- دانشگاه اسلامی دانشگاهی است که در آن: محیطی سرشار از معنویت و مکارم اخلاق به منظور رشد و تعالی فردی و تربیت صحیح و تزکیه و تعلیم نفوس ایجاد میشود و حیات و شخصیت معنوی و اخلاقی افراد اعتلا مییابد. 3- دانشگاه اسلامی دانشگاهی است که در آن: افراد در پرتو معارف اسلامی با احساس تعهد و مسئولیت نسبت به رشد و تعالی جامعه و تحقق اهداف و ارزشهای اسلامی در فعالیتهای اجتماعی مشارکت میجویند. د- تدوین سیاست های راهبردی اسلامی شدن مراکز آموزشی اهم سیاستهای راهبردی اسلامی شدن مراکز آموزشی عبارتند از ؛ 1. استاد فراهم آوردن زمینههای مساعد قانونی و اجرایی برای جذب و گزینش استادان شایسته از نظر علم، ایمان، تقوا، تعهد و آگاهی و پایبندی به مبانی و آرمانهای نظام جمهوری اسلامی ایران. جذب و گزینش استادان و مدرسان دروس معارف اسلامی به منظور گزینش استادان و مدرسانی با تواناییها و شایستگیهای بالای علمی و معنوی و اخلاقی. فراهم کردن زمینههای مناسب مادی و معنوی برای شناسایی و تبیین و تکریم مقام استادان در دانشگاه و جامعه از دیدگاه اسلام به منظور تشویق و ترغیب آنان و افزایش نشاط و تحرک علمی و اجتماعی. برنامهریزی به منظور توأم ساختن فعالیتهای آموزشی و پژوهشی اعضای هیئت علمی با نقش تربیتی و اخلاقی آنان در مراکز آموزشی و سطح جامعه. ارتقای سطح دانش و معرفت دینی، سیاسی و اجتماعی استادان متناسب با رشته تخصصی، علائق و تجارب آنان. قانونمند کردن فعالیتهای سیاسی و فرهنگی استادان به منظور فراهم آوردن محیطی سالم و آزاد و مطمئن برای بحث و گفتگو و ارتقای اندیشه دینی و ایفای نقش مؤثر آنان. نظارت و ارزیابی مستمر علمی اعضای هیئت علمی 2. دانشجو 1. ارتقای سطح بینش اسلامی و اعتقادی دانش آموزان برای ورود به آموزش عالی با توجه به پیوستگی و تلازم میان نظام آموزش عالی با نظام آموزش و پرورش. 2. گسترش و تقویت ایمان و اعتقاد اسلامی، تهذیب و تزکیه نفس و اعتلای عقلانی و علمی دانشجویان. 3. تقویت روحیه آرمان گرایی، کمالجویی، نقادی، آزادگی، ایثارگری، مشارکتجویی، حقیقتجویی و تشویق و تقویت احساس مسئولیت اجتماعی دانشجویان. 4. ارتقای سطح دانش و بینش سیاسی و اجتماعی دانشجویان و تجهیز آنان با تواناییها و قابلیتهای مورد نیاز برای تحلیل مسائل جامعه و جهان در جهت تحقق آرمانهای اسلامی. 5. تشویق و زمینهسازی به منظور مادامالعمر تلقی کردن تحصیل علم به عنوان یک ارزش و فریضه اسلامی. 6. قانونمند کردن فعالیتهای فرهنگی و سیاسی دانشجویان به منظور فراهم آوردن محیطی سالم و آزاد و مطمئن برای بحث و گفتگو و تحرک و فعالیتو ارتقای اندیشه دینی. 7. حل مشکلات اجتماعی و معیشتی دانشجویان به منظور فراهم آوردن بستر لازم برای فعالیتهای علمی، فرهنگی و دینی آنان. 8. نظارت و ارزیابی هدفمند و مستمر علمی و اخلاقی دانشجویان و توصیه و تأکید بر خود ارزیابی آنها. 3. نظام برنامهریزی فرهنگی 1. احیا و حفظ و ترویج فرهنگ اصیل اسلام در محیطهای علمی با استفاده از روشهای کارآمد و هماهنگ با شئون محیطهای علمی. 2. توجه به مبانی اسلامی در تدوین نظام برنامهریزی فرهنگی به منظور تحقق آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی. 3. توجه و تأکید بر توأم بودن نظام برنامهریزی فرهنگی با نظام برنامهریزی درسی، آموزشی، پژوهشی و مدیریت. 4. توجه به ملازمات و پیوستگی نظام آموزش و پرورش با نظام آموزش عالی در برنامه ریزیهای فرهنگی. 5. زمینه سازی به منظور ایجاد توانایی بحث و گفتگو و نقد و ارزیابی سایر فرهنگها و تمدنها. 6. توجه به مقتضیات زمان و نیازها و علائق و رشتههای تحصیلی دانشجویان در برنامه ریزیهای فرهنگی وارائه چهرهای متین و جذاب از آرمانها و ارزشهای اسلامی. 7. رعایت ویژگیهای معماری اسلامی و ملی در طراحی فضاهای کالبدی دانشگاه. 8. توجه و اهتمام ویژه به احداث مساجد و نمازخانهها در مراکز آموزشی و اختصاص امکانات و تسهیلات در خور شأن به آن. 9. توجه به حفظ عفاف در مراکز آموزشی به ویژه تنظیم روابط بین دانشجویان دختر و پسر و تلاش در جهت فراهم کردن زمینههای مناسب برای این منظور و کاهش اختلاط آنها. 10. هماهنگی در سیاستگذاری فرهنگی مراکز علمی با رعایت مقتضیات اجرایی. 11. نظارت و ارزیابی هدفمند و مستمر برنامه ریزی فرهنگی. 4: متون و برنامهریزی درسی 1. طراحی نظام آموزشی، تدوین متون و برنامههای درسی در تمامی شاخههای علوم براساس جهانبینی الهی و پژوهش در پدیدههای هستی به منظور شناخت و شناساندن آیات الهی در جهان. 2. توجه به هماهنگی و همسویی علم و دین در طراحی و تدوین برنامهها و متون درسی. 3. بازنگری نظام برنامهریزی درسی و اصلاح و تدوین متون درسی با استفاده از روشهای نوین و کارآمد علمی و مفاهیم و ارزشهای اسلامی. 4. طراحی و تدوین متون و برنامههای درسی براساس مبانی اسلامی به ویژه در رشتههای علوم انسانی 5. هدایت نظام برنامهریزی درسی به سمت تقویت فضایل اخلاقی و اجتماعی، پرورش قدرت ابداع و ابتکار و اعتماد به نفس و ایجاد باور به مبانی دینی و التزام به مسئولیتهای اجتماعی. 6. توجه و تأکید بر هماهنگی و تناسب متون اخلاقی و معارف اسلامی با نیازهای جدید و رشتههای تحصیلی. 7. بازشناسی و معرفی مواریث و مفاخر علمی، فرهنگی، تاریخی و معاصر و بهرهگیری از آنها در تدوین برنامهها و متون درسی برای تقویت روحیه خودباوری و استقلالخواهی. 8. تدوین نظام جامع نظارت و ارزیاب هدفمند و مستمر متون و برنامههای آموزشی و درسی ه- نظام برنامهریزی آموزشی و پژوهشی 1. اصلاح و تدوین نظام برنامهریزی آموزشی و پژوهشی با توجه به نیازهای جامعه و تحولات روزافزون علوم، با تأکید بر گسترش مرزهای دانش و براساس مبانی اسلامی. 2. توجه ویژه به اهمیت رشتههای علوم انسانی در تربیت و انسانسازی و تأثیرات مثبت و منفی آنها در تحولات فرهنگی با عنایت به وجود قابلیتها و ظرفیتهای فراوان در کشور. 3. ایجاد هماهنگی و تناسب بین نظام آموزشی و پژوهشی آموزش و پرورش و آموزش عالی با توجه به ملازمت و پیوستگی آنها. 4. افزایش انعطافپذیری به منظور پاسخگویی به نیازها و تحولات علمی و اجتماعی. 5. بهره گیری از تجارب علمی در سطوح ملی و بینالمللی به ویژه تجارب حوزههای علوم دینی. 6. توجه به هماهنگی و همسویی علم و دین در بینش اسلامی در طراحی و تدوین برنامههای آموزشی و پژوهشی. 7. تقویت روحیه تحقیق و تتبع، آموزش تفکر منتقدانه، استفاده از فنآوریهای نوین آموزشی و ارائه الگوهای جدید به منظور ایجاد تحول و اصلاح در روشهای تدریس و پژوهش. 8. برنامهریزی آموزشی و پژوهشی براساس پژوهشهای علمی و ایجاد تعادل و تناسب میان آموزش و پژوهش در برنامهها و متون. 9. نظارت وارزیابی هدفمند برنامه ریزی آموزشی و پژوهشی. 6: مدیریت 1. توجه و تأکید بر تقویت ارزشهای اسلامی انقلابی، تعهد اجتماعی، زمانشناسی، قانونمندی، تفاهم و احتراز از خود محوری در طراحی و هدایت نظام مدیریتی. 2. اصلاح و طراحی نظام جامع و هماهنگ مدیریت براساس ایجاد تعادل در فعالیتهای آموزشی، پژوهشی و اجتماعی با توجه و تأکید برحذف مراکز موازی تصمیمگیری، رایزنی و مشورت با مسؤولان و دستاندرکاران و جلب مشارکت دانشگاهیان. 3. اعتماد به مدیران و ایجاد زمینههای ضروری استقلال عمل در حوزههای مدیریتی برای افزایش توان رقابت سالم و رشد پیشرفت. 4. تربیت و انتخاب مدیرانی متعهد و متخصص با تأکید بر شایستهسالاری. 5. توجه به نفش الگویی استادان در رفتارسازی دانشجویان و الگوسازی براساس آن نقش از طریق شناسایی و معرفی و تشویق مدیران، استادان، دانشجویان و کارمندان شایسته براساس شاخصههای مدیریت در نظام اسلامی. 6. تقویت زمینههای نظری و عملی برای اصلاح مداوم روشهای مدیریتی و افزایش کارآمدی آنها به منظور تحقق ارزشهای اسلامی و معیارهای انقلابی. 7. نظارت و ارزیابی هدفمند و مستمر به منظور تقویت ابعاد علمی و اسلامی مدیریت مراکز آموزشی و علمی. و- تشکیل کمیته هماهنگی آموزشهای دینی به منظور تحیکم جایگاه آموزشهای دینی، هماهنگی در سیاستها و روز آمد کردن روشهای ارائه این آموزشها و به طور کلی برای تحقق اهداف سیاستهای آموزشهای دینی، این کمیته زیر نظر شورای اسلامی شدن تشکیل شده و به فعالیت مشغول است. از جمله این فعالیتها تشکیل (کمیته تخصصی برنامه ریزی دروس معارف اسلامی) بوده است ز- تشکیل ستاد گسترش و تعیق اسلام در مراکز آموزشی ریاست این ستادها با رئیس دستگاه است. آیین نامه ستاد مذکور به دستگاههای ذی ربط ابلاغ شده و این ستادها بر اساس آیین نامه خود به فعالیت مشغولاند و به صورت دورهای در شورای اسلامی شدن به ارائه گزارش فعالیتهای خود میپردازند. رعایت اصول حاکم بر دانشگاهها و سیاستهای راهبردی مربوط به هر یک از مؤلفهها، آثار و نتایجی را به بار میآورد که به صورت شاخصهایی قابل بررسی و اندازه گیری است. مهمترین شاخصهای مربوط به اصول و سیاستهای عمومی دانشگاهها عبارت است از: 1. افزایش سهم کشور در ابداعات و اختراعات و اکتشافات علمی. 2. کاهش وابستگی کشور به بیگانگان به ویژه در زمینه علوم و صنایع و فنآوری. 3. ارتقای سطح فرهنگ عمومی جامعه و افزایش التزام عملی به مقررات و قوانین. 4. گسترش زمینههای بحث و گفت وگوی سازنده و آمادگی برای پذیرش آرای صحیح دیگران. 5. افزایش دانش آموختگان متعهد، متقی، فاضل، شجاع و حساس به سرنوشت کشور. همچنین رعایت اصول و ارزشهای اسلامی در سیاستهای مربوط به مولفههای مختلف دانشگاهها و سایر مراکز آموزشی نتایجی را به بار میآورد که به صورت شاخصهایی قابل بررسی و اندازهگیری میتوان ارائه کرد و مهمترین آنها از این قرار است: 1. افزایش باور عمومی نسبت به عقاید اسلامی و اعتلای روح معنویت و مکارم و فضایل اخلاقی. 2. افزایش میزان تعهد عملی نسبت به احکام و ارزشهای اسلامی و آرمانهای انقلاب. 3. فراهم شدن زمینههای مشارکت هرچه بیشتر در انجام برنامههای دینی و اخلاقی. 4. بالا رفتن توان فکری و روحی برای دفاع مؤثر و معقول از دستاوردهای انقلاب و مبارزه با تهاجم فرهنگی. ح- تدوین سیاستهای ارتقای فعالیتهای فرهنگی در دانشگاهها اصول حاکم بر این فعالیتها عبارتند از: تبیین و معرفی اصول و ارزشهای اسلامی و دفاع از آرمانهای جمهوری اسلامی ایران، تقویت و معرفی اصول و ارزشهای اسلامی و دفاع از آرمانهای جمهوری اسلامی ایران، تقویت و گسترش روحیه تعهد به کشور، خدمت به مردم و استقلال فرهنگی، معرفی جامع فرهنگ و مدنیت اسلام و ایران، اهتمام و اولویت بخشیدن به فعالیتهای فرهنگی دینی، بازشناسی و ارزیابی مواریث و سنن دینی و ملی، تقویت عناصر مثبت فرهنگی از قبیل تفکر و قدرت نقادی، خود باوری، امید به آینده، احترام به حقوق دیگران، نظم پذیری، وجدان کاری و احترام به قانون، رعایت موازین و احکام اسلامی در فعالیتهای فرهنگی و هنری و ایجاد زمینه مناسب برای بهرهگیری مطلوب و متعادل فرهنگی و هنری از اوقات فراغت. (پایگاه اطلاع رسانی شورای عالی انقلاب فرهنگی , شورای اسلامی شدن مراکز آموزشی ) این بخشی از اقدامات شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص اسلامی کردن دانشگاهها بود . البته روشن است که کارآیی و اثربخشی سیاستهای مذکور، که به اهم مصادیق آنها در مجموعه حاضر اشاره شده است، علاوه بر آنکه مبتنی برطراحی و تدوین سیاستها و برنامههای اجرایی دقیق و واقع بینانه است، مستلزم توجه جدی به مجموعهای از عوامل محیطی است که به نحو مستقیم و غیرمستقیم و به اشکال گوناگون میتوانند برتمامی یا بخشی از عملکرد یا اثربخشی راهبردها و برنامههایی که در فرآیند اسلامی شدن در حال اجرا هستند اثر گذشته و آنها را از مسیر و مقصود اصلی منحرف ساخته یا کارآیی و اثربخشی آنها را افزایش دهند. رسانهها، حوزههای علمیه، فضای عمومی جامعه در تمامی ابعاد آن، مسائل اقتصادی، روابط و مناسبات بینالمللی و تأثیر متقابل با مسائل داخلی، هماهنگی راهبردی در سطوح مدیریت کلان نظام در مورد آموزش عالی و اسلامی شدن و آموزش و پرورش، از جمله عواملی هستند که اقتضائات محیطی خود را بر فضای دانشگاه وارد میآورند. در ارزیابی اقدامات و عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد اسلامی کردن دانشگاه باید بگوییم هر چند در این راستا اقدامات ارزنده ای توسط این نهاد صورت گرفته است اما تا رسیدن به آرمان های امام و مقام معظم رهبری هنوز فاصله زیادی باقی مانده است. اگر دانشگاه می خواهد مبدأ تحولات در کشور باشد باید فکری که در این دانشگاه به دانشجو القا می شود فکر اسلامی باشد و تعهد به نظام و کشور را به دنبال داشته باشد. پس از گذشت سی سال می توان گفت: رد پای جریان های منحرف و مخالف نظام در برخی مراکز آموزشی کشور به چشم می خورد؛ بنابراین ضرورت تداوم انقلاب فرهنگی همانند سال های نخست انقلاب همچنان به قوت خود باقیست. همگان می دانند که بیشترین سرمایه دشمن در راستای به انحراف کشیدن دانشجو و دانشگاه است و اگر خدای ناکرده این هدف شوم روزی محقق گردد هویت ملی و اسلامی ما نیز نابود خواهد شد. امروز تهاجم رنگارنگ فرهنگی دشمن با ابزار های متنوع به قصد بر هم زدن پیشینه دینی و تاریخی و هویت ملتها به قوت ادامه دارد. اگر امروز خودباوری از جوان ایرانی گرفته شود باید فرهنگ ایرانی - اسلامی را در لابلای کتاب ها و نوشته های پیشینیان به جستجو پرداخت. مرحوم امام فرمودند : دانشگاهها باید تغییر بنیانی کند و باید از نو ساخته بشود که جوانان ما را تربیت کنند به تربیتهای اسلامی . اگر تحصیل علم می کنند , در کنار آن تربیت اسلامی باشد , نه آنکه اینها را تربیت کنند به تربیتهای غربی ... باید دانشگاه اسلامی بشود تا علومی که در دانشگاه تحصیل می شود در راه تقویت ملت و با احتیاج ملت همراه باشد ... معنای اسلامی شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند و خودش را از غرب جدا کند و خودش را از وابستگی به شرق جدا کند و یک مملکت مستقل , یک دانشگاه مستقل , یک فرهنگ مستقل داشته باشیم . ( صحیفه امام , ج 12, ص 248- 252) مقام معظم رهبری در این باره فرمودند : معنای اسلامی کردن دانشگاهها این است که باید دین وجه غالب دانشگاهها باشد ...اسلامی بودن دانشگاه یعنی دانشگاهی که بتواند علم را در خود بجوشاند ... اسلام برای علم , عزت وشرف اصیل قائل است نه شرف ابزاری و علم را نور می داند ... اسلامی بودن یعنی ایستادگی بر روی اصول و پایه های مستحکمی که زیر پای اندیشه و فکر انسان وجود دارد .( دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان , قم: معارف, 1377, ج3, ص 115-116, بیانات معظم له در دیدار با رؤسای دانشگاهها , 6/12/76) راه حلّ اسلامی کردن دانشگاه آیت الله جوادی آملی نیز در این زمینه فرمودند : داشتن دانشگاه اسلامی منوط به داشتن علوم اسلامی است و این علم زمانی فراهم میشود که اولاً علم را به حریم هندسه معرفت دینی راه دهیم و چتر دین را بر سر آن بگسترانیم و ثانیاً طبیعت را خلقت ببینیم و میان طبیعتشناسی و الهیات وفاق و آشتی برقرار کنیم و از سیر افقی فقط در مسیر علم دست برداریم و هرگونه فکر ناب، اندیشه سَرَه، عقل صرف و رهاورد علم صائب را موهبت الهی بدانیم که به انسان عطا کرده است.اگر خواستیم علوم تجربی و متون درسی دانشگاهها اسلامی گردد باید اولاً عنوان (طبیعت) برداشته شود و به جای آن عنوان (خلقت) قرار گیرد؛ یعنی اگر عالمی بحث میکند که فلان اثر در فلان ماده معدنی هست یا فلان گونه گیاهی چنین خواص و آثاری دارد، با تغییر عنوان یاد شده اینگونه میاندیشد و آن را تبیین میکند که این پدیدهها و موجودات چنین آفریده شدهاند. ثانیاً عنوان خالق که مبدأ فاعلی است ملحوظ باشد؛ یعنی آفریدگارِ حکیم صحنه خلقت را چنین قرار داده است که دارای آثار و خواص ویژهای باشند. ثالثاً هدف خلقت که پرستش خدا و گسترش عدل و داد است به عنوان مبدأ غایی منظور شود. رابعاً محور بحث دلیل معتبر نقلی؛ مانند آیه قرآن یا حدیث صحیح قرار گیرد. خامساً از تأییدهای نقلی یا تعلیلهای آن استمداد شود. سادساً در هیچ موردی دعوای (حسبنا العقل) نباشد، چنان که ادعای (حسبنا النقل) مسموع نشود. سابعاً تفسیر هر جزئی از خلقت با در نظر گرفتن تفسیر جزء دیگر آن باشد تا از سنخ تفسیر تکوین به تکوین به شمار آید؛ نظیر تفسیر تدوین به تدوین، زیرا هر موجودی از موجودهای نظام آفرینش آیه، کلمه و سطری از آیات، کلمات و سطور کتاب جامع تکوین الهی است. در این صورت ارتباط موضوع دانش عالمان علوم طبیعی با خالق هستیبخش هم به لحاظ مبدأ آفرینش و هم به لحاظ مقصد و منتهای آن و هم به جهت صراط مستقیم محفوظ میماند؛ اما اگر این نظم خاص اتفاق نیفتد و همچنان بر آن نگاه معیوب که طبیعت را منقطع الاول و الآخر تصور میکند، اصرار ورزیده شود چارهای جز آن نیست که همچنان به شانس و تصادف بسنده کنند یا کار را به خود طبیعت استناد دهند و از این نکته که کسی طبیعت را به این صورت درآورده، غفلت ورزند و جهان را مانند انسان و انسان را بسان جهان، پوچ و بیمعنا تفسیر کنند. انسان به دنیا میآید و رشد میکند و میپوسد؛ مانند دیگر پدیدههای طبیعی بیآنکه از پوست به در آید و غایت و هدفی متعالی را تعقیب کند.( جوادی آملی , عبد الله , منزلت عقل در هندسه معرفت دینی , قم: مرکز نشر اسراء , 1386, ص 140-141) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100130018)
با گذشت سی سال از انقلاب، تشکیل شورای انقلاب فرهنگی و صرف هزینه های زیاد، چه حرکتی در جهت اسلامی سازی دانشگاه صورت گرفته؟
با گذشت سی سال از انقلاب، تشکیل شورای انقلاب فرهنگی و صرف هزینه های زیاد، چه حرکتی در جهت اسلامی سازی دانشگاه صورت گرفته؟
شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان متولی اصلی اسلامی کردن دانشگاه ها اقدامات متعددی را در این زمینه انجام داده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم ؛ الف - تصویب آیین نامه حفظ حدود و آداب اسلامی در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی که براساس آن دانشگاهها ملزم به رعایت حدود اسلامی و پرهیز از اختلاطهای غیرضروری در محیطهای دانشگاهی گردیدند. ب- تجدید نظر در اساسنامه جهاد دانشگاهی با رویکرد حذف وظیفه مشارکت این سازمان در اداره دانشگاهها و تأکید بر انجام فعالیتهای فرهنگی و تحقیقاتی به منظور اسلامی شدن دانشگاهها ج- تشکیل شورای اسلامی کردن مراکز آموزشی و تدوین آیین نامه اسلامی کردن مراکز آموزشی. مهمترین وظایف این شورا عبارت است از ؛ 1- تدوین و پیشنهاد سیاستهای مرتبط با اسلامی شدن دانشگاهها و مراکز آموزشی به شورای عالی انقلاب فرهنگی. 2- تدوین راهبردهای مناسب برای اسلامی شدن دانشگاهها و مراکز آموزشی بر مبنای یافتههای موجود و پژوهشهای نوین. 3- ارائه طرحها و پیشنهادهای اساسی مؤثر در اسلامی شدن دانشگاهها و مراکز آموزشی و پژوهشی به شورای عالی انقلاب فرهنگی. 4- نظارت بر اجرای صحیح مصوبات مربوط به اسلامی شدن دانشگاهها و مراکز آموزشی. 5- ارائه گزارش پیشرفت روند اسلامی شدن دانشگاهها و مراکز آموزشی حداقل هر شش ماه یک بار به شورای عالی انقلاب فرهنگی. این شورا در خصوص دانشگاهها توجه به یکسری اصول عمومی و اصول اختصاصی دارد. اصول عمومی دانشگاهها 1- اهتمام به علم و دانش و اعتقاد به تأثیر بنیادی و قطعی آن در اداره صحیح جامعه و تأمین رفاه و سعادت مردم و رشد و توسعه متوازن. 2- اهمیت داشتن فکر و اندیشه و وجود آزادی برای تحقیق و نقد و بررسی آراء و نظریات گوناگون. 3- داشتن پیوند با واقعیتهای جامعه و توجه به جنبههای عملی و کاربردی اندیشههای نظری. 4- داشتن آگاهی از مسائل و مباحث فکری و اجتماعی در عرصه سیاسی جامعه و مشارکت در صحنه زندگی اجتماعی و ایفای نقش در آن. 5- شناخت سنتها و مفاهیم اخلاقی و ارزشی و فرهنگی جامعه. اصول اختصاصی دانشگاه اسلامی 1- دانشگاه اسلامی دانشگاهی است که در آن: بینش توحیدی بر تمامی شئون دانشگاه و تفکر و اندیشه دانشگاهیان حاکمیت دارد و علمآموزی به منزله یک عبادت در جهت ایجاد و تقویت این نگرش ایفای نقش میکند. 2- دانشگاه اسلامی دانشگاهی است که در آن: محیطی سرشار از معنویت و مکارم اخلاق به منظور رشد و تعالی فردی و تربیت صحیح و تزکیه و تعلیم نفوس ایجاد میشود و حیات و شخصیت معنوی و اخلاقی افراد اعتلا مییابد. 3- دانشگاه اسلامی دانشگاهی است که در آن: افراد در پرتو معارف اسلامی با احساس تعهد و مسئولیت نسبت به رشد و تعالی جامعه و تحقق اهداف و ارزشهای اسلامی در فعالیتهای اجتماعی مشارکت میجویند. د- تدوین سیاست های راهبردی اسلامی شدن مراکز آموزشی اهم سیاستهای راهبردی اسلامی شدن مراکز آموزشی عبارتند از ؛ 1. استاد فراهم آوردن زمینههای مساعد قانونی و اجرایی برای جذب و گزینش استادان شایسته از نظر علم، ایمان، تقوا، تعهد و آگاهی و پایبندی به مبانی و آرمانهای نظام جمهوری اسلامی ایران. جذب و گزینش استادان و مدرسان دروس معارف اسلامی به منظور گزینش استادان و مدرسانی با تواناییها و شایستگیهای بالای علمی و معنوی و اخلاقی. فراهم کردن زمینههای مناسب مادی و معنوی برای شناسایی و تبیین و تکریم مقام استادان در دانشگاه و جامعه از دیدگاه اسلام به منظور تشویق و ترغیب آنان و افزایش نشاط و تحرک علمی و اجتماعی. برنامهریزی به منظور توأم ساختن فعالیتهای آموزشی و پژوهشی اعضای هیئت علمی با نقش تربیتی و اخلاقی آنان در مراکز آموزشی و سطح جامعه. ارتقای سطح دانش و معرفت دینی، سیاسی و اجتماعی استادان متناسب با رشته تخصصی، علائق و تجارب آنان. قانونمند کردن فعالیتهای سیاسی و فرهنگی استادان به منظور فراهم آوردن محیطی سالم و آزاد و مطمئن برای بحث و گفتگو و ارتقای اندیشه دینی و ایفای نقش مؤثر آنان. نظارت و ارزیابی مستمر علمی اعضای هیئت علمی 2. دانشجو 1. ارتقای سطح بینش اسلامی و اعتقادی دانش آموزان برای ورود به آموزش عالی با توجه به پیوستگی و تلازم میان نظام آموزش عالی با نظام آموزش و پرورش. 2. گسترش و تقویت ایمان و اعتقاد اسلامی، تهذیب و تزکیه نفس و اعتلای عقلانی و علمی دانشجویان. 3. تقویت روحیه آرمان گرایی، کمالجویی، نقادی، آزادگی، ایثارگری، مشارکتجویی، حقیقتجویی و تشویق و تقویت احساس مسئولیت اجتماعی دانشجویان. 4. ارتقای سطح دانش و بینش سیاسی و اجتماعی دانشجویان و تجهیز آنان با تواناییها و قابلیتهای مورد نیاز برای تحلیل مسائل جامعه و جهان در جهت تحقق آرمانهای اسلامی. 5. تشویق و زمینهسازی به منظور مادامالعمر تلقی کردن تحصیل علم به عنوان یک ارزش و فریضه اسلامی. 6. قانونمند کردن فعالیتهای فرهنگی و سیاسی دانشجویان به منظور فراهم آوردن محیطی سالم و آزاد و مطمئن برای بحث و گفتگو و تحرک و فعالیتو ارتقای اندیشه دینی. 7. حل مشکلات اجتماعی و معیشتی دانشجویان به منظور فراهم آوردن بستر لازم برای فعالیتهای علمی، فرهنگی و دینی آنان. 8. نظارت و ارزیابی هدفمند و مستمر علمی و اخلاقی دانشجویان و توصیه و تأکید بر خود ارزیابی آنها. 3. نظام برنامهریزی فرهنگی 1. احیا و حفظ و ترویج فرهنگ اصیل اسلام در محیطهای علمی با استفاده از روشهای کارآمد و هماهنگ با شئون محیطهای علمی. 2. توجه به مبانی اسلامی در تدوین نظام برنامهریزی فرهنگی به منظور تحقق آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی. 3. توجه و تأکید بر توأم بودن نظام برنامهریزی فرهنگی با نظام برنامهریزی درسی، آموزشی، پژوهشی و مدیریت. 4. توجه به ملازمات و پیوستگی نظام آموزش و پرورش با نظام آموزش عالی در برنامه ریزیهای فرهنگی. 5. زمینه سازی به منظور ایجاد توانایی بحث و گفتگو و نقد و ارزیابی سایر فرهنگها و تمدنها. 6. توجه به مقتضیات زمان و نیازها و علائق و رشتههای تحصیلی دانشجویان در برنامه ریزیهای فرهنگی وارائه چهرهای متین و جذاب از آرمانها و ارزشهای اسلامی. 7. رعایت ویژگیهای معماری اسلامی و ملی در طراحی فضاهای کالبدی دانشگاه. 8. توجه و اهتمام ویژه به احداث مساجد و نمازخانهها در مراکز آموزشی و اختصاص امکانات و تسهیلات در خور شأن به آن. 9. توجه به حفظ عفاف در مراکز آموزشی به ویژه تنظیم روابط بین دانشجویان دختر و پسر و تلاش در جهت فراهم کردن زمینههای مناسب برای این منظور و کاهش اختلاط آنها. 10. هماهنگی در سیاستگذاری فرهنگی مراکز علمی با رعایت مقتضیات اجرایی. 11. نظارت و ارزیابی هدفمند و مستمر برنامه ریزی فرهنگی. 4: متون و برنامهریزی درسی 1. طراحی نظام آموزشی، تدوین متون و برنامههای درسی در تمامی شاخههای علوم براساس جهانبینی الهی و پژوهش در پدیدههای هستی به منظور شناخت و شناساندن آیات الهی در جهان. 2. توجه به هماهنگی و همسویی علم و دین در طراحی و تدوین برنامهها و متون درسی. 3. بازنگری نظام برنامهریزی درسی و اصلاح و تدوین متون درسی با استفاده از روشهای نوین و کارآمد علمی و مفاهیم و ارزشهای اسلامی. 4. طراحی و تدوین متون و برنامههای درسی براساس مبانی اسلامی به ویژه در رشتههای علوم انسانی 5. هدایت نظام برنامهریزی درسی به سمت تقویت فضایل اخلاقی و اجتماعی، پرورش قدرت ابداع و ابتکار و اعتماد به نفس و ایجاد باور به مبانی دینی و التزام به مسئولیتهای اجتماعی. 6. توجه و تأکید بر هماهنگی و تناسب متون اخلاقی و معارف اسلامی با نیازهای جدید و رشتههای تحصیلی. 7. بازشناسی و معرفی مواریث و مفاخر علمی، فرهنگی، تاریخی و معاصر و بهرهگیری از آنها در تدوین برنامهها و متون درسی برای تقویت روحیه خودباوری و استقلالخواهی. 8. تدوین نظام جامع نظارت و ارزیاب هدفمند و مستمر متون و برنامههای آموزشی و درسی ه- نظام برنامهریزی آموزشی و پژوهشی 1. اصلاح و تدوین نظام برنامهریزی آموزشی و پژوهشی با توجه به نیازهای جامعه و تحولات روزافزون علوم، با تأکید بر گسترش مرزهای دانش و براساس مبانی اسلامی. 2. توجه ویژه به اهمیت رشتههای علوم انسانی در تربیت و انسانسازی و تأثیرات مثبت و منفی آنها در تحولات فرهنگی با عنایت به وجود قابلیتها و ظرفیتهای فراوان در کشور. 3. ایجاد هماهنگی و تناسب بین نظام آموزشی و پژوهشی آموزش و پرورش و آموزش عالی با توجه به ملازمت و پیوستگی آنها. 4. افزایش انعطافپذیری به منظور پاسخگویی به نیازها و تحولات علمی و اجتماعی. 5. بهره گیری از تجارب علمی در سطوح ملی و بینالمللی به ویژه تجارب حوزههای علوم دینی. 6. توجه به هماهنگی و همسویی علم و دین در بینش اسلامی در طراحی و تدوین برنامههای آموزشی و پژوهشی. 7. تقویت روحیه تحقیق و تتبع، آموزش تفکر منتقدانه، استفاده از فنآوریهای نوین آموزشی و ارائه الگوهای جدید به منظور ایجاد تحول و اصلاح در روشهای تدریس و پژوهش. 8. برنامهریزی آموزشی و پژوهشی براساس پژوهشهای علمی و ایجاد تعادل و تناسب میان آموزش و پژوهش در برنامهها و متون. 9. نظارت وارزیابی هدفمند برنامه ریزی آموزشی و پژوهشی. 6: مدیریت 1. توجه و تأکید بر تقویت ارزشهای اسلامی انقلابی، تعهد اجتماعی، زمانشناسی، قانونمندی، تفاهم و احتراز از خود محوری در طراحی و هدایت نظام مدیریتی. 2. اصلاح و طراحی نظام جامع و هماهنگ مدیریت براساس ایجاد تعادل در فعالیتهای آموزشی، پژوهشی و اجتماعی با توجه و تأکید برحذف مراکز موازی تصمیمگیری، رایزنی و مشورت با مسؤولان و دستاندرکاران و جلب مشارکت دانشگاهیان. 3. اعتماد به مدیران و ایجاد زمینههای ضروری استقلال عمل در حوزههای مدیریتی برای افزایش توان رقابت سالم و رشد پیشرفت. 4. تربیت و انتخاب مدیرانی متعهد و متخصص با تأکید بر شایستهسالاری. 5. توجه به نفش الگویی استادان در رفتارسازی دانشجویان و الگوسازی براساس آن نقش از طریق شناسایی و معرفی و تشویق مدیران، استادان، دانشجویان و کارمندان شایسته براساس شاخصههای مدیریت در نظام اسلامی. 6. تقویت زمینههای نظری و عملی برای اصلاح مداوم روشهای مدیریتی و افزایش کارآمدی آنها به منظور تحقق ارزشهای اسلامی و معیارهای انقلابی. 7. نظارت و ارزیابی هدفمند و مستمر به منظور تقویت ابعاد علمی و اسلامی مدیریت مراکز آموزشی و علمی. و- تشکیل کمیته هماهنگی آموزشهای دینی به منظور تحیکم جایگاه آموزشهای دینی، هماهنگی در سیاستها و روز آمد کردن روشهای ارائه این آموزشها و به طور کلی برای تحقق اهداف سیاستهای آموزشهای دینی، این کمیته زیر نظر شورای اسلامی شدن تشکیل شده و به فعالیت مشغول است. از جمله این فعالیتها تشکیل (کمیته تخصصی برنامه ریزی دروس معارف اسلامی) بوده است ز- تشکیل ستاد گسترش و تعیق اسلام در مراکز آموزشی ریاست این ستادها با رئیس دستگاه است. آیین نامه ستاد مذکور به دستگاههای ذی ربط ابلاغ شده و این ستادها بر اساس آیین نامه خود به فعالیت مشغولاند و به صورت دورهای در شورای اسلامی شدن به ارائه گزارش فعالیتهای خود میپردازند. رعایت اصول حاکم بر دانشگاهها و سیاستهای راهبردی مربوط به هر یک از مؤلفهها، آثار و نتایجی را به بار میآورد که به صورت شاخصهایی قابل بررسی و اندازه گیری است. مهمترین شاخصهای مربوط به اصول و سیاستهای عمومی دانشگاهها عبارت است از: 1. افزایش سهم کشور در ابداعات و اختراعات و اکتشافات علمی. 2. کاهش وابستگی کشور به بیگانگان به ویژه در زمینه علوم و صنایع و فنآوری. 3. ارتقای سطح فرهنگ عمومی جامعه و افزایش التزام عملی به مقررات و قوانین. 4. گسترش زمینههای بحث و گفت وگوی سازنده و آمادگی برای پذیرش آرای صحیح دیگران. 5. افزایش دانش آموختگان متعهد، متقی، فاضل، شجاع و حساس به سرنوشت کشور. همچنین رعایت اصول و ارزشهای اسلامی در سیاستهای مربوط به مولفههای مختلف دانشگاهها و سایر مراکز آموزشی نتایجی را به بار میآورد که به صورت شاخصهایی قابل بررسی و اندازهگیری میتوان ارائه کرد و مهمترین آنها از این قرار است: 1. افزایش باور عمومی نسبت به عقاید اسلامی و اعتلای روح معنویت و مکارم و فضایل اخلاقی. 2. افزایش میزان تعهد عملی نسبت به احکام و ارزشهای اسلامی و آرمانهای انقلاب. 3. فراهم شدن زمینههای مشارکت هرچه بیشتر در انجام برنامههای دینی و اخلاقی. 4. بالا رفتن توان فکری و روحی برای دفاع مؤثر و معقول از دستاوردهای انقلاب و مبارزه با تهاجم فرهنگی. ح- تدوین سیاستهای ارتقای فعالیتهای فرهنگی در دانشگاهها اصول حاکم بر این فعالیتها عبارتند از: تبیین و معرفی اصول و ارزشهای اسلامی و دفاع از آرمانهای جمهوری اسلامی ایران، تقویت و معرفی اصول و ارزشهای اسلامی و دفاع از آرمانهای جمهوری اسلامی ایران، تقویت و گسترش روحیه تعهد به کشور، خدمت به مردم و استقلال فرهنگی، معرفی جامع فرهنگ و مدنیت اسلام و ایران، اهتمام و اولویت بخشیدن به فعالیتهای فرهنگی دینی، بازشناسی و ارزیابی مواریث و سنن دینی و ملی، تقویت عناصر مثبت فرهنگی از قبیل تفکر و قدرت نقادی، خود باوری، امید به آینده، احترام به حقوق دیگران، نظم پذیری، وجدان کاری و احترام به قانون، رعایت موازین و احکام اسلامی در فعالیتهای فرهنگی و هنری و ایجاد زمینه مناسب برای بهرهگیری مطلوب و متعادل فرهنگی و هنری از اوقات فراغت. (پایگاه اطلاع رسانی شورای عالی انقلاب فرهنگی , شورای اسلامی شدن مراکز آموزشی ) این بخشی از اقدامات شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص اسلامی کردن دانشگاهها بود . البته روشن است که کارآیی و اثربخشی سیاستهای مذکور، که به اهم مصادیق آنها در مجموعه حاضر اشاره شده است، علاوه بر آنکه مبتنی برطراحی و تدوین سیاستها و برنامههای اجرایی دقیق و واقع بینانه است، مستلزم توجه جدی به مجموعهای از عوامل محیطی است که به نحو مستقیم و غیرمستقیم و به اشکال گوناگون میتوانند برتمامی یا بخشی از عملکرد یا اثربخشی راهبردها و برنامههایی که در فرآیند اسلامی شدن در حال اجرا هستند اثر گذشته و آنها را از مسیر و مقصود اصلی منحرف ساخته یا کارآیی و اثربخشی آنها را افزایش دهند. رسانهها، حوزههای علمیه، فضای عمومی جامعه در تمامی ابعاد آن، مسائل اقتصادی، روابط و مناسبات بینالمللی و تأثیر متقابل با مسائل داخلی، هماهنگی راهبردی در سطوح مدیریت کلان نظام در مورد آموزش عالی و اسلامی شدن و آموزش و پرورش، از جمله عواملی هستند که اقتضائات محیطی خود را بر فضای دانشگاه وارد میآورند. در ارزیابی اقدامات و عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد اسلامی کردن دانشگاه باید بگوییم هر چند در این راستا اقدامات ارزنده ای توسط این نهاد صورت گرفته است اما تا رسیدن به آرمان های امام و مقام معظم رهبری هنوز فاصله زیادی باقی مانده است. اگر دانشگاه می خواهد مبدأ تحولات در کشور باشد باید فکری که در این دانشگاه به دانشجو القا می شود فکر اسلامی باشد و تعهد به نظام و کشور را به دنبال داشته باشد. پس از گذشت سی سال می توان گفت: رد پای جریان های منحرف و مخالف نظام در برخی مراکز آموزشی کشور به چشم می خورد؛ بنابراین ضرورت تداوم انقلاب فرهنگی همانند سال های نخست انقلاب همچنان به قوت خود باقیست. همگان می دانند که بیشترین سرمایه دشمن در راستای به انحراف کشیدن دانشجو و دانشگاه است و اگر خدای ناکرده این هدف شوم روزی محقق گردد هویت ملی و اسلامی ما نیز نابود خواهد شد. امروز تهاجم رنگارنگ فرهنگی دشمن با ابزار های متنوع به قصد بر هم زدن پیشینه دینی و تاریخی و هویت ملتها به قوت ادامه دارد. اگر امروز خودباوری از جوان ایرانی گرفته شود باید فرهنگ ایرانی - اسلامی را در لابلای کتاب ها و نوشته های پیشینیان به جستجو پرداخت. مرحوم امام فرمودند : دانشگاهها باید تغییر بنیانی کند و باید از نو ساخته بشود که جوانان ما را تربیت کنند به تربیتهای اسلامی . اگر تحصیل علم می کنند , در کنار آن تربیت اسلامی باشد , نه آنکه اینها را تربیت کنند به تربیتهای غربی ... باید دانشگاه اسلامی بشود تا علومی که در دانشگاه تحصیل می شود در راه تقویت ملت و با احتیاج ملت همراه باشد ... معنای اسلامی شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند و خودش را از غرب جدا کند و خودش را از وابستگی به شرق جدا کند و یک مملکت مستقل , یک دانشگاه مستقل , یک فرهنگ مستقل داشته باشیم . ( صحیفه امام , ج 12, ص 248- 252) مقام معظم رهبری در این باره فرمودند : معنای اسلامی کردن دانشگاهها این است که باید دین وجه غالب دانشگاهها باشد ...اسلامی بودن دانشگاه یعنی دانشگاهی که بتواند علم را در خود بجوشاند ... اسلام برای علم , عزت وشرف اصیل قائل است نه شرف ابزاری و علم را نور می داند ... اسلامی بودن یعنی ایستادگی بر روی اصول و پایه های مستحکمی که زیر پای اندیشه و فکر انسان وجود دارد .( دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان , قم: معارف, 1377, ج3, ص 115-116, بیانات معظم له در دیدار با رؤسای دانشگاهها , 6/12/76) راه حلّ اسلامی کردن دانشگاه آیت الله جوادی آملی نیز در این زمینه فرمودند : داشتن دانشگاه اسلامی منوط به داشتن علوم اسلامی است و این علم زمانی فراهم میشود که اولاً علم را به حریم هندسه معرفت دینی راه دهیم و چتر دین را بر سر آن بگسترانیم و ثانیاً طبیعت را خلقت ببینیم و میان طبیعتشناسی و الهیات وفاق و آشتی برقرار کنیم و از سیر افقی فقط در مسیر علم دست برداریم و هرگونه فکر ناب، اندیشه سَرَه، عقل صرف و رهاورد علم صائب را موهبت الهی بدانیم که به انسان عطا کرده است.اگر خواستیم علوم تجربی و متون درسی دانشگاهها اسلامی گردد باید اولاً عنوان (طبیعت) برداشته شود و به جای آن عنوان (خلقت) قرار گیرد؛ یعنی اگر عالمی بحث میکند که فلان اثر در فلان ماده معدنی هست یا فلان گونه گیاهی چنین خواص و آثاری دارد، با تغییر عنوان یاد شده اینگونه میاندیشد و آن را تبیین میکند که این پدیدهها و موجودات چنین آفریده شدهاند. ثانیاً عنوان خالق که مبدأ فاعلی است ملحوظ باشد؛ یعنی آفریدگارِ حکیم صحنه خلقت را چنین قرار داده است که دارای آثار و خواص ویژهای باشند. ثالثاً هدف خلقت که پرستش خدا و گسترش عدل و داد است به عنوان مبدأ غایی منظور شود. رابعاً محور بحث دلیل معتبر نقلی؛ مانند آیه قرآن یا حدیث صحیح قرار گیرد. خامساً از تأییدهای نقلی یا تعلیلهای آن استمداد شود. سادساً در هیچ موردی دعوای (حسبنا العقل) نباشد، چنان که ادعای (حسبنا النقل) مسموع نشود. سابعاً تفسیر هر جزئی از خلقت با در نظر گرفتن تفسیر جزء دیگر آن باشد تا از سنخ تفسیر تکوین به تکوین به شمار آید؛ نظیر تفسیر تدوین به تدوین، زیرا هر موجودی از موجودهای نظام آفرینش آیه، کلمه و سطری از آیات، کلمات و سطور کتاب جامع تکوین الهی است. در این صورت ارتباط موضوع دانش عالمان علوم طبیعی با خالق هستیبخش هم به لحاظ مبدأ آفرینش و هم به لحاظ مقصد و منتهای آن و هم به جهت صراط مستقیم محفوظ میماند؛ اما اگر این نظم خاص اتفاق نیفتد و همچنان بر آن نگاه معیوب که طبیعت را منقطع الاول و الآخر تصور میکند، اصرار ورزیده شود چارهای جز آن نیست که همچنان به شانس و تصادف بسنده کنند یا کار را به خود طبیعت استناد دهند و از این نکته که کسی طبیعت را به این صورت درآورده، غفلت ورزند و جهان را مانند انسان و انسان را بسان جهان، پوچ و بیمعنا تفسیر کنند. انسان به دنیا میآید و رشد میکند و میپوسد؛ مانند دیگر پدیدههای طبیعی بیآنکه از پوست به در آید و غایت و هدفی متعالی را تعقیب کند.( جوادی آملی , عبد الله , منزلت عقل در هندسه معرفت دینی , قم: مرکز نشر اسراء , 1386, ص 140-141) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100130018)
- [سایر] هدف از تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی؟ آیا انقلاب فرهنگی به تمام اهداف خود دست یافت؟
- [سایر] چه آسیبهای فرهنگی و اجتماعی انقلاب اسلامی را تهدید میکند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آیا می توان برای بدست آوردن هزینه مسجد و مراکز فرهنگی، مسابقات فرهنگی ترتیب داد و مقداری از وجوه اهدایی شرکت کنندگان را صرف مسجد یا مرکز فرهنگی و مقداری را صرف پرداخت جوایز به شرکت کنندگان ممتاز کرد؟
- [سایر] گروهک منافقین چگونه تشکیل شد و چرا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به مخالفت با انقلاب پرداختند؟
- [سایر] گروهک منافقین چگونه تشکیل شد و چرا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به مخالفت با انقلاب پرداختند؟
- [سایر] تشکیل (نظام جمهوری اسلامی) قبل از پیروزی انقلاب تا چه حد مدنظر انقلابیون و رهبر انقلاب بوده است؟ایدهی حکومت اسلامی چه زمانی طرح شد؟
- [سایر] انقلاب اسلامی ایران در ابعاد سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی چه دستاوردهایی داشت ؟
- [سایر] انقلاب اسلامی ایران در ابعاد سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی چه دستاوردهایی داشت ؟
- [سایر] انقلاب اسلامی چه دستاوردهای در زمینه های مختلف سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ، اجتماعی ، علمی و ... داشته؟
- [سایر] از منظر رهبر معظم انقلاب آیا امام صادق علیهالسلام درصدد مبارزه سیاسی بودو داعیه تشکیل حکومت اسلامی داشت؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر برای حجّ واجب ناچار باشد از چند سال قبل ثبت نام کند و هزینه را بدهد، خُمس به آن تعلق نمیگیرد؛ ولی چنانچه ثبتنام برای حجّ، فقط به معنی حقّ اولویّت باشد و پول در ملکیّت او باقی بماند، پس از گذشت سال، بنابر احتیاط واجب باید خمس آن را بپردازد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر از منفعت کسب پیش از دادن خمس اثاثیهای برای منزل بخرد و سپس احتیاجش از آن برطرف شود، چنانچه احتمال دهد که تا یک سال بعد از برطرف شدن احتیاج وی، صرف مخارج زندگی میکند میتواند آن را تا یک سال نگه دارد و اگر چنین احتمالی نمیدهد باید بلافاصله خمس آن را بدهد، به هر حال اگر بعد از گذشت سال در مخارج صرف نکند باید خمس آن را بدهد و همچنین است زیورآلات زنانه که وقت زینتکردن زن به آنها گذشته باشد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر کسی به عنوان (وقف عام ) درآمدی نصیبش شده , این درآمد ه مانند هبه است که اگر ق بول و قبض کرده، مالکش می شود و در صورتی که قابل توجه باشد , پس از گذشت سال و کسر هزینه , باید خمس آن را بپردازد ; همچنین اگر درآمدی به عنوان (وقف خاص ) به او رسیده، این همچنین اگر درآمدی به عنوان (وقف خاص) به او رسیده، این درآمد مانند ارث است که به قبول نیاز ندارد و شخص مالکش می شود و پس از کسر هزینه های سال، باید خمس آن را بپردازد. خمس مهریه
- [آیت الله وحید خراسانی] بانکها بر دو نوعند اسلامی و غیر اسلامی بانکهای اسلامی بر سه قسمند بانکهای شخصی بانکهای دولتی بانکهایی که به شرکت دولت و مردم تاسیس می شود و اظهر این است که معاملات مشروعه با بانکهای دولتی و بانکهایی که به شرکت دولت و مردم تاسیس می شود جایز است ولی احتیاط واجب ان است که یک پنجم فواید حاصله ان را به نیت ما فی الذمه به سادات فقیر بدهد و بقیه از منافع حاصل ان سال می باشد که اگر صرف در موونه ان سال نشود خمس ان را باید بپردازد
- [آیت الله جوادی آملی] .اموالی که از را ه خدعه و نیرنگ، ادعای باطل یا ربا , از کفّار حربی به دست آمده باشد، اگر اکتساب و حرفه، شرط وجوب خمس باشد، این اموال جزء درآمد سالانه محسوب نمی شود و خمس ندارد و اگر کسب و حرفه, شرط آن نباشد، پس از گذشت سال و کسر هزینه آن , خمس دارد که مشهور میان فقیهان شیعه این است گرفتن ربا از کافر و بانک های کشورهای غیراسلامی جایز بوده و در حکم کسب حلال است.
- [آیت الله وحید خراسانی] در مساله قبل گذشت که حکم قرض دادن به بانک مانند حکم قرض گرفتن از بانک است و چنانچه در قرارداد وام شرط فایده و سود شده باشد ربا و حرام است و فرق نمی کند پولی که به بانک داده می شود به نحو سپرده ثابت باشد یعنی صاحب پول بر حسب قرار داد تا مدت معینی نمی تواند از پول خود استفاده نماید یا به نحو حساب در گردش باشد که هر موقع بخواهد می تواند از پول خود استفاده کند ولی چنانچه شرط سود نشود و خود را طلب کار نداند اگرچه بانک به او سود بدهد گذاشتن پول نزد ان بانک جایز است و در بانک های دولتی و مشترک که به شرکت دولت و مردم تاسیس شده است بنابر احتیاط واجب یک پنجم ان سود را به نیت مافی الذمه به سادات فقیر بدهد و بقیه از منافع ان سال می باشد که اگر در موونه ان سال صرف نشود باید خمس ان را بپردازد
- [آیت الله مکارم شیرازی] زکات را در یکی از هشت مورد زیر باید صرف کرد: 1 و 2 (فقرا) و (مساکین) و آنها کسانی هستند که مخارج سال خود و عیالاتشان را ندارند. تفاوت فقیر و مسکین در این است که فقیر روی سؤال از کسی ندارد، اما مسکین نیازمندی است که روی سؤال دارد، کسانی که صنعت و ملک و سرمایه و کسبی دارند که زندگی آنها را اداره نمی کند فقیر محسوب می شوند و کمبود زندگی خود را می توانند از زکات بگیرند. 3 کسی که از طرف امام یا نایب او مأمور جمع آوری زکات یا نگهداری یا رسیدگی به حساب آن و یا رساندن آن به امام و نایب او، یا رساندن به مصارف لازم هستند می توانند به اندازه زحمتی که می کشند از زکات استفاده کنند. 4 افراد ضعیف الایمانی که با گرفتن زکات تقویت می شوند و تمایل به اسلام پیدا می کنند. 5 خریدن برده ها و آزاد کردن آنها. 6 اشخاص بدهکاری که نمی توانند قرض خود را ادا کنند. 7 (سبیل الله) یعنی کارهایی مانند ساختن مسجد که منفعت دینی عمومی دارد و همچنین مدارس علوم دینی، مراکز تبلیغاتی، اعزام مبلغین، نشر کتابهای مفید اسلامی و خلاصه آنچه برای اسلام نفع داشته باشد به هر نحو که باشد، مخصوصاً جهاد در راه خدا. 8 (ابن السبیل) یعنی مسافری که در سفر مانده و محتاج شده که به مقدار نیازش می تواند از زکات استفاده کند، هر چند در محل خود غنی و بی نیاز باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ناآشنا به مسأله; کسی که مسأله شرعی خود را نمی داند. جاهل قاصر: جاهلی که از روی عذر حکم شرعی را نمی داند. جاهل مقصر: جاهلی که امکان آموختن مسائل را داشته ولی عمداً در فراگیری آن کوتاهی کرده است. جبیره: مرهم; پارچه و پوششی که زخم یا شکستگی را با آن ببندند. جرح، جروح: جراحت، زخم جُنُب: کسی که محتلم شده یا با دیگری مقاربت کرده است. جُعاله: قراردادی که طی آن فردی اعلام می کند هر کس برای او کار معینی را انجام دهد، اجرت مشخصی به او پرداخت می شود. مثلا هر کس گمشده مرا پیدا کند، هزار تومان به او مژدگانی می دهم. قرار گذارنده را (جاعل) و عمل کننده به آن را (عامل) می گویند. جلاّل: حیوانی که عادت کرده فقط نجاست انسان را بخورد. جماع: مقاربت: آمیزش جنسی. جهر: صدای بلند، با صدای بلند چیزی را قرائت کردن. (ح) حائض: زنی که در عادت ماهیانه باشد. حاکم شرع: مجتهدی که بر اساس موازین شرعی دارای فتوا است. حج: زیارت خانه خدا و انجام اعمالی مربوط به آن که به آن اعمال (مناسک حج) می گویند. حج نیابتی: زیارت خانه خدا به نیابت از طرف شخص دیگر با انجام مناسک آن. حدث اصغر: هر علتی که باعث وضو شود و آن شش چیز است: 1 بول، 2 مدفوع، 3 باد شکم، 4 خواب کامل، 5 امور زایل کننده عقل، 6 استحاضه. حدث اکبر: هر کاری که غسل برای نماز را سبب شود مانند احتلام و جماع. حد ترخص: حدی از مسافت که در آن صدای موذن و دیوار محل اقامت قابل تشخیص نباشد. حرام: ممنوع، هر عملی که از نظر شرعی ترکش لازم باشد. حرج: مشقت، سختی، دشواری حصه: سهم حضر: محل حضور (وطن). حنوط: مالیدن کافور بر اعضای مرده از جمله به پیشانی، کف دست ها، سرزانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها. حواله: ارجاع طلبکار به شخص ثالث برای دریافت طلبش به این نحو که ذمه خودش را بری کرده و دیگری به او بدهکار شود. حیض: قاعدگی، عادت ماهیانه زنان. حین عروض شک: وقت پدید آمدن شک. (خ) خارق العاده: غیر طبیعی. خالی از قوت نیست: معتبر است، فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی دیده شود). خالی از وجه نیست: فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی مشاهده شود). خبره: کارشناس خبیث: پلید، زشت. خسارت: زیان، ضرر. خصوصیات: ویژگی ها خمس: یک پنجم، بیست درصد پس انداز سالیانه و غیره که باید به مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید پرداخت شود. خوارج: کسانی که علیه امام معصوم(علیهم السلام) قیام مسلحانه نمایند مثل خوارج نهروان. خوف: ترس، هراس، واهمه خون جهنده: یعنی حیوانی که وقتی رگ آن را ببرند خون از آن جستن می کند. خیار: اختیار بر هم زدن معامله که در یازده مورد طرفین معامله یا یکی از آنها می توانند معامله را بر هم زنند. (د) دائمه: زنی که طی عقد دائم به همسری مردی درامده باشد. دُبُر: پشت; مقعد. دعوی: دادخواهی. دفاع: دفع دشمن; مقاومت در برابر دشمن. دیه: مالی که بنابر احکام شرعی به جبران خون مسلمان یا نقص بدنی به او داده می شود. (ذ) ذبح شرعی: کشتن حیوانات حلال گوشت با رعایت ضوابط شرعی. ذمّه: تعهّد به ادای چیزی یا انجام عملی. ذمّی: کافران اهل کتاب مانند یهود و نصاری در مقابل تعهّدشان نسبت به رعایت قوانین اجتماعی اسلامی از حمایت و امنیت حکومت اسلامی برخوردار می شوند و در بلاد مسلمین زندگی خواهند کرد. (ر) ربا: زیادت; اضافه; بدست آوردن مال زائد بر سرمایه با شرایط مذکور در مسائل 2356، 2357، 2361. رباء قرضی: اضافه ای که پرداخت آن در ضمن قرض شرط گردد. ربح سَنه: درآمد سالیانه انسان. رجوع: بازگشتن; بازگشت. رضاعی: همشیر; پسر و دختری که از یک زن شیر خورده باشند با شرائطی که در مسأله 2598 بیان شده نسبت به هم برادر و خواهر رضاعی می شوند و محرم ابدی می باشند. رفع ضرورت: بر طرف شدن حالت اضطرار. رکن; ارکان: پایه; اساسی ترین جزء هر عبادت. رکوع: خم شدن; یکی از ارکان نماز که برای انجام آن شخص نمازگزار در برابر عظمت خداوند چندان خم می شود که دستهایش به زانو برسد. رهن: گرو; گروی. ریبه: احتمال تحریک شهوت. (ز) زائد بر مؤونه: مازاد بر مخارج; اضافه بر هزینه مربوطه. زکات: مقدار معیّنی از اموال خاص انسان که به شرط رسیدن به حد نصاب باید در موارد مشخّص خود مصرف شود، این اموال اختصاص به نُه مورد دارد. زکات فطره: مقدار حدود 3 کیلوگرم گندم، جو، ذرت و غیره یا بهای آن که باید در عید فطر به فقرا بدهند و یا در مصارف دیگر زکات صرف کنند. زمان غیبت کبری: مثل زمان ما، که امام دوازدهم(علیه السلام) در پرده غیبت به سر می برند. زینت: زیور; آرایش. (س) سال شمسی: سالی که مشتمل بر دوازده برج است و از فروردین شروع و به اسفند ختم می شود. سال قمری: سالی که مشتمل بر دوازده ماه است و از محرم شروع و به ذی الحجه ختم می شود. سجده; سجود: بر زمین گذاردن پیشانی و کف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها برای ستایش خداوند. سجده سهو: سجده ای که نمازگزار در برابر اشتباهاتی که سهواً از او سر زده بجای آورد، به شرح مسأله 1262. سجده شکر: پیشانی بر زمین نهادن به منظور سپاسگزاری از نعمت های خداوند. سجده های واجب قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا گوش کند باید بلافاصله سجده نماید. 1 - جزء 21، سوره سجده، آیه 15. 2 - جزء 24، سوره فصّلت، آیه 37. 3 - جزء 27، سوره نجم، آخرین آیه. 4 - جزء 30، سوره علق، آخرین آیه. سجده های مستحبّ قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا بشنود مستحب است که بلافاصله سجده کند. 1 - جزء 9، سوره اعراف، آیه آخر. 2 - جزء 13، سوره رعد، آیه 15. 3 - جزء 14، سوره نحل، آیه 49. 4 - جزء 15، سوره اسراء، آیه 107. 5 - جزء 16، سوره مریم، آیه 58. 6 - جزء 17، سوره حج، آیه 18. 7 - جزء 17، سوره حج، آیه 77. 8 - جزء 19، سوره فرقان، آیه 60. 9 - جزء 19، سوره نمل، آیه 25. 10 - جزء 23، سوره ص، آیه 24. 11 - جزء 30، سوره انشقاق، آیه 21. سرگین: مدفوع حیوانات. سفیه: بی عقل; کسی که قدرت نگهداری مال خودش را ندارد و سرمایه اش را در کارهای بیهوده مصرف می کند. سقط شده: افتاده; جنین نارس یا مرده که از رحم خارج شده باشد. سلف: معامله پیش خرید. سؤر: نیم خورده آب یا غذا. (ش) شاخص: چوب یا وسیله ای که برای تعیین وقت ظهر در زمین نصب می کنند. شارع: بنیانگزار شریعت اسلامی; خداوند; پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله). شاهد: گواه. شرایط ذمّه: شرایطی که اگر اهل کتاب در بلاد مسلمین به آنها عمل کنند جان و مالشان در پناه حکومت اسلامی است. شهادت: گواهی دادن. شهادتین: شهادت به یگانگی الله و رسالت رسول الله(صلی الله علیه وآله). شیوع: شایع شدن; همگانی شدن. شهرت: مشهور شدن; آشکار شدن برای همه افراد. شیر کامل: منظور انجام یافتن تمام شرایط هشت گانه ای است که در مسأله 2594 گفته شده و موجب محرم شدن است. (ص) صاع: پیمانه ای دارای گنجایش حدود 3 کیلوگرم. صحّاف: شیرازه بند، تعمیرکار کتاب. صحّت: درستی. صراط: منظور پل صراط در روز قیامت است. صرف برات: نقدکردن برات; در مواردی که برات به صورت مدّت دار تنظیم شده باشد طلبکار می تواند زودتر از موعد معیّن از بدهکار بخواهد با کسر مقداری از برات نقداً وجه آن را دریافت نماید، این عمل را در عرف تجّار (صرف برات) می نامند. صغیره: دختری که به سن بلوغ نرسیده است. صلح: سازش طرفین; اینکه کسی مال یا حق خود را برای توافق و سازش به دیگری واگذار کند. صیغه: خواندن کلماتی که وسیله تحقّق عقد است. (ض) ضامن: عهده دار; متعهّد. ضرورت: وجوب; حتمیّت. ضروری دین: آنچه بدون تردید جزء دین است مانند وجوب نماز و روزه. ضعف مفرط: ضعف شدید. (ط) طلاق: گسستن پیمان زناشویی. طلاق بائن: طلاقی است که پس از آن مرد حق رجوع به همسرش را ندارد. طلاق خلع: طلاق زنی که به شوهرش مایل نیست ولی شوهر او را طلاق نمی دهد و زن مهر یا مال دیگرش را به او می بخشد تا او را راضی به طلاق کند. طلاق رجعی: طلاقی است که مرد در عدّه زن می تواند به او رجوع نماید. طلاق مبارات: طلاقی است که در نتیجه تنفر زن و مرد از یکدیگر و دادن مقداری مال از طرف زن به شوهر واقع می شود. طواف نساء: اخرین طواف حج و عمره مفرده است که ترک آن موجب استمرار حرمت همبستری برای طواف کننده با همسرش می شود. طوق: گردن بند; آنچه در گردن بیاویزند. طهارت: پاکی; حالتی معنوی که در نتیجه وضو و غسل یا تیمّم حاصل شود. طهارت ظاهری: چیزی که براساس نظر شارع مقدّس محکوم به پاکی است هر چند در واقع نجس باشد مثل این که شخصی وارد خانه مسلمانی شود مادام که صاحب خانه نجاست چیزی را مطرح ننماید تمام اشیاء آن خانه محکوم به پاکی است. (ظ) ظاهر این است: فتوا این است، مگر اینکه در کلام قرینه ای برای مقصود دیگر باشد. ظهر شرعی: وقت اذان ظهر که سایه شاخص محو می شود یا به کمترین حد آن می رسد و ساعت آن نسبت به فصول مختلف و افق های گوناگون فرق می کند. (ع) عاجز: ناتوان; درمانده. عادت ماهیانه: قاعدگی; حیض. عادت وقتیّه و عددیّه: زنهایی که عادت ماهیانه آنها دارای وقت مشخّص و زمان معیّن باشد; عادتشان (وقتیّه و عددیّه) است. عادل: شخصی که دارای ملکه عدالت است. عاریه: دادن مال خود به دیگری برای استفاده موقت و بلاعوض از آن. عاصی: عصیان کننده; کسی که نسبت به احکام الهی نافرمان است. عامل: عمل کننده: 1 - کسی که به قرارداد جعاله عمل می کند; 2 - کسی که متصدّی جمع آوری، حسابرسی و تقسیم و سایر امور مربوط به زکات است; 3 - اجیر. عایدات: درآمد. عدول: اشخاص عادل. عذر شرعی: توجیه قابل قبول; دلیل قابل قبول از نظر شرعی. عرف: فرهنگ عموم مردم. عَرَق جُنُب از حرام: عرقی که پس از آمیزش نامشروع یا استمناء از بدن خارج گردد. عزل: کنار گذاشتن: 1 - انزال نمودن در خارج از رحم برای جلوگیری از آبستنی زن; 2 - برکنار کردن وکیل یا مأمور خود از کار مانند برکناری وصی یا متولّی خائن توسط حاکم شرع. عسرت: سختی; تنگدستی. عقد: گره; پیمان زناشویی; پیوند. عقدبیع: قرارداد خرید و فروش. عقد دائم: ازدواج مادام العمر. عقد غیر دائم: ازدواج موقت. عقود: قراردادهای دو طرفه مثل خرید و فروش، ازدواج، مصالحه. عمّال: کارگزاران. عمداً: از روی قصد; کاری را با علم و آگاهی انجام دادن. عمره: زیارت خانه خدا و انجام اعمال مخصوص خانه کعبه که تا حدودی شبیه حج است و آن بر دو قسم است: عمره تمتّع که قبل از حج تمتّع انجام می گیرد، و عمره مفرده که پس از حج قران و افراد یا بدون حج انجام می گیرد. عمل به احتیاط: مکلّف تکلیف خود را به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف شرعیش را انجام داده است. طریقه احتیاط در کتاب های فقهی مطرح شده است. عنین: مردی که قادر به انجام آمیزش جنسی نیست. عورت: آنچه انسان از ظاهر کردنش حیا می کند; اعضاء تناسلی. عهد: پیمان; تعهّد انسان در برابر خداوند برای کار پسندیده یا ترک ناپسند که با صیغه مخصوص ادا می شود. عیال: زن; همسر. عید فطر: نخستین روز ماه شوّال که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. عید قربان: دهمین روز ماه ذی الحجّه که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. (غ) غائط: مدفوع. غرض عقلائی: هدفی که از نظر عقلا قابل قبول و پسندیده باشد. غساله: آبی که معمولا پس از شستن چیزی خود به خود یا با فشار از آن می چکد. غسل: شستن; شستشو; شستشوی بدن با کیفیت مخصوصی که بر دو نوع است: 1 - ترتیبی; 2 - ارتماسی. غسل واجب: غسلی که انجام دادن آن الزامی است و اقسام آن عبارت است از: 1 - غسل جنابت; 2 - غسل حیض; 3 - غسل نفاس; 4 - غسل استحاضه; 5 - غسل مسّ میّت; 6 - غسل میّت. غسل مستحب: غسلی که به مناسبت ایّام و لیالی خاص یا عبادات و زیارات مخصوص رواست مانند غسل جمعه و غسل زیارت و غیره. غسل ارتماسی: به نیّت غسل یک مرتبه در آب فرو رفتن. عسل ترتیبی: به نیّت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست و سپس طرف چپ را شستن. غسل جبیره: غسلی که با وجود جبیره بر اعضای بدن انجام می گیرد و الزاماً باید به صورت غسل ترتیبی باشد. غُلات: گروهی از مسلمانان هستند که درباره امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) غلّو می کنند و آن حضرت را خدا می شمارند. (ف) فتوا: رأی مجتهد در مسائل شرعیه. فجر: سپیده صبح. فجر اول و دوم: نزدیک اذان صبح از طرف مشرق سپیده ای رو به بالا حرکت می کند که آن را فجر اول می گویند. موقعی که آن سپیده گسترده شد، فجر دوم، و اولِ نماز صبح است. فجر صادق: منظور فجر دوم است. فجر کاذب: منظور فجر اول است. فرادا: نمازی که انسان به طور انفرادی می گزارد. فَرْج: عورت انسان (زن و مرد; قُبُل و دُبُر). فرض: امرالزامی; امری که انجام یا ادای آن واجب است. فضله: مدفوع حیوانات. فطر: نخستین روز ماه شوّال و یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. فطریه: زکات فطره. فقّاع: آب جو. فقیر: محتاج; کسی که نیازمند تأمین مخارج سال خود و عیالش است و چیزی هم ندارد که به طور روزانه قادر به تأمین هزینه زندگیش باشد. فی سبیل الله: در راه خدا انجام کار خیری که نفعش به عموم مسلمانان برسد مثل ساختن مسجد، پل، جاده و غیره. (ق) قُبُل: پیش (کنایه از عضو جنسی انسان است). قتل: کشتن. قتل نفس محترمه: کشتن کسی که خونش از نظر شرعی محترم است و نباید کشته شود. قرائت: خواندن; خواندن حمد و سوره در نمازهای یومیّه. قروح: دُمَل ها; زخم های چرکین. قریب: نزدیک به واقع و حقیقت. قرینه: نشانه; علامت; همانند. قسم: سوگند; سوگند به یکی از اسامی خداوند برای انجام امور پسندیده یا ترک ناپسند. قصاص: کیفر; نوعی از مجازات است که مشابه با جنایت انجام شده می باشد، مثل اینکه شخصی کسی را عمداً بکشد او را خواهند کشت. قصد اقامه: قصد مسافر به ماندن ده روز یا بیشتر در یک محل. قصد انشاء: تصمیم به ایجاد یک امر اعتباری مانند بیع و شراء و غیره همراه با ادای کلمات مربوطه. قصد وجه: در جایی که مکلّف عمل را با حفظ وصف وجوب و یا استحباب انجام دهد، یعنی بگوید این عمل واجب و یا این عمل مستحب را انجام می دهم. قصد رجاء: در موردی است که مکلّف عمل را به احتمال اینکه به خدا نزیک می کند انجام می دهد. قصد قربت مطلقه: چنانچه مکلّف می داند عملی مورد رضا و قرب خداست ولی نمی داند عنوان آن چیست، مثل اینکه می داند گفتن این جمله در نماز خوب است اما نمی داند استحباب خاص دارد یا به عنوان مطلق ذکر و یا دعا باید خوانده شود. قصد قربت: یعنی کاری را برای خدا انجام دادن. قضا: بجا آوردن عملی که در وقت خاص خود انجام نشده است بعد از آن وقت; قضاوت کردن. قنوت: اطاعت; تواضع در برابر خدا; در رکعت دوم نماز پس از قرائت سوره ها، دست ها را در مقابل صورت قراردادن و ذکر و دعا خواندن. قوی: محکم (کنایه از فتوا) قیام: ایستادن; اقامه نماز. قیام متّصل به رکوع: به نیت رکوع از حالت ایستاده خم شدن و رکن نماز است. قی: استفراغ. قیّم: سرپرست; کسی که براساس وصیّت یا حکم حاکم شرع مسؤول امور یتیم و غیره می شود. (ک) کافر: کسی که به توحید و نبوّت یا هر دوی آنها معتقد نیست، یعنی: 1 - کسی که وجود خدا را انکار می کند. 2 - کسی که برای خدا شریک می تراشد. 3 - کسی که پیغمبری پیغمبر اسلام را قبول ندارد. 4 - کسی که در امور فوق شک دارد. 5 - کسی که منکر ضرورت دین است و انکار او به انکار خدا و رسول(صلی الله علیه وآله)می انجامد. کافر حربی: کافری که با مسلمانان در حال جنگ می باشد و یا در پناه مسلمانان نیست. کافر ذمّی: اهل کتاب که در بلاد اسلامی با شرایط مخصوص اهل ذمّه در پناه حکومت اسلامی قرار گرفته و زندگی می کند. کثیر الشّک: کسی که زیاد به شک می افتد. کشف خلاف شدن: آشکار شدن اشتباه، روشن شدن این که یک عمل درست انجام نشده است. کفّاره: کاری که انسان برای جبران گناهش انجام دهد. کفّاره جمع: کفّاره سه گانه (60 روز روزه گرفتن، 60 فقیر را سیر کردن و بنده ای را آزاد نمودن). کفالت: ضمانت. کفیل: ضامن. کیفیّت: چگونگی. (ل) لازم: واجب; اگر مجتهد دلیل الزامی بودن امری را از ایات و روایات کشف کند و بتواند آن را به شارع نسبت دهد، معمولا تعبیر به واجب می کند. و اگر الزامی بودن آن را به طریق دیگر نظیر ادلّه عقلیّه استفاده کند طوری که استناد آن به شارع میسّر نباشد، معمولا تعبیر به لازم می کند. لازم الوفا بودن: باید به آن عمل شود. لزوجت محل: لغزندگی همراه با چسبندگی که در محلی وجود دارد. لغو: بی فایده; بی معنا; بیهوده. لُقطه: پیدا شده; مال پیدا شده ای که صاحب آن معلوم نباشد. (م) ماترک: آنچه از متوفّی باقی مانده باشد. مال الاجاره: مالی که مستأجر بابت اجاره بپردازد. مال المصالحه: مالی که مورد صلح قرار گرفته است. مالیّت شرعی: چیزهایی که از نظر شارع مقدّس مال محسوب می شود مانند همه اموال مشروع (که ضوابط آن توسّط شارع مقدّس بیان گردیده است). مالیّت عرفی: چیزهایی که از نظر فرهنگ عموم مردم (عرف) مال محسوب می شود، هر چند از نظر دین اسلام مالیّت نداشته باشد، مثل خوک و مشروب. ماه هلالی: گردش ماه به دور زمین، ماه قمری که از ماه محرم شروع می شود و به ماه ذی الحجّه ختم می گردد و در مقابل ماه شمسی است که از فروردین ماه شروع و در اسفند پایان می یابد. مأموم: پیرو; کسی که در نماز به امام جماعت اقتدا نماید. مؤونه: مخارج یا هزینه. مباح: هر فعلی که از نظر شرعی نه پسندیده است و نه ناپسند (در برابر واجب و حرام و مستحب و مکروه). صفحه 542 مبتدئه: زنی که برای اولین بار عادت شود. مبطلات: اموری که باطل کننده عبادت می شود. متعه: زنی که با عقد موقّت به همسری مردی درآمده است. متنجّس: هر چیزی که ذاتاً پاک است و در اثر برخورد با شیء نجس آلوده شده است. متولّی: سرپرست. مثمن: قیمت گذاری شده; فروخته شده; کالایی که در معرض فروش قرار گرفته باشد. مجتهد: کوشا; کسی که در فهم احکام الهی به درجه رسیده و دارای قدرت علمی مناسبی است که می تواند احکام اسلام را از روی کتاب و سنّت استنباط نماید. مجتهد جامع الشرائط: مجتهدی که شرایط مرجعیّت تقلید را دارا می باشد. مجرای طبیعی: مسیر طبیعی هر چیز. مجهول المالک: مالی که معلوم نیست به چه کسی متعلّق است. مجزی است: کافی است ساقط کننده تکلیف است. محتضر: کسی که در حال جان کندن است. محتلم: کسی که در خواب منی از او خارج شده باشد. محذور: مانع; کنار گذاشته شده; آنچه از آن پرهیز گشته است. محرّم (محرّمات): چیزی که حرام است; اولین ماه از سال قمری. مَحْرَم: کسانی که ازدواج با آنها به جهت نسبی و یا سببی و یا شیر خوردن حرام ابدی است مانند: خواهر، مادر، دختر و دخترِ دختر، جدّات، عمّه و عمّات، خاله و خالات، ربائب، مادر زن و مادر او، دختر و خواهر رضاعی، زن پسر، زن پدر و نبیره. مُحرِم: کسی که در حال احرام حج یا عمره باشد. محظور: ممنوع. محفوظ: حفظ شده; نگهداری شده. محلّ اشکال است: اشکال دارد; خلاف احتیاط واجب است (مقلّد می تواند در این مسأله به مجتهد دیگری مراجعه کند). محل تأمّل است: باید احتیاط کرد (مقلّد می تواند در این مسأله به دیگری مراجعه کند). صفحه 543 مخیّر است: فتواست، مقلّد بایستی یکی از دو طرف و یا بیشتر را انتخاب نماید. مخرج بول و غائط: مجرای طبیعی خروج ادرار و مدفوع. مخمّس: مالی که خمس آن پرداخت شده باشد. مُدّ: پیمانه ای که تقریباً ده سیر گنجایش داشته باشد (750 گرم). مدّعی: خواهان ; کسی که برای خودش حقّی قائل است. مذی: رطوبتی که پس از ملاعبه از انسان خارج گردد. مرتد: مسلمانی که منکر خدا و رسول یا حکمی از ضروریّات دین شده که انکارش به انکار خدا و رسول باز گردد. مرتدّ فطری: کسی که از پدر یا مادر مسلمان متولّد شده و خودش نیز مسلمان بوده و سپس از دین خارج شده است. مرتدّ ملّی: کسی که از پدر و مادر غیر مسلمان متولّد شده ولی خودش پس از اظهار کفر مسلمان شده و مجدّداً کافر گردیده است. مرجوح (مرجوح شرعی): چیزی که کراهت شرعی داشته باشد. مردار: حیوانی که خود به خود مرده و یا بدون شرایط لازم کشته شده باشد. مزارعه: قراردادی که بین مالک زمین و زارع منعقد می شود که براساس آن مالک درصدی از محصول زراعی را صاحب می شود. مس: لمس کردن. مسّ میت: لمس کردن انسان مرده. مساقات: آبیاری کردن; قراردادی بین صاحب باغ و باغبان که براساس آن باغبان در برابر آبیاری و تربیت درختان، حقّ استفاده از مقدار معیّنی میوه باغ را پیدا می کند. مستحاضه: زنی که در حال استحاضه باشد. مستحب: پسندیده; مطلوب; چیزی که مطلوب شارع است ولی واجب نیست; هر حکم شرعی که اطاعت آن موجب ثواب است ولی مخالفت آن عقاب ندارد. مستطیع: توانا; کسی که امکانات و شرائط سفر حج را دارا باشد. مستهلک: از میان رفته; نابود شده; نیست شده. مسح: دست کشیدن بر چیزی; دست کشیدن به فرق سر و روی پاها با رطوبت باقیمانده از شستشوی صورت و دست ها در وضو. مسکین: بیچاره; مفلوک; کسی که از فقیر هم سخت تر می گذراند. مسکرات: چیزهای مست کننده. مشقّت: سختی; رنج; دشواری. مصالحه: سازش; آشتی. مصو نیّت: آسیب ناپذیری. مضطر: ناچار; ناگزیر. مضطربه: زنی که عادت ماهیانه اش بی نظم است. مضمضه: چرخانیدن آب در دهان. مضیقه: تنگدستی; تنگنایی. مطهّرات: پاک کننده ها. مظالم: چیزهایی که در ذمّه انسان است ولی صاحب آن معلوم نیست و یا دسترسی به آن ممکن نمی باشد، مانند اینکه شخصی یقین دارد در زمان طفولیّت به صورت غیر مجاز در مال کسی تصرّف نموده و در اثر تصرّف ضرری به صاحب آن رسیده است، اکنون برای اینکه یقین به برائت ذمّه خود پیدا کند، لازم است مقداری از مال خود را از طرف صاحب مال به عنوان مظالم با اجازه مجتهد جامع الشرایط به فقیر پرداخت نماید. معامله غرری: معامله ای است که اوصاف کالای مورد معامله (مبیع) به صورت کامل مشخّص نباشد مثل اینکه شخصی خانه ای را که اصلا ندیده است و از خصوصیات آن اطلاع ندارد بخرد یا بفروشد، و این نوع معامله کلا باطل است. معرض: برای عموم نشان دادن; در دیدِ همگان قرار دادن. معهود: شناخته شده; معمول و متداول; آنچه به طور ضمنی مورد قبول باشد. مفطِر: چیزی که روزه را می شکند. مفلّس: کسی که دارائیش کمتر از بدهکاریش می باشد. و از طرف حاکم شرع از تصرف در اموالش منع شده است. مقاربت: نزدیکی کردن; آمیزش جنسی. مقرّرات شرعیه: آنچه از طرف خداوند به عنوان تکلیف شرعی معیّن گردیده است. مکروه: ناپسند; نامطلوب; آنچه انجام آن حرام نیست ولی ترکش اولی است. مکلّف: هر انسانی که بالغ و عاقل است. ملاعبه: بازی کردن; معاشقه کردن. ممیّز: خردسالی که خوب و بد را تمیز می دهد. منذورله: کسی که به نفع او نذر شده است مثل امام(رحمه الله). منعزل: خود به خود برکنار شده. موازین شرعیّه: معیارهای شرعیّه. موالات: پشت سر هم; پیاپی انجام دادن. موجر: اجاره دهنده. مورد اشکال است: خلاف احتیاط است; در این مورد می توان به مجتهددیگر مراجعه کرد. موقوفٌ علیهم: کسانی که به نفع آنها وقف شده است. موقوفه: وقف شده. موکّل: وکیل کننده. منع کردن: جلوگیری کردن; بازداشتن. میّت: مرده; جسد بی جان انسان. (ن) ناسیه: زنی که وقت عادت ماهیانه خود را از یاد برده است. نافله: نماز مستحبّی. نری: بیضه. نبش قبر: شکافتن قبر. نصاب: حدّ مشخّص; حد یا مقدار معیّن. نصاب زکات: حدّ مشخّصی که برای هر یک از موارد وجوب زکات در نظر گرفته شده است. نظر به ریبه: نگاه کردن به گونه ای که موجب تحریک شهوت شود; نگاهی که موجب فتنه شود. نجس: پلید; ناپاک. نفاس: خونی که پس از زایمان از رحم زن خارج می گردد. نکاح: ازدواج کردن; زناشویی. نماز آیات: دو رکعت نماز مخصوص که در مواردی نظیر زلزله و کسوف و خسوف واجب است. نماز احتیاط: نماز بدون سوره ای که برای جبران رکعات مورد شک بجا آورده می شود. نماز استسقاء: نمازی که با کیفیت مخصوص برای طلب باران خوانده شود. نماز جماعت: نماز واجبی که دو نفر یا بیشتر با امامت یکی از آنها بجا می آوردند (در نماز جمعه حدّاقل جماعت 5 نفر است). نماز جمعه: دو رکعت نماز مخصوص که در زوال جمعه به جای نماز ظهر و به طور جماعت برگزار می گردد و با کمتر از 5 نفر انجام پذیر نیست. نماز خوف: نماز یومیّه انسان در حال جنگ و امثال آن که با کیفیت مخصوص و به طور شکسته بجا آورده شود. نماز شب: هشت رکعت نماز مستحبّی که به صورت 4 نماز دو رکعتی در ثلث آخر شب گزارده می شود. نماز شفع: دو رکعت نماز مستحبّی که پس از هشت رکعت نافله های شب، پیش از نماز وتر گزارده می شود. نمازطواف: دورکعت نمازمخصوص که در مراسم حجوعمره پس ازطواف گزارده می شود. نماز عید: دو رکعت نماز مخصوص که روز عید فطر و قربان می خوانند. نماز غفیله: دو رکعت نماز مخصوص که پس از نماز مغرب تا وقتی که سرخی مغرب از بین نرفته مستحب است. نماز قصر: نماز کوتاه; نمازهای چهار رکعتی که در سفر دو رکعت خوانده می شود. نماز قضا: نمازی است که به جای نمازهای فوت شده گزارده می شود. نماز مسافر: نماز کوتا; نمازهای چهار رکعتی که مسافر باید در سفر دو رکعتی بجا آورد. نماز مستحب: هر نمازی که بجا آوردن آن پسندیده است ولی واجب نیست. نماز میّت: نماز مخصوصی که باید بر جنازه مسلمان خوانده شود. نماز واجب: نمازی که بجا آوردن آن بر هر مکلّفی لازم است و اقسام آن عبارت است از: 1 - نمازهای یومیّه; 2 - نماز آیات; 3 - نماز میّت; 4 - نماز طواف; 5 - نماز قضای پدر و مادر; 6 - نمازی که انسان با نذر و عهد و قسم بر خود واجب کرده است. نماز وتر: یک رکعت نماز که پس از نماز شفع خوانده می شود و آخرین رکعت از نماز شب محسوب می گردد. نماز وحشت: دو رکعت نماز که برای شب اوّل قبر متوفّی خوانده می شود. نماز یومیّه: نماز روزانه; نمازهای واجب در هر شبانه روز که مجموعاً 17 رکعت است. نوافل یومیّه: نمازهای مستحبّی روزانه که هر شبانه روز 34 رکعت و در جمعه 38 رکعت است. نهی از منکر: بازداشتن دیگری از هر عملی که به حکم شارع ناپسند است. نیّت: قصد; تصمیم به انجام عمل دینی با هدف تقرّب به خداوند. (و) واجب: هر امری که انجام آن از نظر شرع الزامی و اجباری است. واجب تعبّدی: واجبی که در انجام آن قصد قربت لازم است (عبادات) واجب تعیینی: واجبی که به طور مشخّص وجوب به آن تعلّق گرفته است مانند نماز، روزه و حج. واجب توصلی: واجبی که قصد قربت لازم ندارد، مانند ادای دین کردن و جواب سلام دادن و شستن لباس و بدن برای نماز. واجب تخییری: امری که وجوب بین آن و دیگری دوران دارد، مانند کفّاره روزه که مخیّر است بین سه امر: 1 - آزاد کردن بنده; -2 شصت روز روزه گرفتن; 3 - شصت مسکین را اطعام کردن. واجب عینی: واجبی که برهر فردی با قطع نظر از دیگران واجب است، مانند نماز و روزه. واجب کفایی: واجبی که اگر کسی آن را انجام دهد از دیگران ساقط می شود، مانند غسل و سایر تجهیزات میّت که بر همه واجب است ولی وقتی که عدّه ای اقدام کنند، از دیگران ساقط می شود. واجب معلّق: واجبی که زمان وجوب آن (حال) و زمان واجب (آینده) یعنی وجوبش فعلی است ولی واجب را باید در شرایط مشخّصی انجام داد مانند وجوب حج پس از تحقّق شرایط استطاعت یعنی کسی که مستطیع شد حج بر او واجب است ولی باید صبر کند تا ایّام مخصوص حج فرا رسد و آنگاه عمل نماید. واجب منجّز: واجبی است که زمان وجوب و واجب یکی است، مانند روزه که در همان وقتی که واجب می گردد در همان وقت هم باید آن را انجام داد. واجب مطلق: واجبی که در هر شرایطی وجوب دارد، مانند نماز. واجب مشروط: واجبی که تنها در شرایط خاصّی واجب می گردد، مانند حج که تنها با شرط استطاعت واجب می شود. واجب موسّع: واجبی است که وقت انجام آن وسیع است، مانند نماز ظهر و عصر که از ظهر تا غروب وقت دارد. واجب مضیّق: واجبی است که دارای وقت مشخّص و محدود است، مانند روزه گرفتن در ماه رمضان. وارث: کسی که ارث می برد. واقف: وقف کننده. وثیقه: سپرده; گرویی. وجه: صورت; دلیل; عنوان. ودی: رطوبتی که گاهی پس از خروج بول مشاهده می شود. ودیعه: امانت. وذی: رطوبتی که گاهی پس از خروج منی مشاهده می شود. وصل به سکون: حرکت آخر کلمه ای را انداختن وبدون وقف آن را به کلمه بعد چسباندن. وصی: کسی که مسؤول انجام وصیّتی شود. وصیّت: سفارش; توصیه هایی که انسان برای کارهای پس از مرگش به دیگری می کند. وضو: شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها برای برپا داشتن نماز. وضوی ارتماسی: وضویی که انسان به عوض آنکه آب را روی صورت و دست هایش بریزد، صورت و دست هایش را در آب فرو می برد و در حال فروبردن یا بیرون آوردن آن قصد وضو می کند. وضوی ترتیبی: وضویی که انسان با ریختن آب به قصد وضو روی صورت و دست هایش آنها را می شوید. وضوی جبیره: آن است که در محل وضو، جبیره باشد. وطن: جایی که انسان برای اقامت و زندگی دائمی خود اختیار کند. وطی: لگدمال کردن; کنایه از عمل جنسی است. وقف به حرکت: در حین ادای حرکت آخرین حرف یک کلمه بین آن و کلمه بعد فاصله انداختن. وکیل: نماینده; کسی که از طرف شخصی اختیار انجام کاری را داشته باشد. ولایت: سرپرستی; صاحب اختیار بودن. ولیّ (یا قیّم): کسی که به دستور شارع مقدّس سرپرست دیگری است مانند پدر و پدربزرگ و مجتهد جامع الشرایط. (ه) هبه: بخشش. هدم: ویرانی. هدیه: تحفه; ارمغان. (ی) یائسه: زنی که سنّش به حدّی رسیده که دیگر عادت ماهیانه نمی شود.