آیا امکان دارد که حاکمی طاغوت باشد ولی حکومتش طاغوت نباشد؟ دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز ، پیش از پرداختن به پاسخ سوال شما لازم است متذکر شویم در اندیشه سیاسی اسلام ،نظام های سیاسی به دو دسته نظام عدل و نظام جور و طاغوت تقسیم می شوند . نظام عدل نظامی است که بر اساس مبانی دینی تأسیس شده باشد و مشروعیت آن برآمده از اذن و اجازه خداوند متعال به عنوان مالک علی الاطلاق باشد زیرا بر اساس بینش دینی و اعتقاد توحیدی خداوند رب و صاحب اختیار هستی و انسان هاست . چنین اعتقادی ایجاب می کند که تصرف در امور مخلوقات خدا با اذن او صورت گیرد و از آنجا که تشکیل حکومت و تنظیم قوانین و ایجاد نظم ، مستلزم تصرف در امور انسان ها و محدود ساختن آزادی افراد است ، این امر تنها از سوی کسی رواست که دارای این حق و اختیار باشد یا از ناحیه او مأذون باشد وقتی خداوند که منشأ حقوق است بر اساس ادله عقلی و نقلی حق حکومت و ولایت بر مردم را در زمان حضور به پیامبر ، امام معصوم علیهم السلام ودر زمان غیبت به جانشینان امام معصوم واگذار نموده است ، آنها دارای این حق هستند چون از ناحیه کسی نصب شده اند که همه هستی و حقوق از اوست . ( مصباح یزدی ، محمد تقی ، نظریه سیاسی اسلام ، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره ، 1378، ج 2، ص40) براین اساس ، مصداق حکومت عدل در اندیشه سیاسی اسلام ، حکومتی است که بر اساس نظام امامت و ولایت شکل گرفته باشد و در رأس آن یا معصوم علیه السلام قرار گرفته باشد یا کسی که از طرف معصوم علیه السلام منصوب شده باشد . در مقابل نظامی که بر اساس نظام امامت و ولایت تشکیل نشده باشد ، چنین نظامی ، نظام جور و یا به اصطلاح قرآنی (طاغوتی) و حاکم آن حاکم جور و یا (طاغوت) محسوب خواهد شد گرچه ظلمی هم انجام ندهد زیرا جایگاه حاکمیت را غصب کرده است و در غیر جایگاه خود قرار گرفته است و حکومت او دارای مشروعیت الهی نیست گرچه دارای مقبولیت مردمی باشد . از این رو مصداق حکومت جور و طاغوت تنها حکومت هایی نیست که به مردم ظلم می کنند ، بلکه هر حکومتی است که بر خلاف مبانی دین در عرصه سیاسی تشکیل شده باشد . بنابر این در اندیشه سیاسی اسلام هر نظام سیاسی که بر غیر ساختار امامت و ولایت باشد مصداق حکومت طاغوتی خواهد بود که حاکم آن طاغوت نامیده خواهد شد و حکومت عدل وسلطان عدل تنها معصوم علیه السلام و کسانی هستند که از جانب ایشان منصوب و مأذون هستند که ولی فقیه می باشد . (برای آشنایی بیشتر به کتاب تحول مفهوم حاکم جائر در فقه سیاسی شیعه ، محمدرضا احمدی طالشیان ، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی مراجعه شود .) بر این اساس فرض اینکه حاکمی طاغوت باشد ولی حکومتش طاغوتی نباشد درست نیست چرا که اساسا حکومت طاغوتی و حاکم طاغوت دو روی یک سکه اند به گونه ای که حاکم طاغوت یعنی کسی که دارای حکومت طاغوتی است و حاکم حکومت طاغوتی یعنی طاغوت .
آیا امکان دارد که حاکمی طاغوت باشد ولی حکومتش طاغوت نباشد؟
دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز ، پیش از پرداختن به پاسخ سوال شما لازم است متذکر شویم در اندیشه سیاسی اسلام ،نظام های سیاسی به دو دسته نظام عدل و نظام جور و طاغوت تقسیم می شوند . نظام عدل نظامی است که بر اساس مبانی دینی تأسیس شده باشد و مشروعیت آن برآمده از اذن و اجازه خداوند متعال به عنوان مالک علی الاطلاق باشد زیرا بر اساس بینش دینی و اعتقاد توحیدی خداوند رب و صاحب اختیار هستی و انسان هاست . چنین اعتقادی ایجاب می کند که تصرف در امور مخلوقات خدا با اذن او صورت گیرد و از آنجا که تشکیل حکومت و تنظیم قوانین و ایجاد نظم ، مستلزم تصرف در امور انسان ها و محدود ساختن آزادی افراد است ، این امر تنها از سوی کسی رواست که دارای این حق و اختیار باشد یا از ناحیه او مأذون باشد وقتی خداوند که منشأ حقوق است بر اساس ادله عقلی و نقلی حق حکومت و ولایت بر مردم را در زمان حضور به پیامبر ، امام معصوم علیهم السلام ودر زمان غیبت به جانشینان امام معصوم واگذار نموده است ، آنها دارای این حق هستند چون از ناحیه کسی نصب شده اند که همه هستی و حقوق از اوست . ( مصباح یزدی ، محمد تقی ، نظریه سیاسی اسلام ، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره ، 1378، ج 2، ص40) براین اساس ، مصداق حکومت عدل در اندیشه سیاسی اسلام ، حکومتی است که بر اساس نظام امامت و ولایت شکل گرفته باشد و در رأس آن یا معصوم علیه السلام قرار گرفته باشد یا کسی که از طرف معصوم علیه السلام منصوب شده باشد . در مقابل نظامی که بر اساس نظام امامت و ولایت تشکیل نشده باشد ، چنین نظامی ، نظام جور و یا به اصطلاح قرآنی (طاغوتی) و حاکم آن حاکم جور و یا (طاغوت) محسوب خواهد شد گرچه ظلمی هم انجام ندهد زیرا جایگاه حاکمیت را غصب کرده است و در غیر جایگاه خود قرار گرفته است و حکومت او دارای مشروعیت الهی نیست گرچه دارای مقبولیت مردمی باشد . از این رو مصداق حکومت جور و طاغوت تنها حکومت هایی نیست که به مردم ظلم می کنند ، بلکه هر حکومتی است که بر خلاف مبانی دین در عرصه سیاسی تشکیل شده باشد . بنابر این در اندیشه سیاسی اسلام هر نظام سیاسی که بر غیر ساختار امامت و ولایت باشد مصداق حکومت طاغوتی خواهد بود که حاکم آن طاغوت نامیده خواهد شد و حکومت عدل وسلطان عدل تنها معصوم علیه السلام و کسانی هستند که از جانب ایشان منصوب و مأذون هستند که ولی فقیه می باشد . (برای آشنایی بیشتر به کتاب تحول مفهوم حاکم جائر در فقه سیاسی شیعه ، محمدرضا احمدی طالشیان ، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی مراجعه شود .)
بر این اساس فرض اینکه حاکمی طاغوت باشد ولی حکومتش طاغوتی نباشد درست نیست چرا که اساسا حکومت طاغوتی و حاکم طاغوت دو روی یک سکه اند به گونه ای که حاکم طاغوت یعنی کسی که دارای حکومت طاغوتی است و حاکم حکومت طاغوتی یعنی طاغوت .
- [سایر] سلام باتوجه به اینکه شاه مختصراعتقادات مذهبی داشت چراامام حکومتش راسرنگون کرد؟
- [سایر] از بندگان صالح خداوند که دو نسل از انسانها در زمان حکومتش منقرض شدند، کیست؟
- [سایر] آیا پیروزی حضرت مهدی علیه السلام بر مخالفان و گسترش حکومتش همراه با اعجاز است ؟
- [سایر] هر کس دینش را در خدمت حکومتش قرار دهد، چه ثمره ای دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] حکم املاک به جا مانده از فراریان رژیم طاغوت چیست؟
- [آیت الله بهجت] حکم املاک به جامانده از فراریان رژیم طاغوت چیست؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] حکم زمینهایی که در زمان طاغوت به عنوان اصلاحات ارضی بین کشاورزان تقسیم شده چیست؟
- [سایر] روایاتی که هر قیام قبل از ظهور را طاغوت معرفی می کند، چگونه با مشروعیت حکومت اسلامی سازگار است؟
- [سایر] حضرت علی به چه علت در زمان حکومتش سه بار مرتکب جنگ شد آنهم جنگهایی با مسلمانان نه مشرکان، آیا این جنگها درست و مشروع بود؟
- [آیت الله بهجت] اگر محلّ وضو مثلاً دست نجس شود و امکان شستن و تطهیر آن نباشد، وظیفه چیست؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر کسی نباشد که بتواند نماز میت را ایستاده بخواند، و امکان انتظار هم نباشد یا مأیوس باشند که کسی بیاید و بتواند ایستاده نماز بخواند می شود نشسته بر او نماز خواند. و اگر بعد از اینکه نماز را نشسته خواندند و قبل از دفن کسی پیدا شود که بتواند ایستاده نماز بخواند واجب است دوباره نماز میّت را ایستاده بخواند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر دُمَل یا زخم تمام پیشانی را گرفته باشد، باید به یکی از دو طرف پیشانی سجده کند و احتیاط واجب این است که در صورت امکان به طرف راست پیشانی سجده کند و اگر سجده بر پیشانی ممکن نباشد، به چانه سجده کند و اگر به چانه نیز ممکن نباشد، بنابر احتیاط باید به هر جایی از صورت که ممکن باشد سجده کند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . بنابر احتیاط، در جایی نماز بخواند که اطمینان داشته باشد نماز را تمام می کند و در جایی که به واسطه احتمال باد و باران و زیادی جمعیت و مانند اینها اطمینان ندارد که بتواند نماز را تمام کند، احتیاط آن است که نماز نخواند هر چند با احتمال امکان تمام کردن نماز، خواندن نماز جایز است ولی با اطمینان به عدم امکان نماز صحیح نیست. آن که ماندن در آن مکان حرام نباشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] رو به قبله کردن محتضر بر هر مسلمان واجب است و بنابر احتیاط واجب اجازه گرفتن از خود محتضر اگر ممکن باشد لازم است و اگر ممکن نباشد بنابر احتیاط وجوبی لازم است اذن گرفتن از ولی او وگرنه از حاکم شرع در صورت امکان البته بشرط آنکه حرکت دادن او موجب سرعت مرگ او نشود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر زن بگوید عدّهام تمام شده، از او قبول میشود خواه تمام شدن عدّهاش به سه طهر باشد یا به شهور به شرط آنکه زن متهمه نباشد و از طلاق یا مردن شوهرش بقدری گذشته باشد که امکان تمام شدن عده او باشد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر از بواسیر که دانه های آن بیرون نباشد یا زخمی که توی دهان و بینی و مانند اینها است؛ خونی به بدن یا لباس برسد و به مقدار درهم یا بیشتر باشد؛ بنا بر احتیاط لازم است در صورت امکان آن را بشوید و اما خون بواسیری که دانه های آن بیرون است بدون اشکال نماز خواندن با آن جایز است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر وصیّ بعضی از مصارف وصیّت را فراموش کند باید تحقیق کند تا حدّ امکان موارد آن را بیابد و در صورت عدم امکان، باید آن مقدار را به مصرف خیرات و کارهای نیک برساند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر زنی که کافر است بمیرد و بچه در شکم او مرده باشد، یا هنوز روح به بدن او داخل نشده باشد و امکان حیاتیافتن وی نباشد، چنانچه بچه محکوم به اسلام باشد - چون پدر یا جد یا جده نزدیک وی مسلمان است - باید زن را در قبر به پهلوی چپ پشت به قبله بخوابانند که روی بچه به طرف قبله باشد.
- [آیت الله مظاهری] اگر حفظ جان مسلمانی یا عدهای از مسلمانان بر تشریح انسان متوقف باشد و تشریح غیرمسلمان امکان نداشته باشد تشریح مسلمان جایز است، بنابراین در این زمان که طب متوقّف بر تشریح بدن انسان است باید از تشریح میّت غیر مسلمان استفاده شود و اگر غیر مسلمان نباشد تشریح مسلمان با اذن ولی یا حاکم شرع جایز است و موجب دیه هم نیست.
- [آیت الله مظاهری] اگر پدر یا مادر در حقوق اولاد کوتاهی بنمایند، گرچه ضمان ندارد و اولاد از آنها چیزی بستانکار نمیشوند، ولی تا رضایت اولاد را فراهم نکنند توب? آنها قبول نمیشود، مگر اینکه تحصیل رضایت آنها مقدور نباشد که در این صورت با دعا و استغفار و در صورت امکان با دادن مال، باید جبران کنند.