روایاتی که هر قیام قبل از ظهور را طاغوت معرفی می کند، چگونه با مشروعیت حکومت اسلامی سازگار است؟
چند روایت به این مساله اشاره می کند که هر قیامی قبل از قائم(عج) باطل است. از جمله امام صادق (ع) فرمودند: (هر پرچمی قبل از قیام قائم برافراشته شود، صاحب آن طاغوتی است که در برابر خدا پرستش می شود.)[1] برای فهم صحیح این روایات باید چند مساله را مد نظر قرار داد. غیر متواتر بودن این اخبار (خبر واحد) در مسائل اعتقادی، نمی توانیم به خبر واحد اعتناء کنیم. یعنی حدیثی که بیان آن توسط امام معصوم مشکوک باشد، نمی تواند در بحث های اعتقادی ملاک باشد. خصوصا اگر با مسلمات دینی معارضه داشته باشد. که احادیث محل بحث از همین سنخ هستند و با مسلمات دینی تعارض دارند، چون: عدم جواز قیام یعنی ظلم پذیری، تسلیم و گردن نهادن به طاغوت، و تعطیل بودن بسیاری از احکام دینی برای مدت طولانی که قطعا این مسائل با دین اسلام منافات دارد. تعارض با قرآن یکی از معیارهای بررسی احادیث، ارائه آن به قرآن برای سنجش سازگاری و یا عدم سازگاری است. و در صورت تعارض یک حدیث با قرآن، باید آن حدیث را انکار کرد و رها نمود. وجود احکام حکومتی در قرآن، دستور امر به معروف و نهی از منکر، مباحث جهاد و ...، به ما نشان می دهد که هر حدیثی حکومت دینی را غیر لازم بشمارد، حدیث صحیحی نیست. تعارض با روایات بسیار این دسته از احادیث (که هر قیامی را قبل از قائم (عج) طاغوت می خواند)، با دسته های متعددی از روایات منافات دارد و همین تعارض سبب رد این دسته از احادیث می شود. از جمله: الف) تمام روایاتی که اثبات کننده ولایت فقیه در دوره غیبت است، نفی کننده این دسته از روایات است. ب) روایاتی که به قیام های متعدد اشاره می کند و حمایت و تائید اهل بیت از آنها را بیان می کند. از جمله قیام زید، که امام صادق ع در روایتی می فرماید: به خدا قسم عمویم شهید شد[2]، قیام مختار که بعد از 5 سال اندکی داغ اهل بیت را تسکین داد، و قیام های متعدد حسنی ها. ج) روایاتی که بیان کننده ارزش انتظار و تشویق به آن است. با توجه به اینکه قطعا معنای انتظار زانوی غم بغل کردن نیست، بلکه اقدام عملی می خواهد. مثلا: گروهی از جوانان بنی هاشم به محضر رسول خدا (ص) آمدند، پیامبر (ص) با دیدن آن ها دگرگون شد و چشمش پر از اشک گردید و آثار ناراحتی از چهره اش آشکار شد، آن ها علت پرسیدند، فرمود: (ما خاندانی هستیم که خداوند برای ما آخرت را بر دنیا برگزید، و خاندان من بعد از من گرفتار رنج های شدید و تبعید و کنار زدن از مقام هایشان می گردند تا این که گروهی از مشرق می آیند که با آن ها پرچم های سیاه است، خواهان نیکی و عدالت می شوند، ولی به خواسته آن ها اعتنا نمی شود، آن گاه آن ها مبارزه و نبرد می کنند و سرانجام یاری شده و پیروز می گردند، و آن چه را می خواهند به آن ها می دهند، ولی آن ها پذیرا نمی شوند تا آن را به شخصی از خاندانم بسپارند، آن گاه آن شخص سراسر زمین را آن گونه که از ظلم پر شده پر از عدالت می کند، هر کدام از شما آن زمان را درک کند باید به قیام کنندگان بپیوندد، هرچند روی برف ها سینه خیز برود.[3] د) روایاتی که به پیش بینی حوادث قبل ظهور می پردازد و به مدح روی می آورد. مثل: مردی از اهل قم قیام می کند، مردم را به سوی حق دعوت می نماید، جمعیتی نیرومند که مانند پاره های آهن (سخت و استوار) هستند، به گرد او جمع می شوند که طوفان های حوادث آن ها را نمی لرزاند، و از جنگ با دشمن خسته نمی شوند، و ترس به آن ها راه ندارد، و توکلشان به خداست.[4] صحت روایات در صورت معنای دیگری آنچه تا این جا بررسی شد، با توجه به یک نوع فهم از این دسته روایات بود. و نشان داده شد که اگر مدلول و منظور این روایات نفی هر گونه قیامی باشد، قطعا این روایات مردود هستند. اما اگر منظور این روایات مطلب دیگری باشد، صحت آنها را می توان پذیرفت. مثل اینکه: 1. اگر کسی برای خود پرچم بر افرازد و بدون دعوت به اصل دین و زمینه سازی برای ظهور حضرت(عج) قیام کند، قیامش طاغوتی است. 2. منظور از نفی قیام در چند مورد خاص بوده و آنها نیز همان مواردی هستند که شکست قیام ها روشن بوده و نباید در آن موقع خود را به خطر می انداختند. همان گونه که امام صادق(ع) عدم قیام خود را به دلیل کمی پیروان بیان می کنند. 3. منظور پرهیز دادن از فریب بنی عباس بوده باشد. و یا ... پس روشن می شود که این روایات هرگز نمی تواند در مقابل بحث حکومت اسلامی مطرح شود و دلیل مشروعیت و بلکه لزوم حکومت اسلامی قطعی است. [1]. الکافی، ج‌8، ص: 295. [2]. علامه امینی، الغدیر، ج 3، ص 70. [3]. تفسیر پیام قرآن، ج 10، ص 83. [4]. محدث قمی، سفینة البحار، ج 2، ص 446، واژه قم.
عنوان سوال:

روایاتی که هر قیام قبل از ظهور را طاغوت معرفی می کند، چگونه با مشروعیت حکومت اسلامی سازگار است؟


پاسخ:

چند روایت به این مساله اشاره می کند که هر قیامی قبل از قائم(عج) باطل است. از جمله امام صادق (ع) فرمودند: (هر پرچمی قبل از قیام قائم برافراشته شود، صاحب آن طاغوتی است که در برابر خدا پرستش می شود.)[1]
برای فهم صحیح این روایات باید چند مساله را مد نظر قرار داد.

غیر متواتر بودن این اخبار (خبر واحد)
در مسائل اعتقادی، نمی توانیم به خبر واحد اعتناء کنیم. یعنی حدیثی که بیان آن توسط امام معصوم مشکوک باشد، نمی تواند در بحث های اعتقادی ملاک باشد. خصوصا اگر با مسلمات دینی معارضه داشته باشد. که احادیث محل بحث از همین سنخ هستند و با مسلمات دینی تعارض دارند، چون: عدم جواز قیام یعنی ظلم پذیری، تسلیم و گردن نهادن به طاغوت، و تعطیل بودن بسیاری از احکام دینی برای مدت طولانی که قطعا این مسائل با دین اسلام منافات دارد.

تعارض با قرآن
یکی از معیارهای بررسی احادیث، ارائه آن به قرآن برای سنجش سازگاری و یا عدم سازگاری است. و در صورت تعارض یک حدیث با قرآن، باید آن حدیث را انکار کرد و رها نمود. وجود احکام حکومتی در قرآن، دستور امر به معروف و نهی از منکر، مباحث جهاد و ...، به ما نشان می دهد که هر حدیثی حکومت دینی را غیر لازم بشمارد، حدیث صحیحی نیست.

تعارض با روایات بسیار
این دسته از احادیث (که هر قیامی را قبل از قائم (عج) طاغوت می خواند)، با دسته های متعددی از روایات منافات دارد و همین تعارض سبب رد این دسته از احادیث می شود. از جمله:
الف) تمام روایاتی که اثبات کننده ولایت فقیه در دوره غیبت است، نفی کننده این دسته از روایات است.
ب) روایاتی که به قیام های متعدد اشاره می کند و حمایت و تائید اهل بیت از آنها را بیان می کند. از جمله قیام زید، که امام صادق ع در روایتی می فرماید: به خدا قسم عمویم شهید شد[2]، قیام مختار که بعد از 5 سال اندکی داغ اهل بیت را تسکین داد، و قیام های متعدد حسنی ها.
ج) روایاتی که بیان کننده ارزش انتظار و تشویق به آن است. با توجه به اینکه قطعا معنای انتظار زانوی غم بغل کردن نیست، بلکه اقدام عملی می خواهد. مثلا:
گروهی از جوانان بنی هاشم به محضر رسول خدا (ص) آمدند، پیامبر (ص) با دیدن آن ها دگرگون شد و چشمش پر از اشک گردید و آثار ناراحتی از چهره اش آشکار شد، آن ها علت پرسیدند، فرمود: (ما خاندانی هستیم که خداوند برای ما آخرت را بر دنیا برگزید، و خاندان من بعد از من گرفتار رنج های شدید و تبعید و کنار زدن از مقام هایشان می گردند تا این که گروهی از مشرق می آیند که با آن ها پرچم های سیاه است، خواهان نیکی و عدالت می شوند، ولی به خواسته آن ها اعتنا نمی شود، آن گاه آن ها مبارزه و نبرد می کنند و سرانجام یاری شده و پیروز می گردند، و آن چه را می خواهند به آن ها می دهند، ولی آن ها پذیرا نمی شوند تا آن را به شخصی از خاندانم بسپارند، آن گاه آن شخص سراسر زمین را آن گونه که از ظلم پر شده پر از عدالت می کند، هر کدام از شما آن زمان را درک کند باید به قیام کنندگان بپیوندد، هرچند روی برف ها سینه خیز برود.[3]
د) روایاتی که به پیش بینی حوادث قبل ظهور می پردازد و به مدح روی می آورد. مثل: مردی از اهل قم قیام می کند، مردم را به سوی حق دعوت می نماید، جمعیتی نیرومند که مانند پاره های آهن (سخت و استوار) هستند، به گرد او جمع می شوند که طوفان های حوادث آن ها را نمی لرزاند، و از جنگ با دشمن خسته نمی شوند، و ترس به آن ها راه ندارد، و توکلشان به خداست.[4]

صحت روایات در صورت معنای دیگری
آنچه تا این جا بررسی شد، با توجه به یک نوع فهم از این دسته روایات بود. و نشان داده شد که اگر مدلول و منظور این روایات نفی هر گونه قیامی باشد، قطعا این روایات مردود هستند. اما اگر منظور این روایات مطلب دیگری باشد، صحت آنها را می توان پذیرفت. مثل اینکه:
1. اگر کسی برای خود پرچم بر افرازد و بدون دعوت به اصل دین و زمینه سازی برای ظهور حضرت(عج) قیام کند، قیامش طاغوتی است.
2. منظور از نفی قیام در چند مورد خاص بوده و آنها نیز همان مواردی هستند که شکست قیام ها روشن بوده و نباید در آن موقع خود را به خطر می انداختند. همان گونه که امام صادق(ع) عدم قیام خود را به دلیل کمی پیروان بیان می کنند.
3. منظور پرهیز دادن از فریب بنی عباس بوده باشد. و یا ...

پس روشن می شود که این روایات هرگز نمی تواند در مقابل بحث حکومت اسلامی مطرح شود و دلیل مشروعیت و بلکه لزوم حکومت اسلامی قطعی است.

[1]. الکافی، ج‌8، ص: 295.
[2]. علامه امینی، الغدیر، ج 3، ص 70.
[3]. تفسیر پیام قرآن، ج 10، ص 83.
[4]. محدث قمی، سفینة البحار، ج 2، ص 446، واژه قم.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین