نظرتان در مورد نظریه آقای سریع القلم مشار رئیس جمهور که در کتاب ایران و جهانی شدن گفته اند که راه پیشرفت ایران تعامل با غرب است چیست؟؟؟مگر این خلاف سخنان و رهنمودهای امام راحل و امام خامنه ای نیست؟؟؟؟ با سلام و احترام،آقای محمود سریع القلم از جمله نظریه پردازانی است که در حوزه توسعه قلم می زند.می توان گفت دلبستگی نظری ایشان به مبانی مکتب نوسازی امری است روشن که از ابتدا تاکنون بر همان اصرار داشته و همین نسخه را برای درمان عقب ماندگی ایران موثر و شفا بخش می دانند.سریع القلم معتقد است مبانی مشترک توسعه یافتگی در مناطق مختلف جهان، به رغم تفاوت های فرهنگی، اقلیمی، نژادی و … کشورها یکی است و اصولی مانند ضرورت تولید ثروت، رقابت پذیری در عرصه اقتصاد و بین المللی شدن اصول ثابت توسعه هستند. از نظر وی، راه پیشرفت و توسعه کشور ایران، ملحق شدن به روند جهانی شدن یعنی نظم جهانی جدیدی که توسط قدرتهای بزرگ جهان مانند آمریکا، آلمان و فرانسه طراحی شده است، می باشد، به دیگر سخن، وقتی ایران پیشرفت می کند که سیاستمداران ما انعطاف داشته و در درون شبکه غرب و قواعد طراحی شده آمریکا قرار گیرند. از سوی دیگر، سیاستمداران ما در این امر نباید میان اقتصاد، سیاست و فرهنگ تفکیک کنند، بلکه در تمام ابعاد سهگانه فوق باید، سیاست طراحی شده از سوی آمریکا را بپذیرند، در غیر این صورت، ایران نمیتواند توسعه یافته و پیشرفت کند. تلاش برای استقلال در حوزههای یاد شده یعنی استقلال اقتصادی و استقلال سیاسی و نیز اعتراض و نقد و تقابل با غرب در ابعاد گوناگون فلسفی، فرهنگی و ... عواملی هستند که مانع پیشرفت کشور – یعنی موجب عقبماندگی کشور ایران- میشوند. اما روشن است که چنین ادعاهایی از یک سو با دین مبین اسلام – به خصوص اندیشه شیعی- و از سوی دیگر، با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که خواهان استقلال مردم عزیز ایران است- و از سوی سوم، با اساس و ماهیت جمهوری اسلامی در تضاد است، از این رو، آقای سریعالقلم معتقد است اگر مردم و کشور ایران بخواهند پیشرفت کنند، باید سیاستهای گوناگون اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آمریکا و سایر کشورهای استکباری را بپذیرند و در تمام موارد تعارض، از اسلام، قانون اساسی و ماهیت جمهوری اسلامی دست بکشند. از یک طرف، بدون دست برداشتن از ادعاهای اسلام- که کاملا مخالف با سرمایهداری حاکم بر جهان است- و نیز اصول قانون اساسی و از سوی دیگر، قبول قواعد مطرح شده کشورهای استکباری مانند آمریکا در ابعاد گوناگون یادشده و مورد سوال قرار ندادن مبانی غرب، نمیتوان به پیشرفت رسید. این نکته کاملا برای وی روشن است که چنین دیدگاهی کاملا در تضاد با ماهیت جمهوری اسلامی و ایدئولوژی انقلاب اسلامی است، از این رو، توصیه میکند باید در ماهیت جمهوری اسلامی و ایدئولوژی آن تجدید نظر کرد. خط فکری سریع القلم در ربع قرن گذشته همین بوده است. در نقد دیدگاههای آقای سریع القلم نکات زیر قابل توجه می باشد: 1) سریع القلم با وجود همه تناقض ها و نوسانات مختلف در نظریات و دیدگاه هایش در یک موضوع همواره ثابت قدم مانده و آن اینکه اصول توسعه ثابت و جهانشمول اند. این رویکرد ثابت را می توان در کتاب های عقل و توسعه یافتگی(1372)، عقل و توسعه یافتگی (مبانی ثابت پارادایم توسعه)(1376)، عقلانیت و آینده ی توسعه یافتگی ایران(1380)، ایران و جهانی شدن: چالش ها و راه حل ها( 1384)، فرهنگ سیاسی ایران(1386) و اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار(1390) به خوبی مشاهده کرد. جالب اینکه عناوین برخی از این کتب چندان با هم تفاوت ندارند. در اینجا مجالی برای نقد مبانی این دیدگاه نیست. دیدگاه های ایشان هم از منظر مبانی اسلامی قابل نقد و رد جدی است و هم در چارچوب نظریات مرسوم توسعه و هم از جهت روش توصیف، تعلیل و تبیین گزاره ها و شرایط. اساساً بیشترین نقدها بر همین رویکرد توسط صاحبنظران مکاتب مختلف ارائه شده است. در صدر این منتقدان، نظریه پردازان مکتب وابستگی قرار دارند. جان کلام انتقادات این مکتب در این است که توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی دو روی یک سکه اند و ملل و صاحبنظران توسعه و از جمله ایده پردازان مکتب نوسازی یکی از عوامل اصلی توسعه نیافتگی و عقب ماندگی کشورهای (عقب نگهداشته شده) می باشند. یکی از داروهای اصلی این نسخه ی شفابخش برای کشورهای ثروتمند و مرگبار برای ملل فقیر ایده ی (اصول ثابت و جهان شمول توسعه) است. علاقمندان و صاحبنظران به راحتی می توانند به متون مربوطه مراجعه کنند و انتقادات بنیان کن وارد بر این ادعا را ببینند. 2)یکی از ایرادات جدی در نظریات سریع القلم، که در کتب مورد اشاره به خوبی مشهود است مشخص نکردن نسبت بین اقتصاد، سیاست، فرهنگ و جامعه است. ایشان غالبا و با قاطعیت مبنای اصلی تحول و زیربنای تحرک جامعه را اقتصاد و تولید ثروت می دانند و بر همین اساس معتقدند که سایر بخش های نظام اجتماعی را بایستی با توجه به منافع اقتصادی تنظیم کرد و هر جا لازم باشد باید از فرهنگ و سیاست به نفع اقتصاد چشم پوشی کرد. اما در بسیاری از موارد همین ادعا را مورد نقض قرار می دهند و نسخه هائی ارائه می کنند که با این رویکرد منافات دارد. در اصل این ایده اشکالی نیست که یک صاحبنظر، بین اجزاء مختلف جامعه نوعی تعامل و تعاطی ببیند و معتقد باشد عناصر مختلف در هم تنیده هستند و نمی توان آنها را از هم جدا کرد. اتفاقاً غالب دیدگاه های متاخر و متعادل توسعه به سمت همین رویکرد حرکت کرده اند اما سریع القلم در مبنای تفکرشان در این چارچوب جای نمی گیرند. ایشان را می توان صاحبنظری اقتصادگرا دانست که گاه بر اهمیت سایر بخش ها هم تاکید دارند. 3) مسئله بسیار مهم تر و محوری تر در این است که سریع القلم نکاتی را مکتوم و مستور گذاشته که مبنای تفکر ایشان است. در بیان ایشان مسئله ی اخلاق و فرهنگ و معنویت هیچ جایگاهی ندارد. یعنی اساساً مشخص نمی کنند در صورت تعارض بین منافع اقتصادی و مسائل اخلاقی و معنوی در عرصه ی بین الملل کدام یک را باید معطل گذاشت. اخلاقی هم که ایشان بر آن تاکید دارند اخلاقی است سکولار و مبتنی بر تجارب فردی و برداشت شخصی که البته گاه مویدات تجربی هم دارد و حاوی نکات خوب و راهگشائی هم هست مثل (سی ویژگی انسان عقلانی)، (سی ویژگی انسان مدنی) و (سی ویژگی انسان سیاست مدار). این ویژگی ها علی الظاهر گزاره های علمی و عقلانی هستند اما جنس هنجاری و تجویزی آنها نوعی اخلاق هنجاری را سفارش می کند. خواهیم دید که در همین گفتار کوتاه نیز این رویکرد ویرانگر و متعارض با مبانی اسلامی، روحی حاکم دارد و پیشنهاد اصلی و راهکار مبنائی ایشان برای پیشرفت ایران بر همین مبنا می چرخد. 4) از نظر سریع القلم، (راه پیشرفت و توسعه کشور ایران، ملحق شدن به روند جهانی شدن یعنی نظم جهانی جدیدی که توسط قدرتهای بزرگ جهان مانند آمریکا، آلمان و فرانسه طراحی شده است، می باشد، به دیگر سخن، وقتی ایران پیشرفت می کند که سیاستمداران ما انعطاف داشته و در درون شبکه غرب و قواعد طراحی شده آمریکا قرار گیرند. از سوی دیگر، سیاستمداران ما در این امر نباید میان اقتصاد، سیاست و فرهنگ تفکیک کنند، بلکه در تمام ابعاد سهگانه فوق باید، سیاست طراحی شده از سوی آمریکا را بپذیرند، در غیر این صورت، ایران نمیتواند توسعه یافته و پیشرفت کند. تلاش برای استقلال در حوزههای یاد شده یعنی استقلال اقتصادی و استقلال سیاسی و نیز اعتراض و نقد و تقابل با غرب در ابعاد گوناگون فلسفی، فرهنگی و ... عواملی هستند که مانع پیشرفت کشور – یعنی موجب عقبماندگی کشور ایران- میشوند.) روشن است که چنین ادعاهایی از یک سو با دین مبین اسلام – به خصوص اندیشه شیعی- و از سوی دیگر، با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که خواهان استقلال مردم عزیز ایران است- و از سوی سوم، با اساس و ماهیت جمهوری اسلامی در تضاد است، از این رو، آقای سریعالقلم معتقد است اگر مردم و کشور ایران بخواهند پیشرفت کنند، باید سیاستهای گوناگون اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آمریکا و سایر کشورهای استکباری را بپذیرند و در تمام موارد تعارض، از اسلام، قانون اساسی و ماهیت جمهوری اسلامی دست بکشند. از یک طرف، بدون دست برداشتن از ادعاهای اسلام- که کاملا مخالف با سرمایهداری حاکم بر جهان است- و نیز اصول قانون اساسی و از سوی دیگر، قبول قواعد مطرح شده کشورهای استکباری مانند آمریکا در ابعاد گوناگون یادشده و مورد سوال قرار ندادن مبانی غرب، نمیتوان به پیشرفت رسید. این نکته کاملا برای وی روشن است که چنین دیدگاهی کاملا در تضاد با ماهیت جمهوری اسلامی و ایدئولوژی انقلاب اسلامی است، از این رو، توصیه میکند باید در ماهیت جمهوری اسلامی و ایدئولوژی آن تجدید نظر کرد. خط فکری سریع القلم در ربع قرن گذشته همین بوده است. (منبع: نقدی بر دیدگاه دکتر محمود سریع القلم در باب توسعه، فصلنامه صدرا شماره 10، امیر سیاهپوش و یادداشت سیدمحمود نبویان، با اعنوان افکار سریعالقلم را بهتر بشناسیم، خبرگزاری فارس)
نظرتان در مورد نظریه آقای سریع القلم مشار رئیس جمهور که در کتاب ایران و جهانی شدن گفته اند که راه پیشرفت ایران تعامل با غرب است چیست؟؟؟مگر این خلاف سخنان و رهنمودهای امام راحل و امام خامنه ای نیست؟؟؟؟
نظرتان در مورد نظریه آقای سریع القلم مشار رئیس جمهور که در کتاب ایران و جهانی شدن گفته اند که راه پیشرفت ایران تعامل با غرب است چیست؟؟؟مگر این خلاف سخنان و رهنمودهای امام راحل و امام خامنه ای نیست؟؟؟؟
با سلام و احترام،آقای محمود سریع القلم از جمله نظریه پردازانی است که در حوزه توسعه قلم می زند.می توان گفت دلبستگی نظری ایشان به مبانی مکتب نوسازی امری است روشن که از ابتدا تاکنون بر همان اصرار داشته و همین نسخه را برای درمان عقب ماندگی ایران موثر و شفا بخش می دانند.سریع القلم معتقد است مبانی مشترک توسعه یافتگی در مناطق مختلف جهان، به رغم تفاوت های فرهنگی، اقلیمی، نژادی و … کشورها یکی است و اصولی مانند ضرورت تولید ثروت، رقابت پذیری در عرصه اقتصاد و بین المللی شدن اصول ثابت توسعه هستند. از نظر وی، راه پیشرفت و توسعه کشور ایران، ملحق شدن به روند جهانی شدن یعنی نظم جهانی جدیدی که توسط قدرتهای بزرگ جهان مانند آمریکا، آلمان و فرانسه طراحی شده است، می باشد، به دیگر سخن، وقتی ایران پیشرفت می کند که سیاستمداران ما انعطاف داشته و در درون شبکه غرب و قواعد طراحی شده آمریکا قرار گیرند. از سوی دیگر، سیاستمداران ما در این امر نباید میان اقتصاد، سیاست و فرهنگ تفکیک کنند، بلکه در تمام ابعاد سهگانه فوق باید، سیاست طراحی شده از سوی آمریکا را بپذیرند، در غیر این صورت، ایران نمیتواند توسعه یافته و پیشرفت کند. تلاش برای استقلال در حوزههای یاد شده یعنی استقلال اقتصادی و استقلال سیاسی و نیز اعتراض و نقد و تقابل با غرب در ابعاد گوناگون فلسفی، فرهنگی و ... عواملی هستند که مانع پیشرفت کشور – یعنی موجب عقبماندگی کشور ایران- میشوند. اما روشن است که چنین ادعاهایی از یک سو با دین مبین اسلام – به خصوص اندیشه شیعی- و از سوی دیگر، با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که خواهان استقلال مردم عزیز ایران است- و از سوی سوم، با اساس و ماهیت جمهوری اسلامی در تضاد است، از این رو، آقای سریعالقلم معتقد است اگر مردم و کشور ایران بخواهند پیشرفت کنند، باید سیاستهای گوناگون اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آمریکا و سایر کشورهای استکباری را بپذیرند و در تمام موارد تعارض، از اسلام، قانون اساسی و ماهیت جمهوری اسلامی دست بکشند. از یک طرف، بدون دست برداشتن از ادعاهای اسلام- که کاملا مخالف با سرمایهداری حاکم بر جهان است- و نیز اصول قانون اساسی و از سوی دیگر، قبول قواعد مطرح شده کشورهای استکباری مانند آمریکا در ابعاد گوناگون یادشده و مورد سوال قرار ندادن مبانی غرب، نمیتوان به پیشرفت رسید. این نکته کاملا برای وی روشن است که چنین دیدگاهی کاملا در تضاد با ماهیت جمهوری اسلامی و ایدئولوژی انقلاب اسلامی است، از این رو، توصیه میکند باید در ماهیت جمهوری اسلامی و ایدئولوژی آن تجدید نظر کرد. خط فکری سریع القلم در ربع قرن گذشته همین بوده است. در نقد دیدگاههای آقای سریع القلم نکات زیر قابل توجه می باشد: 1) سریع القلم با وجود همه تناقض ها و نوسانات مختلف در نظریات و دیدگاه هایش در یک موضوع همواره ثابت قدم مانده و آن اینکه اصول توسعه ثابت و جهانشمول اند. این رویکرد ثابت را می توان در کتاب های عقل و توسعه یافتگی(1372)، عقل و توسعه یافتگی (مبانی ثابت پارادایم توسعه)(1376)، عقلانیت و آینده ی توسعه یافتگی ایران(1380)، ایران و جهانی شدن: چالش ها و راه حل ها( 1384)، فرهنگ سیاسی ایران(1386) و اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار(1390) به خوبی مشاهده کرد. جالب اینکه عناوین برخی از این کتب چندان با هم تفاوت ندارند. در اینجا مجالی برای نقد مبانی این دیدگاه نیست. دیدگاه های ایشان هم از منظر مبانی اسلامی قابل نقد و رد جدی است و هم در چارچوب نظریات مرسوم توسعه و هم از جهت روش توصیف، تعلیل و تبیین گزاره ها و شرایط. اساساً بیشترین نقدها بر همین رویکرد توسط صاحبنظران مکاتب مختلف ارائه شده است. در صدر این منتقدان، نظریه پردازان مکتب وابستگی قرار دارند. جان کلام انتقادات این مکتب در این است که توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی دو روی یک سکه اند و ملل و صاحبنظران توسعه و از جمله ایده پردازان مکتب نوسازی یکی از عوامل اصلی توسعه نیافتگی و عقب ماندگی کشورهای (عقب نگهداشته شده) می باشند. یکی از داروهای اصلی این نسخه ی شفابخش برای کشورهای ثروتمند و مرگبار برای ملل فقیر ایده ی (اصول ثابت و جهان شمول توسعه) است. علاقمندان و صاحبنظران به راحتی می توانند به متون مربوطه مراجعه کنند و انتقادات بنیان کن وارد بر این ادعا را ببینند. 2)یکی از ایرادات جدی در نظریات سریع القلم، که در کتب مورد اشاره به خوبی مشهود است مشخص نکردن نسبت بین اقتصاد، سیاست، فرهنگ و جامعه است. ایشان غالبا و با قاطعیت مبنای اصلی تحول و زیربنای تحرک جامعه را اقتصاد و تولید ثروت می دانند و بر همین اساس معتقدند که سایر بخش های نظام اجتماعی را بایستی با توجه به منافع اقتصادی تنظیم کرد و هر جا لازم باشد باید از فرهنگ و سیاست به نفع اقتصاد چشم پوشی کرد. اما در بسیاری از موارد همین ادعا را مورد نقض قرار می دهند و نسخه هائی ارائه می کنند که با این رویکرد منافات دارد. در اصل این ایده اشکالی نیست که یک صاحبنظر، بین اجزاء مختلف جامعه نوعی تعامل و تعاطی ببیند و معتقد باشد عناصر مختلف در هم تنیده هستند و نمی توان آنها را از هم جدا کرد. اتفاقاً غالب دیدگاه های متاخر و متعادل توسعه به سمت همین رویکرد حرکت کرده اند اما سریع القلم در مبنای تفکرشان در این چارچوب جای نمی گیرند. ایشان را می توان صاحبنظری اقتصادگرا دانست که گاه بر اهمیت سایر بخش ها هم تاکید دارند. 3) مسئله بسیار مهم تر و محوری تر در این است که سریع القلم نکاتی را مکتوم و مستور گذاشته که مبنای تفکر ایشان است. در بیان ایشان مسئله ی اخلاق و فرهنگ و معنویت هیچ جایگاهی ندارد. یعنی اساساً مشخص نمی کنند در صورت تعارض بین منافع اقتصادی و مسائل اخلاقی و معنوی در عرصه ی بین الملل کدام یک را باید معطل گذاشت. اخلاقی هم که ایشان بر آن تاکید دارند اخلاقی است سکولار و مبتنی بر تجارب فردی و برداشت شخصی که البته گاه مویدات تجربی هم دارد و حاوی نکات خوب و راهگشائی هم هست مثل (سی ویژگی انسان عقلانی)، (سی ویژگی انسان مدنی) و (سی ویژگی انسان سیاست مدار). این ویژگی ها علی الظاهر گزاره های علمی و عقلانی هستند اما جنس هنجاری و تجویزی آنها نوعی اخلاق هنجاری را سفارش می کند. خواهیم دید که در همین گفتار کوتاه نیز این رویکرد ویرانگر و متعارض با مبانی اسلامی، روحی حاکم دارد و پیشنهاد اصلی و راهکار مبنائی ایشان برای پیشرفت ایران بر همین مبنا می چرخد. 4) از نظر سریع القلم، (راه پیشرفت و توسعه کشور ایران، ملحق شدن به روند جهانی شدن یعنی نظم جهانی جدیدی که توسط قدرتهای بزرگ جهان مانند آمریکا، آلمان و فرانسه طراحی شده است، می باشد، به دیگر سخن، وقتی ایران پیشرفت می کند که سیاستمداران ما انعطاف داشته و در درون شبکه غرب و قواعد طراحی شده آمریکا قرار گیرند. از سوی دیگر، سیاستمداران ما در این امر نباید میان اقتصاد، سیاست و فرهنگ تفکیک کنند، بلکه در تمام ابعاد سهگانه فوق باید، سیاست طراحی شده از سوی آمریکا را بپذیرند، در غیر این صورت، ایران نمیتواند توسعه یافته و پیشرفت کند. تلاش برای استقلال در حوزههای یاد شده یعنی استقلال اقتصادی و استقلال سیاسی و نیز اعتراض و نقد و تقابل با غرب در ابعاد گوناگون فلسفی، فرهنگی و ... عواملی هستند که مانع پیشرفت کشور – یعنی موجب عقبماندگی کشور ایران- میشوند.) روشن است که چنین ادعاهایی از یک سو با دین مبین اسلام – به خصوص اندیشه شیعی- و از سوی دیگر، با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که خواهان استقلال مردم عزیز ایران است- و از سوی سوم، با اساس و ماهیت جمهوری اسلامی در تضاد است، از این رو، آقای سریعالقلم معتقد است اگر مردم و کشور ایران بخواهند پیشرفت کنند، باید سیاستهای گوناگون اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آمریکا و سایر کشورهای استکباری را بپذیرند و در تمام موارد تعارض، از اسلام، قانون اساسی و ماهیت جمهوری اسلامی دست بکشند. از یک طرف، بدون دست برداشتن از ادعاهای اسلام- که کاملا مخالف با سرمایهداری حاکم بر جهان است- و نیز اصول قانون اساسی و از سوی دیگر، قبول قواعد مطرح شده کشورهای استکباری مانند آمریکا در ابعاد گوناگون یادشده و مورد سوال قرار ندادن مبانی غرب، نمیتوان به پیشرفت رسید. این نکته کاملا برای وی روشن است که چنین دیدگاهی کاملا در تضاد با ماهیت جمهوری اسلامی و ایدئولوژی انقلاب اسلامی است، از این رو، توصیه میکند باید در ماهیت جمهوری اسلامی و ایدئولوژی آن تجدید نظر کرد. خط فکری سریع القلم در ربع قرن گذشته همین بوده است. (منبع: نقدی بر دیدگاه دکتر محمود سریع القلم در باب توسعه، فصلنامه صدرا شماره 10، امیر سیاهپوش و یادداشت سیدمحمود نبویان، با اعنوان افکار سریعالقلم را بهتر بشناسیم، خبرگزاری فارس)
- [سایر] نحوه انتخاب شدن آقای خامنه ای پس از امام چگونه بود؟
- [سایر] درباره نحوه انتخاب آقای خامنه ای به عنوان رهبری بگویید. آیا متن وصیت امام که توسط ایشان در مجلس قرائت شد، با وصیت امام تفاوت دارد؟ آیا ایشان در آن زمان به اجتهاد رسیده بودن؟ آیا به طور کلی انتخاب ایشا
- [سایر] اکثر قریب به اتفاق مردم ایران مقلد امام خمینی هستند و با اجازه مراجع موجود همچنان از ایشان تقلید می کنند. با توجه به این که ایشان ثبوت اول ماه را با چشم مسلح صحیح نمی دانند، ثبوت اول ماه با توجه به مبنای آیت الله خامنه ای (دام عزه)، در اثبات اول ماه با چشم مسلح برای مقلدین حضرت امام چگونه است؟
- [سایر] البته بنده نظریه ولایت فقیه و شخص امام خامنه ای رو قبول دارم، اما سوالاتی دارم:<BR>1. ولی فقیه که معصوم نیست پس چرا همیشه باید پیرو و مطیع ایشون باشیم؟ از کجا معلوم کسی دیگر برخلاف نظر مجلس خبرگان که
- [سایر] سلام حاج اقا سوالهای زیادی دارم ولی مهمترینش اینه که من مرجع تقلید ندارم. البته رساله امام خمینی رو توی خونه داریم و هر موقع مسئله ای پیش بیاد از اون استفاده میکنیم.البته حالا تصمیم دارم بعد ازتحقیق یکی رو انتخاب کنم.توفیق اینو داشتم که پارسال به سفر حج مشرف بشم وبرای مرجع تقلید مطالعه نکرده اقای خامنه ای رو انتخاب کردیم به همراه مادرم چون شنیده بودیم که شبیه به رساله امام هستش.میخواستم بدونم ایا اشکالی داشته یا نه ؟ تشکر. یا حق
- [سایر] باسلام من دانشجوی حقوق هستم و تو درس هامون فقه معاملات داریم تو شرح لمعه که متن درسی ماست نوشته خرید و فروش اعیان نجس حرام است. ولی امروزه فتوا ی حلیت خرید و فروشش رو فقها می دن !!!! می خواستم بدونم نظریه منفعت عقلایی در بیع اعیان نجس تا چه حد نزد فقها به خصوص آقای خامنه ای پذیرفته شده است ؟ در مورد خرید و فروش خوک برای احصاء سلول های بنیادین خوک چه طور ؟ آیا این سلول ها که از خوک گرفته می شوند نجس هستند یا نه ؟ با تشکر
- [سایر] باسلام و عرض ادب و احترام . سوالات که به دور از هر تکلفی به شرح زیر به حضورتان عرضه می دارم 1- بنا به اصل چهارم قانون اساسی تمامی قوانین باید منطبق با اصول اسلامی باشند و مرجع تشخیص مطابقت نیز شش فقیه شورای نگهبان که منتخب رهبر می باشند هستند ؛حال پرسش اینجاست که این شش فقیه که منتخب رهبر هستند و بالاتر از مجلس شورای اسلامی و نه مجلس که بالاتر از رای اگثریت مردم در رفراندوم ها هستند چطور می توانند حافظ جمهوریت نظام باشند ؟ ایا به گفته و اعتراف اقای جنتی که در مصاحبه برنامه شناسنامه گفت دلیل باقی ماندن من در این پست از اول انقلاب تاکنون بخاطر این بوده که منویات رهبری در زمان امام و اقای خامنه ای را براورده نمودم
- [سایر] حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دام ظله)؛ سلام علیکم: سوال هایی از محضرتان درباره نظریه شورای فقهاء و مراجع که مرحوم سید محمد شیرازی(ره) آن را مطرح کرده است دارم، چرا که برخی در عصر غیبت، ولایت و رهبری دولت اسلامی را شورایی (نه فردی) می دانند -بر خلاف آن چه که امروز در جمهوری اسلامی ایران به عنوان ولی فقیه واحد می بینیم- بر این اساس که علما بزرگ در نجف و قم و کربلا و مشهد مطالب مهم را به مراجع تقلیدی که دارای شرایط شرعی هستند ارجاع می دهند، حال اگر آنان بر شخص واحدی به عنوان مرجع اول و بالاتر برای دولت اسلامی اتفاق کردند، آن شخص به انتخاب امت مرجع و ولی فقیه می شود، و اگر حوزه های علمیه، مراجع متعددی را انتخاب کردند، همه آنان به عنوان مجلس اعلا -به عنوان شورای رهبری- امت را رهبری می کنند. صاحبان این نظریه (شورای فقها و مراجع) دلائلی بیان کرده اند که مختصرا ذکر می شود: 1. شورا عبارت است از رای گیری و آگاهی از همه نظریه ها برای نمایان شدن نظریه برتر، چنین امری از باب حکم واجب است زیرا خداوند می فرماید: "وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ" و چون (شورا) در بین صفات مومنان و دربین واجبات (مانند وجوب نماز و وجوب ترک گناه هان) ذکر شده است، سیاقاً و اتصافاً دلالت بر وجوب دارد. خداوند می فرماید: " فما أوتیتم من شیء فمتاعُ الحیاة الدنیا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَی لِلَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ` وَالَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُون َ`وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ" ( شوری، 36،37،38). شورا و مشورت بین صفات مومنان آمده که ظهور در وجوب دارد همان طور که در ردیف اجتناب از گناهان بزرگ و وجوب برپایی نماز وارد شده است که قرابت آن را با وجوب بیشتر می کند. سیاق این آیات دلالت بر وجوب شورا و مشورت دارد. 2. وجوب گرفتن اذن در تصرفات؛ هر چیزی که مربوط به اجتماع و مردم باشد چه در اصل و چه در لوازمش باید درباره آن مشورت ومشاوره گرفته شود. از آن جمله، مدارس، دانشگاه ها، بیمارستان ها، فرودگاه ها، کارخانجات بزرگ و ... زیرا این ها با سرمایه مردم تأسیس و کار می کنند، همچنین در وظایف مدیریتی مانند ریاست، وزارت، نمایندگی مجلس، استانداری و فرمانداری و ... باید مشورت شود. برای این بخش دو استدلال ذکر شده است: اول: همه این امور تصرف در مال مردم است و کسی حق تصرف در مال غیر بدون اجازه اش را ندارد، و فرقی هم ندارد که این اموال از خمس ،زکات، معادن یا غیر این ها باشد. دوم: از طرفی این امور، تصرف در موجودیت، و هستی مردم و اجتماع است و کسی جز با اذن آنان اجازه چنین تصرفی را ندارد. و پر واضح است که رضایت مردم و اذن آنان در طول رضایت و اجازه باری تعالی است، بنابراین هرگونه تصرفی باید با جلب این دو رضایت باشد. و همچنین: رهبری جامعه و عالم اسلام، باید در ضمن شورای فقها جامع الشرایط تحقق پیدا کند زیرا آنان بعد از اقبال مردم مرجع تقلید آنان شده اند و از طرف شارع مقدس هم ولایت شرعی دارند، یعنی هم رضایت مردم را دارا می باشند و هم ولایت شرعی دارند، پس بنابراین هیچ مجتهدی حق سلب ولایت شرعی را از مجتهد دیگر ندارد. و چون فکرهای مختلف و متعدد از عقل واحد برتر و به صواب نزدیکتر است و خداوند نیز امر به مشورت کرده و سیره نبوی بر اساس مشورت بوده است؛ ولایت شورایی که اعضاء شورا همه از مجتهدین و مراجع تقلید هستند از ولایت فقیه واحد ارجح است. کلام امام معصوم (ع) نیز در حدیث "أما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا" به صورت جمع آمده است و فرموده " رواة حدیثنا" (نه راوی حدیثنا) یعنی حجیت از آن همه آنان است نه شخص واحد، به خصوص در اموری که آثار و عواقب آن به همه مردم مربوط می شود، علاوه بر این که پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: "دست خداوند با جماعت است." و "عاقل ترین افراد کسی است که عقل های همه مردم را در عقل خودش جمع کند". و " هر کس که بر ده نفر ریاست کند و در آن جمع بهتر و داناتر از او باشد،آن جمع در سراشیبی سقوط اند". پس بنابر آن چه گذشت و با توجه به احادیث پیامبر (ص) بهترین راه برای نجات از ضلالت و سقوط، تشکیل شورای فقها است زیرا در میان آنان حتما اعلم وجود دارد و در غیر این صورت، حدیث پیامبر (ص) شامل آن جامعه می شود. شورای فقهاء بهترین گزینه برای رهبری امت اسلام است زیرا در این صورت استبداد شخصی در امر رهبری پیش نمی آید و از طرفی هیچ فقیهی حق منع فقیه جامع الشرایط دیگر که نائب (عام) امام عصر (عج) است را از بکارگیری ولایت شرعی اش ندارد. در این ایام که قدرتهای مستکبر برای پاره پاره کردن امت اسلام هجوم آورده اند، بهترین راه مبارزه، ایجاد وحدت در میان صفوف شیعیان است که با جمع شده مراجع تقلید و حضور آنان در مجلس واحد این وحدت دست یافتنی است. و بدون شورای فقها یکپارچه کردن مردم ممکن نیست، علاوه بر این که یک شخص توانایی احاطه به تمام شؤنات امت را ندارد. تجارب تاریخی نیز به خوبی نشان می دهد که دیکتاتوری، زائیده حکمرانی شخص واحد بوده است لذا در روایات بر مضرات استبداد به رأی تأکید شده است. پس بنابراین، رهبری جامعه اسلامی باید رهبری شورایی (نه فردی) باشد. این مطالب و برخی دیگر از استدلا ل ها را صاحبان نظریه شورای فقهاء به جای نظریه ولایت فقیه واحد، که امروز در جمهوری اسلامی ایران به آن عمل می شود، بیان کرده اند. با توجه به این که نظریه شورای فقها از طرفی عده ای و به شدت در میان جوانان کشورهای اسلامی و کشورهای حاشیه خلیج فارس ترویج می شود و از طرفی کتاب یا منابعی برای به چالش کشاندن این نظریه وجود ندارد از شما درخواست داریم که جواب این نظریه را به ما بدهید و استدلالات خود را به تفصیل در این باره بیان کنید. خداوند به شما جزای خیر عطا کند.