رهبر معظم انقلاب: (اگر بخواهیم هدف‌های ملت ایران را در یک مفهوم خلاصه کنیم (...) آن مفهوم کلیدی عبارت است از پیشرفت)، در این بین نقش و جایگاه ولی‌فقیه در رسیدن به این هدف چیست؟
رهبر معظم انقلاب: (اگر بخواهیم هدف‌های ملت ایران را در یک مفهوم خلاصه کنیم (...) آن مفهوم کلیدی عبارت است از پیشرفت)، در این بین نقش و جایگاه ولی‌فقیه در رسیدن به این هدف چیست؟ در نظام اسلامی (کارآمدی)، که استفاده‌ی بهینه و حداکثری از امکانات موجود برای دستیابی به اهداف معین است، معطوف به حرکت فرد و جامعه به سمت الهی شدن و کمال مطلق است. ولایت فقیه، به دلیل داشتن نگاه کارشناسی عمیق نسبت به اسلام و مسیر الهی حرکت و نیز امانت‌داری و عدالت و مدیریت و درایت در تطبیق الگوهای اسلامی بر شرایط زمانی و مکانی و نیز برخورداری از مدل حکومت اسلامی که زمینه‌ی فعالیت او را به بهترین نحو فراهم می‌کند، نقش بارزی در تأمین کارآمدی نظام اسلامی در مسیر توسعه و پیشرفت دارد که به بهانه‌ی سفر پرخیر و برکت مقام معظم رهبری به استان خراسان شمالی، به شرح کوتاهی در این خصوص می‌پردازیم. ظرفیت‌های ساختاری حکومت اسلامی برای تضمین کارآمدی نظام‌های رقیب نظام اسلامی حکومت‌های دمکراتیک، حکومت‌های استبدادی فردمحور، حکومت‌های موروثی که نمونه‌ی عینی آن شاهنشاهی است، حکومت حزبی که حزب‌محور است و سایر اشکال حکومت به شمار می‌آیند؛ در حالی که حکومت اسلامی مطابق استدلالات عقلی و فلسفی خدامحور است و به جای آنکه بر اندیشه‌های بشری ‌‌چه استبدادی و چه اندیشه‌های جمعی‌ استوار باشد، بر طبق احکام الهی تشکیل و اداره می‌شود و از آنجا که خدای متعال به تمام جوانب زندگی بشر آگاه است و در راهنمایی بشر دچار بخل و خطا و اشتباه و سهو و نسیان نیست. بنابراین حکومتی که او معرفی کند به بهترین نحو می‌تواند مصالح انسانی را تأمین و تضمین نماید. این ظرفیت‌ها افزون بر همه‌ی ظرفیت‌های مثبتی است که نظام‌های مردمی و کارآمد دنیا برای کارآمدی خود از آن‌ها بهره می‌جویند؛ ظرفیت‌هایی از جمله بنای اداره‌ی جامعه بر اساس اراده و مشیت عمومی جامعه که مقبولیت و اطاعت‌پذیری آن را فراهم می‌کند و دانش‌مداری و تخصص‌گرایی در واگذاری مسئولیت‌های مختلف نظام اسلامی و الزام به گرایش به سمت پیشرفت همراه با استقلال و نظایر این‌ها. شرایط شخصی رهبری برای تحصیل کارآمد در ولایت فقیه، که در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی هم مطرح شده، یک سری شرایطی مطرح است که سهم بسزایی در تضمیم کارآمدی نظام اسلامی دارد. علاوه بر این شرایط، که در ولی فقیه باید باشد، ویژگی‌هایی در این نهاد وجود دارد که آن را به عنصری کارآمد در نظام تبدیل می‌کند. برای مثال، مطلقه بودن اختیارات رهبری در تأمین مصالح مردم و نظام اسلامی یکی از این ویژگی‌هاست. در واقع ولی فقیه نقش محوری را در تبیین سمت حرکت فرد و جامعه به سمت کمال در 2 بُعد مفهومی و مصداقی دارد. او از آن جهت که اسلام‌شناس است، کمال جامعه را آن گونه که اسلام می‌شناساند، می‌شناسد و می‌نمایاند و از آن جهت که در سیاست‌مداری و آگاهی به جریانات و امور از دیگران سرآمد است، بر تطبیق آموزه‌های اسلامی بر حوادث واقعه از دیگران اصلح است. ولایت فقیه به دلیل داشتن نگاه کارشناسی عمیق و نیز امانتداری و عدالت و مدیریت و درایت در تطبیق الگوهای اسلامی بر شرایط زمانی و مکانی و نیز برخورداری از مدل حکومت اسلامی، نقش بارزی در تامین کارآمدی نظام اسلامی در مسیر (پیشرفت) دارد. 1. نقش تبیین گری ولایت فقیه در کارآمدی نظام اسلامی؛ یکی از عناصر کارآمدساز در رهبری ولایت فقیه نقش این نهاد در تبیین مفاهیم و راهنمایی جامعه به سمت اهداف آن است؛ نقشی که رهبری در تبیین نظام اسلامی دارد، چنان که حضرت امام (رحمت الله علیه) به عنوان یک رسالت انقلابی و اسلامی، ماهیت و ضرورت تشکیل حکومت اسلامی و ویژگی‌های حکومت اسلامی، یعنی مختصات حکومت اسلامی مانند عدالت‌خواهی، استقلال‌طلبی، آزادی‌خواهی و... را تبیین کردند تا این انقلاب از انحرافات مصون ماند. تبیین و تشریح عدم جدایی دین از سیاست از سوی حضرت امام یکی از بحث‌های مهم قبل و بعد از انقلاب بود که تا هم‌اکنون نیز جریان دارد. باز کردن ابعاد این موضوع و تبیین اینکه جدایی دین از سیاست یک مسیر انحرافی است از اقدامات هدایتگر امام راحل بود. تبیین و تشریح انحراف مکتب‌های مادی، لیبرالی، التقاطی و ملی‌گرایی؛ تبیین و تبلیغ فرهنگ جهاد، شهادت و ایثار؛ تبیین جنگ فقر و غنا؛ تبیین ابعاد اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی؛ تبیین لزوم پاکی مسئولین؛ تبیین لزوم برخورد با نزدیکان فرصت‌طلب و دیگر شاخص‌های یک نظام اسلامی از کارویژه‌هایی‌ است که انجام آن‌ها بر عهده‌ی رهبری نظام قرار دارد. 2. نقش عنصر شجاعت در کارآمدسازی رهبری؛ از مهم‌ترین تدابیر امام در دوره‌ی حیات ایشان اداره‌ی جنگ بود. شروع جنگ با بمباران هوایی در فرودگاه‌ها بود و در نتیجه‌ی آن، رعب و وحشت شدیدی در جامعه ایجاد شد. حضرت امام (رحمت الله علیه) با شجاعت تمام فرمودند: (یک دزدی آمد و یک سنگی انداخت.) در حالی که اگر این موضع‌گیری شجاعانه نبود، خیلی‌ها همان ابتدا صحنه را خالی می‌کردند. استراتژی حضرت امام (رحمت الله علیه) در شعار (جنگ، جنگ، تا پیروزی) مسیر انقلاب را به مسیر خودش هدایت کرد. حضرت امام (رحمت الله علیه) از شاه نترسیدند، از ساواک نترسیدند، از تحریم‌ها نترسیدند، از قطع رابطه نترسیدند، از جنگ نترسیدند و آنجا که مصلحت اسلام اقتضا کرد، از پذیرش آتش‌بس هم نترسیدند و این مسائل از امام، رهبری کارآمد ساخت. در سیره‌ی مقام معظم رهبری هم این شجاعت نمود دوچندانی دارد، در حالی که همه‌ی دنیا یک‌دست در اعمال فشار علیه ایران اقدامات هماهنگی می‌کنند، ایشان شرایط کشور را نه شرایط شعب ابی‌طالب که شرایط خیبری می‌دانند و در برابر همه‌ی فشارها، اقتصاد مقاومتی را مطرح می‌کنند که روحیه‌ی مقاومت را تا سال‌ها در ذهن دشمن تداعی می‌کند. 3. افشای انحرافات بینشی و رفتاری؛ یکی از رسالت‌های ولایت فقیه تبیین و تشریح اندیشه‌های انحرافی است که به نام اسلام بروز و ظهور می‌کنند. برخورد حضرت امام (رحمت الله علیه) با انجمن حجتیه، ‌عرفان‌های کاذب، گروهی تحت عنوان ولایتی‌ها در حوزه‌های علمیه، تخصص‌گرایی افراطی، دنیاطلبی و قدرت‌طلبی، اشرافی‌گری مسئولین و روحانیت، تأکید رهبری بر جذب حداکثری، تأکید بر وحدت و امنیت و منافع ملی، دمیدن روح امید و نشاط و ترسیم افق‌های روشن برای مردم، برخورد با سیاه‌نمایی‌ها، توجه به نهضت‌های آزادی‌بخش ملت‌های مسلمان و غیرمسلمان، تأکید بر تشکیل بسیج مستضعفان جهان و جهان‌شمولی اسلام، پیشگیری از سلطه‌ی منافقین و نهضت آزادی و امثال این‌ها از مصادیق نقش افشاگرانه‌ی ولایت فقیه در طول سال‌های انقلاب است. 4. نقش تبیین‌گرانه؛ اولین موضع مقام معظم رهبری پس از رهبری تأکید بر ادامه‌ی سیره و روش حضرت امام بوده است. جمله‌ی معروف (بی نام خمینی این انقلاب را در هیچ جای جهان نمی‌توان شناخت.) راهبرد معظم‌له را بیان می‌کند که می‌خواهند گفتمانی که امام (رحمت الله علیه) در دنیا پرچم آن را برافراشت‌اند با قوت ادامه یابد. 5. درایت و تدبیر؛ تدابیری که رهبری نظام در طول سال‌های پس از انقلاب اتخاذ کرده‌اند دوست و دشمن را به اعتراف و تسلیم واداشته است. تدبیر حضرت امام (رحمت الله علیه) در اداره‌ی جنگ امروزه بر همگان واضح است. مقام معظم رهبری نیز همواره بر مبنای احکام اسلام، از موضع قدرت و اقتدار، با دنیای بین‌الملل در تعامل بوده‌اند. در اسفندماه سال 75 تمام تحلیل‌گران امنیتی، سیاست خارجی، سیاسی و اقتصادی جهان بر این نظر بودند که آمریکایی‌ها مجهز شده‌اند و برای حمله به ایران آماده هستند که رهبری به بندرعباس رفتند و در مانوری که آنجا بود شرکت و سخنرانی کردند. ایشان سخنی با این مضمون داشتند که اگر قرار است برای ما امنیت نباشد، برای تمام کسانی که در کاخ‌های شیشه‌‌ای نشسته‌اند امنیت نخواهد بود. در رابطه با دادگاه میکونوس، که سفرای کشورهای اروپایی با اعتراض و قهر از ایران خارج شدند، مقام معظم رهبری با اقتدار ایستادند و گفتند هیچ کدام حق ندارند برگردند و باید عذرخواهی کنند تا برگردند، کشور آلمان هم آخرین گروه است که باید بیاید. در بحث انرژی هسته‌‌ای نظام سلطه، که با کوچک‌ترین پیشرفت ما موافق نبود، امروز در برابر ما، که در حال غنی‌سازی اورانیوم تا 20 درصد هستیم، درمانده شده است. در زمان حمله‌ی آمریکایی‌ها به عراق در دهه‌ی 90 میلادی، زمانی که صدام کویت را اشغال کرد و آمریکایی‌ها قصد برخورد با صدام را داشتند، برخی گفتند: (صدام خالد بن ولید زمان است که از سرداران بزرگ اسلام بود و ما باید از صدام حمایت کنیم!) اما رهبر، آمریکا و صدام را با هم محکوم کردند و با تصمیم‌گیری درست خود کاری کردند که هر 2 فتنه‌گر، یعنی صدام و نظام سلطه هیچ کدام سود نبرند. وقتی مقام معظم رهبری در اوایل دهه‌ی 70 بحث تهاجم فرهنگی را مطرح کردند، خیلی‌ها از عمق واقعه خبر نداشتند. ایشان با تعابیری همچون شبیخون فرهنگی و ناتوی فرهنگی و جنگ نرم سعی در بیدار کردن افکار و اندیشه‌های خودی داشتند. این در حالی است که خیلی‌ها به آمار تعداد دانشجویان و دانشگاه‌ها افتخار می‌کردند. پیگیری مقام معظم رهبری در تدوین سند چشم‌انداز و تهیه‌ی سیاست‌های کلی از نقاط برجسته‌ی تدبیر و عقلانیت در رهبری نظام مبتنی بر نظریه‌ی ولایت فقیه است. نوع تعامل ولایت فقیه با دولت‌های انقلاب، که هر کدام کم‌وبیش نقاط ضعفی هم داشتند، باعث شد که ایشان با مدیریت عالی بتوانند دولت‌هایی را که در زمان رهبری ایشان تشکیل شده بودند کنترل کنند و تهدیدات آن‌ها را خنثی نمایند. یکی از نقش های ولایت فقیه در اداره نظام اسلامی تعیین راهبرد و اراده سیاست های کلان برای اداره نظام اسلامی در سطوح داخلی و بین المللی است و یکی از زمینه های کارآمدی رهبری در روند پیشرفت، توان مقابله با بحرانهایی است که دور از انتظار نیست. 6. ایجاد و تشویق جریانات سازنده؛ هرچند دشمن در طول سال‌های پس از انقلاب بیکار ننشسته و جریانات معارض فراوانی را ایجاد کرده است، اما در مقابل در طول دوران‌ حاکمیت ولایت فقیه شاهد جریان‌سازی‌هایی بوده‌ایم که در جهت سرعت بخشیدن به حرکت کشور به سمت پیشرفت بوده‌اند. در زمان حضرت امام (رحمت الله علیه) تشویق نهضت خدمت‌رسانی، راه‌اندازی جنبش نرم‌افزاری و نهضت تولید علم‌، گفتمان‌سازی برای تدوین و طراحی مهندسی فرهنگی و مهندسی علمی و تحریک جنبش عدالت‌خواهی از اقدامات سازنده‌ی رهبری برای سرعت بخشیدن به حرکت رو به جلوی انقلاب اسلامی بوده است. تنها توجه به برکات جنبش تولید علم کافی است که به نقش مثبت رهبری در پیشرفت کشور واقف گردیم. 7. فسادستیزی در مسیر پیشرفت؛ برخی در عرصه‌ی پیشرفت نسبت به فساد تساهل‌گرا می‌شوند، در حالی که فسادستیزی یکی از ارکان کارآمدی همه‌ی رهبران الهی است که در ولایت فقیه هم مشهود است. تأکید‌ات مداوم حضرت امام (رحمت الله علیه) بر جنگ بی‌پایان فقر و غنا و هشدارهای ایشان نسبت به وقوع فساد در روحانیت و مسئولان گواه بارزی بر این ادعاست. هشدارهای مقام معظم رهبری نسبت به شکل‌گیری طبقه‌ی ممتاز با زاویه‌گیری از گفتمان انقلاب اسلامی در دولت‌ها نیز در این راستا قابل تبیین است. فرمان 8 ماده‌ای که مقام معظم رهبری آن را در سال 80 صادر کردند حاکی از بصیرت رهبری نسبت به رابطه‌ی فتنه‌های معاصر با فسادهای اقتصادی است. وقتی رابطه‌ی غائله‌ها‌ی بعد از انتخابات با برخی از وابستگان فاسد اقتصادی و برخی از افراد آشکار می‌شود، معلوم می‌گردد چرا تا این حد رهبری به ضرورت فسادستیزی در روند توسعه و پیشرفت تأکید دارند. کسانی که اموال بی‌حساب‌وکتابی از مسیر رانت‌خواری به دست آورده‌اند باید هم که وقتی احساس خطر می‌کنند، مثل گربه‌ای که در کنج دیوار قرار گرفته است به چنگ و دندان انداختن متوسل شوند. وقتی سال‌ها قبل رهبری نسبت به فساد اقتصادی هشدار دادند، خیلی‌ها خواب بودند، اما وقتی فساد میلیاردی اتفاق افتاد، فهمیدیم این بار هم مردم از عمل نکردن مسئولان به هشدارهای رهبری گزیده می‌شوند. 8. مدیریت بحران‌های مانع پیشرفت. یکی از زمینه‌های کارآمدی رهبری در روند پیشرفت توان مقابله با بحران‌هایی است که دور از انتظار نیست. در ماجرای 18 تیر سال 78 در واقع نظام سلطه و برخی جریانات داخلی دست به دست هم داده بودند که انقلاب را تمام کنند. این بحران، که حتی از درون بخش‌هایی از حاکمیت هم تأمین امکانات می‌شد، تنها با یک سخنرانی رهبری در 23 تیر، که باعث حضور مردمی شد، به پایان رسید. در فتنه‌ی از پیش طراحی‌شده‌ی سال 88 نیز دوست و دشمن در اعتراف به تدبیر رهبری در مدیریت این بحران اتفاق نظر دارند. در گام نخست تمام تلاش ایشان قبل از انتخابات این بود که نسبت به نظام اسلامی اعتمادافزایی کنند. دیگر اینکه ایشان تأکید می‌کردند همه‌ی آرای رأی‌دهندگان رأی به انقلاب اسلامی است. سوم اینکه ایشان از تقابل مردم با مردم پیشگیری کردند و اردوکشی خیابانی را محکوم کردند و فرمودند جلوی آن را بگیرند. چهارم بحران‌زدایی از ذهنیت عمومی جامعه بود و در همین راستا شعار رهبر در این سال (همت مضاعف و کار مضاعف) بود. پنجم ارائه‌ی راهکار قانونی برای کنترل بحران بود، در حالی که برخی بر راه‌حل‌های مشکوک اصرار می‌کردند که نقطه‌ی ثقل اعتماد عمومی را به خارج از قانون و نظام منتقل می‌کرد. ششم تفکیک مسائل به اصلی و فرعی بود. هفتم توجه دادن به ریشه‌های خارجی این فتنه بود. هشتم تلاش در جدا کردن عقبه‌ی ناآگاه مردمی از فتنه بود و بالاخره نهمین و آخرین گام مدیریت بحران محاکمه‌ی سران فتنه در افکار عمومی به جای محاکم حقوقی و قضایی و جزایی بود تا آن‌ها به هدف قهرمان‌سازی سیاسی دست نیابند. به راستی اگر تدابیر رهبری نبود، این فتنه بساط پیشرفت را برای همیشه از کشور بر‌می‌چید. (*) * محمدرضا باقرزاده؛ دکترای علوم سیاسی و عضو هیئت علمی مؤسسه‌ی آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)/ برهان/1391/7/22
عنوان سوال:

رهبر معظم انقلاب: (اگر بخواهیم هدف‌های ملت ایران را در یک مفهوم خلاصه کنیم (...) آن مفهوم کلیدی عبارت است از پیشرفت)، در این بین نقش و جایگاه ولی‌فقیه در رسیدن به این هدف چیست؟


پاسخ:

رهبر معظم انقلاب: (اگر بخواهیم هدف‌های ملت ایران را در یک مفهوم خلاصه کنیم (...) آن مفهوم کلیدی عبارت است از پیشرفت)، در این بین نقش و جایگاه ولی‌فقیه در رسیدن به این هدف چیست؟

در نظام اسلامی (کارآمدی)، که استفاده‌ی بهینه و حداکثری از امکانات موجود برای دستیابی به اهداف معین است، معطوف به حرکت فرد و جامعه به سمت الهی شدن و کمال مطلق است. ولایت فقیه، به دلیل داشتن نگاه کارشناسی عمیق نسبت به اسلام و مسیر الهی حرکت و نیز امانت‌داری و عدالت و مدیریت و درایت در تطبیق الگوهای اسلامی بر شرایط زمانی و مکانی و نیز برخورداری از مدل حکومت اسلامی که زمینه‌ی فعالیت او را به بهترین نحو فراهم می‌کند، نقش بارزی در تأمین کارآمدی نظام اسلامی در مسیر توسعه و پیشرفت دارد که به بهانه‌ی سفر پرخیر و برکت مقام معظم رهبری به استان خراسان شمالی، به شرح کوتاهی در این خصوص می‌پردازیم.

ظرفیت‌های ساختاری حکومت اسلامی برای تضمین کارآمدی

نظام‌های رقیب نظام اسلامی حکومت‌های دمکراتیک، حکومت‌های استبدادی فردمحور، حکومت‌های موروثی که نمونه‌ی عینی آن شاهنشاهی است، حکومت حزبی که حزب‌محور است و سایر اشکال حکومت به شمار می‌آیند؛ در حالی که حکومت اسلامی مطابق استدلالات عقلی و فلسفی خدامحور است و به جای آنکه بر اندیشه‌های بشری ‌‌چه استبدادی و چه اندیشه‌های جمعی‌ استوار باشد، بر طبق احکام الهی تشکیل و اداره می‌شود و از آنجا که خدای متعال به تمام جوانب زندگی بشر آگاه است و در راهنمایی بشر دچار بخل و خطا و اشتباه و سهو و نسیان نیست. بنابراین حکومتی که او معرفی کند به بهترین نحو می‌تواند مصالح انسانی را تأمین و تضمین نماید.

این ظرفیت‌ها افزون بر همه‌ی ظرفیت‌های مثبتی است که نظام‌های مردمی و کارآمد دنیا برای کارآمدی خود از آن‌ها بهره می‌جویند؛ ظرفیت‌هایی از جمله بنای اداره‌ی جامعه بر اساس اراده و مشیت عمومی جامعه که مقبولیت و اطاعت‌پذیری آن را فراهم می‌کند و دانش‌مداری و تخصص‌گرایی در واگذاری مسئولیت‌های مختلف نظام اسلامی و الزام به گرایش به سمت پیشرفت همراه با استقلال و نظایر این‌ها.

شرایط شخصی رهبری برای تحصیل کارآمد

در ولایت فقیه، که در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی هم مطرح شده، یک سری شرایطی مطرح است که سهم بسزایی در تضمیم کارآمدی نظام اسلامی دارد. علاوه بر این شرایط، که در ولی فقیه باید باشد، ویژگی‌هایی در این نهاد وجود دارد که آن را به عنصری کارآمد در نظام تبدیل می‌کند. برای مثال، مطلقه بودن اختیارات رهبری در تأمین مصالح مردم و نظام اسلامی یکی از این ویژگی‌هاست.

در واقع ولی فقیه نقش محوری را در تبیین سمت حرکت فرد و جامعه به سمت کمال در 2 بُعد مفهومی و مصداقی دارد. او از آن جهت که اسلام‌شناس است، کمال جامعه را آن گونه که اسلام می‌شناساند، می‌شناسد و می‌نمایاند و از آن جهت که در سیاست‌مداری و آگاهی به جریانات و امور از دیگران سرآمد است، بر تطبیق آموزه‌های اسلامی بر حوادث واقعه از دیگران اصلح است.

ولایت فقیه به دلیل داشتن نگاه کارشناسی عمیق و نیز امانتداری و عدالت و مدیریت و درایت در تطبیق الگوهای اسلامی بر شرایط زمانی و مکانی و نیز برخورداری از مدل حکومت اسلامی، نقش بارزی در تامین کارآمدی نظام اسلامی در مسیر (پیشرفت) دارد.
1. نقش تبیین گری ولایت فقیه در کارآمدی نظام اسلامی؛

یکی از عناصر کارآمدساز در رهبری ولایت فقیه نقش این نهاد در تبیین مفاهیم و راهنمایی جامعه به سمت اهداف آن است؛ نقشی که رهبری در تبیین نظام اسلامی دارد، چنان که حضرت امام (رحمت الله علیه) به عنوان یک رسالت انقلابی و اسلامی، ماهیت و ضرورت تشکیل حکومت اسلامی و ویژگی‌های حکومت اسلامی، یعنی مختصات حکومت اسلامی مانند عدالت‌خواهی، استقلال‌طلبی، آزادی‌خواهی و... را تبیین کردند تا این انقلاب از انحرافات مصون ماند. تبیین و تشریح عدم جدایی دین از سیاست از سوی حضرت امام یکی از بحث‌های مهم قبل و بعد از انقلاب بود که تا هم‌اکنون نیز جریان دارد. باز کردن ابعاد این موضوع و تبیین اینکه جدایی دین از سیاست یک مسیر انحرافی است از اقدامات هدایتگر امام راحل بود.

تبیین و تشریح انحراف مکتب‌های مادی، لیبرالی، التقاطی و ملی‌گرایی؛ تبیین و تبلیغ فرهنگ جهاد، شهادت و ایثار؛ تبیین جنگ فقر و غنا؛ تبیین ابعاد اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی؛ تبیین لزوم پاکی مسئولین؛ تبیین لزوم برخورد با نزدیکان فرصت‌طلب و دیگر شاخص‌های یک نظام اسلامی از کارویژه‌هایی‌ است که انجام آن‌ها بر عهده‌ی رهبری نظام قرار دارد.

2. نقش عنصر شجاعت در کارآمدسازی رهبری؛

از مهم‌ترین تدابیر امام در دوره‌ی حیات ایشان اداره‌ی جنگ بود. شروع جنگ با بمباران هوایی در فرودگاه‌ها بود و در نتیجه‌ی آن، رعب و وحشت شدیدی در جامعه ایجاد شد. حضرت امام (رحمت الله علیه) با شجاعت تمام فرمودند: (یک دزدی آمد و یک سنگی انداخت.) در حالی که اگر این موضع‌گیری شجاعانه نبود، خیلی‌ها همان ابتدا صحنه را خالی می‌کردند. استراتژی حضرت امام (رحمت الله علیه) در شعار (جنگ، جنگ، تا پیروزی) مسیر انقلاب را به مسیر خودش هدایت کرد. حضرت امام (رحمت الله علیه) از شاه نترسیدند، از ساواک نترسیدند، از تحریم‌ها نترسیدند، از قطع رابطه نترسیدند، از جنگ نترسیدند و آنجا که مصلحت اسلام اقتضا کرد، از پذیرش آتش‌بس هم نترسیدند و این مسائل از امام، رهبری کارآمد ساخت.

در سیره‌ی مقام معظم رهبری هم این شجاعت نمود دوچندانی دارد، در حالی که همه‌ی دنیا یک‌دست در اعمال فشار علیه ایران اقدامات هماهنگی می‌کنند، ایشان شرایط کشور را نه شرایط شعب ابی‌طالب که شرایط خیبری می‌دانند و در برابر همه‌ی فشارها، اقتصاد مقاومتی را مطرح می‌کنند که روحیه‌ی مقاومت را تا سال‌ها در ذهن دشمن تداعی می‌کند.

3. افشای انحرافات بینشی و رفتاری؛

یکی از رسالت‌های ولایت فقیه تبیین و تشریح اندیشه‌های انحرافی است که به نام اسلام بروز و ظهور می‌کنند. برخورد حضرت امام (رحمت الله علیه) با انجمن حجتیه، ‌عرفان‌های کاذب، گروهی تحت عنوان ولایتی‌ها در حوزه‌های علمیه، تخصص‌گرایی افراطی، دنیاطلبی و قدرت‌طلبی، اشرافی‌گری مسئولین و روحانیت، تأکید رهبری بر جذب حداکثری، تأکید بر وحدت و امنیت و منافع ملی، دمیدن روح امید و نشاط و ترسیم افق‌های روشن برای مردم، برخورد با سیاه‌نمایی‌ها، توجه به نهضت‌های آزادی‌بخش ملت‌های مسلمان و غیرمسلمان، تأکید بر تشکیل بسیج مستضعفان جهان و جهان‌شمولی اسلام، پیشگیری از سلطه‌ی منافقین و نهضت آزادی و امثال این‌ها از مصادیق نقش افشاگرانه‌ی ولایت فقیه در طول سال‌های انقلاب است.

4. نقش تبیین‌گرانه؛

اولین موضع مقام معظم رهبری پس از رهبری تأکید بر ادامه‌ی سیره و روش حضرت امام بوده است. جمله‌ی معروف (بی نام خمینی این انقلاب را در هیچ جای جهان نمی‌توان شناخت.) راهبرد معظم‌له را بیان می‌کند که می‌خواهند گفتمانی که امام (رحمت الله علیه) در دنیا پرچم آن را برافراشت‌اند با قوت ادامه یابد.

5. درایت و تدبیر؛

تدابیری که رهبری نظام در طول سال‌های پس از انقلاب اتخاذ کرده‌اند دوست و دشمن را به اعتراف و تسلیم واداشته است. تدبیر حضرت امام (رحمت الله علیه) در اداره‌ی جنگ امروزه بر همگان واضح است. مقام معظم رهبری نیز همواره بر مبنای احکام اسلام، از موضع قدرت و اقتدار، با دنیای بین‌الملل در تعامل بوده‌اند.

در اسفندماه سال 75 تمام تحلیل‌گران امنیتی، سیاست خارجی، سیاسی و اقتصادی جهان بر این نظر بودند که آمریکایی‌ها مجهز شده‌اند و برای حمله به ایران آماده هستند که رهبری به بندرعباس رفتند و در مانوری که آنجا بود شرکت و سخنرانی کردند. ایشان سخنی با این مضمون داشتند که اگر قرار است برای ما امنیت نباشد، برای تمام کسانی که در کاخ‌های شیشه‌‌ای نشسته‌اند امنیت نخواهد بود.

در رابطه با دادگاه میکونوس، که سفرای کشورهای اروپایی با اعتراض و قهر از ایران خارج شدند، مقام معظم رهبری با اقتدار ایستادند و گفتند هیچ کدام حق ندارند برگردند و باید عذرخواهی کنند تا برگردند، کشور آلمان هم آخرین گروه است که باید بیاید. در بحث انرژی هسته‌‌ای نظام سلطه، که با کوچک‌ترین پیشرفت ما موافق نبود، امروز در برابر ما، که در حال غنی‌سازی اورانیوم تا 20 درصد هستیم، درمانده شده است.

در زمان حمله‌ی آمریکایی‌ها به عراق در دهه‌ی 90 میلادی، زمانی که صدام کویت را اشغال کرد و آمریکایی‌ها قصد برخورد با صدام را داشتند، برخی گفتند: (صدام خالد بن ولید زمان است که از سرداران بزرگ اسلام بود و ما باید از صدام حمایت کنیم!) اما رهبر، آمریکا و صدام را با هم محکوم کردند و با تصمیم‌گیری درست خود کاری کردند که هر 2 فتنه‌گر، یعنی صدام و نظام سلطه هیچ کدام سود نبرند.

وقتی مقام معظم رهبری در اوایل دهه‌ی 70 بحث تهاجم فرهنگی را مطرح کردند، خیلی‌ها از عمق واقعه خبر نداشتند. ایشان با تعابیری همچون شبیخون فرهنگی و ناتوی فرهنگی و جنگ نرم سعی در بیدار کردن افکار و اندیشه‌های خودی داشتند. این در حالی است که خیلی‌ها به آمار تعداد دانشجویان و دانشگاه‌ها افتخار می‌کردند.

پیگیری مقام معظم رهبری در تدوین سند چشم‌انداز و تهیه‌ی سیاست‌های کلی از نقاط برجسته‌ی تدبیر و عقلانیت در رهبری نظام مبتنی بر نظریه‌ی ولایت فقیه است. نوع تعامل ولایت فقیه با دولت‌های انقلاب، که هر کدام کم‌وبیش نقاط ضعفی هم داشتند، باعث شد که ایشان با مدیریت عالی بتوانند دولت‌هایی را که در زمان رهبری ایشان تشکیل شده بودند کنترل کنند و تهدیدات آن‌ها را خنثی نمایند.

یکی از نقش های ولایت فقیه در اداره نظام اسلامی تعیین راهبرد و اراده سیاست های کلان برای اداره نظام اسلامی در سطوح داخلی و بین المللی است و یکی از زمینه های کارآمدی رهبری در روند پیشرفت، توان مقابله با بحرانهایی است که دور از انتظار نیست.
6. ایجاد و تشویق جریانات سازنده؛

هرچند دشمن در طول سال‌های پس از انقلاب بیکار ننشسته و جریانات معارض فراوانی را ایجاد کرده است، اما در مقابل در طول دوران‌ حاکمیت ولایت فقیه شاهد جریان‌سازی‌هایی بوده‌ایم که در جهت سرعت بخشیدن به حرکت کشور به سمت پیشرفت بوده‌اند. در زمان حضرت امام (رحمت الله علیه) تشویق نهضت خدمت‌رسانی، راه‌اندازی جنبش نرم‌افزاری و نهضت تولید علم‌، گفتمان‌سازی برای تدوین و طراحی مهندسی فرهنگی و مهندسی علمی و تحریک جنبش عدالت‌خواهی از اقدامات سازنده‌ی رهبری برای سرعت بخشیدن به حرکت رو به جلوی انقلاب اسلامی بوده است. تنها توجه به برکات جنبش تولید علم کافی است که به نقش مثبت رهبری در پیشرفت کشور واقف گردیم.

7. فسادستیزی در مسیر پیشرفت؛

برخی در عرصه‌ی پیشرفت نسبت به فساد تساهل‌گرا می‌شوند، در حالی که فسادستیزی یکی از ارکان کارآمدی همه‌ی رهبران الهی است که در ولایت فقیه هم مشهود است. تأکید‌ات مداوم حضرت امام (رحمت الله علیه) بر جنگ بی‌پایان فقر و غنا و هشدارهای ایشان نسبت به وقوع فساد در روحانیت و مسئولان گواه بارزی بر این ادعاست. هشدارهای مقام معظم رهبری نسبت به شکل‌گیری طبقه‌ی ممتاز با زاویه‌گیری از گفتمان انقلاب اسلامی در دولت‌ها نیز در این راستا قابل تبیین است.

فرمان 8 ماده‌ای که مقام معظم رهبری آن را در سال 80 صادر کردند حاکی از بصیرت رهبری نسبت به رابطه‌ی فتنه‌های معاصر با فسادهای اقتصادی است. وقتی رابطه‌ی غائله‌ها‌ی بعد از انتخابات با برخی از وابستگان فاسد اقتصادی و برخی از افراد آشکار می‌شود، معلوم می‌گردد چرا تا این حد رهبری به ضرورت فسادستیزی در روند توسعه و پیشرفت تأکید دارند. کسانی که اموال بی‌حساب‌وکتابی از مسیر رانت‌خواری به دست آورده‌اند باید هم که وقتی احساس خطر می‌کنند، مثل گربه‌ای که در کنج دیوار قرار گرفته است به چنگ و دندان انداختن متوسل شوند.

وقتی سال‌ها قبل رهبری نسبت به فساد اقتصادی هشدار دادند، خیلی‌ها خواب بودند، اما وقتی فساد میلیاردی اتفاق افتاد، فهمیدیم این بار هم مردم از عمل نکردن مسئولان به هشدارهای رهبری گزیده می‌شوند.

8. مدیریت بحران‌های مانع پیشرفت.

یکی از زمینه‌های کارآمدی رهبری در روند پیشرفت توان مقابله با بحران‌هایی است که دور از انتظار نیست. در ماجرای 18 تیر سال 78 در واقع نظام سلطه و برخی جریانات داخلی دست به دست هم داده بودند که انقلاب را تمام کنند. این بحران، که حتی از درون بخش‌هایی از حاکمیت هم تأمین امکانات می‌شد، تنها با یک سخنرانی رهبری در 23 تیر، که باعث حضور مردمی شد، به پایان رسید.

در فتنه‌ی از پیش طراحی‌شده‌ی سال 88 نیز دوست و دشمن در اعتراف به تدبیر رهبری در مدیریت این بحران اتفاق نظر دارند. در گام نخست تمام تلاش ایشان قبل از انتخابات این بود که نسبت به نظام اسلامی اعتمادافزایی کنند. دیگر اینکه ایشان تأکید می‌کردند همه‌ی آرای رأی‌دهندگان رأی به انقلاب اسلامی است.

سوم اینکه ایشان از تقابل مردم با مردم پیشگیری کردند و اردوکشی خیابانی را محکوم کردند و فرمودند جلوی آن را بگیرند. چهارم بحران‌زدایی از ذهنیت عمومی جامعه بود و در همین راستا شعار رهبر در این سال (همت مضاعف و کار مضاعف) بود. پنجم ارائه‌ی راهکار قانونی برای کنترل بحران بود، در حالی که برخی بر راه‌حل‌های مشکوک اصرار می‌کردند که نقطه‌ی ثقل اعتماد عمومی را به خارج از قانون و نظام منتقل می‌کرد.

ششم تفکیک مسائل به اصلی و فرعی بود. هفتم توجه دادن به ریشه‌های خارجی این فتنه بود. هشتم تلاش در جدا کردن عقبه‌ی ناآگاه مردمی از فتنه بود و بالاخره نهمین و آخرین گام مدیریت بحران محاکمه‌ی سران فتنه در افکار عمومی به جای محاکم حقوقی و قضایی و جزایی بود تا آن‌ها به هدف قهرمان‌سازی سیاسی دست نیابند. به راستی اگر تدابیر رهبری نبود، این فتنه بساط پیشرفت را برای همیشه از کشور بر‌می‌چید. (*)

* محمدرضا باقرزاده؛ دکترای علوم سیاسی و عضو هیئت علمی مؤسسه‌ی آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)/ برهان/1391/7/22





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین