سلام.خسته نباشید. زندگینامه با جزئیات از فرزندان امام خمینی ره میخواستم. حضرت امام دارای هشت فرزند بودند سه پسر و پنج دختر. سه فرزند ایشان به نام های لطیفه، سعیده و سیدعلی در دوران کودکی از دنیا رفتند.پسران ایشان سید مصطفی و سید احمد و دختران ایشان زهرا ، صدیقه و فریده ( سید مصطفی خمینی) شهید مصطفی خمینی در 21 آذر 1309ش به عنوان اولین فرزند امام خمینی(ره) در شهرستان قم متولد شد. به مناسبت نام پدربزرگ پدریشان (شهید سیدمصطفی موسوی)و به درخواست و تقاضای مادر گرامیشان خانم خدیجه ثقفی او را نیز مصطفی نامیدند. پس از دوران کودکی راهی دبستان شدند و تا پنجم ابتدایی در مدرسه (باقریه) و (سنایی) به تحصیل پرداخت. در 14سالگی به تحصیل مقدمات علوم و معارف دینی پرداخت و به خاطر هوش سرشاری که داشتند از هم ردیفان خود به سرعت فاصله گرفت؛ به گونه ای که طی مدت دو سال و چند ماه کتاب های سیوطی، حاشیه ملاعبدالله، معالمالاصول، شمسیه، مطول و بخشی از لمعه را به پایان رساند. در هفدهسالگی و پس از پایان دوره مقدمات حوزه معمم شدند. ایشان در 21 سالگی در درس خارج آیات عظام سیدحسین طباطبایی بروجردی و سیدمحمد حجت کوه کمری حضور یافت و نزدیک به سیزده سال فقه و اصول را نزد والد گرامی اش فراگرفت. در این میان از محضر درس آیت الله سیدمحمد داماد نیز بهره می گرفت. تلاش و کوشش در کنار هوش سرشار سرانجام در 27 سالگی ثمر داد و ایشان را به درجه اجتهاد رساند. شهیدمصطفی که قبل از نهضت امام(ره) با جریان های سیاسی همکاریهایی را داشت، زمان شروع نهضت با قرار گرفتن در متن آن فعالیتهایش را به صورت گسترده و کاملا محسوس دنبال کرد تا آنجا که موضوع گزارش های بسیاری از سازمان ساواک قرارگرفت. با دستگیری امام خمینی(ره) در نیمه شب 15 خرداد 1342 و متعاقب آن قیام 15 خرداد، نقش ایشان در نهضت پررنگ بود. چرا که از یکسو ایشان باید برای آزادی امام تلاش می کردند و از سوی دیگر شبکه نهضت را فعال نگه می داشتند و افزون بر آنها مدیریت بیت امام را به عهده می گرفتند. با ایراد سخنرانی تاریخی امام خمینی(ره) علیه کاپیتولاسیون و تبعید ایشان به ترکیه، فعالیت های سیدمصطفی وارد فاز جدیدی شد. ایشان در ساعات اولیه روز بعد دستگیری امام، جهت هم فکری و مشورت راهی خانه علما شد. این امر باعث شد ساواک ایشان را به اتهام ایجاد تحریک و شورش دستگیر و روانه تهران کند تا اینکه مدت 57 روز را در آنجا محبوس بماند. سرانجام ساواک به منظور دورشدن سیدمصطفی از کانون نهضت (قم) تصمیم گرفتند ایشان را به شرط تبعید به ترکیه (نزد پدرشان) آزاد کنند. این گونه بود که ایشان در 18/10/1343 آزاد و به قم آمدند تا آماده سفر شوند. اما وی پس از ورود به قم و مشورت با برخی از آیات عظام از این سفر منصرف شد. با اطلاع مامورین ساواک از این تصمیم، ایشان را دوباره دستگیر و بلافاصله به تهران منتقل کردند و فردای آن روز ایشان را با هواپیمای استانبول به ترکیه فرستادند. نیروهای مبارز داخل ایران طی تماسها، نامه ها و تلگراف های متعدد به مقامات ترکیه ای نگرانی شان را نسبت به تبعید امام و فرزندشان به آن کشور ابراز می داشتند و بدین وسیله عرصه را بر دولت ترکیه تنگ کردند. به همین جهت دولت ترکیه رژیم شاه را تحت فشار قرار داد تا امام و سیدمصطفی را به جای دیگری منتقل کنند. سرانجام در 13 مهر 1344 امام و فرزندشان از ترکیه به عراق فرستاده شوند. امام با ورود به خاک عراق (بغداد) ابتدا به کربلا و زیارت سیدالشهدا رفتند و سپس رهسپار نجف اشرف شدند. امام با ورود به نجف فعالیت های سیاسی خود را که در زمان تبعیدشان در ترکیه (به خاطر فضای حاکم بر کشور ترکیه) فرصت چندانی برای عملیاتی کردن آنها نداشت، از سر گرفت. در اینجا سیدمصطفی یکی از با اهمیت ترین و سخت ترین نقش هایشان را در ایجاد برقراری رابطه با مبارزان علیه حکومت پهلوی در سطوح مختلف بر عهده گرفت. اقدام برای نشر افکار انقلابی و اندیشه های امام از طریق توزیع رساله عملیه، اعلامیه ها، پیام ها، نامه ها و نشر سخنان امام در این نامه ها و... همه از مواردی بود که تحت نظر سیدمصطفی انجام می گرفت. رژیم ایران پس از مشاهده نقش سیدمصطفی در پیشبرد نهضت، برای ضربه زدن به نهضت اسلامی، ایجاد فشار روانی بر امام، جلوگیری از پیدایش خطرهای بعدی از سوی خمینی دیگری آن هم جوان و پرتوان و همچنین جلوگیری از سیاسی شدن حوزه علمیه نجف و در نهایت ایجاد رعب و وحشت در میان مبارزان و مخالفان، سحرگاه 1/8/1356 در عملیاتی کاملا مرموزانه سیدمصطفی خمینی را مسموم و به شهادت رساندند و متعاقب آن علت فوت ایشان را سکته قلبی اعلام کردند. درحالی که تمامی اقوام و بستگان نزدیک و دوستان حاج آقا مصطفی همگی معتقد بودند که عمال حکومت پهلوی در این قضیه دست داشته است. به عنوان نمونه مرحوم حاج سیداحمدخمینی دراین باره می گوید: (آنچه من می توانم بگویم و شکی در آن ندارم، اینکه ایشان را شهید کردند، زیرا علامتی که در زیر پوست بدن ایشان، بدن ایشان، روی دست و پا و صورت ایشان و همچنین لکه های بسیار بزرگ حکایت از مسمومیت شدید می کرد. من شک ندارم ایشان را مسموم کردند. اما چگونه این کارصورت گرفت نمی دانم.) شهادت ایشان واکنشهایی را در ایران و عراق به دنبال داشت. کلاسهای درس در حوزه علمیه نجف به صورتی بی سابقه تا ده روز تعطیل شد و حتی بنا بر این شد که تعطیلی تا اربعین ادامه پیدا کند که امام مخالفت کردند و خود ایشان در روز دهم به منظور واداشتن دیگران به شروع کلاسها، در کلاس درس و نماز جماعت حاضر شدند. در شهر قم بازار تعطیل شد و اقشار مختلف مردم به عزاداری پرداختند. در تهران نیز همچون شهر قم بازار تعطیل و مجالس ختم و بزرگداشتی برگزار گردید. بقیه شهرهای ایران نیز با مقصر دانستن ساواک در این حادثه، عزادار شهادت فرزند امام شدند و با تشکیل دادن کانونها و انجمنهایی از نویسندگان، طلاب، معلمان و همچنین برگزاری مراسم های اربعین، شعله های نهضت امام را شعله ورتر کردند. (pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=46588) حاصل ازدواج سید مصطفی خمینی در سال 1335 با خانم معصومه حائری (دختر آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی) چهار فرزند بود که از میان آنها تنها (حسین) و (مریم) باقی ماندند. اولین فرزند دختری به نام محبوبه بود که به جهت ابتلا به مننژیت درگذشت. مریم خمینی دومین دختر حاج مصطفی خمینی است. تحصیلات دکترا دارد و مدتی در دبی و اکنون در سوئیس به شغل پزشکی مشغول است. تنها پسر سید مصطفی خمینی، حسین نام دارد. او از ابتدای انقلاب به فعالیتهای سیاسی پرداخت، فعالیتهایی که با خط انقلابیون پیرو خط امام زاویه داشت و اینگونه شد که امام خمینی به او نامه نوشت و به او گوشزد کرد که جوانی برای همه خطرهایی دارد که پس از گذشت ایام انسان متوجه میشود. امام خمینی(ره) همچنین در این نامه نوشت: (من میل دارم کسانی که به من مربوط هستند در این کورانهای سیاسی وارد نشوند. من امید دارم که شما مجاهدت در تحصیل علوم اسلامی، با تعهد به اخلاق اسلامی و مهار کردن نفس امارة بالسوء، برای آتیه مورد استفاده واقع شوی. من علاوه بر نصیحت پدری پیر به شما امر شرعی می کنم که در این بازیهای سیاسی وارد نشوی و واجب شرعی است که از این برخوردها احتراز کنی. من به شما امر میکنم که به حوزه علمیه قم برگرد و با کوشش به تحصیل علوم اسلامی- انسانی بپرداز. از خداوند تعالی توفیق شما و همه محصلین را خواستارم) حسین خمینی، پسر 46 ساله آیتالله سید مصطفی خمینی، بعد از فوت امام(ره) هم وارد سیاست شد و حتی در سال 1383 به ایالات متحده آمریکا و عراق سفر کرد و دیدارهایی هم در آن کشور داشت اما از سال 1384 به کشور برگشته است و اکنون در قم زندگی میکند سید مصطفی خمینی فرزند دیگری هم داشت که یورش ناگهانی مأموران ساواک در روز 13 دی 1343 به منزل امام برای دستگیری حاج آقا مصطفی سبب ترس و وحشت همسر او شد که با سقط جنین و از بین رفتن فرزند چهارم ایشان همراه بود.(www.mashreghnews.ir/fa/news/74827) ( زندگینامه سید احمد خمینی) حاج احمدآقا خمینی در تاریخ 24 اسفند سال 1324 به دنیا آمد. حاج احمدآقا دوران دبستان و دبیرستان را در قم سپری کردند. پس از اخذ دیپلم از دبیرستان حکیم نظامی قم با اشاره و توضیح امام خمینی تحصیلات حوزوی خود را شروع کردند. ایشان از همان آغاز تحصیل در حوزه علمیه همانند یک طلبه عادی با سادگی و بی اعتنا به شأن آقازادگی مشغول فراگیری علوم اسلامی شدند. حاج احمدآقا پس از گذشت چند سال دوره سطوح عالی را پشت سر گذاشت. حاج احمدآقا فرزند شخصیتی بود که نهضت اسلامی با هدایت و رهبری او شکل گرفته بود. پرورش در چنین خاندانی خواهناخواه وی را درگیر مسائل مبارزاتی می کرد. در دورۀ مبارزات امام خمینی از مهر سال 1341 تا تبعید در آبان 1343 با توجه به حضور برادر بزرگ، آیت الله شهید سیدمصطفی خمینی در کنار پدر، نقش سیاسی و مبارزات حاج احمدآقا تحت الشعاع نقش برادر قرار گرفته است. پس از تبعید امام به ترکیه و از آنجا به نجف است که اندک اندک نقش سیاسی و مؤثر ایشان در نهضت خود را نشان می دهد. علی رغم پیشبینی ساواک مبنی بر احتمال فعالیت های سیاسی، حاج احمدآقا در تهیه، تکثیر و توزیع اعلامیه های حضرت امام خمینی که از نجف صادر می شد، یا اعلامیه های دیگر نقش فعالی داشت. با حساسیتی که ساواک به ایشان داشت میزان هوشمندی و توانایی مخفی کاری وی آشکار می شود. فعالیت های سیاسی ایشان به صورت مخفی بود و کمتر کسی از جزئیات آن اطلاع داشت. او و دوستانش منزلی را اجاره کرده بودند و اعلامیه های حضرت امام را برای تکثیر به این خانه می بردند. پس از اینکه آنها را آماده می کردند، ترتیبی می دادند تا در اسرع وقت در همه شهرهای کشور بین مبارزان توزیع شود. حجت الاسلام محتشمی می گوید: (حاج احمدآقا همانطوری که در داخل ایران ارتباط مستقیم با گروه های سیاسی و احزاب و گروه های مسلح ضد رژیم شاه داشت، ارتباطاتی با مبارزین لبنانی هم برقرار کرده بود. ابتدا به صورت مشخص و متمرکز رابطه حاج احمدآقا با آقای موسی صدر رئیس مجلس شیعیان لبنان و حرکت امل به فرماندهی دکتر چمران بود. کانال ارتباطی ایشان در لبنان این سه جهت بود که مشخصاً مربوط می شد به آقای موسی صدر، ولی در عین حال با سایر شخصیت ها و گروه های چریکی هم که در ارتباط با سازمان آزادی بخش فلسطین بودند، بی ارتباط نبود. از طریق شهید محمد صالح حسینی و از طریق آقای جلال الدین فارسی این ارتباطات وجود داشت و شخصاً با برخی از افراد فلسطینی مثل ابوجهاد یا ابوایاض که در آن موقع چهره های موجهی در میان فلسطینی ها و سازمان آزادی بخش فلسطین داشتند، ارتباط داشت.) حاج احمدآقا خمینی پس از شهادت برادر، فصل جدیدی از حیات سیاسی خود را آغاز کردندو تا زمان رحلت حضرت امام در کنار ایشان حضور داشتند و پس از رحلت ایشان نیز با رهبری و نظام همراهی کردند و سرانجام در 25 اسفند 1373 از دنیا رفتند. فرزندان حاج احمد آقا از حاج احمد خمینی و فاطمه طباطبایی سه پسر متولد شدند که بزرگترینشان سیدحسن امروز متولی بیت، مرقد امام و مؤسسه مرتبط با آثار امام است. سیدحسن خمینی اول مردادماه 1351 در قم متولد شد. در بیوگرافی وی که در سایت شخصی اش منتشر شده آمده: (دوره راهنمایی و پایه هایی از دوره دبیرستان وی در مدرسه نیکان سپری می شود اما در سال 1366 (در سال دوم دبیرستان)، عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل می شود و درنهایت امر در سال 1369 در حالی که سال چهارم را به طور متفرقه گذرانده بود، دیپلم ریاضی خود را اخذ می کند.) او در سال 68 تحصیلات حوزوی خود را به توصیه پدر و پدربزرگش (حضرت امام ) آغاز می کند. از سال 72 تحت نظر پدربزرگش مرحوم سلطانی طباطبایی، سطوح عالی را آغاز می کند. سیدحسن خمینی از سال 1370 تدریس در حوزه را آغاز کرده. تدریس خارج اصول را نیز از سال تحصیلی 901389 شروع کرده و هم اکنون در محل مدرسه دارالشفای قم ادامه دارد. سید حسن خمینی از سال 1373 و به دنبال در گذشت پدر بزرگوارش عهده دار تولیت حرم مطهر و موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) شد. نوه حضرت امام در 24 سالگی با سیده فاطمه فرزند آیت الله سید محمد موسوی بجنوری وصلت کرد. حاصل این ازدواج چهار فرزند به نام های سید احمد، سیده نرگس، سیده فرشته و سید محمدهادی است. یاسر و علی بعد از سیدحسین خمینی، یاسر فرزند دوم سیداحمد آقاست. یاسر با سیده حورا صدر، دختر سید محمد صدر ازدواج کرده است. سید علی خمینی کوچک ترین فرزند سید احمد خمینی و داماد سید جواد شهرستانی است . سیدعلی متولد سال 1364 بوده و در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل و تدریس است. (دختران حضرت امام) زهرا مصطفوی زهرا مصطفوی، دبیرکل تشکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی و همسر محمود بروجردی است. وی دکترای الهیات دارد و عضو هیات علمی دانشکده الهیات (گروه کلام و فلسفه اسلامی) دانشگاه تهران است. وی یک فرزند دختر به نام لیلی بروجردی و یک فرزند پسر به نام مسیح بروجردی دارد. صدیقه مصطفوی صدیقه مصطفوی (اشراقی) وی دارای چهار دختر و سه پسر است ؛ زهرا، عاطفه، نفیسه و نعیمه ، محمد تقی، علی و مرتضی. فریده خمینی فریده مصطفوی وی دارای یک دختر به نام فرشته است .(asredena.com/fa/news/3110)
سلام.خسته نباشید. زندگینامه با جزئیات از فرزندان امام خمینی ره میخواستم.
حضرت امام دارای هشت فرزند بودند سه پسر و پنج دختر. سه فرزند ایشان به نام های لطیفه، سعیده و سیدعلی در دوران کودکی از دنیا رفتند.پسران ایشان سید مصطفی و سید احمد و دختران ایشان زهرا ، صدیقه و فریده ( سید مصطفی خمینی) شهید مصطفی خمینی در 21 آذر 1309ش به عنوان اولین فرزند امام خمینی(ره) در شهرستان قم متولد شد. به مناسبت نام پدربزرگ پدریشان (شهید سیدمصطفی موسوی)و به درخواست و تقاضای مادر گرامیشان خانم خدیجه ثقفی او را نیز مصطفی نامیدند. پس از دوران کودکی راهی دبستان شدند و تا پنجم ابتدایی در مدرسه (باقریه) و (سنایی) به تحصیل پرداخت. در 14سالگی به تحصیل مقدمات علوم و معارف دینی پرداخت و به خاطر هوش سرشاری که داشتند از هم ردیفان خود به سرعت فاصله گرفت؛ به گونه ای که طی مدت دو سال و چند ماه کتاب های سیوطی، حاشیه ملاعبدالله، معالمالاصول، شمسیه، مطول و بخشی از لمعه را به پایان رساند. در هفدهسالگی و پس از پایان دوره مقدمات حوزه معمم شدند. ایشان در 21 سالگی در درس خارج آیات عظام سیدحسین طباطبایی بروجردی و سیدمحمد حجت کوه کمری حضور یافت و نزدیک به سیزده سال فقه و اصول را نزد والد گرامی اش فراگرفت. در این میان از محضر درس آیت الله سیدمحمد داماد نیز بهره می گرفت. تلاش و کوشش در کنار هوش سرشار سرانجام در 27 سالگی ثمر داد و ایشان را به درجه اجتهاد رساند. شهیدمصطفی که قبل از نهضت امام(ره) با جریان های سیاسی همکاریهایی را داشت، زمان شروع نهضت با قرار گرفتن در متن آن فعالیتهایش را به صورت گسترده و کاملا محسوس دنبال کرد تا آنجا که موضوع گزارش های بسیاری از سازمان ساواک قرارگرفت. با دستگیری امام خمینی(ره) در نیمه شب 15 خرداد 1342 و متعاقب آن قیام 15 خرداد، نقش ایشان در نهضت پررنگ بود. چرا که از یکسو ایشان باید برای آزادی امام تلاش می کردند و از سوی دیگر شبکه نهضت را فعال نگه می داشتند و افزون بر آنها مدیریت بیت امام را به عهده می گرفتند. با ایراد سخنرانی تاریخی امام خمینی(ره) علیه کاپیتولاسیون و تبعید ایشان به ترکیه، فعالیت های سیدمصطفی وارد فاز جدیدی شد. ایشان در ساعات اولیه روز بعد دستگیری امام، جهت هم فکری و مشورت راهی خانه علما شد. این امر باعث شد ساواک ایشان را به اتهام ایجاد تحریک و شورش دستگیر و روانه تهران کند تا اینکه مدت 57 روز را در آنجا محبوس بماند. سرانجام ساواک به منظور دورشدن سیدمصطفی از کانون نهضت (قم) تصمیم گرفتند ایشان را به شرط تبعید به ترکیه (نزد پدرشان) آزاد کنند. این گونه بود که ایشان در 18/10/1343 آزاد و به قم آمدند تا آماده سفر شوند. اما وی پس از ورود به قم و مشورت با برخی از آیات عظام از این سفر منصرف شد. با اطلاع مامورین ساواک از این تصمیم، ایشان را دوباره دستگیر و بلافاصله به تهران منتقل کردند و فردای آن روز ایشان را با هواپیمای استانبول به ترکیه فرستادند. نیروهای مبارز داخل ایران طی تماسها، نامه ها و تلگراف های متعدد به مقامات ترکیه ای نگرانی شان را نسبت به تبعید امام و فرزندشان به آن کشور ابراز می داشتند و بدین وسیله عرصه را بر دولت ترکیه تنگ کردند. به همین جهت دولت ترکیه رژیم شاه را تحت فشار قرار داد تا امام و سیدمصطفی را به جای دیگری منتقل کنند. سرانجام در 13 مهر 1344 امام و فرزندشان از ترکیه به عراق فرستاده شوند. امام با ورود به خاک عراق (بغداد) ابتدا به کربلا و زیارت سیدالشهدا رفتند و سپس رهسپار نجف اشرف شدند. امام با ورود به نجف فعالیت های سیاسی خود را که در زمان تبعیدشان در ترکیه (به خاطر فضای حاکم بر کشور ترکیه) فرصت چندانی برای عملیاتی کردن آنها نداشت، از سر گرفت. در اینجا سیدمصطفی یکی از با اهمیت ترین و سخت ترین نقش هایشان را در ایجاد برقراری رابطه با مبارزان علیه حکومت پهلوی در سطوح مختلف بر عهده گرفت. اقدام برای نشر افکار انقلابی و اندیشه های امام از طریق توزیع رساله عملیه، اعلامیه ها، پیام ها، نامه ها و نشر سخنان امام در این نامه ها و... همه از مواردی بود که تحت نظر سیدمصطفی انجام می گرفت. رژیم ایران پس از مشاهده نقش سیدمصطفی در پیشبرد نهضت، برای ضربه زدن به نهضت اسلامی، ایجاد فشار روانی بر امام، جلوگیری از پیدایش خطرهای بعدی از سوی خمینی دیگری آن هم جوان و پرتوان و همچنین جلوگیری از سیاسی شدن حوزه علمیه نجف و در نهایت ایجاد رعب و وحشت در میان مبارزان و مخالفان، سحرگاه 1/8/1356 در عملیاتی کاملا مرموزانه سیدمصطفی خمینی را مسموم و به شهادت رساندند و متعاقب آن علت فوت ایشان را سکته قلبی اعلام کردند. درحالی که تمامی اقوام و بستگان نزدیک و دوستان حاج آقا مصطفی همگی معتقد بودند که عمال حکومت پهلوی در این قضیه دست داشته است. به عنوان نمونه مرحوم حاج سیداحمدخمینی دراین باره می گوید: (آنچه من می توانم بگویم و شکی در آن ندارم، اینکه ایشان را شهید کردند، زیرا علامتی که در زیر پوست بدن ایشان، بدن ایشان، روی دست و پا و صورت ایشان و همچنین لکه های بسیار بزرگ حکایت از مسمومیت شدید می کرد. من شک ندارم ایشان را مسموم کردند. اما چگونه این کارصورت گرفت نمی دانم.) شهادت ایشان واکنشهایی را در ایران و عراق به دنبال داشت. کلاسهای درس در حوزه علمیه نجف به صورتی بی سابقه تا ده روز تعطیل شد و حتی بنا بر این شد که تعطیلی تا اربعین ادامه پیدا کند که امام مخالفت کردند و خود ایشان در روز دهم به منظور واداشتن دیگران به شروع کلاسها، در کلاس درس و نماز جماعت حاضر شدند. در شهر قم بازار تعطیل شد و اقشار مختلف مردم به عزاداری پرداختند. در تهران نیز همچون شهر قم بازار تعطیل و مجالس ختم و بزرگداشتی برگزار گردید. بقیه شهرهای ایران نیز با مقصر دانستن ساواک در این حادثه، عزادار شهادت فرزند امام شدند و با تشکیل دادن کانونها و انجمنهایی از نویسندگان، طلاب، معلمان و همچنین برگزاری مراسم های اربعین، شعله های نهضت امام را شعله ورتر کردند. (pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=46588) حاصل ازدواج سید مصطفی خمینی در سال 1335 با خانم معصومه حائری (دختر آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی) چهار فرزند بود که از میان آنها تنها (حسین) و (مریم) باقی ماندند. اولین فرزند دختری به نام محبوبه بود که به جهت ابتلا به مننژیت درگذشت. مریم خمینی دومین دختر حاج مصطفی خمینی است. تحصیلات دکترا دارد و مدتی در دبی و اکنون در سوئیس به شغل پزشکی مشغول است. تنها پسر سید مصطفی خمینی، حسین نام دارد. او از ابتدای انقلاب به فعالیتهای سیاسی پرداخت، فعالیتهایی که با خط انقلابیون پیرو خط امام زاویه داشت و اینگونه شد که امام خمینی به او نامه نوشت و به او گوشزد کرد که جوانی برای همه خطرهایی دارد که پس از گذشت ایام انسان متوجه میشود. امام خمینی(ره) همچنین در این نامه نوشت: (من میل دارم کسانی که به من مربوط هستند در این کورانهای سیاسی وارد نشوند. من امید دارم که شما مجاهدت در تحصیل علوم اسلامی، با تعهد به اخلاق اسلامی و مهار کردن نفس امارة بالسوء، برای آتیه مورد استفاده واقع شوی. من علاوه بر نصیحت پدری پیر به شما امر شرعی می کنم که در این بازیهای سیاسی وارد نشوی و واجب شرعی است که از این برخوردها احتراز کنی. من به شما امر میکنم که به حوزه علمیه قم برگرد و با کوشش به تحصیل علوم اسلامی- انسانی بپرداز. از خداوند تعالی توفیق شما و همه محصلین را خواستارم) حسین خمینی، پسر 46 ساله آیتالله سید مصطفی خمینی، بعد از فوت امام(ره) هم وارد سیاست شد و حتی در سال 1383 به ایالات متحده آمریکا و عراق سفر کرد و دیدارهایی هم در آن کشور داشت اما از سال 1384 به کشور برگشته است و اکنون در قم زندگی میکند سید مصطفی خمینی فرزند دیگری هم داشت که یورش ناگهانی مأموران ساواک در روز 13 دی 1343 به منزل امام برای دستگیری حاج آقا مصطفی سبب ترس و وحشت همسر او شد که با سقط جنین و از بین رفتن فرزند چهارم ایشان همراه بود.(www.mashreghnews.ir/fa/news/74827) ( زندگینامه سید احمد خمینی) حاج احمدآقا خمینی در تاریخ 24 اسفند سال 1324 به دنیا آمد. حاج احمدآقا دوران دبستان و دبیرستان را در قم سپری کردند. پس از اخذ دیپلم از دبیرستان حکیم نظامی قم با اشاره و توضیح امام خمینی تحصیلات حوزوی خود را شروع کردند. ایشان از همان آغاز تحصیل در حوزه علمیه همانند یک طلبه عادی با سادگی و بی اعتنا به شأن آقازادگی مشغول فراگیری علوم اسلامی شدند. حاج احمدآقا پس از گذشت چند سال دوره سطوح عالی را پشت سر گذاشت. حاج احمدآقا فرزند شخصیتی بود که نهضت اسلامی با هدایت و رهبری او شکل گرفته بود. پرورش در چنین خاندانی خواهناخواه وی را درگیر مسائل مبارزاتی می کرد. در دورۀ مبارزات امام خمینی از مهر سال 1341 تا تبعید در آبان 1343 با توجه به حضور برادر بزرگ، آیت الله شهید سیدمصطفی خمینی در کنار پدر، نقش سیاسی و مبارزات حاج احمدآقا تحت الشعاع نقش برادر قرار گرفته است. پس از تبعید امام به ترکیه و از آنجا به نجف است که اندک اندک نقش سیاسی و مؤثر ایشان در نهضت خود را نشان می دهد. علی رغم پیشبینی ساواک مبنی بر احتمال فعالیت های سیاسی، حاج احمدآقا در تهیه، تکثیر و توزیع اعلامیه های حضرت امام خمینی که از نجف صادر می شد، یا اعلامیه های دیگر نقش فعالی داشت. با حساسیتی که ساواک به ایشان داشت میزان هوشمندی و توانایی مخفی کاری وی آشکار می شود. فعالیت های سیاسی ایشان به صورت مخفی بود و کمتر کسی از جزئیات آن اطلاع داشت. او و دوستانش منزلی را اجاره کرده بودند و اعلامیه های حضرت امام را برای تکثیر به این خانه می بردند. پس از اینکه آنها را آماده می کردند، ترتیبی می دادند تا در اسرع وقت در همه شهرهای کشور بین مبارزان توزیع شود. حجت الاسلام محتشمی می گوید: (حاج احمدآقا همانطوری که در داخل ایران ارتباط مستقیم با گروه های سیاسی و احزاب و گروه های مسلح ضد رژیم شاه داشت، ارتباطاتی با مبارزین لبنانی هم برقرار کرده بود. ابتدا به صورت مشخص و متمرکز رابطه حاج احمدآقا با آقای موسی صدر رئیس مجلس شیعیان لبنان و حرکت امل به فرماندهی دکتر چمران بود. کانال ارتباطی ایشان در لبنان این سه جهت بود که مشخصاً مربوط می شد به آقای موسی صدر، ولی در عین حال با سایر شخصیت ها و گروه های چریکی هم که در ارتباط با سازمان آزادی بخش فلسطین بودند، بی ارتباط نبود. از طریق شهید محمد صالح حسینی و از طریق آقای جلال الدین فارسی این ارتباطات وجود داشت و شخصاً با برخی از افراد فلسطینی مثل ابوجهاد یا ابوایاض که در آن موقع چهره های موجهی در میان فلسطینی ها و سازمان آزادی بخش فلسطین داشتند، ارتباط داشت.) حاج احمدآقا خمینی پس از شهادت برادر، فصل جدیدی از حیات سیاسی خود را آغاز کردندو تا زمان رحلت حضرت امام در کنار ایشان حضور داشتند و پس از رحلت ایشان نیز با رهبری و نظام همراهی کردند و سرانجام در 25 اسفند 1373 از دنیا رفتند. فرزندان حاج احمد آقا از حاج احمد خمینی و فاطمه طباطبایی سه پسر متولد شدند که بزرگترینشان سیدحسن امروز متولی بیت، مرقد امام و مؤسسه مرتبط با آثار امام است. سیدحسن خمینی اول مردادماه 1351 در قم متولد شد. در بیوگرافی وی که در سایت شخصی اش منتشر شده آمده: (دوره راهنمایی و پایه هایی از دوره دبیرستان وی در مدرسه نیکان سپری می شود اما در سال 1366 (در سال دوم دبیرستان)، عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل می شود و درنهایت امر در سال 1369 در حالی که سال چهارم را به طور متفرقه گذرانده بود، دیپلم ریاضی خود را اخذ می کند.) او در سال 68 تحصیلات حوزوی خود را به توصیه پدر و پدربزرگش (حضرت امام ) آغاز می کند. از سال 72 تحت نظر پدربزرگش مرحوم سلطانی طباطبایی، سطوح عالی را آغاز می کند. سیدحسن خمینی از سال 1370 تدریس در حوزه را آغاز کرده. تدریس خارج اصول را نیز از سال تحصیلی 901389 شروع کرده و هم اکنون در محل مدرسه دارالشفای قم ادامه دارد. سید حسن خمینی از سال 1373 و به دنبال در گذشت پدر بزرگوارش عهده دار تولیت حرم مطهر و موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) شد. نوه حضرت امام در 24 سالگی با سیده فاطمه فرزند آیت الله سید محمد موسوی بجنوری وصلت کرد. حاصل این ازدواج چهار فرزند به نام های سید احمد، سیده نرگس، سیده فرشته و سید محمدهادی است. یاسر و علی بعد از سیدحسین خمینی، یاسر فرزند دوم سیداحمد آقاست. یاسر با سیده حورا صدر، دختر سید محمد صدر ازدواج کرده است. سید علی خمینی کوچک ترین فرزند سید احمد خمینی و داماد سید جواد شهرستانی است . سیدعلی متولد سال 1364 بوده و در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل و تدریس است. (دختران حضرت امام) زهرا مصطفوی زهرا مصطفوی، دبیرکل تشکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی و همسر محمود بروجردی است. وی دکترای الهیات دارد و عضو هیات علمی دانشکده الهیات (گروه کلام و فلسفه اسلامی) دانشگاه تهران است. وی یک فرزند دختر به نام لیلی بروجردی و یک فرزند پسر به نام مسیح بروجردی دارد. صدیقه مصطفوی صدیقه مصطفوی (اشراقی) وی دارای چهار دختر و سه پسر است ؛ زهرا، عاطفه، نفیسه و نعیمه ، محمد تقی، علی و مرتضی. فریده خمینی فریده مصطفوی وی دارای یک دختر به نام فرشته است .(asredena.com/fa/news/3110)
- [سایر] استادان امام خمینی (ره) چه کسانی بودند؟
- [سایر] استادان امام خمینی (ره) چه کسانی بودند؟
- [سایر] شیوه مدیریتی امام خمینی ره چه بود؟
- [سایر] امام خمینی (ره) و جنبشهای اسلامی معاصر؟
- [سایر] دوره اول زندگی سیاسی امام خمینی(ره) از کجا و تا چه سالی ادامه داشت؟
- [سایر] زندگینامه امام خمینی ره را بفرمایید؟
- [سایر] تصوف چیست؟ آیا امام خمینی (ره) یک صوفی بودند؟
- [سایر] امام خمینی(ره) کدام ملت را جزء بهترین ملتها میدانند؟
- [سایر] توصیه های امام خمینی(ره) در ماه رمضان چیست؟
- [سایر] غدیر در کلام امام خمینی(ره) را بیان کنید؟
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [امام خمینی] - ترجمه سوره قل هو الله احد بسم الله الرحمن الرحیم: (قل هو الله احد)، یعنی بگو ای محمد (ص) که خداوند، خدایی است یگانه. (الله الصمد)، یعنی خدایی که از تمام موجودات بی نیاز است. (لم یلد و لم یولد)، فرزند ندارد و فرزند کسی نیست. (و لم یکن له کفوا احد)، یعنی هیچ کس از مخلوقات مثل او نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] ترجمه سوره قل هو الله احد بسم الله الرحمن الرحیم معنای ان گذشت قل هو الله احد یعنی بگو ای محمد صلی الله علیه واله وسلم که او خدایی است یگانه الله الصمد یعنی خدایی که از تمام موجودات بی نیاز و همه به او نیازمندند لم یلد و لم یولد یعنی فرزند ندارد و فرزند کسی نیست و لم یکن له کفوا احد یعنی هیچ کسی همتای او نیست
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسب و کار و تلاش برای زندگی از طریق تجارت و زراعت و صنعت و مانند آن برای کسانی که مخارج همسر و فرزند خود را ندارند واجب است، همچنین برای حفظ نظام و تأمین احتیاجات جامعه اسلامی، و در غیر این صورت، مستحب مؤکد است، مخصوصاً برای کمک به فقرا و یا وسعت بخشیدن به زندگی خانواده.
- [آیت الله مظاهری] اگر پدر و مادر مقصّر باشند، نظیر اینکه مادر با زن فرزندش ناسازگاری میکند و یا پدر با اولاد تندخویی میکند، فرزند نمیتواند با آنها تندخویی کند و باید بر بدی آنها صبر کند، اگرچه طرفداری از آنها لازم نیست بلکه جایز نیست، و اگر میتواند از باب ارشاد جاهل آنان را ارشاد کند، باید ارشاد کند.
- [آیت الله اردبیلی] محلّی که انسان آن را برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده، وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادر او باشد و چه خود آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد، چه در آنجا ملک شخصی داشته یا نداشته باشد و لازم نیست قصد اقامت دائمی در محل را داشته باشد، بلکه چنانچه عرفا محلی را مقر و محل زندگی او بدانند و در آنجا مسافر محسوب نشود، آن محل برای او حکم وطن را دارد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شخصی در یک محل ملکی داشته باشد، چنانچه آن جا را محلّ زندگی خود قرار نداده باشد و عرفا در آن محل مسافر محسوب شود، باید نماز خود را در آن جا شکسته بخواند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] لازم نیست هنگام وکیل قرار دادن، وکیل حضور داشته باشد یا بلافاصله از وکالت مطلع شود. بنابراین اگر شخصی را که در شهر دیگر زندگی می کند وکیل کند وکالت او صحیح است هرچند پس از مدت ها مطلع شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر پدر و مادر فقیر باشند و نتوانند کاسبی کنند یا کسب مطابق شأن آنها نباشد و مراد از فقر در اینجا نتوانستن ادامه زندگی است، فرزند آنان اگر بتواند باید خرجی آنان را بدهد، اگر متکفّل نفقه آنها کسی دیگر نباشد ولو از بابت وجوه شرعیّه.
- [آیت الله اردبیلی] در مدّتی که مادر عهدهدار حضانت و نگهداری فرزند است، چنانچه زن و شوهر با هم زندگی کنند و یا زن در عدّه طلاق رجعی آن مرد باشد، نمیتواند اجرت بگیرد وگرنه استحقاق دریافت اجرت را دارد و ترتیب کسانی که دادن اجرت حضانت طفل بر آنان واجب است، به همان نحوی است که در مسأله 2991 گذشت.