افرادی که جزو هیچ دین و فرقه ایی نیستند وچیزی را نمیپرستند به روح اعتقاد دارند؟ افرادی که جزو هیچ دین و فرقه ای نیستند و چیزی را نمی پرستند به روح اعتقاد ندارند و در واقع ماتریالیست هستند. در رابطه با روح سه دیدگاه وجود دارد: 1- نظریه ماتریالیستی: روح جسمانیة الحدوث و جسمانیة البقاء است. در این نگرش وجود روح مجرد انسانی به کلی نفی شده و حرکات حیاتی آن به فعل و انفعالات فیزیکی شیمیایی تفسیر گردیده است. چنین تفسیری دارای اشکالات زیادی است و الهیون بطلان آن را با دلایل محکمی ثابت کرده اند. 2- نظریه ایده آلیستی: روح روحانیة الحدوث و روحانیة البقاء است. طبق این نگرش روح از قبل وجود داشته و سپس با بدن متحد می شود. این دیدگاه که منسوب به افلاطونیان است نیز اشکالاتی دارد از جمله چگونگی ارتباط یافتن آن با جسم در حال حاضر این دیدگاه نیز منسوخ گردیده است. 3- نظریه رئالیستی: روح جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء است. اولین بیان کننده این دیدگاه ملاصدرا است که بر اساس حرکت جوهری و تأیید گرفتن از آیاتی چند از کلام الله مجید، معتقد است روح بر اثرتکامل جوهری ماده پدید می آید؛ یعنی، وقتی ماده در بستر تکاملی خود قرار گیرد به جایی می رسد که تمام چارچوبهای مادی را می شکند و وارد مرحله و مرتبه وجودی بالاتری؛ یعنی، (عالم مجردات) می شود. طبق این نگرش اشکالات دو دیدگاه فوق بر طرف گردیده است. برای آگاهی بیشتر ر.ک: اصالت روح در قرآن، جعفرسبحانی.
افرادی که جزو هیچ دین و فرقه ایی نیستند وچیزی را نمیپرستند به روح اعتقاد دارند؟
افرادی که جزو هیچ دین و فرقه ای نیستند و چیزی را نمی پرستند به روح اعتقاد ندارند و در واقع ماتریالیست هستند.
در رابطه با روح سه دیدگاه وجود دارد:
1- نظریه ماتریالیستی: روح جسمانیة الحدوث و جسمانیة البقاء است. در این نگرش وجود روح مجرد انسانی به کلی نفی شده و حرکات حیاتی آن به فعل و انفعالات فیزیکی شیمیایی تفسیر گردیده است. چنین تفسیری دارای اشکالات زیادی است و الهیون بطلان آن را با دلایل محکمی ثابت کرده اند.
2- نظریه ایده آلیستی: روح روحانیة الحدوث و روحانیة البقاء است. طبق این نگرش روح از قبل وجود داشته و سپس با بدن متحد می شود. این دیدگاه که منسوب به افلاطونیان است نیز اشکالاتی دارد از جمله چگونگی ارتباط یافتن آن با جسم در حال حاضر این دیدگاه نیز منسوخ گردیده است.
3- نظریه رئالیستی: روح جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء است. اولین بیان کننده این دیدگاه ملاصدرا است که بر اساس حرکت جوهری و تأیید گرفتن از آیاتی چند از کلام الله مجید، معتقد است روح بر اثرتکامل جوهری ماده پدید می آید؛ یعنی، وقتی ماده در بستر تکاملی خود قرار گیرد به جایی می رسد که تمام چارچوبهای مادی را می شکند و وارد مرحله و مرتبه وجودی بالاتری؛ یعنی، (عالم مجردات) می شود. طبق این نگرش اشکالات دو دیدگاه فوق بر طرف گردیده است.
برای آگاهی بیشتر ر.ک: اصالت روح در قرآن، جعفرسبحانی.
- [آیت الله خامنه ای] در اطراف منطقه ما و بعضی نواحی دیگر فرقه ای وجود دارد که خود را اسماعیلیه می نامند و اعتقاد به امامت شش امام دارند، ولی به هیچ یک از واجبات دینی و همچنین به ولایت فقیه معتقد نیستند. لذا امیدواریم جنابعالی روشن فرمایید که پیروان این فرقه نجس هستند یا پاک؟
- [آیت الله نوری همدانی] آیا افرادی از فرقه اهل حق میتوانند اقامه قسامه نمایند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا فرقه ای به نام جهودیت (معروف به پنج امامی) وجود دارد؟ در صورت وجود چنین فرقه ای خرید اجناسی مانند پوشاک از آنها چگونه است؟ (البته ندانسته) و در کل خرید اجناسی که هیچگونه اشاعه فرهنگی نامناسب ندارد از افرادی که شیعه نیستند (مثلا در خارج از کشور یا داخل کشور) چگونه است؟
- [سایر] فرقه شیخیه چه اشکالاتی در اعتقادات خود دارند و با این که 12 امامی هستند مشکل اعتقاد امامت آنان چیست؟
- [سایر] شبهه: اعتقاد به معاد و قیامت در زندگی ثمره ای ندارد و افرادی که اعتقاد به معاد ندارند راحت تر زندگی می کنند و بیشتر لذت می برند ؟
- [سایر] اعتقاد به معاد و قیامت در زندگی ثمره ای ندارد و افرادی که اعتقاد به معاد ندارند راحت تر زندگی می کنند و بیشتر لذت می برند ؟
- [سایر] شبهه: اعتقاد به معاد و قیامت در زندگی ثمره ای ندارد و افرادی که اعتقاد به معاد ندارند راحت تر زندگی می کنند و بیشتر لذت می برند.
- [سایر] چرا همه دین دار نیستند آیا عقل دین را تأیید می کند؟
- [سایر] مردمان کدام کشور به دین زرتشت اعتقاد دارند؟
- [سایر] چگونه می توان به اصول دین اعتقاد پیدا کرد؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] شخص مسلمان باید به اصول دین از روی دلیل اعتقاد پیدا کند و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید؛ یعنی بدون سؤال از دلیل گفته کسی را قبول کند. ولی در احکام دین در غیر ضروریات باید مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد؛ یا از مجتهد تقلید کند؛ یعنی به دستور او رفتار نماید؛ یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است؛ مثلا اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عده دیگر می گویند حرام نیست؛ آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب می دانند؛ آن را به جا آورد. پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند؛ لازم است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله خوئی] شخص مسلمان باید به اصول دین از روی دلیل اعتقاد کند و نمیتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون سؤال از دلیل، گفتة کسی را قبول کند. ولی در احکام دین در غیر ضروریات و قطعیات باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل بهدست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی بدون سؤال از دلیل بهدستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفة خود عمل نماید، که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است مثلًا اگر عدهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عده دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند آن را بهجا آورد. پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر یا معاد یا از فرقه هائی بوده باشد که در مسأله (2406) گفته شد و یا حکم ضروری دین؛ یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند مثل واجب بودن نماز و روزه؛ در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است انکار کند مرتد می شود و احکامی که در مسائل آینده ذکر می شود بر او مترتب است.
- [آیت الله بهجت] اگر در صفهای جماعت جا باشد، مکروه است انسان تنها بایستد. راه دادن افرادی که از کمال عقل برخوردار نیستند، مثل طفل، دیوانه و ابله در صف اول و بهخصوص نزدیک امام و یا در جایی که گمان میرود موجب فساد نماز دیگران شود، مکروه است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اعتقاد انسان به اصول دین اسلام باید بر پایه علم باشد و تقلید یعنی پیروی از غیر بدون حصول علم در اصول دین باطل است ولی در غیر اصول دین از احکامی که قطعی و ضروری نیست و همچنین موضوعاتی که محتاج به استنباط است باید یا مجتهد باشد که بتواند وظایف خود را از روی مدارک انها به دست اورد و یا به دستور مجتهدی که شرایط ان خواهد امد رفتار نماید و یا احتیاط کند یعنی به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف را انجام داده مثلا اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عده دیگر می گویند حرام نیست ان عمل را ترک کند و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی جایز می دانند به جا اورد پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند باید تقلید نمایند
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در اصول دین انسان باید یقین و اعتقاد جزمی داشته باشد و این یقین از هر دلیل و طریقی حاصل شود کفایت می کند. چه به واسطه استدلال و برهان باشد یا از گفته والدین و مبلّغین. هر چند نتواند استدلال کند.
- [امام خمینی] عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، ولی در احکام غیر ضروری دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلًا اگرعدهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عده دیگر میگویند حرام نیست آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند آن را به جا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله مظاهری] توبه مکر و خدعه اگر مربوط به اموال باشد علاوه بر توبه، باید حقّ دیگران را ادا کند و اگر مربوط به آبروی دیگران باشد و به گوش آنان رسیده باشد، باید از آنها رضایت بطلبد، و اگر هیچیک نباشد، صرف پشیمانی کافی است، ولی اگر بتواند جبران خسارت کند، مثل تبلیغ دین در جایی که تضییع دین نموده باشد و یا تعریف افرادی که با آنان خدعه و مکر نموده است و دعا و استغفار برای آنها، باید جبران کند. [1]. فاطر، 43.
- [آیت الله اردبیلی] بعضی از واجبات نماز رکن هستند؛ یعنی اگر انسان آنها را عمدا یا سهوا بجا نیاورد یا در نماز اضافه کند، نماز باطل میشود، ولی زیادی سهوی تکبیرةالاحرام موجب بطلان نماز نمیشود و بعضی دیگر رکن نیستند؛ یعنی اگر عمدا کم یا زیاد شوند، نماز باطل میشود و چنانچه سهوا کم یا زیاد گردند، نماز باطل نمیشود. پنج چیز رکن نماز هستند: اوّل: نیّت. دوم:تکبیرةُالاِحرام. سوم:قیام در هنگام گفتن تکبیرةُالاِحرام وقیام متّصل به رکوع (یعنی ایستادن پیش از رکوع). چهارم: رکوع. پنجم:دو سجده.
- [آیت الله بروجردی] عقیده مسلمانان به اصول دین باید از روی دلیل باشد و نمیتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفتهی کسی را قبول کند؛ ولی در احکام دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید یا از راه احتیاط طوری به وظیفهی خود عمل نماید که یقین کند، تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدّهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عدّهی دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند، آن را به جا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.