اعتقاد به آخرت از جمله اموری است که در عقاید و رفتار و اخلاق انسان نقش به سزایی دارد، به گونهای که حتی اعتقاد به توحید این چنین تأثیری را ندارد. اعتقاد به آخرت و معاد سومین رکن از ارکان اعتقادی اسلام محسوب میشود. به گونهای که اگر کسی معاد را نپذیرد گویا آن دو رکن دیگر یعنی توحید و نبوت را هم نپذیرفته است و اصلا داخل در دین اسلام نشده است.[1] آثار ایمان به حیات اخروی (معاد) و یاد آن در زندگی دنیوی 1. درک ناپایداری زندگی دنیوی تأثیری که اعتقاد به قیامت و آخرت و یادآوری آن در شئون فکری انسان دارد این است که آدمی خود را و همه چیز را با یک دید واقع بینانه مینگرد و انسان خود را جزیی از اجزای این جهان گذران میداند که مجموعاً به سوی یک جهان جاوید و ابدی در سیر و حرکت هستند.[2] 2. تعدیل غرایز و پرورش فضایل انسان با این نظر واقع بینانه که به دنیای ناپایدار دارد احساسات و غرایز درونی خود را تعدیل نموده و با توجه به مقصود و هدفی که در پیش دارد آنها را محدود میسازد. اعتقاد به معاد و کیفرهای الهی انسان را فردی وظیفهشناس میکند. چرا که آدمی با اعتقاد به آخرت و توجه به عذابهای دردناک، نمیتواند بیتفاوت بگذرد. حتی اگر بهره کمی از عقل داشته باشد با مقایسه دنیای زودگذر و آخرتی که جاویدان است، بعید است دنیا را ترجیح بدهد بلکه در این معامله متوجه آخرتی میشود که زندگی جاویدان را در پی دارد و سعی در بدست آوردن را حتی و آسایش آن خواهد داشت، مگر انسانی که کاملا غافل است و در پی بدست آوردن مصالح و دفع مفاسد خود نیست و کاملاً سرگرم لذایذ زودگذر دنیوی شده است. در حقیقت اعتقاد به معاد و یاد مرگ و قیامت پرده غفلت را از پیش روی انسان بر میدارد و او را متوجه حیات جاودانه آخرت میکند تا گرفتار گناه و جنایت و فساد نشود که در صورت ابتلاء به این امور شقاوت ابدی و عذاب اخروی را برای خود کسب کرده است. پس یکی از راههای نجات از هواهای نفسانی و تعدیل غرایز درونی این است که متوجه باشیم نهایت کار ما، مرگ است و به زودی از این دنیا به آخرت سفر میکنیم و نتیجه اعمال و کردار و عقاید خود را ملاقات میکنیم. لذا باید مواظب باشیم، اعمالی ا زما صادر شود که گرفتاری و عذاب اخروی را در پی نداشته باشد. وقتی انسان با یاد مرگ و آخرت تربیت یافت، چنین باوری (ضمانت اجرایی) دارد و طبق همین باور و اعتقاد همه اخلاق و کردار و عقاید خود را پایهریزی میکند ولی انسانی که از یاد مرگ و قیامت غافل است دلیلی ندارد، مقید به قانون باشد و به هر جنایتی دست میزند. در نتیجه یاد مرگ و قیامت و آخرت و باور داشتن آنها نه تنها غرایز انسانی را تعدیل میکند و جلو تجاوزات غریزی آدمی را میگیرد بلکه باعث پرورش و رشد فضایل او هم میگردد چون کسی که همیشه به یاد قیامت است همه اعمال و رفتارش را تحت مراقبت قرار میدهد و سعی و کوشش خود را در مسیر جلب رضایت خداوند متعال قرار میدهد.[3] 3. تأمین عدالت اجتماعی انسان موجودی مدنی الطبع است، یعنی به گونهای خلق شده که میبایست در اجتماعی زندگی کند و از لوازم اجتماعی بودن تضاد و برخورد منافع است. در اجتماعی که افراد نیرومند و ناتوان با هم زندگی میکنند افراد قدرتمند دائماً میخواهند همه چیز را به خود اختصاص بدهند و غالباً از حد خود تجاوز کرده حقوق دیگران را پایمال میکنند برای ترمیم این نقص چارهای نیست جز وضع قوانینی که حقوق همه طبقات اجتماع محفوظ بماند. لکن بکار بستن این قوانین از تشریع و وضع آن مهمتر است. امروزه قوه قانونگذاری و مقننه قوه قضایی و قوه مجریه تا حدودی توانستهاند نظم وآرامش نسبی را در اجتماعات انسانی محقق کنند، ولی این تنها مربوط به تبهکاری و فسادهای ظاهری است. نسبت به خلافکاریهای پنهانی این را، بینتیجه است به علاه این که اگر مجریان این قوانین بخواهند از مقام خود سوء استفاده کنند چه عاملی میتواند سدّ راهشان شود اینجاست که حکومتهای بشری در تأمین عدالت اجتماعی به بنبست میرسند ولی اجتماعی که زیربنای برنامههای آن را ایمان و ترس از خدا تشکیل میدهد این چنین نیست زیرا کیفر گناه و یا عذابهای اخروی بهترین ضامن اجرای قوانین خواهند بود[4]. در آخر لازم است که نکتهای را متذکر شویم و آن این که: تصور مرگ و جهان پس از مرگ و مسئله قیامت و بندگی را بر انسان تلخ نمیکند و او را از فعالیت و کوشش در امور زندگانی باز نمیدارد چرا که علت فعالیت انسان در امور زندگی حسّ احتیاج است و با یاد مرگ و قیامت حس احتیاج از بین نمیرود. بله یاد آخرت و قیامت باعث میشود که از زیادهروی در شهوت پرستی جلوگیری شود و او در طریقی قرار گیرد که دائماً میداند هر کار نیکی انجام دهد، روزی وجود دارد که پاداش آن کار خیر خود را ببیند، پس سعی و کوشش خود را به همین طریق معطوف مینماید.[5] پی نوشتها: [1] . ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، مجموعه مقالات، ج 2، ص 130؛ و ر.ک، مصباح یزدی، محمد تقی، پند جاوید، ص 285. [2] . ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، مجموعه مقالات، ج 2، ص 132. [3] . ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، مجموعه مقالات، ج 2، ص 132 134؛ ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، پند جاوید، ص 285 289؛ ر.ک: سبحانی،جعفر، معاد انسان و جهان،ص 17؛ ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، معاد در قرآن تفسیر موضوعی، ج 4، ص 22 و 24 و 29 30 و 34. [4] . ر.ک: سبحانی، جعفر،معاد انسان وجهان، ص 19. [5] . ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، مجموعه مقالات، ج 2، ص 132. eporsesh.com
شبهه: اعتقاد به معاد و قیامت در زندگی ثمره ای ندارد و افرادی که اعتقاد به معاد ندارند راحت تر زندگی می کنند و بیشتر لذت می برند ؟
اعتقاد به آخرت از جمله اموری است که در عقاید و رفتار و اخلاق انسان نقش به سزایی دارد، به گونهای که حتی اعتقاد به توحید این چنین تأثیری را ندارد. اعتقاد به آخرت و معاد سومین رکن از ارکان اعتقادی اسلام محسوب میشود. به گونهای که اگر کسی معاد را نپذیرد گویا آن دو رکن دیگر یعنی توحید و نبوت را هم نپذیرفته است و اصلا داخل در دین اسلام نشده است.[1]
آثار ایمان به حیات اخروی (معاد) و یاد آن در زندگی دنیوی
1. درک ناپایداری زندگی دنیوی
تأثیری که اعتقاد به قیامت و آخرت و یادآوری آن در شئون فکری انسان دارد این است که آدمی خود را و همه چیز را با یک دید واقع بینانه مینگرد و انسان خود را جزیی از اجزای این جهان گذران میداند که مجموعاً به سوی یک جهان جاوید و ابدی در سیر و حرکت هستند.[2]
2. تعدیل غرایز و پرورش فضایل
انسان با این نظر واقع بینانه که به دنیای ناپایدار دارد احساسات و غرایز درونی خود را تعدیل نموده و با توجه به مقصود و هدفی که در پیش دارد آنها را محدود میسازد. اعتقاد به معاد و کیفرهای الهی انسان را فردی وظیفهشناس میکند. چرا که آدمی با اعتقاد به آخرت و توجه به عذابهای دردناک، نمیتواند بیتفاوت بگذرد. حتی اگر بهره کمی از عقل داشته باشد با مقایسه دنیای زودگذر و آخرتی که جاویدان است، بعید است دنیا را ترجیح بدهد بلکه در این معامله متوجه آخرتی میشود که زندگی جاویدان را در پی دارد و سعی در بدست آوردن را حتی و آسایش آن خواهد داشت، مگر انسانی که کاملا غافل است و در پی بدست آوردن مصالح و دفع مفاسد خود نیست و کاملاً سرگرم لذایذ زودگذر دنیوی شده است.
در حقیقت اعتقاد به معاد و یاد مرگ و قیامت پرده غفلت را از پیش روی انسان بر میدارد و او را متوجه حیات جاودانه آخرت میکند تا گرفتار گناه و جنایت و فساد نشود که در صورت ابتلاء به این امور شقاوت ابدی و عذاب اخروی را برای خود کسب کرده است.
پس یکی از راههای نجات از هواهای نفسانی و تعدیل غرایز درونی این است که متوجه باشیم نهایت کار ما، مرگ است و به زودی از این دنیا به آخرت سفر میکنیم و نتیجه اعمال و کردار و عقاید خود را ملاقات میکنیم. لذا باید مواظب باشیم، اعمالی ا زما صادر شود که گرفتاری و عذاب اخروی را در پی نداشته باشد.
وقتی انسان با یاد مرگ و آخرت تربیت یافت، چنین باوری (ضمانت اجرایی) دارد و طبق همین باور و اعتقاد همه اخلاق و کردار و عقاید خود را پایهریزی میکند ولی انسانی که از یاد مرگ و قیامت غافل است دلیلی ندارد، مقید به قانون باشد و به هر جنایتی دست میزند. در نتیجه یاد مرگ و قیامت و آخرت و باور داشتن آنها نه تنها غرایز انسانی را تعدیل میکند و جلو تجاوزات غریزی آدمی را میگیرد بلکه باعث پرورش و رشد فضایل او هم میگردد چون کسی که همیشه به یاد قیامت است همه اعمال و رفتارش را تحت مراقبت قرار میدهد و سعی و کوشش خود را در مسیر جلب رضایت خداوند متعال قرار میدهد.[3]
3. تأمین عدالت اجتماعی
انسان موجودی مدنی الطبع است، یعنی به گونهای خلق شده که میبایست در اجتماعی زندگی کند و از لوازم اجتماعی بودن تضاد و برخورد منافع است. در اجتماعی که افراد نیرومند و ناتوان با هم زندگی میکنند افراد قدرتمند دائماً میخواهند همه چیز را به خود اختصاص بدهند و غالباً از حد خود تجاوز کرده حقوق دیگران را پایمال میکنند برای ترمیم این نقص چارهای نیست جز وضع قوانینی که حقوق همه طبقات اجتماع محفوظ بماند. لکن بکار بستن این قوانین از تشریع و وضع آن مهمتر است. امروزه قوه قانونگذاری و مقننه قوه قضایی و قوه مجریه تا حدودی توانستهاند نظم وآرامش نسبی را در اجتماعات انسانی محقق کنند، ولی این تنها مربوط به تبهکاری و فسادهای ظاهری است. نسبت به خلافکاریهای پنهانی این را، بینتیجه است به علاه این که اگر مجریان این قوانین بخواهند از مقام خود سوء استفاده کنند چه عاملی میتواند سدّ راهشان شود اینجاست که حکومتهای بشری در تأمین عدالت اجتماعی به بنبست میرسند ولی اجتماعی که زیربنای برنامههای آن را ایمان و ترس از خدا تشکیل میدهد این چنین نیست زیرا کیفر گناه و یا عذابهای اخروی بهترین ضامن اجرای قوانین خواهند بود[4].
در آخر لازم است که نکتهای را متذکر شویم و آن این که:
تصور مرگ و جهان پس از مرگ و مسئله قیامت و بندگی را بر انسان تلخ نمیکند و او را از فعالیت و کوشش در امور زندگانی باز نمیدارد چرا که علت فعالیت انسان در امور زندگی حسّ احتیاج است و با یاد مرگ و قیامت حس احتیاج از بین نمیرود. بله یاد آخرت و قیامت باعث میشود که از زیادهروی در شهوت پرستی جلوگیری شود و او در طریقی قرار گیرد که دائماً میداند هر کار نیکی انجام دهد، روزی وجود دارد که پاداش آن کار خیر خود را ببیند، پس سعی و کوشش خود را به همین طریق معطوف مینماید.[5]
پی نوشتها:
[1] . ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، مجموعه مقالات، ج 2، ص 130؛ و ر.ک، مصباح یزدی، محمد تقی، پند جاوید، ص 285.
[2] . ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، مجموعه مقالات، ج 2، ص 132.
[3] . ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، مجموعه مقالات، ج 2، ص 132 134؛ ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، پند جاوید، ص 285 289؛ ر.ک: سبحانی،جعفر، معاد انسان و جهان،ص 17؛ ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، معاد در قرآن تفسیر موضوعی، ج 4، ص 22 و 24 و 29 30 و 34.
[4] . ر.ک: سبحانی، جعفر،معاد انسان وجهان، ص 19.
[5] . ر.ک: طباطبایی، محمد حسین، مجموعه مقالات، ج 2، ص 132.
eporsesh.com
- [سایر] شبهه: اعتقاد به معاد و قیامت در زندگی ثمره ای ندارد و افرادی که اعتقاد به معاد ندارند راحت تر زندگی می کنند و بیشتر لذت می برند.
- [سایر] اعتقاد به معاد و قیامت در زندگی ثمره ای ندارد و افرادی که اعتقاد به معاد ندارند راحت تر زندگی می کنند و بیشتر لذت می برند ؟
- [سایر] چگونه اعتقاد به معاد با هدف از زندگی در دنیا ارتباط دارد؟
- [سایر] تفاوت اعتقاد به معاد و عدم آن , در جهت دادن به فعالیتهای زندگی را شرح دهید ؟
- [سایر] چگونه اعتقاد به معاد با هدف از زندگی در دنیا ارتباط دارد؟
- [سایر] شبهه: ظهور همان قیامت است و پس از ظهور امام زمان علیه السلام زندگی نیست
- [سایر] شبهه: ظهور همان قیامت است بنابراین پس از ظهور امام زمان(علیه السلام) زندگی نیست.
- [سایر] شبهه: ظهور همان قیامت است بنابراین پس از ظهور امام زمان(عج) زندگی نیست؟!
- [سایر] کیفیت معاد و قیامت را توضیح دهید؟
- [سایر] بر چه اساس و مبنا و استنادی باید معاد و زندگی پس از مرگ رو قبول کرد و به اون اعتقاد داشت؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که ضروری دین اسلام یعنی چیزی را که همه مسلمانان می دانند (مانند معاد روز قیامت و واجب بودن نماز و روزه و امثال آن) را منکر شود، چنانچه ضروری بودن آن را بداند، کافر است و اگر در ضروری بودن آن شک دارد کافر نیست، ولی احتیاط مستحب آن است که از او اجتناب شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که در جامعه اسلامی زندگی می کند و از اعتقادات او خبر نداریم، پاک است و جستجو و تفتیش لازم نیست و نیز در جوامع غیر اسلامی چنانچه افرادی باشند که معلوم نباشد مسلمان هستند یا کافر، پاکند.
- [آیت الله بهجت] اگر وارث میت فقط یک دایی یا یک خاله باشد، همه مال به او می رسد و اگر هم دایی و هم خاله باشد و همه پدر و مادری، یا پدری، یا مادری باشند، مال به طور مساوی بین آنان قسمت می شود، و احتیاط در افرادی که فقط از طرف مادر ارث می برند این است که در تقسیم بین خود صلح نمایند.
- [آیت الله سبحانی] فردی که به حد تکلیف رسیده ولی معترف به وجود خدا و یا وحدانیّت و یا نبوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) یا معاد(روز قیامت) نباشد بنابر احتیاط واجب نجس است. و همچنین اگر کسی یکی از احکام ضروری اسلام (مانند وجوب نماز و روزه و حج) را انکار کند و در نظر او ملازم با انکار یکی از امور یادشده باشد، نیز نجس می باشد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام نفاق است و در روایات فراوانی فرمودهاند کسی که دارای دو چهره و دو زبان باشد، در روز قیامت با دو زبان که آتش از آنها شعلهور است محشور میشود و این نفاق اقسامی دارد: الف) کسانی که ایمان ندارند، ولی با زبان یا عمل ایمان نمایی میکنند، و این افراد همان منافقینی هستند که قرآن جایگاه آنان را پستترین جاهای جهنّم قرار داده است. ب) افراد ریاکار که اعمالشان برای خدا نیست، ولی نمایش برای خداست و قرآن علاوه بر اینکه اعمال این افراد را باطل میداند، گناه آنان را در حدّ کفر شمرده است. ج) افرادی که در برخورد با مردم دارای دو چهره و دو زبان هستند؛ مثلاً در حالی که کینه و عداوت دارند و از غیبت و تهمت باک ندارند، ولی در ظاهر اظهار محبّت و ارادت میکنند. د) افرادی که خود را وابسته به دین میکنند، ولی در حقیقت آن وابستگی را در عمل ندارند، نظیر عالم بی عمل و زاهد بیحقیقت و مقدّس و متّقی نما، و این افراد گرچه در روایات اطلاق نفاق بر آنها شده است و از نظر اخلاقی منافق میباشند، ولی گناه منافق را ندارند و اگر بر طبق وظیفه دینی خود عمل نکنند، در روز قیامت با منافقین محشور میشوند.
- [آیت الله اردبیلی] زنی که عقد دائم شده، نباید بدون اجازه شوهر از خانه بیرون رود، امّا اگر بیرون رفتن زن برای حوائج شخصی و لازم، منافاتی با حقوق شوهر نداشته باشد، بیرون رفتن او حرام نیست، ولی زن باید خود را برای هر لذّت متعارفی که شوهر او میخواهد، تسلیم نماید و بدون عذر شرعی از آمیزش با او جلوگیری نکند و اگر زن در این موارد از شوهر اطاعت کند، تهیّه غذا و لباس و منزل او و لوازم دیگری که عرفا جزیی از هزینه زندگی زن میباشد، بر شوهر واجب است و اگر تهیّه نکند چه توانایی داشته باشد و چه نداشته باشد مدیون زن است.
- [آیت الله مظاهری] تهمت اقسام و مراتبی دارد: الف) افترا بر خدا و پیامبران و اوصیای گرامی صلوات اللَّه علیهم اجمعین و قرآن شریف این قسم افترا و تهمت را بالاترین ظلمها میداند: (وَ مَنْ اظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّهِ الْکَذِب)[2] (و چه کسی ستمگرتر از آن کس که به خدا دروغ میبندد؟) ب) افترای زنا به زنها و مردان پاکدامن که این افترا و تهمت علاوه بر گناه بزرگی که دارد، اگر منجر به دادگاه شود، حاکم اسلامی باید او را حدّ قذف که هشتاد تازیانه است بزند. ج) افترا و تهمت به افرادی که تهمت به آنان موجب تضعیف دین میشود، نظیر تهمت به علما و افرادی که وابسته به دین میباشند که گناه این قسم تهمت، مضاعف و نظیر افترا بر خدا و پیامبر و ائمّه طاهرین است. د) افترا و تهمت به افراد معمولی، که این قسم تهمت گرچه گناه مضاعف ندارد، ولی در روایات آمده است که در روز قیامت آن تهمتزننده را بر روی چرکها و خونها نگاه میدارند تا مردم از حساب فارغ شوند سپس او را به جهنّم میبرند.
- [آیت الله اردبیلی] زکات از واجبات بزرگ الهی است که در قرآن و روایات در کنار نماز و اعتقاد به آخرت قرار گرفته است و هدف از آن تأمین اجتماعی، تعدیل ثروت، تأمین زندگی فقرا، ایجاد تسهیلات و منافع عمومی و دینی و جذب غیر مسلمانان به اسلام است و یقینا اگر ثروتمندان زکات اموال خویش را بپردازند، فقر از جامعه اسلامی رخت برمیبندد. امام صادق علیهالسلام میفرماید: (همانا خداوند عزّوجلّ در اموال ثروتمندان برای فقرا به اندازه کفایت آنان واجب فرموده است و اگر میدانست آن مقدار کفایت نمیکند، هر آینه بر آن میافزود. آنچه بر سر فقرا آمده است به سبب کاستی الهی نیست، بلکه به علّت منع حقوق آنان از سوی کسانی است که حقوق فقرا را ادا نمیکنند و به درستی اگر مردم حقوق مستمندان را ادا میکردند، آنان در رفاه زندگی میکردند.)(1) با برچیده شدن فقر از جامعه، امنیت اجتماعی نیز حاکم میگردد؛ علی علیهالسلام میفرماید: (اموال خویش را با زکات پاسداری کنید.)(2) پرداختن زکات موجب رهایی از عذاب الهی(3) و حافظ جان و مال است و خداوند عزّوجلّ میفرماید: (هر آنچه را در راه خداوند انفاق میکنید خداوند به شما باز میگرداند و او بهترین روزی دهندگان است.)(4) نماز با پرداختن زکات است که به ثمر مینشیند چنانکه در روایت آمده است: (آن کسی که نماز به پایدارد و زکات نپردازد =============================================================================== 1 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب ما تجب فیه الزکاة)،ح2،ج9،ص10. 2 نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت 146. 3 (آنان را که طلا و نقره گنجینه میکنند و آن را در راه خداوند انفاق نمیکنند، به عذاب دردناک بشارت ده.)، توبه(9):34. 4 سبأ(34):39. گویا نماز نخوانده است.)(1)
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام کوتاهی در حقوق فرزند است، زیرا همانطور که پدر و مادر در اسلام حقوقی دارند فرزندان نیز چنین هستند، و اگر پدر و مادر آن حقوق را مراعات نکنند، از نظر قرآن موجب خسران در قیامت است. حقوقی که فرزندان بر پدر و مادر دارند چند چیز است: الف) تربیت صحیح اسلامی (آشنا نمودن فرزند با احکام اسلام از اصول و فروع و اخلاق و مقیّد نمودن او به ظواهر شرع از اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از گناهان خصوصاً گناهان بزرگ) و اگر کوتاهی کنند، شریک در جرایم فرزند میباشند. ب) تربیت فرزند به آداب و رسوم اجتماعی و به عبارت دیگر به او ادب آموختن. ج) آموختن دانش در حدّ خوب خواندن و خوب نوشتن. د) فراهم نمودن راهی برای زندگی متوسّط و پرهیزدادن او از تنبلی و بیکاری. ه) فراهم کردن مقدّمات ازدواج برای فرزند خصوصاً اگر دختر باشد که در روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای ازدواج دختر بیشتر سفارش و تأکید شده است. و) گذاشتن اسم اسلامی که سفارش در نامهای پیامبر گرامی و اهلبیت او(سلاماللهعلیهم) زیاد شده است، و شیعه باید از انتخاب نامهای غیر اسلامی برای فرزندان خود پرهیز کند و سزاوار نیست که با وجود اسمهای اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای فرزند خود نام دیگری را انتخاب کند.
- [آیت الله اردبیلی] (حج) زیارت کردن خانه خداوند متعال و انجام دادن اعمالی است که دستور دادهاند در آنجا بجا آورده شود و در تمام عمر بر هر کسی که شرایط ذیل را دارا باشد، یک مرتبه واجب میشود: اوّل:آن که بالغ باشد.دوم:آن که عاقل و آزاد باشد.سوم:به واسطه رفتن به حجّ =============================================================================== 1 آل عمران(3):96 و 97 نهج البلاغه، خطبه 1. 2 مائده(5):97. 3 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب وجوب الحجّ و شرائطه)،ح18،ج11،ص14. مجبور نشود کار حرامی را که اهمیّت آن در شرع مقدّس از حجّ بیشتر است انجام دهد، یا عمل واجبی را که از حجّ مهمتر است ترک نماید.چهارم:آن که مستطیع باشد و شرایط استطاعت عبارت است از: 1 آن که توشه راه و چیزهایی را که بر حسب حال خود در سفر به آن احتیاج دارد و در کتاب (مناسک حجّ و عمره) گفته شده دارا باشدو نیز وسیله سفر یا مالی که بتواند آنها را تهیّه کند، داشته باشد. 2 سلامت مزاج و توانایی آن را داشته باشد که بتواند به مکّه برود و اعمال حجّ را بجا آورد. 3 در راه مانعی از رفتن و برگشتن نباشد و اگر راه را بسته باشند یا انسان بترسد که در راه جان یا عرض او از بین برود یا مال او را ببرند، حجّ بر او واجب نیست، ولی اگر از راه دیگری بتواند برود اگرچه دورتر باشد در صورتی که مشقّت زیاد نداشته باشد و یا موجب ضرر قابل توجه به وی نگردد، باید از آن راه برود. 4 به اندازه بجا آوردن اعمال حجّ وقت داشته باشد. 5 مخارج کسانی را که خرجی آنان بر او واجب است، مثل زن و بچّه ومخارج افرادی را که مردم خرجی دادن به آنها را لازم میدانند، داشته باشد. 6 بعد از برگشتن از حجّ، کسب، زراعت، عایدی ملک، یا راه دیگری برای تأمین معاش خود داشته باشد که مجبور نشود به زحمت زندگی کند.