مبنای اعتقادات اهل سنت چیست؟ اهل سنت و جماعت به کسانی گفته می شود که مبنای رفتاری خود را در دین سنت نبوی (صلی الله علیه وسلم) قرار داده اند. از آن جا که اعتقادات اهل سنت همواره در طول تاریخ با سوالات و شبهاتی مواجه بوده است شناخت بنیان های اعتقادی اهل سنت هم برای جوانان اهل سنت و هم برای اهل تشیع می تواند مفید باشد. بارها این پرسش ها مطرح شده است که چرا اهل سنت در نماز دست می بندند؟ چرا اهل سنت عایشه (رضی الله عنه) را ام المومنین می دانند ولی حضرت فاطمه (رضی الله عنه) را نه؟ چرا اهل سنت برای همه صحابه از جمله حضرت معاویه (رضی الله عنه) و سایر کسانی که به جنگ حضرت علی (رضی الله عنه) آمدند احترام قایل اند؟ چرا اهل سنت روز غدیر را عید نمی دانند؟ و.... این پرسش هایی است که بارها و بارها مطرح می شود و ذهن جوانان اهل تشیع وحتی اهل سنت را به خود مشغول کرده است. درک پاسخ این پرسش ها به این موضوع بستگی دارد که مبنای اعتقادی اهل سنت چست؟ در پاسخ به این سوال باید گفت مبنای اعتقادی اهل سنت قرآن است. ارزش گذاری اهل سنت در مورد افراد و وقایع، ارزش هایی است که قرآن ایجاد کرده است. قرآن مسلمانان را از توسل به مردگان و یاری خواندن غیر خدا منع می کند (سوره اعراف آیه 194) و از آنان می خواهد که خداوند را بدون واسطه عبادت کنند (سوره بقره آیه 186) قرآن مسلمین را به احترام به همه صحابه بدون مرز بندی مشخص که برای ما قابل درک باشد دعوت می کند (سوره حشر آیه 10) و قرآن تنها زنان پیامبران (صلی الله علیه وسلم) را ام المومنین می خواند نه دخترانش را (سوره احزاب آیه 6). با این تفاصیل موضع اهل سنت نمی تواند جدا از موضع قرآن باشد. نکته ی بعد تاکید بر ظاهر آیات قرآن است نه باطن آن، زیرا درک حقیقی مسلمانان از قرآن جز از طریق واژه ها و مجلاتی که می تواند برای عموم انسان ها قابل فهم باشد ممکن نیست و نمی توان به بهانه ی معنای باطنی آن معنای ظاهری و حقیقی قرآن را تعطیل کرد. چنان چه خداوند می فرماید: (ان هذا القرآن للتی هی اقوم) (سوره اسرا آیه 9) (این قرآن به بهترین را ه ها هدایت می کند .) و می فرماید: (هذا بیان للناس) (سوره آل عمران آیه 138) (این قرآن بیانی است برای همه مردم.) پس با استناد به آیات قرآن، این کتاب سخنی برای همه مردم است که چه اولیا، امامان و عامه مردم و هر گونه تفسیری از قرآن باید بر مبنای معنای ظاهری آیات آن یعنی معنایی که برای همه قابل درک است صورت گیرد. فهم این موضوع، نکته ظریفی است که مسیر هدایت یا انحراف را مشخص می کند و کسانی که این حقیقت را درک نکردند در طول تاریخ از مسیر قرآن خارج شدند. شکل گیری فرقه های متعدد به دلیل نگاه ابزاری به قرآن بوده است، این که یک آیه را بر اساس تفسیر خود ملاک قرار دهند و دیگر آیات صریح قرآن را در آن موضوع نادیده بگیرند و یا این که تفسیر ظاهری قرآن را تعطیل کرده به تاویل و تفسیر باطنی استناد کنند، چنان چه اسماعیلیان معتقد بودند قرآن به ظاهر آیات آن نیست بلکه هر آیه از آن هفت معنای باطنی دارد که این معنا را هیچ کس جز امام نمی داند. این دیدگاه انحرافی در نهایت سبب عدول از حدود خداوند در قرآن شد و با نص صریح قرآن که هیچ اشاره ای به معنای باطنی نمی کند و آن را بیانی برای همه مردم (اعم از عوام و نخبگان و دانشمندان) و نه بیانی برای قشر خاصی که اولیا، امامان و صالحان باشد می داند. ممکن است این سوال پیش آید که دیگر فرقه ها غیر اهل سنت قرآن را به عنوان مبنای اعتقادی خود پذیرفته اند یا خیر؟ در پاسخ به این سوال نباید راه افراط را پیمود زیرا تمامی مسلمانان اهل قبله بوده و قرآن را به عنوان چارچوب اعتقادی خود پذیرفته اند، اما در جزییات این پذیرش میاناهل سنت و دیگر فرقه ها اختلاف نظر وجود دارد. زیرا اهل سنت حتی در جزییات اعتقادی خود به قرآن استناد می کنند ولی دیگر فرقه ها به حوادث تاریخی. به عنوان مثال همه مسلمانان به توحید، نبوت و معاد اعتقاد دارند، اما اهل سنت در موارد جزیی اعتقادی به کیفیت این سه اصل و موضع گیری در مورد سایر مسایل اعتقادی به قرآن مراجعه می کنند، اما دیگر فرقه ها به جزییات به تاریخ. بر آن ها همین اساس برای مهر در نماز، عزاداری، زیارت، و حتی لعن برخی صحابه ارزش و ثواب قایل اند، در حالی که هیچ اشاره ای به ثواب این اعمال در قرآن نشده و همه ی این حوادث دارای تاریخ شروع خاصی است که بعد از وفات پیامبر (ها) آغاز شده است. به عنوان نمونه مبنای مهر در نماز تبرک خاک کربلا، جایی است که امام حسین (رضی الله عنه) شهید شده است و مبنای عزاداری همین واقعه تاریخی است، حال این که در قبل از آن چنین امری در زمان پیامبر (صلی الله علیه وسلم) و حتی ایمه مرسوم نبوده است. در مورد صحابه و ارزیابی مقام آن ها اهل سنت به قرآن استناد می کنند ولی دیگر گروه ها به رفتار تاریخی صحابه. از آن جا که این ارزیابی تاریخی خود از نظم خاصی برخوردار نیست بلکه حاصل یک خشم و واکنش سیاسی است، ارزیابی تاریخی دیگر گروه ها با رفتار تاریخی واقعی صحابه و دیدگاه قرآن در مورد آن ها هم خوانی ندارد. لذا بعید نیست که زنان پیامبر (صلی الله علیه وسلم) از سوی قرآن ام المومنین و به حرمت ناموس تمامی مسلمانان تلقی شود، ولی از سوی برخی از گروه ها به دلیل تفسیر خاص تاریخی آن ها به توهین در مورد زنان پیامبر (صلی الله علیه وسلم) ختم شود. نتیجه بحث این است که اهل سنت اعتقادات خود را از قرآن می گیرند و دیگر گروه ها از تاریخ و از آنجا که تاریخ با ادراک و احساسات و موضع گیری و منافع انسانی همراه است نمی تواند پایه ثابتی برای اعتقادات باشد و همواره قابل ارزیابی است. اما چون همین تاریخ قابل نقد به اعتقادات را ه یافته است برای برخی از گروه ها جنبه تقدس پیدا کرده است. به عنوان نمونه موضوع شهادت حضرت فاطمه (رضی الله عنه) که این موضوع یک واقعه تاریخی است و در قرآن به آن اشاره نشده است. این واقعه مثل همه وقایع تاریخی باید قابل نقد و بررسی باشد، زیرا راویان آن انسان هستند که دارای ادراک و احساسات بشری بوده و عاری از خطا نیستند، اما این واقعه اکنون به یکی از اعتقادات برخی از گروه ها تبدیل شده است که حتی ارزیابی و نقد آن را اگر از کتب تاریخی قدیمی خودشان باشد توهین به اعتقادات و مقدسات خود تلقی می کنند. طبیعی است که در این شرایط راه نقد و گفت و گوی علمی بسته می شود و کینه و بغض و تهاجم جای آن را می گیرد. آن چه که امروزه به یکی از معضلات جهان اسلام تبدیل شده است تاکید بر تاریخ به عنوان مبنای اعتقادی است، حال این که تاریخ تنها درس عبرت است و نمی تواند معیاری برای رفتار امروز یا نجات یا هلاک کسی باشد: (تلک امت قد خلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم و لا تسئلون عما کانوا یعلمون) (سوره بقره آیه 134) (آن ها (گذشتگان) امتی بودند که در گذشته، اعمال آن ها مربوط به خودشان بوده و اعمال شما مربوط به خودتان است و شما مسول اعمال آن ها نخواهید بود.) آن چه مهم است این است که قرآن به عنوان کلام خداوند و راه هدایت مورد توجه و اصل قرار گیرد تا به وحدت نظر و اشتراک عقیده میان مسلمانان ختم شود، چرا که کلام خداست بر خلاف تاریخ تابع احساسات و واکنش و خشم انسان نمی باشد. محمد جعفری
مبنای اعتقادات اهل سنت چیست؟
اهل سنت و جماعت به کسانی گفته می شود که مبنای رفتاری خود را در دین سنت نبوی (صلی الله علیه وسلم) قرار داده اند. از آن جا که اعتقادات اهل سنت همواره در طول تاریخ با سوالات و شبهاتی مواجه بوده است شناخت بنیان های اعتقادی اهل سنت هم برای جوانان اهل سنت و هم برای اهل تشیع می تواند مفید باشد. بارها این پرسش ها مطرح شده است که چرا اهل سنت در نماز دست می بندند؟ چرا اهل سنت عایشه (رضی الله عنه) را ام المومنین می دانند ولی حضرت فاطمه (رضی الله عنه) را نه؟ چرا اهل سنت برای همه صحابه از جمله حضرت معاویه (رضی الله عنه) و سایر کسانی که به جنگ حضرت علی (رضی الله عنه) آمدند احترام قایل اند؟ چرا اهل سنت روز غدیر را عید نمی دانند؟ و....
این پرسش هایی است که بارها و بارها مطرح می شود و ذهن جوانان اهل تشیع وحتی اهل سنت را به خود مشغول کرده است. درک پاسخ این پرسش ها به این موضوع بستگی دارد که مبنای اعتقادی اهل سنت چست؟
در پاسخ به این سوال باید گفت مبنای اعتقادی اهل سنت قرآن است. ارزش گذاری اهل سنت در مورد افراد و وقایع، ارزش هایی است که قرآن ایجاد کرده است. قرآن مسلمانان را از توسل به مردگان و یاری خواندن غیر خدا منع می کند (سوره اعراف آیه 194) و از آنان می خواهد که خداوند را بدون واسطه عبادت کنند (سوره بقره آیه 186) قرآن مسلمین را به احترام به همه صحابه بدون مرز بندی مشخص که برای ما قابل درک باشد دعوت می کند (سوره حشر آیه 10) و قرآن تنها زنان پیامبران (صلی الله علیه وسلم) را ام المومنین می خواند نه دخترانش را (سوره احزاب آیه 6).
با این تفاصیل موضع اهل سنت نمی تواند جدا از موضع قرآن باشد. نکته ی بعد تاکید بر ظاهر آیات قرآن است نه باطن آن، زیرا درک حقیقی مسلمانان از قرآن جز از طریق واژه ها و مجلاتی که می تواند برای عموم انسان ها قابل فهم باشد ممکن نیست و نمی توان به بهانه ی معنای باطنی آن معنای ظاهری و حقیقی قرآن را تعطیل کرد. چنان چه خداوند می فرماید: (ان هذا القرآن للتی هی اقوم) (سوره اسرا آیه 9) (این قرآن به بهترین را ه ها هدایت می کند .) و می فرماید: (هذا بیان للناس) (سوره آل عمران آیه 138) (این قرآن بیانی است برای همه مردم.)
پس با استناد به آیات قرآن، این کتاب سخنی برای همه مردم است که چه اولیا، امامان و عامه مردم و هر گونه تفسیری از قرآن باید بر مبنای معنای ظاهری آیات آن یعنی معنایی که برای همه قابل درک است صورت گیرد. فهم این موضوع، نکته ظریفی است که مسیر هدایت یا انحراف را مشخص می کند و کسانی که این حقیقت را درک نکردند در طول تاریخ از مسیر قرآن خارج شدند. شکل گیری فرقه های متعدد به دلیل نگاه ابزاری به قرآن بوده است، این که یک آیه را بر اساس تفسیر خود ملاک قرار دهند و دیگر آیات صریح قرآن را در آن موضوع نادیده بگیرند و یا این که تفسیر ظاهری قرآن را تعطیل کرده به تاویل و تفسیر باطنی استناد کنند، چنان چه اسماعیلیان معتقد بودند قرآن به ظاهر آیات آن نیست بلکه هر آیه از آن هفت معنای باطنی دارد که این معنا را هیچ کس جز امام نمی داند. این دیدگاه انحرافی در نهایت سبب عدول از حدود خداوند در قرآن شد و با نص صریح قرآن که هیچ اشاره ای به معنای باطنی نمی کند و آن را بیانی برای همه مردم (اعم از عوام و نخبگان و دانشمندان) و نه بیانی برای قشر خاصی که اولیا، امامان و صالحان باشد می داند.
ممکن است این سوال پیش آید که دیگر فرقه ها غیر اهل سنت قرآن را به عنوان مبنای اعتقادی خود پذیرفته اند یا خیر؟ در پاسخ به این سوال نباید راه افراط را پیمود زیرا تمامی مسلمانان اهل قبله بوده و قرآن را به عنوان چارچوب اعتقادی خود پذیرفته اند، اما در جزییات این پذیرش میاناهل سنت و دیگر فرقه ها اختلاف نظر وجود دارد. زیرا اهل سنت حتی در جزییات اعتقادی خود به قرآن استناد می کنند ولی دیگر فرقه ها به حوادث تاریخی.
به عنوان مثال همه مسلمانان به توحید، نبوت و معاد اعتقاد دارند، اما اهل سنت در موارد جزیی اعتقادی به کیفیت این سه اصل و موضع گیری در مورد سایر مسایل اعتقادی به قرآن مراجعه می کنند، اما دیگر فرقه ها به جزییات به تاریخ. بر آن ها همین اساس برای مهر در نماز، عزاداری، زیارت، و حتی لعن برخی صحابه ارزش و ثواب قایل اند، در حالی که هیچ اشاره ای به ثواب این اعمال در قرآن نشده و همه ی این حوادث دارای تاریخ شروع خاصی است که بعد از وفات پیامبر (ها) آغاز شده است. به عنوان نمونه مبنای مهر در نماز تبرک خاک کربلا، جایی است که امام حسین (رضی الله عنه) شهید شده است و مبنای عزاداری همین واقعه تاریخی است، حال این که در قبل از آن چنین امری در زمان پیامبر (صلی الله علیه وسلم) و حتی ایمه مرسوم نبوده است. در مورد صحابه و ارزیابی مقام آن ها اهل سنت به قرآن استناد می کنند ولی دیگر گروه ها به رفتار تاریخی صحابه. از آن جا که این ارزیابی تاریخی خود از نظم خاصی برخوردار نیست بلکه حاصل یک خشم و واکنش سیاسی است، ارزیابی تاریخی دیگر گروه ها با رفتار تاریخی واقعی صحابه و دیدگاه قرآن در مورد آن ها هم خوانی ندارد. لذا بعید نیست که زنان پیامبر (صلی الله علیه وسلم) از سوی قرآن ام المومنین و به حرمت ناموس تمامی مسلمانان تلقی شود، ولی از سوی برخی از گروه ها به دلیل تفسیر خاص تاریخی آن ها به توهین در مورد زنان پیامبر (صلی الله علیه وسلم) ختم شود.
نتیجه بحث این است که اهل سنت اعتقادات خود را از قرآن می گیرند و دیگر گروه ها از تاریخ و از آنجا که تاریخ با ادراک و احساسات و موضع گیری و منافع انسانی همراه است نمی تواند پایه ثابتی برای اعتقادات باشد و همواره قابل ارزیابی است. اما چون همین تاریخ قابل نقد به اعتقادات را ه یافته است برای برخی از گروه ها جنبه تقدس پیدا کرده است.
به عنوان نمونه موضوع شهادت حضرت فاطمه (رضی الله عنه) که این موضوع یک واقعه تاریخی است و در قرآن به آن اشاره نشده است. این واقعه مثل همه وقایع تاریخی باید قابل نقد و بررسی باشد، زیرا راویان آن انسان هستند که دارای ادراک و احساسات بشری بوده و عاری از خطا نیستند، اما این واقعه اکنون به یکی از اعتقادات برخی از گروه ها تبدیل شده است که حتی ارزیابی و نقد آن را اگر از کتب تاریخی قدیمی خودشان باشد توهین به اعتقادات و مقدسات خود تلقی می کنند. طبیعی است که در این شرایط راه نقد و گفت و گوی علمی بسته می شود و کینه و بغض و تهاجم جای آن را می گیرد. آن چه که امروزه به یکی از معضلات جهان اسلام تبدیل شده است تاکید بر تاریخ به عنوان مبنای اعتقادی است، حال این که تاریخ تنها درس عبرت است و نمی تواند معیاری برای رفتار امروز یا نجات یا هلاک کسی باشد:
(تلک امت قد خلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم و لا تسئلون عما کانوا یعلمون) (سوره بقره آیه 134) (آن ها (گذشتگان) امتی بودند که در گذشته، اعمال آن ها مربوط به خودشان بوده و اعمال شما مربوط به خودتان است و شما مسول اعمال آن ها نخواهید بود.)
آن چه مهم است این است که قرآن به عنوان کلام خداوند و راه هدایت مورد توجه و اصل قرار گیرد تا به وحدت نظر و اشتراک عقیده میان مسلمانان ختم شود، چرا که کلام خداست بر خلاف تاریخ تابع احساسات و واکنش و خشم انسان نمی باشد.
محمد جعفری
- [آیت الله بهجت] جوان سنّی، به اعتقادات حقّه شیعه گرویده است. آیا اعمال وی قضا دارد؟
- [سایر] آیا حرام بودن بیاحترامی به اعتقادات مذاهب شامل غیر اهل سنت هم میشود؟
- [سایر] اهل تسنن میگویند اهل بیت سنی هستند؟
- [سایر] خواستم بدانم که: چه فرقی و چه شباهتهایی بین سنی ناصبی و سنی وهابی و سنی سلفی وجود دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] کدام یک از موارد زیر صحیح است؟ الف) شهادت اهل سنّت علیه اهل تشیّع در دعاوی مالی یا کیفری (چنان چه خواهان سنّی مذهب، و خوانده شیعه باشد). ب) شهادت اهل سنّت علیه اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو سنی باشند.) ج) شهادت اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو شیعه باشند; لیکن شهودشان سنّی باشد.) د) شهادت اهل سنّت به نفع اهل تشیّع (چنانچه خواهان شیعه، و خوانده سنّی مذهب باشد.) ه) شهادت اهل کتاب له یا علیه مسلمانان.
- [سایر] از نظر اهل تسنّن مقام خلفاءبالاتر است یا ائمه اربعه اهل سنت؟
- [سایر] بهترین موقع برای ازدواج چه سنی است؟بهترین تفاوت سنی چقدر است؟
- [آیت الله سبحانی] آیا اقتداء به اهل سنت در مناطق سنّی نشین، صوری است و یا جدی و واقعی؟
- [سایر] چه سنی برای ازدواج آقا و خانم مناسب است و تفاوت سنی چقدر باید باشد؟
- [سایر] بهترین موقع برای ازدواج چه سنی است؟بهترین تفاوت سنی چقدر است ؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر بیگانگان از راههای مختلف مانند فرستادن امواج رادیویی یا تلویزیونی یا ماهوارهای و مانند آن در صدد ضربه زدن به اعتقادات و فرهنگ مسلمانان باشند، دفاع از فرهنگ و اعتقادات اسلامی بر هر مسلمانی واجب است و شایسته است از راه تقویت فرهنگ و اعتقادات مسلمانان واستفاده از فراوردههای علمی، از ضربه زدن دشمن به آن جلوگیری شود و از راههای دیگر مگر در موارد ضرورت استفاده نشود.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.