موضوع ناصبی بودن از ابتدای خلافت امام علی(ع) وجود داشته، به خلاف وهابیت که سابقه چندانی ندارد. ناصبی‌ها به حضرت علی(ع) ناسزا و لعن و نفرین ‌کرده و از حضرتشان برائت می‌جستند، اما بسیاری از افرادی که امروزه به نام وهابی‌ و سلفی شناخته می‌شوند، با آنکه بسیاری از فضائل و مناقب آن‌حضرت را که در قرآن و روایات آمده انکار می‌کنند، اما به حضرتشان احترام گذاشته و مانند ناصبی‌هایی چون بنی‌امیه و خوارج نهروان به ایشان دشنام نمی‌دهند، با این وجود، آنان به شدت با شیعیان اهل بیت بنای دشمنی گذاشته و از هر اقدامی علیه آنان فروگذار نمی‌کنند. سنی سلفی؛ افرادی هستند که ادعای پیروی از پیشینیان صالح و یا صحابه و تابعین را دارند. ابن ‌تیمیه مذهب سلفی‌گری را در قرن هفتم احیا کرد و آتش اختلاف را میان جهان اسلام شعله‌ور ساخت. پس از وی، شاگردش ابن ‌قیم برای زنده نگاه داشتن این اندیشه بسیار کوشید. «سلف» در لغت به معنای «پیشین» و «گذشته» است. سلف، اصلی است که بر تقدم و سبقت دلالت دارد. پس سلف کسانی هستند که در گذشته بوده‌اند.[1] «سَلَفُ الرجل»؛ یعنی «پدران گذشته مَرد».[2] با توجه به این تعاریف، سلف معنایی نسبی دارد؛ هر زمانی، سلفِ زمان آینده خود است و در برابر آن، «خَلَف» قرار دارد؛ به عبارت ‌دیگر، ما نسبت به آیندگان، «سلف» و نسبت به گذشتگان «خلف» شمرده می‌شویم.[3] معنای متداول سلف نزد عموم مسلمانان، همان معنایی است که از ظاهر این لفظ استفاده می‌شود و هنگامی که «صالح» به آن اضافه گردد، به معنای گذشتگانی است که برای آیندگان مایه افتخار و سربلندی بوده‌اند. از این منظر، پیشینیان به سبب انتقال معارف اسلامی به نسل‌های بعدی و مجاهدت‌هایی که برای حفظ کیان دین متحمل شده‌اند، دارای ارزش و احترامند. البته بی‌شک نزدیکی به عصر بعثت نیز به سبب قداست پیامبر گرامی اسلام(ص)، خود عاملی برای احترام و عظمت گذشتگان شده است. برخلاف ناصبی‌گری، سلفی‌گری در قرنهای اولیه بعد از اسلام وجود نداشته و این معنا در بدعتی ریشه دارد که ابن ‌تیمیه در قرن هفتم ایجاد کرد. وی برخلاف گذشتگان به مفهوم‌پردازی واژه «سلف» پرداخت و آن‌را در معنایی به‌کار برد که تا آن زمان، اندیشمندان اسلامی چنین معنایی را درباره سلف اراده نکرده بودند. مهم‌ترین بدعتی که ابن تیمیه و سپس سلفیان پس از او ‌بنیان نهادند، گسترش منابع تشریع به صحابه، تابعین و تابعین تابعین بود. ابن ‌تیمیه گفته است: «سلف، کسانی هستند که در سه قرن اول اسلام زندگی می‌کردند و دارای تمامی فضایل بودند و آنان برای حل هر مشکلی، شایسته‌تر از سایرین هستند».[4] وی سپس توصیه می‌کند: «بر شما باد به آثار سلف. آنان آنچه را موجب شفا و کفایت است، آورده‏اند و پس از آنها کسی چیزی که آنان ندانند، نیاورده است».[5] درباره بعضی از معتقدات فرقه وهابیت سلفی نمایه «عقاید وهابیت»، سؤال 1480 را مطالعه کنید. [1] . ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج 3، ص 95، قم، مکتب الاعلام الاسلامی‏، چاپ اول، 1404ق. [2] . جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج 4، ص 1376، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول، 1376ق. [3] . همان. [4] . ابن تیمیه حرانی، أحمد بن عبد الحلیم، مجموع الفتاوی، ج 4، ص 157 – 158، مدینه، مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، 1416ق. [5] . همان.
خواستم بدانم که: چه فرقی و چه شباهتهایی بین سنی ناصبی و سنی وهابی و سنی سلفی وجود دارد؟
موضوع ناصبی بودن از ابتدای خلافت امام علی(ع) وجود داشته، به خلاف وهابیت که سابقه چندانی ندارد. ناصبیها به حضرت علی(ع) ناسزا و لعن و نفرین کرده و از حضرتشان برائت میجستند، اما بسیاری از افرادی که امروزه به نام وهابی و سلفی شناخته میشوند، با آنکه بسیاری از فضائل و مناقب آنحضرت را که در قرآن و روایات آمده انکار میکنند، اما به حضرتشان احترام گذاشته و مانند ناصبیهایی چون بنیامیه و خوارج نهروان به ایشان دشنام نمیدهند، با این وجود، آنان به شدت با شیعیان اهل بیت بنای دشمنی گذاشته و از هر اقدامی علیه آنان فروگذار نمیکنند.
سنی سلفی؛ افرادی هستند که ادعای پیروی از پیشینیان صالح و یا صحابه و تابعین را دارند.
ابن تیمیه مذهب سلفیگری را در قرن هفتم احیا کرد و آتش اختلاف را میان جهان اسلام شعلهور ساخت. پس از وی، شاگردش ابن قیم برای زنده نگاه داشتن این اندیشه بسیار کوشید.
«سلف» در لغت به معنای «پیشین» و «گذشته» است. سلف، اصلی است که بر تقدم و سبقت دلالت دارد. پس سلف کسانی هستند که در گذشته بودهاند.[1] «سَلَفُ الرجل»؛ یعنی «پدران گذشته مَرد».[2]
با توجه به این تعاریف، سلف معنایی نسبی دارد؛ هر زمانی، سلفِ زمان آینده خود است و در برابر آن، «خَلَف» قرار دارد؛ به عبارت دیگر، ما نسبت به آیندگان، «سلف» و نسبت به گذشتگان «خلف» شمرده میشویم.[3]
معنای متداول سلف نزد عموم مسلمانان، همان معنایی است که از ظاهر این لفظ استفاده میشود و هنگامی که «صالح» به آن اضافه گردد، به معنای گذشتگانی است که برای آیندگان مایه افتخار و سربلندی بودهاند. از این منظر، پیشینیان به سبب انتقال معارف اسلامی به نسلهای بعدی و مجاهدتهایی که برای حفظ کیان دین متحمل شدهاند، دارای ارزش و احترامند. البته بیشک نزدیکی به عصر بعثت نیز به سبب قداست پیامبر گرامی اسلام(ص)، خود عاملی برای احترام و عظمت گذشتگان شده است.
برخلاف ناصبیگری، سلفیگری در قرنهای اولیه بعد از اسلام وجود نداشته و این معنا در بدعتی ریشه دارد که ابن تیمیه در قرن هفتم ایجاد کرد. وی برخلاف گذشتگان به مفهومپردازی واژه «سلف» پرداخت و آنرا در معنایی بهکار برد که تا آن زمان، اندیشمندان اسلامی چنین معنایی را درباره سلف اراده نکرده بودند. مهمترین بدعتی که ابن تیمیه و سپس سلفیان پس از او بنیان نهادند، گسترش منابع تشریع به صحابه، تابعین و تابعین تابعین بود.
ابن تیمیه گفته است: «سلف، کسانی هستند که در سه قرن اول اسلام زندگی میکردند و دارای تمامی فضایل بودند و آنان برای حل هر مشکلی، شایستهتر از سایرین هستند».[4]
وی سپس توصیه میکند: «بر شما باد به آثار سلف. آنان آنچه را موجب شفا و کفایت است، آوردهاند و پس از آنها کسی چیزی که آنان ندانند، نیاورده است».[5]
درباره بعضی از معتقدات فرقه وهابیت سلفی نمایه «عقاید وهابیت»، سؤال 1480 را مطالعه کنید. [1] . ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج 3، ص 95، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق. [2] . جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج 4، ص 1376، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول، 1376ق. [3] . همان. [4] . ابن تیمیه حرانی، أحمد بن عبد الحلیم، مجموع الفتاوی، ج 4، ص 157 – 158، مدینه، مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، 1416ق. [5] . همان.
- [سایر] چه فرقی بین سنی و سنی ناصبی و ناصبی وجود دارد و کدام بدتر و در حد کافر است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] سادات شیعه و سنی با هم چه فرقی دارند؟
- [سایر] مهدویت از دیدگاه اهل سنت با مهدویت از دیدگاه شیعه، چه فرقی دارد؟
- [سایر] در مورد سنی ها توضیح دهید و چه فرقی با شیعه دارند؟
- [سایر] میخواستم بدانم هند بنت عتبه در منابع تاریخی و روایی به خصوص اهل سنت چه جایگاهی دارد؟ سند خوردن جگر حضرت حمزه توسط هند را از منابع اهل سنت بیاورید؟
- [سایر] امام مهدی (عج) به چه صورت غیبت کردهاند؟ عقیده ما چه فرقی با عقاید اهل سنت دارد؟
- [سایر] اهل تسنن میگویند اهل بیت سنی هستند؟
- [سایر] اینکه گفته می شود در اهل سنت باب اجتهاد از قرن هفتم بسته شد و به ائمه ی اربعه منحصر شد تاریخچه ی این موضوع چیست؟ اگر این چنین است پس مفتی های فعلی سنی و وهابی چه می کنند این فتواهایی که می دهند مگر نوعی اجتهاد نیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] کدام یک از موارد زیر صحیح است؟ الف) شهادت اهل سنّت علیه اهل تشیّع در دعاوی مالی یا کیفری (چنان چه خواهان سنّی مذهب، و خوانده شیعه باشد). ب) شهادت اهل سنّت علیه اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو سنی باشند.) ج) شهادت اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو شیعه باشند; لیکن شهودشان سنّی باشد.) د) شهادت اهل سنّت به نفع اهل تشیّع (چنانچه خواهان شیعه، و خوانده سنّی مذهب باشد.) ه) شهادت اهل کتاب له یا علیه مسلمانان.
- [سایر] از نظر اهل تسنّن مقام خلفاءبالاتر است یا ائمه اربعه اهل سنت؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله جوادی آملی] .کسانی که دشمن اهل بیت(ع) هستند، ناصبی و نجساند و دست یافتن بر اموال آن ها حلال بوده و حکم غنائم جنگی را دارد و پس از پرداختن خمس، تصرف در آن جایز است.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در آید؛ مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج کند؛ ولی صیغه کردن زنهای اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد و بنا بر احتیاط استحبابی عقد دائمی با آنها ننماید و بعضی از فرق از قبیل خوارج و غلات و نواصب که خود را مسلمان می دانند؛ در حکم کفارند و مرد و زن مسلمان نمی توانند با آنها به طور دائم یا انقطاع ازدواج نمایند.
- [آیت الله خوئی] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید، مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج کند ولی صیغه کردن زنهای اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد، و بنابر احتیاط استحبابی عقد دائمی با آنها ننماید و بعضی از فرق از قبیل خوارج و غلات و نواصب که خود را مسلمان میدانند در حکم کفارند، و مرد و زن مسلمان نمیتوانند با آنها به طور دائم یا انقطاع ازدواج نمایند.