روشن گری در بودا به چه معنایی است؟ از هر پنج نفر مردمان جهان، یک نفر معتقد به تعالیم بوداست. بودا در قرن ششم قبل از میلاد می زیست. در حقیقت "بودا" یک لقب است به معنی "فرد منورالفکر" یا به عبارتی "فردی که درک بالایی دارد". اسم واقعی بودا ، سیدارتا از خاندان گوآتاما بود وی فرزند رئیس قبیله ای در شمال هند بود و خود و تمام خانواده اش هندو مذهب بودند بودا در ناز و نعمت بزرگ شد و چیزی از جهان پیرامون خود نمی دانست تا آنکه پا به سنین جوانی گذاشت. در آن زمان با سه واقعه مواجه شد که این سه واقعه تمام زندگی وی را متحول کردند مردی بسیار پیر و ناتوان به واسطه کهولت سن، مردی پیر که دچار بیماری بسیار سختی بود (احتمالاً جذام) و یک جسد. وی با دیدن این مناظر تصمیم گرفت تا راهی برای کمک به مردمانش بیابد و معنای واقعی زندگی را پیدا کند. بدین ترتیب علی رغم آنکه ازدواج کرده و یک پسر نیز داشت، خانواده را ترک گفت و زندگی خود را وقف یافتن راهی برای فائق آمدن بر مشکلات مردمانش کرد. بودا در سن 80 سالگی در گذشت. در ابتدا او به نزد دو روحانی هندو رفت اما آنها نتوانستند به سؤالاتش در مورد ریاضت پاسخ دهند. سپس بودا سعی کرد تا مانند یک راهب هندو زندگی کند و 6 سال این کار را ادامه داد و بدترین ریاضتها و شکنجه ها را تحمل نمود تا در برابر دردها ومصائب روزگار مقاوم شود، اما در نهایت آن را بی فایده یافت. بالاخره آن قدر زیر درخت سایه گسترش نشست تا به نور معرفت رسید و جواب سؤالش را یافت بودا می گفت که علت رنج کشیدن، هوس است؛ هوس و تمایل به زندگی و بدست آوردن چیزهای بسیار احساسات قدرتمندی چون عشق دنیوی ، نیز باعث رنج کشیدن میشود. به دنبال این طرز تفکر، بودا چهار اصل را بنیان گذارد: اول، آنکه رنج جزء جدایی ناپذیر تمامی مراحل طبیعی زندگی است؛ تولد، بیماری، پیری و مرگ دوم، هوس باعث رنج است سوم، برای غلبه بر درد و رنج می بایست از تمامی هوسها و خودخواهی ها دور شد چهارم، اصلی که به بیان چگونگی دست یافتن به سه اصل قبلی پرداخته است روشی که بودا به تعلیم عقاید خود می پراخت به "راه هشتگانه" شهرت دارد که طبق آن می بایست هشت عمل صحیح را پیش گرفت پندار نیک هدف درست گفتار نیک رفتار نیک شغل درست تلاش صحیح تفکر صحیح و مراقبه (Meditaion) بودا بقیه عمر را به مسافرت و نشر افکار خود پرداخت و مردم هند را تعلیم داد. وی طبقه بندی مردم را بر اساس اصول مذهب هندو مردود می دانست. از آنجا که پیروی از آیین هشتگانه بودا در میان مردم مشکل است، راهبان بودایی به رهبانیت و ترک دنیا می پردازند. هدف روحانیون مذهب بودا، رسیدن به "نیروانا" یا همان عالم صلح و آرامش و آسودگی از رنج است. از جمله عقاید بودایی ها زندگی مکرر انسان یا تناسخ است و معتقدند که انسان پس از مرگ، دوباره متولد میشود. بدین ترتیب هر زندگی بعدی، عذاب یا پاداش زندگی قبلی خواهد بود یکی از عقاید و تعالیم مهم بودا آن است که نباید هیچ موجودی را از میان برد زیرا هر موجودی به تدریج و با توالی چندین زندگانی از حشره تا یک انسان کامل، زندگی خواهد کرد پس هر نوع از حیات، مقدس است. بودا هرگز ادعای پیامبری نکرد و تنها خود را یک معلم می دانست که راه صحیح زندگی را به مردم می آموزد. به همین علت بودایی ها به عبادت خدا نمی پردازند بلکه سعی در رسیدن به نیروانا دارند. بودا به مردم می آموخت که باید به افکار خود طوری جهت دهند که تنها به اعمال درست و پسندیده بیندیشندو بتوانند احساسات خود را کنترل کنند و قدرت امتناع از انجام گناه را تقویت نمایند. در معابد بوداییان مجسمه های بزرگی از بودا وجود دارد که چهار زانو نشسته است بوداییان در برابر این مجسمه ها می نشینند تا به سبک بودا مراقبه کنند این نوع نشستن در برابر این مجسمه ها به غلط پرستش بودا یا بت پرستی انگاشته شده است تعالیم بودا در سه بخش گردآوری شده است بخش اول قوانینی برای راهبان بخش دوم پندهای بودا و بخش سوم نحوه تفکر بوداییان راهبان بودایی لباسی گشاد(احرام گونه) از پارچه ای نارنجی مایل به زرد (زعفرانی) می پوشند و پابرهنه راه می روند. آنان سر خود را می تراشند و کاسه گدایی در دست می گیرند و در آن هدایای سایر بوداییان را حمل می کنند. این طرز تفکر و به اصطلاح آیین، در زمان حیات بودا به طور وسیعی در مرکز شبه قاره هند توسعه یافت. بودیسم حدود دو قرن بعد از مرگ بودا به همت فرمان روایی به نام (آشوکا) رشد و گسترش یافت و بعدها از سرزمین اصلی کوچ و در خارج از مرزهای هند، به خصوص در آسیای جنوب شرقی، چین و ژاپن، پیروان فراوانی پیدا کرد. در 250 قبل از میلاد امپراتور آشوکا بودایی شد و سعی در قوانین حکومتی برطبق آیین بودا کرد و مبلغینی را به سایر کشورها اعزام نمود. به همین علت مردمان سریلانکا، برمه، لائوس، تایلند و کامبوج عمدتاً بودایی هستند. بودیسم در تبت به نام "لامایی گری" شهرت دارد و در چین با تعالیم کنفوسیوس در هم آمیخته است. در ژاپن نیز مذهب شینتو با بودیسم مخلوط شده است. جای تعجب است که امروزه تعداد بسیار کمی در هند باقی مانده هر چند که این کشور منشاء بودیسم بوده است. شاید بتوان گفت که بودیسم در هند به تدریج در مذهب هند تحلیل رفته است. و برخی از مستشرقان از آیین بودا تعبیر به (فلسفه) می کنند و برخی نیز نام (دین) بر آن می نهند. جان بی. ناس در این مورد می گوید: این مسئله که آیا فلسفه ی بودیسم را می توان در واقع دین و مذهب نامید یا نه، مورد بحث و نظر است. البته از لحاظ عقاید آن مرد بزرگ در باب جهان هستی و روش های پیچ در پیچ می توان آن را به عنوان دین تعریف کرد... ولی اگر به دیده ی تحقیق بنگریم، شاید بهتر باشد که بودیسم را یک (مکتب اخلاقی) بدانیم تا یک مکتب فلسفی؛ چرا که بودا به هیچ وجه وارد بحث های متافیزیک و فلسفی نمی شود و می کوشد مسائل فلسفی را هم با تمثیل بیان کند و بحث درباره ی خدا و روح را بی فایده می انگارد و به دادن چند تذکر اخلاقی در این باره بسنده می کند. از دیدگاه علمای ادیان ابراهیمی نیز نمی توان آیین بودا را (دین) نامید..............
روشن گری در بودا به چه معنایی است؟
از هر پنج نفر مردمان جهان، یک نفر معتقد به تعالیم بوداست. بودا در قرن ششم قبل از میلاد می زیست. در حقیقت "بودا" یک لقب است به معنی "فرد منورالفکر" یا به عبارتی "فردی که درک بالایی دارد". اسم واقعی بودا ، سیدارتا از خاندان گوآتاما بود
وی فرزند رئیس قبیله ای در شمال هند بود و خود و تمام خانواده اش هندو مذهب بودند
بودا در ناز و نعمت بزرگ شد و چیزی از جهان پیرامون خود نمی دانست تا آنکه پا به سنین جوانی گذاشت.
در آن زمان با سه واقعه مواجه شد که این سه واقعه تمام زندگی وی را متحول کردند
مردی بسیار پیر و ناتوان به واسطه کهولت سن، مردی پیر که دچار بیماری بسیار سختی بود (احتمالاً جذام) و یک جسد. وی با دیدن این مناظر تصمیم گرفت تا راهی برای کمک به مردمانش بیابد و معنای واقعی زندگی را پیدا کند. بدین ترتیب علی رغم آنکه ازدواج کرده و یک پسر نیز داشت، خانواده را ترک گفت و زندگی خود را وقف یافتن راهی برای فائق آمدن بر مشکلات مردمانش کرد. بودا در سن 80 سالگی در گذشت.
در ابتدا او به نزد دو روحانی هندو رفت اما آنها نتوانستند به سؤالاتش در مورد ریاضت پاسخ دهند. سپس بودا سعی کرد تا مانند یک راهب هندو زندگی کند و 6 سال این کار را ادامه داد و بدترین ریاضتها و شکنجه ها را تحمل نمود تا در برابر دردها ومصائب روزگار مقاوم شود، اما در نهایت آن را بی فایده یافت. بالاخره آن قدر زیر درخت سایه گسترش نشست تا به نور معرفت رسید و جواب سؤالش را یافت بودا می گفت که علت رنج کشیدن، هوس است؛ هوس و تمایل به زندگی و بدست آوردن چیزهای بسیار احساسات قدرتمندی چون عشق دنیوی ، نیز باعث رنج کشیدن میشود. به دنبال این طرز تفکر، بودا چهار اصل را بنیان گذارد:
اول، آنکه رنج جزء جدایی ناپذیر تمامی مراحل طبیعی زندگی است؛ تولد، بیماری، پیری و مرگ
دوم، هوس باعث رنج است
سوم، برای غلبه بر درد و رنج می بایست از تمامی هوسها و خودخواهی ها دور شد
چهارم، اصلی که به بیان چگونگی دست یافتن به سه اصل قبلی پرداخته است
روشی که بودا به تعلیم عقاید خود می پراخت به "راه هشتگانه" شهرت دارد
که طبق آن می بایست هشت عمل صحیح را پیش گرفت
پندار نیک
هدف درست
گفتار نیک
رفتار نیک
شغل درست
تلاش صحیح
تفکر صحیح
و مراقبه
(Meditaion)
بودا بقیه عمر را به مسافرت و نشر افکار خود پرداخت و مردم هند را تعلیم داد. وی طبقه بندی مردم را بر اساس اصول مذهب هندو مردود می دانست. از آنجا که پیروی از آیین هشتگانه بودا در میان مردم مشکل است، راهبان بودایی به رهبانیت و ترک دنیا می پردازند.
هدف روحانیون مذهب بودا، رسیدن به "نیروانا" یا همان عالم صلح و آرامش و آسودگی از رنج است.
از جمله عقاید بودایی ها زندگی مکرر انسان یا تناسخ است و معتقدند که انسان پس از مرگ، دوباره متولد میشود. بدین ترتیب هر زندگی بعدی، عذاب یا پاداش زندگی قبلی خواهد بود یکی از عقاید و تعالیم مهم بودا آن است که نباید هیچ موجودی را از میان برد زیرا هر موجودی به تدریج و با توالی چندین زندگانی از حشره تا یک انسان کامل، زندگی خواهد کرد پس هر نوع از حیات، مقدس است.
بودا هرگز ادعای پیامبری نکرد و تنها خود را یک معلم می دانست که راه صحیح زندگی را به مردم می آموزد. به همین علت بودایی ها به عبادت خدا نمی پردازند بلکه سعی در رسیدن به نیروانا دارند.
بودا به مردم می آموخت که باید به افکار خود طوری جهت دهند که تنها به اعمال درست و پسندیده بیندیشندو بتوانند احساسات خود را کنترل کنند و قدرت امتناع از انجام گناه را تقویت نمایند.
در معابد بوداییان مجسمه های بزرگی از بودا وجود دارد که چهار زانو نشسته است
بوداییان در برابر این مجسمه ها می نشینند تا به سبک بودا مراقبه کنند
این نوع نشستن در برابر این مجسمه ها به غلط پرستش بودا یا بت پرستی انگاشته شده است
تعالیم بودا در سه بخش گردآوری شده است
بخش اول قوانینی برای راهبان
بخش دوم پندهای بودا
و بخش سوم نحوه تفکر بوداییان
راهبان بودایی لباسی گشاد(احرام گونه) از پارچه ای نارنجی مایل به زرد (زعفرانی) می پوشند و پابرهنه راه می روند.
آنان سر خود را می تراشند و کاسه گدایی در دست می گیرند و در آن هدایای سایر بوداییان را حمل می کنند. این طرز تفکر و به اصطلاح آیین، در زمان حیات بودا
به طور وسیعی در مرکز شبه قاره هند توسعه یافت.
بودیسم حدود دو قرن بعد از مرگ بودا به همت فرمان روایی به نام (آشوکا) رشد و گسترش یافت و بعدها از سرزمین اصلی کوچ و در خارج از مرزهای هند، به خصوص در آسیای جنوب شرقی، چین و ژاپن، پیروان فراوانی پیدا کرد. در 250 قبل از میلاد امپراتور آشوکا بودایی شد و سعی در قوانین حکومتی برطبق آیین بودا کرد و مبلغینی را به سایر کشورها اعزام نمود. به همین علت مردمان سریلانکا، برمه، لائوس، تایلند و کامبوج عمدتاً بودایی هستند.
بودیسم در تبت به نام "لامایی گری" شهرت دارد و در چین با تعالیم کنفوسیوس در هم آمیخته است. در ژاپن نیز مذهب شینتو با بودیسم مخلوط شده است.
جای تعجب است که امروزه تعداد بسیار کمی در هند باقی مانده هر چند که این کشور منشاء بودیسم بوده است. شاید بتوان گفت که بودیسم در هند به تدریج در مذهب هند تحلیل رفته است.
و برخی از مستشرقان از آیین بودا تعبیر به (فلسفه) می کنند و برخی نیز نام (دین) بر آن می نهند. جان بی. ناس در این مورد می گوید: این مسئله که آیا فلسفه ی بودیسم را می توان در واقع دین و مذهب نامید یا نه، مورد بحث و نظر است. البته از لحاظ عقاید آن مرد بزرگ در باب جهان هستی و روش های پیچ در پیچ می توان آن را به عنوان دین تعریف کرد... ولی اگر به دیده ی تحقیق بنگریم، شاید بهتر باشد که بودیسم را یک (مکتب اخلاقی) بدانیم تا یک مکتب فلسفی؛ چرا که بودا به هیچ وجه وارد بحث های متافیزیک و فلسفی نمی شود و می کوشد مسائل فلسفی را هم با تمثیل بیان کند و بحث درباره ی خدا و روح را بی فایده می انگارد و به دادن چند تذکر اخلاقی در این باره بسنده می کند. از دیدگاه علمای ادیان ابراهیمی نیز نمی توان آیین بودا را (دین) نامید..............
- [سایر] بودا که بود؟
- [سایر] منظور از سلفی گری چیست؟
- [سایر] منجی در آیین بودا کیست؟
- [سایر] در آیین بودا خداوند چه مفهومی دارد؟
- [سایر] تفاوت وحی و مرتاض گری در چیست؟
- [سایر] بودا در مورد اخلاق چه نظری دارد؟
- [سایر] منظوز از شیخی و شیخی گری چیست؟
- [سایر] بودا چگونه فلسفه و گفتاری دارد؟
- [سایر] در آیین بودا خداوند چه مفهومی دارد؟
- [سایر] نقدهای کلی بر آیین بودا وارد است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر کلمه ای بگوید چنانچه آن کلمه معنی داشته باشد مثل (ق) که در زبان عرب به معنای این است که (نگهداری کن) چنانچه معنی آن را بداند و قصد آن معنی را نماید نمازش باطل می شود، و اگر قصد معنای آن را نکند ولی ملتفت معنای آن باشد نمازش باطل نمی شود و نیز اگر آن کلمه معنایی نداشته باشد و او هم آن را در معنایی استعمال نکند ولی اگر دو حرف یا بیشتر باشد در این دو صورت نیز بنابر احتیاط واجب نماز را باطل می کند.
- [آیت الله جوادی آملی] .خرید و فروش به هر لفظ یا فعلی که به طور روشن دلالت کند که صاحب کالا متاع خود را فروخته و خریدار آن را پذیرفته, صحیح است و لفظ تازی، فارسی و... یکساناند.
- [آیت الله سبحانی] اگر زمین را به دیگری واگذار کنند که در آن درخت بکارد و آنچه عمل می آید مال هر دو باشد در صورتی که تمام جهات را روشن کنند معامله صحیح است، هر چند مساقات نامیده نمی شود.
- [آیت الله مظاهری] در قرض باید مقدار و مدّت و جنس روشن باشد و نیز قرض دهنده و گیرنده هر دو باید رشید باشند و ممنوع از تصرّف در اموال خود نباشند و این کار رااز روی اراده و قصد انجام دهند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر زمین را به دیگری واگذار کنند که در آن درخت بکارد و آنچه عمل می آید مال هردو باشد در صورتی که تمام جهات را روشن کنند معامله صحیح است، هر چند مساقات نامیده نمی شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه رضایت صاحب ملک از قرائن روشن و قطعی باشد نماز خواندن در آن ملک اشکالی ندارد، هرچند به زبان نگوید و بعکس اگر با زبان اجازه دهد اما بداند قلباً راضی نیست نمی تواند نماز بخواند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر معلوم نباشد پسر بزرگتر کدام است یعنی تاریخ تولد پسرها درست روشن نباشد، قضای نماز و روزه پدر و مادر بر هیچ کدام واجب نیست، ولی احتیاط مستحب آن است که بین خودشان قسمت کنند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اجاره دادن درخت برای آن که از سایه یا میوهاش استفاده کنند، اشکال ندارد، ولی درختی را که به حسب متعارف روشن نیست که محصول میآورد یا نه، نمیتوان برای استفاده از محصول احتمالیش، اجاره داد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر چیزی را به صنعت گری بدهند که درست کند و صاحب آن نیاید آن را ببرد، چنان چه صنعت گر جستجو کند و از پیدا کردن صاحب آن ناامید شود، باید آن را به نیت صاحبش صدقه بدهد و می تواند به مقدار مزد کاری که انجام داده از آن بردارد و بنابر احتیاط برای صدقه دادن و مزد برداشتن از حاکم شرع هم اذن بگیرد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر فرض شود که شخص مکلّف در محلّی است که روز آن شش ماه وشب آن شش ماه است و میتواند هجرت کند ومنتقل شود به شهری که نماز وروزه را بوقتش بجا آورد واجب است که هجرت کند و اگر نمیتواند مهاجرت کند احتیاط واجب آن است که در هر بیست وچهار ساعت نماز پنجگانه را بجا آورد در صورتی که تاریک و روشن شدن هوا نتواند شب و روز را معین نماید و اگر بتواند روز و شب را معین نماید باید به همان روشن و تاریک شدن وقت نماز را معین و نماز بخواند.