اصول و کتاب های مقدس آیین هندو چیست؟
حدود 3500 سال پیش قومی که خود را آریا (Arya) یعنی نجیب و شریف می خواندند، از آسیای مرکزی به اطراف رود سند (در جنوب پاکستان کنونی ) مهاجرت کردند و با پیشروی به سوی مشرق ، سرزمینی را که بعدا هندوستان نامیده شد، در معرض تاخت و تاز خود قرار دادند. در همان روزگار دسته ای دیگر از قوم آریا به سرزمینی مهاجرت کردند که پس از آن ایران نام گرفت . دسته های دیگری از قوم آریا در اروپا منتشر شدند. اگر چه درباره زبان اصلی اقوام آریایی چیزی نمی دانیم ، اما زبانهای پس از مهاجرت آنان که زبانهای هند و اروپایی نامیده می شود، با یکدیگر قرابت دارند. زبان قوم آریایی هندوستان سانسکریت (skrita-Sam) یعنی خوش ترکیب خوانده می شود که با زبان اوستایی همچنین پارسی باستان و زبانهای اروپایی خویشاوندی دارد و این قرابت کمک زیادی به دانش زبان شناسی کرده است . مثلا حرف ( ه - ) در برخی از واژه های پارسی در برابر حرف ( س ) در سانسکریت قرار دارد: مانند واژه ( هند ) در برابر ( سند ) (Sindhu) و مانند ( هومه ) ، گیاه مقدس زرتشتیان که معادل ( سوما ) (Soma)، گیاه مقدس هندوان است . 1- هندوئیسم آیین هندو در قدیم دین برهمایی خوانده می شد که به برهما، خدای هندوان اشاره می کرد. هندوئیسم شکل تکامل یافته آنیمیسم است و به همین دلیل بنیانگذار آن شناخته شده نیست . این آیین گونه ای فرهنگ ، آداب و سنن اجتماعی است که با تهذیب نفس و ریاضت همراه شده و در تمدن و حیات فردی و جمعی مردم هندوستان نقش بزرگی داشته است . 1-1- مردم هند پیش از هجوم آریاییها پیش از مهاجرت آریاییها به ایران و هند، مردم این سرزمینها قومی کوتاه قامت و سیاه چرده بودند که فرهنگ و دین و مراسم مخصوص خود را داشتند و تمدن آنان در سطح تمدن بین النهرین بود. این قوم در ایران تقریبا به طور کامل از میان رفتند، ولی در هندوستان به طرف جنوب آن کشور رانده شدند و اکنون به نام قوم دراویدی (Dravidians) شناخته می شوند و گروه بزرگی از اینها به نام نجسها(Untouchables) معروفند که درباره ایشان سخن خواهیم گفت . حفاریهای باستانشناسان در منطقه ای به نام موهنجودارو (Daro-Mohenjo) در کرانه رود سند (پاکستان )، آثار عظیمی از تمدن آنان را نشان داده است . از این کشفیات بر می آید که برخی از خدایان آیین هندو قبل از ورود آریاییان در هندوستان وجود داشته اند. 2-1- اصول دین هندو اصول دین هندو عبارت است از اعتقاد و احترام به کتابهای باستانی و سنتهای دینی برهمنان و پرستش خدایانی که به ظهور آنها در دوره های قدیم عقیده دارند. اعتقاد به تناسخ و رعایت مقررات طبقات اجتماعی در معاشرت و ازدواج ، همچنین احترام به موجودات زنده ، مخصوصا گاو از اصول آن دین است . لفظ ( ام ) (Om) به معنای آمین برای هندوان بسیار تقدس دارد و از سویی اسم اعظم الهی به شمار می رود و از این نظر به اسم اعظم یهوه در دین یهود شباهت دارد. 3-1- خدایان ودایی هندوان به عده بی شماری از خدایان آسمانی و زمینی با اسما و صفات عجیب و غریب معتقدند و به آنها کرنش می کنند و برای هر یک بتخانه های با شکوهی می سازند. این خدایان با هم خویشاوندی سببی و نسبی دارند و ویژگیهای جسمی و روحی هر یک به تفصیل و با ذکر جزئیات در کتب مقدس و فرهنگ دینی هندوان آمده است . اعتقاد به جلوه گری خدایان به شکل انسان و حیوان در ادوار مختلف ، نیز بسیار جلب نظر می کند دسته بندی خدایان در ارتباط با طبقات اجتماعی نیز معهود است . برخی از معروف ترین خدایان هندو عبارتند از: اگنی (Agni) یعنی آتش ؛ وارونا (Varuna) یعنی آسمان ؛ ایشوار (Isvara) یعنی قادر متعال ؛ رودرا (Rurdra) یعنی وحشتناک ؛ راما (Rama) یعنی دلپذیر؛ کریشنا (Krishna) یعنی آبی پر رنگ ؛ یاما (Yama) یعنی ارابه ران معادل جم در آیین زردشت ) که خدای حاکم بر ارواح مردگان است . اشوین (Asvin) یعنی اسب سوار عنوان دو تن از فرشتگان آیین هندو است . هندوان معتقدند که این پزشکان آسمانی برای انسان تندرستی ، نیکبختی و دارایی به ارمغان می آورند. پرستندگان بت مؤ مث زشت و بد ترکیب کالی (Kali) به معنای سیاه معتقدند هدایای ویژه این بت را باید از طریق راهزنی به دست آورد و تقدیم بتخانه کرد. البته باید توجه داشت که معمولا بتان را بسیار زیبا می سازند تا آنجا که بت در شعر فارسی کنایه از محبوب زیبا است . 4-1- کتابهای مقدس ادعیه و آیینهای هندوان در مجموعه ای به نام وداها(Vedas)به معنای دانش ، به زبان سانسکریت گرد آمده است و به آن شروتی (Sruti)یعنی وحی و الهام و علوم مقدس موروثی لقب می دهند. پژوهشگران تاریخ تصنیف وداها را بین 1400 تا 1000 ق .م . می دانند، و بر این اساس سالهای 1500- 800 ق .م . را دوره ودایی می خوانند. چهار ودا وجود دارد، به این شرح : 1. ریگ ودا(veda-Rig)یعنی ودای ستایش ؛ 2. یجور ودا(veda-Yajur)یعنی ودای قربانی ؛ 3. سام ودا(veda-Sama)یعنی ودای سرودها؛ 4. اتهرو ودا(veda-Atharva) یعنی ودای اتهروان (نام نویسنده این ودا). در زمانهای بعد برهمنان شرح و تفسیرهایی بر بوداها نوشتند؛ از این رو هر یک از وداها دارای دو بخش است : نخست : منتزها(Mantaras)که عبارت است از متن اورادی در ستایش آتش ، خورشید و سایر مظاهر طبیعت و دعاهایی برای فراخی روزی ، باروری ، بخشایش گناهان و غیره . دوم : براهمناها(Brahmanas)که مناسبتهای آن اوراد را تعیین می کند. پژوهشگران سالهای 800 ق .م . تا 500 ق .م . را دوره برهمنی می نامند. کتابهای دینی ، فلسفی ، عرفانی و ادبی بی شماری در میراث فرهنگی هندوستان وجود دارد که به زبانهای مختلف ترجمه شده و از جمله آنها معروف کلیله و دمنه است که در سانسکریت پنچاتنتر(tantra -Panca) یعنی پنج بخش خوانده می شود. کتابهای مهابهاراتا(bharata -Maha) و رامایانا(Ramayana) با محتوای اساطیری رزمی و بزمی از احترام ویژه ای برخوردارند. کتب دینی و ادبی یاد شده به همه زبانهای زنده جهان (و از جمله فارسی ) ترجمه شده اند. کتاب بسیار معروف و جذاب بهگودگیتا (gita -Bhagavad) یعنی سرود (خدای ) مجید در بخشی از مهابهاراتاست که مستقلا مورد توجه قرار گرفته است . این کتاب گاهی به تخفیف گیتا نامیده می شود، در باب اخلاص (Bhakti) سخن می گوید و در اهمیت کتاب یاد شده همین بس که به طور مکرر به هر یک از زبانهای زنده جهان ترجمه شده و دست کم شش ترجمه فارسی از آن موجود است . است . این کتاب گاهی به تخفیف گیتا نامیده می شود، در باب اخلاص (Bhakti) سخن می گوید و در اهمیت کتاب یاد شده همین بس که به طور است . این کتاب گاهی به تخفیف گیتا نامیده می شود، در باب اخلاص سخن می گوید و در اهمیت کتاب یاد شده همین بس که به طور مکرر به هر یک از زبانهای زنده جهان ترجمه شده و دست کم شش ترجمه فارسی از آن موجود است . این رساله مکالمات کریشنا با شاهزاده ای به نام آرجونا (Arjuna) یعنی روشن را در بر دارد. رساله یاد شده ظاهرا در قرن اول میلادی در روزنامه بزرگ مهابهاراتا گنجانیده شده است و نزد هندوان از هر کتاب دینی و عقلی دیگر محبوبتر و محترمتر به شمار می رود. نظم آن کتاب یک دست نیست ، ولی نیروی ذوق و شوقی که در طی کلمات آن نوشته اعجاب انگیز وجود دارد، هزاران تن را دلباخته و فریفته خود ساخته است . راز موفقیت گیتا در این است که می کوشد اثبات کند راه حقیقی نجات و رستگاری در طریقه اخلاص قرار دارد و برای بیان این امر از داستانی کمک می گیرد. آرجونا سوار بر ارابه سلطنتی برای جنگیدن با عموزادگان خود به سوی میدان می رود و راننده ارابه که خدای پهلوانی یعنی کریشنا است و در کنار او نشسته است ، وی را به رزم و نبرد تشویق می کند. شاهزاده دل به جنگ با خویشاوندان خود نمی دهد. در حالی که سرداران سپاه خصم یعنی عموزادگان او در شیپور جنگ می دمند، به راننده فرمان می دهد که ارابه او را در وسط رزمگاه در محلی قرار دهد که بتواند کوشش و رزم آوری هر دو سپاه را به درستی مشاهده کند، ولی همین که خویشان و عموزادگان و بزرگان قوم را در حال پیکار و خونریزی می بیند، دل او از پشیمانی و اندوه لبریز می گردد. وی درد و رنج خود را با کریشنا راننده ارابه در میان می گذارد و از گرانی اندوه ، تیر و کمان را از دست بر زمین می افکند. کریشنا او را بر این کم دلی سرزنش می کند و دوباره وی را بر جنگ و نبرد برمی انگیزاند. در این هنگام بین آن دو یک سلسله مکالمات رد و بدل می شود. در مرحله اول کریشنا او را به انجام وظایفی که در برابر صنف و طبقه خود دارد متوجه می سازد و به او خاطر نشان می کند که انجام فرائض اجتماعی بر هر کاری مقدم است و نتایج و عواقب آن هر چه باشد، باید آنها را به عمل آورد و نباید پاداش و سزایی توقع داشت . ارجونا وظیفه خود را به یاد می آورد که باید به عنوان یک شاهزاده از افراد طبقه کشاتریا جنگجویی و رزم آوری پیشه کند. آنگاه وی پای به میدان نبرد می گذارد و اعتراف می کند که تهاون و سستی در انجام این واجب صنفی و فریضه مذهبی گناهی بزرگ است . از سوی دیگر اگر به جنگ بپردازد و کشته شود روان او رستگاری یافته ، به آسمان صعود خواهد کرد، و اگر پیروز گردد، بر تخت پادشاهی خواهد نشست . علاوه بر این میدان جنگ جای تاءسف و غم خوردن برای کشتگان و قربانیان نبرد نیست ، زیرا اگر چه جسم آنان هلاک می شود، ولی روحشان جاویدان ؛ باقی و برقرار است . در یکی از قطعات گیتا سخنان زیر آمده که تعالیم اوپانیشادها را در مساءله وحدت الوهیت بیان می کند و از این نظر قابل توجه است . کریشنا می گوید: من برهما هستم ، همان خدای واحد ازلی ... قربانی منم ، دعا و نماز منم . طعام خیرات مردگان منم . این جهان بی پایان منم . پدر و مادر و نیاکان و نگاهبانان و منتهای معرفت همه منم . آنچه در زلالی آب و روشنایی آفتاب تصفیه می شود، آن کلمه ( ام ) منم . و منم کتابهای ریگ ودا، سام ودا، یجور ودا، طریقت ، شریعت ، مربی ، خداوندگار و قاضی ، شاهد، صومعه و پناهگاه ، دوست و دشمن ، سرچشمه حیات و دریای زندگانی . هر آنچه بر می آید و هر آنچه فرو می رود، بذر و برزگر و فصول و درو همه منم . مرگ منم و زندگانی منم . ای ارجونا، حیات این جهان که می بینی ، و حیات آن جهان که نمی بینی ، همه منم و بس ... 5-1- فرهنگ و تربیت ودایی حدود قرن 6 ق .م . در اوج اقتدار روحانیان هندو، که برهمن (Brahmana) نامیده می شوند، نظام طبقاتی شدیدی پذیرفته شد که مدت 2500 سال سایه سهمگین خود را بر کشور پهناور هندوستان افکنده بود و هنوز هم بقایای آن وجود دارد. پژوهشگران طبقات اجتماعی را کاشت (Caste) می خوانند که واژه ای پرتغالی و به معنای نژاد است . در این نظام چهار کاشت اصلی وجود داشت : 1. برهمان (Brahmanas)، طبقه روحانیون ؛ 2. کشاتریاها (Kshatrias)، طبقه شاهان ، شاهزادگان و جنگاوران ؛ 3. ویشیاها (Vaisyas)، طبقه بازرگان و دهقانان ؛ 4. شودراها (Sudras)، طبقه کارگران . معاشرت افراد یک طبقه دیگر شرعا و عرفا ممنوع بود، به خصوص طبقه اخیر که هر گونه تماس ، حتی نگاه کردن افراد طبقات بالا به این گروه ، گناه کبیره شمرده می شد. فروتر از این چهار طبقه ، گروهی از بومیان غیرآریایی هندوستان بودند که نجسها (Untouchables) نامیده می شدند. افراد این طبقه به هیچ وجه حق نداشتند در محله های آن طبقات چهارگانه تردد کنند و هر گاه از باب ضرورت برای حمل زباله و کناسی به اماکن آنان می رفتند، موظف بودند با صدای بلند حضور خود را اعلام کنند که مبادا نگاه افراد طبقات بالا به این گروه بیفتد. در این صورت ، بیننده باید با غسل خود را طاهر کند داد و ستد نیز از راه دور، با گذاشتن پول در مکانی و تقاضای متاع با فریاد و اختفای کامل انجام می گرفت ... گوش دادن به تلاوت کتابهای مقدس نیز بر آنان حرام بود و اگر فردی از ایشان در این مورد استراق سمع می کرد، برای مجازات ، سرب مذاب در گوش او می ریختند. عجیب تر اینکه افراد طبقه نجسها به این وضع خو گرفته ، آن را حق می پنداشتند و باور داشتند که این تیره بختی زاییده بدکرداری آنان در زندگانی پیشین است که از طریق تناسخ آن را دریافت کرده اند. هر گونه اقدامی برای کم کردن فاصله طبقات چهارگانه (و حدود 2000 طبقه فرعی که به تدریج در ضمن آن چهار طبقه پدید آمده ) و دفاع از نجسها، خلاف شرع و غیرمقبول بود. البته این سنت اجتماعی در سال 1955 رسما لغو شد و تنها جلوه هایی از آن باقی است . رود خروشان و پر برکت گنگ (Ganga) به معنای تندرو که در بخش بزرگی از هندوستان جریان دارد، از تقدس بالایی برخوردار است و غسل کردن در آن ، به خصوص درشهر بنارس (Benares)، عبادتی مهم شمرده می شود. نیلوفر (Padma) نیز بسیار مقدس است . قربانی و بویژه قربانی اسب (medha - Asva) که قبلا به عنوان یک عمل عبادی میان آنان معمول بود، بعدا به منظور برآورده شدن حاجات انجام می گرفت . اهیمسا (hinsa - A) به معنای پرهیز از آزار جانداران اصل مهمی است که در زمانهای بعد، تحت تعالیم مهاویرا مورد توجه قرار گرفت و تاکنون به شدت رعایت می شود. این آموزه خوردن گوشت حیوانات را عملی غیر اخلاقی می داند و این مساءله اثر عجیبی بر شیوه زندگی هندوان باقی گذاشته است . هندوان جسد مردگان خود را می سوزاند و خاکستر آن را بر روی گنگ بر باد می دهند. قبلا سنت مذهبی این بود، که هنگام سوزاندن جسد مرد متوفی ، همسر وی نیز به نشانه وفاداری میان توده های هیزم می خوابید و همراه شوهر می سوخت و برای تشویق زنان به این امر به وی لقب ستی (Sati) به معنای بانوی وفادار و بافضیلت عطا می شد. (این واژه سانسکریت در فارسی و عربی برای تجلیل از بانوان بسیار برجسته به کار می رود.) اگر احیانا زنی تاب و تحمل این فداکاری را در خود نمی یافت پس از مرگ شوهر موی سر خود را می تراشید و جلای وطن می کرد. زنده سوزاندن زوجه را انگلیسیها پس از استعمار هندوستان در سال 1829 م . ممنوع کردند و از این منع کمتر تخلف شده است . صائب تبریزی در اشاره به این سنت می گوید: چون زن هندو کسی در عاشقی مردانه نیست سوختن بر شمع خفته کار هر پروانه نیست منبع: کتاب آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی
عنوان سوال:

اصول و کتاب های مقدس آیین هندو چیست؟


پاسخ:

حدود 3500 سال پیش قومی که خود را آریا (Arya) یعنی نجیب و شریف می خواندند، از آسیای مرکزی به اطراف رود سند (در جنوب پاکستان کنونی ) مهاجرت کردند و با پیشروی به سوی مشرق ، سرزمینی را که بعدا هندوستان نامیده شد، در معرض تاخت و تاز خود قرار دادند. در همان روزگار دسته ای دیگر از قوم آریا به سرزمینی مهاجرت کردند که پس از آن ایران نام گرفت . دسته های دیگری از قوم آریا در اروپا منتشر شدند.
اگر چه درباره زبان اصلی اقوام آریایی چیزی نمی دانیم ، اما زبانهای پس از مهاجرت آنان که زبانهای هند و اروپایی نامیده می شود، با یکدیگر قرابت دارند. زبان قوم آریایی هندوستان سانسکریت (skrita-Sam) یعنی خوش ترکیب خوانده می شود که با زبان اوستایی همچنین پارسی باستان و زبانهای اروپایی خویشاوندی دارد و این قرابت کمک زیادی به دانش زبان شناسی کرده است . مثلا حرف ( ه - ) در برخی از واژه های پارسی در برابر حرف ( س ) در سانسکریت قرار دارد: مانند واژه ( هند ) در برابر ( سند ) (Sindhu) و مانند ( هومه ) ، گیاه مقدس زرتشتیان که معادل ( سوما ) (Soma)، گیاه مقدس هندوان است .
1- هندوئیسم
آیین هندو در قدیم دین برهمایی خوانده می شد که به برهما، خدای هندوان اشاره می کرد. هندوئیسم شکل تکامل یافته آنیمیسم است و به همین دلیل بنیانگذار آن شناخته شده نیست . این آیین گونه ای فرهنگ ، آداب و سنن اجتماعی است که با تهذیب نفس و ریاضت همراه شده و در تمدن و حیات فردی و جمعی مردم هندوستان نقش بزرگی داشته است .
1-1- مردم هند پیش از هجوم آریاییها
پیش از مهاجرت آریاییها به ایران و هند، مردم این سرزمینها قومی کوتاه قامت و سیاه چرده بودند که فرهنگ و دین و مراسم مخصوص خود را داشتند و تمدن آنان در سطح تمدن بین النهرین بود. این قوم در ایران تقریبا به طور کامل از میان رفتند، ولی در هندوستان به طرف جنوب آن کشور رانده شدند و اکنون به نام قوم دراویدی (Dravidians) شناخته می شوند و گروه بزرگی از اینها به نام نجسها(Untouchables) معروفند که درباره ایشان سخن خواهیم گفت . حفاریهای باستانشناسان در منطقه ای به نام موهنجودارو (Daro-Mohenjo) در کرانه رود سند (پاکستان )، آثار عظیمی از تمدن آنان را نشان داده است . از این کشفیات بر می آید که برخی از خدایان آیین هندو قبل از ورود آریاییان در هندوستان وجود داشته اند.
2-1- اصول دین هندو
اصول دین هندو عبارت است از اعتقاد و احترام به کتابهای باستانی و سنتهای دینی برهمنان و پرستش خدایانی که به ظهور آنها در دوره های قدیم عقیده دارند. اعتقاد به تناسخ و رعایت مقررات طبقات اجتماعی در معاشرت و ازدواج ، همچنین احترام به موجودات زنده ، مخصوصا گاو از اصول آن دین است .
لفظ ( ام ) (Om) به معنای آمین برای هندوان بسیار تقدس دارد و از سویی اسم اعظم الهی به شمار می رود و از این نظر به اسم اعظم یهوه در دین یهود شباهت دارد.
3-1- خدایان ودایی
هندوان به عده بی شماری از خدایان آسمانی و زمینی با اسما و صفات عجیب و غریب معتقدند و به آنها کرنش می کنند و برای هر یک بتخانه های با شکوهی می سازند. این خدایان با هم خویشاوندی سببی و نسبی دارند و ویژگیهای جسمی و روحی هر یک به تفصیل و با ذکر جزئیات در کتب مقدس و فرهنگ دینی هندوان آمده است . اعتقاد به جلوه گری خدایان به شکل انسان و حیوان در ادوار مختلف ، نیز بسیار جلب نظر می کند دسته بندی خدایان در ارتباط با طبقات اجتماعی نیز معهود است . برخی از معروف ترین خدایان هندو عبارتند از:
اگنی (Agni) یعنی آتش ؛
وارونا (Varuna) یعنی آسمان ؛
ایشوار (Isvara) یعنی قادر متعال ؛
رودرا (Rurdra) یعنی وحشتناک ؛
راما (Rama) یعنی دلپذیر؛
کریشنا (Krishna) یعنی آبی پر رنگ ؛
یاما (Yama) یعنی ارابه ران معادل جم در آیین زردشت ) که خدای حاکم بر ارواح مردگان است .
اشوین (Asvin) یعنی اسب سوار عنوان دو تن از فرشتگان آیین هندو است . هندوان معتقدند که این پزشکان آسمانی برای انسان تندرستی ، نیکبختی و دارایی به ارمغان می آورند.
پرستندگان بت مؤ مث زشت و بد ترکیب کالی (Kali) به معنای سیاه معتقدند هدایای ویژه این بت را باید از طریق راهزنی به دست آورد و تقدیم بتخانه کرد. البته باید توجه داشت که معمولا بتان را بسیار زیبا می سازند تا آنجا که بت در شعر فارسی کنایه از محبوب زیبا است .
4-1- کتابهای مقدس
ادعیه و آیینهای هندوان در مجموعه ای به نام وداها(Vedas)به معنای دانش ، به زبان سانسکریت گرد آمده است و به آن شروتی (Sruti)یعنی وحی و الهام و علوم مقدس موروثی لقب می دهند. پژوهشگران تاریخ تصنیف وداها را بین 1400 تا 1000 ق .م .
می دانند، و بر این اساس سالهای 1500- 800 ق .م . را دوره ودایی می خوانند.
چهار ودا وجود دارد، به این شرح :
1. ریگ ودا(veda-Rig)یعنی ودای ستایش ؛
2. یجور ودا(veda-Yajur)یعنی ودای قربانی ؛
3. سام ودا(veda-Sama)یعنی ودای سرودها؛
4. اتهرو ودا(veda-Atharva) یعنی ودای اتهروان (نام نویسنده این ودا).
در زمانهای بعد برهمنان شرح و تفسیرهایی بر بوداها نوشتند؛ از این رو هر یک از وداها دارای دو بخش است :
نخست : منتزها(Mantaras)که عبارت است از متن اورادی در ستایش آتش ، خورشید و سایر مظاهر طبیعت و دعاهایی برای فراخی روزی ، باروری ، بخشایش گناهان و غیره .
دوم : براهمناها(Brahmanas)که مناسبتهای آن اوراد را تعیین می کند. پژوهشگران سالهای 800 ق .م . تا 500 ق .م . را دوره برهمنی می نامند.
کتابهای دینی ، فلسفی ، عرفانی و ادبی بی شماری در میراث فرهنگی هندوستان وجود دارد که به زبانهای مختلف ترجمه شده و از جمله آنها معروف کلیله و دمنه است که در سانسکریت پنچاتنتر(tantra -Panca) یعنی پنج بخش خوانده می شود.
کتابهای مهابهاراتا(bharata -Maha) و رامایانا(Ramayana) با محتوای اساطیری رزمی و بزمی از احترام ویژه ای برخوردارند. کتب دینی و ادبی یاد شده به همه زبانهای زنده جهان (و از جمله فارسی ) ترجمه شده اند.
کتاب بسیار معروف و جذاب بهگودگیتا (gita -Bhagavad) یعنی سرود (خدای ) مجید در بخشی از مهابهاراتاست که مستقلا مورد توجه قرار گرفته است . این کتاب گاهی به تخفیف گیتا نامیده می شود، در باب اخلاص (Bhakti) سخن می گوید و در اهمیت کتاب یاد شده همین بس که به طور مکرر به هر یک از زبانهای زنده جهان ترجمه شده و دست کم شش ترجمه فارسی از آن موجود است .
است . این کتاب گاهی به تخفیف گیتا نامیده می شود، در باب اخلاص (Bhakti) سخن می گوید و در اهمیت کتاب یاد شده همین بس که به طور است . این کتاب گاهی به تخفیف گیتا نامیده می شود، در باب اخلاص سخن می گوید و در اهمیت کتاب یاد شده همین بس که به طور مکرر به هر یک از زبانهای زنده جهان ترجمه شده و دست کم شش ترجمه فارسی از آن موجود است .
این رساله مکالمات کریشنا با شاهزاده ای به نام آرجونا (Arjuna) یعنی روشن را در بر دارد. رساله یاد شده ظاهرا در قرن اول میلادی در روزنامه بزرگ مهابهاراتا گنجانیده شده است و نزد هندوان از هر کتاب دینی و عقلی دیگر محبوبتر و محترمتر به شمار می رود. نظم آن کتاب یک دست نیست ، ولی نیروی ذوق و شوقی که در طی کلمات آن نوشته اعجاب انگیز وجود دارد، هزاران تن را دلباخته و فریفته خود ساخته است .
راز موفقیت گیتا در این است که می کوشد اثبات کند راه حقیقی نجات و رستگاری در طریقه اخلاص قرار دارد و برای بیان این امر از داستانی کمک می گیرد. آرجونا سوار بر ارابه سلطنتی برای جنگیدن با عموزادگان خود به سوی میدان می رود و راننده ارابه که خدای پهلوانی یعنی کریشنا است و در کنار او نشسته است ، وی را به رزم و نبرد تشویق می کند. شاهزاده دل به جنگ با خویشاوندان خود نمی دهد. در حالی که سرداران سپاه خصم یعنی عموزادگان او در شیپور جنگ می دمند، به راننده فرمان می دهد که ارابه او را در وسط رزمگاه در محلی قرار دهد که بتواند کوشش و رزم آوری هر دو سپاه را به درستی مشاهده کند، ولی همین که خویشان و عموزادگان و بزرگان قوم را در حال پیکار و خونریزی می بیند، دل او از پشیمانی و اندوه لبریز می گردد.
وی درد و رنج خود را با کریشنا راننده ارابه در میان می گذارد و از گرانی اندوه ، تیر و کمان را از دست بر زمین می افکند.
کریشنا او را بر این کم دلی سرزنش می کند و دوباره وی را بر جنگ و نبرد برمی انگیزاند. در این هنگام بین آن دو یک سلسله مکالمات رد و بدل می شود. در مرحله اول کریشنا او را به انجام وظایفی که در برابر صنف و طبقه خود دارد متوجه می سازد و به او خاطر نشان می کند که انجام فرائض اجتماعی بر هر کاری مقدم است و نتایج و عواقب آن هر چه باشد، باید آنها را به عمل آورد و نباید پاداش و سزایی توقع داشت . ارجونا وظیفه خود را به یاد می آورد که باید به عنوان یک شاهزاده از افراد طبقه کشاتریا جنگجویی و رزم آوری پیشه کند. آنگاه وی پای به میدان نبرد می گذارد و اعتراف می کند که تهاون و سستی در انجام این واجب صنفی و فریضه مذهبی گناهی بزرگ است . از سوی دیگر اگر به جنگ بپردازد و کشته شود روان او رستگاری یافته ، به آسمان صعود خواهد کرد، و اگر پیروز گردد، بر تخت پادشاهی خواهد نشست . علاوه بر این میدان جنگ جای تاءسف و غم خوردن برای کشتگان و قربانیان نبرد نیست ، زیرا اگر چه جسم آنان هلاک می شود، ولی روحشان جاویدان ؛ باقی و برقرار است .
در یکی از قطعات گیتا سخنان زیر آمده که تعالیم اوپانیشادها را در مساءله وحدت الوهیت بیان می کند و از این نظر قابل توجه است . کریشنا می گوید:
من برهما هستم ، همان خدای واحد ازلی ...
قربانی منم ، دعا و نماز منم .
طعام خیرات مردگان منم .
این جهان بی پایان منم .
پدر و مادر و نیاکان و نگاهبانان و منتهای معرفت همه منم .
آنچه در زلالی آب و روشنایی آفتاب تصفیه می شود،
آن کلمه ( ام ) منم .
و منم کتابهای ریگ ودا، سام ودا، یجور ودا،
طریقت ، شریعت ، مربی ، خداوندگار و قاضی ، شاهد، صومعه و پناهگاه ،
دوست و دشمن ، سرچشمه حیات و دریای زندگانی .
هر آنچه بر می آید و هر آنچه فرو می رود،
بذر و برزگر و فصول و درو همه منم .
مرگ منم و زندگانی منم .
ای ارجونا، حیات این جهان که می بینی ،
و حیات آن جهان که نمی بینی ، همه منم و بس ...

5-1- فرهنگ و تربیت ودایی
حدود قرن 6 ق .م . در اوج اقتدار روحانیان هندو، که برهمن (Brahmana) نامیده می شوند، نظام طبقاتی شدیدی پذیرفته شد که مدت 2500 سال سایه سهمگین خود را بر کشور پهناور هندوستان افکنده بود و هنوز هم بقایای آن وجود دارد. پژوهشگران طبقات اجتماعی را کاشت (Caste) می خوانند که واژه ای پرتغالی و به معنای نژاد است . در این نظام چهار کاشت اصلی وجود داشت :
1. برهمان (Brahmanas)، طبقه روحانیون ؛
2. کشاتریاها (Kshatrias)، طبقه شاهان ، شاهزادگان و جنگاوران ؛
3. ویشیاها (Vaisyas)، طبقه بازرگان و دهقانان ؛
4. شودراها (Sudras)، طبقه کارگران .
معاشرت افراد یک طبقه دیگر شرعا و عرفا ممنوع بود، به خصوص طبقه اخیر که هر گونه تماس ، حتی نگاه کردن افراد طبقات بالا به این گروه ، گناه کبیره شمرده می شد.
فروتر از این چهار طبقه ، گروهی از بومیان غیرآریایی هندوستان بودند که نجسها (Untouchables) نامیده می شدند. افراد این طبقه به هیچ وجه حق نداشتند در محله های آن طبقات چهارگانه تردد کنند و هر گاه از باب ضرورت برای حمل زباله و کناسی به اماکن آنان می رفتند، موظف بودند با صدای بلند حضور خود را اعلام کنند که مبادا نگاه افراد طبقات بالا به این گروه بیفتد. در این صورت ، بیننده باید با غسل خود را طاهر کند داد و ستد نیز از راه دور، با گذاشتن پول در مکانی و تقاضای متاع با فریاد و اختفای کامل انجام می گرفت ...
گوش دادن به تلاوت کتابهای مقدس نیز بر آنان حرام بود و اگر فردی از ایشان در این مورد استراق سمع می کرد، برای مجازات ، سرب مذاب در گوش او می ریختند.
عجیب تر اینکه افراد طبقه نجسها به این وضع خو گرفته ، آن را حق می پنداشتند و باور داشتند که این تیره بختی زاییده بدکرداری آنان در زندگانی پیشین است که از طریق تناسخ آن را دریافت کرده اند. هر گونه اقدامی برای کم کردن فاصله طبقات چهارگانه (و حدود 2000 طبقه فرعی که به تدریج در ضمن آن چهار طبقه پدید آمده ) و دفاع از نجسها، خلاف شرع و غیرمقبول بود. البته این سنت اجتماعی در سال 1955 رسما لغو شد و تنها جلوه هایی از آن باقی است .
رود خروشان و پر برکت گنگ (Ganga) به معنای تندرو که در بخش بزرگی از هندوستان جریان دارد، از تقدس بالایی برخوردار است و غسل کردن در آن ، به خصوص درشهر بنارس (Benares)، عبادتی مهم شمرده می شود. نیلوفر (Padma) نیز بسیار مقدس است .
قربانی و بویژه قربانی اسب (medha - Asva) که قبلا به عنوان یک عمل عبادی میان آنان معمول بود، بعدا به منظور برآورده شدن حاجات انجام می گرفت .
اهیمسا (hinsa - A) به معنای پرهیز از آزار جانداران اصل مهمی است که در زمانهای بعد، تحت تعالیم مهاویرا مورد توجه قرار گرفت و تاکنون به شدت رعایت می شود. این آموزه خوردن گوشت حیوانات را عملی غیر اخلاقی می داند و این مساءله اثر عجیبی بر شیوه زندگی هندوان باقی گذاشته است .
هندوان جسد مردگان خود را می سوزاند و خاکستر آن را بر روی گنگ بر باد می دهند. قبلا سنت مذهبی این بود، که هنگام سوزاندن جسد مرد متوفی ، همسر وی نیز به نشانه وفاداری میان توده های هیزم می خوابید و همراه شوهر می سوخت و برای تشویق زنان به این امر به وی لقب ستی (Sati) به معنای بانوی وفادار و بافضیلت عطا می شد. (این واژه سانسکریت در فارسی و عربی برای تجلیل از بانوان بسیار برجسته به کار می رود.) اگر احیانا زنی تاب و تحمل این فداکاری را در خود نمی یافت پس از مرگ شوهر موی سر خود را می تراشید و جلای وطن می کرد. زنده سوزاندن زوجه را انگلیسیها پس از استعمار هندوستان در سال 1829 م . ممنوع کردند و از این منع کمتر تخلف شده است . صائب تبریزی در اشاره به این سنت می گوید:
چون زن هندو کسی در عاشقی مردانه نیست
سوختن بر شمع خفته کار هر پروانه نیست
منبع: کتاب آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین