آیا فرقه بهائیت که خدا را قبول دارند کافر می باشند. الوهیت و چگونگی اعتقاد به خدا در بهائیت هر انسانی بر اساس فطرت و وجدان پاک خود می یابد که خودش مخلوق است و آفریدگار او هیچ شباهت و سنخیتی با او ندارد. پیامبران الهی نیز همنوا با این ندای فطری و برای تکمیل معارف الهی بشر همواره اساس دعوت خویش را بر مبنای توحید و پرستش خدای یگانه قرار داده اند. به عبارت دیگر اصل بنیادین لا اله الا الله پایه همه ادیان الهی است. مبارزه با شرک و بت پرستی به هر شکلی و دعوت به سوی بندگی و عبودیت خالق جهان سرلوحه رسالت همه پیامبران الهی بوده است. اولین کلامی که از سوی پیامبر گرامی اسلام برای دعوت مردم اعلام شد این عبارت بود: قُولُوا لا اِلهَ اِلا اللهَ تُفلِحلوا بگویید هیچ معبودی جز خدای یگانه وجود ندارد تا رستگار شوید تمامی اعمال عبادی و احکام از جمله نماز، روزه ، حج ، جهاد ، خمس ، زکات و .... برنامه های اجتماعی و خانوادگی در اسلام نیز باید بر محور توحید و تقرب به خدای یگانه باشد. در سوره هود آیات 25 ، 50 ، 61 ، و 84 خداوند یاد آوری می کند که پنامبران الهی همچون نوح، هود، صالح و شعیب در اولین دعوت خویش مردم را به پرستش و بندگی خدای یگانه فرا می خواندند. در سوره انبیاء آیه 25 این اصل کلی به صورت یک بیانیه توحیدی چنین اعلام می گردد: وَ ما اََرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحی إِلَیْه اَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ اََنَا فَاعْبُدُونِ ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آن که به او وحی کردیم که معبودی جز من نیست، پس مرا پرستش کنید.آیا پیامبران اجازه داشته اند که مردم را به سوی عبادت و بندگی خود دعوت نمایند؟ خداوند در قرآن کریم به شدت این موضوع را محکوم می کند و در آیه 29 سوره انبیاء می فرماید: وَ مَنْ یَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّی اِلهٌ مِنْ دُونِهِ فَذلِکَ نَجْزیهِ جَهَنَّمَ کَذلِکَ نَجْزِی الظَّالِمین و هرکس از آن ها (پیامبران) بگوید من معبودی جز خدا هستم، کیفر او را جهنم قرار می دهیم و ستمگران را این گونه کیفر خواهیم داد. توحید و الوهیت در بهائیت بهاییان در مرحله تبلیغ بهاییت چنان سخن می گویند که موافق طبع و فطرت همه انسان های حق جو باشد لذا ادعا می کنند که به خدای یگانه ایمان دارند و او را می پرستند. ولی غافل از اینکه حقیقت یک کیش و آیین را نه در جزوات تبلیغی بلکه باید در گفتارها و نوشته های رهبران و بنیان گذاران آن جستجو نمود. ادعای خدایی توسط رهبران بهایی بر خلاف فطرت خداشناس بشر و همچنین تعالیم توحیدی تمام کتب آسمانی و خصوصا قرآن کریم، و همچنین برخلاف تبلیغات ظاهری مبلغان این فرقه، رهبران بهایی در بین ادعاهای گوناگون خود، مدعی مقام خدایی نیز بوده اند که در این جا به برخی از آن ها اشاره می شود: ادعای خدایی میرزا علی محمد باب: 1. باب در صفحه 5 لوح هیکل الدین- ضمیمه بیان عربی- چنین می گوید: اِنَّ علی قبل نَبیل ذاتُ اللهِ و کَینونیَّتِهِ یعنی: بدرستی که علی قبل نبیل (علی محمد باب) ذات خدا و جوهر هستی اوست.(این مطلب در جلد اول کتاب رحیق مختوم صفحه 391 نیز نقل شده است.) 2. میرزا حسینعلی بهاء نیز در پاسخ مخالفین مقام خدایی باب می گوید: همه اهل آسمان ها و زمین بدانند که ما با تمام وجود فریاد می زنیم که باب همان (رب الاعلی) و (رب الامم) می باشد. ( کتاب بدیع نوشته میرزا حسینعلی بهاء صفحه 43و 44) ادعاهای خدایی میرزا حسینعلی بهاء ایشان معتقد است که از بدو تولد اساساً خدا به دنیا آمده است! البته خدایی که نه می زاید و نه زاییده شده است!! و البته لازم است پیروان او تولد این خدا را گرامی دارند! جناب بهاء در لوح مخصوصی که به مناسبت تولد خود صادر کرده چنین می گوید: فًیا حًبًّذا مِن هذا الفجر الًّذی .... فیه وُلِدَ مًن لَم یًلِد و لم یولًد، یعنی: چه خوش است این بامداد ....که در آن کسی به دنیا آمده که که نه زاییده و نه زاده شده است!!! ( کتاب ایام تسعه تألیف اشراق خاوری صفحه 50) زندانی شدن خالق جهان ! به دنبال اختلافات میرزا حسینعلی با برادرش یحیی صبح ازل بر سر جانشینی باب، پیروان این دو نفر آشوب هایی را در بغداد بوجود آوردند. در نتیجه میرزا حسینعلی بهاء توسط حکومت عثمانی به اسلامبول و از آن جا به ادرنه و سرانجام به عکا تبعید شده و در آن جا زندانی شد. در این زندان جناب بهاء پیام مهمی را خطاب به جهانیان صادر می کند و می گوید: اِنَّ الَّذی خَلَقَ العالَمَ لِنَفسِهِ قَد حُبِسَ فی اَخرَبِ الدِّیارِ بِمَا اکتَسَبَت اَیدِی الغافِلین یعنی: کسی که جهان را برای خودش خلق کرده بخاطر اعمال غافلین در بدترین مکان زندانی شده است! ( کتاب لوح ابن الذئب صفحه 42و الواح نازله خطاب به ملوک و رؤسای ارض صفحه 115) پیام دیگری از خدای زندانی ! برای اینکه کسی در زندانی شدن خدا تردید پیدا نکند، جناب بهاء برای جلب توجه جهانیان به مظلومیت این خدای دربند، پیام دیگری را صادر می کند: اَنِ استَمِع ما یُوحی مِن شَطرِ البَلاءِ .....اَنَّهُ لا اِلهَ الّا اَنَا المَسجُونُ الفَرید، ترجمه: بشنو آن چه که وحی می شود از محل بلا بر سرزمین رنج و سختی ( زندان عکا)اینکه هیچ معبودی نیست جز من زندانی تنها !! (کتاب مبین یا جلد اول آثار قلم اعلی لوح شماره 39 صفحه 229) میرزا حسینعلی برای اینکه کسی در خدا بودن او شک و تردید نکند با تأکید و قاطعیت تمام می گوید: قُل لا یُری فی هَیکلی اِلّا هَیکلُ اللّهِ وَ لا فی جَمالی اِلّا جَمالُه وَ لا فی کَینُونَتی اِلّا کَینُونَته وَ لا فی ذاتی اِلّا ذاته و لا فی حَرَکتی اِلّا حَرَکَتُه وَ لا فی سُکُونی اِلّا سُکُونُه و لا فی قَلَمی اِلّا قَلَمُه .... قُل لَم یَکُن فی نَفسی اِلّا الحَقُّ وَ لا یُری فی ذاتی اِلّا اللّهُ.... ترجمه: بگو در هیکل من بجز هیکل خدا و در جمال من بجز جمال او و در وجود من بجز وجود او و در ذات من بجز ذات او و در حرکت من بجز حرکت او و در سکون من بجز سکون او و در قلم من بجز قلم او دیده نمی شود ....بگو در نفس من بجز حق وجود نداشته و در ذات من غیر از الله چیزی دیده نمی شود! ( کتاب مبین یا آثار قلم اعلی جلد یک ص 13و14و همچنین آثار قلم اعلی جلد 2 ص 589) جناب احمد یزدانی(مبلغ معروف بهایی)، القاب میرزا حسینعلی بهاء را اینچنین بیان می کند: مظهر نفس الله، اسم اعظم، قیوم الارض و السماء، مالک الوجود، مبعث الرسل، مکلم الطور ...و مالک یوم الدین(نظر اجمالی به دیانت بهایی چاپ دوم ص 74) تایید و تثبیت ادّعای خدایی میرزا حسینعلی توسط دومین رهبر بهاییت عباس عبدالبهاء از قول پدرش می گوید که او نه تنها خدا بوده بلکه دیگر خدایان !! نیز از ترشح فرمان او به مقام خدایی رسیده اند: و جمال مبارک در قصیده ورقائیه میفرماید: کُلّ الاُلوهِ مِن رَشحِ اَمری تَاَلَّهت وَ کُلُّ الرُّبُوبِ مِن طَفحِ حُکمی تَرَبَّت ترجمه: همه خدایان از ریزش فرمان من به خدایی رسیدند و همه پروردگاران از ظرف حکم من به مقام ربوبیت نائل شدند! ( کتاب مکاتیب جلد 2 صفحه 254-255) همین جناب عبدالبهاء در جای دیگر تأکید می کند که مقام خدایی باب و بهاء هیچ تفسیر و تأویلی نمی پذیرد: ای مقبل الی الله و ای منقطع الی الله ، مقام مظاهر قبل نبوت کبری بوده و مقام حضرت اعلی (باب) الوهیت شهودی و مقام جمال اقدس اقدم(بهاء) هویت ذات احدیت وجودی ...... و هیچ تفسیر و تأویل ندارد ( کتاب صدر الصدور نوشته نصر الله رستگار ص 207) قرار دادن یک بشر به عنوان قبله عبادت در بهاییت جناب بهاء برای اینکه همه یقین پیدا کنند که مقام او بدون هیچ شکی همان مقام خدایی است در باره (قبله) حکمی صادر می کند: بدرستی که قبله همان ( من یظهر الله ) است هرجا او تغییر مکان داد شما هم تغییر مکان بدهید تا اینکه او استقرار یابد.(اقدس آیه 137) از نظر بهاییان ، میرزا حسینعلی بهاء همان من یظهرالله است. سؤالی که مطرح می شود این است که در هنگام زنده بودن بهاء که ایشان در مکانهای مختلف رفت و آمد داشته چگونه بهاییان از نقاط مختلف عالم باید محل ایشان را تشخیص داده و به سوی او نماز می خواندند!؟ درجای دیگر برای ابهام زدایی از حکم قبله دستور می دهد که بهاییان در هنگام زنده بودنش به سوی او و پس از مرگش نیز به سوی قبر او نماز بخوانند: هرگاه اراده نماز خواندن کردید صورت خود را به جانب من بگردانید و پس از غروب خورشید زندگیم به سوی آرامگاهم توجه کرده و نماز بخوانید! (ترجمه عبارات از کتاب اقدس آیات 14و 15 و همچنین کتاب دروس الدیانه درس 19) و متأسفانه پیروان او هم این مقام را پذیرفته و چنین معتقد شدند که: قبله ما بهاییان روضه مبارکه عکا است که در وقت نماز خواندن قلباً باید متوجه به جمال قدم و اسم اعظم (بهاءالله) باشیم زیرا مناجات و راز و نیاز ما با اوست و شنونده ای جز او نیست و اجابت کننده غیر او نه!! (دروس الدیانه درس 19) بد نیست در این جا با یکی از مناجات هایی که خطاب به این نوع خدا خوانده می شود نیز آشنا شویم: َاللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِشَعَراتِک الَّتی یَتَحرَّکُ عَلی صَفَحاتِ الوَجه ترجمه: خدایا تو را به موهایی که در صورتت می جنبند سوگند می دهم..!!(ادعیه محبوب صفحه 123) خاتمه: مدارک یاد شده نمونه های بارزی از تفکرات شرک آلود و کفر آمیز رهبران بهاببت و بهائیت است که بدون هیچ تفسیر و تأویلی، تضاد آنها با فطرت خداجوی بشر و همچنین عدم تطابق آن ها با عقل و منطق صحیح پیامبران الهی و انسان های الهی، کاملا واضح و آشکار می باشد.
آیا فرقه بهائیت که خدا را قبول دارند کافر می باشند.
الوهیت و چگونگی اعتقاد به خدا در بهائیت
هر انسانی بر اساس فطرت و وجدان پاک خود می یابد که خودش مخلوق است و آفریدگار او هیچ شباهت و سنخیتی با او ندارد. پیامبران الهی نیز همنوا با این ندای فطری و برای تکمیل معارف الهی بشر همواره اساس دعوت خویش را بر مبنای توحید و پرستش خدای یگانه قرار داده اند. به عبارت دیگر اصل بنیادین لا اله الا الله پایه همه ادیان الهی است. مبارزه با شرک و بت پرستی به هر شکلی و دعوت به سوی بندگی و عبودیت خالق جهان سرلوحه رسالت همه پیامبران الهی بوده است. اولین کلامی که از سوی پیامبر گرامی اسلام برای دعوت مردم اعلام شد این عبارت بود:
قُولُوا لا اِلهَ اِلا اللهَ تُفلِحلوا
بگویید هیچ معبودی جز خدای یگانه وجود ندارد تا رستگار شوید
تمامی اعمال عبادی و احکام از جمله نماز، روزه ، حج ، جهاد ، خمس ، زکات و .... برنامه های اجتماعی و خانوادگی در اسلام نیز باید بر محور توحید و تقرب به خدای یگانه باشد. در سوره هود آیات 25 ، 50 ، 61 ، و 84 خداوند یاد آوری می کند که پنامبران الهی همچون نوح، هود، صالح و شعیب در اولین دعوت خویش مردم را به پرستش و بندگی خدای یگانه فرا می خواندند. در سوره انبیاء آیه 25 این اصل کلی به صورت یک بیانیه توحیدی چنین اعلام می گردد:
وَ ما اََرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحی إِلَیْه اَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ اََنَا فَاعْبُدُونِ
ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آن که به او وحی کردیم که معبودی جز من نیست، پس مرا پرستش کنید.آیا پیامبران اجازه داشته اند که مردم را به سوی عبادت و بندگی خود دعوت نمایند؟ خداوند در قرآن کریم به شدت این موضوع را محکوم می کند و در آیه 29 سوره انبیاء می فرماید:
وَ مَنْ یَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّی اِلهٌ مِنْ دُونِهِ فَذلِکَ نَجْزیهِ جَهَنَّمَ کَذلِکَ نَجْزِی الظَّالِمین
و هرکس از آن ها (پیامبران) بگوید من معبودی جز خدا هستم، کیفر او را جهنم قرار می دهیم و ستمگران را این گونه کیفر خواهیم داد.
توحید و الوهیت در بهائیت
بهاییان در مرحله تبلیغ بهاییت چنان سخن می گویند که موافق طبع و فطرت همه انسان های حق جو باشد لذا ادعا می کنند که به خدای یگانه ایمان دارند و او را می پرستند. ولی غافل از اینکه حقیقت یک کیش و آیین را نه در جزوات تبلیغی بلکه باید در گفتارها و نوشته های رهبران و بنیان گذاران آن جستجو نمود.
ادعای خدایی توسط رهبران بهایی
بر خلاف فطرت خداشناس بشر و همچنین تعالیم توحیدی تمام کتب آسمانی و خصوصا قرآن کریم، و همچنین برخلاف تبلیغات ظاهری مبلغان این فرقه، رهبران بهایی در بین ادعاهای گوناگون خود، مدعی مقام خدایی نیز بوده اند که در این جا به برخی از آن ها اشاره می شود:
ادعای خدایی میرزا علی محمد باب: 1. باب در صفحه 5 لوح هیکل الدین- ضمیمه بیان عربی- چنین می گوید: اِنَّ علی قبل نَبیل ذاتُ اللهِ و کَینونیَّتِهِ یعنی: بدرستی که علی قبل نبیل (علی محمد باب) ذات خدا و جوهر هستی اوست.(این مطلب در جلد اول کتاب رحیق مختوم صفحه 391 نیز نقل شده است.) 2. میرزا حسینعلی بهاء نیز در پاسخ مخالفین مقام خدایی باب می گوید: همه اهل آسمان ها و زمین بدانند که ما با تمام وجود فریاد می زنیم که باب همان (رب الاعلی) و (رب الامم) می باشد. ( کتاب بدیع نوشته میرزا حسینعلی بهاء صفحه 43و 44)
ادعاهای خدایی میرزا حسینعلی بهاء
ایشان معتقد است که از بدو تولد اساساً خدا به دنیا آمده است! البته خدایی که نه می زاید و نه زاییده شده است!! و البته لازم است پیروان او تولد این خدا را گرامی دارند! جناب بهاء در لوح مخصوصی که به مناسبت تولد خود صادر کرده چنین می گوید: فًیا حًبًّذا مِن هذا الفجر الًّذی .... فیه وُلِدَ مًن لَم یًلِد و لم یولًد، یعنی: چه خوش است این بامداد ....که در آن کسی به دنیا آمده که که نه زاییده و نه زاده شده است!!! ( کتاب ایام تسعه تألیف اشراق خاوری صفحه 50)
زندانی شدن خالق جهان !
به دنبال اختلافات میرزا حسینعلی با برادرش یحیی صبح ازل بر سر جانشینی باب، پیروان این دو نفر آشوب هایی را در بغداد بوجود آوردند. در نتیجه میرزا حسینعلی بهاء توسط حکومت عثمانی به اسلامبول و از آن جا به ادرنه و سرانجام به عکا تبعید شده و در آن جا زندانی شد. در این زندان جناب بهاء پیام مهمی را خطاب به جهانیان صادر می کند و می گوید: اِنَّ الَّذی خَلَقَ العالَمَ لِنَفسِهِ قَد حُبِسَ فی اَخرَبِ الدِّیارِ بِمَا اکتَسَبَت اَیدِی الغافِلین یعنی: کسی که جهان را برای خودش خلق کرده بخاطر اعمال غافلین در بدترین مکان زندانی شده است! ( کتاب لوح ابن الذئب صفحه 42و الواح نازله خطاب به ملوک و رؤسای ارض صفحه 115)
پیام دیگری از خدای زندانی !
برای اینکه کسی در زندانی شدن خدا تردید پیدا نکند، جناب بهاء برای جلب توجه جهانیان به مظلومیت این خدای دربند، پیام دیگری را صادر می کند:
اَنِ استَمِع ما یُوحی مِن شَطرِ البَلاءِ .....اَنَّهُ لا اِلهَ الّا اَنَا المَسجُونُ الفَرید، ترجمه: بشنو آن چه که وحی می شود از محل بلا بر سرزمین رنج و سختی ( زندان عکا)اینکه هیچ معبودی نیست جز من زندانی تنها !! (کتاب مبین یا جلد اول آثار قلم اعلی لوح شماره 39 صفحه 229)
میرزا حسینعلی برای اینکه کسی در خدا بودن او شک و تردید نکند با تأکید و قاطعیت تمام می گوید: قُل لا یُری فی هَیکلی اِلّا هَیکلُ اللّهِ وَ لا فی جَمالی اِلّا جَمالُه وَ لا فی کَینُونَتی اِلّا کَینُونَته وَ لا فی ذاتی اِلّا ذاته و لا فی حَرَکتی اِلّا حَرَکَتُه وَ لا فی سُکُونی اِلّا سُکُونُه و لا فی قَلَمی اِلّا قَلَمُه .... قُل لَم یَکُن فی نَفسی اِلّا الحَقُّ وَ لا یُری فی ذاتی اِلّا اللّهُ.... ترجمه: بگو در هیکل من بجز هیکل خدا و در جمال من بجز جمال او و در وجود من بجز وجود او و در ذات من بجز ذات او و در حرکت من بجز حرکت او و در سکون من بجز سکون او و در قلم من بجز قلم او دیده نمی شود ....بگو در نفس من بجز حق وجود نداشته و در ذات من غیر از الله چیزی دیده نمی شود! ( کتاب مبین یا آثار قلم اعلی جلد یک ص 13و14و همچنین آثار قلم اعلی جلد 2 ص 589)
جناب احمد یزدانی(مبلغ معروف بهایی)، القاب میرزا حسینعلی بهاء را اینچنین بیان می کند: مظهر نفس الله، اسم اعظم، قیوم الارض و السماء، مالک الوجود، مبعث الرسل، مکلم الطور ...و مالک یوم الدین(نظر اجمالی به دیانت بهایی چاپ دوم ص 74)
تایید و تثبیت ادّعای خدایی میرزا حسینعلی توسط دومین رهبر بهاییت
عباس عبدالبهاء از قول پدرش می گوید که او نه تنها خدا بوده بلکه دیگر خدایان !! نیز از ترشح فرمان او به مقام خدایی رسیده اند: و جمال مبارک در قصیده ورقائیه میفرماید: کُلّ الاُلوهِ مِن رَشحِ اَمری تَاَلَّهت
وَ کُلُّ الرُّبُوبِ مِن طَفحِ حُکمی تَرَبَّت ترجمه: همه خدایان از ریزش فرمان من به خدایی رسیدند و همه پروردگاران از ظرف حکم من به مقام ربوبیت نائل شدند! ( کتاب مکاتیب جلد 2 صفحه 254-255)
همین جناب عبدالبهاء در جای دیگر تأکید می کند که مقام خدایی باب و بهاء هیچ تفسیر و تأویلی نمی پذیرد: ای مقبل الی الله و ای منقطع الی الله ، مقام مظاهر قبل نبوت کبری بوده و مقام حضرت اعلی (باب) الوهیت شهودی و مقام جمال اقدس اقدم(بهاء) هویت ذات احدیت وجودی ...... و هیچ تفسیر و تأویل ندارد ( کتاب صدر الصدور نوشته نصر الله رستگار ص 207)
قرار دادن یک بشر به عنوان قبله عبادت در بهاییت
جناب بهاء برای اینکه همه یقین پیدا کنند که مقام او بدون هیچ شکی همان مقام خدایی است در باره (قبله) حکمی صادر می کند: بدرستی که قبله همان ( من یظهر الله ) است هرجا او تغییر مکان داد شما هم تغییر مکان بدهید تا اینکه او استقرار یابد.(اقدس آیه 137) از نظر بهاییان ، میرزا حسینعلی بهاء همان من یظهرالله است. سؤالی که مطرح می شود این است که در هنگام زنده بودن بهاء که ایشان در مکانهای مختلف رفت و آمد داشته چگونه بهاییان از نقاط مختلف عالم باید محل ایشان را تشخیص داده و به سوی او نماز می خواندند!؟ درجای دیگر برای ابهام زدایی از حکم قبله دستور می دهد که بهاییان در هنگام زنده بودنش به سوی او و پس از مرگش نیز به سوی قبر او نماز بخوانند: هرگاه اراده نماز خواندن کردید صورت خود را به جانب من بگردانید و پس از غروب خورشید زندگیم به سوی آرامگاهم توجه کرده و نماز بخوانید! (ترجمه عبارات از کتاب اقدس آیات 14و 15 و همچنین کتاب دروس الدیانه درس 19) و متأسفانه پیروان او هم این مقام را پذیرفته و چنین معتقد شدند که: قبله ما بهاییان روضه مبارکه عکا است که در وقت نماز خواندن قلباً باید متوجه به جمال قدم و اسم اعظم (بهاءالله) باشیم زیرا مناجات و راز و نیاز ما با اوست و شنونده ای جز او نیست و اجابت کننده غیر او نه!! (دروس الدیانه درس 19)
بد نیست در این جا با یکی از مناجات هایی که خطاب به این نوع خدا خوانده می شود نیز آشنا شویم: َاللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِشَعَراتِک الَّتی یَتَحرَّکُ عَلی صَفَحاتِ الوَجه ترجمه: خدایا تو را به موهایی که در صورتت می جنبند سوگند می دهم..!!(ادعیه محبوب صفحه 123)
خاتمه:
مدارک یاد شده نمونه های بارزی از تفکرات شرک آلود و کفر آمیز رهبران بهاببت و بهائیت است که بدون هیچ تفسیر و تأویلی، تضاد آنها با فطرت خداجوی بشر و همچنین عدم تطابق آن ها با عقل و منطق صحیح پیامبران الهی و انسان های الهی، کاملا واضح و آشکار می باشد.
- [سایر] وهابیت در مورد خدا و توحید چه عقایدی دارند؟
- [سایر] آیا لزومی دارد ما به خدا اعتقاد داشته باشیم؟ (دقت کنید سؤال من در مورد لزوم اعتقاد ما به خداست نه خود وجود خداوند).
- [سایر] مهرپرستان چه عقایدی دارند؟
- [سایر] طریقت کَسنَزانیه چه عقایدی دارند؟
- [سایر] مسیحیان و یهودیان چه عقایدی دارند؟
- [سایر] فرقة اسماعیلیه چه عقایدی دارد؟
- [سایر] اسماعیلیه چه عقایدی دارد؟
- [سایر] مسیحیان صهیونیست چه عقایدی دارند؟
- [سایر] فرقه زیدیه چه عقایدی دارند؟
- [سایر] ابن تیمیه چه عقایدی داشت؟
- [آیت الله بروجردی] اگر چیزی را به اعتقاد این که راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نمیشود.
- [آیت الله خوئی] اگر چیزی را به اعتقاد این که راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نمیشود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر چیزی را با اعتقاد به این که راست است از قول خدا یا معصومان علیهمالسلام نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نمیشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر چیزی را به اعتقاد این که راست است از قول خدا یا پیغمبر یا امام نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نمیشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر چیزی را به اعتقاد این که راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نمیشود.
- [آیت الله سبحانی] اگر چیزی را به اعتقاد این که راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزه اش باطل نمی شود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر چیزی را به اعتقاد اینکه راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده؛ روزه اش باطل نمی شود.
- [آیت الله سیستانی] اگر چیزی را به اعتقاد اینکه راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نمیشود.
- [امام خمینی] اگر چیزی را به اعتقاد این که راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزه اش باطل نمی شود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر خبری را به اعتقاد این که راست است به خدا یا پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم یا ایمه علیهم السلام نسبت بدهد و بعد بفهمد دروغ بوده روزه اش باطل نمی شود