ارتباط جادو با آیین یهود؟ کابالا چیست؟ سِحر و جادو از آن جهت که اسرارآمیز است در عرفان یهود، که قبالا (مقبول) نامیده می شود، بسیار حائز اهمیت است. عرفان یهودی مکتبی زایا و بارور است و در حیات معنوی بنی اسرائیل بسیارتأثیر داشته و دارد. آثاری در این باب یافت می شود که از همه مهمتر کتابی است به نام زوهر (یعنی درخشان). درباره مولف واقعی این کتاب سخن بسیار است. در دانش قبالا پیرامون عرش الهی، اسم اعظم، حوادث آخر الزمان، ظهور مسیحا، رجعت و قیامت بسیار بحث می شود. در این فن، علم حروف نقش مهمی را برعهده دارد. (آشنایی با ادیان بزرگ، ص، 106- 107) ارتباط جادو با عرفان یهودی در آثار پژوهشگران یهودی به خوبی نمایان می باشد که در ادامه به آنها اشاره می کنیم: تأملات عرفانی در تَلمود عمدتاً بر محور مَعسه برشیت (فعل آفرینش) و مَعسه مرکاوا (عرابه الهی) است. مَعسه برشیت موجب اندیشه کیهان شناختی و کیهان آفرینی گردید و معسه مرکاوا در توصیف رؤیای حزقیال استوار است و نقش ثمربخشی در تأملات در باب اسرار و صفات ذات الوهیت دارد. ( یهودیت بررسی تاریخی، ص 271) شواهد درون مایههای عرفانی (نظری و عملی) یا عرفان آمیخته با سحر و جادو به فراوانی در ادبیات تلمودی یافت میشوند. ( یهودیت بررسی تاریخی، ص 271) یکی از اهداف بسیار مهم عارفان یهودی در سیر و سلوک، ورود به تالارهای آسمانی (هخالوت (Hekaloth است . برای عروج به تالارهای آسمانی، عرفای مرکاوا که یورده مرکاوا (کسانی که در عَرابه فرود میآیند) نامیده میشوند باید دورهای سخت از اَعمال و ریاضتهای شاق مانند غسل و روزههای طولانی را انجام دهند و به نامهای سرّی خداوند و فرشتگان او متوسل شوند و سرانجام خود را برای حالات خلسه و شور و جذبهی عرفانی آماده سازند که به نوعی استحاله منتهی میشود و در آن جسم تبدیل به آتش می گردد. پس از این مرحله عارف تصور میکند که به هفت تالار آسمانی پذیرفته شده است و اگر شایستگی کافی داشته باشد (با مشاهدهی عَرابه الهی) پاداش داده میشود و نیز در همان زمان با رازهای آینده یا اسرار جهان عِلوی آشنا میگردد. ( یهودیت بررسی تاریخی، ص 272). گرشوم شولم ( نویسنده کتاب جریانات بزرگ در عرفان یهودی ) میگوید: آنان که از آزمون ورودی میگذشتند حائز ارزش تلقی میشدند تا (نزول) به مرکاوا یا عرش را تجربه کنند ولی می بایست مُهتدی گردند تا از خطرات فراوان در طیّ هفت قصر آسمانی بگذرند...) (کتاب هخالوت اکبر عناوین صعود را در خلال هفتآسمان شرح نمیدهد بلکه در خلال هفت قصر بیان میکند که در قلل مرتفع آسمان قرار دارند... میزبانان یا (محافظان دروازه) مانع از ورود نفس به تالارهای آسمانی میشوند. یک مُهر جادویی ساخته شده از اسم اعظم خداوند یا اسم مکنون وی وجود دارد که [عارف] به مدد آن با شیاطین و ملائکهی دوزخ به ستیز میپردازد. در هر مرحلهی صعود مُهری جدید نیاز است که سالک باید آن مُهر را بر خود بزند ، بر طبق نقل یک قطعه از شرح مزبور: (او به آتش و شعلهی آن فرو نخواهد افتاد و در گرداب و طوفان که در اطراف حضرت توست، غرق نخواهد شد،ای حضرت حق و کبریای متعالی) (جریانات بزرگ در عرفان یهودی، ص، 98 - 100 ) شولم میگوید: در هخالوت اکبر آمده است، همه مُهرها و نامهای مکنون از عرش اشتقاق مییابند. یعنی جایی که جملگی (شبیه ستونهای آتش در اطراف عرش آتشین) حضرت خالق قائم است... این نیاز روحی برای طی سفرش [سفر کابالیست] است که موجب پدید آمدن این مُهرها شده است و کار آنها دو چیز است: 1- مانند سپر محافظتی میباشند. 2- به عنوان اسلحه جادویی به کار میروند. در طی منازل، همین که قوای وی [سالک] کاسته میگردد قوت جادویی فزونی مییابد و ایماء و اشارت جادویی، منزل به منزل بیشتر میشود) (جریانات بزرگ در عرفان یهودی، ص 100 ) گرشوم شولم بیان میکند: این حقیقت، مبیّن وفور عناصر جادویی در لابلای متون هِخالوت است... کهنترین اسناد در این میان، یعنی کتاب (هِخالوت اصغر) مملوّ از این مباحث [جادو] است... فرشتگان و اولیاء کِبار بر ضدّ سالک طوفان و وِلوله برپا میکنند تا او را از رسیدن به مقصود دور کنند. آتشی که از بدن سالک به بیرون، سَر [شعله] میکشد، تهدیدی است که او را به کام خود میبلعد. در کتاب عبری خَنوخ، شماری از توصیفات و تبینات وجود دارد که عالِم مذهبی، ربی اسماعیل از مسخ یا استحالهی شخص خویش به درون فرشتهی دوزخ یا متاترون به دست داده است [اتفاق افتاده است] که در آن هنگام گوشت بدن او مبدل به (شعلههای آتشین) شد. بر طبق کتاب هخالوت اکبر، هر عارفی باید این استحاله را بگذراند... این استحاله امری ضروری و گریزناپذیر است) (جریانات بزرگ در عرفان یهودی، ص، 101 - 102 ) گِرهارد شولم، سیر و سلوک و مشکلات یک کابالیست را از متون کهن عرفان یهودی چنین نقل میکند: بر طبق فقرههای دیگر از کتاب [هخالوت اکبر] عارف میبایست بتواند بدون دستها و پاها راست بایستد زیرا هر دو دست و پا خواهند سوخت. این ایستادن بدون پاها در فضای بیانتها، در جای دیگر به عنوان خصیصهای یاد شده است که بسیاری از مجذوبان آن را تجربه کرده اند؛ به یک مرحلهی عرفانی بسیار شبیه و نزدیک به این، در کتاب مکاشفه ابراهیم اشاره شده است..... در دروازهی قصر ششم چنین به نظر میرسد که صدها و هزارها و میلیونها موج آب بر ضدّ وی[سالک]، موّاج میگردد اما حتی یک قطره آب وجود ندارد... او از فرشتگان میپرسد: این آبها به چه معناست؟ آنان وی را به سنگ و ستون مبدل میکنند... خطرات مشابه این مورد را میتوان در ادبیات عرفانی به نام (مراسم آئین پرستش میترا) بر گرفته از پاپیروس کبیر جادویی پاریس مشروحاً یافت. (جریانات بزرگ در عرفان یهودی، ص 103 - 102 ) عرفان عملی که مکتب آلمانی به رشد و ترویج آن کمک کرد، عمدتاً بر ذکر دعا و تأمل درونی تأکید داشت. درعین حال به کرّات خود را در اَعمال جادویی به نمایش میگذاشت و در آنها تأویل عرفانی حروف الفبا و اعداد نقش مهمی ایفا میکرد. (یهودیت بررسی تاریخی، ص 278) صعود به عرش الهی، تنها عنصر مقوّم این عرفان نیست زیرا افزون بر این، روشهای متنوع دیگری نیز وجود دارد که بسیار نزدیک به سحر و جادو است. به عنوان نمونه (پوشیدن نام یا تلبیس اسم) یکی از آن هاست که منظور از آن مراسم جشن فوقالعادهای است که در آن جادوگر، به مَدد اسم اعظم خداوند، خود را از آن حیث که هست غنی و بارور میسازد به این معنا که یک عمل سمبولیک را انجام میدهد، یعنی جامهای بر تن میکند که نسوج آن از اسم اعظم بافته شده است.(جریانات بزرگ در عرفان یهودی، ص 131 ) عرفان معسه برشیت ارتباط تنگاتنگی با سحر دارد و این چیز عجیبی نیست زیرا میان عرفان و جادو در سنتهای عرفانی دیگر نیز ارتباط نزدیکی برقرار است ) . باورها و آئین های یهودی، ص 150 )
ارتباط جادو با آیین یهود؟ کابالا چیست؟
سِحر و جادو از آن جهت که اسرارآمیز است در عرفان یهود، که قبالا (مقبول) نامیده می شود، بسیار حائز اهمیت است.
عرفان یهودی مکتبی زایا و بارور است و در حیات معنوی بنی اسرائیل بسیارتأثیر داشته و دارد. آثاری در این باب یافت می شود که از همه مهمتر کتابی است به نام زوهر (یعنی درخشان). درباره مولف واقعی این کتاب سخن بسیار است. در دانش قبالا
پیرامون عرش الهی، اسم اعظم، حوادث آخر الزمان، ظهور مسیحا، رجعت و قیامت بسیار بحث می شود. در این فن، علم حروف نقش مهمی را برعهده دارد. (آشنایی با ادیان بزرگ، ص، 106- 107)
ارتباط جادو با عرفان یهودی در آثار پژوهشگران یهودی به خوبی نمایان می باشد که در ادامه به آنها اشاره می کنیم:
تأملات عرفانی در تَلمود عمدتاً بر محور مَعسه برشیت (فعل آفرینش) و مَعسه مرکاوا (عرابه الهی) است. مَعسه برشیت موجب اندیشه کیهان شناختی و کیهان آفرینی گردید و معسه مرکاوا در توصیف رؤیای حزقیال استوار است و نقش ثمربخشی در تأملات در باب اسرار و صفات ذات الوهیت دارد. ( یهودیت بررسی تاریخی، ص 271)
شواهد درون مایههای عرفانی (نظری و عملی) یا عرفان آمیخته با سحر و جادو به فراوانی در ادبیات تلمودی یافت میشوند. ( یهودیت بررسی تاریخی، ص 271)
یکی از اهداف بسیار مهم عارفان یهودی در سیر و سلوک، ورود به تالارهای آسمانی (هخالوت (Hekaloth است . برای عروج به تالارهای آسمانی، عرفای مرکاوا که یورده مرکاوا (کسانی که در عَرابه فرود میآیند) نامیده میشوند باید دورهای سخت از اَعمال و ریاضتهای شاق مانند غسل و روزههای طولانی را انجام دهند و به نامهای سرّی خداوند و فرشتگان او متوسل شوند و سرانجام خود را برای حالات خلسه و شور و جذبهی عرفانی آماده سازند که به نوعی استحاله منتهی میشود و در آن جسم تبدیل به آتش می گردد. پس از این مرحله عارف تصور میکند که به هفت تالار آسمانی پذیرفته شده است و اگر شایستگی کافی داشته باشد (با مشاهدهی عَرابه الهی) پاداش داده میشود و نیز در همان زمان با رازهای آینده یا اسرار جهان عِلوی آشنا میگردد. ( یهودیت بررسی تاریخی، ص 272).
گرشوم شولم ( نویسنده کتاب جریانات بزرگ در عرفان یهودی ) میگوید:
آنان که از آزمون ورودی میگذشتند حائز ارزش تلقی میشدند تا (نزول) به مرکاوا یا عرش را تجربه کنند ولی می بایست مُهتدی گردند تا از خطرات فراوان در طیّ هفت قصر آسمانی بگذرند...) (کتاب هخالوت اکبر عناوین صعود را در خلال هفتآسمان شرح نمیدهد بلکه در خلال هفت قصر بیان میکند که در قلل مرتفع آسمان قرار دارند...
میزبانان یا (محافظان دروازه) مانع از ورود نفس به تالارهای آسمانی میشوند.
یک مُهر جادویی ساخته شده از اسم اعظم خداوند یا اسم مکنون وی وجود دارد که [عارف] به مدد آن با شیاطین و ملائکهی دوزخ به ستیز میپردازد.
در هر مرحلهی صعود مُهری جدید نیاز است که سالک باید آن مُهر را بر خود بزند ، بر طبق نقل یک قطعه از شرح مزبور: (او به آتش و شعلهی آن فرو نخواهد افتاد و در گرداب و طوفان که در اطراف حضرت
توست، غرق نخواهد شد،ای حضرت حق و کبریای متعالی) (جریانات بزرگ در عرفان یهودی، ص، 98 - 100 )
شولم میگوید:
در هخالوت اکبر آمده است، همه مُهرها و نامهای مکنون از عرش اشتقاق مییابند.
یعنی جایی که جملگی (شبیه ستونهای آتش در اطراف عرش آتشین) حضرت خالق قائم است...
این نیاز روحی برای طی سفرش [سفر کابالیست] است که موجب پدید آمدن این مُهرها شده است و کار آنها دو چیز است: 1- مانند سپر محافظتی میباشند. 2- به عنوان اسلحه جادویی به کار میروند.
در طی منازل، همین که قوای وی [سالک] کاسته میگردد قوت جادویی فزونی مییابد و ایماء و اشارت جادویی، منزل به منزل بیشتر میشود) (جریانات بزرگ در عرفان یهودی، ص 100 )
گرشوم شولم بیان میکند:
این حقیقت، مبیّن وفور عناصر جادویی در لابلای متون هِخالوت است... کهنترین اسناد در این میان، یعنی کتاب (هِخالوت اصغر) مملوّ از این مباحث [جادو] است... فرشتگان و اولیاء کِبار بر ضدّ سالک طوفان و وِلوله برپا میکنند تا او را از رسیدن به مقصود دور کنند. آتشی که از بدن سالک به بیرون، سَر [شعله] میکشد، تهدیدی است که او را به کام خود میبلعد. در کتاب عبری خَنوخ، شماری از توصیفات و تبینات وجود دارد که عالِم مذهبی، ربی اسماعیل از مسخ یا استحالهی شخص خویش به درون فرشتهی دوزخ یا متاترون به دست داده است [اتفاق افتاده است] که در آن هنگام گوشت بدن او مبدل به (شعلههای آتشین) شد.
بر طبق کتاب هخالوت اکبر، هر عارفی باید این استحاله را بگذراند... این استحاله امری ضروری و گریزناپذیر است) (جریانات بزرگ در عرفان یهودی، ص، 101 - 102 )
گِرهارد شولم، سیر و سلوک و مشکلات یک کابالیست را از متون کهن عرفان یهودی چنین نقل میکند:
بر طبق فقرههای دیگر از کتاب [هخالوت اکبر] عارف میبایست بتواند بدون دستها و پاها راست بایستد زیرا هر دو دست و پا خواهند سوخت. این ایستادن بدون پاها در فضای بیانتها، در جای دیگر به عنوان خصیصهای یاد شده است که بسیاری از مجذوبان آن را تجربه کرده اند؛ به یک مرحلهی عرفانی بسیار شبیه و نزدیک به این، در کتاب مکاشفه ابراهیم اشاره شده است.....
در دروازهی قصر ششم چنین به نظر میرسد که صدها و هزارها و میلیونها موج آب بر ضدّ وی[سالک]، موّاج میگردد اما حتی یک قطره آب وجود ندارد... او از فرشتگان میپرسد: این آبها به چه معناست؟ آنان وی را به سنگ و ستون مبدل میکنند...
خطرات مشابه این مورد را میتوان در ادبیات عرفانی به نام (مراسم آئین پرستش میترا) بر گرفته از پاپیروس کبیر جادویی پاریس مشروحاً یافت. (جریانات بزرگ در عرفان یهودی، ص 103 - 102 )
عرفان عملی که مکتب آلمانی به رشد و ترویج آن کمک کرد، عمدتاً بر ذکر دعا و تأمل درونی تأکید داشت. درعین حال به کرّات خود را در اَعمال جادویی به نمایش میگذاشت و در آنها تأویل عرفانی حروف الفبا و اعداد نقش مهمی ایفا میکرد. (یهودیت بررسی تاریخی، ص 278)
صعود به عرش الهی، تنها عنصر مقوّم این عرفان نیست زیرا افزون بر این، روشهای متنوع دیگری نیز وجود دارد که بسیار نزدیک به سحر و جادو است.
به عنوان نمونه (پوشیدن نام یا تلبیس اسم) یکی از آن هاست که منظور از آن مراسم جشن فوقالعادهای است که در آن جادوگر، به مَدد اسم اعظم خداوند، خود را از آن حیث که هست غنی و بارور میسازد به این معنا که یک عمل سمبولیک را انجام میدهد، یعنی جامهای بر تن میکند که نسوج آن از اسم اعظم بافته شده است.(جریانات بزرگ در عرفان یهودی، ص 131 )
عرفان معسه برشیت ارتباط تنگاتنگی با سحر دارد و این چیز عجیبی نیست زیرا میان عرفان و جادو در سنتهای عرفانی دیگر نیز ارتباط نزدیکی برقرار است ) . باورها و آئین های یهودی، ص 150 )
- [سایر] ارتباط جادو با آیین یهود چیست؟
- [سایر] کابالا آیا آیینی جادویی است؟ جادو با کابالا و عرفان یهود چه ارتباطی دارد؟
- [سایر] کابالا چیست و آیا کل سنت عرفانی یهود، کابالا نامیده می شود؟ مهمترین کتب کابالا چیست؟
- [سایر] رابطه عرفان کابالا با ترویج آیین های شیطانی چیست؟
- [سایر] آیا عرفان یهود (کابالا) شیطانی است؟اگر شما چنین نگرشی دارید بفرمایید چرا کابالا را شیطانی می دانند؟
- [سایر] بین عرفان یهود- کابالا- و اومانیسم چه ارتباطی وجود دارد؟
- [سایر] حلول گرایی در عرفان یهود- کابالا- به چه معناست؟
- [سایر] لطفا درباه ماهیت عرفان کابالا و رابطه آن با عرفان یهود، توضیح دهید. آیا عرفان کابالا مورد حمایت خود یهودیان میباشد؟
- [سایر] آیا یهود کسی است که اجدادش از بنی اسرائیل باشند؟ آیا یهود کسی است که به آیین یهود درآید؟ آیا امروز یهودی خالص یافت میشود؟
- [سایر] آیا در آیین یهود، ازدواج با بیگانه جایز است؛ حکمت آن چیست؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اهل کتاب (یهود و نصاری و مجوس) پاک می باشند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر درآید، ولی مرد مسلمان می¬تواند با زنان اهل کتاب مانند یهود و نصاری ازدواج کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید، مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافره بطور دائم ازدواج کند ولی صیغه کردن زنهای اهل کتاب مانند یهود ونصاری مانعی ندارد.
- [آیت الله مظاهری] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید. مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافر به طور دائم ازدواج کند، ولی صیغه کردن زنهای اهل کتاب مانند یهود و نصاری و مجوس، مانعی ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر درآید، همچنین مرد مسلمان نمی تواند بنابر احتیاط با زن کافر ازدواج دائم کند ولی ازدواج موقت با زنان اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر انسان بدون قصد لذت به صورت و دست های زن های اهل کتاب مثل زن های یهود و نصاری نگاه کند، در صورتی که نترسد که به حرام بیفتد، اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر انسان بدون قصد لذت به صورت و دست های زن های اهل کتاب مثل صفحه 456 زن های یهود و نصاری نگاه کند، در صورتی که نترسد که به حرام بیفتد، اشکال ندارد.
- [امام خمینی] اگر انسان بدون قصد لذت به صورت و دستهای زنهای اهل کتاب مثل زنهای یهود و نصارا نگاه کند در صورتی که نترسد که به حرام بیفتد اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر در آید، مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافره به طور دائم ازدواج کند، ولی صیغه کردن زنهای اهل کتاب، مانند یهود و نصاری، مانعی ندارد.
- [آیت الله مظاهری] استفاده از خوابهای مغناطیسی و یا احضار روح و جن و رمل و اسطرلاب و سحر و جادو و مانند اینها برای شنود و تفحّص حرام است؛ چنانکه استفاده از مطلق علوم غریبه، گرچه برای تجسّس و شنود هم نباشد نیز حرام است و آنچه از این راهها به دست میآید حجّت نیست، مگر اینکه با قرائن دیگر یقین پیدا شود.