آیا انگره مینو در گاتاها را با توحید می توانیم سازگار بدانیم؟
آیا انگره مینو در گاتاها را با توحید می توانیم سازگار بدانیم؟ آنچه در ایران قدیم وجود داشته، اعتقاد به دو مبدا و دو آفریدگار بوده است نه دوگانگی پرستی؛ یعنی ایرانیان، قائل به شرک در خالقیت بوده اند نه شرک در عبادت. بعد ها زردشت ظهور کرد. از نظر تاریخ، به روشنی معلوم نیست که آیا آیین زردشت، در اصل، آیینی توحیدی بوده است یا آیینی ثنوی؟ (اوستا) ی موجود، این ابهام را رفع نمی کند، زیرا قسمتهای مختلف این کتاب، تفاوت فاحشی با یکدیگر دارد. بخش (وندیداد) اوستا صراحت در ثنویت دارد، ولی از بخش (گاتاها) همان طور که شما نیز اشاره نمودید دوگانگی فهمیده نمی شود، بلکه بر حسب ادعای برخی از محققین، از این بخش، یکتایی استنباط می گردد. با این وجود آیین زردشت نتوانست با ثنویت مبارزه کند، بطوری که بعد از زردشت بار دیگر ثنویت به مفهوم دو ریشه ای بودن هستی در میان ایرانیان پدید آمد. زردشتیان دوره ی ساسانی، و مانویان و مزدکیان، که نوعی انشعاب از زردشتی گری در ایران محسوب می شوند، در حد اعلی ثنوی بوده اند. در حقیقت باید گفت دین زردشت نتوانسته است ریشه شرک و ثنویت را حتی در حدود تعلیمات گاتاها از دل ایرانیان بر کند، خودش نیز مغلوب این عقیده خرافی گشته و تحریف شده است. تنها اسلام بود که توانست این خرافه ی چند هزار ساله را از مغز ایرانی خارج سازد. این یکی از مظاهر قدرت شگرف اسلام و تاثیر عمیق آن در روح ایرانیان است که توانست مردمی را که ثنویت با گوشت و پوستشان آمیخته شده بود تا آنجا که برخی از خاور شناسان (دومزیل) معتقدند که: (ثنویت، اساس تفکر ایرانی است) و آنچنان اسیر این خرافه بودند که دین خود را نیز تحت تاثیر آن تحریف می کردند. از این پندار گرفتار کننده نجات دهد. پس مساله ثنویت امری نیست که امروزه با توجیهات و تبلیغات زردشتیان توجیه گردد زیراکه تاریخ گواه آن است. منبع: مجموعه آثار شهید مطهری ج1 – عدل الهی، شهید مطهری، ص90-88 .
عنوان سوال:

آیا انگره مینو در گاتاها را با توحید می توانیم سازگار بدانیم؟


پاسخ:

آیا انگره مینو در گاتاها را با توحید می توانیم سازگار بدانیم؟

آنچه در ایران قدیم وجود داشته، اعتقاد به دو مبدا و دو آفریدگار بوده است نه دوگانگی پرستی؛ یعنی ایرانیان، قائل به شرک در خالقیت بوده اند نه شرک در عبادت. بعد ها زردشت ظهور کرد. از نظر تاریخ، به روشنی معلوم نیست که آیا آیین زردشت، در اصل، آیینی توحیدی بوده است یا آیینی ثنوی؟ (اوستا) ی موجود، این ابهام را رفع نمی کند، زیرا قسمتهای مختلف این کتاب، تفاوت فاحشی با یکدیگر دارد. بخش (وندیداد) اوستا صراحت در ثنویت دارد، ولی از بخش (گاتاها) همان طور که شما نیز اشاره نمودید دوگانگی فهمیده نمی شود، بلکه بر حسب ادعای برخی از محققین، از این بخش، یکتایی استنباط می گردد. با این وجود آیین زردشت نتوانست با ثنویت مبارزه کند، بطوری که بعد از زردشت بار دیگر ثنویت به مفهوم دو ریشه ای بودن هستی در میان ایرانیان پدید آمد. زردشتیان دوره ی ساسانی، و مانویان و مزدکیان، که نوعی انشعاب از زردشتی گری در ایران محسوب می شوند، در حد اعلی ثنوی بوده اند. در حقیقت باید گفت دین زردشت نتوانسته است ریشه شرک و ثنویت را حتی در حدود تعلیمات گاتاها از دل ایرانیان بر کند، خودش نیز مغلوب این عقیده خرافی گشته و تحریف شده است. تنها اسلام بود که توانست این خرافه ی چند هزار ساله را از مغز ایرانی خارج سازد. این یکی از مظاهر قدرت شگرف اسلام و تاثیر عمیق آن در روح ایرانیان است که توانست مردمی را که ثنویت با گوشت و پوستشان آمیخته شده بود تا آنجا که برخی از خاور شناسان (دومزیل) معتقدند که: (ثنویت، اساس تفکر ایرانی است) و آنچنان اسیر این خرافه بودند که دین خود را نیز تحت تاثیر آن تحریف می کردند. از این پندار گرفتار کننده نجات دهد. پس مساله ثنویت امری نیست که امروزه با توجیهات و تبلیغات زردشتیان توجیه گردد زیراکه تاریخ گواه آن است. منبع: مجموعه آثار شهید مطهری ج1 – عدل الهی، شهید مطهری، ص90-88 .





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین