من پسری 23 ساله هستم که به دختری پاک و با ایمان پیشنهاد ازدواج دادم ولی خانواده ام راضی نیست و خودم هم که فکر می کنم می بینم از نظر مالی شرایط ازدواج را ندارم؛ به آن دختر هم شرایطم را گفتم ولی به هیچ وجه راضی نیست مرا فراموش کند؛ حتی به او گفته ام که خانواده ام هم راضی نیست ولی باز می گوید باید به خواستگاری من بیایی، حتی شده تنهایی بیا. خانواده اش هم گفته اند از نظر مالی نگران نباشید کمک تان می کنیم. حالا من با وجود این شرایط مالی و نارضایتی خانواده ام که به هیچ وجه راضی نمی شوند چیکار کنم؟ سخن خود را با کلامی از پیامبر اکرم(ص) شروع می کنیم: پیامبر اکرم (ص) : (اتخذوا الاهل فانّه ارزق لکم؛ ازدواج نمایید که همراه با آن، درهای رزق و روزی به سوی شما گشوده میشود) (بحار الانوار). *** پرسشگر گرامی؛ تصمیم به ازدواج و تشکیل خانواده و عمل به این سنت حسنه که مورد تأکید اسلام می باشد، بسیار عالی است؛ به خاطر این تصمیم، به شما تبریک می گوییم و با توجه به دغدغه هایتان، مطالبی در دو بخش (فراهم کردن شرایط ازدواج) و (راهکارهایی برای جلب رضایت والدین) در اختیارتان می گذاریم که توجه و عمل به آن ها در این وضعیت به شما کمک خواهد کرد ان شاء الله؛ پیش از پرداختن به این مطالب، نکته ای مهم را متذکر می شویم : - بدانید که برقراری رابطه عاطفی و دوستانه با نامحرم، از لحاظ شرعی اشکال دارد و آسیب های فراوانی بر آن مترتب است؛ اینکه شما به دختری علاقه مندید و قصد ازدواج با او را دارید هیچ اشکالی ندارد، به شرط اینکه به خاطر آن دست به کارهای غیر شرعی نزنید؛ شما برای رسیدن به دختر مورد علاقه تان باید از راه ایمن آن که خواستگاری رسمی شما به همراه خانواده تان از ایشان است اقدام کنید و با توجیهات مختلف (قصد ما ازدواج است، شناخت بیشتر و ...) با دختری نامحرم وارد رابطه ای غیر شرعی نگردید. به یاد داشته باشید که پس از خواستگاری رسمی، فرصت های فراوانی برای شناخت بیشتر طرفین از یکدیگر وجود خواهد داشت و پس از تحقیقات کافی و ایجاد شناخت لازم، طرفین می توانند تصمیم خود را در زمینه ازدواج با یکدیگر بگیرند. *** بخش اول؛ فراهم کردن شرایط ازدواج : پرسشگر گرامی؛ فردی که به بلوغ عقلی، عاطفی، اجتماعی، اقتصادی (توانایی بالقوه اقتصادی) و جنسی رسیده باشد و این توانایی را در خود ببیند که یک زندگی مشترک را بتواند اداره و مدیریت کند، می تواند برای خواستگاری و ازدواج اقدام کند (در این امر مهم باید سنجیده عمل کرد تا بعدها با شکل گیری ازدواجی ناموفق، پشیمانی به بار نیاورد)؛ ولی اگر این شرایط را نداشت، برای داشتن یک ازدواج سالم و موفق، باید تا احراز آن ها صبر کند. البته اگر فردی به هیچ وجه نتواند شهوت خود را کنترل کند و به خاطر ازدواج نکردن به گناه بیفتد، ازدواج برای او واجب است و باید تمام تلاش خود را برای فراهم شدن شرایط ازدواج بکند (نکته بسیار مهم : درست است که واجب است ولی شرایط و مقدمات آن را خود فرد باید فراهم کند). برای ازدواج لازم نیست که حتماً درستان به اتمام رسیده باشد، یا به سربازی رفته باشید و یا شغل ثابتی داشته باشید (سه مشکلی که بسیاری از آقایان مجرد مطرح می کنند). کافی است نگاهی به دور و اطرافتان بیندارید؛ هر روز افراد زیادی به جمع متأهلین می پیوندند. دانشجویان فراوانی که نه کاری دارند و نه در آمدی و نه به سربازی رفته اند، هر سال، طی ازدواج های دانشجویی ازدواج می کنند و ازدواج هایشان هم موفق است. افرادی در دوران سربازی اقدام به ازدواج می کنند و ... آن ها هم از جنس خود ما هستند و با خیلی از مشکلات درگیر بودند ولی مشکلات را به کناری زدند و در نهایت ازدواج کردند. اگر آن ها توانسته اند پس شما هم می توانید. درست است که توانایی اقتصادی مرد برای ازدواج لازم است، اما منظور توانایی اقتصادی بالقوه است و نه بالفعل؛ همین که فردی اهل کار و کوشش و تلاش باشد کافی است؛ چون در آینده به بلوغ اقتصادی خواهد رسید و تا قبل از آن با کمک خانواده (که گفتید خانواده دختر مورد نظر هم اعلام آمادگی برای کمک کرده) و اقوام و کمی قناعت می تواند زندگی مشترکش را شروع کند؛ کاری که اکثر جوان ها می کنند و ازدواج های موفقی هم صورت می گیرد. مشکل مالی، فقر و نداشتن شغل، بهانه مناسبی برای ازدواج نکردن نیست. قرآن کریم این گونه طرز تفکر را غلط دانسته و با صراحت اعلام می دارد هرکس پا به عرصه ازدواج و خانواده بگذارد خداوند وضع اقتصادی او را نیز دگرگون می کند : (و أنکحوا الأیمی منکم والصلحین من عبادکم و اما یکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله والله واسع علیم)؛ و مردان و زنان بی همسر را همسر دهید، و همچنین غلامان و کنیزانی را که صلاحیت ازدواج دارند و اگر نیازمند و فقیر باشند خداوند از فضلش آنان را بی نیاز خواهد ساخت و خداوند گشایش دهنده و داناست. (سوره مبارکه نور/ آیه شریفه 32) در این آیه شریفه یک واژه وجود دارد که خیلی دقیق است و آن واژه فضل است. فضل یعنی اضافی. برای درک این حقیقت خوب است نسبت به موضوع روزی و رزق دقت کنید. درست است که ما کار می کنیم یا حتی ممکن است کاری فعلا نداشته باشیم، ولی غنی و بی نیاز نمودن و رزق دادن کار خدا است و خودش وسایلی فراهم می کند که انسان به همه چیز می رسد و بی نیاز می شود. ترسیدن در این امور و محاسبات افراطی کردن از ضعف ایمان است. کسی که ایمان دارد از چیزی نمی ترسد و کسی که به قدرت خدا توکل می کند، بسیار شجاعانه و با آرامش عمل می کند و موفق هم می شود. اکثر ما همین طور عمل کرده ایم و موفق هم شده ایم. این تجربه مسلمی است که اکثر مردم دارند. اشتباهی که برخی از جوانان مرتکب می شوند این است که فکر می کنند برای ازدواج همه چیز باید آماده باشد و بعد اقدام کنند. بهترین شغل با درآمد مناسب، مسکن مستقل، ماشین و ... ؛ کافی است نگاهی به اطرافیان و دوستان و آشنایانی که ازدواج کرده اند بیندارید. آیا همه آن ها موقع ازدواج شغل داشتند؟ خانه و ماشین داشتند؟ مسلماً می بینید اینگونه نبوده است. اکثر این افراد، دارایی های خودشان را بعد از ازدواج بدست آورده اند. حتی همین الان بسیاری از افراد هستند که سال ها از ازدواجشان گذشته ولی نه مسکن مستقل دارند ( اجاره نشین هستند) و نه ماشین، ولی زندگی بسیار خوب و زیبایی دارند. علاوه بر اینکه مسکن مستقل و ماشین از ضروریات زندگی نیست. پرسشگر گرامی؛ نظام عالم، بر تدریج استوار است، ایام به تندی نمی روند، ماه و فصول هم آهسته آهسته می آیند و می روند؛ یک دانه سیب مدت زیادی طول می کشد تا یک درخت شود و درخت آن ثمر بدهد و ... موفقیت هم در هر زمینه ای (از جمله زندگی مشترک) پله پله و به تدریج شکل می گیرد؛ پس نباید عجله داشته باشید. شما اگر بخواهید دارای مسکن مستقل، ماشین مناسب، شغل و حقوق بالا و ... باشید و بعد ازدواج کنید ممکن است به هیچ کدام از آن ها نرسید. اما اگر پس از داشتن شرایط نسبی ازدواج (کمک خانواده ها و ...) اقدام به ازدواج کنید، هم تلاش تان را بیشتر خواهید کرد و هم عنایت خدا (همانطور که گفته شد) در زمینه اقتصادی به افرادی که ازدواج کرده اند بیشتر است. *** بخش دوم؛ راهکارهایی برای جلب رضایت والدین : پرسشگر محترم؛ قبل از ارائه این راهکارها باید به عرض تان برسانیم، که رضایت قلبی والدین در ازدواج بسیار اهمیت دارد. افرادی که به این مورد توجه نمی کنند، حمایت خانواده های خود را از دست داده و با کمبودی در زندگی خود مواجه می شوند که با هیچ چیز دیگر جبران پذیر نیست و رضایت لازم از زندگی با همسر را نیز کسب نخواهند کرد (افراد مختلفی این موضوع را تجربه کرده اند). شاید برخی بگویند عشق همه چیز را حل خواهد کرد و ما برای هم کافی هستیم ولی پس از فرو کشیدن آن عشق اولیه و افتادن زندگی به روال معمولی و عادی خود، خواهند دید که نیاز به حمایت خانواده خود و رفت و آمد با آن ها را دارند. زندگی هایی بوده اند که به همین خاطر به طلاق و جدایی کشیده شده اند. پس تا رضایت خانواده جلب نشود، اقدام به این کار پیشنهاد نمی گردد. 1. زمان و مکان مناسبی برای بحث مجدد در رابطه با این موضوع مهم انتخاب کنید. زمانی را انتخاب کنید که خانواده تان در گیر کاری نباشند، خسته نباشند و یا دغدغه خاصی نداشته باشند، تا با توجه و تمرکز و آرامش بتوانند به صحبت های شما با دقت گوش کنند؛ همچنین مکانی را برای صحبت انتخاب کنید که دور از سر و صدا، عوامل پرت کننده حواس یا تنش زا باشد تا تأثیر سخنان تان به خاطر این عوامل محیطی کم یا بی اثر نشود. 2. چگونه صحبت کردن و استفاده درست از کلمات و واژه ها که خود نوعی هنر است نیز برای اثر گذاری کلام، ضروری است. کلام را باید در ظرف مناسبی ارائه کرد، که ظرف مناسب در این گونه موارد استفاده از کلمات به جا، درست و مودبانه است. برای مثال شما می توانید شربتی گوارا را در شیشه ای بلوری و تمیز بریزید و به دیگران ارائه کنید و می توانید همان شربت گوارا را در ظرفی که ظاهرش کثیف و نازیباست بریزید و ارائه کنید؛ در هر دو ظرف، یکنوع شربت ریخته شده، ولی کسی به شربتی که در ظرفی قرار دارد که ظاهرش کثیف است رغبتی ندارد و توجهی به آن نمی کند. کلام هم همین گونه است شما می توانید محتوای پیامتان را به هر شکلی به مخاطب انتقال دهید، اما اگر آن را در ظرفی نامناسب ارائه کنید پیامتان اثری نخواهد داشت و تلاش تان عقیم و بی ثمر خواهد بود. 3. صحبت های خود را طوری مدیریت کنید که خانواده تان به سرعت و بدون تفکر و بدون شنیدن تمام حرف هایتان نسبت به آن ها حالت تهاجمی نگیرند. از اشتراکاتی که درباره موضوع ازدواج با خانواده دارید شروع کنید. سریع به سراغ اصل مطلب نروید. آماده سازی و همچنین شروع از کل و رسیدن به جزء از اصولی هستند که در این جا باید رعایت کنید. 4. شرایط موجود را به طور دقیق و واضح برای خانواده تان تشریح کنید. با صبر و حوصله و بیانی منطقی دلایل خود را جهت ازدواج با دختر مورد نظر برای آن ها شرح دهید تا نگران تصمیم احساسی شما نباشند. به خانواده تان دقیق و بی پرده بگویید و توضیح دهید که چرا به آن دختر علاقه مند شدید؟ چه خصوصیاتی در او دیدید؟ وضعیت اقتصادی خود را برای آن ها تشریح کنید و بگویید آن دختر و خانواده اش وضعیت مرا قبول دارند و کمکم خواهند کرد؛ نیاز خود را به ازدواج بگویید و بگویید شاید چنین موقعیتی برای ازدواج دیگر برایتان فراهم نشود؛ و هر آنچه که به این زمینه مربوط است را دقیق و واضح مطرح کنید و با آن ها در این زمینه مشورت کنید و از تجربیاتشان استفاده کنید. تمام اینها باید در فضایی آرام و منطقی صورت گیرد. صحبت های مطرح شده توسط خانواده درباره این موضوع را نیز دقیق گوش کنید و تحلیل کنید و علت اصلی مخالفت آن ها را متوجه شوید و سعی در رفع آن کنید. با توجه به شناختی که در این باره کسب می کنید و به دور از تعصب، آینده پیش روی این موضوع را برای خود ترسیم کنید. اگر آن را روشن دیدید، روی خواسته تان مصر باشید (تا رضایت آن ها را جلب نمایید) و اگر آن را تیره و تار دیدید، از خواسته تان چشم پوشی کنید. 5. هنگام مطرح کردن این موضوع، رعایت ادب و احترام نسبت به والدین و خانواده را هرگز فراموش نکنید. در دین اسلام احترام به پدر و مادر بسیار فراوان سفارش شده است. فرزندان باید همیشه و همیشه احترام به والدینشان را فراموش نکنند و کمال احترام و ادب را نسبت به والدینشان ابراز دارند. حتی اگر به نظرمان آن ها اشتباه می کنند ما نمی توانیم حتی ذره ای از دایره ادب نسبت به آنها خارج شویم. این وظیفه دینی ماست. 6. ویژگی دلسوزی والدین تان یک ویژگی و خصوصیت ارزشمند است. هر چند ممکن است از اختلاف سلیقه و نظر برخوردار باشید ولی دلسوزی و عطوفت و شفقت آنها نسبت به یکایک فرزندان از جمله نسبت به شما بسیار ارزشمند است و آن را قدر بشناسید و از همین خصوصیت آنها کمک گرفته و با برجسته کردن آن، گفتگوها و ارتباطات بین خودتان را در جهت جلب رضایتشان گسترش دهید. 7. اگر یکی از والدین تان تا حدی با شما موافق بود، از او بخواهید نهایت تلاشش را برای راضی کردن طرف مقابل انجام دهد، چون تأثیرگذاری زن و شوهر بر یکدیگر، مسلماً از فرزند بیشتر است. 8. دعا به درگاه حضرت حق و توسل به حضرات معصومین (علیهم السلام) را فراموش نکنید. 9. انتظار نداشته باشید این موافقت بلافاصله و سریعا شکل گیرد؛ بلکه این فرآیند، نیازمند زمان است و به تدریج به هدف خود خواهید رسید. 10. اگر والدین تان دلایل شما را قبول نکردند و همچنان مخالف بودند، می توانید از یکی از بزرگان فامیل یا آشنایانی که مورد وثوق و اعتماد و احترام شما و خانواده تان است، یا روحانی مسجد و محله تان، کمک بگیرید؛ باز به شما می گوییم که اگر ازدواج و شروع زندگی مشترکتان بدون توافق با خانواده و والدین تان صورت گیرد، احتمال فراوانی وجود دارد که حمایت آن ها را برای همیشه از دست بدهید، و این را نیز به یاد داشته باشید که ازدواج هایی که بدون توافق با خانواده و والدین صورت گرفته اند، از همان آغاز زندگی دچار مشکلات عدیده ای شده اند. به هر حال نظر ما این است که بدون رضایت والدین اقدام نکنید، مگر آنکه مخالفت آنها را برطرف ساخته و به رضایت تبدیل کنید. * با سنجیدن تمام جوانب و مشورت گیری از افراد آگاه و دلسوز و با توکل و استعانت از خداوند، ازدواج تان را طوری رقم بزنید که حسرت بازگشت به عقب و تغییر تصمیم و انتخابتان را نخورید. * موفق باشید؛ باز هم با ما مکاتبه کنید. نویسنده : علی حسینعلی پور
من پسری 23 ساله هستم که به دختری پاک و با ایمان پیشنهاد ازدواج دادم ولی خانواده ام راضی نیست و خودم هم که فکر می کنم می بینم از نظر مالی شرایط ازدواج را ندارم؛ به آن دختر هم شرایطم را گفتم ولی به هیچ وجه راضی نیست مرا فراموش کند؛ حتی به او گفته ام که خانواده ام هم راضی نیست ولی باز می گوید باید به خواستگاری من بیایی، حتی شده تنهایی بیا. خانواده اش هم گفته اند از نظر مالی نگران نباشید کمک تان می کنیم. حالا من با وجود این شرایط مالی و نارضایتی خانواده ام که به هیچ وجه راضی نمی شوند چیکار کنم؟
من پسری 23 ساله هستم که به دختری پاک و با ایمان پیشنهاد ازدواج دادم ولی خانواده ام راضی نیست و خودم هم که فکر می کنم می بینم از نظر مالی شرایط ازدواج را ندارم؛ به آن دختر هم شرایطم را گفتم ولی به هیچ وجه راضی نیست مرا فراموش کند؛ حتی به او گفته ام که خانواده ام هم راضی نیست ولی باز می گوید باید به خواستگاری من بیایی، حتی شده تنهایی بیا. خانواده اش هم گفته اند از نظر مالی نگران نباشید کمک تان می کنیم. حالا من با وجود این شرایط مالی و نارضایتی خانواده ام که به هیچ وجه راضی نمی شوند چیکار کنم؟
سخن خود را با کلامی از پیامبر اکرم(ص) شروع می کنیم:
پیامبر اکرم (ص) : (اتخذوا الاهل فانّه ارزق لکم؛ ازدواج نمایید که همراه با آن، درهای رزق و روزی به سوی شما گشوده میشود) (بحار الانوار).
*** پرسشگر گرامی؛ تصمیم به ازدواج و تشکیل خانواده و عمل به این سنت حسنه که مورد تأکید اسلام می باشد، بسیار عالی است؛ به خاطر این تصمیم، به شما تبریک می گوییم و با توجه به دغدغه هایتان، مطالبی در دو بخش (فراهم کردن شرایط ازدواج) و (راهکارهایی برای جلب رضایت والدین) در اختیارتان می گذاریم که توجه و عمل به آن ها در این وضعیت به شما کمک خواهد کرد ان شاء الله؛ پیش از پرداختن به این مطالب، نکته ای مهم را متذکر می شویم :
- بدانید که برقراری رابطه عاطفی و دوستانه با نامحرم، از لحاظ شرعی اشکال دارد و آسیب های فراوانی بر آن مترتب است؛ اینکه شما به دختری علاقه مندید و قصد ازدواج با او را دارید هیچ اشکالی ندارد، به شرط اینکه به خاطر آن دست به کارهای غیر شرعی نزنید؛ شما برای رسیدن به دختر مورد علاقه تان باید از راه ایمن آن که خواستگاری رسمی شما به همراه خانواده تان از ایشان است اقدام کنید و با توجیهات مختلف (قصد ما ازدواج است، شناخت بیشتر و ...) با دختری نامحرم وارد رابطه ای غیر شرعی نگردید. به یاد داشته باشید که پس از خواستگاری رسمی، فرصت های فراوانی برای شناخت بیشتر طرفین از یکدیگر وجود خواهد داشت و پس از تحقیقات کافی و ایجاد شناخت لازم، طرفین می توانند تصمیم خود را در زمینه ازدواج با یکدیگر بگیرند.
*** بخش اول؛ فراهم کردن شرایط ازدواج :
پرسشگر گرامی؛ فردی که به بلوغ عقلی، عاطفی، اجتماعی، اقتصادی (توانایی بالقوه اقتصادی) و جنسی رسیده باشد و این توانایی را در خود ببیند که یک زندگی مشترک را بتواند اداره و مدیریت کند، می تواند برای خواستگاری و ازدواج اقدام کند (در این امر مهم باید سنجیده عمل کرد تا بعدها با شکل گیری ازدواجی ناموفق، پشیمانی به بار نیاورد)؛ ولی اگر این شرایط را نداشت، برای داشتن یک ازدواج سالم و موفق، باید تا احراز آن ها صبر کند. البته اگر فردی به هیچ وجه نتواند شهوت خود را کنترل کند و به خاطر ازدواج نکردن به گناه بیفتد، ازدواج برای او واجب است و باید تمام تلاش خود را برای فراهم شدن شرایط ازدواج بکند (نکته بسیار مهم : درست است که واجب است ولی شرایط و مقدمات آن را خود فرد باید فراهم کند).
برای ازدواج لازم نیست که حتماً درستان به اتمام رسیده باشد، یا به سربازی رفته باشید و یا شغل ثابتی داشته باشید (سه مشکلی که بسیاری از آقایان مجرد مطرح می کنند). کافی است نگاهی به دور و اطرافتان بیندارید؛ هر روز افراد زیادی به جمع متأهلین می پیوندند. دانشجویان فراوانی که نه کاری دارند و نه در آمدی و نه به سربازی رفته اند، هر سال، طی ازدواج های دانشجویی ازدواج می کنند و ازدواج هایشان هم موفق است. افرادی در دوران سربازی اقدام به ازدواج می کنند و ... آن ها هم از جنس خود ما هستند و با خیلی از مشکلات درگیر بودند ولی مشکلات را به کناری زدند و در نهایت ازدواج کردند. اگر آن ها توانسته اند پس شما هم می توانید. درست است که توانایی اقتصادی مرد برای ازدواج لازم است، اما منظور توانایی اقتصادی بالقوه است و نه بالفعل؛ همین که فردی اهل کار و کوشش و تلاش باشد کافی است؛ چون در آینده به بلوغ اقتصادی خواهد رسید و تا قبل از آن با کمک خانواده (که گفتید خانواده دختر مورد نظر هم اعلام آمادگی برای کمک کرده) و اقوام و کمی قناعت می تواند زندگی مشترکش را شروع کند؛ کاری که اکثر جوان ها می کنند و ازدواج های موفقی هم صورت می گیرد.
مشکل مالی، فقر و نداشتن شغل، بهانه مناسبی برای ازدواج نکردن نیست. قرآن کریم این گونه طرز تفکر را غلط دانسته و با صراحت اعلام می دارد هرکس پا به عرصه ازدواج و خانواده بگذارد خداوند وضع اقتصادی او را نیز دگرگون می کند :
(و أنکحوا الأیمی منکم والصلحین من عبادکم و اما یکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله والله واسع علیم)؛ و مردان و زنان بی همسر را همسر دهید، و همچنین غلامان و کنیزانی را که صلاحیت ازدواج دارند و اگر نیازمند و فقیر باشند خداوند از فضلش آنان را بی نیاز خواهد ساخت و خداوند گشایش دهنده و داناست. (سوره مبارکه نور/ آیه شریفه 32)
در این آیه شریفه یک واژه وجود دارد که خیلی دقیق است و آن واژه فضل است. فضل یعنی اضافی. برای درک این حقیقت خوب است نسبت به موضوع روزی و رزق دقت کنید. درست است که ما کار می کنیم یا حتی ممکن است کاری فعلا نداشته باشیم، ولی غنی و بی نیاز نمودن و رزق دادن کار خدا است و خودش وسایلی فراهم می کند که انسان به همه چیز می رسد و بی نیاز می شود. ترسیدن در این امور و محاسبات افراطی کردن از ضعف ایمان است. کسی که ایمان دارد از چیزی نمی ترسد و کسی که به قدرت خدا توکل می کند، بسیار شجاعانه و با آرامش عمل می کند و موفق هم می شود. اکثر ما همین طور عمل کرده ایم و موفق هم شده ایم. این تجربه مسلمی است که اکثر مردم دارند. اشتباهی که برخی از جوانان مرتکب می شوند این است که فکر می کنند برای ازدواج همه چیز باید آماده باشد و بعد اقدام کنند. بهترین شغل با درآمد مناسب، مسکن مستقل، ماشین و ... ؛ کافی است نگاهی به اطرافیان و دوستان و آشنایانی که ازدواج کرده اند بیندارید. آیا همه آن ها موقع ازدواج شغل داشتند؟ خانه و ماشین داشتند؟ مسلماً می بینید اینگونه نبوده است. اکثر این افراد، دارایی های خودشان را بعد از ازدواج بدست آورده اند. حتی همین الان بسیاری از افراد هستند که سال ها از ازدواجشان گذشته ولی نه مسکن مستقل دارند ( اجاره نشین هستند) و نه ماشین، ولی زندگی بسیار خوب و زیبایی دارند. علاوه بر اینکه مسکن مستقل و ماشین از ضروریات زندگی نیست. پرسشگر گرامی؛ نظام عالم، بر تدریج استوار است، ایام به تندی نمی روند، ماه و فصول هم آهسته آهسته می آیند و می روند؛ یک دانه سیب مدت زیادی طول می کشد تا یک درخت شود و درخت آن ثمر بدهد و ... موفقیت هم در هر زمینه ای (از جمله زندگی مشترک) پله پله و به تدریج شکل می گیرد؛ پس نباید عجله داشته باشید. شما اگر بخواهید دارای مسکن مستقل، ماشین مناسب، شغل و حقوق بالا و ... باشید و بعد ازدواج کنید ممکن است به هیچ کدام از آن ها نرسید. اما اگر پس از داشتن شرایط نسبی ازدواج (کمک خانواده ها و ...) اقدام به ازدواج کنید، هم تلاش تان را بیشتر خواهید کرد و هم عنایت خدا (همانطور که گفته شد) در زمینه اقتصادی به افرادی که ازدواج کرده اند بیشتر است.
*** بخش دوم؛ راهکارهایی برای جلب رضایت والدین :
پرسشگر محترم؛ قبل از ارائه این راهکارها باید به عرض تان برسانیم، که رضایت قلبی والدین در ازدواج بسیار اهمیت دارد. افرادی که به این مورد توجه نمی کنند، حمایت خانواده های خود را از دست داده و با کمبودی در زندگی خود مواجه می شوند که با هیچ چیز دیگر جبران پذیر نیست و رضایت لازم از زندگی با همسر را نیز کسب نخواهند کرد (افراد مختلفی این موضوع را تجربه کرده اند). شاید برخی بگویند عشق همه چیز را حل خواهد کرد و ما برای هم کافی هستیم ولی پس از فرو کشیدن آن عشق اولیه و افتادن زندگی به روال معمولی و عادی خود، خواهند دید که نیاز به حمایت خانواده خود و رفت و آمد با آن ها را دارند. زندگی هایی بوده اند که به همین خاطر به طلاق و جدایی کشیده شده اند. پس تا رضایت خانواده جلب نشود، اقدام به این کار پیشنهاد نمی گردد.
1. زمان و مکان مناسبی برای بحث مجدد در رابطه با این موضوع مهم انتخاب کنید. زمانی را انتخاب کنید که خانواده تان در گیر کاری نباشند، خسته نباشند و یا دغدغه خاصی نداشته باشند، تا با توجه و تمرکز و آرامش بتوانند به صحبت های شما با دقت گوش کنند؛ همچنین مکانی را برای صحبت انتخاب کنید که دور از سر و صدا، عوامل پرت کننده حواس یا تنش زا باشد تا تأثیر سخنان تان به خاطر این عوامل محیطی کم یا بی اثر نشود.
2. چگونه صحبت کردن و استفاده درست از کلمات و واژه ها که خود نوعی هنر است نیز برای اثر گذاری کلام، ضروری است. کلام را باید در ظرف مناسبی ارائه کرد، که ظرف مناسب در این گونه موارد استفاده از کلمات به جا، درست و مودبانه است. برای مثال شما می توانید شربتی گوارا را در شیشه ای بلوری و تمیز بریزید و به دیگران ارائه کنید و می توانید همان شربت گوارا را در ظرفی که ظاهرش کثیف و نازیباست بریزید و ارائه کنید؛ در هر دو ظرف، یکنوع شربت ریخته شده، ولی کسی به شربتی که در ظرفی قرار دارد که ظاهرش کثیف است رغبتی ندارد و توجهی به آن نمی کند. کلام هم همین گونه است شما می توانید محتوای پیامتان را به هر شکلی به مخاطب انتقال دهید، اما اگر آن را در ظرفی نامناسب ارائه کنید پیامتان اثری نخواهد داشت و تلاش تان عقیم و بی ثمر خواهد بود.
3. صحبت های خود را طوری مدیریت کنید که خانواده تان به سرعت و بدون تفکر و بدون شنیدن تمام حرف هایتان نسبت به آن ها حالت تهاجمی نگیرند. از اشتراکاتی که درباره موضوع ازدواج با خانواده دارید شروع کنید. سریع به سراغ اصل مطلب نروید. آماده سازی و همچنین شروع از کل و رسیدن به جزء از اصولی هستند که در این جا باید رعایت کنید.
4. شرایط موجود را به طور دقیق و واضح برای خانواده تان تشریح کنید. با صبر و حوصله و بیانی منطقی دلایل خود را جهت ازدواج با دختر مورد نظر برای آن ها شرح دهید تا نگران تصمیم احساسی شما نباشند. به خانواده تان دقیق و بی پرده بگویید و توضیح دهید که چرا به آن دختر علاقه مند شدید؟ چه خصوصیاتی در او دیدید؟ وضعیت اقتصادی خود را برای آن ها تشریح کنید و بگویید آن دختر و خانواده اش وضعیت مرا قبول دارند و کمکم خواهند کرد؛ نیاز خود را به ازدواج بگویید و بگویید شاید چنین موقعیتی برای ازدواج دیگر برایتان فراهم نشود؛ و هر آنچه که به این زمینه مربوط است را دقیق و واضح مطرح کنید و با آن ها در این زمینه مشورت کنید و از تجربیاتشان استفاده کنید. تمام اینها باید در فضایی آرام و منطقی صورت گیرد. صحبت های مطرح شده توسط خانواده درباره این موضوع را نیز دقیق گوش کنید و تحلیل کنید و علت اصلی مخالفت آن ها را متوجه شوید و سعی در رفع آن کنید. با توجه به شناختی که در این باره کسب می کنید و به دور از تعصب، آینده پیش روی این موضوع را برای خود ترسیم کنید. اگر آن را روشن دیدید، روی خواسته تان مصر باشید (تا رضایت آن ها را جلب نمایید) و اگر آن را تیره و تار دیدید، از خواسته تان چشم پوشی کنید.
5. هنگام مطرح کردن این موضوع، رعایت ادب و احترام نسبت به والدین و خانواده را هرگز فراموش نکنید. در دین اسلام احترام به پدر و مادر بسیار فراوان سفارش شده است. فرزندان باید همیشه و همیشه احترام به والدینشان را فراموش نکنند و کمال احترام و ادب را نسبت به والدینشان ابراز دارند. حتی اگر به نظرمان آن ها اشتباه می کنند ما نمی توانیم حتی ذره ای از دایره ادب نسبت به آنها خارج شویم. این وظیفه دینی ماست.
6. ویژگی دلسوزی والدین تان یک ویژگی و خصوصیت ارزشمند است. هر چند ممکن است از اختلاف سلیقه و نظر برخوردار باشید ولی دلسوزی و عطوفت و شفقت آنها نسبت به یکایک فرزندان از جمله نسبت به شما بسیار ارزشمند است و آن را قدر بشناسید و از همین خصوصیت آنها کمک گرفته و با برجسته کردن آن، گفتگوها و ارتباطات بین خودتان را در جهت جلب رضایتشان گسترش دهید.
7. اگر یکی از والدین تان تا حدی با شما موافق بود، از او بخواهید نهایت تلاشش را برای راضی کردن طرف مقابل انجام دهد، چون تأثیرگذاری زن و شوهر بر یکدیگر، مسلماً از فرزند بیشتر است.
8. دعا به درگاه حضرت حق و توسل به حضرات معصومین (علیهم السلام) را فراموش نکنید.
9. انتظار نداشته باشید این موافقت بلافاصله و سریعا شکل گیرد؛ بلکه این فرآیند، نیازمند زمان است و به تدریج به هدف خود خواهید رسید.
10. اگر والدین تان دلایل شما را قبول نکردند و همچنان مخالف بودند، می توانید از یکی از بزرگان فامیل یا آشنایانی که مورد وثوق و اعتماد و احترام شما و خانواده تان است، یا روحانی مسجد و محله تان، کمک بگیرید؛ باز به شما می گوییم که اگر ازدواج و شروع زندگی مشترکتان بدون توافق با خانواده و والدین تان صورت گیرد، احتمال فراوانی وجود دارد که حمایت آن ها را برای همیشه از دست بدهید، و این را نیز به یاد داشته باشید که ازدواج هایی که بدون توافق با خانواده و والدین صورت گرفته اند، از همان آغاز زندگی دچار مشکلات عدیده ای شده اند. به هر حال نظر ما این است که بدون رضایت والدین اقدام نکنید، مگر آنکه مخالفت آنها را برطرف ساخته و به رضایت تبدیل کنید.
* با سنجیدن تمام جوانب و مشورت گیری از افراد آگاه و دلسوز و با توکل و استعانت از خداوند، ازدواج تان را طوری رقم بزنید که حسرت بازگشت به عقب و تغییر تصمیم و انتخابتان را نخورید. *
موفق باشید؛ باز هم با ما مکاتبه کنید.
نویسنده : علی حسینعلی پور
- [سایر] سلام. دختری 17 ساله هستم.حدود1 ساله که با پسری 20 ساله دوستم، خانواده ی ما و خودم مذهبی هستیم ولی من به طور خیلی اتفاقی با این آقا آشنا شدم.حتی مادرم چند وقت پیش از رابطه ی ما مطلع شدند و با من برخورد شدیدی داشتندو تا یه مدت به من بی اعتماد شده بودند ولی این اعتماد رو دوباره جلب کردم. پدرم هم 11 سال پیش فوت کردند. این آقا رو دیدم ولی رو در رو تا حالا با هم صحبت نکردیم، به من پیشنهاد ازدواج دادند، من خودم راضی هستم چون اخلاق خوبی دارند و تقریبا از نظر مالی و مذهبی هم کفو هستیمواما برای به وجود آمدن شرایط ازدواج باید 6 سال صبر کنیم،نگران موافقت نکردن خانواده ی خودم و ایشون هستم و عواقب این ازدواج، آیا این ازدواج درست است؟
- [سایر] با سلام دختری 29 ساله هستم که چندی قبل با یک پسر 26 ساله با قصد ازدواج آشنا شدم از نظر معیارهای ازدواج مناسب همدیگر هستیم و تمام شرایط ازدواج را داریم از نظر تحصیلی هم در یک سطح هستیم تنها مشکل ما از نظر سنی و اینکه چگونه این موضوع را به خانواده ها بگوییم است مساله دیگری که وجود دارد من از نظر ظاهری اصلا به یک دختر 29 ساله نمیخورم و همه فکر میکنند من یک جوان 22 یا 23 ساله هستم و به همین خاطر همیشه خواستگارانی با سن کمتر از خودم دارم طرف مقابلم هم بخاطر جسه بزرگ 28 یا 29 ساله میخورد از نظر اینکه
- [سایر] با سلام.من پسری 23 ساله هستم و دبیر آموزش و پرورش میباشم.پدر و مادرم دختری را به من معرفی نموده اند که 3 سال از من بزرگتر است و از میخواهند با وی ازدواج کنم.البته ما با خانواده ایشان رابطه آشنایی بسیار قدیمی داریم و ایشان را به خوبی میشناسیم.ایمان ،اخلاق و خانواده دار است.تحصیلات وی پزشکی میباشد.با توجه به روابطی که داریم متوجه رضایت ایشان و خانواده شان شده ام.لطفا مرا راهنمایی کنید.
- [سایر] با سلام و عرض خسته نباشید من دختری 22 ساله هستم که در حال حاضر دانشجو می باشم و به زودی درسم تمام می شود . من تنها دختر خانواده هستم و از لحاظ وضعیت اقتصادی و خانوادگی و ظاهری در شرایط متوسط رو به بالاهستم . تا به حال خواستگاران زیادی داشته ام که خانواده ام به دلایل گوناگون آنها را رد کرده اند . با این وجود رفتار خانواده ام به گونه ای است که از این که تا به حال ازدواج نکرده ام احساس حقارت می کنم و از سمت خانواده تحت فشار هستم . از جهتی خودم هم به شدت احساس تنهایی می کنم از طرفی مدتی است که خواستگارانم هم کم شده اند . و این مرا بیشتر نگران می کند . از شما می خواهم که مرا راهنمایی کنید
- [سایر] دختری هستم 29 ساله و اخیرا خواستگاری داشتم که تمام شرایط از نظر تحصیلات- شغل - موقعیت اجتماعی و موقعیت مالی را دارد ولی تنها مشکل من در ارتباط با سن ایشان است که 43 سال می باشد. لطفا مرا راهنمایی کنید که چگونه تصمیم گیری کنم؟ آیا این اختلاف سنی میتواند مشکل ساز باشد؟
- [سایر] سلام خسته نباشید من دانشجویم.کارشناسیم آخرشه.سه باراخراج شدم و اعاده به تحصیل گرفتم.نسبتا آدم مذهبی ای هستم. یکسال پیش چند دختر بهم پیشنهاد ازدواج دادن تا تصمیم گرفتم با گفتنش به خانواده کمک بخوام و ازدواج کنم. تاالان ازدواج نکردم. نهایتا این اواخر بود که کم آوردم و با یک دخترباکره بدون اطلاع خانواده ها صیغه کردیم. البته در حد حرف زدن و دیدن بوده. الان درحال خواستگاری از یک دختر دیگه ام که مذهبی تره. حتی از منم مذهبی تره. از طرفی محبتی بین منو اون دختر صیغه ای ایجاد شده. موندم چکارکنم. به خانوادم بگم و برم سراغش؟ولش کنم و مورد جدیدو پیگیر بشم؟اگراینکارو بکنم مشکل ایجاد نمیشه؟
- [سایر] با سلام من حدود یکسالی هست که در محل کارم به دختری علاقه مند شدم ولی از نظر سطح مالی،فرهنگی و تحصیلات و خانواده با هم اختلاف داریم و من از اینکه این دختر خانمو برای ازدواج به خانوادم معرفی کنم میترسم چون میدونم که قبول نمیکنن. لطفا منو راهنمایی کنین که چیکار کنم. با تشکر
- [سایر] من دختری 27 ساله هستم که تا به حال خواستگاری نداشتم در صورتی که هم در خانواده خوب هستم و از نظر مالی مشکلی نداریم و پدر و مادرم از هر حیث زبانزد همه هستند. خیلی دوست دارم ازدواج کنم، نمیدانم چه کنم؟ اگه نمازی هست دعایی هست کاری هست بگید تا انجام بدم؟
- [سایر] با سلام و خسته نباشید دختری هستم 21 ساله از مشهد .در حال حاضر با پسری 23 ساله رابطه ای جهت اشنایی برقرار کردم شرایط و اخلاق ایشان خوب می باشد ولی تنها مشکلی که من را خیلی ازار میدهد این است که وقتی به خانه میرود نه جواب زنگاهی مرا میدهد و نه جواب اس ام اس میدهد گویا خانواده اش مخالف رابطه قبل از ازدواج میباشند و این دلیل ایشان برای این کارش میباشد از دوستانش شنیده ام که وقت زیادی را با همکارانش در خارج از وقت اداری میگذراند ولی کمتر من را در جمع هایشان میبرد وپیش دوستان مطرح میکند .این اواخر مقداری بد دل شدم ولی مطوینم که خطایی از ایشان سر نمیزند ولی نمیتوانم فکرم را به مسایل بد درگیر نکنم حال از شما میخواهم راهنمایی ام کنید که ایا ادامه دهم چیکار کنم که ارامش سابق را به دست اورم با تشکر از شما
- [سایر] سلام میرم سر اصل مطلب من دختری 23 ساله دانشجو و از خانواده عادی خودم هم دختری عادی با دین و مذهب عادی مدتی است پسر عموی من به من ابراز علاقه کرده است پسری است 24 ساله بسیار مومن و با اعتقادات قوی دانشجو سال اخر به دلیل فامیل بودن ایشون امدن با خودم مطرح کردن که اگر من موافق باشم وشرایط ایشون را قبول دارم بعددر حانواده مطرح شود شرایط ایشون سخت نیست و من هم قبول دار که اصلی ترین داشتن حجاب کامل نمیگم من ندارم و حجاب محکمتر از این میخواهند بیشتر مسئله من شرایط مالی ایشون هستن من خانواده خود رامیشناسم نمیگم مادی فکر میکنن ولی خوب نمیتوانند با به کسی که هیچ شرایط تامین مالی خانواده ندارد بدهند اخه پدریعنی عموی بنده با کل خانواده قطع رابطه کردن ما اصلا\"ایشون را نمیبینیم پسر عموی من به این فکر امدن جلو که ما عقد میکنیم بعد از 2 و 3 سال دیگه شرایط خوب شد عروسی ولی من گفتم دوست ندار بیش از 1 سال عقد بمونم حالا من خودم موندم ایا با خانواده مطرح کنیم یا همین طور بماند تا شرایط بهتری پیدا کنند ممنون میشم راهنمایی کنید تا بین خانواده ها مشکلی پیش نیاد (این برای سومین بار است که میفرستم)