از دعا خسته شدم؛ از مجردی خسته شدم؛ از بس توسل کردم به امام زمان (عج) خسته شدم؛ از گناه بدم می یاد و می ترسم؛ چه طور به خدا بگم به خاطر ترس از دور شدن از اونه که می خوام ازدواج کنم؟ چرا خدا درکم نمی کنه؟ پرسشگر گرامی؛ ارتباط شما با این نهاد را قدر می دانیم و از اینکه با جوانی همچون شما در ارتباطیم که ذهن منطقی اش راه مشورت را برای عبور از این دغدغه برگزیده، خدا را شاکریم. امیدواریم پاسخ ما گره ای از کار شما باز کند. پیش از پاسخ به پرسش تان، به این درخواست ما توجه فرمایید. لطفاً در مکاتبات بعدیتان با این مرکز که مایه خرسندی و مباهات ما می باشد، سعی کنید اطلاعاتی را که می تواند ما را در پاسخگویی بهتر به شما یاری کند در اختیار ما قرار دهید، از جمله مشخصات فردی ، وضعیت خانوادگی، تحصیلی و .... که دانستن آنها میتواند راهنمایی های ما را دقیق تر و به واقعیت زندگی شما نزدیکتر کند. مطمئنا شما هم با ما موافقید که پی بردن به همه این مسائل که تأثیر بسیار جدی در روند مشاوره دارد، از طریق چند جمله ای که پرسشگران می نگارند کار آسانی نیست. وجود اطلاعات درست و مرتبط با مراجع از جمله بایسته های مشاوره و راهنمایی است و برای ریشه یابی مشکل و پاسخگویی صحیح حیاتی و الزامی است. وقتی ما از پرسشگر اطلاعاتی در دست نداشته باشیم در پاسخگویی نمی توانیم حق مطلب را درست ادا کنیم و امکان اینکه راهنمایی ما بی فایده باشد وجود دارد. با این حال بر حسب وظیفه مطالب زیر تقدیم تان می شود به این امید که گره ای از کار شما باز کند. پرسش شما در واقع از دو چیز است : الف) راز عدم استجابت دعا ؛ ب) مشکل ازدواج . لذا در دو قسمت به پرسش شما پاسخ می دهیم : *** بخش اول؛ راز عدم استجابت دعا قبل از پرداختن به این موضوع تذکر دو نکته لازم است و آن اینکه : 1. یک هشدار خیلی مهم به همه دوستان، چه پسر و چه دختر می دهم و آن اینکه نگذارید خواسته داشتن همسر قلبتان را تصرف کند، متاسفانه بعضی ها از بس تحت فشار قرار می گیرند همه عباداتشان می شود صرف خواستن همسر و خود خدا فراموش می شود. 2. خواهر گرامی دعا و توسل به اهل بیت علیهم السلام برای هر کاری لازم هست، ولی اگر انسان در خانه بنشیند و فقط دعا کند و توقع داشته باشد، شوهری از غیب پیدا شود و با او ازدواج کند، هرگز به سرانجام نخواهد رسید. برای ازدواج کردن - چه زن و چه مرد - مانند هر کار دیگری راهکارهای مشخصی وجود دارد که باید از این روش ها استفاده کنید. در ادامه و در بخش مربوط به مشکل ازدواج در این زمینه بیشتر صحبت خواهیم کرد. و اما راز عدم استجابت دعا : گاهی این سوال به ذهن انسان می رسد که اگر خداوند صدای ما را می شنود، به دعا و درخواست ما آگاه است، توانایی اجابت هم دارد و خودش فرموده : از من بخواهید تا اجابت کنم، و یا گفته شده دعا در بعضی مواضع و مکانها مستجاب می شود؛ پس چرا برخی اوقات شاهد اجابت (سریع) دعاهای خود نیستیم؟ توضیحات زیر، پاسخگوی این نوع سوالات خواهد بود : انسان مرتبط با خدا میکوشد از طریق دعا (راز و نیاز و مناجات و عبادت) به خدا نزدیک شود. وقتی با کسی آشنا شدی و ارتباط پیوسته شما زمینه اعتماد را فراهم ساخت و از دوستان صمیمی او به شمار آمدی، در هنگام نیاز به خانهاش میروی. شرط دوستی را به جا میآوری. میثاق و محبت را استوار میسازی. او نیز در را باز میکند . شما را در اندرون پذیرایی مینماید و مورد لطف و عنایت ویژه قرار خواهد داد. بر این اساس هر دعایی از انسان مورد اجابت خدا است؛ زیرا خداوند به طور مطلق و بی هیچ قیدی فرمود : ( مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم) ، اما از نظر تعالیم دینی ما، استجابت همواره به معنای برآورده شدن و عملی شدن آنچه ما خواسته ایم نیست. این امر معقول و پذیرفتنی نیست و با سایر سنت های قطعی الهی در عالم همخوانی ندارد. مثلاً فرض کنید اگر در شب قدری مادری برای سلامت و بازگشت فرزند رزمنده اش از میدان جنگ دعا کند. از آن سو فرزندش نیز برای شهادت و شهید شدن دعا کند، تکلیف چیست؟ آیا می شود این رزمنده هم شهید بشود و هم نشود؟ البته این یک مثال بسیار ساده و معمولی است. مثال های بسیاری از این دست می توان زد. تازه مثال ها و موارد تنها صورت های ظاهری است که برای ما قابل درک است. به علاوه اگر همه خواسته های انسان ها در دعاهایشان بر آورده شود، لازم می آید همه نظام دقیق عالم به واسطه دعاهای گوناگون بندگان در شرائط خاص استجابت به هم بریزد و ساختار عالم و حوادث آن هر روز بسته به دعاهای بندگان شکل جدیدی به خود بگیرد که این امر معقول و منطقی نیست. معنای درست استجابت همان است که از روایات استفاده میشود که به ما گفته شده : هیچ دعایی بی اثر نیست. هر دعایی در دنیا و آخرت تأثیر مناسب خود را دارد. هر دعای مقبولی یقیناً به استجابت میرسد، اما گونههای استجابت آن مختلف است. امام سجاد علیه السلام میفرماید: (دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد : 1. یا برای او ذخیره میگردد؛ 2. یا در دنیا برآورده میشود؛ 3. یا بلایی را که میخواست به او برسد، از وی برمیگرداند) (1). چنان که از روایات برمی آید، برخی از دعاها مورد توجه خداوند قرار نمی گیرند. از آن ها تعبیر به (دعای غیر مسموع ) می شود. اما دعا با شرائط خاص و در موقعیت های ویژه مستجاب است. راز عدم استجابت آن جوری که باب میل ما باشد ، در این واقعیت نهفته است که ما از باطن هستی و مصالح حقیقی خود و جهان بی خبریم. به همین دلیل گاهی میپنداریم خیر و مصلحت ما در تحقق و برآورده شدن حاجتی یا دفع و رفع مشکل و مانعی است. بر اساس این پیش فرض وقتی میبینیم خواستة ما برآورده نمیشود، رنجیده خاطر میشویم! در حالی که اگر حجاب از روی (حقیقت باطنی) عالم کنار رود و آینده و نتیجه برخی خواستهها برای ما روشن گردد، از تقاضا و درخواست خود منصرف میشویم و خدا را شکر میکنیم که خواسته و حاجت جاهلانه ما را آن گونه که می خواستیم، برآورده نکرده است. به بیان دیگر: خداوند نسبت به بندگانش مهربان است. خیر و خوشبختی مؤمنان را میخواهد، از این رو اگر خواسته آنان به ضررشان است، اما آنان به جهت عدم اطلاع از باطن امور از خداوند آن را میخواهند، اجابت نمیکند. اما چنان که گفتیم اصل دعای او بی اجابت و بی اثر نخواهد بود. به علاوه عدم اجابت ظاهری دارای آثار وبرکات بسیاری برای او خواهد بود. اگر کسی بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنیا، چه پاداشی برای او در آخرت در نظر گرفته است، هرگز از آن ناراضی نمیشود. امام صادق علیه السلام میفرماید : (روز قیامت خداوند میفرماید: ای بنده من! مرا خواندی و اجابتت را به تأخیر انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنین و چنان است. پس مؤمن آرزو میکند که کاش هیچ دعایی از او در دنیا اجابت نمیشد، برای ثواب و پاداش نیک که میبیند) (2). مهم تر از هر دعا و اجابتی در دنیا سنت آزمایش خداوند از بندگان است. حقیقتی که همه بندگان خدا از بزرگ ترین انبیا تا کم ترین افراد از آن مستثنا نشده اند. چه بسا یکی از مهم ترین آزمایش های خداوند برای بندگان خوبی چون شما تأخیر در اجابت ها و سنجش میزان صبر و حسن ظن شما به خداست. البته شیطان در یکی از مواردی که وسوسه میکند، تأخیر اجابت دعا است. از این راه انسان را مأیوس میکند تا او به خدا بدبین شود. ائمه اطهار علیهم السلام به این نکته توجه داشته و همگان را از افتادن به دام بدبینی و سوء ظن به خدا برحذر داشتهاند. امیرمؤمنان علی علیه السلام میفرمایند : (دیر اجابت نمودن خدا، تو را ناامید نکند که بخشش، بسته به مقدار درخواست است. چه بسا در اجابت دعای تو تأخیر رخ دهد تا درخواست تو طولانیتر گردد و بخشش خدا کاملتر شود. چه بسا چیزی را خواستهای به تو نداده، ولی بهتر از آن را در این دنیا یا آن دنیا داده و یا بهتر آن بوده که آن را از تو باز دارد. چه بسا چیزی را طلب نمودی که اگر به تو میداد، تباهی دین و دنیای خود را در آن میدیدی). (3) پس مراقب باشید شیطان با وسوسه هایش شما را در دام خود نکشد و از خدای رحیم و مهربان دورتان نکند. *** بخش دوم؛ مشکل ازدواج در پاسخ مسئله ای که تحت عنوان مشکل ازدواج مطرح کرده اید توجه تان را به مطالب زیر جلب می کنم : - قبل از هر چیز لازم است دو نکته را تذکر دهم : اولاً : دختران، گل های محفل خانواده و میوه های زیبا و معطر زندگی اند که همانند گل ها و میوه های درختان طبیعت، هم زمان و با هم نمی رسند و غنچه هایشان خندان نمی گردند، بلکه برخی زودتر و بعضی دیرتر می رسند یا شکوفه می کنند. دیر رسیدن میوه ای دلیل بر نامرغوب بودن آن نیست، چنان که زود رسیدن دلیل بر مرغوبیت آن نمی باشد. پس صبر پیشه ساز و بر اعصاب و روان خویش مسلط باش و توجه و عمل به مطالب زیر را با توکل و توسل و دعای همراه با شرایط همراه ساز که انشاءالله نتیجه خواهی گرفت. ثانیاً : خداوند نظام هستی را بر پایة حکمت آفرید و فرمان خود را تحت عنوان اوامر و نواهی، بر اساس مصالح و مفاسد قرار داد. با توجه به این اصل، هر چیزی را که آفرید، حکمتی در کار بود و هر فرمانی صادر کرد مصلحتی در بین بود. گاهی انسان از راز آفرینش برخی موجودات آگاه می گردد و در بسیاری از امور به عللی بی اطلاع از آن است. گاهی آدمی چیزی را به منفعت و مصلحت خویش تشخیص می دهد، در حالی که چنین نیست و گاهی چیزی را بد و شرّ می پندارد، حال آن که روزنة رحمت الهی از همان جا به رویش گشوده می گردد. قرآن می فرماید : ( چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آن که شرّ شما در آن است و خدا می داند و شما نمی دانید) (4). بنابراین ممکن است خواسته شما اجابت شده باشد، اما خیر و صلاح شما در تأخیر آن باشد. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید : ( خداوند سرنوشت انسان و جریان امور هستی را بر اساس آن چیزی که مقتضای حکمتش است ، تقدیر و تنظیم می نماید، نه بر پایه ای که انسان دوست دارد و خوشحال می گردد) (5). - درست است که ازدواج برای همه جوانان خصوصاً ما خانم ها از اهمیت خاصی برخوردار است و معمولاً یک خانم دوست دارد با ازدواج و بعد مادر شدن به احساس آرامش و تکامل برسد، اما این مسئله نباید آنقدر بزرگ و مهم شود که تمام زندگی ما را تحت الشعاع قرار داده و مثل یک ابر سیاه و تیره بر سراسر وجود و زندگی ما سایه بیندازد. ازدواج بخشی از زندگی ما انسانهاست نه همه آن. آیا عاقلانه است که به خاطر بخشی از زندگی همه آن را خراب کنیم؟ بنابراین در صورتی که به هر دری زدیم، ولی موفق به این کار نشدیم، نباید فکر کنیم نابود شده ایم. زندگی ما جنبه های دیگری هم دارد؛ کار، ورزش، هنر، تحصیل، فعالیت های فرهنگی و مذهبی، تفریح و ... که باید به آنها پرداخت و این مسأله را فراموش کرد تا زمینه آن فراهم شود. بنابراین توصیه ما این است که دیگر به این مسأله فکر نکنید و به سایر ابعاد زندگی خود مشغول باشید. می دانیم که سخت است و هیچ گاه به طور کلی فراموش نخواهد شد. اما بی توجهی به آن، فشارها را کمتر می کند و تحمل زندگی را برای شما آسانتر می نماید. با این کار از زندگی بیشتر لذت خواهید برد. - شما اگر می خواهید اندکی از حجم مشکلات بکاهید و تحمل آنها را برای خود آسان کنید چاره ای ندارید جز اینکه به این نکات دقت کنید و توجه داشته باشید که وقتی مشکل قابل حل نیست، باید خودمان را بزرگ کنیم تا مشکل کوچک شود و آن را ریز ببینیم. از همه اینها گذشته شما تنها دختری نیستید که با این مسئله مواجهید. دختران شایسته فراوانی هستند که هم از نظر ظاهری و شخصیتی و هم از نظر خانوادگی مشکلی ندارند اما سنشان بالا رفته و ازدواج نکرده اند و یا حتی یک خواستگار هم ندارند. خواهر خوبم! ما انسانها با مسایل و مشکلاتی که بر سر راهمان قرار می گیرند دو جور برخورد می کنیم. بعضی از ما از یک مسئله کوچک یک کوه بزرگ می سازیم و آن را برای خودمان تبدیل به یک مشکل لاینحل می کنیم. مدام غصه می خوریم و باعث ناراحتی اطرافیانمان می شویم و در یک جمله زندگی را برای خودمان و خانواده و اطرافیانمان تبدیل به جهنم می کنیم. اما عده دیگری از ما آدم ها وقتی با یک مشکل روبرو می شوند سعی می کنند جوانب قضیه را خوب بسنجند و ببینند اشکال کار کجاست. اگر در بوجود آمدن مشکل خود یا خانواده مان مقصر بودیم سعی می کنیم با برطرف کردن اشکال، مسئله را حل کنیم. اما اگر دیدیم حل مسئله از توان ما خارج است و یا اصلاً اشکال از ما نیست تمام تلاشمان را برای پذیرفتن مسئله و کنار آمدن با آن بکار می بریم. به این ترتیب هم از خودخوری بیهوده خلاص می شویم و هم از دیگر جلوه ها و جنبه های شیرین زندگی لذت می بریم. به نظر شما کار کدام گروه بهتر است؟ مطمئنا شما هم با ما هم عقیده اید که گروه اول همیشه نگران و ناراحت و غمگین و افسرده خواهند بود و گروه دوم با ابتکار و خلاقیت و بهرهمند شدن از دیگر توانمندی های خود، شاد و بانشاط زندگی خواهند کرد و فعّال و سر زنده با همان امکانات و شرائط موجود، زندگی را بر خود سهل و آسان خواهند گرفت. حال شما می خواهید جزو کدام گروه باشید؟ انتخاب با خودتان است. اما مشکل کجاست و چه چیز باعث تاخیر در ازدواج برخی دختران می شود؟ اطرافمان را که خوب نگاه کنیم دختران مجردی را می بینیم که آرزوی یک ازدواج سعادتمندانه و مومنانه را دارند و این انتظاری بجا و بحق است اما مشکل جائی بروز می کند که همین دختران با بعضی رفتارهایشان در این مسیر مانع ایجاد می کنند. در ادامه به چند نکته و توصیه کلیدی می پردازیم. قطعاً تمام این موارد برای همه صدق نمی کند. اما از آنجا که ما در مورد بسیاری از مسایل زندگی شما بی اطلاعیم نکات زیر را مطرح می کنیم و این خود شما هستید که باید با دقت در آنها پاسخ مناسب را بیابید. 1. اولین نکته ای که شایسته است بدان توجّه داشته باشید آن است که باید ببینید دلایل تأخیر در ازدواج تان و موانع ازدواج شما چیست؟ و با دقت این موانع را شناسایی و برای رفع آنها تلاش کنید. گاهی وقتها راهی جز این نیست که شما یک تغییری در خود و یا در ساختار خانواده ایجاد کنید. یعنی بررسی کنید که علت این رخداد چیست؟ اگر خود یا خانواده تان مقصر هستید آن را مرتفع سازید، چه اینکه اگر بافت خانواده تغییر نکند همچنان این مشکل باقی خواهد ماند. برای ایجاد تغییر باید راهکار مناسب پیدا کرد؛ مثلاً اگر افرادی را در فامیل می شناسید که می توانند نقش مؤثر داشته باشند مشکل را با آنها در میان بگذارید تا مشکل گشایی کنند و با بصیرت دادن به پدر و مادرتان شرایط را تغییر دهند. گاهی اوقات نیز خانواده باید در رفتارهای اجتماعی خود تجدید نظر کند؛ چه بسا برخی از اشتباهات گذشته به ساختار خانواده شما و همچنین به وجهه اجتماعی آن آسیب وارد کرده؛ باید نقاط ضعفی که باعث این آسیب ها شده شناسایی و سپس در صورت امکان جبران کرد. 2. به اندازه دیده شوید. تصدیق می کنید که مردم که نمی توانند بیایند یکی یکی درب خانه ها را بزنند و دختران جوان دم بخت را جستجو کنند پس لازم است شما در محافل و مجامعی که در آن شأن و حرمتتان حفظ می شود به اندازه لازم حضور داشته باشید، به ویژه در محافل مذهبی مثل مساجد و حسینیه ها، البته با نیت جلب رضایت خداوند، نه صرفاً جهت دیده شدن. این را گفتم چون بعضی از دختر خانم ها یا در کنج خانه با چیپس و پفک و تلویزیون و تلفن و اینترنت مشغولند یا برعکس دائماً بدون رعایت شأن و منزلتشان در حیاط یا سلف سرویس دانشگاه و امثالهم مشغول جلوه نمائی هستندکه در هر دو صورت مردم در موردشان قضاوت خوبی نخواهند داشت. پس برای حضور در اجتماع تعادل را حفظ کنید. 3. درست دیده شوید. حتماً می دانید که ناپاک ترین پسران هم برای ازدواجشان به دنبال دخترانی پاک می گردند (که البته خدای متعال، به استناد آیه 26 سوره مبارکه نور مانع چنین ازدواجی می شود) لذا همچنان در انظار مردم عفیف و پاک حاضر شوید و در صورتیکه مانتوئی یا چادری هستید لطفاً کامل از این دو پوشش استفاده کنید چون معنی ندارد دختر خانمی چادر را مثل شنل به سر کند در حالیکه مانتوی قرمزش زیر آن جلوه نمائی کند یا موهایش از زیر چادر به وضوح در معرض دید نامحرم باشد یا دخترخانمی مانتو بدن نما به تن کند یا روسری را آنچنان به سر کند که نیمی از موی سرش را بیشتر نپوشاند. اینها را گفتم که بگویم مردم از کیفیت پوشش شما در موردتان قضاوت می کنند. 4. مؤدب باشید. من که تا بحال کسی را ندیده ام که معتقد باشد که کم ادب است اما حتماً شما هم اطرافتان انسانهای مؤدب زیادی را دیده اید و از نوع کلام و برخوردشان لذت برده اید (آدم های متملق را نمی گویم) در هر صورت هر چقدر بیشتر مراقب اعمال و گفتارتان باشید خصوصاً اینکه تمرین کنید خوب و بجا و به اندازه سخن بگویید برایتان بهتر است؛ حالا برای اینکه متوجه شوید که چقدر مودب هستید کافیست نگاهی به رفتار و گفتارتان با پدر و مادر و اطرافیانتان بیاندازید. از خدا خواهیم توفیق ادب/ بی ادب محروم ماند از لطف رب. 5. سطح توقعاتتان را اندکی پایین بیاورید، خصوصاً اگر تحصیلات بالایی دارید در مورد سطح تحصیلات طرف مقابل تان سختگیری نکنید. در جامعه امروز ما، برخی پسران واجد شرایط ازدواج نسبت به برخی دختران از سطح تحصیلات پائین تری برخوردارند که آنهم دلایل متعددی دارد که واضح ترین آنها خدمت مقدس سربازی است، لذا هنگام انتخاب همسر هم به دنبال موردی با سطح تحصیلات پائین تر یا همسطح خودشان می گردند و البته این مورد ناشی از مسائل فطری مردهاست که دوست دارند جلوی همسرشان همه چیز تمام باشند لذا سطح توقعاتتان را پایین آورده و این مسئله را در جمع ها و مناسبت های مختلف بیان کنید. 6. مرد رؤیاهایتان را فراموش کنید. دختران معمولاً در خیالاتشان برای جزئیات زندگی آینده شان طرح و نقشه ها دارند برعکس پسران، اما این خیالات خصوصاً در مورد مرد زندگی شان گاهی دردسر ساز می شود. این را گفتم که خواهش کنم به پسرانی که از راه صحیح به خواستگاری تان می آیند بی جهت و بدون تحقیق در احوالاتشان جواب رد ندهید، صرفاً چون شبیه مرد رویاهایتان نیستند. چون امکان دارد خیلی گزینه ها متعدد نباشد و بی همسر بمانید و بدانید هیچ زنی تابحال با مرد رؤیاهایش ازدواج نکرده، پس شما هم منتظرش نباشید. در صورتی که خواستگار یا خواستگارانی برای شما آمد ، ضمن در نظر گرفتن معیارهای و ملاک های ازدواج موفق، از وسواس و سخت گیری بیش از حد اجتناب کنید و اگر حدود 60 تا 70 درصد شرایط را داشت ، حتماً به او جواب مثبت دهید، مطمئنا با هنرمندی دو طرف می توانید بقیه شرایط را نیز در ادامه زندگی خودتان تکمیل نمایید. 7. قیافه شما خوب است؛ شاید تا بحال چند خواستگار به منزل شما آمده باشد و پس از یک جلسه اعلام انصراف کند که این اعلام انصراف می تواند دلایل متعددی داشته باشد از جمله نپسندیدن رفتار یا گفتار یکی از اعضای خانواده شما یا احساس اختلاف فرهنگی یا اقتصادی و ... ؛ یکی از موارد هم شاید این باشد که آقا پسر چهره شما را نپسندیده باشد که مهم نیست به قول استاد قرائتی (بعضی از زن ها را آدم می بیند دماغشان مثل لامپ است و مرد هم لبانش مثل شتر ولی خوش و خرم و با عشق با هم زندگی می کنند) حالا حتماً نیاز نبود استاد قرائتی هم بفرمایند چون اگر درست به اطرافمان نگاه کنیم خیلی از من و شما نا خوشگل ترها هم ازدواج کرده اند پس با حفظ اعتماد به نفس صبور باشید و امیدوار به رحمت پروردگار و روی خودتان عیب نگذارید. 8. هنر بیاموزید؛ خود شما هم اگر قرار باشد برای برادرتان به دنبال همسری شایسته باشید، دختری که فنون خانه داری اعم از خیاطی و آشپزی و ... را خوب فرا گرفته یا خط خوشی دارد و یا خوب نقاشی می کند را در اولویت قرار می دهید تا دختری که بدون هیچ هنر و سررشته خاصی منتظر است پسرها درب منزلشان را از پاشنه در بیاورند. یادتان هست که : هنر برتر از گوهر آمد پدید. 9. اگر زیبارو هستید، زیبا خو هم باشید. خصوصیت منفی غرور و از خود راضی بودن بعضاً دامن گیر کسانی که چهره زیبائی دارند می شود (مرد و زن هم ندارد). اما شایسته است دختر خانمی که از نعمت چهره زیبا برخوردار است مراقب باشد در دام غرور و تکبر بیجا گرفتار نشود، چون با این خصوصیت یا منزوی می شود یا دشمنان زیادی پیدا می کند و بالعکس چنین دختری اگر مسیر افتادگی و خضوع را در پیش گیرد به سرعت در بین خانم های دوست و فامیل محبوب و مورد احترام می شود. افتادگی آموز اگر طالب فیضی / هرگز نخورد آب زمینی که بلند است. 10. ضمن رعایت حجاب و مسائل شرعی ، سعی کنید با اقوام و خویشان و دوستان ارتباط بیشتری داشته باشید و در جلسات خانوادگی و خویشاوندی حضوری فعال داشته باشید؛ خصوصاً در مجالس زنانه با ظاهری آراسته و زیبا حاضر شوید. تلاش کنید روابط اجتماعی خود را افزایش دهید و در اینگونه روابط با دیگران با گرمی و مهربانی برخورد کنید، البته نه با نامحرمان. 11. همواره این نکته را بخاطر داشته باشید که خوشبختی و عاقبت بخیری صرفاً در گروی ازدواج نیست. انسان باید قدر لحظه لحظه های عمر خود را بداند به ویژه ایام مجردی را، چون فردا روز حسرتش را می خورید. چون اگر توفیق ازدواج برایتان ممکن شد، پس از طی شدن دوران شیرین اول زندگی خیلی مسائل برایتان عادی می شود و طعم روزمرگی را خواهید چشید، آنگاه وظیفه همسرداری و تربیت اولاد و احیاناً کار و درس، شما را گاهی به این حسرت وا می دارد که ای کاش قدر آرامش مجردی را بیشتر می دانستم. تازه این در صورتیست که ازدواج موفقی داشته باشید و الّا خدای نکرده ازدواجی که منجر به جدائی بشود که هیچ. اگر هم ازدواج مقدر شما نباشد که باز پشیمان می شوید که چرا ایام خوش نوجوانی و جوانی ام را به جای اینکه به انجام وظائف و کارهای روزانه ام بپردازم به فکر و خیال و حرص و جوش ازدواج گذشت و البته تجربه نشان داده که دخترانی که با نظم فکری و روحی و به روال معمول زندگی می کنند در ازدواج هم موفق ترند. اگر به اطرافتان وسیعتر و دقیقتر نگاه کنید می بینید دختران بسیاری هستند چون شما که هنوز همسر مناسبی نصیبشان نشده ولی آرام و نجیب دوران تجرد خود را با رضایت و نشاط در سایه تسلیم به درگاه الهی می گذرانند و هیچ شکایتی ندارند. خواندن کتابهای خوب، انجام عبادات و ارتباط قلبی با خدا، رفتار خوب با پدر و مادر و اطرافیان، صرف وقت با دوستان شایسته و پاک، تفریحات سالم، فراگیری هنر و علم را می توان از مصادیق یک زندگی مجردی خوب دانست . 12. انتهای آیه دوم و آیه سوم سوره مبارکه طلاق ( و من یتق الله یجعل له مخرجا ... ) را بخوانید و به آن ایمان داشته باشید. مطمئن باشید که مجرد ماندن بسی بهتر است از ازدواجی ناموفق و نامناسب داشتن. ضمناً حال که بحمدلله اهل توکل به خدای متعال و توسل به حضرات معصومین علیهم السلام هستید حتماً شرایط دعا و توسل و موانع استجابت دعا را هم رعایت کنید. البته برای تسریع در ازدواج و داشتن ازدواجی موفق دعاها و راهکارهای معنوی وجود دارد که در همین سایت به آن ها پرداخته شده. 13. راه حل دومی که بعد از ازدواج خداوند در آیه 33 سوره نور می فرماید، رعایت عفاف می باشد : (وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّی یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه؛ (و کسانی که وسیله نکاح کردن ندارند به عفت سر کنند تا خدا از کرم خویش از این بابت بی نیازشان کند). عفاف هم چیزی نیست مگر استفاده از روش های کنترلی و تقویت معنویت. در صورتی که به هیچ وجه امکان ازدواج نیست، تنها راه منطقی و شرعی استفاده از راهکارهایی برای کنترل شهوت است. ( راهکارهای کنترل شهوت در سایت موجود است). امیدوارم با استعانت از خداوند متعال همسری شایسته بیابید و زندگی پر شور و نشاطی را تجربه نمایید و هر لحظه گامی بلند در جهت رشد و شکوفایی و تقرب الهی بردارید، انشاءالله. ما نیز در شهر مقدس قم و در جوار حرم حضرت معصومه سلام الله علیها نایب الزیاره و دعاگوی شما جوانان پاکدامن و عزیز هستیم. چشم براه مکاتبات بعدی شما هستیم. پینوشتها : 1. تحف العقول، ص 202. 2. اصول کافی، ج 4، ص 247 . 3. نهج البلاغه، نامه 31. 4. سوره مبارکه بقره، آیه شریفه 216 5. غررالحکم و درر الکلم، ج 2، ص 500. نویسنده : فاطمه سادات حسین پور
از دعا خسته شدم؛ از مجردی خسته شدم؛ از بس توسل کردم به امام زمان (عج) خسته شدم؛ از گناه بدم می یاد و می ترسم؛ چه طور به خدا بگم به خاطر ترس از دور شدن از اونه که می خوام ازدواج کنم؟ چرا خدا درکم نمی کنه؟
از دعا خسته شدم؛ از مجردی خسته شدم؛ از بس توسل کردم به امام زمان (عج) خسته شدم؛ از گناه بدم می یاد و می ترسم؛ چه طور به خدا بگم به خاطر ترس از دور شدن از اونه که می خوام ازدواج کنم؟ چرا خدا درکم نمی کنه؟
پرسشگر گرامی؛ ارتباط شما با این نهاد را قدر می دانیم و از اینکه با جوانی همچون شما در ارتباطیم که ذهن منطقی اش راه مشورت را برای عبور از این دغدغه برگزیده، خدا را شاکریم. امیدواریم پاسخ ما گره ای از کار شما باز کند.
پیش از پاسخ به پرسش تان، به این درخواست ما توجه فرمایید. لطفاً در مکاتبات بعدیتان با این مرکز که مایه خرسندی و مباهات ما می باشد، سعی کنید اطلاعاتی را که می تواند ما را در پاسخگویی بهتر به شما یاری کند در اختیار ما قرار دهید، از جمله مشخصات فردی ، وضعیت خانوادگی، تحصیلی و .... که دانستن آنها میتواند راهنمایی های ما را دقیق تر و به واقعیت زندگی شما نزدیکتر کند. مطمئنا شما هم با ما موافقید که پی بردن به همه این مسائل که تأثیر بسیار جدی در روند مشاوره دارد، از طریق چند جمله ای که پرسشگران می نگارند کار آسانی نیست. وجود اطلاعات درست و مرتبط با مراجع از جمله بایسته های مشاوره و راهنمایی است و برای ریشه یابی مشکل و پاسخگویی صحیح حیاتی و الزامی است. وقتی ما از پرسشگر اطلاعاتی در دست نداشته باشیم در پاسخگویی نمی توانیم حق مطلب را درست ادا کنیم و امکان اینکه راهنمایی ما بی فایده باشد وجود دارد.
با این حال بر حسب وظیفه مطالب زیر تقدیم تان می شود به این امید که گره ای از کار شما باز کند.
پرسش شما در واقع از دو چیز است : الف) راز عدم استجابت دعا ؛ ب) مشکل ازدواج .
لذا در دو قسمت به پرسش شما پاسخ می دهیم :
*** بخش اول؛ راز عدم استجابت دعا
قبل از پرداختن به این موضوع تذکر دو نکته لازم است و آن اینکه :
1. یک هشدار خیلی مهم به همه دوستان، چه پسر و چه دختر می دهم و آن اینکه نگذارید خواسته داشتن همسر قلبتان را تصرف کند، متاسفانه بعضی ها از بس تحت فشار قرار می گیرند همه عباداتشان می شود صرف خواستن همسر و خود خدا فراموش می شود.
2. خواهر گرامی دعا و توسل به اهل بیت علیهم السلام برای هر کاری لازم هست، ولی اگر انسان در خانه بنشیند و فقط دعا کند و توقع داشته باشد، شوهری از غیب پیدا شود و با او ازدواج کند، هرگز به سرانجام نخواهد رسید. برای ازدواج کردن - چه زن و چه مرد - مانند هر کار دیگری راهکارهای مشخصی وجود دارد که باید از این روش ها استفاده کنید. در ادامه و در بخش مربوط به مشکل ازدواج در این زمینه بیشتر صحبت خواهیم کرد.
و اما راز عدم استجابت دعا :
گاهی این سوال به ذهن انسان می رسد که اگر خداوند صدای ما را می شنود، به دعا و درخواست ما آگاه است، توانایی اجابت هم دارد و خودش فرموده : از من بخواهید تا اجابت کنم، و یا گفته شده دعا در بعضی مواضع و مکانها مستجاب می شود؛ پس چرا برخی اوقات شاهد اجابت (سریع) دعاهای خود نیستیم؟ توضیحات زیر، پاسخگوی این نوع سوالات خواهد بود :
انسان مرتبط با خدا میکوشد از طریق دعا (راز و نیاز و مناجات و عبادت) به خدا نزدیک شود. وقتی با کسی آشنا شدی و ارتباط پیوسته شما زمینه اعتماد را فراهم ساخت و از دوستان صمیمی او به شمار آمدی، در هنگام نیاز به خانهاش میروی. شرط دوستی را به جا میآوری. میثاق و محبت را استوار میسازی. او نیز در را باز میکند . شما را در اندرون پذیرایی مینماید و مورد لطف و عنایت ویژه قرار خواهد داد. بر این اساس هر دعایی از انسان مورد اجابت خدا است؛ زیرا خداوند به طور مطلق و بی هیچ قیدی فرمود : ( مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم) ، اما از نظر تعالیم دینی ما، استجابت همواره به معنای برآورده شدن و عملی شدن آنچه ما خواسته ایم نیست. این امر معقول و پذیرفتنی نیست و با سایر سنت های قطعی الهی در عالم همخوانی ندارد. مثلاً فرض کنید اگر در شب قدری مادری برای سلامت و بازگشت فرزند رزمنده اش از میدان جنگ دعا کند. از آن سو فرزندش نیز برای شهادت و شهید شدن دعا کند، تکلیف چیست؟ آیا می شود این رزمنده هم شهید بشود و هم نشود؟ البته این یک مثال بسیار ساده و معمولی است. مثال های بسیاری از این دست می توان زد. تازه مثال ها و موارد تنها صورت های ظاهری است که برای ما قابل درک است. به علاوه اگر همه خواسته های انسان ها در دعاهایشان بر آورده شود، لازم می آید همه نظام دقیق عالم به واسطه دعاهای گوناگون بندگان در شرائط خاص استجابت به هم بریزد و ساختار عالم و حوادث آن هر روز بسته به دعاهای بندگان شکل جدیدی به خود بگیرد که این امر معقول و منطقی نیست.
معنای درست استجابت همان است که از روایات استفاده میشود که به ما گفته شده : هیچ دعایی بی اثر نیست. هر دعایی در دنیا و آخرت تأثیر مناسب خود را دارد. هر دعای مقبولی یقیناً به استجابت میرسد، اما گونههای استجابت آن مختلف است. امام سجاد علیه السلام میفرماید: (دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد : 1. یا برای او ذخیره میگردد؛ 2. یا در دنیا برآورده میشود؛ 3. یا بلایی را که میخواست به او برسد، از وی برمیگرداند) (1).
چنان که از روایات برمی آید، برخی از دعاها مورد توجه خداوند قرار نمی گیرند. از آن ها تعبیر به (دعای غیر مسموع ) می شود. اما دعا با شرائط خاص و در موقعیت های ویژه مستجاب است. راز عدم استجابت آن جوری که باب میل ما باشد ، در این واقعیت نهفته است که ما از باطن هستی و مصالح حقیقی خود و جهان بی خبریم. به همین دلیل گاهی میپنداریم خیر و مصلحت ما در تحقق و برآورده شدن حاجتی یا دفع و رفع مشکل و مانعی است. بر اساس این پیش فرض وقتی میبینیم خواستة ما برآورده نمیشود، رنجیده خاطر میشویم! در حالی که اگر حجاب از روی (حقیقت باطنی) عالم کنار رود و آینده و نتیجه برخی خواستهها برای ما روشن گردد، از تقاضا و درخواست خود منصرف میشویم و خدا را شکر میکنیم که خواسته و حاجت جاهلانه ما را آن گونه که می خواستیم، برآورده نکرده است. به بیان دیگر: خداوند نسبت به بندگانش مهربان است. خیر و خوشبختی مؤمنان را میخواهد، از این رو اگر خواسته آنان به ضررشان است، اما آنان به جهت عدم اطلاع از باطن امور از خداوند آن را میخواهند، اجابت نمیکند. اما چنان که گفتیم اصل دعای او بی اجابت و بی اثر نخواهد بود. به علاوه عدم اجابت ظاهری دارای آثار وبرکات بسیاری برای او خواهد بود. اگر کسی بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنیا، چه پاداشی برای او در آخرت در نظر گرفته است، هرگز از آن ناراضی نمیشود. امام صادق علیه السلام میفرماید : (روز قیامت خداوند میفرماید: ای بنده من! مرا خواندی و اجابتت را به تأخیر انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنین و چنان است. پس مؤمن آرزو میکند که کاش هیچ دعایی از او در دنیا اجابت نمیشد، برای ثواب و پاداش نیک که میبیند) (2).
مهم تر از هر دعا و اجابتی در دنیا سنت آزمایش خداوند از بندگان است. حقیقتی که همه بندگان خدا از بزرگ ترین انبیا تا کم ترین افراد از آن مستثنا نشده اند. چه بسا یکی از مهم ترین آزمایش های خداوند برای بندگان خوبی چون شما تأخیر در اجابت ها و سنجش میزان صبر و حسن ظن شما به خداست. البته شیطان در یکی از مواردی که وسوسه میکند، تأخیر اجابت دعا است. از این راه انسان را مأیوس میکند تا او به خدا بدبین شود. ائمه اطهار علیهم السلام به این نکته توجه داشته و همگان را از افتادن به دام بدبینی و سوء ظن به خدا برحذر داشتهاند. امیرمؤمنان علی علیه السلام میفرمایند : (دیر اجابت نمودن خدا، تو را ناامید نکند که بخشش، بسته به مقدار درخواست است. چه بسا در اجابت دعای تو تأخیر رخ دهد تا درخواست تو طولانیتر گردد و بخشش خدا کاملتر شود. چه بسا چیزی را خواستهای به تو نداده، ولی بهتر از آن را در این دنیا یا آن دنیا داده و یا بهتر آن بوده که آن را از تو باز دارد. چه بسا چیزی را طلب نمودی که اگر به تو میداد، تباهی دین و دنیای خود را در آن میدیدی). (3)
پس مراقب باشید شیطان با وسوسه هایش شما را در دام خود نکشد و از خدای رحیم و مهربان دورتان نکند.
*** بخش دوم؛ مشکل ازدواج
در پاسخ مسئله ای که تحت عنوان مشکل ازدواج مطرح کرده اید توجه تان را به مطالب زیر جلب می کنم :
- قبل از هر چیز لازم است دو نکته را تذکر دهم :
اولاً : دختران، گل های محفل خانواده و میوه های زیبا و معطر زندگی اند که همانند گل ها و میوه های درختان طبیعت، هم زمان و با هم نمی رسند و غنچه هایشان خندان نمی گردند، بلکه برخی زودتر و بعضی دیرتر می رسند یا شکوفه می کنند. دیر رسیدن میوه ای دلیل بر نامرغوب بودن آن نیست، چنان که زود رسیدن دلیل بر مرغوبیت آن نمی باشد. پس صبر پیشه ساز و بر اعصاب و روان خویش مسلط باش و توجه و عمل به مطالب زیر را با توکل و توسل و دعای همراه با شرایط همراه ساز که انشاءالله نتیجه خواهی گرفت.
ثانیاً : خداوند نظام هستی را بر پایة حکمت آفرید و فرمان خود را تحت عنوان اوامر و نواهی، بر اساس مصالح و مفاسد قرار داد. با توجه به این اصل، هر چیزی را که آفرید، حکمتی در کار بود و هر فرمانی صادر کرد مصلحتی در بین بود. گاهی انسان از راز آفرینش برخی موجودات آگاه می گردد و در بسیاری از امور به عللی بی اطلاع از آن است. گاهی آدمی چیزی را به منفعت و مصلحت خویش تشخیص می دهد، در حالی که چنین نیست و گاهی چیزی را بد و شرّ می پندارد، حال آن که روزنة رحمت الهی از همان جا به رویش گشوده می گردد. قرآن می فرماید : ( چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آن که شرّ شما در آن است و خدا می داند و شما نمی دانید) (4).
بنابراین ممکن است خواسته شما اجابت شده باشد، اما خیر و صلاح شما در تأخیر آن باشد. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید : ( خداوند سرنوشت انسان و جریان امور هستی را بر اساس آن چیزی که مقتضای حکمتش است ، تقدیر و تنظیم می نماید، نه بر پایه ای که انسان دوست دارد و خوشحال می گردد) (5).
- درست است که ازدواج برای همه جوانان خصوصاً ما خانم ها از اهمیت خاصی برخوردار است و معمولاً یک خانم دوست دارد با ازدواج و بعد مادر شدن به احساس آرامش و تکامل برسد، اما این مسئله نباید آنقدر بزرگ و مهم شود که تمام زندگی ما را تحت الشعاع قرار داده و مثل یک ابر سیاه و تیره بر سراسر وجود و زندگی ما سایه بیندازد. ازدواج بخشی از زندگی ما انسانهاست نه همه آن. آیا عاقلانه است که به خاطر بخشی از زندگی همه آن را خراب کنیم؟ بنابراین در صورتی که به هر دری زدیم، ولی موفق به این کار نشدیم، نباید فکر کنیم نابود شده ایم. زندگی ما جنبه های دیگری هم دارد؛ کار، ورزش، هنر، تحصیل، فعالیت های فرهنگی و مذهبی، تفریح و ... که باید به آنها پرداخت و این مسأله را فراموش کرد تا زمینه آن فراهم شود. بنابراین توصیه ما این است که دیگر به این مسأله فکر نکنید و به سایر ابعاد زندگی خود مشغول باشید. می دانیم که سخت است و هیچ گاه به طور کلی فراموش نخواهد شد. اما بی توجهی به آن، فشارها را کمتر می کند و تحمل زندگی را برای شما آسانتر می نماید. با این کار از زندگی بیشتر لذت خواهید برد.
- شما اگر می خواهید اندکی از حجم مشکلات بکاهید و تحمل آنها را برای خود آسان کنید چاره ای ندارید جز اینکه به این نکات دقت کنید و توجه داشته باشید که وقتی مشکل قابل حل نیست، باید خودمان را بزرگ کنیم تا مشکل کوچک شود و آن را ریز ببینیم. از همه اینها گذشته شما تنها دختری نیستید که با این مسئله مواجهید. دختران شایسته فراوانی هستند که هم از نظر ظاهری و شخصیتی و هم از نظر خانوادگی مشکلی ندارند اما سنشان بالا رفته و ازدواج نکرده اند و یا حتی یک خواستگار هم ندارند.
خواهر خوبم! ما انسانها با مسایل و مشکلاتی که بر سر راهمان قرار می گیرند دو جور برخورد می کنیم. بعضی از ما از یک مسئله کوچک یک کوه بزرگ می سازیم و آن را برای خودمان تبدیل به یک مشکل لاینحل می کنیم. مدام غصه می خوریم و باعث ناراحتی اطرافیانمان می شویم و در یک جمله زندگی را برای خودمان و خانواده و اطرافیانمان تبدیل به جهنم می کنیم. اما عده دیگری از ما آدم ها وقتی با یک مشکل روبرو می شوند سعی می کنند جوانب قضیه را خوب بسنجند و ببینند اشکال کار کجاست. اگر در بوجود آمدن مشکل خود یا خانواده مان مقصر بودیم سعی می کنیم با برطرف کردن اشکال، مسئله را حل کنیم. اما اگر دیدیم حل مسئله از توان ما خارج است و یا اصلاً اشکال از ما نیست تمام تلاشمان را برای پذیرفتن مسئله و کنار آمدن با آن بکار می بریم. به این ترتیب هم از خودخوری بیهوده خلاص می شویم و هم از دیگر جلوه ها و جنبه های شیرین زندگی لذت می بریم.
به نظر شما کار کدام گروه بهتر است؟ مطمئنا شما هم با ما هم عقیده اید که گروه اول همیشه نگران و ناراحت و غمگین و افسرده خواهند بود و گروه دوم با ابتکار و خلاقیت و بهرهمند شدن از دیگر توانمندی های خود، شاد و بانشاط زندگی خواهند کرد و فعّال و سر زنده با همان امکانات و شرائط موجود، زندگی را بر خود سهل و آسان خواهند گرفت.
حال شما می خواهید جزو کدام گروه باشید؟ انتخاب با خودتان است.
اما مشکل کجاست و چه چیز باعث تاخیر در ازدواج برخی دختران می شود؟
اطرافمان را که خوب نگاه کنیم دختران مجردی را می بینیم که آرزوی یک ازدواج سعادتمندانه و مومنانه را دارند و این انتظاری بجا و بحق است اما مشکل جائی بروز می کند که همین دختران با بعضی رفتارهایشان در این مسیر مانع ایجاد می کنند. در ادامه به چند نکته و توصیه کلیدی می پردازیم. قطعاً تمام این موارد برای همه صدق نمی کند. اما از آنجا که ما در مورد بسیاری از مسایل زندگی شما بی اطلاعیم نکات زیر را مطرح می کنیم و این خود شما هستید که باید با دقت در آنها پاسخ مناسب را بیابید.
1. اولین نکته ای که شایسته است بدان توجّه داشته باشید آن است که باید ببینید دلایل تأخیر در ازدواج تان و موانع ازدواج شما چیست؟ و با دقت این موانع را شناسایی و برای رفع آنها تلاش کنید. گاهی وقتها راهی جز این نیست که شما یک تغییری در خود و یا در ساختار خانواده ایجاد کنید. یعنی بررسی کنید که علت این رخداد چیست؟ اگر خود یا خانواده تان مقصر هستید آن را مرتفع سازید، چه اینکه اگر بافت خانواده تغییر نکند همچنان این مشکل باقی خواهد ماند. برای ایجاد تغییر باید راهکار مناسب پیدا کرد؛ مثلاً اگر افرادی را در فامیل می شناسید که می توانند نقش مؤثر داشته باشند مشکل را با آنها در میان بگذارید تا مشکل گشایی کنند و با بصیرت دادن به پدر و مادرتان شرایط را تغییر دهند. گاهی اوقات نیز خانواده باید در رفتارهای اجتماعی خود تجدید نظر کند؛ چه بسا برخی از اشتباهات گذشته به ساختار خانواده شما و همچنین به وجهه اجتماعی آن آسیب وارد کرده؛ باید نقاط ضعفی که باعث این آسیب ها شده شناسایی و سپس در صورت امکان جبران کرد.
2. به اندازه دیده شوید. تصدیق می کنید که مردم که نمی توانند بیایند یکی یکی درب خانه ها را بزنند و دختران جوان دم بخت را جستجو کنند پس لازم است شما در محافل و مجامعی که در آن شأن و حرمتتان حفظ می شود به اندازه لازم حضور داشته باشید، به ویژه در محافل مذهبی مثل مساجد و حسینیه ها، البته با نیت جلب رضایت خداوند، نه صرفاً جهت دیده شدن. این را گفتم چون بعضی از دختر خانم ها یا در کنج خانه با چیپس و پفک و تلویزیون و تلفن و اینترنت مشغولند یا برعکس دائماً بدون رعایت شأن و منزلتشان در حیاط یا سلف سرویس دانشگاه و امثالهم مشغول جلوه نمائی هستندکه در هر دو صورت مردم در موردشان قضاوت خوبی نخواهند داشت. پس برای حضور در اجتماع تعادل را حفظ کنید.
3. درست دیده شوید. حتماً می دانید که ناپاک ترین پسران هم برای ازدواجشان به دنبال دخترانی پاک می گردند (که البته خدای متعال، به استناد آیه 26 سوره مبارکه نور مانع چنین ازدواجی می شود) لذا همچنان در انظار مردم عفیف و پاک حاضر شوید و در صورتیکه مانتوئی یا چادری هستید لطفاً کامل از این دو پوشش استفاده کنید چون معنی ندارد دختر خانمی چادر را مثل شنل به سر کند در حالیکه مانتوی قرمزش زیر آن جلوه نمائی کند یا موهایش از زیر چادر به وضوح در معرض دید نامحرم باشد یا دخترخانمی مانتو بدن نما به تن کند یا روسری را آنچنان به سر کند که نیمی از موی سرش را بیشتر نپوشاند. اینها را گفتم که بگویم مردم از کیفیت پوشش شما در موردتان قضاوت می کنند.
4. مؤدب باشید. من که تا بحال کسی را ندیده ام که معتقد باشد که کم ادب است اما حتماً شما هم اطرافتان انسانهای مؤدب زیادی را دیده اید و از نوع کلام و برخوردشان لذت برده اید (آدم های متملق را نمی گویم) در هر صورت هر چقدر بیشتر مراقب اعمال و گفتارتان باشید خصوصاً اینکه تمرین کنید خوب و بجا و به اندازه سخن بگویید برایتان بهتر است؛ حالا برای اینکه متوجه شوید که چقدر مودب هستید کافیست نگاهی به رفتار و گفتارتان با پدر و مادر و اطرافیانتان بیاندازید. از خدا خواهیم توفیق ادب/ بی ادب محروم ماند از لطف رب.
5. سطح توقعاتتان را اندکی پایین بیاورید، خصوصاً اگر تحصیلات بالایی دارید در مورد سطح تحصیلات طرف مقابل تان سختگیری نکنید. در جامعه امروز ما، برخی پسران واجد شرایط ازدواج نسبت به برخی دختران از سطح تحصیلات پائین تری برخوردارند که آنهم دلایل متعددی دارد که واضح ترین آنها خدمت مقدس سربازی است، لذا هنگام انتخاب همسر هم به دنبال موردی با سطح تحصیلات پائین تر یا همسطح خودشان می گردند و البته این مورد ناشی از مسائل فطری مردهاست که دوست دارند جلوی همسرشان همه چیز تمام باشند لذا سطح توقعاتتان را پایین آورده و این مسئله را در جمع ها و مناسبت های مختلف بیان کنید.
6. مرد رؤیاهایتان را فراموش کنید. دختران معمولاً در خیالاتشان برای جزئیات زندگی آینده شان طرح و نقشه ها دارند برعکس پسران، اما این خیالات خصوصاً در مورد مرد زندگی شان گاهی دردسر ساز می شود. این را گفتم که خواهش کنم به پسرانی که از راه صحیح به خواستگاری تان می آیند بی جهت و بدون تحقیق در احوالاتشان جواب رد ندهید، صرفاً چون شبیه مرد رویاهایتان نیستند. چون امکان دارد خیلی گزینه ها متعدد نباشد و بی همسر بمانید و بدانید هیچ زنی تابحال با مرد رؤیاهایش ازدواج نکرده، پس شما هم منتظرش نباشید. در صورتی که خواستگار یا خواستگارانی برای شما آمد ، ضمن در نظر گرفتن معیارهای و ملاک های ازدواج موفق، از وسواس و سخت گیری بیش از حد اجتناب کنید و اگر حدود 60 تا 70 درصد شرایط را داشت ، حتماً به او جواب مثبت دهید، مطمئنا با هنرمندی دو طرف می توانید بقیه شرایط را نیز در ادامه زندگی خودتان تکمیل نمایید.
7. قیافه شما خوب است؛ شاید تا بحال چند خواستگار به منزل شما آمده باشد و پس از یک جلسه اعلام انصراف کند که این اعلام انصراف می تواند دلایل متعددی داشته باشد از جمله نپسندیدن رفتار یا گفتار یکی از اعضای خانواده شما یا احساس اختلاف فرهنگی یا اقتصادی و ... ؛ یکی از موارد هم شاید این باشد که آقا پسر چهره شما را نپسندیده باشد که مهم نیست به قول استاد قرائتی (بعضی از زن ها را آدم می بیند دماغشان مثل لامپ است و مرد هم لبانش مثل شتر ولی خوش و خرم و با عشق با هم زندگی می کنند) حالا حتماً نیاز نبود استاد قرائتی هم بفرمایند چون اگر درست به اطرافمان نگاه کنیم خیلی از من و شما نا خوشگل ترها هم ازدواج کرده اند پس با حفظ اعتماد به نفس صبور باشید و امیدوار به رحمت پروردگار و روی خودتان عیب نگذارید.
8. هنر بیاموزید؛ خود شما هم اگر قرار باشد برای برادرتان به دنبال همسری شایسته باشید، دختری که فنون خانه داری اعم از خیاطی و آشپزی و ... را خوب فرا گرفته یا خط خوشی دارد و یا خوب نقاشی می کند را در اولویت قرار می دهید تا دختری که بدون هیچ هنر و سررشته خاصی منتظر است پسرها درب منزلشان را از پاشنه در بیاورند. یادتان هست که : هنر برتر از گوهر آمد پدید.
9. اگر زیبارو هستید، زیبا خو هم باشید. خصوصیت منفی غرور و از خود راضی بودن بعضاً دامن گیر کسانی که چهره زیبائی دارند می شود (مرد و زن هم ندارد). اما شایسته است دختر خانمی که از نعمت چهره زیبا برخوردار است مراقب باشد در دام غرور و تکبر بیجا گرفتار نشود، چون با این خصوصیت یا منزوی می شود یا دشمنان زیادی پیدا می کند و بالعکس چنین دختری اگر مسیر افتادگی و خضوع را در پیش گیرد به سرعت در بین خانم های دوست و فامیل محبوب و مورد احترام می شود. افتادگی آموز اگر طالب فیضی / هرگز نخورد آب زمینی که بلند است.
10. ضمن رعایت حجاب و مسائل شرعی ، سعی کنید با اقوام و خویشان و دوستان ارتباط بیشتری داشته باشید و در جلسات خانوادگی و خویشاوندی حضوری فعال داشته باشید؛ خصوصاً در مجالس زنانه با ظاهری آراسته و زیبا حاضر شوید. تلاش کنید روابط اجتماعی خود را افزایش دهید و در اینگونه روابط با دیگران با گرمی و مهربانی برخورد کنید، البته نه با نامحرمان.
11. همواره این نکته را بخاطر داشته باشید که خوشبختی و عاقبت بخیری صرفاً در گروی ازدواج نیست. انسان باید قدر لحظه لحظه های عمر خود را بداند به ویژه ایام مجردی را، چون فردا روز حسرتش را می خورید. چون اگر توفیق ازدواج برایتان ممکن شد، پس از طی شدن دوران شیرین اول زندگی خیلی مسائل برایتان عادی می شود و طعم روزمرگی را خواهید چشید، آنگاه وظیفه همسرداری و تربیت اولاد و احیاناً کار و درس، شما را گاهی به این حسرت وا می دارد که ای کاش قدر آرامش مجردی را بیشتر می دانستم. تازه این در صورتیست که ازدواج موفقی داشته باشید و الّا خدای نکرده ازدواجی که منجر به جدائی بشود که هیچ. اگر هم ازدواج مقدر شما نباشد که باز پشیمان می شوید که چرا ایام خوش نوجوانی و جوانی ام را به جای اینکه به انجام وظائف و کارهای روزانه ام بپردازم به فکر و خیال و حرص و جوش ازدواج گذشت و البته تجربه نشان داده که دخترانی که با نظم فکری و روحی و به روال معمول زندگی می کنند در ازدواج هم موفق ترند. اگر به اطرافتان وسیعتر و دقیقتر نگاه کنید می بینید دختران بسیاری هستند چون شما که هنوز همسر مناسبی نصیبشان نشده ولی آرام و نجیب دوران تجرد خود را با رضایت و نشاط در سایه تسلیم به درگاه الهی می گذرانند و هیچ شکایتی ندارند.
خواندن کتابهای خوب، انجام عبادات و ارتباط قلبی با خدا، رفتار خوب با پدر و مادر و اطرافیان، صرف وقت با دوستان شایسته و پاک، تفریحات سالم، فراگیری هنر و علم را می توان از مصادیق یک زندگی مجردی خوب دانست .
12. انتهای آیه دوم و آیه سوم سوره مبارکه طلاق ( و من یتق الله یجعل له مخرجا ... ) را بخوانید و به آن ایمان داشته باشید. مطمئن باشید که مجرد ماندن بسی بهتر است از ازدواجی ناموفق و نامناسب داشتن. ضمناً حال که بحمدلله اهل توکل به خدای متعال و توسل به حضرات معصومین علیهم السلام هستید حتماً شرایط دعا و توسل و موانع استجابت دعا را هم رعایت کنید. البته برای تسریع در ازدواج و داشتن ازدواجی موفق دعاها و راهکارهای معنوی وجود دارد که در همین سایت به آن ها پرداخته شده.
13. راه حل دومی که بعد از ازدواج خداوند در آیه 33 سوره نور می فرماید، رعایت عفاف می باشد : (وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّی یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه؛ (و کسانی که وسیله نکاح کردن ندارند به عفت سر کنند تا خدا از کرم خویش از این بابت بی نیازشان کند). عفاف هم چیزی نیست مگر استفاده از روش های کنترلی و تقویت معنویت. در صورتی که به هیچ وجه امکان ازدواج نیست، تنها راه منطقی و شرعی استفاده از راهکارهایی برای کنترل شهوت است. ( راهکارهای کنترل شهوت در سایت موجود است).
امیدوارم با استعانت از خداوند متعال همسری شایسته بیابید و زندگی پر شور و نشاطی را تجربه نمایید و هر لحظه گامی بلند در جهت رشد و شکوفایی و تقرب الهی بردارید، انشاءالله. ما نیز در شهر مقدس قم و در جوار حرم حضرت معصومه سلام الله علیها نایب الزیاره و دعاگوی شما جوانان پاکدامن و عزیز هستیم.
چشم براه مکاتبات بعدی شما هستیم.
پینوشتها :
1. تحف العقول، ص 202.
2. اصول کافی، ج 4، ص 247 .
3. نهج البلاغه، نامه 31.
4. سوره مبارکه بقره، آیه شریفه 216
5. غررالحکم و درر الکلم، ج 2، ص 500.
نویسنده : فاطمه سادات حسین پور
- [سایر] امام مهدی (عج) چگونه به یاد امام حسین (ع) هستند؟
- [سایر] وقتی خداوند محافظ حضرت مهدی (عج) است، دعا برای سلامتی ایشان چه اثری دارد؟
- [سایر] دعا کردن برای امام زمان (عج) چه فوایدی دارد؟
- [سایر] با سلام خسته نباشید بهترین و مهم ترین و دقیق ترین راه ارتباط با امام زمان ( عج ) چیست ؟ التماس دعا
- [سایر] راه توسل به حضرت مهدی (عج) و سفره انداختن برای آن حضرت چیست؟
- [سایر] بهترین روش برای توسل به امام زمان(عج)چیست ؟
- [سایر] امام زمان (عج) چگونه با خداوند مناجات میکنند؟
- [سایر] آیا امام زمان (عج) ازدواج کرده و صاحب فرزند میباشد؟
- [سایر] سلام خسته نباشید این که میگویند امام زمان(عج)از جمکران ظهور می کند درست است؟
- [سایر] چرا باید برای تعجیل فرج امام زمان (عج) دعا کنیم و وظایف منتظران ظهور ایشان چیست؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله اردبیلی] خمس یک پنجم از مازاد درآمدها و برخی منافع است که انسان به دست آورده است و باید زیر نظر امام معصوم علیهالسلام مصرف شود و در زمان غیبت امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف)، بهتر است سهم سادات زیر نظر مجتهد جامع الشرایط برای رفع نیازهای سادات فقیر مصرف گردد و سهم امام علیهالسلام باید زیر نظر مجتهد جامع الشرایط در جهت تعلیم و ترویج مذهب جعفری هزینه گردد. در احادیث شریفه نسبت به پرداختن خمس تأکید زیادی شده است و از آن به حقّ امام علیهالسلام ، سبب تطهیر مال و وسیلهای جهت امتحان ایمان یاد شده است؛ حضرت رضا علیهالسلام در جواب نامه یکی از تاجران شیعه فارس مینویسد: (... اموال تنها از راهی که خداوند مقرّر فرموده است حلال میگردد. همانا خمس، ما را در تقویت دین یاری میکند و نیاز آنان که سرپرستیشان را به عهده داریم و نیز نیاز شیعیان را تأمین میکند و با آن آبرویمان را در مقابل دشمنانمان حفظ میکنیم. پس خمس را از ما دریغ نکنید و خود را از دعای ما محروم نسازید، زیرا پرداختن خمس کلید روزی و سبب آمرزش و پاکی شما از گناه و ذخیره آخرتتان است. مسلمان کسی است که به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند نه آن کسی که با زبان اجابت میکند و در قلب مخالفت مینماید.)(1)
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ناآشنا به مسأله; کسی که مسأله شرعی خود را نمی داند. جاهل قاصر: جاهلی که از روی عذر حکم شرعی را نمی داند. جاهل مقصر: جاهلی که امکان آموختن مسائل را داشته ولی عمداً در فراگیری آن کوتاهی کرده است. جبیره: مرهم; پارچه و پوششی که زخم یا شکستگی را با آن ببندند. جرح، جروح: جراحت، زخم جُنُب: کسی که محتلم شده یا با دیگری مقاربت کرده است. جُعاله: قراردادی که طی آن فردی اعلام می کند هر کس برای او کار معینی را انجام دهد، اجرت مشخصی به او پرداخت می شود. مثلا هر کس گمشده مرا پیدا کند، هزار تومان به او مژدگانی می دهم. قرار گذارنده را (جاعل) و عمل کننده به آن را (عامل) می گویند. جلاّل: حیوانی که عادت کرده فقط نجاست انسان را بخورد. جماع: مقاربت: آمیزش جنسی. جهر: صدای بلند، با صدای بلند چیزی را قرائت کردن. (ح) حائض: زنی که در عادت ماهیانه باشد. حاکم شرع: مجتهدی که بر اساس موازین شرعی دارای فتوا است. حج: زیارت خانه خدا و انجام اعمالی مربوط به آن که به آن اعمال (مناسک حج) می گویند. حج نیابتی: زیارت خانه خدا به نیابت از طرف شخص دیگر با انجام مناسک آن. حدث اصغر: هر علتی که باعث وضو شود و آن شش چیز است: 1 بول، 2 مدفوع، 3 باد شکم، 4 خواب کامل، 5 امور زایل کننده عقل، 6 استحاضه. حدث اکبر: هر کاری که غسل برای نماز را سبب شود مانند احتلام و جماع. حد ترخص: حدی از مسافت که در آن صدای موذن و دیوار محل اقامت قابل تشخیص نباشد. حرام: ممنوع، هر عملی که از نظر شرعی ترکش لازم باشد. حرج: مشقت، سختی، دشواری حصه: سهم حضر: محل حضور (وطن). حنوط: مالیدن کافور بر اعضای مرده از جمله به پیشانی، کف دست ها، سرزانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها. حواله: ارجاع طلبکار به شخص ثالث برای دریافت طلبش به این نحو که ذمه خودش را بری کرده و دیگری به او بدهکار شود. حیض: قاعدگی، عادت ماهیانه زنان. حین عروض شک: وقت پدید آمدن شک. (خ) خارق العاده: غیر طبیعی. خالی از قوت نیست: معتبر است، فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی دیده شود). خالی از وجه نیست: فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی مشاهده شود). خبره: کارشناس خبیث: پلید، زشت. خسارت: زیان، ضرر. خصوصیات: ویژگی ها خمس: یک پنجم، بیست درصد پس انداز سالیانه و غیره که باید به مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید پرداخت شود. خوارج: کسانی که علیه امام معصوم(علیهم السلام) قیام مسلحانه نمایند مثل خوارج نهروان. خوف: ترس، هراس، واهمه خون جهنده: یعنی حیوانی که وقتی رگ آن را ببرند خون از آن جستن می کند. خیار: اختیار بر هم زدن معامله که در یازده مورد طرفین معامله یا یکی از آنها می توانند معامله را بر هم زنند. (د) دائمه: زنی که طی عقد دائم به همسری مردی درامده باشد. دُبُر: پشت; مقعد. دعوی: دادخواهی. دفاع: دفع دشمن; مقاومت در برابر دشمن. دیه: مالی که بنابر احکام شرعی به جبران خون مسلمان یا نقص بدنی به او داده می شود. (ذ) ذبح شرعی: کشتن حیوانات حلال گوشت با رعایت ضوابط شرعی. ذمّه: تعهّد به ادای چیزی یا انجام عملی. ذمّی: کافران اهل کتاب مانند یهود و نصاری در مقابل تعهّدشان نسبت به رعایت قوانین اجتماعی اسلامی از حمایت و امنیت حکومت اسلامی برخوردار می شوند و در بلاد مسلمین زندگی خواهند کرد. (ر) ربا: زیادت; اضافه; بدست آوردن مال زائد بر سرمایه با شرایط مذکور در مسائل 2356، 2357، 2361. رباء قرضی: اضافه ای که پرداخت آن در ضمن قرض شرط گردد. ربح سَنه: درآمد سالیانه انسان. رجوع: بازگشتن; بازگشت. رضاعی: همشیر; پسر و دختری که از یک زن شیر خورده باشند با شرائطی که در مسأله 2598 بیان شده نسبت به هم برادر و خواهر رضاعی می شوند و محرم ابدی می باشند. رفع ضرورت: بر طرف شدن حالت اضطرار. رکن; ارکان: پایه; اساسی ترین جزء هر عبادت. رکوع: خم شدن; یکی از ارکان نماز که برای انجام آن شخص نمازگزار در برابر عظمت خداوند چندان خم می شود که دستهایش به زانو برسد. رهن: گرو; گروی. ریبه: احتمال تحریک شهوت. (ز) زائد بر مؤونه: مازاد بر مخارج; اضافه بر هزینه مربوطه. زکات: مقدار معیّنی از اموال خاص انسان که به شرط رسیدن به حد نصاب باید در موارد مشخّص خود مصرف شود، این اموال اختصاص به نُه مورد دارد. زکات فطره: مقدار حدود 3 کیلوگرم گندم، جو، ذرت و غیره یا بهای آن که باید در عید فطر به فقرا بدهند و یا در مصارف دیگر زکات صرف کنند. زمان غیبت کبری: مثل زمان ما، که امام دوازدهم(علیه السلام) در پرده غیبت به سر می برند. زینت: زیور; آرایش. (س) سال شمسی: سالی که مشتمل بر دوازده برج است و از فروردین شروع و به اسفند ختم می شود. سال قمری: سالی که مشتمل بر دوازده ماه است و از محرم شروع و به ذی الحجه ختم می شود. سجده; سجود: بر زمین گذاردن پیشانی و کف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها برای ستایش خداوند. سجده سهو: سجده ای که نمازگزار در برابر اشتباهاتی که سهواً از او سر زده بجای آورد، به شرح مسأله 1262. سجده شکر: پیشانی بر زمین نهادن به منظور سپاسگزاری از نعمت های خداوند. سجده های واجب قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا گوش کند باید بلافاصله سجده نماید. 1 - جزء 21، سوره سجده، آیه 15. 2 - جزء 24، سوره فصّلت، آیه 37. 3 - جزء 27، سوره نجم، آخرین آیه. 4 - جزء 30، سوره علق، آخرین آیه. سجده های مستحبّ قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا بشنود مستحب است که بلافاصله سجده کند. 1 - جزء 9، سوره اعراف، آیه آخر. 2 - جزء 13، سوره رعد، آیه 15. 3 - جزء 14، سوره نحل، آیه 49. 4 - جزء 15، سوره اسراء، آیه 107. 5 - جزء 16، سوره مریم، آیه 58. 6 - جزء 17، سوره حج، آیه 18. 7 - جزء 17، سوره حج، آیه 77. 8 - جزء 19، سوره فرقان، آیه 60. 9 - جزء 19، سوره نمل، آیه 25. 10 - جزء 23، سوره ص، آیه 24. 11 - جزء 30، سوره انشقاق، آیه 21. سرگین: مدفوع حیوانات. سفیه: بی عقل; کسی که قدرت نگهداری مال خودش را ندارد و سرمایه اش را در کارهای بیهوده مصرف می کند. سقط شده: افتاده; جنین نارس یا مرده که از رحم خارج شده باشد. سلف: معامله پیش خرید. سؤر: نیم خورده آب یا غذا. (ش) شاخص: چوب یا وسیله ای که برای تعیین وقت ظهر در زمین نصب می کنند. شارع: بنیانگزار شریعت اسلامی; خداوند; پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله). شاهد: گواه. شرایط ذمّه: شرایطی که اگر اهل کتاب در بلاد مسلمین به آنها عمل کنند جان و مالشان در پناه حکومت اسلامی است. شهادت: گواهی دادن. شهادتین: شهادت به یگانگی الله و رسالت رسول الله(صلی الله علیه وآله). شیوع: شایع شدن; همگانی شدن. شهرت: مشهور شدن; آشکار شدن برای همه افراد. شیر کامل: منظور انجام یافتن تمام شرایط هشت گانه ای است که در مسأله 2594 گفته شده و موجب محرم شدن است. (ص) صاع: پیمانه ای دارای گنجایش حدود 3 کیلوگرم. صحّاف: شیرازه بند، تعمیرکار کتاب. صحّت: درستی. صراط: منظور پل صراط در روز قیامت است. صرف برات: نقدکردن برات; در مواردی که برات به صورت مدّت دار تنظیم شده باشد طلبکار می تواند زودتر از موعد معیّن از بدهکار بخواهد با کسر مقداری از برات نقداً وجه آن را دریافت نماید، این عمل را در عرف تجّار (صرف برات) می نامند. صغیره: دختری که به سن بلوغ نرسیده است. صلح: سازش طرفین; اینکه کسی مال یا حق خود را برای توافق و سازش به دیگری واگذار کند. صیغه: خواندن کلماتی که وسیله تحقّق عقد است. (ض) ضامن: عهده دار; متعهّد. ضرورت: وجوب; حتمیّت. ضروری دین: آنچه بدون تردید جزء دین است مانند وجوب نماز و روزه. ضعف مفرط: ضعف شدید. (ط) طلاق: گسستن پیمان زناشویی. طلاق بائن: طلاقی است که پس از آن مرد حق رجوع به همسرش را ندارد. طلاق خلع: طلاق زنی که به شوهرش مایل نیست ولی شوهر او را طلاق نمی دهد و زن مهر یا مال دیگرش را به او می بخشد تا او را راضی به طلاق کند. طلاق رجعی: طلاقی است که مرد در عدّه زن می تواند به او رجوع نماید. طلاق مبارات: طلاقی است که در نتیجه تنفر زن و مرد از یکدیگر و دادن مقداری مال از طرف زن به شوهر واقع می شود. طواف نساء: اخرین طواف حج و عمره مفرده است که ترک آن موجب استمرار حرمت همبستری برای طواف کننده با همسرش می شود. طوق: گردن بند; آنچه در گردن بیاویزند. طهارت: پاکی; حالتی معنوی که در نتیجه وضو و غسل یا تیمّم حاصل شود. طهارت ظاهری: چیزی که براساس نظر شارع مقدّس محکوم به پاکی است هر چند در واقع نجس باشد مثل این که شخصی وارد خانه مسلمانی شود مادام که صاحب خانه نجاست چیزی را مطرح ننماید تمام اشیاء آن خانه محکوم به پاکی است. (ظ) ظاهر این است: فتوا این است، مگر اینکه در کلام قرینه ای برای مقصود دیگر باشد. ظهر شرعی: وقت اذان ظهر که سایه شاخص محو می شود یا به کمترین حد آن می رسد و ساعت آن نسبت به فصول مختلف و افق های گوناگون فرق می کند. (ع) عاجز: ناتوان; درمانده. عادت ماهیانه: قاعدگی; حیض. عادت وقتیّه و عددیّه: زنهایی که عادت ماهیانه آنها دارای وقت مشخّص و زمان معیّن باشد; عادتشان (وقتیّه و عددیّه) است. عادل: شخصی که دارای ملکه عدالت است. عاریه: دادن مال خود به دیگری برای استفاده موقت و بلاعوض از آن. عاصی: عصیان کننده; کسی که نسبت به احکام الهی نافرمان است. عامل: عمل کننده: 1 - کسی که به قرارداد جعاله عمل می کند; 2 - کسی که متصدّی جمع آوری، حسابرسی و تقسیم و سایر امور مربوط به زکات است; 3 - اجیر. عایدات: درآمد. عدول: اشخاص عادل. عذر شرعی: توجیه قابل قبول; دلیل قابل قبول از نظر شرعی. عرف: فرهنگ عموم مردم. عَرَق جُنُب از حرام: عرقی که پس از آمیزش نامشروع یا استمناء از بدن خارج گردد. عزل: کنار گذاشتن: 1 - انزال نمودن در خارج از رحم برای جلوگیری از آبستنی زن; 2 - برکنار کردن وکیل یا مأمور خود از کار مانند برکناری وصی یا متولّی خائن توسط حاکم شرع. عسرت: سختی; تنگدستی. عقد: گره; پیمان زناشویی; پیوند. عقدبیع: قرارداد خرید و فروش. عقد دائم: ازدواج مادام العمر. عقد غیر دائم: ازدواج موقت. عقود: قراردادهای دو طرفه مثل خرید و فروش، ازدواج، مصالحه. عمّال: کارگزاران. عمداً: از روی قصد; کاری را با علم و آگاهی انجام دادن. عمره: زیارت خانه خدا و انجام اعمال مخصوص خانه کعبه که تا حدودی شبیه حج است و آن بر دو قسم است: عمره تمتّع که قبل از حج تمتّع انجام می گیرد، و عمره مفرده که پس از حج قران و افراد یا بدون حج انجام می گیرد. عمل به احتیاط: مکلّف تکلیف خود را به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف شرعیش را انجام داده است. طریقه احتیاط در کتاب های فقهی مطرح شده است. عنین: مردی که قادر به انجام آمیزش جنسی نیست. عورت: آنچه انسان از ظاهر کردنش حیا می کند; اعضاء تناسلی. عهد: پیمان; تعهّد انسان در برابر خداوند برای کار پسندیده یا ترک ناپسند که با صیغه مخصوص ادا می شود. عیال: زن; همسر. عید فطر: نخستین روز ماه شوّال که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. عید قربان: دهمین روز ماه ذی الحجّه که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. (غ) غائط: مدفوع. غرض عقلائی: هدفی که از نظر عقلا قابل قبول و پسندیده باشد. غساله: آبی که معمولا پس از شستن چیزی خود به خود یا با فشار از آن می چکد. غسل: شستن; شستشو; شستشوی بدن با کیفیت مخصوصی که بر دو نوع است: 1 - ترتیبی; 2 - ارتماسی. غسل واجب: غسلی که انجام دادن آن الزامی است و اقسام آن عبارت است از: 1 - غسل جنابت; 2 - غسل حیض; 3 - غسل نفاس; 4 - غسل استحاضه; 5 - غسل مسّ میّت; 6 - غسل میّت. غسل مستحب: غسلی که به مناسبت ایّام و لیالی خاص یا عبادات و زیارات مخصوص رواست مانند غسل جمعه و غسل زیارت و غیره. غسل ارتماسی: به نیّت غسل یک مرتبه در آب فرو رفتن. عسل ترتیبی: به نیّت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست و سپس طرف چپ را شستن. غسل جبیره: غسلی که با وجود جبیره بر اعضای بدن انجام می گیرد و الزاماً باید به صورت غسل ترتیبی باشد. غُلات: گروهی از مسلمانان هستند که درباره امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) غلّو می کنند و آن حضرت را خدا می شمارند. (ف) فتوا: رأی مجتهد در مسائل شرعیه. فجر: سپیده صبح. فجر اول و دوم: نزدیک اذان صبح از طرف مشرق سپیده ای رو به بالا حرکت می کند که آن را فجر اول می گویند. موقعی که آن سپیده گسترده شد، فجر دوم، و اولِ نماز صبح است. فجر صادق: منظور فجر دوم است. فجر کاذب: منظور فجر اول است. فرادا: نمازی که انسان به طور انفرادی می گزارد. فَرْج: عورت انسان (زن و مرد; قُبُل و دُبُر). فرض: امرالزامی; امری که انجام یا ادای آن واجب است. فضله: مدفوع حیوانات. فطر: نخستین روز ماه شوّال و یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. فطریه: زکات فطره. فقّاع: آب جو. فقیر: محتاج; کسی که نیازمند تأمین مخارج سال خود و عیالش است و چیزی هم ندارد که به طور روزانه قادر به تأمین هزینه زندگیش باشد. فی سبیل الله: در راه خدا انجام کار خیری که نفعش به عموم مسلمانان برسد مثل ساختن مسجد، پل، جاده و غیره. (ق) قُبُل: پیش (کنایه از عضو جنسی انسان است). قتل: کشتن. قتل نفس محترمه: کشتن کسی که خونش از نظر شرعی محترم است و نباید کشته شود. قرائت: خواندن; خواندن حمد و سوره در نمازهای یومیّه. قروح: دُمَل ها; زخم های چرکین. قریب: نزدیک به واقع و حقیقت. قرینه: نشانه; علامت; همانند. قسم: سوگند; سوگند به یکی از اسامی خداوند برای انجام امور پسندیده یا ترک ناپسند. قصاص: کیفر; نوعی از مجازات است که مشابه با جنایت انجام شده می باشد، مثل اینکه شخصی کسی را عمداً بکشد او را خواهند کشت. قصد اقامه: قصد مسافر به ماندن ده روز یا بیشتر در یک محل. قصد انشاء: تصمیم به ایجاد یک امر اعتباری مانند بیع و شراء و غیره همراه با ادای کلمات مربوطه. قصد وجه: در جایی که مکلّف عمل را با حفظ وصف وجوب و یا استحباب انجام دهد، یعنی بگوید این عمل واجب و یا این عمل مستحب را انجام می دهم. قصد رجاء: در موردی است که مکلّف عمل را به احتمال اینکه به خدا نزیک می کند انجام می دهد. قصد قربت مطلقه: چنانچه مکلّف می داند عملی مورد رضا و قرب خداست ولی نمی داند عنوان آن چیست، مثل اینکه می داند گفتن این جمله در نماز خوب است اما نمی داند استحباب خاص دارد یا به عنوان مطلق ذکر و یا دعا باید خوانده شود. قصد قربت: یعنی کاری را برای خدا انجام دادن. قضا: بجا آوردن عملی که در وقت خاص خود انجام نشده است بعد از آن وقت; قضاوت کردن. قنوت: اطاعت; تواضع در برابر خدا; در رکعت دوم نماز پس از قرائت سوره ها، دست ها را در مقابل صورت قراردادن و ذکر و دعا خواندن. قوی: محکم (کنایه از فتوا) قیام: ایستادن; اقامه نماز. قیام متّصل به رکوع: به نیت رکوع از حالت ایستاده خم شدن و رکن نماز است. قی: استفراغ. قیّم: سرپرست; کسی که براساس وصیّت یا حکم حاکم شرع مسؤول امور یتیم و غیره می شود. (ک) کافر: کسی که به توحید و نبوّت یا هر دوی آنها معتقد نیست، یعنی: 1 - کسی که وجود خدا را انکار می کند. 2 - کسی که برای خدا شریک می تراشد. 3 - کسی که پیغمبری پیغمبر اسلام را قبول ندارد. 4 - کسی که در امور فوق شک دارد. 5 - کسی که منکر ضرورت دین است و انکار او به انکار خدا و رسول(صلی الله علیه وآله)می انجامد. کافر حربی: کافری که با مسلمانان در حال جنگ می باشد و یا در پناه مسلمانان نیست. کافر ذمّی: اهل کتاب که در بلاد اسلامی با شرایط مخصوص اهل ذمّه در پناه حکومت اسلامی قرار گرفته و زندگی می کند. کثیر الشّک: کسی که زیاد به شک می افتد. کشف خلاف شدن: آشکار شدن اشتباه، روشن شدن این که یک عمل درست انجام نشده است. کفّاره: کاری که انسان برای جبران گناهش انجام دهد. کفّاره جمع: کفّاره سه گانه (60 روز روزه گرفتن، 60 فقیر را سیر کردن و بنده ای را آزاد نمودن). کفالت: ضمانت. کفیل: ضامن. کیفیّت: چگونگی. (ل) لازم: واجب; اگر مجتهد دلیل الزامی بودن امری را از ایات و روایات کشف کند و بتواند آن را به شارع نسبت دهد، معمولا تعبیر به واجب می کند. و اگر الزامی بودن آن را به طریق دیگر نظیر ادلّه عقلیّه استفاده کند طوری که استناد آن به شارع میسّر نباشد، معمولا تعبیر به لازم می کند. لازم الوفا بودن: باید به آن عمل شود. لزوجت محل: لغزندگی همراه با چسبندگی که در محلی وجود دارد. لغو: بی فایده; بی معنا; بیهوده. لُقطه: پیدا شده; مال پیدا شده ای که صاحب آن معلوم نباشد. (م) ماترک: آنچه از متوفّی باقی مانده باشد. مال الاجاره: مالی که مستأجر بابت اجاره بپردازد. مال المصالحه: مالی که مورد صلح قرار گرفته است. مالیّت شرعی: چیزهایی که از نظر شارع مقدّس مال محسوب می شود مانند همه اموال مشروع (که ضوابط آن توسّط شارع مقدّس بیان گردیده است). مالیّت عرفی: چیزهایی که از نظر فرهنگ عموم مردم (عرف) مال محسوب می شود، هر چند از نظر دین اسلام مالیّت نداشته باشد، مثل خوک و مشروب. ماه هلالی: گردش ماه به دور زمین، ماه قمری که از ماه محرم شروع می شود و به ماه ذی الحجّه ختم می گردد و در مقابل ماه شمسی است که از فروردین ماه شروع و در اسفند پایان می یابد. مأموم: پیرو; کسی که در نماز به امام جماعت اقتدا نماید. مؤونه: مخارج یا هزینه. مباح: هر فعلی که از نظر شرعی نه پسندیده است و نه ناپسند (در برابر واجب و حرام و مستحب و مکروه). صفحه 542 مبتدئه: زنی که برای اولین بار عادت شود. مبطلات: اموری که باطل کننده عبادت می شود. متعه: زنی که با عقد موقّت به همسری مردی درآمده است. متنجّس: هر چیزی که ذاتاً پاک است و در اثر برخورد با شیء نجس آلوده شده است. متولّی: سرپرست. مثمن: قیمت گذاری شده; فروخته شده; کالایی که در معرض فروش قرار گرفته باشد. مجتهد: کوشا; کسی که در فهم احکام الهی به درجه رسیده و دارای قدرت علمی مناسبی است که می تواند احکام اسلام را از روی کتاب و سنّت استنباط نماید. مجتهد جامع الشرائط: مجتهدی که شرایط مرجعیّت تقلید را دارا می باشد. مجرای طبیعی: مسیر طبیعی هر چیز. مجهول المالک: مالی که معلوم نیست به چه کسی متعلّق است. مجزی است: کافی است ساقط کننده تکلیف است. محتضر: کسی که در حال جان کندن است. محتلم: کسی که در خواب منی از او خارج شده باشد. محذور: مانع; کنار گذاشته شده; آنچه از آن پرهیز گشته است. محرّم (محرّمات): چیزی که حرام است; اولین ماه از سال قمری. مَحْرَم: کسانی که ازدواج با آنها به جهت نسبی و یا سببی و یا شیر خوردن حرام ابدی است مانند: خواهر، مادر، دختر و دخترِ دختر، جدّات، عمّه و عمّات، خاله و خالات، ربائب، مادر زن و مادر او، دختر و خواهر رضاعی، زن پسر، زن پدر و نبیره. مُحرِم: کسی که در حال احرام حج یا عمره باشد. محظور: ممنوع. محفوظ: حفظ شده; نگهداری شده. محلّ اشکال است: اشکال دارد; خلاف احتیاط واجب است (مقلّد می تواند در این مسأله به مجتهد دیگری مراجعه کند). محل تأمّل است: باید احتیاط کرد (مقلّد می تواند در این مسأله به دیگری مراجعه کند). صفحه 543 مخیّر است: فتواست، مقلّد بایستی یکی از دو طرف و یا بیشتر را انتخاب نماید. مخرج بول و غائط: مجرای طبیعی خروج ادرار و مدفوع. مخمّس: مالی که خمس آن پرداخت شده باشد. مُدّ: پیمانه ای که تقریباً ده سیر گنجایش داشته باشد (750 گرم). مدّعی: خواهان ; کسی که برای خودش حقّی قائل است. مذی: رطوبتی که پس از ملاعبه از انسان خارج گردد. مرتد: مسلمانی که منکر خدا و رسول یا حکمی از ضروریّات دین شده که انکارش به انکار خدا و رسول باز گردد. مرتدّ فطری: کسی که از پدر یا مادر مسلمان متولّد شده و خودش نیز مسلمان بوده و سپس از دین خارج شده است. مرتدّ ملّی: کسی که از پدر و مادر غیر مسلمان متولّد شده ولی خودش پس از اظهار کفر مسلمان شده و مجدّداً کافر گردیده است. مرجوح (مرجوح شرعی): چیزی که کراهت شرعی داشته باشد. مردار: حیوانی که خود به خود مرده و یا بدون شرایط لازم کشته شده باشد. مزارعه: قراردادی که بین مالک زمین و زارع منعقد می شود که براساس آن مالک درصدی از محصول زراعی را صاحب می شود. مس: لمس کردن. مسّ میت: لمس کردن انسان مرده. مساقات: آبیاری کردن; قراردادی بین صاحب باغ و باغبان که براساس آن باغبان در برابر آبیاری و تربیت درختان، حقّ استفاده از مقدار معیّنی میوه باغ را پیدا می کند. مستحاضه: زنی که در حال استحاضه باشد. مستحب: پسندیده; مطلوب; چیزی که مطلوب شارع است ولی واجب نیست; هر حکم شرعی که اطاعت آن موجب ثواب است ولی مخالفت آن عقاب ندارد. مستطیع: توانا; کسی که امکانات و شرائط سفر حج را دارا باشد. مستهلک: از میان رفته; نابود شده; نیست شده. مسح: دست کشیدن بر چیزی; دست کشیدن به فرق سر و روی پاها با رطوبت باقیمانده از شستشوی صورت و دست ها در وضو. مسکین: بیچاره; مفلوک; کسی که از فقیر هم سخت تر می گذراند. مسکرات: چیزهای مست کننده. مشقّت: سختی; رنج; دشواری. مصالحه: سازش; آشتی. مصو نیّت: آسیب ناپذیری. مضطر: ناچار; ناگزیر. مضطربه: زنی که عادت ماهیانه اش بی نظم است. مضمضه: چرخانیدن آب در دهان. مضیقه: تنگدستی; تنگنایی. مطهّرات: پاک کننده ها. مظالم: چیزهایی که در ذمّه انسان است ولی صاحب آن معلوم نیست و یا دسترسی به آن ممکن نمی باشد، مانند اینکه شخصی یقین دارد در زمان طفولیّت به صورت غیر مجاز در مال کسی تصرّف نموده و در اثر تصرّف ضرری به صاحب آن رسیده است، اکنون برای اینکه یقین به برائت ذمّه خود پیدا کند، لازم است مقداری از مال خود را از طرف صاحب مال به عنوان مظالم با اجازه مجتهد جامع الشرایط به فقیر پرداخت نماید. معامله غرری: معامله ای است که اوصاف کالای مورد معامله (مبیع) به صورت کامل مشخّص نباشد مثل اینکه شخصی خانه ای را که اصلا ندیده است و از خصوصیات آن اطلاع ندارد بخرد یا بفروشد، و این نوع معامله کلا باطل است. معرض: برای عموم نشان دادن; در دیدِ همگان قرار دادن. معهود: شناخته شده; معمول و متداول; آنچه به طور ضمنی مورد قبول باشد. مفطِر: چیزی که روزه را می شکند. مفلّس: کسی که دارائیش کمتر از بدهکاریش می باشد. و از طرف حاکم شرع از تصرف در اموالش منع شده است. مقاربت: نزدیکی کردن; آمیزش جنسی. مقرّرات شرعیه: آنچه از طرف خداوند به عنوان تکلیف شرعی معیّن گردیده است. مکروه: ناپسند; نامطلوب; آنچه انجام آن حرام نیست ولی ترکش اولی است. مکلّف: هر انسانی که بالغ و عاقل است. ملاعبه: بازی کردن; معاشقه کردن. ممیّز: خردسالی که خوب و بد را تمیز می دهد. منذورله: کسی که به نفع او نذر شده است مثل امام(رحمه الله). منعزل: خود به خود برکنار شده. موازین شرعیّه: معیارهای شرعیّه. موالات: پشت سر هم; پیاپی انجام دادن. موجر: اجاره دهنده. مورد اشکال است: خلاف احتیاط است; در این مورد می توان به مجتهددیگر مراجعه کرد. موقوفٌ علیهم: کسانی که به نفع آنها وقف شده است. موقوفه: وقف شده. موکّل: وکیل کننده. منع کردن: جلوگیری کردن; بازداشتن. میّت: مرده; جسد بی جان انسان. (ن) ناسیه: زنی که وقت عادت ماهیانه خود را از یاد برده است. نافله: نماز مستحبّی. نری: بیضه. نبش قبر: شکافتن قبر. نصاب: حدّ مشخّص; حد یا مقدار معیّن. نصاب زکات: حدّ مشخّصی که برای هر یک از موارد وجوب زکات در نظر گرفته شده است. نظر به ریبه: نگاه کردن به گونه ای که موجب تحریک شهوت شود; نگاهی که موجب فتنه شود. نجس: پلید; ناپاک. نفاس: خونی که پس از زایمان از رحم زن خارج می گردد. نکاح: ازدواج کردن; زناشویی. نماز آیات: دو رکعت نماز مخصوص که در مواردی نظیر زلزله و کسوف و خسوف واجب است. نماز احتیاط: نماز بدون سوره ای که برای جبران رکعات مورد شک بجا آورده می شود. نماز استسقاء: نمازی که با کیفیت مخصوص برای طلب باران خوانده شود. نماز جماعت: نماز واجبی که دو نفر یا بیشتر با امامت یکی از آنها بجا می آوردند (در نماز جمعه حدّاقل جماعت 5 نفر است). نماز جمعه: دو رکعت نماز مخصوص که در زوال جمعه به جای نماز ظهر و به طور جماعت برگزار می گردد و با کمتر از 5 نفر انجام پذیر نیست. نماز خوف: نماز یومیّه انسان در حال جنگ و امثال آن که با کیفیت مخصوص و به طور شکسته بجا آورده شود. نماز شب: هشت رکعت نماز مستحبّی که به صورت 4 نماز دو رکعتی در ثلث آخر شب گزارده می شود. نماز شفع: دو رکعت نماز مستحبّی که پس از هشت رکعت نافله های شب، پیش از نماز وتر گزارده می شود. نمازطواف: دورکعت نمازمخصوص که در مراسم حجوعمره پس ازطواف گزارده می شود. نماز عید: دو رکعت نماز مخصوص که روز عید فطر و قربان می خوانند. نماز غفیله: دو رکعت نماز مخصوص که پس از نماز مغرب تا وقتی که سرخی مغرب از بین نرفته مستحب است. نماز قصر: نماز کوتاه; نمازهای چهار رکعتی که در سفر دو رکعت خوانده می شود. نماز قضا: نمازی است که به جای نمازهای فوت شده گزارده می شود. نماز مسافر: نماز کوتا; نمازهای چهار رکعتی که مسافر باید در سفر دو رکعتی بجا آورد. نماز مستحب: هر نمازی که بجا آوردن آن پسندیده است ولی واجب نیست. نماز میّت: نماز مخصوصی که باید بر جنازه مسلمان خوانده شود. نماز واجب: نمازی که بجا آوردن آن بر هر مکلّفی لازم است و اقسام آن عبارت است از: 1 - نمازهای یومیّه; 2 - نماز آیات; 3 - نماز میّت; 4 - نماز طواف; 5 - نماز قضای پدر و مادر; 6 - نمازی که انسان با نذر و عهد و قسم بر خود واجب کرده است. نماز وتر: یک رکعت نماز که پس از نماز شفع خوانده می شود و آخرین رکعت از نماز شب محسوب می گردد. نماز وحشت: دو رکعت نماز که برای شب اوّل قبر متوفّی خوانده می شود. نماز یومیّه: نماز روزانه; نمازهای واجب در هر شبانه روز که مجموعاً 17 رکعت است. نوافل یومیّه: نمازهای مستحبّی روزانه که هر شبانه روز 34 رکعت و در جمعه 38 رکعت است. نهی از منکر: بازداشتن دیگری از هر عملی که به حکم شارع ناپسند است. نیّت: قصد; تصمیم به انجام عمل دینی با هدف تقرّب به خداوند. (و) واجب: هر امری که انجام آن از نظر شرع الزامی و اجباری است. واجب تعبّدی: واجبی که در انجام آن قصد قربت لازم است (عبادات) واجب تعیینی: واجبی که به طور مشخّص وجوب به آن تعلّق گرفته است مانند نماز، روزه و حج. واجب توصلی: واجبی که قصد قربت لازم ندارد، مانند ادای دین کردن و جواب سلام دادن و شستن لباس و بدن برای نماز. واجب تخییری: امری که وجوب بین آن و دیگری دوران دارد، مانند کفّاره روزه که مخیّر است بین سه امر: 1 - آزاد کردن بنده; -2 شصت روز روزه گرفتن; 3 - شصت مسکین را اطعام کردن. واجب عینی: واجبی که برهر فردی با قطع نظر از دیگران واجب است، مانند نماز و روزه. واجب کفایی: واجبی که اگر کسی آن را انجام دهد از دیگران ساقط می شود، مانند غسل و سایر تجهیزات میّت که بر همه واجب است ولی وقتی که عدّه ای اقدام کنند، از دیگران ساقط می شود. واجب معلّق: واجبی که زمان وجوب آن (حال) و زمان واجب (آینده) یعنی وجوبش فعلی است ولی واجب را باید در شرایط مشخّصی انجام داد مانند وجوب حج پس از تحقّق شرایط استطاعت یعنی کسی که مستطیع شد حج بر او واجب است ولی باید صبر کند تا ایّام مخصوص حج فرا رسد و آنگاه عمل نماید. واجب منجّز: واجبی است که زمان وجوب و واجب یکی است، مانند روزه که در همان وقتی که واجب می گردد در همان وقت هم باید آن را انجام داد. واجب مطلق: واجبی که در هر شرایطی وجوب دارد، مانند نماز. واجب مشروط: واجبی که تنها در شرایط خاصّی واجب می گردد، مانند حج که تنها با شرط استطاعت واجب می شود. واجب موسّع: واجبی است که وقت انجام آن وسیع است، مانند نماز ظهر و عصر که از ظهر تا غروب وقت دارد. واجب مضیّق: واجبی است که دارای وقت مشخّص و محدود است، مانند روزه گرفتن در ماه رمضان. وارث: کسی که ارث می برد. واقف: وقف کننده. وثیقه: سپرده; گرویی. وجه: صورت; دلیل; عنوان. ودی: رطوبتی که گاهی پس از خروج بول مشاهده می شود. ودیعه: امانت. وذی: رطوبتی که گاهی پس از خروج منی مشاهده می شود. وصل به سکون: حرکت آخر کلمه ای را انداختن وبدون وقف آن را به کلمه بعد چسباندن. وصی: کسی که مسؤول انجام وصیّتی شود. وصیّت: سفارش; توصیه هایی که انسان برای کارهای پس از مرگش به دیگری می کند. وضو: شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها برای برپا داشتن نماز. وضوی ارتماسی: وضویی که انسان به عوض آنکه آب را روی صورت و دست هایش بریزد، صورت و دست هایش را در آب فرو می برد و در حال فروبردن یا بیرون آوردن آن قصد وضو می کند. وضوی ترتیبی: وضویی که انسان با ریختن آب به قصد وضو روی صورت و دست هایش آنها را می شوید. وضوی جبیره: آن است که در محل وضو، جبیره باشد. وطن: جایی که انسان برای اقامت و زندگی دائمی خود اختیار کند. وطی: لگدمال کردن; کنایه از عمل جنسی است. وقف به حرکت: در حین ادای حرکت آخرین حرف یک کلمه بین آن و کلمه بعد فاصله انداختن. وکیل: نماینده; کسی که از طرف شخصی اختیار انجام کاری را داشته باشد. ولایت: سرپرستی; صاحب اختیار بودن. ولیّ (یا قیّم): کسی که به دستور شارع مقدّس سرپرست دیگری است مانند پدر و پدربزرگ و مجتهد جامع الشرایط. (ه) هبه: بخشش. هدم: ویرانی. هدیه: تحفه; ارمغان. (ی) یائسه: زنی که سنّش به حدّی رسیده که دیگر عادت ماهیانه نمی شود.