اظهار محبت به جنس مخالف، اغلب به یکی از دو هدف زیر انجام میگیرد: 1. به منظور ایجاد روابط دوستانه و صمیمانه و استمرار آن برای مدت زمانی خاص، در جهت پاسخ به احساس نیاز روانی خود (یعنی نیاز به محبت ورزیدن و مورد محبت واقع شدن)؛ 2. به منظور آشنایی با یکدیگر و فراهم کردن مقدمات ازدواج و بعضی انگیزههای دیگر. حال کدام یک از این دو صورت را میتوان پذیرفت و بر آن مهر تأیید زد؟ شکی نیست که انسان دارای نیازهای مختلف زیستی، اجتماعی، عاطفی و شناختی است. او همانطور که نیاز به خوردن و آشامیدن دارد؛ نیازمند ارتباط و تعامل با دیگران است و سرانجام نیازمند محبت کردن و مورد محبت واقع شدن است. برخی روانشناسان، با انواع نیازهای مختلف انسان و سطحبندی آن، بر اهمیت نیازهای عاطفی در دوران نوجوانی و جوانی و لزوم تأمین آن، توسط گروه همسالان، تأکید ورزیده، معتقدند: این نیاز، یکی از نیازهای عالی انسان است و همسالان با ایجاد ارتباط مثبت عاطفی، میتوانند به تأمین آن بپردازند؛ اما آنچه در ایجاد رابطه دوستی و اظهار محبت به دیگری، از اهمیت زیادی برخوردار است، آن است که این اظهار محبت به چه کسی و تا چه محدودهای انجام گیرد تا هم آن نیاز عاطفی پاسخ داده شود و هم عوارض و پیامدهای منفی نداشته باشد. به عبارت دیگر، به چه هزینهای، میخواهیم این نیاز را تأمین و ارضا کنیم؟ همان طور که ما برای تأمین نیازهای زیستی خود دست به هر اقدامی نمیزنیم؛ بلکه میکوشیم طبق معیارهای صحیح، به آنچه تناسب بیشتری با وضعیت جسمانی ما دارد، عمل کنیم؛ شایسته است همین روش را در مورد نیازهای عاطفی و روانی به کار ببریم و آنچه سلامت روحی و روانی ما را تهدید میکند، به کناری گذاشته، از آن دوری کنیم. اظهار محبت به جنس مخالف، پیامدهای زیر را به دنبال دارد: الف. زیادهطلبی کمالطلبی انسان، در هر بعدی از ابعاد جسمانی و روانی، زبانزد همگان است. اگر فردی در پی علم و دانشی باشد و آن را ارزش مطلق بداند، هیچگاه دست از کنجکاوی و دانش جویی خود، برنمیدارد و چه بسا در واپسین لحظات زندگی نیز در پی کشف مجهولات خود میباشد. فردی که در پی کسب قدرت و سلطه بر دیگران است، اگر بر تمام کره خاکی سلطه یابد، آن را کم و اندک میپندارد و حکومت بر دیگر کرات را خواهان است و کسی که خواهان ثروت است، اگر گنج قارون و بیشتر از آن را داشته باشد، باز هم در پی مال و ثروت بیشتر است و... به طور کلی در تمام زمینهها این کمال خواهی ظهور و بروز دارد و با اندک تأملی در رفتار خود و دیگران، میتوان این صفت را کشف و مشاهده کرد. آیةاللَّه سبحانی گفته است: روزی در محضر آیةاللَّهالعظمی بروجردیرحمه الله نشسته بودیم که گفتند یکی از پزشکان ترکیه، خواستار ملاقات با مرجع جهان شیعه است. آن پزشک، هدف از ملاقات خود را تقاضای مقالهای علمی درباره علت و یا علل (تحریم شراب) از نظر فقه شیعه برای ارائه به همایشی در ترکیه عنوان کرد. نماینده همایش، دوست داشت پاسخ سؤال را مستقیماً از آیةاللَّه بروجردی بشنود؛ از این رو، سؤال کرد: چرا اسلام نوشیدن شراب را حرام کرده است؟ آن مرجع بزرگ، در پاسخ به وی چنین اظهار داشت: (حقیقت انسان را عقل و قدرت اندیشه و تفکّر وی تشکیل میدهد و اگر عقل نبود، ایشان با دیگر موجودات زنده، چه تفاوتی داشت؟ پس در حفظ آن، باید کوشا بود و آنچه با این بعد وجودی تعارض و تنافی دارد، باید با آن به مقابله برخاست. یکی از اموری که در تضاد شدید با قوه عقل انسان است، نوشیدن شراب است. بنابراین، چون شراب عقل را از بین میبرد و حقیقت انسان به عقل او است، اسلام آن را ممنوع کرده است). آن پزشک گفت: درست است که نوشیدن زیاد شراب، باعث از بین رفتن قوه تعقّل انسان است؛ ولی اگر کسی به مقدار کمی از این نوع مایعات بنوشد، نمیتوان گفت چنین تأثیری را دارد؛ چرا اسلام آن مقدار اندک را نیز ممنوع کرده، نوشیدن آن را غیرمجاز میداند؟! آیةاللَّه بروجردی گفت: (چون انسان کمال طلب است و هرگز به مقدار کم قناعت نمیکند، اگر مجاز شمرده شود، بر اساس کمال خواهیاش، به تدریج بر خواسته خود میافزاید و چه بسا به جایی میرسد که خودش هم فکرش را نمیکرد! به همین جهت است که اسلام از همان ابتدا، حتی مقدار اندک را ممنوع کرده است و به عنوان یک قانون قطعی و دقیق برای تمام افراد - چه با اراده و چه کم اراده - به اجرا گذاشته میشود. این ویژگی، (کمالطلبی) چون در دیگر ابعاد و زمینهها جاری است، دیگر قوانین و مقررات و دستورات صادره از طرف قانون گذار هستی، نیز چه بسا بر اساس همین نکته شکل گرفته است و آنجا که ممکن است زیادهطلبی، باعث حریم شکنی شود و به تدریج در وادی هولناک و خطرات جانی و روحی قرار گیرد، با جدیت و قاطعیت آن را نهی میکند). اظهار محبت به جنس مخالف، از همین موارد است که با یک سلام و احوالپرسی ساده و مختصر و یا به انگیزه اهداف آموزشی و غیره شروع میشود؛ ولی به تدریج نوع رابطه و گفتوگو تغییر یافته، به میزان و کمیت آن نیز افزوده میشود و تا آنجا پیش میرود که تمام انرژی عاطفی خود را میخواهد در همین گفتوگوها و ارتباط هزینه کند و هرگز به همان حداقلی که در روزهای اول داشته، اکتفا نمیکند و بر همین اساس است که از همان آغاز، باید از ایجاد ارتباط عاطفی و مبتنی بر احساسات اجتناب کرد. بنابراین، ما برای اظهار محبت به جنس مخالف - چه منشأ سوء تفاهم بشود و چه سوء تفاهمی را به دنبال نداشته باشد - دلیل موجّه و قابل قبولی نمیشناسیم. در واقع، اگر هم باعث سوء تفاهم نشود، باعث سوء رفتار میشود و به تدریج افراد در گردونهای وارد میشوند که چه بسا هیچ کدام خواستار آن نبودند! گردونهای که گاهی رهایی از آن، مستلزم هزینه کردن تمام انرژی روانی و جسمانی فرد و قرار گرفتن در بن بست شدید است. ب. وابستگی با شکلگیری روابط عاطفی بین دختر و پسر و افزایش تدریجی آن، زمینه وابستگی آنها به یکدیگر و تشدید آن فراهم میشود. نیاز به محبت ورزیدن و مورد محبت واقع شدن، در دوران جوانی به اوج خود میرسد و به شکل خودکار دختر و پسر در این کانال قرار میگیرند. از این رو علاقه ابتدایی شدت یافته، کمکم دو طرف به یکدیگر وابسته میشوند. این وابستگی، در بسیاری موارد، آفت بزرگی برای تمرکز حواس میشود؛ به گونهای که گاهی مطالعه و حضور در کلاس درس را غیرممکن میسازد و هر کدام از آنها، در تمام اوقات شبانه روز - حتی در کلاس درس - در فکر طرف مقابل است!! همچنین وابستگی مانع گزینش صحیح و دقیق برای شریک آینده زندگی میشود و از آنجا که شخص، به فردی خاص وابسته شده، تمام نیکیها، خوبیها، زیباییها و... را در فرد مورد علاقه خود میبیند و دیگر توان مشاهده عیوب احتمالی او را ندارد؛ زیرا از روی علاقه و از پشت عینک وابستگی، به طرف مقابل نگاه میکند؛ نه با نگاهی خریدارانه، نقّادانه و بررسی کننده تا تمام نقاط ضعف و قوّت او را در ترازوی حقیقت بین، مورد دقّت و مشاهده قرار دهد! از طرف دیگر، اگر کسی بخواهد با فردی، فقط برای مدتی دوست باشد و به او اظهار محبت کند - نه به طور درازمدت - مطمئناً پس از آن مدت، امکان جدایی از یکدیگر، از نظر روانی بسیار سخت و مشکل آفرین است. معمولاً در چنین مواقع بسیاری از جوانان به افسردگیهای شدید دچار شده، از زندگی ناامید میشوند. آنان احساس میکنند نه راه پیش دارند و نه راه بازگشت؛ زیرا از طرفی میخواهند این ارتباط دوستانه را - که به وابستگی شدید منجر شده - ادامه دهند و از طرف دیگر باور دارند که نمیتوانند همدیگر را به عنوان شریک زندگی خود انتخاب کنند. این امر، گاهی به خاطر ویژگیهای شخصیشان است و گاهی به خاطر عوامل خانوادگی، اقتصادی و... (مثل عدم توافق خانوادهها و نظیر آن) است. از این رو دچار تنش شده و در یک بن بست سخت و شدید گرفتار میشوند. ج. احساس گناه شکی نیست که ما در (جامعهای دینی) زندگی میکنیم و بیشتر مردم آن از آموزههای دینی و اخلاقی، متأثر هستند و به آنها احترام میگذارند. گرچه ممکن است هر فردی در سالهای نخستین زندگی، نسبت به بعضی از دستورات دینی، اطلاع دقیقی نداشته باشد؛ ولی به طور ناخودآگاه و به تدریج، با بسیاری از هنجارهای اخلاقی و اجتماعی جامعه دینی، آشنا میشود. اظهار محبت و طرح رابطه دوستی با جنس مخالف، از رفتارهایی است که جامعه دینی و ارزشی، آن را نمیپسندد و به آن خرده میگیرد و با اندک دقّتی در متون دینی و سخنان رهبران دینی، روشن میشود که ارتباط با جنس مخالف، از چهارچوب و قوانینی خاص برخوردار است. اغلب جوانانی که چنین روشی را در پیش میگیرند، طولی نمیکشد که به خود میآیند و به گذشته خود میاندیشند. رفتارهای خود را با ملاکها و معیارهای اخلاقی و شرعی مقایسه کرده، آنها را محک میزنند و دچار پشیمانی میشوند! اگر نتوانند به درستی از این فضای روانی خارج شوند، احساس گناه میکنند و این احساس گناه، منشأ بسیاری از ناگواریهای روحی و روانی میشود. گفتنی است تجدید نظر نسبت به اعمال نامعقول و غیرمشروع گذشته، پشیمانی از آنها و تصمیم بر ترک آن، امری مقبول و شایسته و بلکه لازم و ضروری است؛ ولی آنچه به عنوان یک پیامد منفی در اینجا از آن یاد میشود؛ آن احساس گناه شدیدی است که بر فضای فکری فرد حاکم شده، توان خروج از آن را از شخص سلب میکند و همراه با یأس و ناامیدی مطلق است. بدین وسیله، شخص توان حرکت به سوی اصلاح و تغییر رفتار و مسیر زندگی را از دست میدهد. آنچه بیان شد، بعضی از پیامدها و عوارض اظهار محبت به جنس مخالف - به منظور داشتن رابطه دوستانه و صمیمانه - است. صورت دوم (اظهار محبت به جنس مخالف، به منظور آشنایی و فراهم کردن مقدمات ازدواج) شرایط دیگری دارد. بدون تردید یکی از پیشنیازهای ضروری ازدواج، آشنایی دو طرف از ویژگیهای شخصیتی، اخلاقی، خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی یکدیگر است و هر دو با دقت و حساسیت زیاد و با استفاده از راههای مختلفِ تحقیق و بررسی، باید به اطمینان کافی دست یابند. از طریق همین آگاهیهای واقعبینانه، از نقاط ضعف و قوت همدیگر اطلاع پیدا کرده و میزان تناسب و همفکری خود را در مییابند. در این صورت، چگونه و طبق چه مکانیسمی دو طرف باید به این هدف دسترسی پیدا کنند؟ آیا میتوان با ایجاد رابطه عاطفی و اظهار محبت، به این هدف دست یافت و زمینه ارتباط دوستانه را فراهم نمود تا در این ارتباطها، به روحیات و ویژگیهای اخلاقی، خانوادگی و... همدیگر پی برد؟ بر اساس شواهد موجود و اطلاعات به دست آمده، معتقدیم: بیشتر ارتباطهایی که با همین قصد و نیت موجّه و معقول شکل میگیرد، انگیزه دیگری - غیر از آنچه به زبان جاری میشود - در پی دارد (به خصوص اگر تقاضا کننده جنس مذکر باشد). در واقع، تقاضای آشنایی با یکدیگر قبل از ازدواج، صرفاً پوشش به ظاهر مقبولی است که فرد، بدین وسیله میخواهد دلیل موجّه و معقولانهای برای ارتباطهای عاطفی و اظهار محبتهای غیرمجاز قرار دهد. برخی افراد، با این ترفند و طراحی قبلی - با مخفی کردن انگیزه شیطانی خود - در پی به دام انداختن افراد سادهدل و خوش بین هستند تا نیازهای جنسی خود را تأمین کنند؛ در واقع اینگونه افراد، آگاهانه طرف مقابل را قربانی غریزه جنسی و خودخواهیهای شهوانی خودشان میکنند. شکی نیست که عدهای نیز ناآگاهانه، گرفتار چنین دامی میشوند. البته ممکن است هیچ کدام، قصد سوء استفاده از سادگی و یا ناآگاهی طرف مقابل را نداشته باشند؛ ولی باید بدانند که غریزه جنسی انسان، بسیار قوی و شدید است. حیلههای شیطانی نیز در این مورد بسیار پیچیده، مرموز و متعدد میباشد. در این صورت عدهای با طرح انگیزههای معقول و موجه به طور ناآگاهانه وارد چنین صحنه خطرناکی میشوند؛ به گمان اینکه هدفشان مقدس و خردمندانه است و اینگونه ارتباطها مشکلی ایجاد نمیکند و یا حداقل تا این اندازه مجاز و گاهی لازم و ضروری است. با ایجاد چنین ارتباطی و شکلگیری علاقه ابتدایی بین دو طرف، امکان تحقیق و بررسی واقعبینانه کاهش مییابد و شخص از نقاط ضعف طرف مقابل غفلت کرده، تحقیقاتش در این زمینه، دچار جهتگیری و یا تعصب خواهد شد. همان طور که گفته شد، وقتی علاقه و محبت چیزی در قلب فرد جای گرفت، او را نسبت به واقعیات کور و کر میکند و دیگر نمیتواند نقاط منفی و ضعف آن را ببیند و حتی بشنود و آنچه میبیند و میشنود، در نظرش زیبا و جذّاب جلوهگر میشود و حتی نقاط ضعف را نقاط قوّت تلقی میکند. خلاصه آنکه برای چنین امر حیاتی و مهمی، باید ابتدا به تحقیق و بررسی پرداخت و سپس در صورت وجود قابلیتها و صلاحیتها، در فکر ایجاد علاقه بود؛ نه اینکه با عینک محبّت و علاقه، به بررسی احوال و ویژگیهای فرد اقدام کرد. مطمئناً آن عشق و علاقهای باعث کمال و آرامش میشود که پس از پیمان زناشویی و تعهّد به زندگی مشترک، ایجاد میشود؛ نه عشق و علاقه قبل از ازدواج به فردی که هنوز آگاهی و آشنایی کافی نسبت به او پیدا نشده و کاملاً سطحی و احساسی است. بنابراین، امید است با دقّت هرچه تمامتر در رشد و بالندگی خود - در این دوره بسیار حساس و سرنوشتساز - تلاش کنید تا از هرگونه کجروی و کجاندیشی خود را حفظ کرده و سنگ بنای زندگی آینده را بر پایههای درستی و راستی قرار دهید. جهت آگاهی بیشتر ر.ک: دختران، دوستیها و عبرتها، محمد علی کریمی نیا، انتشارات روحانی محمد رضا احمدی
اظهار محبت به جنس مخالف، اغلب به یکی از دو هدف زیر انجام میگیرد: 1. به منظور ایجاد روابط دوستانه و صمیمانه و استمرار آن برای مدت زمانی خاص، در جهت پاسخ به احساس نیاز روانی خود (یعنی نیاز به محبت ورزیدن و مورد محبت واقع شدن)؛ 2. به منظور آشنایی با یکدیگر و فراهم کردن مقدمات ازدواج و بعضی انگیزههای دیگر. حال کدام یک از این دو صورت را میتوان پذیرفت و بر آن مهر تأیید زد؟ شکی نیست که انسان دارای نیازهای مختلف زیستی، اجتماعی، عاطفی و شناختی است. او همانطور که نیاز به خوردن و آشامیدن دارد؛ نیازمند ارتباط و تعامل با دیگران است و سرانجام نیازمند محبت کردن و مورد محبت واقع شدن است. برخی روانشناسان، با انواع نیازهای مختلف انسان و سطحبندی آن، بر اهمیت نیازهای عاطفی در دوران نوجوانی و جوانی و لزوم تأمین آن، توسط گروه همسالان، تأکید ورزیده، معتقدند: این نیاز، یکی از نیازهای عالی انسان است و همسالان با ایجاد ارتباط مثبت عاطفی، میتوانند به تأمین آن بپردازند؛ اما آنچه در ایجاد رابطه دوستی و اظهار محبت به دیگری، از اهمیت زیادی برخوردار است، آن است که این اظهار محبت به چه کسی و تا چه محدودهای انجام گیرد تا هم آن نیاز عاطفی پاسخ داده شود و هم عوارض و پیامدهای منفی نداشته باشد. به عبارت دیگر، به چه هزینهای، میخواهیم این نیاز را تأمین و ارضا کنیم؟ همان طور که ما برای تأمین نیازهای زیستی خود دست به هر اقدامی نمیزنیم؛ بلکه میکوشیم طبق معیارهای صحیح، به آنچه تناسب بیشتری با وضعیت جسمانی ما دارد، عمل کنیم؛ شایسته است همین روش را در مورد نیازهای عاطفی و روانی به کار ببریم و آنچه سلامت روحی و روانی ما را تهدید میکند، به کناری گذاشته، از آن دوری کنیم. اظهار محبت به جنس مخالف، پیامدهای زیر را به دنبال دارد:
الف. زیادهطلبی
کمالطلبی انسان، در هر بعدی از ابعاد جسمانی و روانی، زبانزد همگان است. اگر فردی در پی علم و دانشی باشد و آن را ارزش مطلق بداند، هیچگاه دست از کنجکاوی و دانش جویی خود، برنمیدارد و چه بسا در واپسین لحظات زندگی نیز در پی کشف مجهولات خود میباشد. فردی که در پی کسب قدرت و سلطه بر دیگران است، اگر بر تمام کره خاکی سلطه یابد، آن را کم و اندک میپندارد و حکومت بر دیگر کرات را خواهان است و کسی که خواهان ثروت است، اگر گنج قارون و بیشتر از آن را داشته باشد، باز هم در پی مال و ثروت بیشتر است و... به طور کلی در تمام زمینهها این کمال خواهی ظهور و بروز دارد و با اندک تأملی در رفتار خود و دیگران، میتوان این صفت را کشف و مشاهده کرد. آیةاللَّه سبحانی گفته است: روزی در محضر آیةاللَّهالعظمی بروجردیرحمه الله نشسته بودیم که گفتند یکی از پزشکان ترکیه، خواستار ملاقات با مرجع جهان شیعه است. آن پزشک، هدف از ملاقات خود را تقاضای مقالهای علمی درباره علت و یا علل (تحریم شراب) از نظر فقه شیعه برای ارائه به همایشی در ترکیه عنوان کرد. نماینده همایش، دوست داشت پاسخ سؤال را مستقیماً از آیةاللَّه بروجردی بشنود؛ از این رو، سؤال کرد: چرا اسلام نوشیدن شراب را حرام کرده است؟ آن مرجع بزرگ، در پاسخ به وی چنین اظهار داشت:
(حقیقت انسان را عقل و قدرت اندیشه و تفکّر وی تشکیل میدهد و اگر عقل نبود، ایشان با دیگر موجودات زنده، چه تفاوتی داشت؟ پس در حفظ آن، باید کوشا بود و آنچه با این بعد وجودی تعارض و تنافی دارد، باید با آن به مقابله برخاست. یکی از اموری که در تضاد شدید با قوه عقل انسان است، نوشیدن شراب است. بنابراین، چون شراب عقل را از بین میبرد و حقیقت انسان به عقل او است، اسلام آن را ممنوع کرده است).
آن پزشک گفت: درست است که نوشیدن زیاد شراب، باعث از بین رفتن قوه تعقّل انسان است؛ ولی اگر کسی به مقدار کمی از این نوع مایعات بنوشد، نمیتوان گفت چنین تأثیری را دارد؛ چرا اسلام آن مقدار اندک را نیز ممنوع کرده، نوشیدن آن را غیرمجاز میداند؟! آیةاللَّه بروجردی گفت:
(چون انسان کمال طلب است و هرگز به مقدار کم قناعت نمیکند، اگر مجاز شمرده شود، بر اساس کمال خواهیاش، به تدریج بر خواسته خود میافزاید و چه بسا به جایی میرسد که خودش هم فکرش را نمیکرد! به همین جهت است که اسلام از همان ابتدا، حتی مقدار اندک را ممنوع کرده است و به عنوان یک قانون قطعی و دقیق برای تمام افراد - چه با اراده و چه کم اراده - به اجرا گذاشته میشود. این ویژگی، (کمالطلبی) چون در دیگر ابعاد و زمینهها جاری است، دیگر قوانین و مقررات و دستورات صادره از طرف قانون گذار هستی، نیز چه بسا بر اساس همین نکته شکل گرفته است و آنجا که ممکن است زیادهطلبی، باعث حریم شکنی شود و به تدریج در وادی هولناک و خطرات جانی و روحی قرار گیرد، با جدیت و قاطعیت آن را نهی میکند). اظهار محبت به جنس مخالف، از همین موارد است که با یک سلام و احوالپرسی ساده و مختصر و یا به انگیزه اهداف آموزشی و غیره شروع میشود؛ ولی به تدریج نوع رابطه و گفتوگو تغییر یافته، به میزان و کمیت آن نیز افزوده میشود و تا آنجا پیش میرود که تمام انرژی عاطفی خود را میخواهد در همین گفتوگوها و ارتباط هزینه کند و هرگز به همان حداقلی که در روزهای اول داشته، اکتفا نمیکند و بر همین اساس است که از همان آغاز، باید از ایجاد ارتباط عاطفی و مبتنی بر احساسات اجتناب کرد. بنابراین، ما برای اظهار محبت به جنس مخالف - چه منشأ سوء تفاهم بشود و چه سوء تفاهمی را به دنبال نداشته باشد - دلیل موجّه و قابل قبولی نمیشناسیم. در واقع، اگر هم باعث سوء تفاهم نشود، باعث سوء رفتار میشود و به تدریج افراد در گردونهای وارد میشوند که چه بسا هیچ کدام خواستار آن نبودند! گردونهای که گاهی رهایی از آن، مستلزم هزینه کردن تمام انرژی روانی و جسمانی فرد و قرار گرفتن در بن بست شدید است.
ب. وابستگی
با شکلگیری روابط عاطفی بین دختر و پسر و افزایش تدریجی آن، زمینه وابستگی آنها به یکدیگر و تشدید آن فراهم میشود. نیاز به محبت ورزیدن و مورد محبت واقع شدن، در دوران جوانی به اوج خود میرسد و به شکل خودکار دختر و پسر در این کانال قرار میگیرند. از این رو علاقه ابتدایی شدت یافته، کمکم دو طرف به یکدیگر وابسته میشوند. این وابستگی، در بسیاری موارد، آفت بزرگی برای تمرکز حواس میشود؛ به گونهای که گاهی مطالعه و حضور در کلاس درس را غیرممکن میسازد و هر کدام از آنها، در تمام اوقات شبانه روز - حتی در کلاس درس - در فکر طرف مقابل است!! همچنین وابستگی مانع گزینش صحیح و دقیق برای شریک آینده زندگی میشود و از آنجا که شخص، به فردی خاص وابسته شده، تمام نیکیها، خوبیها، زیباییها و... را در فرد مورد علاقه خود میبیند و دیگر توان مشاهده عیوب احتمالی او را ندارد؛ زیرا از روی علاقه و از پشت عینک وابستگی، به طرف مقابل نگاه میکند؛ نه با نگاهی خریدارانه، نقّادانه و بررسی کننده تا تمام نقاط ضعف و قوّت او را در ترازوی حقیقت بین، مورد دقّت و مشاهده قرار دهد! از طرف دیگر، اگر کسی بخواهد با فردی، فقط برای مدتی دوست باشد و به او اظهار محبت کند - نه به طور درازمدت - مطمئناً پس از آن مدت، امکان جدایی از یکدیگر، از نظر روانی بسیار سخت و مشکل آفرین است. معمولاً در چنین مواقع بسیاری از جوانان به افسردگیهای شدید دچار شده، از زندگی ناامید میشوند. آنان احساس میکنند نه راه پیش دارند و نه راه بازگشت؛ زیرا از طرفی میخواهند این ارتباط دوستانه را - که به وابستگی شدید منجر شده - ادامه دهند و از طرف دیگر باور دارند که نمیتوانند همدیگر را به عنوان شریک زندگی خود انتخاب کنند. این امر، گاهی به خاطر ویژگیهای شخصیشان است و گاهی به خاطر عوامل خانوادگی، اقتصادی و... (مثل عدم توافق خانوادهها و نظیر آن) است. از این رو دچار تنش شده و در یک بن بست سخت و شدید گرفتار میشوند.
ج. احساس گناه
شکی نیست که ما در (جامعهای دینی) زندگی میکنیم و بیشتر مردم آن از آموزههای دینی و اخلاقی، متأثر هستند و به آنها احترام میگذارند. گرچه ممکن است هر فردی در سالهای نخستین زندگی، نسبت به بعضی از دستورات دینی، اطلاع دقیقی نداشته باشد؛ ولی به طور ناخودآگاه و به تدریج، با بسیاری از هنجارهای اخلاقی و اجتماعی جامعه دینی، آشنا میشود. اظهار محبت و طرح رابطه دوستی با جنس مخالف، از رفتارهایی است که جامعه دینی و ارزشی، آن را نمیپسندد و به آن خرده میگیرد و با اندک دقّتی در متون دینی و سخنان رهبران دینی، روشن میشود که ارتباط با جنس مخالف، از چهارچوب و قوانینی خاص برخوردار است. اغلب جوانانی که چنین روشی را در پیش میگیرند، طولی نمیکشد که به خود میآیند و به گذشته خود میاندیشند. رفتارهای خود را با ملاکها و معیارهای اخلاقی و شرعی مقایسه کرده، آنها را محک میزنند و دچار پشیمانی میشوند! اگر نتوانند به درستی از این فضای روانی خارج شوند، احساس گناه میکنند و این احساس گناه، منشأ بسیاری از ناگواریهای روحی و روانی میشود. گفتنی است تجدید نظر نسبت به اعمال نامعقول و غیرمشروع گذشته، پشیمانی از آنها و تصمیم بر ترک آن، امری مقبول و شایسته و بلکه لازم و ضروری است؛ ولی آنچه به عنوان یک پیامد منفی در اینجا از آن یاد میشود؛ آن احساس گناه شدیدی است که بر فضای فکری فرد حاکم شده، توان خروج از آن را از شخص سلب میکند و همراه با یأس و ناامیدی مطلق است. بدین وسیله، شخص توان حرکت به سوی اصلاح و تغییر رفتار و مسیر زندگی را از دست میدهد. آنچه بیان شد، بعضی از پیامدها و عوارض اظهار محبت به جنس مخالف - به منظور داشتن رابطه دوستانه و صمیمانه - است. صورت دوم (اظهار محبت به جنس مخالف، به منظور آشنایی و فراهم کردن مقدمات ازدواج) شرایط دیگری دارد. بدون تردید یکی از پیشنیازهای ضروری ازدواج، آشنایی دو طرف از ویژگیهای شخصیتی، اخلاقی، خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی یکدیگر است و هر دو با دقت و حساسیت زیاد و با استفاده از راههای مختلفِ تحقیق و بررسی، باید به اطمینان کافی دست یابند. از طریق همین آگاهیهای واقعبینانه، از نقاط ضعف و قوت همدیگر اطلاع پیدا کرده و میزان تناسب و همفکری خود را در مییابند. در این صورت، چگونه و طبق چه مکانیسمی دو طرف باید به این هدف دسترسی پیدا کنند؟ آیا میتوان با ایجاد رابطه عاطفی و اظهار محبت، به این هدف دست یافت و زمینه ارتباط دوستانه را فراهم نمود تا در این ارتباطها، به روحیات و ویژگیهای اخلاقی، خانوادگی و... همدیگر پی برد؟ بر اساس شواهد موجود و اطلاعات به دست آمده، معتقدیم: بیشتر ارتباطهایی که با همین قصد و نیت موجّه و معقول شکل میگیرد، انگیزه دیگری - غیر از آنچه به زبان جاری میشود - در پی دارد (به خصوص اگر تقاضا کننده جنس مذکر باشد). در واقع، تقاضای آشنایی با یکدیگر قبل از ازدواج، صرفاً پوشش به ظاهر مقبولی است که فرد، بدین وسیله میخواهد دلیل موجّه و معقولانهای برای ارتباطهای عاطفی و اظهار محبتهای غیرمجاز قرار دهد. برخی افراد، با این ترفند و طراحی قبلی - با مخفی کردن انگیزه شیطانی خود - در پی به دام انداختن افراد سادهدل و خوش بین هستند تا نیازهای جنسی خود را تأمین کنند؛ در واقع اینگونه افراد، آگاهانه طرف مقابل را قربانی غریزه جنسی و خودخواهیهای شهوانی خودشان میکنند. شکی نیست که عدهای نیز ناآگاهانه، گرفتار چنین دامی میشوند. البته ممکن است هیچ کدام، قصد سوء استفاده از سادگی و یا ناآگاهی طرف مقابل را نداشته باشند؛ ولی باید بدانند که غریزه جنسی انسان، بسیار قوی و شدید است. حیلههای شیطانی نیز در این مورد بسیار پیچیده، مرموز و متعدد میباشد. در این صورت عدهای با طرح انگیزههای معقول و موجه به طور ناآگاهانه وارد چنین صحنه خطرناکی میشوند؛ به گمان اینکه هدفشان مقدس و خردمندانه است و اینگونه ارتباطها مشکلی ایجاد نمیکند و یا حداقل تا این اندازه مجاز و گاهی لازم و ضروری است. با ایجاد چنین ارتباطی و شکلگیری علاقه ابتدایی بین دو طرف، امکان تحقیق و بررسی واقعبینانه کاهش مییابد و شخص از نقاط ضعف طرف مقابل غفلت کرده، تحقیقاتش در این زمینه، دچار جهتگیری و یا تعصب خواهد شد. همان طور که گفته شد، وقتی علاقه و محبت چیزی در قلب فرد جای گرفت، او را نسبت به واقعیات کور و کر میکند و دیگر نمیتواند نقاط منفی و ضعف آن را ببیند و حتی بشنود و آنچه میبیند و میشنود، در نظرش زیبا و جذّاب جلوهگر میشود و حتی نقاط ضعف را نقاط قوّت تلقی میکند. خلاصه آنکه برای چنین امر حیاتی و مهمی، باید ابتدا به تحقیق و بررسی پرداخت و سپس در صورت وجود قابلیتها و صلاحیتها، در فکر ایجاد علاقه بود؛ نه اینکه با عینک محبّت و علاقه، به بررسی احوال و ویژگیهای فرد اقدام کرد. مطمئناً آن عشق و علاقهای باعث کمال و آرامش میشود که پس از پیمان زناشویی و تعهّد به زندگی مشترک، ایجاد میشود؛ نه عشق و علاقه قبل از ازدواج به فردی که هنوز آگاهی و آشنایی کافی نسبت به او پیدا نشده و کاملاً سطحی و احساسی است. بنابراین، امید است با دقّت هرچه تمامتر در رشد و بالندگی خود - در این دوره بسیار حساس و سرنوشتساز - تلاش کنید تا از هرگونه کجروی و کجاندیشی خود را حفظ کرده و سنگ بنای زندگی آینده را بر پایههای درستی و راستی قرار دهید.
جهت آگاهی بیشتر ر.ک: دختران، دوستیها و عبرتها، محمد علی کریمی نیا، انتشارات روحانی
محمد رضا احمدی
- [سایر] در مورد دوستی جنس مخالف چه دیدگاه هایی وجود دارد؟ این کار چه پیامدهایی دارد؟
- [سایر] عشق ورزیدن به شخصیتهای معنوی و دینی جنس مخالف و دوست داشتن آنها از روی محبت الهی چه حکمی دارد؟
- [سایر] اظهار دوستی به جنس مخالف در این حد که بگوید من تو را دوست دارم، چه حکمی دارد؟
- [سایر] دوستی دو جنس مخالف چه حکمی دارد؟ حکم انواع دوستی بین دو جنس مخالف را بیان کنید.
- [سایر] دوستی با جنس مخالف ضرر دارد؟
- [سایر] من به اظهار محبت همسرم نیاز دارم. چطور بفهمم فردی که به خواستگاری من آمده، این خصوصیت را دارد؟
- [سایر] چه موقع می توان از پزشک جنس مخالف استفاده نمود؟
- [آیت الله خامنه ای] پوشیدن لباس جنس مخالف و تقلید صدای او در نمایش
- [سایر] آشنایی و رابطه با جنس مخالف چه فوایدی دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] تزریق آمپول به جنس مخالف چه حکمی دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] جلوگیریهای موقّت به وسیله قرص یا آمپول با تجویز پزشک متخصّص اشکال ندارد؛ همچنین بستن لولههای مرد یا زن و عقیم کردن آنان، اگر عمل جرّاحی به وسیله جنس مخالف صورت نگیرد و مستلزم نگاه کردن به عورت یا لمس آن توسّط کسی که نگاه و لمس او حرام است نباشد، بدون اشکال است.
- [آیت الله بهجت] کسی که فطره چند نفر را میدهد، لازم نیست همه را از یک جنس بدهد و اگر مثلاً فطره بعضی را گندم و فطره بعض دیگر را جو بدهد کافی است، و همچنین میتواند بعضی را جنس و بعضی دیگر را قیمت بدهد، خواه قیمت همان جنس یا قیمت جنس دیگر، ولی بنابر احتیاط واجب یک فطره را از دو جنس ندهد و اگر قیمت را میدهد قیمت دو جنس را مخلوط نکند.
- [آیت الله مظاهری] اگر بدعتی در اسلام واقع شود اظهار حقّ و انکار باطل واجب است، گرچه بدانند تأثیر نمیکند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر بدعتی در اسلام واقع شود، اظهار حق و انکار باطل واجب است و این وجوب، نسبت به عالمان شدیدتر است و اگر سکوت علمای اعلام موجب هتک مقام علم و موجب سوء ظن به علمای اسلام شود، اظهار حق به هر نحوی که ممکن باشد واجب است، اگرچه بدانند تأثیر نمیکند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر بدعتی در اسلام واقع شود مثل منکراتی که دولت های جائر انجام می دهند به اسم دین مبین اسلام، واجب است خصوصاً بر علماء اسلام اظهار حق و انکار باطل، و اگر سکوت علماء اعلام موجب هتک مقام علم و موجب اسائه ظن به علماء اسلام شود واجب است اظهار حق به هر نحوی که ممکن است اگر چه بدانند تأثیر نمی کند.
- [امام خمینی] اگر سکوت علمای اعلام باعث شود که مردم به آنها بدگمان شوند و آنها را متهم کنند به سازش با دستگاه ظلم، واجب است اظهار حق و انکار باطل اگر چه بدانند جلوگیری از محرم نمیشود و اظهار آنها اثری برای رفع ظلم ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] فتوا دادن و اظهار نظر کردن در مسائل شرعی برای کسی که مجتهد نیست (یعنی قادر به استنباط احکام از مدارک و دلایل آن نمی باشد) حرام است و هرگاه بدون اطلاع اظهار نظر کند، مسؤول اعمال تمام کسانی است که به گفته او عمل می کنند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] زکات فطره را از جنس معیوب نمی توان داد، ولی اگر جایی باشد که آن جنس خوراک غالب آنها محسوب می شود اشکال ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] بنابر احتیاط واجب نمیتواند جنس معیوب را حتّی به عنوان قیمت فطره بدهد؛ بلکه یا باید جنس صحیح بدهد و یا قیمت آن را با پول رایج بپردازد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر قصد خریدار این باشد که پول جنس را ندهد، چنانچه قصد جدّی معامله را داشته باشد، معامله صحیح است، ولی پول جنس را مدیون است.