چیکارکنم که قدرت بیان و اطلاعات عمومی خوبی داشته باشم؟ من از کنفرانس و حضور در اجتماع می ترسم؟ یکی از مسایلی که دانشجویان در دوران تحصیل با آن دست به گریبان هستند، ترس از کنفرانس دادن و سخن گفتن در جمع دانشجویان می باشد. دانشجوی محترم تقریبا تمام مواردی که در سوالتان مطرح کرده اید نشانه هایی از ضعف نفس و پایین بودن اعتماد به نفس دارد. به این معنی که پایین بودن اعتماد به نفس، سبب بوجود آمدن مشکلاتی می گردد که، موارد مذکور در سوال شما برخی از آنها می باشد. و در واقع راهکار اصلی از بین رفتن این مشکلات بالا بردن اعتماد به نفس می باشد. همچنین نوشته اید که چگونه می توان قدرت بیان خوبی داشت؟ همانطور که می دانید خوب صحبت کردن ، سخنرانی ، کنفرانس و استفاده از زبان و کلام یک مهارت می باشد و چنانکه مستحضر هستید، یک مهارت را باید آموزش دید. حتی افرادی که از اعتماد به نفس بالایی برخوردار هستند نیز الزاما افرادی سخنور و با مهارت در اجرای کنفرانس نیستند، پس برای مهارت در موارد مذکور نیز باید آموزش هایی را بگذرانید و یا لا اقل خودتان در این زمینه مطالعاتی داشته باشید و به مرور زمان و تمرین کردن به آنچه در نظر دارید دست بیابید. بنابراین ما در ادامه، مبحث اعتماد به نفس را می آوریم و امید واریم که با توکل به خداوند متعال و مطالعه دقیق آن و به کار بستن راهکارهای مطروحه در یک دوره زمانی مناسب، مشکل شما به طور کلی از بین برود. اعتماد به نفس دیدگاهی است که به فرد اجازه میدهد تا از خود تصویری مثبت و واقعی داشته باشد، البته داشتن اعتماد به نفس به این معنی نیست که فرد قادر به انجام هر کاری هست، بلکه افراد با اعتماد به نفس انتظارات واقع گرایانه دارند. حتی وقتی که بعضی از انتظاراتشان برآورده نمیشود دیدگاه مثبتشان را حفظ میکنند و خودشان را قبول دارند. آنها استقلال عمل دارند و مسؤولیت پذیر و پیشرفت گرایند و بر ایجاد رابطه با دیگران توانایند و از هرگونه گوشهگیری دوری میجویند. اعتماد به نفس الزاما خصوصیتی نیست که در همه ابعاد زندگی فرد تبلور داشته باشد. معمولا افراد در بعضی از جنبه ها اعتماد به نفس دارند (مانند درس یا ورزش) اما ممکن است در بعضی از جنبه ها اعتماد به نفس نداشته باشند (مثل تیپ و قیافه یا روابط اجتماعی). اعتماد به نفس دو رکن اساسی دارد، شناخت استعدادهای خود و باور کردن آنها. بنابراین هر کس باید به خودشناسی بپردازد و استعداد ها و توانایی های خدادای خود را بیابد و آنها را به کار گیرد. در مقابل، آنهایی که اعتماد به نفس کمتری دارند برای اینکه در مورد خودشان احساس خوبی داشته باشند تا حد زیادی به تایید دیگران وابسته هستند. آنها معمولا از ریسک کردن اجتناب میکنند به خاطر اینکه از شکست میترسند. معمولا انتظار موفق شدن ندارند. معمولا خودشان را دست کم میگیرند و اگر تشویق یا تحسین بشوند آنرا کوچک جلوه میدهند یا رد میکنند. و همچنین از مشکلات زیر رنج میبرند: 1.احساس خود کم بینی: در اکثر اعمال و نگرشهاشان احساس عدم اطمینان و درماندگی میکنند؛ خود را در مواجهه با مشکلات ناتوان میبینند 2.بروز احساسات و عواطف منفی: رفتارشان حاکی از نوعی خشونت، بیقیدی و بدخلقی است. به سبب عدم پذیرش محوری به نام (خود)، همواره در انعکاس علایق خویش با تردید و تغییر رو به رویند و توان ابراز رفتار عاطفی مناسب ندارند. 3.گریز از موقعیتهای نگرانی زا: در برابر فشارهای روانی، به ویژه ترس و خستگی و آنچه موجب آشفتگیاشان شود، بسیار کم تحمّلاند؛ حتّی موردی مانند امتحان ممکن است برایشان بحرانهایی اضطراب زا فراهم آورد و به عدم موفقیتشان انجامد. 4.نومیدی: یأس از دستیابی به اهداف، رایجترین ویژگی این افراد است. 5.کمرویی: یکی از شایعترین صفات این افراد کمرویی است. اما خوشبختانه اعتماد به نفس، پدیدهای اکتسابی است، یعنی برخورداری از خصیصه اعتماد به نفس، در گرو تمرین، ریاضت و برنامه ریزی است، و شخصی که خود را در این مورد ضعیف و ناتوان مییابد، میتواند با استفاده از روشهای علمی و با روحیه امیدواری، برای تغییر شخصیت خود اقدام نماید. اکنون با توجه به آگاهی مختصری که در مورد اعتماد به نفس بدست آورده اید سعی کنید راهکارهای زیر را امیدوارانه و با توکل بر خداوند متعال به کار ببندید تا از نتیجه آن بهره مند گردید: 1- استعدادهای خود را هر چه بیشتر بشناسید: شناخت استعدادها و قابلیتهای خویش میتواند در کسب اعتماد به نفس مفید واقع شود و انسان را از دام نومیدی رها سازد. بدین منظور، استعدادها و توانمندیهای مختلف علمی، ورزشی، هنری، کلامی و... خویش را یادداشت کنید و هر روز آن را برای خود بخوانید. 2- خود را باور کنید: همان طور که خود بزرگ بینی از آفات شناختِخود است، خودکم بینی و خود کوچک بینی نیز انسان را از شناخت گنجینههای درونیاش باز میدارد. با اندکی تفکر و جست و جو در گذشته خود در مییابید، کارهای موفقیتآمیز بسیار داشتهاید و فرد مفیدی هستید. خود کم بینی به جای این که شما را در مسیر رشد و کمال و میل به پیشرفت قرار دهد، بیشتر سبب کسالت و احساس خستگی و ناامیدی میشود. بنابراین، باید با ارزیابیای صحیح و مطابق با واقع هر چه بهتر و بیشتر نقاط قوت و موفقیتهای گذشته خود را مورد توجه و یادآوری قرار دهید و افکار منفی نظیر (در هیچ کاری موفق نبودم، فرد مفیدی نیستم و...) را از ذهن خود بیرون بریزید. 3- خود را مثبت ارزیابی کنید : درباره خویش مهربان باشید و شخصیت تان را با دید مثبت ارزیابی کنید. در شایستگی خویش تردید نکنید و خود را با صفات خوب تفسیر کرده، در انجام کارها توانا بدانید. 4- خود را با دیگران مقایسه نکنید: هرگز خود یا موفقیتهاتان را با دیگران مقایسه نکنید. همواره به رقابت با خویش بپردازید؛ زیرا هر کس از شرایط و امکانات خاص خود برخوردار است. 5- پذیرش شکست ها و استفاده از آنها: هنگام شکست در کارها، به جای این که خود را سرزنش کنید، به ریشهیابی علل شکست روی آورید و این حقیقت را به خود تلقین کنید که زندگی سراسر پیروزی نیست و فراز و نشیب بسیار دارد. شکستها در واقع سکوی پرش برای کسب پیروزیها و فتحهای بعدی است. بنابراین، از شکستها نگران نباشید. همواره روحیه امید را در خود پرورش دهید و کلمه (میتوانم) را در آغاز هر کاری که میخواهید انجام دهید فراموش نکنید.اگر تصوری نامطلوب از گذشته دارید، به دست فراموشی سپارید. تصور نامطلوب اجازه نمیدهد به تغییرات خویش پی برید و حقیقت کنونیتان را دریابید. 6- ریسک کنید: روی تجربیات جدید، با دید یادگیری بیشتر فعالیت کنید و از شکست نهراسید. چنانچه این گونه عمل کنید، امکانات جدیدی برای شما فراهم میآید و حس خویشتن پذیریتان تقویت میشود. 7- از هدف های کوچک و متوسط شروع کنید: یکی از علل شکست های مکرر افراد که منجر به احساس خودکم بینی و از دست دادن اعتماد به نفس می شود، در نظر گرفتن هدف های بزرگ و دست نیافتنی است. برای این که به خودباوری و اعتماد به نفس برسیم، لازم است ابتدا از هدف کوچکتر شروع کنیم تا با دست یافتن به هدف و چشیدن طعم موفقیت، اعتماد به نفس و احساس خودارزشمندی در ما تقویت شود. 8- از بیان اندیشههای خود نترسید: اعتماد به نفس سکهای دو رویه است. یک روی آن افتخار، غرور، تحسین و تمجید و بسیاری از نکات مثبت است. اما روی دیگرش ممکن است سرزنش، تمسخر و برچسب خوردن باشد. مهم این است که فرد از این احتمالات نترسد و قدرت ابراز عقیدهاش را داشته باشد. باید به این باور برسیم که صرف موفقیت یا شکست ارزش انسان را تعیین نمیکند بلکه تلاش و پایداری فرد است که به او ارزش میبخشد. 9- احساسات واقعی خود را بیان کنید: در روانشناسی مدرن، بیان احساسات نوعی توانایی و هوش به شمار میرود و از اصول اساسی روابط بین فردی است. بسیاری از ما وقتی بابت یک موضوع از دیگری دلخوریم خودخوری میکنیم و نمیتوانیم رنجش و ناراحتی خود را با انتقادی ساده و صریح ابراز کنیم. درست به همین دلیل در شرایط عادی نیز از بیان احساس مثبتی که نسبت به دیگری داریم پرهیز میکنیم. زیرا نگرانیم که این تحسین، تمجید یا ابراز علاقه، در آینده و هنگامی که دوباره به هر دلیلی از فرد دلگیر شدیم برای ما شرایط نامناسبی ایجاد کند. 10- رفتار قاطعانه را تمرین کنید: نیاز به قاطعیت آنگاه مطرح میشود که مسئله تماس با دیگران در کار است. اشخاص در روابط خود با دیگران، از روشهای رفتاری گوناگونی چون رفتار انفعالی، رفتار با قاطعیت و رفتار پرخاشگرانه، بهره میگیرند بهترین سبک رفتار، رفتار قاطعانه است که در آن، شخص عقاید و احساسات خود را با رعایت اصل احترام به دیگران و ملاحظه حقوق آنها ابراز کرده و از حق و حقوق خود دفاع می نماید. روش قاطعانه، مانع از آن میشود که دیگران از شما سوء استفاده کنند. البته افراد با سبک برخورد قاطعانه همان طوری که برای باورها و احساسات خود ارزش قایلند شکیبا بوده و به احساسات دیگران نیز بها میدهند. قاطع بودن، بدین معناست که بر احساس هراس خود چیره شوید و از حق خود دفاع کنید؛ ولی حق و حقوق دیگران را نیز ضایع نکنید. کسانی که قاطعیت ندارند، بیشتر جاها، نمیتوانند احساسات خود را ابراز کنند؛ زیرا نگرانند که دیگران در مقام مخالفت حرفی بزنند. آنها که از طرد شدن میترسند؛ با اندیشههای دیگران موافقت میکنند و راه محافظه کاری میپیمایند و از ابراز احساسات خود، خودداری میکنند. روش قاطعانه بهجای رفتار انفعالی (در جایی که شخص می ترسد یا خجالت می¬کشد که افکار و احساسات خود را بیان کند) و رفتار پرخاشگرانه (که در آن، به احساسات دیگران بهایی داده نمیشود) برای به حداقل رسانیدن احساس خشم و هراس در خصوص روابط با دیگران توصیه میشود. 11- برنامهریزی کنید و منظم باشید: علت آنکه بسیاری از افراد به مرور زمان اعتماد به نفس خود را از دست میدهند و دائم خود را با (افکار خود سرکوبگر) سرزنش میکنند فقدان برنامهریزی یا بیانضباطی در اجراء برنامههاست. این افراد نمیتوانند از زمان که همچون گنجی ارزشمند در اختیارشان قرار دارد به درستی استفاده کنند. در نتیجه این (زمان) است که آنها را با خود به هر سویی میبرد. وقتی زندگینامه هر یک از مشاهیر و افراد بزرگ را نگاه کنید خواهید دید که آنها در زندگی خود کمترین میزان اتلاف وقت را داشتهاند. امام علی(ع) در این باره میفرمایند:(المومن...مشغول وقته) یعنی فرد مومن هیچ وقت خالی ندارد و همیشه در حال کار و فعالیت است. 12- ؛ نه ؛ گفتن را بیاموزید: همواره، از ما خواسته میشود که به دوستان، افراد خانواده و همکارانمان کمک کنیم تا مسئولیتهایشان را انجام دهند. در بیشتر جوامع، یک اصل اخلاقی وجود دارد که به هنگام نیاز باید به یکدیگر کمک کنیم؛ ولی به مرور، حالتی ایجاد شده که اشخاص، نیازهای دیگران را بر نیاز خود مقدم میکنند و به اشتباه، پاسخ نه را بیادبی قلمداد می نمایند و بر این باورند که با نه گفتن، دیگران را از خود میرنجانند. آموزشهای جرأت آموزی، به اشخاص کمک میکند تا بیآنکه احساس گناه کنند، به دیگران پاسخ نه بگویند. اشخاص حق دارند بیآنکه احساس گناه کنند، به دیگران پاسخ منفی بدهند. توجه داشته باشید که مسایل دیگران در بسیاری از موارد، از مسایل شما مهم¬تر نیستند. قرار نیست که مسایل عالم را حل و فصل کنید. اگر خود، کارهایی دارید که اجازه نمیدهد از دیگران کاری را بپذیرید، مؤدبانه از پذیرش پیشنهاد آنها سرباز بزنید. اجازه ندهید حرفهای دیگران در شما احساس گناه ایجاد کند. 13- از جملههای با فاعل (من) بهره بگیرید: این مهارت، به اشخاص میآموزد که خود انگیختگی بیشتری داشته باشند و احساساتشان را با راحتی بیشتری بیان کنند. همچنین به اشخاص امکان میدهد که احساسات خود را سرکوب نکنند. بهرهگیری از فاعل (من) در جملهها، اشخاص را تشویق میکند تا صاحب اندیشه، احساسات، عقاید، ادراکات و باورهای خود باشند. 14- از تماس چشمی بهره بگیرید: ارتباطهای غیر کلامی گاهی از کلام و سخن ، باور پذیرترند. دیگران، نداشتن تماس چشمی در زمان ابراز نظر را به حساب نداشتن صداقت میگذارند. برقراری تماس چشمی، بیشتر هنگام ابراز احساسات در برابر دیگران دشوار است که علت را باید در ترس از طرد شدن جستجو کرد. آموختن این مهارت، با نگاه کردن 1 تا 2 ثانیه در چشمان طرف مقابل آغاز میشود و زمان آن به تدریج به 8 تا 10 ثانیه میرسد. 15- از زبان جسم و تن، قاطعانه بهره بگیرید: لحن استوار و قاطعانه صدا اگر با بدن شُل و افتاده همراه باشد، پیام دوگانهای را به کسی که با او در ارتباط هستید، مخابره میکند؛ بهگونهای که طرف مقابل، پیام شما را نامطمئن یا غیر صمیمانه ارزیابی میکند. حالت بدن، یا پیام شما را تقویت و یا از قدرت آن میکاهد. افزون بر تماس چشمی و لحن صدا، حالت ستون فقرات و حالت سر، احساس شما را دربارة پیامی که مخابره میکنید نشان میدهند. توصیه میکنیم که بدنی راست و قائم داشته باشید و وزن بدنتان را به طور یکسان روی دو پای خود تقسیم کنید. بهتر است مرکز ثقل شما، روی پاهایتان باشد. 16- مخالفت همراه با آرامش را تمرین کنید: وقتی نقطه نظرها و حقایق با آرامش بیان میشوند، دیگران مخالفت را سالم ارزیابی کرده و زمینه مشاجره و بگومگو از بین می¬رود. در این فضای ارتباطی استرس جای خود را به آرامش و صمیمیت می¬دهد. 17- به جای واکنش نشان دادن، پاسخ دهید: واکنش، نوعی بازتاب است که طبیعتی غریزی دارد. اقدام براساس واکنش، میتواند موجب پشیمانی شود؛ ولی پاسخ، برنامهای حساب شده برای یک موقعیت خاص است. پاسخ دادن به یک موقعیت، به معنای تأمل در واکنش اولیه و آنگاه، ارائه یک پاسخ حساب شده و عاقلانه است. البته هر پاسخی، ناگزیر، کافی و شایسته نیست؛ ولی وقتی این مهارت را تمرین میکنید، به شما کمک میکند تا با افراد، برخوردی مناسبتر داشته باشید. 18- از خواهشهاتان بکاهید: عزّت و سربلندی انسان در گرو عدم درخواستهای مکرّر از دیگران است. تا میتوانید به خود متکی باشید و به آنچه هستید و دارید، اکتفا کنید تا اعتماد به نفس بیشتر به دست آورید. 19- شناخت خود از جنس مخالف را تصحیح کنید: او نیز شخصی مانند شما و همه انسانهای دیگر است. البته رعایت حیا و عفت در مقابل نامحرم امری مطلوب و شایسته است و هیچگاه شرم و حیا، در مقابل نامحرم را مساوی با کمرویی و خجالت نگیرید. 20- در همه کارها به خداوند متعال توکل کنید: افرادی که پیوسته به یاد خدا هستند و به عظمت او ایمان دارند، نه هرگز از بیم تحقیر و سرزنش دیگران عرصه را خالی میکنند و نه هیچگاه به کبر و خود بزرگ بینی دچار میشوند. هر کاری را بر اساس احساس وظیفه و تکلیف انجام میدهند. برای آنها پرداختن به کار با نیت الهی، مهمتر از نتیجه آن است. نه از شکست مایوس میشوند و نه از پیروزی سرمست میگردند. بنابراین مهمترین اصل در کسب اعتماد به نفس، ارتباط با خداوند ونیایش با او است. وقتی بتوانید حضور در محضر خالق هستی و کمال مطلق را احساس و به او تکیه و اعتماد کنید و بزرگیاش را دریابید و به او بپیوندید، به بزرگی شخصیت خویش واقف خواهید شد.زیرا وقتی تمام تلاشتان رضایت یک نفر(خداوند) باشد دیگر نگران رضایت و عدم رضایت دیگران نخواهید بود. بنابراین، در نمازها حضور قلب بیشتر پیدا کنید و خود را با ذات اقدس الهی مرتبط بدانید، با او سخن بگویید و درد دل کنید و از او کمک بخواهید. برای مطالعه بیشتر: اعتماد به نفس راه خوشبختی، ژیلا نینوایی اعتماد به نفس برتر، فیلد گیل لیندن روشهای افزایش عزت نفس، اسماعیل بیابانگرد. رموز اعتماد به نفس، رابرت آنتونی، ترجمه اسماعیل کیوانی، به خود اعتماد کنید، پترستر، ترجمه دکتر سروری نویسنده:جواد ترکاشوند
چیکارکنم که قدرت بیان و اطلاعات عمومی خوبی داشته باشم؟ من از کنفرانس و حضور در اجتماع می ترسم؟
چیکارکنم که قدرت بیان و اطلاعات عمومی خوبی داشته باشم؟ من از کنفرانس و حضور در اجتماع می ترسم؟
یکی از مسایلی که دانشجویان در دوران تحصیل با آن دست به گریبان هستند، ترس از کنفرانس دادن و سخن گفتن در جمع دانشجویان می باشد.
دانشجوی محترم تقریبا تمام مواردی که در سوالتان مطرح کرده اید نشانه هایی از ضعف نفس و پایین بودن اعتماد به نفس دارد. به این معنی که پایین بودن اعتماد به نفس، سبب بوجود آمدن مشکلاتی می گردد که، موارد مذکور در سوال شما برخی از آنها می باشد. و در واقع راهکار اصلی از بین رفتن این مشکلات بالا بردن اعتماد به نفس می باشد. همچنین نوشته اید که چگونه می توان قدرت بیان خوبی داشت؟ همانطور که می دانید خوب صحبت کردن ، سخنرانی ، کنفرانس و استفاده از زبان و کلام یک مهارت می باشد و چنانکه مستحضر هستید، یک مهارت را باید آموزش دید. حتی افرادی که از اعتماد به نفس بالایی برخوردار هستند نیز الزاما افرادی سخنور و با مهارت در اجرای کنفرانس نیستند، پس برای مهارت در موارد مذکور نیز باید آموزش هایی را بگذرانید و یا لا اقل خودتان در این زمینه مطالعاتی داشته باشید و به مرور زمان و تمرین کردن به آنچه در نظر دارید دست بیابید.
بنابراین ما در ادامه، مبحث اعتماد به نفس را می آوریم و امید واریم که با توکل به خداوند متعال و مطالعه دقیق آن و به کار بستن راهکارهای مطروحه در یک دوره زمانی مناسب، مشکل شما به طور کلی از بین برود.
اعتماد به نفس دیدگاهی است که به فرد اجازه میدهد تا از خود تصویری مثبت و واقعی داشته باشد، البته داشتن اعتماد به نفس به این معنی نیست که فرد قادر به انجام هر کاری هست، بلکه افراد با اعتماد به نفس انتظارات واقع گرایانه دارند. حتی وقتی که بعضی از انتظاراتشان برآورده نمیشود دیدگاه مثبتشان را حفظ میکنند و خودشان را قبول دارند. آنها استقلال عمل دارند و مسؤولیت پذیر و پیشرفت گرایند و بر ایجاد رابطه با دیگران توانایند و از هرگونه گوشهگیری دوری میجویند.
اعتماد به نفس الزاما خصوصیتی نیست که در همه ابعاد زندگی فرد تبلور داشته باشد. معمولا افراد در بعضی از جنبه ها اعتماد به نفس دارند (مانند درس یا ورزش) اما ممکن است در بعضی از جنبه ها اعتماد به نفس نداشته باشند (مثل تیپ و قیافه یا روابط اجتماعی).
اعتماد به نفس دو رکن اساسی دارد، شناخت استعدادهای خود و باور کردن آنها. بنابراین هر کس باید به خودشناسی بپردازد و استعداد ها و توانایی های خدادای خود را بیابد و آنها را به کار گیرد.
در مقابل، آنهایی که اعتماد به نفس کمتری دارند برای اینکه در مورد خودشان احساس خوبی داشته باشند تا حد زیادی به تایید دیگران وابسته هستند. آنها معمولا از ریسک کردن اجتناب میکنند به خاطر اینکه از شکست میترسند. معمولا انتظار موفق شدن ندارند. معمولا خودشان را دست کم میگیرند و اگر تشویق یا تحسین بشوند آنرا کوچک جلوه میدهند یا رد میکنند. و همچنین از مشکلات زیر رنج میبرند:
1.احساس خود کم بینی: در اکثر اعمال و نگرشهاشان احساس عدم اطمینان و درماندگی میکنند؛ خود را در مواجهه با مشکلات ناتوان میبینند
2.بروز احساسات و عواطف منفی: رفتارشان حاکی از نوعی خشونت، بیقیدی و بدخلقی است. به سبب عدم پذیرش محوری به نام (خود)، همواره در انعکاس علایق خویش با تردید و تغییر رو به رویند و توان ابراز رفتار عاطفی مناسب ندارند.
3.گریز از موقعیتهای نگرانی زا: در برابر فشارهای روانی، به ویژه ترس و خستگی و آنچه موجب آشفتگیاشان شود، بسیار کم تحمّلاند؛ حتّی موردی مانند امتحان ممکن است برایشان بحرانهایی اضطراب زا فراهم آورد و به عدم موفقیتشان انجامد.
4.نومیدی: یأس از دستیابی به اهداف، رایجترین ویژگی این افراد است.
5.کمرویی: یکی از شایعترین صفات این افراد کمرویی است.
اما خوشبختانه اعتماد به نفس، پدیدهای اکتسابی است، یعنی برخورداری از خصیصه اعتماد به نفس، در گرو تمرین، ریاضت و برنامه ریزی است، و شخصی که خود را در این مورد ضعیف و ناتوان مییابد، میتواند با استفاده از روشهای علمی و با روحیه امیدواری، برای تغییر شخصیت خود اقدام نماید.
اکنون با توجه به آگاهی مختصری که در مورد اعتماد به نفس بدست آورده اید سعی کنید راهکارهای زیر را امیدوارانه و با توکل بر خداوند متعال به کار ببندید تا از نتیجه آن بهره مند گردید:
1- استعدادهای خود را هر چه بیشتر بشناسید: شناخت استعدادها و قابلیتهای خویش میتواند در کسب اعتماد به نفس مفید واقع شود و انسان را از دام نومیدی رها سازد. بدین منظور، استعدادها و توانمندیهای مختلف علمی، ورزشی، هنری، کلامی و... خویش را یادداشت کنید و هر روز آن را برای خود بخوانید.
2- خود را باور کنید: همان طور که خود بزرگ بینی از آفات شناختِخود است، خودکم بینی و خود کوچک بینی نیز انسان را از شناخت گنجینههای درونیاش باز میدارد. با اندکی تفکر و جست و جو در گذشته خود در مییابید، کارهای موفقیتآمیز بسیار داشتهاید و فرد مفیدی هستید. خود کم بینی به جای این که شما را در مسیر رشد و کمال و میل به پیشرفت قرار دهد، بیشتر سبب کسالت و احساس خستگی و ناامیدی میشود. بنابراین، باید با ارزیابیای صحیح و مطابق با واقع هر چه بهتر و بیشتر نقاط قوت و موفقیتهای گذشته خود را مورد توجه و یادآوری قرار دهید و افکار منفی نظیر (در هیچ کاری موفق نبودم، فرد مفیدی نیستم و...) را از ذهن خود بیرون بریزید.
3- خود را مثبت ارزیابی کنید : درباره خویش مهربان باشید و شخصیت تان را با دید مثبت ارزیابی کنید. در شایستگی خویش تردید نکنید و خود را با صفات خوب تفسیر کرده، در انجام کارها توانا بدانید.
4- خود را با دیگران مقایسه نکنید: هرگز خود یا موفقیتهاتان را با دیگران مقایسه نکنید. همواره به رقابت با خویش بپردازید؛ زیرا هر کس از شرایط و امکانات خاص خود برخوردار است.
5- پذیرش شکست ها و استفاده از آنها: هنگام شکست در کارها، به جای این که خود را سرزنش کنید، به ریشهیابی علل شکست روی آورید و این حقیقت را به خود تلقین کنید که زندگی سراسر پیروزی نیست و فراز و نشیب بسیار دارد. شکستها در واقع سکوی پرش برای کسب پیروزیها و فتحهای بعدی است. بنابراین، از شکستها نگران نباشید. همواره روحیه امید را در خود پرورش دهید و کلمه (میتوانم) را در آغاز هر کاری که میخواهید انجام دهید فراموش نکنید.اگر تصوری نامطلوب از گذشته دارید، به دست فراموشی سپارید. تصور نامطلوب اجازه نمیدهد به تغییرات خویش پی برید و حقیقت کنونیتان را دریابید.
6- ریسک کنید: روی تجربیات جدید، با دید یادگیری بیشتر فعالیت کنید و از شکست نهراسید. چنانچه این گونه عمل کنید، امکانات جدیدی برای شما فراهم میآید و حس خویشتن پذیریتان تقویت میشود.
7- از هدف های کوچک و متوسط شروع کنید: یکی از علل شکست های مکرر افراد که منجر به احساس خودکم بینی و از دست دادن اعتماد به نفس می شود، در نظر گرفتن هدف های بزرگ و دست نیافتنی است. برای این که به خودباوری و اعتماد به نفس برسیم، لازم است ابتدا از هدف کوچکتر شروع کنیم تا با دست یافتن به هدف و چشیدن طعم موفقیت، اعتماد به نفس و احساس خودارزشمندی در ما تقویت شود.
8- از بیان اندیشههای خود نترسید: اعتماد به نفس سکهای دو رویه است. یک روی آن افتخار، غرور، تحسین و تمجید و بسیاری از نکات مثبت است. اما روی دیگرش ممکن است سرزنش، تمسخر و برچسب خوردن باشد. مهم این است که فرد از این احتمالات نترسد و قدرت ابراز عقیدهاش را داشته باشد. باید به این باور برسیم که صرف موفقیت یا شکست ارزش انسان را تعیین نمیکند بلکه تلاش و پایداری فرد است که به او ارزش میبخشد.
9- احساسات واقعی خود را بیان کنید: در روانشناسی مدرن، بیان احساسات نوعی توانایی و هوش به شمار میرود و از اصول اساسی روابط بین فردی است. بسیاری از ما وقتی بابت یک موضوع از دیگری دلخوریم خودخوری میکنیم و نمیتوانیم رنجش و ناراحتی خود را با انتقادی ساده و صریح ابراز کنیم. درست به همین دلیل در شرایط عادی نیز از بیان احساس مثبتی که نسبت به دیگری داریم پرهیز میکنیم. زیرا نگرانیم که این تحسین، تمجید یا ابراز علاقه، در آینده و هنگامی که دوباره به هر دلیلی از فرد دلگیر شدیم برای ما شرایط نامناسبی ایجاد کند.
10- رفتار قاطعانه را تمرین کنید: نیاز به قاطعیت آنگاه مطرح میشود که مسئله تماس با دیگران در کار است. اشخاص در روابط خود با دیگران، از روشهای رفتاری گوناگونی چون رفتار انفعالی، رفتار با قاطعیت و رفتار پرخاشگرانه، بهره میگیرند بهترین سبک رفتار، رفتار قاطعانه است که در آن، شخص عقاید و احساسات خود را با رعایت اصل احترام به دیگران و ملاحظه حقوق آنها ابراز کرده و از حق و حقوق خود دفاع می نماید. روش قاطعانه، مانع از آن میشود که دیگران از شما سوء استفاده کنند. البته افراد با سبک برخورد قاطعانه همان طوری که برای باورها و احساسات خود ارزش قایلند شکیبا بوده و به احساسات دیگران نیز بها میدهند.
قاطع بودن، بدین معناست که بر احساس هراس خود چیره شوید و از حق خود دفاع کنید؛ ولی حق و حقوق دیگران را نیز ضایع نکنید. کسانی که قاطعیت ندارند، بیشتر جاها، نمیتوانند احساسات خود را ابراز کنند؛ زیرا نگرانند که دیگران در مقام مخالفت حرفی بزنند. آنها که از طرد شدن میترسند؛ با اندیشههای دیگران موافقت میکنند و راه محافظه کاری میپیمایند و از ابراز احساسات خود، خودداری میکنند. روش قاطعانه بهجای رفتار انفعالی (در جایی که شخص می ترسد یا خجالت می¬کشد که افکار و احساسات خود را بیان کند) و رفتار پرخاشگرانه (که در آن، به احساسات دیگران بهایی داده نمیشود) برای به حداقل رسانیدن احساس خشم و هراس در خصوص روابط با دیگران توصیه میشود.
11- برنامهریزی کنید و منظم باشید: علت آنکه بسیاری از افراد به مرور زمان اعتماد به نفس خود را از دست میدهند و دائم خود را با (افکار خود سرکوبگر) سرزنش میکنند فقدان برنامهریزی یا بیانضباطی در اجراء برنامههاست. این افراد نمیتوانند از زمان که همچون گنجی ارزشمند در اختیارشان قرار دارد به درستی استفاده کنند. در نتیجه این (زمان) است که آنها را با خود به هر سویی میبرد. وقتی زندگینامه هر یک از مشاهیر و افراد بزرگ را نگاه کنید خواهید دید که آنها در زندگی خود کمترین میزان اتلاف وقت را داشتهاند. امام علی(ع) در این باره میفرمایند:(المومن...مشغول وقته) یعنی فرد مومن هیچ وقت خالی ندارد و همیشه در حال کار و فعالیت است.
12- ؛ نه ؛ گفتن را بیاموزید: همواره، از ما خواسته میشود که به دوستان، افراد خانواده و همکارانمان کمک کنیم تا مسئولیتهایشان را انجام دهند. در بیشتر جوامع، یک اصل اخلاقی وجود دارد که به هنگام نیاز باید به یکدیگر کمک کنیم؛ ولی به مرور، حالتی ایجاد شده که اشخاص، نیازهای دیگران را بر نیاز خود مقدم میکنند و به اشتباه، پاسخ نه را بیادبی قلمداد می نمایند و بر این باورند که با نه گفتن، دیگران را از خود میرنجانند. آموزشهای جرأت آموزی، به اشخاص کمک میکند تا بیآنکه احساس گناه کنند، به دیگران پاسخ نه بگویند. اشخاص حق دارند بیآنکه احساس گناه کنند، به دیگران پاسخ منفی بدهند. توجه داشته باشید که مسایل دیگران در بسیاری از موارد، از مسایل شما مهم¬تر نیستند. قرار نیست که مسایل عالم را حل و فصل کنید. اگر خود، کارهایی دارید که اجازه نمیدهد از دیگران کاری را بپذیرید، مؤدبانه از پذیرش پیشنهاد آنها سرباز بزنید. اجازه ندهید حرفهای دیگران در شما احساس گناه ایجاد کند.
13- از جملههای با فاعل (من) بهره بگیرید: این مهارت، به اشخاص میآموزد که خود انگیختگی بیشتری داشته باشند و احساساتشان را با راحتی بیشتری بیان کنند. همچنین به اشخاص امکان میدهد که احساسات خود را سرکوب نکنند. بهرهگیری از فاعل (من) در جملهها، اشخاص را تشویق میکند تا صاحب اندیشه، احساسات، عقاید، ادراکات و باورهای خود باشند.
14- از تماس چشمی بهره بگیرید: ارتباطهای غیر کلامی گاهی از کلام و سخن ، باور پذیرترند. دیگران، نداشتن تماس چشمی در زمان ابراز نظر را به حساب نداشتن صداقت میگذارند. برقراری تماس چشمی، بیشتر هنگام ابراز احساسات در برابر دیگران دشوار است که علت را باید در ترس از طرد شدن جستجو کرد. آموختن این مهارت، با نگاه کردن 1 تا 2 ثانیه در چشمان طرف مقابل آغاز میشود و زمان آن به تدریج به 8 تا 10 ثانیه میرسد.
15- از زبان جسم و تن، قاطعانه بهره بگیرید: لحن استوار و قاطعانه صدا اگر با بدن شُل و افتاده همراه باشد، پیام دوگانهای را به کسی که با او در ارتباط هستید، مخابره میکند؛ بهگونهای که طرف مقابل، پیام شما را نامطمئن یا غیر صمیمانه ارزیابی میکند. حالت بدن، یا پیام شما را تقویت و یا از قدرت آن میکاهد. افزون بر تماس چشمی و لحن صدا، حالت ستون فقرات و حالت سر، احساس شما را دربارة پیامی که مخابره میکنید نشان میدهند. توصیه میکنیم که بدنی راست و قائم داشته باشید و وزن بدنتان را به طور یکسان روی دو پای خود تقسیم کنید. بهتر است مرکز ثقل شما، روی پاهایتان باشد.
16- مخالفت همراه با آرامش را تمرین کنید: وقتی نقطه نظرها و حقایق با آرامش بیان میشوند، دیگران مخالفت را سالم ارزیابی کرده و زمینه مشاجره و بگومگو از بین می¬رود. در این فضای ارتباطی استرس جای خود را به آرامش و صمیمیت می¬دهد.
17- به جای واکنش نشان دادن، پاسخ دهید: واکنش، نوعی بازتاب است که طبیعتی غریزی دارد. اقدام براساس واکنش، میتواند موجب پشیمانی شود؛ ولی پاسخ، برنامهای حساب شده برای یک موقعیت خاص است. پاسخ دادن به یک موقعیت، به معنای تأمل در واکنش اولیه و آنگاه، ارائه یک پاسخ حساب شده و عاقلانه است. البته هر پاسخی، ناگزیر، کافی و شایسته نیست؛ ولی وقتی این مهارت را تمرین میکنید، به شما کمک میکند تا با افراد، برخوردی مناسبتر داشته باشید.
18- از خواهشهاتان بکاهید: عزّت و سربلندی انسان در گرو عدم درخواستهای مکرّر از دیگران است. تا میتوانید به خود متکی باشید و به آنچه هستید و دارید، اکتفا کنید تا اعتماد به نفس بیشتر به دست آورید.
19- شناخت خود از جنس مخالف را تصحیح کنید: او نیز شخصی مانند شما و همه انسانهای دیگر است. البته رعایت حیا و عفت در مقابل نامحرم امری مطلوب و شایسته است و هیچگاه شرم و حیا، در مقابل نامحرم را مساوی با کمرویی و خجالت نگیرید.
20- در همه کارها به خداوند متعال توکل کنید: افرادی که پیوسته به یاد خدا هستند و به عظمت او ایمان دارند، نه هرگز از بیم تحقیر و سرزنش دیگران عرصه را خالی میکنند و نه هیچگاه به کبر و خود بزرگ بینی دچار میشوند. هر کاری را بر اساس احساس وظیفه و تکلیف انجام میدهند. برای آنها پرداختن به کار با نیت الهی، مهمتر از نتیجه آن است. نه از شکست مایوس میشوند و نه از پیروزی سرمست میگردند. بنابراین مهمترین اصل در کسب اعتماد به نفس، ارتباط با خداوند ونیایش با او است. وقتی بتوانید حضور در محضر خالق هستی و کمال مطلق را احساس و به او تکیه و اعتماد کنید و بزرگیاش را دریابید و به او بپیوندید، به بزرگی شخصیت خویش واقف خواهید شد.زیرا وقتی تمام تلاشتان رضایت یک نفر(خداوند) باشد دیگر نگران رضایت و عدم رضایت دیگران نخواهید بود. بنابراین، در نمازها حضور قلب بیشتر پیدا کنید و خود را با ذات اقدس الهی مرتبط بدانید، با او سخن بگویید و درد دل کنید و از او کمک بخواهید.
برای مطالعه بیشتر:
اعتماد به نفس راه خوشبختی، ژیلا نینوایی
اعتماد به نفس برتر، فیلد گیل لیندن
روشهای افزایش عزت نفس، اسماعیل بیابانگرد.
رموز اعتماد به نفس، رابرت آنتونی، ترجمه اسماعیل کیوانی،
به خود اعتماد کنید، پترستر، ترجمه دکتر سروری
نویسنده:جواد ترکاشوند
- [سایر] نظر اسلام درباره حضور زنان در اجتماع چیست؟
- [سایر] نظر اسلام درباره حضور زنان در اجتماع چیست؟
- [سایر] دختر عمویی دارم که همش می ترسم رشته ای بهتر از من قبول شه یا کسی ازش تعریف کنه؛ حتی مریضم میشه حالت حسودیم میشه؛ همش می خوام بدونم چیکار میکنه. بگید چیکارکنم؟
- [سایر] در مورد قدرت بیان سوال داشتم اینکه چطور میشود قدرت بیان بالا و خوبی داشته باشیم ,وچطور ان را تقویت کنیم لطفا با معرفی کتاب
- [سایر] در شرایطی که مفسدان در جای جای جامعه حضور دارند، حضور انسان در اجتماع، باعث ترس از آلوده شدن به گناه خواهد شد، دراین صورت بریدن کامل از زندگی اجتماعی و پناه بردن به گوشه ای خلوت و دور از اجتماع چه حکمی دارد؟
- [سایر] سلام ، من قدرت تصمیم گیری برای ازدواج ندارم و خیلی زود از انتخابی که می کنم پشیمون میشم و می ترسم توی زندگی زناشویی دچار مشکل بشم
- [سایر] سلام خانم ابوالحسنی خسته نباشید من باخانواده ام نمیتونم ارتباط خوبی داشته باشم .خیلی عصبی هستم بی حوصلم ومادرخیلی بهم گیر میده ومن ازاین گیردادن ها خسته شدم نمیدونم باید چیکارکنم
- [سایر] لطفا کل عملیات های دفاع مقدس را با اطلاعات کامل درمورد تجهیزات و حضور ارتش ، سپاه و بسیج به همراه اهداف و نتایج آن ها را شرح دهید.
- [سایر] آیا ابزار و تکنیک های انتقال پیام، می تواند به ساخت افکار عمومی منجر شود واز این ساخت ما می توانیم به قدرت نرم برسیم؟
- [سایر] با اینکه حافظه خوبی دارم در زمینه درس خواندن و علاقه به درس دچار مشکل شده ام و قدرت تحلیل ندارم راهنمایی شما چیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . وقت نماز جمعه از اول ظهر است، تا مقداری که مکلف بتواند نماز جمعه را با شرایط آن تحصیل طهارت از حدث و خبث و حضور در اجتماع به جا آورد.
- [آیت الله مظاهری] نماز جمعه در زمان حضور و در زمان غیبت امامعلیه السلام واجب تخییری است که به جای نماز ظهر خوانده میشود و آن دو رکعت است مثل نماز صبح و تمام شرایط عمومی نماز صبح را دارد حتّی حمد و سوره آن باید بلند خوانده شود ولی در آن دو قنوت مستحب است یکی قبل از رکوع رکعت اوّل و دیگری بعد از رکوع رکعت دوّم و نیز مستحب است در رکعت اوّل سوره جمعه و در رکعت دوّم سوره منافقین خوانده شود. و ظن و سهو و شک در آن، حکم ظن و سهو و شک در نماز صبح را دارد. شرایط نماز جمعه:
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر در زمان غیبت نماز جمعه با شرایطش با امامت حاکم شرع که قدرت در دست داشته باشد یا کس دیگری که صلاحیت برای امام جماعت دارد و از طرف حاکم شرع مزبور تعیین شده باشد اقامه شود؛ احتیاط واجب آن است که مکلف برای اداء آن حاضر شود و لکن حضور برای چند طایفه واجب نیست: (1) پیران که ضعف دارند. (2) زنها. (3) مسافر در محل اقامت نماز. (4) آنهائی که از محل نماز جمعه بیشتر از دو فرسخ دورند. (5) مریض. (6) عاجز مثل کور و شل؛ ولکن اگر اینها حاضر شدند؛ نماز جمعه شان از نماز ظهر مجزی می باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ناآشنا به مسأله; کسی که مسأله شرعی خود را نمی داند. جاهل قاصر: جاهلی که از روی عذر حکم شرعی را نمی داند. جاهل مقصر: جاهلی که امکان آموختن مسائل را داشته ولی عمداً در فراگیری آن کوتاهی کرده است. جبیره: مرهم; پارچه و پوششی که زخم یا شکستگی را با آن ببندند. جرح، جروح: جراحت، زخم جُنُب: کسی که محتلم شده یا با دیگری مقاربت کرده است. جُعاله: قراردادی که طی آن فردی اعلام می کند هر کس برای او کار معینی را انجام دهد، اجرت مشخصی به او پرداخت می شود. مثلا هر کس گمشده مرا پیدا کند، هزار تومان به او مژدگانی می دهم. قرار گذارنده را (جاعل) و عمل کننده به آن را (عامل) می گویند. جلاّل: حیوانی که عادت کرده فقط نجاست انسان را بخورد. جماع: مقاربت: آمیزش جنسی. جهر: صدای بلند، با صدای بلند چیزی را قرائت کردن. (ح) حائض: زنی که در عادت ماهیانه باشد. حاکم شرع: مجتهدی که بر اساس موازین شرعی دارای فتوا است. حج: زیارت خانه خدا و انجام اعمالی مربوط به آن که به آن اعمال (مناسک حج) می گویند. حج نیابتی: زیارت خانه خدا به نیابت از طرف شخص دیگر با انجام مناسک آن. حدث اصغر: هر علتی که باعث وضو شود و آن شش چیز است: 1 بول، 2 مدفوع، 3 باد شکم، 4 خواب کامل، 5 امور زایل کننده عقل، 6 استحاضه. حدث اکبر: هر کاری که غسل برای نماز را سبب شود مانند احتلام و جماع. حد ترخص: حدی از مسافت که در آن صدای موذن و دیوار محل اقامت قابل تشخیص نباشد. حرام: ممنوع، هر عملی که از نظر شرعی ترکش لازم باشد. حرج: مشقت، سختی، دشواری حصه: سهم حضر: محل حضور (وطن). حنوط: مالیدن کافور بر اعضای مرده از جمله به پیشانی، کف دست ها، سرزانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها. حواله: ارجاع طلبکار به شخص ثالث برای دریافت طلبش به این نحو که ذمه خودش را بری کرده و دیگری به او بدهکار شود. حیض: قاعدگی، عادت ماهیانه زنان. حین عروض شک: وقت پدید آمدن شک. (خ) خارق العاده: غیر طبیعی. خالی از قوت نیست: معتبر است، فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی دیده شود). خالی از وجه نیست: فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی مشاهده شود). خبره: کارشناس خبیث: پلید، زشت. خسارت: زیان، ضرر. خصوصیات: ویژگی ها خمس: یک پنجم، بیست درصد پس انداز سالیانه و غیره که باید به مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید پرداخت شود. خوارج: کسانی که علیه امام معصوم(علیهم السلام) قیام مسلحانه نمایند مثل خوارج نهروان. خوف: ترس، هراس، واهمه خون جهنده: یعنی حیوانی که وقتی رگ آن را ببرند خون از آن جستن می کند. خیار: اختیار بر هم زدن معامله که در یازده مورد طرفین معامله یا یکی از آنها می توانند معامله را بر هم زنند. (د) دائمه: زنی که طی عقد دائم به همسری مردی درامده باشد. دُبُر: پشت; مقعد. دعوی: دادخواهی. دفاع: دفع دشمن; مقاومت در برابر دشمن. دیه: مالی که بنابر احکام شرعی به جبران خون مسلمان یا نقص بدنی به او داده می شود. (ذ) ذبح شرعی: کشتن حیوانات حلال گوشت با رعایت ضوابط شرعی. ذمّه: تعهّد به ادای چیزی یا انجام عملی. ذمّی: کافران اهل کتاب مانند یهود و نصاری در مقابل تعهّدشان نسبت به رعایت قوانین اجتماعی اسلامی از حمایت و امنیت حکومت اسلامی برخوردار می شوند و در بلاد مسلمین زندگی خواهند کرد. (ر) ربا: زیادت; اضافه; بدست آوردن مال زائد بر سرمایه با شرایط مذکور در مسائل 2356، 2357، 2361. رباء قرضی: اضافه ای که پرداخت آن در ضمن قرض شرط گردد. ربح سَنه: درآمد سالیانه انسان. رجوع: بازگشتن; بازگشت. رضاعی: همشیر; پسر و دختری که از یک زن شیر خورده باشند با شرائطی که در مسأله 2598 بیان شده نسبت به هم برادر و خواهر رضاعی می شوند و محرم ابدی می باشند. رفع ضرورت: بر طرف شدن حالت اضطرار. رکن; ارکان: پایه; اساسی ترین جزء هر عبادت. رکوع: خم شدن; یکی از ارکان نماز که برای انجام آن شخص نمازگزار در برابر عظمت خداوند چندان خم می شود که دستهایش به زانو برسد. رهن: گرو; گروی. ریبه: احتمال تحریک شهوت. (ز) زائد بر مؤونه: مازاد بر مخارج; اضافه بر هزینه مربوطه. زکات: مقدار معیّنی از اموال خاص انسان که به شرط رسیدن به حد نصاب باید در موارد مشخّص خود مصرف شود، این اموال اختصاص به نُه مورد دارد. زکات فطره: مقدار حدود 3 کیلوگرم گندم، جو، ذرت و غیره یا بهای آن که باید در عید فطر به فقرا بدهند و یا در مصارف دیگر زکات صرف کنند. زمان غیبت کبری: مثل زمان ما، که امام دوازدهم(علیه السلام) در پرده غیبت به سر می برند. زینت: زیور; آرایش. (س) سال شمسی: سالی که مشتمل بر دوازده برج است و از فروردین شروع و به اسفند ختم می شود. سال قمری: سالی که مشتمل بر دوازده ماه است و از محرم شروع و به ذی الحجه ختم می شود. سجده; سجود: بر زمین گذاردن پیشانی و کف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها برای ستایش خداوند. سجده سهو: سجده ای که نمازگزار در برابر اشتباهاتی که سهواً از او سر زده بجای آورد، به شرح مسأله 1262. سجده شکر: پیشانی بر زمین نهادن به منظور سپاسگزاری از نعمت های خداوند. سجده های واجب قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا گوش کند باید بلافاصله سجده نماید. 1 - جزء 21، سوره سجده، آیه 15. 2 - جزء 24، سوره فصّلت، آیه 37. 3 - جزء 27، سوره نجم، آخرین آیه. 4 - جزء 30، سوره علق، آخرین آیه. سجده های مستحبّ قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا بشنود مستحب است که بلافاصله سجده کند. 1 - جزء 9، سوره اعراف، آیه آخر. 2 - جزء 13، سوره رعد، آیه 15. 3 - جزء 14، سوره نحل، آیه 49. 4 - جزء 15، سوره اسراء، آیه 107. 5 - جزء 16، سوره مریم، آیه 58. 6 - جزء 17، سوره حج، آیه 18. 7 - جزء 17، سوره حج، آیه 77. 8 - جزء 19، سوره فرقان، آیه 60. 9 - جزء 19، سوره نمل، آیه 25. 10 - جزء 23، سوره ص، آیه 24. 11 - جزء 30، سوره انشقاق، آیه 21. سرگین: مدفوع حیوانات. سفیه: بی عقل; کسی که قدرت نگهداری مال خودش را ندارد و سرمایه اش را در کارهای بیهوده مصرف می کند. سقط شده: افتاده; جنین نارس یا مرده که از رحم خارج شده باشد. سلف: معامله پیش خرید. سؤر: نیم خورده آب یا غذا. (ش) شاخص: چوب یا وسیله ای که برای تعیین وقت ظهر در زمین نصب می کنند. شارع: بنیانگزار شریعت اسلامی; خداوند; پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله). شاهد: گواه. شرایط ذمّه: شرایطی که اگر اهل کتاب در بلاد مسلمین به آنها عمل کنند جان و مالشان در پناه حکومت اسلامی است. شهادت: گواهی دادن. شهادتین: شهادت به یگانگی الله و رسالت رسول الله(صلی الله علیه وآله). شیوع: شایع شدن; همگانی شدن. شهرت: مشهور شدن; آشکار شدن برای همه افراد. شیر کامل: منظور انجام یافتن تمام شرایط هشت گانه ای است که در مسأله 2594 گفته شده و موجب محرم شدن است. (ص) صاع: پیمانه ای دارای گنجایش حدود 3 کیلوگرم. صحّاف: شیرازه بند، تعمیرکار کتاب. صحّت: درستی. صراط: منظور پل صراط در روز قیامت است. صرف برات: نقدکردن برات; در مواردی که برات به صورت مدّت دار تنظیم شده باشد طلبکار می تواند زودتر از موعد معیّن از بدهکار بخواهد با کسر مقداری از برات نقداً وجه آن را دریافت نماید، این عمل را در عرف تجّار (صرف برات) می نامند. صغیره: دختری که به سن بلوغ نرسیده است. صلح: سازش طرفین; اینکه کسی مال یا حق خود را برای توافق و سازش به دیگری واگذار کند. صیغه: خواندن کلماتی که وسیله تحقّق عقد است. (ض) ضامن: عهده دار; متعهّد. ضرورت: وجوب; حتمیّت. ضروری دین: آنچه بدون تردید جزء دین است مانند وجوب نماز و روزه. ضعف مفرط: ضعف شدید. (ط) طلاق: گسستن پیمان زناشویی. طلاق بائن: طلاقی است که پس از آن مرد حق رجوع به همسرش را ندارد. طلاق خلع: طلاق زنی که به شوهرش مایل نیست ولی شوهر او را طلاق نمی دهد و زن مهر یا مال دیگرش را به او می بخشد تا او را راضی به طلاق کند. طلاق رجعی: طلاقی است که مرد در عدّه زن می تواند به او رجوع نماید. طلاق مبارات: طلاقی است که در نتیجه تنفر زن و مرد از یکدیگر و دادن مقداری مال از طرف زن به شوهر واقع می شود. طواف نساء: اخرین طواف حج و عمره مفرده است که ترک آن موجب استمرار حرمت همبستری برای طواف کننده با همسرش می شود. طوق: گردن بند; آنچه در گردن بیاویزند. طهارت: پاکی; حالتی معنوی که در نتیجه وضو و غسل یا تیمّم حاصل شود. طهارت ظاهری: چیزی که براساس نظر شارع مقدّس محکوم به پاکی است هر چند در واقع نجس باشد مثل این که شخصی وارد خانه مسلمانی شود مادام که صاحب خانه نجاست چیزی را مطرح ننماید تمام اشیاء آن خانه محکوم به پاکی است. (ظ) ظاهر این است: فتوا این است، مگر اینکه در کلام قرینه ای برای مقصود دیگر باشد. ظهر شرعی: وقت اذان ظهر که سایه شاخص محو می شود یا به کمترین حد آن می رسد و ساعت آن نسبت به فصول مختلف و افق های گوناگون فرق می کند. (ع) عاجز: ناتوان; درمانده. عادت ماهیانه: قاعدگی; حیض. عادت وقتیّه و عددیّه: زنهایی که عادت ماهیانه آنها دارای وقت مشخّص و زمان معیّن باشد; عادتشان (وقتیّه و عددیّه) است. عادل: شخصی که دارای ملکه عدالت است. عاریه: دادن مال خود به دیگری برای استفاده موقت و بلاعوض از آن. عاصی: عصیان کننده; کسی که نسبت به احکام الهی نافرمان است. عامل: عمل کننده: 1 - کسی که به قرارداد جعاله عمل می کند; 2 - کسی که متصدّی جمع آوری، حسابرسی و تقسیم و سایر امور مربوط به زکات است; 3 - اجیر. عایدات: درآمد. عدول: اشخاص عادل. عذر شرعی: توجیه قابل قبول; دلیل قابل قبول از نظر شرعی. عرف: فرهنگ عموم مردم. عَرَق جُنُب از حرام: عرقی که پس از آمیزش نامشروع یا استمناء از بدن خارج گردد. عزل: کنار گذاشتن: 1 - انزال نمودن در خارج از رحم برای جلوگیری از آبستنی زن; 2 - برکنار کردن وکیل یا مأمور خود از کار مانند برکناری وصی یا متولّی خائن توسط حاکم شرع. عسرت: سختی; تنگدستی. عقد: گره; پیمان زناشویی; پیوند. عقدبیع: قرارداد خرید و فروش. عقد دائم: ازدواج مادام العمر. عقد غیر دائم: ازدواج موقت. عقود: قراردادهای دو طرفه مثل خرید و فروش، ازدواج، مصالحه. عمّال: کارگزاران. عمداً: از روی قصد; کاری را با علم و آگاهی انجام دادن. عمره: زیارت خانه خدا و انجام اعمال مخصوص خانه کعبه که تا حدودی شبیه حج است و آن بر دو قسم است: عمره تمتّع که قبل از حج تمتّع انجام می گیرد، و عمره مفرده که پس از حج قران و افراد یا بدون حج انجام می گیرد. عمل به احتیاط: مکلّف تکلیف خود را به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف شرعیش را انجام داده است. طریقه احتیاط در کتاب های فقهی مطرح شده است. عنین: مردی که قادر به انجام آمیزش جنسی نیست. عورت: آنچه انسان از ظاهر کردنش حیا می کند; اعضاء تناسلی. عهد: پیمان; تعهّد انسان در برابر خداوند برای کار پسندیده یا ترک ناپسند که با صیغه مخصوص ادا می شود. عیال: زن; همسر. عید فطر: نخستین روز ماه شوّال که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. عید قربان: دهمین روز ماه ذی الحجّه که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. (غ) غائط: مدفوع. غرض عقلائی: هدفی که از نظر عقلا قابل قبول و پسندیده باشد. غساله: آبی که معمولا پس از شستن چیزی خود به خود یا با فشار از آن می چکد. غسل: شستن; شستشو; شستشوی بدن با کیفیت مخصوصی که بر دو نوع است: 1 - ترتیبی; 2 - ارتماسی. غسل واجب: غسلی که انجام دادن آن الزامی است و اقسام آن عبارت است از: 1 - غسل جنابت; 2 - غسل حیض; 3 - غسل نفاس; 4 - غسل استحاضه; 5 - غسل مسّ میّت; 6 - غسل میّت. غسل مستحب: غسلی که به مناسبت ایّام و لیالی خاص یا عبادات و زیارات مخصوص رواست مانند غسل جمعه و غسل زیارت و غیره. غسل ارتماسی: به نیّت غسل یک مرتبه در آب فرو رفتن. عسل ترتیبی: به نیّت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست و سپس طرف چپ را شستن. غسل جبیره: غسلی که با وجود جبیره بر اعضای بدن انجام می گیرد و الزاماً باید به صورت غسل ترتیبی باشد. غُلات: گروهی از مسلمانان هستند که درباره امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) غلّو می کنند و آن حضرت را خدا می شمارند. (ف) فتوا: رأی مجتهد در مسائل شرعیه. فجر: سپیده صبح. فجر اول و دوم: نزدیک اذان صبح از طرف مشرق سپیده ای رو به بالا حرکت می کند که آن را فجر اول می گویند. موقعی که آن سپیده گسترده شد، فجر دوم، و اولِ نماز صبح است. فجر صادق: منظور فجر دوم است. فجر کاذب: منظور فجر اول است. فرادا: نمازی که انسان به طور انفرادی می گزارد. فَرْج: عورت انسان (زن و مرد; قُبُل و دُبُر). فرض: امرالزامی; امری که انجام یا ادای آن واجب است. فضله: مدفوع حیوانات. فطر: نخستین روز ماه شوّال و یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. فطریه: زکات فطره. فقّاع: آب جو. فقیر: محتاج; کسی که نیازمند تأمین مخارج سال خود و عیالش است و چیزی هم ندارد که به طور روزانه قادر به تأمین هزینه زندگیش باشد. فی سبیل الله: در راه خدا انجام کار خیری که نفعش به عموم مسلمانان برسد مثل ساختن مسجد، پل، جاده و غیره. (ق) قُبُل: پیش (کنایه از عضو جنسی انسان است). قتل: کشتن. قتل نفس محترمه: کشتن کسی که خونش از نظر شرعی محترم است و نباید کشته شود. قرائت: خواندن; خواندن حمد و سوره در نمازهای یومیّه. قروح: دُمَل ها; زخم های چرکین. قریب: نزدیک به واقع و حقیقت. قرینه: نشانه; علامت; همانند. قسم: سوگند; سوگند به یکی از اسامی خداوند برای انجام امور پسندیده یا ترک ناپسند. قصاص: کیفر; نوعی از مجازات است که مشابه با جنایت انجام شده می باشد، مثل اینکه شخصی کسی را عمداً بکشد او را خواهند کشت. قصد اقامه: قصد مسافر به ماندن ده روز یا بیشتر در یک محل. قصد انشاء: تصمیم به ایجاد یک امر اعتباری مانند بیع و شراء و غیره همراه با ادای کلمات مربوطه. قصد وجه: در جایی که مکلّف عمل را با حفظ وصف وجوب و یا استحباب انجام دهد، یعنی بگوید این عمل واجب و یا این عمل مستحب را انجام می دهم. قصد رجاء: در موردی است که مکلّف عمل را به احتمال اینکه به خدا نزیک می کند انجام می دهد. قصد قربت مطلقه: چنانچه مکلّف می داند عملی مورد رضا و قرب خداست ولی نمی داند عنوان آن چیست، مثل اینکه می داند گفتن این جمله در نماز خوب است اما نمی داند استحباب خاص دارد یا به عنوان مطلق ذکر و یا دعا باید خوانده شود. قصد قربت: یعنی کاری را برای خدا انجام دادن. قضا: بجا آوردن عملی که در وقت خاص خود انجام نشده است بعد از آن وقت; قضاوت کردن. قنوت: اطاعت; تواضع در برابر خدا; در رکعت دوم نماز پس از قرائت سوره ها، دست ها را در مقابل صورت قراردادن و ذکر و دعا خواندن. قوی: محکم (کنایه از فتوا) قیام: ایستادن; اقامه نماز. قیام متّصل به رکوع: به نیت رکوع از حالت ایستاده خم شدن و رکن نماز است. قی: استفراغ. قیّم: سرپرست; کسی که براساس وصیّت یا حکم حاکم شرع مسؤول امور یتیم و غیره می شود. (ک) کافر: کسی که به توحید و نبوّت یا هر دوی آنها معتقد نیست، یعنی: 1 - کسی که وجود خدا را انکار می کند. 2 - کسی که برای خدا شریک می تراشد. 3 - کسی که پیغمبری پیغمبر اسلام را قبول ندارد. 4 - کسی که در امور فوق شک دارد. 5 - کسی که منکر ضرورت دین است و انکار او به انکار خدا و رسول(صلی الله علیه وآله)می انجامد. کافر حربی: کافری که با مسلمانان در حال جنگ می باشد و یا در پناه مسلمانان نیست. کافر ذمّی: اهل کتاب که در بلاد اسلامی با شرایط مخصوص اهل ذمّه در پناه حکومت اسلامی قرار گرفته و زندگی می کند. کثیر الشّک: کسی که زیاد به شک می افتد. کشف خلاف شدن: آشکار شدن اشتباه، روشن شدن این که یک عمل درست انجام نشده است. کفّاره: کاری که انسان برای جبران گناهش انجام دهد. کفّاره جمع: کفّاره سه گانه (60 روز روزه گرفتن، 60 فقیر را سیر کردن و بنده ای را آزاد نمودن). کفالت: ضمانت. کفیل: ضامن. کیفیّت: چگونگی. (ل) لازم: واجب; اگر مجتهد دلیل الزامی بودن امری را از ایات و روایات کشف کند و بتواند آن را به شارع نسبت دهد، معمولا تعبیر به واجب می کند. و اگر الزامی بودن آن را به طریق دیگر نظیر ادلّه عقلیّه استفاده کند طوری که استناد آن به شارع میسّر نباشد، معمولا تعبیر به لازم می کند. لازم الوفا بودن: باید به آن عمل شود. لزوجت محل: لغزندگی همراه با چسبندگی که در محلی وجود دارد. لغو: بی فایده; بی معنا; بیهوده. لُقطه: پیدا شده; مال پیدا شده ای که صاحب آن معلوم نباشد. (م) ماترک: آنچه از متوفّی باقی مانده باشد. مال الاجاره: مالی که مستأجر بابت اجاره بپردازد. مال المصالحه: مالی که مورد صلح قرار گرفته است. مالیّت شرعی: چیزهایی که از نظر شارع مقدّس مال محسوب می شود مانند همه اموال مشروع (که ضوابط آن توسّط شارع مقدّس بیان گردیده است). مالیّت عرفی: چیزهایی که از نظر فرهنگ عموم مردم (عرف) مال محسوب می شود، هر چند از نظر دین اسلام مالیّت نداشته باشد، مثل خوک و مشروب. ماه هلالی: گردش ماه به دور زمین، ماه قمری که از ماه محرم شروع می شود و به ماه ذی الحجّه ختم می گردد و در مقابل ماه شمسی است که از فروردین ماه شروع و در اسفند پایان می یابد. مأموم: پیرو; کسی که در نماز به امام جماعت اقتدا نماید. مؤونه: مخارج یا هزینه. مباح: هر فعلی که از نظر شرعی نه پسندیده است و نه ناپسند (در برابر واجب و حرام و مستحب و مکروه). صفحه 542 مبتدئه: زنی که برای اولین بار عادت شود. مبطلات: اموری که باطل کننده عبادت می شود. متعه: زنی که با عقد موقّت به همسری مردی درآمده است. متنجّس: هر چیزی که ذاتاً پاک است و در اثر برخورد با شیء نجس آلوده شده است. متولّی: سرپرست. مثمن: قیمت گذاری شده; فروخته شده; کالایی که در معرض فروش قرار گرفته باشد. مجتهد: کوشا; کسی که در فهم احکام الهی به درجه رسیده و دارای قدرت علمی مناسبی است که می تواند احکام اسلام را از روی کتاب و سنّت استنباط نماید. مجتهد جامع الشرائط: مجتهدی که شرایط مرجعیّت تقلید را دارا می باشد. مجرای طبیعی: مسیر طبیعی هر چیز. مجهول المالک: مالی که معلوم نیست به چه کسی متعلّق است. مجزی است: کافی است ساقط کننده تکلیف است. محتضر: کسی که در حال جان کندن است. محتلم: کسی که در خواب منی از او خارج شده باشد. محذور: مانع; کنار گذاشته شده; آنچه از آن پرهیز گشته است. محرّم (محرّمات): چیزی که حرام است; اولین ماه از سال قمری. مَحْرَم: کسانی که ازدواج با آنها به جهت نسبی و یا سببی و یا شیر خوردن حرام ابدی است مانند: خواهر، مادر، دختر و دخترِ دختر، جدّات، عمّه و عمّات، خاله و خالات، ربائب، مادر زن و مادر او، دختر و خواهر رضاعی، زن پسر، زن پدر و نبیره. مُحرِم: کسی که در حال احرام حج یا عمره باشد. محظور: ممنوع. محفوظ: حفظ شده; نگهداری شده. محلّ اشکال است: اشکال دارد; خلاف احتیاط واجب است (مقلّد می تواند در این مسأله به مجتهد دیگری مراجعه کند). محل تأمّل است: باید احتیاط کرد (مقلّد می تواند در این مسأله به دیگری مراجعه کند). صفحه 543 مخیّر است: فتواست، مقلّد بایستی یکی از دو طرف و یا بیشتر را انتخاب نماید. مخرج بول و غائط: مجرای طبیعی خروج ادرار و مدفوع. مخمّس: مالی که خمس آن پرداخت شده باشد. مُدّ: پیمانه ای که تقریباً ده سیر گنجایش داشته باشد (750 گرم). مدّعی: خواهان ; کسی که برای خودش حقّی قائل است. مذی: رطوبتی که پس از ملاعبه از انسان خارج گردد. مرتد: مسلمانی که منکر خدا و رسول یا حکمی از ضروریّات دین شده که انکارش به انکار خدا و رسول باز گردد. مرتدّ فطری: کسی که از پدر یا مادر مسلمان متولّد شده و خودش نیز مسلمان بوده و سپس از دین خارج شده است. مرتدّ ملّی: کسی که از پدر و مادر غیر مسلمان متولّد شده ولی خودش پس از اظهار کفر مسلمان شده و مجدّداً کافر گردیده است. مرجوح (مرجوح شرعی): چیزی که کراهت شرعی داشته باشد. مردار: حیوانی که خود به خود مرده و یا بدون شرایط لازم کشته شده باشد. مزارعه: قراردادی که بین مالک زمین و زارع منعقد می شود که براساس آن مالک درصدی از محصول زراعی را صاحب می شود. مس: لمس کردن. مسّ میت: لمس کردن انسان مرده. مساقات: آبیاری کردن; قراردادی بین صاحب باغ و باغبان که براساس آن باغبان در برابر آبیاری و تربیت درختان، حقّ استفاده از مقدار معیّنی میوه باغ را پیدا می کند. مستحاضه: زنی که در حال استحاضه باشد. مستحب: پسندیده; مطلوب; چیزی که مطلوب شارع است ولی واجب نیست; هر حکم شرعی که اطاعت آن موجب ثواب است ولی مخالفت آن عقاب ندارد. مستطیع: توانا; کسی که امکانات و شرائط سفر حج را دارا باشد. مستهلک: از میان رفته; نابود شده; نیست شده. مسح: دست کشیدن بر چیزی; دست کشیدن به فرق سر و روی پاها با رطوبت باقیمانده از شستشوی صورت و دست ها در وضو. مسکین: بیچاره; مفلوک; کسی که از فقیر هم سخت تر می گذراند. مسکرات: چیزهای مست کننده. مشقّت: سختی; رنج; دشواری. مصالحه: سازش; آشتی. مصو نیّت: آسیب ناپذیری. مضطر: ناچار; ناگزیر. مضطربه: زنی که عادت ماهیانه اش بی نظم است. مضمضه: چرخانیدن آب در دهان. مضیقه: تنگدستی; تنگنایی. مطهّرات: پاک کننده ها. مظالم: چیزهایی که در ذمّه انسان است ولی صاحب آن معلوم نیست و یا دسترسی به آن ممکن نمی باشد، مانند اینکه شخصی یقین دارد در زمان طفولیّت به صورت غیر مجاز در مال کسی تصرّف نموده و در اثر تصرّف ضرری به صاحب آن رسیده است، اکنون برای اینکه یقین به برائت ذمّه خود پیدا کند، لازم است مقداری از مال خود را از طرف صاحب مال به عنوان مظالم با اجازه مجتهد جامع الشرایط به فقیر پرداخت نماید. معامله غرری: معامله ای است که اوصاف کالای مورد معامله (مبیع) به صورت کامل مشخّص نباشد مثل اینکه شخصی خانه ای را که اصلا ندیده است و از خصوصیات آن اطلاع ندارد بخرد یا بفروشد، و این نوع معامله کلا باطل است. معرض: برای عموم نشان دادن; در دیدِ همگان قرار دادن. معهود: شناخته شده; معمول و متداول; آنچه به طور ضمنی مورد قبول باشد. مفطِر: چیزی که روزه را می شکند. مفلّس: کسی که دارائیش کمتر از بدهکاریش می باشد. و از طرف حاکم شرع از تصرف در اموالش منع شده است. مقاربت: نزدیکی کردن; آمیزش جنسی. مقرّرات شرعیه: آنچه از طرف خداوند به عنوان تکلیف شرعی معیّن گردیده است. مکروه: ناپسند; نامطلوب; آنچه انجام آن حرام نیست ولی ترکش اولی است. مکلّف: هر انسانی که بالغ و عاقل است. ملاعبه: بازی کردن; معاشقه کردن. ممیّز: خردسالی که خوب و بد را تمیز می دهد. منذورله: کسی که به نفع او نذر شده است مثل امام(رحمه الله). منعزل: خود به خود برکنار شده. موازین شرعیّه: معیارهای شرعیّه. موالات: پشت سر هم; پیاپی انجام دادن. موجر: اجاره دهنده. مورد اشکال است: خلاف احتیاط است; در این مورد می توان به مجتهددیگر مراجعه کرد. موقوفٌ علیهم: کسانی که به نفع آنها وقف شده است. موقوفه: وقف شده. موکّل: وکیل کننده. منع کردن: جلوگیری کردن; بازداشتن. میّت: مرده; جسد بی جان انسان. (ن) ناسیه: زنی که وقت عادت ماهیانه خود را از یاد برده است. نافله: نماز مستحبّی. نری: بیضه. نبش قبر: شکافتن قبر. نصاب: حدّ مشخّص; حد یا مقدار معیّن. نصاب زکات: حدّ مشخّصی که برای هر یک از موارد وجوب زکات در نظر گرفته شده است. نظر به ریبه: نگاه کردن به گونه ای که موجب تحریک شهوت شود; نگاهی که موجب فتنه شود. نجس: پلید; ناپاک. نفاس: خونی که پس از زایمان از رحم زن خارج می گردد. نکاح: ازدواج کردن; زناشویی. نماز آیات: دو رکعت نماز مخصوص که در مواردی نظیر زلزله و کسوف و خسوف واجب است. نماز احتیاط: نماز بدون سوره ای که برای جبران رکعات مورد شک بجا آورده می شود. نماز استسقاء: نمازی که با کیفیت مخصوص برای طلب باران خوانده شود. نماز جماعت: نماز واجبی که دو نفر یا بیشتر با امامت یکی از آنها بجا می آوردند (در نماز جمعه حدّاقل جماعت 5 نفر است). نماز جمعه: دو رکعت نماز مخصوص که در زوال جمعه به جای نماز ظهر و به طور جماعت برگزار می گردد و با کمتر از 5 نفر انجام پذیر نیست. نماز خوف: نماز یومیّه انسان در حال جنگ و امثال آن که با کیفیت مخصوص و به طور شکسته بجا آورده شود. نماز شب: هشت رکعت نماز مستحبّی که به صورت 4 نماز دو رکعتی در ثلث آخر شب گزارده می شود. نماز شفع: دو رکعت نماز مستحبّی که پس از هشت رکعت نافله های شب، پیش از نماز وتر گزارده می شود. نمازطواف: دورکعت نمازمخصوص که در مراسم حجوعمره پس ازطواف گزارده می شود. نماز عید: دو رکعت نماز مخصوص که روز عید فطر و قربان می خوانند. نماز غفیله: دو رکعت نماز مخصوص که پس از نماز مغرب تا وقتی که سرخی مغرب از بین نرفته مستحب است. نماز قصر: نماز کوتاه; نمازهای چهار رکعتی که در سفر دو رکعت خوانده می شود. نماز قضا: نمازی است که به جای نمازهای فوت شده گزارده می شود. نماز مسافر: نماز کوتا; نمازهای چهار رکعتی که مسافر باید در سفر دو رکعتی بجا آورد. نماز مستحب: هر نمازی که بجا آوردن آن پسندیده است ولی واجب نیست. نماز میّت: نماز مخصوصی که باید بر جنازه مسلمان خوانده شود. نماز واجب: نمازی که بجا آوردن آن بر هر مکلّفی لازم است و اقسام آن عبارت است از: 1 - نمازهای یومیّه; 2 - نماز آیات; 3 - نماز میّت; 4 - نماز طواف; 5 - نماز قضای پدر و مادر; 6 - نمازی که انسان با نذر و عهد و قسم بر خود واجب کرده است. نماز وتر: یک رکعت نماز که پس از نماز شفع خوانده می شود و آخرین رکعت از نماز شب محسوب می گردد. نماز وحشت: دو رکعت نماز که برای شب اوّل قبر متوفّی خوانده می شود. نماز یومیّه: نماز روزانه; نمازهای واجب در هر شبانه روز که مجموعاً 17 رکعت است. نوافل یومیّه: نمازهای مستحبّی روزانه که هر شبانه روز 34 رکعت و در جمعه 38 رکعت است. نهی از منکر: بازداشتن دیگری از هر عملی که به حکم شارع ناپسند است. نیّت: قصد; تصمیم به انجام عمل دینی با هدف تقرّب به خداوند. (و) واجب: هر امری که انجام آن از نظر شرع الزامی و اجباری است. واجب تعبّدی: واجبی که در انجام آن قصد قربت لازم است (عبادات) واجب تعیینی: واجبی که به طور مشخّص وجوب به آن تعلّق گرفته است مانند نماز، روزه و حج. واجب توصلی: واجبی که قصد قربت لازم ندارد، مانند ادای دین کردن و جواب سلام دادن و شستن لباس و بدن برای نماز. واجب تخییری: امری که وجوب بین آن و دیگری دوران دارد، مانند کفّاره روزه که مخیّر است بین سه امر: 1 - آزاد کردن بنده; -2 شصت روز روزه گرفتن; 3 - شصت مسکین را اطعام کردن. واجب عینی: واجبی که برهر فردی با قطع نظر از دیگران واجب است، مانند نماز و روزه. واجب کفایی: واجبی که اگر کسی آن را انجام دهد از دیگران ساقط می شود، مانند غسل و سایر تجهیزات میّت که بر همه واجب است ولی وقتی که عدّه ای اقدام کنند، از دیگران ساقط می شود. واجب معلّق: واجبی که زمان وجوب آن (حال) و زمان واجب (آینده) یعنی وجوبش فعلی است ولی واجب را باید در شرایط مشخّصی انجام داد مانند وجوب حج پس از تحقّق شرایط استطاعت یعنی کسی که مستطیع شد حج بر او واجب است ولی باید صبر کند تا ایّام مخصوص حج فرا رسد و آنگاه عمل نماید. واجب منجّز: واجبی است که زمان وجوب و واجب یکی است، مانند روزه که در همان وقتی که واجب می گردد در همان وقت هم باید آن را انجام داد. واجب مطلق: واجبی که در هر شرایطی وجوب دارد، مانند نماز. واجب مشروط: واجبی که تنها در شرایط خاصّی واجب می گردد، مانند حج که تنها با شرط استطاعت واجب می شود. واجب موسّع: واجبی است که وقت انجام آن وسیع است، مانند نماز ظهر و عصر که از ظهر تا غروب وقت دارد. واجب مضیّق: واجبی است که دارای وقت مشخّص و محدود است، مانند روزه گرفتن در ماه رمضان. وارث: کسی که ارث می برد. واقف: وقف کننده. وثیقه: سپرده; گرویی. وجه: صورت; دلیل; عنوان. ودی: رطوبتی که گاهی پس از خروج بول مشاهده می شود. ودیعه: امانت. وذی: رطوبتی که گاهی پس از خروج منی مشاهده می شود. وصل به سکون: حرکت آخر کلمه ای را انداختن وبدون وقف آن را به کلمه بعد چسباندن. وصی: کسی که مسؤول انجام وصیّتی شود. وصیّت: سفارش; توصیه هایی که انسان برای کارهای پس از مرگش به دیگری می کند. وضو: شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها برای برپا داشتن نماز. وضوی ارتماسی: وضویی که انسان به عوض آنکه آب را روی صورت و دست هایش بریزد، صورت و دست هایش را در آب فرو می برد و در حال فروبردن یا بیرون آوردن آن قصد وضو می کند. وضوی ترتیبی: وضویی که انسان با ریختن آب به قصد وضو روی صورت و دست هایش آنها را می شوید. وضوی جبیره: آن است که در محل وضو، جبیره باشد. وطن: جایی که انسان برای اقامت و زندگی دائمی خود اختیار کند. وطی: لگدمال کردن; کنایه از عمل جنسی است. وقف به حرکت: در حین ادای حرکت آخرین حرف یک کلمه بین آن و کلمه بعد فاصله انداختن. وکیل: نماینده; کسی که از طرف شخصی اختیار انجام کاری را داشته باشد. ولایت: سرپرستی; صاحب اختیار بودن. ولیّ (یا قیّم): کسی که به دستور شارع مقدّس سرپرست دیگری است مانند پدر و پدربزرگ و مجتهد جامع الشرایط. (ه) هبه: بخشش. هدم: ویرانی. هدیه: تحفه; ارمغان. (ی) یائسه: زنی که سنّش به حدّی رسیده که دیگر عادت ماهیانه نمی شود.