چگونه زبان و چشم و عصبانیت خود را کنترل کنیم؟
چگونه زبان و چشم و عصبانیت خود را کنترل کنیم؟ پرسشگر گرامی، تلاش برای کسب فضائل اخلاقی و حذف رضائل اخلاقی بزرگترین عبادت در زندگی می باشد که شما می خواهید این کار را انجام دهید. خوشحالیم که دوستان با ایمانی چون شما مخاطب ما هستند. دوست بزرگوار، در سوال شما سه مطلب مهم و اساسی وجود دارد که باید بصورت مجزا، تجزیه و تحلیل گردد و راهکارهای موثر در مورد هر کدام گفته شود. مطلب اول: کنترل زبان زبان مهم ترین کلید دانش و فرهنگ و عقیده و اخلاق است و اصلاح آن سرچشمه همه اصلاحات اخلاقی، و انحراف آن سبب انواع انحرافات است. زبان ترجمان دل و نماینده عقل و کلید شخصیت و مهم ترین دریچه روح است. آن چه بر صفحه روح انسان نقش می بندد. قبل از هر چیز بر صفحه زبان و در لابلای گفته های او ظاهر می شود. زبان در عین اینکه یکی از شگفت انگیزترین آفریدهای پروردگار و از بزرگترین نعمتهای او است ، می تواند بسیار خطرناک و سرچشمه گناهان بیشماری باشد و خرمن سعادت انسان را به آتش بکشد. پیامبر مکرم اسلام زیبایی انسان را در زبان او می داند. (الجمال فی اللسان)( بحار الانوار، ج77، ص 141.) سخن گفتن نعمت بسیار بزرگی است که عامل تفهیم در زندگی اجتماعی آدمی است، هر چه اجتماع بزرگ تر و روابط گسترده تر شود نیاز به خوب صبحت کردن و مقید به آداب گفتگو شدن بیشتر می شود. در جامعه کسانی موفق ترند که بهتر می توانند خواسته ها و نظریات خود را بیان کنند و یا خوب و فصیح و زیبا سخن گویند، و از آنجا که زبان مهم‌ترین وسیله ارتباط انسان‌ها با یکدیگر و اطلاع رسانی و مبادله افکار و اندیشه‌ها است، می‌توان آن را از فعال‌ترین عضو بدن یاد کرد، زبان بیش از هر چیز دیگر بر انسان حاکمیت دارد، و همیشه در اختیار انسان است از این رو اگر افسار گسیخته باشد، خطرات آن با خطرات هیچ یک از اعضاء دیگر قابل قیاس نیست، آفات و گناهان کبیره‌ای که از زبان برمی‌خیزد، بسیار است که می‌توان آن را به گفته بعضی به صدها رسانید مانند: تهمت، دروغ، غیبت، سخن چینی، گواهی به باطل، خودستایی، اشاعه فحشاء و نشر اکاذیب، بیهوده گفتن، ناسزا گویی، خشونت با زبان، اصرار بی‌جا، تکدی گری و چاپلوسی با زبان، مسخره کردن، و آزار رسانی به دیگران با زبان، نکوهش دیگران، کفران نعمت با زبان، تبلیغ باطل و تشویق به گناه، وعده دروغ، بدزبانی، نهی از معروف و امر به منکر با زبان و... و بعضی از گناهان نیز به طور غیرمستقیم از زبان سرچشمه می‌گیرد و می‌تواند رابطه‌ای با زبان داشته باشد، مانند: ریا، حسادت، تکبّر، قتل نفس، زنا و روابط نامشروع و... بر همین اساس از رسول خدا(ص) روایت شده فرمود: (انّ اکثر خطایا ابن آدم فی لسانه؛ قطعاً بسیاری از گناهان انسان از ناحیه زبان او است.) و نیز فرمود: (نجاة المؤمن فی حفظ اللسان (نجات و رستگاری انسان با ایمان در کنترل زبان است از این رو لازم است هر فردی برای کنترل و استفاده صحیح از زبان برنامه ای داشته باشد . مهمترین اموری که می تواند ما را در کنترل زبان و پرگویی یاری کند عبارتند از: 1. توجه جدی به خطرات زبان: برای پرهیز آسیبهای زبان قبل از هر چیز توجه کامل به خطرات آن لازم است. هر روز صبح که انسان از خواب بیدار می شود باید به خود توصیه کند که باید مراقب خطرات زبانش باشد. زیرا این عضو می تواند انسان را به اوج سعادت یا خاک ذلت و شقاوت بکشاند. در حدیثی از پیامبر اسلام(ص) چنین آمده است: هنگامی که فرزندان آدم صبح می کنند تمام اعضای بدن به زبان هشدار می دهند و می گویند تقوای الهی را در مورد ما رعایت کن، چرا که اگر تو به راه راست بروی، ما نیز به راه راست می رویم و اگر تو به راه کج بروی ما نیز به راه کج می رویم. [اخلاق در قرآن، آیه ا... مکارم شیرازی، ج 1، ص 319] در ادامه برخی از احادیث هشدار دهنده را متذکر می شویم -حدیثی از امیرالمومنان علیه السلام : کسی که سخن بسیار بگوید خطا و لغزش او فراوان می شود و کسی که خطا و لغزشش فراوان گردد حیاء او کم می شود و کسی که حیائش کم شود، پرهیزگاری اش کم می شود و کسی که پرهیزگاریش کم شود، قلبش می میرد و کسی که قلبش بمیرد، داخل آتش دوزخ می شود. [نهج البلاغه، کلمات قصار 349] - الکلام کالدواء قلیله ینفع و کثیره قاتل سخن مانند داروست، اندکش مفید زیادش کشنده است غرر الحکم، شماره 2182 2.سکوت: از طرف دیگر توجه به اهمیت و آثار سکوت در روایات پیشوایان دین و طبیبان روح و جان انسان؛ فرد را از پرگویی نگه می دارد. هر قدر انسان کمتر سخن بگوید، لغزش های او کمتر است و هر قدر بیشتر سکوت کند، سلامت او بیشتر است. علاوه بر این تمرین و تجربه سکوت سبب می شود که انسان زبانش را در اختیار خود بگیرد و از طغیان و سرکشی آن بکاهد. باید توجه داشت که مراد سکوت مطلق نیست چون بسیاری از مسائل مهم زندگی اعم از معنویات و مادیات و عبادات و فرا گرفتن علوم و فضایل و اصلاح در میان مردم، از طریق سخن گفتن است، بلکه منظور کم سخن گفتن، یا به تعبیر دیگر خاموشی در برابر سخنان فساد انگیز یا مشکوک و بی محتوا و مانند آن است. روایاتی که ارزش و آثار سکوت را بیان می کند ر.ک: (میزان الحکمه، ج 5، ص 435): 1. سکوت طولانی را رعایت کن چون شیطان را از تو می راند و در امر دین یاور و مددکار توست. 2. سکوت دری از درهای حکمت است؛ سکوت محبت می آورد و راهنما به هر کار خیر است. 3. انسان ساکت هیبتش زیاد است. 4. اگر سخن گفتن نشانه سخنوری است در سکوت سلامت و ایمنی از لغزش است. 5. هیچ نگهبانی چون سکوت نیست. در حدیثی جامع و جالب از امیرمومنان(ع) می خوانیم: اگر دوست داری از سلامت نفس برخوردار شوی و عیب ها و کاستی هایت پوشیده بماند، کمتر سخن بگوی و بیشتر خاموش باش تا فکرت قوی و قلبت نورانی گردد. [تصنیف غررالحکم، ص 216، ش 4252 ]البته سکوت همواره امر مطلوبی نیست؛ چنانچه سخن گفتن نیز این طور است. پس بایستی سخنان را طبقه‌ بندی کرد و در موارد لزوم سخن گفت. در موارد غیرضروری نیز از سخن باز ایستاد؛ مثلاً اگر سخن گفتن برای هدایت کسی یا برای ابراز محبت به همسر و فرزند باشد، بسیار نیکو است. هم‌چنین احوال‌پرسی از دیگران و...؛ ولی اگر سخن لغو و بیهوده و یا خدای ناکرده مشتمل بر گناه باشد، در این صورت بایستی از آن پرهیز کرد. 3.مراقبه : داشتن حالت مراقبه نسبت به همه اعمال به ویژه گفتار و فعالیت هایی که توسط زبان انجام می گیرد و محاسبه و حسابرسی در هنگام خواب و در پایان فعالیت های روزانه عاملی مهم در کنترل زبان و بازداشتن آن از پرگویی است. کنترل دایم بر گفتار و سخنان هم چون پاسبانی که با چشم باز و حواس جمع مواظب اعمال مجرمان است و فعالیت های آنها را شدیدا تحت نظر دارد و سپس حسابرسی و رسیدگی به پرونده اعمال زبان در طول روز، موجب می گردد که به تدریج گفتار انسان تحت کنترل درآید و پرگویی انسان مهار گردد. 4.زمان بر بودن : باید توجه داشت که منع زبان از پرگویی کاری تدریجی و طولانی است. انسانی که سالها به پرگویی و کنترل نداشتن بر زبانش عادت داشته و این عمل در او به صورت ملکه درآمده است، نمی تواند یک روزه بر خلاف آن عمل کند، بلکه باید قرار بر این بگذارد که هر روز مقداری از پرگویی اش را کم کند تا به تدریج با تسلط بر زبان و سخنانش بتواند به مقدار لازم و ضروری از زبانش استفاده کند و سخن بگوید. توصیه‌ ها و راهکارهای زیر می‌ تواند به شما کمک کند: 1.هر روز صبح با خود شرط کنید که زبان خود را به کنترل خود درآورید و کمتر سخن بگویید در طول روز نیز در موقعیت‌هایی که احتمال خروج از حد معمول حرف زدن است این شرط را به یاد آورید. 2.در پایان روز نیز به حسابرسی عملکرد روزانه خود بپردازید تا به تدریج تسلط کافی و کاملی بر سخن گفتن خود پیدا کنید. 3.برای خود پاداشها و جریمه هائی را در نظر بگیرید و در پایان هر روز وقتی حسابرسی می کنید اگر در رسیدن به اهداف(کمتر حرف زدن)موفق بودید به خود پاداش دهید و اگر اهداف آن روز بدست نیامد نفس خود را تنبیه کنید تا کنترل آنرا بدست خود بگیرید مثلا در ابتدای روز شرط کنید که اگر زیاد روی در حرف زدن داشتید یک روز روزه بگیرید . 4. دوستان متین و کم‌حرف را به عنوان رفقای صمیمی خود انتخاب کرده و با آنها بیشتر رفت و آمد کنید. 5. در صورت امکان، هم‌اتاقی‌های حلیم و کم‌حرف را انتخاب کنید. 6. با اساتید، بزرگان و افراد باتجربه‌ای که قابل اعتماد و احترام شما هستند بیشتر رفت و آمد کنید و از آنها الگو بگیرید. 7. ارزش و اهمیت سکوت و کم‌حرف زدن را در لابه‌لای کتب علمی، اخلاقی و روایات ائمه معصومین(ع) مطالعه کنید و درباره آنها بیاندیشید. 8. رفتارهایی را که مغایر با زیاد سخن گفتن است، تقویت کنید. مثل گوش کردن فعال ، توجه نمودن به گفته های دیگران و تفکر وتامل کردن نسبت صحبتهای که صورت گرفته 9. خود را با موقعیتهای که کمتر در آنها صحبت می کنید آشنا نمائید مثلا مطالعه کتاب مورد علاقه ، مجلات و روزنامه مطلب دوم: کنترل چشم چشم چرانی متاسفانه یکی از بیماری ها و عادت های ناپسندی است که برخی از افراد جامعه به دلایل مختلف بدان دچار می شوند. به منظور مبارزه با این عادت ناپسند، اولا لازم است نسبت به مفهوم ، آثار و عواقب و زمینه های بروز آن آگاهی بدست آورد و سپس از راهکارهای عملی برای کنترل آن سود جست. در نوشته زیر تقریبا تمامی آنچه شما در زمینه کنترل چشم و درمان چشم چرانی مورد نیاز است آمده است. معنای چشم چرانی: چشم چرانی در مقابل غض بصر و چشم پوشی ، به معنای نگاه خیره و شهوت آلود به نامحرم است که با انگیزه لذت طلبی جنسی انجام می شود. ما در روابط اجتماعی خود با دیگران چه جنس مخالف یا موافق به طور طبیعی با آنها ارتباط حضوری و کلامی داریم و به آنها نگاه می کنیم ، نگاهی که به هیچ وجه در آن بحث تحریک شهوت و لذت جنسی مطرح نیست ، این نگاه ها داخل در مقوله چشم چرانی نیستند ، ولی نگاه های ادامه داری که با انگیزه لذت جنسی انجام می شود و به تحریک شدن غریزه و میل جنسی می انجامد ، تحت عنوان چشم چرانی تعریف می شود. در سوره احزاب نیز در یک جا به خانم ها دستور می دهد: (در محاورات روزمره حالت عادی داشته و با ناز و کرشمه و طنازی صحبت نکنید و در کوچه و خیابان با بدن های نیمه عریان و لباس های بدن نما، ظاهر نشوید.) چند آیه بعد می فرماید: (با چادر و مقنعه اندام خود را بپوشانید.) (برداشت از آیه 32 و 33 سوره احزاب( عوامل بروز بیماری چشم چرانی: محرومیت جنسی: ویلهم اشتگل محرومیت های جنسی را عامل این بیماری دانسته و می گویند : محرومیت های جنسی باعث می شود که (لی یبدو) در اعصاب چشم متمرکز شود، با این تمرکز، بستگی عصب چشم با اعصاب جنسی توسعه یافته وشخص از چشم چرانی لذت می برد و با دیدن اندام جنس مخالف تحریک می شود.[1] خود نمایی زنان: بیشترین عامل بروز این بیماری در مردان حس خودنمایی در زنان است. مردان به طور طبیعی نسبت به زیبایی و اندام جنس مخالف حساس اند و زنان بد یا بی حجاب با خودنمایی در عرصه جامعه این گرایش مردان را تحریک می نمایند. در تفاسیر شیعه وسنی ذیل آیه 30 سوره نور, نقل کرده اند که: (روزی در هوای گرم مدینه، زن جوانی در حالی که روسری خود را به پشت گردن انداخته و دور گردن و بناگوش او، پیدا بود، از کوچه ای عبور می کرد، مرد جوانی از انصار، آن حالت را مشاهده کرد و چنان غرق تماشا شد که از خود و اطرافش غافل گردید و به دنبال آن زن حرکت نموده تا این که صورتش به شی ای اصابت کرد و مجروح گردید، هنگامی که به خود آمد، خدمت پیامبر(ص) رفت و جریان را برای او بیان داشت، این جا بود که آیات سوره مبارکه نور در مورد پوشش زنان نازل گردید.[2] قرآن کریم برای رفع این معضل اجتماعی در آیات شریفه سوره نور، از یک طرف مؤمنان اعم از زنان و مردان را مخاطب قرار داده دستور می دهد که نگاه های خود را کوتاه ساخته و به نامحرم خیره نشوند و از فساد و آلودگی دوری کنند و از سوی دیگر به خانم ها دستور می دهد پوشش مناسب را رعایت کرده و زیورآلات خود را آشکار نسازند. تا حوادث نظیر حادثه ای که آیه در ارتباط با آن نازل شده است، اتفاق نیفتد و جوانان از خود بی خود نشده و دنبال زنان و دختران نامحرم راه نیفتند و امنیت و آرامش خود و دیگران را خدشه دار نسازند. در سوره احزاب نیز در یک جا به خانم ها دستور می دهد: (در محاورات روزمره حالت عادی داشته و با ناز و کرشمه و طنازی صحبت نکنید و در کوچه و خیابان با بدن های نیمه عریان و لباس های بدن نما، ظاهر نشوید.)[3] چند آیه بعد می فرماید: (با چادر و مقنعه اندام خود را بپوشانید.) تمام این برنامه و تأکیدها برای آن است که: مردم، زن ها را به عنوان افراد عفیف و پاکدامن بشناسند و موجبات آزار و اذیت آنان را فراهم نسازند(5). و چشم طمع ندوزند.[4] و در نتیجه امنیت و آرامش قشر خانم ها در سایه چادر و رعایت ضوابط شریعت و پوشش اسلامی، تأمین شود. در ادامه قرآن کریم می فرماید: با این راه و روش، اگر بیماردلان هوسباز اصلاح نشدند و به آزار و اذیت خانم ها ادامه داده و امنیت و آرامش آنان را تهدید کردند. برخورد شدیدتری با آنان صورت خواهد گرفت: (اگر منافقان و بیماردلان (شهوت پرست) و کسانی که در شهر، اضطراب و نگرانی به وجود می آورند از اعمال زشت خود دست برندارند، ترا (ای رسول) علیه ایشان می شورانیم، در آن صورت، مدت کمی در مجاورت با تو در این شهر زندگی خواهند کرد و نابود خواهند شد.)[5] تا آرامش و امنیت در جامعه تأمین شود. از مجموع مطالب یاد شده این نتیجه به دست می آید که رعایت حجاب و پوشش اسلامی برای زنان و مردان مؤمن ومسلمان، تکلیف الهی است. رعایت آن، علاوه بر این که موجب عمل به دستورات الهی می شود، شخصیت فردی اجتماعی و معنوی انسان محجوب و پاکدامن، سیر صعودی پیدا کرده و نردبان تعالی و تکامل را یکی پس از دیگری طی خواهد کرد و از سوی دیگر در تأمین بهداشت روحی و روانی و آرامش خانواده ها و صفا، نورانیت و امنیت در جامعه نقش به سزایی ایفا می کند. به امید روزی که جوامع اسلامی و انسانی از تمام آلودگی ها تصفیه شود و زمینه حضور زنان و دختران بدون دغدغه و دلواپسی، در اجتماعات فراهم شود. عواقب و آسیب شناسی چشم چرانی: عامل غفلت و فراموشی: چشم چرانی یکی از مصادیق حب دنیا و عامل مهمی برای بروز غفلت از یاد خدا و خود است. غفلت همان چالش اساسی است که انسان در سر راه کمال و سعادت خود دارد و بیداری اولین نیاز او برای حرکت در این مسیر است. چشم چرانی باعث می شود که انسان هر چه بیشتر به خواب رود و از بیداری و یاد خدا دور ماند. حضرت علی علیه السلام درباره مواظبت و حفاظت از چشمها فرمود: چیزی در بدن کم سپاستر از چشم نیست، خواسته اش را ندهید که شما را از یاد خدا باز می دارد. لَیْسَ فِی الْبَدَنِ‌ شَیءٌ اَقَلَّ شٌکراً مِنَ الْعَیْنِ فَلا تُعطوها سٌؤلَها فَتَشْغَلکُم عَنْ ذِکْرِ اللهِ‌ عَزَّ وَجَل[6] اولین گام انحراف عملی: چشم چرانی و نگاه به نامحرم, گذرگاه ورود به منجلاب انحرافات و فساد جنسی است. نگاه های آلوده، تخم شهوت را در دل بارور ساخته، صاحبش را به فتنه, انحراف و گناه مبتلا می کند. حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: چشم چرانی، تخم شهوت را در دل می کارد و چنین کاری برای نگاه کننده کافی است که منشأ فتنه گردد. نگاه کردن به ناموس دیگران،‌ خواست شیطان است. چشمی که تیرهای آلوده نگاه را به نامحرمان پرتاب می کند، محل کمین شیطان است. شیطان از کمان چشم های او ناموس دیگران را نشانه می گیرد. اَلنَّظرَةُ بَعْدَ النًّظرَةِ تَزرِعُ فی الْقَلبِ الشَّهْوَةَ وَ کَفی بِها لِصاحِبِها فِتْنَ[7] پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : نگاه به نامحرم تیر زهرآلودی از تیرهای شیطانی است. انَّظَرُ سَهمٌ مَسْموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبلیسَ ...[8] پس باید مراقب چشمان خویش باشیم، تا شیطان از آن برای تخریب ایمان ما و ناموس مردم استفاده نکند. حسرت و اندوه طولانی: امام صادق علیه السلام می فرماید: چه بسا نگاه هایی که غصه های طولانی را در پی دارد . به این معنی که چشم قوی ترین ابزار حسی است . یعنی میدان آستانه تحریک چشم از بقیه حواس بیشتر است و بیشترین تحریکات حسی را دریافت می کند و این دل است که بعد از نگاه به کار می افتد یعنی آنچه را دیده ، می بیند ، دل طلب می کند و چون امکان رسیدن به آنچه دیده شده فراهم نمی شود ؛ افسردگی و رنجوری عاید انسان می شود . از فحوای حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله که فرمود: همه چشمها روز قیامت گریانند جز سه چشم: چشمی که از ترس خدا بگرید، چشمی که از نامحرم فرونهاده شود، چشمی که در راه خدا (و پاسداری از کیان اسلام) شب زنده دار باشد, فهمیده می شود که علاوه بر حسرت دنیوی, فرد چشم چران در آخرت از فرط حسرت و پشیمانی چشمانی گریان خواهد داشت. کُلُّ عَیْنٍ باکِیَةٌ یَومَ القِیامَةِ اِلّا ثَلاًًثَةُ اَعیُنٍ: عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشیَةِ اللهِ وَ عَیْنٌ غَضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللهِ وَ عَیْنٌ باتَت ساهِرَة فی سبیلِ الله [9] به خطر افتادن امنیت و سلامت جامعه: در واقع، نگاه های آلوده، مسموم و شهوت انگیز، آتش درون را شعله ور می سازد که فرایند و محصولی جز فحشا، سیاهی دل؛ مشکلات و نارسایی هایی اجتماعی، نخواهد داشت. چشم چرانی دام شیطانی، بذر شهوت و رویشگاه فسق و فجور است که دل را می لرزاند، آرامش و ثبات را سلب نموده و باعث هرج و مرج و فتنه و فساد در جامعه می شود. لذا چشم چرانی، این تیر مسموم و زهرآلود شیطانی اگر بدون قید و بند، رها شود یقیناً سلامت و امنیت طرفین را به خطر می اندازد، جوان و نوجوانی که به کوچه و خیابان راه می افتد اگر دستور اسلام را رعایت نکرده و نگاهش را کوتاه نکند و از طرف دیگر، کسانی که باید حجاب و پوشش اسلامی را رعایت کنند، رعایت نکنند، چشم جوان به صحنه های شهوت انگیز خواهد افتاد، و نیروی قدرتمند شهوت به جوشش و غلیان آمده و تحریک خواهد شد، درچنین شرایط حساس و خطرناکی، این جوان، یا باید به عیاشی، فساد و تجاوزگری روی آورد و به خواسته های قوه شهوانی جواب مثبت دهد، امنیت خود و دیگران را به خطر اندازد، و یا با تخیل و تصور، با حالت افسرده و پریشان، زندگی بیمار گونه خود را ادامه داده آسایش و آرامش خانواده را برهم زند. ایجاد نگرانی و اضطراب : آنچه از مجموع آیات، روایات و تجربیات کارشناسان به دست می آید این است که: چشم چرانی های هوس آلود بدحجابی و بی حجابی زنان و دختران بی بند و بار از جمله عوامل مؤثر در ایجاد اضطراب ونگرانی افراد و خانواده ها و هرج و مرج و ناامنی در جامعه به حساب می آید. در طرف مقابل اگر اصول و ارزش های اسلامی از جمله حجاب و پوشش اسلامی، رعایت شود از چشم چرانی و نگاه های آلوده جلوگیری به عمل آید وخانم ها در نشست و برخواست و صحبت ها و مکالمات روزمره، دستورات شرع مقدس را رعایت کنند یقیناً زمینه های فساد زدوده شده دام های شیاطین برچیده خواهد شد، آرامش روحی و روانی برای افراد و خانواده ها، نظم، ثبات و امنیت در جامعه پدید خواهد آمد. امام علی(ع) می فرماید: (کسی که نگاهش را کاهش دهد، قلبش آرام می گیرد.)[10] و نعمتی بالاتر از آرامش قلب، وجود ندارد. این موهبت بزرگ اگر در اعضا و افراد جامعه، محقق شده و تجلی پیدا کند، جامعه نیز به طبع اعضا و افراد خود، دارای امنیت و آرامش خواهد شد. عذاب اخروی: علاوه بر ابتلا به عواقب دنیوی، (چشم ناپاک) از عذاب و شکنجه الهی نیز بی نصیب نمی ماند. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : آن که چشمانش را از نگاه به زن نامحرم پر کند، روز قیامت، خداوند چشمانش را با میخ های آتشین و از آتش پر کند، تا وقتی که به حساب مردم رسیدگی کند، سپس امر می شود که او را به جهنم ببرند. مَنْ مَلَاَ عَیْنَیْهِ مِنِ امْرَأَةٍ حَراماً حَشاهُما اللهُ عَزَّ وَجَلَّ یَوْمَ القِیامَةِ بِمَسامیرَ مِنْ نارٍ وَحَشاهُما ناراً حَتّی یَقْضِیَ بَیْنَ‌ النّاسِ ثُمَّ یُؤمَرُ بِه اِلَی النّارِِِ[11] چشم پاکی و نتایج آن : هر یک از اعضای بدن مؤمن نسبت به عبادت پروردگار متعال وظیفه خاصی بر عهده دارد که اگر بدان وظیفه عمل کرد، ارزشمند است. چشمی که به نگاه حرام آلوده نگردد، سبب برکات زیر می گردد: 1- دیدن شگفتیها: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چشمهایتان را (از نامحرم) بپوشانید تا عجایب و شگفتیها را ببینید. غُضُّوا اَبْصارَکُم تَرَوْنَ الْعَجائِبَ[12] 2- راحتی قلب: امام علی علیه السلام فرمود: آنکه از نامحرم چشم خود را فرو نهاد، قلبش را راحت کرده است. مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ[13] 3- نیک خویی:‌ همچنین آن حضرت فرمود: کسی که نگهاه هایش کنترل شود، صفاتش نیکو گردد. مَن‌ غُضَّتْ اَطرافُهُ حَسَنَتْ اَوصافُهُ[14] 4- پاداش الهی: امام صادق علیه السلام فرمود: هر کسی زنی را ببیند و بلافاصله دیده اش را به آسمان بدوزد یا چشم فرو بندد، چشم باز نگرداند مگر اینکه خداوند حوریان بهشتی را به عقد او در آورد. مَنْ نَظَرَ اِلی امْرأَةٍ فَرَفَعَ بَصَرَهُ اِلیَ السَّماءِ اَوْ غَمَضَ بَصَرَهُ لَمْ یَرْتَدَّ اِلَیْهِ بَصَرُهُ حَتّی یُزَوَّجَهُ اللهُ مِنَ الْحُورِ العینِِ[15] 5- چشیدن شیرینی ایمان: پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: نگاه (به نامحرم) تیر زهرآلودی از تیرهای شیطان است و هر کس آن را از ترس خدا ترک کند، خداوند چنان ایمانی به او عطا کند که شیرینی اش را در دل خویش احساس کند. اَلنَّظَرُ سَهْمٌ مَسموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبْلیسَ‌ فَمَنْ تَرَکَها خَوْفاً مِنَ اللهِ اَعطاهُ اللهُ ایماناً یَجِد حَلاوَتَهُ فی قَلْبِهِِ[16] 6- بروز صفت شجاعت: شجاع ترین مردم کسی است که بر خواهش نفسانی اش چیره شود. اَشْجَعُ النّاسِ مَنْ غَلَبُ هَواهُ[17] معالجه خوی زشت چشم چرانی: در قرآن آمده است : (قل للمومنین یغضوا من ابصارهم ) به مومنین بگو چشم های خویش را بپوشانند. یغضوا از ماده غض به معنی نگاه و صوت کوتاه می باشد و نقطه مقابل آن خیره نگاه کردن و صدا را بلند کردن است . منظور این است که انسان به هنگام نگاه کردن معمولاً منطقه وسیعی را زیر نظر می گیرد ؛ هر گاه نامحرمی در حوزه دید قرار گرفت ، چشم را چنان فرو گیرد که آن نامحرم از منطقه دید مستقیم و عمیق او خارج شود ، یعنی به او نگاه خیره نکند اما راه و چاه خود را نیز ببیند. درحدیثی که ویژگی های رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله را توصیف می کند چنین آمده است : ( و اذا فرح غض طرفه ) وقتی که خوشحال می شد چشمانش را به صورت نیمه بسته در می آورد . مرحوم مجلسی این جمله را در بحارالانوار چنین تفسیر کرده است: پلک چشم را می شکست و سر را پایین می انداخت و چشمها را نمی گشود ، چنین می کرد تا از سبکسری و سرمستی به دور باشد . پس غض بصر یعنی کم کردن نگاه و خیره نشدن. چشم پوشی ، وظیفه شرعی یک مسلمان: قرآن کریم غض بصر و چشم پوشی از نگاه به نامحرم را وظیفه مسلمانان اعلام کرده و به زن و مرد توصیه کرده است که مواظب چشمان خود باشند. قرآن کریم می فرماید: به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند، این برای آنها پاکیزه تر است و خدا به آنچه می کنند، آگاه است. قُل لِلمؤمِنینَ یغُضُّوا مِنْ اَبْصارِهِمْ وَ یَحفَظُوا فرجَهُمْ ذلِکَ اَزْکی لَهٌم اِنًَّ اللهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعونَ[18] و پس از آن فرمود : به زنان با ایمان بگو چشمانشان را (از نامحرم) فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند. وَ قُلْ لِلْمؤمِناتِ یَغْضُضنَ‌مِنْ اَبْصارِهنَّ وَ یَحفَظنَ‌ فُروجَهُنًّ...[19]پس خواست قرآن رعایت عفت عمومی برای زن و مرد است و این کار را وظیفه ضروری و واجب مومنین شمرده شده است. نگاه کردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذّت و چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و دستها، اگر با قصد لذّت باشد، حرام است، بلکه احتیاط واجب آن است که بدون قصد لذت هم نگاه نکنند و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است[20] در روانشناسی دینی نیز ارتباط نزدیکی میان نگاهداری چشم از نامحرم و نگاهداشتن دامان از آلودگی به زنا وجود دارد . اما در مورد چرایی تقدم غض بصر بر حفظ فرج سید قطب می نویسد : ( حفظ فرج پی آمد طبیعی خواباندن چشم است و گامی است در استواری اراده و هوشیاری در حفاظت از افتادن در گناه و تسلط بر خواهشهای نفسانی ، از این رو بین آن دو ، در یک آیه جمع کرده تا نشان دهد یکی سبب و دیگری نتیجه آن است . و هر دو گامهایی هستند پی در پی در صفحه دل و صحنه زندگی ![21] همچنین درباره شوخی کردن با نامحرم فرمود : هر کسی با زن نامحرمی شوخی کند برای هر کلمه ای که با او در دنیا سخن گفته، هزار سال در جهنم زندانی می شود. مَنْ فاکَهَ بِامْرَأَةٍ لا یَمْلِکُها حُبِسَ بِکُلِّ کَلِمَةٍ کَلَّمَها فِی الدُّنیا اَلْفَ عامٍ فِی النّارِ...[22] حضرت علی علیه السلام به نقل از انجیل می فرماید : ( در تورات نوشته شده زنا نکن ، ولی من می گویم اگر حتی با نظر شهوت آلود به کسی نگاه کنی همان وقت در دلت با او زنا کرده ای[23]. و نیز می فرماید : ( نابینا بودن بهترازنگاه های نامشروع است ) پس فاصله بین نگاه و گناه اندک است قرآن مجید حضرت یوسف علیه السلام را به عنوان قهرمان میدان (عفاف) مطرح می کند تا جوانان مسلمان که در پی قهرمان یابی و الگوپذیری هستند، از یوسف علیه السلام که شجاعترین مرد روزگار خود در مخالفت با هوای نفس و شیطان بود پیروی کنند. نکته شایان توجه در داستان حضرت یوسف علیه السلام استمداد از خدای سبحان و پناه بردن به قدرت سرمدی اوست که هیچ چیز جز ایمان به پروردگار نمی تواند جلوی نفس سرکش و غریزه نیرومند شهوت را بگیرد. از امیرمؤمنان علی علیه السلام سؤال کردند : به کمک چه چیزی می توان چشم از نامحرم پوشید؟ پاسخ داد : با خاموش کردن آتش شهوت، زیر نظر قدرتمندی که بر مخفیگاهت آگاه است. بما یستعان علی غمض بصر؟ قال بالخَمُودِ تَحْتَ السُّلطانِ الْمُطَّلَعِ عَلی سَتْرِکَ[24] نکته ظریف دیگری که در مسأله ناموس ‌نهفته است و روایات نیز آن را تأیید کرده اند این است که به هر دستی بدهی به همان دست پس می گیری، چنان که فرموده اند : آن طور که جزا دهی جزا بینی. (کَما تُدینُ تُدانُ[25] امام صادق علیه السلام فرمود: در زمان حضرت موسی علیه السلام مردی با زنی زنا کرد وقتی به خانه خویش آمد، مردی را با زن خود دید، آن مرد را نزد حضرت موسی آورد و از او شکایت کرد. در آن لحظه جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و گفت: هر کس به ناموس دیگران تجاوز کند به ناموس اش تجاوز کنند. حضرت موسی به آن دو فرمود: با عفت باشید تا ناموستان محفوظ بماند[26]بنابراین، مؤمن با غیرت هرگز به ناموس دیگران نگاه حرام نمی کند، چرا که نمی خواهد کسی به ناموسش نظر بد داشته باشد. هر که باشد نظرش در پی ناموس کسان پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید: آیا نگاه کردن به پشت سر زنهایی که عبور می کنند جایز است؟ حضرت پاسخ داد: اگر به ناموس شما این گونه نگاه کنند، خوشنود می شوید؟! آنگاه فرمود: برای مردم همان را بخواهید که برای خود می خواهید.[27]یکی دیگر از راه های پیشگیری از انحراف این است که مؤمن با نامحرم در جای خلوت اجتماع نکند، چرا که دور از چشم مردم، زمینه لغزش و انحراف فراوان است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آن که به خدا و روز جزا ایمان دارد نباید در جایی بخوابد که صدای نفس زن نامحرم شنیده می شود .مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ و الیَوْمِ الاخِرِ فَلا یَبیتَ فی مَوْضِعٍ تُسمَعُ نَفَسُ امْرأَةٍ لَیْسَتْ لَهُ بِمَحرَمٍ[28] اگر مرد و زن نامحرم در محل خلوتی باشند که کسی در آنجا نباشد در حالی که دیگری هم نتواند وارد شود چنانچه بترسند که به حرام بیفتند، باید از آنجا بیرون بروند .[29]امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: هیچ مردی با زنی(نامحرم) خلوت نکند. اگر مردی با زن بیگانه ای خلوت کند، سوّمی آن دو شیطان است .لا یَخْلُوا بِامْرَأَةٍ رَجُلٌ، فَما مِنْ رَجُلٍ خَلا بِامْرَأةٍ الّا کانَ الشًّیطانُ ثالِثَهُما[30] امیر مؤمنان علی علیه السلام برای گریز از خطر آلوده شدن و رهایی از دام شیطان هنگام رو به رو شدن با نامحرم، این گونه رهنمود می دهد: اگر یکی از شما زنی را دید و خوشش آمد، چشم از او برداشته، نزد همسر خود رود که آنچه او دیده است، همسرش نیز دارد و مواظب باشد که شیطان را بر دل خویش راه ندهد و آن که متأهل نیست، دو رکعت نماز بخواند و خدا را زیاد سپاس گوید و صلوات بر پیامبر و خاندانش فرستد، آنگاه از فضل خدا بخواهد و خدا نیز با رحمت خویش او را از راه مباح بی نیاز می گرداند .[31] به امید آنکه با یاری خداوند، تمام اعضای خویش را از آلوده شدن حفظ کنیم و عفت و پاکدامنی بر جامعه اسلامی سایه گستر باشد ان شاء الله. مطلب سوم: خشم عصبانیت، جلوه خشم و غضب است و غضب در واقع یک حالت نفسانی و درونی است که آدمی را وادار به رفتاری پرخاشگرانه وغلبه و انتقام نسبت به دیگری می‌کند. البته اصل (قوه غضب) در حفظ و بقای انسان نقش به سزایی ایفا می‌کند؛ اما این قوه نیز مانند سایر قوای نفسانی باید کنترل و در جهت صحیح از آن استفاده شود و از افراط و تفریط نسبت به آن اجتناب گردد؛ زیرا افراط در آن موجب ناکارآمدی فکر و عقل می‌شود و خطرات و خسارات جبران ناپذیری را در پی دارد. تفریط در آن نیز موجب جبن و خواری می‌شود و از پیامدهای بد آن بی‌غیرتی و بی‌تفاوتی نسبت به مسئولیت‌های فردی و اجتماعی است. البته بحث ما در اینجا، بیشتر مربوط به جنبه افراطی غضب و (عصبانیت) است؛ از این رو زیان‌هایی که ناشی از شعله‌ور شدن غضب را به اختصار بیان می‌کنیم، راه‌کارهایی به منظور کنترل آن بیان می‌کنیم. از آثار بد غضب این است فرد غضبناک و عصبانی رفتارهای نادرستی - مانند فحش دادن و پرخاشگری کلامی، شماتت، مسخره کردن، فاش کردن اسرار و بدگویی از دیگران - را از خود بروز می‌دهد. علاوه بر این موجب دشمنی دوستان و شماتت دشمنان، انزوای اجتماعی، افسردگی و بیماری‌های جسمانی و روانی می‌شود. بنابراین کنترل عصبانیت امری بایسته و اجتناب‌ناپذیر است؛ وگرنه موجب هلاکت انسان و خسارات جبران ناپذیری می‌شود. غضب، فکر و عقل انسان را ناکار آمد و زمین گیر می‌کند؛ چنان که پیامبر اکرم(صل الله و علیه و آله) فرمود: (غضب، دل مرد دانا را هلاک می‌کند) خشم و غضب نابه‌جا، آتشی شیطانی است که از درون انسان شعله کشیده و انسان را به سوی آتشی ابدی رهنمون می‌شود. امام باقرعلیه السلام می فرمایند:(ان هذا الغضب جمرة من الشیطان توقد فی قلب ابن آدم...)[32](خشم پاره آتشی شیطانی است که در قلب انسان شعله‌ور می‌شود...)همچنین می فرمایند:(ان الرجل لیغضب فما یرضی ابداً حتی یدخل النار...) ([گاه ]شخصی به خشم می‌آید و در آن پیش می‌رود و راضی نمی‌شود تا آن گاه که داخل آتش شود).[33] توصیه هایی برای حفظ آرامش در زندگی و عصبانی نشدن 1. از حساسیت بیش از حد در هر زمینه بپرهیزید. 2. در هر مسئله‌ای، ابتدا از دیگران انتظار بدترین برخورد را داشته باشید و خود را برای تحمل آن آماده کنید. این نکته باعث می‌شود، برخوردهای خوب بیش از انتظار، در شما ایجاد خشنودی کند. اگر همیشه انتظار برخورد خوب داشته باشید، چه بسا نتیجه عکس خواهید گرفت. 3. با خود شرط کنید که هیچ گاه و در هیچ شرایطی، برخورد تند نداشته باشید و اگر ناگهان از شما برخورد تندی سر زد، خود را جریمه کنید. برای مثال تصمیم بگیرید - یا در صورت امکان نذر کنید - اگر بر سر کسی فریاد زدید، فلان مبلغ را صدقه بدهید، یا نماز شب بخوانید و یا یک روز روزه بگیرید. این گونه جریمه معنوی نباید نگاه انسان به عمل نیک را منفی کند؛ بلکه باید آن را با یک تیر دو نشانه زدن به حساب آورد؛ یعنی از طرفی رشد و تعالی معنوی و کسب تقرب مستقیم به سوی خدا و از طرف دیگر بازداشتن از بدی‌ها و زشتی‌ها. کارآیی این روش، بسیار بالا است و بسیاری از علمای بزرگ، بدین سان تمرین عملی و خودسازی کرده‌اند. 4. با افراد خوش خلق و غیر عصبی معاشرت کنید. 5. از موقعیت‌هایی که زمینه تندخویی در آن فراوان است، اجتناب کنید و در موقعیت‌هایی حضور یابید که رفتار پرخاشگرانه در آنجا دیده نمی‌شود و از شرایطی که شما را به رفتارهای تند دعوت می‌کند، دوری گزینید. 6. از خواندن قرآن به مقدار زیاد و در نوبت‌های متعدد در روز غفلت نورزید. قرآن تأثیر زیادی در رسیدن به حالت سکینه و آرامش درونی دارد. عبادت‌های خود، مانند نماز را در اول وقت و با حضور قلب کامل به جا آورید که تأثیر بزرگی در رسیدن به اطمینان خاطر دارد و آدمی را از درون به آرامش می‌رساند. 7. هر گاه عصبانی شدید این مطلب را به خود متذکر شوید که من الان عصبانی هستم، در واقع خودآگاهی هیجانی مقداری از عصبانیت شما می کاهد. 8. به هنگام بروز عصبانیت و تندخویی، سریع حالات خود را تغییر دهید. برای مثال اگر ایستاده‌اید، بنشینید و اگر نشسته‌اید، دراز بکشید و صورت خود را با آب سرد بشویید. یک لیوان آب خنک بیاشامید و خود را از آن موقعیت دور سازید. 9. به هنگام عصبانیت چند نفس عمیق بکشید و سعی کنید به چیزی فکر نکنید. 10. یکی از راهکارهای مفید برای کاهش خشم و عصبانیت این است که در هنگام عصبانیت با دوستان دیگر ارتباط برقرار کرده و با آنها راجع به مسائل دیگری غیر از مسئله خشم آور صحبت کنید. شاید این عمل در حین عصبانیت کار سختی باشد ولی اگر شما خواهان آرامش هستید باید این کار را انجام دهید صحبت کردن راجع به مسئله دیگر به شما کمک می کند تا نتوانید به موضوع خشم آور فکر نکنید. 11. اگر امکان دارد، هنگام عصبانیت یا بی‌حوصلگی و کسالت، یک دوش آب ولرم بگیرید. بعد از استحمام و به هنگام خروج از حمام، دو پای خود را تا قوزک، با آب سرد بشویید. 12. وضو با آب سرد می تواند تا حد زیادی از عصبانیت شما بکاهد. 13. چند لحظه دراز بکشید و چشمان خود را ببندید و همه ماهیچه‌های خود را شل کنید تا آرامش عضلانی پیدا نمایید. فکر خود را از آنچه موجب عصبانیت شما شده است، منصرف کنید و به عضلات بدن خود تمرکز یابید. 14. به خودتان تلقین کنید: که اتفاق خاصی نیفتاده؛ مگر آسمان به زمین آمده است؟ دیگران در چنین مواردی چه می‌کنند؟ آیا همه عزا می‌گیرند؟ هر کس به کاری مشغول می‌شود و به این گونه موارد اعتنایی نمی‌کند. 15. اگر گاهی سریع سخن گفتید و عجولانه تصمیم گرفتید و رفتار نابجا از شما سرزد؛ به سرعت خود را سرزنش و حتی در لفظ، اظهار پشیمانی کنید و وعده‌ها و قول‌های خود را در ذهن خویش، حاضر سازید. ذکر (لا حول و لا قوة الا باللَّه) را زیاد بر زبان جاری سازید و سوره (والعصر) را زیاد بخوانید. تکرار اذکار (استغفراللَّه ربی و اتوب الیه) و (اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم) نیز مفید است. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: (خداوند به برخی از انبیا وحی کرد،: ای فرزند آدم! در وقتی که غضبناک گردیدی، مرا یاد کن تا من هم تو را در وقت غضبم یاد کنم و تو را هلاک نسازم) بنابراین یاد خدا علاوه بر اینکه آتش خشم را خاموش می‌کند، موجب آرامش انسان می‌شود و در قیامت نیز آثار مثبتی به دنبال دارد. وقتی که با امور عصبانیت آفرین مواجه هستید، برای مدتی (حدود 10 تا 15 دقیقه)، راه دریافت‌های حسی خود را سد سازید برای مثال جلوی گوش خود را بگیرید و چشمان خود را ببندید و سر خود را پایین اندازید تا دریافت‌های عصبانیت را تحت کنترل شما در آیند و موجب تحریک بیشتر شما نشوند. اگر رفتار و یا صفتی که در شخصی هست، موجب عصبانیت شما شده، آن را شوخی تلقی کنید و به شکلی، خود را از تیررس او دور در نظر بگیرید. یعنی؛ از در نظر گرفتن خویش به عنوان مخاطب رفتارهای دیگران پرهیز کنید؛ مثلاً از مشاهده کسی که فحش می‌ دهد با خود بگویید مخاطب او من نیستم و در این هنگام از صحنه دور شده و راه دریافت‌های حسی را سد سازید تا بیشتر مورد هجوم قرار نگیرید. از مکاتبه شما با این مرکز کمال تشکر را داریم. منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم نویسنده:هادی عبدلی پی نوشت ها: [1] . اصول روانکاوی فروید ، صص 257 259 . [2] . ر.ک: تفسیر صافی، ج3، ص 430؛ الدر المنثور، ج5، ص 40؛ کافی، ج5، ص .521 [3] . برداشت از آیه 32 و 33 سوره احزاب. [4] . قرآن کریم، احزاب/ 32 [5] . قرآن کریم، احزاب/ 60 [6] . بحارالانوار، ج 101، ص 35. [7] . روضة المتقین، ج 9،‌ص 434. [8] . بحارالانوار، ج 104، ص 38. [9] . بحارالانوار، ج 101، ص 35. [10] . غررالحکم و درر الکلم، ج5، ص 449 [11] . ثواب الاعمال، ص 338. [12] . بحارالانوار، ج 101، ص 41. [13] . شرح غررالحکم، آمدی،‌ج 5، ص 449. [14] . میزان الحکمه، ج 10، ص 7. [15] . بحارالانوار، ج 101، ص 37. [16] . بحارالانوار، ج 101، ص 38. [17] . نهج‌ الفصاحه، پاینده، حدیث 299، ص 58. [18] . نور (24)، آیه 30. [19] . نور (24)، آیه 31. [20] . رساله حضرت امام خمینی (قدس سره)، مسأله 2440،‌انتشارات اسلامی. [21] . فی خلال القرآن ، ج 4 ، ص 2512 [22] . ثواب الاعمال، ص 334. [23] . ا نجیل متی ، 5 / 27 / 28 [24] . بحارالانوار، ج 101، ص 411. [25] . فروع کافی،‌ج 5، ص 553. [26] . همان. [27] . مستدرک الوسائل، ج 2، ص 555. [28] . بحارالانوار، ج 101، ص 50. [29] . رساله توضیح المسائل امام خمینی(ره)، مسأله 2452. [30] . مستدرک الوسائل، ج 14، ص 265. [31] . تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 586. [32] . الکلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تصحیح و تعلیق: علی‌اکبر غفاری، (تهران: دارالکتب الاسلامیه)، ج 2، ص 304. [33] . همان، ص 302.
عنوان سوال:

چگونه زبان و چشم و عصبانیت خود را کنترل کنیم؟


پاسخ:

چگونه زبان و چشم و عصبانیت خود را کنترل کنیم؟

پرسشگر گرامی، تلاش برای کسب فضائل اخلاقی و حذف رضائل اخلاقی بزرگترین عبادت در زندگی می باشد که شما می خواهید این کار را انجام دهید. خوشحالیم که دوستان با ایمانی چون شما مخاطب ما هستند.
دوست بزرگوار، در سوال شما سه مطلب مهم و اساسی وجود دارد که باید بصورت مجزا، تجزیه و تحلیل گردد و راهکارهای موثر در مورد هر کدام گفته شود.
مطلب اول: کنترل زبان
زبان مهم ترین کلید دانش و فرهنگ و عقیده و اخلاق است و اصلاح آن سرچشمه همه اصلاحات اخلاقی، و انحراف آن سبب انواع انحرافات است.
زبان ترجمان دل و نماینده عقل و کلید شخصیت و مهم ترین دریچه روح است. آن چه بر صفحه روح انسان نقش می بندد. قبل از هر چیز بر صفحه زبان و در لابلای گفته های او ظاهر می شود. زبان در عین اینکه یکی از شگفت انگیزترین آفریدهای پروردگار و از بزرگترین نعمتهای او است ، می تواند بسیار خطرناک و سرچشمه گناهان بیشماری باشد و خرمن سعادت انسان را به آتش بکشد.
پیامبر مکرم اسلام زیبایی انسان را در زبان او می داند. (الجمال فی اللسان)( بحار الانوار، ج77، ص 141.) سخن گفتن نعمت بسیار بزرگی است که عامل تفهیم در زندگی اجتماعی آدمی است، هر چه اجتماع بزرگ تر و روابط گسترده تر شود نیاز به خوب صبحت کردن و مقید به آداب گفتگو شدن بیشتر می شود. در جامعه کسانی موفق ترند که بهتر می توانند خواسته ها و نظریات خود را بیان کنند و یا خوب و فصیح و زیبا سخن گویند، و از آنجا که زبان مهم‌ترین وسیله ارتباط انسان‌ها با یکدیگر و اطلاع رسانی و مبادله افکار و اندیشه‌ها است، می‌توان آن را از فعال‌ترین عضو بدن یاد کرد، زبان بیش از هر چیز دیگر بر انسان حاکمیت دارد، و همیشه در اختیار انسان است از این رو اگر افسار گسیخته باشد، خطرات آن با خطرات هیچ یک از اعضاء دیگر قابل قیاس نیست، آفات و گناهان کبیره‌ای که از زبان برمی‌خیزد، بسیار است که می‌توان آن را به گفته بعضی به صدها رسانید مانند: تهمت، دروغ، غیبت، سخن چینی، گواهی به باطل، خودستایی، اشاعه فحشاء و نشر اکاذیب، بیهوده گفتن، ناسزا گویی، خشونت با زبان، اصرار بی‌جا، تکدی گری و چاپلوسی با زبان، مسخره کردن، و آزار رسانی به دیگران با زبان، نکوهش دیگران، کفران نعمت با زبان، تبلیغ باطل و تشویق به گناه، وعده دروغ، بدزبانی، نهی از معروف و امر به منکر با زبان و...
و بعضی از گناهان نیز به طور غیرمستقیم از زبان سرچشمه می‌گیرد و می‌تواند رابطه‌ای با زبان داشته باشد، مانند: ریا، حسادت، تکبّر، قتل نفس، زنا و روابط نامشروع و...
بر همین اساس از رسول خدا(ص) روایت شده فرمود: (انّ اکثر خطایا ابن آدم فی لسانه؛ قطعاً بسیاری از گناهان انسان از ناحیه زبان او است.) و نیز فرمود: (نجاة المؤمن فی حفظ اللسان (نجات و رستگاری انسان با ایمان در کنترل زبان است از این رو لازم است هر فردی برای کنترل و استفاده صحیح از زبان برنامه ای داشته باشد .
مهمترین اموری که می تواند ما را در کنترل زبان و پرگویی یاری کند عبارتند از:
1. توجه جدی به خطرات زبان: برای پرهیز آسیبهای زبان قبل از هر چیز توجه کامل به خطرات آن لازم است. هر روز صبح که انسان از خواب بیدار می شود باید به خود توصیه کند که باید مراقب خطرات زبانش باشد. زیرا این عضو می تواند انسان را به اوج سعادت یا خاک ذلت و شقاوت بکشاند. در حدیثی از پیامبر اسلام(ص) چنین آمده است: هنگامی که فرزندان آدم صبح می کنند تمام اعضای بدن به زبان هشدار می دهند و می گویند تقوای الهی را در مورد ما رعایت کن، چرا که اگر تو به راه راست بروی، ما نیز به راه راست می رویم و اگر تو به راه کج بروی ما نیز به راه کج می رویم. [اخلاق در قرآن، آیه ا... مکارم شیرازی، ج 1، ص 319]
در ادامه برخی از احادیث هشدار دهنده را متذکر می شویم
-حدیثی از امیرالمومنان علیه السلام : کسی که سخن بسیار بگوید خطا و لغزش او فراوان می شود و کسی که خطا و لغزشش فراوان گردد حیاء او کم می شود و کسی که حیائش کم شود، پرهیزگاری اش کم می شود و کسی که پرهیزگاریش کم شود، قلبش می میرد و کسی که قلبش بمیرد، داخل آتش دوزخ می شود. [نهج البلاغه، کلمات قصار 349]
- الکلام کالدواء قلیله ینفع و کثیره قاتل سخن مانند داروست، اندکش مفید زیادش کشنده است غرر الحکم، شماره 2182
2.سکوت: از طرف دیگر توجه به اهمیت و آثار سکوت در روایات پیشوایان دین و طبیبان روح و جان انسان؛ فرد را از پرگویی نگه می دارد. هر قدر انسان کمتر سخن بگوید، لغزش های او کمتر است و هر قدر بیشتر سکوت کند، سلامت او بیشتر است. علاوه بر این تمرین و تجربه سکوت سبب می شود که انسان زبانش را در اختیار خود بگیرد و از طغیان و سرکشی آن بکاهد. باید توجه داشت که مراد سکوت مطلق نیست چون بسیاری از مسائل مهم زندگی اعم از معنویات و مادیات و عبادات و فرا گرفتن علوم و فضایل و اصلاح در میان مردم، از طریق سخن گفتن است، بلکه منظور کم سخن گفتن، یا به تعبیر دیگر خاموشی در برابر سخنان فساد انگیز یا مشکوک و بی محتوا و مانند آن است.
روایاتی که ارزش و آثار سکوت را بیان می کند ر.ک: (میزان الحکمه، ج 5، ص 435):
1. سکوت طولانی را رعایت کن چون شیطان را از تو می راند و در امر دین یاور و مددکار توست.
2. سکوت دری از درهای حکمت است؛ سکوت محبت می آورد و راهنما به هر کار خیر است.
3. انسان ساکت هیبتش زیاد است.
4. اگر سخن گفتن نشانه سخنوری است در سکوت سلامت و ایمنی از لغزش است.
5. هیچ نگهبانی چون سکوت نیست.
در حدیثی جامع و جالب از امیرمومنان(ع) می خوانیم: اگر دوست داری از سلامت نفس برخوردار شوی و عیب ها و کاستی هایت پوشیده بماند، کمتر سخن بگوی و بیشتر خاموش باش تا فکرت قوی و قلبت نورانی گردد. [تصنیف غررالحکم، ص 216، ش 4252 ]البته سکوت همواره امر مطلوبی نیست؛ چنانچه سخن گفتن نیز این طور است. پس بایستی سخنان را طبقه‌ بندی کرد و در موارد لزوم سخن گفت. در موارد غیرضروری نیز از سخن باز ایستاد؛ مثلاً اگر سخن گفتن برای هدایت کسی یا برای ابراز محبت به همسر و فرزند باشد، بسیار نیکو است. هم‌چنین احوال‌پرسی از دیگران و...؛ ولی اگر سخن لغو و بیهوده و یا خدای ناکرده مشتمل بر گناه باشد، در این صورت بایستی از آن پرهیز کرد.
3.مراقبه :
داشتن حالت مراقبه نسبت به همه اعمال به ویژه گفتار و فعالیت هایی که توسط زبان انجام می گیرد و محاسبه و حسابرسی در هنگام خواب و در پایان فعالیت های روزانه عاملی مهم در کنترل زبان و بازداشتن آن از پرگویی است. کنترل دایم بر گفتار و سخنان هم چون پاسبانی که با چشم باز و حواس جمع مواظب اعمال مجرمان است و فعالیت های آنها را شدیدا تحت نظر دارد و سپس حسابرسی و رسیدگی به پرونده اعمال زبان در طول روز، موجب می گردد که به تدریج گفتار انسان تحت کنترل درآید و پرگویی انسان مهار گردد.
4.زمان بر بودن :
باید توجه داشت که منع زبان از پرگویی کاری تدریجی و طولانی است. انسانی که سالها به پرگویی و کنترل نداشتن بر زبانش عادت داشته و این عمل در او به صورت ملکه درآمده است، نمی تواند یک روزه بر خلاف آن عمل کند، بلکه باید قرار بر این بگذارد که هر روز مقداری از پرگویی اش را کم کند تا به تدریج با تسلط بر زبان و سخنانش بتواند به مقدار لازم و ضروری از زبانش استفاده کند و سخن بگوید.
توصیه‌ ها و راهکارهای زیر می‌ تواند به شما کمک کند:
1.هر روز صبح با خود شرط کنید که زبان خود را به کنترل خود درآورید و کمتر سخن بگویید در طول روز نیز در موقعیت‌هایی که احتمال خروج از حد معمول حرف زدن است این شرط را به یاد آورید.
2.در پایان روز نیز به حسابرسی عملکرد روزانه خود بپردازید تا به تدریج تسلط کافی و کاملی بر سخن گفتن خود پیدا کنید.
3.برای خود پاداشها و جریمه هائی را در نظر بگیرید و در پایان هر روز وقتی حسابرسی می کنید اگر در رسیدن به اهداف(کمتر حرف زدن)موفق بودید به خود پاداش دهید و اگر اهداف آن روز بدست نیامد نفس خود را تنبیه کنید تا کنترل آنرا بدست خود بگیرید مثلا در ابتدای روز شرط کنید که اگر زیاد روی در حرف زدن داشتید یک روز روزه بگیرید .
4. دوستان متین و کم‌حرف را به عنوان رفقای صمیمی خود انتخاب کرده و با آنها بیشتر رفت و آمد کنید.
5. در صورت امکان، هم‌اتاقی‌های حلیم و کم‌حرف را انتخاب کنید.
6. با اساتید، بزرگان و افراد باتجربه‌ای که قابل اعتماد و احترام شما هستند بیشتر رفت و آمد کنید و از آنها الگو بگیرید.
7. ارزش و اهمیت سکوت و کم‌حرف زدن را در لابه‌لای کتب علمی، اخلاقی و روایات ائمه معصومین(ع) مطالعه کنید و درباره آنها بیاندیشید.
8. رفتارهایی را که مغایر با زیاد سخن گفتن است، تقویت کنید. مثل گوش کردن فعال ، توجه نمودن به گفته های دیگران و تفکر وتامل کردن نسبت صحبتهای که صورت گرفته
9. خود را با موقعیتهای که کمتر در آنها صحبت می کنید آشنا نمائید مثلا مطالعه کتاب مورد علاقه ، مجلات و روزنامه
مطلب دوم: کنترل چشم
چشم چرانی متاسفانه یکی از بیماری ها و عادت های ناپسندی است که برخی از افراد جامعه به دلایل مختلف بدان دچار می شوند. به منظور مبارزه با این عادت ناپسند، اولا لازم است نسبت به مفهوم ، آثار و عواقب و زمینه های بروز آن آگاهی بدست آورد و سپس از راهکارهای عملی برای کنترل آن سود جست. در نوشته زیر تقریبا تمامی آنچه شما در زمینه کنترل چشم و درمان چشم چرانی مورد نیاز است آمده است.
معنای چشم چرانی: چشم چرانی در مقابل غض بصر و چشم پوشی ، به معنای نگاه خیره و شهوت آلود به نامحرم است که با انگیزه لذت طلبی جنسی انجام می شود. ما در روابط اجتماعی خود با دیگران چه جنس مخالف یا موافق به طور طبیعی با آنها ارتباط حضوری و کلامی داریم و به آنها نگاه می کنیم ، نگاهی که به هیچ وجه در آن بحث تحریک شهوت و لذت جنسی مطرح نیست ، این نگاه ها داخل در مقوله چشم چرانی نیستند ، ولی نگاه های ادامه داری که با انگیزه لذت جنسی انجام می شود و به تحریک شدن غریزه و میل جنسی می انجامد ، تحت عنوان چشم چرانی تعریف می شود.
در سوره احزاب نیز در یک جا به خانم ها دستور می دهد: (در محاورات روزمره حالت عادی داشته و با ناز و کرشمه و طنازی صحبت نکنید و در کوچه و خیابان با بدن های نیمه عریان و لباس های بدن نما، ظاهر نشوید.) چند آیه بعد می فرماید: (با چادر و مقنعه اندام خود را بپوشانید.) (برداشت از آیه 32 و 33 سوره احزاب(
عوامل بروز بیماری چشم چرانی:
محرومیت جنسی:
ویلهم اشتگل محرومیت های جنسی را عامل این بیماری دانسته و می گویند : محرومیت های جنسی باعث می شود که (لی یبدو) در اعصاب چشم متمرکز شود، با این تمرکز، بستگی عصب چشم با اعصاب جنسی توسعه یافته وشخص از چشم چرانی لذت می برد و با دیدن اندام جنس مخالف تحریک می شود.[1]
خود نمایی زنان:
بیشترین عامل بروز این بیماری در مردان حس خودنمایی در زنان است. مردان به طور طبیعی نسبت به زیبایی و اندام جنس مخالف حساس اند و زنان بد یا بی حجاب با خودنمایی در عرصه جامعه این گرایش مردان را تحریک می نمایند. در تفاسیر شیعه وسنی ذیل آیه 30 سوره نور, نقل کرده اند که: (روزی در هوای گرم مدینه، زن جوانی در حالی که روسری خود را به پشت گردن انداخته و دور گردن و بناگوش او، پیدا بود، از کوچه ای عبور می کرد، مرد جوانی از انصار، آن حالت را مشاهده کرد و چنان غرق تماشا شد که از خود و اطرافش غافل گردید و به دنبال آن زن حرکت نموده تا این که صورتش به شی ای اصابت کرد و مجروح گردید، هنگامی که به خود آمد، خدمت پیامبر(ص) رفت و جریان را برای او بیان داشت، این جا بود که آیات سوره مبارکه نور در مورد پوشش زنان نازل گردید.[2]
قرآن کریم برای رفع این معضل اجتماعی در آیات شریفه سوره نور، از یک طرف مؤمنان اعم از زنان و مردان را مخاطب قرار داده دستور می دهد که نگاه های خود را کوتاه ساخته و به نامحرم خیره نشوند و از فساد و آلودگی دوری کنند و از سوی دیگر به خانم ها دستور می دهد پوشش مناسب را رعایت کرده و زیورآلات خود را آشکار نسازند. تا حوادث نظیر حادثه ای که آیه در ارتباط با آن نازل شده است، اتفاق نیفتد و جوانان از خود بی خود نشده و دنبال زنان و دختران نامحرم راه نیفتند و امنیت و آرامش خود و دیگران را خدشه دار نسازند.
در سوره احزاب نیز در یک جا به خانم ها دستور می دهد: (در محاورات روزمره حالت عادی داشته و با ناز و کرشمه و طنازی صحبت نکنید و در کوچه و خیابان با بدن های نیمه عریان و لباس های بدن نما، ظاهر نشوید.)[3] چند آیه بعد می فرماید: (با چادر و مقنعه اندام خود را بپوشانید.) تمام این برنامه و تأکیدها برای آن است که: مردم، زن ها را به عنوان افراد عفیف و پاکدامن بشناسند و موجبات آزار و اذیت آنان را فراهم نسازند(5). و چشم طمع ندوزند.[4] و در نتیجه امنیت و آرامش قشر خانم ها در سایه چادر و رعایت ضوابط شریعت و پوشش اسلامی، تأمین شود.
در ادامه قرآن کریم می فرماید: با این راه و روش، اگر بیماردلان هوسباز اصلاح نشدند و به آزار و اذیت خانم ها ادامه داده و امنیت و آرامش آنان را تهدید کردند. برخورد شدیدتری با آنان صورت خواهد گرفت: (اگر منافقان و بیماردلان (شهوت پرست) و کسانی که در شهر، اضطراب و نگرانی به وجود می آورند از اعمال زشت خود دست برندارند، ترا (ای رسول) علیه ایشان می شورانیم، در آن صورت، مدت کمی در مجاورت با تو در این شهر زندگی خواهند کرد و نابود خواهند شد.)[5] تا آرامش و امنیت در جامعه تأمین شود.
از مجموع مطالب یاد شده این نتیجه به دست می آید که رعایت حجاب و پوشش اسلامی برای زنان و مردان مؤمن ومسلمان، تکلیف الهی است. رعایت آن، علاوه بر این که موجب عمل به دستورات الهی می شود، شخصیت فردی اجتماعی و معنوی انسان محجوب و پاکدامن، سیر صعودی پیدا کرده و نردبان تعالی و تکامل را یکی پس از دیگری طی خواهد کرد و از سوی دیگر در تأمین بهداشت روحی و روانی و آرامش خانواده ها و صفا، نورانیت و امنیت در جامعه نقش به سزایی ایفا می کند. به امید روزی که جوامع اسلامی و انسانی از تمام آلودگی ها تصفیه شود و زمینه حضور زنان و دختران بدون دغدغه و دلواپسی، در اجتماعات فراهم شود.
عواقب و آسیب شناسی چشم چرانی:
عامل غفلت و فراموشی:
چشم چرانی یکی از مصادیق حب دنیا و عامل مهمی برای بروز غفلت از یاد خدا و خود است. غفلت همان چالش اساسی است که انسان در سر راه کمال و سعادت خود دارد و بیداری اولین نیاز او برای حرکت در این مسیر است. چشم چرانی باعث می شود که انسان هر چه بیشتر به خواب رود و از بیداری و یاد خدا دور ماند.
حضرت علی علیه السلام درباره مواظبت و حفاظت از چشمها فرمود: چیزی در بدن کم سپاستر از چشم نیست، خواسته اش را ندهید که شما را از یاد خدا باز می دارد. لَیْسَ فِی الْبَدَنِ‌ شَیءٌ اَقَلَّ شٌکراً مِنَ الْعَیْنِ فَلا تُعطوها سٌؤلَها فَتَشْغَلکُم عَنْ ذِکْرِ اللهِ‌ عَزَّ وَجَل[6]
اولین گام انحراف عملی:
چشم چرانی و نگاه به نامحرم, گذرگاه ورود به منجلاب انحرافات و فساد جنسی است. نگاه های آلوده، تخم شهوت را در دل بارور ساخته، صاحبش را به فتنه, انحراف و گناه مبتلا می کند.
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: چشم چرانی، تخم شهوت را در دل می کارد و چنین کاری برای نگاه کننده کافی است که منشأ فتنه گردد.
نگاه کردن به ناموس دیگران،‌ خواست شیطان است. چشمی که تیرهای آلوده نگاه را به نامحرمان پرتاب می کند، محل کمین شیطان است. شیطان از کمان چشم های او ناموس دیگران را نشانه می گیرد. اَلنَّظرَةُ بَعْدَ النًّظرَةِ تَزرِعُ فی الْقَلبِ الشَّهْوَةَ وَ کَفی بِها لِصاحِبِها فِتْنَ[7]
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : نگاه به نامحرم تیر زهرآلودی از تیرهای شیطانی است. انَّظَرُ سَهمٌ مَسْموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبلیسَ ...[8]
پس باید مراقب چشمان خویش باشیم، تا شیطان از آن برای تخریب ایمان ما و ناموس مردم استفاده نکند.
حسرت و اندوه طولانی:
امام صادق علیه السلام می فرماید: چه بسا نگاه هایی که غصه های طولانی را در پی دارد . به این معنی که چشم قوی ترین ابزار حسی است . یعنی میدان آستانه تحریک چشم از بقیه حواس بیشتر است و بیشترین تحریکات حسی را دریافت می کند و این دل است که بعد از نگاه به کار می افتد یعنی آنچه را دیده ، می بیند ، دل طلب می کند و چون امکان رسیدن به آنچه دیده شده فراهم نمی شود ؛ افسردگی و رنجوری عاید انسان می شود .
از فحوای حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله که فرمود: همه چشمها روز قیامت گریانند جز سه چشم: چشمی که از ترس خدا بگرید، چشمی که از نامحرم فرونهاده شود، چشمی که در راه خدا (و پاسداری از کیان اسلام) شب زنده دار باشد, فهمیده می شود که علاوه بر حسرت دنیوی, فرد چشم چران در آخرت از فرط حسرت و پشیمانی چشمانی گریان خواهد داشت. کُلُّ عَیْنٍ باکِیَةٌ یَومَ القِیامَةِ اِلّا ثَلاًًثَةُ اَعیُنٍ: عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشیَةِ اللهِ وَ عَیْنٌ غَضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللهِ وَ عَیْنٌ باتَت ساهِرَة فی سبیلِ الله [9]
به خطر افتادن امنیت و سلامت جامعه:
در واقع، نگاه های آلوده، مسموم و شهوت انگیز، آتش درون را شعله ور می سازد که فرایند و محصولی جز فحشا، سیاهی دل؛ مشکلات و نارسایی هایی اجتماعی، نخواهد داشت. چشم چرانی دام شیطانی، بذر شهوت و رویشگاه فسق و فجور است که دل را می لرزاند، آرامش و ثبات را سلب نموده و باعث هرج و مرج و فتنه و فساد در جامعه می شود.
لذا چشم چرانی، این تیر مسموم و زهرآلود شیطانی اگر بدون قید و بند، رها شود یقیناً سلامت و امنیت طرفین را به خطر می اندازد، جوان و نوجوانی که به کوچه و خیابان راه می افتد اگر دستور اسلام را رعایت نکرده و نگاهش را کوتاه نکند و از طرف دیگر، کسانی که باید حجاب و پوشش اسلامی را رعایت کنند، رعایت نکنند، چشم جوان به صحنه های شهوت انگیز خواهد افتاد، و نیروی قدرتمند شهوت به جوشش و غلیان آمده و تحریک خواهد شد، درچنین شرایط حساس و خطرناکی، این جوان، یا باید به عیاشی، فساد و تجاوزگری روی آورد و به خواسته های قوه شهوانی جواب مثبت دهد، امنیت خود و دیگران را به خطر اندازد، و یا با تخیل و تصور، با حالت افسرده و پریشان، زندگی بیمار گونه خود را ادامه داده آسایش و آرامش خانواده را برهم زند.
ایجاد نگرانی و اضطراب :
آنچه از مجموع آیات، روایات و تجربیات کارشناسان به دست می آید این است که: چشم چرانی های هوس آلود بدحجابی و بی حجابی زنان و دختران بی بند و بار از جمله عوامل مؤثر در ایجاد اضطراب ونگرانی افراد و خانواده ها و هرج و مرج و ناامنی در جامعه به حساب می آید. در طرف مقابل اگر اصول و ارزش های اسلامی از جمله حجاب و پوشش اسلامی، رعایت شود از چشم چرانی و نگاه های آلوده جلوگیری به عمل آید وخانم ها در نشست و برخواست و صحبت ها و مکالمات روزمره، دستورات شرع مقدس را رعایت کنند یقیناً زمینه های فساد زدوده شده دام های شیاطین برچیده خواهد شد، آرامش روحی و روانی برای افراد و خانواده ها، نظم، ثبات و امنیت در جامعه پدید خواهد آمد. امام علی(ع) می فرماید: (کسی که نگاهش را کاهش دهد، قلبش آرام می گیرد.)[10] و نعمتی بالاتر از آرامش قلب، وجود ندارد. این موهبت بزرگ اگر در اعضا و افراد جامعه، محقق شده و تجلی پیدا کند، جامعه نیز به طبع اعضا و افراد خود، دارای امنیت و آرامش خواهد شد.
عذاب اخروی:
علاوه بر ابتلا به عواقب دنیوی، (چشم ناپاک) از عذاب و شکنجه الهی نیز بی نصیب نمی ماند. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : آن که چشمانش را از نگاه به زن نامحرم پر کند، روز قیامت، خداوند چشمانش را با میخ های آتشین و از آتش پر کند، تا وقتی که به حساب مردم رسیدگی کند، سپس امر می شود که او را به جهنم ببرند. مَنْ مَلَاَ عَیْنَیْهِ مِنِ امْرَأَةٍ حَراماً حَشاهُما اللهُ عَزَّ وَجَلَّ یَوْمَ القِیامَةِ بِمَسامیرَ مِنْ نارٍ وَحَشاهُما ناراً حَتّی یَقْضِیَ بَیْنَ‌ النّاسِ ثُمَّ یُؤمَرُ بِه اِلَی النّارِِِ[11]
چشم پاکی و نتایج آن :
هر یک از اعضای بدن مؤمن نسبت به عبادت پروردگار متعال وظیفه خاصی بر عهده دارد که اگر بدان وظیفه عمل کرد، ارزشمند است.
چشمی که به نگاه حرام آلوده نگردد، سبب برکات زیر می گردد:
1- دیدن شگفتیها:
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چشمهایتان را (از نامحرم) بپوشانید تا عجایب و شگفتیها را ببینید. غُضُّوا اَبْصارَکُم تَرَوْنَ الْعَجائِبَ[12]
2- راحتی قلب:
امام علی علیه السلام فرمود: آنکه از نامحرم چشم خود را فرو نهاد، قلبش را راحت کرده است. مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ[13]
3- نیک خویی:‌
همچنین آن حضرت فرمود: کسی که نگهاه هایش کنترل شود، صفاتش نیکو گردد. مَن‌ غُضَّتْ اَطرافُهُ حَسَنَتْ اَوصافُهُ[14]
4- پاداش الهی:
امام صادق علیه السلام فرمود: هر کسی زنی را ببیند و بلافاصله دیده اش را به آسمان بدوزد یا چشم فرو بندد، چشم باز نگرداند مگر اینکه خداوند حوریان بهشتی را به عقد او در آورد. مَنْ نَظَرَ اِلی امْرأَةٍ فَرَفَعَ بَصَرَهُ اِلیَ السَّماءِ اَوْ غَمَضَ بَصَرَهُ لَمْ یَرْتَدَّ اِلَیْهِ بَصَرُهُ حَتّی یُزَوَّجَهُ اللهُ مِنَ الْحُورِ العینِِ[15]
5- چشیدن شیرینی ایمان:
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: نگاه (به نامحرم) تیر زهرآلودی از تیرهای شیطان است و هر کس آن را از ترس خدا ترک کند، خداوند چنان ایمانی به او عطا کند که شیرینی اش را در دل خویش احساس کند. اَلنَّظَرُ سَهْمٌ مَسموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبْلیسَ‌ فَمَنْ تَرَکَها خَوْفاً مِنَ اللهِ اَعطاهُ اللهُ ایماناً یَجِد حَلاوَتَهُ فی قَلْبِهِِ[16]
6- بروز صفت شجاعت:
شجاع ترین مردم کسی است که بر خواهش نفسانی اش چیره شود. اَشْجَعُ النّاسِ مَنْ غَلَبُ هَواهُ[17]
معالجه خوی زشت چشم چرانی:
در قرآن آمده است : (قل للمومنین یغضوا من ابصارهم ) به مومنین بگو چشم های خویش را بپوشانند. یغضوا از ماده غض به معنی نگاه و صوت کوتاه می باشد و نقطه مقابل آن خیره نگاه کردن و صدا را بلند کردن است . منظور این است که انسان به هنگام نگاه کردن معمولاً منطقه وسیعی را زیر نظر می گیرد ؛ هر گاه نامحرمی در حوزه دید قرار گرفت ، چشم را چنان فرو گیرد که آن نامحرم از منطقه دید مستقیم و عمیق او خارج شود ، یعنی به او نگاه خیره نکند اما راه و چاه خود را نیز ببیند. درحدیثی که ویژگی های رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله را توصیف می کند چنین آمده است : ( و اذا فرح غض طرفه ) وقتی که خوشحال می شد چشمانش را به صورت نیمه بسته در می آورد . مرحوم مجلسی این جمله را در بحارالانوار چنین تفسیر کرده است: پلک چشم را می شکست و سر را پایین می انداخت و چشمها را نمی گشود ، چنین می کرد تا از سبکسری و سرمستی به دور باشد . پس غض بصر یعنی کم کردن نگاه و خیره نشدن.
چشم پوشی ، وظیفه شرعی یک مسلمان: قرآن کریم غض بصر و چشم پوشی از نگاه به نامحرم را وظیفه مسلمانان اعلام کرده و به زن و مرد توصیه کرده است که مواظب چشمان خود باشند. قرآن کریم می فرماید: به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند، این برای آنها پاکیزه تر است و خدا به آنچه می کنند، آگاه است. قُل لِلمؤمِنینَ یغُضُّوا مِنْ اَبْصارِهِمْ وَ یَحفَظُوا فرجَهُمْ ذلِکَ اَزْکی لَهٌم اِنًَّ اللهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعونَ[18]
و پس از آن فرمود : به زنان با ایمان بگو چشمانشان را (از نامحرم) فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند. وَ قُلْ لِلْمؤمِناتِ یَغْضُضنَ‌مِنْ اَبْصارِهنَّ وَ یَحفَظنَ‌ فُروجَهُنًّ...[19]پس خواست قرآن رعایت عفت عمومی برای زن و مرد است و این کار را وظیفه ضروری و واجب مومنین شمرده شده است.
نگاه کردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذّت و چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و دستها، اگر با قصد لذّت باشد، حرام است، بلکه احتیاط واجب آن است که بدون قصد لذت هم نگاه نکنند و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است[20]
در روانشناسی دینی نیز ارتباط نزدیکی میان نگاهداری چشم از نامحرم و نگاهداشتن دامان از آلودگی به زنا وجود دارد .
اما در مورد چرایی تقدم غض بصر بر حفظ فرج سید قطب می نویسد : ( حفظ فرج پی آمد طبیعی خواباندن چشم است و گامی است در استواری اراده و هوشیاری در حفاظت از افتادن در گناه و تسلط بر خواهشهای نفسانی ، از این رو بین آن دو ، در یک آیه جمع کرده تا نشان دهد یکی سبب و دیگری نتیجه آن است . و هر دو گامهایی هستند پی در پی در صفحه دل و صحنه زندگی ![21]
همچنین درباره شوخی کردن با نامحرم فرمود : هر کسی با زن نامحرمی شوخی کند برای هر کلمه ای که با او در دنیا سخن گفته، هزار سال در جهنم زندانی می شود. مَنْ فاکَهَ بِامْرَأَةٍ لا یَمْلِکُها حُبِسَ بِکُلِّ کَلِمَةٍ کَلَّمَها فِی الدُّنیا اَلْفَ عامٍ فِی النّارِ...[22]
حضرت علی علیه السلام به نقل از انجیل می فرماید : ( در تورات نوشته شده زنا نکن ، ولی من می گویم اگر حتی با نظر شهوت آلود به کسی نگاه کنی همان وقت در دلت با او زنا کرده ای[23]. و نیز می فرماید : ( نابینا بودن بهترازنگاه های نامشروع است ) پس فاصله بین نگاه و گناه اندک است
قرآن مجید حضرت یوسف علیه السلام را به عنوان قهرمان میدان (عفاف) مطرح می کند تا جوانان مسلمان که در پی قهرمان یابی و الگوپذیری هستند، از یوسف علیه السلام که شجاعترین مرد روزگار خود در مخالفت با هوای نفس و شیطان بود پیروی کنند.
نکته شایان توجه در داستان حضرت یوسف علیه السلام استمداد از خدای سبحان و پناه بردن به قدرت سرمدی اوست که هیچ چیز جز ایمان به پروردگار نمی تواند جلوی نفس سرکش و غریزه نیرومند شهوت را بگیرد.
از امیرمؤمنان علی علیه السلام سؤال کردند : به کمک چه چیزی می توان چشم از نامحرم پوشید؟ پاسخ داد : با خاموش کردن آتش شهوت، زیر نظر قدرتمندی که بر مخفیگاهت آگاه است. بما یستعان علی غمض بصر؟ قال بالخَمُودِ تَحْتَ السُّلطانِ الْمُطَّلَعِ عَلی سَتْرِکَ[24] نکته ظریف دیگری که در مسأله ناموس ‌نهفته است و روایات نیز آن را تأیید کرده اند این است که به هر دستی بدهی به همان دست پس می گیری، چنان که فرموده اند : آن طور که جزا دهی جزا بینی. (کَما تُدینُ تُدانُ[25] امام صادق علیه السلام فرمود: در زمان حضرت موسی علیه السلام مردی با زنی زنا کرد وقتی به خانه خویش آمد، مردی را با زن خود دید، آن مرد را نزد حضرت موسی آورد و از او شکایت کرد. در آن لحظه جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و گفت: هر کس به ناموس دیگران تجاوز کند به ناموس اش تجاوز کنند. حضرت موسی به آن دو فرمود: با عفت باشید تا ناموستان محفوظ بماند[26]بنابراین، مؤمن با غیرت هرگز به ناموس دیگران نگاه حرام نمی کند، چرا که نمی خواهد کسی به ناموسش نظر بد داشته باشد.
هر که باشد نظرش در پی ناموس کسان
پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان
شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید: آیا نگاه کردن به پشت سر زنهایی که عبور می کنند جایز است؟ حضرت پاسخ داد: اگر به ناموس شما این گونه نگاه کنند، خوشنود می شوید؟! آنگاه فرمود: برای مردم همان را بخواهید که برای خود می خواهید.[27]یکی دیگر از راه های پیشگیری از انحراف این است که مؤمن با نامحرم در جای خلوت اجتماع نکند، چرا که دور از چشم مردم، زمینه لغزش و انحراف فراوان است.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آن که به خدا و روز جزا ایمان دارد نباید در جایی بخوابد که صدای نفس زن نامحرم شنیده می شود .مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ و الیَوْمِ الاخِرِ فَلا یَبیتَ فی مَوْضِعٍ تُسمَعُ نَفَسُ امْرأَةٍ لَیْسَتْ لَهُ بِمَحرَمٍ[28]
اگر مرد و زن نامحرم در محل خلوتی باشند که کسی در آنجا نباشد در حالی که دیگری هم نتواند وارد شود چنانچه بترسند که به حرام بیفتند، باید از آنجا بیرون بروند .[29]امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: هیچ مردی با زنی(نامحرم) خلوت نکند. اگر مردی با زن بیگانه ای خلوت کند، سوّمی آن دو شیطان است .لا یَخْلُوا بِامْرَأَةٍ رَجُلٌ، فَما مِنْ رَجُلٍ خَلا بِامْرَأةٍ الّا کانَ الشًّیطانُ ثالِثَهُما[30]
امیر مؤمنان علی علیه السلام برای گریز از خطر آلوده شدن و رهایی از دام شیطان هنگام رو به رو شدن با نامحرم، این گونه رهنمود می دهد:
اگر یکی از شما زنی را دید و خوشش آمد، چشم از او برداشته، نزد همسر خود رود که آنچه او دیده است، همسرش نیز دارد و مواظب باشد که شیطان را بر دل خویش راه ندهد و آن که متأهل نیست، دو رکعت نماز بخواند و خدا را زیاد سپاس گوید و صلوات بر پیامبر و خاندانش فرستد، آنگاه از فضل خدا بخواهد و خدا نیز با رحمت خویش او را از راه مباح بی نیاز می گرداند .[31]
به امید آنکه با یاری خداوند، تمام اعضای خویش را از آلوده شدن حفظ کنیم و عفت و پاکدامنی بر جامعه اسلامی سایه گستر باشد ان شاء الله.
مطلب سوم: خشم
عصبانیت، جلوه خشم و غضب است و غضب در واقع یک حالت نفسانی و درونی است که آدمی را وادار به رفتاری پرخاشگرانه وغلبه و انتقام نسبت به دیگری می‌کند. البته اصل (قوه غضب) در حفظ و بقای انسان نقش به سزایی ایفا می‌کند؛ اما این قوه نیز مانند سایر قوای نفسانی باید کنترل و در جهت صحیح از آن استفاده شود و از افراط و تفریط نسبت به آن اجتناب گردد؛ زیرا افراط در آن موجب ناکارآمدی فکر و عقل می‌شود و خطرات و خسارات جبران ناپذیری را در پی دارد. تفریط در آن نیز موجب جبن و خواری می‌شود و از پیامدهای بد آن بی‌غیرتی و بی‌تفاوتی نسبت به مسئولیت‌های فردی و اجتماعی است. البته بحث ما در اینجا، بیشتر مربوط به جنبه افراطی غضب و (عصبانیت) است؛ از این رو زیان‌هایی که ناشی از شعله‌ور شدن غضب را به اختصار بیان می‌کنیم، راه‌کارهایی به منظور کنترل آن بیان می‌کنیم.
از آثار بد غضب این است فرد غضبناک و عصبانی رفتارهای نادرستی - مانند فحش دادن و پرخاشگری کلامی، شماتت، مسخره کردن، فاش کردن اسرار و بدگویی از دیگران - را از خود بروز می‌دهد. علاوه بر این موجب دشمنی دوستان و شماتت دشمنان، انزوای اجتماعی، افسردگی و بیماری‌های جسمانی و روانی می‌شود. بنابراین کنترل عصبانیت امری بایسته و اجتناب‌ناپذیر است؛ وگرنه موجب هلاکت انسان و خسارات جبران ناپذیری می‌شود.
غضب، فکر و عقل انسان را ناکار آمد و زمین گیر می‌کند؛ چنان که پیامبر اکرم(صل الله و علیه و آله) فرمود: (غضب، دل مرد دانا را هلاک می‌کند) خشم و غضب نابه‌جا، آتشی شیطانی است که از درون انسان شعله کشیده و انسان را به سوی آتشی ابدی رهنمون می‌شود. امام باقرعلیه السلام می فرمایند:(ان هذا الغضب جمرة من الشیطان توقد فی قلب ابن آدم...)[32](خشم پاره آتشی شیطانی است که در قلب انسان شعله‌ور می‌شود...)همچنین می فرمایند:(ان الرجل لیغضب فما یرضی ابداً حتی یدخل النار...) ([گاه ]شخصی به خشم می‌آید و در آن پیش می‌رود و راضی نمی‌شود تا آن گاه که داخل آتش شود).[33]
توصیه هایی برای حفظ آرامش در زندگی و عصبانی نشدن
1. از حساسیت بیش از حد در هر زمینه بپرهیزید.
2. در هر مسئله‌ای، ابتدا از دیگران انتظار بدترین برخورد را داشته باشید و خود را برای تحمل آن آماده کنید. این نکته باعث می‌شود، برخوردهای خوب بیش از انتظار، در شما ایجاد خشنودی کند. اگر همیشه انتظار برخورد خوب داشته باشید، چه بسا نتیجه عکس خواهید گرفت.
3. با خود شرط کنید که هیچ گاه و در هیچ شرایطی، برخورد تند نداشته باشید و اگر ناگهان از شما برخورد تندی سر زد، خود را جریمه کنید. برای مثال تصمیم بگیرید - یا در صورت امکان نذر کنید - اگر بر سر کسی فریاد زدید، فلان مبلغ را صدقه بدهید، یا نماز شب بخوانید و یا یک روز روزه بگیرید. این گونه جریمه معنوی نباید نگاه انسان به عمل نیک را منفی کند؛ بلکه باید آن را با یک تیر دو نشانه زدن به حساب آورد؛ یعنی از طرفی رشد و تعالی معنوی و کسب تقرب مستقیم به سوی خدا و از طرف دیگر بازداشتن از بدی‌ها و زشتی‌ها. کارآیی این روش، بسیار بالا است و بسیاری از علمای بزرگ، بدین سان تمرین عملی و خودسازی کرده‌اند.
4. با افراد خوش خلق و غیر عصبی معاشرت کنید.
5. از موقعیت‌هایی که زمینه تندخویی در آن فراوان است، اجتناب کنید و در موقعیت‌هایی حضور یابید که رفتار پرخاشگرانه در آنجا دیده نمی‌شود و از شرایطی که شما را به رفتارهای تند دعوت می‌کند، دوری گزینید.
6. از خواندن قرآن به مقدار زیاد و در نوبت‌های متعدد در روز غفلت نورزید. قرآن تأثیر زیادی در رسیدن به حالت سکینه و آرامش درونی دارد. عبادت‌های خود، مانند نماز را در اول وقت و با حضور قلب کامل به جا آورید که تأثیر بزرگی در رسیدن به اطمینان خاطر دارد و آدمی را از درون به آرامش می‌رساند.
7. هر گاه عصبانی شدید این مطلب را به خود متذکر شوید که من الان عصبانی هستم، در واقع خودآگاهی هیجانی مقداری از عصبانیت شما می کاهد.
8. به هنگام بروز عصبانیت و تندخویی، سریع حالات خود را تغییر دهید. برای مثال اگر ایستاده‌اید، بنشینید و اگر نشسته‌اید، دراز بکشید و صورت خود را با آب سرد بشویید. یک لیوان آب خنک بیاشامید و خود را از آن موقعیت دور سازید.
9. به هنگام عصبانیت چند نفس عمیق بکشید و سعی کنید به چیزی فکر نکنید.
10. یکی از راهکارهای مفید برای کاهش خشم و عصبانیت این است که در هنگام عصبانیت با دوستان دیگر ارتباط برقرار کرده و با آنها راجع به مسائل دیگری غیر از مسئله خشم آور صحبت کنید. شاید این عمل در حین عصبانیت کار سختی باشد ولی اگر شما خواهان آرامش هستید باید این کار را انجام دهید صحبت کردن راجع به مسئله دیگر به شما کمک می کند تا نتوانید به موضوع خشم آور فکر نکنید.
11. اگر امکان دارد، هنگام عصبانیت یا بی‌حوصلگی و کسالت، یک دوش آب ولرم بگیرید. بعد از استحمام و به هنگام خروج از حمام، دو پای خود را تا قوزک، با آب سرد بشویید.
12. وضو با آب سرد می تواند تا حد زیادی از عصبانیت شما بکاهد.
13. چند لحظه دراز بکشید و چشمان خود را ببندید و همه ماهیچه‌های خود را شل کنید تا آرامش عضلانی پیدا نمایید. فکر خود را از آنچه موجب عصبانیت شما شده است، منصرف کنید و به عضلات بدن خود تمرکز یابید.
14. به خودتان تلقین کنید: که اتفاق خاصی نیفتاده؛ مگر آسمان به زمین آمده است؟ دیگران در چنین مواردی چه می‌کنند؟ آیا همه عزا می‌گیرند؟ هر کس به کاری مشغول می‌شود و به این گونه موارد اعتنایی نمی‌کند.
15. اگر گاهی سریع سخن گفتید و عجولانه تصمیم گرفتید و رفتار نابجا از شما سرزد؛ به سرعت خود را سرزنش و حتی در لفظ، اظهار پشیمانی کنید و وعده‌ها و قول‌های خود را در ذهن خویش، حاضر سازید.
ذکر (لا حول و لا قوة الا باللَّه) را زیاد بر زبان جاری سازید و سوره (والعصر) را زیاد بخوانید. تکرار اذکار (استغفراللَّه ربی و اتوب الیه) و (اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم) نیز مفید است.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: (خداوند به برخی از انبیا وحی کرد،: ای فرزند آدم! در وقتی که غضبناک گردیدی، مرا یاد کن تا من هم تو را در وقت غضبم یاد کنم و تو را هلاک نسازم) بنابراین یاد خدا علاوه بر اینکه آتش خشم را خاموش می‌کند، موجب آرامش انسان می‌شود و در قیامت نیز آثار مثبتی به دنبال دارد.
وقتی که با امور عصبانیت آفرین مواجه هستید، برای مدتی (حدود 10 تا 15 دقیقه)، راه دریافت‌های حسی خود را سد سازید برای مثال جلوی گوش خود را بگیرید و چشمان خود را ببندید و سر خود را پایین اندازید تا دریافت‌های عصبانیت را تحت کنترل شما در آیند و موجب تحریک بیشتر شما نشوند.
اگر رفتار و یا صفتی که در شخصی هست، موجب عصبانیت شما شده، آن را شوخی تلقی کنید و به شکلی، خود را از تیررس او دور در نظر بگیرید. یعنی؛ از در نظر گرفتن خویش به عنوان مخاطب رفتارهای دیگران پرهیز کنید؛ مثلاً از مشاهده کسی که فحش می‌ دهد با خود بگویید مخاطب او من نیستم و در این هنگام از صحنه دور شده و راه دریافت‌های حسی را سد سازید تا بیشتر مورد هجوم قرار نگیرید.
از مکاتبه شما با این مرکز کمال تشکر را داریم.
منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم
نویسنده:هادی عبدلی
پی نوشت ها:
[1] . اصول روانکاوی فروید ، صص 257 259 .
[2] . ر.ک: تفسیر صافی، ج3، ص 430؛ الدر المنثور، ج5، ص 40؛ کافی، ج5، ص .521
[3] . برداشت از آیه 32 و 33 سوره احزاب.
[4] . قرآن کریم، احزاب/ 32
[5] . قرآن کریم، احزاب/ 60
[6] . بحارالانوار، ج 101، ص 35.
[7] . روضة المتقین، ج 9،‌ص 434.
[8] . بحارالانوار، ج 104، ص 38.
[9] . بحارالانوار، ج 101، ص 35.
[10] . غررالحکم و درر الکلم، ج5، ص 449
[11] . ثواب الاعمال، ص 338.
[12] . بحارالانوار، ج 101، ص 41.
[13] . شرح غررالحکم، آمدی،‌ج 5، ص 449.
[14] . میزان الحکمه، ج 10، ص 7.
[15] . بحارالانوار، ج 101، ص 37.
[16] . بحارالانوار، ج 101، ص 38.
[17] . نهج‌ الفصاحه، پاینده، حدیث 299، ص 58.
[18] . نور (24)، آیه 30.
[19] . نور (24)، آیه 31.
[20] . رساله حضرت امام خمینی (قدس سره)، مسأله 2440،‌انتشارات اسلامی.
[21] . فی خلال القرآن ، ج 4 ، ص 2512
[22] . ثواب الاعمال، ص 334.
[23] . ا نجیل متی ، 5 / 27 / 28
[24] . بحارالانوار، ج 101، ص 411.
[25] . فروع کافی،‌ج 5، ص 553.
[26] . همان.
[27] . مستدرک الوسائل، ج 2، ص 555.
[28] . بحارالانوار، ج 101، ص 50.
[29] . رساله توضیح المسائل امام خمینی(ره)، مسأله 2452.
[30] . مستدرک الوسائل، ج 14، ص 265.
[31] . تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 586.
[32] . الکلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تصحیح و تعلیق: علی‌اکبر غفاری، (تهران: دارالکتب الاسلامیه)، ج 2، ص 304.
[33] . همان، ص 302.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین