برای رسیدن به تعادل روحی و از بین بردن اضطراب و تشویش درونی، از کجا باید شروع کرد آیا با ازدواج می توان به اعتدال روحی رسید؟ پاسخ به این سؤال، دشواراست، زیرا عوامل گوناگونی می تواند موجب اضطراب و نگرانی افراد شود و هر کس با توجه به شخصیت خود و شرایط زمانی و مکانی و شغلی و نیز میزان آسیب پذیری و قوت و ضعف سیستم ایمنی، دچار اضطراب و نگرانی می شود؛ در حالی که ممکن است همین شرایط، برای فرد دیگری اضطراب زا نباشد. بنابراین نمی توان عوامل اضطراب را دقیقاً مشخص کرد. در تعریف (اضطراب) آمده است : (اضطراب ترسی است مبهم که عامل آن مشخص نیست). به طور کلی می توان گفت : حوادث ناگوار دوران کودکی، حوادث غیرمنتظره در زمان حاضر، بیماری های سخت، عدم مهارتهای کافی برای بر عهده گرفتن مسئولیت و نبود مهارتهای اجتماعی و ارتباطی را می توان از جمله عوامل روانشناختی اضطراب برشمرد. علاوه بر این، ضعف اعتقادات و باورهای دینی یا ضعف ایمان، گناهان و انجام ندادن تکالیف شرعی و دوری از امور معنوی، می تواند زمینه بروز اضطراب را در فرد به وجود آورد. برای درمان اضطراب ابتدا باید ریشه های آن را از طریق جلسات روان درمانی، جستجو کرد و سپس به درمان آن پرداخت که بیان آن در این نوشتار نمی گنجد. اما از نظر دینی راه مقابله با اضطرابها و نگرانی ها عبارت است از : تقویت ایمان، دوری از گناه، شناخت تکلیف و انجام وظایف دینی، ذکر و یاد خدا، اُنس با قرآن، (ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلی ذِکْرِ اللَّهِ...)(زمر (39)، آیه 23.) خواندن ادعیه، با توجه به معانی آنها، معاشرت با افراد مؤمن و متقی، شرکت در مجالس مذهبی. آنچه گفته شد بیشتر جنبه کلی دارد و درمان اضطراب یا هر بیماری روانی دیگر، نیاز به جلسات مشاوره حضوری دارد تا ابتدا مشکل و علل آن شناسایی و سپس راه های مقابله با آن ارائه شود. درباره اینکه آیا ازدواج می تواند نگرانی و اضطراب را از بین ببرد یا کاهش دهد؟ باید گفت که این امر بستگی به این دارد که علت اضطراب و نگرانی چیست؟ اگر علت آن تنهایی، نیازهای عاطفی و نیازهای جنسی باشد، به طور قطع ازدواج - در صورتی که با معیارهای صحیح و با فرد مناسب انجام گیرد - موجب کاهش اضطراب و حتی از بین رفتن نگرانی ها می شودY اما اگر ریشه و علل اضطراب، عواملی غیر از نیازهای مربوط به ازدواج باشد، معلوم نیست از طریق ازدواج بتوان آن مشکلات را حل و نگرانی ها را برطرف کرد. بنابراین لازم است با مراجعه به مشاور مسائل و مشکلات خود را مطرح کنید تا راهکارهای مناسب برای مقابله با اضطراب و نگرانی ارائه شود.
برای رسیدن به تعادل روحی و از بین بردن اضطراب و تشویش درونی، از کجا باید شروع کرد آیا با ازدواج می توان به اعتدال روحی رسید؟
برای رسیدن به تعادل روحی و از بین بردن اضطراب و تشویش درونی، از کجا باید شروع کرد آیا با ازدواج می توان به اعتدال روحی رسید؟
پاسخ به این سؤال، دشواراست، زیرا عوامل گوناگونی می تواند موجب اضطراب و نگرانی افراد شود و هر کس با توجه به شخصیت خود و شرایط زمانی و مکانی و شغلی و نیز میزان آسیب پذیری و قوت و ضعف سیستم ایمنی، دچار اضطراب و نگرانی می شود؛ در حالی که ممکن است همین شرایط، برای فرد دیگری اضطراب زا نباشد. بنابراین نمی توان عوامل اضطراب را دقیقاً مشخص کرد. در تعریف (اضطراب) آمده است : (اضطراب ترسی است مبهم که عامل آن مشخص نیست).
به طور کلی می توان گفت : حوادث ناگوار دوران کودکی، حوادث غیرمنتظره در زمان حاضر، بیماری های سخت، عدم مهارتهای کافی برای بر عهده گرفتن مسئولیت و نبود مهارتهای اجتماعی و ارتباطی را می توان از جمله عوامل روانشناختی اضطراب برشمرد.
علاوه بر این، ضعف اعتقادات و باورهای دینی یا ضعف ایمان، گناهان و انجام ندادن تکالیف شرعی و دوری از امور معنوی، می تواند زمینه بروز اضطراب را در فرد به وجود آورد.
برای درمان اضطراب ابتدا باید ریشه های آن را از طریق جلسات روان درمانی، جستجو کرد و سپس به درمان آن پرداخت که بیان آن در این نوشتار نمی گنجد.
اما از نظر دینی راه مقابله با اضطرابها و نگرانی ها عبارت است از :
تقویت ایمان، دوری از گناه، شناخت تکلیف و انجام وظایف دینی، ذکر و یاد خدا، اُنس با قرآن، (ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلی ذِکْرِ اللَّهِ...)(زمر (39)، آیه 23.)
خواندن ادعیه، با توجه به معانی آنها، معاشرت با افراد مؤمن و متقی، شرکت در مجالس مذهبی.
آنچه گفته شد بیشتر جنبه کلی دارد و درمان اضطراب یا هر بیماری روانی دیگر، نیاز به جلسات مشاوره حضوری دارد تا ابتدا مشکل و علل آن شناسایی و سپس راه های مقابله با آن ارائه شود.
درباره اینکه آیا ازدواج می تواند نگرانی و اضطراب را از بین ببرد یا کاهش دهد؟ باید گفت که این امر بستگی به این دارد که علت اضطراب و نگرانی چیست؟ اگر علت آن تنهایی، نیازهای عاطفی و نیازهای جنسی باشد، به طور قطع ازدواج - در صورتی که با معیارهای صحیح و با فرد مناسب انجام گیرد - موجب کاهش اضطراب و حتی از بین رفتن نگرانی ها می شودY اما اگر ریشه و علل اضطراب، عواملی غیر از نیازهای مربوط به ازدواج باشد، معلوم نیست از طریق ازدواج بتوان آن مشکلات را حل و نگرانی ها را برطرف کرد. بنابراین لازم است با مراجعه به مشاور مسائل و مشکلات خود را مطرح کنید تا راهکارهای مناسب برای مقابله با اضطراب و نگرانی ارائه شود.
- [سایر] با سلام .من 6ساله که ازدواج کردم.یک دختر 3 ساله هم دارم.من قبل از ازدواجم از نظر روحی فرد نسبتا ارامی بودم.بسیار راحت می خوابیدم .اما از وقتی که دخترم را باردار شدم به یک آدم مضطرب تبدیل شدم.یعنی شب چندین بار با اضطراب از خواب بیدار می شوم.صبح هم به همین شکل.با دست و روی نشسته به سمت آشپزخانه میروم تا کارهام عقب نماند.اگر مهمان داشته باشم از چند روز قبل دلهره دارم .دوست دارم همه چیز به نحو احسن پیش برود.واین موضوع بر خلق وخوی من هم تاثیر بسیار بدی گذاشته.ظاهری آرام ولی درونی ناآرام.لطفا مرا را
- [سایر] سلام و عرض ادب، مدتیست نسبت به ازدواج احساس نیاز میکنم و خانواده ام از این مسئله آگاهند. اما مشکلات روحی و اضطراب که دلیل خاصی هم برایش پیدا نمیکنم به سراغم آمده و روی کار و زندگیم تأثیر منفی گذاشته بطوریکه ارتباط با افراد دیگر برایم سخت شده و همین مسأله مرا از درگیر شدن در امر ازدواج با روحیات فعلی میترساند. ممنون میشم راهنماییم کنید. تشکر
- [سایر] با سلام و خسته نباشید <br /> من کارمند و متاهل هستم حدود چند ماهه دچار اضطراب دل مردگی و افسردگی و تنش های روحی و روانی شدم متاسفانه محل کارم بسیار پر اضطراب است و تاثیر برروی زندگی ام گذاشته و باعث شده در خانه به شخصی افسرده تبدیل شویم و از زیبایی های زندگی ام لذت ببرم خوشبختانه هنوز بچه نداریم اوایل شوهرم نسبت به من کم محبت بوده در صورتی که ازدواج ما ستنی و برپایه انتخاب خود ایشان بود ولی بنظر خودم همین کم محبتی اوایل باعث این افسردگی ام شده البته الان همسرم خیلی بهتر شده درضمن تا حالا چندین جلسه مشاوره رفتم که همه متوافق قول نظر ی=به جدایی من دادند ولی من این راه رادوست ندارم لطفا دارویی یا روشی پیشنهاد کنید که حال روحی وروانی ام بهتر شود
- [آیت الله بهجت] امروزه با استفاده از دارو [خوراکی، تزریقی] یا به کار بردن وسایل پیشگیری، به طور قطع می توان از بارداری زن متعاقب مقاربت، ممانعت کرد، با چنین فرضی آیا برای زنانی که از امکانات فوق الذّکر استفاده می نمایند و در عقد دایم یا متعه می باشند، هنگام متارکه لازم است عدّه نگه دارند یا خیر؟
- [سایر] سلام آقای مرادی . من خانم 29 ساله هستم با تحصیلات دکتری ، متاهل ودارای یک دختر 5/2ساله که از نوجوانی مبتلا به افسردگی بوده واز سن 20 سالگی تحت درمان بوده ام ولی چیزی که مدت چند ماهی است بسیار آزارم می دهد اضطراب مداوم وخورنده است که با یا بدون علت اکثر اوقات با من است و داروهای در این زمینه همه خواب آور هستند به علاوه دوست دارم این مشکل من با تمرینات و اتصال به آرامش اصلی خداوند درمان پیدا کند لطفا\" راههای موجود در زمینه دین ودعا وقرآن را به من بیاموزید . چون من در حال حاضر هیچ مشکل ونگرانی عمده که باعث این اضطراب باشد ندارم .همسر وفرزند سالم وخوب ، شغل و موقعیت اجتمایی خوب و سطح مالی خوبی دارم اما گذشته بسیار ناخوشایندی داشته ام که هنوز از آثار آن رنج میبرم حتی اگر نخواهم به آن فکر کنم این اضطراب بدون علت از درون مرا می خوردو تنهاناخوشی من در این زندگی همین مشکلات روحی من است که مانع لذت بردن از نعمات خوبی که در اختیار دارم شده است خواهش میکنم به من کمک کنید
- [سایر] کارشناسان دینی در توجیه علت برخی محدودیت هایی که فقه برای زنان در امور اجتماعی مانند شهادت، قضاوت، حق طلاق و ... قائل شده، مسأله احساسات زنانه را مطرح می کنند. و می گویند که زن ممکن است در امور ذکر شده تحت تأثیر احساسات زنانه، عقلش تحت الشعاع قرار گیرد و لذا اعتبار چندانی نمی توان برای رأی زنان قائل شد. پس چگونه است که اسلام اجازه تعدد ازدواج را برای مردان داده است، که ناگفته پیداست، این مسأله، شکنجه روحی شدید برای زنان و بدترین نوع نادیده گرفتن احساسات آنهاست. پس اینجا احساسات زنانه و محترم شمردن آن چه می شود؟
- [سایر] با سلام وخسته نباشید وتشکر از زحماتتان من دوساله که ازدواج کردم و عموما آدم آرومی نیستم هرچند سعی خودم رومیکنم و خیلی دوست دارم در طول روز آروم باشم و بدون اضطراب ولی احساس میکنم همیشه ذهنم مشوشه واکثر شبها خوابهایی شبیه کابوس می بینم و خیلی کم پیش میاد که خواب ارومی داشته باشم.اخیرا هم تصادفی داشتیم که من به شدت از داخل ماشین نشستن هراس دارم و این واقعا داره منو عذاب روحی میده تا جایی که هر زمان داخل ماشین میشینم دائم فکر میکنم قراره تصادف کنیم.خیلی دوست دارم بچه داشته باشم اما احساس می کنم با این شرایط باید اول یه فکری برای این موضوع بکنم چون شنیدم استرس برای نوزاد خوب نیست.ممنون میشم راهنماییم کنید
- [سایر] باسلام <div>حدود یکسال ونیم هست که ازدواج کردم و دوست دارم بچه دار شوم اما متاسفانه اضافه وزن زیادی دارم قدم 162 و وزنم 88 کیلو میباشد مدتی است رژیم غذایی را تحت نظر پزشک شروع کرده ام و از وزن 96 کیلو به این وزن رسیده ام ، اما همین اضافه وزن من و همسرم را نگران عواقب آن در دوران بارداری کرده و از طرف دیگر نگران این هستم که تا زمان رسیدن به وزن مطلوب اگر صبر کنم دچار تنبلی رحم و... شوم و بارداری برایم سخت شود ، لطفا مرا راهنمایی فرمایید که با همین وزن باردار شوم یا تا رسیدن به وزن مطلوب اگرچه طول هم بکشد صبر کنم.</div> <div>باتشکر</div>
- [سایر] سلام. اول اینکه روزتون مبارک باشه استاد گرامی دوم اینکه امروز موفق شدم همه 7308پیام و هم96 یادداشت موجود در سایت رو خوندم.حاج آقا خوش به حالتون که اینقدر عزیزید و همه دوستون دارن. خلاصه ای از پیامها تا جایی که یادم مونده(ای کاش در حین خوندن یادداشت میکردم): 1-چت بد،مضر و مخربه 2-برای شروع و نزدیکی به خدا باید از انجام واجبات و ترک محرمات شروع کنیم و یادمون باشه که اعتدال رو رعایت کنیم نه افراط و نه تفریط 3-از دست رفتن فرصتهای تدریجی ازدواج برای دختر خانمها به دو دلیل عمده اتفاق میفته1-علاقه های یک طرفه(توهم و علاقه سازی)2- روابط غیر رسمی 4-فقط به خواستگار رسمی فکر کنید ولاغیر 5-خانواده ها اصرار نداشته باشند که دخترانشون به ترتیب ازدواج کنند. 6-بستن بخت و ...خرافه است چون دست یافتن به علم سحر و جادو و ... به این راحتی نیست که افرادی (اغلب بی سواد یا کم سواد)به این تعداد زیاد مدعی داشتن چنین علم و قدرتی هستند. 7-برای امر ازدواج استخاره نکنیم. 8-(قابل توجه خودم)احترام پدرو مادر در هر شرایطی واجبه، در هر شرایطی.حتی اگر ظالم باشند.امام صادق (ع) میفرمایند اگر کسی نگاه خشم آلود به والدین ظالم خود کندخدا نماز و عبادت او را قبول نمیکند. 9-در توبه همیشه بازه و نباید به این موضوع شک کنیم.باید حواسمان به وسوسه های شیطان بعد از توبه باشه.از مرور خاطرات گناه به شدت بپرهیزیم. 10-بین کار بد و آدم بد به شدت فرق هست و خدا بی نهایت مهربونه و همیشه میشه به سمت اون برگشت ولی باید اون کار بدمون رو کنار بذاریم و به آغوشش برگردیم. حاج آقا امیدوارم حفظ امانت شده باشه اما هر جای نوشتارم ایراد داشت لطفاً خودتون اصلاحش بفرماییین. یه سوال:از صالح کوچولو چه خبر؟(یادداشت یه لحظه... مورخه 10 آبان 88) یا علی.
- [سایر] سلام.باتشکر و سپاس فراوان از لطف شما.من و همسرم با یک مراسم بسیار ساده با هم ازدواج نمودیم. اعتقادم این بود که هر کس برای رضای خداوند ساده بگیرد خود خداوند ان زندگی را تضمین میکند. تمام تجملات را حذف کردیم. بسیار خاطره انگیز و زیبا ولی بینهایت ساده و بیتکلف. با شادی تمام زندگی را شروع کردیم.ایشان بسیار فرد خوبی است. من خیلی او را دوست دارم. پس از ان تصمیم به بچه دار شدن نمودیم.و با عنایت حق تعالی صاحب فرزند سالم و زیبایی شدیم. اما متاسفانه پس از ان من دچار ناراحتی و اختلالات روحی روانی شدیدی شدم . 1 سال است که تحت معالجه هستم. و پس از ان افسردگی . اکنون نزد پدر و مادرم زندگی میکنم. خب حالا دیگر تحمل هیچ چیز را ندارم. فقط شما بگویید چرا؟ همه چیز در استانه از هم پاشیدن است. واقعا چرا؟ من هر چه فکر میکنم نمیفهمم واقعا مصلحت خداوند چیست؟ چرا زندگی خوب من این گونه متزلزل شده ؟