مصادیق، عوامل و مضرات وسواس فکری چیست و راهکارهای درمان آن کدامند؟
مصادیق، عوامل و مضرات وسواس فکری چیست و راهکارهای درمان آن کدامند؟ پرسشگر محترم درگیر بودن ذهن با افکاری مزاحم و ناراحت کننده که باعث اتلاف وقت و انرژی انسان می‌شود؛ مسئله‌ای تشویش برانگیزی است. ناراحتی و نگرانی شما را درک می‌کنم. و بدانید که شما تنها فردی نیستید که از این گونه افکار مزاحم و تکراری رنج می‌برید. اگر چه مسلط شدن بر افکار مزاحم نیاز به ممارست و برنامه منظم دارد و با حضور و همراهی متخصص بهتر صورت می‌گیرد ولی امیدواریم بتوانیم در این مکاتبه یاریتان کنیم. توانا بود هر که دانا بود. قبل از اینکه به سراغ راه‌های برطرف کردن افکار مزاحم برویم؛ اجازه بدهید آگاهیتان را درباره‌ی این مشکل زیاد کنیم تا با آگاهی و توانایی به میدان جنگ بروید. با مطالعه مطالب زیر ببینید در کجای پازل وسواس فکری قرار دارید. الف) تعریف و مصادیق وسواس فکری: واژه وسواس در اصطلاح به معنی حدیث نفس است به طوری که گویی کسی آهسته از درون با انسان سخن می‌گوید و او را به دقت فراوان و بی‌مورد در انجام امور دعوت می‌نماید. کار شیطان را نیز وسوسه گویند، زیرا با چنین پیامی از درون، آدمی را به کار و فکر بد دعوت می‌نماید. وسواس فکری یعنی یک ایده، فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر یا مضر که با نوعی احساس اجبار و ناچاری ذهنی و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. بیمار متوجه بیگانه بودن حادثه نسبت‌ به شخصیت‌ خود بوده از غیر عادی و نابهنجار بودن رفتار خود آگاه است. معمولاً فرد دچار وسواس فکری تلاش می‌کند، این قبیل افکار را نادیده بگیرد یا سرکوب کند یا آنها را با فکر یا عملی دیگر خنثی کند ولی هر چه بیشتر تلاش می‌کند؛ فکر قویتر و بزرگتر می‌شود. و همین مسئله باعث احساس عجز در او می‌شود. معمولاً اینگونه از این افکار شکایت می‌شود: (فکرهای کفر آمیزی درباره مقدسات می‌کنم)، (فکر آسیب رساندن به خودم یا به اطرافیان من را اذیت میکنه)، ( وقتی در نماز مشغول تشهد می‌شوم، ناخودآگاه یک حرف زشتی درباره پیامبر به ذهنم می‌آید)، (گاهی تصاویر زشت و زننده از ذهنم پاک نمیشوند)، (هنگام نماز ذهنم پر از دشنام به بزرگان دین می‌شود)، (افکار جنسی و یا صحنه‌های جنسی مانع تمرکز حواسم می‌شوند)، (گاهی متقارن نبودن وسایل دور و برم، حواسم را پرت می‌کند)، (فکر اینکه در اثر دست دادن آلوده بشوم، زندگیم را مختل کرده) (صحنه تصادف در خواب و بیداری خیلی منو به خود مشغول می‌کند) و ... . ب) صورت‌های بروز وسواس فکری: 1- اندیشه درباره بدن و آلودگی: بدین گونه که بخشی مهم از اشتغالات ذهنی و فکری بیمار متوجه بدن و ترس‌های آلودگی به میکروب‌ها، چرک، ترشحات جسمی، مواد زاید، مواد شیمیایی، و یا مواد چسبنده است. او دائما به پزشک مراجعه می‌کند و در صدد به‌دست آوردن دارویی جدید برای سلامت ‌بدن است. همیشه نگران است نکنه بیماری لاعلاجی گرفته باشد و مرتب پزشک خود را عوض می‌کند. 2- تردیدهای مکرر: تردید و شک نسبت به انجام دادن درست یک کار مثلا در این رابطه می‌اندیشد که چرا در گذشته چنین و چنان کرده؟ آیا حق داشته است فلان کار را انجام دهد یا نه؟ و یا آیا امروز که مرتکب فلان عملی می‌شود آیا درست می‌اندیشد یا نه؟ تصمیمات او رواست ‌یا ناروا؟ و حتی گاهی به این فکر می‌افتد که آیا شیر گاز را بستم یا نه؟ و یا در حادثه رانندگی فلان کس را مجروح کردم یا نه؟ درب خانه را بستم؟ و... 3- در رابطه با اعتقادات: زمانی فکر وسواسی زمینه را برای تضادها و مغایرت‌های اعتقادی فراهم می‌سازد. مسایلی در زمینه حیات و ممات، خیر و شر، وجود خدا و پذیرش یا طرد مذهب، شک دینی و یا اخلاقی مفرط، داشتن افکار کفر آمیز و توهین به مقدسات در مورد ادیان، ذهن او را بخود مشغول می‌دارد. 4- اندیشه افراطی: زمانی وسواس در مورد امری بصورت افراط در قبول یا رد آن است ‌با اینکه بیمار خلاف آن را در نظر دارد ولی بصورتی است که گویی اندیشه مزاحمی بر او مسلط است که او را ناگزیر به دفاع از یک اندیشه غلط می‌سازد، از آن دفاع و یا آن را طرد می‌کند بدون اینکه آن مساله کوچکترین ارتباطی با زندگی او داشته باشد؛ مثلا در رابطه با دارویی عقیده‌ای افراطی پیدا می‌کند بگونه‌ای که طول عمر، بقای زندگی و رشد خود را در گرو مصرف آن دارو می‌داند، اگرچه در اثر مصرف به چنان نتیجه‌ای دست نیابد. 5- افکار مزاحم در خصوص تکرار یا عمل پرخاشگرانه یا جنسی: یکسره افکار جنسی (از قبیل لواط یا بچه بازی، ویا همجنس‌گرا بودن و یا تصاویر آزار دادن فرزندان) ذهن را به خود مشغول می‌کند و به راحتی از ذهن فرد پاک نمی‌شود. و نیز داشتن تصورات و افکار خشونت آمیز ویا پرخاشگری (از قبیل چاقو زدن به بدن خود و یا دیگران). 6- تقارن و یا دقت بیش از حد: اگر این فکر و دقت به متقارن بودن اشیاء به مرحله عمل وسواسی نرسد، در زمره‌ی وسواس های فکری قرار می‌گیرند. 7- برانگیختگی برای فریاد زدن به طور وقیحانه در مکان‌های نامناسب و یا داشتن افکار مربوط به موسیقی در ذهن (مثلاً تکرار یک ریتم موسیقی در ذهن) ج) عوامل بروز وسواس فکری: 1- دوران کودکی: اعتقاد گروهی از محققان این است که پنجاه درصد وسواس‌های افراد در سنین جوانی و پس از آن از دوران کودکی پایه‌گذاری شده و تاریخچه زندگی آنها حاکی از دوران کودکی ویژه‌ای است که در آن کشمکش‌ها و مقاومت‌ها و سرسختی‌های فوق العاده وجود داشته و کودک در برابر خواسته‌های بزرگتران تاب مقاومت نداشته است. حتی دیده شده که عقده‌های فرو خورده، ناکامی‌های درون ریخته شده و گاهی نیز احساس گناه‌کار بودن در دوران کودکی باعث بروز افکار وسواسی می‌شود. 2- شیوه تربیت: در پیدایش گسترش وسواس برای شیوه تربیت والدین نقش فوق العاده‌ای را باید قایل شد. بررسیها نشان می‌دهد مادران حساس و کمال جو بصورتی ناخودآگاه زمینه را برای وسواسی شدن فرزندان فراهم می‌کنند و مخصوصا والدینی که رفتار طفل را بر اساس ضابطه خود بصورت دقیق می‌خواهند و انعطاف پذیری کمتری دارند؛ در این رابطه مقصرند. تربیت‌خشک و مقرراتی در پیدایش و گسترش این بیماری زیاد مؤثر است. نحوه از شیر گرفتن کودک بصورت ناگهانی، گسترش آموزش مربوط به نظافت و طهارت و کنترل کودک در رفتار مربوط به نظم و تربیت و دقت او هم در این امر مؤثر است. اما از تقلید و الگوگیری کودک نیز نباید غافل شد؛ چون والدین وسواسی با ابراز شیوه‌ی برخورد خود با افکار وسواسی نوعی الگو برای کودکان خود می‌شوند. حتی تفسیرهای افراطی غلط و سوگیری نسبت به احکام شرعی از طرف والدین نیز در تحکیم افکار وسواسی در کودکان و نوع نگاه آنها تأثیر می‌گذارد. 3- تحقیر کودک: عده‌ای از بیماران وسواسی کسانی هستند که دائما این عبارت به گوششان خورده است که: آدم بی‌عرضه‌ای هستی، لیاقت نداری، در خور آدم نیستی، بدرد زندگی نمی‌خوری... و از بابت عدم لیاقت‌‌خود توسط والدین، مربیان، خواهران، و برادران ارشد سرکوفت ‌شنیده و تنبیه شده ‌اند. این گونه برخوردها بعدا زمینه را برای ناراحتی عصبی و یا وسواس آنها فراهم کرده است. 4- ناامنی ‌ها: پاره‌ای از تحقیقات نشان داده‌اند برخی از آنها که دوران حیات کودکی آشفته‌ای داشته و با ترس و ناامنی همساز بوده‌اند بعدها به چنین بیماری دچار شده‌اند. آنها در مرحله کودکی وحشت از آن داشته‌‌اند که نکند کار و رفتارشان مورد تایید والدین و مربیان قرار نگیرد. اینان در دوران کودکی برای راضی کردن مربیان خود می ‌کوشیدند و سعی داشته‌اند که دقتی افراطی درباره کارهای خود روا دارند و در همه مسائل، با باریک بینی و موشکافی وارد شوند. حتی گاهی یک حادثه وحشتناک و پرتنش می‌تواند باعث بروز افکار مزاحم ‌شود. 5- منع ‌ها: گاهی وسواس فردی بزرگسال نشات گرفته از منع‌های شدید دوران کودکی و حتی نوجوانی و جوانی است. مته بر خشخاش گذاردن والدین و مربیان، ایرادگیریهای بسیار، توقعات فوق العاده از زیر دستان، اگر چه ممکن است کار را برطبق مذاق خواستاران پدید آورد؛ ولی معلوم نیست عاقبت‌خوش و میمونی داشته باشد. 6- خانواده افراد وسواسی: بررسی ها نشان داده ‌اند: الف) اغلب وسواسی ‌ها والدین لجوج داشته‌ اند که در وظیفه خواهی از فرزندان سماجت ‌بسیار نشان می ‌داده ‌اند. ب) ایرادگیر و عیب جو بوده اند اگر مختصر لغزشی از فرزندان خود می‌ دیدند، آن را به رخ فرزندان می‌ کشیدند.ج) خسیس و ممسک بوده ‌اند به طوری که کودک برای دستیابی به هدفی ناگزیر به شیوه‌ ای اصرارآمیز بوده است. د) افرادی کم گذشت، طعنه زن، ملامتگر، بوده ‌اند و کودک سعی می‌کرده خود را در حضور آنها دائما جمع و جور کند تا سرزنش نشود. 7- گاهی ترشح ناموزون بعضی مواد شیمیایی در مغز باعث به وجود آمدن این بیماری می‌شود که شرح آن در کتب علمی قابل پی‌گیری است. د) ضررهای بیماری وسواس : همان گونه که می‌دانید مشکل وسواس، موجب اختلال در بسیاری از کارهای انسان می‌شود. در ابتدا برای این که شما به صورت جدی‌تر به فکر درمان این بیماری باشید و راه‌کارهای ارائه شده را، دقیقاً به کار گیرید به بعضی از اثرات و پیامدهای وسواس در زندگی انفرادی و اجتماعی اشاره می‌شود: 1- یکی از ضررهای جبران‌ناپذیر وسواس، اتلاف وقت و از دست دادن سرمایه ارزشمند عمر است و این خسارت بزرگی است زیرا بازیابی زمان از دست رفته امکان‌پذیر نیست. 3- صرف انرژی زیاد برای بررسی افکار تکراری 4- بازماندن از انجام کارهای مهم زندگی از جمله تحصیل یا کارهای دیگر 5- از دست دادن تمرکز فکری 6- منزوی شدن و کم رنگ گشتن هویت و شخصیت اجتماعی 7- روبه رو شدن با تمسخر و استهزای دیگران 8- ایجاد مشکل در خانواده و آزار و اذیت برای آنها و یا کسانی که به نحوی با شخص ارتباط دارند (مانند هم اتاقی‌ها و.) 9- بروز برخی بیماری‌های جسمی مانند ریزش مو و بیماری‌های روانی مثل افسردگی و اضطراب فراگیر. ه) راهکارهای مناسب برای ریشه‌کن کردن بیماری وسواس فکری: 1- تمرین تن آرامی: دوست عزیز همانگونه که خود می‌دانید، همراه افکار وسواسی یکسری علایم ترس و اضطراب در جسمتان آشکار می‌شود مانند: تنفس تند، گردش خون سریع، سرعت در ضربان قلب و... به همین علت لازم است قبل از هر کاری زمینه‌ی آرامش جسم خود را فراهم کنید تا در هنگام بروز علایم وسواس فکری با بدنی آرام با افکار خود مواجهه شوید. بهترین راه برای کاهش علایم زیستی و جسمی، ریلکسیشن (تن‌آرامی) است. به‌همین منظور پیشنهاد می‌کنیم که به مدت دو هفته آنهم روزی سه تا ربع ساعت (صبح، ظهر و شب) در یک محیط آرام، دراز بکشید به نحوی که تمام عضلات بدنتان از سر تا نک انگشتان پا شل باشند مثل یک پاکت شیر. بعد به‌طور منظم شروع کنید به نفس عمیق کشیدن به این نحو که اول چهار شماره عمل دم را انجام دهید و بعد دو شماره مکث کنید و نفس نکشید و بعد در عرض هشت شماره تمام اکسیژن ذخیره شده در سینه و شکم خود را بازدم کنید و بعد سعی کنید قبل از دم مجدد دو شماره مکث کنید و بعد از آن دوباره همین مسیر را تکرار کنید. بهتره ساعتی کوک کنید و تا ربع ساعت بی‌وقفه به نفس عمیق و شل کردن عضلات خود مشغول باشید. این فن ابتدا شاید شما را به آرامش کافی نرساند ولی کم‌کم که بر نحوه تنفس خود مسلط شدید؛ خیلی راحت به آرامش جسمی می‌رسید. پس خسته نشوید. فن ریلکسیشن در صورت تکرار بهتر از صد قرص آرام‌بخش شما را به تن‌آرامی می‌رساند. 2- خودگویی مثبت: هر روز با خود بگویید که (من قادرم افکار وسواسی را کنار بگذارم)؛ زیرا این روش یکی از راه‌های مبارزه با افکار منفی است و وسواس فکری نیز چیزی جز یک فکر منفی مزاحم نیست. 3- مواجهه: هجوم افکار را به حمله سگ تشبیه کرده‌اند. نمی‌دانم تا به حال مورد حمله سگ قرار گرفته‌ای یا نه؟ ولی اگر انسان از حمله سگ بترسد و پا به فرار بگذارد؛ باعث جسارت بیشتر سگ شده و حمله خود را شدت می‌دهد ولی اگر در هنگام حمله سگ بایستید و بدون ترس به او نگاه کنید؛ دیگر به شما حمله نمی‌کند. وقتی مورد سماجت افکار مزاحم قرار گرفتید و دیدید علایم اضطراب و ترس می‌خواهد در جسم شما نمایان شود با تنفس عمیق و شل کردن عضلات خود را آرام کنید و اصلاً ترس و اضطرابی به خود راه ندهید و بعد، با آرامش با افکار خود مواجه بشوید. به هر صورت این افکار جزئی از شما هستند و سعی کنید با حرف زدن و بیرون کشیدن آنها، ببینید چی می‌خواهند. برای مواجهه و رو در رو شدن با افکار خود می‌توانید از راههای زیر استفاده کنید: الف) نوشتن: سعی کنید افکار مزاحم خود را با دقت و با تمام جزییات بنویسید. این عمل را یکبار انجام ندهید و تصور نکنید با یکبار نوشتن، توانسته‌اید به درد دل آنها گوش دهید. پس بهتر است در موقعیتهای مختلف مثل زمان آرامش، زمان خستگی، زمان اضطراب و ... با نوشتن افکار منفی و مزاحم خود، زمینه بیرون کشیدن آنها را فراهم کنید. ب) آیینه: جلوی آیینه قرار بگیرید و به چشمان خود خیره شوید و دونه به دونه‌ی افکار خود را با آیینه مطرح کنید. فقط دقت کنید که در هنگام مواجهه با فکار آرامش خود را حفظ کنید و اگر مضطرب شدید اول خود را به آرامش برسانید و بعد دوباره شروع به مرور افکار کنید. این عمل را در حالات مختلف تکرار کنید. ج) ضبط صدا: یکی دیگر از راههای مواجهه با افکار مزاحم، ضبط کردن افکار مزاحم توسط صدای خودتان است. در این روش نیز باید هنگام بررسی افکار اصلاً مضطرب نشوید و خیلی ریلکس آنها را نام ببرید. بعد از ضبط افکار خود سعی کنید آنرا بارها و در مواقع مختلف با آرامش گوش دهید. 4- تکنیک انصراف فکر: مکانیزم ذهن طوری است که نمی‌تواند همزمان به دو نقطه تمرکز کند و وقتی شما توجه جدی خود را به خاطره‌ای خوش، یا حل مسئله‌ای جلب کنید لاجرم توجه ذهن از موضوع قبلی برگردانده شده و ذهن تان به تدریج می‌آموزد که مدیریت افکار را خود به عهده گرفته و به افکار مزاحم اجازه حضور ندهد. در این روش هر وقت افکار به ذهن شما چسبیدند و داشتند آرامش تان را بهم می‌زدند؛ با مشغول کردن ذهن خود به موضوعی دیگر سعی کنید فشار افکار مزاحم کم شود تا کم‌کم فکر جدید به طور کامل به جای فکر مزاحم جای بگیرد. نکته خیلی مهمی که باید رعایت کنید این است که اولاً خیلی در این جایگزینی عجله نداشته باشید چون در ابتدای امر که افکار مزاحم موقعیت و قدرت خود را کنار نمی‌گذارند ولی حوصله و ممارست شما و تکرار آن افکار جدید باعث ضعیف شدن آنها می‌شوند. ثانیاً از ابتدای اجرای عمل جایگزینی تا به نتیجه رسیدن سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید و با تنی آرام این روش را تکرار کنید. افکار و کارهای زیادی برای جایگزینی وجود دارند، که می‌توان به : الف) موضوعاتی که مورد علاقه هستند را انتخاب کرده و سعی کنید در هنگام هجوم افکار آنها را به خاطر بیاورید. ب) ذکر بگویید. در روایات اذکار مختلفی برای مقابله با افکار منفی آمده است و پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله فرمودند: (إنّ لِلوَسواسِ خَطما کخَطمِ الطّائرِ ، فإذا غَفَلَ ابنُ آدَمَ وَضَعَ ذلکَ المِنقارَ فی اُذُنِ القَلبِ یُوَسوِسُ، فإنِ ابنُ آدمَ ذَکَرَ اللّه َ عَزَّ وجلَّ نَکَصَ وخَنَسَ، فذلکَ سُمِّی الوَسواسَ؛ وسواس، منقاری چون منقار پرنده دارد و هرگاه آدمی دچار غفلت شود، آن منقار را در گوش دل او می‌گذارد و وسوسه می‌کند. در این هنگام اگر آدمی خداوند عزّوجلّ را یاد کند، وسواس منصرف می‌شود و کنار می‌رود. به همین دلیل شیطان را وسواس گفته‌اند. اذکار وارده عبارتند از: 1- می‌توان با گفتن ذکر (لا حول و لا قوة الا باللَّه العلی العظیم) از جای خود بلند شده، تغییر حالت دهید تا بدین وسیله از آن فکر تکراری رهایی یابید. 2- ذکر شریف (لا اله الا الله) و نیز تلاوت سوره ناس و 3- حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) سفارش کردند در زمانی که پوزه شیطان بر روی سینه‌ی انسان قرار دارد (در حال القاء افکار مزاحم است)؛ ذکر (اَعُوذُ بِاللّهِ السَمیعِ العَلِیمِ مِنَ الشَیطانِ الرَجِیمِ وَ اَعُوذُ بِاللّهِ اَن یَحضَرُونَ اِنَّ اللّهَ هُوَ السَمیعُ العَلیمُ) را زمزمه کنید؛ شیطان پوزه‌اش را از روی دل کنار می‌برد (میزان الحکمه، ج13، ص153). نکته مهم در تأثیر ذکر گفتن اولاً باید با آرامش گفته شوند و دیگر در طول تکرار اذکار به معانی آنها توجه شود. ج) فعالیت: معمولاً افکار وسواسی در هنگام بیکاری بیشتر به سراغ انسان می‌آید و از طرف دیگر موقع حمله افکار مزاحم، انرژی انسان تحلیل می‌رود و دل و دماغ فعالیت و کاری ندارد ولی اگر برخلاف نیت افکار مزاحم حرکتی انجام دهید و به جای منفعل بودن فعال باشید ذهن به مرور زمان خود را با آن کار تطبیق می‌کند و رشته‌ی افکار مزاحم پاره می‌شود. کارهایی مثل نماز خواندن، ورزش، مطالعه، تماشای برنامه‌های مورد علاقه و... 5- تکنیک تاخیر فکر: این افکار مثل یک کودک در حال گریه، نیاز به توجه دارند و اگر هر چه توجه را از کودک کم کنیم گریه او بیشتر و بیشتر می‌شود. پس بهتر است در طول هفته و یا شبانه روز یک ساعتی را برای آمدن اینگونه افکار به ذهنتان اختصاص دهید، بدین ترتیب این افکار یاد می‌گیرند که بصورت خودمختار به ذهن شما هجوم نیاورند و تابع شما باشند. این تکنیک تاخیر فکر نام دارد یعنی شما برای آمدن اینگونه فکرها بذهنتان وقتی تعیین کنید و وقتی این افکار خواستند به ذهنتان وارد شوند به آنها بگویید که بروند و در فلان ساعتی که به آنها اختصاص داده‌اید بیایند و تدریجاً با گذشت ایام این ساعات را محدودتر کنید. فلسفه‌ی این تکنیک بر اینست که شما سازنده‌ی افکارتان هستید و بنابراین ارباب و صاحب اختیار آنها محسوب می‌شوید و در واقع آنها نوکر شما هستند و شما صاحب اختیار آنها هستید. 6- فرمان ایست: اگر دیدید با دوستی و توجه، کنترل افکار به دست شما قرار نگرفت. هرگاه این افکار به سراغتان آمد، وسط افکار به خود بگویید: (بس است دیگر) و بدین وسیله رشته افکار مزاحم را قطع کرده و به سراغ مطلبی دیگر خواهید رفت. یا می‌توانید کش نازکی دور مچ دست خود ببندید، هرگاه افکار وسواسی به سراغ شما آمد، با کشیدن و رها کردن آن روی دستتان و ایجاد درد مختصری روی دست خود، از آن فکر رهائی یابید. 7- مصرف دارو: دوست عزیز اگر موارد فوق را مدت زمانی انجام دادید ولی تأثیر نداشت یا خیلی ناچیز بود، پیشنهاد می‌کنیم مشکل خود را پیش روانپزشک مطرح کنید. گاهی افکار وسواسی به علت نارسایی‌هایی در سیستم عصبی انسان می‌باشد که با مصرف دارو به حد طبیعی برمی‌گردند. منابع : 1- راهکارهای عملی درمان وسواس، آیت الله العظمی حسین مظاهری. 2- آسیب شناسی روانی، مارتین سلیگمن، ج 1. 3- آسیب شناسی روانی، ریچاردپی هالجین، ج1. 4- رفتار درمانی شناختی، کیت هاوتون و همکاران، ج1. 5- متن تجدید نظر شده‌ی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی. 6- آسیب شناسی روانی، دکتر حسین آزاد، انتشارات بعثت. 7- وسواس و روش‌های درمانی وشناختی آن، شهناز صبوری. نویسنده : گروه روانشناسی و مشاوره پرسمان
عنوان سوال:

مصادیق، عوامل و مضرات وسواس فکری چیست و راهکارهای درمان آن کدامند؟


پاسخ:

مصادیق، عوامل و مضرات وسواس فکری چیست و راهکارهای درمان آن کدامند؟

پرسشگر محترم درگیر بودن ذهن با افکاری مزاحم و ناراحت کننده که باعث اتلاف وقت و انرژی انسان می‌شود؛ مسئله‌ای تشویش برانگیزی است. ناراحتی و نگرانی شما را درک می‌کنم. و بدانید که شما تنها فردی نیستید که از این گونه افکار مزاحم و تکراری رنج می‌برید.
اگر چه مسلط شدن بر افکار مزاحم نیاز به ممارست و برنامه منظم دارد و با حضور و همراهی متخصص بهتر صورت می‌گیرد ولی امیدواریم بتوانیم در این مکاتبه یاریتان کنیم.
توانا بود هر که دانا بود. قبل از اینکه به سراغ راه‌های برطرف کردن افکار مزاحم برویم؛ اجازه بدهید آگاهیتان را درباره‌ی این مشکل زیاد کنیم تا با آگاهی و توانایی به میدان جنگ بروید. با مطالعه مطالب زیر ببینید در کجای پازل وسواس فکری قرار دارید.

الف) تعریف و مصادیق وسواس فکری:
واژه وسواس در اصطلاح به معنی حدیث نفس است به طوری که گویی کسی آهسته از درون با انسان سخن می‌گوید و او را به دقت فراوان و بی‌مورد در انجام امور دعوت می‌نماید. کار شیطان را نیز وسوسه گویند، زیرا با چنین پیامی از درون، آدمی را به کار و فکر بد دعوت می‌نماید.
وسواس فکری یعنی یک ایده، فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر یا مضر که با نوعی احساس اجبار و ناچاری ذهنی و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. بیمار متوجه بیگانه بودن حادثه نسبت‌ به شخصیت‌ خود بوده از غیر عادی و نابهنجار بودن رفتار خود آگاه است. معمولاً فرد دچار وسواس فکری تلاش می‌کند، این قبیل افکار را نادیده بگیرد یا سرکوب کند یا آنها را با فکر یا عملی دیگر خنثی کند ولی هر چه بیشتر تلاش می‌کند؛ فکر قویتر و بزرگتر می‌شود. و همین مسئله باعث احساس عجز در او می‌شود.
معمولاً اینگونه از این افکار شکایت می‌شود: (فکرهای کفر آمیزی درباره مقدسات می‌کنم)، (فکر آسیب رساندن به خودم یا به اطرافیان من را اذیت میکنه)، ( وقتی در نماز مشغول تشهد می‌شوم، ناخودآگاه یک حرف زشتی درباره پیامبر به ذهنم می‌آید)، (گاهی تصاویر زشت و زننده از ذهنم پاک نمیشوند)، (هنگام نماز ذهنم پر از دشنام به بزرگان دین می‌شود)، (افکار جنسی و یا صحنه‌های جنسی مانع تمرکز حواسم می‌شوند)، (گاهی متقارن نبودن وسایل دور و برم، حواسم را پرت می‌کند)، (فکر اینکه در اثر دست دادن آلوده بشوم، زندگیم را مختل کرده) (صحنه تصادف در خواب و بیداری خیلی منو به خود مشغول می‌کند) و ... .

ب) صورت‌های بروز وسواس فکری:
1- اندیشه درباره بدن و آلودگی:
بدین گونه که بخشی مهم از اشتغالات ذهنی و فکری بیمار متوجه بدن و ترس‌های آلودگی به میکروب‌ها، چرک، ترشحات جسمی، مواد زاید، مواد شیمیایی، و یا مواد چسبنده است. او دائما به پزشک مراجعه می‌کند و در صدد به‌دست آوردن دارویی جدید برای سلامت ‌بدن است. همیشه نگران است نکنه بیماری لاعلاجی گرفته باشد و مرتب پزشک خود را عوض می‌کند.
2- تردیدهای مکرر:
تردید و شک نسبت به انجام دادن درست یک کار مثلا در این رابطه می‌اندیشد که چرا در گذشته چنین و چنان کرده؟ آیا حق داشته است فلان کار را انجام دهد یا نه؟ و یا آیا امروز که مرتکب فلان عملی می‌شود آیا درست می‌اندیشد یا نه؟ تصمیمات او رواست ‌یا ناروا؟ و حتی گاهی به این فکر می‌افتد که آیا شیر گاز را بستم یا نه؟ و یا در حادثه رانندگی فلان کس را مجروح کردم یا نه؟ درب خانه را بستم؟ و...
3- در رابطه با اعتقادات:
زمانی فکر وسواسی زمینه را برای تضادها و مغایرت‌های اعتقادی فراهم می‌سازد. مسایلی در زمینه حیات و ممات، خیر و شر، وجود خدا و پذیرش یا طرد مذهب، شک دینی و یا اخلاقی مفرط، داشتن افکار کفر آمیز و توهین به مقدسات در مورد ادیان، ذهن او را بخود مشغول می‌دارد.
4- اندیشه افراطی:
زمانی وسواس در مورد امری بصورت افراط در قبول یا رد آن است ‌با اینکه بیمار خلاف آن را در نظر دارد ولی بصورتی است که گویی اندیشه مزاحمی بر او مسلط است که او را ناگزیر به دفاع از یک اندیشه غلط می‌سازد، از آن دفاع و یا آن را طرد می‌کند بدون اینکه آن مساله کوچکترین ارتباطی با زندگی او داشته باشد؛ مثلا در رابطه با دارویی عقیده‌ای افراطی پیدا می‌کند بگونه‌ای که طول عمر، بقای زندگی و رشد خود را در گرو مصرف آن دارو می‌داند، اگرچه در اثر مصرف به چنان نتیجه‌ای دست نیابد.
5- افکار مزاحم در خصوص تکرار یا عمل پرخاشگرانه یا جنسی:
یکسره افکار جنسی (از قبیل لواط یا بچه بازی، ویا همجنس‌گرا بودن و یا تصاویر آزار دادن فرزندان) ذهن را به خود مشغول می‌کند و به راحتی از ذهن فرد پاک نمی‌شود. و نیز داشتن تصورات و افکار خشونت آمیز ویا پرخاشگری (از قبیل چاقو زدن به بدن خود و یا دیگران).
6- تقارن و یا دقت بیش از حد:
اگر این فکر و دقت به متقارن بودن اشیاء به مرحله عمل وسواسی نرسد، در زمره‌ی وسواس های فکری قرار می‌گیرند.
7- برانگیختگی برای فریاد زدن به طور وقیحانه در مکان‌های نامناسب و یا داشتن افکار مربوط به موسیقی در ذهن (مثلاً تکرار یک ریتم موسیقی در ذهن)

ج) عوامل بروز وسواس فکری:
1- دوران کودکی: اعتقاد گروهی از محققان این است که پنجاه درصد وسواس‌های افراد در سنین جوانی و پس از آن از دوران کودکی پایه‌گذاری شده و تاریخچه زندگی آنها حاکی از دوران کودکی ویژه‌ای است که در آن کشمکش‌ها و مقاومت‌ها و سرسختی‌های فوق العاده وجود داشته و کودک در برابر خواسته‌های بزرگتران تاب مقاومت نداشته است. حتی دیده شده که عقده‌های فرو خورده، ناکامی‌های درون ریخته شده و گاهی نیز احساس گناه‌کار بودن در دوران کودکی باعث بروز افکار وسواسی می‌شود.
2- شیوه تربیت: در پیدایش گسترش وسواس برای شیوه تربیت والدین نقش فوق العاده‌ای را باید قایل شد. بررسیها نشان می‌دهد مادران حساس و کمال جو بصورتی ناخودآگاه زمینه را برای وسواسی شدن فرزندان فراهم می‌کنند و مخصوصا والدینی که رفتار طفل را بر اساس ضابطه خود بصورت دقیق می‌خواهند و انعطاف پذیری کمتری دارند؛ در این رابطه مقصرند. تربیت‌خشک و مقرراتی در پیدایش و گسترش این بیماری زیاد مؤثر است. نحوه از شیر گرفتن کودک بصورت ناگهانی، گسترش آموزش مربوط به نظافت و طهارت و کنترل کودک در رفتار مربوط به نظم و تربیت و دقت او هم در این امر مؤثر است. اما از تقلید و الگوگیری کودک نیز نباید غافل شد؛ چون والدین وسواسی با ابراز شیوه‌ی برخورد خود با افکار وسواسی نوعی الگو برای کودکان خود می‌شوند. حتی تفسیرهای افراطی غلط و سوگیری نسبت به احکام شرعی از طرف والدین نیز در تحکیم افکار وسواسی در کودکان و نوع نگاه آنها تأثیر می‌گذارد.
3- تحقیر کودک: عده‌ای از بیماران وسواسی کسانی هستند که دائما این عبارت به گوششان خورده است که: آدم بی‌عرضه‌ای هستی، لیاقت نداری، در خور آدم نیستی، بدرد زندگی نمی‌خوری... و از بابت عدم لیاقت‌‌خود توسط والدین، مربیان، خواهران، و برادران ارشد سرکوفت ‌شنیده و تنبیه شده ‌اند. این گونه برخوردها بعدا زمینه را برای ناراحتی عصبی و یا وسواس آنها فراهم کرده است.
4- ناامنی ‌ها: پاره‌ای از تحقیقات نشان داده‌اند برخی از آنها که دوران حیات کودکی آشفته‌ای داشته و با ترس و ناامنی همساز بوده‌اند بعدها به چنین بیماری دچار شده‌اند. آنها در مرحله کودکی وحشت از آن داشته‌‌اند که نکند کار و رفتارشان مورد تایید والدین و مربیان قرار نگیرد. اینان در دوران کودکی برای راضی کردن مربیان خود می ‌کوشیدند و سعی داشته‌اند که دقتی افراطی درباره کارهای خود روا دارند و در همه مسائل، با باریک بینی و موشکافی وارد شوند. حتی گاهی یک حادثه وحشتناک و پرتنش می‌تواند باعث بروز افکار مزاحم ‌شود.
5- منع ‌ها: گاهی وسواس فردی بزرگسال نشات گرفته از منع‌های شدید دوران کودکی و حتی نوجوانی و جوانی است. مته بر خشخاش گذاردن والدین و مربیان، ایرادگیریهای بسیار، توقعات فوق العاده از زیر دستان، اگر چه ممکن است کار را برطبق مذاق خواستاران پدید آورد؛ ولی معلوم نیست عاقبت‌خوش و میمونی داشته باشد.
6- خانواده افراد وسواسی: بررسی ها نشان داده ‌اند: الف) اغلب وسواسی ‌ها والدین لجوج داشته‌ اند که در وظیفه خواهی از فرزندان سماجت ‌بسیار نشان می ‌داده ‌اند. ب) ایرادگیر و عیب جو بوده اند اگر مختصر لغزشی از فرزندان خود می‌ دیدند، آن را به رخ فرزندان می‌ کشیدند.ج) خسیس و ممسک بوده ‌اند به طوری که کودک برای دستیابی به هدفی ناگزیر به شیوه‌ ای اصرارآمیز بوده است. د) افرادی کم گذشت، طعنه زن، ملامتگر، بوده ‌اند و کودک سعی می‌کرده خود را در حضور آنها دائما جمع و جور کند تا سرزنش نشود.
7- گاهی ترشح ناموزون بعضی مواد شیمیایی در مغز باعث به وجود آمدن این بیماری می‌شود که شرح آن در کتب علمی قابل پی‌گیری است.

د) ضررهای بیماری وسواس :
همان گونه که می‌دانید مشکل وسواس، موجب اختلال در بسیاری از کارهای انسان می‌شود. در ابتدا برای این که شما به صورت جدی‌تر به فکر درمان این بیماری باشید و راه‌کارهای ارائه شده را، دقیقاً به کار گیرید به بعضی از اثرات و پیامدهای وسواس در زندگی انفرادی و اجتماعی اشاره می‌شود:
1- یکی از ضررهای جبران‌ناپذیر وسواس، اتلاف وقت و از دست دادن سرمایه ارزشمند عمر است و این خسارت بزرگی است زیرا بازیابی زمان از دست رفته امکان‌پذیر نیست.
3- صرف انرژی زیاد برای بررسی افکار تکراری
4- بازماندن از انجام کارهای مهم زندگی از جمله تحصیل یا کارهای دیگر
5- از دست دادن تمرکز فکری
6- منزوی شدن و کم رنگ گشتن هویت و شخصیت اجتماعی
7- روبه رو شدن با تمسخر و استهزای دیگران
8- ایجاد مشکل در خانواده و آزار و اذیت برای آنها و یا کسانی که به نحوی با شخص ارتباط دارند (مانند هم اتاقی‌ها و.)
9- بروز برخی بیماری‌های جسمی مانند ریزش مو و بیماری‌های روانی مثل افسردگی و اضطراب فراگیر.
ه) راهکارهای مناسب برای ریشه‌کن کردن بیماری وسواس فکری:
1- تمرین تن آرامی:
دوست عزیز همانگونه که خود می‌دانید، همراه افکار وسواسی یکسری علایم ترس و اضطراب در جسمتان آشکار می‌شود مانند: تنفس تند، گردش خون سریع، سرعت در ضربان قلب و... به همین علت لازم است قبل از هر کاری زمینه‌ی آرامش جسم خود را فراهم کنید تا در هنگام بروز علایم وسواس فکری با بدنی آرام با افکار خود مواجهه شوید. بهترین راه برای کاهش علایم زیستی و جسمی، ریلکسیشن (تن‌آرامی) است.
به‌همین منظور پیشنهاد می‌کنیم که به مدت دو هفته آنهم روزی سه تا ربع ساعت (صبح، ظهر و شب) در یک محیط آرام، دراز بکشید به نحوی که تمام عضلات بدنتان از سر تا نک انگشتان پا شل باشند مثل یک پاکت شیر. بعد به‌طور منظم شروع کنید به نفس عمیق کشیدن به این نحو که اول چهار شماره عمل دم را انجام دهید و بعد دو شماره مکث کنید و نفس نکشید و بعد در عرض هشت شماره تمام اکسیژن ذخیره شده در سینه و شکم خود را بازدم کنید و بعد سعی کنید قبل از دم مجدد دو شماره مکث کنید و بعد از آن دوباره همین مسیر را تکرار کنید. بهتره ساعتی کوک کنید و تا ربع ساعت بی‌وقفه به نفس عمیق و شل کردن عضلات خود مشغول باشید. این فن ابتدا شاید شما را به آرامش کافی نرساند ولی کم‌کم که بر نحوه تنفس خود مسلط شدید؛ خیلی راحت به آرامش جسمی می‌رسید. پس خسته نشوید. فن ریلکسیشن در صورت تکرار بهتر از صد قرص آرام‌بخش شما را به تن‌آرامی می‌رساند.
2- خودگویی مثبت:
هر روز با خود بگویید که (من قادرم افکار وسواسی را کنار بگذارم)؛ زیرا این روش یکی از راه‌های مبارزه با افکار منفی است و وسواس فکری نیز چیزی جز یک فکر منفی مزاحم نیست.
3- مواجهه:
هجوم افکار را به حمله سگ تشبیه کرده‌اند. نمی‌دانم تا به حال مورد حمله سگ قرار گرفته‌ای یا نه؟ ولی اگر انسان از حمله سگ بترسد و پا به فرار بگذارد؛ باعث جسارت بیشتر سگ شده و حمله خود را شدت می‌دهد ولی اگر در هنگام حمله سگ بایستید و بدون ترس به او نگاه کنید؛ دیگر به شما حمله نمی‌کند. وقتی مورد سماجت افکار مزاحم قرار گرفتید و دیدید علایم اضطراب و ترس می‌خواهد در جسم شما نمایان شود با تنفس عمیق و شل کردن عضلات خود را آرام کنید و اصلاً ترس و اضطرابی به خود راه ندهید و بعد، با آرامش با افکار خود مواجه بشوید. به هر صورت این افکار جزئی از شما هستند و سعی کنید با حرف زدن و بیرون کشیدن آنها، ببینید چی می‌خواهند.
برای مواجهه و رو در رو شدن با افکار خود می‌توانید از راههای زیر استفاده کنید:
الف) نوشتن: سعی کنید افکار مزاحم خود را با دقت و با تمام جزییات بنویسید. این عمل را یکبار انجام ندهید و تصور نکنید با یکبار نوشتن، توانسته‌اید به درد دل آنها گوش دهید. پس بهتر است در موقعیتهای مختلف مثل زمان آرامش، زمان خستگی، زمان اضطراب و ... با نوشتن افکار منفی و مزاحم خود، زمینه بیرون کشیدن آنها را فراهم کنید.
ب) آیینه: جلوی آیینه قرار بگیرید و به چشمان خود خیره شوید و دونه به دونه‌ی افکار خود را با آیینه مطرح کنید. فقط دقت کنید که در هنگام مواجهه با فکار آرامش خود را حفظ کنید و اگر مضطرب شدید اول خود را به آرامش برسانید و بعد دوباره شروع به مرور افکار کنید. این عمل را در حالات مختلف تکرار کنید.
ج) ضبط صدا: یکی دیگر از راههای مواجهه با افکار مزاحم، ضبط کردن افکار مزاحم توسط صدای خودتان است. در این روش نیز باید هنگام بررسی افکار اصلاً مضطرب نشوید و خیلی ریلکس آنها را نام ببرید. بعد از ضبط افکار خود سعی کنید آنرا بارها و در مواقع مختلف با آرامش گوش دهید.
4- تکنیک انصراف فکر:
مکانیزم ذهن طوری است که نمی‌تواند همزمان به دو نقطه تمرکز کند و وقتی شما توجه جدی خود را به خاطره‌ای خوش، یا حل مسئله‌ای جلب کنید لاجرم توجه ذهن از موضوع قبلی برگردانده شده و ذهن تان به تدریج می‌آموزد که مدیریت افکار را خود به عهده گرفته و به افکار مزاحم اجازه حضور ندهد. در این روش هر وقت افکار به ذهن شما چسبیدند و داشتند آرامش تان را بهم می‌زدند؛ با مشغول کردن ذهن خود به موضوعی دیگر سعی کنید فشار افکار مزاحم کم شود تا کم‌کم فکر جدید به طور کامل به جای فکر مزاحم جای بگیرد. نکته خیلی مهمی که باید رعایت کنید این است که اولاً خیلی در این جایگزینی عجله نداشته باشید چون در ابتدای امر که افکار مزاحم موقعیت و قدرت خود را کنار نمی‌گذارند ولی حوصله و ممارست شما و تکرار آن افکار جدید باعث ضعیف شدن آنها می‌شوند. ثانیاً از ابتدای اجرای عمل جایگزینی تا به نتیجه رسیدن سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید و با تنی آرام این روش را تکرار کنید.
افکار و کارهای زیادی برای جایگزینی وجود دارند، که می‌توان به :
الف) موضوعاتی که مورد علاقه هستند را انتخاب کرده و سعی کنید در هنگام هجوم افکار آنها را به خاطر بیاورید.
ب) ذکر بگویید. در روایات اذکار مختلفی برای مقابله با افکار منفی آمده است و پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله فرمودند: (إنّ لِلوَسواسِ خَطما کخَطمِ الطّائرِ ، فإذا غَفَلَ ابنُ آدَمَ وَضَعَ ذلکَ المِنقارَ فی اُذُنِ القَلبِ یُوَسوِسُ، فإنِ ابنُ آدمَ ذَکَرَ اللّه َ عَزَّ وجلَّ نَکَصَ وخَنَسَ، فذلکَ سُمِّی الوَسواسَ؛ وسواس، منقاری چون منقار پرنده دارد و هرگاه آدمی دچار غفلت شود، آن منقار را در گوش دل او می‌گذارد و وسوسه می‌کند. در این هنگام اگر آدمی خداوند عزّوجلّ را یاد کند، وسواس منصرف می‌شود و کنار می‌رود. به همین دلیل شیطان را وسواس گفته‌اند.
اذکار وارده عبارتند از: 1- می‌توان با گفتن ذکر (لا حول و لا قوة الا باللَّه العلی العظیم) از جای خود بلند شده، تغییر حالت دهید تا بدین وسیله از آن فکر تکراری رهایی یابید. 2- ذکر شریف (لا اله الا الله) و نیز تلاوت سوره ناس و 3- حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) سفارش کردند در زمانی که پوزه شیطان بر روی سینه‌ی انسان قرار دارد (در حال القاء افکار مزاحم است)؛ ذکر (اَعُوذُ بِاللّهِ السَمیعِ العَلِیمِ مِنَ الشَیطانِ الرَجِیمِ وَ اَعُوذُ بِاللّهِ اَن یَحضَرُونَ اِنَّ اللّهَ هُوَ السَمیعُ العَلیمُ) را زمزمه کنید؛ شیطان پوزه‌اش را از روی دل کنار می‌برد (میزان الحکمه، ج13، ص153).
نکته مهم در تأثیر ذکر گفتن اولاً باید با آرامش گفته شوند و دیگر در طول تکرار اذکار به معانی آنها توجه شود.
ج) فعالیت:
معمولاً افکار وسواسی در هنگام بیکاری بیشتر به سراغ انسان می‌آید و از طرف دیگر موقع حمله افکار مزاحم، انرژی انسان تحلیل می‌رود و دل و دماغ فعالیت و کاری ندارد ولی اگر برخلاف نیت افکار مزاحم حرکتی انجام دهید و به جای منفعل بودن فعال باشید ذهن به مرور زمان خود را با آن کار تطبیق می‌کند و رشته‌ی افکار مزاحم پاره می‌شود. کارهایی مثل نماز خواندن، ورزش، مطالعه، تماشای برنامه‌های مورد علاقه و...
5- تکنیک تاخیر فکر:
این افکار مثل یک کودک در حال گریه، نیاز به توجه دارند و اگر هر چه توجه را از کودک کم کنیم گریه او بیشتر و بیشتر می‌شود. پس بهتر است در طول هفته و یا شبانه روز یک ساعتی را برای آمدن اینگونه افکار به ذهنتان اختصاص دهید، بدین ترتیب این افکار یاد می‌گیرند که بصورت خودمختار به ذهن شما هجوم نیاورند و تابع شما باشند. این تکنیک تاخیر فکر نام دارد یعنی شما برای آمدن اینگونه فکرها بذهنتان وقتی تعیین کنید و وقتی این افکار خواستند به ذهنتان وارد شوند به آنها بگویید که بروند و در فلان ساعتی که به آنها اختصاص داده‌اید بیایند و تدریجاً با گذشت ایام این ساعات را محدودتر کنید. فلسفه‌ی این تکنیک بر اینست که شما سازنده‌ی افکارتان هستید و بنابراین ارباب و صاحب اختیار آنها محسوب می‌شوید و در واقع آنها نوکر شما هستند و شما صاحب اختیار آنها هستید.
6- فرمان ایست:
اگر دیدید با دوستی و توجه، کنترل افکار به دست شما قرار نگرفت. هرگاه این افکار به سراغتان آمد، وسط افکار به خود بگویید: (بس است دیگر) و بدین وسیله رشته افکار مزاحم را قطع کرده و به سراغ مطلبی دیگر خواهید رفت. یا می‌توانید کش نازکی دور مچ دست خود ببندید، هرگاه افکار وسواسی به سراغ شما آمد، با کشیدن و رها کردن آن روی دستتان و ایجاد درد مختصری روی دست خود، از آن فکر رهائی یابید.
7- مصرف دارو:
دوست عزیز اگر موارد فوق را مدت زمانی انجام دادید ولی تأثیر نداشت یا خیلی ناچیز بود، پیشنهاد می‌کنیم مشکل خود را پیش روانپزشک مطرح کنید. گاهی افکار وسواسی به علت نارسایی‌هایی در سیستم عصبی انسان می‌باشد که با مصرف دارو به حد طبیعی برمی‌گردند.
منابع :
1- راهکارهای عملی درمان وسواس، آیت الله العظمی حسین مظاهری.
2- آسیب شناسی روانی، مارتین سلیگمن، ج 1.
3- آسیب شناسی روانی، ریچاردپی هالجین، ج1.
4- رفتار درمانی شناختی، کیت هاوتون و همکاران، ج1.
5- متن تجدید نظر شده‌ی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی.
6- آسیب شناسی روانی، دکتر حسین آزاد، انتشارات بعثت.
7- وسواس و روش‌های درمانی وشناختی آن، شهناز صبوری.
نویسنده : گروه روانشناسی و مشاوره پرسمان





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین