عوامل کاهش آسیب‌ به مشارکت عمومی کدامند؟
مشارکت مردم در امور سیاسی و اجتماعی، یکی از مباحث مهم در حوزة علوم سیاسی است و عنصر اجتماعی در جامعه، امر مشارکت را برای هر یک از افراد جامعه اجتناب‌ناپذیر می‌سازد. مشارکت در امور اجتماعی، نوعی تعهد و قبول مسئولیت فردی و اجتماعی است که همة افراد انسانی ناگزیر به پذیرش آن هستند. این تعهد و مسئولیت ممکن است یا در قالب فعالیت معین و نامحدود صورت گیرد، مانند بسیاری از رفتارهای اخلاقی و اجتماعی، یا این که ساختار حقوقی و اقتصادی به خود گیرد.[1] اسلام، به دلیل ضرورت و اهمیت مشارکت، آن را مورد توجه قرار داده و در متون اسلامی می‌توان توصیه‌هایی از بزرگان در خصوص مشارکت مشاهده کرد: (ای مردم مصر، نگویید ما سرپرستی چون مالک و امامی چون علی علیه السّلام داریم. اگر در صحنه‌ حاضر نباشید، شکست می‌خورید. ما در حال نبرد و جنگ با باطل هستیم. جامعه‌ای که در خواب باشد، دشمن بیدارش او را رها نمی‌کند.)[2] یکی از بارزترین نمونه‌های مشارکت مردمی، مشارکت در امور اجتماعی و سیاسی است که به حفظ وحدت ملی و همبستگی ملی کمک فراوانی می‌کند. مشارکت سیاسی: فعالیت داوطلبانه اعضای جامعه در انتخاب رهبران و شرکت مستقیم و غیر مستقیم در سیاست‌گذاری عمومی است.[3] به بیانی دیگر مشارکت سیاسی عبارت است از ورود به عرصه و جرگه‌ای که به تحقق یک ارادة جمعی منجر شده یا مانع تحقق آن ارادة جمعی می‌شود.[4] در بحث مشارکت سیاسی یکی از مهمترین مسائل توجیه افرادی است که مشارکت نمی‌کنند. ولی باید دید که موانع مشارکت این افراد و راههای تقویت مشارکت عمومی کدامند؟ و چگونه می‌توان در جامعه‌ای توجه همه یا اکثریت افراد آن جامعه را به مشارکت در سرنوشت خودشان و مسائل جامعه جلب کرد. برخی از علل و عواملی که موثر در مشارکت عمومی مردم هستند و توجه به آنها و تقویت نقشی مثبت آن از سوی دستگاه ها و نهادی ذی ربط منجر به تقویت مشارکت مردمی و کاهش آسیب به این نوع مشارکت می شود عبارتند از: 1 نقش عوامل فرهنگی در گسترش مشارکت سیاسی و اجتماعی: فرهنگ از مهمترین متغیرهای مشارکت سیاسی و اجتماعی است. در جامعه‌ای که دارای فرهنگ سیاسی مشارکتی است، مشارکت افراد گسترده‌تر است. در مقابل، در جامعه‌ای که فاقد چنین فرهنگی است، مردم با پدیده‌های سیاسی و اجتماعی برخوردی انفعالی دارند. در جامعه‌شناسی سیاسی دربارة عوامل مؤثر در مشارکت، نظریه‌های گوناگونی وجود دارد که از جملة آنها نظریة (تفهمی ماکس وبر) است که نقش فرهنگ را پررنگ‌تر از سایر عوامل می‌داند در حالی که نظریة (دترمینیتی مارکس) عامل اقتصادی را زیربنای روابط اجتماعی مانند مشارکت می‌داند.[5] به نظر می‌رسد که فرهنگهای مختلف انگیزه‌ها و توقعات مختلفی را در افراد جامعه به وجود می‌آورد. ممکن است در فرهنگ‌‌هایی که عامل اقتصادی قوی وجود دارد و پیشرفت اقتصادی آرمان افراد آن جامعه را تشکیل می‌دهد، مردان اقتصادی برای گسترش یا تداوم فعالیت‌های اقتصادی راههای سیاسی را طی کنند. ولی در فرهنگهایی ممکن است انسانها به خاطر احساس نیاز به عوامل معنوی در سیاست مشارکت کنند. بنابراین می‌توان با زمینه‌سازی‌های فرهنگی مناسب در جوامع می‌توان افراد را به مشارکت در امور سیاسی طبق فرهنگ بومی جامعه ترغیب کرد. در متون اسلامی نیز به فرهنگ و تعلقات دینی اجتماعی انسان در مشارکت بسیار توجه شده است. شهید صدر منشأ مشارکت سیاسی و اجتماعی را محتوای درونی انسانها می‌داند. محتوای درونی انسانها در حقیقت اندیشه و ارادة او را تشکیل می‌دهد و اساس جنبشها را پدید می‌آورد. به عبارت دیگر محتوای درونی انسانها، زیربنا و مجموعه پیوندهای اجتماعی و ساختار زندگی بشر، روبنای زندگی اجتماعی محسوب می‌شود. پیوند محتوای درونی انسانها با وضعیت اجتماعی بیانگر نوعی رابطة علّی است که آیه شریفه (ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیّروا ما بأنفسهم) (رعد، آیة11) بر آن دلالت می‌کند. این آیه به صراحت اعلام می‌کند که تغییر در سرنوشت اجتماعی انسانها به تغییر در ارادة فردی آنها بستگی دارد[6] و نقش آگاهی‌های عمومی را در گسترش مشارکت سیاسی نمی‌توان نادیده گرفت. درجة آگاهی سیاسی و اجتماعی شهروندان با میزان و کیفیت جریان اطلاعات، سهولت دسترسی به آن و اعتماد عمومی به منابع تغذیه اطلاعاتی رابطه‌ای مستقیم دارد. معمولاً گرایشهای حزبی، صنفی، گروهی اجتماعی و سیاسی مردم و واکنش آنان در برابر عملکرد حکومت در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی به پیش زمینه‌های آگاهی بستگی دارد. 2 تأثیر هویت سازی و تلقین آن بر مشارکت سیاسی و اجتماعی: عقاید سیاسی و هویت سیاسی یک شخص، تأثیر تعیین کننده‌ای بر عمل سیاسی او می‌گذارد. در سیاست و مشارکت سیاسی و اجتماعی بر خلاف علوم طبیعی بین نظر علمی و عقاید، یعنی بین معرفت سیاسی و عقیدة سیاسی فاصله‌ای نیست. هیچ کس نمی‌تواند تأثیر عقاید و هویت یک شخص را بر عمل سیاسی خود و دیگران انکار کند. بیشتر مردم و فعالان سیاسی، عقاید و هویت سیاسی خود را در دورة جوانی کسب می‌کنند، اگرچه در آینده ممکن است تحت تأثیر شرایطی تغییر عقیده دهند. عواملی مثل جامعه‌پذیری و تأثیر‌پذیری کودک و نوجوان از اندیشه حاکم در محیط تولد، احترام اجتماعی به یک عقیده، سازگاری عقیده‌ای و میزان سازگاری با عقاید و تجربة شخصی در شکل‌گیری هویت سیاسی شخص در دورة رشد شخصیتی مؤثر هستند.[7] 3 نقش سنت، آداب و رسوم: سنت، حلقه اتصال گذشته و حال و آینده است. اگر سنت و آداب و رسوم یک جامعه، مثبت و مشارکت‌جو باشد، با بازتولید این سنت و آداب و رسوم، نسل جدید به آسانی در فعالیت‌های سیاسی جامعه مشارکت می‌کنند. در غیر این صورت تغییر سنت به سنتهای مشارکت‌جو، به زمان و هزینة بسیاری نیاز دارد. هر جامعه‌ای دارای سنن و آدابی است که برای استفاده از امور جدید باید بعضی از آنها تغییر پیدا کنند و این در حالی است که بعضی از سنت‌ها عقلانی و منطقی باید حفظ شوند. شهید مطهری در این‌باره می‌گوید: (انسان نباید اسیر عرفها شود. آدم باید تابع منطق باشد، البته مثل امروزی‌ها نباید بی‌جهت سنت‌شکن بود و گفت من با هرچه سنت است، مخالفم.[8]) 4 نقش فقرزدایی و عدالت اجتماعی: عدالت اجتماعی، اقتصادی و فقرزدایی محورهای مهمی هستند که در گسترش مشارکت سیاسی و اجتماعی نقش مؤثری دارند. اگر شرایط اقتصادی به گونه‌ای باشد که انسان فقط بتواند وسیله اولیه معاش را فراهم کند.[9] 5 نقش گروههای نفوذ بر مشارکت سیاسی: یکی از بهترین راههای بسیج مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم، بهره‌گیری از گروه‌های کوچک و منسجم است. زیرا این گروه‌ها توانایی بسیج سریع افراد را دارند. تمام نظریه‌های سیاسی نقش گروه‌های واسط در ایجاد وحدت ملی را بارز دانسته‌اند. چون بیشتر افراد توانایی همسان کردن هویت خود با گروه‌های بزرگ واسط میان احزاب و گروههای انتزاعی مانند ملت را ندارند؛ گروههای واسط، این همسان سازی را تسهیل می‌کنند. 6 نقش رسانه‌ها: به یقین در کشوری که مردم می‌توانند با ارادة آزاد در تصمیم‌گیریهای اجتماعی شرکت کنند، باید انگیزة لازم برای انجام این مهم را در آنان فراهم ساخت. رسانه‌ها در انگیزه‌سازی برای شرکت در امور اجتماعی و سیاسی نقش مهمی دارند. از جمله با تقویت ملی‌گرایی مثبت می‌توانند انگیزة مشارکت را بالا ببرند.[10] 7 تأثیر عوامل شخصیتی: افراد به دلایل مختلف از جمله تجربیات شخصی و یا اینکه سرخورده باشند یا محصور و یا ممنوع باشند در امور سیاسی و اجتماعی مشارکت نمی‌کنند.[11] 8 تحصیلات: تحصیلات تأثیر دو‌ سویه‌ای بر مشارکت افراد می‌گذارد. افراد با تحصیلات بالا ممکن است به خاطر آگاهی‌هایی که دارند در انتخابات شرکت کنند.[12] 9 تأثیر دین و مذهب: مذهب به نوبه خود عامل مهمی و شاید در رأس همه عوامل در مشارکت عمومی باشد. ادیانی که مشارکت‌جو هستند، افراد را به مشارکت در امور سیاسی و اجتماعی دعوت می‌کنند مثل: تشیّع. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 سعید کریمی، رسانه‌ها و راههای تقویت مشارکت سیاسی و اجتماعی، انتشارات صدا و سیما. 2 پرویز صانعی، جامعه‌شناسی ارزشها. 3 سید عباس نبوی، مردم ‌سالاری در حاکمیت اسلامی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . سالکی، حسین، مشارکت، ص23. [2] . نهج البلاغه، نامة 62، (من نام لم یُنم عنه) [3] . کریمی، سعید، رسانه‌ها و راه های تقویت مشارکت مردم در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی، انتشارات صدا و سیما، ص30. [4] . تقی‌زاده، محمود، جزوة کلاسی مؤسسة امام خمینی رحمة الله علیه ، ص1381. [5] . بشیریه، حسین، جامعه شناسی سیاسی، نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی، بخش اول. [6] . همان منبع. [7] . فیرحی، داود، مفهوم مشارکت سیاسی، فصلنامه علوم سیاسی، مؤسسه باقرالعلوم - علیه السلام -، شمارة اول، ص60 57. [8] . مطهری، مرتضی، گفتارهای معنوی، ص56. [9] . صانعی، پرویز، جامعه شناسی ارزش ها، ص214. [10] . همان. [11] . تقی‌زاده، محمود، (جزوه کلاسی) مؤسسة امام خمینی(ره). [12] . تقی‌زاده، محمود، جزوه کلاسی، جامعه شناسی، مؤسسة امام خمینی(ره).
عنوان سوال:

عوامل کاهش آسیب‌ به مشارکت عمومی کدامند؟


پاسخ:

مشارکت مردم در امور سیاسی و اجتماعی، یکی از مباحث مهم در حوزة علوم سیاسی است و عنصر اجتماعی در جامعه، امر مشارکت را برای هر یک از افراد جامعه اجتناب‌ناپذیر می‌سازد. مشارکت در امور اجتماعی، نوعی تعهد و قبول مسئولیت فردی و اجتماعی است که همة افراد انسانی ناگزیر به پذیرش آن هستند. این تعهد و مسئولیت ممکن است یا در قالب فعالیت معین و نامحدود صورت گیرد، مانند بسیاری از رفتارهای اخلاقی و اجتماعی، یا این که ساختار حقوقی و اقتصادی به خود گیرد.[1]
اسلام، به دلیل ضرورت و اهمیت مشارکت، آن را مورد توجه قرار داده و در متون اسلامی می‌توان توصیه‌هایی از بزرگان در خصوص مشارکت مشاهده کرد: (ای مردم مصر، نگویید ما سرپرستی چون مالک و امامی چون علی علیه السّلام داریم. اگر در صحنه‌ حاضر نباشید، شکست می‌خورید. ما در حال نبرد و جنگ با باطل هستیم. جامعه‌ای که در خواب باشد، دشمن بیدارش او را رها نمی‌کند.)[2]
یکی از بارزترین نمونه‌های مشارکت مردمی، مشارکت در امور اجتماعی و سیاسی است که به حفظ وحدت ملی و همبستگی ملی کمک فراوانی می‌کند.
مشارکت سیاسی: فعالیت داوطلبانه اعضای جامعه در انتخاب رهبران و شرکت مستقیم و غیر مستقیم در سیاست‌گذاری عمومی است.[3] به بیانی دیگر مشارکت سیاسی عبارت است از ورود به عرصه و جرگه‌ای که به تحقق یک ارادة جمعی منجر شده یا مانع تحقق آن ارادة جمعی می‌شود.[4]
در بحث مشارکت سیاسی یکی از مهمترین مسائل توجیه افرادی است که مشارکت نمی‌کنند. ولی باید دید که موانع مشارکت این افراد و راههای تقویت مشارکت عمومی کدامند؟ و چگونه می‌توان در جامعه‌ای توجه همه یا اکثریت افراد آن جامعه را به مشارکت در سرنوشت خودشان و مسائل جامعه جلب کرد.
برخی از علل و عواملی که موثر در مشارکت عمومی مردم هستند و توجه به آنها و تقویت نقشی مثبت آن از سوی دستگاه ها و نهادی ذی ربط منجر به تقویت مشارکت مردمی و کاهش آسیب به این نوع مشارکت می شود عبارتند از:
1 نقش عوامل فرهنگی در گسترش مشارکت سیاسی و اجتماعی: فرهنگ از مهمترین متغیرهای مشارکت سیاسی و اجتماعی است. در جامعه‌ای که دارای فرهنگ سیاسی مشارکتی است، مشارکت افراد گسترده‌تر است. در مقابل، در جامعه‌ای که فاقد چنین فرهنگی است، مردم با پدیده‌های سیاسی و اجتماعی برخوردی انفعالی دارند.
در جامعه‌شناسی سیاسی دربارة عوامل مؤثر در مشارکت، نظریه‌های گوناگونی وجود دارد که از جملة آنها نظریة (تفهمی ماکس وبر) است که نقش فرهنگ را پررنگ‌تر از سایر عوامل می‌داند در حالی که نظریة (دترمینیتی مارکس) عامل اقتصادی را زیربنای روابط اجتماعی مانند مشارکت می‌داند.[5] به نظر می‌رسد که فرهنگهای مختلف انگیزه‌ها و توقعات مختلفی را در افراد جامعه به وجود می‌آورد. ممکن است در فرهنگ‌‌هایی که عامل اقتصادی قوی وجود دارد و پیشرفت اقتصادی آرمان افراد آن جامعه را تشکیل می‌دهد، مردان اقتصادی برای گسترش یا تداوم فعالیت‌های اقتصادی راههای سیاسی را طی کنند.
ولی در فرهنگهایی ممکن است انسانها به خاطر احساس نیاز به عوامل معنوی در سیاست مشارکت کنند. بنابراین می‌توان با زمینه‌سازی‌های فرهنگی مناسب در جوامع می‌توان افراد را به مشارکت در امور سیاسی طبق فرهنگ بومی جامعه ترغیب کرد.
در متون اسلامی نیز به فرهنگ و تعلقات دینی اجتماعی انسان در مشارکت بسیار توجه شده است. شهید صدر منشأ مشارکت سیاسی و اجتماعی را محتوای درونی انسانها می‌داند. محتوای درونی انسانها در حقیقت اندیشه و ارادة او را تشکیل می‌دهد و اساس جنبشها را پدید می‌آورد. به عبارت دیگر محتوای درونی انسانها، زیربنا و مجموعه پیوندهای اجتماعی و ساختار زندگی بشر، روبنای زندگی اجتماعی محسوب می‌شود. پیوند محتوای درونی انسانها با وضعیت اجتماعی بیانگر نوعی رابطة علّی است که آیه شریفه (ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیّروا ما بأنفسهم) (رعد، آیة11) بر آن دلالت می‌کند. این آیه به صراحت اعلام می‌کند که تغییر در سرنوشت اجتماعی انسانها به تغییر در ارادة فردی آنها بستگی دارد[6] و نقش آگاهی‌های عمومی را در گسترش مشارکت سیاسی نمی‌توان نادیده گرفت. درجة آگاهی سیاسی و اجتماعی شهروندان با میزان و کیفیت جریان اطلاعات، سهولت دسترسی به آن و اعتماد عمومی به منابع تغذیه اطلاعاتی رابطه‌ای مستقیم دارد. معمولاً گرایشهای حزبی، صنفی، گروهی اجتماعی و سیاسی مردم و واکنش آنان در برابر عملکرد حکومت در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی به پیش زمینه‌های آگاهی بستگی دارد.
2 تأثیر هویت سازی و تلقین آن بر مشارکت سیاسی و اجتماعی: عقاید سیاسی و هویت سیاسی یک شخص، تأثیر تعیین کننده‌ای بر عمل سیاسی او می‌گذارد. در سیاست و مشارکت سیاسی و اجتماعی بر خلاف علوم طبیعی بین نظر علمی و عقاید، یعنی بین معرفت سیاسی و عقیدة سیاسی فاصله‌ای نیست. هیچ کس نمی‌تواند تأثیر عقاید و هویت یک شخص را بر عمل سیاسی خود و دیگران انکار کند. بیشتر مردم و فعالان سیاسی، عقاید و هویت سیاسی خود را در دورة جوانی کسب می‌کنند، اگرچه در آینده ممکن است تحت تأثیر شرایطی تغییر عقیده دهند. عواملی مثل جامعه‌پذیری و تأثیر‌پذیری کودک و نوجوان از اندیشه حاکم در محیط تولد، احترام اجتماعی به یک عقیده، سازگاری عقیده‌ای و میزان سازگاری با عقاید و تجربة شخصی در شکل‌گیری هویت سیاسی شخص در دورة رشد شخصیتی مؤثر هستند.[7]
3 نقش سنت، آداب و رسوم: سنت، حلقه اتصال گذشته و حال و آینده است. اگر سنت و آداب و رسوم یک جامعه، مثبت و مشارکت‌جو باشد، با بازتولید این سنت و آداب و رسوم، نسل جدید به آسانی در فعالیت‌های سیاسی جامعه مشارکت می‌کنند. در غیر این صورت تغییر سنت به سنتهای مشارکت‌جو، به زمان و هزینة بسیاری نیاز دارد. هر جامعه‌ای دارای سنن و آدابی است که برای استفاده از امور جدید باید بعضی از آنها تغییر پیدا کنند و این در حالی است که بعضی از سنت‌ها عقلانی و منطقی باید حفظ شوند. شهید مطهری در این‌باره می‌گوید: (انسان نباید اسیر عرفها شود. آدم باید تابع منطق باشد، البته مثل امروزی‌ها نباید بی‌جهت سنت‌شکن بود و گفت من با هرچه سنت است، مخالفم.[8])
4 نقش فقرزدایی و عدالت اجتماعی: عدالت اجتماعی، اقتصادی و فقرزدایی محورهای مهمی هستند که در گسترش مشارکت سیاسی و اجتماعی نقش مؤثری دارند. اگر شرایط اقتصادی به گونه‌ای باشد که انسان فقط بتواند وسیله اولیه معاش را فراهم کند.[9]
5 نقش گروههای نفوذ بر مشارکت سیاسی: یکی از بهترین راههای بسیج مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم، بهره‌گیری از گروه‌های کوچک و منسجم است. زیرا این گروه‌ها توانایی بسیج سریع افراد را دارند. تمام نظریه‌های سیاسی نقش گروه‌های واسط در ایجاد وحدت ملی را بارز دانسته‌اند. چون بیشتر افراد توانایی همسان کردن هویت خود با گروه‌های بزرگ واسط میان احزاب و گروههای انتزاعی مانند ملت را ندارند؛ گروههای واسط، این همسان سازی را تسهیل می‌کنند.
6 نقش رسانه‌ها: به یقین در کشوری که مردم می‌توانند با ارادة آزاد در تصمیم‌گیریهای اجتماعی شرکت کنند، باید انگیزة لازم برای انجام این مهم را در آنان فراهم ساخت. رسانه‌ها در انگیزه‌سازی برای شرکت در امور اجتماعی و سیاسی نقش مهمی دارند. از جمله با تقویت ملی‌گرایی مثبت می‌توانند انگیزة مشارکت را بالا ببرند.[10]
7 تأثیر عوامل شخصیتی: افراد به دلایل مختلف از جمله تجربیات شخصی و یا اینکه سرخورده باشند یا محصور و یا ممنوع باشند در امور سیاسی و اجتماعی مشارکت نمی‌کنند.[11]
8 تحصیلات: تحصیلات تأثیر دو‌ سویه‌ای بر مشارکت افراد می‌گذارد. افراد با تحصیلات بالا ممکن است به خاطر
آگاهی‌هایی که دارند در انتخابات شرکت کنند.[12]
9 تأثیر دین و مذهب: مذهب به نوبه خود عامل مهمی و شاید در رأس همه عوامل در مشارکت عمومی باشد. ادیانی که مشارکت‌جو هستند، افراد را به مشارکت در امور سیاسی و اجتماعی دعوت می‌کنند مثل: تشیّع.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 سعید کریمی، رسانه‌ها و راههای تقویت مشارکت سیاسی و اجتماعی، انتشارات صدا و سیما.
2 پرویز صانعی، جامعه‌شناسی ارزشها.
3 سید عباس نبوی، مردم ‌سالاری در حاکمیت اسلامی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سالکی، حسین، مشارکت، ص23.
[2] . نهج البلاغه، نامة 62، (من نام لم یُنم عنه)
[3] . کریمی، سعید، رسانه‌ها و راه های تقویت مشارکت مردم در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی، انتشارات صدا و سیما، ص30.
[4] . تقی‌زاده، محمود، جزوة کلاسی مؤسسة امام خمینی رحمة الله علیه ، ص1381.
[5] . بشیریه، حسین، جامعه شناسی سیاسی، نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی، بخش اول.
[6] . همان منبع.
[7] . فیرحی، داود، مفهوم مشارکت سیاسی، فصلنامه علوم سیاسی، مؤسسه باقرالعلوم - علیه السلام -، شمارة اول، ص60 57.
[8] . مطهری، مرتضی، گفتارهای معنوی، ص56.
[9] . صانعی، پرویز، جامعه شناسی ارزش ها، ص214.
[10] . همان.
[11] . تقی‌زاده، محمود، (جزوه کلاسی) مؤسسة امام خمینی(ره).
[12] . تقی‌زاده، محمود، جزوه کلاسی، جامعه شناسی، مؤسسة امام خمینی(ره).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین