شخصی که حساس و زودرنج است برای درمان خودش چه باید بکند؛ وظیفه و عمل ما برای درمانش چیست ؟ آیا این صفت ارثی است ؟ ابتدا به خاطر اعتمادی که به این مجموعه داشته اید و مسأله خود را با ما در میان گذاشته اید از شما تشکر می کنیم و امیدواریم راهنمای خوبی برای این مسأله باشیم. پرسشگر گرامی، در اهمیت برقراری ارتباط سالم در محیط های شغلی، دوستانه، فامیلی و ... همین بس که انسان هایی که ارتباطات سالم و درستی با دیگران دارند، استرس کمتری را تجربه کرده و شادتر هستند. در این مکاتبه درباره زودرنجی ، مطالبی را به صورت مفصل خدمت شما ارائه می دهیم که با عمل به راهکارهایی که خدمتتان ارائه می دهیم، مطمئن باشید که پس از مدتی می توان این مسأله را حل کرد. خوب است این نکته را هم بدانید ، ریشه ژنتیکی برای این ویژگی عنوان نشده و بیشتر وابسته به تربیت و یادگیری است. زودرنجی، حاصل اعتماد به نفس پایین، شناخت ناقص یا غلط از ویژگیهای خود و ادراک ناکارآمد از رفتار دیگران است. کسانی که شناخت کافی از خود (ویژگیها، نیازها، امکانات و محدودیتها) ندارند، به جای سرمایه گذاری شناختی بر روی خود، بر دیگران سرمایهگذاری روانی میکنند؛ به همین سبب است که هیجان ایشان نیز کاملا تابع رفتار دیگران و بازخوردهای دیگران از رفتارهای ایشان است. یک احساس گناه دائمی باعث میشود انتقال نادرستی از معنای رفتاری و گفتاری دیگران در ایشان شکل بگیرد که انرژی روانی آنها را به شدت مصروف خود خواهد نمود. لذا تمام تلاش ما در برخود با این افراد، تقویت اعتماد به نفس، شناساندن نقاط مثبت آنها به خودشان و تنظیم سیستم ادارکی آنها خواهد بود. برای حل زودرنجی نیاز به کمی صبر و تحمل و انجام راهکارهای عملی و تمرین و ممارست است تا بتوان به راحتی بر این مسأله فائق آمد. شناخت مشکل، اقرار به وجود آن و تصمیم بر انتخاب راه حل مناسب برای آن، نیمی از راه برای حل مشکل است. اما، در برخورد با اینگونه افراد چه باید کرد ؟ 1- باید به فرد مورد نظر بفهمانید که نباید فکر کند دچار مشکل است . تنها او نیست که با این مسأله روبرو ست،افراد دیگر هم تا حدودی این حالت را تجربه کردهاند. آن چه خطرناک است و جای نگرانی دارد، باقی ماندن در این حالت است. 2- او باید بداند (زودرنجی) قابل کنترل است؛ بخشی از آن بر اثر بالا رفتن سن و کسب تجربه و پختگی بیشتر، و بخشی دیگر نیز بر اثر مراقبتهای ویژه، کمتر می گردد. به طور طبیعی باید به گونهای برنامه ریزی نمایید که حالت زودرنجی پس از مدت زمان کوتاهی در او خاموش شود و گرنه ممکن است در دراز مدت، مشکلات بسیاری را به دنبال داشته باشد، که از جمله آنها اعتماد به نفس ضعیف، افسردگی، یأس و ناامیدی و... میباشد. 3- کاهش انتظارات از دیگران؛ عزّت و سربلندی انسان در گرو عدم درخواستهای مکرّر از دیگران است. تا میتواند به خود متکی باشد و به آنچه هست و دارد، اکتفا کند. 4- اعتماد به نفس و داشتن روحیه خودباوری، بخشی از عوامل موفقیّت او محسوب میشود؛ لذا سعی کنید اعتماد به نفس او را تقویت کنید ( مثلا شرایطی فراهم کنید تا خودش را باور کند، استعدادهایش را هر چه بیشتر بشناسد، کمک کنید تا خود را مثبت ارزیابی کند، شکست ها و گذشته های ناموفق را فراموش کند، با کسی او را مقایسه نکنید و ... شما می توانید به او نکات مثبت شخصیتیاش را یاداوری کنید و به او کمک کنید تا به درک درستی از خود برسد). 5- بینش مثبت نسبت به دیگران؛ ممکن است علّت رنجش او از دیگران این باشد که نسبت به آنها دید منفی داشته و فکر می کند همه مخالف اوهستند واو را دوست ندارند، این تصور باعث میشود که بدون دلیل از دیگران برنجد. سعی کنید نگرش او را نسبت به دیگران تغییر دهید طوریکه بپذیرد همه او را دوست دارند و اگر هم در مواردی به او تذکر میدهند یا سخت میگیرند، از آن جهت است که او برای آنها مهم هست و همه نگران حال او هستند و از باب دلسوزی به او تذکر میدهند. 6- او را متوجه پیامدهای منفی حالت حساسیت و رنجش از دیگران کنید؛ از او سؤال کنید که با حساسیت و رنجش از دیگران چه چیزی نصیبش می شود؟ آیا به این فکر کرده که آدم عاقل هیچ گاه در زندگی کار بیهوده انجام نمی دهد؟ اکنون درباره این حساسیت و رنجش باید فکر کند ببیند چه چیزی به او می دهد. آیا این، غیر از افسردگی و ضعف اعصاب و سرخوردگی چیزی برای او داشته است؟! آیا عاقلانه است که اجازه ورود چنین حسی را به خود بدهد؟ به او یادآوری کنید که توانمندی های زیادی دارد و حتما می تواند با اراده قوی جلوی ورود این حس به وجودش را بگیرد و به ان ورود ممنوع بگوید.امتحان کند؛ ضرری ندارد. 7- در گفتگوهای دوستانه شرکت کرده و با ذکر لطیفه هایی زیبا وخنده دار جمع دوستان را رونق بیشتری ببخشد. سعی کند همیشه شاد و خندان باشد. 8- از سوء ظن به دیگران اجتناب کند. رفتار دیگران را حمل بر صحت کند و تفسیر بدبینانه از رفتار دیگران نسبت به خود نکند. 9- خود را تافته جدابافته نداند، سعی کند با دیگران بیشتر معاشرت داشته باشد. 10- اشتباهات دیگران را بپذیرد و خطاهای آنها را عفو کند و همه رفتارهای دیگران را تعمدی علیه خود تفسیر نکند، بلکه با خود بگوید همان طور که من گاهی اوقات اشتباه می کنم و بدون عمد رفتار نابجایی ممکن است انجام دهم، دیگران نیز ممکن است چنین رفتارهایی را مرتکب شوند. 11- شخصیت خود را یک شیشه بلورین و شکستنی فرض نکند که با کوچکترین ضربه آسیب پذیر شود. 12- واقع بین باشد، یعنی پذیرش واقعیت ها و نگاه واقع بینانه به حوادث و افراد. 13- زیاد صلوات بفرستد. ذکر صلوات و استمرار آن در کاهش تنش های روحی و خوش خلقی مؤثر است. 14- اجتناب از منفی بافی و افکار منفی. 15- مثبت نگری در زندگی و مرور جنبه های مثبت زندگی و موفقیت هایی که علیر غم مشکلات، تا به حال داشته است. 16- اجتناب از تنهایی و بیکاری. 17- شرکت در مجالس دعا و سایر مجالس مذهبی. 18- به رفتارها و حالاتی که از افراد سر میزند و او را عصبانی میکند، بیتوجه باشد. برای مثال اگر کسی با حرف ناروا او را بر میافروزد، از شنیدن و گوش سپردن به سخنان وی بپرهیزد و یا محیط را ترک کند. به گفتههای او توجه نکرده و آنها را در ذهن خود مرور نکند. نسبت به دیگر اعمال فیزیکی و رفتارهای پرخاشگرانه و تحریک کننده نیز همین طور واکنش نشان دهد و راه بیتوجهی و سهلگیری را پیش گیرد. 19- یک نفر محرم اسرار برای خود برگزیند. این رابطه نزدیک و صمیمانه، باید به گونهای باشد که بتوان در مورد موضوعات مختلف با او درد دل کرد و حتی بدون اینکه احساس کند وقت او را تلف کرده ، به او تلفن بزند و موضوع را با وی در میان گذارد. در این صورت است که با پدید آمدن هرگونه مشکل جسمی یا روانی، میتوان با تکیه کردن به او و بیان مشکل خود، احساس آرامش کرده و پشتوانه روانی برای خود داشت. 20- شوخ طبع باشد و احساسات منفی و تندش را نسبت به دیگران با تمرین به احساسات مثبت تبدیل کند. البته نباید شوخ طبعی حالت تهاجمی به خود گیرد و از طریق شوخی و خندیدن به شکستهای دیگران، به گونه پرخاشگری بروز داده شود و با شوخیهای آزار دهنده و متلکهای غیراخلاقی یا ضد اخلاقی به انتقام جویی از دیگران پرداخت. 21- سعی کنید کتبی که در زمینه ارتباط مؤثر وجود دارد برای ایشان تهیه کنید تا بتوانند اطلاعات خود را در زمینه آداب معاشرت و توانایی برقراری روابط مناسب و اسلامی را در خود افزایش دهند. توجه داشته باشید تا زمین نخوریم، راه رفتن نمیآموزیم. بنابراین به او یادآوری کنید که از خنده های دیگران هرگز نهراسد. اگر به او خندیدند، او نیز مانند آنان بخندد و اعتماد به نفس خود را از دست ندهد و از خود نقطه ضعف نشان ندهد؛ در این صورت عظمت شخصیت او بر دیگران آشکارتر خواهد شد و برایش احترام بیشتری قائل خواهند بود. در پایان باید یادآور شد، این مقصود اندک اندک به دست میآید؛ نه با چند جلسه تمرین و خواندن چند جلد کتاب. اجرای پیوسته دستورالعملها، تکنیکها و رفتارها، لازمه رسیدن به این هدف است. پرسشگر محترم؛ در عبور از ناملایمات و مشکلات زندگی، ما را همراه دلسوز خود بدانید. منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم. نویسنده : زهرا محمدی
شخصی که حساس و زودرنج است برای درمان خودش چه باید بکند؛ وظیفه و عمل ما برای درمانش چیست ؟ آیا این صفت ارثی است ؟
شخصی که حساس و زودرنج است برای درمان خودش چه باید بکند؛ وظیفه و عمل ما برای درمانش چیست ؟ آیا این صفت ارثی است ؟
ابتدا به خاطر اعتمادی که به این مجموعه داشته اید و مسأله خود را با ما در میان گذاشته اید از شما تشکر می کنیم و امیدواریم راهنمای خوبی برای این مسأله باشیم.
پرسشگر گرامی، در اهمیت برقراری ارتباط سالم در محیط های شغلی، دوستانه، فامیلی و ... همین بس که انسان هایی که ارتباطات سالم و درستی با دیگران دارند، استرس کمتری را تجربه کرده و شادتر هستند. در این مکاتبه درباره زودرنجی ، مطالبی را به صورت مفصل خدمت شما ارائه می دهیم که با عمل به راهکارهایی که خدمتتان ارائه می دهیم، مطمئن باشید که پس از مدتی می توان این مسأله را حل کرد. خوب است این نکته را هم بدانید ، ریشه ژنتیکی برای این ویژگی عنوان نشده و بیشتر وابسته به تربیت و یادگیری است.
زودرنجی، حاصل اعتماد به نفس پایین، شناخت ناقص یا غلط از ویژگیهای خود و ادراک ناکارآمد از رفتار دیگران است. کسانی که شناخت کافی از خود (ویژگیها، نیازها، امکانات و محدودیتها) ندارند، به جای سرمایه گذاری شناختی بر روی خود، بر دیگران سرمایهگذاری روانی میکنند؛ به همین سبب است که هیجان ایشان نیز کاملا تابع رفتار دیگران و بازخوردهای دیگران از رفتارهای ایشان است. یک احساس گناه دائمی باعث میشود انتقال نادرستی از معنای رفتاری و گفتاری دیگران در ایشان شکل بگیرد که انرژی روانی آنها را به شدت مصروف خود خواهد نمود. لذا تمام تلاش ما در برخود با این افراد، تقویت اعتماد به نفس، شناساندن نقاط مثبت آنها به خودشان و تنظیم سیستم ادارکی آنها خواهد بود.
برای حل زودرنجی نیاز به کمی صبر و تحمل و انجام راهکارهای عملی و تمرین و ممارست است تا بتوان به راحتی بر این مسأله فائق آمد. شناخت مشکل، اقرار به وجود آن و تصمیم بر انتخاب راه حل مناسب برای آن، نیمی از راه برای حل مشکل است.
اما، در برخورد با اینگونه افراد چه باید کرد ؟
1- باید به فرد مورد نظر بفهمانید که نباید فکر کند دچار مشکل است . تنها او نیست که با این مسأله روبرو ست،افراد دیگر هم تا حدودی این حالت را تجربه کردهاند. آن چه خطرناک است و جای نگرانی دارد، باقی ماندن در این حالت است.
2- او باید بداند (زودرنجی) قابل کنترل است؛ بخشی از آن بر اثر بالا رفتن سن و کسب تجربه و پختگی بیشتر، و بخشی دیگر نیز بر اثر مراقبتهای ویژه، کمتر می گردد. به طور طبیعی باید به گونهای برنامه ریزی نمایید که حالت زودرنجی پس از مدت زمان کوتاهی در او خاموش شود و گرنه ممکن است در دراز مدت، مشکلات بسیاری را به دنبال داشته باشد، که از جمله آنها اعتماد به نفس ضعیف، افسردگی، یأس و ناامیدی و... میباشد.
3- کاهش انتظارات از دیگران؛ عزّت و سربلندی انسان در گرو عدم درخواستهای مکرّر از دیگران است. تا میتواند به خود متکی باشد و به آنچه هست و دارد، اکتفا کند.
4- اعتماد به نفس و داشتن روحیه خودباوری، بخشی از عوامل موفقیّت او محسوب میشود؛ لذا سعی کنید اعتماد به نفس او را تقویت کنید ( مثلا شرایطی فراهم کنید تا خودش را باور کند، استعدادهایش را هر چه بیشتر بشناسد، کمک کنید تا خود را مثبت ارزیابی کند، شکست ها و گذشته های ناموفق را فراموش کند، با کسی او را مقایسه نکنید و ... شما می توانید به او نکات مثبت شخصیتیاش را یاداوری کنید و به او کمک کنید تا به درک درستی از خود برسد).
5- بینش مثبت نسبت به دیگران؛ ممکن است علّت رنجش او از دیگران این باشد که نسبت به آنها دید منفی داشته و فکر می کند همه مخالف اوهستند واو را دوست ندارند، این تصور باعث میشود که بدون دلیل از دیگران برنجد. سعی کنید نگرش او را نسبت به دیگران تغییر دهید طوریکه بپذیرد همه او را دوست دارند و اگر هم در مواردی به او تذکر میدهند یا سخت میگیرند، از آن جهت است که او برای آنها مهم هست و همه نگران حال او هستند و از باب دلسوزی به او تذکر میدهند.
6- او را متوجه پیامدهای منفی حالت حساسیت و رنجش از دیگران کنید؛ از او سؤال کنید که با حساسیت و رنجش از دیگران چه چیزی نصیبش می شود؟ آیا به این فکر کرده که آدم عاقل هیچ گاه در زندگی کار بیهوده انجام نمی دهد؟ اکنون درباره این حساسیت و رنجش باید فکر کند ببیند چه چیزی به او می دهد. آیا این، غیر از افسردگی و ضعف اعصاب و سرخوردگی چیزی برای او داشته است؟! آیا عاقلانه است که اجازه ورود چنین حسی را به خود بدهد؟ به او یادآوری کنید که توانمندی های زیادی دارد و حتما می تواند با اراده قوی جلوی ورود این حس به وجودش را بگیرد و به ان ورود ممنوع بگوید.امتحان کند؛ ضرری ندارد.
7- در گفتگوهای دوستانه شرکت کرده و با ذکر لطیفه هایی زیبا وخنده دار جمع دوستان را رونق بیشتری ببخشد. سعی کند همیشه شاد و خندان باشد.
8- از سوء ظن به دیگران اجتناب کند. رفتار دیگران را حمل بر صحت کند و تفسیر بدبینانه از رفتار دیگران نسبت به خود نکند.
9- خود را تافته جدابافته نداند، سعی کند با دیگران بیشتر معاشرت داشته باشد.
10- اشتباهات دیگران را بپذیرد و خطاهای آنها را عفو کند و همه رفتارهای دیگران را تعمدی علیه خود تفسیر نکند، بلکه با خود بگوید همان طور که من گاهی اوقات اشتباه می کنم و بدون عمد رفتار نابجایی ممکن است انجام دهم، دیگران نیز ممکن است چنین رفتارهایی را مرتکب شوند.
11- شخصیت خود را یک شیشه بلورین و شکستنی فرض نکند که با کوچکترین ضربه آسیب پذیر شود.
12- واقع بین باشد، یعنی پذیرش واقعیت ها و نگاه واقع بینانه به حوادث و افراد.
13- زیاد صلوات بفرستد. ذکر صلوات و استمرار آن در کاهش تنش های روحی و خوش خلقی مؤثر است.
14- اجتناب از منفی بافی و افکار منفی.
15- مثبت نگری در زندگی و مرور جنبه های مثبت زندگی و موفقیت هایی که علیر غم مشکلات، تا به حال داشته است.
16- اجتناب از تنهایی و بیکاری.
17- شرکت در مجالس دعا و سایر مجالس مذهبی.
18- به رفتارها و حالاتی که از افراد سر میزند و او را عصبانی میکند، بیتوجه باشد. برای مثال اگر کسی با حرف ناروا او را بر میافروزد، از شنیدن و گوش سپردن به سخنان وی بپرهیزد و یا محیط را ترک کند. به گفتههای او توجه نکرده و آنها را در ذهن خود مرور نکند. نسبت به دیگر اعمال فیزیکی و رفتارهای پرخاشگرانه و تحریک کننده نیز همین طور واکنش نشان دهد و راه بیتوجهی و سهلگیری را پیش گیرد.
19- یک نفر محرم اسرار برای خود برگزیند. این رابطه نزدیک و صمیمانه، باید به گونهای باشد که بتوان در مورد موضوعات مختلف با او درد دل کرد و حتی بدون اینکه احساس کند وقت او را تلف کرده ، به او تلفن بزند و موضوع را با وی در میان گذارد. در این صورت است که با پدید آمدن هرگونه مشکل جسمی یا روانی، میتوان با تکیه کردن به او و بیان مشکل خود، احساس آرامش کرده و پشتوانه روانی برای خود داشت.
20- شوخ طبع باشد و احساسات منفی و تندش را نسبت به دیگران با تمرین به احساسات مثبت تبدیل کند. البته نباید شوخ طبعی حالت تهاجمی به خود گیرد و از طریق شوخی و خندیدن به شکستهای دیگران، به گونه پرخاشگری بروز داده شود و با شوخیهای آزار دهنده و متلکهای غیراخلاقی یا ضد اخلاقی به انتقام جویی از دیگران پرداخت.
21- سعی کنید کتبی که در زمینه ارتباط مؤثر وجود دارد برای ایشان تهیه کنید تا بتوانند اطلاعات خود را در زمینه آداب معاشرت و توانایی برقراری روابط مناسب و اسلامی را در خود افزایش دهند.
توجه داشته باشید تا زمین نخوریم، راه رفتن نمیآموزیم. بنابراین به او یادآوری کنید که از خنده های دیگران هرگز نهراسد. اگر به او خندیدند، او نیز مانند آنان بخندد و اعتماد به نفس خود را از دست ندهد و از خود نقطه ضعف نشان ندهد؛ در این صورت عظمت شخصیت او بر دیگران آشکارتر خواهد شد و برایش احترام بیشتری قائل خواهند بود.
در پایان باید یادآور شد، این مقصود اندک اندک به دست میآید؛ نه با چند جلسه تمرین و خواندن چند جلد کتاب. اجرای پیوسته دستورالعملها، تکنیکها و رفتارها، لازمه رسیدن به این هدف است.
پرسشگر محترم؛ در عبور از ناملایمات و مشکلات زندگی، ما را همراه دلسوز خود بدانید. منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.
نویسنده : زهرا محمدی
- [سایر] برای درمان وسواس فکری و در شستشو و بدبینی چه کار کنم و ترس و اضطراب چه کار کنم؟ من در کل فردی حساس و زودرنج و کم طاقت و ظرفیت و کم حوصله هستم برای درمان اینها چه کار کنم؟
- [سایر] صفت رذیله حسد، انگیزه های آن و راه درمان آن را بیان کنید.
- [سایر] من در کل فردی حساس، زودرنج و کمطاقت هستم بهطوری که نمیتوانم با دیگران رابطه برقرار کنم. با کمترین بیاحترامی ناراحت شده و خودخوری میکنم، لطفاً برای برطرف کردن این حالت مرا راهنمایی کنید.
- [آیت الله بهجت] وضو گرفتن برایم سخت و مضرّ است و نسبت به تیمم حساس هستم، وظیفه ام چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا دندان پزشک می تواند برای درمان افراد غیر عادّی (افراد حسّاس، بچّه ها و مانند آن) با توجّه به وقت بیشتری که صرف درمان می کند، مبلغ زیادتری مطالبه نماید؟
- [سایر] پسر 6 ساله ای دارم که لکنت زبان دارد و برای درمانش به گفتار درمانی مراجعه کرده ایم اما نتیجه مطلوبی ندیدیم. آیا راه دیگری برای درمان وجود دارد؟
- [سایر] سلام.من دچار ریزش موی ارثی هستم و کم کم موهام داره کم پشت میشه.میخواستم ببینم روشی یا دارویی هست که این طاسی رو عقب بندازه چون میدونم درمان نداره ولی میشه عقب انداخت.این داروهای تبلیغاتی مثل طلسم چطوره؟
- [سایر] شخصی مریض است و اگر درمان کند می تواند ماه رمضان را روزه بگیرد آیا درمان واجب است؟
- [آیت الله مظاهری] شخصی فوت کرده که دارای زن، مادر و پدر است و فرزندی ندارد. ارث او چگونه تقسیم میشود؟ آیا مادر و پدر ارثی دریافت می کنند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شخصی مبتلا به مرضی شده که طبق نظر پزشک درمان آن شراب است، آیا مصرف آن برای معالجه جایز است؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر صاحب خانه در بین غذا خوردن بفهمد غذا نجس است، باید به مهمانان بگوید. اما اگر یکی از مهمانان بفهمد، لازم نیست به دیگران خبر دهد. ولی چنان چه طوری با آنان معاشرت دارد که ممکن است به واسطه نجس بودن آنان خود او هم نجس شود، یا بعد از غذا به آنان بگوید یا خودش به وظیفه شخصی خود عمل کند.
- [آیت الله بهجت] گرفتن پول از بانکهای غیر اسلامی مانند بانکهای کشورهای کفر، چه دولتی باشد و چه شخصی جایز است، ولی نه بهعنوان قرض؛ و تصرف در آن احتیاج به اجازه حاکم شرع و یا وکیل او ندارد، مگر آنکه مال مسلمانی در بانک کفار باشد که باید نسبت به سهم آن مسلمان به وظیفه مخصوصی که در مورد بانکهای کشورهای اسلامی گفته شد عمل نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] (کثیر الشک) : کسیست که در سه نماز پی در پی لااقل یک مرتبه شک میکند، چنین شخصی به شک خود اعتنا نمیکند و کسی که شک او به این اندازه نباشد ولی به قدریست که معمول مردم میگویند زیاد شک میکند، بنا بر احتیاط واجب به گونهای رفتار کند که هم به وظیفه شک معمولی و هم به وظیفه کثیر الشک عمل کرده باشد، بنابراین اگر مثلاً بین سه و چهار شک کرده، به وظیفه شک معمولی عمل کند و اگر شک وی از شکهاییست که در افراد معمولی نماز را باطل میکند، همانند کثیر الشک نماز را ادامه دهد و پس از تمام کردن آن را دوباره بخواند و اگر وظیفه شک معمولی مخالف وظیفه کثیر الشک است، به یکی از دو وظیفه رفتار کرده و نماز را دوباره نیز بخواند، بنابراین اگر در حال ایستاده بین چهار و پنج شک کند، باید یا مانند کثیر الشک بنا را بر چهار گذاشته و نماز را تمام کند یا مانند شک معمولی به وظیفهای که در مسأله 1208 خواهد آمد عمل کند و در هر دو حال نماز را دوباره نیز بخواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر مردی پیش از آن که زنی را برای خود عقد کند، بگوید آن زن محرم اوست یا به امری که موجب محرمیت میشود اعتراف نماید؛ مثلاً بگوید شیر مادر او را خورده است، وظیفه شخصی او تغییر نمیکند؛ پس چنانچه به محرم بودن او واقعاً معتقد است نباید با او ازدواج کند و اگر شک دارد به وظیفه شاک عمل مینماید و اما اشخاص دیگر - حاکم شرع و غیر او - چنانچه خلاف گفته او برای آنها ثابت نشود، باید مطابق اقرارش عمل نمایند. اگر بعد از عقد چنین اعترافی بنماید باز وظیفه شخصی او تغییر نمیکند امّا وظیفه دیگران، چنانچه به حسب ضوابط قضائی حرف او اثبات شود؛ (مثلاً برای حرفش بیّنه داشته باشد، یا زن نیز حرف او را قبول داشته باشد و نظایر این دو راه) کسانی که احتمال صحت این کلام را میدهند، باید حرف او را بپذیرند و ازدواجش با این زن را باطل بدانند و در غیر این صورت باید ازدواجش را صحیح بدانند. امّا در مورد مهریه اگر با زن نزدیکی نشده یا زن وقت نزدیکی معتقد به جواز شرعی آن نبوده - خواه خود را محرم میدانسته یا در آن تردید داشته است - استحقاق مهریه ندارد و اگر زن با اعتقاد به این که مباشرت آنها شرعاً جایز است به نزدیکی رضایت داده، مستحق مهریه است و از نظر مقدار اگر مهر قرار داده شده با مهر المثل او تفاوت دارد، بنا بر احتیاط در مقدار تفاوت با یکدیگر مصالحه کنند.
- [آیت الله اردبیلی] در برخی موارد غیبت حرام نیست. در این رابطه فقها موارد زیر را از حرمت غیبت استثنا نمودهاند: اوّل: غیبت از شخصی که متظاهر به فِسْق باشد نسبت به همان فسقی که به آن تظاهر میکند. دوم: غیبت کردن مظلومی که در مقام استمداد و تظلّم است نسبت به کسی که به او ظلم کرده و در خصوص ظلمی که به او شده است. سوم: موردی که انسان برای دفع ظلم از خود، در صدد به دست آوردن راهی مشروع باشد. چهارم: آگاه نمودن مشورت کننده نسبت به عیوب شخص مورد مشورت. پنجم: جایی که انسان در صدد بازداشتن شخص مورد غیبت از گناه یا دفع ضرر از او و یا از بین بردن ریشه فساد باشد. ششم: بیان نقاط ضعف شهود نزد حاکم شرع. هفتم: جایی که عیبِ شخص، صفت معروف و مشهور او شده باشد و بدون قصد عیبجویی به قصد معرفی آن را بیان کند. هشتم: موردی که انسان در صدد ابطال و ردّ مطلب باطلی باشد و بدون ذکر نام صاحب آن مطلب، ردّ آن عملی نباشد. نهم: جایی که عیب شخص بین ناقل و شنونده معلوم و روشن باشد، مگر این که معلوم بودن عیب به خاطر غیبت قبلی باشد ولی احتیاط آن است در موردی که شخص متجاهر به فسق نباشد، از وی غیبت نکنند. دهم: موردی که در صدد ردّ کسی باشد که نسبت دروغی را به او یا شخص مؤمن دیگری وارد آورده است. لازم است در تشخیص مصادیق مواردی که بیان شد، دقّت و احتیاط لازم به عمل آید و به حدّاقل و ضرورت اکتفا شود.
- [آیت الله وحید خراسانی] ناسیه بر سه قسم است ان که فقط عادت عددیه داشته و فراموش کرده که در این صورت اگر خونی ببیند دارای صفات حیض و از سه روز کمتر و از ده روز بیشتر نباشد تمام ان حیض است و اگر از ده روز بیشتر باشد تا مقداری که احتمال عادت می دهد باید حیض قرار دهد و اگر ان مقدار کمتر از شش یا بیشتر از هفت روز باشد بنابر احتیاط واجب در تفاوت ان مقدار و شش یا هفت روز که اختیار می کند جمع کند بین تروک حایض و افعال مستحاضه ان که فقط عادت وقتیه داشته و فراموش کرده که در این صورت اگر خونی ببیند دارای صفات حیض و از سه روز کمتر و از ده روز بیشتر نباشد تمام ان حیض است و اگر از ده روز بیشتر باشد اگر بداند بعض ان خون مصادف با عادت است باید در تمام ان خون جمع کند بین تروک حایض و اعمال مستحاضه هر چند تمام یا بعض ان خون به صفات حیض نباشد و همچنین در فرضی که نداند ولی احتمال تصادف ان را با ایام عادت بدهد و اگر احتمال تصادف ندهد در صورتی که بعض ان خون دارای صفات حیض و بعضی دارای صفات استحاضه باشد انچه دارای صفات حیض است اگر کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد حیض و باقی استحاضه است و در صورتی که تمام ان خون دارای صفات حیض باشد یا انچه صفات حیض دارد بیشتر از ده روز باشد شش یا هفت روز ان را حیض قرار داده و باقی استحاضه است ان که عادت وقتیه و عددیه هر دو را داشته و این سه صورت دارد ان که فقط وقت را فراموش کرده و وظیفه او همان است که در قسم دوم گذشت مگر این که خون دارای صفات بوده و بداند مصادف با عادت نیست و از ده روز بیشتر باشد که در این صورت اگر عادت او شش یا هفت روز است همان را حیض قرار داده و اگر کمتر یا بیشتر از ان است بنابر احتیاط واجب در تفاوت ان مقدار و شش یا هفت روز که اختیار می کند جمع کند بین تروک حایض و اعمال مستحاضه و بقیه را استحاضه قرار دهد ان که فقط عدد را فراموش کرده در این صورت انچه در وقت دیده تا مقداری که یقین دارد از عادت کمتر نیست حیض است هر چند نشانه های حیض را نداشته باشد و در زاید از ان اگر با نشانه های حیض بوده و با خون قبل بیشتر از ده روز نباشد همه حیض است و اگر بیشتر از ده روز باشد چنانچه مقداری که احتمال می دهد عادت به ان مقدار باشد کمتر از شش روز است ان مقدار را حیض و تا روز ششم یا هفتم که اختیار می کند جمع کند بین تروک حایض و اعمال مستحاضه و اگر بیشتر از هفت روز است تا روز ششم یا هفتم که اختیار کند حیض و از انچه اختیار کرده تا ان مقدار که از ده روز نگذرد همان احتیاط مراعات شود ان که وقت و عدد هر دو را فراموش کرده در این صورت اگر خونی که دیده با صفات بوده و از سه روز کمتر و از ده روز بیشتر نبوده تمام ان حیض است و اگر بیشتر باشد و بداند که با ایام عادت مصادف نیست چنانچه مقداری که احتمال عادت می دهد شش یا هفت روز باشد ان را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد و اگر کمتر از شش روز باشد ان مقدار را حیض و تا روز ششم یا هفتم که اختیار می کند احتیاط واجب مراعات وظایف حایض و مستحاضه است و اگر بیشتر از هفت روز باشد تا روز ششم یا هفتم که اختیار می کند حیض و از انچه اختیار کرده تا ان مقدار که از ده روز نگذرد همان احتیاط مراعات شود و اگر صفات خون مختلف باشد یعنی بعضی به صفت حیض و بعضی به صفت استحاضه باشد خونی را که به صفت حیض دیده و از سه روز کمتر و از ده روز بیشتر نبوده حیض و خونی را که به صفت استحاضه دیده اگر بداند مصادف با عادت نبود استحاضه است و اگر احتمال تصادف ان را بدهد باید احتیاط کند به ترتیب اثار حیض و استحاضه