برای درمان وسواس فکری و در شستشو و بدبینی چه کار کنم و ترس و اضطراب چه کار کنم؟ من در کل فردی حساس و زودرنج و کم طاقت و ظرفیت و کم حوصله هستم برای درمان اینها چه کار کنم؟ دانشجوی گرامی سوالتان در عین کوتاهی ,خود شامل حداقل چهار موضوع مهم هست (وسواس فکری , وسواس عملی , اضطرب , زودرنجی و حساسیت ) لذا از آنجا که در نامه شماره 5 مفصل در مورد وسواس مطالب مفیدی خدمتتان ارسال کرده بودیم , در این مکاتبه اضطراب را که میتواند منشاء و زمینه تمام موارد دیگر نیز باشد مورد بررسی قرار می دهیم و مطالبی در این باره تقدیم نگاهتان میکنیم .امیدواریم که راهنمای خوبی برای شما واقع گردد. شما میتوانید راهکارهای رفع زود رنجی و حساسیت را در مکاتبه بعدی خود از ما بخواهید. تعریف اضطراب: اضطراب - همان طور که روانشناسان تعریف کردهاند - نوعی نا آرامی مبهم و نامعلوم است و به حساسیتهای روانی و جسمانی ای که انسان در پاسخ به تهدید حقیقی یا خیالی ابراز میدارد، اشاره میکند. در واقع اضطراب نوعی احساس ناخوشایند مبهم است و اسباب دلواپسی را در انسان پدید میآورد. به همین جهت، فرد مضطرب اغلب دلهره و نگرانیهایی دارد که ریشه آن را نمیشناسد. در این موقعیت، عباراتی چون (احساس میکنم اتّفاق بدی میخواهد برایم بیفتد)، (احساس میکنم دلم هری ریخت)، (آرام و قرار ندارم) و (احساس میکنم توی دلم خالی شده) بر زبان میراند. نشانههای اضطراب: الف) نشانههای هیجانی نظیر احساس اندوه، خشم، خجالت و... ب) نشانههای جسمانی نظیر عرق کردن (به خصوص در کف دستها)، افزایش ضربان قلب، لرزش اندامها و سردرد ج) نشانههای ادراکی نظیر بی توجهی در انتخاب، عدم توانایی در یادگیری، ضعف تمرکز حواس و فقدان تفکر. د) نشانههای روانی نظیر نداشتن قدرت انتخاب، نداشتن امید به آینده، احساس ناتوانی در مقابله با یک کار. اضطراب در اصل جزء ساختار شخصیت انسان است و اگر در حد اعتدال باشد موجب رشد و بالندگی انسان می شود. زیرا اضطراب موجب احساس مسؤولیت، انجام به موقع کارها، عمل به وعده، پیشگیری از خطرات احتمالی و انجام وظایف فردی و اجتماعی است اگر اضطراب در ساختار شخصیت نهادینه نشده باشد ما هیچ گاه برای درمان به پزشک مراجعه نمی کنیم، یک راننده شب تا صبح پشت فرمان بیدار نخواهد بود و ما کارهایمان را به موقع انجام نمی دهیم و خودمان را برای امتحان آماده نمی کنیم. اما گاهی اوقات عواملی باعث افزایش این اضطراب می شود به گونه ای که بر عملکرد انسان تأثیر منفی می گذارد و در واقع مزاحم انجام صحیح کار و تکالیف می گردد و حتی اضطراب و نگرانی ممکن است موجب خطر آفرینی برای انسان و دیگران شود این گونه اضطراب ها در واقع اضطراب مرضی است و نیاز به درمان دارد. اما سؤال اینجاست که چه عواملی موجب این اضطراب مرضی و خطرآفرین و آسیب زا می شود. پاسخ به این سؤال امری است دشوار زیرا عوامل گوناگونی می تواند موجب اضطراب و نگرانی افراد شود و هر کس با توجه به شخصیتی که دارد و شرایط زمانی و مکانی و شغلی و همچنین میزان آسیب پذیری و قوت و ضعف سیستم ایمنی او ممکن است تحت شرایطی دچار اضطراب و نگرانی شود در حالی که ممکن است همین شرایط برای فرد دیگری اضطراب زا نباشد. بنابراین نمی توان عوامل اضطراب را دقیقا مشخص کرد و در تعریف اضطراب نیز آمده است اضطراب ترسی است مبهم که عامل آن مشخص نیست اما به طور کلی می توان گفت حوادث ناگوار دوران کودکی، حوادث غیر منتظره در زمان فعلی برای انسان اتفاق می افتد، بیماری های صعب العلاج، عدم مهارت های کافی برای به عهده گرفتن مسؤولیت، عدم مهارت های اجتماعی و ارتباطی و به عبارت دیگر کمرویی را می توان از جمله عوامل روان شناختی اضطراب نامید و از نظر دینی ضعف اعتقادات و باورهای دینی یا ضعف ایمان، گناهانی که فرد مرتکب می شود، انجام ندادن تکالیف شرعی و بالاخره دوری از خداوند و معنویت می تواند زمینه بروز اضطراب را در فرد به وجود آورد. اما مقابله با اضطراب: درمان اضطراب یا هر بیماری روانی دیگر همان طور که خودتان نیز اطلاع دارید، نیاز به جلسات مشاوره حضوری با مشاور روان شناس دارد تا ابتدا مشکل شناسایی و سپس راه های مقابله با آن ارائه شود. برای مقابله با اضطراب ابتداء باید ریشه بروز اضطراب را از طریق جلسات روان درمانی جستجو کرد و سپس به درمان پرداخت که بیان آن در این نوشتار نمی گنجد. از نظر دینی راه مقابله با اضطراب ها و نگرانی ها، تقویت ایمان، اجتناب از گناه، شناخت تکلیف و انجام وظایف وظایف دینی، ذکر و یاد خدا، تلاوت آیات قرآن، خواندن ادعیه با توجه به معانی آنها، معاشرت با افراد مؤمن و متقی که از آرامش روانی نسبتا بالایی برخوردارند، شرکت در مجالس مذهبی از جمله راه های مقابله با اضطراب و نگرانی است. راهکارهای درمان اضطراب از دیدگاه دین: الف)یادخدا: قرآن کریم با یک جمله کوتاه و پر مغز؛ مطمئن ترین و نزدیک ترین راه را نشان داده و می گوید: (الا بذکر الله تطمئن القلوب؛ بدانید که یاد خدا آرامش بخش دلهاست). در اینجا لازم است به عواملی اشاره شود که بوسیله یاد خدا از بین می رود. 1. گاهی اضطراب و نگرانی به خاطر آینده تاریک و مبهمی است که در برابر فکر انسان خودنمایی می کند، احتمال زوال نعمت ها، گرفتاری در چنگال دشمن، ضعف و بیماری و ناتوانی و درماندگی و احتیاج، همه این ها آدمی را رنج می دهد، اما ایمان به خداوند قادر متعال خداوند رحیم و مهربان، خدایی که همواره کفالت بندگان را بر عهده دارد، می تواند این گونه نگرانی ها را از میان ببرد و به او آرامش دهد که تو در برابر حوادث آینده درمانده نیستی، خدایی دارای توانا، قادر و مهربان. 2.گاه گذشته تاریک زندگی، فکر انسان را به خود مشغول می دارد و او را نگران می کند. نگرانی که از گناهانی که انجام داده از کوتاهی ها و لغزش ها، اما توجه به اینکه خداوند، غفار، توبه پذیر و رحیم و غفور است به او آرامش می دهد و به او می گوید: عذر تقصیر به پیشگاه چنین خدایی ببر، از گشته عذرخواهی کن و در مقام جبران بر آ، که او بخشنده است و جبران کردن امکان پذیر. 3. ضعف و ناتوانی انسان در برابرعوامل طبیعی و گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلی و خارجی او را نگران می سازد. اما هنگامی که به یاد خدا می افتد و متکی به قدرت و رحمت او می شود، قلبش آرام می گیرد، با خود می گوید: آری من تنها نیستم، من در سایه خدا، بی نهایت قدرت دارم. قهرمانی های مجاهدان راه خدا در جنگ ها، چه در گذشته و چه در حال و سلحشوری های اعجاب انگیز و خیره کننده آنان، حتی در آن جایی که تک و تنها بوده اند بیانگر آرامشی است که در سایه ایمان پیدا می شود. 4. گاهی ریشه نگرانی ها، احساس پوچی زندگی و بی هدفی بودن آن است ولی آن کس که به خدا ایمان دارد و در مسیر تکاملی زندگی را به عنوان یک هدف بزرگ پذیرفته است و تمام برنامه ها و حوادث زندگی را در همین خط می بیند، نه از زندگی احساس پوچی می کند و نه همچون افراد بی هدف و مردد سرگردان و مضطرب است. 5. عامل دیگر نگرانی آن است که انسان گاهی برای رسیدن به یک هدف زحمت زیادی متحمل می شود اما کسی را نمی بیند که برای زحمات او ارزش قائل شود و قدردانی و تشکر کند. این ناسپاسی او را شدیداً رنج می دهد و در یک حالت اضطراب و نگرانی فرو می برد اما هنگامی که احساس کند کسی از تمام تلاش ها و کوشش هایش آگاه است و به همه آنها ارج می دهد و برای همه پاداش می دهد، دیگر چه جای نگرانی و ناآرامی است؟ 6. سوءظن ها و توهمات و خیالات پوچ یکی دیگر از عوامل نگرانی است که بسیاری از مردم در زندگی خود از آن رنج می برند ولی چون می توان انکار کرد که توجه به خدا و لطف بی پایان او و دستور به حسن ظن و خوش گمانی که وظیفه هر فرد با ایمانی است این حالت رنج آور را از بین می برد و آرامش و اطمینان جای آنرا می گیرد. 7. دنیا پرستی و دلباختگی در برابر زرق و برق زندگی مادی یکی از بزرگترین عوامل اضطراب و نگرانی انسان است، تا آنجا که گاهی عدم دستیابی به رنگ خاصی از لباس یا کفش یا کلاه و یا یکی از هزاران وسایل زندگی، ساعت ها و یا روزها و هفته ها فکر دنیاپرستان را آرام و مشوش می سازد. اما ایمان به خدا و توجه به آزادگی مؤمن که همیشه با زهد و پارسایی سازنده و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگی مادی همراه است به همه این اضطراب ها پایان می دهد. 8. عامل مهم دیگر نگرانی ، ترس و اضطراب، ترس و وحشت از مرگ است که همیشه روح انسانها را آزار می داده است و از آنجا که امکان مرگ مخصوص سنین بالا نیست بلکه در سنین دیگر مخصوصاً هنگام بیماری ها ، جنگ و ناامنی وجود دارد، این نگرانی می تواند عمومی باشد. این اضطراب و نگرانی وقتی کاملاً بجاست که مرگ را به معنای فنا و نیستی و پایان همه چیز بدانیم و باید از چنین مرگی که نقطه پایان همه آرزوها و موفقیتها و خواست های انسان است، ترسید. اما هرگاه در سایه ایمان به خدا به مرگ را دریچه ای به زندگی وسیعتر و و الاتر بدانیم و گذشتن از گذرگاه مرگ را همچون عبور از دالان زندان و رسیدن به یک فضای آزاد بشمریم دیگر این نگرانی بی معنا است بلکه چنین مرگی هرگاه در مسیر انجام وظیفه باشد، دوست داشتنی و خواستی است. همه عواملی که برای ایجاد نگرانی و ترس و اضطراب بیان شد، در برابر ایمان به خدا، ذوب و بی رنگ می گردد و با یاد خدا می توان به آرامش حقیقی و بادوام رسید. ب) ترک گناه: نکته اساسی این است که چون روح انسان یک حقیقت ماورایی و عرشی است ،اعمال و کارهایی که وی را از خدا ،جدا و نا آشنا می سازد ،موجب خستگی و احساس بی ریشگی آن می شود و در این هنگام ناهنجاریهای روانی از جمله : استرس و اضطراب در روح پدید می آید و شادی را از زندگی او می زداید .بدیهی است که دست کشیدن از اعمالی که موجب این پدیده در روح گشته و روی آوردن به افعال ایمانی و آن چه روح آدمی را به سوی خدا جلب و جذب می نماید حلّال مشکل خواهد بود و اطمینان وقوت قلب را به ارمغان خواهد آورد . ج. تخلیه هیجانی : یکی از جنبه های ارزنده و مهم نهادهای مذهبی، وابستگی روحانی شدیدی است که پیروان یک مذهب به پایه های اصول اعتقادی آن دارند; به طوری که خالصانه وآگاهانه به آن عشق ورزیده، دستورهای آن را تعبدا اجرا می کنند .فرد با ارتباط معنوی که از طریق انجام دستورات دینی بوجود می آورد،بسیاری از هیجانهای خود را تخلیه می کند. یکی از مصادیق این عشق واعتقاد خالصانه را می توان در زیارتگاه ها و قبور ائمه از جمله مشهد مقدس مشاهده کرد . دراین مکان مقدس، همه ساله زائران بسیاری اعم از پیر و جوان سر از پا نشناخته و نیازمند، معتقد، خالص، مملو از هیجانات و احساسات مذهبی گرد حرم مطهر تجمع می کنند و به جز دعاهایی که به صورت گروهی یا فردی خوانده می شود، اکثر زوار محکم به ضریح چسبیده، آن را می بوسند و در آغوش می کشند و امام را با تمام آرزوها و غم و غصه های خود مورد خطاب قرار می دهند وبه یاری می طلبند . اثرات روانی برقراری چنین ارتباطی با امام وآزاد شدن هیجاناتی که همراه دعا ونیایش ایجاد می شود، به وضوح درحالت روانی ورفتاری فرد مؤمن مشهود است . اثرات روانی چنین عمل مذهبی در افراد مختلف، متفاوت است . رهایی روانی بعد از این نوع ارتباط با امام موضوعی واقعی است واین تجربه اغلب با علاقه، وفاداری وخلوص نیت فرد ارتباط دارد بدیهی است که از نظر شیعه غیر از برداشت های فوق، نکات واهداف عمیق تری نیز در زیارت عتبات متبرکه نهفته است . د.لذت معنوی: یکی دیگر از آثار ایمان مذهبی، برخورداری بیش تر از یک سلسله لذت هاست که (لذت معنوی) نامیده می شود. انسان دوگونه لذت دارد: یک نوع لذت هایی است که به یکی از حواس انسان تعلّق دارد و در اثر برقراری ارتباط میان یک عضو با جهان خارج حاصل می شود؛ مانند لذتی که چشم از دیدن و گوش از راه شنیدن و دهان از راه چشیدن و لامسه از راه تماس می برد. نوع دیگر لذت هایی است که با عمق روح و جان آدمی مربوط است و به هیچ عضو خاصی مربوط نیست و تحت تأثیر برقراری رابطه با یک ماده بیرونی حاصل نمی شود؛ مانند لذتی که انسان از احسان و خدمت، یا از محبوبیت و احترام، و یا از موفقیت خود یا موفقیت فرزند خود می برد که نه به عضو خاصی تعلّق دارد و نه تحت تأثیر مستقیم یک عامل مادی خارجی است. لذات معنوی از لذات مادی، هم قوی ترند و هم پایدارتر. لذت عبادت و پرستش خدا برای کسانی که قدر آن را می دانند از این گونه لذات است. عابدان عارف، که عبادتشان همراه با حضور و خضوع و استغراق است، بالاترین لذت ها را از عبادت می برند. در زبان دین، از (طعم ایمان) و (حلاوت ایمان) یاد شده است. ایمان حلاوتی دارد فوق همه حلاوت ها، لذّت معنوی آن گاه مضاعف می شود که کارهایی از قبیل کسب علم، احسان، خدمت، موفقیت و پیروی از حس دینی ناشی گردد و برای خدا انجام شود و در قلمرو (عبادت) قرار گیرد. بالاترین و بهترین تأثیر لذت معنوی کاهش و رفع اضطراب ناشی از عوامل درونی و بیرونی است. ه .امیدواری: فرد با ایمان با ابزار خوش بینی و در پرتو روشن دلی، به نتیجه مطلوب تلاش های خود امیدوار است. در منطق فرد با ایمان، جهان نسبت به تلاش های او بی طرف و بی تفاوت نیست، بلکه دستگاه آفرینش حامی افرادی است که در راه حق و حقیقت و درستی و عدالت و خیرخواهی تلاش می کنند: (ان تَنصُروا اللّهَ یَنصُرکُم) (محمد: 7)؛ اگر خدا را یاری کنید (در راه حق گام بردارید) خداوند شما را یاری می کند. اجر و پاداش نیکوکاران هرگز هدر نمی رود: (اِنَّ اللّهَ لا یُضیعُ اَجرَ المُحسنین) (توبه: 90)؛ فرد با ایمان به کمک خداوند امیدوار است و در بحران های زندگی و برای دست یابی به اهدافش دست یاری به سوی خدا دراز می کند و این امید به خدا مانع از ابتلا به اضطراب می شود. و. کاهش ناراحتی ها: بشر در زندگی، خواه ناخواه، همچنان که خوشی ها، شیرینی ها، به دست آوردن ها و کام یابی هایی دارد، رنج ها، مصایب، شکست ها، از دست دادن ها، تلخی ها و ناکامی هایی نیز دارد و روشن است که بشر موظّف است با طبیعت دست و پنجه نرم کند، تلخی ها را به شیرینی تبدیل نماید. اما برخی از حوادث جهان مثل پیری قابل پیش گیری و یا برطرف ساختن نیست. انسان، خواه ناخواه به سوی پیری گام برمی دارد، چراغ عمرش رو به خاموشی می گراید و ناتوانی، ضعف، پیری و سایر عوارض چهره زندگی را دگرگون و فرد را ناراحت می کنند. علاوه بر این، اندیشه مرگ و نیستی، چشم بستن از هستی، جدایی از کسانی که به آن ها دل بستگی داشته است، رفتن و جهان را به دیگران واگذاشتن، به نوعی دیگر انسان را رنج می دهد و سبب اضطراب می شود. ایمان مذهبی در انسان نیروی مقاومت می آفریند و تلخی ها را قابل تحمّل می گرداند. انسان با ایمان می داند هر چیزی در جهان حساب معیّنی دارد و اگر واکنش در برابر تلخی ها به نحو مطلوب باشد، به فرض این که خود این تلخی غیر قابل جبران باشد، به نحوی دیگر از طرف خداوند متعال جبران می شود. پیری به حکم این که پایان کار نیست و به علاوه، یک فرد با ایمان همواره فراغت خویش را با تلاش و کوشش و عبادت و انس با ذکر خدا پر می کند، مطبوع و دوست داشتنی می گردد، به طوری که لذت زندگی در دوره پیری برای مردم خداپرست از دوره جوانی بیش تر می گردد. قیافه مرگ در چشم فرد با ایمان با آنچه در چشم فرد بی ایمان می نماید، انتقال از دنیایی فانی و گذرا به دنیایی باقی و پایدار و از جهانی کوچک تر به جهانی بزرگ تر است. مرگ منتقل شدن از جهان عمل و کشت به جهان نتیجه و محصول است. از این رو، چنین فردی نگرانی ها و اضطراب خویش را از مرگ، با کوشش در کارهای نیک، که در زبان دین (عمل صالح) نامیده می شود، برطرف می سازد و از نزدیک شدن مرگ دچار اضطراب نمی شود. راهکارهای کاربردی : 1.باید مراقب خواب خود باشید یک خواب خوب در طول شب در اتاقی پر از هوای تازه و جای راحت باعث می شود تا برای شروع یک روز جدید آماده شوید . 2. به طور منظم و چند بار در هفته ورزش کنید و تا می توانید راه بروند .پیاده روی و شنا از ورطش های مفید جهت کم نمودن اضطراب می باشند. 3. جهت نهار خوردن وقت کافی بگذارید و در طول روز زیاد آب بخورید . 4. وقتی سخت مشغول کاری هستید به خودتان استراحت بدهید و در این مدت شکلات نخورید و هر 5 دقیقه با یکی از افراد خانواده صحبت کنید . 5. کار هایی را که دوست دارید انجام دهید را شروع نمایید مثلاً اگر به کامپیوتر علاقه دارید در آن کلاس ثبت نام کنند . 6. تا حد انفجار بخندید خنده باعث رشد هورمون هایی می شود که آرامش بخش و تسکین دهنده هستند خوش اخلاقی و خوش بینی هم 2 عامل موثر ضد اضطراب هستند . 7. خانواده و دوستانتان را فراموش نکنید اگر زندگی اجتماعی و خانوادگی رضایت بخشی داشته باشید به راحتی می توانید مشکلات خود را با کمک آنان حل کنید . 8. درست نفس کشیدن را یاد بگیرید با تنفس درست استرس را از خودتان دور کنید . خواهر گرامی، اعتماد شما به این نهاد در عبوراز ناملایمات و ابهامات، افتخاریست که خدا را بر آن شاکریم. منتظر مکاتبات بعدی شما و آگاهی از روند اجرای راهکارها هستیم.
برای درمان وسواس فکری و در شستشو و بدبینی چه کار کنم و ترس و اضطراب چه کار کنم؟ من در کل فردی حساس و زودرنج و کم طاقت و ظرفیت و کم حوصله هستم برای درمان اینها چه کار کنم؟
برای درمان وسواس فکری و در شستشو و بدبینی چه کار کنم و ترس و اضطراب چه کار کنم؟ من در کل فردی حساس و زودرنج و کم طاقت و ظرفیت و کم حوصله هستم برای درمان اینها چه کار کنم؟
دانشجوی گرامی سوالتان در عین کوتاهی ,خود شامل حداقل چهار موضوع مهم هست (وسواس فکری , وسواس عملی , اضطرب , زودرنجی و حساسیت ) لذا از آنجا که در نامه شماره 5 مفصل در مورد وسواس مطالب مفیدی خدمتتان ارسال کرده بودیم , در این مکاتبه اضطراب را که میتواند منشاء و زمینه تمام موارد دیگر نیز باشد مورد بررسی قرار می دهیم و مطالبی در این باره تقدیم نگاهتان میکنیم .امیدواریم که راهنمای خوبی برای شما واقع گردد. شما میتوانید راهکارهای رفع زود رنجی و حساسیت را در مکاتبه بعدی خود از ما بخواهید.
تعریف اضطراب: اضطراب - همان طور که روانشناسان تعریف کردهاند - نوعی نا آرامی مبهم و نامعلوم است و به حساسیتهای روانی و جسمانی ای که انسان در پاسخ به تهدید حقیقی یا خیالی ابراز میدارد، اشاره میکند. در واقع اضطراب نوعی احساس ناخوشایند مبهم است و اسباب دلواپسی را در انسان پدید میآورد. به همین جهت، فرد مضطرب اغلب دلهره و نگرانیهایی دارد که ریشه آن را نمیشناسد. در این موقعیت، عباراتی چون (احساس میکنم اتّفاق بدی میخواهد برایم بیفتد)، (احساس میکنم دلم هری ریخت)، (آرام و قرار ندارم) و (احساس میکنم توی دلم خالی شده) بر زبان میراند.
نشانههای اضطراب:
الف) نشانههای هیجانی نظیر احساس اندوه، خشم، خجالت و...
ب) نشانههای جسمانی نظیر عرق کردن (به خصوص در کف دستها)، افزایش ضربان قلب، لرزش اندامها و سردرد
ج) نشانههای ادراکی نظیر بی توجهی در انتخاب، عدم توانایی در یادگیری، ضعف تمرکز حواس و فقدان تفکر.
د) نشانههای روانی نظیر نداشتن قدرت انتخاب، نداشتن امید به آینده، احساس ناتوانی در مقابله با یک کار.
اضطراب در اصل جزء ساختار شخصیت انسان است و اگر در حد اعتدال باشد موجب رشد و بالندگی انسان می شود. زیرا اضطراب موجب احساس مسؤولیت، انجام به موقع کارها، عمل به وعده، پیشگیری از خطرات احتمالی و انجام وظایف فردی و اجتماعی است اگر اضطراب در ساختار شخصیت نهادینه نشده باشد ما هیچ گاه برای درمان به پزشک مراجعه نمی کنیم، یک راننده شب تا صبح پشت فرمان بیدار نخواهد بود و ما کارهایمان را به موقع انجام نمی دهیم و خودمان را برای امتحان آماده نمی کنیم. اما گاهی اوقات عواملی باعث افزایش این اضطراب می شود به گونه ای که بر عملکرد انسان تأثیر منفی می گذارد و در واقع مزاحم انجام صحیح کار و تکالیف می گردد و حتی اضطراب و نگرانی ممکن است موجب خطر آفرینی برای انسان و دیگران شود این گونه اضطراب ها در واقع اضطراب مرضی است و نیاز به درمان دارد. اما سؤال اینجاست که چه عواملی موجب این اضطراب مرضی و خطرآفرین و آسیب زا می شود.
پاسخ به این سؤال امری است دشوار زیرا عوامل گوناگونی می تواند موجب اضطراب و نگرانی افراد شود و هر کس با توجه به شخصیتی که دارد و شرایط زمانی و مکانی و شغلی و همچنین میزان آسیب پذیری و قوت و ضعف سیستم ایمنی او ممکن است تحت شرایطی دچار اضطراب و نگرانی شود در حالی که ممکن است همین شرایط برای فرد دیگری اضطراب زا نباشد. بنابراین نمی توان عوامل اضطراب را دقیقا مشخص کرد و در تعریف اضطراب نیز آمده است اضطراب ترسی است مبهم که عامل آن مشخص نیست اما به طور کلی می توان گفت حوادث ناگوار دوران کودکی، حوادث غیر منتظره در زمان فعلی برای انسان اتفاق می افتد، بیماری های صعب العلاج، عدم مهارت های کافی برای به عهده گرفتن مسؤولیت، عدم مهارت های اجتماعی و ارتباطی و به عبارت دیگر کمرویی را می توان از جمله عوامل روان شناختی اضطراب نامید و از نظر دینی ضعف اعتقادات و باورهای دینی یا ضعف ایمان، گناهانی که فرد مرتکب می شود، انجام ندادن تکالیف شرعی و بالاخره دوری از خداوند و معنویت می تواند زمینه بروز اضطراب را در فرد به وجود آورد.
اما مقابله با اضطراب: درمان اضطراب یا هر بیماری روانی دیگر همان طور که خودتان نیز اطلاع دارید، نیاز به جلسات مشاوره حضوری با مشاور روان شناس دارد تا ابتدا مشکل شناسایی و سپس راه های مقابله با آن ارائه شود. برای مقابله با اضطراب ابتداء باید ریشه بروز اضطراب را از طریق جلسات روان درمانی جستجو کرد و سپس به درمان پرداخت که بیان آن در این نوشتار نمی گنجد.
از نظر دینی راه مقابله با اضطراب ها و نگرانی ها، تقویت ایمان، اجتناب از گناه، شناخت تکلیف و انجام وظایف وظایف دینی، ذکر و یاد خدا، تلاوت آیات قرآن، خواندن ادعیه با توجه به معانی آنها، معاشرت با افراد مؤمن و متقی که از آرامش روانی نسبتا بالایی برخوردارند، شرکت در مجالس مذهبی از جمله راه های مقابله با اضطراب و نگرانی است.
راهکارهای درمان اضطراب از دیدگاه دین:
الف)یادخدا:
قرآن کریم با یک جمله کوتاه و پر مغز؛ مطمئن ترین و نزدیک ترین راه را نشان داده و می گوید: (الا بذکر الله تطمئن القلوب؛ بدانید که یاد خدا آرامش بخش دلهاست). در اینجا لازم است به عواملی اشاره شود که بوسیله یاد خدا از بین می رود.
1. گاهی اضطراب و نگرانی به خاطر آینده تاریک و مبهمی است که در برابر فکر انسان خودنمایی می کند، احتمال زوال نعمت ها، گرفتاری در چنگال دشمن، ضعف و بیماری و ناتوانی و درماندگی و احتیاج، همه این ها آدمی را رنج می دهد، اما ایمان به خداوند قادر متعال خداوند رحیم و مهربان، خدایی که همواره کفالت بندگان را بر عهده دارد، می تواند این گونه نگرانی ها را از میان ببرد و به او آرامش دهد که تو در برابر حوادث آینده درمانده نیستی، خدایی دارای توانا، قادر و مهربان.
2.گاه گذشته تاریک زندگی، فکر انسان را به خود مشغول می دارد و او را نگران می کند. نگرانی که از گناهانی که انجام داده از کوتاهی ها و لغزش ها، اما توجه به اینکه خداوند، غفار، توبه پذیر و رحیم و غفور است به او آرامش می دهد و به او می گوید: عذر تقصیر به پیشگاه چنین خدایی ببر، از گشته عذرخواهی کن و در مقام جبران بر آ، که او بخشنده است و جبران کردن امکان پذیر.
3. ضعف و ناتوانی انسان در برابرعوامل طبیعی و گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلی و خارجی او را نگران می سازد. اما هنگامی که به یاد خدا می افتد و متکی به قدرت و رحمت او می شود، قلبش آرام می گیرد، با خود می گوید: آری من تنها نیستم، من در سایه خدا، بی نهایت قدرت دارم. قهرمانی های مجاهدان راه خدا در جنگ ها، چه در گذشته و چه در حال و سلحشوری های اعجاب انگیز و خیره کننده آنان، حتی در آن جایی که تک و تنها بوده اند بیانگر آرامشی است که در سایه ایمان پیدا می شود.
4. گاهی ریشه نگرانی ها، احساس پوچی زندگی و بی هدفی بودن آن است ولی آن کس که به خدا ایمان دارد و در مسیر تکاملی زندگی را به عنوان یک هدف بزرگ پذیرفته است و تمام برنامه ها و حوادث زندگی را در همین خط می بیند، نه از زندگی احساس پوچی می کند و نه همچون افراد بی هدف و مردد سرگردان و مضطرب است.
5. عامل دیگر نگرانی آن است که انسان گاهی برای رسیدن به یک هدف زحمت زیادی متحمل می شود اما کسی را نمی بیند که برای زحمات او ارزش قائل شود و قدردانی و تشکر کند. این ناسپاسی او را شدیداً رنج می دهد و در یک حالت اضطراب و نگرانی فرو می برد اما هنگامی که احساس کند کسی از تمام تلاش ها و کوشش هایش آگاه است و به همه آنها ارج می دهد و برای همه پاداش می دهد، دیگر چه جای نگرانی و ناآرامی است؟
6. سوءظن ها و توهمات و خیالات پوچ یکی دیگر از عوامل نگرانی است که بسیاری از مردم در زندگی خود از آن رنج می برند ولی چون می توان انکار کرد که توجه به خدا و لطف بی پایان او و دستور به حسن ظن و خوش گمانی که وظیفه هر فرد با ایمانی است این حالت رنج آور را از بین می برد و آرامش و اطمینان جای آنرا می گیرد.
7. دنیا پرستی و دلباختگی در برابر زرق و برق زندگی مادی یکی از بزرگترین عوامل اضطراب و نگرانی انسان است، تا آنجا که گاهی عدم دستیابی به رنگ خاصی از لباس یا کفش یا کلاه و یا یکی از هزاران وسایل زندگی، ساعت ها و یا روزها و هفته ها فکر دنیاپرستان را آرام و مشوش می سازد. اما ایمان به خدا و توجه به آزادگی مؤمن که همیشه با زهد و پارسایی سازنده و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگی مادی همراه است به همه این اضطراب ها پایان می دهد.
8. عامل مهم دیگر نگرانی ، ترس و اضطراب، ترس و وحشت از مرگ است که همیشه روح انسانها را آزار می داده است و از آنجا که امکان مرگ مخصوص سنین بالا نیست بلکه در سنین دیگر مخصوصاً هنگام بیماری ها ، جنگ و ناامنی وجود دارد، این نگرانی می تواند عمومی باشد. این اضطراب و نگرانی وقتی کاملاً بجاست که مرگ را به معنای فنا و نیستی و پایان همه چیز بدانیم و باید از چنین مرگی که نقطه پایان همه آرزوها و موفقیتها و خواست های انسان است، ترسید. اما هرگاه در سایه ایمان به خدا به مرگ را دریچه ای به زندگی وسیعتر و و الاتر بدانیم و گذشتن از گذرگاه مرگ را همچون عبور از دالان زندان و رسیدن به یک فضای آزاد بشمریم دیگر این نگرانی بی معنا است بلکه چنین مرگی هرگاه در مسیر انجام وظیفه باشد، دوست داشتنی و خواستی است. همه عواملی که برای ایجاد نگرانی و ترس و اضطراب بیان شد، در برابر ایمان به خدا، ذوب و بی رنگ می گردد و با یاد خدا می توان به آرامش حقیقی و بادوام رسید.
ب) ترک گناه: نکته اساسی این است که چون روح انسان یک حقیقت ماورایی و عرشی است ،اعمال و کارهایی که وی را از خدا ،جدا و نا آشنا می سازد ،موجب خستگی و احساس بی ریشگی آن می شود و در این هنگام ناهنجاریهای روانی از جمله : استرس و اضطراب در روح پدید می آید و شادی را از زندگی او می زداید .بدیهی است که دست کشیدن از اعمالی که موجب این پدیده در روح گشته و روی آوردن به افعال ایمانی و آن چه روح آدمی را به سوی خدا جلب و جذب می نماید حلّال مشکل خواهد بود و اطمینان وقوت قلب را به ارمغان خواهد آورد .
ج. تخلیه هیجانی : یکی از جنبه های ارزنده و مهم نهادهای مذهبی، وابستگی روحانی شدیدی است که پیروان یک مذهب به پایه های اصول اعتقادی آن دارند; به طوری که خالصانه وآگاهانه به آن عشق ورزیده، دستورهای آن را تعبدا اجرا می کنند .فرد با ارتباط معنوی که از طریق انجام دستورات دینی بوجود می آورد،بسیاری از هیجانهای خود را تخلیه می کند.
یکی از مصادیق این عشق واعتقاد خالصانه را می توان در زیارتگاه ها و قبور ائمه از جمله مشهد مقدس مشاهده کرد . دراین مکان مقدس، همه ساله زائران بسیاری اعم از پیر و جوان سر از پا نشناخته و نیازمند، معتقد، خالص، مملو از هیجانات و احساسات مذهبی گرد حرم مطهر تجمع می کنند و به جز دعاهایی که به صورت گروهی یا فردی خوانده می شود، اکثر زوار محکم به ضریح چسبیده، آن را می بوسند و در آغوش می کشند و امام را با تمام آرزوها و غم و غصه های خود مورد خطاب قرار می دهند وبه یاری می طلبند . اثرات روانی برقراری چنین ارتباطی با امام وآزاد شدن هیجاناتی که همراه دعا ونیایش ایجاد می شود، به وضوح درحالت روانی ورفتاری فرد مؤمن مشهود است . اثرات روانی چنین عمل مذهبی در افراد مختلف، متفاوت است . رهایی روانی بعد از این نوع ارتباط با امام موضوعی واقعی است واین تجربه اغلب با علاقه، وفاداری وخلوص نیت فرد ارتباط دارد بدیهی است که از نظر شیعه غیر از برداشت های فوق، نکات واهداف عمیق تری نیز در زیارت عتبات متبرکه نهفته است .
د.لذت معنوی: یکی دیگر از آثار ایمان مذهبی، برخورداری بیش تر از یک سلسله لذت هاست که (لذت معنوی) نامیده می شود. انسان دوگونه لذت دارد: یک نوع لذت هایی است که به یکی از حواس انسان تعلّق دارد و در اثر برقراری ارتباط میان یک عضو با جهان خارج حاصل می شود؛ مانند لذتی که چشم از دیدن و گوش از راه شنیدن و دهان از راه چشیدن و لامسه از راه تماس می برد. نوع دیگر لذت هایی است که با عمق روح و جان آدمی مربوط است و به هیچ عضو خاصی مربوط نیست و تحت تأثیر برقراری رابطه با یک ماده بیرونی حاصل نمی شود؛ مانند لذتی که انسان از احسان و خدمت، یا از محبوبیت و احترام، و یا از موفقیت خود یا موفقیت فرزند خود می برد که نه به عضو خاصی تعلّق دارد و نه تحت تأثیر مستقیم یک عامل مادی خارجی است.
لذات معنوی از لذات مادی، هم قوی ترند و هم پایدارتر. لذت عبادت و پرستش خدا برای کسانی که قدر آن را می دانند از این گونه لذات است. عابدان عارف، که عبادتشان همراه با حضور و خضوع و استغراق است، بالاترین لذت ها را از عبادت می برند. در زبان دین، از (طعم ایمان) و (حلاوت ایمان) یاد شده است. ایمان حلاوتی دارد فوق همه حلاوت ها، لذّت معنوی آن گاه مضاعف می شود که کارهایی از قبیل کسب علم، احسان، خدمت، موفقیت و پیروی از حس دینی ناشی گردد و برای خدا انجام شود و در قلمرو (عبادت) قرار گیرد. بالاترین و بهترین تأثیر لذت معنوی کاهش و رفع اضطراب ناشی از عوامل درونی و بیرونی است.
ه .امیدواری: فرد با ایمان با ابزار خوش بینی و در پرتو روشن دلی، به نتیجه مطلوب تلاش های خود امیدوار است. در منطق فرد با ایمان، جهان نسبت به تلاش های او بی طرف و بی تفاوت نیست، بلکه دستگاه آفرینش حامی افرادی است که در راه حق و حقیقت و درستی و عدالت و خیرخواهی تلاش می کنند: (ان تَنصُروا اللّهَ یَنصُرکُم) (محمد: 7)؛ اگر خدا را یاری کنید (در راه حق گام بردارید) خداوند شما را یاری می کند. اجر و پاداش نیکوکاران هرگز هدر نمی رود: (اِنَّ اللّهَ لا یُضیعُ اَجرَ المُحسنین) (توبه: 90)؛ فرد با ایمان به کمک خداوند امیدوار است و در بحران های زندگی و برای دست یابی به اهدافش دست یاری به سوی خدا دراز می کند و این امید به خدا مانع از ابتلا به اضطراب می شود.
و. کاهش ناراحتی ها: بشر در زندگی، خواه ناخواه، همچنان که خوشی ها، شیرینی ها، به دست آوردن ها و کام یابی هایی دارد، رنج ها، مصایب، شکست ها، از دست دادن ها، تلخی ها و ناکامی هایی نیز دارد و روشن است که بشر موظّف است با طبیعت دست و پنجه نرم کند، تلخی ها را به شیرینی تبدیل نماید. اما برخی از حوادث جهان مثل پیری قابل پیش گیری و یا برطرف ساختن نیست. انسان، خواه ناخواه به سوی پیری گام برمی دارد، چراغ عمرش رو به خاموشی می گراید و ناتوانی، ضعف، پیری و سایر عوارض چهره زندگی را دگرگون و فرد را ناراحت می کنند. علاوه بر این، اندیشه مرگ و نیستی، چشم بستن از هستی، جدایی از کسانی که به آن ها دل بستگی داشته است، رفتن و جهان را به دیگران واگذاشتن، به نوعی دیگر انسان را رنج می دهد و سبب اضطراب می شود.
ایمان مذهبی در انسان نیروی مقاومت می آفریند و تلخی ها را قابل تحمّل می گرداند. انسان با ایمان می داند هر چیزی در جهان حساب معیّنی دارد و اگر واکنش در برابر تلخی ها به نحو مطلوب باشد، به فرض این که خود این تلخی غیر قابل جبران باشد، به نحوی دیگر از طرف خداوند متعال جبران می شود. پیری به حکم این که پایان کار نیست و به علاوه، یک فرد با ایمان همواره فراغت خویش را با تلاش و کوشش و عبادت و انس با ذکر خدا پر می کند، مطبوع و دوست داشتنی می گردد، به طوری که لذت زندگی در دوره پیری برای مردم خداپرست از دوره جوانی بیش تر می گردد. قیافه مرگ در چشم فرد با ایمان با آنچه در چشم فرد بی ایمان می نماید، انتقال از دنیایی فانی و گذرا به دنیایی باقی و پایدار و از جهانی کوچک تر به جهانی بزرگ تر است. مرگ منتقل شدن از جهان عمل و کشت به جهان نتیجه و محصول است. از این رو، چنین فردی نگرانی ها و اضطراب خویش را از مرگ، با کوشش در کارهای نیک، که در زبان دین (عمل صالح) نامیده می شود، برطرف می سازد و از نزدیک شدن مرگ دچار اضطراب نمی شود.
راهکارهای کاربردی :
1.باید مراقب خواب خود باشید یک خواب خوب در طول شب در اتاقی پر از هوای تازه و جای راحت باعث می شود تا برای شروع یک روز جدید آماده شوید .
2. به طور منظم و چند بار در هفته ورزش کنید و تا می توانید راه بروند .پیاده روی و شنا از ورطش های مفید جهت کم نمودن اضطراب می باشند.
3. جهت نهار خوردن وقت کافی بگذارید و در طول روز زیاد آب بخورید .
4. وقتی سخت مشغول کاری هستید به خودتان استراحت بدهید و در این مدت شکلات نخورید و هر 5 دقیقه با یکی از افراد خانواده صحبت کنید .
5. کار هایی را که دوست دارید انجام دهید را شروع نمایید مثلاً اگر به کامپیوتر علاقه دارید در آن کلاس ثبت نام کنند .
6. تا حد انفجار بخندید خنده باعث رشد هورمون هایی می شود که آرامش بخش و تسکین دهنده هستند خوش اخلاقی و خوش بینی هم 2 عامل موثر ضد اضطراب هستند .
7. خانواده و دوستانتان را فراموش نکنید اگر زندگی اجتماعی و خانوادگی رضایت بخشی داشته باشید به راحتی می توانید مشکلات خود را با کمک آنان حل کنید .
8. درست نفس کشیدن را یاد بگیرید با تنفس درست استرس را از خودتان دور کنید .
خواهر گرامی، اعتماد شما به این نهاد در عبوراز ناملایمات و ابهامات، افتخاریست که خدا را بر آن شاکریم. منتظر مکاتبات بعدی شما و آگاهی از روند اجرای راهکارها هستیم.
- [سایر] من دچار وسواس فکری زیادی هستم و خیلی به مسائل بی اهمیت فکر می کنم مثلا با وجود این که می دانم و مطمئن هستم که قضاوت و حرف فلان شخص راجع به من اشتباه است اما باز دچار اضطراب از حرف او می شوم کلا نسبت به همه چیز وسواس دارم لطفا راهنمایی بکنید که چه باید برای درمان دردم بکنم
- [سایر] فرق بین روانشناس وروانپزشک در شیوه در مانی چیست وبرایه مشکله روحی روانی بهتر است که به کدام متخصص مراجعه کرد مثلا من خودم مشکل اضطراب شدید افسردگی وسواس فکری خود کم بینی احساس تنش کمرویی کم حوصله گی دارم باید بکدامشان مراجعه کنم اگر مستقیما به روانپزشک مراجعه کنم اشکالی دارد وایا این بیماریهایی که گفتم در مان دارویی دارد
- [سایر] با سلام. خانم کهتری من در سوال با کد 955230 که از شما پرسیدم شما به من گفتین بیماری شما نوعی بیماری وسواس گونه است من به یک روان شناس بالینی که مراجعه کردم به من گفت این فکر های من اضطراب منتشر هست و روانپزشک من گفت که افسردگی است خانم کهتری به خدا دارم دیوونه میشم اینقد به نوع بیماریم فکر میکنم که سر درد میگیرم خسته شدم از زندگی افکار من این ها هستند که باعث اضطرابم میشند این افکار به همراه افکاری که در سوال کد 955230 به شما گفتم:ترس از گرفتن میگرن-ترس مرگ والدین-ترس از بیکاری-ترس از بی اختیاری ادراری -ترس از لرزش دست ها-ترس فراموش کردن کار های عملی پرستاری-فکر کردن به نوع بیماریم-ترس از اسیب رساندن دامادمان به من-وخیلی از ترس های دیگر که واقعا زیاد هستند ومن نمینونستم همه انها رو بگم وقتی روانشناسم اینجا یک هفته به من مهلت میداد که فکر هایم را براش ببرم نزدیک به پنجاه فکر اضطراب اور براش مینویسم که میگفت خیلی زیاد هست و میگفت ترس های تو اضطراب منتشر هست چون در خیلی از زمینه ها ترس داری حالا من موندم واقعا بیماری من چیست چون روانپزشک قبلی من نیز میگفت ocd خواهش میکنم به طور کامل برام توضیح دهید چون واقعا اضطراب دارم
- [سایر] با سلام خدمت شما خوهش میکنم شما پاسخ مرا بدهید من الان نزدیک1 سال و چند ماه است که درسم تموم شده دقیقا 3 چهار ماه بعد از فارغ التحصیلی احساس کردم که من دارم افسرده میشم ابتدا با شوق وشور فراوان دنبال کار گشتم ولی بی فایده بود تا اینکه بیخیال کار کردن شدم وخودمو مشغول به خواند درس کردم برای ارشد امتحان ارشدم هم دادم ولی الان نزدیک 5 ماه است که احساس میکنم نمی تونم افکارمو کنترل کنم احساس میکنم دچار وسواس فکری شدم میترسم به خاطر همین کارا دیوونه بشم وسواس منم هم یه جوری اوایل که باید روی آیینه اتاقم پارچه می انداختم ولی الان نه ولی یه جوری حساسیتم که همه چیز باید سر جای خودش باشه توی نوشتن وخواندن و ... چیزای دیگه باید دقت کنم که درست مثل همونارو بخونم بهتره بگم یه نوع وسواس فکری دچار شدم خواهشمندم به من در درمان این بیماری کمک کنید.متشکرم وهمیشه موفق باشد.
- [سایر] با سلام ت نبریک سال نو. چهار سال پیش دچار یک تعارض بسیار شدیدی شدم در رابطه با یک انتخاب، که باعث یک بیماری افسردگی شدید شد .خدا رو شکر بعد از شش ماه دست به انتخاب زدم و موفق هم شدم که باعث از بین رفتن کامل افسردگی شد به قدری از این انتخاب خود خرسند بودم که همیشه آرزو میکردم که این حس حال خوب تا همیشه با من بمونه .اما چند وقتی است که در هنگام تصمیم گیری دچار اضطراب و وسواس شدیدی میشم به طوری که میخوام هر چه سریعتر کار رو انجام بدم نمی دانم برای درمان این وسواس فکری که گاهی اوقات که به سراغم میاد باید چه کار کنم؟ ریشه این بیماری کجاست؟ باتشکر از راهنمایی شما
- [سایر] با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما. من مشکل وسواس فکری و اضطراب شدید و کمی هم افسردگی دارم که تا 4 سال قبل هیچ کدام از این مشکلاتو نداشتم تنها مشکلم کم رویی بود اما زمانی که خواستم این مشکلم را حل کنم دچار این مشکلات شدم الان به جایی رسیدم که احساس میکنم دیگه تحمل این مشکلاتو ندارم و تا کنون هم به دکتر مراجعه نکردم چون همیشه ترس داشتم دکتر هم نتواند به من کمکی بکنه ولی در حال حاظر دیگه به تنهایی نمی توانم با این مشکلات کنار بیام میخواستم اگه امکان داره ی روان شناس خوب در شهر اصفهان به من معرفی کنید و موضوع بعدی اینکه جایی خوندم داروی ریلوزول در درمان اضطراب و وسواس خیلی موثره میخواستم بدونم میتونم خودم این دارو رو مصرف کنم و اینکه عوارضش چیه در ضمن من خودم از قرص آلپروزلام استفاده میکنم البته فقط در شرایط خواص ولی با مصرف این قرص تمام مشکلاتم حل میشه و هر کاری که دلم بخواد میتونم انجام بدم. ممنوم از راهنماییتان
- [سایر] باعرض سلام و خسته نباشید خدمتتون عرض کنم مدتی است که احساس میکنم دچار وسواس فکری شدم مثلا وقتی با تلفن صحبت میکنم چندبار باید قطع کنم تا مطمئن بشم واقعا قطع شده،یا من هرروز در یک ایستگاه مثلا aپیاده میشم ولی اگه تو اتوبوس ازم اسم همون ایستگاه aرو بپرسن شک میکنم همونه یا نه و میگم نمیدونم،یا شمارش ها زیاد ،کار ی که انجام میدم باید چندبار تکرار کنم تا مطمئن بشم درسته و... در کنار این موارد خیلی حالت عصبانیت پیدا کردم اصلا حوصله هیچ شخصی یا کاری رو ندارم نمیتونم به یک مسئله ثابت فکر کنم ذهنم همش خسته است , و دوست دارم فقط بخوابم لطفا راهنماییم کنید ممنون
- [سایر] با سلام و خسته نباشید من 25 سالمه و در یک خانواده پر جمعیت و تقریبا پر تنش بزرگ شدم ومسئله ای که ذهن مرا به خود مشغول کرده این است که من از حدود دوران راهنمایی دچار وسواس فکری شده ام و رفته رفته هم بیشتر میشه و خودم میدونم که اینها را تلقین میکنم ولی باز اضطراب پیدا میکنم و در ذهنم تعدای حرکت انجام میدم وهمچنین بیشتر با دستها یه حرکتی را 3 بار تکرار میکنم و خودم روانشناسی خوندم و در این مورد اطلاعات دارم ولی میخواستم نظر شما را بدونم که چی کار کم و ریشه این مسئله بر میگرده به دوران نوجوانیم که یکی از پسرهای نوجوان فامیل مریض شد ومن تیک وفکر وسواسی پیدا کردم ممنون میشم که مرا راهنمایی کنید
- [سایر] با سلام.من تو دوران کودکی دختر با اعتماد به نفسی بودم اما از نوجونی یعنی 13 سالگی در اثر مرگ یکی از اقوام هم اعتماد به نفسمو از دست دادم هم اضطراب پیدا کردم هم وسواس فکری و عملی هم خیلی ترسو شدم از نوجوونی تا الان به روانپزشک و مشاورین زیادی مراجعه کردم که وسواسم خوب شد الان تا حد کمی وسواس فکری دارم.ولی تو زمینه اضطرابیم که خیلی دل شوره داشتم همش احساس میکردم میخواد اتفاق بدی بیفته اینا برطرف شد اما نه با داروهایی که روانپزشک داده بلکه با ورزش دارو های روانپزشکو که مصرف میکنم فقط خوابم بیش تر میشه هیچ تاثیری رو اضطرابم نداره تشخیص ایشون رفتار درمانی بود گفتن که به دارو نیازی نداری اما ترس زیاد دارم که یکیش ترس از تو جمع بودنه واکنش های بدنیم هم اول طپش قلبم خیلی میره بالا دستام یخ میکنه دهنم خشک میشه همه بدنم هم میلرزه لرزشش بیرونیه وقتی از اون موقعیت بیرون بیام همه حالت هام سریع از بین میره ولی این حالت ها باعث میشه خیلی تو جمع نباشم و احساس خجالت کنم یه قرص ایندرال10 که مال طپش قلبه میخورم وقتی اونو میخورم خوبم ولی چون طولانی مدت مصرف کردم یه روز نخورم همه بدنم میلرزه حالا دارم مصرف قرصو کم میکنم مثلا از یکی در روز شده یک چهارم در روز ولی باز این حالت های لرزش و اینام برگشته الان از همه اضطرابم فقط همین مونده من باید تا آخر عمر ایندرال10 مصرف کنم؟ چون عوارضم داره..تمرینای آرمیدگی رو یه روز انجام میدم بعد ول میکنم اونو باید چند بار در روز انجام بدم؟یه مدت که این تمرینارو 1 بار در روز انجام دادم باز لرزش داشتم میشه راهنمایی کنید؟
- [سایر] سلام مشاور عزیز ازتون خواهش میکنم که کمکم کنید خیلی وقته که دچار وسواس فکری خیلی شدید شدم.اولش وسواس عملی داشتم کمی بهتر شدم اما بعد از درس خوندن شروع شد . همیشه دوست داشتم همه مطالب کتاب درسی را اول بفهم و بعد بتوانم توضیح بدهم اینقدر روی این مسله حساس شدم که اضطراب گرفتم و الان که درس میخونم با این که میفهمم همش یه حسی بهم میگه نفهمیدم و دوباره شروع به خوندن میکنم و روی تمام کلمات خیلی فکر میکنم تا جایی که مفهومشان از بین میرود . و تازه با این حال با یه بدبختی به خودم میقبولونم که فهمیدم بعدش باید از خودم تایید بگیرم تا شاید دیگه بهش فکر نکنم مثلا روی یک کاغذ تیک بزنم. میخواهم مثل آدم های عادی یکبار بخونم و با اعتماد به نفس رها کنمش. این فکر به مفاهیم و تایید گرفتن حتی به جاهای دیگه هم کشیده مثلا باید با رها چک کنم که دنده ماشین رو خلاص کردم و ترمز دستی رو کشیدم و در ماشین رو قفل کردم. ما یک خانواده سه نفری هستیم من و پدر و مادرم. پدرم همیشه به نکات خیلی ریز توجه داره که فکر کنم مشکل من هم از همین قضیه ناشی میشه. ما مذهبی هم هستیم. خواهش میکنم کمک کنید با این که 14 واحد برداشتم همش وقت کم میارم.