تقلید به معنای رجوع جاهل به عالم است. علت اینکه مجتهدان، تقلید را بر مردم واجب کرده‌اند، این است که مردم را جاهل و بی‌سواد می‌دانند! همین نکته باعث می‌شود قشر تحصیل کرده، هرگز سراغ تقلید نروند و بگویند که اسلام، دین فطری بوده و امر فطری همگانی است نه تخصصی! پس چه ضرورتی دارد که حتما به مجتهد رجوع شود؟
تقلید به معنای رجوع جاهل به عالم است. علت اینکه مجتهدان، تقلید را بر مردم واجب کرده‌اند، این است که مردم را جاهل و بی‌سواد می‌دانند! همین نکته باعث می‌شود قشر تحصیل کرده، هرگز سراغ تقلید نروند و بگویند که اسلام، دین فطری بوده و امر فطری همگانی است نه تخصصی! پس چه ضرورتی دارد که حتما به مجتهد رجوع شود؟ یکم. اینکه (تقلید، رجوع جاهل به عالم است)، هیچ بار منفی برای مقلد ندارد؛ جاهل در اینجا، به معنای جاهل نسبی و کسی است که در مسائل شرعی، مجتهد و کارشناس نیست؛ هر چند خودش در مسائل دیگری متخصص و کارشناس باشد و یا حتّی در مسائل فقهی، از آگاهی نسبی خوبی برخوردار باشد. خودِ مجتهدان نیز در مسائل دیگر، به متخصص رجوع می‌کنند و این را از باب رجوع جاهل به عالم و اهل خبره می‌دانند. نمونه بارز آن امام خمینی بود که پزشک معالج ایشان گفت: تا به حال کسی را ندیده‌ام که این قدر در درمان، مطیع پزشک باشد. در جهان امروز، تحقیق در همه علوم برای یک نفر کاری غیر ممکن و غیر ضروری است. بسیاری از روحانیان نیز در مسائل شرعی تقلید می‌کنند؛ زیرا یا هنوز مقدمات اجتهاد را تحصیل نکرده‌اند و یا وقت خود را در تخصص‌های دیگر علوم دینی صرف می‌نمایند. دوم. اینکه گفته شد: (مجتهدان تقلید را بر مردم واجب کرده‌اند)، از دو جهت باطل است: 1. لزوم تقلید از مسائلی نیست که فتوای مجتهد در آن، برای مقلّد سودمند باشد؛ زیرا لزوم تقلید مسأله‌ای است عقلی که هر عاقلی آن را درمی‌یابد. پس اصل (لزوم تقلید)، تقلیدی نیست. آری، فروع تقلید، مانند بقا بر تقلید میت و امثال آن، از مسائل تقلیدی است. مکلف پس از آنکه خودش در مساله لزوم یا جواز تقلید، به نتیجه‌ای رسید و از مجتهدی تقلید کرد، فتاوای او برای مکلف اعتبار می‌یابد. 2. آیات و روایات نیز لزوم تقلید را تأیید کرده است؛ مانند آیه (فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ)؛نحل (16)، آیه 42؛ انبیا (21)، آیه 7.؛ (اگر نمی‌دانید از آگاهان بپرسید) و سخن امام صادق(ع): (و امّا مَن کان من الفُقِهاء صائِناً لِنَفْسِهِ حافِظاً لِدینهِ، مُخالِفاً لهواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه)؛وسائل الشیعه، ج 18، ص 94.؛ (هر کس از فقهای امّت ما که از نفس خود مواظبت کند و از دینش پاسداری کند، با هوای نفس مخالفت و فرمان مولای خود را اطاعت کند؛ سزاوار است که عوام از او تقلید کنند). به نظر می‌رسد، تبلیغ این فکر که علمای دین، مردم را جاهل به حساب می‌آورند و امثال آن، از تبلیغات نادرست کسانی است که می‌خواهند میان آنان و مردم فاصله ایجاد کنند. (احکام بلوغ و تقلید، سید مجتبی حسینی، کد: 5/500019)
عنوان سوال:

تقلید به معنای رجوع جاهل به عالم است. علت اینکه مجتهدان، تقلید را بر مردم واجب کرده‌اند، این است که مردم را جاهل و بی‌سواد می‌دانند! همین نکته باعث می‌شود قشر تحصیل کرده، هرگز سراغ تقلید نروند و بگویند که اسلام، دین فطری بوده و امر فطری همگانی است نه تخصصی! پس چه ضرورتی دارد که حتما به مجتهد رجوع شود؟


پاسخ:

تقلید به معنای رجوع جاهل به عالم است. علت اینکه مجتهدان، تقلید را بر مردم واجب کرده‌اند، این است که مردم را جاهل و بی‌سواد می‌دانند! همین نکته باعث می‌شود قشر تحصیل کرده، هرگز سراغ تقلید نروند و بگویند که اسلام، دین فطری بوده و امر فطری همگانی است نه تخصصی! پس چه ضرورتی دارد که حتما به مجتهد رجوع شود؟

یکم. اینکه (تقلید، رجوع جاهل به عالم است)، هیچ بار منفی برای مقلد ندارد؛ جاهل در اینجا، به معنای جاهل نسبی و کسی است که در مسائل شرعی، مجتهد و کارشناس نیست؛ هر چند خودش در مسائل دیگری متخصص و کارشناس باشد و یا حتّی در مسائل فقهی، از آگاهی نسبی خوبی برخوردار باشد.
خودِ مجتهدان نیز در مسائل دیگر، به متخصص رجوع می‌کنند و این را از باب رجوع جاهل به عالم و اهل خبره می‌دانند. نمونه بارز آن امام خمینی بود که پزشک معالج ایشان گفت: تا به حال کسی را ندیده‌ام که این قدر در درمان، مطیع پزشک باشد.
در جهان امروز، تحقیق در همه علوم برای یک نفر کاری غیر ممکن و غیر ضروری است. بسیاری از روحانیان نیز در مسائل شرعی تقلید می‌کنند؛ زیرا یا هنوز مقدمات اجتهاد را تحصیل نکرده‌اند و یا وقت خود را در تخصص‌های دیگر علوم دینی صرف می‌نمایند.
دوم. اینکه گفته شد: (مجتهدان تقلید را بر مردم واجب کرده‌اند)، از دو جهت باطل است:
1. لزوم تقلید از مسائلی نیست که فتوای مجتهد در آن، برای مقلّد سودمند باشد؛ زیرا لزوم تقلید مسأله‌ای است عقلی که هر عاقلی آن را درمی‌یابد. پس اصل (لزوم تقلید)، تقلیدی نیست. آری، فروع تقلید، مانند بقا بر تقلید میت و امثال آن، از مسائل تقلیدی است. مکلف پس از آنکه خودش در مساله لزوم یا جواز تقلید، به نتیجه‌ای رسید و از مجتهدی تقلید کرد، فتاوای او برای مکلف اعتبار می‌یابد.
2. آیات و روایات نیز لزوم تقلید را تأیید کرده است؛ مانند آیه (فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ)؛نحل (16)، آیه 42؛ انبیا (21)، آیه 7.؛ (اگر نمی‌دانید از آگاهان بپرسید) و سخن امام صادق(ع): (و امّا مَن کان من الفُقِهاء صائِناً لِنَفْسِهِ حافِظاً لِدینهِ، مُخالِفاً لهواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه)؛وسائل الشیعه، ج 18، ص 94.؛ (هر کس از فقهای امّت ما که از نفس خود مواظبت کند و از دینش پاسداری کند، با هوای نفس مخالفت و فرمان مولای خود را اطاعت کند؛ سزاوار است که عوام از او تقلید کنند).
به نظر می‌رسد، تبلیغ این فکر که علمای دین، مردم را جاهل به حساب می‌آورند و امثال آن، از تبلیغات نادرست کسانی است که می‌خواهند میان آنان و مردم فاصله ایجاد کنند. (احکام بلوغ و تقلید، سید مجتبی حسینی، کد: 5/500019)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین