با توجه به این که علما معصوم و مصوون از خطا نیستند، چرا ما باید از آنان تقلید نماییم؟ اگر آنان به خطا فتوا دهند چه کسی پاسخگو است، مقلد یا آن ها که چنین فتوا داده اند؟
با توجه به این که علما معصوم و مصوون از خطا نیستند، چرا ما باید از آنان تقلید نماییم؟ اگر آنان به خطا فتوا دهند چه کسی پاسخگو است، مقلد یا آن ها که چنین فتوا داده اند؟ در ابتدا گفتنی است؛ خطا در حکم و نظریه، اختصاص به مراجع ندارد در مورد یک پزشک هم این گونه نیست که همه تشخیص ها و نسخه های او درست باشد، بلکه قطعا در بین صدها نسخه ای که می¬دهد یکی هم اشتباه می شود. هم چنین در بین صدها فتوایی که یک فقیه صادر می کند احتمال این که برخی از آن ها اشتباه باشد وجود دارد. گر چه این چنین است ولی چاره ای هم غیر از این نیست وقتی دست ما از امام معصوم کوتاه شد راهی غیر از این باقی نمی ماند آیا می توان به دلیل وجود چند اشتباه در نسخه های پزشکان به طور کلی پزشکی را تعطیل کرد؟ بدیهی است که هیچ عاقلی به این سؤال پاسخ مثبت نمی دهد . وظیفه مرجع تقلید نیز استنباط صحیح احکام از منابع معتبر است و در این راه چنانچه واقع را کشف کند دو پاداش برای او در نظر گرفته می شود؛ پاداشی برای تلاش و کوشش او و پاداش دیگری به خاطر رسیدن به واقع و اگر به واقع نرسد، تنها پاداشی که به او داده خواهد شد به خاطر تلاش و کوشش او است. ضمن آن که عمل به این استنباط از سوی مرجع اجر خاص خودش را دارد. به همین دلیل گفته شده است(للمصیب اجران و للمخطی اجرٌ واحد) یعنی فقیهی که حکم فقهی صادر می‌کند اگر با واقعیت حکم الهی تطبیق کند دو اجر دارد، و اگر در استخراج و صدور حکم خطا کند، یک اجر می‌برد. از یاد نبریم که این پاداش، مخصوص خطاکارانی است که تمام تلاش خود را روشمندانه بکار بسته اند، امّا به دلایلی که خارج از اختیار آنها بوده است به واقعیت و حقیقت نرسیده اند. پس فقیهی که در مباحث فقهی و فروعات دینی پس از تحقیق و بررسی کافی به واقع نرسیده است نه تنها مستحق مجازات نیست، بلکه حتّی شایسته دریافت اجر و پاداش الهی نیز هست. اما وظیفه مقلد، پس از تعیین مرجع اعلم، عمل به فتوای مرجع است. چنانچه به آن فتوا عمل کند خواه مطابق با واقع باشد همانگونه که در اکثر قریب به اتفاق فتاوا این گونه است یا نباشد؛ به خاطر تعبدی که داشته، اجرش را خواهد دید و اگر از روی سستی و تنبلی به وظیفه خود عمل نکند، جزایش را نیز می بیند. آنچه مهم است دوری از سستی و کم کاری است. از این جهت اگر پژوهشگری تلاش کند و به خوبی وظیفه خودش را انجام دهد اگرچه به نتیجه نرسد اما حق الزحمه تلاش پژوهشی به او داده می شود. از نکات یاد شده، معلوم می شود که خداوند حکیم و مهربان، هیچ موقع خطای مجتهد را به پای مقلد و عمل یا عمل نکردن مقلد را به پای مجتهد نمی نویسد. چرا که در واقع هر کس در گرو عمل خود و پاسخ گوی آن است، لیکن عمل هر کسی باید آگاهانه و مبتنی بر شناخت و آگاهی باشد که یا این آگاهی تفصیلی و با کارشناسی خود طرف است (اجتهاد) و یا با رهنمود گرفتن از نظرات کارشناسی دیگران (تقلید)، بنابراین چه مقلد و چه مجتهد، هر کس پیامدهای اعمال خود را خواهد دید. بله، اگر مجتهد در نظر کارشناسی خیانت کند و نظر حق را نگوید و مقلد بدان پی نبرده باشد پاسخگوی پیامدهای اعمال نادرست مقلد نیز خواهد بود.
عنوان سوال:

با توجه به این که علما معصوم و مصوون از خطا نیستند، چرا ما باید از آنان تقلید نماییم؟ اگر آنان به خطا فتوا دهند چه کسی پاسخگو است، مقلد یا آن ها که چنین فتوا داده اند؟


پاسخ:

با توجه به این که علما معصوم و مصوون از خطا نیستند، چرا ما باید از آنان تقلید نماییم؟ اگر آنان به خطا فتوا دهند چه کسی پاسخگو است، مقلد یا آن ها که چنین فتوا داده اند؟

در ابتدا گفتنی است؛ خطا در حکم و نظریه، اختصاص به مراجع ندارد در مورد یک پزشک هم این گونه نیست که همه تشخیص ها و نسخه های او درست باشد، بلکه قطعا در بین صدها نسخه ای که می¬دهد یکی هم اشتباه می شود. هم چنین در بین صدها فتوایی که یک فقیه صادر می کند احتمال این که برخی از آن ها اشتباه باشد وجود دارد. گر چه این چنین است ولی چاره ای هم غیر از این نیست وقتی دست ما از امام معصوم کوتاه شد راهی غیر از این باقی نمی ماند آیا می توان به دلیل وجود چند اشتباه در نسخه های پزشکان به طور کلی پزشکی را تعطیل کرد؟ بدیهی است که هیچ عاقلی به این سؤال پاسخ مثبت نمی دهد .
وظیفه مرجع تقلید نیز استنباط صحیح احکام از منابع معتبر است و در این راه چنانچه واقع را کشف کند دو پاداش برای او در نظر گرفته می
شود؛ پاداشی برای تلاش و کوشش او و پاداش دیگری به خاطر رسیدن به واقع و اگر به واقع نرسد، تنها پاداشی که به او داده خواهد شد به خاطر تلاش و کوشش او است. ضمن آن که عمل به این استنباط از سوی مرجع اجر خاص خودش را دارد. به همین دلیل گفته شده است(للمصیب اجران و للمخطی اجرٌ واحد) یعنی فقیهی که حکم فقهی صادر می‌کند اگر با واقعیت حکم الهی تطبیق کند دو اجر دارد، و اگر در استخراج و صدور حکم خطا کند، یک اجر می‌برد.
از یاد نبریم که این پاداش، مخصوص خطاکارانی است که تمام تلاش خود را روشمندانه بکار بسته اند، امّا به دلایلی که خارج از اختیار آنها بوده است به واقعیت و حقیقت نرسیده اند. پس فقیهی که در مباحث فقهی و فروعات دینی پس از تحقیق و بررسی کافی به واقع نرسیده است نه تنها مستحق مجازات نیست، بلکه حتّی شایسته دریافت اجر و پاداش الهی نیز هست.
اما وظیفه مقلد، پس از تعیین مرجع اعلم، عمل به فتوای مرجع است. چنانچه به آن فتوا عمل کند خواه مطابق با واقع باشد همانگونه که در اکثر قریب به اتفاق فتاوا این گونه است یا نباشد؛ به خاطر تعبدی که داشته، اجرش را خواهد دید و اگر از روی سستی و تنبلی به وظیفه خود عمل نکند، جزایش را نیز می بیند. آنچه مهم است دوری از سستی و کم کاری است. از این جهت اگر پژوهشگری تلاش کند و به خوبی وظیفه خودش را انجام دهد اگرچه به نتیجه نرسد اما حق الزحمه تلاش پژوهشی به او داده می شود.
از نکات یاد شده، معلوم می شود که خداوند حکیم و مهربان، هیچ موقع خطای مجتهد را به پای مقلد و عمل یا عمل نکردن مقلد را به پای مجتهد نمی نویسد. چرا که در واقع هر کس در گرو عمل خود و پاسخ گوی آن است، لیکن عمل هر کسی باید آگاهانه و مبتنی بر شناخت و آگاهی باشد که یا این آگاهی تفصیلی و با کارشناسی خود طرف است (اجتهاد) و یا با رهنمود گرفتن از نظرات کارشناسی دیگران (تقلید)، بنابراین چه مقلد و چه مجتهد، هر کس پیامدهای اعمال خود را خواهد دید. بله، اگر مجتهد در نظر کارشناسی خیانت کند و نظر حق را نگوید و مقلد بدان پی نبرده باشد پاسخگوی پیامدهای اعمال نادرست مقلد نیز خواهد بود.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین