اگر موسیقی یک هنر مبتنی بر اصول و قواعد علمی و تاریخی است، آیا بهتر نیست فقیهان - که نه جزء عرف محسوب می ‌شوند و نه کارشناس موسیقی هستند - درباره مصداق موسیقی حکم ندهند؟
اگر موسیقی یک هنر مبتنی بر اصول و قواعد علمی و تاریخی است، آیا بهتر نیست فقیهان - که نه جزء عرف محسوب می ‌شوند و نه کارشناس موسیقی هستند - درباره مصداق موسیقی حکم ندهند؟ تردیدی نیست که موسیقی، یک هنر و دانش به شمار می‌ آید و دارای قواعد علمی و فرمول ‌های پیچیده ‌ای است و نیز تشخیص موضوع و مصادیق موسیقی حرام و حلال، بر عهده عرف و مکلف نهاده شده و وظیفه فقیهان تنها بیان و تبیین حکم است و به هیچ وجه نظر خاص فقهی آنان در این زمینه (موضوعات) معتبر و حجت نیست؛ جز در مواردی که موضوع از موضوعات شرعی باشد و یا شرع مقدس موضوع را با معیارهای خاص خود پایه صدور حاکم قرار داده باشد ولی با وجود آن اشاره به چند نکته در این راستا بایسته است: یکم. بسیاری از مصادیق موسیقی حرام، طوری است که همه آن را درک می‌ کنند و مجتهد نیز به عنوان یک مکلف و فرد (همانند دیگران) نظر عرفی خود را بیان می ‌کند و مصادیق موسیقی حرام و حلال را از یکدیگر جدا می ‌سازد. دوم. با اندکی تأمل در رساله ‌ها و استفتاءات مراجع تقلید، روشن می‌ شود که آنان به هیچ وجه پا به عرصه موضوع نگذاشته و در آن حکم صادر نکرده‌ اند؛ بلکه تنها در حکم کلی موسیقی نظر خود را بیان نموده‌ اند. برای مثال وقتی از آنان درباره برخی از آلات موسیقی (از قبیل پیانو، گیتار، سه تار و...) سؤال می‌ شود، در پاسخ می‌ گویند: استفاده از آنها به طور لهوی و مناسب مجالس فساد و خوش گذرانی حرام است و تشخیص آن بر عهده عرف است. در برخی موارد نیز به طور صریح اظهار داشته ‌اند که تشخیص موسیقی حرام بر عهده عرف عام است؛ نه فقیه و یا کارشناس موسیقی. میرزاجواد تبریزی، استفتاءات، س 1059؛ ناصر مکارم، استفتاءات، ج 2، ص 695. سوم. شارع مقدس فهم و شناخت الفاظ و مفاهیمی را که دارای حکم شرعی بوده، بر عهده عرف واگذار کرده و نظر و تشخیص او را مورد تأیید خود قرار داده است (مگر در موارد خاص)،. العروةالوثقی، ج 1، (التقلید)، م 67.و تردیدی نیست که عرف متدین و متشرع، موسیقی لهوی را به خوبی می‌ شناسد؛ هر چند از اصول و قواعد علمی آن هیچ گونه اطلاعی نداشته باشد. این امر در بسیاری از موضوعات صادق است؛ برای مثال قمار، قانون و قواعد علمی دارد و مؤمنانی که اهل قمار نیستند و از قواعد آن بی ‌خبرند، قمار بودن آن را به خوبی می‌ شناسند. بنابر این لازم نیست که فقیه از قواعد دقیق و پیچیده علم موسیقی آگاهی داشته باشد تا بتواند فتوا صادر کند؛ بلکه همین اندازه برای او کافی است که دیدگاه دین را به کلیت خود بیان کند و تشخیص مصادیق و نمونه ‌ها را به عرف و مردم واگذار نماید. افزون بر آنکه برخی از فقیهان از علم موسیقی و رموز و دقایق آن آگاهی داشته ‌اند. (احکام موسیقی، سید مجتبی حسینی، کد: 7/500022)
عنوان سوال:

اگر موسیقی یک هنر مبتنی بر اصول و قواعد علمی و تاریخی است، آیا بهتر نیست فقیهان - که نه جزء عرف محسوب می ‌شوند و نه کارشناس موسیقی هستند - درباره مصداق موسیقی حکم ندهند؟


پاسخ:

اگر موسیقی یک هنر مبتنی بر اصول و قواعد علمی و تاریخی است، آیا بهتر نیست فقیهان - که نه جزء عرف محسوب می ‌شوند و نه کارشناس موسیقی هستند - درباره مصداق موسیقی حکم ندهند؟

تردیدی نیست که موسیقی، یک هنر و دانش به شمار می‌ آید و دارای قواعد علمی و فرمول ‌های پیچیده ‌ای است و نیز تشخیص موضوع و مصادیق موسیقی حرام و حلال، بر عهده عرف و مکلف نهاده شده و وظیفه فقیهان تنها بیان و تبیین حکم است و به هیچ وجه نظر خاص فقهی آنان در این زمینه (موضوعات) معتبر و حجت نیست؛ جز در مواردی که موضوع از موضوعات شرعی باشد و یا شرع مقدس موضوع را با معیارهای خاص خود پایه صدور حاکم قرار داده باشد ولی با وجود آن اشاره به چند نکته در این راستا بایسته است:
یکم. بسیاری از مصادیق موسیقی حرام، طوری است که همه آن را درک می‌ کنند و مجتهد نیز به عنوان یک مکلف و فرد (همانند دیگران) نظر عرفی خود را بیان می ‌کند و مصادیق موسیقی حرام و حلال را از یکدیگر جدا می ‌سازد.
دوم. با اندکی تأمل در رساله ‌ها و استفتاءات مراجع تقلید، روشن می‌ شود که آنان به هیچ وجه پا به عرصه موضوع نگذاشته و در آن حکم صادر نکرده‌ اند؛ بلکه تنها در حکم کلی موسیقی نظر خود را بیان نموده‌ اند. برای مثال وقتی از آنان درباره برخی از آلات موسیقی (از قبیل پیانو، گیتار، سه تار و...) سؤال می‌ شود، در پاسخ می‌ گویند: استفاده از آنها به طور لهوی و مناسب مجالس فساد و خوش گذرانی حرام است و تشخیص آن بر عهده عرف است. در برخی موارد نیز به طور صریح اظهار داشته ‌اند که تشخیص موسیقی حرام بر عهده عرف عام است؛ نه فقیه و یا کارشناس موسیقی. میرزاجواد تبریزی، استفتاءات، س 1059؛ ناصر مکارم، استفتاءات، ج 2، ص 695.
سوم. شارع مقدس فهم و شناخت الفاظ و مفاهیمی را که دارای حکم شرعی بوده، بر عهده عرف واگذار کرده و نظر و تشخیص او را مورد تأیید خود قرار داده است (مگر در موارد خاص)،. العروةالوثقی، ج 1، (التقلید)، م 67.و تردیدی نیست که عرف متدین و متشرع، موسیقی لهوی را به خوبی می‌ شناسد؛ هر چند از اصول و قواعد علمی آن هیچ گونه اطلاعی نداشته باشد. این امر در بسیاری از موضوعات صادق است؛ برای مثال قمار، قانون و قواعد علمی دارد و مؤمنانی که اهل قمار نیستند و از قواعد آن بی ‌خبرند، قمار بودن آن را به خوبی می‌ شناسند. بنابر این لازم نیست که فقیه از قواعد دقیق و پیچیده علم موسیقی آگاهی داشته باشد تا بتواند فتوا صادر کند؛ بلکه همین اندازه برای او کافی است که دیدگاه دین را به کلیت خود بیان کند و تشخیص مصادیق و نمونه ‌ها را به عرف و مردم واگذار نماید. افزون بر آنکه برخی از فقیهان از علم موسیقی و رموز و دقایق آن آگاهی داشته ‌اند. (احکام موسیقی، سید مجتبی حسینی، کد: 7/500022)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین