در جواب کسانی که وجود خدا را یک فرض میدانند چه باید گفت؟ اولاً چنین مطلبی که از اول به ما گفته باشند که فرض کنید خدا وجود دارد صحیح نیست و با مشاهدات ما و شما قطعاً ناسازگار است؛ و لااقل عمومیت ندارد. امکان دارد برای برخی از دوستان شما چنین بوده، ولی این قابل تعمیم نیست. ثانیاً، آیا این فرضی بوده که در عالم احتمالات رها گذاشته شده و کسی به ردّ یا اثبات آن قیام نکرده است؟! با مراجعه به حجم حجیم مباحث خداشناسی در ادیان، چنین امری غیر قابل پذیرش است. ثالثاً این همه انبیاء و رسولان الهی که در طول تاریخ ظهور کرده و خود را پیام رسان کلام الهی خوانده و آموزههایی جهت تعمیق شناخت و دستوراتی برای اصلاح و هدایت ما آوردهاند، همه وجود خدا را فرض کردهاند؟ آیا وجدان منصفان این مسأله را تصدیق میکند؟! رابعاً، آنچه تاکنون در راههای خداشناسی در مکاتب و ادیان گوناگون گفته شده و آموختهایم هیچگاه برای اثبات خدا، فرض را بر وجود او نمیگیرند؛ و از این راه - که از لحاظ روش علم منطق، غیر صحیح است - او را اثبات نمینمایند؛ بلکه میگویند: (اگر خدا وجود نداشته باشد)، چگونه میتوان سلسله علل و معلولها را توجیه کرد؟ (اگر خدا وجود نداشته باشد)، چگونه میتوان نظم جهان را تفسیر کرد؟ (اگر خدا وجود نداشته باشد)، چگونه میتوان آرامش و نشاط روحی را برای بشر به ارمغان آورد و...؛ و در واقع از فرض عدم وجود او، هستی او را اثبات مینمایند و به بیان دیگر، از فرض وجود مسائل دیگری چون نظم و سلسله علل و معلولها، وجود او را اثبات مینمایند، نه از فرض وجود او. اما برای پاسخگویی به شبهه دوستان خود، با توجه دادن آنها به امور پیش گفته، میتوانید آنها را به کتابهای گوناگونی که در این باب نوشته شده و در دسترس است، ارجاع دهید. اگر براستی در همه هستی که در حقیقت نشان اویند، نظر کنیم آیا میتوانیم وجود او را انکار کنیم؛ تا چه رسد به اینکه وجودش را فرض نماییم؟! کی گلستان راز گوید با چمنکی بنفشه عهد بندد با سمن کی چناری کف گشاید در دعاکی درختی سر فشاند در هوا کی شکوفه آستین پر نثاربرفشاندن گیرد ایام بهار کی فروزد لاله را رخ همچو خونکی گل از کیسه برآرد زر برون کی بیاید بلبل و گل بوکندکی چو طالب فاخته کوکو کند کی بگوید (لک لک) آن لک لک به جان(لک) چه باشد؟ مُلک توست ای مستعان! کی نماید خاک، اسرار ضمیرکی شود بیآسمان بُستان منیر از کجا آوردهاند آن حلّهها؟مِنْ کریمٍ مِنْ رحیمٍ کُلِّها آن لطافتها نشان شاهدی استآن نشان پای مرد عابدی است مثنوی / 2 / ابیات 1657 - 1665.
در جواب کسانی که وجود خدا را یک فرض میدانند چه باید گفت؟
اولاً چنین مطلبی که از اول به ما گفته باشند که فرض کنید خدا وجود دارد صحیح نیست و با مشاهدات ما و شما قطعاً ناسازگار است؛ و لااقل عمومیت ندارد. امکان دارد برای برخی از دوستان شما چنین بوده، ولی این قابل تعمیم نیست.
ثانیاً، آیا این فرضی بوده که در عالم احتمالات رها گذاشته شده و کسی به ردّ یا اثبات آن قیام نکرده است؟! با مراجعه به حجم حجیم مباحث خداشناسی در ادیان، چنین امری غیر قابل پذیرش است.
ثالثاً این همه انبیاء و رسولان الهی که در طول تاریخ ظهور کرده و خود را پیام رسان کلام الهی خوانده و آموزههایی جهت تعمیق شناخت و دستوراتی برای اصلاح و هدایت ما آوردهاند، همه وجود خدا را فرض کردهاند؟ آیا وجدان منصفان این مسأله را تصدیق میکند؟!
رابعاً، آنچه تاکنون در راههای خداشناسی در مکاتب و ادیان گوناگون گفته شده و آموختهایم هیچگاه برای اثبات خدا، فرض را بر وجود او نمیگیرند؛ و از این راه - که از لحاظ روش علم منطق، غیر صحیح است - او را اثبات نمینمایند؛ بلکه میگویند: (اگر خدا وجود نداشته باشد)، چگونه میتوان سلسله علل و معلولها را توجیه کرد؟ (اگر خدا وجود نداشته باشد)، چگونه میتوان نظم جهان را تفسیر کرد؟ (اگر خدا وجود نداشته باشد)، چگونه میتوان آرامش و نشاط روحی را برای بشر به ارمغان آورد و...؛ و در واقع از فرض عدم وجود او، هستی او را اثبات مینمایند و به بیان دیگر، از فرض وجود مسائل دیگری چون نظم و سلسله علل و معلولها، وجود او را اثبات مینمایند، نه از فرض وجود او.
اما برای پاسخگویی به شبهه دوستان خود، با توجه دادن آنها به امور پیش گفته، میتوانید آنها را به کتابهای گوناگونی که در این باب نوشته شده و در دسترس است، ارجاع دهید. اگر براستی در همه هستی که در حقیقت نشان اویند، نظر کنیم آیا میتوانیم وجود او را انکار کنیم؛ تا چه رسد به اینکه وجودش را فرض نماییم؟!
کی گلستان راز گوید با چمنکی بنفشه عهد بندد با سمن
کی چناری کف گشاید در دعاکی درختی سر فشاند در هوا
کی شکوفه آستین پر نثاربرفشاندن گیرد ایام بهار
کی فروزد لاله را رخ همچو خونکی گل از کیسه برآرد زر برون
کی بیاید بلبل و گل بوکندکی چو طالب فاخته کوکو کند
کی بگوید (لک لک) آن لک لک به جان(لک) چه باشد؟ مُلک توست ای مستعان!
کی نماید خاک، اسرار ضمیرکی شود بیآسمان بُستان منیر
از کجا آوردهاند آن حلّهها؟مِنْ کریمٍ مِنْ رحیمٍ کُلِّها
آن لطافتها نشان شاهدی استآن نشان پای مرد عابدی است
مثنوی / 2 / ابیات 1657 - 1665.
- [سایر] وظیفه و مسئولیت کسانی که دستورات خدا را میدانند، چیست؟
- [سایر] وظیفه و مسئولیت کسانی که دستورات خدا را میدانند، چیست؟
- [سایر] شیعه به وجوب عقلی تعیین امام بر خداوند قائل هستند، ولی اهل سنت این وجوب عقلی را منکر شده و آنرا تعیین تکلیف بر خداوند میدانند، در حالیکه از خداوند سؤال و بازخواست نمیشود. به این شبهه چگونه میتوان جواب داد؟
- [سایر] حضرت مهدی (عج) ثمره طلب مغفرت از خداوند را چه میدانند؟
- [سایر] برخی هدف بعثت انبیاء را خدا و آخرت میدانند! چه پاسخی به نظر این عده دارید؟
- [سایر] در حال حاضر در جامعه بحث توسل به شکلی جا افتاده که امامان را مهربانتر از خدا میدانند . آیا این نوع توسل مورد تأیید اهل بیت است؟
- [سایر] مگر نمی گویند که خداوند نیروی مطلق است پس آیا خداوند می تواند موجودی قویتر از خود به وجود آورد؟ اگر جواب مثبت باشد که موجود قوی تر از خداوند می شود و دیگر خداوند نیروی مطلق نیست و اگر جواب منفی باشد نفی قدرت مطلق بودن خداوند است، پس جواب چیست؟
- [آیت الله مظاهری] در جواب دختر 14 ساله ام که می گوید آفریننده خدا کیست و خدا چگونه به وجود آمده است چه جواب قانع کننده ای بدهم؟
- [سایر] چرا ما معتقدیم که خداوند نه زاده و نه زاییده شده است، اما مسیحیان حضرت مسیح(ع) را فرزند خدا میدانند؟ این تناقض بین ادیان چگونه قابل توجیه است؟
- [سایر] سلام حاج آقا.لطفا اگر هستید مرحمت کنید واسه رضای خدا حالا دیگه جواب سوالمو بدید. تا کی باید سرگردون بمونم؟ به خداوندی خدا دیگه طاقت ندارم نمیخواید بهم جواب بدید؟؟؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین، یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثلاً واجببودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.
- [آیت الله بروجردی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.
- [آیت الله علوی گرگانی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود یا حکم ضروری دین یعنیحکمی را که مسلمانان جز دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز وروزه را انکار کند در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتدّ میشود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مسلمانی منکر خدا یا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم شود یا حکم ضروری دین یعنی حکمی که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثل واجب بودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که انکار آن حکم به انکار خدا یا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم برگردد و با توجه به این موضع آن را انکار کند، (مرتدّ) است.
- [آیت الله بهجت] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر صلیاللهعلیهوآله شود، یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثل واجب بودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که منکر شدن آن حکم به تکذیب خدا یا پیغمبر صلیاللهعلیهوآله برگردد، مُرتَد است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] جواب سلام را باید به قصد تحیت (یعنی قصد احترام) مخاطب بگوید و لازم نیست در جواب سلام قصد دعا هم داشته باشد؛ یعنی از خداوند عالم برای کسی که سلام کرده سلامتی بخواهد.
- [آیت الله علوی گرگانی] واجب نیست که نمازگزار جواب سلام را به قصد دعا بگوید یعنی از خداوند عالم برای کسی که سلام کرده سلامتی بخواهد اگرچه قصد دعا بهتر است.
- [آیت الله بروجردی] احتیاط واجب آن است که نمازگزار جواب سلام را به قصد دعا بگوید، یعنی از خداوند عالم برای کسی که سلام کرده، سلامتی بخواهد.
- [آیت الله بروجردی] کافر یعنی؛ کسی که منکر خدا است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمّد بن عبدالله (ص) را قبول ندارد، نجس است و نیز کسی که ضروری دین (یعنی چیزی را که مثل نماز و روزهی مسلمانان جزءِ دین اسلام میدانند) منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است، نجس میباشد و اگر نداند احتیاطاً باید از او اجتناب کرد.
- [آیت الله خوئی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر یا معاد یا از فرقههائی بوده باشد که در مسألة (2406) گفته شد و یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه درصورتی که بداند آن حکم ضروری دین است انکار کند مرتد میشود، و احکامی که در مسائل آینده ذکر میشود بر او مترتب است.